eitaa logo
نردبان فقاهت
5.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
47 ویدیو
92 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 «الأوليات» و هي قضايا يوجبها العقل الصريح لذاته لا بسبب من الأسباب الخارجة عنه و إنما يتوقف الحكم بها على تصور طرفي القضية لا غير. فكلما وقع في العقل التصور لحدودها بالحقيقة وقع له التصديق كالعلم بأن الكل أعظم من الجزء. 📚 الجوهر النضيد، العلامة الحلي ج1 ص200 @Nardebane_feghahat
🔹 قضیه به اعتبار این که بر اصل وجود یا عدم چیزی دلالت کند یا بر وجود چیزی برای چیز دیگر، دو قسم پیدا می‌کند: ۱. قضیه هلیه بسیطه ۲. قضیه هلیه مرکبه 🔸 در قضیه هلیه بسیطه، مطلوب، وجود شیء و یا عدم آن است؛ یعنی حکم می‌شود به وجود چیزی و یا عدم آن. مانند: «الله موجود است» و «عنقا موجود نیست». این قضیه بدان سبب که مطلوب در آن، وجود شیء است، و وجود مطلق، بسیط است، «قضیه هلیه بسیطه» نامیده می‌شود. 🔹 ولی در قضیه هلیه مرکبه، مطلوب، اتصاف موضوع به وصفی و یا نفی آن وصف است؛ یعنی به ثبوت چیزی برای چیزی و یا نفی چیزی از چیز دیگر حکم می‌شود. مانند: «زید نویسنده است» و «زید نویسنده نیست». این قضیه بدان دلیل که مطلوب در آن، وجودِ مقیَّد است؛ یعنی موضوع متصف به وصفی است، «قضیه هلیه مرکبه» نامیده می‌شود. 🔸 قضیه هلیه مرکبه فرع بر قضیه هلیه بسیطه است؛ زیرا به مقتضای قاعده عقلی: «ثبوتُ شئٍ لشئٍ فرعُ ثبوت مُثبَت لَه» تا وجود چیزی معلوم نشود، مقیَّد نمودن آن به یک وصف معنا ندارد. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 در معقول خوب است. در رواشح سماويه در حاشيه اش بر کشی، منقول او هم خوب است. 🔸 معقولش خوب است ولی منقولش خيلی خوب نيست، در رجال خيلی قوی نيست، در حديث شناسی خيلی قوی نيست. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ آیا وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر، وجوب عقلی است یا وجوب شرعی؟! (1) 🔹 «وكيف كان فالأمر بالمعروف الواجب والنهي عن المنكر واجبان إجماعاً من المسلمين بقسميه عليه، مضافاً إلى ما تقدّم من الكتاب والسنة وغيره، بل عن الشيخ والفاضل والشهيدين والمقداد أن العقل مما يستقل بذلك (جزء مستقلات عقلیه است) من غير حاجة إلى ورود الشرع، نعم هو (یعنی شرع که عبارت از کتاب و سنت است) مؤكد، وإن كان الأظهر (البته طبق عقیده صاحب جواهر) أن وجوبهما من حيث كونهما كذلك سمعي كما عن السيد والحلي والحلبي والخواجا نصير الدين الطوسي والكركي وفخر المحققين و والده (یعنی علامه حلی) في بعض كتبه، بل عن المختلف نسبته إلى الأكثر بل عن السرائر نسبته إلى جمهور المتكلمين والمحصلين من الفقهاء ، ضرورة عدم وصول العقل إلى قبح ترك الأمر بذلك على وجه يترتب عليه العقاب بدون ملاحظة الشرع» 📚 جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج21 ص358 @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ آیا وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر، وجوب عقلی است یا وجوب شرعی؟! (2) 🔸 شیخ طوسی، فاضل مقداد، شهید اول و شهید ثانی معتقدند که وجوب امر به معروف «وجوب عقلی» است. 🔹 اگر چنین دیدگاهی در مورد امر به معروف و نهی از منکر داشته باشیم، همان عقل نیز محدوده و قلمرو این حکم را مشخص می‌کند‌. اما برخی از فقها مانند سید مرتضی، صاحب جواهر، مرحوم حلی، مرحوم حلبی، و متکلّمینی مانند خواجه نصیرالدین طوسی، امر به معروف را «واجب سمعی» می‌دانند. 🔸 ثمره این تفاوت، در بحث‌های آینده تبیین خواهد شد. ان شاءالله‌ تعالی. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
نردبان فقاهت
✳️ #بیتی_از_مسکین_الدارمی (1) 🔹 «ربیعة بن عامر» معروف به «مسكين الدارمي» یکی از شعرای شجاع و زبردست
✳️ (2) «أخاك أخاك إن من لا أخا له كساع إلى الهيجا بغير سلاح» 📚 النحو العربي، ابراهيم إبراهيم بركات  ج4 ص111 @Nardebane_feghahat
✳️ (3) «أخاك أخاك إن من لا أخا له كساع إلى الهيجا بغير سلاح» 📚 شرح جمل الزجاجی ج2 ص414 @Nardebane_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ چهره‌ خشنی که از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) به تصویر کشیده‌اند، به چه خاطر بوده است؟ ◾️ بیانات استاد طاووسی @Nardebane_feghahat
✳️ (9) ✔️ درس خارج فقه آیت الله تبریزی (رحمة الله علیه): 🔹 شهیدی که «لا‌یغسّل و یصلی علیه و یدفن فی ثیابه» آن شهیدی است که «مقتول فی المعرکه» بوده باشد، یعنی در معرکه کشته شده باشد، زهوق روحش در معرکه شده باشد. این مشهور بین اصحاب ماست، بلا فرق که هنگام جدا شدن روحش، مُسْلِمی یا مسلمان‌هایی بالای سرش حاضر باشند و او را ببینند یا این‌که کسی بالای سرش نباشد. فرقی نمی‌کند. در مقتول فی المعرکة «ادراک مسلمین» شرط نیست. همین که در خودِ معرکه کشته شد، دیگر تغسیل نمی‌شود، ولو موقع جان‌دادن و زهوق روحش، مسلمین بالای سرش باشند یا نباشند. فرقی نمی‌کند. مشهور بین الأصحاب، این است. 🔸 و لکن بعضی از اصحابِ ما حرف دیگری گفته‌اند. گفته‌اند شهید آن است که زهوق روح از او شده باشد، چه در معرکه چه در خارج از معرکه. مثلاً فرض کنید کسی در معرکه زخمی شد و دیگر تابِ قتال ندارد، قرار است بمیرد، خودش را از معرکه بیرون می‌کشد که بیرون جان بدهد یا کسی را پیدا می‌کند که او را ببرد مثلاً آن طرف‌تر! {خلاصه} در خارج از معرکه بیفتد و آنجا فوت کند و لکن کسی بالای سرش نباشد. جماعتی از اصحاب ما ملتزم شده‌اند آن‌که فی سبیل الله کشته می‌شود -چه در معرکه کشته بشود چه در خارج از معرکه کشته بشود- اگر تنها باشد و کسی آنجا نبوده باشد، او «لا‌یغسل و لا‌یکفن بل یصلی علیه و یدفن بثیابه» و اما آن کسی که موقعِ جان دادن -چه در معرکه چه در خارج از معرکه- هنوز جان نداده بود که مسلمین بالای سر او رسیدند، او را باید بشویند و تغسیل کنند. اگر رمق نباشد -یعنی مسلمین وقتی برسند که تمام کرده باشد و روح از بدنش جدا شده باشد- او: «لا‌یغسل و لا‌یکفن» چه داخل معرکه باشد چه خارج معرکه. 🔸 کأنّ دو قول می‌شود: قول اول این است که مراد از شهید «من زهقت روح الطاهرة فی المعرکة» است، چه کسی بالای سرش باشد یا نباشد. لازمه‌اش آنست که اگر کسی در خارج از معرکه بمیرد، تغسیل او واجب است، ولو اگر در {داخلِ} معرکه زخمی شده بود، ولی آمد در خارج معرکه مُرد، او باید تغسیل بشود. 🔹 قول دیگر عبارت است از این‌که شهید یعنی کسی که «زهقت روحه» روحش از بدنش خارج شد، چه در معرکه باشد چه در خارج از معرکه. {ملاک این است که} اگر {افرادی} از مسلمین پیشش نبودند و تنها آنجا جان داد یا عند الاعداء بود جان داد و {افرادی} از مسلمین پیشش نبودند، غسل ندارد: «یصلی علیه و یدفن بثیابه» اما اگر قبل از این‌که روح از بدنش جدا بشود، مسلمین به او رسیدند -چه در معرکه چه در خارج از معرکه- بعد جان داد، او را باید تغسیل بکنند و غسل بدهند، کفن کنند، بعد دماء و این‌ها را باید بشورند مثل سایر میت‌ها. @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 1397/09/28 🔹 {خداوند به رسول الله فرمود:} شما این رنج و سختی را باید تحمّل بکنی! ﴿وَ لاَ تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ﴾، مبادا مثل یونس برنجی و فاصله بگیری و قهر کنی! ﴿فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ﴾، «حوت»؛ یعنی ماهی که وجود مبارک یونس را ماهی بلعید که ﴿فی‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ﴾ بود. شب بود یا در دریا بود، دریای تار بود، دل ماهی بود. ﴿إِذْ نادی﴾، در همان بطن حوت، در حالی که خشم و غضب او را فرا گرفته بود؛ منتها اینها را فرو بُرد کاظمِ غیظ شد: ﴿لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ﴾، چون پیغمبر وظیفه‌اش این بود که جای خود را حفظ بکند، جامعه را ترک نکند. او موظّف بود صبر کند. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 1397/10/01 🔹 فرمود او {حضرت یونس} باید این مسئولیت را حفظ می‌کرد، در مأموریت خود می‌ماند و اینها را هدایت می‌کرد؛ ولی حوصله‌اش به سر آمده و بیرون آمد. این کار او گرچه برای دیگران قابل عفو است؛ اما برای کسی که به مقام نبوت رسیده است، مسئول الهی است، پسندیده نیست. این کار را ایشان کردند، این کار کیفرش آن است که در شکم ماهی برای همیشه بماند. @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 1397/10/01 🔹 فرمود: کاری یونس کرد که شما نباید بکنید. یک کار دیگری کرد که اگر بکنید، موفق می‌شوید. آن کاری که کرد و شما نباید بکنید: ﴿وَ لاَ تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ﴾، که مسئولیت خود را رها کرد و از میان مردم بیرون آمد؛ اما آن کاری که باید بکنید، این بود که در بحبوحه خطر، مرتّب «سبوحٌ قدوسٌ» داشت: ﴿فَنادی‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ﴾، این جای ائتساست! یعنی او را اسوه قرار بدهیم، تأسّی بکنیم. همه انبیا اسوه‌ی ما هستند. 🔸 به ما فرمود او در آن دل ماهی این ناله‌ها را داشت که ﴿لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ﴾. بعد دو مطلب را ذات أقدس الهی می‌فرماید؛ فرمود ما مشکل او را حلّ کردیم، یک؛ هر کس یونسی فکر بکند، مشکلش را حلّ می‌کنیم، دو؛ ﴿وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ﴾، این تمام شد. ﴿وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ﴾؛ یعنی این راه مخصوص یونس نیست. هر کسی بگوید خدا، ما جواب می‌دهیم. @Nardebane_feghahat
✔️ مرحوم آیت الله تبریزی (رضوان الله تعالی علیه): 🔸 {گاهی} الف و لام داخل می‌شود در بعضی از موارد به جمع و افاده جنس را می‌کند، مثل این‌که خداوند متعال می‌فرماید: «انّما الصدقات للفقراء» "للفقراء" جمع محلّیٰ به ألف و لام است. این‌طور نیست که صدقات ملک جمیع فقراء است! لذا زکات را لازم نیست به جمع فقراء تقسیم بکند. انسان به یک فقیر زکات را بدهد کافی است. این «للفقراء» الف و لامش «الف و لام جنس» است؛ یعنی «الزکاة للفقیر». 🔹 و هکذا در آیه خمس که می‌فرماید «انّما غنمتم من شیء فانّ لله خمسه و الرسوله و لذی القربی»؛ {در این آیه} «لذی القربی» جمع محلّیٰ به الف و لام است. این‌طور نیست که ملکِ تمامِ سادات است، بلکه ولو به یک سیدی داده بشود کافی است. ادبیات @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 1397/10/01 🔸 فرمود ﴿لا تَکُن‏﴾ آنجا جای ائتسا نیست. آنجا را نهی کرد که ﴿لا تَکُن‏﴾؛ اما اینجا را به ما گفت: ﴿وَ کَذلِکَ نُنْجِی﴾. این ﴿وَ کَذلِکَ نُنْجِی﴾؛ یعنی این راه همه است. آنجا را که نباید انجام بدهید، نهی کرد، فرمود مثل او نباش! اما حالا که او در خطر افتاد، همان راه تسبیح قبلی را ادامه داد، یک؛ از نعمت ویژه ولایی برخوردار شد، دو؛ این ﴿لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ﴾، برای او ملکه شده بود، سه؛ خدا او را نجات داد، چهار؛ بعد فرمود این مخصوص او نیست، شما هم باشید همین‌طور است: ﴿وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ﴾ @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 1397/10/01 ◾️ «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادی‏ وَ هُوَ مَکْظُومٌ» 🔹 یک وقت کسی «کاظم» است، خشم خود را تحت سلطه خود قرار می‌دهد: «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًی»، این یعنی کاظم هستم. فرمود کم به من ظلم نکردند! استخوان در گلوی من بود، خاشاک در چشمم بود، همه را صبر کردم: «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًی»، این می‌شود کاظم. 🔸 یک وقت است انسان حوصله‌اش سر می‌آید و صحنه را ترک می‌کند. {این} می‌شود «مکظوم»؛ یعنی این غیظ بر او مسلّط است، انبوهی از غضب بر او مسلط است. در این حال به هر حال خشم بر اینها مسلط است. 🔹 «أُذکر» آن وقتی را که مکظومانه گفت: ﴿لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ﴾، لذا ﴿لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ﴾؛ ولی چون از ولایت الهی بهره‌مند شد از شکم ماهی بیرون آمد و از دریا بیرون آمد: ﴿وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ﴾، جای خوب، هوای خوب، مکان خوب، پوشش خوب، غذای خوب برای او تأمین شد. @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ امام موسی صدر: 🔹 دین برای خدمت به انسان است، و از این‌رو، ممکن نیست که مصلحتِ دین با مصلحت انسان منافات داشته باشد. @Nardebane_feghahat
✔️ استاد سید عبدالله فاطمی‌نیا (رحمة الله علیه): 🔹 در فرازی از دعای امام ‏حسین در روز عرفه به خدا ‏عرض می‌كند «یا مَنِ‏ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ» ‏البته همه دعا مهم است ولی این فراز خیلی مهم است. «یا مَنِ‏ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ» ای خدایی كه نجات دادی ساحران فرعون را بعد از انكار ‏طولانی و بعد از كفر طولانی… 🔸 یك وقتی می‌بینید یك آدم مومنی است، یك گناهی ‏كرده، خطایی كرده و استغفار كرد، خدا او را نجات می‌دهد. یك وقت هم یك عمر در دربار، ‏فرعون از این افراد پذیرایی می‌كند كه فقط شما باشید كه یك وقت ممكن است وجودتان ‏لازم بشود و در برابر پیامبر عظیم‌الشان الهی حضرت موسی (عليه السلام) خواستند از اینها ‏استفاده كنند ولی وقتی كه حضرت موسی عصای خود را انداخت و اینها چون ساحر بودند و ‏خود اهل فن بودند، دیدند كه این كار از قماش كار اینها نیست و یك مقوله دیگری است! لذا ‏اولین كسانی كه ایمان آوردند آنها بودند كه در قرآن می‌فرماید «فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً» (طه - 70) ‏كه اینها به سجده افتادند و گفتند: «قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏» (طه - 70) و خلاصه اینها ‏شدند مومنین نمره یك! به حدی كه فرعون آمد گفت: من دست و پای شما را قطع می‌كنم ‏و به دار می‌آویزم؛ ولی باز هم گفتند: هیچ ایرادی ندارد هیچ مهم نیست «وَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ» (زخرف - 14) ما به سوی پروردگارمان می‌رویم. 🔹 غرض اینست كه گاهی اینطور -یك عده كافر- به این درجه از ایمان برسند كه حتی ‏اینها را تهدید كنند به بریدن دست و پا و اینها باز هم بگویند كه برایشان مهم نیست. 🔸 از اینجا استفاده می‌كنیم عظمت خدا، كرم خدا و عفو خدا و قدرتش را. حضرت امام حسین (ع) قصد دارد به ما معرفی كند كه ساحران فرعون ‏نجات پیدا كردند. بگوییم كه ما هم این طمع را داریم در تو و حالا ممكن است نقصان و كوتاهی ما به درجه ساحران فرعون نرسد، ولی حضرت در این دعا می‌گوید «یاكلون رزقه و ‏یعبدون غیره» این ساحران رزق خدا را می‌خوردند و عبادت غیرخدا می‌كردند، این ظلمت در ظلمت است… ما در این روز به خدا عرض كنیم كه: ما نمی گوییم كه بندگان ممتازی هستیم؛ اما هر چه هستیم دیگر به درجه ظلمت آنها ‏نرسیده‌ایم، تو كه آنها را دستگیری كردی یقیناً ما را هم دستگیری خواهی كرد. 🔹 یكی از سنن پروردگار اینست كه هر كس از پروردگار ‏خالصانه هدایت و بندگی بخواهد به او مرحمت می‌كند.‏ @Nardebane_feghahat
✳️ سوزاندن گندمِ احتکار شده! 🔸 ابن حزم اندلسی در کتاب «المحلی» از ابوالحکم روایت کرده است که: «إن علی بن ابی طالب أحرق طعاماً إحتکر بمائه ألف» علی بن ابی طالب گندمی را که قیمت آن صدهزار درهم بود و احتکار شده بود، سوزانید. 🔹 این روایت را هرچند ابن حرم اندلسی (بزرگِ فرقه ظاهریه اهل سنت) آورده، ولی متاسفانه می‌بینیم که در کتب فقهی شیعه هم راه پیدا کرده است! در حالی که با أدنیٰ تأملی می‌توان به ساختگی‌بودنِ این قبیل روایات پی برد. 🔸 اولاً که: این مطلب سندِ شیعی ندارد. ثانیاً: ابن حزم اندلسی حاکم‌زاده است و به چنین مطالبی نیاز داشته است یا حداقل بی‌رغبت نبوده. ثالثاً: این چه نسبتی است که به امیرالمومنین (سلام الله علیه) داده شده؟! چرا باید این مقدار گندم را سوزاند و در اختیار مردم که به آن احتیاج دارند، قرار نداد؟! آن هم در آن دوران که اگر سوزانده شود، دسترسی به گندم به آن راحتی نیست. مثل امروز نیست که بالأخره بتوان از دورترین نقاط به برخی مواد غذایی دسترسی پیدا کرد. 🔹 به این نکته توجه داشته باشیم که برخی برای توجیهِ عملکردِ خود نیاز دارند که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را طوری معرفی کنند که رفتارشان زیرِ سوال نرود! ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✔️ شیخ طوسی (رضوان الله علیه): 🔹 «فأما ما اخترته من المذهب فهو: ان خبر الواحد إذا کان وارداً من طریق أصحابنا القائلین بالإمامة، و کان ذلک مرویا عن النبی (صلی الله علیه و آله) أو عن واحد من الأئمة (علیهم السلام)، و کان ممن لا یطعن فی روایته، و یکون سدیدا فی نقله، و لم تکن هناک قرینة تدل علی صحة ما تضمنه الخبر، لأنه إن کانت هناک قرینة تدل علی صحة ذلک، کان الإعتبار بالقرینة، و کان ذلک موجبا للعلم - و نحن نذکر القرائن فیما بعد -جاز العمل به. 🔸 و الذی یدل علی ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فانی وجدتها مجمعة علی العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم و دونوها فی ٱصولهم، لایتناکرون ذلک و لا یتدافعونه، حتی ان واحداً منهم إذا أفتی بشیء سألوه من أین قلت هذا؟ فإذا أحالهم علی کتاب معروف، أو أصل مشهور، و کان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا و سلموا الأمر فی ذلک و قبلوا قوله، و هذه عادتهم و سجیتهم من عهد النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) و من بعده من الأئمة (علیهم السلام)، و من زمن الصادق جعفر بن محمد (علیه السلام) الذی انتشر العلم عنه و کثرت الروایة من جهته، فلولا أن العمل بهذه الأخبار کان جائزاً لما أجمعوا علی ذلک و لأنکروه، لأن إجماعهم فیه معصوم لا یجوز علیه الغلط و السهو...» 📚 العدة في أصول الفقه، الشيخ الطوسي ج1 ص204 @Nardebane_feghahat
✔️ مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله علیه): 🔹 «…أنّ كثيرا من مصنّفي أصحابنا و أصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة و إن كانت كتبهم معتمدة» 📚 الفهرست، للطوسي، ص4 @Nardebane_feghahat
❓آیا خوردن ماده سیاه داخل استخوان مرغ و گوسفند که در غذا ها پخته شده حرام است؟ 🔹 مقام معظم رهبری: حرام نیست. 🔸 آیت الله سیستانی: خوردن مغز استخوان اشکال ندارد. 🔹 آیت الله مکارم شیرازی: خوردن آن اشکالی ندارد اما خوردن نخاع حرام است. 🔸 آیت الله صافی گلپایگانی: اگر منظور مغز استخوان باشد، خوردن آن حرام نیست. @Nardebane_feghahat
✔️ درس فقه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۱ 🔸 مرحوم شيخ انصاری (ره) فرموده‌اند: در صورتي که عاقد خودش اصيل نباشد و تنها وکيل در إجراي صيغه‌ي عقد باشد، اين وکيل خيار مجلس ندارد و سه دليل بر آن اقامه کرده‌اند. @Nardebane_feghahat
🔸 در «قاعده مقتضی و مانع» بحث بر سرِ آنست که اگر مقتضیِ حکم محرز باشد و در وجود مانع شکّ گردد، وجود معلول (یعنی حکم) را نتیجه می‌گیریم. @Nardebane_feghaha
✔️ مرحوم آیت الله خویی (ره): 🔸 ولو فرضنا و سلّمنا أنّ الرواية دالّة على بطلان البيع الغرري فالحقّ ما ذهب إليه شيخنا الأنصاري (قدّس سرّه) من بطلان البيع سواء تعلّق الجهل بأصل وجود المبيع أو بحصوله في يد المشتري و بصفاته من حيث الكيفية أو الكمّية. 📚 التنقيح في شرح المكاسب، الخوئي، السيد أبوالقاسم ج1 ص320 @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله نوری همدانی کتاب البیع 92/03/11 🔸 شیخ اعظم انصاری در مکاسب فرموده : مراد از اخبار دالِّ بر جوازِ «بیع ما لیس عنده» بیعِ کلّیِ فی الذمّه می‌باشد و مراد از این روایت که می‌گوید «لا تبع ما لیس عندک» بیعِ عینِ شخصیِ خارجی است. 🔹 به علاوه مراد از «لا تبع ما لیس عندک» این است که «لا تبع لنفسک و عن نفسک» یعنی از طرف خودت و برای خودت نفروش که این از محل بحث ما (بیع فضولی) خارج است، زیرا همان طور که قبلا عرض کردیم بحث ما فعلاً درمورد صورتی است که مالِ غیر از طرف غیر و بدون هیچگونه إذنی فروخته شود و بعداً نزد مالک رفته و اجازه گرفته شود. @Nardebane_feghahat