.
شب جمعه ست و دلم رفت به صحن ارباب
ڪـاش میشد ڪه ڪمیل در حـرمش میخواندم
#شب_جمعه
🍂🍃
به وقت تنهایی
به وقت دلتنگی
به وقت بی قراری
#به_وقت_حاج_قاسم
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج):
به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔
🌸دعای فرج هدیه بشهدا
بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴
🌹🌾
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
🍃♥️
عمریسـت بِـه هَـربهـانـه خوانـدیـم تو را
با شِـعــر، غَـزل، ترانـه خواندیـم تـو را
ای ڪاش ڪه امـسال شـود سال #ظهور
حــالا ڪه مُقلِــبانه خواندیــم تــو را
اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
#نیمه_شعبان
#امام_زمان عج
#میلاد_امام_زمان مبارڪ🌸🌸
@Karbala_1365
هدایت شده از گمنام
آقا در حال نماز در مسجد مقدس جمکران
🌺🌺🌺🌺
خطاب به رهبر عزیزتر از جانم:
او مراد و پیر عرفان من است / نایب خورشید پنهان من است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمان #عملیات_والفجر ۱
در روزهایی که ملائکه الله زائر این خاک بهشتی هستند.
🔺به اذن خدا، بعد از شکست کرونا باز هم راهیان نوری می شویم...
@Karbala_1365
#یک_جمله
شهادت تنها عزت اَبَدی است.....
#شهیدمحسن_نجورےمقدم
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
@Karbala_1365
⭕ دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت ...
زندگی بعد تو بر هیچکس ، آسان نگرفت......!
یک بار دیگر لبخند بزن و به من بگو:گلم✨
#سردار_دلها♥️
#بابای_مهربانم😘
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #حاج_قاسم_سلیمانی نمیذاشت و نمیخواست معروف شود
برایشان همایش گرفتیم، گفت نمیآیم و تعطیل کنید!
🔺صحبت های حاج #سعیدحدادیان در برنامه جامجمع
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
خوشا آنان که جانان میشناسند
طریق عشقو ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتید از شهیدان
شهیدان را شهیدان میشناسند
📎 #شهیدصادق_عدالت_اکبری سر تابوت #شهیدمحمودرضابیضائی
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
جاے شهید بیضائی خالی ڪه😔
رفیقش میگفت:
خیلی دلتنگش بود یه شب تو خواب دیدمش پرسیدم الان کجایی؟چیکار میکنی؟ گفت همیشه و همه جا همراه اصحاب اباعبدالله هستم
#شهیدمحمودرضابیضائی
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
به غزلخوانی چشمان شما
باد هم میگذرد از سر زلفان شما
نرم نرمڪ
بگشا پلڪ ڪه #خورشید تویی
روز روشن شود از چهرهی تابان شما
#یادشهداباصلوات
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌹شهیـدی که زندگی و تحصیل در #تگزاسآمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها ڪرد و به ایران برگشت...
🕊
#وصیتنامه
در اسلام تماشاچـی نداریـم
همه مسلمانان باید به هرنحوی
در صحنه نبرد بین حـق و باطـل
شرکت ڪنند وگرنه خود نیز باطلند ...
#شهیداحسان_قاسمیه
#فرماندهگردان_امیرالمومنین
#لشڪر۲۷محمـدرســولالله
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#عاشقانه_هاےهمسران_شهدا
از شھـادت لبا لـب پــــُری
از مـنِ خستـه دل میبــــُری.....❤️
#واویلا
#همسران_شهدا
#همسرشهیدروح_الله_قربانی
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊
#خاطرات_روزهای_عاشقی
🕊
#هفتادو_دومین_غواص👣
✍خاطرات جذاب و زیبای
جانباز #کریم_مطهری ،
فرمانده #گردان_غواصی_جعفرطیار
لشکرانصارالحسین #همدان
❣🕊❣
🌷این #کتاب زیبا در یازده موج به نگارش در آماده که ما در اینجا موج نُهم و دهم ، بنام #حقیقت_کربلای_چهار و #راهکار_اشک ، را بیان میکنیم...✨
باشد که شهدای عملیات #کربلای۴ شفاعتمان فرمایند.♥️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊 #خاطرات_روزهای_عاشقی 🕊 #هفتادو_دومین_غواص👣 ✍خاطرات جذاب و زیبای
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_دوم
#صفحه۳
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌹سری به پادگان شهیدمدنی زدم که ای کاش نمی رفتم.
سر ظهر حدود ۳۵۰ نفر نیروی #پاسدار وظیفه و بسیجی آموزش ندیده، با ۷_۸ دستگاه اتوبوس وارد پادگان شدند. همیشه دیدن صحنه ورود اتوبوس های پراز نیرو ، انرژی بخش بود، اما چون مسئولیت فرماندهی این نیروهای تازه وارد، بنا به دستورفرمانده لشکر ، به گردن من افتاد حس خوبی پیدا نکردم. فرمانده لشکرگفت: این ها آموزش چندانی ندیده اند ببرشان خط #خرمشهر و بالای سرشان باش. در جزییات هم با بچه های طرح وعملیات و اطلاعات عملیات هماهنگ باش.😐
یک آن به سرم زد که بپرسم:من فرمانده غواص هستم و اینها نیروهای گردان پیاده و چرا باید نیروی مبتدی را برای حفظ خط مهمی مثل گمرک خرمشهر ببرم؟!
لب گزیدم و شَمِّ قوی اطلاعاتی ام بهم گفت که احتمالا این کار مقدمه فریب و دورکردن ذهن دشمن و حتی فریب نیروهای خودی برای نفهمیدن منطقه عملیاتی پیش روست.
🍃وقتی وارد خرمشهر شدیم، بچه های اطلاعات عملیات را دیدم و به #علی_آقاچیت_سازیان گفتم:اینها فقط بلدند از کلاش استفاده کنند. حتی آر پی جی هم به دست نگرفته اند. یعنی باید ضمن حفظ خط خرمشهر، اینجا توی خط آموزش ببینند؟!
علی آقا لبخند معناداری زد و گفت:آره ، هیچی مثل آموزش عملی ، اونم توی خط نمیشه.😊
تا آمدم سوال بعدی را بپرسم ، حرفم را برید و زد به گذشته ها:" راستی #کریم قول دادی، قولت که یادت نرفته؟ " پس از گذشت چهار سال از شهادت پسردایی امیر ایل گلی و آن گفتگوی هیجانی من و دایی ام، علی آقا باز آن صحنه داغ را به شیطنت، به رخم کشید. بر خلاف گذشته با او یکی به دو نکردم و فقط گفتم:علی هروقت خواستی بچه ها را ببری شناسایی ، منم ببر. بااین درخواست به او فهماندم که می دانم این نیروها را برای ردگم کردن به این منطقه آورده ایم و حتما عملیات بعدی در همین منطقه است.
از فردا نیروهای مبتدی را در طول ساحل ، لب #اروندرود در گمرک خرمشهر ، به طور تقریبی هشت کیلومتر با فاصله به شکل پاسگاهی مستقر کردیم. یک خط باز که اگر #غواص دشمن از مقابل ما می آمد و پا روی خشکی می گذاشت، می توانست از فاصله بین همین پاسگاه ها عبور کند. این شیوه چند ویژگی داشت:
اول اینکه نیروهای #غواص_اطلاعات_عملیات خودمان، از حد فاصل نیروی خودی در خط و بی اطلاع آنها به راحتی می توانستند به داخل #اروندرود بروند و خط دشمن را در آن سوی آب شناسایی کنند و بعدازشناسایی بی دغدغه لورفتن توسط نیروهای خودی به راحتی برگردند.
دوم اینکه اگر غواص دشمن به سمت خط ما می آمد، چون نیروهای متراکم و خط محکمی مقابلش نمی دید جلوتر می آمد و به خشکی می رسید. دراین صورت احتمال اسارت آنها بیشتر میشد.
سوم اینکه خط خودی شلوغ و متراکم نبود که زمینه لو رفتن عملیات برای دشمن فراهم کند. و مهم ترازهمه اینکه این نیروی تازه کار در خط ، در صورت تعویض و رفتن به عقب ، هیچ نیروی اطلاعاتی را ندیده بود تا بخواهد برای دیگران از امکان عملیات در این منطقه تعریف کند.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❣🕊 #خاطرات_روزهای_عاشقی 🕊 #هفتادو_دومین_غواص👣 ✍خاطرات جذاب و زیبای
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_دوم
#صفحه_۴
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌹بعداز استقرار نیروها، کار آموزش در خط را شروع کردیم. فاصله ما با دشمن ، رودخانه #اروند بود که عرض آن در مقابل خرمشهر به طول تقریبی هشتصدتا نهصد متر می رسید. #عراقی_ها آنطرف آب بودند و ما اینطرف آب. بین بچه هاهم سیم تلفن قورباغه ای کشیدیم تا حتی الامکان کمتر از بی سیم استفاده کنند.✨
پس از یکی دوهفته دلم هوای بچه های #گردان_غواصی را کرد. محل استقرارم به عنوان فرمانده گردان پیاده_ساختمان سه طبقه ای نزدیک آب در پاسگاه های شماره۷ در نزدیکی محل تلاقی رودخانه #کارون و اروند بود. همانجا دیدگاه بچه های اطلاعات عملیات هم بود و #علی_آقا گاه و بی گاه به آنجا سر میزد.
پس از مدتی، علی اقا را دیدم و پرسیدم:علی جان تو نگفته از قصد و نیت من خبر داری. من آمده ام اینجا کنار این نیروهای پدافندی در گمرک ، اما دلم با بچه های غواصی تو #سدگتوند جامانده. وساطتی کن تا من برگردم اونجا.💔
گفت:دوروز دیگه #حاج_مهدی_کیانی میاد، باهاش جلسه داریم. بیاخودت بهش بگو که گردان غواصی را چکارکنم؟
و همین هم شد. دوروز بعد فرمانده لشکر را دیدم و پرسیدم:حاج آقا غواصی را چکار کنم؟
نگاهم کرد و حرفی نزد و رفت. حتما نمیخواست پیش سایر فرماندهان نظری داده باشد. چون روز بعد، علی آقا پیغام حاج مهدی را به من داد که به آقای #مطهری بگو بره جایی که دلش اونجاست...
معطل نکردم😍 . مثل ماهی که به ساحل افتاده و میخواهد به داخل آب برگردد، پریدم و خط را تحویل معاونم ، #محمدامینی دادم و با بچه ها خداحافظی کردم و آمدم سدگتوند.
هم زمان حاج محسن جام بزرگ با چند تویوتا داشت می آمد. پشت ماشین ها نیروهای جدید بودند. همه بین سن ۱۵ تا ۲۰ سال. که قیافه یکی از آنها بدجوری توی ذوقم خورد. 😟
کم سن و سال تراز بقیه و شاید ۱۵ ساله که مثل بچه دبستانی ها صورتش صاف بود. ریش و سبیل نداشت. با موهایی بلند، شلوار دم پا گشاد و راه رفتن #داش_مشتی و حتی حرف زدن لاتی. مثل داملاهای سر گذر بود...😕
به حاج محسن گفتم:این یکی اشتباهی بُرخورده توی ما؛ ردش کن بره پی کارش. بره گردان پیاده.
حاج محسن گفت:والا من اینو انتخاب نکردم. اصلا نمیدونم کی و چطور پرید پشت تویوتا و اومد اینجا.
دوروز بعد سرظهر میخواستم وضو بگیرم ، دیدم با همان راه رفتن شیلنگ تخته که کلافه ام میکرد، آمد....
#ادامه_دارد…
🍂_____________________
پ.ن:
محمدامینی ، در عملیات کربلای۴ به شهادت رسید.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄