eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥🌙 تویی تویی به خدا این تویی که در دل شب مرا به بالِ محبت به ماه می‌خوانی تویی تویی که مرا سوی عالم ملکوت گَهی به نام و گهی با نگاه می‌خوانی تویی تویی به خدا عشق و آرزوی منی به سینه تا نفسی هست بی‌قرارِ توام منم که سوخته بال و پرم در آتش عشق در آن نفس بمیرم که در آرزوی توام            @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه از که یک مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد... 📻 @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همش خلاصه میشه دراین شعر👇 بهوش بودم ازاول به کس دل نسپارم شمایل توبدیدم نه عقل ماندونه هوشم همه ما بدنبال ان شمایل گمشده ازلی میگردیم ولی نمیدانیم کی هست وچی هست... @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگامی‌که یادبگیری خودت را از دست بدهی، به آن محبوب ،دست پیدا کنی . عبدالله انصاری به شب و نجواهای دلشدگان کوی دوست سلااام✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالمحیی🍃
يارب تو مرا انابتي روزي کن شايسته خويش طاعتي روزي کن زان پيش که فارغ شوم از کار جهان اندر دو جهان فراغتي روزي کن عبداله انصاری @TAMASHAGAH
🍃🍃🍃🍃 با همه بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام طاقت فرسودگی ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظه توفانی ام دلخوش گرمای کسی نیستم آماده ام تا تو بسوزانی ام آمده ام با عطش سال ها تا تو کمی عشق بنوشانی ام ماهی برگشته ز دریا شدم تا که بگیری و بمیرانی ام خوب ترین حادثه میدانمت خوب ترین حادثه می دانی ام حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی ام حرف بزن حرف بزن سال هاست تشنه یک صحبت طولانی ام ها... به کجا می کشی ام خوب من؟ ها... نکشانی به پشیمانی ام 📚 @TAMASHAGAH
1_5380408730.mp3
7.28M
🍃 این عمارتهای شیرینِ تو را، معمار کیست؟ جان فدای طبعش این معمار شیرین‌کار کیست...؟! @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد @TAMASHAGAH
و گفت:«خدایا! مرا زاهدی نمی‌باید و قرّائی نمی‌باید و عالِمی نمی‌باید. اگرم از اهل چیزی خواهی گردانید، اهل شمه‌ای از اسرارِ خود گردان و به درجه‌ی دوستان خود برسان». @TAMASHAGAH
سلاااام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
از حال دل مپرس که با اهل عقل چیست دیوانه‌ای میانهٔ طفلان نشسته است صائب تبریزی🍃 @TAMASHAGAH
‍ 🔅شرحی بر نیایش پیامبر(ص):      "اللّهُم اَحیِنی مِسکِینَاً وَ اَمِتنِی مِسکِینَاً وَاحشُرنِی فِی زُمرَةِ المَساکِینَ"      خداوندا...مرا مسکین زنده بدار!              و مسکین بمیران! و در زمره‌ی مساکین محشور گردان "" به معنای فقیر و بیچاره نیست        معنای درماندگی نمی‌دهد.        "مسکین" در مفهوم باطنی‌اش به معنای کسی است که در آنچه خداوند          به او داده "ساکن" گشته      و توجه از غیر بریده است و          "بی‌خواهش" شده است. در رضایت از ربّش "سکنیٰ" گزیده است "مسکین" بودن یک مقام والا در سلوک است         و هر کس را بدان راه نیست. آن که در این کیفیت متعالی زنده شود در واقع به زندگی حقیقی دست یافته، و چون در همین کیفیت موتَش حاصل شود، با روح‌های بزرگ همنشین گشته است.          این نیایش پیامبر (ص)،         یک طریقتِ تامّه است،             کلاس آموزش است.                      فهم آن، دریافت یک تعلیم بزرگ    و سلوک با آن، عین رستگاری است.              ✍ @TAMASHAGAH
جوانمردست درد عشق پیدا می‌کند ما را...! ❤️‍🔥 @TAMASHAGAH
وگر تو داغ نهی داغ نیست درمان است @TAMASHAGAH
🔅زبان، عضوی است با صفت دوگانهٔ خیر و شر . هم جهان‌ساز است هم جهان‌سوز، هم زخم است و هم مرهم، هم گلشن و هم گلخن. زبان، کشّاف ضمیر و نمایانگر درون است. از آن‌رو امام علی(ع) می‌فرماید: "سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا آدمی در زیر زبان خود پنهان است. از امام صادق(ع) نیز آمده است: " سخن آشکارگرِ نهانی‌های دل است همچون تیرگی و دانایی و نادانی" از نظر حضرت مولانا زبان، آشکارکنندهٔ درون است: آدمی مخفی است در زیرِ زبان این زبان پرده است بر درگاهِ جان چون که بادی پرده را درهم کشید سرّ صحنِ خانه شد بر ما پدید کاندر آن خانه، گُهر یا گندم است؟ گنجِ زر یا جمله مار و کژدم است یا در او گنج است ماری بر کران زان که نبْوَد گنجِ زر، بی‌پاسبان @TAMASHAGAH
🔅 چراغِ بدن چشم است پس اگر چشمِ تو گشوده باشد بدن تو نورانی و روشن خواهد شد ترجمه‌ی اناجیل اربعه: ✍ حسینی خاتون آبادی @TAMASHAGAH
براى آنان در نزد خداوند خانه سلامت و آرامش است، و او دوستدار آنان است، زيرا نيكوكار بودند. (الأنعام ۱۲۷) انسان در ابتداى زندگى همۀ توجّهش بسوى نان و كسب و كار و بدست آوردن آرزوهايش سپرى مى‌شود، تا زمانى كه از آنها دست كشيده و جوياى نام مى‌گردد، امّا با گذشت زمان استعداد درونى‌اش شكوفا شده و از همۀ اينها بيزار گشته، و فقط‍‌ دل به حق مى‌سپارد و بس. عارفان اين حالت را آرامش درونى و خود شكوفايى انسان مى‌نامند. نظير همين بحث با كمى تفاوت در روانشناسى نيز مطرح است. ولى وقتى به خود شكوفايى رسيد خود را همچون مرده‌اى در دستان پر توان قدرت و عظمت خدايى مى‌بيند، كه شكست و پيروزى، ستايش و تعريف در او هيچگونه اثرى ندارد. 🍃🍃🍃 آدمی اول حریص نان بود زانک قوت و نان ستون جان بود سوی کسب و سوی غصب و صد حیل جان نهاده بر کف از حرص و امل چون بنادر گشت مستغنی ز نان عاشق نامست و مدح شاعران تا که اصل و فصل او را بر دهند در بیان فضل او منبر نهند تا که کر و فر و زر بخشی او هم‌چو عنبر بو دهد در گفت و گو خلق ما بر صورت خود کرد حق وصف ما از وصف او گیرد سبق چونک آن خلاق شکر و حمدجوست آدمی را مدح‌جویی نیز خوست خاصه مرد حق که در فضلست چست پر شود زان باد چون خیک درست ور نباشد اهل زان باد دروغ خیک بدریدست کی گیرد فروغ این مثل از خود نگفتم ای رفیق سرسری مشنو چو اهلی و مفیق این پیمبر گفت چون بشنید قدح که چرا فربه شود احمد به مدح رفت شاعر پیش آن شاه و ببرد شعر اندر شکر احسان کان نمرد محسنان مردند و احسانها بماند ای خنک آن را که این مرکب براند ظالمان مردند و ماند آن ظلمها وای جانی کو کند مکر و دها گفت پیغامبر خنک آن را که او شد ز دنیا ماند ازو فعل نکو مرد محسن لیک احسانش نمرد نزد یزدان دین و احسان نیست خرد وای آنکو مرد و عصیانش نمود تا نپنداری به مرگ او جان ببرد مثنوی مولوی و قرآن @TAMASHAGAH
🍃تا بپوشد او پلیدیهای ما در عوض بر روید از وی غنچه‌ها تا اینکه ناپاکی هایِ ما را بپوشاند و در تو از آن، غنچه های نمایان سازد. 🍃پس چو کافر دید کو در داد و جود کمتر و بی‌مایه‌تر از خاک بود همینکه کافر می بیند که در بخشش و سخاوت از خاک هم کمتر است. 🍃از وجودِ او گُل و میوه نَرُست جز فَسادِ جمله پاکی ها نَجُست و از وجود او گُل و میوه ای نرویید، و جز تباهی و آلایش همه پاکی ها چیزی را دنبال نکرد. 🍃گفت واپس رفته‌ام من در ذهاب حسر تا یا لیتنی کنت تراب در این حال می گوید: من سیر قهقرایی کرده ام. وای بر من، ای کاش، خاک می بودم اشاره به آیه ۴۰ سورة نَبَا "روزی که آدمی ببیند آنچه دستانش پیش فرستاده، و کافر گوید: کاشکی من خاک بودمی" 🍃کاش از خاکی سفر نگزیدمی همچو خاکی دانه‌ای می‌چیدمی ای کاش از مرتبه خاک بودن در نمی گذشتم، و همچون خاک، دانه ای در دلِ خود می پروردم و آن را می رویانیدم. (اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح) شرح مثنوی شریف استاد کریم زمانی @TAMASHAGAH
🍃چون سفر کردم مرا راه آزمود زین سفر کردن ره‌آوردم چه بود وقتی که از مرتبه خاکی سفر آغاز کردم. راه، مرا مورد امتحان قرار داد، پس حاصل و ارمغان این سفرم چه بوده است؟ 🍃زان همه میلش سوی خاکست کو در سفر سودی نبیند پیش رو اینکه کافر به سوی خاک متمایل است اینست که او در ضمن سفر در پیش روی خود سودی مشاهده نمی کند. اینکه آدمیان مقیّد به مادیّات به ظواهر دنیا دل خوش داشته اند بدین خاطر است که از جهان برین خبر ندارند. 🍃روی واپس کردنش آن حرص و آز روی در ره کردنش صدق و نیاز اینکه کافر روی به قهقرا می کند به دلیل اینست که دچار حرص و آزمندی ست. یعنی اینکه کافر، رخ از حق بر می تابد معلول حرص و آز اوست. و اینکه شخص مؤمن رو به حق می آورد، معلول صداقت و نیاز معنوی اوست. 🍃 هر  گیا را  کِش  بود  میلِ  عُلا   در مَزیدست و حیات و در نَما به عنوان مثال، هر گیاهی که میل به سوی عالم بالا داشته باشد، قطعاً در حال رشد و حیات و نموّ است. 👈نما: روییدن و نمو کردن 🍃چونک گردانید سر سوی زمین در کمی و خشکی و نقص و غبین ولی همینکه گیاه سر به سوی زمین خم کند، قهراً در حال کاستی و خروشیدن و نقص و زیان است. شرح مثنوی شریف استاد کریم زمانی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا @TAMASHAGAH
🔅فقط یک راه باقی‌مانده! تنها راه باقی‌مانده در برابر انسان متفکر ، راه بازگشت به هستی است ... بازگشت به هستی، مسبوق به آگاه شدن از محدودیت و تناهیِ عقل مُدْبِر و فتنه‌گری و دلربایی اوست.. نیز مسبوق است به وقوف بر این که عقل گریزپا و گریخته از حق، نمی‌تواند با پشت کردن به وجود و اعراض از حق ، سر از جایی درآورد جز عدمستان کفر ، و برهوت دربِدری و سرگردانی و سقوط در دره‌های هولناک تاریکی و نیستی.  باید چهرهٔ عقل را به جانب مسجدالحرامِ وجود بازگرداند، باید او را توبه داد، باید گرد و غبار این راه طی‌شده در بیابان خشک و سوزان ادراکات بشری را از سیمایش شست و او را به دروازه‌های امن ایمان رساند؛ تا در برکهٔ مبارک برکاتِ هستی متبرک گردد و در فضای عشق و اشتیاق به حقیقت ، تنفس کند و در سپهر تفکر به پرواز درآید و با بال و پر ایمان به غیب، خود را به کهکشان عبودیت حق برساند...              📚«تأملی در فلسفهٔ تاریخ عقل»          صص ۱۰۰ و ۱۰۱ @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🩹🕊 من‌ رشته‌ی‌ محبت‌ تو پاره‌ می‌کنم شاید گره‌ خورَد به‌ تو نزدیک‌تر شوم... ✍ 🎙 @TAMASHAGAH
هوالحی💐 ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی جان @TAMASHAGAH
يكى را همت و يكى را ، فداى كه همتش همه عبدالله انصاری سلااام یاران جان ✋ عصرتان دلارام @TAMASHAGAH