eitaa logo
نسیم ادب
283 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
297 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 امام صادق عليه السلام: كَم مِن صَبرِ ساعَةٍ قد أورَثَ فَرَحا طَويلاً، و كَم مِن لَذَّةِ ساعَةٍ قد أورَثَت حُزنا طَويلاً. بسا لحظه اى شكيبايى كه شادى درازى را در پى آورَد و بسا لذّتى آنى كه اندوهى طولانى برجاى گذارَد. 🔹 🔸 جلد6 صفحه156 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 اين اثر خاطره انگيز، ساخته ي استاد مجيد انتظاميه، در واقع موسيقي انيميشن زال و سيمرغ توليد سال ۱۳۵۶ بوده كه بعدها روي تيتراژ سریال کارتونی بچه هاي كوه آلپ استفاده شده. 🔸 🔹 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 سال‌ها پیش ازین به من گفتی  که «مرا هیچ دوست می‌داری؟» گونه‌ام گرم شد ز سرخیِ شرم شاد و سرمست گفتمت «آری!» باز دیروز جهد می‌کردی که ز عهد قدیم یاد آرم. سرد و بی‌اعتنا تو را گفتم که «دگر دوستت نمی‌دارم!» ذره‌های تنم فغان کردند که، خدا را! دروغ می‌گوید جز تو نامی ز کس نمی‌آرد جز تو کامی ز کس نمی‌جوید. تا گلویم رسید فریادی کاین سخن در شمار باور نیست جز تو، دانند عالمی که مرا در دل و جان هوای دیگر نیست. لیک خاموش ماندم و آرام: ناله‌ها را شکسته در دل تنگ. تا تپش‌های دل نهان ماند، سینهٔ خسته را فشرده به چنگ. در نگاهم شکفته بود این راز که «دلم کی ز مهر خالی بود؟» لیک تا پوشم از تو، دیدهٔ من بر گلِ رنگ رنگِ قالی بود. «دوستت دارم و نمی‌گویم تا غرورم کشد به بیماری! زانکه می‌دانم این حقیقت را که دگر دوستم… نمی‌داری…» 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 فتنه انگیزی و خون ریزی و خَلقی نگرانت که چه شیرین حرکاتی و چه مطبوع کلامی 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شب، در سکوت سبز درختان نشسته بود اما هنوز، باد لحنی پر از خروش و خشونت داشت: با شاخه‌ها مشاجره می‌کرد با کوه آمرانه سخن می‌گفت وز اوج صخره‌ها بی اعتنا به قهقهه‌ی کودکان موج سیلی به گوش ساحل خاموش می‌نواخت وز لحظه‌ی نخست در گفتگوی دائم خود با پرندگان لفظ .. تو .. را به لفظ .. شما .. چیره کرده بود گویی که جز .. تو .. واژه‌ی دیگر نمی‌شناخت اما همین که همهمه‌ی او فرو نشست دریا چنان برهنه در آغوش خاک خفت کز خود خبر نیافت مگر در سحرگهان.... آری، تمام شب دریای عاشق از تب شوریدگی گداخت وانگاه، زیر چشم هوسناک آسمان خود را برهنه دید تن را در آفتاب طلایی، برشته ساخت.. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 خبر داری که شهری رویِ لبخند تو شاعر شد چرا این‌گونه ، کافر گونه ، بی‌رحمانه می‌خندی 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ڪسی سوال می‌ڪند بہ خاطر چہ زنده‌ا‌‌ے....؟             و             من     براے زندڪَی                 "تو" را بهانہ می‌ڪنم.....!! 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ازدواج شاید زیباترین و قشنگ ترین شکل جدا شدن یک دختر از پدر و مادرش باشد. شاید که نه حتماً همین طور است. این شکل جدایی دختر از پدر و مادرش خیلی زیباست خیلی زیباست بسیار زیباست خیلی خیلی زیباست... واقعاً زیباست بی شمار زیباست.... اما نمی دانم چرا هر چقدر واژه ی زیباست را روی این متن می پاشم باز هم جدائی سخت است هنوز هم جدایی تلخ است. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 نه تو می مانی و نه اندوه ، و نه هیچ یک از مردم این آبادی! به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم می گذرد،! آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند، لحظه ها عریانند به تن لحظه خود جامه‌ی اندوه مپوشان هرگز… 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 عشق می‌فرمایدم: مستغنی از دیدار باش چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش شوق می‌گوید: که آسان نیست بی او زیستن صبر می‌گوید: که باکی نیست گو دشوار باش 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 جامی شکسته دیدم در بزم می فروشی.... گفتم بدین شکسته چون باده میفروشی؟... خندید و گفت زین جام جز عاشقان ننوشند.... مستِ شکسته داند قدر شکسته نوشی...! 🔸* *شاعر این شعر در اکثر کانال ها و سایت ها به اشتباه معرفی شده . به نظر می رسه که محتوا و مفهوم این شعر چون به مفاهیم اشعار خیام نزدیک بوده و از طرفی شاعر اصلی شعر برای آن ها ناشناس بوده سبب این اشتباه فاحش شده. اما در ، این شعر به صورت کامل به نام و از دفتر شعر ایشان به نام و خود شعر به نام آمده است. جالب این جاست که شعر کامل اون توی ذوق می زنه و ارزش ادبی چندانی نداره منتهی انتخاب خوب یک فرد صاحب ذوق که واقعاً شایسته ی تحسینه این اثر رو زیبا و پر محتوا کرده. و این شعر زیبای بالا محصول این خوشه چینی زیباست. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گفتی: چه کسی رازق شعر است؟ نوشتم: چشمان پُر از شعر تو [دامَت بَرَکاتُه] 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 🔹برگزیده‌ی حاصل عمر (نویسنده بزرگ کلمبیایی) از زبان خودش در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود... در ۳۰ سالگی پی بردم كه: قدرت، جاذبه مرد است. و جاذبه ، قدرت زن. در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود می‌سازد. در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم. در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق می‌افتد و ۹۰ درصد، آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان می‌دهد... در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب. در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می‌توان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید... در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارت‌های خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارت‌های بد است. در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می‌كند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود. در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است. در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست. 🔸 (نویسنده بزرگ کلمبیایی) ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 نپرس چيست گناهت در اين جهانِ جهنم؟! گناه كرده كسي كه نكرده است گناهي! «به غير سينه ي صد چاكِ خويش در صف محشر شهيد عشق نخواهد نه شاهدي نه گواهي» عزيز من شده اي آن چنان عزيز كه يوسف عزيز مصر نشد در زمان قحط و تباهي 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 اگر دانی که دنیا غم نیرزد به روی دوستان خوش باش و خرم غنیمت دان اگر دانی که هر روز ز عمر مانده روزی می شود کم منه دل بر سرای عمر سعدی که بنیادش نه بنیادی است محکم برو شادی کن ای یار دل افروز چو خاکت می خورد، چندین مخور غم 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 خودت وقتی نخواهی کاری از من برنمی آید تو راضی کن دلت را مال من باشد خدا بامن..! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 “گرفتم دستهایت را” خیالی می شود گاهی و جایت پیش من بدجور خالی می شود گاهی نشستم بغض کردم شعر گفتم تازه فهمیدم غزل‌های نبودت هم چه عالی می شود گاهی نوشتم آینه بعد از تو این را خوب می بیند که بی تو لهجه ی چشمم شمالی می شود گاهی پس از تو هیچ دهقانی فداکاری نکرد و من نوشتم ای ملخ‌ها خشکسالی می شود گاهی… همیشه بارش باران،نصیب باغ و جنگل نیست که اشکم قسمت گل‌های قالی می شود گاهی موفق می شوم بعد از تو خود را زنده بگذارم!! ولی مصراع قبلی هم سوالی می شود گاهی…!! 🔻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.
بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم؛ اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم.

تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمیزند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند.
📕 ✍🏻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 نام آهنگ:رهایم کن خواننده: محسن چاوشی تموم دیگه تموم کدوم عشق کدوم که عشق عمر منو حروم کرد حروم که پیر کرد منو اسیر کرد منو که پیش چشم خودم شکار شد آهوم شکار شد آهوم ... 🔸ترانه: 🔹موزیک: 🔸تنظیم: 🔹خواننده: 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 تصحی ولا تجد بمن تتغزل فتعود لمتابعة اخبار الحروب والمشاهیر التافهین. «‏بیدار می‌شوی کسی نیست به مغازله و معاشقه‌اش گیری، دوباره برمی‌گردی به سروقتِ اخبارِ جنگ‌ها و مُشتی سلبریتی‌هایِ حقیر و پوچ!» مترجم: ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 نگارین روی و شیرین خوی و عنبربوی و سیمین تن چه خوش بودی در آغوشم اگر یارای آنستی تو گویی در همه عمرم میسر گردد این دولت که کام از عمر برگیرم و گر خود یک زمانستی جز این عیبت نمی‌دانم که بدعهدی و سنگین دل دلارامی بدین خوبی دریغ ار مهربانستی 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 با منِ دردآشنا، ناآشنایی بیش از این؟ ای وفادار رقیبان، بی وفایی بیش از این؟   گرم احساس منی، سرگرم یاد دیگران من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این؟   موجی و بر تکه سنگی خرد، سیلی می زنی با به خاک افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟   زاهد دلسنگ را از گوشه ی محراب خود ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟ :)   پیش از این زنجیر صدها غم به پایم بسته بود حال، تنها بنده ی عشقم، رهایی بیش از این؟ 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 آری، آن روز چو می رفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمی دانستم معنیِ «هرگز» را تو چرا بازنگشتی دیگر؟ آه ای واژه ی شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز من پس از این همه سال چشم دارم در راه که بیایند عزیزانم، آه 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛