#نقش_شیعه_در_تاسیس_علوم
🤔#پرسش
❔عالم شيعه و مؤلف معروف جناب عبدالحليم الغزى : ما شيعيان علم إعراب قرآن و تجويد و علم قراءت قرآن و علم رجال و درايه و علم صرف و نحو و بيان و كلام را از اهل سنت دريافت كرديم و در حوزه علميه علوم اهل سنت تدريس ميشود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌تمدن اسلامى مرهون تلاشهاى بى وقفه امت اسلامى است. آنان با داشتن مليت هاى گوناگون، در سايه ايمان وعقيده، در اسلام وخدمت به آن ذوب شدند و همه تلاش خود را در مسير پيشبرد اهداف عالى اسلام به كار گرفتند، و در نتيجه تمدنى را پايه گذارى كردند كه هم اكنون جامعه بشرى مرهون آن تمدن درخشان است.
❕در اين ميان، شيعه با الهام از تعاليم امامان در برافراشتن بناى شكوهمند تمدن اسلامى نقش مؤثرى داشته است، با مراجعه به كتاب هاى مربوط به علوم و تمدن اسلامى مشاهده مى كنيم كه همه جا نام دانشمندان شيعه مى درخشد.
📚راهنمای حقیقت ، ص 453
👌در بيان نقش آنان در ادبيات و علوم ادبى همين بس كه پايه گذار علم نحو، امير مؤمنان على عليه السَّلام ؛ و ادامه دهنده راه او شاگردش ابوالأسود دوئلى بوده است .
📚تاسیس الشیعه ص 51 _ فهرست ابن الندیم ، ص 66
❕وپس از وى شخصيت هاى شيعى كه غالباً در عراق مى زيستند، مانند: مازنى (متوفاى 248)، ابن سكيت (متوفاى 244) ابو اسحاق نحوى (از ياران امام كاظم عليه السَّلام، خليل بن احمد فراهيدى مؤلف كتاب «العين» (متوفاى 170)، ابن دريد مؤلف «الجمهرة» (متوفاى 21) و صاحب بن عبّاد، مؤلف كتاب «المحيط» (متوفاى 86) و ده ها اديب شيعى ديگر، هر يك در عصر خود سرآمد علوم لغت و نحو و صرف و يا شعر و عروض بودند.
📚رجال نجاشی ، ج 1 ص 272 _ تاریخ بغداد ج 7 ص 93 _ لسان المیزان ج 2 رقم 332 و ....
❕در علم تفسير، پس از رسول خدا اوّلين مفسر امير مؤمنان (عليه السَّلام) وائمه اهل بيت (عليهم السَّلام) و پس از آنان عبد اللّه بن عباس (متوفاى 68) و ديگر شاگردان آنان بوده اند.
📚التفسیر و المفسرون ج 1 ص 89
❕ در طول چهارده قرن، صدها تفسير بر قرآن به صورت هاى مختلف نوشته اند که استاد سبحانی در سير تاريخى تفسير نگارى شيعه را در مقدمه «تبيان» شيخ طوسى به تفصيل آن را نگاشته است
👌در علم حديث نيز شيعه بر ديگر فرق اسلامى تقدم داشته و سنت رسول خدا را حتى در زمانى كه نوشتن حديث در عصر خلفا ممنوع بود، با نوشتن ومذاكره، حفظ كردند. در اين باره مى توان از «عبد اللّه بن ابى رافع»، «ربيعةبن سميع» و «على بن أبى رافع» از ياران امام على (عليه السَّلام) وسپس شخصيت هايى از شاگردان امام سجاد وحضرت صادق و باقر (عليهم السَّلام) ياد كرد.
📚رجال نجاشی ج 1 ص 64 _ رجال طوسی ص 279 و ...
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕رُشد حديث در عصر حضرت صادق (عليه السَّلام) به جايى رسيد كه حسن بن على الوشّاء مى گويد: من در مسجد كوفه نهصد محدّث را ديدم كه همگى مى گفتند: حدثنى جعفر بن محمد (عليمها السَّلام).
📚رجال نجاشی رقم 79
❕در قلمرو فقه، در مكتب پيشوايان اهل بيت (عليهم السَّلام) مجتهدان برجسته اى تربيت شده اند، مانند: ابان بن تغلب (متوفاى 141)، زرارة بن اعين (متوفاى 150)، محمد بن مسلم (متوفاى 150)، صفوان بن يحيى بجلى مؤلف سى كتاب (متوفاى/ 210 ه) وصدها مجتهد توانا و محقّق مانند شيخ مفيد، سيد مرتضى، شيخ طوسى و ابن ادريس، محقّق حلّى و علامه حلّى كه آثار گرانبهايى از خود به يادگار نهاده اند.
👌شيعه نه تنها در اين علوم تلاشگر وخدمتگزار بوده، بلكه در ديگر علوم مانند تاريخ و مغازى، رجال و درايه، شعر و ادب نيز خدمات شايانى را به جهان اسلام عرضه كرده است كه ذكر نام و اسامى آنان در اين مختصر نمى گنجد ، جهت اطلاع تفصیلی رجوع کنید ؛
📚الملل و النحل ، سبحانی ، ج 6 ص 639 دور الشیعه فی بناء الحضاره الاسلامیه
👌آنچه گفته شد مربوط به علوم نقلى است، حال آن كه شيعيان در علوم عقلى مانند كلام وفلسفه، بر تمام مذاهب تقدم داشته اند، زيرا شيعه بيش از تمام فرقه هاى اسلامى به عقل بها داده است و با الهام از گفتارهاى امير مؤمنان و فرزندان معصوم او (عليهم السَّلام) در تبيين عقايد اسلامى بيش از حد كوشش كرده، ومتكلمانى عاليقدر و فلاسفه اى بزرگ به جهان اسلام تحويل داده است، چندان كه كلام شيعى يكى از پربارترين مكاتب كلام اسلامى است كه علاوه بر كتاب و سنت، از عقل وخرد به نحو شايسته بهره مى گيرد.
❕یكى ازپايه هاى تمدن علمى، شناخت عالم طبيعت و قوانين آن است و در عصر حضرت صادق (عليه السَّلام)، شاگرد نامدار او جابر بن حيان در علوم طبيعى به پايه اى رسيد كه او را امروز پدر علم شيمى مى نامند.
📚بحار الانوار ج 55 ص 304
❕همچنين در تدوين علوم جغرافيا، احمد بن ابى يعقوب، معروف به يعقوبى (متوفاى 290) نخستين جغرافى دانى است كه كشور پهناور اسلامى را زير پا نهاد وكتابى به نام «البلدان» نگاشت.
📚الحضاره الاسلامیه ، ج 2 ص 34
❕اين تلاش همه جانبه توسط دانشمندان شيعه از قرن نخست هجرى تا به امروز ادامه داشته و در اين راه حوزه ها و مدارس و دانشگاه هاى فراوانى تأسيس كرده اند كه پيوسته در راه علم و دانش خدمتگزار بشريت بوده است. آنچه گفته شد اشاره اى گذرا به نقش ائمه شيعه در علم و تمدن اسلامى بود و براى آگاهى بيشتر مى توانيد به كتاب هاى مربوط به اين موضوع رجوع فرماييد.
📚 فهرست ابن نديم، رجال نجاشى، فهرست شيخ طوسى، تأسيس الشيعة، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، أعيان الشيعة، الملل و النحل ، ج 6 و ....
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحدین اخیرا مناظره ای را با عقیل هاشمی ترتیب داده اند و در این رابطه بر روی مسائلی که مدعی اند عقیل هاشمی را در آن شکست داده اند ، متمرکز شده اند ؛
1⃣اولا ؛ اینکه عقیل هاشمی حتی نزد خود وهابیون نیز جایگاهی ندارد تا جایی که ملازاده او را به عنوان « عقیل بی عقل » معرفی می کند .
2⃣روایاتی از اهلسنت که می گوید پیامبر گرامی دستور به ترور افرادی دادند ، همه ضعیف و جعلی اند و ما در ذیل ثابت کرده ایم که اهلسنت روایت صحیح قابل اعتمادی ندارند و صحاح سته آنان که معتبرترین کتابهایشان هستند ، پر از روایات جعلی و ضعیف اند ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728
3⃣در ذیل ثابت کرده ایم که پیامبر گرامی هیچگاه دستور به ترور افراد را صادر نمی کرد و ترور در اسلام ممنوع است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/970
4⃣در رابطه با سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر اسلام ، پاسخ ذیل را بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1406
5⃣بر خلاف وهابیون ، شیعه معتقد به حسن و قبح عقلی است و می گوید محرمات الهی به خاطر مفاسدی است که در وجود آنها بوده و حتی عقل بشری نیز آن مفاسد را درک می کند ، لذا در روایات ما عقل به عنوان حجت خداوند بر بندگان معرفی شده است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1656
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/987
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات فاطمه معصومه سلام الله علیها را تسلیت می گوییم ؛
⚫️پرسش و پاسخهای مرتبط با فاطمه معصومه سلام الله علیها ؛
1⃣تاریخ دقیق وفات حضرت #معصومه چه روزی هست؟
هرجایی مطلبی میخونم تاریخ وفات حضرت معصومه معلوم نیست اما #تقویم ما ۱۰ربیع الثانی نوشتن. و اینکه حضرت معصومه #وفات کردند و یا شهید شدند❕
و چرا ایشان #ازدواج نکردند ❕و چه #ثوابی برای زیارت ایشان است ❕❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2241
2⃣آیا واقعا یک بار زیارت حضرت فاطمه معصومه آدم رو #بهشتی می کند ❗️من برم هر جنایتی که دلم می خواد بکنم بعد برم زیارت حضرت معصومه میرم بهشت ❕❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2242
3⃣نکاتی در مورد فاطمه معصومه سلام الله علیها و فضائل ایشان ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1208
4⃣مگر نه اينكه ازدواج نيمى از دين است؟
مگر نه اينكه پيامبر اسلام به ازدواج توصيه اكيد كرده است؟
مگر نه اينكه #امام_كاظم معصوم بود و بايد به توصيه هاى پيامبر اسلام گوش جان ميسپرد؟
پس چرا دخترانش را از ازدواج محروم كرد؟
با اين استدلال #معصومه , خواهر امام رضا حتى نصف دينش را كامل نكرده است و كافر از دنيا رفته است!
سر تا پاى ادعاهاى اسلامگرايان متناقض و دروغ است كه به خورد ما داده اند ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1438
5⃣تحدى و سئوال از تمامى شيعيان و متوليان اين مذهب
از تمامى آخوندهاى شيعه، مراجع، تمامى شيعيان عام و تمامى كسانى كه به شفابخشى و كرامات قبر و ضريح معصومه در قم اعتقاد دارند، تقاضا داريم به اين سئوال پاسخ قانع كنند و منطقى بدهند.
چرا فاطمه معصومه كه حتى سنت پيامبر اسلام يعنى ازدواج را به جا نياورده است، داراى تقدس است ، ایشان چه خدمتی به بشریت کرده اند ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2002
6⃣اگر فاطمه معصومه سلام الله علیها شفاء دهنده است ، چرا حرم ایشان در ایام شیوع کرونا بسته شد ❕و اگر ایشان شفاء می دهند چرا خودشان با بیماری از دنیا رفتند ❕
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2005
7⃣آیا برای توسل و تکریم امامزادگان ( چون فاطمه معصومه س ) دلیلی از #آیات قرآن و #روایات داریم❕❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2826
🤲یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه ، فان لک عند الله شانا من الشان
#وصیت_نامه_پیامبر_اسلام
🤔#پرسش
❔از منابع شیعه ؛ سرانجام معلوم شد پیامبر اکرم قبل از وفات قصد سفارش چه چیزی راداشت!!!!! !!!
کتاب: موسوعة احادیث اهل البیت ج ۱۲ ص ۲۴۴ به نقل از کتاب کافی کلینی
تالیف: شیخ هادی النجیفی
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَعَا بِصَحِيفَةٍ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ يُرِيدُ أَنْ يَنْهَى عَنْ أَسْمَاءٍ يُتَسَمَّى بِهَا وَ قُبِضَ وَ لَمْ يُسَمِّهَا مِنْهَا الْحَكَمُ وَ حَكِيمٌ وَ خَالِدٌ وَ مَالِكٌ وَ ذَكَرَ أَنَّهَا سِتَّةٌ أَوْ سَبْعَةٌ مِمَّا لَا يَجُوزُ أَنْ يُتَسَمَّى بِهَا
ترجمه ؛کلینی ، عن علی بن ابراهیم ، ازپدرش ،عن حمادبن عثمان، عن اب عبدلله علیه السلام فرمود:
رسول خدا در حال احتضار، کاغذی طلب كرد و مى خواست از نامهايى كه گذاشته مى شود نهى كند؛ ولى حضرت رحلت كرد و آن نامها را نام برد. يكى از آنها حكم، حكيم، خالد، مالك و حضرت فرمود كه آنها شش يا هفت نام است كه جايز نيست كسى بدانها ناميده شود
این روایت صحیح السند ، می باشد
یعنی این وصیت مهمتر از قضیه امامت بود 🤔🤔
💠پاسخ💠
👌مطابق نقل اهلسنت ، پيامبر خدا در روزهای پایانی عمر خویش ، دستور داد قلم و دواتى بياورند تا نوشته اى بنويسد كه پس از او هرگز گمراه نشوند. برخى از حاضران مانع اجراى اين دستور شدند. بخارى در چند جا از صحيح خود آن را نقل كرده است. از جمله از ابن عباس نقل مى كند ؛
« چون بيمارى پيامبر شدت يافت، فرمود: «كاغذى بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد.» عمر گفت: درد و بيمارى بر پيامبر چيره گشته، كتاب خدا نزد ماست و براى ما بس است. اختلاف و گفتگو زياد شد. حضرت فرمود: «از پيش من برخيزيد، سزاوار نيست نزد من نزاع كنيد.» ابن عباس در حالى كه بيرون مى رفت، مى گفت: همه مصيبت آن بود كه نگذاشتند پيامبر خدا آنچه را مى خواست بنويسد. »
📚صحیح بخاری ج 1 ص 38
👌سعيد بن جبير نيز از ابن عباس نقل كرده كه گفت ؛
« روز پنجشنبه، و چيست روز پنجشنبه؟ سپس گريست، تا حدّى كه اشكش زمين را خيس كرد و گفت: روز پنجشنبه بيمارى پيامبر شدّت يافت. فرمود: «كاغذى بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد.» حاضران به نزاع پرداختند، در حالى كه سزاوار نيست در محضر پيامبر نزاع كنند و گفتند: رسول خدا هذيان مىگويد! فرمود: مرا واگذاريد، حالتى كه من دارم بهتر از چيزى است كه شما مرا به آن مى خوانيد. »
📚همان ص 321
👌می بینیم که عمر ، مانع مکتوب شدن وصیت پیامبر اسلام شد ، خود او سالها بعد پس از این ماجرا ، اقرار می کرد که پیامبر گرامی ص قصد داشت که امامت علی ع را مکتوب کند ، چنان که ابن ابی الحدید معتزلی سنی مسلک از ابن عباس نقل می کند ؛
«در يكى از سفرهاى عمر به شام، همراهش رفتم. روزى به تنهايى بر شترش راه مى پيمود كه دنبالش كردم. پس به من گفت: «اى ابن عبّاس! من از پسرعمويت، گله دارم. از او خواستم كه با من بيايد؛ ولى نيامد و پيوسته او را ناراحتِ چيزى مى بينم. تو گمان مى كنى دنبال چيست؟». گفتم: اى امير مؤمنان! تو كه خودت مى دانى. [عمر] گفت: «گمان دارم او همواره در اندوهِ از دست رفتن خلافت است».
گفتم: چنين است. او معتقد است كه پيامبر خدا خلافت را براى او خواست.
[عمر] گفت: «اى ابن عبّاس! پيامبر خدا خلافت را براى او خواست و اين گونه بود؛ امّا چه مى توان كرد كه خداى متعال، آن را نخواست! پيامبر خدا چيزى خواست و خدا چيز ديگرى خواست. پس، اراده خدا محقّق شد و اراده پيامبر او محقّق نشد. آيا هر چه پيامبر خدا خواست، شد؟ او مسلمان شدن عمويش را خواست و [لى] خدا نخواست و او هم، اسلام نياورد!».
❕ پيامبر خدا در زمان بيمارى اش خواست كه او (على ع ) را جانشين خود كند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پيامبر خدا مقصود قلبى ام را دانست و خوددارى كرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى كرده، امتناع دارد. »
📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 12 ص 78
❕و مطابق نقل دیگر گفت ؛
«پيامبر خدا گفتار ناتمامى درباره على داشت كه چيزى را اثبات نمى کند و دستاويزى به دست نمى دهد و بى گمان، مدّتى در كارش درنگ و تأمّل كرد و در بيمارى اش مى خواست به نام على تصريح كند؛ امّا من از بيم [فتنه] و به خاطر حفظ اسلام، مانع شدم و به پروردگار كعبه سوگند، قريش، هرگز بر او گِرد نمى آمدند و اگر خلافت را به دست مى گرفت، اعراب از همه سو بر او مى شوريدند. چون پيامبر خدا فهميد كه من منظورش را مى دانم، پس خوددارى ورزيد و خداوند، جز از وقوع آنچه خود، مقدّر و حتمى كرده، ابا دارد».
📚شرح نهج البلاغه ، ج 12 ص 20 _ کشف الیقین ، ص 462
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌 غزالی از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛
« پیامبر پیش از رحلت فرمود کاغذ و قلمی برایم بیاورید تا مشکل شما را در امر خلافت پس از خود حل و کسی را که مستحق آن است برای شما معرفی کنم اما مر مانع شد و گفت به سخنان این مرد توجه نکنید که هذیان می گوید »
📚سر العالیمن، ج 1 ص 18
👌نووی در شرح صحیح مسلم نقل می کند ؛
« آن حضرت می خواست جانشین پس از خود را به اسم معین و تصریحش کند تا پس از وی نزاع و فتنه بر پا نشود»
📚شرح النووی علی صحیح مسلم، ج11 ص 90
🗯ابن حجر نیز نقل می کند ؛
« حضرت قصد داشت اسامی جانشینان پس از خویش را بنویسد تا میان آنها اختلاف نشود»
📚فتح الباری، ج 1 ص 209
❕در نقلهای شیعه آمده است که پیامبر گرامی پس از ماجرایی که عمر ایجاد کرد ، در جمع محدود اصحاب ، تصریح کرد که قصدش اعلام ولایت و امامت امیر مومنان و سایر ائمه بوده است و در برابر اصحاب خاص خود ، این وصیت را مکتوب کرد .
👌سليم بن قيس نقل می كند که شنيدم كه سلمان مى گويد ؛
« پس از آنكه آن مرد، آن سخن زشت را گفت و رسول خدا خشمگين شد و استخوان كتف را براى نوشتن وصيّت رها كرد، شنيدم كه على عليه السّلام گفت: «آيا از رسول خدا آنچه را كه مى خواست بر استخوان كتف بنويسد كه اگر مى نوشت احدى گمراه نمى شد و حتى دو نفر هم اختلاف پيدا نمى كردند، نپرسيم؟» خاموش شدم تا كه هر كس در خانه بود برخاست و رفت و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام باقى ماندند، من و ابو ذر و مقداد هم مى خواستيم برخيزيم و برويم كه على ع به ما فرمود: بنشينيد! مى خواست از رسول خدا ص بپرسد و ما هم گوش كنيم. رسول خدا آغاز كرد و فرمود ؛
«اى برادر! شنيدى دشمن خدا چه گفت! اندكى پيش جبرئيل آمد و مرا خبر داد كه او سامرى اين امّت و رفيقش گوساله آن است و اينكه خداوند پس از من اختلاف در اين امّت را مقدّر فرموده و به من دستور داده كه آن نامه را بنويسم، حال مى خواهم آن را براى تو بر كتف بنويسم و اين سه نفر را بر آن گواه گيرم، برگه اى بياور». براى حضرتش كاغذى آورد. بر آن نامه ائمّه هدى را پس از خود، يكى پس از ديگرى املا فرمود و على عليه السّلام نوشت. رسول خدا فرمود: من شما را گواه مى گيرم كه برادرم، وزيرم، وارثم و جانشينم در ميان امّتم، على بن ابى طالب است، سپس حسن سپس حسين، سپس نه نفر از فرزندان حسين... می خواستم که این مطلب را بنویسم و با آن به مسجد روم و مردم را فراخوانم و آنان را بر آن گواه گیرم ...»
📚کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 877
👌در نقل دیگر آمده است که علی ع خطاب به طلحه فرمود ؛
« اى طلحه ، آيا تو خودت شاهد نبودى كه رسول خدا استخوان كتفى خواست تا در آن چيزى بنويسد كه امت گمراه و دچار اختلاف نشود، و رفيقت گفت آنچه گفت كه: پيامبر خدا هذيان مى گويد! رسول خدا خشمگين شد و آن مطلب را نفرمود؟ طلحه گفت: آرى! آن جريان را شاهد بودم. فرمود: وقتى شماها از محضر رسول خدا بيرون رفتيد، حضرتش مرا از آنچه مى خواست بنويسد با خبر ساخت و در نظر داشت كه مردم را بر آنچه مى نويسد گواه بگيرد، جبرئيل حضرتش را با خبر ساخت كه: «در علم خداوند است كه اين امت دچار اختلاف و پراكندگى خواهد شد» سپس ورقه اى خواست و آنچه را مى خواست بر استخوان كتف بنويسد به من املا فرمود و سه نفر را بر آن گواه گرفت؛ سلمان، ابو ذر و مقداد را، و هر يك از ائمه هدى را كه خداوند تا قيامت به اطاعتشان امر كرده نام برد، مرا اوّلشان ناميد، سپس اين پسرم حسن را و سپس حسين را و سپس نه نفر از فرزندان پسرم حسين را، اى ابو ذر و اى مقداد! اين گونه بود؟ آن دو برخاستند و گفتند: ما گواهيم كه رسول خدا چنين فرمود »
📚کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 657 _ الغیبه ، نعمانی ، ص 82 _ الاحتجاج ، ج 1 ص 154 _ بحار الانوار ج 36 ص 277
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕البته پیامبر گرامی ص ، علی ع را وصی خویش قرار داده بود و توصیه های دینی و شرعی را به عنوان وصیت در نامه ای نگاشته بود و به علی ع تحویل داد که در آن مضامین گوناگونی بوده که یک مورد آن ، همان است که وهابی از کافی شریف آن را نقل کرد که پیامبر از نامگذاری به برخی از اسامی نهی کرد .
❕ شیخ کلینی از امام موسى كاظم ع روايت كرده است كه آن حضرت فرمود ؛
« از پدرم امام صادق ع پرسيدم ، آيا نه چنين بود كه امير المؤمنين ع كاتب وصيتنامه رسول خدا ص بود كه حضرت بر او القا مى كرد و او مى نوشت و جبرئيل و ملائكه مقرّبان گواه بودند ؟ امام صادق ع ... فرمود : چنين بود كه گفتى ... پس وصيتنامه را مهر كردند به مهرهاى طلاى بهشت كه آتش به آن طلا نرسيده بود و نامه را به امیر المومنین سپردند. چون امام کاظم ع سخن را به اينجا رسانيد راوى پرسيد كه: آيا در اين وصيت چه نوشته بود؟ حضرت فرمود: سنّتهاى خدا و سنّتهاى رسول خدا ، راوى پرسيد كه: آيا در آن وصيت نوشته بود آن منافقان غصب خلافت امير المؤمنين خواهند كرد؟حضرت فرمود: بلى و اللّه جميع آنچه كردند در آن نامه نوشته بود ... »
📚الکافی ج 1 ص 281
❕در نقل دیگر آمده است که امام کاظم ع فرمود ؛
« در وصیت پیامبر چنین بود که ابتدایش بسم الله الرحمان الرحیم بود ، این عهد و وصیت محمد بن عبد الله و آنچه که به آن وصیت می کند و به امر الهی به وصیش علی بن ابی طالب امیر المومنین می سپرد ...»
📚طرف من الانباء ، ص 151 _ بحار الانوار ج 22 ص 481
👌بنابراین در کنار آنکه پیامبر گرامی به صورتی عمومی قصد داشتند وصیت نامه ای تنظیم کنند و خلافت علی و سایر ائمه ع را در آن تقریر کنند ، وصیت نامه شخصی نیز داشتند که به علی ع سپردند و در آن سنن الهی و نبوی تقریر شده بود که یکی از آن سنن ، ممنوعیت نامگذاری به برخی اسامی بوده که وهابی به آن روایت استناد کرد و هیچ گونه تضادی میان این دو نوع وصیت نامه و نقل و روایت نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که مدعی است در روایت شیعه آمده است که جماع با همسر در هنگام روزه ، مبطل روزه نیست را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/144
👌پاسخ وهابی را که مدعی است خداوند در بهشت دیده می شود را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3350
👌کانال ملحد با استناد به سخنان جناب رهدار ، مدعی است که ایشان معتقدند که اهلبیت علیهم السلام میلیاردر بوده اند ، طلاب نیز باید مانند آنان باشند و تمکن مالی داشته باشند ، این یعنی ساده زیستی اهلبیت ع دروغی بیش نبوده است ❗️
👌او نمی داند که اهلبیت ع ، از دسترنج خویش ، کار و تلاش کرده و درآمد داشته اند ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1389
👌با این وجود آن بزرگواران در بهره مندی از نعمات دنیوی ، موظف بودند که حال اجتماعی جامعه را لحاظ کنند و متناسب با افراد ضعیف و متوسط جامعه ، خوراک و پوشش خود را قرار دهند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1537
👌و روحانیون و دانشمندان دینی را نیز موظف کرده اند که در بهره مندی از دنیا به فراخور وضعیت اقتصادی جامعه و افراد ضعیف و متوسط جامعه ، رفتار کنند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3351
👌ملحدین در مقام دفاع از سخنان استاد مفت خورشان به نام ایمان سلیمانی ، اسنادی ارائه داده اند که امیر مومنان علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است ❗️
1⃣نقل آنان از کتاب صحیح بخاری قابل استناد و استدلال نیست ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2766
2⃣نقل آنان از کتاب علل الشرایع هم ثابت کننده مدعای دروغین آنان نیست ، زیرا در روایت مذکور آمده است که این سخن را یکی از اشقیاء شایعه کرد و علی ع هیچگاه از دختر ابوجهل خواستگاری نکرده بود ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1999
❕ملحدین در کانالهای خویش بازنشر می کنند که علامه طباطبائی معتقد است که غیر مسلمینی که تحت ذمه اسلام نیستند ، حق حیات ندارند و باید کشته شوند ، در گذشته پیرامون این مساله توضیحات مفصلی داده ایم و ثابت کرده ایم که حکم اسلام بر خلاف این سخن است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
❕در پاسخ به ادعای ملحد در مورد « آزادی عقیده در اسلام »
👌اسلام می گوید « لا اکراه فی الدین » ، یعنی در قبول دین اکراهى نیست ، زیرا اسلام دین برهان و استدلال است ، نه جنگ و زور و هیچ کس را به زور مسلمان نمی کند و نبرد را به عنوان دفاع تنها در برابر کفاری جایز می داند که مصداق « کافر حربی » باشند که قصد نابودی اسلام را دارند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/777
👌اما این سخن به این معنا نیست که اسلام معتقد به « آزادی عقیده » باشد ، به این معنا که بگوید هرکس هر عقیده ای داشته باشد ، اهل نجات و رستگاری است ، چنین سخنی صحیح نیست و اسلام رستگاری را تنها در گرو پذیرش اسلام می داند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1831
#توضیح_کلام_امام_خمینی_در_مورد_عایشه_طلحه_معاویه
🤔#پرسش
❔سب مقدسات اهل سنت (سبّ به عایشه ،طلحه و زبیر) توسط بنيانگذار انقلاب(آیت الله خمينى):
آیت الله خمینی در کتاب الطهاره مینویسد: عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و امثال آنان،ظاهرا نجس نیستند، گرچه از سگ و خوک [باطنا] خبیث تر باشند.
📕نام کتاب : كتاب الطهارة نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 337 ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌طبق روایات اهلسنت ، دشمن اهلبیت و علی علیهم السلام ، از بدترین مخلوقات بوده که دوزخ جایگاه اوست .
پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند »
📚مستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ص 150
👌و فرمود ؛
« اگر كسى همواره به نماز و روزه بپردازد ولى كينه اهل بيت محمد را به دل بگيرد، و خدا را با اين حال ملاقات نمايد، به دوزخ مى رود»
📚مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 148
👌و فرمود ؛
« كسى كه كينه ما اهل بيت را در دل داشته باشد، خداى تعالى در روز رستاخيز او را يهودى محشور مى كند هر چند هم روزه بگيرد و نماز بگزارد»
📚مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، هیثمی ، ج9 ص172
❕یا از علی ع نقل می کنند که فرمود ؛
« سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید پیامبر چنین فرمود که مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد»
📚صحیح مسلم ج 1 ص 86 _ فتح الباری ج 7 ص 58
❕با توجه به این روایات ، تکلیف کسانی چون عایشه و طلحه و زبیر و معاویه که جنگ های جمل و صفین را بر علیه علی علیه السلام ترتیب دادند روشن می شود ❗️
👌عایشه و طلحه و معاویه و ... موظف بودند که تحت حکومت امیر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی یعنی علی ع باقی بمانند و بر او خروج نکنند ، چنان که مطابق نقل اهلسنت ، پیامبر گرامی فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 11 ص 9 _ صحیح مسلم ج 3 ص 1477
👌بنابراین کسانی که بر علی علیه السلام خروج کردند و جنگ جمل و صفین را به راه انداختند ، مطابق این روایت اهلسنت ، به مرگ جاهلی مرده اند ، و مرگ جاهلی نیز مرگ کفر و شرک و نفاق است ، خداوند نیز در آیاتی تصریح می کند که کفار عنود و لجوج از حیوانات نیز پست تر اند ، چنان که فرمود ؛
« آیا گمان می بری که اکثر آنها می شنوند یا می فهمند ، آنها فقط همچون چهارپایانند ، بلکه گمراه تر » ( فرقان 44 _ اعراف 172 )
👌بنابراین مطابق روایت اهلسنت ، خروج کنندگان بر علی علیه السلام کافر و منافقند و قرآن هم می گوید کفار و منافقین از حیوانات نیز پست تر و خبیث ترند ❗️
❕به خاطر همین امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« خداوند مخلوقی نجس تر از سگ نیافریده است ، و دشمن ما اهلبیت ، از سگ نجس تر است »
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 220
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕با این توضیح به کلام مرحوم امام خمینی ( ره ) می پردازیم که می گوید ؛
« «و أمّا سائر الطوائف من النصّاب بل الخوارج، فلا دليل علىٰ نجاستهم و إن كانوا أشدّ عذاباً من الكفّار، فلو خرج سلطان علىٰ أمير المؤمنين (عليه السّلام) لا بعنوان التديّن، بل للمعارضة في الملك، أو غرض آخر، كعائشة و الزبير و طلحة و معاوية و أشباههم، أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة (عليهم السّلام) لا بعنوان التديّن، بل لعداوة قريش، أو بني هاشم، أو العرب، أو لأجل كونه قاتل ولده أو أبيه، أو غير ذلك، لا يوجب ظاهراً شيءٌ منها نجاسة ظاهرية و إن كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير؛ لعدم دليل من إجماع أو أخبار عليه. بل الدليل علىٰ خلافه؛»
« اما سائر طایفه های ناصبی ها و خوارج، دلیلی بر نجاستشان نداریم. اگر چه عذاب اینها در آخرت، از عذاب کفار بیشتر است. پس اگر یک صاحب قدرتی بر علیه حکومت امیرالمؤمنین قیام کند، آنهم نه به خاطر دین و اسلام، (کاری ندارد که علی منصوب از طرف خدا هست یا نیست، منصوب از طرف نبی هست یا نیست، بلکه سیاست حکومتی علی را قبول ندارد) بلکه به خاطر معارضات حکومتی و یا اغراض دیگر باشد، مثل عایشه و زبیر و معاویه و امثال اینها؛ یا اگر کسی با امیرالمؤمنین یا با یکی از ائمه عداوت و دشمنی داشته باشد، آنهم نه به خاطر دین و مذهب بلکه به خاطر دشمنی با قریش یا بنی هاشم یا عرب، و یا به خاطر اینکه امیرالمؤمنین قاتل فرزند و یا پدرش است، با او دشمنی داشته باشد؛ ظاهر امر چنین است که هیچ کدام از این موارد موجب نجاست ظاهری آن فرد نمی شود، هر چند چنین شخصی از سگ ها و خوک ها هم پست تر است ( یا پست تر باشد ما هیچ دلیلی بر نجاست ظاهری این اشخاص نداریم ) نه اجماع داریم و نه روایاتی بر این مسئله دلالت می کنند. بلکه دلیل بر خلاف داریم. »
📚کتاب الطهاره ، ج 3 ص 458
👌ما اگر چه حکمی که در فتوای مرحوم امام خمینی مبنی بر عدم نجاست کسانی که به سبب اغراض دنیوی با علی علیه السلام می جنگدند را قبول نداریم ، اما محل اشکال از کلام مرحوم امام را بررسی می کنیم که می گوید ؛
« و ان کانوا اخبث من الکلاب و الخنازیر »
👌برای این تعبیر دو ترجمه می توانیم ارائه دهیم ؛
1⃣یعنی آنان نجس نیستند ، اگر چه حقیقتا از سگ و خوک ، خبیث تر اند
❕این که دشمنان علی ع از حیوانات پست تر و خبیث تر اند ، در بالا مورد اثبات ما قرار گرفت .
2⃣ترجمه کنیم که « آنان نجس نیستند ، اگر چه از سگ و خوک ها نیز خبیث تر باشند ( باز هم نجس نیستند )
👌طبق ترجمه دوم ، امام خمینی نمی گوید که آنان از سگ و خوک خبیث ترند ، بلکه به صورت تعلیقی و مشروط می گوید که حتی اگر ما ، آنان را از سگ و خوک هم خبیث تر بدانیم ، باز هم دلیلی بر نجاست آنها نیست .
❕اگر بخواهیم کلام مرحوم امام خمینی را مطابق با قواعد ادبیات عرب ، بسنجیم ،ترجمه دوم ، صحیح تر است ، زیرا طبق ترجمه اول « ان » باید مخففه از مثقله باشد ، که در این صورت لازم است که بر سر « اخبث » « لام مفارقه » در آید ؛
📚بدائه النحو ، ص 147
👌این که بر سر « اخبث » « لام » نیامده است ، یعنی « ان » شرطیه است ، نه مخففه ، که جواب شرط آن محذوف است که جواب آن « لا دلیل علی نجاستهم » است .
❕یعنی آنان نجس ظاهری نیستند ، اگر چه از سگ ها و خوک ها خبیث تر باشند ، باز هم دلیلی بر نجاست آنان نیست »
👌بنابراین ، طبق ترجمه دوم ، مرحوم امام خمینی نمی گوید که آنان از سگ و خوک خبیث ترند ، بلکه به صورت تعلیقی می گوید که حتی مثلا به فرض از سگ و خوک نیز خبیث تر باشند ، باز نجس ظاهری نیستند و ادعای وهابی و نسبتی که به امام خمینی داده است ، دروغین است .
❕پیامبر گرامی ، اهلسنت را مامور کرده اند که نسبت به مسلمان حسن ظن داشته باشند ، چنان که نقل می کنند که پیامبر فرمود ؛
«نیکویی ظن و گمان ، از نیکویی عبادت است »
📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 2126
❕آنان باید مطابق حسن ظن کلام مرحوم امام خمینی را تفسیر کنند و ترجمه دوم را برگزینند و ترجمه اول را در تفسیر کلام ایشان به کار نبرند ❗️و کلام تعلیقی و فرضی مرحوم امام خمینی را به عنوان کلام قطعی ایشان ترجمه نکنند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌وهابی مدعی است که سجده کردن بر مهر در نماز ، حرام و بدعت است ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/762
❕وهابی می گوید لعن بر هیچ کس جایز نیست و تنها لعنت بر کفار به صورت عموم جایز است ، اما لعنت بر شخص معین جایز نیست ، در ذیل از منابع خودشان ثابت کرده ایم که در قرآن و سنت پیامبر ص ، اشخاص معین و مشخص ، لعنت شده اند ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/652
#انکار_خداوند_افتادن_پرده_بر_ابزار_شناخت_کفار
🤔#پرسش
❔ترس و دلهره و تهديد تنها روش الله براى گسترش اسلام است
در آيات ٦ و ٧ سوره بقره چنين آمده است:
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمى كند كه آنان را از عذاب بترسانى يا نترسانى ايمان نخواهند آورد. الله بر دل ها و گوش هاى آنان مهر نهاده و بر چشم هايشان پرده اى افكنده شده و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.
▪️ادمين:
كافر يعنى كسى كه استدلالات محمد و قرآن،
او را قانع نكرده است، به همين دليل ترسى از عذاب ندارد چون ميداند دروغى بيش نيست،
اما نكته جالب اين است كه در ادامه ميگويد: دليل اين كفرشان اين است كه الله پرده اى را روى دل و چشم و گوششان كشيده! ولى با اين تفاصيل عذاب خواهند كشيد!
١) كافر از عذاب نميترسد زياد تلاش نكنى او را بترسانى
٢) خود الله دل چشم و گوششان را پوشانده و اين دليل كفرشان است
▪️سئوال: شما هيچ ارتباط منطقى در اين جملات ميبينيد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌كسى كه حقيقتى را با اين كه حقانيت آن را مى داند، منكر مى شود، كافر است، ولى نادان نيست؛ زيرا او اين حقيقت را مى داند. مانند كسى كه با دلايل قوى، وجود خداوند برايش به اثبات رسيده، ولى بر اثر انگيزه هايى خاص، انكار خداوند متعال را بر زبان مى راند. او به سان كسى است كه امام على عليه السلام در توصيفش مى فرمايد ؛
« نشانه هاى هستى خداوند، بر اقرار قلب منكِر خداوند، گواهى مى دهد. »
📚نهج البلاغه ، خطبه 49
❕ یعنی این نوع از منكران ذات پاك خداوند ، در زبان انكارش مى كنند ولى در دل به بركت آثار صنع او به وجودش اقرار دارند. حتى ممكن است خويش را در صف منكران پندارند در حالى كه نور وجود او در اعماق جانشان پرتو افكن است همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: «هر گاه از آنان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ مى گويند: اللّه، با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مى سازند ... و اگر از آنان بپرسى چه كسى از آسمان آبى فرستاده و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده كرده است؟ مىگويند: اللّه، بگو حمد و ستايش مخصوص خدا است، ولى بيشتر آنها نمى دانند»
🔸سوره عنكبوت، آيه 61- 63.
❕براى نمونه، فرعون و پيروانش، بر اساس گزارش قرآن، حقيقت را شناختند و به برهانهاى آشكارى كه پيامبر خدا (موسى عليه السلام) بر وجود خداوند و پيامبرىِ خويش اقامه كرد، يقين داشتند؛ ولى به جهت خودبرتربينى، تكبّر، طغيان و گنهكارى، از اعتراف بدان، سر باز زدند و موسى عليه السلام را تكذيب كردند و وجود خداوند را منكر شدند. قرآن درباره آنان مى گويد ؛
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا » « و با آن كه دلهايشان بدان يقين داشت، آن را از روى ظلم و تكبّر، انكار كردند». ( نمل 14 )
❕فرعون و پيروانش با شنيدن استدلالهاى روشن و منطق نيرومند موسى عليه السلام و ديدن معجزاتش مى دانستند و يقين داشتند كه موسى عليه السلام راست مى گويد و خدايى كه وى از او سخن مى گويد و مدّعى پيام آورى از جانب اوست و مردم را به پرستش او فرا مى خواند، آفريدگار جهان و جهانيان است؛ ليكن بر خلاف اين يقين و اطمينان قلبى، آيات خدا را انكار كردند و پيامبرش را تكذيب نمودند و آن را افسانه انگاشتند.
📚دانش نامه عقاید اسلامی ، ج 1 ص 63
❕لذا در حديثى از امام صادق ع مى خوانيم كه ضمن برشمردن اقسام پنجگانه كفر يكى از اقسام آن را « كفر جحود » مى شمرد، و يكى از شعبه هاى جحود را چنين بيان مى فرمايد ؛ « هو ان يجحد الجاحد و هو يعلم انه حق قد استقر عنده » « آن عبارت از چيزى است كه انسان آن را انكار كند در حالى كه مى داند حق است و نزد او ثابت است » سپس به آيه مورد بحث استشهاد مى کند »
📚كافى جلد 2 باب وجوه الكفر ص287.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕با این مقدمه ، به بیان پاسخ ملحد می پردازیم . خداوند می فرماید ؛
« كسانى كه كافر شدند براى آنها تفاوت نمى کند كه آنان را (از عذاب خداوند) بترسانى يا نترسانى، ايمان نخواهند آورد- خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده، و بر چشمهاى آنها پرده افكنده شده، و عذاب بزرگى در انتظار آنها است. » ( بقره 6_7 )
❕ملحد مدعی است که کافر از این جهت که استدلالات قرآن او را توجیه نکرده ، ایمان نمی آورد ، در حالی که چنین نیست ، این کافران حق و حقیقت را می بینند ، اما از طغیان و گنهکاری ایمان نمی آورند و آیات مذکور ، شرح حال کفاری است که هر چند حق برای آنان روشن است و آنان حق را دیدند ، اما از روی جحد و انکار ، به آیات ایمان نیاوردند ، چنان که فرعونیان چنین لجاجتی را از خود به خرج می دادند .
❕یعنی اینان چنان در گمراهى خود سرسختند كه هر چند حق براى آنان روشن شود حاضر به پذيرش نيستند، قرآنى كه راهنما و هادى متقين بود، براى اينها بكلى بى اثر است، بگويى يا نگويى، انذار كنى يا نكنى، بشارت دهى يا ندهى، اثر ندارد، اصولا آنها آمادگى روحى براى پيروى از حق و تسليم شدن در برابر آن را ندارند.
👌و در ادامه مى گويد ؛ « آنها چنان در كفر و عناد فرو رفته اند كه حس تشخيص را از دست داده اند ، خدا بر دلها و گوشهايشان مهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افكنده شده » به همين دليل نتيجه كارشان اين شده است كه « براى آنها عذاب بزرگى است » (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).
❕به اين ترتيب چشمى كه پرهيزگاران با آن آيات خدا را مى ديدند، و گوشى كه سخنان حق را با آن مى شنيدند، و قلبى كه حقايق را بوسيله آن درك مى كردند در اينها از كار افتاده است، عقل و چشم و گوش دارند، ولى قدرت « درك » و « ديد » و « شنوايى » در مورد حقیقت و پذیرش آن را ندارند! چرا كه اعمال زشتشان و لجاجت و عنادشان پرده اى شده است در برابر اين ابزار شناخت.
❕ملحد اشکال می کند که اگر طبق آيه فوق خداوند بر دلها و گوشهاى اين گروه مهر نهاده، و بر چشمهاشان پرده افكنده، در این صورت آنها مجبورند در كفر باقى بمانند، آيا اين جبر نيست؟
👌پاسخ اين سؤال را خود قرآن داده است و آن اينكه ؛
❕اصرار و لجاجت آنها در برابر حق و ادامه به ظلم و بيدادگرى و كفر سبب مىشود كه پرده اى بر حس تشخيص آنها بيفتد، در سوره نساء آيه 155 مى خوانيم ؛ «خداوند بواسطه كفرشان، مهر بر دلهاشان نهاده »و در سوره مؤمن آيه 35 مى خوانيم ؛ « اينگونه خداوند مهر مى نهد بر هر قلب متكبر ستمكار » و در سوره جاثيه آيه 23 چنين آمده است ؛ « آيا مشاهده كردى كسى را كه هواى نفس را خداى خود قرار داده؟ و لذا گمراه شده، و خدا مهر بر گوش و قلبش نهاده و پرده بر چشمش افكنده است »
❕ملاحظه مى كنيد كه سلب حس تشخيص و از كار افتادن ابزار شناخت در آدمى در اين آيات معلول عللى شمرده شده است ؛ كفر، تكبر، ستم، پيروى هوسهاى سركش لجاجت و سرسختى در برابر حق، در واقع اين حالت عكس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چيز ديگر.
❕اصولا اين يك امر طبيعى است كه اگر انسان به كار خلاف و غلطى ادامه دهد تدريجا با آن انس مى گيرد، نخست يك « حالت » است، بعدا يك « عادت » مى شود، سپس مبدل به يك « ملكه » مى گردد و جزء بافت جان انسان مى شود، گاه كارش به جايى مى رسد كه باز گشت بر او ممكن نيست، اما چون خود آگاهانه اين راه را انتخاب كرده است مسئول تمام عواقب آن مى باشد بى آنكه جبر لازم آيد، درست همانند كسى كه آگاهانه با وسيله اى چشم و گوش خود را كور و كر مى كند تا چيزى را نبيند و نشنود.
👈و اگر مىبينيم اينها به خدا نسبت داده شده است به خاطر آنست كه خداوند اين خاصيت را در اينگونه اعمال نهاده است (دقت كنيد). 👉
👌عكس اين مطلب نيز در قوانين آفرينش كاملا مشهود است، يعنى كسى كه پاكى و تقوا، درستى و راستى را پيشه كند، خداوند حس تشخيص او را قويتر ميسازد و درك و ديد و روشن بينى خاصى به او مى بخشد، چنان كه در سوره انفال آيه 29 مى خوانيم ؛ « اى مؤمنان اگر تقوا پيشه كنيد خداوند فرقان يعنى وسيله تشخيص حق از باطل را به شما عطا مى كند »
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 83
👌بنابراین ؛
❕افتادن پرده بر روی دل و چشم و گوششان حاصل و نتیجه طبیعی اعمال خود آنهاست و اگر به خداوند نسبت داده شده است ، چون اوست که خواص پدیده ها را ایجاد کرده است و علت العلل اوست ، لذا در روایتی امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« ختم ، همان مهر زدن است که بر قلوب کافران به کیفر ( و مجازات ) کفرشان زده می شود »
📚عیون الاخبار ج 1 ص 123
❕یعنی اثر طبیعی عناد کافران ، مهر خوردن قلوبشان است تا جایی که دیگر تن به حقیقت نمی دهند و چون این تاثیر و تاثر به اراده و اذن الهی صورت میگیرد ، لذا به خداوند نسبت داده شده است و به عنوان عقوبت کفر شناخته میشود .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است قرآن در مقام بیان این نکته که آیا جهنمیان نابینا هستند یا بینا ، دچار تناقض شده اند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3352
#اختصاص_انفال_به_امام_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔سندی دیگر از حرص و طمع زیاد اهل بیت به مال دنیا
📖 ثمالی گوید از امام باقر در مورد این آیه قرآن ﴿ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ ← از تو در باره انفال مى پرسند ﴾ پرسیدم و ایشان فرمودند هر چه از آنِ پادشاهان است ، برای امام است. عرض کردم: اما آنان آن چه را در دست دارند به فرزندان و زنان و خویشاوندان و اشراف خود به میبخشند. تا اینکه از خواجگان نیز یاد شد. هر چه را میگفتم٬ امام میفرمود: «آن نیز از آنِ ما است!»
📚 منبع: ترجمه تفسیر البرهان علامه بحرانی - ج۴ - ص۴۰۴ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » « از تو در باره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالك مشخص) سؤال مى کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و ميان برادرانى را كه با هم ستيزه دارند آشتى دهيد و اطاعت خدا و پيامبرش را كنيد اگر ايمان داريد. » ( انفال 1)
👌انفال در اصل از ماده « نفل » ، به معنى زيادى است، و اين كه به نمازهاى مستحبّ نافله گفته مى شود چون اضافه بر واجبات است، و همچنين اگر نوه را نافله مى گويند به خاطر اين است كه بر فرزندان افزوده مى شود و اگر به غنائم جنگى نيز انفال گفته شده است، يا به جهت اين است كه يك سلسله اموال اضافى است كه بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجويان مى افتد در حالى كه مالك خاصى براى آن وجود ندارد، و يا به اين جهت است كه جنگجويان براى پيروزى بر دشمن مى جنگند، نه براى غنيمت، بنا بر اين غنيمت يك موضوع اضافى است كه به دست آنها مى افتد.
📚لغات در تفسیر نمونه ص 80
❕گرچه آيه فوق در زمينه غنائم جنگى وارد شده است، ولى مفهوم آن يك حكم كلى و عمومى است، و تمام اموال اضافى يعنى آنچه مالك خصوصى ندارد را شامل مى شود، به همين دليل در رواياتى كه از طريق اهل بيت ع به ما رسيده مى بينيم كه مفهوم وسيعى براى انفال بيان شده است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در روايات معتبر از امام باقر و امام صادق ع چنين مى خوانيم ؛
« انفال اموالى است كه از دار الحرب بدون جنگ گرفته مىشود و همچنين سرزمينى كه اهلش آن را ترك كرده و از آن هجرت مى كنند- و آن فىء ناميده مىشود- و ميراث كسى كه وارثى نداشته باشد، و سرزمين و اموالى كه پادشاهان به اين و آن مى بخشيدند- در صورتى كه صاحب آن شناخته نشود- و بيشه زارها و جنگلها و درهها و سرزمينهاى موات كه همه اينها از آن خدا و پيامبر و بعد از او براى كسى است كه قائم مقام او است، و 👈او آن را در هر راه كه مصلحت خويش و مصلحت مردمى كه تحت تكفل او هستند ببيند، مصرف خواهد كرد 👉»
📚عوالی اللئالی ، ج 2 ص 79
❕امام باقر عليه السلام فرمود ؛
« فيئ و انفال، هر زمينى است كه بدون خونريزى تصرّف شده باشد، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند، يا [آنچه] كه مردم با دست خود تسليم كنند و هر زمين ويرانه اى، يا بستر رودها. اينها هم جزء فيئ است و👈 به خدا و پيامبر تعلّق دارد و هر آنچه از آن خدا باشد به رسول او تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند و بعد از پيامبر به امام تعلّق دارد.👉 »
📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 47
👌و فرمود ؛
« از جمله انفال است معادن و بيشه ها و جنگلها و هر زمين بى صاحب و هر سرزمين و آبادى اى كه اهالى آن از ميان رفته باشند. اينها متعلّق به ما مى باشد. »
📚همان ص 48
👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« انفال آن چيزى است كه [براى به دست آوردنش] اسب يا شترى نتاخته اند، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند يا [آنچه] كه مردمى با دست خود بپردازند و هر زمين ويرانه اى و بستر رودها.👈 اينها از آنِ رسول خدا است و پس از او به امام تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند.👉 »
📚الکافی ج 1 ص 539
👌از آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلكه همه اموالى را كه مالك خصوصى ندارد شامل مى شود و تمام اين اموال متعلق به خدا و پيامبر و قائم مقام او ( امام ع ) است، و به تعبير ديگر متعلق به حكومت اسلامى است و در مسير👈 منافع عموم مسلمين👉 مصرف مى گردد.
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 81
❕چنان که گفته شد ، و در روایت اول ، به آن تصریح شد ، اموالی که اختصاصی امام علیه السلام از انفال است ، در مسیر مصالح مسلمین که نمونه ای از مصلحت امام ع است ، به کار گرفته می شود ، چرا که به تعبیر روایت ، امام علیه السلام برای امت ، چون پدری مهربان و مادری نیکوکار است که ( بر اساس آن هر آنچه که در اختیار دارد ، در مسیر صلاح فرزندان خود ، یعنی صلاح و مصلحت امت تحت رهبری خود ، خرج می کند ) »
📚الکافی ج 1 ص 494
❕که یک نمونه مصداقی آن ، در روایتی از امام صادق ع مورد اشاره قرار گرفته است كه به مفضل فرمود ؛
«هنگامى كه ميان دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى (كه مربوط به امور مالى است) از مال من غرامت بپرداز (و آنها را با هم صلح ده). »
📚الکافی ج 2 ص 209
❕و به همين دليل در يكى ديگر از روايات مى خوانيم كه ؛
« مفضل روزى دو نفر از شيعيان را ديد كه در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت كرد، و چهارصد درهم كه مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم كرد، سپس به آنها گفت ، بدانيد كه اين از مال من نبود، ولى امام صادق ع به من دستور داده است كه در اينگونه موارد با استفاده از سرمايه امام، صلح و مصالحه در ميان ياران ايجاد كنم »
📚الکافی ج 2 ص 209 _ بحار الانوار ج 76 ص 45
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir