#امام_زمان_عج_مناجات
#حدیث_نفس
نوشتهاند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمیشود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمیدهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
::
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو میرسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
(دعای من به خودم هم نمیکند اثری)
#علی_اکبر_لطیفیان
#سید_شهیدان_خدمت
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
ای با خلائق روز و شب همدرد سیّد
آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد
داغت عیان در اشک دانهدانۀ ماست
هجران تو باری گران بر شانۀ ماست
تلفیق کردی خادمی را با ریاست
یعنی دیانت داشتی عین سیاست
استان به استان رفتهای با سختکوشی
دیگر به پایان آمده خانهبهدوشی
ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو
با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو
دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی
راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی
اما تو مردمداری و بیداری امروز
چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز..
گفتی که زیر سایۀ شمسالشموسم
گفتی به عالم خادم سلطان طوسم
این هشت گل، دستهگلی از مردم ما
با عشق تقدیم امام هشتم ما
اینان که همتعداد درهای بهشتند
با خون شهادتنامۀ خود را نوشتند
این هشت تن از نور تقوا جامه دارند
مهر رضا را در شهادتنامه دارند
وقت سفر دیدند امامان را یکایک
«قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک
این هشت گل دلدادگان هشت و چارند
نیمی از اینان سیّد والاتبارند
اینان که درس از مکتبالزهرا گرفتند
سرمشق از منشور عاشورا گرفتند
وقتی حساب کار با «رب الکریم» است
فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است
یکسو قلوب مردم از دنبال آمد
یکسو امام هشتم استقبال آمد
راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست
هم اول و هم آخر این راه اینجاست
این افتخار این عزت دائم مبارک
فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک
دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند
گفتی که این مردم عزیزان خدایند
در عین مردمداریات، دشمنستیزی
در چشم آقایت، رئیسی عزیزی
در راه خدمت خستگی نشناختی تو
با مردمت دل بردی و دل باختی تو
با مؤمنین عمری برادروار بودی
اما «اشداء علی الکفار» بودی
کشتیات از طوفان کنار ساحل آمد
در جنت اوقات فراغت حاصل آمد
اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است
اجر جهاد فی سبیل الله این است
تو رنجها از جور نااهلان کشیدی
زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی
این غربت و مظلومیات در راه دین بود
اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود
با شادی ملت فقط مسرور بودی
تو در حقیقت خادم جمهور بودی
عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران
بیوقفه کوشیدی به آبادی ایران
گفتی امید اهلبیت این سرزمین است
ایران ما ملک امیرالمؤمنین است
در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته است
در ابجد این نام، اسراری نهفته است
نهجالبلاغه این زمان لب باز کرده
از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده
این حکمت از نور امیرالمؤمنین است
اینجا سخن از مؤمنان راستین است
هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آنهاست
هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آنهاست
صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد
مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد
بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی
الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی
باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم
در روز سوم، ماه سوم، سال سوم
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده بر بیتالمقدس بیقراریم
دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز
هر انتخاب ما جهانآراست امروز
وقتی تبر در دست ابراهیم باقی است
یعنی به قلب بتپرستان، بیم باقی است
اکنون که اشک ما روانه از دو عین است
در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است
هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر
اجساد این گلها شناسایی شد آخر
باید به جای اشک، خون دل فشانیم
قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم
یارب «گلی گم کردهام میجویم او را»
یارب «به هر گل میرسم میبویم او را»
✍ #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
شب خفته است در مه و باران، دریغ و درد
میبارد آسمانی از اندوهِ بالگرد
شب خفته است در مه و آه است بر لبم
بستند خیمه در دل من ابرهای سرد
پشت گمان کمان شد از اخبار محتمل
با ما ببین که بی خبریها چهها نکرد
بادی که سرگذاشتۀ کوهِ غربت است
بادا خبر بیاورد از آن بزرگمرد
پشت سرِ مسافرِ خود آب ریختیم
سر میرود ز کاسه صبر، اشکِ غمنورد
باری بجو به دشت بلاشان، نه پشت میز
مردان روزگار چنیناند در نبرد
#مسعود_یوسفپور
با اینکه رسیده جان عالم به گلو
با اشک گرفته ایم هر فتنه وضو
رهبر به امام عصر پشتش گرم است
او تکیه به کوه کرده ما تکیه به او
#محمدجواد_منوچهری
#فداییسیدعلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هر چه می گردد ظهورت ای مسیحا دیرتر
می شود این جمعه ها از هجر تو دلگیرتر
همنوا با بغض های بیکران جمکران
می شود این عاشق چشم انتظارت پیرتر
#زائر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
تعجیل در فرج نورانیش صلوات ...
تا خادمِ آن سرای پُرنور شدی
با لطف رضا، شهیدِ جمهور شدی
صدحیف که از میان ما پر زدهای
صد شکر مقیمِ بیتِ معمور شدی...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی_زائر
۱۴۰۳/۳/۴
تقدیم به بزرگواری شهید سید ابراهیم رئیسی
آخرین لحظه روبه روی حرم
جز شهادت چه خواستی از او
گفته بودی که ضامنت بشود
در شب جشن، ضامن آهو
ما به دنیا شما به دین مشغول
ما کجا و شما کجا بودید
بهترین افتخارتان این است
که شما خادم الرضا بودید
نه فقط خادم الرضا بلکه
خادم مردمی که محتاج اند
با نگاه تو رام خواهد شد
موج هایی که گاه مواج اند
چشم ما مثل آخرین سدی
که به دستانتان رقم خورده
اشک دارد ولی نمی گرید
چون که با غیرتش قسم خورده
کشورم رنگ غم به تن کرده است
سر به زانوی خود نیاورده
رهبر ما اگرچه غمگین است
خم به ابروی خود نیاورده
از شهیدان همیشه می گفتی
که نصیب تو لطف حضرت شد
خوش بحال شما که در دنیا
آخرین رزقتان شهادت شد
#علی_سمرقندی
#شهید_جمهور
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی 🖤
تقدیم به امام مهربانیها علی بن موسی الرضا علیه السلام
آری چه دیدنیست در آن لحظه حالشان
آن ها که می خورند از آن می، حلالشان!
وا میشود به شوق حرم سفرههای دل
حتی کبوتران زبان بسته بالشان
یک عده با تواند و به ایمان رسیدهاند
هم در فراق با تو و هم در وصالشان
آنان که دل به خانه ی خورشید داده اند
یک گوشه چشم توست جواب سوالشان
خورشیدی و شعاع نگاه تو می رسد
در خانه ی معطر جان زلالشان
یک عده نیز مثل من از دور با تواند
در عالم تصوّر و فکر و خیالشان
ما دور ماندهایم از آن آستانِ فیض
آنها که میروند حرم خوش به حالشان ...
#سید_حسن_مبارز
مردی که شهید تهمت و بهتان بود
بی شک که نماد خدمت و ایمان بود
با یاری حق گرهگشایی میکرد
در فکر زدودن غم انسان بود
#محمدعلی_ساکی
رسیده جان به لبش طاقت سکوت ندارد
وطن سری به تن و قوت لایموت ندارد
میان بازی مرگ است شهر غزه و دنیا
شبیه داور کور و کری که سوت ندارد
زده است در دل آتش قیام کرده دعایی
به غیر آمدن «قبله» در قنوت ندارد
هنوز غزه نفس می کشد به رغم خرابی
برای خاک وطن چاره جز ثبوت ندارد
کجاست غیرت قوم عرب که قدر نسیمی
تحملی به تنش کاخ عنکبوت ندارد
به قد کشیدن خود غره است لشکر صهیون!؟
صعود کردن فواره جز سقوط ندارد
#محمدجواد_منوچهری
#غزه
#فلسطین
#قبلهموعود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلام ای آفتابِ زندگانی
نسیمِ روحبخشِ جاودانی
بیا در باغِ دل، تا میتوانی
بپا کن مهربانی! مهربانی!
#صفيهقومنجانی
بر دوش زمین به غیر غم باری نیست
خوابیم و کسی به فکر بیداری نیست
این است عقوبت جهان، چون ما را
با مهدی صاحب الزمان کاری نیست
#محمد_درّودی
🔸 آشیان در مه
فرو رفته است از چه کوه های ورزقان در مه
مگر خاموش گردیده است شمع عاشقان در مه
نمیآید صدای تیشهی فرهادها دیگر
چرا تلخ است کام ملتی بیباغبان در مه
ز پشت کوه قاف آید صدای ضجه و زاری
مگر سیمرغ ما کرده است اینک آشیان در مه
چرا قهر است با ما این طبیعت در بهارانش
گمانم گم شده امروز مردی قهرمان در مه
برای آب آوردن برای مردمی تشنه
به دریا زد دلش را سیدی وقت اذان در مه
صدایی آمد از این آسمان گویی ملائک بود
که میآیند جمعی از زمین تا آسمان در مه
صدا پیچیده در کوه و ندا آمد ز سمت آن
که از سوز دل آتش شده آتشفشان در مه
گمانم ابر هم از داغ یاران گریه سر داده
که زاری میکند او نیز با ما توامان در مه
تمام خاک ایران را گرفته ابری از ماتم
خراسان و ری و کرمان و آذربایجان در مه
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا قصد سفر کرده است یاران کاروان در مه
🖤🥀
#علیرضا_تیموری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ولادت رضا پر زدی از خود به خدا...
🔹مداحی محمود کریمی در مراسم بزرگداشت شهدای خدمت
باید که انیس و یاور من بشوی
آیینهٔ عشق و باور من بشوی
ای شاعرهٔ خوشقلمِ خوشسیما
باید که عروس مادر من بشوی 🙂
#جواد_محمدی_دهنوی
پنهان پشت تمام این اشیاء بود
پنهان شده بود و باز هم پیدا بود
این خلقت و حشر و نشر این مرگ و حیات
قایم باشک بازی او با ما بود
#محمدمهدی_سیار
سدِّ احساسم شکست، آرامشم را آب برد
لحظهیویرانیامرا دید و او را خواب برد
عطر ناب خاطراتش این منِ دیوانه را
صبحوظهرونیمهشبتا کوچهیمهتاب برد
صوتِ زیبای اذانِ چشمهای مؤمنش
ساقی میخانه را تا مسجد و محراب برد
حکم شرعی نگاهش را دلم با اعتراض
طبقِ اصل "لاضرر " در محفل طلاب برد
رعیتم... اما شکایت میبرم پیش خدا
خوشههای گندمِ عشق مرا ارباب برد
#مارال_افشون
باور کنم این حرف پایانی است؟
این غم تمام ماجرایت بود؟
باور کنم سرمستی دشمن
پایان تلخ این حکایت بود؟
هر بار رفتی، با خود آوردی
یک پرتو از خورشید روشن را
میرفتی اما بازمیگشتی
باور کنم این برنگشتن را؟
در شهر میگویند: «خوشبختی
از آسمان ما سفر کرده
ققنوس در خاکستر خود سوخت
سیمرغ از ایران حذر کرده
از خوان هفتم رد نشد رستم
بیرون نیامد یوسف از چاهش
کیخسرو گم شد در میان مه
میسوزد ابراهیم در آتش»
پایان این خط نقطه بگذارم؟
نه! رفتنت پایان راهت نیست
این قصه اینجا میشود آغاز
این غصه همرنگ نگاهت نیست
ققنوس میسوزد ولی روزی
خاکسترش ققنوس خواهد شد
در بار اول نه، ولی رستم
از خوان هفتم عاقبت رد شد
یوسف به زندان و به چاه افتاد
اما عزیز مصر و مردم شد
کیخسرو خود را تازه پیدا کرد
کیخسرو کی در برف و مه گم شد؟
جای تو در آتش نه ابراهیم
جای تو اکنون در گلستان است
روزی میآیی با شهیدان، با
ماهی که پشت ابر پنهان است
#علیرضا_میرزایی
ای آرزوی اول و آخر! ندیدمت
دنیا که هیچ! در دل محشر ندیدمت
شک را درون کوچۀ حیرت گذاشتم
در انتهای جادۀ باور ندیدمت
یک روز در قیافۀ مؤمن درآمدم
یک روز هم به جامۀ کافر... ندیدمت!
در جستجوی مهر تو رفتم به آسمان
با چشمهای باز و کبوتر... ندیدمت
هم سر زدم به سرو سرافراز در پیات
هم سر زدم به لالۀ پرپر... ندیدمت
کردم بغل به عشق تو سجاده را و بعد
رفتم سراغ بوسۀ ساغر... ندیدمت!
ای صدق محض! وعدۀ دیدارمان چه شد؟
دیدی که مرگ آمد و آخر ندیدمت؟
زیبای من! کجاست محلّ زیارتت؟
باید ببینمت، بله! باید ببینمت!
#زینب_نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عطر حرم، قلب مصفا دارم
هرچند دلی خسته ز دنیا دارم
باز است درِ باغ اجابت وقتی
در سینه محبت رضا را دارم
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
تفاوت دارد اینکه مرد میدان عمل باشی
و یا مانند بعضیها، فقط اهل دغل باشی
تفاوت دارد اینکه درد مردم مشکلت باشد
و یا ذهنت فقط درگیر ریش خوشکلت باشد
تفاوت دارد اینکه دوستانت با صفا باشند
و یا دور و برت «خنّاسهای آشنا» باشند
تفاوت دارد اینکه اتّکایت بر خدا باشد
و یا اندیشهات تنها رضای کدخدا باشد
تفاوت دارد اینکه منطقت خودباوری باشد
و یا وابستهٔ مطلق به امضای کری باشد
تفاوت دارد اینکه خادمی بیادّعا باشی
و یا پُر چانهای آکنده از باد هوا باشی
تفاوت دارد اینکه از خدا لبخند میخواهی
و یا شبهای ساحلهای اسکاتلند میخواهی
تفاوت دارد اینکه با فقیران همنشین گردی
و یا با دیدن بیهمنشینان خشمگین گردی
تفاوت دارد اینکه در کنار کارگر باشی
و یا از داخل شاسیبلندت دیدهور باشی
تفاوت دارد اینکه تا کمر در گِل، زمان سیل
و یا ویلای قشمت باشی و میگو نمایی میل
تفاوت دارد اینکه رسم لابی را براندازی
و یا ایل و تبارت را مدیران کلان سازی
تفاوت دارد اینکه منتقد را محترم دانی
و یا با جملههای تلخ، از او رو بگردانی
تفاوت دارد اینکه راهکارت باشد ارزشمند
و یا تا آبخوردن را به برجامت دهی پیوند
تفاوت دارد اینکه جمعه هم باشی سر کارت
و یا هر روز، با تأخیر آیی دفتر کارت
تفاوت دارد آری، این کجا و آن کجا، مردم؟!
که این در غیرتش غرق است و آن در عشرت خود گم
#شهید_جمهور
#محمدحسین_رشیدی (#طائف)
@meeghat