🔸ادامه 👇
«ثُمَّ بَدَأَ فَضَرَبَ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام بِالسَّيفِ عَلى رَأسِهِ، فَاتَّقاهُ أميرُ المُؤمِنينَ بِدَرَقَتِهِ، فَقَطَعَها، وَثَبَتَ السَّيفُ عَلى رَأسِهِ. فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام: يا عَمرُو، أما كَفَاكَ أنّي بارَزتُكَ و أنتَ فارِسُ العَرَبِ، حَتَّى استَعَنتَ عَلَيَّ بِظَهيرٍ؟! فَالتَفَتَ عَمرٌو إلى خَلفِهِ، فَضَرَبَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام مُسرِعا عَلى ساقَيهِ [فَ] قَطَعَهُما جَميعا، وَارتَفَعَت بَينَهُما عَجاجَةٌ، فَقالَ المُنافِقونَ: قُتِلَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ. ثُمَّ انكَشَفَتِ العَجاجَةُ فَنَظروا فَإِذا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام عَلى صَدرِهِ، قَد أخَذَ بِلِحيَتِهِ يُريدُ أن يَذبَحَهُ، فَذَبَحَهُ، ثُمَّ أخَذَ رَأسَهُ و أقبَلَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَالدِّماءُ تَسيلُ عَلى رَأسِهِ مِن ضَربَةِ عَمرٍو، وسَيفُهُ يَقطُرُ مِنهُ الدَّمُ، وهُوَ يَقولُ وَالرَّأسُ بِيَدِهِ:
أنَا عَلِيٌّ وَابنُ عَبدِ المُطَّلِبِ المَوتُ خَيرٌ لِلفَتى مِنَ الهَرَبِ
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: ياعَلِيُّ ما كَرتَهُ؟ قالَ: نَعَم يا رَسولَ اللّهِ؛ الحَربُ خَديعَةٌ. »
📚تفسير القمّي: ج 2 ص 183، بحار الأنوار: ج 20 ص 226.
❕وهابی در ادامه اشکال کرده است که چرا پیامبر ، ندای عمر و بن عبدود را اجابت نکرد ، آیا این به آن معنا است که پیامبر گرامی ص هم می ترسیده است ❗️
👌در پاسخ او می گوییم که پیامبر گرامی ص ، شجاع ترین افراد بوده است ، چنان که شاگرد بزرگ مكتب آن حضرت اميرمؤمنان على ع درباره وضع پيامبر ص در ميدانهاى جنگ مى گويد: «كُنَّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَلَقَى الْقَوْمُ الْقَومَ اتَّقَيْنا بِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَمايَكُونُ احَدٌ اقْرَبَ الَى الْعَدُوِّ مِنْهُ» : «هنگامى كه آتش جنگ بر افروخته مى شد و دو گروه در مقابل هم قرار مى گرفتند ما به رسول خدا پناه مى برديم، و هيچ يك از ما به دشمن نزديكتر از او نبود.»
📚بحار الانوار، ج 16، ص 232- همين مضمون با كمى تفاوت در نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 9 آمده است.
❕در نقل دیگر فرمود ؛
«لَقَدْ رَأَيْتُنِي يَوْمَ بَدْرٍ وَنَحْنُ نَلُوذُ بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَهُوَ أَقْرَبُنَا إِلَى الْعَدُوِّ وَكَانَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ بَأْساً « من در روز جنگ بدر شاهد و ناظر بودم كه ما به پيامبر پناه مى برديم و او از همه ما به دشمن نزديكتر و از برجسته ترين جنگجويان در آن روز بود».
📚بحارالانوار، ج 16، ص 232
❕بنابراین ، این که پیامبر گرامی ص به نبرد عمرو بن عبدود نرفت ، از این جهت نبوده است که ایشان معاذ الله ترسی داشتند ، بلکه ایشان می خواستند ، فضل و شجاعت و فداکاری علی ع ، به جهانیان نشان دهند و در مقابل ، ترس و بزدلی خلفای اهلسنت را به رخ همگان بکشند ، تا جهانیان تا روز قیامت بدانند که شایسته ترین افراد ، برای جانشینی پیامبر ص ، علی ع ، است که شبیه ترین افراد به پیامبر ص از تمام جنبه ها خصوصا ، شجاعت در نبرد و مبارزه با دشمنان است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#توضیحاتی_در_مورد_خدعه_و_فریب_در_جنگ ؛
👌پس از پاسخ امروز ما به وهابیون در مورد خدعه و فریب در جنگ و عملکرد علی ع در مقابله با عمر بن عبدود ، معاندین که پس از پاسخ ما ، تازه متوجه این حکم اسلامی شده اند ، نسبت به این حکم ، اشکال و اعتراض کرده اند ، و آن را ناجوانمردی می دانند .
❕در حالی که « عملیات فریب » در جنگ ، از مسائل مسلم نظامی است و تمام ارتش های دنیا ، بر روی آن تکیه و تاکید دارند .
👌در اسلام نیز « خدعه و فریب » در جنگ ، جایز شمرده شده است تا انسان با فریب دشمن خونخوار ، از جان و مال و ناموس خود و مسلمین دفاع کند . روشن است خدعه زدن به دشمن جانی که به ممالک مسلمین مثلا حمله کرده است و قصد ویرانی و کشتار وسیع دارد ، هیچ قبح عقلایی و موجه ندارد ، بلکه امری پسندیده و مورد تاکید عقلاء نیز می باشد ، بر همین اساس امام باقر ع فرمود ؛
« به درستى كه على عليه السلام مى فرمود: «اگر پرندگان، مرا برُبايند، برايم دوست داشتنى تر است از اينكه چيزى را به پيامبر خدا نسبت دهم كه نفرموده است. از پيامبر خدا شنيدم كه در روز [جنگ] خندق مى فرمود ؛ « جنگ، نيرنگ است » ، مى فرمود « هر گونه كه مى خواهيد، سخن بگوييد ».
« الإمام الباقر عليه السلام: إنّ عَلِيّا عليه السلام كانَ يَقولُ: لَأَن تَخَطَّفَنِي الطَّيرُ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أقولَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما لَم يَقُل، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ في يَومِ الخَندَقِ: الحَربُ خُدعَةٌ. يَقولُ: تَكَلَّموا بِما أرَدتُم. »
📚تهذیب الاحکام ، ج 6 ص 162
👌امام على عليه السلام در یکی از حكمتهاى خود فرمود ؛
« در نبرد، به نيرنگ خويش بيشتر اعتماد كن تا به نيرويت، و [نيز] به پرهيز و احتياط خود، شادمانتر باش تا به كارزار و دليرى ات؛ چرا كه جنگ، جنگِ بى باكان، و غنيمتِ محتاطان است. »
«كُن فِي الحَربِ بِحيلَتِكَ أوثَقَ مِنكَ بِشِدَّتِكَ، وبِحَذَرِكَ أفرَحَ مِنكَ بِنَجدَتِكَ؛ فَإِنَّ الحَربَ حَربُ المُتَهَوِّرِ، وغَنيمَةُ المُتَحَذِّر »
📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 20 ص 312
❕قرآن نیز به گونه ای به مساله نیرنگ دشمن در جنگ ، صحه می گذارد و می فرماید ؛
« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ _ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير »
« اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد _ و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر در صورتى كه هدفش كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جايگاهى است. » ( انفال 15 _ 16 )
👌یعنی می توان به دشمن پشت کرد ، و دشمن گمان کند که انسان از نبرد فرار کرده است ، اما پشت کردن و فرار ظاهری برای حمله مجدد یا پیوستن به گروهی از مجاهدان باشد ، در این صورت پشت کردن به دشمن اشکالی ندارد ، و دشمن هم فریب می خورد و می توان بهتر به او ضربه زد ؛
« (إِلاّٰ مُتَحَرِّفاً لِقِتٰالٍ) أي تاركاً موقعه إلى موقع آخر أصلح للقتال من الأوّل، وكأنّه ينحرف عن وجه العدوّ ويُريه أنّه بصدد الفرار لكنّه يكرّ عليه ثانياً، وقد قيل: الحرب كرّ وفرّ. ويعدّ مثل ذلك خدعة عسكرية، وقد قيل: الحرب خدعة. »
📚منیة الطالبین في تفسیر القرآن المبین، سبحانی ، ج 12 ص 65
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕نمونه زیبای خدعه و فریب به دشمن را ما در نبرد احزاب شاهدیم ، جریان مذکور ، مطابق نقل کتاب « فروغ ابدیت ص 630 » ، چنین است ؛
« نعيم بن مسعود تازه مسلمان، در به هم زدن اتحاد ( یهود و مشرکین ) ، فوق العاده مؤثر بود. او مؤثرين نقشه را در متفرق ساختن سپاه شرك ريخت و عمل او از فعاليّتهاى جاسوسان زبردست عصر ما دستكمى ندارد، بلكه بالاتر و اهميت آن بيشتر است. وى خدمت پيامبر آمد و گفت: من يك فرد تازه مسلمانى هستم و با تمام اين قبايل دوستى ديرينه دارم، آنان از اسلام من آگاهى ندارند، اگر دستورى داريد بفرماييد اجرا كنم. پيامبر فرمود: كارى كن كه اين جمعيت پراكنده شود؛ يعنى اگر در اين راه براى حفظ يك سلسله مصالح عالى چارهجويى كنيد، مانعى ندارد، ( چرا که جنگ خدعه و فریب است ) .
❕«نعيم» مقدارى انديشيد، آنگاه سراغ قبيلۀ بنى قريظه رفت، كه در حقيقت ستون پنجم دشمن بوده و مسلمانان را از پشت سر تهديد مىكردند. وى وارد دژ «بنى قريظه» شد و مراتب دوستى و صميميت خود را به رخ آنها كشيد و قيافۀ همدردى و خيرخواهى گرفت و از هر درى سخن گفت؛ به طورى كه اعتماد «بنى قريظه» را به خود جلب كرد. سپس افزود: موقعيت شما با احزاب متفق (قريش و غطفان) تفاوت دارد ، زيرا مدينه مركز زندگى فرزندان و زنان شما است و تمام ثروت شما در اينجا قرار گرفته و به هيچ روى براى شما امكان ندارد از اين نقطه به جاى ديگر منتقل شويد، ولى احزاب متفق كه به جنگ محمد آمدهاند، مركز زندگى و تجارت آنها بيرون از مدينه و دور دست است.
❕اگر آنان فرصتى به دست آورده و در جنگ پيروز شوند، به هدف خود رسيدهاند و اگر در اين راه با شكست مواجه شدند بىدرنگ از اين نقطه كوچ كرده، راه خود را پيش گرفته و به مراكز خود، كه از تيررس محمد دور است، برمىگردند.
👌 پيشنهاد مىكنم در اين مورد فكر كنيد، اگر احزاب در اين جنگ پيروز نشدند و به مراكز خود بازگشتند، در اين صورت شما در چنگال قدرت مسلمانان قرار خواهيد گرفت. من تصور مىكنم، صلاح در اين است كه اكنون كه به احزاب پيوستهايد در اين تصميم باقى بمانيد، ولى براى اينكه احزاب در ميان جنگ، شما را تنها نگذارند و به محل خود برنگردند، چند نفر از اشراف و سران آنها را به عنوان گروگان بگيريد، تا در روز سختى آنان شما را رها نكرده و كار را به پايان برسانند، زيرا آنان ناچارند براى نجات شخصيتهاى خود، تا آخرين نفس با محمد نبرد كنند. نظر «نعيم» به اتفاق آرا تصويب شد و او مطمئن شد كه سخن وى در دل آنها كاملا مؤثر افتاد. سپس از دژ آنها بيرون آمد و به اردوگاه احزاب رفت. وى با سران قريش سوابق دوستى داشت، با آنان نيز تماس گرفت و چنين گفت: «بنى قريظه» از شكستن پيمان خود با محمد، سخت پشيمانند و اكنون به طريقى مىخواهند آن را جبران كنند.
❕آنان تصميم گرفتهاند چند نفر از اشراف شما را گروگان بگيرند و تحويل محمد دهند و از اين راه صداقت خود را تثبيت كنند و محمد آنها را بلافاصله بكشد. اين مطلب را قبلا با محمد در ميان گذاشته و به او قول دادهاند كه بعد از اين او را پشتيبانى كرده و با شما تا آخرين نفس مبارزه كنند و محمد نيز با اين قرارداد موافقت كرده است. بنابراين، اگر يهود از شما گروگان بخواهند، مبادا موافقت كنيد؛ بدانيد كه عاقبت آن خطرناك است. گواه روشن بر اين كار آنكه شما فردا از آنها بخواهيد وارد جنگ شوند و از پشت سر به محمد حمله كنند، خواهيد ديد كه هرگز قبول نخواهند كرد و مطالبى پيش خواهند كشيد. سپس از آنجا به اردوگاه «غطفان» رفت و در آنجا با شيوه مخصوصى سخن را آغاز كرد. وى گفت: شما قبيله غطفان ريشه و اصل من هستيد. گمان نمىكنم مرا در گفتارم متهم كنيد؛ من با شما سخنى خواهم گفت، ولى تمنا دارم كه آن را با كسى بازگو نكنيد، همه او را به صداقت و دوستى پذيرفتند. سپس او مطلبى را كه به قريش گفته بود، به طور مشروح بازگفت و آنان را از عواقب كار بنى قريظه برحذر داشت و گفت: مبادا به خواهش آنها پاسخ مثبت بگوييد. وى مأموريت خود را به نحو احسن انجام داد، سپس مخفيانه به اردوگاه مسلمانان آمد. اين شايعه را كه يهوديان بنى قريظه مىخواهند از نيروهاى عرب گروگان بگيرند و آنها را تحويل مسلمانان بدهند، در ميان ارتش اسلام پخش كرد. البته منظور از پخش شايعه اين بود كه مطلب از كرانههاى خندق تجاوز كرده و به گوش لشكر عرب برسد.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕ابو سفيان، شب شنبه تصميم گرفت كه كار را يك سره سازد. از اينرو، سران قريش و غطفان، نمايندگانى به دژ «بنى قريظه» اعزام كرده و به آنها گفتند: اينجا منطقه زندگى ما نيست، چارپايان ما دستخوش هلاك شدهاند، شما فردا از پشت سر حمله كنيد، تا كار را يكسره سازيم. فرمانده «بنى قريظه» در پاسخ نمايندگان احزاب گفت: فردا روز شنبه است و ما ملت يهود در چنين روزى دست به هيچ كارى نمىزنيم، زيرا گروهى از گذشتگان ما در چنين روزى دست به كار زدند و گرفتار عذاب الهى شدند. علاوه بر اين ما در صورتى اقدام به جنگ مىكنيم كه عدهاى از بزرگان احزاب، به عنوان گروگان در دژ ما باشند، تا شما براى نجات آنها تا آخرين نفس جنگ كنيد و ما را در ميان كار تنها نگذاريد. نمايندگان قريش بازگشتند و مطالب را به سمع سران احزاب رسانيدند. همگى گفتند: دلسوزى «نعيم» درست بوده و «بنى قريظه» مىخواهند با ما از در حيله وارد شوند. بار ديگر نمايندگان قريش با سران بنى قريظه تماس گرفتند و گفتند: اين مطلب كه ما اشراف خود را گروگان بدهيم عملى نيست؛ حتى ما حاضر نيستيم يك نفر را در اختيار شما بگذاريم. اگر شما مايليد، فردا حمله كنيد و ما شما را يارى مىكنيم. سخنان نمايندگان، آن هم با اين لحن كه ما حتى يك نفر هم گروگان در اختيار شما نمىگذاريم، ترديدى در صدق گفتار نعيم براى بنى قريظه نگذاشت و همگى گفتند: حق همان است كه نعيم مىگفت. قريش مآلانديش است، اگر خود را در اين جنگ موفق و پيروز نديد، راه خود را پيش خواهد گرفت و ما را در چنگال مسلمانان رها خواهد كرد. »
📚سيرۀ ابن هشام، ج 2، ص 229-231 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 242-243.
👌می بینیم که نعیم بن مسعود به زیبایی ، مطابق با راهنمایی پیامبر ص ، از عملیات فریب و خدعه استفاده می کند و اتحاد دشمن خونخوار را در هم می شکند .
❕با توجه به آن که نبرد در اسلام دفاعی است ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3421
👌جواز خدعه و فریب ، تنها در برابر دشمن جانی و مهاجمی ، مصداق پیدا می کند که قصد نابود سازی افراد مسلمین و به تاراج بردن اموال آنان را دارند ، در چنین حالتی می توان با خدعه و فریب ، او را به عقب راند و از کشتار و تاراج وسیع او جلوگیری نمود ، چنین خدعه و نیرنگی ، مورد تایید و تاکید عقلای عالم می باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#پاسخی_به_معاندین_که_مدعی_تناقض_گویی_ما_شده_اند
🤔#پرسش
❔آخوند شیاد حوزه علمیه به شیکترین شکل ممکن نشان داده که کل مناقشاتش در مورد صحت و ضعف روایات، هیاهویی بر سر هیچ است و در عمل، خودش هرجا که نفعش اقتضا کند روایتی را ضعیف یا تقیه معرفی میکند و بالعکس!
به عنوان مثال در بحث محدودیت نگاه مالک به کنیز شوهردارش، چون نفعش اقتضا میکند به روایتی از قرب الاسناد استناد میکند که بر طبق آن، از زیر ناف تا زانوی کنیز، جزو عورت کنیز محسوب شده و مالک کنیز حق ندارد به آن نظر کند
اما در جای دیگر میگوید: در اسلام حد عورت کنیز از زیر ناف تا زانو نیست و ملحدینی که حد عورت کنیز در اسلام را از زیر ناف تا زانو معرفی میکنند بیسوادی بیش نیستند . چرا که روایت مذکور ضعیف بوده و اساساً امام تقیه کرده
به راستی که دروغگو کم حافظه است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌معاندین جیره خوار با تقطیع پاسخهای ما و تناقض تراشی ، در صدد خوش رقصی در برابر اربابان آمریکایی و اسرائیلی خود هستند تا اندک جیره بیشتری از دست آنان ارتزاق کنند ، که نمونه این تقطیع و تدلیس ، در مطلب فوق نمایان است .
❕در مباحث گذشته ، دو بحث مورد توجه ما قرار گرفته است ؛
1⃣ما در گذشته یاد آور شدیم که مقصود از « عورت » که پوشاندن آن حتی در برابر محارم ، لازم است ، شامل « قبل و دبر در زن و قبل و دبر و بیضتان در مرد » می شود ، آن هم به حسب روایات متعددی که در این زمینه از اهلبیت ع داریم ؛
📚وسائل الشیعه ج 2 ص 34 باب 4
❕و مرحوم صاحب عروه و فقهایی که بر عروه تعلیقه زده اند ، همین قول را پسندیده اند ؛ « العوره فی الرجل القبل و البیضتان و الدبر ، و فی المراه القبل و الدبر »
📚العروه مع التعلیقات ، ج 1 ص 138
❕نقلی هم که عورت را ما بین ناف و زانو می داند ، از روی تقیه و موافق با عقاید اهلسنت ، صادر شده است و راوی روایت هم ، فردی سنی مسلک است ؛
📚الحدائق الناضره ، ج 7 ص 7
2⃣اگر ارباب ، کنیز خود را به عقد دیگری در آورد ، دیگر حق ندارد که به بدن کنیز نگاه کند و با او معامله همسری کند و با نگاه به او یا لمس او ، از او لذت ببرد .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕راوی می گوید ؛
« به امام صادق ع گفتم ؛
« اگر انسان كنيز خود را با غلام خود تزويج كند، آيا كنيز او مى تواند مانند سابق به خدمات ارباب قيام كند و اندام عريان ارباب را ( بشويد ) ؟ و يا ارباب مى تواند مانند سابق بدن عريان كنيز را ببيند؟ امام صادق ع اظهار كراهت كرد »
« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُزَوِّجُ مَمْلُوكَتَهُ عَبْدَهُ أَ تُقَوَّمُ عَلَيْهِ كَمَا كَانَتْ تُقَوَّمُ فَتَرَاهُ مُنْكَشِفاً أَوْ يَرَاهَا عَلَى تِلْكَ الْحَالِ فَكَرِهَ ذَلِك »
📚الکافی ج 5 ص 480
❕در روایت دیگر فرمود ؛
« ارباب حق لمس کنیز را دیگر ندارد » « لا ینبغی له ان یمسها »
📚التهذیب ، ج 7 ص 457
❕همینطور در روایات دیگر ، تصریح شده است که تمام بدن زن نامحرم ، چه زن آزاد و چه کنیز ، پوشاندن آن لازم است ، که طبیعتا غیر محرمشان ، حق نگاه به اندام و بدن آنها را ندارند ، در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1830
❕این دو مقدمه و دو مطلب مسلم در فقه شیعه است ، حال به بررسی ادعای معاند می پردازیم . در روایتی از امام باقر ع آمده است ؛
« زمانی که مرد ، کنیزش را به ازدواج دیگری در می آورد ، به عورت او نباید نگاه کند ، و عورت ما بین ناف تا زانو است »
« إِذَا زَوَّجَ الرَّجُلُ أَمَتَهُ فَلَا يَنْظُرَنَّ إِلَى عَوْرَتِهَا وَ الْعَوْرَةُ مَا بَيْنَ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ »
📚قرب الاسناد ص 49 _ وسائل الشیعه ، ج 21 ص 148
❕در این روایت دو حکم بیان شده است ؛
1⃣مالک دیگر حق نگاه کردن به کنیز شوهر دار خود را ندارد ، چرا که کنیز به او نامحرم است .
2⃣حد عورت ، ما بین ناف تا زانو است .
❕فراز اول روایت ، مورد قبول ما و موافق روایات ما است ، زیرا ارباب حق نگاه به بدن کنیز شوهر دار خود را ندارد ، چه عورت باشد ، چه ناف و زانو و سایر نقاط بدنش ، لذا ما در گذشته به این روایت در موضوع « ممنوعیت نگاه ارباب به کنیز ازدواج کرده » ، استناد کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2365
2⃣بخش دوم روایت در موضوع حد عورت است ، که این بخش موافق روایات ما نیست ، و ما گفتیم که مطابق تقیه و موافق روایات اهلسنت صادر شده است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3699
❕بنابراین استدلال ما به این روایت ، در یک موضوع نبوده است ، تا تناقض گویی در کلام ما رخ داده باشد ، بلکه در دو موضوع بوده است ، آنجایی که بحث ممنوعیت و نامحرم بودن ارباب به کنیز ازدواج کرده و نظر و نگاه به بدنش را مطرح می کند ، مورد قبول ما و موافق روایات ما است ، لذا به فراز ممنوعیت استدلال کرده ایم ، و آنجایی که بحث حد عورت را بیان می کند ، خلاف روایات ما است و گفته ایم این فراز از روی تقیه صادر شده است .
معاندین بیسواد نمی دانند که برای تحققق تناقض در کلام ، وحدت موضوع شرط است ، چنان که منطقیین می گویند ؛
« در تناقض، هشت وحدت شرط دان ، وحدت «موضوع» و «محمول» و «مكان» ، وحدت «شرط» و «اضافه»، «جزء و كلّ» «قوه» و «فعل» است در آخر «زمان» »
📚فلسفه اسلامی و اصول دیالک تیک ، سبحانی ، ص 110
👌و در بحث ما و روایت مورد نظر ، وحدت موضوع نبوده است ، دو موضوع مد نظر بوده و مورد بحث واقع شده است ، اما معاندین با تدلیس و تقطیع ، وانمود می کنند که یک موضوع بوده و تضاد و تناقض در کلام ما رخ داده است و با آب و تاب و فحاشی این مساله را در کانالهای خود مطرح می کنند ، غافل از آنکه راه به جایی نمی برند .
❕معاند مدلس ، مدعی شده است که در گذشته نیز ما دچار دروغگویی و عوام فریبی شده ایم و مچ ما را گرفته است ، در حالی که همان موقع که اشکال مورد نظر را مطرح کرد ، پاسخش را دادیم ، اما چه کنیم که نانش در مفت خوری و دروغ گویی و خوش رقصی در برابر اربابان است و چاره ای جز این تقطیع و وارونه جلوه دادن مطالب ندارد ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3620
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
🧐پرسش
❗️استیون هاوکینگ: این سوال که «آیا خدا جهان را خلق کرده» سوالی بی معنیست؛ چرا که اساساً زمانی قبل از بیگ بنگ وجود نداشته که خدا بخواهد جهانی را خلق کند! درست مانند کسی که میپرسد «لبه زمین کجاست؟!»؛ حال آنکه اساساً زمین گرد است و لبه ندارد!
💠پاسخ را در ذیل بخوانید 💠
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3720
#پاسخی_به_هاوکینگ_در_مورد_خلقت_جهان_توسط_خداوند
🤔#پرسش
❔استیون هاوکینگ: این سوال که «آیا خدا جهان را خلق کرده» سوالی بی معنیست؛ چرا که اساساً زمانی قبل از بیگ بنگ وجود نداشته که خدا بخواهد جهانی را خلق کند! درست مانند کسی که میپرسد «لبه زمین کجاست؟!»؛ حال آنکه اساساً زمین گرد است و لبه ندارد!
برخی از مسلمین علاقه مند به فلسفه سعی کردهاند با این توجیه که «خدا فرای از زمان و مکان است» بگویند مسئله عدم وجود زمان قبل از بیگ بنگ، خدشهای به آفریننده بودن خدا وارد نمیکند!». در پاسخ میگوییم: متاسفانه بیسوادی محمد در قرآن کارتان را خراب کرده، چرا که او دقیقا به تقلید از کتب یهود و مسیحیت، در توصیف نحوه خلقت جهان گفته که الله جهان را در ۶ روز خلق کرده! (یعنی برای قبل بیگ بنگ قائل به زمان شده!):
▪️آیه ۳۸ سوره ق: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» ← «ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز آفريديم » ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌چه ارتباطی بین عدم وجود زمان و شب و روز قبل از بیگ بنگ و خالقیت خداوند وجود دارد تا بتوان عدم وجود زمان را دلیلی بر عدم خالقیت خداوند دانست ؟
❕زمان و مکان و عالم هستی وجود نداشت و توسط خداوندی که ما فوق زمان و مکان است ، از نیستی به هستی آمد و آفریده شد ، این سخن چه اشکالی دارد ❗️
👌پرودگار ما خالق زمان و مکان و شب و روز و پدید آورنده آن است و محدود به زمان و مکان نیست تا کسی بخواهد این مساله را دلیلی بر نفی خالقیت او بگیرد .
❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« خداوند والا و بلند مرتبه، با زمان و مكان و با حركت و جابه جايى و سكون، وصف نمى شود؛ بلكه او آفريدگار زمان و مكان و حركت و سكون است. خدا از آنچه مى گويند، برترىِ سترگى دارد. »
« إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لا يُوصَفُ بِزَمانٍ ولا مَكانٍ ولا حَرَكَةٍ ولَا انتِقالٍ ولا سُكونٍ، بَل هُوَ خالِقُ الزَّمانِ وَالمَكانِ وَالحَرَكَةِ وَالسُّكونِ، تَعالَى اللّهُ عَمّا يَقولونَ عُلُوّا كَبيرا »
📚امالی صدوق ، ص 279 _ توحید صدوق ص 184
❕و در نقل دیگر فرمودند ؛
«إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يُوصَف ُبِمَكانٍ وَ لاٰ يَجْري عَلَيْهِ زَمٰانٌ » «خداوند هرگز مكانى ندارد و زمان بر او حاکم نیست »
📚توحید صدوق ص 175
❕امام على عليه السلام در پاسخ به اين سخن كه خداوندگار ما پيش از آن كه آسمانى و زمينى بيافريند، كجا بود؟ فرمود ؛
«كجا ، پرسش از مكان است، حال آن كه خدا بود و مكانى نبود. »
« لَمّا قيلَ لَهُ: أَينَ كانَ رَبُّنا قَبلَ أَن يَخلُقَ سَماءً و أَرضا؟: «أَينَ» سُؤالٌ عَن مَكانٍ، وكانَ اللّهُ ولا مَكان »
📚الكافي: ج 1 ص 90 ح 5، التوحيد: ص 175
❕امام كاظم عليه السلام فرمود ؛
« خداوند والا و بلند پايه، همواره بى زمان و بى مكان بوده است و او اكنون همان سان است كه بود؛ جايى از او تهى نيست و مكانى او را [از مكانى ديگر] باز نمى دارد و در مكانى فرو نمى آيد. »
« إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى كانَ لَم يَزَل بِلا زَمانٍ ولا مَكانٍ، وهُوَ الآنَ كَما كانَ لا يَخلو مِنهُ مَكانٌ، ولا يَشغَلُ بِهِ مَكانٌ، ولا يَحُلُّ في مَكان »
📚التوحيد: ص 178 ح 12 _ بحار الأنوار ، ج 3 ص 327 ح 27.
❕بر همین اساس ، در کتاب « اعتقاد ما » می خوانیم ؛
« ما معتقديم ، او وجودى است بى نهايت از هر نظر ، از نظر علم و قدرت، حيات ابديّت و ازليّت و به همين دليل در زمان و مكان نمى گنجد، چرا كه زمان و مكان هر چه باشد محدود است، ولى در عين حال همه جا و در هر زمان حضور دارد چرا كه فوق زمان و مكان است.
👌«وَ هُوَ الَّذى فِى السماءِ اله وَ فِى الارْضِ اله وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَليم؛ او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود، و او حكيم و عليم است». ( زخرف 84 ) «وَهُوَ مَعَكُمْ ايْنَما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلونَ بَصير؛ او با شماست هر جا كه باشيد و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهيد بيناست». ( حدید 4 )
👌آرى او به ما از ما نزديكتر است، او در درون جان ماست و او در همه جاست، و در عين حال مكانى ندارد: «وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ؛ و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم»! ( ق 16 )
❕«هُوَ الاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىءٍ عَليم » « اوست آغاز و پايان، و پيدا و پنهان و او به هر چيز داناست». ( حدید 3 )
📚اعتقاد ما ، مکارم شیرازی ، ص 15
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در رابطه با خلقت آسمانها و زمین هم ، خداوند در آیاتی تصریح می کند که این خلقت در شش روز و شش دوره بوده است و می فرماید ؛
« إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْش »
« پروردگار شما خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس به تدبير جهان هستى پرداخت » ( اعراف 54 )
❕بحث از آفرينش جهان در شش روز، در هفت مورد از آيات قرآن مجيد آمده است ، ولى در سه مورد، علاوه بر آسمانها و زمين، « ما بينهما » (آنچه در ميان زمين و آسمان قرار دارد) نيز به آن اضافه شده است كه در حقيقت توضيحى است براى جمله قبل، زيرا همه اينها در معنى آسمانها و زمين جمع است .
( آيه 3 يونس و 7 هود و 59 فرقان و 4 سجده و 38 ق و 4 حديد. )
❔در اينجا فورا اين سؤال به ذهن مى آيد كه قبل از آفرينش زمين و آسمان شب و روزى وجود نداشت، كه اينها در آن آفريده شود، شب و روز از گردش زمين به دور خود و در برابر نور آفتاب به وجود مى آيد ❗️
👌ولى با توجه به مفهوم وسيع كلمه « يوم » (روز) و معادل آن در زبانهاى ديگر، پاسخ اين سؤال روشن است، زيرا بسيار مى شود كه « يوم » به معنى « يك دوران » به كار مى رود، خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال، شواهدى كه اين حقيقت را ثابت مى كند و نشان مى دهد يكى از معانى « يوم » همان « دوران » است فراوان مى باشد ؛
1⃣ در قرآن صدها بار كلمه يوم و ايام به كار رفته است، و در بسيارى از موارد به معنى شبانه روزى معمول نيست، مثلا تعبير از عالم رستاخيز به « يَوْمَ الْقِيامَةِ » نشان مى دهد كه مجموعه رستاخيز كه دورانى است بسيار طولانى به عنوان « روز قيامت » شمرده شده است، از پاره اى از آيات قرآن استفاده مى شود كه روز رستاخيز و محاسبه اعمال مردم پنجاه هزار سال طول مى كشد (سوره معارج آيه 4) .
2⃣ در متن كتب لغت نيز مى خوانيم كه « يوم » گاهى به مقدار زمان ميان طلوع و غروب آفتاب گفته مى شود و گاهى به مدتى از زمان، هر مقدار بوده باشد .
« راغب در مفردات مى گويد: اليوم يعبر به عن وقت طلوع الشمس الى غروبها و قد يعبر به عن مدة من الزمان اى مدة كانت »
📚مفردات الفاظ القرآن ، ماده یوم ، ص 894
3⃣ در روايات و سخنان پيشوايان دينى نيز كلمه « يوم » به معنى دوران بسيار آمده است، چنان كه امير مؤمنان على ع در نهج البلاغه مى فرمايد ؛
« الدهر يومان يوم لك و يوم عليك » « دنيا براى تو دو روز است، روزى به سود تو است و روزى به زيان تو »
📚نهج البلاغه ، نامه 72
4⃣در ذيل همين آيه از تفسير على بن ابراهيم نيز مى خوانيم كه امام ع فرمود ؛
« فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ يعنى فى ستة اوقات » « شش روز يعنى شش وقت و دوران »
📚تفسیر قمی ج 1 ص 236 _ تفسیر البرهان ، ج 2 ص 559
5⃣در گفتگوهاى روزمره و اشعار شعرا در زبانهاى مختلف كلمه يوم و معادل آن نيز به معنى دوران زياد ديده مى شود، مثلا مىگوئيم كره زمين يك روز گداخته و سوزان بود و روز ديگر سرد شد و آثار حيات در آن آشكار گرديد، در حالى كه دوران گداختگى زمين به ميلياردها سال بالغ مى شود.
👌يا اينكه مى گوئيم يك روز بنى اميه خلافت اسلام را غصب كردند، و روز ديگر بنى عباس، در حالى كه دوران خلافت هر يك به دهها يا صدها سال بالغ مى گردد.
❕از مجموع بحث فوق چنين « نتيجه » مى گيريم كه خداوند مجموعه زمين و آسمان را در شش دوران متوالى آفريده است، هر چند اين دورانها گاهى به ميليونها يا ميلياردها سال بالغ شده است و علم امروز هيچگونه مطلبى را كه مخالف اين موضوع باشد بيان نكرده است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در اينجا سؤال ديگرى نيز مطرح مى شود كه خداوند با وجود قدرت بى انتهايى كه دارد مى توانست همه آسمانها و زمين را در يك لحظه بيافريند، چرا آنها را در اين دورانهاى طولانى قرار داد؟
👌پاسخ اين سؤال را از يك نكته مى توان دريافت و آن اينكه آفرينش اگر در يك لحظه مى بود، كمتر مى توانست از عظمت و قدرت و علم آفريدگار حكايت كند، اما هنگامى كه در مراحل مختلف، و چهره هاى گوناگون، طبق برنامه هاى منظم و حساب شده، انجام گيرد، دليل روشنترى براى شناسايى آفريدگار خواهد بود، فى المثل اگر نطفه آدمى در يك لحظه تبديل به نوزاد كامل مى شد، آن قدر نمى توانست عظمت خلقت را بازگو كند، اما هنگامى كه در طى 9 ماه، هر روز در مرحله اى، و هر ماه به شكلى، ظهور و بروز كند مى تواند به تعداد مراحلى كه پيموده است نشانه هاى تازه اى از عظمت آفريدگار بدست دهد.
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 203
❕بر همین اساس امام رضا ع فرمود ؛
« آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، هرچند مى توانست آنها را در چشم بر هم زدنى بيافريند؛ امّا آنها را در شش روز آفريد تا آنچه را از آنها مى آفريند، تدريجاً به فرشتگان بنماياند، و فرشتگان از طريق پيدايش آنچه پديد مى آيد، تدريجاً به قدرت خداوندِ بلندنام پى ببرند».
« كانَ قادِراً عَلى أن يَخلُقَها في طَرفَةِ عَينٍ، ولكِنَّهُ عز و جل خَلَقَها في سِتَّةِ أيّامٍ؛ لِيُظهِرَ لِلمَلائِكَةِ ما يَخلُقُهُ مِنها شَيئاً بَعدَ شَيءٍ، وتَستَدِلَّ بِحُدوثِ ما يُحدَثُ عَلى اللَّهِ تَعالى ذِكرُهُ مَرَّةً بَعدَ مَرَّةٍ »
📚التوحيد: ص 320 ح 2، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 1 ص 134 ح 33، الاحتجاج: ج 2 ص 393 ح 302،
❕و علی ع فرمود ؛
«خداوند ، قوانين اديان و آيات احكام را در اوقاتى مختلف فرو فرستاد، همچنان كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد. اگر مى خواست كه آنها را در كمتر از چشم به هم زدنى بيافريند، هر آينه مى آفريد؛ امّا او درنگ كردن و مدارا نمودن [خويش] را نمونه اى براى امينان خود و تأكيد حجّتش بر بندگان قرار داد. »
« إنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكرُهُ أنزَلَ عَزائِمَ الشَّرائِعِ وآياتِ الفَرائِضِ في أوقاتٍ مُختَلِفَةٍ، كَما خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ في سِتَّةِ أيّامٍ، ولَو شاءَ أن يَخلُقَها في أقَلَّ مِن لَمحِ البَصَرِ لَخَلَقَ، ولكِنَّهُ جَعَلَ الأَناةَ وَالمُداراةَ مِثالًا لِامَنائِهِ، وإيجاباً لِلحُجَّةِ عَلى خَلقِه »
📚الاحتجاج ، ج 1 ص 254
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#مقبره_علی_علیه_السلام_در_مزار_شریف_افغانستان
🤔#پرسش
❔آیا میدانید مزار شریف کجاست ؟ بله در افغانستان است سؤال دوم چرا اسم مزار شریف را بر این شهر گذاشتهاند؟ چون علی ابن ابیطالب در آنجا دفن شده است. لذا به مزار ایشان مزار شریف میگویند و اسم این شهر را به همین نام قرار دادند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕در ذیل مفصل توضیح داده ایم که جسد مطهر امیر مومنان علیه السلام ، در نجف ، در جایگاه کنونی که به عنوان مرقد علی ع ، شناخته می شود ، به خاک سپرده شده است و همانجا مرقد ایشان می باشد ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3173
❕بر همین اساس ، علامه مجلسی می نویسد ؛
« بدان كه در برخى زمانها بين مخالفان در جاى قبر شريف آن حضرت اختلاف بود. عدّه اى معتقد بوده اند كه آن حضرت در صحن مسجد كوفه مدفون است و عدهاى گفته اند در دارالحكومه دفن شده است. نيز گفته اند كه امام حسن عليه السلام او را به مدينه برده و در بقيع دفن كرده است. برخى از جاهلان شيعه هم او را در آرامگاهى در كَرْخ زيارت مى كردند.
👌اجماع شيعه بر آن است كه آن حضرت در غَرى ( نجف ) در جايگاهى كه ميان عام و خاص معروف است، دفن شده و اين نزد شيعه از متواتره است و نسل در نسل از ائمّه دين عليهم السلام آن را روايت كرده اند. سبب اين اختلاف هم پنهان داشتن قبر آن حضرت از بيم خوارج و منافقان بوده است و جاى قبر را جز شيعيان خاصْ كسى نمى شناخت، تا آن كه در زمان سَفّاح، امام صادق عليه السلام وارد حيره شد و قبر آن حضرت را براى پيروان او آشكار ساخت. از آن روز تاكنون همه شيعيانْ او را در همين مكان زيارت مى كنند. عبد الكريم بن احمد بن طاووس، كتابى در تعيين جايگاه قبر آن حضرت نوشته و گفته هاى مخالفان را رد كرده است. نام كتاب را فرحة الغرىّ ناميده و در آن اخبار متواترى را آورده است كه ما در ابو اب مختلف كتاب خود آن را پراكنديم. »
« ... قد اجتمعت الشيعة على أنه ع مدفون بالغري في الموضع المعروف عند الخاص و العام و هو عندهم من المتواترات رووه خلفا عن سلف إلى أئمة الدين صلوات الله عليهم أجمعين ...»
📚بحار الانوار ج 42 ص 337
❕در مزار شريف مقبرهاى است كه به نام امام على عليه السّلام ساخته شده، و مردم عوام (شيعه و سنى) از راههاى دور و نزديك به زيارت آن مىروند و آن را به نام سخى (امام على) زيارت مىكنند. مىگويند در گذشته فردى به نام «سيد على» در اين مكان مدفون بوده و مردم ازسر اعتقاد به زيارت وى مىرفتهاند، تا اينكه بارگاه و مقبرهاى به نام امام على بر روى آن قبر ساختند.
📚شیعیان افغانستان ص 380
❕واقعيت اين است كه مزار شريف ، مرقد يكى از سادات، يعنى يكى از نوادگان امام حسن مجتبى عليه السّلام بوده كه به نه واسطه به آن حضرت پيوند داشته و مدتى در خطۀ بلخ حاكم بوده است « ابى الحسن على بن ابى طالب بن عبيد الله بن على بن حسن بن حسين بن جعفر بن عبيد اللّه بن حسين اصغر بن على بن الحسن السبط عليه السّلام »
📚انساب آل ابى طالب، به نقل از: ريحانة الادب، ج 8، ص 127؛ آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، ص 77.
❕که به خاطر اشتراکی در لقب و اسم و کنیه و اسم پدر به امیر مومنان علی ع ، داشته است ، برای مردم اشتباه شده است که مرقد او ، مرقد علی ع است ؛
« الاشتراك في اللقب و الاسم و الكنية و اسم الأب أوجب اشتباه عوام الناس في نسبتهم له إلى أمير المؤمنين ع »
📚الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج 2، ص: 376
❕بر همین اساس ، در کتاب اعیان الشیعه چنین آمده است ؛
«علامه بزرگوار ابو الحسن على ابن ابى طالب از علماى برجسته اماميه است و تأليفاتى نيز دارد. در لوح مزار او اين عبارت آمده است: ان هذا قبر امير المؤمنين ابى الحسن على بن ابى طالب بن عبيد اللّه بن على بن الحسن بن الحسين بن جعفر بن عبيد اللّه بن الحسين الاصغر بن على بن الحسن السبط ابن امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع).
❕لقب امير المؤمنين را شايد بدان جهت آورده اند كه سادات و علويان در بلخ داراى تشكيلات دفترى بودند و ابو الحسن على بن ابى طالب حسينى بلخى سمت نقابت سادات و علويان را به عهده داشت، لذا به او نسبت امير المؤمنين داده اند، و عوام الناس مزار اين عالم بزرگوار را با مزار امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) اشتباه كرده اند».
📚اعيان الشيعة، ج 3، ص 40.
❕صاحب كتاب اختران تابناك نیز چنین مى نويسد ؛
«روضه مبارك بلخ يكى از اولاد و احفاد امام چهارم حضرت زين العابدين على بن الحسين (ع) را در خود جاى داده است. او از فرمانروايان نواحى بلخ بود و در ضمن نقابت سادات را نيز به عهده داشت، صوفيان قديم و عوام امّت گمان كرده اند كه آن بارگاه حضرت على بن ابى طالب (ع) است.»
📚اختران تابناك، ج 2، ص 520
🔸ادامه 👇
❕در کتاب « تاریخ علمای بلخ » هم به این نکته تصریح شده و می نویسد ؛
«يكى از خدماتى كه در دوران تيموريان صورت گرفت، بناى مزار ابو الحسن على بن ابى طالب بن عبيد اللّه بن على بن حسن بن حسين بن جعفر بن عبيد اللّه بن حسين الاصغر بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب (ع) است. »
📚تاريخ علماى بلخ، ج1، ص: 39
❕جای تعجب است که برخی معتقدند که امام صادق ع به ابومسلم خراسانی امر کرد که جسد مطهر علی ع را نجف خارج کند و به بلخ در مزار شریف منتقل کند و ابو مسلم هم چنین کرد ، چنان که این نکته را مرحوم آقا بزرگ تهرانی از آنان نقل می کند ؛
« حمل الصندوق الى بلخ في المزار الشريف و أن النقل كان بأمر ابى مسلم الخراساني »
📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 26 ص 140
❕در حالی که چنین جریانی در هیچ یک از کتابهای مستند و تاریخی شیعه و سنی و روایات معصومین علیهم السلام گزارش نشده است و به تعبیر مرحوم آقا بزرگ تهرانی از اباطیل و اساطیر ، محسوب می شود ؛
📚همان مدرک
👌و امام صادق ع ، ابو مسلم خراسانی جانی را دشمن خود می دانسته است ، چگونه معقول است که این ماموریت را به او واگذار کرده باشد ❗️
❕« راوی می گوید نزد امام صادق (ع) بودم، پيك ابو مسلم خراسانى آمد، امام ع فرمود : نامه ات جواب ندارد ، برو بيرون »
« كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَتَاهُ كِتَابُ أَبِي مُسْلِمٍ فَقَالَ لَيْسَ لِكِتَابِكَ جَوَابٌ اخْرُجْ عَنَّا »
📚الکافی ج 8 ص 274
❕در نقل دیگر آمده است که امام ع ، نامه ابومسلم را آتش کرد و گفت این پاسخ نامه اوست ؛ «فَبَدَأَ بِجَعْفَرٍ فَلَمَّا قَرَأَ الْكِتَابَ أَحْرَقَهُ وَ قَالَ هَذَا الْجَوَاب »
📚مناقب آل ابی طالب ج 4 ص 229
❕و در نقل دیگر آمده است که امام ع خطاب به ابومسلم فرمود ؛
« نه تو از مردان منی و نه زمانه ، زمانه من است » « ما انت من رجالی و لا الزمان ، زمانی »
📚الملل و النحل ، شهرستاني: ج 1 ص 142
❕امام صادق ع صراحتا تصریح می کند که هیچ ارتباطی با ابومسلم ندارد ، چرا که ابو مسلم از جانیان و خونریزیان سفاک زمان خود بوده است تا جایی که مورخان مىنويسند ؛
« تعداد كسانى كه ابومسلم در دوران حكومت خود به قتل رساند، بالغ بر ششصد هزار نفر بود »
📚 البداية والنهاية، ج 10، ص 72 _ وفيات الأعيان، تحقيق: دكتر احسان عباس، ج 3، ص 148 _ الكامل فى التاريخ، ج 5، ص 476 _ تاريخ الأمم والملوك، ج 9، ص 167.
👌 ابو مسلم خود به اين جنايات اقرار مىكرد ، هنگامى كه از ناحيۀ منصور بيمناك شد، طى نامهاى به وى نوشت ؛
«برادرت (سفاح) به من دستور داد كه شمشير بكشم، به مجرد سوء ظنّ دستگير كنم، به بهانۀ كوچكترين اتهامى به قتل برسانم، هيچگونه عذرى را نپذيرم. من نيز به دستور وى بسيارى از حرمتها را كه خدا حفظ آنها را لازم شمرده بود هتك كردم، بسيارى از خونها را كه خدا حرمتشان را واجب كرده بود بر زمين ريختم، حكومت را از اهل آن ستاندم و درجاى ديگر نهادم...».
📚الإمام الصادق والمذاهب الأربعة، ص 533 _ تاريخ بغداد، ج 10، ص 208.
❕لذا امام رضا ع تصریح کرد که ابو مسلم خراسانی ، از دشمنان بارز اهلبیت ع بوده است ، چنان که راوی می گوید ؛
« نشسته بودم نزد حضرت امام رضا عليه السّلام با جماعتى از اصحاب آن حضرت كه محمد بن ابى عمير آمد و سلام كرد و نشست و بعد از آن گفت: يا بن رسول اللّه، خداى تعالى مرا فداى تو گرداند چه مى فرمائيد درباره ابو مسلم مروزى كه خروج كرد در زمان دولت و سلطنت مروان بن محمد بن مروان ... آن حضرت فرمود ؛
« نام او در آن نامه اى است كه نام دشمنان ما در آن نامه است از بنى اميه و غير ايشان. »
❕ محمد بن ابى عمير گفت قومى از مخالفان شما مى گويند كه او شيعه شما بود؟ آن حضرت فرمود ؛
« دروغ گفتند و فجور ورزيدند كه لعنت خداى بر ايشان باد! به درستى كه ابو مسلم سخت عناد بود بر ما و بر شيعه ما؛ پس هر كس دوست دارد او را، به تحقيق كه ما را دشمن داشته و هر كس قبول كند او را، به تحقيق كه ما را رد كرده است و هر كسى كه مدح گويد او را، به تحقيق كه ما را رد كرده است و هر كسى كه مدح گويد او را، به تحقيق كه ما را مذمت كرده باشد؛ اى پسر ابى عمير! هر آن كس كه خواهد از شيعه ما باشد مى بايد كه تبرّی و بيزارى نمايد از ابو مسلم و هر آن كس كه از او تبرّی نكند از شيعه ما نيست و بيزاريم ما از آن كس در دنيا و آخرت. » « ... کان شدید العناد علینا و علی شیعتنا فمن احبّه فقد ابغضنا و من قبل منه فقد ردّ علينا و من مدحه فقد ذمّنا يا ابن ابى عمير، من اراد ان يكون من شيعتنا فليبرأ منه و من لم يبرأ منه فليس منّا و نحن منه براء فى الدنيا و الآخرة»
📚حدیقه الشیعه ، مقدس اردبیلی ، ج 2 ص 739 _ مستدرکات رجال الحدیث ، ج 8 ص 452
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
کلیپی از یک جوان مسیحی منتشر می شود که مدعی است در قرآن پنح غلط علمی وجود دارد که یکی از آنها این است که قرآن می گوید آبزیان برای شما حلال شده است ، در حالی که در میان آبزیان صد نوع موجودات یافت شده است که خوردن آنها ، جان انسان را می گیرد و انسان می میرد ، با این وجود چگونه قرآن می گوید هر چه در دریا است برای ما حلال است ❗️❗️
👌پاسخ را در ذیل بخوانید ؛
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3726
#پاسخ_به_اشکالات_معاند_مسیحی_و_حلال_بودن_آبزیان_در_قرآن
🤔#پرسش
❔کلیپی از یک جوان مسیحی منتشر می شود که مدعی است در قرآن پنح غلط علمی وجود دارد که یکی از آنها این است که قرآن می گوید آبزیان برای شما حلال شده است ، در حالی که در میان آبزیان صد نوع موجودات یافت شده است که خوردن آنها ، جان انسان را می گیرد و انسان می میرد ، با این وجود چگونه قرآن می گوید هر چه در دریا است برای ما حلال است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕استناد معاند مسیحی به آیه ذیل است که می فرماید ؛
« أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ » « صيد دريا و طعام آن براى شما حلال است تا شما و مسافران از آن بهره مند شويد » ( مائده 96 )
❕خداوند در این آیه نمی گوید تمام آنچه در دریا است ، خوردنش برای انسان حلال است ، مثلا نمی گوید « احل لکم کل صید البحر » « تمام صیدهای دریایی برایتان حلال است »
👌بلکه می گوید صید دریا برایتان حلال است ، اما آیا تمام انواع صید دریایی حلال است ، یا بعض آن ؟ قرآن در این زمینه سکوت می کند و مطلب را مجمل بیان کرده و شرح و تفصیل بیشتر را به سنت و بیانات پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام واگذار می کند و می فرماید ؛
« أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ » « ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند. » ( نحل 44 )
❕و می فرماید ؛
« وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ » « ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند. » ( نحل 64 )
❕پیامبر گرامی و امامان ع ، آیه مذکور را شرح داده اند و تصریح کرده اند که تمام انواع صید دریایی حلال نیست ، بلکه از میان انواع آبزیان دریایی ، تنها ماهیانی یا آبزیانی که در حکم ماهی هستند ، حلال اند ، آن هم نه تمام انواع ماهی ، بلکه تنها ماهیانی خوردنشان حلال است که پولک داشته باشند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛
« خورده نشود از جانوران دريا جز آنچه پولك دارد و امام ع ناپسند داشت سنگ پشت و خرچنگ و جرّى و آنچه درون صدف باشد و آنچه هم جنس آن است. »
« لَا يُؤْكَلُ مِنْ دَوَابِّ الْبَحْرِ إِلَّا مَا كَانَ لَهُ قِشْرٌ وَ كَرِهَ السُّلَحْفَاةَ وَ السَّرَطَانَ وَ الْجِرِّيَّ وَ مَا كَانَ فِي الْأَصْدَافِ وَ مَا جَانَسَ ذَلِك »
📚دعائم الاسلام ، ج 2 ص 125 _ بحار الانوار ج 62 ص 195
❕و فرمود ؛
« آنچه روا است خوردنش از شكار دريا از انواع ماهى كه پولك دارند خوردنشان حلال است و هر آنچه پولك ندارند خوردنش حرام است »
«مَا يَجُوزُ أَكْلُهُ مِنْ صَيْدِ الْبَحْرِ مِنْ صُنُوفِ السَّمَكِ مَا كَانَ لَهُ قُشُورٌ فَحَلَالٌ أَكْلُهُ وَ مَا لَمْ يَكُنْ لَهُ قُشُورٌ فَحَرَامٌ أَكْلُه »
📚تحف العقول ص 338
❕على عليه السّلام استر رسول خدا ص را سوار ميشد و به بازار ماهى فروشان ميرفت و ميفرمود ؛ « نخوريد و نفروشيد آنچه پولك ندارد. »
«انَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَرْكَبُ بَغْلَةَ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ يَمُرُّ بِسُوقِ الْحِيتَانِ فَيَقُولُ أَلَا لَا تَأْكُلُوا وَ لَا تَبِيعُوا مَا لَمْ يَكُنْ لَهُ قِشْرٌ »
📚المحاسن ج 2 ص 477
❕بنابراین ، تمام آنچه در دریا است ، خوردنش برای انسان حلال نیست تا شما اشکال کنید که چرا خداوند ، آبزیان مضر را بر انسان حلال کرده است ، خداوند هیچ چیز مضری را حلال نکرده است تا انسان با خوردن آن ، به مرگ نزدیک شود ، چنان که می فرماید ؛
« خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » « لَاتُلْقُوا بِايْديِكُمْ الَى التَّهْلُكَة » ( بقره 195 )
❕بلکه هر آنچه که مایه ضرر به نفس و جان است ، در اسلام حرام است ، چنان که امام رضا ع فرمود ؛
« هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است» « َ كُلُّ أَمْرٍ يَكُونُ فِيهِ الْفَسَادُ مِمَّا قَدْ نُهِيَ عَنْه ... َ فَحَرَامٌ ضَارٌّ لِلْجِسْمِ وَ فَسَادٌ لِلنَّفْس »
📚بحار الانوار : ج 100 ص 51
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❔حال سوال ما از شما معاند مسیحی آن است که طبق تصریح عیسی مسیح ع ، تمام مندرجات تورات ، برای مسیحیان حجت است و باید به آن عمل کنند ، چنان که عیسی مسیح ع می گوید ؛
« گمان مبرید که آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را نسخ کنم ، نیامده ام تا آنها را نسخ کنم ، بلکه آمده ام تا تحققشان بخشم »
📚انجیل متی فصل پنجم شماره 17
❕تورات خوردن تمام گوشت ها را بر انسان حلال کرده است ، جز گوشتی را که به چیز نجس برخورد کرده باشد ، چنان که می گوید ؛
« گوشتی را که به هر چیز نجس تر برسد ، ، نباید خورد ، باید آن را به آتش سوزانید ، ولی هر گوشت دیگری را همه اشخاص طاهر می توانند بخورند »
📚تورات ، لاویان ، فصل هفتم ، شماره 19
❔پاسخ شما نسبت به این فراز چیست که تمام انواع گوشت حیوانات اعم از پرندگان و آبزیان و ... را حلال می کند جز گوشت نجس را ❗️آیا اشکالی که به ما کردید به خودتان وارد نیست ❗️
👌یا می بینیم که انجیل می گوید عیسی مسیح ع از مروجان شراب خواری بوده است ، در حالی که مضرات شراب خوری ، مطلبی نیست که بر کسی پوشیده باشد .
❕مطابق انجیل ، عیسی ع روش نگه داری شراب را آموزش می داده است و می فرمود ؛
« شراب نو را در مشکهای کهنه نمی ریزند زیرا مشکها پاره می شوند و شراب میریزد و مشکها از بین می رود ، شراب نو را در مشکهای نو می ریزند تا هر دو محفوظ بماند »
📚انجیل متی فصل 9 شماره 17
❕و در انجيل يوحنّا تبديل شدن آب به شراب ناب را از نخستين معجزات مسيح معرّفى مى كند، آنجا كه مى گويد ؛
«عيسى و شاگردانش را نيز به عروسى دعوت كردند و چون شراب تمام شد مادر عيسى به او گفت شراب ندارند. (تا آنجا كه مى گويد) عيسى بديشان گفت: قدحها را از آب پر كنيد و آنها را لبريز كردند ، پس بديشان گفت: الان برداريد و به نزد رئيس مجلس ببريد پس بردند و چون رئيس مجلس آن آب را كه شراب گرديده بود بچشيد و ندانست كه از كجاست ليكن نوكران كه آب را چشيده بودند مى دانستند، رئيس مجلس داماد را مخاطب ساخته بدو گفت هر كسى شراب خوب را اوّل مى آورد چون مست شدند بدتر از آن را، ليكن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتى!! و اين ابتداى معجزاتى است كه از عيسى در «قاناى جليل» صادر گشت و جلال خود را ظاهر كرد و شاگردانش به او ايمان آوردند».
📚انجيل يوحنّا، فصل دوم، جمله هاى 2- 12.
❔اكنون اين پرسش پيش مى آيد مايعى كه آثار سوءِ آن بر جسم و جان انسان محسوس است و زيانهاى بهداشتى آن در تمام كتابهاى بهداشتى نوشته شده و از نظر مفاسد اخلاقى و اجتماعى نيز زيانهايى غير قابل انكار دارد و حتّى كسانى كه به آن آلوده هستند مانند معتادان به موادّ مخدر، در عين اينكه از اثر تخديرى آن لذّتى زودگذر مى برند به زيان آن معترفند، با اين حال چگونه مى توان پذيرفت پيامبرى كه راهنماى اخلاقى مردم است شرابسازى كند، سهل است، نخستين معجزه اش ساختن شراب باشد و او و شاگردانش در مجلس عمومى آنچنان ميگسارى كنند؟
❔آيا ممكن است كتابى كه محتويّاتش از اين قبيل است يك كتاب آسمانى و راهنماى بشر باشد؟
👌معاند مسیحی در ادامه سخنانش ، اشکالات دیگری را نیز نسبت به قرآن مطرح می کند که در گذشته پاسخ گفته ایم ؛
1⃣اشکال در مورد خروج منی از ما بین صلب و ترائب در سوره طارق که پاسخش را در ذیل داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3566
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3629
2⃣اشکال می کند که قرآن گفته است که تگرگ از کوهها ، فرود می آید ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3178
3⃣اشکال می کند که قرآن گفته است همه چیز زوج آفریده شده اند ، در حالی که برخی از پدیده ها ، از قانون زوجیت خارجند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3410
4⃣اشکال می کند که در قرآن آمده است که خورشید در چشمه ای فرو می رود ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2803
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕از اللهیاری پرسیده اند که چرا به انقلابیون ایران می گویی جماعت دجالیه ، می گوید چون در روایت آمده است که هر پرچمی که قبل قیام امام مهدی ع ، برافراشته شود ، باطل است و از دجال است .
👌در ذیل پاسخش را به طور مفصل داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3509
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3507
❕با مطالعه پاسخ فوق ، متوجه می شوید که این جماعت نو اخباریونی که در حال حاضر ظهور کرده اند و اللهیاری یکی از پرچمداران آنها است ، اندکی هم از اخبار و روایات نمی فهمند و با کژ فهمی و جمود فکری ، آبروی علمای بزرگ شیعه را که تکیه اصلیشان در فهم معارف دینی بر آیات و روایات بوده است را برده اند و آنان را بد نام کرده اند .
#توضیحی_در_مورد_بودن_عقل_زنان_در_جمال_و_زیبایی_آنها
#رابطه_زیبایی_چهره_با_عنایت_الهی
🤔#پرسش
❔خرد زنان در زیبایی آنهاست!!!
عُقولُ النِّساءِ في جَمالِهِنَّ ، و جَمالُ الرِّجالِ في عُقولِهِم .
خردِ زنان در زيبايى آنهاست و زيبايى مردان، در خردشان.
( معاني الأخبار : ۲۳۴/۱ )
2630.عنه عليه السلام : حُسْنُ وَجْهِ المؤمنِ مِن حُسنِ عِنايَةِ اللّه ِ بهِ .
2630.امام على عليه السلام : زيبايى رخسار مؤمن از حسن عنايت خداست به او.
کتاب : ميزان الحكمه نویسنده : المحمدي الري شهري، الشيخ محمد جلد : 2 صفحه 250
💠#پاسخ💠
👌روایتی است که در کتابهایی از علی ع نقل شده است که فرمود ؛
« عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم » « عقول زنان در جمال و زیبایی آنان است و جمال مردان ، در عقول آنها است »
📚امالی صدوق ، ص 228 _ معانی الاخبار ، ص 234
❕علمای بزرگ شیعه برای این روایت ، وجوه و تفاسیر متعددی عرضه داشته اند ، مانند شیخ حر عاملی که شش تفسیر برای این روایت می نویسد ؛
📚الفوائد الطوسیه ، ص 274
👌مرحوم عبد الله شبر نیز برای این روایت ، شش وجه تفسیری می نویسد ؛
📚مصابیح الانوار ج 1 ص 593
❕اما وجه تفسیری روشنی که موافق با سایر روایات است و مفهومی روشن دارد ، از قرار ذیل است که مطابق روایات متعددی ، بانوان موظفند که خود را برای همسران خود بیارایند ، و آرایش و زینت کنند تا مبادا به واسطه بی توجهی زن به شوهرش ، شوهر برای ارضای امیال نفسانی ، از طرق غیر مشروع اقدام کند .
❕امام باقر ع فرمود ؛
« شايسته نيست كه يك خانم از زينت دنيا عاطل و باطل بماند؛ حتى اگر با آويختن يك آويزه گردن باشد، خود را بيارايد. شايسته نيست كه دست يك خانم، گرچه پير و سالمند باشد، از خضاب خالى بماند- گرچه حنا را بر كفها بمالد و بعد از لحظه اى بشويد. »
« لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَهَا وَ لَوْ تُعَلِّقُ فِي عُنُقِهَا قِلَادَةً وَ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَدَعَ يَدَهَا مِنَ الْخِضَابِ وَ لَوْ تَمْسَحُهَا مَسْحاً بِالْحِنَّاءِ وَ إِنْ كَانَتْ مُسِنَّةً »
📚الکافی ج 5 ص 509
❕در روایت دیگر آمده است که پیامبر گرامی ، زنان شوهر دار را امر می کرد که خود را برای شوهرانشان تزیین و خضاب کنند ؛
«أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص النِّسَاءَ بِالْخِضَابِ ذَاتَ الْبَعْل ...ذَاتُ الْبَعْلِ فَتَزَيَّنُ لِزَوْجِهَا »
📚بحار الانوار ج 73 ص 102
❕تا جایی که امام صادق ع به نقل از پیامبر ص می فرمود که اگر شوهر زنی نابینا است ، باز هم زن نباید زینت کردن را ترک کند و حد اقل آن است که برای شوهرش ، بوی خوش استعمال کند و عطر بزند ؛
«أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا زِينَةُ الْمَرْأَةِ لِلْأَعْمَى قَالَ الطیب ... »
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 166
❕بر این اساس ، علی ع فرمود که عقول زنان در جمال و زیبایی آنها است ، یعنی هر زنی که به جمال و زیبایی خود و تزیین خود برای شوهرش ، بیشتر توجه کند ، عاقل است ، زیرا به وظیفه دینی خود عمل می کند و افراد عاقل هستند که اهل عمل به دستورات دینی هستند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛
« هر کسی که عاقل باشد ، دارای دین است » « من کان عاقلا ، کان له دین »
📚الکافی ج 1 ص 11
👌و در مقابل ، جمال و زیبایی مرد ، به آرایش کردن و استفاده از ابزار و وسائل زینتی چون طلا و لباس حریر و شبیه سازی به زنان نیست ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« پوشيدن حرير و طلا براى مردان امّتم حرام و براى زنانشان حلال گشته است »
« حُرِّمَ لِباسُ الحَريرِ والذَّهَبِ على ذُكورِ امَّتي واحِلَّ لإناثِهِم »
📚میزان الحکمه ج 10 ص 246
❕و فرمود ؛
« لعنت خدا بر مردى كه به طرز زنان لباس پوشد و بر زنى كه به شكل مردان لباس پوشد » « لَعَنَ اللَّهُ الرَّجُلَ يَلبَسُ لِبْسَةَ المَرأةِ، والمَرأةَ تَلبَسُ لِبسَةَ الرَّجُلِ. »
📚میزان الحکمه ج 5 ص 476
❕بنابراین ، جمال مرد به این نیست که خودش را به زنان تشبیه کند و چون زنان آرایش کند و از حریر و طلا استفاده کند ، جمال و زیبایی مرد ، به عاقل بودن او است و هر مردی که عاقل تر باشد ، جمیل تر است .
👌بر این اساس ، هر زنی که به زینت خود برای شوهرش توجه کند ، عاقل است و مردان عاقل هم ، جمیل بودن و زیبایی را در آرایش و شبیه سازی خود به زنان نمی بینند ، زیبایی و جمیل بودن مردان ، به بهره مندی بیشتر آنان از عقل و آگاهی است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕اما این که معاند در ادامه به روایتی از علی ع اشاره کرد که فرمود ؛
« نیکویی وجه و صورت مومن از حسن عنایت خداوند به او است »
📚غرر الحکم ح 4848
❕به آن معنایی که معاند تصور کرده است نیست که هر کس زیباتر باشد ، یعنی مورد عنایت الهی است ، بلکه مقصود از « حسن وجه » ( « نیکویی صورت » ) ، همان نورانی بودن صورت است ، چرا که صورت نورانی مومن ، نشان از بندگی او و عنایت الهی به او دارد ، چنان که عيسى ع در اندرز به قوم خود فرمود ؛
« حقيقتى را به شما بگويم، خوشا آنان كه شب را به عبادت گذرانند. اينان كسانى اند كه روشنايى هميشگى را به دست مى آورند؛ زيرا كه در تاريكى شب برمى خيزند. »
« بحَقٍّ أقولُ لَكُم: طُوبى لِلّذينَ يَتَهَجَّدونَ مِن اللَّيلِ، اولئكَ الّذينَ يَرِثونَ النُّورَ الدائمَ مِن أجلِ أ نَّهُم قامُوا في ظُلمَةِ اللَّيل »
📚تحف العقول ، ص 510
👌امام زين العابدين ع در پاسخ به اين سؤال كه چرا شب زنده داران نيكو روى ترين مردمان هستند؟ فرمود ؛
« چون آنان با خدا خلوت كرده اند و خداوند از نور خود بر [قامت] آنان پوشانده است. »
« لَمّا سُئلَ عَن عِلَّةِ كَونِ المُتَهَجِّدينَ باللَّيلِ مِن أحسَنِ النّاسِ وَجهاً-: لأنَّهُم خَلَوا باللَّهِ فكَساهُمُ اللَّهُ مِن نُورِهِ. »
📚علل الشرایع ج 2 ص 366
❕لذا امام صادق ع فرمود ؛
« روشنايى دل را جستم و آن را در انديشيدن و گريستن يافتم، و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن يافتم، و نورانيت چهره را جستم و آن را در نماز شب يافتم. »
«طَلَبتُ نُورَ القَلبِ فوَجَدتُهُ في التَّفَكُّرِ والبُكاءِ، وطَلَبتُ الجَوازَ علَى الصِّراطِ فوَجَدتُهُ في الصَّدَقَةِ، وطَلَبتُ نُورَ الوَجهِ فوَجَدتُهُ في صَلاةِ اللَّيلِ. »
📚مستدرک الوسائل ج 12 ص 173
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌در رابطه با روایاتی که می گوید امام مهدی ع در هنگام ظهور کشتار وسیعی به راه می اندازد ، در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2244
👌عقیل هاشمی اشکالاتی را در مورد قیام امام مهدی ع با شمشیر مطرح می کند ، در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3203
💠ویژه نامه نقد آیین زرتشتی به مناسبت زاد روز ادعایی زرتشت در ششم فروردین ( که هیچ سندی برای آن نیست ) ؛
1⃣برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3406
2⃣آیا در آیین زرتشت طلاق اجباری است و اگر زنی نازا باشد خود به خود طلاق داده می شود ❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1345
3⃣آیا در ایران باستان ایرانیان زنان خودشون رو به هم قرض و عاریه می دادن تا ازشون استفاده جنسی ببرن❕❗️واقعیت داره ❕
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1349
4⃣آیا در ایران باستان ایرانیان با محارم خود ازدواج می کردند ❕آیا زرتشتیان به این مساله معتقد بوده اند چون اخیرا انکار می کنند ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1353
5⃣مدرک قرآنی که ثابت می کند اسلام برای ما نیامده است ، اﮔﺮ به ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا یا همان آلله ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته ﺍﻟﻠﻪ ما ایرانیها ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ بمانیم ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3411
6⃣یکی از هموطنان زرتشتی ما ، اشکال کرده است که بدبختی های ایران ،مربوط به دوره پس از اسلام است ، در ذیل پاسخش را داده و وضعیت اسفناک ایران قبل از اسلام را شرح و تفصیل داده ایم تا بهتر متوجه نعمت اسلام شویم ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1338
7⃣تفاوت متن عقد ایران باستان با عقد اسلامی .... ❗️
💠
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/52
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#ازدواج_امام_مهدی_علیه_السلام_در_عصر_غیبت
🤔پرسش
❔پرده برداری روحانیون قم و آیت الله قزوینی از ازدواج محرمانه امام زمان با یک دختر تهرانی‼️ اگر امام زمان به صورت ناشناس ازدواج می کند ، یعنی در طول این قرن ها بارها ازدواج کرده است ، و فرزندان ایشان ، با یکدیگر ممکن است ازدواج کنند ، زیرا ازدواج ها در مکان های مختلف به صورت ناشناس بوده است و فرزندان امام زمان ، خواهران و برادران خود را از همسران دیگر امام زمان نمی شناسند و با هم ازدواج می کنند❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌امام عصر علیه السلام ، در زمان غیبت ، بین مردم زندگی می کنند ، مردم نیز ایشان را می بینند ، اما نمی شناسند که ایشان همان مهدی موعود ع است .
❕سدير می گوید ؛
« شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «صاحب اين امر، شباهتى با يوسف عليه السلام دارد». گفتم: گويى زنده بودنش يا غايب شدنش را مى گويى!
به من فرمود: «از اين امّت افراد به سان خوك، چه چيزى از اين امر را منكرند؟ برادران يوسف، فرزندان و نوادگان پيامبران بودند؛ امّا يوسف را كالاى تجارى كردند و او را در معرض فروش گذاشتند و فروختند، در حالى كه با هم برادر بودند و او را نشناختند، تا آن كه يوسف خود گفت: «من يوسفم و اين برادرم است».
❕پس چگونه برخى از ملعونان اين امّت، منكر مى شوند كه خداى عز و جل در وقتى از اوقات با حجّتش چنان مى كند كه با يوسف كرد!؟ فرمانروايى مصر با يوسف بود و ميان او و پدرش تنها هجده روز راه بود و اگر مى خواست پدرش را آگاه كند، مى توانست و يعقوب عليه السلام و فرزندانش هنگامى كه مژده زنده بودن يوسف را شنيدند، از محلّشان تا مصر، نُه روز راه رفتند [؛ امّا با اين فاصله كم، يوسف جاى خود را به دليل مصالح و حكمت الهى به آنها اطّلاع نداد].
❕ پس چگونه اين امّت، انكار مى كند كه خداى عز و جل نيز در باره حجّتش چنين كند؟! اين كه در بازارهايشان راه برود و بر بساطشان گام نهد تا آن كه خداوند، اجازه معرّفى خود را به او بدهد، همان گونه كه به يوسف اجازه داد، هنگامى كه به برادرانش گفت: «آيا دانستيد هنگامى كه نادان بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟! گفتند: آيا تو، خود يوسف هستى؟ گفت: من يوسفم و اين، برادرم است»
«.... فَما تُنكِرُ هذِهِ الامَّةُ أن يَكونَ اللَّهُ عز و جل يَفعَلُ بِحُجَّتِهِ ما فَعَلَ بِيوسُفَ، أن يَكونَ يَسيرَ فيما بَينَهُم، ويَمشِيَ في أسواقِهِم، ويَطَأَ بُسُطَهُم وهُم لا يَعرِفونَهُ، حَتّى يَأذَنَ اللَّهُ عز و جل لَهُ أن يُعَرِّفَهُم نَفسَهُ كَما أذِنَ لِيوسُفَ عليه السلام حينَ قالَ لَهُم: «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي»
📚کمال الدین ج 1 ص 144 _ الکافی ج 1 ص 336
🔶محمد بن عثمان نائب خاص امام عصر ع نقل می کند که امام ع می فرمود ؛
« به خداوند سوگند که صاحب این امر در موسم حج حاضر می شود در هر سال ، مردم را می بیند و می شناسد اما مردم او را می بینند ، اما نمی شناسند »
📚کمال الدین ج 2 ص 440 _ وسائل الشیعه ج 11 ص 135
❔چه مانعی دارد که امام مهدی ع ، در عصر غیبت ازدواج کنند ، اما خود را معرفی نکنند که همان مهدی موعود هستند ❗️
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌ازدواج، يك سنّت مؤكّد اسلامى است كه پيامبر و پيشوايان دينى بر آن تأكيد فراوان كرده اند و امام مهدى عليه السلام نيز كه رسالت حفظ و حفاظت از سنّتهاى اسلامى را بر عهده دارد، قطعاً به سنّت «ازدواج» عمل كرده است. احاديثى كه در تشويق به ازدواج و مذمّت ترك ازدواج در منابع حديثى نقل شده، به حدّى هستند كه نمى توان گفت امام مهدى عليه السلام اين سنّت دينى را ترك مى كند.
❕برخى آياتى كه بر استحباب ازدواج دلالت دارند، عبارتند از آیه شریفه ؛
« فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ؛ «از زنان، هرچه شما را پسند افتد، به نكاح درآوريد». ( نساء 3 ) و آيه « وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ » «و عزبهايتان و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند، همسر دهيد». ( نور 32 )
❕امّا از رواياتى كه در اين باره در دست است، مىتوان به فرمايش رسول گرامى اسلام ص اشاره كرد كه فرمود ؛ « النّكاح سنّتى فمن رغب عن سنّتى فليس منّى »
📚بحار الانوار ج 100 ص 220
👌نيز در اهميّت و تشويق به ازدواج، چنين آمده است ؛
« هركس ازدواج كند، نصف دينش را بدست آورده است »
📚الکافی ج 5 ص 328
👌امام صادق عليه السّلام نيز در اين باره مى فرمايد !
« دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده با فضيلت تر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه بدون همسر است. »
📚بحار الانوار ج 79 ص 211
👌امير مؤمنان على عليه السّلام در اين باره فرمود ؛
« تزوّجوا فإنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم قال: من أحبّ أن يتّبع سنّتى فإنّ من سنّتى التّزويج » « ازدواج كنيد كه همانا رسول گرامى اسلام فرمود: «هركس دوست دارد از روش من پيروى كند، پس به درستى كه از سنّت من ازدواج است».
📚الکافی ج 5 ص 329
❕با توجه به آيات و روايات پيشين و وجود كلمات امر، مانند «انكحوا» در آيات، و تشويق به ازدواج در روايات، و سفارش در عمل به سنّت پيامبر خدا، استحباب شرعى ازدواج قابل استنباط است ، بر همین اساس ، میرزای نوری می نویسد ؛
« چگونه ترك خواهند فرمود چنين سنّت عظيمه جدّ اكرم خود را صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف كه در تركش شده و سزاوارترين امّت در اخذ به سنّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، امام هر عصر است و تاكنون كسى ترك آن را از خصايص آن جناب نشمرده است »
📚نجم ثاقب در احوال امام غايب(عليه السلام)، ج2، ص: 474
❔اشکالی که در فرض ازدواج امام مهدی ع ، مطرح شده بود ، بحث فرزندان ایشان و اردواج آنها با هم بوده است ، که این اشکال به قول اهل منطق « سالبه به انتفای موضوع » است ، زیرا به حسب روایات متقن ، امام مهدی ع ، اصلا صاحب فرزند نمی شوند ، و فرزندی نخواهند داشت .
❕ابن ابى حمزه به امام رضا علیه السلام عرض کرد : «براى ما روايت شده است كه امام در نخواهد گذشت، تا اين كه جانشين و نسل خود را ببيند».
👌امام رضا عليه السّلام فرمود: «آيا در اين روايت، بيش از اين چيزى براى شما گفته نشده است؟» گفت: «نه». حضرت فرمود ؛ بله؛ به خدا سوگند! برايتان روايت شده است، مگر قائم ( که فرزندی نخواهد داشت )» « بلی قد رویتموه و انتم لا تدرون »
📚اثباه الوصیه ص 208 _ رجال کشی ص 465
❕ شيخ طوسى نیز در كتاب الغيبه نزديك به همين مضمون را در روايتى ديگر آورده است.
👌حسن بن على خزاز گفت: على بن ابى حمزه وارد بر امام رضا عليه السّلام شد و پرسيد: «آيا تو امام هستى؟» حضرت فرمود: «آرى». على بن ابى حمزه گفت: «از پدر بزرگ شما جعفر بن محمد شنيدم كه امامى نيست، مگر اين كه فرزندى دارد». امام فرمود: «آيا فراموش كردى يا خود را به فراموشى زدى؟ اينچنين كه گفتى نفرمود. بلكه ايشان فرمود ؛
« امامى نيست، مگر اين كه فرزندى داشته باشد مگر امامى كه حسين بن على براى او خارج مى شود (رجعت مى كند یعنی قائم )؛ پس همانا او فرزندى نخواهد داشت.على بن ابى حمزه گفت: «راست فرمودى. اينچنين فرمود جدّ بزرگوارت».
« قَالَ جَعْفَرٌ عليه السلام: إِنَّمَا قَالَ جَعْفَرٌ عليه السلام: لَايَكُونُ الإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِى يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عليه السلام فَإِنَّهُ لَاعَقِب لَهُ. فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ! هَكَذَا سَمِعْتُ جَدَّكَ يَقُولُ »
📚الغیبه ، طوسی ص 134
❕بنابراین ، هیچ اشکال موجهی بر ممنوعیت ازدواج امام مهدی ع نمی باشد ، و ادله متقنی گواه بر ازدواج کردن ایشان در دوران غیبت می باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#نبرد_ایرانیان_و_اهل_تهران_با_امام_مهدی_ع
🤔#پرسش
❓اندر حکایات باگهای داستان خرافی ظهور امام زمان
❔امام زمان بر طبق روایات با تهران میجنگه!
(یعنی همون جایی که تحت سلطهی سید علی، رهبر مسلمین جهان و مبلّغ ایدهی مهدویته!)
امام صادق: سيزده شهر و طائفه است كه قائم با اهل آن شهرها ميجنگد و آنان با او ميجنگند: اهل مكّه و اهل مدينه و اهل شام و بنى اميّه و اهل بصره و اهل دست ميسان و كردها و عربهاى باديهنشين و ضبّه و غنى و باهله و ازد و اهل رى (توضیح: تهران در گذشته از توابع ری بوده است).
📚 الغیبة (للنعمانی) ٫ ترجمه فهری ٫ ج۱ ٫ ص۳۵۱
💠#پاسخ💠
👌استناد معاند به این روایت ، از کتاب « الغیبه » مرحوم نعمانی است که مطابق آن امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« مردم سيزده شهر و طايفه با قائم عليه السّلام مى جنگند. و نيز مردم مكه، مدينه، شام، بصره، دميان (دشت ميشان) و طايفه بنى اميه، كرد، عرب، مردم ضبه، غنى، باهله، أزد بصره و رى با او خواهند جنگيد »
« أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى وَ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَعْلَمِ قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الصَّيْرَفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَدَقَةَ وَ ابْنِ أُذَيْنَةَ الْعَبْدِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ مَدِينَةً وَ طَائِفَةً يُحَارِبُ الْقَائِمُ أَهْلَهَا وَ يُحَارِبُونَهُ أَهْلُ مَكَّةَ وَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ أَهْلُ الشَّامِ وَ بَنُو أُمَيَّةَ وَ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ أَهْلُ دَسْتُمِيسَانَ وَ الْأَكْرَادُ وَ الْأَعْرَابُ وَ ضَبَّةُ وَ غَنِيٌّ وَ بَاهِلَةُ وَ أَزْدٌ وَ أَهْلُ الرَّيِّ »
📚الغیبه نعمانی ، ص 299
❕نکاتی در مورد این روایت ؛
1⃣این روایت سندا ضعیف است و راویان آن افرادی هستند که یا مجهول بوده و یا کذاب و دروغ گو بوده اند .
🔸عبیدالله بن موسی ، توثیقی ندارد و مجهول است ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 5 ص 195
🔸احمد بن علی الاعلم هم مجهول است و توثیقی ندارد ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 370
🔸محمد بن علی الصیرفی که اهل غلو و تدلیس بوده و از دروغگویان محسوب می شده است ؛
📚رجال حر عاملی ص 229
🔸محمد بن صدقه که اهل غلو و ضعیف بوده است و علامه مجلسی نیز او را تضعیف کرده است ؛
📚رجال طوسی ص 366 _ حاوی الاقوال ج 4 ص 261 _ رجال مجلسی ص 304
🔸ابن اذینه العبدی نیز مجهول است و توثیقی ندارد ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ، ج 8 ص 488
2⃣مطابق روایات مشهور و متواتر ، که در ذیل آورده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2597
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2332
❕شیعیان ایران از اصحاب امام مهدی علیه السلام خواهند بود و یک روایت شاذ که بر خلاف این مطلب ، سخن بگوید ، نزد ما اعتباری ندارد ، زیرا طبق سخن امامان علیهم السلام ، ما ماموریم که به روایات مشهور ، عمل کنیم نه روایت شاذ ؛
« خذ بما اشتهر بین اصحابک و دع الشاذ النادر »
📚بحار الانوار ج 2 ص 245
3⃣همینطور در روایاتی آمده است که هفت نفر از سیصد و سیزده یار امام مهدی ع ، یعنی اصحاب خاص ایشان ، از اهالی ری هستند ؛
« من الری سبعه رجال »
📚دلائل الامامه ص 556 _ 568 _ التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ، ص 376 _ ریاض الابرار ، ج 3 ص 210
4⃣یاران عمومی امام مهدی علیه السلام تمام حق جویان و آزادگان و پیروان امام ع از همه طوائف اند ، چه اهل مکه باشند ، چه مدینه و بصره و کردها و اعراب و چنان که راوی می گوید ؛
« از امام کاظم عليه السلام در باره سخن خدا: «هرجا كه باشيد، خداوند، همه شما را مى آورد» پرسيدم ، امام ع فرمود:
«به خدا سوگند، اگر قائمِ ما قيام كند ، خداوند، شيعيان ما را از همه سرزمينها به گِرد او جمع مى كند».
« ... ذلِكَ وَاللَّهِ أن لَو قَد قامَ قائِمُنا، يَجمَعُ اللَّهُ إلَيهِ شيعَتَنا مِن جَميعِ البُلدانِ. »
📚تفسیر عیاشی ج1 ص66 _ بحار الانوار ج52 ص291
❕بنابراین ، در روایت مورد استناد معاند ، اگر آمده است که اهل مکه یا مدینه یا بصره و ... با امام مهدی ع می جنگدند ، به این معنا نیست که تمام مکیان و بصریان و اعراب و ... با امام ع می جنگدند ، بلکه تنها تعدادی و اهالی از این مناطق که مخالف امام ع هستند ، ساز مخالفت با امام ع می زنند و با ایشان می جنگدند ، از ری و تهران نیز ممکن است کسانی به نبرد امام ع بر خیزند ، چرا که تمام کسانی که در تهران هستند ، از شیعیان و مخلصین امام ع نیستند ، بلکه افراد لا مذهب ، یا اهل کتاب ، یا سنی مسلک و ... هم در ری هستند و مصداق « اهل الری » ، محسوب می شوند که مطابق روایت مذکور ، پرچم مخالفت را با امام ع بلند می کنند چرا که قیام امام ع را در تضاد با منافع خود می بینند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
( توضیحی مفصل در مورد مکتب اخباری گری و اصولی گری و نو اخباریون معاصر )
🤔#پرسش
❔این جریان اخباری و اصولی و نو اخباری چی است که امروزه در مورد آن بحث می شود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌تمام شیعیان و معتقدین به ولایت و خلافت ائمه علیهم السلام ، قائل اند که تنها راه رسیدن به احکام شرعی ، باید از مجرای اهلبیت و بیانات آن بزرگواران باشد و کسی در این مساله شک و تردیدی ندارد .
❕خداوند می فرماید ؛
« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » « اگر نمى دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد. » ( نحل 43)
❕در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت علیهم السلام ، وارد شده مى خوانيم كه اهل ذكر امامان هستند، از جمله در روايتى از امام على بن موسى الرضا مى خوانيم كه در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود ؛
« ما اهل ذكريم، و از ما بايد سؤال شود »
📚الکافی ج 1 ص 210
❕در بسيارى از تفاسير و كتب اهل سنت نيز رواياتى به همين مضمون ميخوانيم از جمله در تفسيرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از ابن عباس در ذيل آيه فوق چنين نقل شده كه گفت ؛ « اينان محمد و على و فاطمه و حسن و حسين هستند آنها اهل ذكرند و اهل علم و عقل و بيان »
📚احقاق الحق ج 3 ص 483
❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« اگر كسى همواره شبهايش را به عبادت بگذراند، و روزهايش را روزه بگيرد، و همه مالش را انفاق كند، و همه عمرش را حج بگزارد، امّا ولايت ولىّ خدا را نشناسد تا تحت ولايت او در آيد و همه كارهايش با راهنمايى او صورت بگيرد، بر عهده خداوند عز و جل نيست كه به او ثواب دهد، و از مؤمنان هم به شمار نمى آيد »
📚الکافی ج 2 ص 18
❕علمای شیعه نیز بر طبق نص و روایت اهل بیت علیهم السلام قدم بر می دارند و حکم و فتوا می دهند ، و از اعمال نظر و رای شخصی ابا می ورزند ، ( اگر چه در مواردی ممکن است افرادی به خلاف این مسیر قدم بردارند ) .
👌چگونه چنین نباشد در حالی که پیامبر گرامی فرمود ؛
« امت من به زودی به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند که یک فرقه اهل نجات است و سایر فرق ، هلاک می شوند ، فرقه ناجیه آنانی اند که به ولایت امامان تمسک کنند و از علم آنان اقتباس و بهره گیرند ، و به رای و برداشت خود ، عمل نکنند »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 49
❕لذا علی علیه السلام فرمود ؛ « لا رای فی الدین » « رای و برداشت شخصی جایگاهی در دین ندارد »
📚المحاسن ج 1 ص 211
👌اخباریون کسانی اند که می گویند فهم دین باید از مجرای اهلبیت علیهم السلام و اخبار آنان باشد ، اصولیون نیز اعتقاد به همین مطلب دارند و هیچ کس منکر این مطلب نیست .
❕درس خارج های مراجع معاصر که از علمای اصولی هستند ، بر محور آیات و روایات ، دور می زند و تمام توجه آنان به روایات اهلبیت علیهم السلام در فهم دین است .
👌بنابراین فرقی بین اخباری و اصولی وجود ندارد ، اما متاسفانه برخی ، فرق تراشی های بی اساسی در این زمینه داشته اند و به حسب توهمات ذهنی خود ، اصطلاحات اخباری و اصولی به وجود آورده اند و مطالب بی اساسی در این زمینه ایراد کرده اند ، چنان که مرحوم صاحب حدائق که از علمای اخباری محسوب می شود در مقدمه دوازدهم از کتاب « الحدائق الناضره » ، متذکر این نکته می شود ؛
📚الحدائق الناضره ج 1 ص 167
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕برای اینکه این ادعا خود را ثابت کنیم ، فرق هایی که در این زمینه بیان کرده اند را مورد بررسی قرار می دهیم .
👌در کتاب فرهنگ فقه ، مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام که زیر نظر مرحوم هاشمی شاهرودی نوشته شده است ، این فرق ها برای دو مکتب اخباری گری و اصولی گری بیان شده است که ما در ذیل هر فرق ، نقد خود را نیز بیان خواهیم کرد ، در کتاب مذکور چنین آمده است ؛
❕محورهاى اختلاف ميان اخبارى و اصولى: عمده ترين محورهاى اختلاف ميان دو مكتب اخبارى و اصولى عبارت است از ؛
1⃣ منابع استنباط در مكتب اخبارى محدود به قرآن و سنّت معصومان عليهم السّلام است. آنان عمل به قرآن را نيز در آن حدّ مجاز مى دانند كه تفسير آن در سنّت آمده باشد.
❕اخباريان جز آياتى كه دلالت آنها بر معناى مراد، نصّ و صريح است و عمل بدان را جايز، بلكه واجب مى دانند، ظواهر قرآن را حجّت و دليل نمى دانند، مگر به كمك روايات رسيده از معصومان عليهم السّلام ...
👌امّا در مكتب اصولى علاوه بر قرآن و سنّت، اجماع و عقل نيز از ادلّه شرعى و منابع استنباط احكام شمرده شده است، و اصولى ها ظواهر قرآن را حجّت مى دانند.
📚فرهنگ فقه ، ج 1 ص 303
❕یا در همین رابطه در سایت اسلام کوئست آمده است ؛
« اخباریون می گویند ما نمی توانیم به ظاهر قرآن عمل کنیم، مگر آن که از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد، ولی اصولیون ظواهر قرآن را در جایی که اخبار هم نباشد حجت می دانند »
🌐https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa6940
❕متاسفانه سخنان فوق ، تهمت به اخباریون می باشد که می گویند اخباریون معتقدند که ما از قرآن چیزی نمی فهمیم ، و ظواهر قرآن حجت نیست ، مگر آنکه تفسیر و روایتش از معصومین وارد شده باشد .
❔کدام اخباری است که بگوید من مفهوم آیه « قل هو الله احد » در یگانگی خداوند را نمی فهمم ❗️یا بگوید مفهوم آیه « اقیموا الصلاه » ، « بالوالدین احسانا » ، « الحمد الله رب العالمین » و ... از آیات روشن و واضح را نمی فهمم ❗️
👌اگر اخباریون می گویند ما چیزی از قرآن نمی فهمیم ، پس چگونه خودشان قائلند که باید در معانی قرآن تدبر کرد ، چنان که علامه مجلسی از علمای بزرگ اخباری ، روایات استحباب تدبر در قرآن را در کتاب خود نقل می کند ؛
📚بحار الانوار ج 89 ص 106 باب 9 « فضل التدبر فی القرآن »
❕یا شیخ حر عاملی که او نیز از بزرگان اخباریون است ، این روایات را ذکر می کند و در عنوان باب می نویسد ؛
« باب در استحباب تفکر در معانی قرآن .... »
📚وسائل الشیعه ج 6 ص 170 باب 3
❔چرا این تهمت ها را به اخباریون می زنید و بین علمای شیعه فرق می گذارید و اخباری و اصولی می کنید و بهانه به دست نو اخباریون جاهل معاصر می دهید که در ادامه در مورد آنان توضیح می دهیم .
❕آنچه اخباریون در مورد قرآن می گویند ، همان سخنان اصولیون است ، که « آیات الاحکام » و « احکام نظری » ، باید مطابق با روایات اهلبیت علیهم السلام تفسیر شود و بدون مراجعه به روایات ، نمی توان آیات الاحکام قرآن اخذ کرد ، یا می گویند رسیدن به فهم بطون قرآن جز از مجرای اهلبیت ع ممکن نیست ، چنان که شیخ حر عاملی ، عنوان باب خود در وسائل الشیعه را چنین می نویسد ؛
« باب در عدم جواز استنباط احکام نظری از ظواهر قرآن مگر بعد از آگاهی از تفسیر آن توسط ائمه ع »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 176 باب 13
❕تمام علمای اصولی نیز قائل به این نکته اند و بدون توجه به روایات ، به سراغ آیات الاحکام نمی روند ، یا راه رسیدن به بطون قرآن را ، راهنمایی های اهلبیت علیهم السلام می دانند ، مساله ای که اعتراض کمال حیدری را ایجاد کرد و گفت که حوزه های علمیه تمام توجهشان به روایات است ، نه قرآن ، چنان که در ذیل توضیح دادیم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3675
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در ادامه گفتند که اصولیون اجماع و عقل را از منابع استنباط می دانند ، اما اخباریون این را قبول ندارند ، در این سخن نیز صادقانه عمل نکرده اند .
👌اصولیون اجماعی را حجت می دانند که کاشف از رای معصوم علیه السلام باشد ، که در این صورت اجماع بازگشت می کند به سنت ، و اخباریونی هم که قائل به حجیت سنت هستند ، چنین اجماعی را که بازگشت به سنت می کند ، قبول دارند ، مانند علامه بزرگوار مجلسی ؛
📚بحار الانوار ج 85 ص 41 و ج 86 ص 222 _ 223
❕یا می گویند ، اصولیون عقل را از منابع استنباط می دانند ، به خلاف اخباریون ، در حالی که نمی گویند ، مقصود اصولیون از دلیل عقلی عمدتا « برائت و استصحاب » است ؛
📚اصول المظفر ، طبع انتشارات اسلامی ، ج 3 ص 128
👌و اخباریون هم به حسب روایات اهلبیت علیهم السلام ، قائل به حجیت برائت و استصحاب هستند ، و خودشان نقل می کنند که امیر مومنان ع در مورد استصحاب و بناء بر یقین سابق ، فرمود ؛
« مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَأَصَابَهُ شَكٌّ فَلْيَمْضِ عَلَى يَقِينِهِ فَإِنَّ الْيَقِينَ لَا يُدْفَعُ بِالشَّكِّ » ، « کسی که یقین به چیزی دارد و بعد گرفتار شک شد ، باید بنا را بر یقین بگذارد ، چرا که بقین با شک دفع نمی شود »
📚بحار الانوار ج 2 ص 272
❕یا در مورد برائت از امام صادق ع نقل می کنند که فرمود ؛
« اشیاء مطلق است تا زمانی که امر و نهی ای وارد نشده باشد ، و هر چیزی در آن حلال و حرام است ، برای تو تا ابد حلال است تا زمانی که بدانی چیزی بعینه حرام است »
« الْأَشْيَاءُ مُطْلَقَةٌ مَا لَمْ يَرِدْ عَلَيْكَ أَمْرٌ وَ نَهْيٌ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَكُونُ فِيهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ أَبَداً مَا لَمْ تَعْرِفِ الْحَرَامَ مِنْهُ فَتَدَعَهُ »
📚بحار الانوار ج 2 ص 272 _ الفصول المهمه ، حر عاملی ، ج 1 ص 633
👌مقصود اصولیون از دلیل عقلی ، بازگشت می کند به مباحث برائت و استصحابی که اخباریون هم آن را قبول دارند و فرق گذاری در این رابطه هم صحیح نیست .
2⃣در ادامه در کتاب فرهنگ فقه آمده است ؛
« در مكتب اخبارى، اشياء يا حلال هستند يا حرام و يا مشتبه و چنانچه حليّت و حرمت چيزى معلوم نباشد و نصّى از معصومان عليهم السّلام درباره آن نرسيده باشد، بايد در فتوا، توقّف و در عمل، احتياط كرد، ولى در مكتب اصولى در موارد مشكوك، اصل بر برائت است و احتياط واجب نيست. »
📚فرهنگ فقه ج 1 ص 303
❕این سخن نیز اشتباه است و اخباریون به تمام اشیاء را به سه دسته تقسیم نمی کنند تا در جایی که نص نیست ، مطلقا قائل به احتیاط باشند ، بلکه به حسب آنچه آوردیم ، اخباریون قائل به برائت هم هستند و می گویند هر جا نصی نباشد ، برائت جاری می کنیم ، چنان که شیخ صدوق از بزرگان اخباریون می نویسد ؛
« اعتقادنا في ذلك أنّ الأشياء كلّها مطلقة حتى يرد في شيء منها نهي » « اعتقاد ما در اين باب اين است كه همه چيزها حلال و موضع رخصت است تا در چيزى از آنها نهى وارد شود »
📚اعتقادات الامامیه ص 114
❕اخباریون تنها در جایی که شبهه حرمت باشد ، احتیاط را لازم می دانند ، و از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛
« امورى است درستى آن آشكار است كه بايد از آن پيروى كرد و امورى است كه گمراهى آن آشكار است و بايد از آن اجتناب نمود و امور مشكوك و مشتبه ى است در ميان اين دو؛ كسى كه شبهات را ترك كند از محرمات آشكار رهايى مى يابد و كسى كه به سراغ شبهات برود مرتكب محرمات مى شود و از آنجا كه نمى داند هلاك خواهد شد»
📚الکافی ج 1 ص 68
❕اصولیون نیز در مواردی که شبهه حرمت است ، احتیاط می کنند ، در رساله های مراجع کنونی در موارد فراوانی شما با عنوان « احتیاط واجب » ، مواجه می شوید که فتوا به احتیاط داده اند ، زیرا شبهه حرمت بوده است .
❕بنابراین ، این فرق گذاری نیز باطل و مردود می باشد .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
3⃣در ادامه در کتاب فرهنگ فقه آمده است ؛
« اخباريان، دستيابى به احكام شرعى را از راه گمان (ظنّ)، حرام و تنها راه تحصيل احكام را علم و اطمينان مى دانند، در حالى كه اصوليان، ظنّ را نيز همچون علم، حجّت و معتبر مى دانند. »
📚فرهنگ فقه ، ج 1 ص 304
👌می گوید اصولیون به ظن عمل می کنند ، به خلاف اخباریون ، در حالی که اصولیون به مطلق ظن عمل نمی کنند ، بلکه ظنی را معتبر می دانند که از ناحیه شارع ، عمل به آن جایز شمرده باشد ، مانند عمل به خبر واحد راوی ثقه ، و عموما مقصود اصولیون از حجیت ظن ، خلاصه می شود در عمل به خبر واحد و راوی ثقه ، چنان که در همان کتاب آمده است ؛
« هرگاه دليلى قطعى بر اعتبار ظنّى دلالت كند، مانند ظن حاصل از خبر واحد، آن ظن به عنوان راهى براى دستيابى به احكام شرعى، حجّت و عمل به مقتضاى آن جايز خواهد بود. در اين صورت عمل به مقتضاى ظن- به جهت وجود دليل قطعى بر اعتبار آن نزد شارع- در حقيقت، عمل به قطع و يقين است نه ظن »
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج5، ص: 269
❕اخباریون نیز عمل به ظن به معنای ظن خاص و اجازه داده شده از سوی شارع را ، جایز می شمارند ، و به خبر واحدی که راوی ثقه ، روایت کرده است ، عمل می کنند و دلیل می آورند که در نقلهای متعددی ، امامان علیهم السلام ، شیعیان را به راویان حدیث ارجاع می دادند و مردم را به تبعیت از آنچه آنان روایت می کردند ، مامور می کردند ؛
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 136 باب 11
❕و از امام عصر علیه السلام نقل می کنند که فرمود ؛
« برای هیچ کس از شیعیان ما عذری نیست که تشکیک کنند در آنچه که ثقات ما ( یعنی علمای عادل ) از روایات برای آنان نقل می کنند »
📚رجال کشی ج 2 ص 535 _ وسائل الشیعه ج 27 ص 150
❕یا عمل به ظن را در مسائلی چون رکعات نماز و ... لازم می شمرند ، چون ائمه ع این رخصت را داده اند ؛
📚وسائل الشیعه ج 8 ص 211 باب 7 « باب وجوب العمل بغلبه الظن عند الشک فی عدد الرکعات ... »
❕بنابراین ، این فرق گذاری هم از اساس باطل است .
4⃣در ادامه در کتاب فرهنگ فقه آمده است ؛
« اجتهاد نزد اخباريان، حرام و نزد اصوليان، واجب كفايى، بلكه به نظر برخى واجب عينى است. »
📚فرهنگ فقه ، ج 1 ص 303
❕این فرق نیز صحیح نیست ، اجتهاد به معنای به دست آوردن حکم شرعی از منابع آن یعنی آیات و روایات است و اجماع هم بازگشت می کند به سنت و دلیل عقل هم بازگشت می کند به استصحاب و برائت ، اخباریون نیز از همین طریق ، احکام الهی را به دست می آورند و چنین اجتهادی را قبول دارند .
👌آنچه آنها قبول ندارند ، « اجتهاد بالرای » است ، یعنی اجتهادی که مبتنی بر آیات و روایات و راهنمایی های اهلبیت ع نباشد ، و تکیه در آن بر آراء ناقص عقلی و رای شخصی باشد ، مانند اجتهادی که در نزد اهلسنت مرسوم است ، که گفتیم تمام علمای شیعه متفق اند که احکام شرعی باید با راهنمایی های اهلبیت ع به دست آید ، نه آراء شخصی و بدون استناد به آیات و روایات .
🔸ادامه 👇