eitaa logo
روان شناسی میگنا 📶
2.4هزار دنبال‌کننده
509 عکس
84 ویدیو
11 فایل
اخبار و‌ مطالب روز روان شناسی در ایتا کپی مطالب ممنوع سایت: WWW.MIGNA.ir کانال میگنا در تلگرام https://t.me/mignaChannel
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 پیش روان‌پزشک برویم یا روان‌شناس؟! میگنا- بر اساس علوم تجربی، هر آن چه به صورت عینی و ملموس قابل اندازه‌گیری نباشد، فاقد ارزش علمی تلقی می‌شود، اما بر اساس علوم انسانی، منحصر به فرد بودن هر انسانی به همراه عواطف و احساسات، افکار، ناخودآگاه و ... مورد توجه قرار می‌گیرد. با این توضیحات، برای کدام روانی باید به روان پزشک و برای کدام اختلال‌ها باید به شناس مراجعه کنیم؟ ▪ تفاوت بنیادی روان شناس با روان پزشک پزشکان به ابعاد جسمانی توجه بیشتری دارند در حالی‌که روان شناس‌ها مسائل اجتماعی و را هم مد نظر قرار می‌دهند. این تفاوت دیدگاه بنیادی باعث ایجاد تفاوت اساسی بین روان شناس و روان پزشک شده است. و مشکلاتی که ناشی از نبود تعادل در مواد شیمیایی یا اختلال در ارتباطات بخش‌های مختلف مغز است، در حیطه کار روان پزشک‌ها قرار می‌گیرد. بیماری‌هایی مانند ، اختلال‌های بسیار شدید خلقی مانند افسردگی و اضطراب‌های شدید که باعث قطع ارتباط افراد با واقعیت شده است. در مقابل روان شناس‌ها با مشکلات ارتباطی و که باعث درک نامتوازن از واقعیت می‌شود، روبه رو هستند. توجه به تفاوت این دو حالت، راهنمای بسیار مفیدی برای افراد و خانواده‌هاست که تشخیص بدهند نیاز به روان شناس دارند یا روان پزشک. ▪ افسرده‌ها به روان‌پزشک مراجعه کنند یا روان‌شناس؟ طبق آن‌چه گفته شد، یک فرد افسرده را در نظر بگیرید که گرایش دارد همیشه مشکلات و شکست‌ها را بزرگ کند؛ این فرد باید با مراجعه به روان شناس درصدد حل مشکل خود باشد، اما در مقابل، فردی که افسردگی بسیار شدیدی دارد که دیگر هیچ درکی از واقعیت ندارد و خود را در سیاهی مطلق می‌بیند برای شروع درمان مراجعه به روان پزشک برای او بهتر است. ▪ اول به روان شناس مراجعه کنید، سپس روان پزشک روان پزشک‌ها در کشور ما، گرایش به درمان دارویی برای بیشتر مشکلات دارند و روان‌درمانی را جدی نمی‌گیرند در حالی‌که در تغییر نگرش فرد، دارو تاثیری ندارد. از سوی دیگر، نمی‌توان از روان‌درمانی برای همه افراد استفاده کرد. حداقلی از منطقی برای موثر بودن روان‌درمانی مورد نیاز است. بهترین توصیه به مردم این است که اول به ملاقات روان شناس بروند و در صورت نیاز از طریق روان شناس به روان پزشک ارجاع داده شوند. البته و متاسفانه در کشور ما مردم دوست دارند تمام مشکلات آن‌ها سریع و با کمترین تلاش حل شود. در نتیجه گرایش به هم بیشتر است. حتی پزشک‌های عمومی به راحتی دارو‌های اعصاب و روان را تجویز می‌کنند، اما باید در نظر داشت که دارودرمانی برای بیشتر روحی و روانی آخرین مرحله محسوب می‌شود. برای فردی که به علت سبک رفتاری خود دچار مشکلات ارتباطی شده است، تغییر سبک برخورد با دیگران چاره کار است که دارو هیچ کارکردی غیر از کاهش علایم به صورت موقت برای او ندارد...... http://www.migna.ir/news/49175/preview/ دکتر مهدی سودآوری
🔶 روانشناسی امروز دچار تکنیک گرایی و موج زدگی شده است میگنا- دکتر فریبرز باقری، نظام دانشگاهی را مقصر وضع موجود دانشجویان رشته روان‌شناسی دانست و گفت: به نظرم وضعیت امروز فاجعه‌بار است؛ دچار ، عنصرگرایی و موج‌زدگی است. دانشجویان فکر می‌کنند روان‌درمانگری مثل پنچرگری است و می‌خواهند فقط تکنیک یاد بگیرند. موج‌زدگی دانشگاهی، موجب فاجعه شده است. دانشجویان ما تفکر و نقادی ندارند، به این دلیل که موج‌زده شده‌اند و فقط تکنیک یاد می‌گیرند. پیامدهای این موج‌زدگی چیست؟ مردم بالاخره به کدام ساز ما برقصند؟ روان‌درمانی و مشاوره به شدت در جامعه ما ضعیف شده است و دو نهاد حوزه و وزارت بهداشت، خودشان را متولی جایگزین ما اعلام می‌کنند؛ چطور می‌توانیم از این وضعیت اسف‌بار نجات پیدا کنیم؟. این روانشناس ادامه داد: دانشجویان ما به جای قرقره کردن نظریات غربی، باید فکر کنند و نقد کنند. ما با این کارمان، به حقوق مؤلفان غربی هم تعرض می‌کنیم؛ چون مفاهیم آنها را وارد کرده و تحریف می‌کنیم که این کار پیامد اجتماعی دارد. اگر بخواهیم به مردم خیانت نکنیم و خانواده‌ها را دچار فروپاشی نکنیم و واقعاً درمان انجام دهیم، باید ریشه‌های نظریه‌ها را مطالعه و بررسی کنیم. هیچ نظریه‌ای وجود ندارد که ریشه در مبانی متافیزیکی نداشته باشد (تامس کوهن).....مشروح خبر:👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49177
🔶 خطای شناختی در زندگی زناشویی میگنا- اگر مدتی به گفتار و کردار خود و یا همسرتان توجه کنید، احتمالاً به وجود برخی از خطاهای شناختی زیر پی می‌برید که منشأ بسیاری از رفتارها و احساسات منفی در شما و یا همسرتان هستند. سعی کنید پس از شناسایی مزبور، به تدریج آنها را اصلاح کنید: ۱- تفکر همه یا هیچ: شخصی که دارای نوعی از تفکر به نام همه یا هیچ است، همه چیز را سفید و در غیر این صورت سیاه می‌بیند و هر اتفاقِ کمتر از کامل را نوعی شکست می‌داند. به عنوان مثال، مردی که معتقد است به همسرش یا هیچ هدیه‌ای نمی‌دهد و یا هدیه‌ای گران‌قیمت برای او تهیه خواهد کرد، به تفکر همه یا هیچ (تفکر دو قطبی) دچار شده است. ۲- تعمیم مبالغه‌آمیز: فردی که دارای این نوع از تفکر است، هر حادثه‌ منفی را به منزله‌ یک شکست تمام‌نشدنی تلقی می‌کند. به عنوان مثال، زنی که بداخلاقی شوهرش را همیشگی می‌داند، از تعمیم مبالغه‌آمیز استفاده کرده است؛ زیرا در این توصیف، اوقات خوبی را که با شوهرش سپری کرده و صفات و خصائل خوبی را که از او دیده از یاد برده است. ۳- فیلتر ذهنی: این حالت زمانی ایجاد می‌شود که شخص، تحت تأثیر یک حادثه، همه‌ واقعیت‌ها را تار ببیند و تنها به یک جزء منفی از حادثه توجه کند و باقی اجزاء اتفاق را فراموش کند. برای مثال مردی که تمام خدمات همسرش را فراموش کرده و صرفاً در تعامل با او به اشتباهاتِ حتی کوچک توجه می‌کند، از ذهنی استفاده می‌نماید. ۴- بی‌توجهی به امور مثبت شخص: در چنین حالتی، فرد، با بی‌ارزش شمردن تجربه‌های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آن‌ها دارد. به عنوان مثال، مردی که صرف شام به اتفاق همسر و فرزندان‌اش را اتفاق مهمی نمی‌داند، گرفتار این تفکر منفی است. ۵- نتیجه‌گیری شتاب‌زده: شخص مبتلا به این نوع از تفکر، عجولانه و بدون ارائه‌ دلیل نتیجه‌گیری و قضاوت می‌کند. چنین تعجیل‌هایی عموماً در دو زمینه دیده می‌شوند: الف) ذهن‌خوانی: در این نوع از تعجیل، فرد، با یک بررسی سطحی و ناکافی و یا بدون بررسی کردن و تجزیه و تحلیل ماجرا و تنها بر اساس ذهنیات خود، اقدام به نتیجه‌گیری می‌کند. ب) پیشگویی: در این حالت از تعجیل، فرد، بدون هیچ دلیلی پیش‌بینی می‌کند که اوضاع برخلاف میل او در جریان است. ۶- درشت‌نمایی: در این نوع از خطای شناختی، فرد درباره‌ اهمیت مسائل و یا شدت اشتباهات خود مبالغه می‌کند و اهمیت جنبه‌های زندگی را کمتر از آنچه که هست برآورد می‌کند. برای مثال، زنی که دیر آمدن همسرش به منزل را به منزله‌ی یک گناه بزرگ تلقی می‌کند و نمی‌تواند به آن از یک زاویه‌ مثبت نگاه کند، در دام تفکر درشت‌نمایی افتاده است.... http://www.migna.ir/news/49185
🔶 نكاتي برای داشتن یک زندگی خوب ميگنا- دکتر محمود برجعلی ‌مي گويد: در روانشناسی جدید مسئله‌ای نو به نام روانشناسی مثبت نگرانه وجود دارد که در آن به جای بررسی نقطه ضعف‌ها، نواقص و اختلالات و آسیب‌ها، ‌تمرکز خود را بر ظرفیت‌ها و توانمندی‌های انسان‌ها می گذارد. این نوع روانشناسی به آموزه‌های دینی ما نیز نزدیک است، چون ما مسلمان هستیم و به قرآن و اهل بیت اهمیت می دهیم، اما متاسفانه به اندازه کافی با قرآن انس نداریم. این استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه اظهار کرد: یکی دیگر از مولفه‌هایی که به ما کمک می‌کند تا زندگی با کیفیتی داشته باشیم، ‌هدفمندی است چون علاوه بر ایجاد احساس خوشبختی، ‌راه زندگی را هم برای ما مشخص می‌کند. وي در خصوص تاثیر فضای مجازی بر زندگی گفت: ‌امروزه فضای مجازی رقیبی اصلی برای مراکز آموزشی و روانشناسی است که مرجعیت این مراکز را ‌تا حدود زیادی کاهش داده، ‌اساتید، معلمین و والدین ‌در گذشته مرجع اصلی ما بودند و در روزگار امروز این مرجعیت تا حدودی از بین رفته و فضای مجازی جایگزین آن شده است. برجعلی در ادامه ‌در خصوص فضای مجازی گفت: فضای مجازی اقیانوسی پهناور است که به اندازه فقط یک وجب عمق دارد به معنی آن که سطح گسترده‌ای از اطلاعات را با حجم کم در اختیار ما می گذارد، امروز اکثر مردم بر دانایی و اطلاعات خود تاکید و ادعای فراوانی دارند. البته در مجازی اطلاعات مهم و غیر مهم، ‌مفید یا غیر مفید وجود دارد چگونگی استفاده از آن بستگی به کاربرد دارد..... 👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49187/preview/
🔶 قتل برادر اوتیسمی‌ برای کمک به پدر و مادر! شامگاه سه‌شنبه ۲۶ آذرماه مأموران کلانتری ۱۴۶ حکیمیه با تماس امدادگران اورژانس از مرگ مشکوک پسربچه‌ای هشت ساله باخبر و در محل حاضر شدند. بررسی شیار‌های روی گردن طفل خردسال حکایت از آن داشت که کودک بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن جان باخته است. مادر او در اولین تحقیقات گفت: من در حال کار داخل آشپزخانه بودم که متوجه شدم پسرم حالش بد شده است. فهمیدم که چیزی را قورت داده و دچار خفگی شده است که امدادگران اورژانس را خبر کردم. آن‌ها وقتی به خانه‌مان آمدند و بچه را معاینه کردند، گفتند که او فوت شده است. پدر طفل هم عنوان کرد: وقتی از ماجرا باخبر شدم، خودم را به خانه رساندم و دیدم بچه هشت ساله‌ام فوت شده و از برادرش خبری نیست. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این باره به جریان افتاد تا اینکه ساعت ۵/۲ بامداد روز گذشته پسر بزرگ خانواده خودش را تسلیم پلیس کرد. او با اعتراف به قتل برادرش گفت: برادر هشت ساله‌ام به بیماری مبتلا بود. او مدام خانواده‌ام را اذیت می‌کرد و از دست آزارهایش خسته شده بودم. روز گذشته در حالی که کلافه‌ام کرده بود او را خفه کردم و از خانه خارج شدم. ...ادامه 👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49190/preview/
🔶 وزیر بهداشت: درمان اختلال‌های روانی در نظام سلامت مغفول مانده‌ است ميگنا- دکتر سعید نمکی گفت: یکی از عرصه‌هایی که در حوزه بهداشت به شدت با مشکل مواجه هستیم مربوط به حوزه بهداشت روان جامعه است. اگر در حوزه پیشگیری و بهداشت کار بیشتری کرده بودیم، نیازمند توسعه فراوان تخت های بیمارستانی نبودیم و متأسفانه یکی از عرصه هایی که به شدت دچار مشکل هستیم و من به عنوان وزیر بهداشت، اعلان خطر می کنم، بخش بهداشت روان جامعه است. وی افزود: برای من به عنوان وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی، تلخ است که بگویم ما نیازمند تخت بستری بیماران دچار اختلالات روانی هستیم و این نشانگر این است که کار چندانی در این حوزه نکرده ایم. وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی گفت: شیوع و روان های گرفتار زنگ خطر بزرگی برای متخصصان حوزه سلامت و امور اجتماعی است که به شدت باید به این عرصه بپردازند. وی تصریح کرد: امروز همه دست اندرکاران جامعه باید به فکر بهداشت روان کشور باشند و این کار فقط در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی محقق نمی شود و همه باید به هم کمک کنیم البته در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، می توانیم کودکان را علیه بیماری های مسری مهلک قابل پیشگیری با واکسن، واکسینه کنیم، اما در مورد سلامت روان جامعه به تنهایی موفق به کار های بزرگ نخواهیم بود. وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی افزود: نباید اجازه داد تا دل‌مردگی، افسردگی و روحیه غمگین در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؛ زیرا هر اقدام و موضوعی که زمینه ساز افسردگی جامعه شود خیانت ملی به کشور است. نمکی با بیان اینکه تفکیک از بقیه رشته ها، خطای استراتژیک علم طب بود، افزود: سلامت روانی و فردی به عنوان اولین رکن نظام سلامت یک فرد در جامعه به شمار می رود...... مشروح خبر http://www.migna.ir/news/49194/preview/
🔶 تعصب منفی چیست، و چگونه بر افراد تاثیر می‌گذارد؟ میگنا- تا حالا شده که بهت توهین بشه یا اشتباهی ازت سر بزنه؟ انتقاد تأثیر بیشتری از تشویق داره و اخبار بد توجه بیشتری از اخبار خوب را به خود جلب میکنه. و به این دلیل است که حوادث منفی نسبت به مثبت تاثیر بیشتری در ذهن ما دارد و روانشناسان آن را منفی گرایی نام نهادند. و تاثیر قوی بر رفتار، تصمیمات و حتی روابط شما دارد. ◽ تعصب منفی چیست؟ تعصب منفی بدان معناست که ما متمایل به سمت محرک منفی و سکون در آنها هستیم که به عدم تقارن منفی و مثبت شناخته می‌شود. این تعصب منفی همان احساس ملامت است تا تحسین. شرح می‌دهند که چرا نمی شود با اثرات منفی مقابله کرد و چرا حوادث تلخ گذشته تأثیر بلندمدتی روی ما دارد. در هر ارتباطی ما بیشتر دنبال نکات منفی هستیم و آنها را در ذهن خود نگه می داریم. ما انسان‌ها تمایل داریم به بیشتر از تجربیات یا خنثی اهمیت بدهیم. به این ویژگی انسان‌ها، “تعصب منفی” گفته می‌شود. ما حتی تمایل داریم که روی حوادث و رویداد‌های منفی بیشتر تمرکز کنیم، حتی وقتی که تجربیات منفی ناچیز یا بی اهمیت باشند. ما انسان ها مایلیم که تجربیات منفی را بهتر از مثبت در ذهن بسپاریم. توهین بهتر از تشویق در ذهن ما می ماند. واکنش سریع نسبت به محرک منفی داریم. بیشتر به چیزهای منفی فکر می‌کنیم تا مثبت. برای مثال ممکن است روز خوبی را در محل کار خود داشته باشیم اما ناگهان همکار ما چیزی می گوید که ما را به هم می ریزد و این ماجرا کل روز فکر ما را درگیر می کند، بطوریکه وقتی به خانه می رسیم اگر کسی بپرسد "روزت چطور بود؟" می گوییم بد بود. حتی اگر جز آن یک مورد، روز کاملا خوب بود این تعصب باعث می شود که بیشتر به نکات منفی توجه کنیم و به آن‌ها اهمیتی که ندارند بدهیم. ◽ به تعصب منفی اینگونه فکر کنید: شما برای یک شب ماندن در یک هتل خوب، آن هتل را بررسی می‌کنید. هنگامی که وارد حمام یا دستشویی می‌شوید، یک عنکبوت بزرگ را در سینک می‌بینید. به نظر شما کدام یک از چیزهایی که دیدید بهتر در حافظه شما می‌شیند: مبلمان خوب و اشیا لوکس داخل اتاق یا عنکبوتی که با آن روبرو شدید؟ ✨ طبق مقاله‌ای منتشر شده در سال ۲۰۱۶، بیشتر افراد حادثه عنکبوت را به وضوح به یاد خواهند آورد.تجربیات منفی بیشتر از تجربیات مثبت روی افراد تأثیر می‌گذارد. یک مقاله‌ در سال ۲۰۱۰ توسط دانشگاه کالیفرنیا منتشر شد، که به نقل از یک روانشناس به نام “ریک هانسون” می‌گوید: ذهن برای تجربیات منفی به مانند یک پارچه مخمل و برای تجربیات مثبت به مانند یک تفلون نچسب است.....ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49198/preview/
چگونه در روز‌های سخت قوی بمانیم؟ میگنا- زندگی می‌تواند با سختی‌ها و حوادثش ما را غافلگیر کند و اغلب هم به نظر می‌رسد همه‌ی مصیبت‌ها ناگهان و همزمان ظاهر می‌شوند و می‌توانند این احساس را به ما بدهند که هرگز این طوفان سهمگین تمام نخواهد شد. اما اگر یاد بگیریم با درد‌ها و سختی‌ها چگونه برخورد کنیم و چگونه اجازه ندهیم ذهن‌مان شروع به ساختن سناریو‌های وحشتناک کند، به جای اینکه تسلیم و ناامید و مغلوب شویم می‌توانیم موج سواری را یاد بگیریم و جان سالم به در ببریم. همه چیز بستگی به اطمینان شما به خودتان و ظرفیت‌تان نه تنها برای نجات پیدا کردن، بلکه برای رشد و شکوفا شدن دارد. در این مطلب با ما همراه باشید تا به شما بگوییم به چه واحد‌های سازنده‌ای برای تسکین ترس‌ها و ایمان آوردن به توانایی‌تان در غلبه بر هر چالشی در زندگی نیاز دارید. ⚪ تمرکزتان را در زمان حال حفظ کنید وقتی می‌خورید، عزیزی را از دست می‌دهید، مشکل مالی پیدا می‌کنید یا ناگهان متوجه می‌شوید سلامتی‌تان در خطر است، اولین حسی که پیدا می‌کنید نگرانی است. ذهن شما فورا به آینده پرتاب می‌شود و شروع می‌کند به ساختن بدترین سناریو‌های ممکن. این سناریو سازی و فکر کردن به آینده به ما این احساس را می‌دهد که داریم کاری می‌کنیم و چاره‌ای می‌اندیشیم تا موقعیت پیش آمده را تقریبا کنترل کنیم، اما تنها اتفاقی که واقعا می‌افتد، بدتر شدن شرایط فعلی است. چیزی که صبورتان می‌کند، حفظ آرامش و خونسردی و ایمنی در این لحظه است. در حال حاضر شما خوب هستید، سقفی بالای سرتان است، غذایی برای خوردن دارید و دوستانی که می‌توانید با آن‌ها حرف بزنید. آرام ماندن در زمان حال کمک‌تان می‌کند درایت خود را نیز حفظ کنید و مقابل جولان دادن ترس‌های‌تان بایستید. در زمان حال ماندن یعنی اینکه شما انرژی هیجانی لازم برای چاره اندیشی ِ مشکلی که پیش آمده را دارید. نگرانی و اضطراب ناشی از فکر کردن به آینده باعث می‌شود انرژی‌تان بابت اتفاقی که ممکن است هرگز نیفتد، تلف بشود. ⚪ احساسات خود را کتمان نکنید ضد و نقیض به نظر می‌رسد: در لحظه بمانید و به آینده فکر نکنید، اما همزمان هیجانات خود را بروز دهید و اجازه دهید ترس‌های‌تان خودشان را نشان بدهند! وقتی شما با تمرکز بر زمان حال، ترس‌های‌تان را آرام می‌کنید، احوالات ذهنی ایجاد می‌کنید که به شما اجازه می‌دهد با هیجانات و احساسات واقعی خود هماهنگ شوید و وقتی این هماهنگی رخ می‌دهد، می‌توانید به احساسات خود اجازه دهید کاملا خود را نشان دهند. در ابتدا، لمس و احساس این درجه از درد و ناراحتی می‌تواند ترسناک به نظر برسد، زیرا درد و رنج چیزی است که همیشه سعی داریم از آن اجتناب کنیم. اما وقتی شما به خودتان اجازه می‌دهید با درد و رنجی که دارید در لحظه باشید، اگر نیاز دارید گریه کنید، فریاد بزنید یا به بالش مشت بکوبید (یا هر کاری که خشم و دردتان را بیرون می‌کشد انجام دهید)، آن روی سکه را نیز می‌بینید که همان آرامشی است که ممکن است قبلا هرگز تجربه‌اش نکرده‌اید. وقتی احساسات خود را سرکوب و پنهان می‌کنید، انگار یک منفی را فشرده می‌کنید که سبب آشفتگی و عذاب‌تان می‌شود. اما وقتی به خودتان اجازه و فرصت ابرازشان را می‌دهید، متفرق می‌شوند و حس ناب و عمیقی از آرامش و و التیام شما را در برمی‌گیرد. با حس کردن احساسات خود، در واقع انعطافی نشان می‌دهید که جلوی شکسته شدن‌تان را می‌گیرد.... ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/article/49199/preview/
🔶 دلایل قلدری دانش‌آموزان پسر در مدارس ميگنا- قلدری در مدرسه از رفتارهای مشکل‌ساز دوره است که اخیرا توجه# پژوهشگران و صاحب‌نظران حیطه روان‌شناسی تربیتی را در سه دهه اخیر به خود معطوف ساخته و موضوع محوری مطالعات بسیاری بوده است.» در این پژوهش آمده است:« قلدری پدیده‌ای ناآشنا نیست و اعتقاد بر این است که قلدری با تاریخ پیدایش مدارس درهم آمیخته است. برای نسل‌های زیادی، دانش آموزان عادت به آزار رساندن به و خود داشته‌اند.در حال حاضر قلدری در مدارس یک پدیده همه‌گیر است که میلیون‌ها دانش‌آموز را تحت تاثیر قرار می‌دهد. قلدری رفتار آزار دهنده‌ای است که عمدتا توسط یک فرد یا یک گروه از افراد در یک دوره زمانی به صورت مکرر اعمال می‌شود و شامل عدم توازن قدرت است به طوری که افراد درگیر در پدیده قلدری دارای نرخ بالایی از مشکلات نظیر پایین، عزت نفس و خودباوری پایین، قربانی شدن جسمانی، کلامی و عاطفی یا روان‌شناختی، ، عملکرد ضعیف در مدرسه و محل کار است.» محققان می‌گویند:« یکی از مشکلاتی که متعاقب قلدری به وجود می‌آید، کاهش سازگاری اجتماعی است. سازگاری به معنای توانایی فرد برای برای تطابق با محیط اطراف تعریف می‌شود و دارای ابعاد مختلفی از جمله اجتماعی،‌خانوادگی، عاطفی، بهداشتی، تحصیلی و غیره است. هر انسانی آگاهانه و یا ناخودآگاه می‌کوشد تا نیازهای متنوع و گاه متعارض خود را در محیط زندگی برآورده کند و از آنجا که باید نیازهای خود را در قالب ساخت اجتماعی برآورده کند، سازگاری او به ناچار سازگاری اجتماعی است. اجتماعی می‌تواند تاثیری مستقیم بر روان داشته باشد. سلامت فرد نه‌تنها بر خود فرد و خانواده بلکه بر کل جامعه تاثیر می‌گذارد. به طور کلی سازگاری به معنی توانایی آمیزش، انطباق، مصالحه، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. سازگاری با موقعیت‌های جدید و متنوع در دورانی که عصر تنیدگی و تغییر سریع اجتماعی است، کار آسانی نیست. هرگونه دگرگونی در زندگی آدمی خواه خوشایند و خواه ناخوشایند، مستلزم نوعی سازگاری مجدد است. » در این پژوهش یافته‌ها نشان می‌دهند:« معلمانی که از راهبرد جدا کردن دانش‌آموزان از یکدیگر استفاده می‌کنند، شیوع کمتری از قلدری را در کلاس خود تجربه کرده و معلمانی که قربانیان را تشویق به دفاع از خود می‌کنند در واقع شیوع بیشتری از قلدری را تجربه کرده‌اند. در اثربخشی برنامه‌هالی ضد قلدری مدرسه زمانی که معلمان روش‌های حل مسئله را یاد می‌گیرند، تمایل بیشتری به استفاده از آن‌ها دارند.»..... ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49201
🔶 تفاوت مغز نوجوانان مبتلا به مشکلات روانی با مغز افراد سالم میگنا- تحقیقات جدید دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه "آلبرتا" نشان می دهد، ممکن است ساختار مغز نوجوانانی که با مسائل روحی و مشکلات روانی دست و پنجه نرم می کنند، متفاوت از مغز همسالان سالمشان باشد. این تحقیق که به سرپرستی "آنتونی سینگال"رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه "آلبرتا" انجام شد نشان داد مغز نوجوانان بین 14 تا 17 ساله که سابقه مشکلات روانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلال کم توجهی بیش فعالی داشته اند متفاوت از مغز همسالان سالمشان است. طی این مطالعه گروهی از نوجوانان دارای مشکلات روحی و روانی تحت اسکن ام .آر.آی(MRI) قرار گرفتند و طی آن دانشمندان ماده سفید مغز آنها را بررسی کردند و در گام بعدی مغز نوجوانانی که سابقه مشکلات روحی و روانی نداشتند را نیز توسط اسکن ام.آر.آی مورد بررسی قرار دادند. ماده سفید(White matter) یکی از بخش های سیستم عصبی مرکزی است. سسیتم عصبی مرکزی از دو ناحیه ماده سفید و ماده خاکستری تشکیل شده است. این ماده بخش اصلی مغز و بخش سطحی نخاع را تشکیل می دهد و به طور عمده از سلول های گلیال و آکسون های میلینه تشکیل شده است. این آکسون ها پیام ها را از مخ به سایر بخش های سیستم عصبی منتقل می کنند. در ماده سفید به جز بافت چربی، مویرگ ها و عروق مشاهده می شوند. فسفولیپیدها در ماده سفید فراوانند. نتایج این مطالعه تفاوت های واضحی در مسیرهای عصبی بین نوجوانان سالم و کسانی که دارای مشکلات روحی بودند، نشان داد. آنتونی سینگال، پژوهشگر این مطالعه گفت: ما پس از بررسی اسکن ها متوجه تفاوت های ساختاری در مغز این دو گروه از نوجوانان شدیم و دریافتیم مغز نوجوانان مبتلا به امراض روحی از لحاظ ساختاری کارایی کمتری نسبت به مغز نوجوانان سالم دارد همچنین نوجوانان مبتلا به امراض روحی دارای تمرکز پایین تری نسبت به گروه سالم بودند. این نخستین مطالعه ای است که طی آن دانشمندان ساختار مغزی نوجوانان دارای مشکلات روحی را با سالم مورد بررسی قرار می دهند....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49202/preview/
🔶 چرا برخی افراد به خودکشی فکر می‌کنند؟ میگنا- در بسیاری اوقات، ما نمی‌دانیم چه دلیلی این افراد را به ورطه خودکشی کشاند. آنچه باعث دلسردکننده‌تر شدن برای اعضای خانواده قربانی می‌شود این است که چنین حوادثی معمولاً بدون هیچ‌گونه علائم هشداردهنده رخ می‌دهد. عوامل زیادی وجود دارد که می‌تواند فرد را در خودکشی تحت تأثیر قرار دهد. در ادامه به بررسی برخی از مهم‌ترین این عوامل می‌پردازیم. ⚪ بیماری‌های روانی بیماری‌های روانی که منجر به بروز می‌شوند شامل افسردگی، اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و اختلالات اضطرابی است. افسردگی شایع‌ترین علت خودکشی است. افسردگی شدید با درد شدید عاطفی و از بین رفتن امید مرتبط است که بیمار را تحت تأثیر قرار می‌دهد تا به زندگی خود پایان دهد. ⚪ اضطراب آسیب‌زا تجربیات آسیب‌زا مانند سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی، تجاوز جنسی، سوءاستفاده جسمی یا آسیب‌های جنگی نیز ممکن است فرد را به سمت خودکشی سوق دهد. معمولاً فردی که تجربه آسیب‌زا داشته است، بیشتر از افسردگی رنج می‌برد که این مؤلفه به‌نوبه خود می‌تواند منجر به افزایش میل به خودکشی شود. ⚪ مصرف مواد مخدر استفاده از مواد مخدر و الکل باعث می‌شود که میل به خودکشی در افراد بیشتر شده و این مواد موجب تحریک بیشتر این افراد شده و از این طریق بر وی تأثیر بگذارد تا خود را بکشد. مصرف مواد مخدر و الکل همچنین می‌تواند باعث ایجاد تنش در خانواده یا ایجاد آسیب در رابطه با دیگران شود که این مسئله می‌تواند دلیل مهم دیگری برای خودکشی محسوب شود. ⚪ ناکامی یا ترس از دست دادن موقعیت این موضوع یکی دیگر از دلایل اصلی بروز خودکشی به‌ویژه در بین جوانان است. ممکن است فرد در شرایطی مانند از دست دادن شغل، مشکلات مالی، عدم موفقیت تحصیلی، قلدری، تحقیر یا پایان یک رابطه عاشقانه تصمیم به خودکشی بگیرد. ⚪ آلودگی هوا آلودگی هوا یکی از مشکلات اصلی و مهم کلان‌شهرها به شمار می‌رود و در این میان باید یک خبر بد جدید را به اطلاع ساکنان این شهرها رساند. نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که درصد بروز مشکلات روحی و روانی و مشکلاتی مانند خودکشی در مردم ساکن در شهرهای آلوده ازنظر آب و هوایی بیشتر است. ⚪ مشکلات بهداشتی مزمن موارد بسیاری از خودکشی ناشی از درد مزمن یا بیماری‌های رخ‌داده است. شخصی که از درد مزمن یا بیماری رنج می‌برد، غالباً احساسی آمیخته با ناامیدی را تجربه کرده و گاهی تصمیم می‌گیرد برای پایان دادن به رنج، خود را بکشد. همچنین افرادی که یک یا چند نوع بیماری مزمن دارند، احتمالاً افسردگی یا اضطراب را نیز تجربه می‌کنند که این موارد به‌نوبه خود خطر خودکشی را افزایش می‌دهد....👇👇 http://www.migna.ir/news/49204/preview/
دلايل فعال شدن سيستم استرس بچه ها ميتواند: امر و نهی زياد والدين، خستگی، گرسنگی، توقع های بيش از توان، روابط مشكل دار والدين، بی توجهی به نيازهای عاطفی، كلام تند و توهين والدين باشد. برای رفع مشكل، دليل را جستجو و برطرف كنيد. @Mignair
🔶 مردان فکر می‌کنند دروغگویان بهتری هستند ميگنا- براساس تحقیقات انجام شده توسط دکتر "برایانا وریگین" از دانشگاه پورتسموث، افرادی که در گفتن تبحر دارند، معمولا سخنوران خوبی هستند و دروغ‌های بیشتری نسبت به دیگران و معمولاً به خانواده، دوستان، همسر و همکاران خود می‌گویند. خبره همچنین ترجیح می‌دهند به جای دروغگویی در پیام‌های متنی، رو در رو دروغ بگویند و رسانه‌های اجتماعی جولانگاه آنان نیست. دکتر "وریگین" که وقت خود را بین دانشگاه‌های پورتسموث و ماستریخت هلند تقسیم می‌کند، گفت: ما بین تخصص در دروغگویی و جنسیت ارتباط معنی داری پیدا کردیم. آقایان بیش از دو برابر نسبت به بانوان فکر می‌کنند که دروغگوهای بهتری هستند. تحقیقات قبلی نشان داده است که بیشتر مردم در روز یک یا دو دروغ می‌گویند، اما این آمار، دقیق نیست. زیرا بیشتر مردم هر روز دروغ نمی‌گویند، بلکه تعداد کمی از دروغگوهای حرفه‌ای مسئول اکثر دروغ‌های گزارش شده هستند. وی افزود: آنچه در مطالعه ما مشخص شد این است که تقریباً نیمی از (۴۰ درصد) همه توسط تعداد بسیار کمی از دروغگویان حرفه‌ای گفته می‌شود و این افراد به کسانی که به آنها نزدیکتر هستند، دروغ می‌گویند. وی ادامه داد: دروغگوهای متبحر به خوبی از کلمات استفاده می‌کنند و خوب حرف می‌زنند، دروغ‌های خود را با حقیقت پیوند می‌زنند، بنابراین تشخیص آن برای دیگران سخت می‌شود. آنها همچنین در پنهان کردن دروغ‌های خود در داستان‌های ظاهراً ساده و واضح استاد هستند، به طوری که تردید در حرف‌های آنها برای دیگران سخت است. دکتر "وریگین" ۱۹۴ نفر که نیمی از آنها مردان و نیمی از آنها زنان بودند را با میانگین سنی ۳۹ سال مطالعه کرد. از آنها سؤالاتی پرسیده شد، از جمله اینکه در دیگران چقدر خوب هستند. در ۲۴ ساعت گذشته چه تعداد دروغ گفته‌اند. نوع دروغ‌هایی که گفته‌اند چه بوده است. به چه کسی دروغ گفته‌اند و به صورت رو در رو دروغ گفته‌اند یا از راه‌های دیگر. وی افزود: مطالعات ما نشان می‌دهد که ما آنقدرها که فکر می‌کنیم هم در تشخیص دروغ مهارت نداریم. اکثر ما در بهترین حالت ۵۰ درصد شانس داریم دروغ طرف مقابل را کشف کنیم. ما می‌خواستیم روی کسانی که در دروغگویی خوب هستند، تمرکز کنیم و سعی کنیم درک کنیم که چگونه و با چه کسی این کار را انجام می‌دهند. این مطالعه نشان داد که یکی از راهبردهای اصلی دروغگوها این است که دروغ‌های موجهی را که نزدیک به هستند، بگویند و اطلاعات زیادی نمی‌دهند و هرچه کسی فکر کند در حال دروغگویی هستند، دروغ‌های بیشتری خواهند گفت. متداول‌ترین استراتژی در بین تمام دروغگویان، اعم از متخصص یا ناشی، عدم بیان اطلاعات خاص بود. اما دروغگوهای خبره به این توانایی مسلط هستند که یک دروغ را به یک داستان باورپذیر پیوند می‌زنند که باعث می‌شود دروغشان پنهان شود......👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49207/preview/
🔶 با این تکنیک مخاطب را بیشتر درگیر کنید ميگنا- «مارتین سلیگمن» که جزو و از افراد صاحبنظر در این رشته است می‌گوید احساسات مثبت مثل امید، و رضایت، نشان‌دهنده و شاخص وجود رشد و پیشرفت هستند؛‌ یعنی وقتی در یک زمینه فردی یا اجتماعی پیشرفت اتفاق بیفتد، این را می‌توان در آدم‌ها دید. اما «باربارا فردریکسون» استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان می‌گوید احساسات مثبت فقط نتیجه رشد و پیشرفت نیستند؛ بلکه خودشان می‌توانند را به‌وجود بیاورند یا تقویت کنند. او این موضوع را در نظریه مشهور خود به نام «بسط دادن و ساختن» ( broaden-and-build) مطرح کرده و اینطور توضیح می‌دهد که احساسات مثبت، فرد را تشویق می‌کند یک کار موثر برای حل مشکل انجام دهد و ذهنش را برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری بهتر باز می‌کند. مثلا «شادی» می‌تواند برای خلاقیت، انگیزه به‌وجود بیاورد و باعث کنار زدن محدودیت‌ها توسط فرد شود. «علاقه» به یک موضوع، او را برای کشف اطلاعات بیشتر مشتاق می‌کند و احساس «غرور» باعث می‌شود موفقیت‌هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد و برای رسیدن به موفقیت‌های آینده ایده‌پردازی کند. تمام‌ این‌ها باعث می‌شود فرد به یک موفقیتی دست پیدا کند که دوباره احساسات مثبت را به‌وجود می‌آورد؛ در نتیجه یک مارپیچ مثبت و رو به بالا را شکل می‌دهد. نکته بسیار مهم دیگری که فردریکسون در تحقیقاتش متوجه شد این بود که احساسات مثبت می‌تواند تاثیرات بد مربوط به احساسات منفی را خنثی کند و قدرت تحمل فرد را بیشتر نماید. ⚪ یک روزنه امید کافی است «روزنه امید»، یک اصل مهم روانشناسی و یکی از تکنیک‌های اصلی است که در روزنامه‌نگاری سازنده مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ یعنی سبکی از روزنامه‌نگاری که به دنبال این است که از سرخوردگی مخاطب نسبت به اخبار جلوگیری کند و او را به مشارکت در حل مشکلات ترغیب نماید. «کارن مک‌اینتایر»‌ که از پیشگامان این سبک است، تحقیقاتی را برای بررسی تاثیر این تکنیک بر روی مخاطب انجام داد و متوجه شد اضافه کردن یک روزنه امید به خبری که ذاتاً منفی است، باعث می‌شود خوانندگان احساس بسیار مثبت‌تری داشته باشند. این یعنی برای ایجاد یک رویکرد سازنده، حتما لازم نیست کل خبر مثبت باشد یا اخبار تلخ و منفی سانسور شوند؛ بلکه کافی است یک روزنه امید مثلا یک راه‌حل برای مشکل موجود یا یک نقطه مثبت ماجرا نیز در آن خبر و گزارش گنجانده شود. به این ترتیب خبرنگارها و مدیران رسانه‌ای جایگاه نظارتی و انتقادی خود را با منعکس کردن مشکلات و ناکارآمدی‌ها حفظ می‌کنند و در عین حال از تزریق ناامیدی خودداری می‌کنند..... ادامه مقاله👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49208/preview/ سیده راضیه حسینی
🔶 آلودگی هوا «خودکشی» را افزایش می‌دهد میگنا- نتایج یک بررسی تازه حاکی از آن است زندگی در شهرهای آلوده افراد را دچار افسردگی یا خودکشی می‌کند، زیرا سمی می‌توانند به مغز و سلامت روان آسیب برسانند. محققان باور دارند، برای هر ۱۰ug / m۳ افزایش آلودگی ، افسردگی ۱۰٪ و خودکشی ۲٪ افزایش می‌یابد؛ محققان مطالعات مربوط به آلودگی و سلامت روان را در ۱۶ کشور بررسی کردند. تصور می‌شود ذرات سمی که توسط اتومبیل‌ها منتشر می‌شوند، باعث ایجاد التهاب مغزی می‌شوند؛ زندگی در شهرهای آلوده ممکن است شما را دچار افسردگی یا مرگ و کند، زیرا ذرات سمی می‌توانند به مغز و سلامت روان شما آسیب برساند. طبق تحقیقات صورت گرفته، آلودگی هوا حاوی مواد شیمیایی سمی است که می‌تواند باعث تورم در مغز و به علائم مشکلات سلامت روان منجر شود. سازمان جهانی بهداشت توصیه می‌کند که آلودگی باید زیر 10ug / m3 باشد؛ اما بیش از ۹۰ درصد کشورها از این سطح فراتر رفته‌اند. محققان تخمین می‌زنند که پایین آمدن سطح آلودگی هوا می‌تواند خطر ابتلا به افسردگی در ساکنان شهر انگلیس را تقریباً ۲.۵ درصد کاهش دهد. محققان همچنین شواهدی از ارتباط بین و پیدا کردند؛ آنها گفتند در روزهایی که هوا بسیار آلوده هست نرخ خودکشی به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49210
🔶 روانشناسی تربیت کودک، متناسب با خلق و خوی او میگنا- آیا تاکنون متوجه شده اید که چگونه دو کودک از یک خانواده می توانند به شدت متفاوت باشند؟ ممکن است یکی از دو فرزند کودکی شاد و با نشاط باشد که مشتاقانه از فعالیت ها لذت می برد، در حالی که دیگری ممکن است بی پروا و جدی باشد. واضح است که تفاوت های رفتاری همیشه ناشی از محیط نیستند. هر کودکی با خلق و خوی بی نظیر به دنیا می آید. اما آنچه که مهم است به کار گرفتن راهکارهای تربیتی، متناسب با نیازهای فردی کودک است. ◽ صفاتی که خلق و خوی را شکل می دهند خلق و خوی با مفهوم شخصیت متفاوت است. شخصیت کودک شامل مواردی مانند هوش و توانایی ها است. خلق و خو فقط به خصوصیات کودک متولد شده اشاره دارد. محققان دریافتند که خلق و خوی کودک از نه صفت مختلف تشکیل شده است: 1. سطح فعالیت: آیا کودک شما در مقایسه با سایر کودکان هم سن خود فعال تر است، یا از نظر فعالیتی در سطح متوسط ​​قرار می گیرد؟ 2. منظم بودن: آیا به نظر می رسد فرزندتان تمایل به انجام امور روزمره دارد؟ آیا کودک تان می خواهد هر روز در یک زمان مشخص غذا بخورد و بخوابد؟ 3. رویکرد یا علاقه به موضوعات: آیا کودکتان از امتحان چیزهای جدید و دیدار با افراد جدید لذت می برد؟ یا ترجیح می دهد که ملاحظه کار بوده و در مواقعی که شرایط جدیدی را تجربه می کند، عقب بماند؟ 4. سازگاری: کودک تان چقدر سریع می تواند تغییرات را بپذیرد؟ آیا او سریع تغییر می کند یا اگر برنامه اش تغییر کند ناراحت می شود؟ 5. شدت واکنش: او هنگام تجربه موقعیت های مثبت و منفی چه میزان از واکنش عاطفی را نشان می دهد؟ 6. آستانه حساسیت: کودک تان چگونه در برابر تحریک حسی مانند سلیقه، بافت، بو و صداها واکنش نشان می دهد؟ 7. آسیب پذیری: آیا کودک تان می تواند روی یک کار متمرکز بماند، یا به راحتی حواسش نسبت به سر و صداها یا فعالیت هایی که در اطراف او انجام می شود، پرت می شود. 8. توجه و پایداری توجه: آیا فرزندتان تا زمانی که تکالیفش تمام شود می تواند روی یک تکلیف متمرکز باشد و کار کند یا به سرعت خسته می شود و علاقه خود را به آن فعالیت از دست می دهد؟ 9. کیفیت زندگی: به طور متوسط​، به نظر می رسد کودک تان حال و هوای نسبتاً خوبی دارد یا خلق و خوی او غالباً تغییر می کند و به نظر می رسد خلق او وابسته به آن چیزی است که اتفاق می افتد؟.....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49212/preview/
🔶 دلایل تاخیر افراد در مراجعه به روانشناس و مشاور چیست؟! میگنا- یک روانشناس بالینی گفت: یکی از دغدغه‌های دیگر بیماران و خانواده‌های آنان تعرفه‌های بالای روانشناسی و مشاوره است. در دندان‌پزشکی نیز این مشکل وجود دارد، اما درد آن مملوس است و فرد بعد از یک مدت مصرف مسکن، از درد بی‌طاقت می‌شود و مجبور می‌شود هزینه‌های جانبی خود را کاهش داده و به دندان‌پزشک مراجعه کند. پروانه پرویزیان افزود: متاسفانه به دلیل اینکه علائم افراد در زمینه‌های روانی مملوس نیست، افراد به‌سادگی به مشاوره و روانشناس مراجعه نمی‌کنند. به عنوان مثال فردی که نظم بیش از حدی در کارهای خود دارد، از طرف خانواده تحسین شود. وسواس در جامعه تنها در مورد شست‌وشو شناخته شده اما انواع در روانشناسی وجود دارد. این روانشناس بالینی اظهار کرد: برخی افراد وسواس فکری دارند و یک موضوع را دائماً در ذهن خود تکرار می‌کنند؛ به عنوان مثال دائماً با خود تکرار می‌کنند که چرا در جواب فلانی جواب دیگری ندادم و... . این افکار وسواسانه است و در صورت عدم درمان، می‌تواند منجر به بیماری شود. ⚪ باید اَنگ بیماری روان برداشته شود پرویزیان بیان کرد: مهم‌ترین نکته برای آشنایی با بیماری‌های روان، فرهنگ‌سازی است و باید اَنگ آن برداشته شود. نباید به بیماران روان واژه «دیوانه» اطلاق شود. ممکن است پدر خانواده در مراکز توان‌بخشی بستری باشد، اما عروس خانواده از آن اطلاع ندارد و تنها در میهمانی‌ها فرد را با خود برده و مجدداً به مراکز بازگردانده می‌شوند، اما اگر همین فرد به بیماری سرطان دچار شود تمام افراد از آن آگاهی پیدا می‌کنند؛ زیرا این بیماری پذیرفته شده است. وی اضافه کرد: آگاهی نسبت‌به بیماری دارای بخش‌ها مختلفی است که شامل آگاهی به علائم، سن ابتلا، نحوه مراجعه و نحوه برخورد و... است. کار روانشناس بسیار گسترده است زیرا باید بر روی خانواده و بیمار به صورت جداگانه کار کند و باید به خانواده این آگاهی داده شود که اگر فرضاً مادر خانواده دارای این بیماری است، باید مواظب فرزندان و نوه‌های خود باشید زیرا ممکن است علائم بیماری در آنان نیز بروز کند..... ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49221
🔶 زمان آغاز ثبت نام آزمون ارشد پزشکی سال 99 میگنا- ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد رشته ھای گروه پزشکی سال ١٣٩٩ از ۳۰ بهمن آغاز می شود و تا ۱۰ اسفندماه ۹۸ ادامه دارد. آزمون کارشناسی ارشد سال ١٣٩٩ گروه پزشکی در روزهای ۲۶ و ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۹ برگزار می شود. دفترچه راھنمای ثبت نام آزمون ھفته آخر بھمن ماه از طریق سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی منتشر می شود....👇 http://www.migna.ir/news/49223 ✨✨ منابع آزمون روانشناسی بالینی✨✨✨
🔴چسب زخم‌های خارجی در کشور غیرمجاز اعلام شد 🔹تمامی دانشگاه‌های علوم پزشکی و مراکز درمانی با توجه به مورد اعلام شده باید از خرید کالای غیر مجاز خودداری کرده و در صورت وجود این کالا نسبت به جمع‌آوری و امحای کالا و همچنین، برخورد با متخلفان مطابق دستورالعمل‌های ابلاغی اقدام کنند./خبرگزاریها @Mignair
🔶 سرزنش با فرد افسرده چه می‌کند؟ میگنا- دکتر مهدی قاسمی با تاکید بر با افراد افسرده برای پیشگیری از پیشرفت بیماری و کمک به درمان آن گفت: برای کاهش فشار روحی فرد افسرده، از ناتوانی، بیقراری، اضطراب و پرخاشگری آن انتقاد نکنیم، انتقاد از ناتوانی بیمار افسرده، اعتماد به نفس آن را کاملا تخریب می کند و باعث تقویت احساس پوچی و بی ارزشی بیمار می شود. گاهی به سبب تحریک پذیری ناشی از ، فرد دچار پرخاشگری می شود، اگر با بیمار دارای اختلال رفتاری برخورد متقابل شود، و بی اعتمادی وی بیشتر خواهد شد. در این حالت حمایت کردن و نادیده گرفتن رفتارهای منفی و توجه به کوچکترین کارهای مثبت وی میزان اضطراب و احساس گناه را در بیمار کاهش می دهد. این متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: نصیحت کردن فرد افسرده را تحریک پذیرتر می کند و از طرفی هیچ نیازی به جنگ با افکار ناامیدکننده ای که بیمار دارد، نیست. با گوش کردن، احساس دلسوزی و پرسیدن اینکه که چه کمکی می توان کرد؟ حس درک و همدلی را می توان به بیمار القا کرد. پیشنهاد و تدارک برنامه تفریحی، البته نه به صورت اجبار می تواند در روند درمان فردی که به افسردگی مبتلا است،‌ موثر باشد و در صورت عدم پذیرش، این اجازه را به فرد بیمار باید داد که انتخاب دیگری داشته باشد. حتی الامکان سعی شود از برچسب زدن به رفتارهای فرد افسرده جلوگیری شود زیرا چنانچه هر نظری یا کاری را به این دسته افراد ربط دهیم، یعنی کل شخصیت آنان را با بیماری افسردگی ادغام کرده ایم. این متخصص اعصاب و روان افزود: هر زمان که فرد مبتلا به افسردگی حالت عصبی داشت یا اینکه مضطرب بود،‌ بهترین وقت برای جویاشدن علت این رفتار است. باید به او فرصت داده شود تا احساس خود را بیان کند و حرف بزند و اینکه برای کاهش اضطراب یا عصبانیتی که به آن دچار شده است، چه کاری می توان انجام داد. فرد مبتلا به افسردگی در بیشتر مواقع از بی برنامگی و نداشتن نظم و انضباط در زندگی رنج می برد؛ بنابراین باید تلاش کرد در حفظ آراستگی و بهداشت ظاهری و با توافق بر وجود قوانین انعطاف پذیر برای ساعات خوابیدن، خوردن یا حتی مشاهده برنامه های تلویزیونی به فرد بیمار کمک کرد تا در نمادهای زندگی بیرونی خود نظم و چهارچوب داشته باشد. عدم وجود نظم در برنامه زندگی این دسته افراد آنان را به سمت احساس ناتوانی و بی کفایتی پیش می برد. در برخی مواقع فرد به دلایل مختلف مانند سرزنش اطرافیان، ترس از وابستگی به دارو، عوارض دارویی، ترس از انگ خوردن ناشی از مصرف اعصاب، خود را از درمان کارآمد دارویی محروم می کند و عوارض سنگین ناشی از این بیماری را به دوش می کشد. از این رو کمک به این دسته افراد جهت افزایش پذیرش دارویی،‌ در کاهش اثر اختلالات رفتاری موثر خواهد بود....👇👇 http://www.migna.ir/news/49229/preview/
🔶 «ازدواج درمانی» می‌تواند مشکلات رابطه را ترمیم کند؟ میگنا- ازدواج درمانی/تراپی در شرایطی که زندگی مشترک به مشکلات جدی برخورده است پیشنهاد می‌شود. درمانگر به فهمیدن آنچه واقعا برای طرفین اتفاق افتاده است کمک می‌کند و مهارت‌های ارتباطی را به افراد یاد می‌دهد و همچنین در درمانی ابزارهای بسیار موثر برای کمک به افراد در نظر گرفته می‌شود. یک متخصص ازدواج درمانی به طرفین کمک می‌کند که: ۱. آنچه تبدیل به مشکل شده است را پردازش کند. ۲. به توسعه مهارت‌های موثر ارتباطی کمک کند. ۳. به طرفین کمک می‌کند مسائل پنهان را ببینند. ۴. رویکردهای موثر برای ایجاد تغییر را ارائه می‌کنند. ۵. با حفظ ارتباط با طرفین، به عنوان یک منبع ارزشمند برای زوج در بحران هستند. به عنوان مثال یک معتقد بودند که یکی از پسرانشان مشکل اصلی آن‌ها است. درمانگر برای آن‌ها توضیح می‌دهد که در شرایطی که زیرساخت‌های قدرت و وحدت در خانواده محکم نباشد، بدرفتاری کودکان اتفاق عجیبی نیست. بنابراین طرفین، تمرکز خود را از روی کودکشان برداشتند و روابط خودشان را مورد دقت قرار دادند و به نتایج بهتری رسیدند. ◽ چگونه می‌توان فهمید که آیا می‌توانید از ازدواج درمانی بهره ببرید؟ اگر طرفین یک رابطه در مدت زمان طولانی با یک مسئله دست‌وپنجه نرم کرده‌اند و به هیچ وجه به وضوح بیشتری در حل آن نزدیک نشده‌اند، می‌توانند به این روش فکر کنند. یک شخص سوم آموزش‌دیده و بی‌طرف، می‌تواند در احیای روابط موثر باشد. اگر مردم در تحلیل اینکه واقعا در روابطشان چه اتفاقی می‌افتد ضعف دارند. آن‌ها ممکن است لایه سطحی آشکار را ببینند و مسائل پنهان را درک نکنند. یک درمانگر در حل مسائل پنهان ازدواج کمک می‌کند و یک زوج را در مسیر درست هدایت می‌کند. ◽ وقتی شروع به درمان کردید باید چه کنید؟ فرض کنیم طرفین یک رابطه با ازدواج درمانی موافق هستند و شرایط برای آن‌ها به گونه‌ای است که فقط یک حرفه‌ای آموزش‌دیده می‌تواند به آن‌ها کمک کند. برای یک درمان هوشمندانه مهم است که:......👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49235/preview/
🔶 بیشترین آمار طلاق و ازدواج طی 50 سال اخیر میگنا- بر پایه داده‌ها؛ متوسط عمر ازدواج‌هایی که به طلاق منجر شده اند 9 سال بوده است، بدیهی است که با رخداد طلاق در هر سال ازدواج از خانواده‌های با عمر مشابه در معرض طلاق کاسته می‌شود یعنی وقتی طلاق در سال اول ازدواج رخ دهد از تعداد خانواده‌های دو ساله در معرض در سال بعد کاسته می‌شود. بنابراین وقتی گفته می‌شود 50 درصد طلاق‌ها در 5 سال اول زندگی رخ داده به این معنا است که در نیمی از طلاق‌های رخ داده عمر ازدواج کمتر از 5 سال است نه اینکه زندگی‌ها به سال پنجم نرسیده به طلاق منجر شود.....ادامه👇👇 http://www.migna.ir/news/49245
🔶 علائمی که نشان می‌دهد تیک عصبی دارید میگنا- حدود 25 درصد از کودکان و 1 درصد از بزرگسالان را تجربه می‌کنند. این اختلال معمولاً پسرها را بیشتر از دخترها درگیر کرده و سن شیوع آن در 7 سالگی است ولی گاهی در اوایل بلوغ و بزرگسالی نیز ظاهر می‌شود. تیک‌ها در حالت عادی عمری کوتاه دارند و تقریباً تا یک سال بعد از ظاهر شدن بهبود می‌یابند. اغلب ارثی هستند و با عواملی مانند احساس گناه، استرس، اضطراب، خستگی، سرزنش شدید، کمبود خواب و هیجان و تنش بیش‌ از حد، شدت پیدا می‌کنند......👇👇 http://www.migna.ir/news/49248/preview/
🔶 توانایی مراقبت از خود نیاز اصلی کودکان میگنا-هر چه توانایی حرکتی بیشتری به دست می‌آورد، امکان فاصله گرفتن او از والدینش بیشتر می‌شود. بنابراین در مواردی که والد در کنار کودک حضور ندارد، نظارتی بر احتمالی نیز وجود ندارد. در این شرایط مهم است که کودک بداند برای حفظ خود از هر نوع آسیب چه رفتاری باید داشته باشد و درواقع چه مهارت‌هایی باید بیاموزد. یکی از انواع مهارت‌های ضرری که هر کودکی باید از آن آگاه باشد، مهارت مراقبت از خود در آسیب‌های جنسی است. در بسیاری از تجاوزها و آزارهای جنسی که کودکان با آن برخورد داشته‌اند، آگاه نبودن کودک از حریم خود و اینکه چه برخوردی با آزارگر داشته باشد، او را طعمه راحتی برای آزارگران قرار داده است. هرچند کودکان تا حدود سنین نوجوانی نیازمند حمایت و مراقبت بیشتری از جانب والدین خود هستند، با این‌وجود گاهی در موارد غیرمنتظره افرادی که والدین اطمینان کافی نسبت به آن‌ها دارند، از شرایط اعتماد والدین سوءاستفاده کرده و به کودک نزدیک می‌شوند. بنابراین، حتی خود والدین نیز باید نسبت به این امر آگاهی بیشتری کسب کنند و با دقت بیشتری افراد مورد اعتماد خود را انتخاب کنند. از سوی دیگر، واکنش‌های والدین در ارتباط بااندام جنسی کودک، می‌تواند ترس از گزارش تهدیدهای آزارگران را به همراه داشته باشد. درواقع آنچه والدین نگران آن هستند، ترس از آگاهی خارج از سن کودک در مورد مسائل جنسی است. غافل از اینکه آگاه‌سازی کودک متناسب با سن او می‌تواند او را از آسیب برهاند و یا از آسیب‌های احتمالی بیشتر جلوگیری کند. به‌طورکلی عدم آگاهی کودک و والدین درزمینه و ترس کودک از واکنش والدین به دلیل نبودن رابطه صمیمانه بین کودک و والدین ازجمله مواردی است که می‌تواند زمینه را برای آسیب‌های جنسی در کودکی فراهم کند و این آسیب‌ها را نیز ادامه‌دار کند....👇👇 http://www.migna.ir/news/49249 فهمیه صانعی روانشناس کودک
🔶 نقش الگويي مادران در ازدواج دختران ميگنا- ما در مورد عشق و روابط، در دوران کودکی می آموزیم. به عنوان یک نوزاد و پس از آن کودک، دلبستگی هایی که ما با مراقبان اولیه خود شکل می دهیم، معمولا مادرمان به ما، در مورد عشق و روابط آموزش می دهند. باحضور مادری که هشیار و نسبت به نیازهای ما حساس است و از طریق حرکات و کلمات به طور پیوسته و قابل اعتماد به ما پاسخ می دهد، یک کودک می آموزد که جهان یک مکان امن با افرادی است که از او مراقبت می کنند؛ این یادگیریها به عنوان الگوهای کارکردی در ناخودآگاه، بطور قابل ملاحظه ای در طول یک دوره عمر، ثابت باقی می مانند و درونی می شوند. با یک مادر بی توجه، کسی که فریادها یا گریه هایمان را نادیده می گیرد یا هیچ تلاشی برای تسکین ما ندارد ، یک کودک می آموزد که جهان جای قابل اعتمادی نیست و او به حال خود رها شده است. او یاد می گیرد که احساساتش را خاموش کند تا از خود محافظت کند؛ این کودک با یک از دلبستگی تا دوران بزرگسالی رشد می کند. با مادری که گاهی اوقات وجود دارد و گاهی اوقات نه، کودک برای تطبیق دادن خود با دنیا از یک راهکار نابهنجار استفاده می کند و مضطرب را تا بزرگسالی توسعه می دهد. وقتی که که این دختر بالغ می خواهد ارتباط نزدیک و صمیمی برقرار کند، همواره احساس خطر می کند، چرا که او می ترسد از اینکه ترک یا طرد شود؛ این باعث می شود او احساساتی بی ثبات داشته باشد. برخی از محروم از عشق ، صادقانه معتقدند وقتی که از زیر نفوذ روزمره مادران خود رها شوند آنگاه قادر خواهند بود گذشته را پشت سر بگذارند. آنها ممکن است برای رفتارهای مادرانشان نسبت به خود، دلیل تراشی کنند، زیرا هنوز هم امیدوار هستند که بتوانند عشق مادرانشان را به دست بیاورند، یا ممکن است تنها بخواهند آرامش فعلی را حفظ کنند و سعی کنند همه چیز را طبیعی و عادی ببینند.و برخی دیگر می دانند که به کمک نیاز دارند و وارد درمان میشوند و شروع به درک این فرآیند که چگونه تحت تاثیر گذشته قرار گرفته اند، می کنند ...... ادامه مطلب👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49250/preview/ 🔸 تهیه کننده: نرگس سادات رحمت الهی 🔹 دوره دکتری تخصصی مشاوره خانواده