eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
221 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
👌در پاسخ ذیل آوردیم که این نحو تحلیل کردن و بیان مطالب ( مناسب های هفتم صفر ) توسط کسانی که صلاحیت و تخصص لازم در مسائل دینی را ندارند شایسته نیست ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1455
🤔 ❔یکی از دروغ‌هایی که اسلام‌گرایان مطرح می‌کنند این است که مدعی می‌شوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار می‌رود. : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : ۳  صفحه : ۳۶۸ : عبد اللّه بن سنان می‌گويد: امام صادق گفت: زمانی که در حال نماز شپشى يافتى، آن را در ميان سنگريزه‌ها پنهان كن. ✍🏻این حدیث کاملا صحیح است، چنانچه علامه مجلسی بعد از نقل این حدیث می‌گوید: الحديث السادس : صحيح. : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامة المجلسي    جلد : ۱۵ صفحه : ۲۴۳ ✍🏻شپش بدن امام صادق و یارانش را فراگرفته و در نمازشان شپش‌ها را در زمین دفن می‌کردند و یکی از دلایل مبتلا شدنان به شپش، بلندی ریش و عدم نظافت می‌باشد ✍🏻چرا امام صادق یارانش را به پاکیزگی تشویق نمی‌کند؟ چرا نمی‌گوید به حمام بروید و شپش ها را از بین ببرید، در حالی که می‌گوید آن ها را در زمین بیاندازید ❗️❗️ 💠💠 👌پاکیزگی شعار اسلام و پیشوایان دین علیهم السلام بوده است و قرآن در یک تعبیر عام صراحتا تاکید بر پاکی و پاکیزگی کرده و می فرماید ؛ « خداوند، توبه كنندگان را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد » ( بقره 222) ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند پاك است و شخص پاك را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد. » 📚سنن الترمذی ج 5 ص 112 👌و فرمود ؛ « اين بدن‏ها را پاكيزه سازيد، [تا] خداوند [جان‏] شما را پاكيزه گرداند؛ زيرا هيچ بنده‏ اى نيست كه شب با بدنى پاكيزه بخوابد مگر اينكه فرشته ‏اى در ميان جامه او با وى مى‏ خوابد و هيچ ساعتى از شب از اين پهلو به آن پهلو نمى ‏چرخد مگر اينكه آن فرشته گويد: خدايا! بنده ‏ات را بيامرز؛ زيرا كه با بدنى پاكيزه خوابيده است.» 📚میزان الحکمه ج 12 ص 262 👌و فرمود ؛ « چه بد است بنده كثيف و لاقيد. » 📚الکافی ج 6 ص 439 👌و فرمود ؛ «مردمان كثيف و پلشت به هلاكت در افتند.» 📚کنزالعمال ح 7422 👌پيامبر خدا وقتى مردى را ديد كه موهايى ژوليده و جامه ‏اى چركين و سر و وضعى نامرتّب داشت فرمود: «استفاده از نعمت‏هاى خدا و آشكار ساختن نعمت جزو دين است. » 📚الکافی ج 6 ص 439 👌و فرمود ؛ « خودتان را با هر وسيله‏ اى كه مى‏ توانيد پاكيزه كنيد؛ زيرا كه خداوند متعال اسلام را برپايه پاكيزگى بنا كرده است و هرگز به بهشت نرود مگر كسى كه پاكيزه باشد. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 264 👌 امام رضا عليه السلام فرمود ؛« پاكيزگى از اخلاق پيامبران است.» 📚بحارالانوار ج 78 ص 335 ❕بنابراین روشن می شود که اساس اسلام و سیره پیشوایان دین بر پاکیزگی بنا شده است ، اما متاسفانه برخی از افراد به این مساله توجه نکرده یا نمی کنند و مطابق روایتی که معاند به آن استناد کرده و سایر روایات به نزد امامان می آمدند و سوال می کردند که اگر در هنگام نماز بر خود شپشی یافتیم آیا کشتن آن به نماز خللی وارد می کند و نماز و وضو را باطل می کند ، امامان می فرمودند خیر ، کشتن آن جایز است و می توانید شپش را در نماز کشته یا از خود طرد کنید و زیر سنگریزه ها پنهان کنید . 📚وسائل الشیعه ج 7 ص 274 باب 20 باب جواز قتل المصلی القمله و طرح القمله ودفنها فی الحصی 👌امامان با این بیان تکلیف افرادی را روشن می کردند که احیانا به پاکیزگی توجه نداشتند و بر بدن خود شپش می یافتند ، نه آنکه خودشان معاذ الله گرفتار ناپاکی باشند یا سایرین را به ناپاکی توصیه کنند . آنان مطابق نقل های فوق همواره همگان را به پاکی و پاکیزگی دعوت می کردند و اساس دین را بر پاکیزگی می دانستند . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
🤔 ❔فرار بردگان گناهی بس بزرگ است بله اين فرمان كسى است كه خود را پيامبرى از سوى خدا و براى هدايت مردم خوانده است. پيامبر اعراب ميگويد برده اى كه براى آزادى خود از زير يوغ توحش مسلمانان خود را آزاد كند و فرار كند مرتكب گناه بزرگى شده است! آيا كسى كه چنين تفكر ضد بشرى دارد ميتواند براى هدايت بشريت فرستاده شده باشد؟ آن هم از سوى خدا ❗️❗️ 💠💠 👌در گذشته توضیح دادیم که اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى‏ شوند، بى‏ آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد. ❕آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏ گيرد اين است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏ اى وارد شود ريشه‏ كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتما بايد از" برنامه‏ هاى زمان بندى شده" استفاده كرد. 👌اگر اسلام طبق يك فرمان عمومى دستور مى ‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مى‏ شدند، زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشكيل مى‏ دادند، آنها نه كسب و كار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله‏ اى براى ادامه زندگى. ❕اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مى‏ شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مى‏ گشت كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى‏ آورد به همه جا حمله‏ ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد. 👌اينجا است كه بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. تفصیل مطلب را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/901 ❕از سوی دیگر ، دستور به حسن معاشرت با بردگان از دستورات موکد و اساسی اسلام است تا جایی که پیامبر فرمود ؛ « جبرئیل پیوسته سفارش ( حسن معاشرت ) با بردگان را به من می کرد » 📚الفقیه ج 4 ص 13 👌و فرمود ؛ « از هر چه می خورید و می پوشید ، بردگان را هم بخورانید و بپوشانید » 📚امالی طوسی ج 2 ص 18 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « آخرین چیزی که از پیامبر در هنگام وفاتش شنیدم این بود که گفت شما را وصیت می کند به حسن با یتیم و برده » 📚مستدرک الوسائل ج 15 ص 456 👌و فرمود ؛ « از خدا بترسید ، از خدا بترسید در مورد زنان و بردگان زیرا آخرین سخنان پیامبر شما مربوط به حسن رفتار با زنان و بود » 📚الکافی ج 7 ص 49 👌بنابراین دلیلی برای فرار برده از دست اربابی که با او مطابق دستورات اسلامی رفتار می کند و طبق برنامه اسلام پس از مدتی آزاد خواهد شد ، نمی باشد . ❕از آنجایی که بردگان دارای کسب و مالی نبودند وخانه و کاشانه ای نداشتند ، فرار آنان امنیت جامعه را مختل می کرد ، چرا که آنان برای سیر کردن شکم خود و ترتیب دادن پناهگاهی ، ناگزیر از جنگ و جدال و غارت بودند . اسلام با بیان حرمت فرار بردگان از دست مولی «عادل» هم ترتیبی داد که امنیت جامعه مختل نشود و هم بردگان بتوانند به راحتی پس از مدتی آزاد شوند و زندگی مستقلی داشته باشند لذا امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « سه دسته هستند که خداوند هیچ نمازی را از آنان قبول نمی کند که یک دسته نماز برده فراری است تا زمانی که به نزد مولی خود باز گردد » 📚الکافی ج 6 ص 199 👌البته در برخی دیگر از روایات ، حرمت فرار برده تا زمانی دانسته شده که ضرورتی برای آن فرار نباشد ؛ « من غیر ضروره » 📚خصال یک جلدی ص 242 _ مستدرک الوسائل ج 15 ص 475 ❕قید « ضرورت » این نکته را می فهماند که اگر ارباب بر برده سخت گیرد و خوراک و پوشاک و پناهگاه او را تامین نکند و او را مورد شکنجه قرار دهد و برده نیز نتواند از طریق محاکم قضایی ، حق و حقوق خود را طلب کند ، فرار کردن برای او بی اشکال است و حرمت فرار در جایی است که عذر و ضرورتی در کار نباشد . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان ؛ « امام باقر و پرواز با فیل گلی » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1146
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان ؛ « ازدواج امام علی تنها سه روز پس از وفات فاطمه سلام الله علیهما » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2106
🤔 ❔در داستان‌های کربلا که خواندم و گاهی شنیدم میگن که در بین یاران امام یک غلام سیاه هم بود و امام حتی آن غلام سیاه را مورد لطف قرار داد. به نظرم نژادپرستیه که میگن غلام سیاه چون اگر قراره بگن غلام سیاه باید غلام سفید هم بگن. این یار امام به نام «جون» است در اکثر سایت‌ها یافتم و تأسف و تعجب مرا بیشتر هم کرد. چون نه تنها سیاه بودن غلام به شدت مورد تأکید قرار گرفته بود بلکه اشاره به بدبو بودن و داشتن نژادی پست هم اشاره شده بود . خودم را در برابر سؤالات بی‌پاسخ زیادی یافتم. جدا از اینکه چگونه رنگ پوست یک یار امام به صورت جدی اهمیت پیدا می‌کند بدبوبودن ایشان را چطور می شود توجیه کرد؟ آیا کلاً سیاه‌پوست‌بودن باعث بویناک بودن می‌شود؟ اگر چنین است پس باید همه سیاه پوست‌های جهان از جمله نلسون ماندلا هم چنین می‌بودند. بر اساس آنچه که در این منابع نقل می‌شود جون موقع رفتن به میدان جهاد خود به بوی بد و رنگ سیاه و نژاد فرومایۀ خود اشاره می‌کند و وقتی که به شهادت می‌رسد و امام بر بالای سرش می‌آید، برای اینکه رنگ پوست او سفید شود و بوی بد او به بوی خوش تبدیل شود دعا می‌کند. وقتی قبیلۀ بنی اسد برای تدفین شهدا رفتند، بوی خوشی از بدن جون به مشام می رسید و رنگ پوستش هم سفید شده بود. اگر سیاه بودن در حد یک نقص مطرح باشد که دعای امام و شهادت، بتواند آن را تغییر دهد، مسئلۀ نقص در دستگاه خلقت خدا پیش می‌آید. و اگر برای امام رنگ پوست افراد مهم بوده که برای سفید شدن رنگ پوست دعا می‌کند یعنی می توان در سیرۀ امامان رگه‌هایی از نژادپرستی را پیدا کرد؟ سوال این جاست که آیا دین اسلام برای سعادت و رستگاری همه بشریت نازل نشده؟ و آیا در همین قرآن اشاره نشده که ما شما را رنگارنگ آفریدیم تا شناخته شوید ❗️❗️ 💠💠 👌«جَوْن» غلام سياهى كه اميرمؤمنان على عليه السلام او را خريدارى كرد و به ابوذر غفارى بخشيده بود. او در ربذه- تبعيدگاه ابوذر- همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدينه بازگشت و در خدمت اميرمؤمنان على عليه السلام و سپس امام حسن مجتبى عليه السلام و پس از آن در خدمت امام حسين عليه السلام بود. او به همراه امام از مدينه به مكه‏ و از آنجا به كربلا آمد. 📚ابصار العین ص 105 ❕امام عليه السلام در روز عاشورا به وى فرمود ؛ « تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافيت با ما همراه بودى، پس خويش را در راه ما گرفتار مكن». «جون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض كرد ؛ «پسر پيامبر! در خوشى ‏ها كاسه ليس خانه شما بودم حال در گرفتارى رهايتان كنم؟». آنگاه افزود ؛ « بخدا سوگند مى‏ دانم بويم ناخوشايند، حَسَبم ناچيز و چهره‏ ام سياه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بويم خوش و حَسَبم شريف و سيمايم سفيد گردد. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا اين خون من با خون شما بياميزد». 📚مقتل الحسین مقرم ص 252_ بحار الانوار ج 45 ص 23_ نفس المهموم ص 150_ اعیان الشیعه ج 1 ص 605 ❕پس از اين گفتار، امام به وى اجازه داد. او شادمان به سوى ميدان شتافت و اين رجز را مى‏ خواند ؛ «فاجران، چگونه ضرب شمشير اين غلام سياه را مى‏ بينند؟ شمشيرِ برّان و جداكننده و آب ديده. من از آل پيامبر با دست و زبانم دفاع مى ‏كنم و با آن اميدوارم روز قيامت بهشت نصيبم گردد». 📚اعيان ‏الشيعه، ج 4، ص 297 _ بحارالانوار، ج 45، ص 22- 23. 👌سپس جنگيد تا به فيض شهادت نايل آمد. امام بر بالين وى حاضر شد و اين‏گونه در حقش دعا كرد ؛ « خدايا چهره او را سفيد گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور كن و بين او و محمد و آل محمد (در بهشت) آشنايى برقرار ساز». 📚بحار الانوار ج 45 ص 23_ نفس المهموم ص 150_ مقتل الحسین خوارزمی ، ج 2 ص 24 ❕از امام سجّاد عليه السلام نقل شده است ؛ « آنگاه كه جمعى براى دفن شهيدان كربلا حاضر شدند، پيكر جون را در حالى يافتند كه با گذشت چند روز بوى بسيار خوشى از آن به مشام مى‏ رسيد.» 📚بحار الانوار ج 45 ص 23 🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇 💠نکات ؛ 1⃣اگر علما « جون » را به عنوان غلام سیاه معرفی می کنند ، قصدشان تحقیر نیست ، بلکه غرض بیان این نکته است که یک غلام سیاه که در جامعه هیچ گونه جایگاهی نداشت و همه به چشم تحقیر به او نگاه می کردند ، چنین بصیرت و بینشی داشت که در صف یاران امام حسین علیه السلام قرار گرفت و به مقام شهادت در رکاب امام نایل شد ، فضیلتی بزرگ که افراد آزاد و خوش سیما و دارای شوکت و جایگاه آن روز ، از این مقام عقب ماندند . 2⃣مطابق نقل های فوق ،خود « جون » خود را به عنوان یک غلام سیاه چهره بد بود معرفی می کند که آرزوی شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام را دارد . ❕غرض او این بود که به امام علیه السلام بگوید مبادا سیاه بودن و بد بو بودن او مانع شود که وارد میدان نبرد شود ، امام علیه السلام با رد این تصور به « جون » اجازه ورود به میدان نبرد را داد تا نشان دهد ملاک برتری تنها تقوا و بصیرت است نه رنگ چهره و نژاد . 3⃣در گذشته توضیح دادیم که روز قیامت ، روز بروز و ظهور حقايق اشخاص و اعمال است . تمام اهل ايمان و صالح العمل در زمره و تمام اهل كفر و مجرمان در صف سيه رويان. 👌نور ایمان درونی مومنان در آن سرا در چهره و تمام وجود آنها ظاهر می شود و صحرای محشر را نورانی می کند ؛ «مؤمنان از پيش رو و از سمت راست آنها در عرصه محشر حركت مى ‏كند» (يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ ايْديهِمْ وَ بِايْمانِهِمْ) (حديد 12) ❕و ظلمت درونی کافران و معاندان در آن سرا چهره و تمام وجودشان را می گیرد و خطاب به مومنان می گویند ؛ « نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما شعله ‏اى برگيريم، به آنها گفته مى‏ شود: به پشت سر خود ( دنیا ) بازگرديد و كسب كنيد » ( حدید 13) 👌قابل توجه این که مومنان سیاه پوست در آن سرا به واسطه نور ایمان ، نورانی و سفید و زیبا می شوند و کافران سفید پوست در آن سرا به واسطه ظلمت و سیاهی کفر و شرک درونی ، سیاه و ظلمانی و تاریک می شوند و این همان است که در آیات فوق به آن اشاره شده است . ❕پیامبر گرامی طبق نقل مرحوم ابن شهر آشوب، فرمود: « بهشتیان وارد بهشت می شوند در حالی که جوان و هستند» 📚مناقب ال ابی طالب ج1 ص148 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « صورت بهشتیان به جمال و یوسف می باشد و نور صورت آنان را فرا می گیرد و قلب آنان همانند قلب ایوب خالی از هر گونه غل و کینه می باشد» 📚الاختصاص ص356 👌دعای امام علیه السلام برای جون ناظر روز قیامت است ، در آن روز است که سفید چهرگی نشانه مقام و برتری و سعادت و سیاه چهرگی نشانه پستی و رذالت است ، زیرا سپید چهرگی نشان از نورانیت درونی دارد و سیاه چهرگی نشانه ظلمت درونی . ❕آری در دنیا که سپیدی و سیاهی ارتباطی با نورانیت و ظلمت درونی ندارد ، سپیدی و سیاهی هیچیک بر دیگری برتری ندارد و همه با هم برابرند چنان که قرآن می گوید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶 13 🔷پیامبر فرمود: « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به » 📚تفسیر قرطبی ج9 ص6162 🔸لقمان از کسانی است که مورد مدح قرآن قرار گرفته است تا جایی که یک سوره به نام او نازل شده است . در بعضى از تواريخ آمده است كه لقمان غلامى سياه از مردم مصر بود، و با وجود چهره نازيبا، دلى روشن و روحى مصفا داشت . 📚تفسیر نمونه ج 17 ص 44 ❕اما در روز قیامت که سپیدی و سیاه چهرگی نشان از نورانیت درون و ظلمت درون دارد و نورانیت درون به صورت سپیدی و ظلمت و تاریکی درونی به صورت سیاهی و تاریکی چهره جلوه می کند ، سپیدی فضیلت و سیاهی مذلت است و امام حسین علیه السلام هم برای « جون » سپید چهرگی در روز قیامت را دعا می کند . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
1⃣در رابطه با زیارت اربعین و مشروعیت آن و مشروعیت راهپیمایی برای زیارت امام حسین علیه السلام دو پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2107 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2108 2⃣آقایان کمال حیدری و شیخ حسین فضل الله هم از علمای طراز اول شیعه نبوده و نیستند و علما و بزرگان شیعه بارها با آنان و نظریات آنان مخالفت کرده اند ، تفصیل مطلب را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://b2n.ir/87371 💠https://b2n.ir/31425
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد سهم الارث زنان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1232
1⃣در گذشته توضیح داده ایم که ما در اسلام چیزی تحت عنوان « طب اسلامی » نداریم و هر چه است «طب سنتی » است . آقای تبریزیان در این رابطه دچار انحراف و اشتباه شده است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1693 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1694 2⃣ کانال صدای پزشکان مدعی شده است که رییس قوه قضاییه ، آقای رییسی در دیدار با نمایندگان دانشجویان ، گفتند که مقوله‌ای بنام طب اسلامی #وجود_ندارد و دادگاه ویژه روحانیت با آقای تبریزیان #برخورد_قاطع کرده است. 🌐 t.me/medvoice/2587
🤔 ❔گوشت خوک یک غذای پر پروتئین است و شامل مقادیر متفاوت از چربی میباشد. حتی در مورد گوشت خوک مینویسد: مانند سایر گوشت ها بیشتر متشکل از پروتئین است. گوشت خوک شامل همه آمینو اسید هایی لازم برای بزرگ شدن وبقای بدن است. در حقیقت گوشت خوک منبع بسیار کارآمد پروتئین است که سبب گسترش ماهیچه ها و بقایشان میشود ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در آیه 145 انعام از خوردن گوشت خوک نهی می کند و آن گوشت را مصداق رجس و پلیدی می داند و در آیه 173 بقره صراحتاً خوردن گوشت خوک را ممنوع میکند . 🔸از امام باقر علیه السلام سوال شد براى چه خداوند عزّ و جل شراب و مردار و خون و گوشت خوك را حرام فرموده است؟ 👌حضرت فرمودند: « خداوند تبارك و تعالى اين اشياء را بر بندگان حرام نكرد و غير آنها را حلال قرار نداد تا ايشان را به آنچه حلال كرده راغب و از آنچه حرام فرموده بى‏ ميل نموده باشد بلكه پس از آفرينش مخلوقات آنچه كه ابدان ايشان به آن قائم است و در راستاى و خير آنها هست را به آنها تعليم فرمود و پس از آن تفهيمشان نمود كه اين سنخ از اشياء بر ايشان مباح و حلال است و نيز آنچه به ضرر ابدانشان هست را به آنها هشدار داد و اعلام فرمود كه اين قبيل از اشياء بر آنها حرام است‏ . ..امّا خوك: خداوند تبارك و تعالى طائفه ‏اى را در صورت‏هاى مختلف نظير صورت خوك و بوزينه و خرس مسخ فرمود و سپس نهى كرد از خوردن گوشت حيوانات مماثل و هم شكل ايشان تا بدين وسيله از استفاده شدن ممسوخات جلوگيرى به عمل آمده و از طرفى به عقوبت و بلايى كه آنها به آن مبتلا شده‏ اند استخفافى واقع نگردد. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 94_ علل الشرایع ج 2 ص 485 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « به خاطر اين حرام شده كه حيوانى است بسيار كريه و زشت، حق تبارك و تعالى اين زشتى را وسيله پند و عبرت خلائق و سبب خوف و بيم مردمان و نشانه وقوع مسخ بر خلقتش قرار داده است. و دليل ديگر بر حرمتش آن است غذاء اين حيوان ناپاك‏ترين ناپاكى ‏ها است و علل بسيار ديگر كه نامى از آنها در اينجا برده نشده » 📚وسائل الشیعه ج 24 ص 102 🔸این که گوشت خوک منبع است ، مجوزی برای خوردن آن نمی شود ، پروتئین مورد نیاز بدن از گوشت گاو و گوسفند و ماهی و مرغ و حبوباتی چون عدس و ... قابل تامین است . ❕در تفسیر نمونه در مقام تبیین چرایی حرمت گوشت خوک آمده است ؛ « خوك حتى نزد اروپائيان كه بيشتر گوشت آن را مى ‏خورند سمبل بى ‏غيرتى است، و حيوانى است كثيف، در امور جنسى فوق العاده بى‏ تفاوت و لا ابالى است و علاوه بر تاثير غذا در روحيات كه از نظر علم ثابت است، تاثير اين غذا در خصوص لا اباليگرى در مسائل جنسى مشهود است. ❕در شريعت حضرت موسى حرمت گوشت خوك نيز اعلام شده است، و در اناجيل گناهكاران به خوك تشبيه شده ‏اند، و در ضمن داستانها مظهر شيطان خوك معرفى شده است. 👌جاى تعجب است كه بعضى با چشم خود مى ‏بينند از يك سو خوراك خوك نوعا از كثافات و گاهى از فضولات خودش است و از سوى ديگر براى همه روشن شده كه گوشت اين حيوان پليد داراى دو نوع انگل خطرناك بنام كرم" تريشين" و يك نوع" كرم‏كدو" است باز هم در استفاده از آن اصرار مى‏ ورزند. ❕تنها كرم" تريشين" كافى است كه در يك ماه 15 هزار تخم‏ ريزى كند و در انسان سبب پيدايش امراض گوناگونى مانند كم خونى، سرگيجه، تبهاى مخصوص اسهال، دردهاى رماتيسمى، كشش اعصاب، خارش داخل بدن، تراكم پيه ‏ها، كوفتگى و خستگى، سختى عمل جويدن و بلعيدن غذا و تنفس و غيره گردد. 🔸در يك كيلو گوشت خوك ممكن است 400 ميليون نوزاد كرم" تريشين" باشد و شايد همين امور سبب شد كه چند سال قبل در قسمتى از كشور روسيه خوردن گوشت خوك ممنوع اعلام شد. 👌آرى آئينى كه دستوراتش به مرور زمان جلوه تازه ‏اى پيدا مى‏كند آئين خدا، آئين اسلام است. بعضى مى ‏گويند با وسائل امروز مى ‏توان تمام اين انگلها را كشت و گوشت خوك را از آنها پاك نمود، ولى به فرض كه با وسائل بهداشتى با پختن گوشت خوك در حرارت زياد انگلهاى مزبور بكلى از ميان بروند باز زيان گوشت خوك قابل انكار نيست، زيرا طبق اصل مسلمى كه اشاره شد گوشت هر حيوانى حاوى صفات آن حيوان است و از طريق غده ‏ها و تراوش آنها (هورمونها) در اخلاق كسانى كه از آن تغذيه مى‏ كنند اثر مى‏ گذارد، و به اين ترتيب خوردن گوشت خوك مى‏ تواند صفت بى ‏بند و بارى جنسى و بى اعتنايى به مسائل ناموسى را كه از خصائص بارز نر اين حيوان است به خورنده آن منتقل كند. و شايد يكى از علل بى ‏بند و بارى شديد جنسى كه در كشورهاى غربى حكومت مى‏كند همان تغذيه از گوشت اين حيوان آلوده باشد. 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 586 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد تهمت زدن به مخالفان و بدعت گذاران را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1071
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان ؛ « تهدید فاطمه به افشون کردن مو » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2109
💢تناقضات معصومین ▪️علي بن رئاب، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام، قال: لا ينبغي نكاح أهل الكتاب،.....▫️امام میگوید:👈🏿ازدواج با اهل کتاب جایز نیست ....👉🏿 🔺در حدیث فوق معصوم شیعی در پرسشی که از وی به عمل آمده بود در مورد ازدواج با اهل کتاب میگوید ازدواج با ایشان جایز نیست اما در روایت دیگری این امام دچار فراموشی میشود و در این حدیث میگوید: [ابی مریم انصاری عن ابي جعفر قال سالته عن طعام اهل الکتاب و نکاحهم حلال هو؟ قال نعم...]▫️از معصوم سوال میشود:👈🏿ازدواج با اهل کتاب جايز است؟ امام میگوید:بله...👉🏿 💠💠 👌ازدواج دائم به صورت ابتدا و اقدام به ازدواج با زنان اهل کتاب جایز نیست چنان که در نقلی آمده است ؛ « علی علیه السلام از مناکحه با اهل کتاب نهی کرد » 📚الکافی ج 6 ص 239 🔸امام باقر علیه السلام هم فرمود ؛ « ازدواج با اهل کتاب شایسته نیست . راوی می گوید دلیل تحریم این ازدواج کجاست ، امام علیه السلام فرمود : آیه « لا تمسکوا بعصم الکوافر » ( ممتحنه 10) 📚الکافی ج 5 ص 358 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « دوست ندارم که مسلمان با زن یهودی یا مسیحی ازدواج کند تا مبادا فرزندش یهودی یا مسیحی شود » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 534 🔸بنابراین حکم کلی و اولی حرمت ازدواج دائم ابتدایی با زنان اهل کتاب است ، از این حکم کلی حرمت مواردی استثناء شده است ؛ 1⃣ازدواج از روی ضرورت ؛ ❕فرمودند ؛ « شایسته نیست که مرد مسلمان با زنی از اهل کتاب ازدواج کند مگر در حال ضرورت و زمانی که زن مسلمان آزادی را نیابد » 📚الکافی ج 5 ص 360 2⃣ازدواج موقت ؛ ❕فرمود ؛ « اشکالی ندارد که مرد مسلمان با زن یهودی یا مسیحی به صورت متعه و موقت ، ازدواج کند » 📚التهذیب ج 7 ص 256 3⃣ازدواج با زنان مستضعف اهل کتاب که از حق و حقیقت مطلع نیستند چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « ازدواج با زنان مستضعف اهل کتاب که دشمنی ندارند و از حقانیت ( اسلام ) که شما معتقد به آن هستید ، اطلاع ندارد اشکال ندارد و مانعی نیست » 📚الکافی ج 5 ص 349 4⃣اگر زن و مردی اهل کتاب باشند و مرد مسلمان شود ، می تواند زن کتابی را مطابق عقد سابق نگه دارد و لزومی به طلاق دادن نیست . 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 540 باب 5 👌روایاتی که سخن از حلیت ازدواج با زنان اهل کتاب به میان می آورد ، یا ناظر به ازدواج موقت است یا ناظر به ازدواج از روی ضرورت است ، یا ناظر به ازدواج با زنان مستضعف کتابی است یا ناظر به صحت عقد نکاح با زن کتابی است که عقد در حال غیر اسلام بسته شده و مرد مسلمان شده است . 🔸روایت مورد استناد معاند حزء دسته چهارم می شود . ابی مریم انصاری می گوید ؛ « از امام باقر علیه السلام در مورد طعام اهل کتاب و نکاح آنان سوال کردم ، که آیا حلال است ، امام علیه السلام فرمود : آری همسر طلحه ( بن عبید الله ) یهودی بود ( اما پیامبر بین طلحه و آن زن یهودی جدایی نینداخت )» 📚التهذیب ج 7 ص 298 👌با توجه به جواب امام علیه السلام ، سوال راوی در مورد رابطه زناشویی و ازدواج بین مرد مسلمان و زن کتابی او بود که آیا نکاح و مناکحه مرد مسلمان و زن کتابی بعد از آنکه مرد به اسلام تشرف یافته ، حلال است یا خیر .امام علیه السلام پاسخ داد حلال است و به جریان طلحه بن عبید الله استناد کرد که پس از اسلام طلحه ، پیامبر بین او و زن کتابیش جدایی نینداخت .لذا علمای ما در کتب روایی خود بابی باز کرده اند تحت این عنوان ؛ « باب در جواز ادامه داشتن عقد ازدواج زن ذمی ( و کتابی ) زمانی که زوج مسلمان شود و عقد آنان باطل نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 540 باب 5 📚مستدرک الوسائل ج 14 ص 435 باب 3 👌تناقض در جایی تحقق می یابد که موضوع واحد باشد ، اما در این جا موضوع واحد نیست ، موضوع حرمت ازدواج دائم بدون عذر و ضرورت و با زنان آگاه و غیر مستضعف است آن هم به صورت ابتدایی ، اما موضوع جواز ، ازدواج موقت یا از روی ضرورت ، یا با زنان مستضعف ، یا نه به صورت ابتدایی بلکه استمراری عقد سابق است . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که می گوید شیعیان معتقدند که پیامبر و امامان سهو نمی کنند اما روایاتشان می گوید سهو می کنند و آنان گرفتار تناقض هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2110
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد غلمان و خدمتکاران بهشتیان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2111
👌خطاب به مولوی کوهی از علمای بلوچستان می گوییم ؛ 1⃣اولا به مقتضای روایات خودتان « شد رحال » کردن و « بار سفر بستن » برای زیارت حرام نیست ؛ در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/607 2⃣عزاداری کردن و ابراز حزن و اندوه برای درگذشتگان سنت پیامبر اسلام بوده است که در روایات خودتان به آن تصریح شده است ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1350 3⃣در روایات خودتان آمده است که در مصیبت حسین علیه السلام عالم دگرگون شد و تمام عالم از مصیبت ایشان متاثر شدند . عزاداری اهل سنت برای امام حسین علیه السلام ، تاسی کردن به کائنات است . 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2113 4⃣خودتان نقل کرده اید که پیامبر اسلام برای مصیبت امام حسین گریه و عزاداری می کرده است ، اگر شما خود را اهل سنت می دانید ، باید به سنت پیامبر عمل کنید و با پیامبر اسلام در عزاداری کردن برای امام حسین علیه السلام همنوا شوید ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2114 ❕جناب « کوهی » قدری « مطالعه »بیشتر و کنار گذاشتن « تعصبات » لازم است .
🤔 ❔چرا امام صادق كردها را نسلى از جن خطاب كرده است؟ پاسخ بسيار منطقى و قانع كننده يكى از اساتيد مجرب حوزه به نقل از دانشمندانى چون مجلسى: امام صادق اصحابش را از معامله و معاشرت با كردها برحذر داشت بدليل اينكه كردها حيله گر و شياد هستند. حالا سئوال اينجاست كه: حيله گرى و شيادى چه ارتباطى با جن دارد؟ مگر جن نماد حيله گرى و شيادى است؟ كجاى روايت گفته است كه مانند جنها حيله گر هستند؟ درصورتى كه گفته است خودشان جن هستند! در كدام سند تاريخى معتبر نوشته است تمامى كردها حيله گر و شياد هستند؟ آيا اين توهين به يك جمعيت ٧٠ ميليونى با تاريخ و فرهنگ كهن نيست؟ آيا بهانه و پاسخ احمقانه تر ازين در عمرتان ديده بوديد؟ كدام نادانى اين پاسخ ابلهانه را قبول ميكند ❗️❗️ 💠💠 👌روایت مورد بحث از ابی الربیع الشامی است که خطاب به امام صادق علیه السلام عرضه داشت ؛ « در نزد ما گروهی از وجود دارند که به نزد ما می آید و می شوند و ما با آن ها معامله می کنیم . 🔶امام علیه السلام ؛ « با آنان مختلط نشوید ، زیرا گروهی از اجنه هستند که خداوند از آن ها پرده برداری کرده است پس با آنان نشوید » 📚 ج5 ص158 _ ج7 ص11 _ ج3 ص164 _ علل الشرایع ج 2 ص 527 👌در رابطه با این روایت ، لازم دیدیم که پاسخ گذشته خود را تکمیل کرده و می گوییم ؛ 1⃣سند روایت ضعیف است ، چرا که در سند آن ارسال بوده و تمام راویان آن ذکر نشده است . در سند روایت در تمام کتبی که روایت را ذکر کرده اند تعبیر « عمن حدثه » است که گواه بر ارسال روایت است . شیخ صدوق هم در « الفقیه » برای روایت اصلا سندی ارائه نمی دهد . لذا علامه مجلسی ذیل روایت می نویسد ؛ « این روایت مرسل است » 📚مراه العقول ج 19 ص 145 👌از سوی دیگر راوی روایت فردی به نام « ابو الربیع شامی » است که بزرگان رجالی ما توثیقی برای او ارائه نداده اند ، لذا از نظر وثاقت مجهول و ضعیف است . 📚رجال نجاشی ص 455_ رجال علامه حلی ص 270_ زبده الاقوال ص 432_ رجال حر عاملی ص 268 👌بنابراین هم در سند روایت ارسال است و هم راوی روایت مجهول است ، بنابراین روایت مذکور سندا « ضعیف » و «غیر قابل اعتماد است » ، مولف« ملاذ الاخیار » هم در ذیل روایت می نویسد ؛ « این روایت مجهول است » 📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 474 2⃣این روایت با قرآن و سنت پیامبر گرامی اسلام همخوانی ندارد . قرآن و روایات ملاک برتری و را تنها ایمان و تقوا می شمرند و تصریح می کنند که مختلف نقشی در برتری و فضیلت ندارد. ❕ می فرماید: « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶 13 🔷پیامبر فرمود: « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به » 📚 نمونه ج22 ص201 _ قرطبی ج9 ص6162 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « حکم روایتی را که موافق قرآن و سنت بود را بگیر و ترک کن حکم روایتی را که مخالف با کتاب و سنت است » 📚الکافی ج 1 ص 67 👌و فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود ، اما موافق کتاب خداوند و سنت پیامبرش نیست را تصدیق نکن » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 👌روایت فوق چون مخالف با کتاب و سنت است ، مردود و غیر قابل اعتماد است . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣جن بودن به خودی خود ، دلیل بر بد بودن نیست ، زیرا همه اجنه بد نیستند و اجنه خوب و مومن هم می باشند . قرآن نقل می کند که گروهی از آنها مؤمن صالح و گروهی کافرند (و انا منا الصالحون و منا دون ذلک ) (جن 11) . 👌مومنین اجنه تحت امر امامان علیهم السلام بوده اند ، علامه گرامی مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را می گشاید تحت این عنوان: « اجنه خدام و نوکران امامان هستند و برای امامان ظاهر شده و سوالات دینی خود را از آنها می پرسیدند» 📚بحار الانوار ج27 ص13 باب 11 👌بنابراین جن بودن به خودی ، خود دلیل بر بد بودن نیست اما در روایت مذکور از معاشرت با کردها نهی شده چون منسوب به جن هستند . این نحو از بیان گواه بر ضعف و جعلی بودن روایت مذکور است . 4⃣در پایان بنا بر صحت روایت مذکور ، و نادیده گرفتن اشکالات گفته شده ، گفتنی است که با توجه به آنکه در روایت تعبیر « الاکراد » آمده است و « ال » الاکراد ، برای عهد است ، یعنی کردهایی مورد سوال قرار گرفته که معهود و شناخته شده بوده و در آن مناطق زندگی می کرده اند و مطلق کردها منظور نیستند ، آنان افرادی بودند که به جهت دوری از اسلامی و اخلاق اهل بیت اهل غارت و حیله و بودند . 👌امام علیه السلام اصحاب خود را از معامله با این افراد بر حذر داشتند و آنان را به سبب بازی و حیله گری به اجنه حیله گر می کنند اگر چه از ادات تشبیه استفاده نمی شود ، یعنی مستقیما می گوید کردها جن هستند و نمی گوید مانند جن هستند . ( قابل توجه معاند بی سواد : حذف ادات تشبیه از فنون بلاغی بوده و به عنوان « استعاره » شناخته می شود : ترجمه و شرح جواهر البلاغه ج 2 ص 139) 👌تا افراد در معامله و همنشینی با آنها جوانب احتیاط را رعایت کنند ، چنان که در محاورات عرفی نیز افرادی به جن تشبیه می شوند که قرینه است منظور اجنه حیله گر و مضر است . 🗯این پاسخ در بیان علامه مورد اشاره قرار گرفته است و می نویسد؛ ❕« از طایفه جن دانستن آنان ( کرد های آن زمان ) به جهت اخلاق و بسیار گر بودنشان است » 📚 العقول ج19 ص145 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
🤔 ❔سوالی درباره قلب در قرآن و روایات مدتی است ذهن بنده رو درگیر کرده...در سایت های مختلف و از اشخاص متفاوت اطلاع کسب کرده ام ولی به جوابی قطعی و همه جانبه که شبهه را باقی نگذارد نرسیده ام... ❕قرآن کریم که (فصلناه علی علم) و روایات تفکر و فهم و بینش و عقل را به قلوبی که در صدور است نسبت میدهد اکنون می دانیم که علم پزشکی فهم و درک و فکر و اینگونه امور را به مغز نسبت میدهد و شواهد بسیاری دارد مثلا ما شاهدیم غیر از مغز تک تک اعضای دیگر بدن من جمله قلب را از شخصی به شخصی پیوند میزنند در حالی که شخص همان شخصیت و طرز فکر گذشته را دارد... و این میتواند دلیلی باشد بر اینکه قلب جایگاه شخصیت و تفکر فرد نیست... ❗️ این شبهه وقتی تقویت میشود که می بینیم تفکر غالب در آن زمان همین مرکزیت قلب است... بر طبق نظر ارسطو و تاثیر پذیری قرآن را از علم زمان خود مطرح میکند....چه کنیم بزرگوار ❕❕ 💠💠 👌چنان که مطرح کردید ، از جمله انتقاداتی که به قرآن وارد می کنند ، این است که می گویند قرآن مجيد تفكّر و تعقّل را به قلب نسبت مى‏ دهد، چنان‏كه چشم و گوش را وسيله ديدن و شنيدن معرّفى مى ‏كند؛ حتّى جايگاه قلب را در سينه معيّن نموده، آن‏جا كه مى ‏فرمايد: «... وَلكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فِى الصُّدُور؛ ... بلكه دلهايى كه در سينه‏ هاست كور مى‏ شود.» ( حج 46)و از طرفى «فيزيولوژيستها» پس از آزمايشهاى زيادى به اين نتيجه رسيده ‏اند كه وسيله تفكّر مغز است و كار قلب تنها پخش خون به نقاط مختلف بدن مى ‏باشد و قلب بسان تلمبه خودكارى است كه دائماً در حركت مى ‏باشد. 👌ما در می گوییم ؛ ❕آنچه دانشمندان در علوم مختلف از قبيل فيزيولوژى و روان‏شناسى- اثبات كرده‏ اند اين است كه: اعصاب و مغز انسان مانند ساير اعضاى بدن وظيفه خاصّى دارند و اعصاب بدن بر اثر پيوستگى و ارتباط خاص با اعصاب مغز، آنچه را كه از خارج دريافت مى ‏كنند به مغز مخابره مى‏ نمايند؛ مثلًا، هنگامى كه دست ما در برابر عامل خارجى مانند آتش قرار مى ‏گيرد، فوراً اثر انعكاسى آتش را به ستاد فرماندهى ظاهرى بدن گزارش مى‏ دهد؛ و يا دستگاه چشم كه مانند يك دستگاه عكّاسى آفريده شده و داراى طبقات مختلف و آبهاى گوناگون است، نحوه كار آن ورود اشعّه بطور مستقيم از جسم به چشم مى ‏باشد و پس از عبور از پرده ‏هاى آن تصويرى در نقطه مخصوصى از چشم به نام نقطه زرد به وجود مى ‏آيد و اعصاب بينايى آن را به مغز مى ‏رساند و به اين ترتيب عمل ديدن محقّق مى ‏گردد. ❕«فيزيولوژى» درباره فعّاليّتهاى مغزى چنين مى‏ گويد: در موقع فكر كردن سلّولهاى مغزى فعّاليّتهاى زيادى انجام مى ‏دهند؛ مغز بيشتر غذا مى‏ گيرد و بيشتر موادّ فسفرى پس مى‏ دهد ... و همچنين براى بقيّه اعصاب انسان كه هر كدام وسيله مخصوصى براى ادراك هستند، فعّاليّتهاى خاصّى وجود دارد، ولى نتيجه‏ اى كه بسيارى از دانشمندان از اين آزمايشها گرفته‏ اند و گمان كرده ‏اند كه مركز فهم و شعور همان سلّولهاى مغزى است؛ و يا افكار و علوم انسانى همان آثار مادّى است كه روى اعصاب پس از تأثير عوامل خارجى، ظاهر مى ‏شود، صحيح نيست؛ زيرا اين آزمايشها بيش از اين را اثبات نمى‏ كند كه عوامل خارجى و فعّاليّتهاى عصبى در ادراك و احساس انسان دخالت دارد، و بدون اين فعل و انفعالات، انسان قادر به تفكّر و ادراك يا ديدن و شنيدن نيست، و امّااين‏كه درك كننده واقعى يا به تعبير واضح ‏تر بيننده و شنونده همان مادّه مغزى، و تفكّر و ادراك همان آثارى مادّى است كه موقع تفكّر در سطح دماغ و روى اعصاب ديده مى‏ شود، ابداً صحيح نيست. 👌از اين جهت، دانشمندان بزرگ جهان معتقدند كه فوق اين دستگاه مادّى بدن، دستگاه ديگرى است كه با اين ابزار مادّى يك نوع هماهنگى دارد و تدبير اين دستگاه ظاهرى به عهده اوست و با به كار انداختن وسايل مادّى- مانند چشم و اعصاب- مغز مى‏ تواند اطّلاعاتى از خارج به دست آورد و در واقع درك كننده حقيقى اوست و تمام علوم و تفكّرات بشر در آن متمركز مى‏ باشد و از يك چنين‏ قدرت پشت پرده به نامهاى گوناگون عقل، روح و قلب تعبير مى‏ كنند. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕شكّى نيست كه نوع مردم در استعمالات روزمره خود كلمه «قلب» را در همان معناى عقل و روح به كار مى ‏برند و در مكالمات عرفى خود ابداً توجّهى به غير اين ندارند. ما هر روز مى‏ گوييم «در دل آرزوهايى دارم»، «قلبم از ديدن اين جريان سياه شده» و «قلبم از شنيدن اين سرگذشت بى ‏تاب گرديد»؛ همين دانشمند فيزيولوژيست در مكالمات معمولى خود چنين مى ‏گويد: «دلم از دورى فرزندم تنگ شده است.» ❕ناگفته پيداست كه منظور از اين كلمه «قلب» و يا «دل» آن عضو بخصوص صنوبرى شكل نيست كه وظيفه مخصوصى در بدن دارد، بلكه در كتاب لغت و فرهنگنامه‏ ها مى‏بينيم كه يكى از معانى «قلب» همان روح و نفس انسانى است كه مركز ادراك و شعور به شمار مى‏ رود وبه اصطلاح دانشمندان، لفظ «قلب» به معناى عقل و روح است. 📚معجم الوسیط ماده قلب ❕ علّت اين‏كه در ميان اين همه الفاظ، لفظ «قلب» براى كنايه آوردن از روح انتخاب شده، اين است كه قلب صنوبرى در انظار مردم مظهر حيات و زندگى محسوب مى‏ شود، زيرا آنان با كار كردن قلب و توقّف آن زنده و مرده را از هم تميز مى‏دهند. تعادل ضربان قلب و تندى آن در بيشتر اوقات نشانه صحّت و بيمارى است و اثرات روحى هر حادثه در نخستين مرحله در قلب ظاهر مى‏ شود؛ از اين لحاظ كلمه‏ اى را كه براى عضوى تعيين شده كه آثار ظاهرى حيات در آن بيشتر محسوس است درباره روح و نفس و عقل به كار مى ‏برند. ❕قرآن مجيد نيز كه مفردات و تركيبات و جمله بندى آن بر طبق اصطلاح مردم است معمولًا هر موقع كلمه «قلب» را به كار مى ‏برد، منظور همان عقل و روح و نيروهاى ادراكى است. علاوه بر اين، قراين زيادى از آيات قرآن گواهى مى‏ دهند كه مراد از قلب همين معناست؛ اينك پاره ‏اى از اين قراين ؛ 1⃣قرآن مجيد پس از آن كه اوضاع روز رستاخيز را بيان مى‏ كند چنين مى ‏فرمايد: «انَّ فى ذِلكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْب ...؛ در اين تذكّرى است براى آن كه عقل دارد ...» ( ق 37)ناگفته پيداست كه قرآن مجيد جريان روز قيامت را براى اشخاصّى وسيله تذكّر دانسته است كه داراى قلب باشند. اگر مقصود از قلب همان عضو خاص باشد اين عبارت صحيح نخواهد بود، زيرا همه مردم داراى اين عضو خاص هستند، ناچار بايد گفت منظور همان عقل و قدرت تفكّر است. 2⃣قرآن شريف قلب را مركز يك رشته صفات و روحيات خاص مى‏داند كه بطور مسلّم مربوط به اين قلب مادّى نيست، بلكه از اوصاف همان روح انسانى است؛ مثلًا، بعضى از قلبها را «قسى» و بعضى ديگر را «بيمار» و گاهى «نابينا»، «مهر خورده» و «بسته شده» معرّفى مى‏ نمايد. قرآن قلب را مركز طهارت، ايمان، تاريكى، كفر و وسيله كسب سعادت و شقاوت قلمداد مى‏ كند و نجات و سعادت را به قلب سالم اختصاص مى ‏دهد. 🔸سوره بقره آيات 7، 10، 74، 225؛ شعراء آيه 89؛ حج- آيه 46؛ احزاب- آيه 53 حجرات-/ آيه 14 ❕ بديهى است اين اوصاف و حالات از صفات روح انسان است، زيرا قساوت، سنگدلى، بيمارى و نابينايى در اين قلب مادّى تصوّر ندارد، اينها نشانه خوبى است كه مراد از قلب همان روح است كه در عرف مردم نيز در اين معنا به كار برده مى‏شود. 👌از بيان گذشته، معناى آيه‏ اى كه در اشکال تذكّر داده شده است روشن گرديد؛ زيرا اگر چه قرآن تعقّل را به قلب نسبت داده و جايگاه آن را در سينه معيّن كرده است، ولى چنان‏كه روشن گرديد قلبى كه در سينه قرار گرفته، در اصطلاح قرآن‏ و تعبيرات معمولى كنايه از روح و عقل است (يكى از معانى" قلب"، عقل است و يكى از معانى" صدر"، ذات و سرشت انسان )و علّت اين تعبير همان ارتباط زياد قلب صنوبرى با روح و ظهور و انعكاس حالات روحى و حيات و مرگ در قلب مى ‏باشد. 👌قرآن نه تنها «قلب» را كنايه از عقل و روح مى‏ گيرد بلكه گاهى لفظ «صدر» (سنيه) را نيز در اين مورد به كار مى ‏برد آن‏جا كه مى‏ فرمايد: «آيا سينه تو را وسيع نساختيم» ( انشراح 1)يا «كسى را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه ‏اش را براى قبول اسلام وسيع مى ‏سازد» ( انعام 125)بديهى است سينه معمولى انسان هرگز با قبول و عدم قبول اسلام گشاد و تنگ نمى‏ شود، بلكه كنايه از همان توسعه و بزرگى روح است ولى از آن‏جا كه محيط سينه مركز ظهور انعكاسهاى حياتى است، از اين نظر با جمله ياد شده تعبير مى‏ آورند. 📚پاسخ به پرسش های مذهبی ، شیخ جعفر سبحانی و شیخ ناصر مکارم شیرازی ، ص 637 👌در گذشته در این رابطه توضیحات بیشتری هم ارائه داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2115 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که چرا امام حسین علیه السلام در کربلا از قدرت غیبی استفاده نکرد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1360
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که حادثه کربلا را مصیبتی خود ساخته می داند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2116
🤔 ❔استدلال منطقى از آيه ١٧٥ آل عمران اول: الله ميگويد: فقط شیطان شما را میترساند دوم: الله دوباره ميگويد بايد و فقط از من بترسید منطقى: الله همان شیطان است آيا غیر از این ميتوان برداشتى ازين آيه داشت؟ اگر اين برداشت را غير منطقى و درست نميدانيد، مطمئنا بايد معتقد باشيد كه در خود اين آيه يك تناقض گفتارى كودكانه نهفته است! قضاوت با عاقلان ❗️❗️ 💠💠 👌در پايان جنگ احد، لشگر فاتح ابو سفيان، پس از پيروزى به سرعت‏ راه مكه را پيش گرفتند، هنگامى كه به سرزمين" روحاء" رسيدند از كار خود سخت پشيمان شدند و تصميم به مراجعت به مدينه و نابود كردن باقيمانده مسلمانان گرفتند، اين خبر به پيامبر رسيد فورا دستور داد كه لشكر احد خود را براى شركت در جنگ ديگرى آماده كنند، مخصوصا فرمان داد كه مجروحان جنگ احد به صفوف لشگر بپيوندند . ❕پيامبر ارتش اسلام در محلى بنام" حمراء الاسد" كه از آنجا به مدينه هشت ميل فاصله بود رسيدند و اردو زدند. ين خبر به لشكر قريش رسيد و مخصوصا از اين مقاومت عجيب و شركت مجروحان در ميدان نبرد وحشت كردند و شايد فكر ميكردند ارتش تازه نفسى نيز از مدينه به آنها پيوسته. 🔸در اين موقع جريانى پيش آمد كه روحيه آنها را ضعيف‏تر ساخت و مقاومت آنها را درهم كوبيد، و آن اين كه يكى از مشركان بنام" معبد الخزاعى" از مدينه بسوى مكه ميرفت و مشاهده وضع پيامبر و يارانش او را بسختى تكان داد، عواطف انسانى او تحريك شد و به پيامبر گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسيار ناگوار است، اگر استراحت ميكرديد براى ما بهتر بود. اين سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمين" روحاء" به لشكر ابو سفيان رسيد، ابو سفيان از او در باره پيامبر اسلام سؤال كرد، او در جواب گفت: محمد را ديدم با لشكرى انبوه كه تا كنون همانند آن را نديده بودم، در تعقيب شما هستند و بسرعت پيش مى‏ آيند. 🔸ابو سفيان با نگرانى و اضطراب گفت: چه مى‏ گويى؟ ما آنها را كشتيم و مجروح ساختيم و پراكنده نموديم، معبد الخزاعى گفت: من نمى‏ دانم شما چه‏ کرديد؟ همين ميدانم كه لشكرى عظيم و انبوه، هم اكنون در تعقيب شما است!. ابو سفيان و ياران او تصميم قطعى گرفتند كه بسرعت، عقب ‏نشينى كرده و به مكه بازگردند و براى اينكه مسلمانان آنها را تعقيب نكنند، و آنها فرصت كافى براى عقب ‏نشينى داشته باشند از جمعى از قبيله عبد القيس ( یا نعیم بن مسعود ) كه از آنجا ميگذشتند و قصد رفتن به مدينه براى خريد گندم داشتند خواهش كردند كه به پيامبر اسلام و مسلمانان اين خبر را برسانند كه ابو سفيان و بت ‏پرستان قريش با لشكر انبوهى بسرعت بسوى مدينه ميايند تا بقيه ياران پيامبر ص را از پاى در آورند. ❕هنگامى كه اين خبر، به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ:" خدا ما را كافى است و او بهترين مدافع ما است" اما هر چه انتظار كشيدند خبرى از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به مدينه بازگشتند . 📚الطبقات الکبری ، ابن سعد ج 2 ص 49 _ تاریخ طبری ج 2 ص 534 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌خداوند در همین رابطه می فرماید ؛ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » « اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى اساس) مى ‏ترساند، از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد.» 👌اين آيه که مورد استناد معاند قرار گرفته است ، دنباله آياتى است كه در باره غزوه" حمراء الاسد" نازل گرديد و" ذلكم" اشاره به كسانى است كه مسلمانان را از قدرت لشكر قريش مى ‏ترسانيدند تا روحيه آنها را تضعيف كنند بنا بر اين معنى آيه چنين است ؛ عمل نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس فقط يك عمل شيطانى است كه براى ترساندن دوستان شيطان صورت گرفته، يعنى اين گونه وسوسه ‏ها تنها در كسانى اثر ميگذارد كه از اولياء و دوستان شيطان باشند و اما افراد با ايمان و ثابت قدم هيچگاه تحت تاثير اين وسوسه‏ ها واقع نمى‏ شوند، بنا بر اين شما كه از پيروان شيطان نيستيد، نبايد از اين وسوسه‏ ها متزلزل شويد. 👌تعبير از نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس به شيطان، يا بخاطر اين‏ است كه عمل آنها براستى عمل شيطانى بود و با الهام او صورت گرفت، زيرا در قرآن و اخبار، معمولا هر عمل زشت و خلافى، عمل شيطانى ناميده شده، چون با وسوسه ‏هاى شيطان انجام مى‏ گيرد. ❕و يا منظور از شيطان، خود اين اشخاص مى ‏باشند و اين از مواردى است كه شيطان بر مصداق انسانى آن، گفته شده، زيرا شيطان معنى وسيعى دارد و همه اغواگران را اعم از انسان و غير انسان شامل مى‏ شود، چنان كه در سوره انعام آيه 112 مى ‏خوانيم: « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ » «اين چنين براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انسانى و جن قرار داديم» 👌در پايان آيه مى‏ فرمايد: اگر ايمان داريد، از من و مخالفت فرمان من بترسيد، يعنى ايمان با ترس از غير خدا سازگار نيست. ❕همانطور در جاى ديگر مى‏ خوانيم ؛ « كسى كه به پروردگار خود ايمان بياورد از هيچ نقصان و طغيانى ترس نخواهد داشت » (سوره جن آيه 14). 👌بنا بر اين اگر در قلبى ترس از غير خدا پيدا شود، نشانه عدم تكامل ايمان و نفوذ وسوسه‏ هاى شيطانى است، زيرا ميدانيم در عالم بيكران هستى تنها پناهگاه خدا است و مؤثر بالذات فقط او است و ديگران در برابر قدرت او قدرتى ندارند. ❕اصولا مؤمنان اگر ولى خود را كه خدا است با ولى مشركان و منافقان كه شيطان است مقايسه كنند، ميدانند كه آنها در برابر خداوند هيچگونه قدرتى ندارند و به همين دليل نبايد از آنها، كمترين وحشتى داشته باشند، نتيجه اين سخن آن است كه هر كجا ايمان نفوذ كرد شهامت و شجاعت نيز به مراه آن نفوذ خواهد كرد. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 178 👌روشن می شود که در آیه مذکور هیچ گونه تضاد و تناقضی وجود ندارد .در گذشته بیشتر در رابطه با چرایی « ترس از خداوند » بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2117 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.