هدایت شده از هادیانه ها
🔰 استاد #علی_صفایی_حائری
🔹 استاد در مورد پدرشان (مرحوم عباس صفایی) چنین مىگفت:
♦️هر چه دارم از اوست.
تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم.
♦️در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مىدیدم.
♦️هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم.
♦️و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به #تربیت و #سازندگى فکر کنم و #مسئولیت هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم.
♦️و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى تودهها از خود و دیگرى به دست آوردن مهرههاى کارساز مىدانم
♦️و باز در مورد ایشان مىگفت:
«در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مىآمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین #دنیا هم از تهمتها آزاد مىشود و همانها که متهمش مىکردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مىگویند.
♦️بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشمهایش از اشک پر شده بود. خندید که:
بابا! مردم زیادند و پر توقع و #خدا یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.)
#علما
#اخلاق
•═══••@Einsad••═══•
@hadianeha
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
🔰 زندگینامه استاد #علی_صفایی_حائری
🔹 مرحوم استاد شیخ على صفایى حائرى معروف به #عین_صاد اندیشمندى فرهیخته و نویسندهاى توانا و دردآشنا و عارفى سالک، فرزند مرحوم حاج شیخ #عباس_صفایى_حائرى و نوهى شیخ محمد على صفایى حائرى در شهر مقدس #قم، در سال ۱۳۳۰ دیده به جهان گشود. در سنّ ۱۳سالگى شروع به تحصیل علوم دینى و حوزوى نمود. دروس سطح #حوزه را در مدت کوتاهى حدود ۳ سال و خوردهاى به اتمام رسانید. به نقل از خود استاد، عمدهترین و بزرگترین آموزگار ایشان در این قسمت، مرحوم پدرشان بودند که از ایشان بهرهها بردند و استفادهها کردند.
🔹 عباس صفایی حائری(پدر مرحوم استاد)
در مورد ایشان چنین مىگفت:« هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مىدیدم. هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به #تربیت و #سازندگى فکر کنم و #مسئولیت هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى تودهها از خود و دیگرى به دست آوردن مهرههاى کارساز مىدانم».
و باز در مورد ایشان مىگفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مىآمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین #دنیا هم از تهمتها آزاد مىشود و همانها که متهمش مىکردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مىگویند. بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشمهایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و #خدا یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.)
🔹 تسلط بر ادبیات معاصر
همزمان با شروع دروس حوزوى به مطالعهى سریع و دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسان ایرانى روى آورد:
«شاید سیزده ساله بودم که داستانهاى #صادق_هدایت را تمام کردم. داستانهایى که درد و رنج انسان را مشخص مىساخت و پوچى و بنبست او را نشان مىداد».
پس از آشنایى با ادبیات کودکان در سطح مجلههاى کودک آن روزگار و دستیابى به ادبیات نوجوان در سطح وسیع، حدود سن چهارده سالگى بود که به تاریخ ادبیات ایران و عرب و ژاپن و چین و یونان و اسپانیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و کشورهاى غربى روى آورد و با نمونههایى از شاهکارهاى ادبى در هر دوره آشنا گشت.
در همین دوره بود که با حرفهاى #فرانتس_کافکا و صادق هدایت و تحلیلهاى پوچگراى غربى و آمریکاى لاتینى و طرحهاى نواگزیستانسیالیستى و مارکسیستى و تلفیقى از این همه آشنا شد و اینها را از زبان ادبیات مىشنید و جواب مىگفت.
مطالعهى این همه و بیش از #دویست_هزار صفحه ادبیات، آن هم در مدت زمان کوتاهى، بیشتر از آن جهت برایش ضرورى بود که احساس مىکرد دانشمندان و ادیبان شرق و غرب، ذهن انسان گرفتار جنگ و سرگشتهى ماشین و سرعت را، با ادبیات تغذیه مىکنند.
🔹 اولین تالیف
از آن جا که تربیت را مهمترین نیاز و زیربنایىترین حرکت هر انسان و جامعهاى مىدید و مباحث تربیتى را از ابتدایىترین و مقدمترین مباحث بر مباحث دیگر مىدانست، با #مسئولیت_و_سازندگى آغاز کرد و اولین نوشته و کتاب خود را تحت همین عنوان در حدود سن بیست سالگى(پیش از انقلاب) به رشتهى تحریر درآورد.
🔹 حضور در جبهه
در بهمن ماه سال 62 عازم جبهههاى جنگ شد که از اوائل بلوغ این کشش و این عشق و احساس به مرگ و شهادت را در خود احساس مىکرد و این عشق و احساس ریشه در تنگى دنیا و حالتهایى داشت که از پدر خویش نسبت به مرگ مشاهده مىکرد.
بارها شنیده بودیم که مىگفت:
«مَثَل من مَثَل مسافرى است که حتى بار و ساکش را زمین نگذاشته و هر لحظه آمادهى رفتن و حرکت است».
🔹 روح بی قرار و شیدای او در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ در حالی كه طبق عادت همیشگی عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه(ع) بود، در سانحه تصادف از عالم خاکی رحلت نمود.
و پیكر آن فقید سعید در جوار قبر فرزند شهیدش #محمد_صفایی_حائری به خاک سپرده شد.
#⃣ #زندگینامه #متن
•═══••@Einsad••═══•
کوچولوی 180 روزهی من!
حالا دیگر داری صاحبِ #شخصیت میشوی، صاحبِ #خواستن و #نخواستن، تلاشهایت رنگ و روی تازهای گرفتهاند و در حد و اندازهی خودت اهل #مبارزه هم هستی!
#تعلق هایت دارند بیشتر میشوند و تعدد و تنوع پیدا میکنند، تعلقت را که میگیرند، #اعتراض میکنی و یاد گرفتن اعتراض، مرحلهای از #رشد توست، تو به اندازه توانت برای داشتن آنچه میخواهی، میجنگی و جنگیدن همیشه هم بد نیست!
حتی غذایت دارد تغیبر میکند و طعم غذاهای #دنیا را داری کمکم میچشی و این، توقعت را از زندگی بالا میبرد. در ماههایی که گذشتند، از غذایی تاروپود بدنت جان گرفته است که ربط چندانی به دنیا ندارد، تنوعی هم ندارد، اما حالا داری کمکم با طعمها و شکلهای متفاوت غذاها آشنا میشوی و اشتهای تازه را تجربه میکنی و سهم بیشتری از زندگی میخواهی!
نازنینم!
دنیا همینقدر که میبینی پر از چراغهای #چشمکزن است، پر از تنوعهایی که حواست را پرتِ خودشان میکنند، پر از اشتها و خواستنهایی که تمام نمیشوند، یادت باشد، دنیا قرار است فقط سکوی پرش باشد و ما آن را فقط به قدرِ خوب پریدن، لازم داریم.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
هدایت شده از مدرسه حکمت
36.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | #ویژه شهدای خدمت
آیتالله سید محمدمهدیمیرباقری:
🔹انسانی که #شهادت_طلب نیست نمیتواند مرد میدان مجاهدت باشد
🔹این کفش ها به پای انسان های کوچکتر از #دنیا گشاد است...
@madresehekmat_ir