#سلام_امام_زمانم 🌸💚💚✨🏴
امام عصر(عج) فرمودند:
خدا را به حق عمه ام زینب(س)
قسم دهید تا فرج مرا نزدیک گرداند 🤲🥺
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج به حق زینب کبری(س)
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
#کلام_ولایت❣
#هیئت_سکولار_نداریم 🤔
#هیئت_ها نمی توانند سکولار باشند
هیئت امام حسین #سکولار ما نداریم
هر کس علاقه مند به امام حسین است
یعنی علاقه مند به اسلام #سیاسی است
اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است،
اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است
معنای اعتقاد به #امام_حسین این است
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و بیست)
ادامه...
زینب تا این را شنید🌷...
با #تعجب نگاهش کرد " چی کارمی خوای بکنی؟ می خوای مأموریت رو کنسل کنی؟ تو این همه زحمت کشیدی روحالله. حالا که بهت #مأموریت دادن، نمی خوای بری؟😳
_ آخه با این عنوانی که میخوان من را ببرن، #فایده نداره. من دلم نمی خواد اینجوری😔...
زینب بلافاصله حرفش را قطع کرد: " باشه میدونم، اما تو از فروردین ماه #پیگیر رفتن هستی. حالا که شهریور می خوان اعزامت کنن، می گی نمی رم! اسمت رفته تو لیست حتما بهت #احتیاج داشتن که گفتن بیا.🤨
باید این مأموریت را بری. این همه تلاش کردی. این مأموریت را برو برگرد، بعد برو دنبال کارای #انتقالیت."
#روحالله به فکر فرو رفت.🤔
زینب کلافه تر از همه بود وقتی روحالله مأموریت می رفت، آن هم جای دوری مثل #سوریه.
اما دلش نمی آمد مانع کارش شود، آن هم به دو دلیل؛ یکی این که نمی توانست به #حضرت_زینب (س) نه بگوید و دیگر آنکه تلاش های #مداوم روحالله را دیده بود.💚
بارها می شد وقتی به اتاقش می رفت تا برایش چای ببرد، می دید تمام جزوه ها و کتاب های نظامی جلویش باز است. روحالله تمام #جزوه ها و کتاب هایش را برای بار چندم می خواند. 📚
آن قدر خوانده بود که همه را از بَر بود، اما باز هم می خواند. وقتی هم سر کار بود، #مدام در حال ورزش و افزایش آمادگی #جسمانی بود.🤸♀
حالا زینب نمی توانست ببیند روحالله بعد از این همه تلاش و این همه سختی ای که در این #مسیر کشيده است، راحت مأموریتش را کنسل کند.🥺
روح الله حرف های زینب را که شنید، #قانع شد. به نظرش حرف درستی می زد. حالا که او را برای مأموریت خواسته بودند، باید می رفت. و بر می گشت، بعد برای انتقالی اش #اقدام می کرد. این شد که دیگر پی انتقالی اش را نگرفت. تاریخ اعزام، ۱۹ شهریور بود.💚❤️
از اول #شهریور کم کم کارهایش را می کرد. باز هم از زینب خواست #ساکش را جمع کند. زینب دوباره برایش خشکبار و خوراکی خرید و در ساکش گذاشت. 🧳
#سید هم قرار شد اعزام شود. همگی با هم رفتند فروشگاه تا چیزهایی را که می خواستند، بخرند. روحالله دو دست #لباس_سبز برداشت؛ یک دست برای خودش، یک دست برای حسین. با خنده به سید می گفت: "حسین #هوی منه. هرچی می خرم، باید برای اونم بخرن."☺️
بعد از خرید همه با هم رفتند...
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
May 11
2_144182259119301105.mp3
5.66M
نیـا منـو از این خجـالت آب نـکـن
اینهمهشهر،کوفهروانتخابنکن💔
حاجسیدمهدی#میر_داماد🎙
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
💚💚🌸🥺
خندهکنانمۍرود،
روزجزادربهشټ
هرکهبهدنیاکند،گریه
براۍحـسـیـن...💔
شهــ حـاج قاسـم سلـیمانی 🕊
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب رسید به کربلا 😭
اینجا که قلب ها به شماره میافتد.
اینجا که التهاب مهمان کاروان میشود.
اینجا که امر بر برپایی خیمه هاست.
نکند همان زمینست
که کربلایش میخوانند.
نکند فصل جدایی فرارسیده.
نکند این همان آخرین منزلیست
که مردان غیرتمند قبیلهی بنیهاشم،
به علمداری سقای ادب،
از مرکبها پیادهمان میکنند.
نکند...
این گودال!!!
نه!
اعوذ بالله من الکرب و بلا!
سلام بر قلب صبور زینب!
سلام بر ساکنان زمین کربلا!!!
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
🕊 💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْن(ع)
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🇮🇷 🌸✨💚💚✨
🇮🇷یادشان_باصلوات🇮🇷
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
✨ #کانال_وصیت_ستارگان ✨
#سلامامامزمانم💚🖤💚
السلام علیک یا اباصالح المهدی عجل الله
ای عشق ندیده ی من، ای یار #سلام
ای ماه بلند در شبـــــِ تار #سلام
از من به تو ای عزیز در هر #شبـــــ_و_روز
یڪ بار نه، صد بار نه، بسیار #سلام!
اللهمعجللولیڪالفرج ❤️
🔵کانال وصیت ستارگان
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلام_ولایت ✨❤️✨
🏴_چرا اینقدر در #محرم و صفر، ماتم و اشک و گریه و عزا رو بین مردم رواج میدین؟!
پاسخ را در کلیپ بالا #بشنویم👆
#امام_خامنه_ای ❤️
🔵کانال وصیت ستارگان
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و بیست و یکم)
ادامه...
بعد از خرید همه با هم رفتند بهشت زهرا(س)🌷
قرار بود قبل از اینکه #روحالله و سید به مأموریت بروند، خانم هایشان را ببرند گردش. ☺️
آخر سر هم سر از بهشت زهرا(س) در آوردند.اما به خانم ها #قول دادند بعد از مأموریت شان همگی با هم ده روزه بروند #مشهد.🕌
روحالله سید را برد سر مزار مادرش. سید نشست و شروع کرد به خواندن #فاتحه، روحالله گفت: "ببین مامان من سید بود.ما با هم فامیلیم. تو پسر دایی منی و منم پسر عمه تو."😊
سید خندید و گفت: "راست میگی،مریم خانم سید بوده.
چرا یادم ننداختی #پسردایی صدات کنم؟"
روح الله خندید و گفت: "ان شاءالله از این به بعد."😊
سر مزار #رسول و #محرم_ترک هم رفتند. چون غروب شده بود، زودتر برگشتند.🕊🕊
یک #هارد داشت که در آن مطالب نظامی و عکس هایش را ریخته بود. قبل از #مأموریت آن ها را سپرد دست مهران و گفت که بعد از او آن ها را چکار کند.🌱
چند #توصیه دیگر هم کرد. علی و پدرش، را هم به او سپرد. این اولین باری نبود که به مأموریت می رفت. این حرف ها بین شان معمول بود.🌸
دو روز قبل از اعزامش، با #زینب رفتند خانهٔ پدرش. نشست پایین پای او. پاهایش را ماساژ داد و گفت: "بابا،من یکی، دوماهی می خوام برم مأموریت. شما اجازه میدی؟"💚
پدرش گفت : "کجا میخوای بری؟ پس زینب چی؟
_جای #خاصی نیست. می رم. یکی دوماهه می ام
بعد هم علی را کنار کشید و گفت: " داداش خیلی حواست به بابا باشه. خیلی #مراقبش باش. مراقب خودتم باش. من یه چند وقتی می رم. به امید خدا برگشتم، همگمی با هم می ریم #گردش.❤️
دیگه سفارش بابا را نکنم ها! خیلی هواشا داشته باش."
از همه خداحافظی کرد و برگشتند خانه. خانواده زینب قرار بود یک روز قبل از #اعزام روحالله، بروند مشهد.🇮🇷
شب قبل از سفرشان، روحالله و زینب رفتند خانه شان. وقتی می خواستند سوار #ماشین بشوند، دیدند پنچر شده است.😔
روحالله همان طور که وسایل پنچری را از پشت ماشین بیرون می آورد، 🥌
زینب گفت: " بیا وایسا کنارم، بهت یاد بدم چطوری #پنچری بگیری. ممکنه لازمت بشه."
روحالله با دقت و حوصله تمام، مراحل را به زینب توضیح داد.🌷
پنچری ماشین را که گرفتند، حرکت کردند به سمت خانهٔ پدرخانمش. روحالله از همه خداحافظی کرد.🤚
#حسین را کنار کشید و گفت: "من نیستم حواست به زینب باشه. دستت درد نکنه، به بابام و علی هم سر بزن. تو برام مثل برادر بودی.
تو شش سال از من کوچیک تر بودی، #علی هم شش سال از تو کوچیک تره.
#هواش را داشته باش، جای من را براش پر کن." حسین در این مدت حسابی به او وابسته شده بود. طاقت شنیدن حرف هایش را که شبیه #وصیت بود، نداشت.🥺
این حرفا چیه روح الله؟!.....
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
دلنوشته سردار سلیمانی:
هی گفتیم کاش در کربلا بودیم. این کربلا... قاسم چه میخواهی بکنی؟ چقدر دلم میگیرد وقتی احساس میکنم این بیت نورانی به دست دشمنان میافتد و یزید دیگری اینبار قبر اورا منفجر میکند. بدنم به رعشه میافتد من در حفاظت از دختر علی و فاطمه مسئولیت دارم. من سرپرست دفاع از این بیت هستم.
✔️
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯