eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال لطفا درباره نامه عمر بن خطاب به رود نیل و همچنین سخن گفتن و یاری رساندن غیبی وی به لشکر مسلمین در نهاوند توضیحاتی بفرمایید. ✅پاسخ: بله اهل سنت ووهابیون ما را به دلیل آنکه برای امامان خود عقیده به قدرت غیبی داریم متهم به غلو وشرک می کنند اما خودشان برای عمر چنین چیزی را عقیده دارند. شما دو داستان را اشاره کردید ما هم مقداری درمورد این دو داستان توضیح میدهیم. دانستان نامه عمر به نیل چنین است: "چون عمر مصر را فتح کرد، اهالی آنجا سنتی درمورد رود نیل داشتند که می گفتند که در روز سیزده از ماه بونه ما پیش دختر باکره ای که با پدر ومادرش زندگی می کند می رویم وپدرش را راضی میکنیم ودختر را زینت می کنیم وبه نیل می اندازیم. ونیل هم برای ما جاری میشود. عمرو عاص به آنان گفت چنین سنتی در اسلام نیست. آنان سه ماه از این کار دست برداشتند ونیل هم جاری نشد. به عمر نامه نوشتند واو را از جریان مطلع کردند. عمر به عمرو عاص نوشت کار درستی کرده ای. من در داخل این نامه رقعه کوچکی گذاشتم وچون نامه به دست تو رسید رقعه را به نیل بینداز. درآن رقعه نوشته بود: "از عبدالله عمر امیر المومنین به نیل مصر؛اما بعد: اگر تاکنون از جانب خود جاری شدی جاری نشو واگر خدای واحد قهار تورا جاری ساخته است ما از خدای واحد قهار می خواهیم تورا جاری کند" وچون چنین کردند نیل جاری شد. 📗تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر، ج44 ص 337 📗کنزالعمال،ج12 ص561 📗تفسیر قرطبی،ج13 ص104 و.... اما داستان دوم: چنین روایت کرده اند: "عمر بر بالای منبر بود به ناگاه برایش مکاشفه ای روی داد وساریه ( اسم فرمانده لشگر) را که در نهاوند در سرزمین فارس بود دید که در دره ای با دشمن برخورد کرده اند ودر حال شکست خوردن هستند.درحالی که در نزدیکی آنها کوهی قرار دارد واگر به آنجا پناه آورند از شکست نجات پیدا میکنند. لذا عمر در اثنای خطبه فریاد زد وگفت:"یا ساریه الجبل، الجبل" ای ساریه به سوی کوه برو. خدا صدای اورا به گوش ساریه که در فارس بود رساند واو لشکر را متوجه کوه کرد ودر آنجا با دشمن جنگید و پیروز شد" 📗کنزالعمال،ج12 ص571 📗کشف الخفا،ج2 ص380 ❓ایا این غلو نیست ❓چگونه است ما اگر عقیده به قدرت غیبی امامان داشته باشیم مشرک هستیم اما شما موحد ❗در پایان لازم است که بدانید هر دو داستان جعلی ودروغ است. علامه امینی می گوید: تنها راوی روایت نیل عبدالله بن صالح مصری است که یکی از افراد بسیار دروغگو وجاعل بوده است واحمد بن حنبل ونسایی اورا رد کرده اند 📗العلل ومعرفه الرجال،ج3 ص212 📗الضعفا والمتروکین،ص149 وراوی جریان یا ساریه الجبل هم سیف بن عمر است که ضعیف است واورا به کفر متهم کرده اند 📗کتاب المجروحین،ابن حبان،ج1 ص345 📗الکامل فی ضعفای الرجال،ج3 ص435 رجوع کنید به الغدیر،علامه امینی،جلد 8 صفحه 124 به بعد ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال لطفا به متن زیر که یه وهابی برام فرستاده پاسخ بدید خداوند بزرگ مرتبه در قرآن مجید میفرمایند وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺯﻳﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺩﻯ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ؛ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺷﻔﻴﻌﺎﻥ ﻣﺎ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ. ﺑﮕﻮ: ﺁﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻔﻴﻌﺎﻧﻰ ﺧﺒﺮ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ [ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥﺷﻔﻴﻊ] ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺳﺪ ؟ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ، ﻣﻨﺰﻩ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ۩ یونس/18 ۩ 🔻 در آیه فوق ثابت میشود مشرکان زمان پیامبر ﷺ میگفتند: بت ها شفیعان ما نزد خداوند هستند. 👈 شباهت استوار بین مشرکان زمان پیامبر ﷺ و شیعیان زمان حاضر. شیعیان معتقد هستند که،ائمه شفیعان ما نزد خداوند هستند. 💎 و همچنین خداوند میفرمایند ُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّه ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻧﻰ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ [ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ:] ﻣﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻤﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﻢ. ۩ زمر/ 3 ۩ 🔻 در آیه فوق ثابت میشود که مشرکان زمان پیامبر ﷺ میگفتند: ما آنها(بت) را نمیپرستیم،فقط آنان ما را به خدا نزدیک میکنند. 👈 شباهت استوار مشرکان زمان پیامبر ﷺ و شیعیان زمان حاضر. شیعیان معتقد هستند که،ما ائمه را نمیپرستیم بلکه آنان مقربان(نزدیک کننده) ما نزد خدا هستند. ✅پاسخ: ❗نخست متذکر می شویم این وهابیان زمان ما همان خوارج زمان حضرت امیر هستند که با عدم فهم آیات قرآن حضرت علی را نعوذ بالله کافر دانستند وریختن خون اورا واجب ونهایتا هم این کار را کردند. پیامبر از آمدن این گروه در اخر الزمان پیش بینی کرده بود. ❗در روایتی بخاری نقل می کند که پیامبر فرمود: "افرادی... خواهند آمد که قرآن را تلاوت کرده اما از گلوگاه آنان تجاوز نمی کند ( به اعماق وجود آنان نفوذ نمی کند) واز قرآن بهره ای نمی برند این گروه همان گونه از دین خارج می شوند که تیر از کمان خارج شده است ودیگر به کمان باز نمی گردد.از نشانه های این گروه سرهای تراشیده است" 📚صحیح بخاری،ج6 ص2748 ❗اما از استدلال این ها که به تعبیر پیامبر چیزی از قرآن نمی فهمند حتی کودکان خردسال شیعه هم می توانند جواب دهند. درآیه اول خداوند متذکر می شود مشرکان بت هارا می پرستیدند وعبادت می کردند زیرا عقیده داشتند بت ها می توانند آنان را نزد خدا شفاعت کنند اما شیعیان امامان را عبادت نمی کنند ونمی پرستند وعقیده دارند اگر هم از جانب امامان خیری به انها میرسد تماما به اذن خداست. ❗درآیه دوم هم تصریح می کند که مشرکان بت های خودرا به عنوان اله می پرستیدند وگمان می کردند ما باید به کسانی روی آوریم وانان را پرستش کنیم که تدبیر عالم دست آنهاست تا مارا به خدا نزدیک کنند 📚تفسیر نمونه،ج19 ص367 ❗وقیاس توسل شیعیان با پرستش بت پرستان بت هایشان را به عنوان اله موضوعا از هم خارج است زیرا شیعیان اهل بیت را خدا نمیدانند وانان را نمی پرستند 📚مفاهیم القرآن،ایت الله سبحانی،ج1 ص530 ❓حال شما وهابی ها به ما پاسخ دهید آیا عمربن خطاب مشرک است بخاری از انس روایت می کند: "هرگاه در مدینه قحطی می شد عمر بن خطاب به عباس عموی پیامبر متوسل میشد ومی گفت: "اللهم...انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا" "خدایا ما به وسیله عموی پیامبرمان به تو متوسل می شویم پس اکنون مارا سیراب کن" 📚صحیح بخاری،ج2 ص16 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات از ناحیه دوستان وکاربران محترم @poorseman لینک کانال https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔مگر خداوند است و دست دارد که خدا در قرآن می گوید انسان را با دو دست خویش خلق کردم یا در آیاتی سخن از دست راست خداوند به میان آمده است ❕آیا این تناقض نقل و عقل نیست ❗️ 💠💠 ❕روشن است که جسميّت براى خداوند مساوى با نفى الوهيت و واجب الوجود بودن او است، چرا كه هر جسمى اجزائى دارد، و وجود کل وابسته به جزء است و این مستلزم خداوند است ، بعلاوه هر جسمى داراى زمان و مكان، و در معرض حوادث و تغيير است، و دائماً رو به فرسودگى و فنا مى ‏رود، و اينها اوصافى است كه هريك از آنها براى نفى الوهيت و واجب الوجوب بودن خداوند كافى است. 👌از اين گذشته اگر او جسم باشد و مانند دارد، و مى ‏دانيم در آيات متعدّدى از قرآن هرگونه شبيه و مانند از خدا نفى شده است‏ (لیس کمثله شی ء ) 📚پیام قرآن ج4 ص284 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « کسی که عقیده به جسمیت خدا داشت ، پشت سرش نماز نخوانید و به او زکات ندهید » 📚بحار الانوار ج3 ص303 👌خداوند به شیطان فرمود ؛ «يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ» « اى ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقى كه با دو خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردى، يا از برترين بودى » ( ص 75) 👌بديهى است تعبير به « » (دو دست) به معنى دستهاى حسى نيست كه خداوند از هر گونه و جسمانيت پاك و منزه است، بلكه دست در اينجا كنايه از قدرت است، چرا كه انسان معمولا قدرت خود را با دست اعمال مى‏ كند، لذا در تعبيرات روزمره اين كلمه در معنى قدرت، فراوان به كار مى‏ رود، گفته مى‏ شود فلان كشور در دست فلان گروه است، يا فلان معبد و ساختمان بزرگ به دست فلان كس ساخته شده، گاه گفته مى‏ شود دست من كوتاه است يا دست تو پر است. 👌دست در هيچكدام از اين استعمالات به معنى مخصوص نيست، بلكه تمام اينها كنايه از قدرت و سلطه است. ❕و از آنجا كه انسان كارهاى مهم را با دو دست انجام مى‏ دهد، و به كار گرفتن دو دست نشانه نهايت توجه و علاقه انسان به چيزى است، ذكر اين تعبير در آيه فوق كنايه از عنايت مخصوص و اعمال قدرت مطلقه ‏اش در آفرينش انسان است. 📚تفسیر نمونه ج19 ص338 👌و نیز می فرماید ؛ « وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ » « آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه قدرت او است و آسمانها پيچيده در دست راست او، خداوند منزه و بلند مقام است از شريكهايى كه براى او درست مى‏كنند.» 🔰زمر 67 👌" قبضة" به معنى چيزى است كه در مشت مى ‏گيرند، و معمولا كنايه از قدرت و سلطه كامل بر چيزى است، همانگونه كه در تعبيرات روزمره مى‏گوئيم فلان شهر در دست من است و يا فلان ملك در قبضه و مشت من مى‏باشد. ❕تعبیر فوق اشاره به آن است که كسى كه طومارى را درهم پيچيده و در دست گرفته كاملترين تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب" يمين" (دست راست) به خاطر آن است كه غالب اشخاص كارهاى مهم را با دست راست انجام مى‏ دهند و قوت و قدرت بيشترى در آن احساس مى‏كنند. 👌همه اين تشبيهات و كنايه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستى در جهان ديگر است، تا همگان بدانند در عالم قيامت نيز كليد نجات و حل مشكلات در كف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهاى ديگر نروند مگر در اين دنيا زمين و آسمان به همين صورت در قبضه قدرت او نيست. 👌بنابراین تعبیر به دست راست اشاره به آن است که انسان كارهايى را كه با دست انجام مى ‏دهد از قدرت بيشترى برخوردار است، و به اين ترتيب« يمين » كنايه از قدرت است‏ 📚تفسیر نمونه ج19 ص530 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال اگه خدا جسم نیست و دیده نمیشه پس چرا در ایات متعددی از قرآن تعبیر به « لقائ الله» و ملاقات با خدا شده مثل آیه 110 کهف، کسی که می خواد با خدا ملاقات کنه عمل صالح انجام بده» 🗯پاسخ: ❗️تعبیر به لقاء الله در قرآن مجید کرارا آمده است، و همه به معنی حضور در صحنه قیامت می باشد. 🗯 بدیهی است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسی، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه اینکه خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود. 🗯بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او است، چنانکه گروهی از مفسران گفته اند. ❗️یا به معنی یک نوع شهود باطنی و قلبی است، زیرا انسان گاه به جائی می رسد که گوئی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می کند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمی ماند. 🗯این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود، چنانکه در نهج البلاغه می خوانیم : ❗️«یکی از دوستان دانشمند علی علیه السلام به نام ذعلب یمانی از امام پرسید :آیا خدای خود را دیده ای ؟ ❗️امام فرمود « آیا خدائی را که نبینم پرستش کنم » 🗯و هنگامی که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: «چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها بوسیله نور ایمان او را درک می نمایند» 📚نهج البلاغه خطبه 179. ❗️ولی این حالت شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا می شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آنچنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا می کند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ می گویند در قیامت پنجاه است ❕این مواقف چه مواقفی هستند ❕❕ 💠💠 👌امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند ؛ « بدان پیش روی تو گردنه العبوری است که سبکباران ( برای عبور از آن ) حالشان از سنگین باران بهتر است ، و کندروان بسیار بدتر از شتاب کنندگان است و ( بدان که ) نزول تو بعد از آن گردنه به یقین یا به بهشت است و یا به دوزخ ...» 📚 البلاغه نامه 31 بخش هجدهم 🔶امام علیه السلام فرمود؛ «در قیامت پنجاه ( محل توقف برای رسیدگی به اعمال) است که هر به اندازه 1000 سال از سال هایی است که شما می شمارید» 📚امالی ص274 📚امالی ص111 🔷شیخ می نویسد ؛ « عقیده ما در مورد عقبه هایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد این است که هر یک از آنها به نام یکی از فرائض نامگذاری شده است و انسان موظف است که از آنها عبور کند ، هر گاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آنها بگذرد ، به دیگر می رسد که باید از آن نیز عبور کند ، و به این ترتیب باید از همه ها و عقبه ها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد » 📚 ص71 🔶شیخ نیز می نویسد ؛ « عقبه های قیامت همان احکام است که انسانها باید در روز قیامت پاسخگوی آنها باشند...مقصود از عقبه و که در قرآن و روایات آمده است همان دستورات الهی است که از آنجا که رعایت آنها همراه با تحمل و دشواری ها است از آنها به عقبه تعبیر شده است » 📚بحار الانوار ج7 ص129 ❕بنابراین پنجاه گانه قیامت دقیقا برای ما مشخص نیست همین قدر می دانیم که این مواقف به نام هر یک از و واجبات دینی از جمله نماز و روزه و حج و زکات و ولایت و ...است که بندگان در هر یک از آن مواقف مورد و باز خواست قرار می گیرند. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال ایا خدا بر روی عرش است مگر خدا جسم است معنای جمله الرحمان علی العرش استوی چیه ✅پاسخ عرش در لغت به معنى چيزى است كه داراى سقف بوده باشد و گاهى به خود سقف نيز عرش گفته مى‏شود مانند: أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها (مانند كسى كه از كنار قريه‏اى گذشت در حالى كه آن چنان ويران شده بود كه سقفهايش فرو ريخته و ديوار بر سقفها در غلطيده بود) (بقره آيه 259). گاهى به معنى تختهاى بلند همانند تخت سلاطين نيز آمده است، چنان كه در داستان سليمان مى‏خوانيم كه مى‏گويد: أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها: كداميك از شما مى‏توانيد تخت او (بلقيس) را براى من حاضر كنيد (سوره نمل آيه 38). و نيز به داربستهايى كه براى برپا نگهداشتن بعضى از درختان مى‏زنند، عرش گفته مى‏شود: همانطور كه در قرآن مى‏خوانيم وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ: او كسى است كه باغهايى از درختان داربست‏دار و بدون داربست آفريد (انعام آيه 141). ❗️ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى‏رود و گفته مى‏شود عرش خدا، منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى‏شود. اصولا جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش است، همانطور كه جمله ثل عرشه (تختش فرو ريخت) به معنى از دست دادن قدرت مى‏باشد، در فارسى نيز اين تعبير كنايى زياد به كار مى‏رود، مثلا مى‏گوئيم در فلان كشور، جمعى شورش كردند و زمامدارشان را از تخت فرو كشيدند، در حالى كه ممكن است اصلا تختى نداشته باشد، يا جمعى به هواخواهى فلان برخاستند و او را بر تخت نشاندند، همه اينها كنايه از قدرت يافتن يا از قدرت افتادن است. بنا بر اين در آيه مورد بحث جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ كنايه از احاطه كامل پروردگار و تسلط او بر تدبير امور آسمانها و زمين بعد از خلقت آنها است. و از اينجا روشن مى‏شود: آنها كه جمله فوق را دليل بر تجسم خدا گرفته‏اند گويا توجه به موارد استعمالات فراوان اين جمله در اين معنى كنايى نكرده‏اند. 📚تفسیر نمونه ج6 ص204 🆔ایدی برای طرح سوالات @poorseman https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
‌❔پرسش کانال وهابی از شیعیان ❓🤔سوالی اساسی از میان کتب تشیع: 🍂پیاده روی برای زیارت خانه الله متعال چقدر اجر دارد؟ ..... پیاده روی اربعین نزدیک است. التماس تعقل 💠پاسخ: 🗯توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣این گونه سوالات و پیام ها به این هدف پرسیده می شود تا بگویند که کعبه در نزد شیعه هیچ جایگاه و اهمیتی ندارد و تمام توجه شیعیان به سوی کربلا می باشد وبس𓽕 2⃣کعبه جایگاهی بس بلند و والا نزد شیعیان مکتب اهل بیت دارد و کسی که اندک آشنایی با مجامع روایی شیعه داشته باشد به روشنی به این مساله واقف می شود. ❕امام صادق فرمود: «دین پا بر جا است تا زمانی که کعبه پا بر جا باشد» 📚الفقیه ج2 ص243 ❗️وفرمود: «هر کس به زیارت کعبه برود و اگاه به حق و حرمت آن باشد از مکه خارج نمی شود مگر آنکه خداوند تمام گناهانش را می آمرزد» 📚وسائل الشیعه ج13 ص243 3⃣در بینش شیعی تعطیلی کعبه از حج به هیچ عنوان جایز نیست .امام صادق فرمود: «اگر مردم حج خانه خداوند را ترک کنند مشمول عذاب خداوند می شوند» 📚الکافی ج4 ص271 🗯همین مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است؛ 📚وسائل الشیعه ج11 ص20 باب4 4⃣کانال وهابی در پیامشان از ما خواسته بود روایاتی در مورد پیاده روی برای حج گذاردن ذکر کنیم. 🔷محدثان بزرگ شیخ حر عاملی و میرزای نوری در کتب حدیثی خود بابی را گشوده اند به ذکر روایات اهل بیت در فضیلت پیاده روی برای حج گذاردن؛ 📚وسائل الشیعه ج11 ص78 باب32 📚مستدرک الوسائل ج8 ص29 باب21 🗯از امام صادق سوال شد که پیاده رفتن به حج برتر است یا سواره⁉️ 👌حضرت فرمود: «خداوند برتر به هیچ چیزی همانند پیاده رفتن برای زیارت خانه اش عبادت نشده است» 📚التهذیب ج5 ص13 🔷وفرمود: «حسن بن علی بیست حج را با پای پیاده بجا آورد» 📚همان مدرک ص11 🔷ودر روایت آمده است که یک حج پیاده برابری می کند با هفتاد حج 📚عوالی اللالی ج4 ص29 👌پیامبر گرامی فرمود: «کسی که پیاده حج بجا آورد به ازای هر قدمی که بر می دارد خداوند هفتصد حسنه به او میدهد» 📚مستدرک الوسائل ج8 ص30 5⃣تمام آنچه در برتری زیارت کربلا بر حج آمده است مربوط به حج مستحبی است نه واجب زیرا زیارت امام حسین مستحب موکد است اما حج خانه خداوند برای فرد مستطیع واجب است و هیچگاه مستحب از واجب بالاتر قرار نمی گیرد .در روایات ما آمده است که اگر کسی حج واجبش را عمدا بجا نیاورد مسلمان از دنیا نمی رود 📚التهذیب ج5 ص17 📚الکافی ج4 ص268 6⃣ما در پاسخ های گذشته مفصلا در مورد فلسفه پیاده روی برای زیارت امام حسین و ثواب این کار و برتری زیارت کربلا بر حج مستحبی بحث کرده ایم که جهت دیدن آن ها می توانید کلید واژه های «پیاده» ؛«تکنولوژی،»«کربلا،»«کعبه »و...» را در کانال سرچ فرمایید. 🍃پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔چرا خداوند ابراهیم را مامور به سر فرزند کرد ❕آیا چنین امری ظالمانه نبود که پدری را مامور به سر بریدن فرزند بیگناه کند ❕آیا این عمل با عدالت خداوند منافات ندارد ❕❕ 💠💠 👌یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در است .خداوند مالک حقیقی همه موجودات است و می تواند در جان و مال تمام انسان ها تصرف کند ،زیرا وقتی خالق همه اشیاء او است طبعا مالک همه اشیاء نیز ذات مقدس او است. 📚تفسیر نمونه ج27 ص449 🔶خداوند در آیات به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید: « هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❗️« آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 ❕بر پایه همین مالکیت است که خداوند در هر روز جان هزاران انسان را بر اساس نزد خود می گیرد و کسی هم حق اعتراض به او را ندارد چرا که در مملوک خود تصرف می کند . ❕خداوند بر اساس همین مالکیت و بر اساس مصالح و حکمت هایی ابرهیم را مامور به کشتن فرزند میکند و چون این فرمان ، فرمانی از ناحیه مالک انسانها بوده است ، ابراهیم نیز از اطاعت کردن بود اگر چه امری که به ابراهیم شد یک امر امتحانی بود و در اوامر امتحانی اراده به اصل عمل تعلق نگرفته است بلکه هدف آن است که روشن شود شخص مورد آزمایش تا چه اندازه آمادگی اطاعت فرمان را دارد و این در جایی است که شخص مورد آزمایش از اسرار پرده آگاه نباشد . 📚تفسیر نمونه ج19 ص 121 👌یکى از اسرار قربانی کردن در روز عید قربان نیز زنده کردن خاطره بزرگ مرد الهى و قهرمان توحید، حضرت ابراهیم خلیل مى باشد 🗯جریان فداکارى ابراهیم خلیل در این بود که خداوند براى تکمیل روح و و اثبات لیاقت و پایه فدا کارى وى به او دستور داد تا فرزند فوق العاده عزیز خود را در سرزمین «منا» در راه خدا قربانى نماید البتّه این فرمان جنبه آزمایشى داشت و براى اثبات شایستگى آن مرد الهى بود و لذا، هنگامى که وى آماده اطاعت گردید، دستور آمد که به جاى فرزند خویش، را ذبح نماید. 🔶آمادگى و مهیّا گشتن وى براى اطاعت دستور خداوند ثابت کرد که روح اخلاص و اطاعت، روح جانبازى و فداکارى، در او آن چنان قوى و نیرومند است که مى تواند در پرتو ایمان، بر هر چیز حتّى بر عواطف و احساسات عمیق و ریشه دار پدرانه پیروز آید و براى یک هدف عالى و معنوى، از فرزند خویش بگذرد; اگر چه سرانجام فقط ذبح کرد. 🗯زائران خانه خدا با کشتن گوسفندى در سرزمین «منى» و دیگران با قربانی کردن خاطره اخلاص و قدرت ایمان و پایه فداکارى او را در دل ها زنده مى سازند و از این رهگذر به یکدیگر درس فداکارى و جانبازى مى آموزند و گویا عملا چنین مى گویند که مرد خدا کسى است که در راه خدا از همه چیز بگذرد - چنان که آن مرد بزرگ گذشت - این گوشه اى از اسرار قربانى روز «منى» است . 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ، ص334 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❓فلسفه عظمت و اهمیت روز در چیست❕چرا این روز این قدر اهمیت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌علامه می نویسد ؛ « روز عرفه از اعیاد بزرگ اسلامی است ، و کسی که بتواند این روز را در عرفات باشد ، توفیق بزرگی دارد ، این روز اعمال و دعاهای فراوانی دارد و بهترین عمل در این روز ، است » 📚زاد المعاد ص256 🗯این روز برای تقویت الهی و رابطه عمیق تر با حضرت حق و شناخت صفات جمال و جلال پرودگار بسیار مناسب و مغتنم است . 📚مفاتیح نوین ص852 🔷شیخ از علی علیه السلام روایت می کند ؛ « یک یهودی به نزد پیامبر گرامی آمد و از او در باره فلسفه وقوف در عرفات سوال کرد .پیامبر گرامی پاسخ داد که عصر عرفه زمانی است که آدم در آن زمان خداوند را عصیان کرد و خداوند بر امتش وقوف در عرفات و تضرع و دعا را در آن موضع لازم شمرده است و در برابر آن را برای آنها تکفل کرده است و ساعتی که مردم از عرفات باز می گردند ، زمانی است که آدم کلماتی را از خداوند تعلیم دید که بوسیله آن توبه اش نزد خدا پذیرفته شد ، خداوند بابی دارد در آسمان به نام باب توبه و حاجات و رحمت و تفضل و احسان و جود و کرم و عفو ، هیچ کس در جمع نمی شود و تضرع نمی کند مگر آنکه از تمام خصلت های مطرح شده بهره مند می شود » 📚امالی صدوق ص 194 🗯در روایتی دیگر از امام علیه السلام آمده است که وقتی آدم از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل فرود آمد و پرسيد: چرا مي گريي، اي آدم؟ پاسخ داد چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟ جبرئیل گفت به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد. آدم گفت چگونه ؟ 🔷جبرئيل در روز هشتم آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در دعوت كرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد. 🔷 آدم تا غروب آفتاب همچنان دعا ميكرد و با تضرع اشك مي ريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت تا اينكه سرانجام شد ...» 📚بحار الانوار ج11 ص178 🔶در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام آمده است که « امام سجاد علیه السلام در روز جمعی را مشاهده کرد که دست نیاز به سوی مردم دراز کرده و کمک می خواستند . حضرت فرمود وای بر شما آیا از غیر خدا در این روز حاجت می طلبید در حالی که در این روز امید می رود که خداوند حتی شامل بچه هایی شود که در شکم مادران هستند » 📚خصال ج2 ص517 👌 عرفه نیز ارزش و اهمیت بسزایی دارد . پیامبر گرامی فرمود ؛ « دعا در شب عرفه مستجاب است ، و هرکس آن شب را به عبادت احیاء نگه دارد ، پاداش عبادت صد و هفتاد سال را خواهد داشت و آن شب ، شب با قاضی الحاجات است و هرکس در آن شب توبه کند ، توبه اش مقبول است » 📚زاد المعاد ص166 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔دعایی که به امام حسین است و در روز عرفه خوانده میشه چقدر سندیت داره ❗️در مقابل کسانی که این دعا را ساخته و پرداخته و جعلی در طول تاریخ می دانند چطور باید جواب بدیم ❕❕ 💠💠 👌از جمله دعاهايى كه خواندنش در روز عرفه سفارش شده است دعاى معروف و مشهور سالار شهيدان امام حسين عليه السلام است كه از محتواى بسيار با ارزش و بى‏ نظيرى برخوردار است؛ اين دعاى پرفيض، گنجينه‏ اى‏ از معارف اسلامى است كه راه خداشناسى و و بازگشت به او را، به هر خداجوى مسلمانى مى ‏آموزد، و روح را به بالاترين اوج معرفت، مى‏ رساند و مى‏ توان گفت يك دوره عرفان اسلامى در آن درج است. 📚مفاتیح نوین ص 857 ❕بشر و بشير از فرزندان غالب اسدى‏ که اين دو تن را از اصحاب امام حسين عليه السلام به شمار آورده‏ اند و برخى از علماى «علم رجال» بشر بن غالب اسدى را از اصحاب اميرمؤمنان، امام حسن، امام حسين و امام سجاد عليهم السلام دانسته ‏اند (معجم رجال الحديث، جلد 4، صفحه 227) روايت كرده ‏اند كه روز «عرفه» در سرزمين «عرفات» خدمت امام حسين عليه السلام بوديم كه آن حضرت با گروهى از اهل‏بيت و شيعيان خود، در نهايت خشوع و فروتنى، از خيمه خويش بيرون آمدند و در قسمت چپ كوه جبل الرحمه ( كوه معروفى است در وسط عرفات‏ ) رو به سوى كعبه ايستادند و همانند فقير و نيازمندى كه چيزى طلب كند، دست‏ها را در برابر گرفتند و اين دعا را خواندند ؛ « الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى‏ لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ، وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَلا كَصُنْعِهِ صُنْعُ‏ صانِعٍ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ اجْناسَ الْبَدائِعِ، واتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ‏الصَّنائِعَ ...تا آخر دعا » 🔸این دعا بدون سند و نمی باشد بلکه سيّد بن طاووس در اقبال، صفحه 339 و شيخ كفعمى در بلدالامين، صفحه 251 و علّامه مجلسى در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 216 و زاد المعاد ص 173 آن را نقل کرده اند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال ایا امام حسین حج تمتع رو رها کرد و حج رو ترک کرد و روانه عراق شد ایا این گناه نیست؟ 🗯پاسخ: ❗️این سخن  كه امام حسین حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستی است؛ زیرا امام در روز هشتم ذی حجه «یوم الترویه» از مكّه خارج شد. 📚الکافی ج4 ص535 📚لهوف ص124 ❗️در حالی‏كه اعمال حجّ كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع می‏شود از شب نهم ذی حجه آغاز می‏شود. 💭 بنابراین، امام اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.آنچه لازم است اینکه هر کس وارد حرم می شود باید مُحرِم شود و  بعد به شرط انجام اعمال عمره می تواند از احرام خارج شود. و قطعا امام در مدت حضور چند ماهه خود در مکه عمره را انجام داده بودند. و حتی شاید بارها و بارها از احرام خارج شده و مجددا محرم شده و عمره دیگری انجام داده باشند.و این مطلب در منابع روایی به صورت مکرر بیان شده است . ❗️امام صادق فرمود: " شخصى كه عمره بجا میاورد هر گاه از عمره فراغت حاصل كند هر جا كه بخواهد میتواند برود. زیرا امام حسین علیه السلام در ماه ذى حجة عمره بجاى آورد و در روز ترویه متوجه عراق شد در صورتى كه مردم متوجه منا شده بودند. عمره در ماه ذى حجه براى كسى كه قصد حج را ندارد مانعى نخواهد داشت." 📚الکافی ج4 ص535 📚وسایل الشیعه ج14 ص311 ❗️از این رو، امام با انجام عمره، می توانستند از احرام خارج شوند و ایشان اصلا حج تمتع را شروع نکرده بودند، تا آن را نیمه کاره رها کنند.آنچه صحیح است و باید بیان نمود، این است که امام برای حفظ حرمت حرم، و جلوگیری از ترور ایشان در مکه، به تمتع نپرداختند. و حفظ حرمت حرم، مهم تر از انجام تمتع بود. 📚لهوف ص82 📚کامل فی التاریخ ج2ص565 ❗️از نظر فقهی نیز تبدیل احرام حج به عمره صحیح نیست و کسی که محرم به احرام حج است اگر نتواند حجش را به اتمام برساند تنها با قربانی کردن از احرام خارج میشود 📚تهذیب الاحکام ج12 ص349 💭ایه الله سید محسن حکیم می اورد: "این که در برخی از کتابهای مقتل امده است که امام حسین عمره اش را به عمره مفرده تبدیل کرد که نشان می دهد ایشان عمره تمتع به جا اورده و از عمره مفرده عدول کرده است در برابر احادیث وارده از اهل بیت قابل اعتماد نیست" 📚مستمسک العروه الوثقی ج11 ص192 ❗️بدیهی است که اگر دلیل قابل اعتمادی وجود داشت که امام حسین احرام حج را به عمره تبدیل کرده است فقها بر خلاف ان فتوا نمی دادند اما چنان که امد نه تنها دلیلی بر این نکته وجود ندارد بلکه دلایلی بر خلاف ان نیز در دست است 📚دانشنامه امام حسین ج5 ص111 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔چگونه تشیع می گوید ابوبکر در کشته شدن حضرت زهرا رضی الله عنه نقش داشته است در حالی که در کتاب کشف الغمه عالم تشیع اربلی آمده است که امام باقر ، ابوبکر را نام نهاده است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کشف الغمه از عروه بن عبد الله نقل شده است که او می گوید من از امام باقر در مورد زینت شمشیر سوال کرد . امام باقر گفت اشکالی ندارد ، ابوبکر صدیق شمشیرش را زینت می کرد ، گفتم شما به او می گویید صدیق ؟ امام باقر از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد » 📚کشف الغمه ج2 ص147 👌حال توجه به چند لازم است ؛ 1⃣این روایت از حیث سندی ارسال دارد و ضعیف می باشد . 👌ناقل آن على بن عيساى اربلى است كه در سال 693 می زیسته است از فردى به ‏نام عروة بن عبداللَّه نقل مى ‏كند كه در عصر امام باقر (114- 57) مى‏ زيسته است. آيا چنين حديث بى سندى قابل است؟ 2⃣در رجال شيعه، تنها يك عروةبن عبداللَّه بن قشير جُعفى است كه وى كاملًا مجهول است. 📚تنقیح المقال ج2 ص251 👌و در رجال سنى وى به نام عروة بن عبداللَّه بن قشير جعفى، مكنى به «ابوسهل» آمده است، كه شاگرد عبداللَّه بن زبير بوده است . مردى كه نزد عبداللَّه بن زبير تلمّذ كرده و از او نقل مى‏ كند، از نظر روحيه بايد با او نزديك باشد و اين خاندان كاملًا از اميرمؤمنان منحرف بودند و قطعاً قول چنين فردى نمى ‏تواند سند باشد. 📚تهذیب الکمال ج10 ص27 3⃣از اين گذشته، دقت در مضمون حديث مى ‏رساند كه كاملًا از زبان امام علیه السلام دروغ گفته شده است زيرا مى‏ گويد: من از ابى جعفر عليه السلام در باره زينت كردن شمشير سؤال كردم. ايشان فرمود: ابوبكرِ صديق شمشير خود را مى‏ آراست. پرسيدم: او را صديق مى‏ نامى؟ از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد. 👌اين عملِ غير متناسب با امام باقر عليه السلام و مبالغه بيش از حد در اين مورد، نشانه آن است كه عروة بن عبداللَّه شاگرد عبداللَّه ‏بن زبير اين حديث را از زبان حضرت جعل كرده است‏. 4⃣به فرض هم که بگوییم روایت صحیح است ، ثابت است که روایت از باب تقیه صادر شده است .زیرا بنی اميه و بعد از آن ها بني العباس ، چنان عرصه را بر شيعيان تنگ كرده بود كه حتي دستور داده بودند هر كسي اسمش علي باشد ، او را از دم تيغ بگذرانند . 📚تاریخ مدینه دمشق ج41 ص481 👌در چنين وضعيتي كاملاً منقطی است كه چنين رواياتی از باب تقيه و براي حفظ جان شيعيان صادر شده باشد ؛ به خصوص كه راوی آن عروة بن عبد الله از مخالفين سر سخت اهل بيت بوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔غرض از مزاحمت یک دوستی حدیثی مطرح کردند که امام باقر علیه السلام فرمودند عمر و ابوبکر هردوعادل بودند و گفتند این حدیث درکتاب احقاق الحق و اهزاق الباطل جلد یک اومده لطفا من را راهنمایی کنید و بگید آیا درست هست ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب شریف احقاق الحق و الصوارم المهرقه آمده است ؛ ❕راوی می گوید یکی از مکتب اهل بیت از مولای ما امام صادق علیه السلام سوال کرد ای فرزند رسول خدا نظر شما در مورد ابو بکر و عمر چیست ❗️ 🔶امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « هما امامان عادلان قاسطان کانا علی الحق و ماتا علیه فرحمه الله علیهما یوم القیامه » « آنها دو امام عادل بودند که بر اساس قسط ، رفتار می کردند ، بر حق بودند و بر حق مردند ، رحمت خدا بر آنها در روز قیامت » ❕راوی می گوید وقتی آن فرد مخالف رفت ، یکی از خواص و شیعیان سوال کرد ای فرزند رسول خدا من از سخن شما که در مورد ابوبکر و عمر گفتید تعجب کردم . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ ❕منظور من از این که آن دو امام بودند ، امامان اهل بوده است چنان که قرآن می فرماید ؛ « ما آنها را امامانی که دعوت به آتش دوزخ می کنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند شد » 🔶قصص 41 👌منظور من از این که آن دو قاسط بودند این آیه شریفه است ؛ « اما و ظالمان آتشگیره دوزخند » 🔶جن 15 ( قاسط هنگامی که به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود به معنای ظلم و انحراف از حق است ) 👌اما این که گفتم آنها عادل بودند به آن جهت است که از حق کرده اند چنان که قرآن می گوید ؛ « ثم الذین کفروا بربهم یعدلون » « اما کافران برای پرودگار خود شریک و شبیه قرار می دهند » 👌و منظور از حقی که آنان بر آن حق مستولی بودند ، علی علیه السلام است که او را اذیت کرده و را غصب کردند . 👌منظور من از موت آنها بر حق آن است که آنها در حال عداوت و دشمنی با حق که علی علیه السلام است و توبه نکردند . 👌منظور من از رحمت خدا بر آنها در روز قیامت پیامبر گرامی است که قرآن می گوید تو رحمت برای جهانیان هستی ( انبیاء 107 ) زمانی که قیامت شود رسول خدا بر آن دو غضب کرده و دشمن آنها بوده و از آنها انتقام می گیرد . 📚احقاق الحق ج1 ص70 📚الصوارم المهرقه ص155 ❕امام علیه السلام چون در برابر یک مخالف قرار گرفت ، از باب ، و به عنوان جملاتی را در مورد ابوبکر و عمر بیان فرمود ، آنگاه منظور اصلی خود را از آن جملات روشن کرد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که امام باقر اگر می دید در حال نماز حجاب گرفته است او را می زد تا با پوشش حجاب به زنان آزاد نگردد ❗️❗️ 💠💠 👌طبق روایات اسلامی ، پوشش سر در نماز بر کنیز واجب نبوده است و او مخیر بوده است که پوشش را رعایت کند و یا رعایت نکند. 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « پوشاندن سر در نماز بر کنیز واجب نیست » 📚 ج3 ص394 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « کنیز اگر بخواهد می تواند در نماز سرش را بپوشاند و می تواند » 📚 ج4 ص412 🗯اما در برخی روایات آمده است که امام علیه السلام اگر می دیدند که در نماز ، حجاب گرفته است او را میزدند تا حجاب نگیرد و خود را به زنان آزاد تشبیه نسازد . 🔷از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « پدرم زمانی که می دید کنیز و خادم منزل با پوشش سر نماز می خواند او را می زد تا زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 👌در روایت دیگر از امام علیه السلام نقل است که فرمود ؛ « اگر دیدید کنیز در نماز پوشش سر دارد او را بزنید ( تا بدون پوشش نماز بخواند ) و زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 ❕هر دو روایت از حیث سند ضعیف هستند . راوی هر دو روایت است که مجهول و ضعیف است . 📚 ج1 ص402 👌و در روایات بالا گذشت که می تواند در نماز پوشش بگیرد و هیچ منعی هم ندارد . ❕از ضعف این روایات نیز اگر چشم پوشی کنیم باز هم باید گفت که این روایات از باب تقیه و تحت فشار ، صادر شده است ، زیرا موافق اهل سنت و سیره و روش خلیفه دوم ، می باشد . 🔷 می گوید ؛ « کنیزی از برابر عمر عبور کرد در حالی که سرش را پوشانده بود . عمر با ای به او زد و دشنامش داد و گفت آیا خودت را به زنان آزاد شبیه می کنی ، حجاب سرت را بینداز» 📚 ج3 ص664 👌لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « ( از سنت های غلط گذشته ) این بود که کنیزان را به خاطر رعایت می زدند و به آنان می گفتند خود را به زنان آزاد تشبیه نکنید » 📚 ج4 ص412 🔶جهت آگاهی بیشتر در مورد حجاب کنیزان زیر را مطالعه فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4889 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چرا پس از گذشت سالیان متمادی از شهادت امام حسین همواره برای ایشان گریه و عزاداری می کنیم ❕ 💠💠 👌گریه و عزاداری کردن برای مصائب امام حسین علیه السلام بر اساس دستور امامان اهل بیت و تاسی به سیره آن بزرگواران می باشد . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس مصایب ما اهل بیت برایش بازگو شود و به اندازه بال پشه ای اشک چشم از او خارج شود ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه کف روی دریاها باشد » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌امام سجاد علیه السلام فرمود؛ « هر مومنی که چشمش برای کشته شدن حسین چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود ، خداوند در بهشت برایش اتاق هایی فراهم می کند که روزگارانی را در آن سپری کند ...خداوند چنین فردی را در روز قیامت از خشم خود و آتش در امان نگه می دارد » 📚ثواب الاعمال ص108 📚بحار الانوار ج44 ص281 👌امام رضا علیه السلام خطاب به ریان بن شبیب چنین عرضه داشت ؛ « اگر می خواهی گریه کنی برای حسین گریه کن زیرا او را همانند گوسفندی سر بریدند ، آسمان و زمین برای قتل او گریه کردند ، با گریه بر او خداوند تمام گناهان صغیره و کبیره و کم و زیاد را می آمرزد ، اگر می خواهی در بهشت هم درجه ما باشی ، با حزن و مصیبت ما محزون و با فرح ما شاد باش » 📚عیون الاخبار ج1 ص299 📚امالی صدوق ص112 👌و فرمود ؛ « برای حسین باید گریه کنان گریه کنند ، زیرا گریه بر اوگناهان بزرگ را از بین می برد ، پدرم امام کاظم زمانی که ماه محرم می شد دیگر خندان دیده نمی شد و پیوسته در غم و اندوه به سر می برد تا روز دهم محرم می شد که دیگر آن روز ، روز مصیبت و گریه و حزنش بود » 📚امالی صدوق ص111 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « حسین به گریه کنانش نگاه می کند و برای آنان استغفار می کند و می گوید ای گریه کن من اگر بدانی که خدا برایت چه آماده کرده است حتما بسیار خوشحال می شدی ...» 📚کامل الزیارات ص103 👌راوی می گوید ما در نزد امام علیه السلام بودیم که از حسین یاد کردیم و قاتلینش را لعنت کردیم . ❕امام صادق شروع به گریه کردن کرد و ما هم همراه با او گریه کردیم و فرمود ؛ « حسین بن علی کشته اشک است ، و هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می کند » 📚بحار الانوار ج44 ص279 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « هر گاه در نزد امام صادق سخن از امام حسین به میان می آمد ، دیگر کسی امام صادق را در آن روز نمی دید» 📚کامل الزیارات ص108 🔰این روایات و روایات فراوان دیگری که از ذکر آن خود داری می شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج14 ص500 باب66 📚بحار الانوار ج44 ص278 باب34 ❕همه نشان دهنده رجحان عزاداری و گریه کردن برای حسین علیه السلام می باشد . این عزاداری ها چند فلسفه اساسی دارد ؛ 1⃣با نشر معارف اهل بیت در این محافل و مجالس ، حیات تازه ای بر روح اسلام دمیده می شود و مکتب و شریعت حفظ می شود . 2⃣باورهای دینی مردم با معارف اهل بیت تحکیم می شود . 3⃣نشان دهنده پیوند عمیق عاطفی میان شیعیان و امامان است . 4⃣اعلام وفاداری به مقام امامان و تعظیم و تکریم آنان تلقی می شود . 5⃣سبب انتقال فرهنگ شیعه به نسل های آینده می باشد. 6⃣سبب ایجاد روحیه جهاد و ایثار و از خود گذشتگی در افراد می گردد . 7⃣سبب حاکم شدن آرمان های اهل بیت در جامعه می گردد . 8⃣سبب خود سازی فردی و الگو گیری از اهل بیت می باشد . 👌با توجه به این فوائد است که امام صادق علیه السلام در مورد مجالس عزاداری و نشر معارف اهل بیت فرمود ؛ « این مجالس است که من آن ها را دوست دارم ، امر ما را زنده کنید ، رحمت خدا بر کسی باد که احیاء امر ما را کند » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 ❕در گذشته بیشتر در مورد فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام توضیح داده ایم ؛ ⚫️https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1265 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔کلیپی از آقای منتشر می شود که ایشان می گوید اگر پرداخت خمس در اسلام واجب است چرا در صدر اسلام و زمان پیامبر و امام علی نمی گرفتند ❗️مگر می شود که چیزی واجب باشد اما آنها نگیرند ❕❕ 💠💠 👌اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه عليهم السلام باشد، جواب است، زيرا همانطور كه از بحثهاى گذشته استفاده شد ، بسيارى از ائمّه هدى عليهم السلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مكاسب (درآمد انواع كسبها) را مى‏ گرفتند، بلكه به مردم دستور مؤكّد مى‏ دادند كه در پرداخت اين خمس كوتاهى نكنند، و حتّى وكلا و نمايندگان مخصوص براى جمع ‏آورى اين خمس معيّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزيار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها اين وظيفه را به عهده داشتند. 📚رجوع کنید ، وسائل الشیعه ج9 ص499 باب 8 ❕و اگر منظور از اسلام خصوص زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام بوده باشد، بايد گفت كه غير از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنين غوص (جواهراتى كه بوسيله غوّاصى از درياها بيرون آورده مى‏شود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه اين موضوع در سنن نقل شده كه در زمان على عليه السلام شخصى گنجينه‏اى پيدا كرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. 📚سنن بیهقی ج4 ص156 ❕ همچنين در همان كتاب كه از منابع معروف اهل تسنّن است از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «در «» خمس است؛ پرسيدند منظور از ركاز چيست؟ فرمود طلا و نقره‏اى كه خداوند از روز نخست در زمين آفريده است. 📚سنن بیهقی ج4 ص152 👌در كتاب نيز حديث مفصّلى در زمينه همين موضوع مربوط به عصر على عليه السلام ديده مى‏شود كه شخصى «ركازى» (معدن يا گنجينه ‏اى) در عصر على عليه السلام پيدا كرد، هنگامى كه على عليه السلام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بياور و تحويل بده. 📚الکافی ج5 ص315 👌پيامبر گرامی نیز در نامه‏ هاى خود كراراً دستور مى‏ داد كه در خمس است، و مردم بايد خمس آن را بپردازند و «سيوب» بر وزن «عيوب» جمع «سيب» بر وزن «غيب» به معنى معادن و گنجها است و نتيجه مى‏گيريم كه در غير غنائم جنگى در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دستور خمس داده شده بود، و در نامه‏ هاى خود آن را از مردم مطالبه مى‏كرد. 📚مکاتیب الرسول ص 397 و 405 ❕امّا اين سؤال باقى ماند كه آيا در عصر پيغمبر و على عليهما السلام از ارباح مكاسب (درآمدهاى و كار) نيز خمس گرفته شده است يا نه؟ 👌در پاسخ مى‏گوئيم بر اساس روایات صریح اهل سنت ، پیامبر گرامی زمانی که مردم کافی را بدست آورده بودند از آنها این نوع خمس را دریافت می کرد که در گذشته پیرامون آن مفصل بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5421 👌 اگر از این بیان هم کوتاه بیاییم و بگویبم اسناد تاريخى در اين زمينه به دست ما نيامده است كه خمس ارباح مكاسب را پيامبر و على عليهما السلام گرفته باشند، ولى اين موضوع هيچ‏گونه اشكالى در زمينه اين حكم ايجاد نمی‏كند. ❕زيرا گرفتن و بخشودن اين ماليات اسلامى در اختيار حكومت اسلام است، كه خود را بی نياز و يا مردم را در زحمت ببيند مى ‏تواند آن را ببخشد ولى هنگامى كه خود نياز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببيند مى ‏تواند آن را بگيرد، همانطور كه امامان بعد، بعضى آن را مى‏ گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و يا وضع بيت ‏المال، آن را مى‏ بخشيدند. 📚وسائل الشیعه ج9 ص543 باب 4 از ابواب الانفال ❕در عصر پيامبر و على عليه السلام غنائم فراوانى از طريق جنگها و همچنين درآمد زيادى از طريق زمين‏هاى خراجى كه مال‏الاجاره آنها به بيت‏ المال مى‏ ريخت عايد حكومت اسلامى مى‏ شد، رقم اين غنيمتهاى جنگى گاهى بقدرى زياد بود كه خمس آن به تنهائى مى‏ توانست قسمت عمده مشكل مالى حكومت اسلام را برطرف سازد و همچنين درآمد زمين‏هاى خراجى نيز گاهى بقدرى زياد بود كه بيت ‏المال سرشار از اموال مى‏ شد، و در اين شرايط نيازى به گرفتن ارباح مكاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشيدند. ❕در اسلام كه نياز بيت‏ المال به منابع درآمد شديد بود نيز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پريشان و ضعيف بود كه دادن خمس علاوه بر زكوة، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همين دليل خمس گرفته نشد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال شبکه کلمه این سوال را مطرح کرده است آیا امامان علیهم السلام ( فرزندان حسین ) می دانستند که حسینیه ها اماکن عبادی هستند ونساختند ؟ایا ساختن حسینیه مصداق وارد کردن بدعت در دین نیست 💭پاسخ: ❗️نخست باید تعریفی جامع از بدعت بیان شود انگاه ببینیم که ایا حسینیه ساختن بدعت می باشد یا خیر 💎ابن رجب حنبلی از علمای اهل ستت چنین می آورد: "بدعت امر حادثی است که برای آن در شریعت دلیلی نباشد که بر آن دلالت کند و اگر در شرع دلیلی باشد شرعا بدعت نیست" 📚جامع العلوم و الحکم ص160 💎ابن حجر عسقلانی یکی دیگر از علمای اهل سنت بدعت را چنین تعریف می کند: "بدعت امر حادثی است که برای او دلیلی در شرع نباشد و اگر دلیلی برای آن در شرع باشد بدعت نیست" 📚فتح الباری ج17 ص9 ❗️ابن حجر هیثمی نیز این تعریف را می پذیرد 📚التبیین بشرح الاربعین ص221 ❗️علامه مجلسی نیز چنین می آورد: "بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی به خصوص بر آن نباشد و داخل در برخی عمومات نیز نباشد" 📚بحار الانوار ج74 ص202 ❗️با توجه به این تعریفات روشن می شود که برای تحقق بدعت ، فعل صورت گرفته باید ریشه در شرع نداشته باشد 🗯به طور مثال خداوند می فرماید: "برای مقابله با دشمن تا می توانید خودتان را مجهز کنید" 💎انفال60 ❗️در زمان های گذشته این امادگی با تیر و نیزه و شمشیر و مانند آن حاصل می شد اما هم اکنون با توپ و تانک و موشک و اسلحه و مانند آن 🗯بی شک کسی نمی تواند بگوید استفاده از توپ و تانک و موشک بدعت است چون در زمان پیامبر وجود نداشته است زیرا این موارد داخل در اصل عمومی وارده در قرآن یعنی لزوم آمادگی در برابر دشمن است لذا بدعت محسوب نمی شود. 🔰ساختن حسینیه نیز چنین است .ما در روایات فراوانی داریم که اهل بیت امر به عزاداری بر امام حسین کرده اند حال هر عملی که مصداق عزاداری و داخل در این اصل کلی و عام یعنی عزاداری باشد مصداق عمل کردن به دستور اهل بیت است مانند سینه زدن و زنجیر زدن و ساختن حسینیه برای برگزاری مراسم و مانند آن 👌با توجه به انچه امد روشن میشود که کسی نمی تواند بگوید که چون در زمان اهل بیت حسینیه نبوده لذا ساختن آن بدعت است زیرا می گوییم ساختن حسینیه داخل در اصل عمومی لزوم عزاداری برای امام حسین است و مصداق عزاداری کردن برای ایشان است لذا بدعت محسوب نمی شود چون ریشه در شرع دارد . ❗️به مقتضای روایات فراوانی اهل بیت نیز برای حسین علیه السلام عراداری می کردند 📚بحار الانوار ج44 ص278 باب34 ❗️وبی شک این عزاداری در مکانی صورت می گرفته است .ما این مکان را حسینیه می نامیم اگر چه این نامگذاری در زمان اهل بیت صورت نگرفته است اما اختصاص دادن مکانی برای عزاداری در زمان ایشان صورت گرفته است و این عمل ما نیز داخل در اصل عمومی عزاداری است و ثابت میشود که چون ریشه در شرع دارد بدعت نیست. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔دوست سنی دارم که می گوید کردن بر مردگان جایز نیست و پیامبر هم بر مردگان گریه نمی کرده است و تنها برای آنان دعا می کرده است ❗️آیا از کتب اهل سنت مدارک مبنی بر عزاداری برای مردگان وجود دارد ❕❕ 💠💠 👌با مراجعه به کتب و روایات اهل سنت مشاهده می کنیم که پیامبر گرامی بارها در فراق عزیزان گریه کرده و دیگران را هم به اقامه عزا و گریه کردن دعوت کرده است . 1⃣در روایتی آمده است که علی علیه السلام فرمود ؛ « چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم ، ایشان گریه کرد و فرمود او را غسل دهید و کفن کنید و به خاک بسپارید ، خداوند او را رحمت کند و بیامرزد» 📚الطبقات الکبری ج1 ص123 📚عمده القاری ج8 ص55 2⃣در مرگ فرزندش ابراهیم گریه می کرد ، وقتی عبدالرحمان بن عوف از گریه او تعجب کرد فرمود ؛ « چشم گریه می کند و دل غمگین و محزون است ، ولی سخنی نمی گوییم مگر آنچه خدا را راضی کند ، ای ابراهیم ما در فراق تو محزون و غمگین هستیم » 📚صحیح بخاری ج1 ص439 3⃣انس بن مالک می گوید ؛ « یکی از دختران پیامبر در مدینه از دنیا رفت ، ما شاهد حضور پیامبر بر بالین او با چشمانی اشکبار بودیم » 📚صحیح بخاری ج1 ص432 4⃣ابوهریره می گوید ؛ « پیامبر به زیارت قبر مادرش رفته و در آنجا گریست و همراهان خود را نیز گریاند » 📚صحیح مسلم ج2 ص671 5⃣مورخان اهل سنت می نویسند ؛ « هنگامی که خبر درگذشت فاطمه بنت اسد را به پیامبر دادند ، پیامبر بر او گریه کرد و خطاب به او فرمود خوب مادری برای من بودی» 📚تاریخ مدینه دمشق ج42 ص574 📚ذخائر العقبی ج1 ص56 6⃣ابن مسعود می گوید ؛ « پیامبر آن گونه در شهادت عمویش حمزه اشک می ریخت که ندیده بودیم به مانند آن برای کسی اشک بریزد ، به قدری با صدای بلند گریه کرد که حالت غش به او دست داد » 📚ذخائر العقبی ج1 ص181 📚السیره الحلبیه ج2 ص534 7⃣روایت کرده اند ؛ « در بازگشت از جنگ احد صدای گریه را از خانه های مردم مدینه شنید و از آنجا که صدای گریه از خانه عمویش حمزه نشنید ، فرمود عمویم حمزه گریه کن ندارد » 📚مسند احمد ج2 ص40 👌از آن پس اهالی مدینه نخست برای حمزه گریه می کردند آنگاه برای مردگان خود 📚المعجم الکبیر ج11 ص391 📚مجمع الزوائد ج6 ص120 📚الاستیعاب ج1 ص374 👌ابن اثیر می نویسد ؛ « از آن روز تا کنون زنان نخست برای حمزه و سپس برای کشته شدگان خود عزاداری می کنند » 📚اسد الغابه ج2 ص68 8⃣وقتی جعفر بن ابی طالب شهید شد ؛ « پیامبر فرزندان جعفر را فرا خواند ، و در حالی که آنان را می بویید ، اشک از چشمانش جاری گشته بود و می فرمود گریه کنان باید بر همانند جعفر گریه کنند» 📚مسند احمد ج6 ص370 📚السیره النبویه ج5 ص31 📚السیره الحلبیه ج2 ص790 9⃣پیامبر گرامی در حالی که بر مرگ عثمان بن مظعون می گریست بر پیکر بی جان او بوسه می زد . 📚سنن ترمذی ج3 ص314 📚المستدرک علی الصحیحین ج1 ص514 🔟در نقل دیگری آمده است ؛ « فردی از خاندان پیامبر از دنیا رفت ، زنان مدینه اجتماع کردند و بر او گریه کردند ، عمر آنان را از گریه باز داشته و پراکنده ساخت ، پیامبر فرمود ای عمر بگذار تا گریه کنند ، چشم اشک می ریزد و دل می سوزد » 📚مسند احمد ج2 ص110 📚سنن نسائی ج1 ص610 📚المستدرک علی الصحیحین ج1 ص537 ❕تمام این روایات دلالت بر مشروعیت و جواز گریه کردن بر کسانی که از دنیا رفته اند می کند و جای هیچ شک و تردیدی در صحت این اعتقاد باقی نمی گذارد . 🔶این مساله به قدری روشن و بدیهی بوده است که عایشه می گوید ؛ « پس از ارتحال پیامبر و در سوگ او ، من به همراه دیگر زنان ، برخاسته و بر صورت و سینه خود می زدیم» 📚السیره النبویه ج6 ص73 📚مسند احمد ج6 ص274 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص186 ❕البته روایات اهل سنت که دلالت بر مشروعیت و جواز عزاداری و گریه بر مردگان دارد ،بیش از آنچه ذکر شد می باشد که دوستان جهت آگاهی رجوع فرمایند؛ 📚الغدیر ج6 ص224 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا بهتر نیست که بجای خواندن دعاهای عربی که چیزی ازشون نمی فهمیم دعا ها رو به زبان فارسی بخوانیم و ترجمه آن ها کافی باشد ❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶در این شکی نیست که دعا کردن در هر حالتی و به هر زبانی بهترین اعمال تلقی می شود و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی دعا کند. 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « مبغوض ترین افراد نزد خداوند کسانی هستند که از دعا کردن خود داری می کنند» 📚الکافی ج2 ص466 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « تا می توانید دعا کنید زیرا خداوند دوست دارد که مومنان فراوان دعا کنند » 📚الکافی ج8 ص7 🔶وفرمود: « عاجز ترین مردم کسی است که از دعا کردن امتناع ورزد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص27 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « برترین عبادت دعا کردن است» 📚الکافی ج2 ص466 👌بنابراین آنچه مهم و لازم است دعا کردن است و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی خداوند را بخواند و درخواست هایش را مطرح کند. ❗️حتی از روایات استفاده می شود که انسان می تواند در قنوت نماز به هر زبانی حتی زبان فارسی دعاهای خودش را مطرح کند. 📚وسائل الشیعه ج6 ص277 باب 9 ❕اما توجه و تمرکز به خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی چند فائده خاص خود را دارد ؛ 1⃣تمام آنچه لازم است که در دعا کردن مورد توجه قرار گیرد از حمد و ثناء الهی و صلوات بر پیامبر و اهل بیت و توجه کردن به نعمات الهی و ...در آن ها لحاظ شده است . 2⃣در دعاهای ماثور و عربی که از اهل بیت رسیده است نکات ادبی و خاص و مضامین عالیه ای وجود دارد و در چنان حد کمالی است که بشر نمی تواند آن مفاهیم را به لغت دیگری برگرداند . 3⃣خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی موجب اتحاد شکل و حفظ اساس آن می شود و ترجمه آن به زبان های مختلف به مرور زمان موجب اختلاف در اصل مضمون دعا می شود و سبب ایجاد تحریف و زیاده و نقصان در دعا می گردد. 📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ، ج3 ص377 ❕بنابراین بهتر خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت همراه با توجه و دقت در مفاهیم و معانی آن می باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
❓پرسش ❔در همه ایاتی که در مورد تحدی در قرآن آمده از مخالفان خواسته شده است تا متنی «مثل» قرآن بياورند، اما معنای دقيق واژه «مثل» در اين تحدی نامعلوم است. قرآن نگفته است که منظورش از «مثل» چيست، بنابراين دعوت به رقابت و مبارزه‌ای کرده که معيار و ميزان داوری آن مشخص نيست❗️ 💠پاسخ💠 👌خداوند می فرماید: « اگر انس و جن دست به دست هم دهند که همانند و مثل این قرآن را بیاورند مثل آن را نخواهند آورد هر چند در این کار پشتیبان یکدیگر باشند» 🔶اسرای 88 👌و یا می فرماید: « اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کردیم شک دارید یک سوره همانند و مثل آن را بیاورید » 🔶بقره 23 👌مثل قرآن یا مثل یک سوره از قرآن به چیزی اطلاق می شود که تمام مشخصات قرآن یا یک سوره قرآن در آن جمع باشد. ❗️حال مشخصات قرآن و سوره های قرآنی؛ 1⃣آورنده قرآن مکتب نرفته و درس ناخوانده بوده است. 🔶کسی که می خواهد مانند قرآن را بیاورد نباید هیچ سابقه ای از تحصیل داشته باشد.خداوند در وصف پیامبرش می فرماید: « پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی را می نوشتی » 🔷عنکبوت 48 👌ومی فرماید: « آنها که از پیامبر امی و درس ناخوانده تبعیت می کنند...» 🔷اعراف 157 👌امام رضا علیه السلام می فرماید: « قرآن مردم را به مبارزه طلبیده است که نوشته ای بیاورند که مثل قرآن باشد و از فردی صادر شده باشد که هیچ چیز نخوانده باشد و به مکتب نرفته باشد و از هیچ احدی تعلم نکرده باشد چنان که پیامبر اسلام چنین بود» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص153 👌بنابراین با توجه به این که مبارزه کردن با قرآن بدون علم و دانش و آگاهی محقق نمی شود روشن می شود که هیچگاه همانندی با قرآن در کلمات و جملات افراد محقق نمی شود. 2⃣این که قرآن تحدی به مثل خودش می کند دال بر آن است که متنی که می خواهد با قرآن همانندی کند باید در تمام اوصاف اعم از فصاحت و بلاغت با محتوا و معارف عالی همانند قرآن باشد. 📚پیام قرآن ج8 ص82 🔷قرآن کتابی است که آیات آن محکم و متقن است چنان که می فرماید: « کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» 🔶هود 1 👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید: « هیچ گونه باطلی نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» 🔶فصلت 42 ❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید: « قطعا قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای است» 🔶قمر 17 👌دارای زیبایی های لفظی و معنوی است چنان که میفرماید: « خدا زیباترین سخن را به صورت کتابی متشابه متضمن وعده و وعید نازل کرده است» 🔶زمر23 👌قصص و داستان های قرآن از انبیا و سایرین برترین داستان ها بوده که موافق عقل و فطرت است و مطلبی که خلاف شان انبیا باشد در آن نمی باشد چنان که می فرماید: « ما نیکو ترین سرگذشت را به موجب این قرآن به تو وحی کردیم» 🔶یوسف3 🔶هر آنچه لازمه هدایت و سعادت نوع بشر است در آن می باشد : « این کتاب روشنگر و بیان کننده هرچیز است» 🔶نحل 89 ❗️محتوای آن لحظه ای از حق و حقیقت جدا نمی شود : « ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم» 🔷نسائ 105 👌مایه بیداری و تذکر همگان است چنان که می فرماید: « این ذکر مبارکی است که بر شما نازل کردیم» 🔶انبیائ 50 👌وبه زبان عربی مبین و اوج فصاحت و بلاغت است چنان که می فرماید: « قرآن به زبان عربی روشن است» 🔶طه 195 ❗️بنابراین اگر متنی بخواهد با قرآن و سوره قرآن برابری کند باید تمام این مشخصات در آن باشد و از لحاظ این موارد از قرآن برتری داشته باشد تا همانندی صدق بکند. 3⃣از سوی دیگر اگر همانندی و مثلیت با قرآن در متنی به صورت کامل بخواهد محقق شود باید نکات نیز رعایت شود؛ 🔶1- از قوانین علمی پرده بر داشته باشد که علم هنوز به آن نرسیده است چنان که در قرآن در بیش از شانزده مورد از این قوانین علمی پرده برداشته شده است؛ 📚پیام قرآن ج8 ص151 به بعد 🔶2- مشتمل بر اخبار غیبی باشد زیرا در قرآن در بیش از ده مورد سخن از اخبار غیبی به میان آمده است که محقق شده است؛ 📚همان مدرک ص303 به بعد ❗️بنابراین اگر قرآن تحدی به مثل خودش می کند موارد این همانندی را نیز بیان می کند و مصادیق مثلیت با خودش را گنگ و نامفهوم نگذاشته است . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔آیا راست است که عالم به دست اهل بیت است و خداوند تدبیر عالم را به آنها واگذار کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند همانگونه که خالق عالم است ، رب عالم نیز می باشد و تدبیر عالم توسط پرودگار با وساطت فرشتگان صورت می گیرد و این حقیقتی است که در آیات فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است ؛ ( فاتحه 2-انعام 164- مومنون116- صافات 126- یونس31 ) 👌می فرماید ؛ « بگو چه کسی پرودگار آسمانها و زمین است ، بگو خداوند یگانه » 🔶رعد 16 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « کسی که گمان کند پرودگار امر خلق کردن و رزق دادن را به حجت هایش واگذار کرده است ، گرفتار شرک شده است » 📚عیون الاخبار ج1 ص124 ❕ و چنین دعا می کرد و به خدا پناه می برد ؛ « خدایا من به تو پناه می برم و به سوی تو بیزاری می جویم از کسانی که نسبت هایی به ما می دهند که شایسته ما نیست ، خدایا خلق کردن و رزق دادن تنها برای تو است ...کسی که گمان کند خلق کردن و رزق دادن با ما است ، ما از او بیزاریم » 📚بحار الانوار ج25 ص343 ❕امام زمان علیه السلام نیز در می فرماید ؛ « خداوند است که خالق اجسام و رازق می باشد ، امامان تنها می توانند دعا کنند تا خداوند مطابق دعای آنان خلق کند و روزی بدهد » 📚الاحتجاج ج2 ص471 ❕بنابراین ربوبیت عالم انحصار به خداوند دارد که از طریق وسائط و این مهم را به انجام می رساند. 💠ائمه گرامی ما ، اولیاء نعم و واسطه بین مخلوقین و خداوند هستند ، فرشتگان موکل خداوند با در جریان قرار دادن آنها ، نعمات الهی را به بندگان می رسانند. 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « هیچ فرشته ای نیست جز این که خداوند او را برای کاری نازل می کند ، ابتدا خدمت امام می رسد و آن کار را بر او می کند » 📚الکافی ج1 ص394 👌فیوضات الهی که همان نعمت های مادی و معنوی اوست توسط ملائکه که امر در نظام عالم هستند به بندگان خدا و سایر موجودات می رسد ، امام آن کسی است که ملائکه برای انجام هرکاری به خدمت او شرفیاب می شوند ، و موجودات را به برکت وجود امامان مشمول و نعمت می کنند . 👌تعابیر اولیاء النعم ، بکم ینزل الغیث ، بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و ...در زیارت جامعه اشاره به همین مطلب است ‌ 👌در دعای عدیله در مورد امام زمان علیه السلام می خوانیم ؛ « به او دنیا باقی است ، به برکت او خلق روزی می خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست » 📚مفاتیح الجنان ص167 دعای عدیله 👌امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « به وجود ما است که خداوند آسمان را نگه می دارد ، زمین اهلش را در خود فرو نمی برد و به وجود ما است که باران می بارد و رحمت منتشر میشود و زمین برکات خودش را ظاهر می کند » 📚کمال الدین ج1 ص207 ❕حاصل آنکه ربوبیت عالم برای خداوند و به واسطه فرشتگان صورت می گیرد اما نعمات مادی و معنوی به برکت وجود اهل بیت توسط فرشتگان در عالم پراکنده می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال چرا در خصوص این موضوع مهم یعنی امامت علی پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود 27 معنی مختلف می دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند: مالک، اولی الامر، سلطان، والی، حاکم، امام و... وجود داشته است. ✅پاسخ: استعمال واژه مولی به معنای سرپرست در خود قرآن آمده است وعلمای اهل سنت هم تصریح به این معنا کرده اند.علامه امینی در الغدیر دراین مورد بحث کامل می کنند که ما اجمالی از آن را می آوریم. خداوند درآیه 15 حدید می فرماید: "فالیوم لا یوخذ منکم فدیه ولا من الذین کفروا ماواکم النار وهی مولاکم وبئس المصیر" "پس امروز نه از شما فدیه ای پذیرفته می شود ونه از کافران وجایگاهتان آتش است وهمان سرپرستتان می باشد وچه بد جایگاهی است" بزرگان علمای اهل سنت مولی در آیه را به معنای شایسته تر واولی به نفس ( سرپرستی) تفسیر کرده اند 📚صحیح بخاری،ج4 ص1815 📚طبری در جامع البیان،ج27 ص228 📚تفتازانی در شرح المقاصد،ج5 ص273 📚قوشجی در شرح التجرید،ص447 📚شافعی در مطالب السول،ص16 📚ابن جوزی در التذکره،ص19 📚مالکی در الفصول المهمه،ص28 📚شبلنجی در نور الابصار،ص78 ✅علامه امینی از 27 نفر از علمای اهل سنت نام می برد که مولی درآیه را به معنای سرپرستی واولی به نفس معنا کرده اند 📚ترجمه الغدیر،ج2 ص296 تا 301 واز 15 تن از علمای اهل سنت نام می برد که معنای شایسته تر وسرپرستی را یکی از معانی مولی درآیه برشمرده اند 📚همان مدرک،ص301-ص302 وهمچنین علمای اهل سنت فرمایش خداوند دراین آیه "انت مولانا" "تو ای خداوند مولای ما هستی"286 بقره رابه معنای سرپرستی گرفته اند 📚الکشف والبیان،ثعلبی،ج2 ص309 وایات دیگر که مولی درآن به معنای سرپرستی آمده است که جهت پرهیز از اطناب از ذکر آن ها خودداری می شود. وانچه آمد ثابت کرد که استعمال لفظ مولی در معنای سرپرستی واولی به نفس در ادبیات عرب کاملا مرسوم است وکسانی که دراین مورد اشکال کردند از فهم ادبیات عرب وزبان قرآن محروم هستند. اما این که چرا پیامبر از کلمه مولی استفاده کرد؟ پاسخ آن است که: پیامبر برای بیان خلافت حضرت علی هم عنوان امام را به کار برده است،هم خلیفه را،هم وصی و.. امام: حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت روایت می کند که پیامبر فرمود: "از راه وحی دریافتم که علی دارای سه خصلت است؛سید مسلمین است،امام متقین است،رهبر سپید چهره گان است" حاکم می گوید حدیث صحیح است 📚المستدرک،ج3 ص137 خلیفه و وصی: طبری نقل می کند که پیامبر درمورد علی فرمود: "ان هذا اخی ووصیی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوا" "همانا این شخص برادر ووصی وخلیفه من درمیان شما است پس به دستورات او گوش داده واورا اطاعت کنید" 📚تاریخ طبری،ج2 ص220 البته ما قصد تفصیل گویی نداریم لذا آنچه آورده شد کافی است. درمورد استفاده از کلمه مولی هم گفتنی است: که استعمال یک کلمه که دارای چند معنا است با قرینه معینه که مراد کدام یک از معانی است در ادبیات عرب کاملا رایج است ودرقرآن هم این استعمال وجود دارد. علامه میر حامد حسین در کتاب شریف عبقات الانوار بیش از 30 قرینه ودلیل می آورد که مراد از مولی سرپرستی است 📚عبقات الانوار،ج9 و10 ❗برخی محققان درمورد علت استفاده کردن پیامبر از کلمه مولی چنین می گویند: 1 -پیامبر در خطبه غدیر پیش از معرفی علی به ولایت خود برانان احتجاج می کند وبه آیه 6 احزاب ااستدلال میکند "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" لذا تنها تنها واژه ای که می تواند هم ریشه وگویای این معنا باشد واژه های مولی وولی است 2 -در واژه ولی علاوه بر معنای خلافت وجانشینی معنای دوستی ومحبت نیز خوابیده است 📚شبهات غدیر،عصیری،ج2 ص132 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال با توجه به نزدیکی غدیر خواستم برام توضیح بدید که ایا کلمه مولی در حدیث غدیر به معنای دوستی است یا سرپرستی 🗯پاسخ: ❗️قراين و دلا‌يل زيادي وجود دارند بر اين كه «مولي»، در اين جا، به معناي «ولي و سرپرست ديني»، است؛ يعني كسي كه از طرف خداوند مقام ولا‌يت و سرپرستي، بر مردم، دارد. معلوم است كسي كه داراي ولا‌يت بر مردم باشد،‌امام و صاحب اختيار مردم است و خواسته اش برخواسته هاي آنان مقدم بوده و پيروي او،‌بر همه، واجب است. بعضي از آن قراين و دلا‌يل به قرار زير هستند: 1⃣مسأله دوستي علي آن قدر نگران كننده نبود كه در آيه تبليغ(سوره ي مائده، آيه ۶۷)، با آن لحن داغ و تهديدآميز، بيان شود و پيامبر از افشاي آن،‌احساس خطر كند، بلكه منظور آيه‌ تبليغ چيزي جز ابلا‌غ ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين علي نبوده است. 2⃣مسأله دوستي علي با همه مؤمنان مطلب پنهان و پيچيده‌اي نبود كه نياز به آن همه تأكيد، بيان، متوقف ساختن آن قافله‌ عظيم،‌در وسط بيابان خشك و سوزان،‌خطبه خواندن و گرفتن اعتراف هاي پي در پي از جمعيت داشته باشد،‌ زيرا اخوت اسلا‌مي و دوستي مسلمانان با يكديگر از بديهي‌ترين مسايل اسلا‌مي است كه از آغاز اسلا‌م وجود داشت و پيامبر بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نمود؛ چنان كه قرآن به صراحت مي گويد: ❗️«مؤمنان همه برادر يكديگرند». 📓حجرات، 10 ❗️«مردان و زنان مؤمن يار و دوستدار يكديگرند». 📓 توبه، آيه‌71 🗯پس منظور پيامبر از اين كارها، بيان مسأله‌ بسيار مهم و اساسي بوده و آن عبارت است از اعلا‌م ولا‌يت و امامت علي و انتصاب او به اين مقام. 3⃣جمله‌ «ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم»« ای مردم چه کسی نسبت به مردم از خودشان سزاوار تر است و صاحب اختیار انان است» در بسیاری از کتب نقل شده است مانند تفسیر عیاشی ج۱، ص۳۳۲، ح۱۵۲ ،البرهان في تفسير القرآن ،ج۱، ص۴۸۹، . نورالثقلين، ج۱، ص۶۵۳، ح۲۹۲؛ ❗️و در بعضي روايات جمله «الست اولي بكم من انفسكم»« ایا من سرپرست و سزاوار تر نسبت به شما از خودتان نیستم » 📚سنن ابن ماجه ج۱، باب۱۱، ص۴۳،‌ح۱۱۶.مسند احمد ج۱، ص۱۱۹، ج۴، ص۲۸۱، ۳۶۸،۳۷۲، ج۵، ص۳۴۷؛ المستدرك علي الصحيحين، ج۳، ص۱۱۰، ۵۳۳؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)،‌ص۲۴۰، ح۳۴۹؛ ❗️در بيش تر روايات، كه پيش از جمله‌ «من كنت مولا‌ه فعلي مولا‌ه» واقع شده اند،‌هيچ تناسبي با بيان يك دوستي ساده يا معاني ديگر ندارند، بلكه پيغمبر با اين جمله‌ها مي‌خواهد مردم به همان اولويت و اختياري كه آن حضرت نسبت به آنان دارد، اقرار و اعتراف كنند. ❗️ معناي اولويت پيغمبر اين است كه خواسته ي او برخواسته ي مردم مقدم است و هرچه بگويد و انجام دهد براي مردم حجت است، چون در حقيقت بر مردم ولا‌يت و سرپرستي دارد. 🗯بنابراين، همان گونه كه در جمله ي پيشين صحبت از اولويت و ولا‌يت پيامبر است،‌در جمله بعدهم بايد سخن از ولا‌يت و اولويت به همان معني باشد تا ارتباط معنوي و جمله‌ي پيشين و پسين محفوظ بماند. پيامبر در جمله‌ بعد، مي‌خواهد بگويد: همان اولويت و اختياري كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براي علي نيز ثابت است. 🗯به اين ترتيب معناي اين چند جمله اين است، چنان كه در بيش‌تر روايات آمده كه پيامبر فرمود: «آيا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نيستم؟ همه گفتند: هستي . آن گاه فرمود: همين سزاواري و ولا‌يتي كه من نسبت به شما دارم، علي نيز دارد و پس از من، او مولا‌ي همه مسلمانان وجانشين من خواهد بود». 4⃣يكي از راه هاي تشخيص مراد متكلم، فهم عرف و اهل زبان از كلا‌م او است. در مورد حديث غدير، كساني كه در غدير خم حاضر بودند و نيز شاعران،‌اديبان و لغويان همه از كلمه‌ي «مولي»، در اين جا، «امام و رهبر، سرپرست و صاحب اختيار» را فهميده اند،‌زيرا مردم در پايان مراسم غدير به علي به عنوان اميرالمؤمنين، سلا‌م كردند؛ اين مقام را به او تبريك گفتند و با او بيعت نمودند. اين سلا‌م ها، تبريك ها و بيعت ها از سوي مردم،‌در اين واقعه ي تاريخي، به خصوص تبريكي كه ابوبكر و عمر به او گفتند 📚مسند احمد بن حنبل،‌ج۴، ص۲۸۱، الكشف والبيان، ثعلبي، ج۴، ص۹۲؛ ‌،‌روح المعاني ‌آلوسي،ج6، ص۱۹۴.تفسير المنار،رشيد رضا،ج6، ص465 ❗️نشان مي دهد كه چيزي جز مسأله‌ي نصب به خلا‌فت و امامت نبوده كه درخور اين‌گونه سلا‌م، تبريك و تهنيت و بيعت باشد؛ دوستي‌اي كه براي مسلمانان، ‌به طور عموم، ثابت است و اعلا‌م آن نيازي به تبريك ندارد. 🗯شعرا هم در اشعارشان «مولي» را به «امام،‌رهبر وسرپرست» معنا كرده اند. از جمله ي آنان حسان بن ثابت است كه در روز غدير حاضر بود و درپايان مراسم، با اجازه ي پيامبر حديث غدير را به نظم درآورد 📚‌ روض‌الجنان ،ج7، ص۶۸ 🗯ادامه پاسخ👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️اهل لغت نيز «مولي» را، در اين حديث، به «ولي و سرپرست ورهبر ديني» معنا كرده اند. ازهري و ابن منظور مي‌گويند: «ولي و مولي در زبان عرب به يك معناست. مولي در كلام عرب در موارد متعددي به كار مي‌رود،‌از جمله‌ي آنها مولا‌ي در دين است كه به معناي ولي و سرپرست مي‌باشد. اين نوع مولي در اين كلا‌م خداوند آمده است: اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت بد كافران) براي آن است كه خداوند مولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند،‌اما كافران مولا‌يي ندارند. 📓 سوره‌ي محمد،‌آيه‌۱۱ ❗️يعني براي كفار هيچ ولي و سرپرستي وجود ندارد. 🗯 از اين نوع مولا‌ست مولا‌يي كه در اين فرمايش پيامبر آمده است: هر كس من مولا‌ي اويم، پس علي مولا‌ي اوست. يعني هر كس من ولي و سرپرست اويم، پس علي ولي و سرپرست اوست». 📚 معجم تهذيب اللغه، ص۳۹۵۶؛ لسان العرب، ج 15، ص۴۰۸ ❗️اين تلقي عموم حاضران، شاعران، اديبان، لغت دانان و ساير عالمان حجت قاطع است بر معنايي كه از واژه ي «مولي» در حديث غدير اراده شده است. 🗯با توجه به اين قراين و دلا‌يلي كه ذكر شدند، دلا‌لت حديث غدير بر ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين، علي براي صاحبان انصاف بسي روشن است. ❗️در این باره قرائن و دلائل دیگری نیز می باشد که در پاسخ های بعدی به آن اشاره می کنیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال در نهج البلاغه در نامه‌ای که حضرت علی برای معاویه نوشته شده چنین آمده است (نامه شماره 6): این مردمى که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن‌را که حاضر است، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آن‌را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته‌اند نپذیرد. شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى هم رأى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یا بدعتى نهاد باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند؛ زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است و خدا نیز در گردن او کند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است ". ⁉️ایا این سخنان سیدنا علی دال بر مشروعیت بیعت و شوری در امامت نمی باشد بر خلاف انچه شیعه ادعا می کند؟ 🔷پاسخ: ❗️احتجاج حضرت علی با معاويه از باب الزام بوده است به این بیان : 1⃣آنچه كه مسلم است، امام در اين نامه در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با دشمن عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت مهاجرين و انصار بود؛ يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❗️به عبارت ديگر، حضرت امير به معاويه كه از طرف عمر و عثمان استاندار و حاكم شام بود، و آن دو را خليفه مشروع مى دانست خطاب كرده و میفرمايد: ❗️اگر از نظر تو معيار مشروعيت خلافت آنان، اجتماع مهاجرين و انصار بود، همان معيار در خلافت من نيز وجود دارد. 🗯ایت العظمی مکارم شیرازی در تفسیر خطبه چنین می اورد: « امام در اینجا نه به مساله غدیر اشاره می کند و نه به وصیت پیامبر و روایات بسیاری که سند روشنی بر امامت اوست .زیرا معاویه می توانست با این کار از کنار آن بگذرد.ولی مساله خلافت خلفای پیشین چیزی نبود که بتواند آن را انکار کند.در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند و در اینجا معاویه که خود را از طرفداران خلفای پیشین می دانست نمی توانست چگونگی گزینش انها را برای خلافت انکار کند . 🗯همیشه باید مخاطبین را در نظر گرفت .زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد.امام باید در برابر معاویه به دلیلی استدلال کند که او نتواند در برابر ان سخن بگوید و راه انکار را بپوید و ان مساله شوری است .شورایی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند همان کسانی که معاویه از جانب انها به خلافت شام منصوب شد . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و ان اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با ان بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. ❗️مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان ایه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 🗯در قران نیز گونه هایی بر این مطلب می توان پیدا کرد از جمله در داستان حضرت ابراهیم هنگامی که در برابر ستاره پرستان،ماه پرستان،و افتاب پرستان قرار گرفت با جمله « هذا ربی» یا « هذا ربی هذا اکبر» (انعام 78-77) مسلمات انها را پذیرفت اما هنگامی که همگی افول کردند و افول و غروب انها دلیل بر حادث بودن انها بود انها را محکوم ساخت» 📚شرح نهج البلاغه،ج9 ص83 2⃣ از آنجا كه قصد مؤلف نهج البلاغه، نقل بخش‌هاى بليغ سخنان حضرت بوده؛ از اين رو، بخشى از اين نامه را نقل نكرده و ديگر مؤلفان؛ همانند نصر بن مزاحم اين نامه را به صورت مبسوط نقل كرده‌اند و نكاتى در نقل آنان هست كه نشان‌دهنده حقيقت ياد شده است. ❗️در آغاز نامه آمده است: « بیعت من در مدینه تو را مجاب به اطاعت از من می کند اگر چه تو در شام باشی ( طبق عقاید خودت که بیعت و شوری را در خلافت مشروع می دانی)» 📚کتاب صفین،ص29 🗯این بیان امام کاملا نشان دهنده این است که قصد امام آن بوده است که خلافت خود را طبق عقاید معاویه اثبات کند و اورا مجاب به اطاعت کند 📚رسائل و مقالات،علامه سبحانی ج3 ص636 3⃣امام در سایر خطب نهج البلاغه بارها تصریح به خلافت الهی خود و اهل بیت کرده اند که جهت اگاهی رجوع شود به خطبه های:1-2-144-97-120-93 و ... https://telegram.me/Rahnamye_Behesht