eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رو به شش گوشه ترین کعبهٔ دل ، اول صبح بدهیم از سرِ جان ، محضر ارباب ، سلام
الهی اگر ستارالعيوب نبودی، ما از رسوايی چه می كرديم؟ ✍ @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا سوره اسرا آیه ۱۴ فردا خبر از فتح و شکستت بدهند در نامه هرآنچه بود و هستت بدهند آن‌ نامه خودِ تویی نه چیز دگری در حشر، خودِ تو را به دستت بدهند ۱۸ آبان ۱۴۰۲
‌ بغل کن مرا چنان تنگ که هیچکس نفهمد زخم روی تن من بود،یا تو...
تا کرکره بالا کشیدی سمت خورشید صبح امید شنبه از چشمت رقم خورد
به خنده شرح دهم این که در زمانه یِ ما برایِ گریه 💧کسی احترام قائل نیست
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
☆ همواره رباعیات او پرمعناست در گفتن چارخانه او بی‌همتاست خیّامِ زمان ماست، نه، بالاتر! مــیـلاد پــیـمـبــر ربـاعی‌گوهاست! "آمین" آثار میلاد عرفان‌پور 👇 @erfanpoor
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه ی اين خيمه کرده ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"" به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت
"هرچیز که در جستن آنی آنی" گر رعیت و گر پادشه و گر خانی گرگی تو اگر در پی نفس ات هستی گر بنده حق شدی بدان انسانی "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم چنــد  ساعت  شده  از  زندگیــــم  بی خبرم این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار بال پــرواز دلـــم کــــو که به سویت بپرم؟ از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من بین این  قافیــه ها  گــم  شده  و در به درم تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر این همه فاصله کوتـــاه شود در نظرم بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم «پدر  عشـــق   بسوزد  کـــه  درآمد  پدرم» بی تو دنیا به درک، بی تو جهنم به درک کفــر مطلق شده ام دایره ای بی وَتَرم من خدای غزل ناب نگاهت شده ام از رگ گردن تــو من به تو نزدیک ترم  
برگرد دلم زغصه ها لبریز است درگیر غروب تلخ این پاییز است چون برگ فتاده زیر شلاق تگرگ هرروز به دل حمله صدچنگیز است
نشسته‌ام که در آیی به منزلی که ندارم تو را چگونه بخواند دلم؟ دلی که ندارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جست و جویِ گلش، با قدِ خم آمده است برایِ دفنِ عزیزش، کفن کم آمده است نگو دلیلِ غمِ این خزانِ شب‌زده چیست! دوباره فصلِ عزا، فصلِ ماتم آمده است زِ حجمِ داغ و جسارت، نه هیچ کم شده است، نه بهرِ غربتِ این زخم، مرهم آمده است به پیشِ چشمِ جهان، سوخت عاشقی، اما فقط به دیده‌ی ما قطره‌ای نم آمده است سکوت را بشِکن! «فتح» در حوالیِ ماست ببند بار، که فرصت فراهم آمده است
انشام دوباره بیست بابای گلم! موضوع: کسی که نیست_بابای گلم_ دیشب زن همسایه به من گفت یتیم معنای یتیم چیست؟ بابای گلم!
خود را که به خلوتی رسانَد خورشید از داغ، دلش را بتکاند خورشید گفتیم غروب کرده اما انگار رفته‌ست نماز شب بخواند خورشید
ابــــریـــــم کــه ارث پدری‌مان اشک است مشق شب و درس سحری‌مان اشک است هرکس به زبان خود سخن می‌گوید ما نیز زبــــان مادری‌مان اشک است
روی دل بستن خود کاش کمی کار کنی مثل یک عاشق دلباخته رفتار کنی من اگر طاقچه بالا نگذارم زشت است تو نباید که أقلا کمی اصرار کنی؟ عشق جنگ است و به دنبال غنیمت باید مثل یک لشکر قحطی زده پیکار کنی اینقدر خسته نگو راه نخواهد آمد راه را باید از آن سمت، تو هموار کنی نه چنان سخت‌عنان باش که عاشق نشوی نه چنان رام که خود را بزنی خوار کنی عشق مُسری است فقط خیره شو تا او را نیز به گرفتاری خود زود گرفتار کنی واژه از دور چنان زور ندارد، باید چشم در چشم به احساس خود اقرار کنی امشب آن‌قدر به چشمان تو زل خواهم زد تا مرا خواسته ناخواسته بیمار کنی
ز یاد بردنت ای آشنای من ، سخت است ببخش مثل تو بودن برای من سخت است مرا رها کن از این شهر غرق دود برو نفس کشیدن تو در هوای من سخت است بدون اینکه بخواهم دلیل درد تو ام خدا کند که نباشی بجای من ، سخت است برای آنکه مرا هیچوقت دوست نداشت چقدر شعر سرودن خدای من سخت است برای تو که خدایی ، خدای من تو بگو که استجاب کدامین دعای من سخت است؟ سید_تقی_سیدی
ای جام بهم ریخته صدبار نگفتم با سنگ دلان یار مشو، میشکنندت
هدایت شده از بارش‌های قلم من
موجیم که درگیر غم طوفانیم ابریم که با صاعقه‌ای بارانیم در ما نتوان یافت هوای صافی شادیم به چهره و درون گریانیم @bareshe_ghalam
صدایِ قافله یِ گریه یِ من است ، ای خلق به اضطراب چرا می دوید، سیل که نیست
پیروزی نهایی این آخرین وق های کفتارِ چُلاق است غزه برای آل صهیون باتلاق است این ظلم بی پاسخ نخواهد ماند،پیداست پایان خوبی آخرِ این اتفاق است احمد رفیعی وردنجانی
بعد دو لقمه از لبت فهمیدم این را؛ سوهان اصل قم فقط یک شعبه دارد... 😁
"بیتی از یک غزل" به نگاه خود مزیّن بنما سروده ام را که بگوید از تو تنها قلم و دل و زبانم ۳۰ شهریور۱۴۰۲ کپی‌‌‌فقط‌با‌ذکر‌نام‌شاعر
یه جمله بگم به مدیر نفسهای عمیق مجازی و گروه عمومی، جمع خصوصی نیست که بگی رضایت دارم یا ندارم بداهه‌ها منتشر بشه! یه چیزی که تو یه محفل عمومی منتشر شد دیگه شد. مثل اینه که مداح بره تو یه جمع ۴۰۰ نفره بخونه و بعد بگه چرا مداحی من منتشر شد‌. یا اولش میگن که کسی اینو منتشر نکنه یا خودش باید بدونه تو مجازی شعر یا مطلبی که گذاشته میشه به معرض دید همگی گذاشته شدهو خصوصی نیست و عمومیت داره. گروه ده پونزده نفره‌ی خصوصی نیست که همه با اخلاق و روحیات هم آشنا باشن و مطالب خصوصی گذاشته بشه که. حالا این کانال بود و شما دیدی، از گروه ها و پیام‌رسانه‌ای دیگه هم خبر داری؟؟؟؟!! پس پایین شعرتون بنویس که حق انتشار ندارید و بیخودی اسم یه کانال رو نیار تو گروهت.