eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
206 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔زنده به گور كردن واقعى زنان توسط اسلام تصوير بالا: كتاب عیون الاخبار الرضا، جلد۲، باب ۳۳، ص ۱۸۹ با توجه به این روایت باید دانست كه: در اسلام مراد این است که اگر زنان گفتند ما ماه را دیده ایم انسان نباید باور کند در نتیجه اگر زن ادعای رویت ماه هم کرد انسان نباید بپذیرد !! به همین جهت هست که قاضی و حاکم نمیتوانند به شهادت زنان حکم کنند فقط در ضرورت مانند اعلام مرگ قابله و جنسیت فرزند بدنیا امده که معمولا مردها در این لحظه حضور ندارند حرفشان حجت هست ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با عدم قبول شهادت زنان در برخی موارد و فلسفه آن ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1230 ❕هم اینک توضیحی بیشتر طبق کلام استاد مکارم شیرازی در این رابطه ارائه می کنیم ؛ 1⃣چون شهادت در محكمه و نزد قاضى است، اگر شهادت نساء مانند رجال در تمام امور قبول شود پاى زنان به محاكم كه محل نزاع و كشمكش‏ها است كشيده مى‏ شود، در حالى كه شارع مقدس مى‏ خواهد زنان در محاكم كمتر حضور پيدا كنند، جز در موارد ضرورت، پس همان گونه كه شارع مقدس جهاد را از زنان برداشته، آنها نبايد در جنگ حقوقى هم مانند ميادين حرب حاضر شوند. در تمام دنيا هم همينطور است الّا نادراً. ❔آيا عدم شركت زنان در ميادين جنگ براى آنان نقص است؟ 👌نقصى نيست بلكه با طبيعت آنها سازگار نمى ‏باشد، همچنين عدم حضور آنها در نزد قُضات و منازعات حقوقى نقص و عيب نيست ، مانند عدم حضور آنان در میادین نبرد . 2⃣شهادت فرع بر تحمّل شهادت است و اگر شهادت آنها در همه امور قبول شود، طبعاً وسوسه مى ‏شوند كه در مجالس شرب خمر و ميادين نزاع و زد و خورد و فسق و فجور حاضر شوند تا بتوانند شهادت دهند. آيا حضور زنان در چنين محافل و مجامعى كه جنايات و اعمال منافى عفت و كارهايى كه حدّ و تعزير دارد با طبيعت آنها سازگار و افتخارى براى آنهاست؟ مسلّماً نه، پس وقتى حضور آنها براى تحمل شهادت جايز نبوده و با طبيعت آنها سازگار نيست، شهادت آنها هم پذيرفته نمى‏ شود. 3⃣همه انسانها عواطف و وجدان دارند ولى شكى نيست كه زنان عواطف رقيق ترى دارند، كه اين هم از افتخارات زنان است و به همين دليل تمام امورى كه عواطف رقيق ترى مى ‏طلبد زنان در آن امور پيشى مى ‏گيرند، مثلًا مقام «امّ» را هيچ مردى نمى‏ تواند تحمل كند، اگر مادر از دنيا برود هيچ مردى تحمّل‏ تربيت بچّه شيرخوار را ندارد و لو از شير خشك براى تغذيه كودك استفاده كنند، همچنين در پرستارى بيماران هيچ‏گاه مردان به اندازه زنان موفّق نبوده ‏اند، حال اين عواطف رقيق گاهى سبب مى ‏شود كه حاضر به شهادت به حق نباشند مثلًا در ناحيه قصاص يا حد و تعزير از روى رقّت قلب شهادت نمى ‏دهند و عواطف، آنها را از شهادت به حق منع مى ‏كند، به همين دليل خداوند شهادتشان را در اين امور نپذيرفته است. ❕علاوه بر اين در مسائل جنائى شاهدها در معرض مشكلات و بلايايى از طرف محكومينِ در دعاوى هستند و اگر شاهد، مرد باشد قدرت دفاعى بيشترى دارد . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ، ج 3 ص 112 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌مطابق روایات متعددی ، شهادت زنان در رویت هلال پذیرفته نمی شود . ❕علی ع می فرمود ؛ « در رویت هلال تنها شهادت دو مرد عادل را قبول می کنم » 📚الکافی ج 4 ص 76 👌و فرمود ؛ « شهادت زنان در رویت هلال جایز نیست و قبول نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 287 _ الفقیه ج 2 ص 124 _ التهذیب ج 4 ص 180 ❔این مساله یعنی ، عدم قبول شهادت زنان در رویت هلال مورد اشکال ملحد قرار گرفته است ، امام رضا ع در روایتی پاسخ او را دادند و در رابطه با چرایی این ممنوعیت فرمودند ؛ « علت پذیرفته نشدن شهادت زنان ...در هلال ، به جهت ضعف آنان در رویت هلال است » « لضعفهن عن الرویه » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 95 👌استاد مکارم شیرازی در ادامه بحث سابق خود ، این روایت را چنین توضیح می دهند ؛ « این روایت به معنای كمبود ديد چشم ( زنان ) ، نيست بلكه به اين معنا است كه مشاهده هلال براى آنها مشكل‏ تر است چون بايد بر بالاى بامها و كوهها بروند كه براى زنان مشكل است » 📚کتاب النکاح ج 3 ص 113 👌بنابراین مانند موارد سابق ، عدم قبول شهادت زنان در رویت هلال ، به خاطر ویژگیهای طبیعی و لطافت های زنانگی آنان است که شارع مقدس ، برای آنانکه آنان را به زحمت و مشقت نیندازد ، حکم قبول شهادت را از آنان برداشته است ، تا خود را به خاطر رویت هلال به سختی و مشقت نیندازند ، چنان که حکم حضور در میدان نبرد را به همین خاطر از آنان برداشته است . ❔ممکن است بگویید که امروزه می توان با ابزارهایی چون تلسکوپ و ... ماه را رویت کرد ، بدون آنکه مشکل و مشقتی برای زنان ایجاد شود ، چرا در این صورت نیز شهادت زنان نادیده گرفته می شود ❗️ 👌در ذیل توضیح داده ایم که در رویت هلال ، شرط است که رویت با چشم غیر مسلح و بدون استفاده از ابزار باشد ، و اکثریت فقها نیز بر همین قول هستند ، بنابراین وجود یا نبود تلسکوپ تاثیری در حکم مذکور ندارد ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2156 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔این که برخی می گویند که در روایات از فلسفه خواندن نهی شده است چقدر سندیت و واقعیت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/477 ❕فقها و بزرگانی از علمای شیعه ، مخالف با فلسفه بوده اند ، مثلا شهید ثانی می گوید ؛ « آنچه موجب مي‌شود حق و باطل بر انسان مشتبه شود و خداوند در قلب او را به روي حقايق ببندد و چشم باز را نابينا سازد و سرانجام، کار انسان را به عذاب دردناک دوزخ منتهي گرداند، يکي اين است که به ملحدان و ضد دينان و باور سوزان گوش دهد و مانند آنها بينديشد، 👈ديگر انس و الفت با مزخرفات فيلسوفان است »👉 📚رساله اقتصاد، ص 173 ❕یا علامه حلی در اثر فقهي خود با نام تذکرة الفقهاء علوم را از جهت وجوب يا عدم وجوب فراگيري آنها به چهار دسته واجب عيني، واجب کفايي، مستحب و حرام تفسير نموده و👈 فلسفه را در کنار علوم موسيقي، سحر، قيافه شناسي و کهانت در زمره علومي که تحصيل آنها حرام است برشمرده است؛ مگر آن کس که براي نقض و رد آن فرا گرفته باشد. 👉 📚تذکرة الفقهاء، ج 9 ص 37 👌وي در جاي ديگر اين کتاب مي‌نويسد ؛ « از جمله کساني که جهاد با آنها واجب است فلاسفه اند.» 📚همان مدرک ❕یا علامه مجلسی می نویسد ؛ « اين جنايت بر دين اسلام و شهرت و نشر دادن کتاب‌هاي فلاسفه در بين مسلمين از بدعت خلفاي جور [عباسيان] بوده که با ائمه معصومين دشمن بوده اند. آنها به اين منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بين مسلمين رواج دادند که مردم را از ائمه معصومين عَلَيهِمُ السَّلام و از شريعت روشن اسلام منصرف و روگردان سازند.» 📚بحارالانوار، ج 57 ، ص 197 ❕کتب رجال و تراجم، از هشام بن حکم، متکلم و شاگرد برجسته امام صادق عَلَيهِ السَّلام و امام کاظم عَلَيهِ السَّلام به عنوان يکي از مخالفان فلسفه که اثري نيز در رد بر ارسطو نوشته است، ياد کرده اند. ❕ همچنين به اين واقعه تاريخي اشاره کرده اند که زماني يحيي بن خالد برمکي بر شواهد و نوشته‌هايي از هشام که حاوي طعن بر فلاسفه بود، دست يافت و هارون را عليه هشام تحريک نمود تا وي را به قتل برساند. 📚 اختیار معرفه الرجال ، کشی ، ص 258 _ سفینه البحار ج 8 ص 698 ❕یا فضل بن شاذان نيشابوري از اصحاب برجسته ائمه هدي ، امام جواد عَلَيهِ السَّلام، هادي عَلَيهِ السَّلام و عسکري عَلَيهِ السَّلام بوده و از جمله تصانيف 180 گانه او کتاب أَلرَّدُّ عَلَي الفَلاسِفَه است. 📚رجال نجاشی ص 307 ❕شيخ طوسي از اين کتاب با عنوان «النَقصُ عَلَيٰ مَنْ يدعي الفَلسَفَة فِي التّوحيد فِي الأَعراضِ وَ الجَواهِرِ وَ الجُزءِ» ياد کرده است. 📚الفهرست ، شیخ طوسی ص 198 ❕دو روایت هم در مذمت فلسفه است که به آن استناد می شود ؛ 1⃣در توحید مفضل آمده است که امام صادق ع خطاب به مفضل فرمود ؛ « فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا » « ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند » 📚بحار الانوار ج 3 ص 75 _ ج 58 ص 327 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣مقدس ادربیلی به نقل از شیخ مفید و امام عسکری ع نقل می کند که خطاب به ابوهاشم فرمود ؛ « اى ابا هاشم، زود باشد كه زمانى بيايد به مردمان كه روي هاى ايشان خندان و شكفته باشد و دلهاى ايشان سياه و تيره باشد، سنت در ميان ايشان بدعت باشد و بدعت در ميان ايشان سنت باشد، مؤمن در ميان ايشان خوار و بى ‏مقدار باشد و فاسق در ميان ايشان عزيز و صاحب اعتبار باشد، اميران ايشان نادان و ستمكار باشند و علماى ايشان بر درهاى ظالمان سير كنندگان باشند، توانگران ايشان بدزدند توشه فقيران و درويشان را و خردان ايشان تقدم نمايند بر بزرگان هر نادانى نزد ايشان مرد آگاهى باشد و هر بدسگال و حيلت‏ گرى نزد ايشان درويش باشد، تميز نكنند اهل آن زمان، ميان مرد پاك اعتقاد پاك دين و ميان شكّاك فاسد بد اعتقاد و نشناسند ميش را از گرگان خونخوار، يعنى درويش را از سباع ضارّه مردم آزار، علماى ايشان بدترين خلق خدا باشند بر روى زمين؛ 👈زيرا كه ايشان ميل كنند به فلسفه و تصوف و به خدا قسم كه ايشان از اهل برگشتن از حق و ميل كردن به باطل باشند👉 و مبالغه نمايند در دوستى مخالفان ما ... اى ابا هاشم! اين آن چيزى است كه حديث كرده از براى من، پدر من و پدر من از آبايش از جعفر بن محمد عليهما السّلام و اين از سرّهاى ماست پس پنهان دار آن را مگر از اهلش » 📚حدیقه الشیعه ج 2 ص 786 ❕برخی در انتساب کتاب « حدیقه الشیعه » به « مقدس اردبیلی » تشکیک می کنند در حالی که شیخ حر عاملی ، صاحب وسائل الشیعه با صراحت در این رابطه می گوید ؛ «بجز صوفيان و طرفداران آنها احدى‏ صحت انتساب حديقة الشيعة را به اردبيلى، انكار نكرده و انكار صوفيه نيز مورد قبول نيست» 📚الاثنی عشریه ص 30 👌استاد مکارم شیرازی نیز می نویسد ؛ « از آنجایی که روایات شدیدی در مذمت صوفیان در کتاب شریف حدیقه الشیعه آمده است ، بسیار دیده ایم که صوفیان و دراویش کنونی نسبت به انتساب کتاب مذکور به مرحوم مقدس اردبیلی تشکیک می کنند در حالی که جمعى ازدانشمندان كه عدّه‏ اى از آنها صاحب تأليفات بسياراند و يك عمر سرو كار آنها با دانشمندان شيعه بوده، تصريح كرده‏ اند كه كتاب «حديقة الشيعه» از تأليفات مرحوم مقدّس اردبيلى (قدس سره) است از جمله بزرگان زير هستند ؛ ❕محدث بزرگوار مرحوم شيخ حرّ عاملى صاحب كتاب (وسائل الشيعه)، محدث فقيه، مرحوم شيخ يوسف بحرانى صاحب كتاب (حدائق) ، مرحوم مولى محمد طاهر قمى ، عالم متبحر مرحوم ميرزا عبداللّه افندى صاحب كتاب «رياض العلماء»، محدّث شهير مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى صاحب كتاب «مستدرك‏ الوسايل»، عالم ربانى مرحوم شيخ سليمان بن عبداللّه معروف به محقق بحرانى، مرحوم شيخ عبداللّه حاج بن صالح نبى جمعه سماهيجى ، شبخ عباس قمی و ... 📚صوفیگری در گذشته و حال ، مکارم شیرازی ، ص77 ❕در مورد روایاتی که فلسفه را مورد مذمت قرار می دهد ، سایت اسلام کوئست چنین پاسخ می دهد ؛ «مخالفت با فلسفه از طرف اشخاص مختلفی و با انگیزه‌های متفاوتی انجام گرفته است، ولی مخالفت دانشمندان آگاه و بی‌غرض مسلمان در واقع به معنای مخالفت با مجموعه اندیشه‌های فلسفی رایج بوده که بعضی از آنها با مبانی اسلام موافق نبوده است. و اگر روایت معتبری هم در نکوهش فلسفه رسیده باشد قابل حمل بر این معنا خواهد بود. اما وقتی ما از فلسفه صحبت می‌کنیم اصراری بر صحیح بودن همه آرا و نظرات فلاسفه نداریم ... » 🌐https://b2n.ir/919355 ❕در پرسشی نیز از محضر علامه طباطبائی پرسیدند ؛ « رواياتى كه در خصوص ذمّ اهل فلسفه بالخصوص در دوره آخرالزمان وارد شده است- كه در كتب حديث از قبيل بحارالانوار و حديقةالشيعه مسطور مى ‏باشد- متوجه چه كسانى مى‏ شود؟ و منظور از اين احاديث چيست؟ ❗️ ❕پاسخ ؛ « دو سه روايتى كه در بعضى از كتب در ذّم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده، بر تقدير صحت، متضمّن ذمّ اهل فلسفه است نه خود فلسفه، چنان كه رواياتى نيز در ذّم فقهاى آخرالزمان وارد شده و متضمّن ذمّ «فقها» است نه فقه اسلامى و هم‏چنين رواياتى نيز در ذّم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده (لايبقى من الاسلام الااسمه و من القرآن الا رسمه) و متوجه ذمّ خود اسلام و خود قرآن نيست.و اگر اين روايت‏ها كه خبر واحد ظنّى مى‏ باشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفى (چنان كه در جواب سؤال دوم گذشت) مضموناً همان مسائلى است كه در كتاب و سنت وارد شده، اين قدح عيناً قدح در كتاب و سنت بود كه اين مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبيد و تسليم مشتمل شده است. اصولًا چگونه متصور است كه‏ يك خبر ظنى در برابر برهان قطعى يقينى قد علم كرده و ابطالش كند؟ » 📚بررسی های اسلامی ، ج 2 ص 176 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔از برخی روحانیون شنیدم که می گویند امام زمان با قیام می کند ❗️به نظرتون آیا چنین چیزی ممکن است که امام زمان در برابر سلاح های پیشرفته دشمنان با شمشیر قیام کند ❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که در روایات ما از به عنوان سلاح امام زمان علیه السلام نام برده شده است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همه ما، قائم به امر خداوند هستيم، يكى پس از ديگرى، تا آن كه صاحب بيايد. چون او بيايد، به گونه ديگرى غير از آنچه بوده، رفتار مى‏ كند.» 📚الکافی ج 1 ص 536 👌برخى بر اين باورند كه كلمه «شمشير» در معناى حقيقى آن به كار رفته است و بنابراين مصداق آن، همان شمشير به عنوان ابزار جنگى خاصّ است. در اين گمانه، چيرگى حضرت مهدى عليه السّلام بر در فرض ‏هاى ذيل تصور مى ‏شود ؛ 1⃣ خداوند در آن شمشير قدرت و اعجازى قرار خواهد داد كه تمام سلاح‏هاى موجود را مقهور نيروى خود مى‏ سازد. 2⃣ تمام تسليحات پيشرفته از كار مى‏ افتند و غير استفاده مى ‏شوند و مردم به ناگزير، از سلاح‏هاى ابتدايى (يعنى شمشير و مانند آن) استفاده خواهند كرد. 3⃣در آستانه ظهور، جنگ‏هاى خونين فراوانى به وقوع مى‏ پيوندد و تمام سلاح‏هاى پيشرفته از بين خواهد رفت و از آن پس در ‏ها فقط از ابزارهاى ساده استفاده مى ‏شود. 📚پرسمان مهدویت ص 252 ❕اما عده ای دیگر از نظری بهتر ارائه داده و می گویند ؛ 👌بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى، و اين بر خلاف سنّت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است؛ بنابراين، هيچ دليلى وجود ندارد كه با جهش جامعه انسانى به سوى حقّ و ، ترقّى و پيشرفت جامعه متوقّف گردد، و يا عقب‏ نشينى كند، عقب گرد و گذشته ‏گرائى با چنان پيشرفت و جهشى متناسب نيست. ❕بنابراين، قيام يك مصلح بزرگ براى استقرار عدل و آزادى در سراسر جهان هيچ‏گاه سبب نمى‏ شود كه جنبش صنعتى و ماشينى در شكل سالم و مفيدش بر چيده يا متوقّف شود. براى چنان حكومتى بايد حكومتهاى خودكامه و بيدادگر از صحنه جهان خارج شوند؛ و براى خارج كردن آنها، لااقل در شرايط كنونى يك «سلاح برتر» لازم است؛ سلاحى كه شايد حتّى تصوّرش امروز براى ما ممكن نيست. 👌روایات متعددی حاکی از پیشرفت چشم گیر علم و و تکنولوژی در زمان ظهور قائم علیه السلام است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هنگامى كه كارها به صاحب اصلى ولايت (مهدى عليه السلام) برسد خداوند هر نقطه فرو رفته ‏اى از زمين را براى او مرتفع، و هر نقطه مرتفعى را پايين مى‏ برد آنچنان كه تمام دنيا نزد او بمنزله كف دستش خواهد بود كداميك از شما اگر در كف موئى باشد آن را نمى‏ بيند » 📚بحار الانوار ج 52 ص 328 👌این که در روایاتی سخن از قیام مهدی علیه السلام با شمشیر به میان می آورد اشاره به این است كه «شمشير» هميشه از قدرت و نيروى نظامى بوده و هست همانگونه كه «قلم» كنايه از علم و فرهنگ است. 👌 حتّى در ميدان جنگهاى سنّتى پيشين سلاحهاى‏ مختلفى جز شمشير به كار مى‏ رفته، همچون تير و نيزه و خنجر، ولى همواره مى‏ گويند اگر در برابر فلان موضوع سر تسليم فرود نياريد «حواله شما با است» يا گفته مى ‏شد «به زور شمشير حقّ خود را مى ‏گيريم». ❕یا از قديم معروف بوده «كشور با دو چيز اداره مى‏ شود، قلم و شمشير» و همه اينها جنبه دارد و مفهوم آن تكيه بر قدرت و استفاده از نيروى نظامى است. 👌ضرب‏ المثلهاى زيادى امروز در اين زمينه در دست است؛ مى ‏گويند «فلان كس شمشير را از رو بسته!» ، آشكارا فدرت ‏نمائى مى‏ كند.» ❕ «شمشير ميان ما و شما حكومت خواهد كرد،» اشاره به اين كه جز از راه جنگ مسأله حل نمى‏ شود. 👌 «شمشيرها را نمى‏ كنيم تا به هدف برسيم!» كنايه از اينكه مبارزه را تا آخر ادامه خواهيم داد. ❕از اينجا روشن مى‏ شود كه منظور از قيام مهدى عليه السلام به سيف، همان اتّكاى بر قدرت است؛ براى اينكه چنين گمان نشود كه اين مصلح بزرگ آسمانى به شكل يك معلم، يا يك واعظ، و يا راهنماى اجتماعى ظاهر مى ‏شود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است. 👌بلكه او يك رهبر درونگر و دورانديشى است كه نخست از حربه منطق بهره ‏گيرى كافى مى‏ كند، و آنجا كه گفتار حق سودى نبخشد كه در مورد بسيارى از زورگويان و جبّاران سودى هم نخواهد داد، دست به شمشير مى ‏كند؛ يعنى، متوسّل به قدرت مى ‏شود و را بر سر جاى خودشان مى ‏نشاند؛ يا در صورت لزوم، وجود كثيفشان را از سر راه بر مى‏ دارد؛ و شك نيست كه براى اصلاح گروهى از مردم جز اين راه ى نيست . 📚حکومت جهانی مهدی ، مکارم شیرازی ، ص 253 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕یکی از احکام اختصاصی پیامبر ، آن بود که ایشان ملزم به رعایت نوبت همسران ، برای حضور در نزد هریک از آنان ، نبود ، در ذیل در این رابطه و فلسفه آن توضیح داده ایم و پاسخ شبهه پراکنی معاند در این رابطه را بیان کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1808 👌معاند به نقلی ازصحیح بخاری استناد کرده است که عایشه در این امر بر پیامبر اعتراض کرده است و گفته است که پرودگارت در اجابت خواسته ات شتاب می کند ❗️ ❕این سخن نشان از بی پروایی و بی مبالاتی عایشه در برابر حکم الهی است که نمونه های آن ، بارها از او صادر شده است ، و پیامبر اسلام را تحت اذیت و آزار خویش قرار می داد ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1301
👌پاسخ معاند را که مدعی است ، علی ع در ازای کشته شدن یکی از سربازانش ، قصد داشت کل مردم یک منطقه را بکشد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1452
👌پاسخ معاند در مورد برخی از فتاوا که به اهل کتاب اجازه ساختن معابد در شهرهای اسلامی را نمی دهد ، را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2302
🤔پرسش ❔جایگاه زن در اسلام: زن حتی اگر پستانش را برای شوهر طبخ دهد ،د باز هم حق او را اداء نکرده ‌است! 🔴 پیامبر اسلام: «اگر زنى پستان‌هايش را برای شوهرش طبخ کند و بپزد (یعنی تا این حد خودش را در اختیار شوهرش قرار دهد)، باز هم حق او را اداء نكرده است، ولی اگر فقط به اندازه یک چشم‌ به‌ هم‌ زدن (یک لحظه) شوهرش را نافرمانی کند، جایش درک اسفل جهنم (پایین‌ترین و هولناک‌ترین مکان جهنم) خواهد بود، مگر اینکه توبه كند و بازگردد» 📚 منبع: مكارم ‌الاخلاق - رضي‌الدین الطبرسي - ج۱ - ص۲۱۵ 📌 البته وقتی در خود قرآن هم صراحتا کتک زدن زنان جایز شمرده می‌شود [(النساء/۳۴) ← زنانى كه از ناسازگارى آنان بيم داريد، نخست اندرزشان دهيد، و (اگر سود نداد) در بستر از آنان دورى كنيد، و (اگر سود نداد) آنان را کتک بزنيد!] دیگر هیچ جای تعجب ندارد که پیامبر اسلام چنین نگاه تحقیرآمیزی به زنان داشته باشد ❗️❗️ 💠💠 1⃣همان گونه که مرد بر ذمه زن حق و حقوق دارد ، زن نیز بر ذمه مرد ، حق و حقوقی دارد ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « َ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف‏ » « براى زنان، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايسته ‏اى قرار داده شده است » ( بقره 228 ) 👌اين سخن، بدين معناست كه همان طور كه حقوقى براى مرد وضع شده كه زن بايد آن را رعايت كند، زن نيز حقوق مختلفى بر مرد دارد كه رعايت آن بر مرد، لازم است. به تعبير ديگر، وظيفه، از حق جدا نيست. به همان اندازه كه زنان، وظايفى در برابر شوهر دارند، حقوقى نيز براى آنان مقرّر گرديده كه از تساوى اين حقوق با آن وظايف، عدالت در باره آنان اجرا مى ‏گردد. 📚دانشنامه قرآن و حديث، ج ‏4، ص 103 2⃣در روایات متعددی نیز به حقوق متقابل زنان اشاره و تصریح شده است . ❕زنی از پیامبر اسلام سوال کرد که پس حقّ زنان بر مردان چيست؟ 👌پيامبر گرامی فرمود ؛ «برادرم جبرئيل عليه السلام كه پيوسته مرا درباره زنان سفارش مى ‏كرد، چندان كه گمان بردم شوهر، حق ندارد حتّى به زن «اف» بگويد به من خبر داد كه: اى محمّد! از خداوند عز و جل بترسيد و با زنانْ مهربان باشيد؛ زيرا آنان نزد شما اسيرند. آنان را از خداوند عز و جل به امانت گرفته‏ ايد و به‏ فرمان خدا و كتاب او، به عنوان يك وظيفه و سنّت و شريعت محمّد بن عبد اللّه، بر خود حلال كرده ‏ايد. پس، بدان سبب كه جسم آنان را حلال خود ساخته ‏ايد، و با بدن‏هايشان تماس برقرار مى‏ سازيد، و فرزندان شما را در شكم خود حمل مى‏ کنند، چندان كه درد زايمان آنها را مى‏ گيرد [ايشان را بر شما حقّى است‏]. پس با آنان مهربان باشيد و دل‏هايشان را خوش سازيد تا با شما بمانند. زنان را ناخوش مداريد و ناراحتشان نگردانيد، و از آنچه به ايشان داده ‏ايد، جز با رضايت و اجازه آنان، چيزى بر نداريد. » 📚مستدرك الوسائل ج 14 ص 252 ❕امام زين العابدين ع در رساله خود معروف به رساله حقوق فرمود ؛ « حقّ همسرت، اين است كه بدانى خداوند، او را مايه آرامش و آسايش و همدمى و نگهدارى تو قرار داده است. همچنين هر يك از شما دو تن (زن و شوهر)، بايد به خاطر ديگرى، خدا را سپاس بگويد و او را لطف و نعمت خداوند، نسبت به خود بداند، و بايد با نعمت خداوند، خوش‏رفتارى كند و آن را گرامى بدارد و با وى مدارا نمايد. اگر چه حقّ تو بر زنت، قوى‏ تر و اطاعت او از تو در آنچه خوش و ناخوش مى ‏دارى آنجا كه گناه نباشد، بر وى لازم‏تر است، ولى او را هم بر تو، حقّ مهربانى و همدمى و آرامش يافتن با او، از رهگذر كامجويى است كه از آن، گريزى نيست، و اين، خود، حقّ بزرگى است. » 📚تحف العقول ص 262، بحار الأنوار ، ج 74 ص 14 🔸ادامه 👇
👇 3⃣با این وجود ، حقی که مرد بر زن دارد ، از حقی که زن بر مرد دارد ، بیشتر شمرده شده است ، چنان که در نقلی پیامبر گرامی فرمود ؛ « بزرگ‏ترين حق را بر زن، شوهر او دارد و بزرگ‏ترين حق را بر مرد، مادر او دارد » 📚میزان الحکمه ج 5 ص 96 ❕در روایت دیگر در پاسخ به این پرسش که چه کسی حقش بر زن از بیشترین حقوق است ؟ فرمود ؛ « شوهر زن » 📚الکافی ج 5 ص 506 👌یا فرمود ؛ «اگر قرار بود دستور دهم كسى در برابر كسى سجده كند، حتماً به زن دستور مى‏ دادم كه شوهرش را سجده كند. » 📚الكافي ، ج 5 ص 508 ❕این که مرد در زندگی مشترک ، از حق و حقوق بیشتر برخوردار است ، فلسفه روشنی دارد ، زیرا چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1417 👌مردان خدمت گذار خانواده اند ، آنان مخارج منزل را تأمين مى‏ كنند و شبانه روز زحمت مى‏ كشند و درآمدشان را در طبق اخلاص نهاده ، تقديم خانواده مى ‏كنند ، و اين كار را يك وظيفه شرعى و وجدانى خود مى‏ شمارند و از روى عشق و علاقه انجام مى‏ دهند، و براى رفاه و آسايش خانواده هر گونه رنج و ناراحتى را تحمل مى ‏كنند و از خوشى آن‏ها لذت مى‏ برند . 👌زنان موظفند که جایگاه آنان در خانواده را پاس داشته و حقوق آنان را رعایت کنند تا مبادا با تضعیف جایگاه آنان ، نظام خانواده از هم بپاشد و آثار سوئی ، آینده زندگی زوجین و فرزندان را تاریک گرداند . 4⃣روایتی که معاند به آن استناد کرد ، بدون سند نقل شده است و بر خلاف مضمون آنچه در روایت مذکور آمده است ، زن وقتی حقوق واجبه و شرعیه خود را در برابر همسرش رعایت کند ، (حقوقی که در ذیل توضیح داده ایم ؛ ) 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3357 ❕حق همسرش را رعایت و ادا کرده است و شایسته بهشت رفتن است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر گاه زن، پروردگارش را بشناسد و به او و پيامبرش ايمان بياورد، و به برترى خاندان پيامبرش معتقد باشد، و پنج نوبت نماز بخواند، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و دامنش را [از گناهان،] حفظ كند،👈 و از شوهرش فرمان ببَرَد، 👈از هر درِ بهشت كه خواست، وارد مى ‏شود. » 📚. مسائل عليّ بن جعفر ، ص 185 ، قرب الإسناد: ص 226 ❕یا در نقل دیگر آمده است که فرمود ؛ « هيچ زنى نيست كه فرمان شوهرش را اطاعت كند و حقوق او را به جا آورَد، و از خوبى ‏هاى او ياد كند، و در خود و اموال شوهرش به او خيانت نكند، مگر آن كه در بهشت، ميان او و شهيدان، تنها يك درجه فاصله است. پس اگر شوهرش، مؤمن و خوش‏ اخلاق بوده، در بهشت نيز همسر اوست، وگر نه، خداوند، مردى از شهيدان را به همسرى او در مى‏ آورَد. » 📚کنزالعمال ج 15 ص 842 ❕یا فرمود ؛ « هرگاه زن ، نمازهای پنج گانه اش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد ، و دامنش را ( از گناهان ) حفظ کند ، و از شوهرش فرمان برد ، به او گفته می شود از هر در بهشت که می خواهی ، وارد شو » 📚دعائم الاسلام ، ج 2 ص 216 _ الفقیه ج 3 ص 441 5⃣در رابطه با مساله کتک زدن زنان ، در گذشته پاسخ مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2234 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1296 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است ، علی ع فرموده است که زمین بر دوش فرشتگان و شاخ گاو استوار است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/813
👌کارشناس شبکه کلمه مدعی است که حکم اطلاقی مبنی بر استحباب قنوت گرفتن در نماز ها ، اعم از نمازهای واجب و مستحب نیست ، این سخن او خلاف روایات خودشان و سنت پیامبر اسلام است ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3358
🤔 ❔پرسش عقیل هاشمی ❗️ چرا حضرت محمد (ص) دو دختر خود را به عقد و ازدواج حضرت عثمان (رض) درآورد؟ ازدواج حضرت عثمان با دو دختر پیامبر اسلام حتی شنیدنش برای آخوندها سخته❗️ 💠💠 👌در رابطه با همسری دو دختر پیامبر گرامی اسلام ، به عثمان ، قول ها متعدد است ، یکی از اقوال مورد توجه محققین معاصر ، آن است که آن دو ربیبه و دختران خواهر خدیجه بودند که در خانه پیامبر رشد کردند و بعد به عقد عثمان در آمدند ، بنابراین عثمان داماد واقعی پیامبر اسلام محسوب نمی شود ؛ 📚الصحیح من سیره النبی ، عاملی ، ج 2 ص 213 _ شبهات غدیر ، عصیری ، ج 3 ص 446 ❕اما آنچه ما به آن قائلیم و مطابق روایات معصومین ع می دانیم ، آن است که ام کلثوم و رقیه دختران خود پیامبر اسلام بودند ، چنان که امام باقر ع فرمود ؛ « فرزندان پیامبر اسلام از خدیجه ، قاسم و طاهر و ام کلثوم و رقیه و فاطمه بودند ، علی با فاطمه تزویج کرد و ابوالعاص بن ربیعه که از بنی امیه بود ، با زینب ازدواج کرد و عثمان بن عفان با ام کلثوم ، اما قبل از مجامعت با او ، ام کلثوم از دنیا رفت ، و پیامبر در مقابل آن ، رقیه را به عقد عثمان در آورد ...» 📚قرب الاسناد ، ص 9 👌همین سخن در روایت دیگری از امام صادق ع نقل شده است ؛ 📚الخصال ج 2 ص 404 ❕این سخن مورد تایید علمای بزرگ شیعه نیز قرار گرفته است ؛ 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 161 _ الدر النظیم ص 190 _ الکافی ج 1 ص 439 _ مراه العقول ج 5 ص 182 👌در نقلی نیز تصریح شده است که پیامبر گرامی ، دختر خودش را به عقد عثمان در آورد « زوج ابنته فلانا قال نعم » 📚تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 207 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 714 ❕علی ع نیز در نهج البلاغه ، دامادی عثمان برای پیامبر اسلام را ثابت دانسته و در مقام نصیحت او می فرماید ؛ « فرزند ابى‏ قحافه (ابو بكر) و پسر خطاب (عمر) در اجراى اعمال نيك از تو سزاوارتر نبودند؛ چرا كه تو به رسول خدا از نظر پيوند خويشاوندى از آن دو نزديك‏ترى تو به افتخار دامادى پيامبر نائل شدى كه آن‏ها نشدند. خدا را! خدا را! (اى عثمان) به جان خود رحم كن؛ چرا كه به خدا سوگند! تو كور نيستى تا بينايت كنند و جاهل نيستى تا تعليمت دهند؛ زيرا راه‏ها آشكارند و نشانه ‏هاى دين بر پا و روشن! (از خدا بترس و به كار مردم رسيدگى كن) » 📚نهج البلاغه خطبه 164 ❕یعنی تو هم داماد پيامبرى و هم از نظر خويشاوندى از خليفه اوّل و دوّم به او نزديك‏تر مى ‏باشى. سابقه تو در اسلام زياد است و سال‏ها هم‏نشين پيامبر بودی و مسائلى را كه من مى‏ خواهم‏ براى تو بازگو كنم، چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد؛ سخن از ظلم دستگاه تو و حيف و ميل بيت المال و از ميان بردن حقوق مردم است. ولى خليفه سوّم، چنان گرفتار خيالات واهى و در چنگال اطرافيانش بود- همان اطرافيانى كه بسيارى از آن‏ها از تفاله ‏هاى زمان جاهليّت بودند- كه نتوانست نصيحت اين ناصح مشفق و معلّم دلسوز را بپذيرد و خود را رها سازد. از آن چه گفته شد روشن مى‏ شود كه تعبيرات اين خطبه، براى عثمان فضيلتى به شمار نمى‏ آید . 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 6 ص 339 ❕صرف دامادی و خویشاوندی با پیامبر ، برای عثمان فضیلت نیست ، چنان که برای ابوالعاص که شرح حال او را در ذیل گفته ایم ، ازدواج با زینب ، سودی نداشت و فضیلتی را برایش به ارمغان نیاورد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/708 👌 و چنان که دو همسر لوط و نوح و فرزند نوح از رابطه خویشاوندی با دو پیامبر خدا بهره نبردند و عاقبت به شر شدند . ( هود 46 _ تحریم 10) ❕یا می بینیم که حضرت لوط ع ، برای هدایت قوم ظالمش ، پیشنهاد ازدواج با دختران خود را به آن قوم ظالم و کافر می دهد و می گوید ؛ « این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید» ( هود 78 ) ❕بنابراین ، صرف ازدواج و رابطه خویشاوندی با یک پیامبر ، نمی تواند دلیل بر سعادت و خوشبختی فرد محسوب شود . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌شیخ مفید نیز در این رابطه می نویسد ؛ « ازدواج عثمان با دو دختر پیامبر ، نمی تواند عجیبتر از پیشنهاد لوط به قومش برای ازدواج با دخترانش باشد ، لوط آنان را به ازدواج با دخترانش دعوت کرد ، در حالی که آنان کافر و گمراه بودند ... پیامبر دخترانش را به عثمان داد ، بر اساس آنکه عثمان به ظاهر مسلمان بود ، اگر چه عثمان پس از آن تغییر مسیر داد و آنچه عثمان پس از این ازدواج از خودش نشان داد ، تبعاتی بر عملکرد پیامبر ندارد ( زیرا پیامبر مامور به ظاهر بوده است )» 📚المسائل السرویه ، ص 94 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) . ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در روایتی آمده است ؛ « زمانی که امام علی علیه السلام ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد ؛ «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 ❕امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد . 👌پیامبر گرامی نیز مطابق ظاهر قضیه و اسلام ظاهری عثمان ، دو دختر خود را به عقد او در آورد و این به خودی خود ، دلیل بر فضیلت عثمان نمی باشد . ❔مطابق روایات اهلسنت ، عثمان نیز دامادی پیامبر را برای خود افتخار نمی دانست ، شاهد آن این است که در شب وفات همسرش رقیه ، به جای آنکه به خاطر از دست دادن افتخار دامادی پیامبر ، ناراحت باشد ، در آن شب مشغول خوشگذرانی شده بود ، تا جایی که پیامبر او را از دخول در قبر دخترش مانع شد ، در حالی که شوهر شایسته ترین فرد ، برای خاکسپاری همسرش می باشد ❕ 👌علمای اهلسنت نقل می کنند ؛ « زمانی که رقیه از دنیا رفت ، پیامبر فرمود ،کسی که دیشب با همسر خود ، همبستر شده داخل قبر نشود ، از این رو ، عثمان بن عفان داخل قبر نشد » 📚مسند احمد ، ج 3 ص 229 _ المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 51 ❕در نقل دیگر آمده است که ابوطلحه گفت که من با همسرم همبستر نشدم ( لذا به عوض عثمان وارد قبر شد )» 📚صحیح بخاری ج 1 ص 450 ❕شارحین اهلسنت می نویسند ؛ « عثمان در شب وفات همسرش ، بدون اهمیت به این مصیبت با دیگری همبستر شده و این به معنای قطع رابطه دامادی ، با پیامبر بود که به همین خاطر ، حضرت او را از این حق محروم نمود در حالی که او از ابوطلحه و دیگران برای داخل شدن در قبر سزاوار بود » 📚الروض الانف ج 3 ص 184 _ سمط النجوم العوالی ، ج 1 ص 512 ❕در روایات ما آمده است که عثمان از دامادی پیامبر گرامی ، بهره نبرد و عمویش مغیره بن ابی العاص را که از دشمنان اسلام بود ، در خانه خود ، پناه داد ، پیامبر گرامی به وحی الهی از این جریان مطلع شود و مغیره را به سزای اعمالش رساند ، عثمان بهانه کرد که رقیه جایگاه او را به پیامبر لو داده است ، لذا رقیه را مورد ضرب و شتم قرار داد که نهایتا رقیه پس از چند روز در منزل پیامبر ( به خاطر ضربات وارده بر او ) از دنیا رفت ، به خاطر همین ، پیامبر گرامی از ورود عثمان به قبر رقیه ممانعت کرد ؛ 📚الکافی ج 3 ص 251 👌و در نقلی صراحتا امام صادق ع فرمود ؛ « ان رقیه ... قتلها عثمان » « عثمان بود که رقیه را کشت » 📚الکافی ج 3 ص 236 ❔ممکن است بگویید چرا پیامبر گرامی ، عثمان را به خاطر نفاقش و آنچه که در مورد رقیه انجام داد ، تنبیه نکرد ، در روایتی خود پیامبر گرامی پاسخ داده و فرمود ؛ «اگر از اين اتّهام نمى‏ ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه‏ اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آن‏ها پيروز شد و پس از استحكام پايه‏ هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى‏ زدم (و اسلام را از شرّ آن‏ها راحت مى‏ كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ » 📚الکافی ج 8 ص 345 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که مدعی است جمع کردن بین نمازها ، همانند آنچه که شیعه انجام می دهد ، بدعت و حرام است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3359
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد ماندن اثر مهر و سجده کردن بر پیشانی افراد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1383
👌کاربری سوال کرده است که چگونه می تواند بهشت و جهنم و آخرت را برای فرد بی دین ثابت کنیم ، در ذیل در این رابطه دلائل عقلی ارائه داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/998
🤔پرسش ❔اثبات گناهکار بودن پیامبر اسلام 🔵 : و پيغمبر صلى اللّٰه عليه و آله به على عليه السلام فرمود : اى على همانا خداى تبارک و تعالى گناهانِ شيعه تو را بر دوش من نهاد ، آنگاه بخاطر من آنان را بخشيد آن است قول خداوند عزوجل : لِيَغْفِرَ لَكَ‌ اَللّٰهُ‌ مٰا تَقَدَّمَ‌ مِنْ‌ ذَنْبِكَ‌ وَ مٰا تَأَخَّرَ "فتح آیه 2" (ترجمه آیه : تا از ذنوب گذشته و اكنون تو درگذريم ) 🖋__طبق این روایات ، گناهان شیعیان از جمله : لواط ، زنای محسنه ، خوردن نجاسات و... ، طبق اراده الله همگی بر دوش محمد قرار گرفته شده و شیعیان بخشیده شده اند و سوره فتح آیه ۲ گواهی بر بخشیده شدن شیعیان و گناهکار بودن محمد می کند . حال آخوند بکوبد تو سرش و بگوید پیامبر معصوم بوده و... فایده ای ندارد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند خطاب به پیامبر گرامی می فرماید ؛ «ما براى تو فتح آشكارى فراهم ساختيم- تا خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد» ( فتح 1 _2 ) ❕ براى فهم معناى آيه بايد تعبيرات قبل و بعد آن، و تعبيراتى كه در خود آيه است دقيقاً مورد توجه قرار گيرد . در اين آيه با صراحت رابطه‏ اى در ميان «فتح» مزبور و آمرزش اين گناهان برقرار شده، مى ‏فرمايد: هدف از اين «فتح مبين» (صلح حديبيه يا به قول بعضى فتح مكه) اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بيامرزد. ❔از اين گذشته آمرزش گناهان گذشته قابل درك است، اما گناهانى كه هنوز صورت نگرفته چگونه ممكن است مشمول آمرزش الهى شود، آيا مفهوم اين سخن دادن چراغ سبز براى هرگونه گناه در آينده است؟ اين‏كه يك امر غير منطقى و نامعقول است. 👌دقت در اين دو نكته ما را به مفهوم واقعى آيه واقف مى‏ سازد و آن اين‏كه ؛ ❕ معمولًا هنگامى كه يك انقلاب الهى رخ مى‏ دهد، آنها كه منافع نامشروع‏شان بر اثر آن به خطر افتاده، و همچنين وفاداران به سنن خرافى و متعصب‏هاى بى‏ منطق، و متحجران خشك كه عقائد نادرست خويش را در خطر مى‏بيند، در برابر آن موضع مى‏ گيرند و براى درهم كوبيدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن مى‏ دهند، دروغ‏ها مى‏ پردازند، و تهمت‏ها مى ‏زنند، و گناهان مختلفى را براى رهبر آن انقلاب‏ رديف مى‏ كنند، از جمله اين‏كه او در ميان مردم تفرقه انداخته، به مقدسات توهين مى ‏كنند و مى‏ گويند ، هدفش رياست و حكومت بر مردم و رسيدن به مال و مقام است، آلت دست ديگران و مجرى اهداف بيگانگان است!! و اگر آن انقلاب پيروز نشود، نه تنها اين تهمت‏ها ادامه مى ‏يابد، بلكه پررنگ‏تر هم مى‏ شود، و اصولًا شكست انقلاب به عنوان دليلى بر صدق اين ادعاها تلقى خواهد شد. 👌ولى هنگامى كه با عنايات الهى انقلاب پيروز شد، سنت‏هاى خرافى درهم شكست، منافع نامشروع ظالمان قطع شد، و حقانيت دعوت آن رهبر آسمانى روشن گشت، تمام اين گناهان فرضى و تهمت‏ها چه آنها كه مربوط به گذشته بود، و چه آنها كه در آينده طرح مى‏ گشت و شايع مى‏ شد، همه برچيده خواهد شد، و هجوم و حمله و تهمت‏هاى ناروا جاى خود را به افسوس و ندامت و پشيمانى مى‏ دهد، و حتى منافقان كوردل و متعصباتى كه حاضر به ايمان آوردن نباشند خاموش مى ‏شوند، چون حناى خود را بى‏رنگ مى‏ بينند. ❕لذا خداوند به پيغمبرش مى‏گويد: ما اين فتح مبين را براى تو پيش آورديم تا خداوند تمام گناهان گذشته و آينده تو را (كه آنها به زعم خود بر مى ‏شمرند) بپوشاند و از ميان ببرد. ( «غفر» و «غفران» و «مغفرت» به گفته مقاييس اللغة در اصل به معناى پوشاندن چيزى است، و به همين جهت به آمرزش گناهان نيز اطلاق مى ‏شود. ) ❕و از اين‏جا روشن مى‏ شود چرا نسبت اين غفران به خدا داده شده، زيرا او وسائل آن را كه همان «فتح مبين» است فراهم ساخته است. 📚تفسیر نمونه ، ج 22 ص 19 👌در تفسیر المیزان می خوانیم ؛ « پس مراد از كلمه « ذنب » ، تبعات بد، و آثار خطرناكى است كه دعوت آن جناب از ناحيه كفار و مشركين به بار مى ‏آورد، و اين آثار از نظر لغت ذنب است، ذنبى است كه در نظر كفار وى را در برابر آن مستحق عقوبت مى ‏ساخت، هم چنان كه موسى ع در جريان كشتن آن جوان قبطى خود را گناه كار قبطيان معرفى نموده مى ‏گويد ؛ « وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » ( شعراء 14 ) ، ... مغفرت خدا نسبت به گناهان آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبت‏هايى كه به دنبال دارد، و آن به اين بود كه شوكت و بنيه قريش را از آنان گرفت. مؤيد اين معنا جمله" وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ ... وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً" است. » 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 18 ص 382 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕جالب اين‏كه در حديثى كه كه در كتاب «عيون الاخبار» از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل شده اشاره بسيار روشنى بر اين مطلب مى‏ بينيم آن‏جا امام عليه السلام در جواب سؤال مأمون از اين‏كه چگونه اين آيه با عصمت انبيا سازگار است؟ فرمود ؛ «هيچ‏كس نزد مشركان مكه گناهش بزرگتر از رسول خدا نبود» سپس در توضيح آن مى ‏فرمايد: «به خاطر اين‏كه‏ آنها سيصد و شصت بت مى ‏پرستيدند، هنگامى كه پيامبر آنها را به توحيد دعوت كرد بسيار بر آنان‏ گران آمد، و از روى تعجب گفتند: آيا او همه خدايان ما را به يك خدا تبديل كرده؟ چه چيز عجيبى است»؟! 👌سپس مى ‏افزايد ؛ « هنگامى كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح كرد خداوند فرمود «اى محمد! ما فتح آشكارى را براى تو فراهم كرديم تاگناهان گذشته و آينده‏اى كه نزد مشركان عرب، به خاطر دعوت به سوى توحيد، داشتى و دارى، ببخشد، چرا كه بعضى از مشركان ايمان آوردند، و بعضى نيز از مكه خارج شدند، و آنها كه باقى ماندند نمى‏ توانستند توحيد را، هنگامى كه پيغمبر مردم را به سوى آن مى‏ خواند انكار كنند لذا گناهش نزد آنها در اين مسأله (و ساير مسائلى كه به او نسبت مى ‏دادند) به خاطر پيروزى بر آنها بخشوده شد»! هنگامى كه مأمون اين تفسير را شنيد عرض كرد ؛ «آفرين بر تو اى ابا الحسن»! 📚عیون الاخبار ج 1 ص 202 _ الاحتجاج ، ج 2 ص 430 ❕همين معنا با تعبيرات ديگرى در حديثى كه سيّد بن طاوس در كتاب «سعد السعود» از طرق ائمه اهل‏بيت عليهم السلام روايت كرده است ؛ « نقل شده كه قريش و اهل مكه قبل از هجرت و بعد از آن، گناهان زيادى به پيامبر اسلام نسبت مى ‏دادند، هنگامى كه مكه فتح شد، و پيغمبر با آن كرامت و محبت با آن دشمنان بى ‏رحم رفتار كرد آنها از تمام گناهانى كه به او نسبت مى ‏دادند صرف نظر كردند». 📚تفسیر نور الثقلین ، ج 5 ص 56 ❕در پايان آيه مى‏ فرمايد ؛ «هدف ديگر از اين فتح مبين اين بوده كه نعمتش را بر تو تمام كند، و تو را به راه راست هدايت نمايد» 👌پيدا است كه با اين فتح بزرگ نعمت خداوند نه تنها بر پيامبر بلكه بر تمام جوامع اسلامى تكميل شد، زيرا براى هميشه دشمنان سر سخت اسلام شكست خوردند، و راه روشنى براى پيشرفت هرچه بيشتر در برابر آن حضرت و مسلمين قرار داده شد. 📚پیام قرآن ، ج 7 ص 144 👌بنابراین معنای آیه با توجه به روایاتی که در این زمینه وارد شده است ، همان است که در بالا گفته شد ، با این حال معاند به نقلی استناد کرده است که مقصود گناهان شیعیان است که بر پیامبر گرامی حمل شده و مورد آمرزش قرار گرفته است و بر اساس آن ، پیامبر گرامی را غیر معصوم جلوه می دهد ، پاسخی که ما به او می دهیم ؛ 1⃣نقل مورد استناد شما ، خلاف آنچه متبادر از آیه شریفه است و مستند روایی نیز دارد ، می باشد که در بالا مورد بحث ما قرار گرفت ‌. 2⃣نقل مورد استناد شما ، سندا مجهول و ضعیف است . در سند آن افرادی چون ؛ « احمد بن یحیی المکتب ، احمد بن محمد الوراق ، بشر بن سعید بن قبلویه ، عبدالجبار بن کثیر التمیمی ، محمد بن حرب الهلالی » وجود دارد که همه مجهول و ضعیف هستند ؛ 📚بهجه الامال ، ج 2 ص 173 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 479 _ ج 2 ص 30 _ ج 4 ص 369 _ زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 262 3⃣به فرض که روایت مورد استناد شما صحیح هم باشد ، و آنچه ما در پاسخ ارائه دادیم ، مرجوح باشد ، باز نقل شما با عصمت پیامبر اسلام تضادی ندارد ، زیرا مطابق آن نقل ، خداوند سنگینی گناهان شیعیان را بر پیامبر گرامی حمل کرده است تا به برکت وجود پیامبر گرامی ، گناهان آنان را بیامرزد ، نه آنکه پیامبر گرامی ، خودش شخصا ، آن گناهان را مرتکب شده باشد ؛ « حملنی ذنوب شیعتک ثم غفرها لی » @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌یکی از هموطنان زرتشتی ما ، اشکال کرده است که بدبختی های ایران ،مربوط به دوره پس از اسلام است ، در ذیل پاسخش را داده و وضعیت اسفناک ایران قبل از اسلام را شرح و تفصیل داده ایم تا بهتر متوجه نعمت اسلام شویم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1338
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه آیا براستی یوسف ع مرتکب گناهی شد که از همبند زندانی خود ، درخواست کمک برای آزادی از زندان را کرد ، پاسخش را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1476
👌کاربری سوال کرده است که مگر خداوند روزی رسان بندگانش نیست ، پس چرا میلیون ها نفر در آفریقا از گرسنگی می میرند و خداوند به آنان روزی نمی دهد❗️پاسخش را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1583
🤔 ❔لزوم تدریجی نزول قوانین الهی روشن است و لذا قران هم تدریجا نازل شده اما چرا این امر در تورات و ... رعایت نشده شاید یکی از دلایل سرپیچی بنی اسرائیل همین یکباره گی قوانین بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند صد و چهار کتاب نازل کرد ، ده کتاب بر آدم و پنجاه کتاب بر شیث و سی کتاب بر ادریس و ده کتاب بر ابراهیم ( که مجموعا یکصد کتاب می شود ) و تورات و انجیل و زبور و قرآن » 📚بحار الانوار ج11 ص60 ❕از میان کتب نازل شده بر انبیاء ، تنها قرآن بوده که تدریجی نازل شده است ، چنان که در نقل دیگری ، پیامبر اسلام در پاسخ به این پرسش که چرا به « قرآن » ، فرقان می گویند ، فرمود ؛ «چون آيه ‏ها و سوره ‏هايش، پراكنده [نازل شده‏] است. در غير الواح، فرو فرستاده شده، در حالى كه صُحُف و تورات و انجيل و زَبور، همگى، در مجموعه‏ اى از لوح و وَرَق، نازل شدند. » 📚علل الشرائع ج 2 ص 470 _ الاختصاص: ص 44، بحار الأنوار: ج 9 ص 304 ❕فلسفه نزول تدریجی قرآن را باید در سنگینی و پر عمق بودن و شرح و تفصیل مطالب آن ، و این که این کتاب در برادرنده و شرح دهنده کتب آسمانی پیشین بوده و هر آنچه که برای هدایت لازم بوده در آن قرار داده شده است ، جست ، چنان که فرمود ؛ « شايسته نيست (و امكان نداشت) كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود ولى👈 تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى) و تفصيلى است براى آنها،👉 و شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار جهانيان است. » ( یونس 37 ) ❕ و فرمود ؛ « اينها داستان دروغين نبود بلكه (وحى آسمانى است و) هماهنگ است با آنچه پيش روى او (از كتب آسمانى پيشين) است و👈 شرح هر چيز (كه پايه سعادت انسان است) 👉و هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى ‏آورند. » ( یوسف 111 ) ❕ و فرمود ؛ « و ما اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرديم كه 👈بيانگر همه چيز است،👉 و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است. » ( نحل 89 ) ❕و فرمود ؛ « چرا كه ما به زودى سختى سنگين را به تو القا خواهيم كرد. » ( مزمل 5 ) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 1⃣بنابراین لازم است کتابی با این سنگینی و عمق و شرح و تفصیل ، به تدریج نازل شود تا بهتر مورد فهم و استفاده و عمل قرار گیرد . 2⃣از سوی دیگر ، اگر بنا بود برنامه‏ هاى اسلام همه يك جا نازل شود، لازم بود يك جا نيز اجرا گردد، زيرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بين مى‏ برد، و مى ‏دانيم اجراى همه برنامه ‏ها اعم از عبادات، زكات و جهاد و رعايت تمام واجبات و پرهيز از تمام محرمات يك جا كار بسيار سنگينى بود كه موجب فرار گروه عظيمى از اسلام مى ‏شد ، پس چه بهتر كه تدريجا نازل شود، و تدريجا مورد عمل قرار گيرد. 3⃣و از سوی سوم ، رسالت پیامبر گرامی از رسالت موسی ع بسی سخت تر و پر مشقت تر بوده است ، نزول تدریجی قرآن برای تقویت قلب و اراده پیامبر ، در برابر دشواری ها و ناملایمات در طول سالهای دعوت بوده است ، چنان که قرآن می فرماید ؛ «و كافران گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نمى ‏شود؟ اين بخاطر آنست كه قلب تو را محكم داريم، و آن را تدريجا بر تو خوانديم. » ( فرقان 32 ) ❕نزول تدريجى قرآن سبب ارتباط دائم و مستمر پيامبر گرامی به مبدء وحى بود، اين ارتباط دائمى قلب او را قويتر، و اراده او را نيرومندتر مى‏ ساخت و تاثيرش در برنامه‏ هاى تربيتى او انكار ناپذير بود. 📚تفسیر نمونه ج 15 ص 82 ❕اما تورات به صورتی آنی نازل شد ، زیرا احکام و دستورات آن اجمالی و ساده ، و متناسب با فهم و درک ابتدایی بنی اسرائیل بود ، لذا آنان در یک لحظه می توانستند تورات را دریافت کنند و به اوامر و نواهی ساده آن، عمل کنند ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ء » « و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم و بيانى از هر چيز كرديم‏ » ( اعراف 145 ) ❕از تعبير « مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً » چنين استفاده مى‏ شود كه همه مواعظ و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسى ع نبود، زيرا مى‏ گويد ؛ « از هر چيزى، اندرزى براى او نوشتيم » 👌و اين به خاطر آن است كه آئين موسى ع آخرين آئين و شخص موسى ع خاتم انبياء نبود، و مسلما در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احكام الهى نازل گشت، ولى هنگامى كه مردم جهان به آخرين مرحله از تعليمات انبياء رسيدند، آخرين دستور كه شامل همه نيازمنديهاى مادى و معنوى مردم بود یعنی قرآن ، نازل گرديد. 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 361 ❕و از اينجا روشن مى ‏شود اينكه در بعضى از روايات در زمينه ترجيح مقام على ع بر مقام موسى ع آمده است كه على ع آگاه به همه قرآن بود و در قرآن بيان همه چيز آمده است (نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ) در حالى كه در تورات بخشى از اين مسائل آمده، طبق همين مطلب است‏ . 📚بصائر الدرجات ، ص 248 _ البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 2 ص 588 ❕سرپیچی های بنی اسرائیل ، نه به خاطر دفعی نازل شدن تورات ، بلکه به خاطر روحیه طغیان گری و تکبر و ناچیز شمردن دستورات الهی بود ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « ما به موسى كتاب (تورات) داديم، و بعد از او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و به عيسى بن مريم دلائل روشن بخشيديم، و او را بوسيله روح القدس تاييد نموديم، 👈آيا هر زمان پيامبرى بر خلاف هواى نفس شما آمد در برابر او تكبر كرديد 👉 (و از ايمان آوردن به او خود دارى نموديد و به اين قناعت نكرديد بلكه) عده‏ اى را تكذيب نموده، جمعى را بقتل رسانديد؟ » ( بقره 87 ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌کاربری سوال کرده است که چرا علی ع بدعت های خلیفه دوم را در زمان حکومت خویش از بین نبرد ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3110