eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ژن خانوادگی خوب که می‌گن یعنی چی؟ 🌷 مصطفی بختی و مجتبی بختی دو تا مشهدی بودند. یکی شون کارت اقامت جعلی به نام واسه خودش درست کرد. یکی شونم اسم خودشو گذاشت . دو تا داداش میخواستن خودشونو جا بزنن که از کشور خارج شن. 🌷نسبت شون باهم رو معرفی کردند. از خودشون جالب‌تر بود که الکی اومد بازی کرد گفت من افعانستانی‌ام. گفت مادر جواد و خاله بشیر هستم که بتونه بچه‌هاش رو بفرسته سوریه. 🌷 دوتا داداش رفتند تو یه درگیری سنگین تو تو یه سنگر تو هم شدند. ۲۲ تیر ۹۴ شهید شدند ولی بخاطر مجهول بودن هویت ۱۷ روز طول کشید تا پیکرهاشون پیدا شه و شون انجام شه. (۸ مرداد ۹۴) 🌷 از دو تا داداش و مادرشون جالب‌تر کوچولوشون بود که تو تشییع بلندگو رو گرفت گفت "کور خوندید اگر کنید من ناراحتم. خانواده ما رو زنده تر کرد. تازه اون یکی هم تو صف اعزامه به زودی میاد سر وقت تون." خانوادگی به این میگن. تو بازار ارز و دلالی و قاچاق و واردات و بساز فروشی با رانت پدر و داداش بازی تو این قوه و اون قوه که نمی‌خواد اینچیزا رو هر بلده. 🌹شادی روح دو برادر شهید مدافع حرم 🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔔🔔 ♦️رفتند تا بمانیم! 🔹اینکه استاد پناهیان گفتند: شاید بزرگترین اثری که برای ما دارد،این است که ما را به وا می دارند! 💭فکر... 💭فکر... 💭فکر... 🔸فکر اینکه قربانی کردند را! و قربانی کرد آن ها را... 🔹این که شهیدی آلبوم عکس های 🎭خود را از بین میبرد که نکند حالا ،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود😔... 🔸و یا شهیدی پلاکش🏷 را پرت کند در کانال !که در فکرش تشییع⚰ با شکوهی برای خودش متصور شد! ♨️ ... 🔹و شهیدی که حاضر شدند! در جمع سربازان سینه خیز بروند... در پوتین بسیجی ها آب🚰 بخورند... و ... ♨️درس است! ♦️برای خدا شدن آسان نیست! چون هوای قدرت داشتن👊،داشت... نباید دیده شدن داشت... و برای ما سخت است قربانی کردن ♦️چون برای ما تقرب به خداوند از لذت های کم ارزش دنیـ🌏ـا است... ♨️حالا ما چه کار ها که نکردیم برای ⁉️ ♦️و از آن سو به ما بیچارگان میخندند😊! و شاید اشک 😭میریزند؛که در ماندیم!و لباس را از تن در نیاوردیم... 🌾در ماندیم... 🌾در ماندیم... 🌾در ماندیم... 💢به قول : و هنوز گیر یه قرون و دوزار این دنیاییم.که یکی بیاد نگاهمون👀 کنه... ♨️شهدا میخشکوندند! که یوسف زهرا نگاشون کرد... ♦️جان به هر حال قرار است که بشود👌... پس چه خوب است که قربانـی بشود😌... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زیباترین بهانه‌ی زندگیم، حضورت را در کنار خود #احساس میکنم. وقتی فارغ از همه دنیا به تو #فکر میکنم، آن گاه است که از #گناه کردن در حضورت شرمسار میشوم. #دوست_شهیدم❤️ #شهید_ابراهیم_هادی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣0⃣6⃣ 🌷 برشی از کتاب شرح زندگی عاشقانه 🌷 🍃🌹دوم آبان عيد سال ٩٢ روز برگزاري جشن ما بود، با حميد نيت كرديم براي اينكه در مراسم جشن عروسيمان هيچ گناهي نباشد، .... 🍃🌹مهم ترين كارمان كردن يك خانه مناسب بود حميد نظرش اين بود كه يك اجاره كنيم، اولين خانه اي كه رفتيم حدود ١٢٠ متر بود، خيلي بزرگ و دلباز با نورگير عالي و قيمتي كه با پس انداز حميد جور بود. 🍃🌹تقريبا هر دوتايي خانه را بوديم، هنوز سوار موتور نشده بوديم كه يكي از رفقاي حميد تماس گرفت، صحبتشان كه تمام شد حميد به فرو رفته بود، 🍃🌹وقتي پرس و جو كردم گفت: خانوم ميخوام يه چيزي بگم چون بايد تو در جريان باشي، اگر بودي اونوقت انجام بديم، يكي از رفيقام الان زنگ زد 🍃🌹مثل اينكه براي خونه به مشكل خورده، پول لازم داشت، اگه تو راضي باشي ما نصف پس اندازمون رو به دوستم بديم، با نصف بقيش يه خونه رهن كنيم!!! 🍃🌹ميدانستم با پولي كه ميماند خانه چندان خوبي نميتوانستيم اجاره كنيم از آنجا كه واقعا اين چيزها برايم مهم نبود قبول كردم... با پولي كه مانده بود يك خانه و دلنشين در پايين شهر اجاره كرديم.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مشکلات دیگران خیلی برای #روح‌الله مهم بود. اگر کسی از مشکلاتش به او می‌گفت، کلی #تلاش می‌کرد تا مشکلش برطرف شود. حتی اگر کاری هم از دستش برنمی‌آمد در مورد آن #فکر می‌کرد. مثلا یک بار دیدم حدودِ یک ربع، نیم ساعت است که به نقطه‌ای #خیره شده و حرفی نمی‌زند. صدایش کرد و گفتم: کجایی روح‌الله؟ گفت: دارم به مشکل فلانی #فکر می‌کنم. من که انقدر پول ندارم تا بهش بدم، اما دارم فکر میکنم ببینم چه راهی میشه پیدا کرد که بشه مشکلش رو #حل کرد. #روح‌الله در دنیا سعی می‌کرد که #دستگیر همه باشه... الان که شهید شده به لطف خدا دستش بازترِ برای کمک به همه ان شاءالله... #شهید_مدافع_حرم #شهید_روح_الله_قربانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
تازه میخواست کنه به بهش گفتم: خیلی دیر جمبیدی، تا بخوای ازدواج کنی ان شاالله بچه دار بشی بعد بچه بعدی دیگه سنت خیلی میره بالا، یه نگاه کرد این سری هم دوباره مثل همیشه یه حرف زد که دوباره کلی رفتم تو گفت داداش جان: گفتم یعنی چی؟ گفت فکر میکنی برای خدا کاری داره بهم بده داداش جان اگه خدایی باشه خدا جبران کنندس وقتی خدا بهش دوقولو عنایت کرد فهمیدم چی گفت... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠وقتی همه چیز برای مهیا شده بود! ارتباط قلبی ام را با قطع کردم در سفر بعد از آن می گفت دیگر ارتباط خود را با کوثر و خانمم قطع کردم. محمودرضا از قبل همه چیز را کرده بود و حتی سر دفن خود که تهران باشد یا تبریز نیز با برادرش مشورت کرده بود و حتی به این فکر کرده بود که بهتر است اول شهادتش به مادرش برسد و یا به پدرش و یا اینکه آن ها با شنیدن این خبر چه .العملی خواهند داشت. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✨✨🌸✨✨🌸🌸✨✨🌸✨✨ 🌾اولین روز عملیات #خیبر بود، از قسمت جنوبی #جزیره ، با یک #ماشین داشتم بر می گشتم عقب. 🌾 توی راه دیدم یک ماشین با چراغ #روشن داشت می آمد، این طور راه رفتن توی آن جاده، آن هم روز #اول عملیات، یعنی #خودکشی. 🌾جلوی ماشین راگرفتم، راننده آقا #مهدی بود، بهش #گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها.» 🌾 گفت: « می خوام به بچه ها #روحیه بدم، عراقی ها رو هم #بترسونم، می خوام یه کاری کنم او نا #فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»  #شهید_مهدی_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آن قسمتي از شروع #صبح را دوست دارم كه بايد به شما #فكر كرد... عاشقان یادتان بخیر... سلام بر شهدا #صبحتون_شهدایی 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣0⃣3⃣1⃣🌷 🔰دوست شهید یک روز قبل از شهادت بابک بود. هر طور ریزی میکردم نمیتونستم خودم به مراسم برسانم. از این که کارهایم پیچیده شده بود خیلی ناراحت بودم. 🔰به خودم میگفتم شاید بابک دوست ندارد به برسم. شب🌙 موقع خواب دوباره یادم افتاد و گفتم: خیلی معرفتی ، دلت ❤️نمیخواد من بیام❓ باشه ماهم خدایی داریم ولی بابک خیلی دوست دارم هر چند ازت دلخورم. 🔰توی همین ها بودم که خوابم برد. خواب بابک را دیدم: بهت زده شده بودم بند آمده بود. بابک خانه‌ی ما بود. میخندید 😁میگفت: "چرا ناراحتی ⁉️" گفتم :بابک همه فکر میکنن تو مردی . 🔰گفت:نترس ، شده بودم آزاد شدم. با هیجان بغلش کرده بودم به میگفتم: ببینین بابک نمرده اسیر بوده. بابک گفت:فردا بیا مهمونیم. گفتم:چه مهمونی⁉️ گفت:جشن آزادیم. 🔰گفتم:یعنی چی⁉️ گفت:جشن آزادیم از اسارت این دنیا. بغضم گرفت به گریه 😭کردم . از شدت اشک صورتم خیس شده بود از خواب بیدار شدم. 🔰با چشمای پر از نماز صبح⛅️ خوندم. بر خلاف انتظارم تمام حل شد و نفهمیدم چطوری رسیدم به بابک. گفتم بابک خیلی مردی . 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🏴✨🏴 آمد...💔🌿 لباس هایمان اماده‌ است 🥀‌ دلهایمان❣ را بیرق عزا بسته ایم...⁦🖇️⁩⁦☘️⁩ دلهایمان را به ارباب مشکی 🖤پوش کرده ایم...⁦🖇️⁩⁦☘️⁩ ‌ تنم در بر سر و سینه میکوبد اما دلم ...🥀🖤 کربلایی که امسال حسرتش در دلم بماند ...💔🖤 ‌ و ذکرم حوالیه حسین میچرخد و...💔 ‌ روزگار...🍃🥀 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
.💥 🌻هرگاه که قضا شد و نخواندی در این نباش که نماز خواندن نیافتی 🌾بلکه! فکر کن چه رامرتکب شدی که خداوند نخواست در بایستی!😞🥀 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀اینو ببینید 🌱از ته لبخند😁 بزنید!!! 🌼ولی به این نکنید که این 🌱صحنه دیگه تکرار نمیشه ، 🌼وگرنه اشک😢 میشه .. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣ 🌾هر 🌤که بلند می شوم ..... 🌼آراسته روی قبله 🙂می ایستم و 🍁می گویم: 🌾"السلام علیک یا اباصالح المهدی" 🌼وقتی به این میکنم که خدا 🍁جواب را واجب کرده است، 🌾قلبم 💚از ذوق اینکه شما به اندازه 🌼 یک جواب سلام به من می 🍁کنی از جا کنده می شود. 🌾آقاجانم! دارم.😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌲بعضے‌ها مےکنند اگر ظاهرشان را شبیه کنند، کار تمام است!🤦🏻‍♂ نـه!باید‌مانند . . .🙂🍂 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣ 🌾هر 🌤که بلند می شوم ..... 🌼آراسته روی قبله 🙂می ایستم و 🍁می گویم: 🌾"السلام علیک یا اباصالح المهدی" 🌼وقتی به این میکنم که خدا 🍁جواب را واجب کرده است، 🌾قلبم 💚از ذوق اینکه شما به اندازه 🌼 یک جواب سلام به من می 🍁کنی از جا کنده می شود. 🌾آقاجانم! دارم.😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‌ ✨‌«دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم» یکی از دوستانش می گفت: در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم کاملاَ روشن است و نماز ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلو له ای از به او اصابت کرده و به رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . صورتش را که دیدم زا نوهایم سست شد به زمین نشستم با خودم گفتم: «این که یوسف شریف است»😔 🌹 🌼‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh