eitaa logo
محتوای تربیت دینی 🇵🇸 کودک و نوجوان
2.2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ❇️ بیست و دومین سالروز ارتحال استاد گرامی باد. https://www.ettelaat.com/?p=569089 آموزگار روزگار مقاله ای به مناسبت بیست و دومین سالگرد عروج ملکوتی مرحوم استاد علی صفایی حائری نویسنده: نادر خواجه زاده @shagerd_Quran
هدایت شده از هادیانه ها
🔰 استاد 🔹 استاد در مورد پدرشان (مرحوم عباس صفایی) چنین مى‌گفت: ♦️هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. ♦️در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مى‌دیدم. ♦️هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. ♦️و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به و فکر کنم و هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. ♦️و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى توده‌ها از خود و دیگرى به دست آوردن مهره‌هاى کارساز مى‌دانم ♦️و باز در مورد ایشان مى‌گفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مى‌آمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین هم از تهمت‌ها آزاد مى‌شود و همان‌ها که متهمش مى‌کردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مى‌گویند. ♦️بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشم‌هایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.) •═══••@Einsad•‌•═══•‌ @hadianeha
✨«مرحوم به سال 1330 در شهر قم در خاندانی از عالمان دین تولد یافت. در نوجوانی به سوی حوزه آمد و در پانزده سالگی موفق به پایان سطح گردید. نوزده ساله بود که به تایید برخی استادان به درجه نائل شده و به تدریس سطوح عالی پرداخت. اولین نوشته¬ها و طرح¬های سلوکی¬اش را پیش از بیست¬سالگی در دو کتاب رشد و مسئولیت و سازندگی عرضه کرد. وسعت مطالعات به او این امکان را داده بود که در زمینه¬های متنوعی به تحقیق و تألیف در آموزه¬های دینی بپردازد. از آخرین کتب و مقالات در حوزه گسترده مطالعات دینی مطلع بود؛ حتی از کتاب¬هایی که در ممیزی گرفتار شده، توفیق چاپ نیافته بود. سخنرانی متفاوت بود و معلمی گرم و ؛ از شرایط اجتماعی و تکیه بر طراوتی خاص به سخنانش می داد که احساس سرشار و باور عمیق او، آن را به عمق جان مخاطبان می¬رساند. در تعلیم به همه نیازهای دور و نزدیک شاگردانش می اندیشید و این صمیمیت به ارتباطی میان او و شاگردان می انجامید. او در کنار تفسیر و کفایه و مکاسب، به طلاب جوان صرف و نحو نیز می آموخت؛ چراکه آنان را در سن تصمیم و شکل-گیری می¬دانست و محتاج و . نثری داشت؛ و . خود ریشه این نثر خاص را در ختمهای بسیار ، انس با و گسترده روایات می دانست که در کنار ذوق سرشار ادبی و آشنایی و مرور مستمر ایران و جهان به بلوغ و پختگی رسیده بود. آدمی را در همه عرصه¬ها محتاج می¬دانست و به پاسخگویی دین در همه حوزه¬ها باور داشت؛ اعتقاد او به کفایت دین همراه با حرمتی بود که برای آورده¬های فلسفه، عرفان و علم قائل بود. از نگاه او، دین و تفقه در دین محدود به حوزه احکام نبود و تمامی گستره معارف، عقاید، اخلاق و احکام را در خود جای می¬داد و حتی تمامی نظام¬های فردی و اجتماعی را در بر می¬گرفت. نظام¬های فکری، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، حقوقی و جزایی. دین برای تدمین همه این نیازها آماده شده و محتاج حمایت دیگران نبود. باور به دین و متون دینی در تمامی سخنرانی¬ها و درس¬های خارج فقه و اصول و تفسیرش موج می-زد. در پاسخگویی به سوالات اولین دغدغه¬اش بود و اتکاء به حجت. در عقلی ترین مباحث کلامی یا ذوقی ترین گفت¬و¬گوهای عرفانی یا عرفی ترین مباحث اجتماعی تلاش می¬کرد تا پاسخ¬هایش بر مبتنی باشد که دین به او داده بود. زندگی فردی او جلوه¬ای عمیق از باورهای او بود؛ او فراتر از یک زندگی ساده با امکانات محقر بود؛ جلوه زهد و او در دیون سنگینی نمودار می¬شد که برای حفظ و از زندگی بر دوش می¬گرفت. غریبی در معاشران او بود که از و بسیار او خبر می¬داد و در شب¬های ، های بسیار و های مکررش ریشه داشت؛ زیارت¬های ماهیانه¬ی مشهد رضوی که در همین راه به سال 1378 به دیدار محبوبش شتافت.» روحش شاد با ذکر یک صلوات🤲 📗سلوک اخلاقی – طرح¬های برگرفته از کتاب و سنت – ، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ ص 199 🌷🇮🇷🌷
❌🎥 مستند "برای پس از مرگم" در مسیر مرور زندگی و شخصیت آقای ، سوالات و ابهاماتی را میپرسد. ۱۰ سوال اصلی: ۱. چرا علی صفایی حائری منزوی شد؟ ۲. چه کسانی پشت پرونده سازی و اتهام زنی به مرحوم آقای صفایی بودند؟ ۳. عین.صاد چند بار و به چه اتهاماتی محاکمه شد. ۴. راز جذابیت شخصیت و منش مرحوم صفایی برای هنرمندان و روشنفکران طیفهای مختلف چه بود؟ ۵. جریان برخورد سخت با مرحوم صفایی از سوی بزرگان وقت حوزه چیست؟ ۶. عین. صاد چرا به جبهه رفت؟ و چرا عذرش را از آنجا خواستند؟ ۷. ریشه سوتفاهمات اطرافیان مرحوم صفایی در چه بود؟ ۸. چرا منزل مرحوم صفایی محل رجوع طیفهای متنوعی از مومن تا ناباب بود؟ ۹. این شخصیت حوزوی بالاخره انقلابی بود با ضدانقلاب؟ ۱۰. تصادف منجر به درگذشت علی صفایی حائری در تیر ماه ۷۸ مشکوک بود؟ 📌 مستند برای پس از مرگم اکنون در جشنواره مستند نمایش داده میشود 🔗 مهدی نوری 🔺دانلود مستند: 👇 https://hashure.com/movies/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D9%85 🌷🇮🇷🌷
✨«مرحوم به سال 1330 در شهر قم در خاندانی از عالمان دین تولد یافت. در نوجوانی به سوی حوزه آمد و در پانزده سالگی موفق به پایان سطح گردید. نوزده ساله بود که به تایید برخی استادان به درجه نائل شده و به تدریس سطوح عالی پرداخت. اولین نوشته¬ها و طرح¬های سلوکی¬اش را پیش از بیست¬سالگی در دو کتاب رشد و مسئولیت و سازندگی عرضه کرد. وسعت مطالعات به او این امکان را داده بود که در زمینه¬های متنوعی به تحقیق و تألیف در آموزه¬های دینی بپردازد. از آخرین کتب و مقالات در حوزه گسترده مطالعات دینی مطلع بود؛ حتی از کتاب¬هایی که در ممیزی گرفتار شده، توفیق چاپ نیافته بود. سخنرانی متفاوت بود و معلمی گرم و ؛ از شرایط اجتماعی و تکیه بر طراوتی خاص به سخنانش می داد که احساس سرشار و باور عمیق او، آن را به عمق جان مخاطبان می¬رساند. در تعلیم به همه نیازهای دور و نزدیک شاگردانش می اندیشید و این صمیمیت به ارتباطی میان او و شاگردان می انجامید. او در کنار تفسیر و کفایه و مکاسب، به طلاب جوان صرف و نحو نیز می آموخت؛ چراکه آنان را در سن تصمیم و شکل-گیری می¬دانست و محتاج و . نثری داشت؛ و . خود ریشه این نثر خاص را در ختمهای بسیار ، انس با و گسترده روایات می دانست که در کنار ذوق سرشار ادبی و آشنایی و مرور مستمر ایران و جهان به بلوغ و پختگی رسیده بود. آدمی را در همه عرصه¬ها محتاج می¬دانست و به پاسخگویی دین در همه حوزه¬ها باور داشت؛ اعتقاد او به کفایت دین همراه با حرمتی بود که برای آورده¬های فلسفه، عرفان و علم قائل بود. از نگاه او، دین و تفقه در دین محدود به حوزه احکام نبود و تمامی گستره معارف، عقاید، اخلاق و احکام را در خود جای می¬داد و حتی تمامی نظام¬های فردی و اجتماعی را در بر می¬گرفت. نظام¬های فکری، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، حقوقی و جزایی. دین برای تدمین همه این نیازها آماده شده و محتاج حمایت دیگران نبود. باور به دین و متون دینی در تمامی سخنرانی¬ها و درس¬های خارج فقه و اصول و تفسیرش موج می-زد. در پاسخگویی به سوالات اولین دغدغه¬اش بود و اتکاء به حجت. در عقلی ترین مباحث کلامی یا ذوقی ترین گفت¬و¬گوهای عرفانی یا عرفی ترین مباحث اجتماعی تلاش می¬کرد تا پاسخ¬هایش بر مبتنی باشد که دین به او داده بود. زندگی فردی او جلوه¬ای عمیق از باورهای او بود؛ او فراتر از یک زندگی ساده با امکانات محقر بود؛ جلوه زهد و او در دیون سنگینی نمودار می¬شد که برای حفظ و از زندگی بر دوش می¬گرفت. غریبی در معاشران او بود که از و بسیار او خبر می¬داد و در شب¬های ، های بسیار و های مکررش ریشه داشت؛ زیارت¬های ماهیانه¬ی مشهد رضوی که در همین راه به سال 1378 به دیدار محبوبش شتافت.» روحش شاد با ذکر یک صلوات🤲 📗سلوک اخلاقی – طرح¬های برگرفته از کتاب و سنت – ، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ ص 199 🌷🇮🇷🌷
👤 نظرات در رابطه با 🔹 من وقتی کتاب آقای صفایی را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: قدر این نویسنده، شناخته نشده است. 🔹 او محتوای شهید را دارد و روش بیان را 🔹 ویژگی آقای صفایی این بود که هم اندیشه‌هایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما محتوا داشتند، ولی فرم نداشتند و برخی بالعکس بودند. 🔹 شریعتی در فرم بیان و ورود به مطالب و انتخاب واژه‌ها خوب بود؛ ولی در محتوا خوب نبود و شناس نبود. استاد مطهری در محکم‌بودن ، کم‌نظیر بود؛ اما فرم او به اندازه‌ی محتوایش خوب نبود. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
🔰 زندگی‌نامه استاد 🔹 مرحوم استاد شیخ على صفایى حائرى معروف به اندیشمندى فرهیخته و نویسنده‌اى توانا و دردآشنا و عارفى سالک، فرزند مرحوم حاج شیخ و نوه‌ى شیخ محمد على صفایى حائرى در شهر مقدس ، در سال ۱۳۳۰ دیده به جهان گشود. در سنّ ۱۳سالگى شروع به تحصیل علوم دینى و حوزوى نمود. دروس سطح را در مدت کوتاهى حدود ۳ سال و خورده‌اى به اتمام رسانید. به نقل از خود استاد، عمده‌ترین و بزرگترین آموزگار ایشان در این قسمت، مرحوم پدرشان بودند که از ایشان بهره‌ها بردند و استفاده‌ها کردند. 🔹 عباس صفایی حائری(پدر مرحوم استاد) در مورد ایشان چنین مى‌گفت:« هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مى‌دیدم. هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به و فکر کنم و هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى توده‌ها از خود و دیگرى به دست آوردن مهره‌هاى کارساز مى‌دانم». و باز در مورد ایشان مى‌گفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مى‌آمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین هم از تهمت‌ها آزاد مى‌شود و همان‌ها که متهمش مى‌کردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مى‌گویند. بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشم‌هایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.) 🔹 تسلط بر ادبیات معاصر همزمان با شروع دروس حوزوى به مطالعه‌ى سریع و دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسان ایرانى روى آورد: «شاید سیزده ساله بودم که داستان‌هاى را تمام کردم. داستان‌هایى که درد و رنج انسان را مشخص مى‌ساخت و پوچى و بن‌بست او را نشان مى‌داد». پس از آشنایى با ادبیات کودکان در سطح مجله‌هاى کودک آن روزگار و دستیابى به ادبیات نوجوان در سطح وسیع، حدود سن چهارده سالگى بود که به تاریخ ادبیات ایران و عرب و ژاپن و چین و یونان و اسپانیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و کشورهاى غربى روى آورد و با نمونه‌هایى از شاهکارهاى ادبى در هر دوره آشنا گشت. در همین دوره بود که با حرف‌هاى و صادق هدایت و تحلیل‌هاى پوچ‌گراى غربى و آمریکاى لاتینى و طرح‌هاى نواگزیستانسیالیستى و مارکسیستى و تلفیقى از این همه آشنا شد و این‌ها را از زبان ادبیات مى‌شنید و جواب مى‌گفت. مطالعه‌ى این همه و بیش از صفحه ادبیات، آن هم در مدت زمان کوتاهى، بیشتر از آن جهت برایش ضرورى بود که احساس مى‌کرد دانشمندان و ادیبان شرق و غرب، ذهن انسان گرفتار جنگ و سرگشته‌ى ماشین و سرعت را، با ادبیات تغذیه مى‌کنند. 🔹 اولین تالیف از آن جا که تربیت را مهم‌ترین نیاز و زیربنایى‌ترین حرکت هر انسان و جامعه‌اى مى‌دید و مباحث تربیتى را از ابتدایى‌ترین و مقدم‌ترین مباحث بر مباحث دیگر مى‌دانست، با آغاز کرد و اولین نوشته و کتاب خود را تحت همین عنوان در حدود سن بیست سالگى(پیش از انقلاب) به رشته‌ى تحریر درآورد. 🔹 حضور در جبهه در بهمن ماه سال 62 عازم جبهه‌هاى جنگ شد که از اوائل بلوغ این کشش و این عشق و احساس به مرگ و شهادت را در خود احساس مى‌کرد و این عشق و احساس ریشه در تنگى دنیا و حالت‌هایى داشت که از پدر خویش نسبت به مرگ مشاهده مى‌کرد. بارها شنیده بودیم که مى‌گفت: «مَثَل من مَثَل مسافرى است که حتى بار و ساکش را زمین نگذاشته و هر لحظه آماده‌ى رفتن و حرکت است». 🔹 روح بی قرار و شیدای او در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ در حالی كه طبق عادت همیشگی عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه(ع) بود، در سانحه تصادف از عالم خاکی رحلت نمود. و پیكر آن فقید سعید در جوار قبر فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔸 آقای یک حالتی داشتند که مشخص بود بلد هستند با هر تیپی برخورد متناسب با او را داشته باشند این حالت در ایشان خیلی قوی بود. 🔸 برخی افراد خصوصیتی دارند که دعوت به در آن‌ها خیلی قوی است و معمولاً این افراد هستند که موفق می شوند آدم‌ها را کنند و به بیاورند. یعنی کسی بود که به راحتی می‌توانست را کند. 🔸 یک ویژه خاص خود هم داشت می‌توانست با هر شخص کنار بیاید در عین حالی که آن حالت خود را هم کاملا حفظ کند جالب‌تر این که هنرمند بود و اهل و شاعری و مهمتر از آن فهم بود #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌
✅ضرورت برنامه ریزی 🔶استاد : به‌خاطر شتاب زياد و يا علاقه به كارى، نمى‌توان از برنامه‌ريزى چشم پوشيد و نمى‌توان از نيازها و موانع كار، صورت نگرفت. آن‌جا كه بدون تقدير و ارزيابى قدم بر مى‌دارى، ناچار با كمبودها و كسرى‌ها و با نيازها و مقدّمات كار و يا با موانع و مشكلات،برخورد مى‌نمايى و با اين هدايت و با اين برخوردها، كه ضعف برنامه‌ريزى و تقدير تو را مشخص مى‌كنند، نمى‌توان لجاجت كرد و به كار سابق ادامه داد؛ كه كار پيشرفتى نخواهد داشت و يا با سلامت و درستى به سامان نخواهد رسيد و به ماست مالى و خراب‌كارى خواهد انجاميد. كسى كه شتاب دارد و يا علاقه به نتيجه دارد،به همين دليل،بايد همه‌ى نيازها و همه‌ى موانع و مشكلات را بررسى نمايد؛ چون كارى كه در جاى خود به سادگى و در زمان كم انجام مى‌شود، در ميان راه و در كوير مرگ،با سختى و با مشقّت و چه بسا با مرگ و گرفتارى هم سامان نيابد. آن مقدار وقتى را كه براى سامان دادن و يا تأمين نيازها و مقدّمات مى‌گذارى، مى‌توانى آن را از ساعت كار حساب كنى. بسيار كسانى كه از راه تبليغ و يا از كار تربيت و يا از مبارزه و جهاد و يا خدمت و فداكارى چشم پوشيدند و به‌خاطر شماتت‌ها و يا وسوسه‌ها به ذلّت نشستند و مسكين و زمين‌گير شدند؛ كسانى هستند كه زمينه‌ها و ريشه‌هاى كار خود را فراهم نكردند و به‌خاطر شتاب و يا چشم‌پوشى و يا چشم و هم‌چشمى،بدون برنامه و تقدير حركت كردند و در برخورد با واقعيت‌ها و سختى‌ها و يا در برابر وسوسه‌ها و آرزوها،به آزادى،به «فكّ‌ رقبة» و به آموزش و تعليم و اطعام روى نياوردند و ناچار در گردنه‌هاى سنگين ماندند و از رفتن و از شتاب و اقتحام در رفتن محروم ماندند 📚 ص۱۸۴ 🌿 @einsad
هدایت شده از صفاییه
Sarlak 2 MP3 22_06-08-23_11-37-20-368.mp3
20.86M
صوت کامل سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین در بیست و چهارمین نکوداشت استاد فقید حاج شیخ @Safaeiyeh
هدایت شده از کتاب‌فروشی غلامی
پرسه در میان کتاب‌ها | شماره 5⃣ چند سال پیش بود که کتاب «مغازه‌ی خودکشی» گل کرده بود. هنوز هم در ویترین و بخش پرفروش‌های بعضی از کتاب‌فروشی‌ها دیده می‌شود. می‌دانم که فقط ترجمه‌ی نشر چشمه‌ی آن ۹۵ بار تجدید چاپ شده! من این کتاب را هنوز نخوانده‌ام. اما یکی از جملات نیرومند آن را اخیرا در طاقچه دیدم که توجه‌ام را جلب کرد: «چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟». از آن جملات انگیزشی‌ای که دوست داشتم با شما هم به اشتراک بذارم. راستی این جمله‌ من را به یاد یک جمله از نویسنده‌ای دیگر هم انداخت: «اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان می‌دهد که تو یک کبریت هم روشن نکرده‌ای. نباید مسأله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکرده‌اند، که تو باید فرض کنی کسی جز تو در این عالم نیست. باید خود شروع کنی و هر مقدمه‌ای را که می‌خواهد، فراهم نمایی.»