دستور خطّ فارسی (ویراست جدید)
چاپ اول: تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۴۰۱ (اردیبهشت ۱۴۰۲)، ۸۸ ص
پس از گذشت دو دهه، ویراست جدید دستور خطّ فارسی بیرون آمد. این چاپ نیز، مانند نسخۀ قبلی، همچنان کاستیها، لغزشها، و حتی نادرستیهایی دارد که شایستۀ نهادی چون فرهنگستان نیست. به نظر من، با اینکه ویراست جدید، کمابیش و بهطور کلی، برتریهایی دارد، باز هم نمیتواند مرجعی برای اهل قلم بهویژه ویراستاران باشد، زیرا با این وضع نهتنها از نایکدستی و آشفتگی در رسمالخط و املا جلوگیری نمیکند، بلکه بیتردید به آن دامن میزند.
امیدوارم که فرهنگستان از کارشناسانِ صاحبصلاحیت و خبرهتری برای گردآوری دستور خط یاری بجوید و نسخهای دقیقتر و دستکم بیاشکال بیرون دهد.
#کتاب_خوب_بخوانیم #املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۰۲/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
شستوشوی مغزی
۱) در علم زبانشناسی و فن ویرایش زبانی، «گردهبرداری» (یا به یک اعتبار، «ترجمۀ قرضی») یکی از فرایندهای رایج واژهسازی برای بیان مفاهیم جدید در زبان است که از رهگذر آن، هریک از بخشهای یک واژه یا عبارت از زبان مبدأ به زبان مقصد ترجمه میشود. گردهبرداری لزوماً ناپسند و نادرست نیست و معمولاً موجب غنای واژگانی زبان میشود.
۲) در فارسی، هزاران واژۀ گردهبرداریشده وجود دارد که یکی از آنها «شستوشوی مغزی» (brainwashing) است. این اصطلاح به معنای «کوشش سازمانیافته برای از میان بردن باورهای شخص و جایگزینی باورهای دیگر از راه جدا کردن او از محیط فکریاش و ایجاد محیطی متفاوت با آن» است و درست است:
«امروزه شستشوی مغزی بهسادگی صورت میگیرد و [...] تجربه اثبات کردهاست کسانی که شستشوی مغزی میشوند از عقاید خود تا پای جان دفاع میکنند.» (جلالالدین قیاسی، مبانی سیاست جنایی حکومت اسلامی، ص ۳۰۴)
«باید شما را شستوشوی مغزی داد. باید این افکار منجمدِ مبتذل را از مغزتان بیرون کرد.» (امیرحسن چهلتن، دخیل بر پنجرۀ فولاد، ص ۱۲۲، به نقل از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «شُست»)
«مردم رو شستشوی مغزی میده و نمیذاره حرفهام رو باور کنن.» (مهناز کریمی، سنج و صنوبر، ص ۱۱۱)
۳) سخن پایانی (the last word): اگر ترجمۀ آزاد (free translation) کردیم یا برای مثال (for example) کتابی بازچاپ (reprint) شد، با آغوش باز (with open arms) به پیشواز هرگونه ترجمۀ قرضیِ (loan translation) مفید برویم و البته غلطهای املایی (spelling mistake) را هم بگیریم، زیرا کسانی که تحصیلات دانشگاهی (university education) دارند، در کشورهای جهان سوم (the Third World) و درحال توسعه (developing country)، با آسایش خاطر (peace of mind) گردهبرداریها را بهکار میبرند و آنها را بیشتر موجب آزادی بیان (freedom of speech) میدانند تا تهدیدی (threat) برای زبان. این فرسته (post) صرفاً جهت شستوشوی مغزی (brainwashing) شماست! 😊
#زبانشناسی #گردهبرداری
۱۴۰۲/۰۲/۲۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
#چالش_ویرایش
موضوع: داستان و رمان
مخاطب: عموم
پاسخ:
زندگی به من آموخت آدمها نه دروغ میگویند نه زیر حرفشان میزنند؛ اگر چیزی میگویند، صرفاً احساسشان در همان لحظه است. نباید رویَش حساب کرد.
مهمترین نکتهها:
۱) اگر پیوند همپایگیِ «نه ... نه ...» بدون «و» بیاید، میان آن ویرگول نمیگذاریم.
۲) همیشه پس از جملهٔ شرطی ویرگول میگذاریم، چه کوتاه باشد و چه بلند.
۳) پیش از جملهای که نهاد آن به قرینهٔ لفظی حذف شده باشد نقطهویرگول میگذاریم.
۴) عبارت «روی کسی یا چیزی حساب کردن» یکی از هزاران گردهبرداریِ رایج در زبان فارسی است. این عبارت در گونۀ غیررسمی و گفتاری بهکار میرود و، مانند هزاران تعبیر مَجازی دیگر، درست است. بسنجید با «سر کسی توی حساب بودن» و «کسی را بهحساب آوردن»، و مانند اینها.
#نشانهگذاری #گردهبرداری
۱۴۰۲/۰۲/۲۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
۲۵ واژۀ عربیِ رایج در فارسی و برابر آنها
بهمناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی
ایابوذهاب ← رفتوآمد/ رفتوبرگشت
حقالزحمه ← دستمزد
حوادث غیرمترقبه ← پیشامدهای ناگهانی
دایرةالمعارف ← دانشنامه
سایرِ ← دیگر
سریعالسیر ← تندرو
صعبالعلاج ← سختدرمان
عکسالعمل ← واکنش
علیالخصوص ← بهویژه
فارغالتحصیل ← دانشآموخته
فوقالذکر ← پیشگفته/ یادشده
فیالمثل ← برای نمونه
قدیمالایام ← دیرباز/ گذشتههای دور
قرون وسطیٰ ← سدههای میانه
کثیرالانتشار ← پرشمارگان
کشفالآیات ← آیهیاب
کشفالابیات ← بیتیاب
کمافیالسابق ← مانند گذشته/ همچنان
لاینفک ← جدانشدنی/ جداییناپذیر
لوازمالتحریر ← نوشتافزار
محترقه ← آتشزا
محیرالعقول ← شگفتانگیز
معالاسف ← با افسوس/ با دریغ
منحیثالمجموع ← رویهمرفته
و امثالهم ← و مانند آنها/ اینها
یادآوری:
هنگامی میتوانیم واژۀ فارسی را بر واژۀ بیگانه ترجیح دهیم که هردو دستکم بهلحاظ سبکی و معنایی یکسان باشند و بتوان آنها را با ارزش یکسان بهکار برد. برای نمونه، «دانشنامه» بر «دایرةالمعارف» ترجیح دارد، ولی «کارمایۀ» فارسی بر «انرژیِ» فرانسوی ترجیح ندارد یا بهجای «مراقب آزمون سراسری» نمیگوییم و نمینویسیم «نگهبان/ دیدهبان آزمون سراسری».
#ویرایش_زبانی #واژهشناسی
۱۴۰۲/۰۲/۲۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
شیوۀ نگارش گروههای خونی
بهمناسبت ۱۷ مه، روز جهانی فشارخون
گروههای خونی A و B و AB و O، در حالت اضافه، به دو صورت نوشته میشوند:
۱) بدون «ی» میانجی:
آ مثبت/ منفی؛ ب مثبت/ منفی؛ آ.ب مثبت/ منفی؛ اُ مثبت/ منفی.
۲) با «ی» میانجی:
آی مثبت/ منفی؛ بی مثبت/ منفی؛ آ.بی مثبت/ منفی؛ اُی مثبت/ منفی.
با استناد به «پیکرۀ فارسی روز» (به سرپرستی فرهاد قربانزاده)، گروههای خونی، در حالت اضافه، بیشتر بدون «ی» میانجی نوشته میشوند و بنابراین همین صورت نیز ترجیح دارد.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۰۲/۲۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
بهمناسبت ۲۸ اردیبهشت، روز بزرگداشت خیام
در نگارش امروزی، همیشه واژۀ پایانیافته به واکۀ i + «است» را بافاصله مینویسیم: «نه هرچه دانستنی است دیدنی است و نه هرچه دیدنی است گفتنی است و نه هرچه گفتنی است نبشتنی است.» (رسالۀ سپهسالار، ص ۲۶)
اما در شعر، به ضرورت وزن، یا بافاصله مینویسیم و یا با نیمفاصله:
خیام! اگر ز باده مستی، خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است (/nistiyast/)
انگار که نیستی، چو هستی، خوش باش
خاکی که به زیر پای هر نادانیست (/nâdânist/)
کفِّ صنمیّ و چهرۀ جانانیست (/jânânist/)
هر خشت که بر کنگرۀ ایوانیست (/eyvânist/)
انگشت وزیر، یا سر سلطانیست (/soltânist/)
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۰۲/۲۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
بهمناسبت ۳۰ اردیبهشت
روز ایرانگردی و ایرانشناسی
ایرانشناسی و ایرانشناسان
برگزیدۀ مقالات دانشنامۀ زبان و ادب فارسی
به سرپرستی اسماعیل سعادت
به کوشش سمیه پهلوان (چاپ اول: تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹، ۹۹۱ ص)
کتاب ایرانشناسی و ایرانشناسان برگزیدهای است از مقالههای دانشنامۀ زبان و ادب فارسی که به کوشش سمیه پهلوان گردآوری شدهاست. این مجموعه ۱۱۱ مقاله دارد و دربارۀ ایرانشناسانی است که در زمینۀ فرهنگ، تمدن، تاریخ، و زبان و ادبیات ایران پژوهش کردهاند و آثار بسیار ارزشمندی از خود بهجا گذاشتهاند.
در بخش نخستِ این مجموعه، «ایرانشناسی» اینگونه تعریف شدهاست: «ایرانشناسی عبارت است از مطالعه و تحقیق در کلیهٔ جنبهها و مظاهر تمدن ایران و شناساندن این تمدن به جهان.»
در هریک از مقالهها، که همگی به ترتیب الفبا هستند، یک ایرانشناس شناسانده شدهاست، ایرانشناسانی از آلمان، آمریکا، انگلستان، دانمارک، فرانسه، و برخی کشورهای همسایۀ ایران.
#کتاب_خوب_بخوانیم
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
نشست برخط نقد و بررسی کتاب «غلط ننویسیم»
ارائهدهندگان:
سید محمد بصام (مدرس ویرایش و مدیرعامل مؤسسۀ آموزشی متنوک)
فرهاد قربانزاده (زبانشناس و فرهنگنویس)
فیلم نشست در تلگرام مؤسسه:👇
t.me/Matnook_com/4243
#زبانشناسی #ویرایش_زبانی #کتاب_خوب_بخوانیم
۱۴۰۲/۰۳/۰۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاعدۀ شکستهنویسی «را»
درِ یخچالو ببند یا یخچالو یا یخچال رو؟
#گفتارینویسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۰۳/۰۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت «معنا» و «معنی»
+ یک نکتهٔ فاصلهگذاری مهم!
#واژهشناسی #فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۰۳/۰۶
سید محمد بصام
@Matnook_com
مثلث سهمیم در ویرایش
در ویرایش، متن و موضوع و مخاطب اهمیت بسزایی دارد. این سه مقولۀ میمدار مثلثی را به نام «مثلث سهمیم» میسازند که سبک و گونۀ زبانیِ هر نوشتهای را تعیین میکند و معیاری است برای ویرایش و حتی نگارش (در کارگاه، دربارۀ آن بهتفصیل سخن میگویم).
متن: آنچه بتوان آن را خواند و فهمید و انتقالدهندۀ پیامی باشد.
موضوع: آنچه دربارۀ آن سخن میگویند یا مینویسند.
مخاطب: آنکه برای او سخن میگویند یا مینویسند.
برای مثال، متنی با موضوع زبانشناسی برای متخصصان یا دانشجویان این رشته است و متنی با ژانر داستانِ کوتاه برای عموم مردم. پس سبک و گونۀ زبانیِ هریک (مثلاً معیار یا غیررسمی) باید مطابق و متناسب با موضوع و مخاطب آن متن باشد و بر همان اساس هم ویرایش شود.
دو اصطلاح و اصل در ویرایش:
۱) درستنویسی؛ یعنی بهگونهای بنویسیم که متناسب با متن و موضوع و مخاطب اثر باشد. (مثلث سهمیم)
۲) سادهنویسی؛ یعنی بهگونهای بنویسیم که نوشتۀ ما آسان خوانده و ساده فهمیده شود، نه اینکه لزوماً از تعابیر ساده و پیشپاافتاده استفاده کنیم.
بنابر آنچه گفته شد، به نمونههای زیر بنگرید.
ناویراسته:
شما در گذشته نیز اقدام به مشاهده این فیلم کردهاید. در صورت تمایل میتوانید ادامه آن را تماشا کنید.
ویراسته:
در گذشته، بخشی از این فیلم را دیدهاید. اکنون میتوانید ادامهٔ آن را هم ببینید.
ناویراسته:
براساس برخی گزارشها، دستکم شش تیراندازی و دو انفجار انتحاری در پاریس انجام شدهاست و این برای نخستین بار در تاریخ فرانسه است که عملیات انتحاری در خاک این کشور انجام میشود.
ویراسته:
طبق برخی از گزارشها، دستکم شش تیراندازی و دو انفجار انتحاری در پاریس روی داده، که در تاریخ فرانسه بیسابقه بودهاست.
این را هم ببینید: جملههای «دیریاب» و «زودیاب».
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۲/۰۳/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
جملههای «دیریاب» و «زودیاب»
جملهها را از جهات مختلفی میتوانیم بررسی کنیم. از جهت خوانش، جمله ممکن است «دشوارخوان» یا «خوشخوان» باشد. از جهت تعداد واژهها، میتواند «کوتاه» یا «بلند» باشد. و از جهت درک و دریافت، میتواند «دیریاب» یا «زودیاب» باشد. دیریابی و زودیابیِ جملهها ارتباطی به کوتاهی یا بلندی آنها ندارد. چهبسا جملهای که کوتاه باشد و دیریاب و جملهای که بلند باشد و زودیاب. مهمترین عاملی که به نظر من موجب زودیابی یا دیریابی جمله میشود آرایش واژهها و گروهها در جمله است. اگر سازههای جمله را با یک بار خواندن بفهمیم و روی برخی از آنها درنگ نکنیم، با جملۀ زودیاب روبهروییم. ولی اگر جمله یا سازههای آن را دو بار یا بیشتر بخوانیم یا لازم باشد برای فهم آن درنگ کنیم، با جملۀ دیریاب روبهروییم. به عبارت دیگر، اگر برای فهم سازههای جمله مدام آنها را در ذهن خود پسوپیش میکنیم، جملهمان دیریاب است. ولی اگر چنین نمیکنیم، یعنی زنجیرهوار پیش میرویم و بیدرنگ میفهمیم، جملهمان زودیاب است. چند مثال ببینیم:
دیریاب:
امروزه با توجه به افزایش روزافزون کاربران سیمکارتها، شرکت همراه اول که بهعنوان اولین اپراتور کشور که از دیرباز خدمات زیاد و کاربردی را در اختیار مشترکین قرار دادهاست، بهتازگی خدمتی جدید نیز ارائه کردهاست.
زودیاب:
شرکت همراه اول بهعنوان اولین اپراتور در کشور همواره به مشترکان/ مشتریان خود خدمات کاربردی و فراوانی داده و بهدلیل افزایش روزافزون کاربران، خدمت جدیدی نیز ارائه کردهاست.
دیریاب:
همچنین میتوانید در صورتی که تمایل داشته باشید توضیح این را که انتقال وجه بابت چه کاری است را در بخش توضیحات وارد کنید.
زودیاب:
در صورت تمایل، علت انتقال وجه را در بخش توضیحات بنویسید.
دیریاب:
خوشحالم که میبینم تعداد شما کسانی که آنچه را در آموزش همگانی و اجباری ما شایستهٔ فراگرفتن است فراگرفتهاید بسیار زیاد است.
زودیاب:
خوشحالم که میبینم شمار فراگیرانی که آموزش همگانی و اجباری ما را دیدهاند بسیار فراوان است.
در نتیجه، بهترین جمله جملهای است که فقط یک بار خوانده شود و با همان یک بار هم سریع و آسان فهمیده شود. فرقی هم ندارد که موضوعش چه باشد و مخاطبش چه کسی، چون مثلاً کتابی با موضوع فیزیک را برای دانشجویان زبان انگلیسی نمینویسند و برعکس. پس برای هر مخاطبی و در هر موضوعی که مینویسیم، باید از جملههای زودیاب استفاده کنیم. این کار یکی از اصول مهم در «سادهنویسی» است.
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۲/۰۳/۰۹
سید محمد بصام
@Matnook_com