👌شبهه برده داشتن امامان علیهم السلام را در گذشته ذیل پاسخی در مورد بردگان امام کاظم علیه السلام پاسخ گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2086
👌پاسخ معاند در مورد برتری مردان بر زنان در قرآن و جواز کتک زدن زنان را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1416
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2234
#قطع_دست_دزد
🤔#پرسش
❔پیامبر دین صلح و دوستی(رحمة للعالمین!) و قطع دست به خاطر دزدیدن یک عَبا!
اسلامگرایان می گویند اجرای حکم قطع دست دزد٬ مشروط به تحقق شروط بسیاری است و به این راحتی لازم الاجرا نمی شود! حال آنکه میبینم پیامبر این جماعت به راحتی هرچه تمام دست سارقی را آن هم به خاطر دزدین یک عبا قطع می کند!🔻🔻🔻
#متن_حدیث: علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي عن أبي عبد الله(ع) قال سألته عن الرجل يأخذ اللص يرفعه أو يتركه؟فقال:إن صفوان بن أمية كان مضطجعا في المسجد الحرام فوضع ردائه...
#ترجمه: حلبى گويد:از امام صادق پرسيدم:شخصى دزدى را دستگير مىكند او را تحويل دهد يا رهايش كند؟فرمود:صفوان بن اميه در مسجد الحرام دراز كشيده بود.او عبايش را گذاشت و در پى قضاى حاجت بيرون رفت هنگامى كه برگشت متوجه شد عبايش را دزديدهاند.گفت:چه كسى عبايم را برده؟پس دنبال آن گشت و دزد را دستگير كرده به پيامبر خدا تحويل داد.پيامبر فرمود:دستش را قطع كنيد.صفوان گفت:اى پيامبر خدا! آيا دست او را به خاطر سرقت عباى من قطع مىكنيد؟پيامبر فرمود: آرى...
📓منبع:الكافي-ج۷-ص۲۵۱
#حکم_حدیث: حسن
📓منبع:مرآة العقول-ج۲۳-ص۳۹۰
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
«مرد دزد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است» ( مائده 38)
❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛
«خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى شود. و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ورى، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى گردد ...
❕علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست. پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى كنند »
📚عیون الاخبار ج 2 ص 96
❕در تفسیر نمونه نیز چنین آمده است ؛
« اگر ملاحظه مى كنيم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است كه چنين حكمى اجراء نمى شود و لذا در محيطهايى كه اين حكم اسلامى اجراء مى گردد (مانند محيط عربستان سعودى كه تا سالهاى اخير اين حكم در آن اجراء مى شد) امنيت فوق العاده اى از نظر مالى در همه جا حكمفرما بود.
👌بسيارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها يا كيفهاى پول را در كوچه و خيابانهاى حجاز ديده اند كه هيچكس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اينكه مامورين « اداره جمع آورى گمشده ها » بيايند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بيايد و نشانه دهد و بگيرد. غالب مغازه ها در شبها در و پيكرى ندارند و در عين حال كسى هم دست به سرقت نمى زند.
❕جالب اينكه اين حكم اسلامى با اينكه قرنها اجراء مى شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنيت و رفاه مى زيستند در مورد تعداد بسيار كمى از افراد كه از چند نفر تجاوز نمى كرد اين حكم در طى چند قرن اجراء گرديد.
❔آيا بريدن چند دست خطا كار براى امنيت چند قرن يك ملت قيمت گزافى است كه پرداخت مى شود؟
👌 بعضى اشكال مى كنند. [آيا اين حكم با احترام مسلمان منافات ندارد؟]
كه اجراى اين حد در مورد سارق به خاطر يك ربع دينار منافات با آن همه احترامى كه اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده ندارد، تا آنجا كه ديه بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافى تعيين شده است.
❕اتفاقا همين سؤال- به طورى كه از بعضى از تواريخ بر مى آيد- از عالم بزرگ اسلام، علم الهدى مرحوم سيد مرتضى، در حدود يكهزار سال قبل شد، سؤال كننده موضوع سؤال خود را طى شعرى به شرح ذيل مطرح كرد ؛
« يد بخمس مئين عسجد وديت ما بالها قطعت فى ربع دينار؟
❕يعنى دستى كه ديه آن پانصد دينار است چرا به خاطر يك ربع دينار بريده مى شود؟
👌 سيد مرتضى در جواب او اين شعر را سرود ؛
عز الامانة اغلاها و ارخصها ذل الخيانة فافهم حكمة البارئ
❕يعنى عزت امانت آن دست را گرانقيمت كرد و ذلت خيانت بهاى آن را پائين آورد، فلسفه حكم خدا را بدان »
📚تفسیر نمونه ج 4 ص 378
🔸#ادامه👇
🔸ادامه👇
👌در روایت مورد استناد معاند هم آمده است که عبای صفوان بن امیه از مسجد به سرقت رفت ، او سارق را پیدا کرد و به نزد پیامبر آورد و دو شاهد بر دزدی او اقامه کرد ، پیامبر حکم به قطع دست سارق کرد ؛
📚الکافی ج 7 ص 251
❕یکی از شروط برای قطع دست دزد آن است که مال از حرز دزدیده شود ، و سارق حرز و محل نگه داری را بشکند و مال را بردارد ، چنان که از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل است که فرمود ؛
« فقط دست دزدى قطع مى شود كه از طريق سوراخ كردن ديوار يا شكستن قفل وارد خانه اى شود. »
📚میزان الحکمه ج 5 ص 510
❕اینکه پیامبر در جریان فوق حکم به قطع دست سارق کرد ، از این جهت بوده که عبای مذکور از حرز سرقت شده بود ، یعنی صفوان وقتی برای قضاء حاجت به بیرون مسجد می رود ، عباء را در صندوقچه ای مثلا می گذارد و مخفی می کند که سارق از پی او حرز را می شکند و عباء را به سرقت می برد چنان که شیخ حر عاملی به این نکته تصریح می کند ؛ « الظَّاهِرُ أَنَّ مُرَادَهُ أَنَّ صَفْوَانَ كَانَ قَدْ أَخْفَى الرِّدَاءَ وَ أَحْرَزَهُ وَ لَمْ يَتْرُكْهُ ظَاهِراً فِي الْمَسْجِدِ »
📚وسائل الشیعه ج 28 ص 277
👌و متاعی هم كه سرقت شده بايد حد اقل يك ربع دينار باشد ، دينار هم عبارت است از يك مثقال شرعى طلاى مسكوك و مثقال شرعى معادل 18 نخود يعنى 4/ 3 مثقال معمولى است.
❕چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« دست سارق فقط در [دزدى] يك چهارم دينار به بالا قطع مى شود. »
📚میزان الحکمه ج 5 ص 291
❕بنابراین عبای مذکور هم عبای گران قیمتی به قیمت یک ربع دینار به قیمت آن زمان بوده و از حرز هم سرقت شده است ، لذا پیامبر گرامی حکم به قطع دست سارق دادند ، فلسفه این حکم هم در بالا گذشت که خاصیت بازدارندگی آن است ، جهت آگاهی بیشتر از فلسفه این حکم و شرایط اجرای آن ، پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3208
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕معاند اشکال کرده است که اگر طبق مبنای شما روایاتی که در کتب معتبرتان آمده نیازی به بررسی سندی ندارد ، چگونه خودتان در پاسخ های متعددی برخی از این روایات را ضعیف دانسته اید ❕
👌ما پاسخ را در گذشته دادیم که اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور است و قرینه بر صحت آن داریم چرا که موافق قرآن بوده و تعدد نقل دارد و بزرگان علماء تصریح به اعتبار روایاتی که نقل می کنند کرده اند و تصریحات آنان از اقوال علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست ، اما با این وجود در مواردی ممکن است این علماء اشتباه کنند و یک روایت ضعیف را معتبر بپندارند ، در چنین مواردی ، ما روایتی را که بر خلاف روایات متعدد و متواتر ائمه است و همخوانی با قرآن نیز ندارد ، قبول نمی کنیم چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
❕« یا راوی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى شود.كداميك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن »
📚بحار الانوار ج 2 ص 246
❕ در چنین مواردی به سراغ بررسی سندی می رویم که روایتی با قرآن همخوانی نداشته باشد و خلاف روایات متعددی باشد که از ائمه علیهم السلام نقل شده است و در همان گذشته که پیرامون « روایات موثوق الصدوری » بحث میکردیم ، متذکر این نکته شدیم که می توانید در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845
👌پاسخ وهابی در مورد آیه مودت و شان نزول و مفهوم آن ، طبق روایات اهل سنت را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2887
👌پاسخ وهابی در مورد نماز خواندن پیامبر و این که ایشان با دست باز نماز میخواندند یا بسته را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/598
#نسبت_تحریف_قرآن_به_شیخ_مفید_ره
🤔#پرسش
❕اعتراف علماى بزرگ اسلام به ایجاد تغییر و تحريف در قرآن
شیخ مفید از بزرگترين علماى شيعه در قرن پنجم در كتاب اوائل المقالات ميگويد:
واتفقوا على أن أئمة الضلال خالفوا في كثير من تأليف القرآن.
#ترجمه:
و متفقالقول هستیم که ائمه گمراه(شوراى عثمان) -در زمان تالیف قرآن مرتكب تخلف(تغییر و تحريف) زيادى در آن شدند.
#منبع: اوائل المقالات، شیخ مفید، ص۴۶
حالا دوباره فلان ملا بهانه ميكند و ميگويد منظورش تغيير و تحريف كلمات نبوده بلكه تغيير در نوشتن كلمات يا تغيير در نقش جلد قرآن بوده است ❗️
💠#پاسخ💠
👌عقیده روشن و واضح شیخ مفید ( ره ) بر عدم تحریف قرآن بوده است .
❕ایشان می گویند ؛
« بعضى از شيعيان گفته اند كه از قرآن هيچ كلمه يا آيه يا سوره اى كم نشده، ليكن آن چه در مصحف على عليه السلام به عنوان تأويل و تفسير معانى آيات طبق حقيقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از كلام اللَّه كه قرآن و معجزه الهى است نبوده، ليكن حقايقى ثابت و نازل شده بود و گاهى به تأويل قرآن هم قرآن گفته مى شود. به نظر من اين سخن شبيه تر به حق است از حرف كسى كه مدّعى كاهش كلماتى از خود قرآن است نه تأويل آن. و به اين نظر تمايل دارم »
📚اوائل المقالات ص 81
❕نيز در جوابِ «مسائل سرويّه» در پاسخ كسانى كه براى تحريف، استناد به رواياتى كرده اند كه برخى كلمات را به گونه ديگر نقل كرده است، مثلًا به جاى «كُنتم خير أمّةٍ»، «خير أئمّةٍ» نقل كرده و به جاى «جَعَلْناكُمْ امَّة وسطاً»، «أئمّةً وَسطاً» نقل كرده، مى گويد ؛
« اينها خبر واحد است و صحّت آنها ثابت نيست، از اين رو در باره آنها توقف مى كنيم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمى كشيم »
📚مجموعه الرسائل ، شیخ مفید ص 366
❕همینطور اگر بخواهیم عقیده شیخ مفید را درباره قرآن بدانیم ، باید به کتاب تصحیح الاعتقاد ایشان رجوع کنیم ، شیخ در این کتاب در مقام بیان اعتقادات امامیه ، نظر استادش ، شیخ صدوق را بر سلامت قرآن از تحریف پذیرفته ، بدون آنکه بر آن تعلیفه یا مناقشه ای داشته باشد .
📚تصحیح الاعتقادات ، تحقیق حسین درگاهی ، ص 123
❕کلام شیخ صدوق که مورد قبول شیخ مفید هم واقع شده است ، چنین است ؛
« اعتقاد ما در شأن قرآن چنان است كه آن كلام خدا و وحى او فرو فرستنده او و سخن او و كتاب او است و اينكه باطل وارد قرآن نميشود نه از پيش و نه از پس، و اينكه آن داستانهاى حق است و سخن قطع است و شوخى و افسانه نيست و حقت عالى احداث نماينده و نازل كننده و پروردگار حفظ كننده قرآن است.
❕ اعتقاد ما اين است كه قرآنى را كه خدا نازل ساخته بر محمّد ، همين است كه در ميان مردم دو جلد است و اين همين است كه در دست مردم است و زياده بر اين نيست »
📚اعتقادات الامامیه ص 83 _ 84
❕حال بررسی کلام معاند در نسبت تحریف به شیخ مفید ؛
👌شیخ مفید می نویسد ؛
« امامیه اتفاق دارند که ائمه ضلال در هنگام تالیف قرآن در بسیاری از موارد مخالفت و تخلف کردند و از تنزیل و سنت پیامبر عدول کردند »
📚اوائل المقالات ص 46
❕شیخ مفید در این کلام ، مخالفت عثمان و گروهش را با تنزیل قرآن مطرح می کند که آنان مطابق با تنزیل و سنت پیامبر ، قرآن را تالیف و جمع آوری نکردند و آیات را به حسب نزول و تنزیل ، جمع آوری نکرده اند که مثلا آیات مکی قبل آیات مدنی یا آیات ناسخه قبل آیات منسوخه باشد ، نه آنکه آیاتی از قرآن را کم و زیاد کرده باشند ، ایشان در توضیح کلام خویش می گوید ؛
« تأليف آيات قرآن، طبق نزول وحى نيست و شاهد آن هم خود قرآن است كه در
آن آيه اى كه بايد متأخر باشد، متقدم آمده و بالعكس؛ و هر كس ناسخ و منسوخ، مكى و مدنى [از آيات] را بشناسد در اين مطلب ترديد نمى كند »
📚اوائل المقالات ص 82
👌اين تمام عبارت شيخ مفيد است. آيا مراد از دگرگون ساختن «تأليف» آيات، تحريف آيات مى باشد؟ اگر كسى بگويد تأليف آيات قرآن بر طبق وحى نيست، وى در زمره تحريف گرايان قرار مى گيرد؟
🔸ادامه 👇
🔸ادامه👇
❕این نسبت های ناروایی است که به شیخ مفید روا داشته می شود که اولین بار این اشکال از ناحیه برخی از وهابیون چون ناصر قفاری ، محمد مال الله ، محمد عبدالرحمان سیف مطرح شد که معاندین جیره خوار فضای مجازی هم مطلب مذکور را از آنان گرفته و در کانال های خود مطرح می کنند .
👌علاوه بر آنچه گفته شد ، مخالفت دیگری که عثمان در هنگام تالیف قرآن انجام داد و با سنت پیامبر مخالفت کرد ، که کلام شیخ مفید می تواند اشاره به آن باشد ، سوزاندن مصاحف و قرآنها بود ، چنان که بخاری و دیگران می نویسند ؛
« عثمان به تمام مناطق اسلامی نسخه ای از مصحفی را که تهیه کرده بودند ، فرستاد و امر کرد که غیر آن مصحف از قرآن را که در هر صحیفه ای است سوزانده شود (و بسوزانند ) »
📚صحیح بخاری ج 3 ص 150 _ فتح الباری ج 10 ص 390
❕در حالی که خود علمای اهل سنت از پیامبر گرامی روایت کرده اند که فرمود ؛
« فضل قرآن بر سایر سخنان ، مانند فضل خداوند بر مخلوقین است ، پس هر کس که قرآن را احترام کند ، خدا را احترام کرده است و کسی که قرآن را احترام نکند ، به حق خداوند اهانت کرده است ، حرمت قرآن در نزد خداوند مانند حرمت والد بر فرزند است »
📚کنزالعمال ج 1 ص 527
👌علی علیه السلام هم به ماجرای سوزانده شدن قرآنها توسط عثمان و اهانت به قرآن واکنش نشان داد چنان که عبد الملک فرزند ابوذر می گوید ؛
« علی ع روزی که عثمان مصاحف را پاره پاره کرد مرا ملاقات کرد و به من گفت پدرت ( ابوذر ) را به نزد من بخوان ، ابوذر با سرعت به نزد ایشان آمد . حضرت فرمود ؛
« ای ابوذر ، امروز بر اسلام امر عظیمی گذشت ، کتاب خداوند پاره پاره گشت و بر آن آهن قرار گرفت ، حق خداوند است که آهن را ( برای عذاب ) مسلط کند بر کسی که قرآن را با آهن پاره پاره کرد »
📚مستدرک الوسائل ج 4 ص 236
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را که مدعی است شیعه درصدد است عایشه همسر پیامبر را فاحشه معرفی کند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2888
👌پاسخ معاند را که مدعی است شیعیان ، امام علی علیه السلام را چون خدا میدانند در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/941
👌پاسخ شبهه پراکنی های معاند درمورد زهد و ساده زیستی امامان شیعه علیهم السلام را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1537