eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شکست بواسطه مغرور شدن به نیروی مادی 🔺این آیه شریفه(توبه:25) اشاره به ماجرای دارد. آنگاه که برخی از مسلمانان، پس از پیروزی بزرگ بر قریش و ، به تعداد نیرو (12 هزار نفر) و امکاناتشان نگاه کرده و به آن شده و گفتند: ما در این جنگ با داشتن چنین نیرویی، قطعا شکست نخواهیم خورد. (قال رجل من أصحابه: لو لقينا بنى شيبان ما بالينا، و لا يغلبنا اليوم أحد من قلّة... قال ابوبکر: لا نغلب اليوم من قلّة) المغازی، ج3، ص890. 🔺این سخن آنها، بر پیامبر گران آمد و حضرت آن را خوش نداشت و چیزی نگذشت که مسلمانان دچار شده و ابتدا ضربه سختی خورده و همه کردند. 🔺 نقل میکند: در جنگ حنین، من همراه پیامبر بودم و مسلمانان به خاطر شکست ابتدایی، از اطراف پیامبر پراکنده شده و تنها 80 نفر از اصحاب، نزد پیامبر مانده بودیم اما با همین تعداد کم کرده و از حضرت دفاع کردیم. 🔺لذا خداوند متعال در آیه 26 توبه میفرماید ما بر همین تعداد اندک که استقامت کردند، خود را نازل کردیم و در نهایت به خاطر استقامت همین افراد، نصیب لشکریان اسلام شد. 📌پ.ن: آن روزی که اتکای ما به ، ، تانک و دیگر تجهیزات و تعداد نیروها بشود، قطعا ماست. همه این ابزار و آلات، ای بیش نیست که البته حتما هم لازم است، آن هم به بهترین نحوش، آن هم با بهترین و جدیدترین تاکتیک های جنگی. اما آن چیزی که ما بوده و باید باشد، قطعا به نصرت خدا، بواسطه است که خواهیم ورزید. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 امر به معروف، به شیوه امام سجاد(ع) 🔺 در کافی و در من لایحضر به نقل از نقل میکنند که سدیر به همراه پدر، پدربزرگ و عمويش در مدينه وارد حمّامى میشوند. 🔺در قسمت رختكن حمام با (ع) روبرو میشوند، درحالیکه حضرت را نمیشناسند. حضرت شروع به خوش و بش با آنها کرده و از آنها میپرسد: از كدام طايفه‌ايد؟ آنها میگویند: عراق. حضرت پرسید کدام منطقه؟ میگویند: . 🔺حضرت آنها را تحویل گرفته و میگویند: مرحبا بر شما اى خوش آمديد، شما ما هستید مانند جامۀ زيرين و نزديك و چسبيده به تن، نه لباس بالا پوش. یعنی شما از حیث ، به ما اهل بيت نزدیک ترید. (فَقَالَ: مَرْحَباً بِكُمْ يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ وَ أَهْلاً أَنْتُمُ اَلشِّعَارُ دُونَ اَلدِّثَارِ) 🔺بعد از گرفتن ارتباط اولیه، حضرت به آنها میگوید: اینکه از لُنگ برای خود استفاده نمیکنید، علتی دارد؟ آیا مانعی برای عدم استفاده از آن وجود دارد؟ بعد استناد به کلام رسول خدا میکنند که حضرت فرمود: ديدن عورت مؤمن بر مؤمن ديگر حرام است. (قَالَ: وَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ اَلْإِزَارِ؟ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) قَالَ: عَوْرَةُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ) 🔺از این عبارت، اینگونه بر می آید که سدیر و همراهان، لخت و بوده اند، بلکه در حمام مشی اینچنین بوده است. در ادامه براساس نسخه من لایحضر، عموی سدیر به دنبال قطعه كرباسى میفرستند اما براساس نسخه کافی، امام سجاد(ع) به آنها میدهند و بعد آن را چهار تکه کرده و دور خود میبنند و بعد داخل حمام میشوند. 🔺وارد حمام که شدند، امام سجاد رو به پدربزرگ سدیر کرده و میفرمایند: اى پیرمرد! چه چیزی مانع شده تا محاسنت که سفید شده را و رنگ کنی؟ (فَقَالَ: يَا كَهْلُ! مَا يَمْنَعُكَ مِنَ اَلْخِضَابِ؟) 🔺پیرمرد پاسخ میدهد: من به خدمت كسى رسيده‌ام كه از من و تو بهتر بود، اما خضاب نميكرد. حضرت از او پرسید: او كيست كه از من بهتر بوده است‌؟ (فَقَالَ: وَ مَنْ ذَاكَ اَلَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنِّي؟) 🔺پیرمرد گفت: من محضر (ع) را درك كرده‌ام و او خضاب نميكرد. حضرت وقتی این جمله پیرمرد را شنید، سر به زیر انداخته و عرق میریخت. سپس در جواب پیرمرد فرمود: راست و درست ميگوئى. 🔺سپس حضرت ادامه داد: اى پیرمرد! اگر خضاب كنى كه رسول خدا(ص) خضاب ميفرمود و او برتر از على(ع) بود، در این صورت از پيامبر تبعیت کرده ای اما اگر خضاب هم نكنى، باز به علىّ‌(ع) تأسّى كرده‌اى. 🔺سدیر میگوید: وقتی از حمام خارج شدیم، تازه آنجا بود که متوجه شدیم این شخصی که هم کلام ما بود، امام سجاد(ع) بود که فرزندشان امام باقر(ع) نیز ایشان را همراهی میکرد. ➕(مطالعه کامل روایت) 📌پ.ن: توجه به چند نکته لازم است: 1️⃣ این مدل مواجهه حضرت، در بستری است که افراد در حمام، حتی عورتین خود را هم ظاهرا نمیپوشانده اند، یعنی مسئله، مسئله ساده ای در پیش روی حضرت نبوده است. 2️⃣ آن افراد، حضرت را نمیشناخته اند و اینگونه نبود که مثلا آنها به خاطر شخصیت و جایگاه حضرت باشد بلکه اثرپذیری آنها به حضرت در مقابل منکر آنها برمیگردد. 3️⃣ حضرت در همان ابتدا، مستقیم آنها را نهی از منکر نمیکند بلکه ابتدا با خوش و بش کردن و پرسش از محل زندگی و کار را آغاز میکند. 4️⃣ در گام بعد، از آنها که اهل کوفه بودند، و تعریف کرده و جایگاه واقعی آنها را نزد اهل بیت ترسیم میکنند. 5️⃣ در گام بعد و پس از ایجاد صمیمیت و مدح آنها، حضرت بازهم آنها را مستقیم امر به پوشش نمیکند بلکه از مدل پوشش آنها میپرسد و اینکه چرا عورت خود را نمیپوشانند. 6️⃣ چه بسا آن افراد، در بستر حمام، کشف عورت را لذا حضرت سعی میکند این عمل را اولا در نگاه آنها منکر جلوه دهد، تا پذیرش آن راحت تر صورت گیرد لذا استناد به کلام رسول الله میکنند. 7️⃣ در انتها نیز براساس یک نقل، حضرت خود پارچه ای را به آنها میدهند تا خود را بپوشانند. یعنی گفتن کافی نیست و تا آنجا که میشود در نیز به آنها کمک میکنند. 8️⃣ آیا ما هم در عمل چنین مواجهه ای با منکرات داریم؟ چه خوب است که ما هم در روش های خود تجدید نظر کرده و تا آنجا که میشود خود را به الگوهای مطلوب نزدیک کرده و کمی هم باشیم، نه صرفا ، هرچند که بین این دو نیز هیچ تناقضی نیست و نتیجه، جزئی از تکلیف است اما در عمل معمولا خیلی به این نکته توجه نمیشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 کلید محبوبیت نزد مردم (بخش اول) 🔰 خدای متعال در آیه 96 سوره مریم به فرمول، نسخه و نزد مردم اشاره کرده و میفرماید: ➕کسانی که آورده و انجام دهند، به زودی خدای رحمان برای آنها، [در دل ها] قرار میدهد. (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدًّا) 🔰در ذیل این آیه شریفه به چند نکته میتوان اشاره کرد: 1️⃣ نکته اول: مطلق بودن معنای آیه 🔺در شأن نزول این آیه اینگونه آمده که نخستین بار درمورد (ع) نازل شده اما در المیزان تاکید میکند این آیه دارد و دلیلی بر مقید کردن آن نداریم. 🔺اینکه آيا مراد، محبت در دل هاى خود آنها است يا در دل هاى ديگر مردم یا آيا مراد محبت در دنياست يا در آخرت و يا بهشت‌ و...، اینها قیودی است که آیه ذکر نکرده لذا باید به اطلاق آن اخذ کرد. 🔺در واقع میتوان برای آیه شریفه طیفی از مصادیق در نظر گرفت، که مصداق کامل آن بشود امیرالمومنین(ع) و در مراتب بعدی، همه مومنین و صالحان را دربربگیرد. 🔺در واقع اگر با وسعت نظر به گستره وسيع آيه بنگریم، خواهيم ديد كه همه حالات و قیود مختلف، در مفهوم آيه جمع است، بى آنكه با هم تضادى داشته باشند. ادامه دارد... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 کلید محبوبیت نزد مردم (بخش سوم) 4️⃣ نکته چهارم: تفاوت بین شهرت و محبوبیت 🔺گاهی انسان میشود و همه او را میشناسند اما در عین حال، او دل ها نمیشود. در واقع اینگونه نیست که هر نوع شهرتی خوب و ممدوح باشد، بلکه گاهی اوقات برخی شهرت ها مذموم و بد شمرده شده. در این مدل شهرت، معمولا انسان ها به دنبال هستند یا نتیجه اش چنین میشود که لزوما همیشه ختم به محبوبیت نمیشود. قبلا ذیل بحث لباس شهرت(مطالعه) کمی به آن پرداختیم که برای شناخت ملاک بحث، به آن رجوع کنید. اما آن چیزی که مورد تایید دین است، محبوبیت کسب شده از راه و است. 🔺لذا مینویسد: «محبت مردم، نوعى به اهل ايمان و صلاح [است] و كسب محبوبيت اين است كه انسان بر مبناى ايمان، عمل صالح و خير انجام دهد. اين است كه علاقه و ارادت مردم را جلب مى‌كند.» یادداشتها، ج۵، ص۱۰۸. 🔺گاهی انسان به اشتباه افتاده و تصور میکند، یا یا یا یا امثال آنها عامل جلب محبوبیت است اما غافل از اینکه اگر هم آنها محبوبیتی بیاورند، موقت خواهد بود و اکسیر واقعی محبت و محبوبیت چیز دیگری است. تنها مسیر پایدار محبوبیت، ایمان به خدا و عمل صالح که یکی از بزرگترین مصادیقش، است می باشد. چه اینکه امیرالمومنین(ع) میفرمایند: ➕«مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاه‏» هر كس آنچه را ميان او و خداست، اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است، اصلاح كند و هر كس كار آخرتش را اصلاح کند، خداوند كار دنيايش را اصلاح میکند. (نهج البلاغه، حکمت89) 5️⃣ امام خمینی، مصداق این آیه شریفه ▫️«امام بزرگوار ما هر روز گوئى مى‌شود... فكر او و راه او فهميده‌تر و ملموس‌تر مى‌شود. آن چيزى كه اين دوام را، اين استمرار وجود را، اين بركات را پديد آورده است، چيست‌؟ آن، و است. امام بزرگوار ما مصداق اين آيه‌ى شريفه بود كه «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمٰنُ وُدًّا» هدف او، هدف الهى؛ رفتار او، رفتار ايمانى؛ و عمل او، عمل صالح. ▫️اين و ماندگارى و نفوذ مردان خداست... امام بزرگوار ما اين است. عجيب كه اين مرد بزرگ در دل توده‌هاى عظيم مسلمان در كشورهاى مختلف راه يافت و راز اين نفوذ عظيم، اين است: از خود عبور كردن، براى خود تلاش نكردن، خدا را ديدن و از خدا الهام گرفتن و براى خدا مجاهدت به تمام معنا انجام دادن... ▫️پيامبران هم راز نفوذشان، راز ماندگارى‌شان همين بود؛ و الاّ ظواهر و بند و بست سياسى و شعارهاى دهان‌پركن و مورد علاقه‌ى توده‌هاى مردم را همه بلدند بدهند... در تشييع جنازه‌ى اين مرد بزرگ، جمعيتى كه حضور پيدا كردند، از جمعيت مردم در روز استقبال او بيشتر بود. ▫️اين معناش همين است كه «مَن كان للَّه كان اللَّه له». دلهاى مردم به او متوجه بود. او اين سرمايه را براى خود نخواست؛ اين سرمايه از نظر او مِلك پروردگار بود؛ بايد در راه خدا مصرف مى‌كرد و كرد؛ و خدا هم اين سرمايه را به صورت مضاعف به او برگرداند. راه خدا اين‌جورى است؛ راه خدا مجاهدت دارد، هزينه دارد و هزينه‌ى آن را بايد پرداخت.» آیت الله خامنه ای، 14/3/1386. ▫️«سرّ اين چيست‌؟ اين جاذبه‌ى بى‌نظيرِ امام بزرگوار ناشى از چيست‌؟ ...امام اين خصوصيّات را داشت: انسانى بود شجاع، انسانى بود باحكمت و باتدبير، انسانى بود پارسا و پرهيزكار و دل‌بسته‌ى به خداى بزرگ، دلباخته‌ى به ذكر الهى؛ امام مردى بود ظلم‌ستيز؛ با ظلم كنار نمى‌آمد، با ظلم مبارزه ميكرد، حامى مظلوم، استكبارستيز؛ امام مردى بود عدالت‌خواه، طرف‌دار مظلومان، حامى مظلومان؛ اهل صداقت، با مردم صادق بود، با مردم همان‌جورى سخن ميگفت كه دل او بود و احساس قلبى او بود؛ با مردم صادقانه رفتار ميكرد؛ در راه خدا اهل مجاهدت بود، آرام نمى‌نشست، دائم در حال مجاهدت بود... ▫️اينها عوامل جاذبه‌ى امام است. اين خصوصيّات در امام مجتمع شده بود؛ هركسى با اين خصوصيّات باشد، دلها به سَمت او جذب ميشود؛ اينها همان عمل صالحى است كه خداى متعال ميفرمايد: «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمٰنُ وُدًّا» ؛ اين وعده‌ى الهى است؛ اين محبّتها هم محبّتهاى الهى است، محبّتهاى تبليغى و تحميلى و تلقينى نيست؛ كار خدا است، دست خدا است.» آیت الله خامنه ای، 14/3/98. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
اگر تصویر میشد... .
💠 ارزش دستگیری ایمانی و معرفتی از دیگران 🔺شخصی با قاتل پدرش که بر او واجب شده بود، نزد (ع) می آید. قاتل، از آن شخص درخواست عفو میکند، تا بدین واسطه خداوند به او ثواب زیاد بدهد، اما گویا آن شخص دلش به راضی نشده بود. 🔺حضرت به آن شخص که خواهان قصاص بود فرمود: اگر این مرد، حقی بر گردن تو دارد، به خاطر آن، از این جنایت و خطایش بگذر و او را ببخش. آن شخص گفت: البته او(قاتل پدرش)، بر گردن من حقی دارد، اما به اندازه ای نیست که از خون پدرم بگذرم. 🔺حضرت فرمود: پس چه میخواهی؟ گفت: قصاص، البته اگر پدرم را بپردازد، او را میبخشم. حضرت پرسید: او چه حقی بر گردن دارد؟ او گفت: این شخص، پروردگار، پیامبر(ص) و ولایت و امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه(ع) را به من آموخته است. (قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) لَقَّنَنِي تَوْحِيدَ اَللَّهِ و نُبُوَّةَ رَسُولِ اَللَّهِ و إِمَامَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و اَلْأَئِمَّةِ(ع)) 🔺حضرت فرمود: آیا این نیکی و حقی که او بر گردن تو دارد، معادل خون پدرت نیست؟ به خدا قسم، این حقی که او بر گردن تو دارد، برابر با خون تمام مردم روی زمین است، از اولین تا آخرین، مگر انبیا و ائمه(ع) که اگر کشته شوند، هیچ حقی نمیتواند خونشان را جبران کند. (فَهَذَا لاَ يَفِي بِدَمِ أَبِيكَ؟! بَلَى و اَللَّهِ، هَذَا يَفِيَ بِدِمَاءِ أَهْلِ اَلْأَرْضِ كُلِّهِمْ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ سِوَى [اَلْأَنْبِيَاءِ وَ] اَلْأَئِمَّةِ(ع)) 🔺سپس حضرت به قاتل گفتند: آیا ثواب این کارت را به من میدهی تا من هم در مقابلش دیه تو را بپردازم که از قصاص نجات یابی؟ (أَ فَتَجْعَلُ لِي ثَوَابَ تَلْقِينِكَ لَهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ فَتَنْجُوَ بِهَا مِنَ اَلْقَتْلِ؟) 🔺قاتل گفت: یا ابن رسول الله، من به این ثواب نیازمندم، درحالیکه شما نیازی به آن ندارید. چون من گرفتار گناهان زیادی هستم. (قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّه(ص)، أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَيْهَا و أَنْتَ مُسْتَغْنٍ عَنْهَا فَإِنَّ ذُنُوبِي عَظِيمَةٌ) 🔺حضرت به او گفت: پس خود را برای کشته شدن آماده کن، چرا که ظاهرا این نزد تو محبوب تر است از واگذار کردن آن ثوابت. (قال: فَتَسْتَسْلِمُ لِلْقَتْلِ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ نُزُولِكَ عَنْ ثَوَابِ هَذَا اَلتَّلْقِينِ) قاتل نیز به قصاص راضی شد، اما به از بین رفتن آن ثوابش در مقابل نجاتش، رضایت نداد. 🔺سپس حضرت به آن شخص خواهان قصاص گفت: ▫️این شخص، تو و پدرت را از محروم کرد اما اگر بر گناه این شخص صبر کنی و از او بگذری، در همدم پدرت خواهی بود. (قَابِلْ بَيْنَ ذَنْبِهِ هَذَا إِلَيْكَ وَ بَيْنَ تَطَوُّلِهِ عَلَيْكَ، قَتَلَ أَبَاكَ فَحَرَمَهُ لَذَّةَ اَلدُّنْيَا و حَرَمَكَ اَلتَّمَتُّعَ به فيها، عَلَى أَنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ و سَلَّمْتَ فَرَفِيقُ أَبِيكَ في اَلْجِنَان) ▫️او را به تو آموخت و در برابر آن، جاویدان خداوند را برای تو ضمانت کرد و تو را از جاویدان نجات داد. بنابراین، نیکی او نسبت به تو، چندین برابر جنایتی است که مرتکب شده است. (و لَقَّنَكَ اَلْإِيمَانَ فَأَوْجَبَ لَكَ به جَنَّةَ اَللَّهِ اَلدَّائِمَةَ و أَنْقَذَكَ مِنْ عَذَابِهِ اَلدَّائِمِ فَإِحْسَانُهُ إِلَيْكَ أَضْعَافُ جِنَايَتِهِ عَلَيْكَ) ▫️پس یا بدین خاطر او را ببخش، تا حدیثی از فضل پیامبر برای شما نقل کنم که از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است. (فَإِمَّا أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ جَزَاءً عَلَى إِحْسَانِهِ إِلَيْكَ! لِأُحَدِّثَكُمَا بِحَدِيثٍ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) خَيْرٌ لَكُمَا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا) ▫️یا اگر نمی‌خواهی از او بگذری، دیه را می‌پردازم تا مصالحه شود، و حدیث را تنها به قاتل خواهم گفت، نه به تو، و آنچه از آن حدیث از دست خواهی داد، برایت بهتر از دنیاست، اگر در آن تأمل کنی. (وَ إِمَّا أَنْ تَأْبَى أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ لِتُصَالِحَهُ عَلَيْهَا، ثُمَّ أُحَدِّثُهُ بِالْحَدِيثِ دُونَكَ، وَ لَمَا يَفُوتُكَ مِنْ ذَلِكَ اَلْحَدِيثِ خَيْرٌ مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا لَوِ اعْتَبَرْتَ بِهِ) 🔺آن جوان نیز گفت: «یا ابن رسول الله! از او گذشتم و در مقابل، نه دیه میخواهم و نه چیز دیگری، بلکه تنها برای و به‌خاطر خواست شما چنین میکنم. پس آن حدیث را برای ما نقل کن!» (قَدْ عَفَوْتُ عَنْهُ بِلاَ دِيَةٍ، وَ لاَ شَيْءٍ إِلاَّ اِبْتِغَاءَ وَجْهِ اَللَّهِ وَ لِمَسْأَلَتِكَ فِي أَمْرِهِ، فَحَدِّثْنَا يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِالْحَدِيثِ) حضرت نیز در ادامه، آن حدیث را برای او خواندند. ➕مطالعه کامل روایت + حدیثی که حضرت برای آن مرد جوان خواندند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 وظیفه والدین در رشد فکری فرزندان 🔺امیرالمومنین(ع): به كودكان خود از علم و دانش چيزى بياموزيد كه خداوند به واسطۀ آن سودشان بخشد؛ تا فرقۀ و دیگر گروه های دارای ، با آراى خود بر آنها چیره نشده و آنها را گمراه نکنند. (عَلِّموا صِبيانَكُم ما يَنفَعُهُم اللّٰهُ بهِ‌؛ لا تَغلِبُ علَيهم المُرْجِئةُ بِرَأيِها) [خصال، ج2، ص614] 🔺امام صادق(ع): به نوجوانان خود ما اهل بیت بیاموزید، پيش از آنكه فرقۀ و دیگر گروه های باطل، به سراغشان روند. (بادِروا أحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن تَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرْجِئةُ‌) [تهذیب الاحکام، ج8، ص111] 📌پ.ن: گروهی بودند که اعتقاد داشتند: ، صرفا است و ، شرط آن نيست. یعنی همینکه شما ایمان داشته باشید، حتی اگر اعمال صالح را ترک کنید، صرفا همین ایمان، شما را بهشتی میکند. درواقع، با وجود ايمان قلبى، و نافرمانىِ عملى، براى شخص زيانبار نيست، همچنان كه در صورت ، طاعت و كارهاى شايسته سودبخش نيست. این تفکر همین امروز نیز وجود دارد، کسانی که در عمل هر کاری میکنند، هرگناهی میکنند، بعد میگویند «»، همینقدر عجیب و توجیه کننده! بر والدین وظیفه است علاوه بر رسیدگی های جسمیِ فرزندان شان، همانقدر که نسبت به غذا و پوشاک فرزندشان حساس هستند، چندین برابر بیشتر از آن، نسبت به و اندیشه ای او تلاش کرده و او را با آشنا کنند، تا از این حیث، نسبت به اندیشه های باطل مستحکم شوند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 امیرالمؤمنین(ع): «ما را در قیامت با درخواست شفاعت، به زحمت نیندازید!» 🔰 در خصال از امیرالمومنین(ع) نقل میکند: 🔺به آن چیزهایی که نزد خداست، و ميل داشته باشید و طاعت خدا را طلب کنید و بر سختی های آن، کنید. (ارْغَبُوا فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اطْلُبُوا طَاعَتَهُ وَ اصْبِرُوا عَلَيْهَا) 🔺چقدر برای مومن كه به بهشت داخل شود، درحالیکه پرده و دریده شده است. در روز قیامت، ما را به تکلّف، و سختی نیاندازید، از این جهت که اعمالتان خراب باشد اما از ما درخواست داشته باشید. روز قیامت، آن چیزی که از دنیا فرستاده اید، برای شما می ماند لذا همین امروز، برای آخرت خود، به فکر باشید. (فَمَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَ هُوَ مَهْتُوكُ السِّتْرِ لَا تُعَنُّونَا فِي الطَّلَبِ وَ الشَّفَاعَةِ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا قَدَّمْتُمْ) 🔺خود را در روز قيامت، پيش دشمنانتان نكنيد و خود را با کالا و و کوچک دنیوی، نزد آنها تکذیب نکنید، نسبت به منزلت خود نزد خداوند. (لَا تَفْضَحُوا أَنْفُسَكُمْ عِنْدَ عَدُوِّكُمْ فِي الْقِيَامَةِ وَ لَا تُكَذِّبُوا أَنْفُسَكُمْ عِنْدَهُمْ فِي مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بِالْحَقِيرِ مِنَ الدُّنْيَا) 📌پ.ن: ناظر به این بیان حضرت، میتوان به دو نکته اشاره کرد: 1️⃣ ایجاد رغبت، امری و است: ▫️ناظر به فراز ابتدایی حضرت میتوان گفت: اگرچه رغبت امری احساسی‌ست، اما « و کنترل» است. در واقع، میل و رغبت در ابتدا احساسی درونی است. اما برخلاف گمان عمومی، این احساس کاملاً قابل ، تقویت یا است. ▫️انسان نمی‌تواند «» نسبت به چیزی در خود رغبت ایجاد کند، اما می‌تواند به «» و با «، ، توجه، تکرار، اصلاح بینش و...»، رغبت را در خود بسازد یا تقویت کند. مثلا کسی که اول بار ورزش می‌کند، شاید رغبت چندانی به آن نداشته باشد، اما با شناخت فواید، دیدن نتایج و استمرار، کم‌کم میل و اشتیاق در او شکل می‌گیرد. ▫️از همین رو، با همین روش، میتوان میل به خدا، آخرت، معنویت و ارزش های الهی را در خود یا دیگران ایجاد یا تقویت کرد. لذا فرمان «رغبت داشته باشید» توسط حضرت، در واقع یک دستور -اختیاری است، نه صرفاً امری عاطفی و غیراختیاری. 2️⃣ نباشید: ▫️نتیجه و نمایشی، همین چیزی است که حضرت به آن اشاره میکند. طرف خود را مذهبی نشان میدهد اما در باطن، هیچ بویی از مذهب و دین نبرده است، در مجازی، پروفایل مذهبی دارد اما کنشش کاملا ضد مذهبی است، لباس یقه آخوندی میپوشد، اما در بازار، به راحتی بی انصافی میکند، ریش و محاسن و ظاهری مذهبی دارد اما در عمل...، در ظاهر میلیاردی به مساجد و حسینیه ها فرش و... کمک میکند، اما اینها صرفا پوششی است برای دور زدن و کسب سرمایه بیشتر. ▫️ و مظاهر، بسیار اهمیت ویژه دارد، اما صرف اینها کافی نیست بلکه مهم باطن و آن است، مهم به آنهاست. لذا حضرت نیز با اشاره به «دوگانگی بین ظاهر دینداری و واقعیت اعمال»، این مدل کنش ها را برای مومن زشت میداند و اگر بناست این مدل مشی بشود، توقع هم نباید داشت. ▫️این روایت، نه‌فقط یک هشدار شخصی، بلکه هشداری برای سلامت دینی جامعه است. اگر جامعه‌ای را جانشین کند، و حرمت را خرج قدرت، ثروت یا شهرت کند، در واقع سرمایه‌ی معنوی خود را می‌فروشد و در قیامت بی‌دفاع می‌ماند. شفاعت مخصوص افرادی است که در عمل، مسئولانه حرکت کنند. حال در این حرکت اگر کم و کاستی وجود داشت، شفاعت ترمیم کننده آن است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 مدیریت به سبک «بیا»، نه «برو» (بخش اول) 🔺در ماجرای #جنگ_احزاب، زمانی که مدینه در محاصره اتحاد قبا
💠 مدیریت به سبک «بیا»، نه «برو» (بخش دوم) 🔰 البته بودند کسانی که زیرآبی رفته و از مشارکت طفره میرفتند. وقتی که مسلمانان سخت مشغول کندن خندق بودند، پیامبر به که در اینکار سستی میکرد، گفت: مانند دیگر افراد کار کن و مشغول حفر خندق شو. 🔺عثمان عصبانی شده و گفت: محمد راضی نشده که به دست او آورده ایم، حالا دستور میدهد هم بکشیم. (لَا يَرْضَى مُحَمَّدٌ أَنْ أَسْلَمْنَا عَلَى يَدِهِ حَتَّى يَأْمُرَنَا بِالْكَد) 🔺در پی این واکنش ، آیه 17 حجرات نازل شد: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا؛ قُلْ: لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ» به آنها که برای اسلام آوردن شان بر تو مى‌نهند، بگو: «براى اسلام‌آوردنتان سرِ من منّت نگذاريد؛ بلكه خداست كه با راهنمايى‌كردنتان به‌سوی ايمان، بر سرتان منّت مى‌گذارد. تازه، اگر در همين ادعايتان هم راستگو باشيد!» [البرهان في تفسير القرآن، ج‏5، ص122؛ به نقل از کتاب مصباح الانوار، تالیف هاشم بن محمد؛ که به اشتباه به شیخ طوسی نسبت داده میشود] 🔺علی بن ابراهیم در شأن نزول آیه شریفه اینگونه نقل میکند که روز حفر خندق، عثمان از کنار عبور میکرد و چون از کندن زمین، گردوغباری بلند شده بود، عثمان آستین خود را روی بینی اش گرفت و رد شد. عمار در واکنش به این کار عثمان، تعریضی به او میزند که افراد یکسان نیستند... 🔺اما عثمان در پاسخ به او میگوید: ای سیاه پوست زاده، آیا منظورت من هستم؟ سپس عثمان نزد پیامبر میرود و میگوید: همراه تو نشده ایم که را بریزی و ما را رسوا کنی. (لَمْ نَدْخُلْ مَعَكَ فِي الْإِسْلَامِ لِتَسُبَّ أَعْرَاضَنَا) 🔺حضرت در پاسخ به او میگویند: من شرط اسلام آوردن را از عهده تو برداشتم، حال برو. (قَدْ أَقَلْتُكَ إِسْلَامَكَ فَاذْهَبْ) اینجاست که آیه شریفه نازل میشود. [تفسير القمي، ج‏2، ص322؛ کشی در دو گزارش، این ماجرا را مربوط به ساخت مسجد پیامبر میداند، نه ماجرای حفر خندق(گزارش اول+گزارش دوم)] 🔰 جریان جامعه‌گریزِ ناتوانِ از همدلی، تنها محدود به عثمان نبود. نیز از همان دسته بودند لذا هنگام حفر خندق نزد پیامبر آمده و گفتند: ➕خانه های ما و است و مانند هیچ یک از خانه های انصار نیست لذا به ما اجازه دهید تا برگردیم و از خانواده خود محافظ کنیم. (إنّ بيوتنا عورة، و ليس دار من دور الأنصار مثل دارنا... فأذن لنا فلنرجع إلى دورنا فنمنع ذراريّنا و نساءنا) 🔺پیامبر نیز اجازه داد اما وقتی این خبر را شنید، نزد پیامبر آمده و گفت: ای رسول خدا به آنها اجازه رفتن ندهید چون به خدا قسم هر موقع سختی و مشکلی برای ما و آنها پیش می آید، آنها چنین رفتار کرده و از زیر مسئولیت فرار میکنند. (لا تأذن لهم، إنّا و اللّه ما أصابنا و إيّاهم شدّة قطّ إلاّ صنعوا هكذا) 🔺سپس خطاب به بنی حارثه نیز گفت: این کار همیشگی شما نسبت به ماست. هرگاه سختی و مشکلی پیش آمده، شما چنین رفتار کرده اید. (هذا لنا منكم أبدا، ما أصابنا و إيّاكم شدّة إلاّ صنعتم هكذا) در هر صورت، پیامبر اجازه بازگشت به آنها را داد. [المغازي، جلد۲، ص۴۶۳] 🔺قرآن کریم نیز این عقب نشینی ذلیلانه را در آیه 13 احزاب، افشا کرده و میفرماید: «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ: إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا» گروه دیگری از آنها به پیامبر گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها صرفا از مسئولیت بود. [مطالعه تفصیل ماجرای این آیات] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 اولين نماز جمعه تهران، پس از شروع جنگ تحميلى توسط آیت الله خامنه ای 🔺اين ، امروز با پاى خود به ميدان مبارزه‌اى كه گور او در آن كنده شده است قدم نهاده است. امروز -جمهورى اسلامى- در قالب رزمندگان شجاع مسلمان، در مقابل قرار گرفته است. 🔺قرار است ظاهر شود، قرار است دروازه‌اى كه ما را به سوى كاخهاى قيصر و كسراى امروز يعنى كاخهاى ابرقدرتهاى شرق و غرب روانه خواهد كرد باز شود. اى جنودالله قرار است به سراغ برويد. خداست كه ميكند و تأئيد ميكند آن را كه بخواهد و خدا مؤمنان را يارى ميكند. 🔺 و مزدورانش با خود فكر كردند ما ايران را به جنگى تحميلى و ناخواسته ميكشانيم. اولاً نيروهاى نظامى ايران را تحليل خواهيم برد، ابزار جنگى آنها را مستهلك خواهيم كرد، ثانياً و توليدى و آنها را منهدم خواهيم كرد. را منهدم ميكنيم، را از آنها ميگيريم، سوخت را ميگيريم، راه‌آهن را و ارتباطات را ميگيريم، مخابرات را ميگيريم، زبده‌ترين عناصر رزمنده‌ى قهرمان را ميگيريم. 🔺وقتى كه ميان مردم نبود، نبود، راديو تلويزيون نبود، نبود، نبود آن‌وقت امور جمهورى اسلامى را متلاشى ميكنيم و بعد هركس رشته و زمام حكومت ايران در دستش باشد و حتى اگر زمامداران كنونى هم تا آن روز بمانند چاره‌اى ندارند جز اين‌كه به سوى ما دراز كنند و ما آن وقت وارد ايران ميشويم. 🔺اين و استكبار جهانى يعنى آمريكا و مزدورانش. آنها صحنه‌ى جنگ را اين طورى كه گفتم مشاهده ميكنند. به ميدان كشيدن ايران در يك جنگ تحميلى و تحليل بردن او و نيروهايش و متلاشى كردن نظامش و آنگاه روى كارآوردن يك دولتِ ضعيفِ مفلوك و آنگاه سلطه‌ى همه جانبه بر ايران، اين تحليل آمريكاست. 🔺اما تحليل ما اين است كه اسلام و انقلاب اسلامى ميدانى براى جولان ميجست، اين ميدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما كسى نبوديم كه به خاك عراق يا هر خاك ديگرى وارد بشويم و حمله را شروع كنيم، اما دشمن كه شروع كرد ما ضرب شصت را اول به اين دشمن نزديك و شروع‌كننده نشان داديم. 🔺 خودش به ميدان ما آمد، ما او را دعوت نكرده بوديم اما حالا كه آمد ديگر برگشتن ندارد. ما اين مبارزه‌طلب ديوانه را در اين‌جا به سزاى خود خواهيم رسانيد با دو نيرو: اول: نيروى دوم: نيروى انسانى يك و استوار. 🔺اين دو عامل را ابرقدرتها در محاسبات خود به حساب نياوردند. آنها روى حساب كردند، روى حساب كردند، اما روى حساب نكردند. چيزى كه ما را با همه‌ى حكومتهاى طاغوتى متمايز ميكند همين است. ملت ما چيزى دارد كه صدام حسين ندارد. او و در ميدان مبارزه است. 🔺شنيدم دستگاه تبليغاتى مزدور عراق پيغام داده است و سخن پراكنده است كه چرا آنها كه ميگويند، خودشان به ميدان نميآيند و شنيدم اسم مرا آورده است. ما ميدان آمدنمان مانند ميدان آمدن خائن و كافرى چون صدام نيست؛ ما پرواز ميكنيم. آن روزى كه امام اشاره كند و اجازه دهد من اول كسى خواهم بود كه به ميدان خواهم رفت. 🔺ما ميدان جنگ را سالهاست آزموده‌ايم. آن هم با كسى از صدام قويتر و شقيتر و بر او پيروز شده‌ايم. در ميدان رفتن ما شكست نيست. ما به ميدان خواهيم رفت و اگر منِ شخصى، از ميدان برنگردد و در آن‌جا شهيد بشود، يقيناً جمعِ به ميدان‌رفته‌ها از ميدان برنميگردد مگر آن وقت كه پيروز شده باشد. 🔺خدا راه شكست را به روى ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ايها الكفار، ايها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدى الحُسنِيين» شما مگر دو راه در مقابل ما بيشتر ميبينيد؟ اين هر دو راه براى ما افتخارآميز است. يكى راه كه افتخارش هميشگى و ثابت و لايزال است و ديگرى راه پيروزى، . و هر دو براى ما پيروزى است. 🔺برادران مسلمان بدانيد كه همه‌ى ما ملت ايران، سربازان و رزمندگان اين بزرگ خواهيم بود. برادران عزيز، اميرالمؤمنين به ما ميگويد: درى از درهاى بهشت است. خدا اين در را براى اولياى خاص خود باز كرده است. امروز خدا اين در را به روى ما، همه باز كرده است؛ اين را ما قدر ميدانيم. اين جنگ براى ما يك و مبارك است. 🔺دشمن خيال كرد ما را با كشاندن به اين جنگ نابود خواهد كرد اما همچنانى كه پس از ، كفار متلاشى و متفرق و نابود شدند و سلسله‌ى تهاجمات اسلامى تا ساليان درازى دنيا را تكان داد، اين جنگ خندق هم ما را وارد دُر پايان‌ناپذير خواهد كرد. 📚 آیت الله خامنه ای، خطبه های نماز جمعه، 4/7/1359. با کمی تخلیص 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 به موشک هایمان مغرور نشویم... 🔺آیه شریفه 25 توبه، اشاره به ماجرای دارد. آنگاه که برخی از مسلمانان، پس از پیروزی بزرگ بر قریش و ، به تعداد نیرو (12 هزار نفر) و امکاناتشان نگاه کرده و به آن شده و گفتند: ما در این جنگ با داشتن چنین نیرویی، قطعا شکست نخواهیم خورد. (قال رجل من أصحابه: لو لقينا بنى شيبان ما بالينا، و لا يغلبنا اليوم أحد من قلّة... قال ابوبکر: لا نغلب اليوم من قلّة) المغازی، ج3، ص890. 🔺این سخن، بر پیامبر گران آمد و حضرت آن را خوش نداشت و چیزی نگذشت که مسلمانان دچار شده و ابتدا ضربه سختی خورده و همه کردند. 🔺 نقل میکند: در جنگ حنین، من همراه پیامبر بودم و مسلمانان به خاطر شکست ابتدایی، از اطراف پیامبر پراکنده شده و تنها 80 نفر از اصحاب، نزد پیامبر مانده بودیم اما با همین تعداد کم کرده و از حضرت دفاع کردیم. 🔺لذا خداوند متعال در آیه 26 توبه میفرماید ما بر همین تعداد اندک که استقامت کردند، خود را نازل کردیم و در نهایت به خاطر استقامت همین افراد، نصیب لشکریان اسلام شد. 📌پ.ن: آن روزی که اتکای ما به ، ، تانک و دیگر تجهیزات و تعداد نیروها بشود، قطعا ماست. همه این ابزار و آلات، ای بیش نیست که البته حتما هم لازم است، آن هم به بهترین شکلش، آن هم با بهترین و جدیدترین تاکتیک های جنگی. اما آن چیزی که ما بوده و باید باشد، قطعا به نصرت خدا، بواسطه است که خواهیم ورزید. 📍آیات و روایات اجتماعی|عضو شوید📍
💠 بازخوانی یک تجربه: حمله دسته جمعی «ابرقدرت‌ها» علیه «اسلام» 🔰 در ماجرای ، همه قدرتها، از قریش و برخی قبایل دیگر گرفته تا یهودیان که اتفاقا محرک اصلی آن بودند، همگی جمع شدند تا با یک بسیج عمومی، بتوانند کار اسلام را یکسره کنند، لشکری ده هزار نفره، در مقابل لشکری هزار نفره. یعنی یک به ده. 🔰 وقتی خبر نقض عهد یهودیان بنی قریظه به گوش مسلمانان رسید، آنها را ترس و فراگرفت. و افراد ضعیف الایمان و مذبذب نیز شروع به تهدید و تمسخر کردند. اما پیامبر در مواجهه با این صحنه، و پیروزی را به مردم میداد. با تمام سختی ها و دشواری ها اما نتیجه این ، همان شد که حضرت گفتند. 🔰 در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل و دستگاه محاسباتی مواجه هستیم: 1. 2. و محافظه کار. حال به سراغ روایت قرآن از این ماجرا میرویم: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شده و شما را محاصره کردند. اینجا بود که چشم ها از شدت ، شد و جان ها به لب رسید و شما به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] ▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند! درحالیکه آنها قبل از این با خدا کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. [وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9