eitaa logo
307 دنبال‌کننده
53 عکس
21 ویدیو
1 فایل
کانالی برای بیان تأملات عباس حیدری‌پور در موضوعات فرهنگی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋به قلم: حجت‌الاسلام والمسلمین علی مهدیان رفح و قم ❤️آنکه بعد از موسی ع موفق شد وارد سرزمین مقدس شود، یوشع بود. یوشع پسر نون پسر افرایم پسر یوسف. یوشع یعنی نجات دهنده. جانشین موسی ع. محل اتصال مصر و سرزمین‌های مقدس. "رفح" نیز نام نواده دیگری از افرایم است پسر یوسف. یوسف زیبا، یوسف تأویل کننده رویاها، یوسف صبور در چاه و زندان، یوسف دانا و مدیر. رفح کیست؟ ❤️نماینده یونیسف گفته رفح شهر کودکان است. رفح متصل کننده مصر به سرزمین‌های مقدس است. سرزمین موعود. رفح آخرین محل قطع امید به همه است، قطع امید به همه ساختارهای حقوقی دنیای غربی، قطع امید به همه حاکمان عربی، قطع امید به همه مدعیهای امروز دنیا. رفح یعنی اضطرار. ❤️اینقدر محاسبات راهبردی جنگ را پایین و بالا نکنید. من با این کلمه "اضطرار" کار دارم. اتصال زمین است به همه آسمان، آسمان زیبا، آسمان تأویل کننده رویاها. اضطرار بشارت دهنده است برای آنها که قواعد غیب را قبول دارند، یومنون بالغیبند. رفح یعنی صبر که رأس ایمان است و حالا دارد ثمر می‌دهد. پای خدا در میان است، ان الله مع الصابرین بنا است دیده شود. بنشین و تماشا کن. ❤️روز "بای ذنب قتلت" مبارک، روز اول چله موسوی مبارک، روز دختر مبارک، دختر را ما میشناسیم، فداها ابوها است. دختر مراقب موسی است تا عمق اندرونی فرعون تا همه ساختارهای حقیقی و حقوقی فرعون را به باد دهد، دختر همان است که مادرش نامش را به آزادی گره زد و گفت "نذرت لک ما فی بطنی محررا"، شد مریم و از وجود مطهرش، منجی ظهور کرد تا همه تمدن متحجرین یهودی را به باد دهد، دختر همان که محور کسا شد و شد فداها ابوها، تا همه جاهلیت شاعرانه ولنگارهای عرب را به باد دهد، دختر یعنی معصومه قم که پیرمردهایی که عمری عاشقی کرده اند عالمانه، حول او جمع شدند و "قم" یعنی قیام، یعنی راه نجات. و "این انقلاب حالا حالا ها کار دارد" با تمدن کثیف غربی‌ها. ❤️بین رفح و قم رمز و رازی است دخترانه. روز دختر مبارک، روز اضطرار، روز زیبایی و لطافت، روز دخترهای دل‌نگران، روز دخترهای زیر سقفهای فرو ریخته، روز دختران "کنج خرابه"، روز دختران با حجم بغضهای فرو خورده و آرام کننده خانواده، روز دختران با چشمهای خیس و دلهای نازک، روز خدا است، روز رفح، روز اتصال دل بابای عالم به آسمان، روز قم ، قیام مردم عالم، روز دختر مبارک برای رفح، و رفح اسم رمز فتح سرزمین‌های موعود ، سرزمین‌های اشغالی به دست اقوام به ظاهر قوی "ان فیها قوما جبارین" ، روز بر ملا شدن خباثت "انا ههنا قاعدون" ❤️چقدر زیبا شده ای، رفح!، مثل چشمهای زیبای دخترهای‌ بی‌گناه(معصومه‌ها) ، مثل لحظات استجابت دعا... @ali_mahdiyan
افزودن تعطیلات هفتگی رسمی و بدعت خطرناک مقابله با قانون اساسی 🖋به قلم: عباس حیدری پور این روزها بحث افزودن یک روز دیگر تعطیل به تقویم گرم شده است و برخی مدافع افزودن شنبه و برخی مدافع پنجشنبه هستد. مسئله این است که آیا افزودن یک روز دیگر به لحاظ قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌تواند توسط مجلس یا دولت و ازطریق عادی قانون‌گذاری دنبال شود یا خیر؟ اصل ۱۷ قانون اساسی که می‌گوید:«مبدأ تاریخ رسمی کشور، هجرت پیامبر اسلام‏ (صلی الله علیه واله و سلم‏) است و تاریخ هجری شمسی و هجری قمری هر دو معتبر است اما مبنای کار ادارات دولتی هجری شمسی است‏. تعطیل رسمی هفتگی روز جمعه است‏.» به‌وضوح بیان‌گر آن است که تعطیل رسمی هفتگی منحصر در روز جمعه است و روز دیگری چه شنبه و چه پنجشنبه امکان افزودن به تعطیلات را ندارد. البته کسانی مدعی شده‌اند ذکر روز جمعه در این اصل ازباب ذکر تنها روز مجاز نیست و دلالتی بر حصر ندارد و حال آن‌که اگر این استدلال را بپذیریم باید با همین ملاک و مناط بگوییم می‌توانیم به تاریخ کشور یک تاریخ دیگر مثلاً تاریخ میلادی را هم اضافه کنیم زیرا اصل ۱۷ درصدد بیان انحصاری نبوده است! بطلان چنین استدلالی بدین‌خاطر است که کل این اصل در مقام تأسیس و ذکر انحصاری است؛ نه بیان آن تمثیلی است و نه غیرحصری است بلکه بیانی تأسیسی، حصری و مبدأگذارانه دارد. بدین‌ترتیب اگر کسانی چه در دولت و چه در مجلس بخواهند از طریق روندهای قانون‌گذاری عادی یک روز دیگر را به تعطیلات رسمی هفتگی کشور اضافه کنند حتماً از حدود اختیارات خود خارج شده‌اند و مثلاً در مجلس به محض طرح چنین طرح یا لایحه‌ای باید اخطار مخالفت با قانون اساسی مطرح شود و لایحه یا طرحی که درصدد چنین امری است از سوی هیئت رئیسه از دستور کار خارج گردد. ازاین‌رو هرگونه بحث درباره معایب و مزایای تعطیلی یکی از دو روز شنبه و پنجشنه درواقع یک دعوای غیرلازم و بدون توجه به فراهم بودن مقدمات حقوقی است. با این تفاصیل پرسش این خواهد بود که اگر کسانی درصدد استفاده از مزایای تعطیل کردن یک روز دیگر هستند، آیا کسب آن مزایا باید از طریق مقاومت درقبال قانون اساسی صورت گیرد؟ چه دلیلی دارد که مثلاً برای افزودن تعطیلات کارکنان دولت بخواهیم سینه‌به‌سینه قانون اساسی قرار گرفته و بدعتی ناشایست برای چنین مسئله درجه چندمی ایجاد کنیم؛ راه افزایش تعطیلات کارکنان اجازه به دولت برای تعطیلی‌های ادورای و غیرهماهنگ کارکنان برای اجتناب از اوج‌گیری فشار ناشی از سفر یا محروم‌شدن برخی کارکنان از امکان سفر و استراحت است مانند اینکه سی درصد کارکنان وزارتخانه الف در بازه خاصی تعطیل شوند و بقیه در بازه‌های دیگر و به همین ترتیب درباره سایر وزارتخانه‌ها و دیگر دوایر دولتی؛ اما اگر همه هماهنگ تعطیل شوند میزان مصرف بنزین و تراکم جاده‌ای دست‌کم در جاده‌های مرکزی چندان افزایش خواهد یافت که هزینه‌های اصلی و جانبی آن معقول نیست اما با تقسیم و ادواری کردن این تعطیلات، هم کارکنان و خانواده‌‌های ایشان با برنامه‌ریزی قبلی می‌توانند از امکانات رفاهی سایر دستگاه‌ها در اقصی نقاط استفاده کنند و هم گردشگری به شکلی بدون هزینه درعمل رونق چندبرابری خواهد گرفت و زیرساخت‌ها هم دچار تحمل فشار نخواهند شد. اما درباره هدف بهبود تعاملات تجاری هم، گماردن شعب ۲۴ ساعته کاری در شعب ارزی بانک‌ها و نیز گمرکات(کمااینکه هم‌اکنون هم گمرکات ۲۴ ساعته مشغول خدمات‌دهی هستند) و نیز برخی دستگاه‌های مربوط به امر تجارت، هرگونه مشکل احتمالی تجار را حل خواهد کرد. درواقع پیگیری تعطیلی شنبه یا پنجشنبه از مسیری پیش می‌رود که نه تنها در آن عقلانیت و آرامش چندانی دیده نمی‌شود بلکه معلوم نیست اهداف آن به راحتی به دست بیاید و ازهمه مهم‌تر این مسیر در مقابل تصریح قانون اساسی بر منع افزودن هرگونه تعطیلات هفتگی غیراز جمعه استوار است. @abbas_heidaripour
⛔️ منطق مذموم اصحاب‌السبت اصحاب سبت حسب ادبیات و مفاهیم قرآنی، ساحل‌نشینانی بودند که علی‌رغم دستور تعطیلی شنبه از سوی خداوند متعال و نهی از اقدام به ماهیگیری، با توجه به این‌که ازقضا در همان روزِ موردِ نهی، حجم ماهی‌های کنار ساحل بیش از روزهای دیگر می‌شد برای این‌که هم به زعم خویش جانب نهی الهی را رعایت کرده باشند و هم منافع مادی را از دست ندهند، حوضچه‌‌هایی کنار ساحل ساختند و ماهی‌ها که واردش می‌شدند، درها بسته می‌شد و روز بعدش، این ماهی‌ها را از آب بیرون می‌کشیدند؛ خداوند به ایشان امر کرده بود که در آن روز ماهی نگیرند و گویی ایشان در آن روز مورد نهی هیچ ماهی‌ای نگرفته بودند بلکه ماهی در روز دیگر گرفته شده بود الا این‌که به طریقی و درعمل دستور خداوند را دور زده بودند؛ مخالفت صریح نبود ولی همان آثار مطلوب را به دست آورده بودند. مسئله این است که قرآن این منطق و مواجهه یعنی دور زدن و فرار از مرّ قانون با لفاظی و راه‌دررو پیدا کردن را مذموم دانسته است و نه تنها ایشان را مذمت نموده بلکه دچار عذاب ساخت و فعل زشت ایشان را در قرآن که کتاب هدایت است درمقابل چشمان ما نهاده است. ⚠️خلاصه‌آن‌که از نظرگاه قرآنی، تحصیل منافع امری که نباید خودش را مستقیم انجام داد، با اقدام آشکار به همان امر تفاوتی ندارد. 🛎اگر مناط و ملاک ما قرآن است باید این نکته را در تمام حوزه‌های حیات خویش جدی بگیریم. *** قانون اساسی صراحتاً تعطیلی هفتگی را منحصر در روز جمعه دانسته است و حال نمایندگان مجلس محترم مصوبه‌ای را گذرانده‌اند که درعمل یک روز به تعطیلات هفتگی به صورت مداوم اضافه می‌کند. رئیس جلسه هم در هنگام ایراد اخطار قانون اساسی مبتنی بر ماده ۱۷ فرموده است که «در هیچ جای لایحه دولت و کمیسیون تعطیل رسمی اضافه نشده است...تعطیل رسمی ما روز جمعه است و این روز تعطیل فقط برای کسانی است که ساعت کاری موظف دارند و بقیه اقتصاد کشور به جاست.»؛ این پاسخ بیش از آن‌که بتواند یک پاسخ حقوقی باشد یک دورزدن حقوقی محسوب می‌شود. در مصوبه امروز مجلس عملاً روز شنبه کارکنان دولت تعطیل شده است، به علاوه در متن تصریح شده است که به همان میزان کاهش ساعت کاری، ساعت کاری کارگران و دیگر اقشار مرتبط هم کم شود و طبیعی است که بخش خصوصی و اقتصاد عمومی هم برای هماهنگی با بخش دولتی و کاهش هزینه‌های ناشی از ناهماهنگی، این کاهش ساعات کاری را روی همان شنبه اعمال خواهد کرد. نتیجه واضح است: درعمل روز شنبه به تعطیلات رسمی هفتگی کشور افزوده شده است. نکته این است که مگر در روز جمعه که حسب تصریح ماده ۱۷ قانون اساسی کشور است، آیا غیر از تعطیلی کارکنان دولت(جز بخش‌هایی که خدمات گریزناپذیر عمومی را باید عرضه کنند مانند قسمتی از بخش درمان یا حوادث یا..) حادثه دیگری در کشور رخ می‌دهد؟ و مگر با همین مطلب بخش اعظم دیگران با دولت و تعطیلات دولتی هماهنگ نمی‌شوند؟! اصلاً فرق بین تعطیلات رسمی و غیررسمی چیست؟ غیر از این است که در تعطیلات رسمی به‌صورت پیش‌بینی شده و متناوب به صورت صریح و نه ناشی از حوادث ناگهانی و نیز به صورت ملی، کارکنان دولت تعطیل می‌گردند و این میزان تعطیلی از ساعات کار موظفی ایشان در عمل کسر می‌گردد؟ حال با این مصوبه مگر غیر از این حادثه روی داده است و مگر آثارش جز آثار تعطیل رسمی چیز دیگری است؟ جالب‌تر آن‌که در متن مباحثات مجلس درباره این موضوع، بحث بر سر منافع اقتصادی و تجاری باز بودن پنجشنبه و هماهنگی با اقتصاد جهانی بود و حال آن‌که متن لایحه دولت به صرف بحث کاهش ساعات کار کارکنان دولت و نیز کارگران مرتبط با قانون کار پرداخته است؛ یعنی خود مجلسیان محترم برداشتی جز تعطیل شدن یک روز دیگر در کشور از لایحه ندارند و لذا ادعای این‌که لایحه کاری با تعطیل شدن ندارد، آدرس غلط دادن است. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه لایحه تصریح کرده باشد و چه نکرده باشد این لایحه یک روز دیگر تعطیل به تعطیلات هفتگی رسمی کشور افزوده است. حال این مائیم و این‌که برای دورزدن قانون اساسی منطق مذموم اصحاب‌السبت را به کار بندیم یا بر نهی و حصر غیرقابل انکار قانون اساسی در تعطیلات هفتگی به روز جمعه، محکم و بی‌شائبه‌ بایستیم. انتخاب با ماست. @abbas_heidaripour
✍️جهت دفع بلا و سلامتی رئیس جمهور محترم و همراهانشان صدقه و نذر صلوات رو فراموش نکنید. 👌این دعا هم خوانده شود 📌دعای سریع الاجابه: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الْمَخْزُونِ‏ الْمَكْنُونِ‏ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِينِ الَّذِي هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فِي نُورٍ وَ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ يُضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ لَا تَقِرُّ بِهِ أَرْضٌ‏ وَ لَا تَقُومُ بِهِ سَمَاءٌ وَ يَأْمَنُ بِهِ كُلُّ خَائِفٍ وَ يَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ سَاحِرٍ وَ بَغْيُ كُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدُ كُلِّ حَاسِدٍ وَ يَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْبَحْرُ وَ يَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْكُ حِينَ‏ يَتَكَلَّمُ بِهِ الْمَلَكُ فَلَا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبِيلٌ وَ هُوَ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَكْبَرُ الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ اسْتَوَيْتَ بِهِ عَلَى عَرْشِكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا» كلينى، كافي
به فرموده آیت الله با امید به شنیدن خبر خوش از وضعیت ریاست محترم جمهور و هیئت همراه، همه عزیزان به قرائت این دعای شریفه که از ناحیه مقدسه امام عصر سلام الله علیه نقل شده است اهتمام داشته باشند: يا مَن إذا تَضايَقَتِ الاُمورُ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب إلَيهِ الأَوهامُ ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافتَح لِاُمورِنا المُتَضايِقَةِ باباً لَم يَذهَب إلَيهِ وَهمٌ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ
🔘 نفْس ایران! هر حادثه ای -ولو تلخ، طبیعی یا صناعی- که "رَجَعُوا إِلَىٰ أَنْفُسِهِمْ "[به خودِ خودشان برگشتند] باشد، یک لطف خفیّ است. در این رجوع چند اتفاق می افتد: ۱. خود و هم میهنان را "یک واحد" می یابد (انفسهم)؛ انگار جانها یکی میشود! فرقی نمی کند با هم بخندند یا بگریند، خود را ملامت کنند یا تفاخر کنند؛ آن لحظه شهودِ "انفسهم" ، لحظه فوق العاده ای است. انگار تکثر و کثرتی نیست، اختلاف و تشتتی نیست؛ وحدت همه جا را می گیرد هر جانی به بزرگی ایران می شود. ۲. اطلاعات و داده های مختلف، پردازش های متعدد ساخته بود و توجه و عاطفه ما را تقسیم کرده بود؛ چهل تکه ای از محبت و نفرت، امید و یاس، شکوه و شکایت و...! رجوع به نفْس ایران، نگاه کردن از یک جان به یک حادثه است؛ نه نگاهی با گوش و چشم و ذهن و خبر و تحلیل؛ نگاهی است با خودِ اصیل و واحد به کانون حادثه. یکباره همه عاطفه یا نفرت جمع میشود؛ نفْس ایران نشان می دهد از رفتن شاه، آمدن امام(مثلا) ، شاد است یا محزون؟! می بیند چقدر عاطفه و احساس که در یافته ی حواس یا ذهنیت ها پراکنده و گم بوده و الان تیز و تند میشود. رجوع به نفْسِ ایران یک تنفس اجتماعی برای ملتی با تنوع و تکثر است، تا وحدت خود را ببیند و بیابد: "النفس فی وحدتها کلُّ القوا" [نفْس در وحدت خود همه قوای آدمی است]. بدون این تنفس، می میرد و به کثرتهایش تجزیه میشود؛ مثل یک بدن متلاشی! بلاها و امتحانات خوبند وقتی به نفْس ایران رجوع مان دهند. محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
❤️ سلام بر ابراهیم... (وجود مغتنمی که قدر ندانستیم) 🔹 چه کنیم با عالمی که اینقدر مملو از است. وقتی بالاسر عالم ایستاده و او اداره می‌کند هم بیم دارد و هم امید، هم خوف دارد و هم رجا، چرا که حکیم با و قواعد کار می‌کند و ما بی‌خبر از قواعد اداره عالم، به‌فکر دودوتاچارتای مادی خودمانیم... 🔹 وقتی با خدای سروکار داری، گاهی حکمتش اقتضا می‌کند با سیلی از غفلت بیدارت کند و گاه نوازشی نرم و آرام. گاه با جلال و گاه با جمال. و ما حیران در این میدان. و البته حکیم، کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست اما بشرطها و شروطها... وقتی اولین فراز ابوحمزه این است که "الهی لا تودبنی بعقوبتک" یعنی خدای مهربانم گاهی برای ادب کردن این بنده بی‌ادب گاهی دست به عقاب می‌شود. دراین قهر هم، مهر را می‌بینم. ولی امام می‌خواهد تا می‌شود با قهر ادب نشویم که درد دارد... 🔹 شاید ما مدت‌هاست در نیستیم. مدت‌هاست از درک غافلیم. مدل تعامل انسان شاکر با عالم، با حوادث، با حتی کاستی‌ها و نقصان ها متفاوت است. حتی وقتی نقد می‌کند نقدش از مقام شکر برمی‌خیزد گویی بوی شکر می‌دهد... 🔹 ما سال‌هاست در مقام ایستاده‌ایم. چشم نعمت بینمان کم‌سو شده. آنقدر که چشمان برای دیدن بدی ها تیزبین است، برای دیدن خوبی‌ها نابیناست. پس شده‌ایم یکسره غر، یکسره نق، یکسره و 🔹 همین است که آقا دائم می‌گوید جامعه نیاز به دارد. آقا حکيم است، نبض جامعه را دردست دارد، قواعد عالم را بهتر از ما می‌داند. می‌بیند ناشکری ما و ما و دشمن که حالا با او به رسیده‌ایم چه بلای بزرگی بر سر جامعه و حتی خودمان آورده‌ است. پس راهبردی ترین نقطه برای ایستادن را می‌داند و امید تکیه بر دیوار شکر دارد چرا که چشم شاکر است که امیدوار است نه چشم کافر... 🔹 آقا دیشب گفت آقای رئیس جمهور است. اغتنام را پیش‌تر از امیرالمؤمنین شنیده بودیم وقتی دائما می‌گفت: فاغتنم الفرصه و یا الفرصه تمر مر السحاب... علی می‌داند که ما قدر نعمت‌ها و موقعیت‌ها را نمی‌دانیم پس دائم ما را به اغتنام توجه می‌دهد. 🔹 آیا با همه نقدها و کاستی‌ها حس کرديم یک است؟ یا همه چیز را با رئیسی ازدست رفته می‌دیدیم و در فکر عبور از رئیسی بودیم؟ نه اینکه کاستی‌ها را نبینیم و نقدها را نگوییم، که اولین تذکردهنده خود آقا است همیشه اما سوق و سیاق و میل ما به کجاست؟ نقد می‌کنیم از دریچه شکر و اغتنام یا نقد می‌کنیم از پایگاه کفران نعمت‌ها؟ حال جبهه انقلاب را ببینیم چه بود و چه هست. 🔹 من نمی‌دانم در پس پرده چه حکمتی است، ولی به خدای حکیم و کریم اعتماد دارم و دل به لطف او خوش دارم. رئیسی برای ما هم بود در خلوص و شدت خدمت و هم در مظلومیت و غربت. قطعاً خدای متعال خیر این امت را می‌خواهد و قطعاً همه‌اش خیر است... 🔹 و نمی‌دانم چه سری است در و امام رضایی ها، چه سری است که خیلی از بهترین‌هایمان یا در راه امام رضا بود که رفتند یا در ایام امام رضا... یا امام رئوف به ما تهیدستان در این روز ولادتت رئوفانه رحمت و کرامت و عنایت کن... 📝 سحر ولادت شمس‌الشموس، در حیرت از گردش ایام و در آرزوی بازگشت ابراهیم... 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat
*قاب زیبای خدمت، مقاومت و شهادت* 🖋به قلم فاضل حوزوی: وحیدرضا طراوت باسمه تعالی در مورد این حادثه بزرگ و غم بار و تبعات آن باید به سرعت و عمیقانه وارد شد. هر کس وظایفی دارد. نکاتی را می شود به لحاظ محتوایی گفت، اما من فکر میکنم اکنون بیش از خطوط محتوایی، میدان، میدان هنرورزی و هنرمندان انقلاب اسلامی است. از آن ها که مشخصا کارشان این است گرفته تا همه کسانی که بالاخره بروز و ظهوری و توانایی دارند وظیفه دارند. اینقدر این صحنه زیبا است که فقط از اراده الهی بر می‌آید. زیبایی روز شهادت، زیبایی حضور همه سطوح مدیریتی از رئیس جمهور، وزیر ، استاندار، امام جمعه، زیبایی حضور نمادهای خدمت، حضور مسئولانه، دلسوزانه، در میدان بودن و با تمام وجود کار کردن، زیبایی امام رضایی ماجرا، زیبایی اخلاص آقای رئیسی که اگر لحظه ای به فکر امور دیگر بود هرگز در آن مختصات نبود. صحنه از هر جهت زیبا است. و حیف است که آن را نبینیم و نشان ندهیم. خدای این روز ها، همان خدای همه سالهای مقاومت در برابر تمدن غرب است. لحظه ای در خیریت این ماجرا شک نکنیم. که او ولیّ مؤمنان است. https://ble.ir/hasbona_allah/5392989811089340895/1716187950281
ما و میراث فرهنگ رئیسی 🖋به قلم: عباس حیدری پور 1️⃣ از 2️⃣👇 🌹ما روزی به دست می‌آییم که شهید شویم.(شهید بهشتی) این بیان شهید مظلوم بهشتی، بیانی دیگری از ضرب دو آیه شریفه قرآنی است؛ که شهداء نزد حق‌اند و آنچه نزد حق است، ماندنی است. آیت الله سید ابراهیم رئیسی با همراهانش نزد حق تعالی متنعم‌اند که فرمود: و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله. و اما این رفتن علاوه بر برکات باطنی و معنوی ناشی از باز بودن دست شهید، برکاتی واضح و آشکار در همین دنیا و در حیات باطنی ما به جا خواهد گذاشت. ما با رفتن عزیزانمان، چیزهایی را به دست می‌آوریم و میراث‌دار ذخیره نوینی می‌شویم که سوخت حرکت انقلابی‌مان خواهد شد. باید این میراث را بشناسیم و پاس بداریم و در روایت خویش از شهید جمهورمان آن را در منظر خویش قرار دهیم تا آنچه که به دست آمده را شاکر باشیم و به مقتضای آن، مسیر حرکت را ترمیم و بهبود بخشیم. 📝شاید بتوان فهرستی درازدامن برشمرد اما برخی از مهم‌ترین میراث‌های دولت آقای رئیسی این موارد است: 1️⃣تلاش مجاهدانۀ بی‌منتِ شبانه‌روزی و خسته‌نشو؛ این چیز کمی نیست. کسانی را می‌شناسیم که گاه در همین منصب‌ها یا از این‌ها کمتر، نگه‌داشت صندلی و حفظ معادلات قدرت را در مرکز اهتمام خود قرار می‌دهند اما رئیسی خادمیِ مخلصانه را برگزیده بود و با آرام‌نگرفتنش برای خدمت، ضلعی مهم از فرهنگ کار و بلکه ریاست در ایران انقلابی را تثبیت کرد. 2️⃣حضور در میدان و بی‌اعتنایی به مرکزگرایی در امر اداره؛ او رئیس بود آن هم رئیس یک کشور و همه امکانات را برای قرار داشتن در پایتخت و تدبیر دور از صحنه و بافاصله از درون یکی از اتاق‌های بزرگ ساختمان پاستور را پی گرفتن، دارا بود و ای‌بسا بسیاری هم از او همین را می‌پسندیدند اما او در این گریز از راحت و بی‌قراری خود، فرهنگی را تثبیت کرد که می‌تواند برای همیشه بطلان فکر پایتخت‌نشینی و اداره بافاصله را نوید دهد. 3️⃣ارتباط با مردم؛ او بارها می‌گفت که شیرین‌ترین بخش سفرهای بی‌قرارانه‌اش دیدار با مردم است؛ مردمی از آن جنس که انقلاب بر شانه‌های پهن و زخم‌کشیده ایشان استوار است، مردمی از جنس پیرزن‌ها و پیرمردهای روستایی، کارگر، عشایر، مردمی از جنس بی‌رنگی و بی‌غشی که خدمت خالصانه را می‌شناسند و آن را قدر می‌نهند. او با همه مردم از پیر و جوان و کودک، زن و مرد، شاد بود و با ایشان دمخور و غمخوار. او پس از حوادثی که کشور از سر گذراند و البته در دلِ حوادثی که دشمن برای‌مان تدارک دید، همواره مشغول تقویت سرمایه اجتماعی اصلی کشور یعنی بهبود رابطه نزدیک مردم و مسؤلان بود. 4️⃣امیدواری عمیق؛ مهم‌ترین سرمایه رئیسی امیدواری بود. آن تلاش‌های شبانه‌روزی و خسته‌نشوی او جز به اتکاء سرمایه امید، هر تلاش‌گر اهل اهتمام و شفقتی را از پا می‌انداخت، اما امید و باورمندی به امکان ساخت ایرانی بهتر، رئیسی را چون روز اول، کوشا در مدار خدمت نگه داشته بود شاید هم کوشاتر از روز اول. 5️⃣رئیسی در سپهر سیاسی متأخر ایران و از ورای برخی دعواهای کوتاه‌‎بینانه حزبی و جناحی و قدرت‎طلبی‌های سیاه که هزینه‌های فراوانی بر کشور تحمیل کرد و بلکه بسیاری از سرمایه‌های به‌دست‌آمده را تارج نمود، با اخلاق سیاسی کریمانه و بزرگ‌منشانه خویش امکان سیاست‌ورزی مؤمنانه و بدون گیرافتادن در دو قطبی رقابت‌های آن‌چنانی را اثبات نمود تا آن‌جا که آنان که خود را رقیب سیاسی او می‌دیدند و می‌دانند، امروز در روزهای رفتنش به این اخلاق کریمانه شهادت می‌دهند. البته این چیز مغفولی نبود زیرا او در مقابل چشمان تمام ایرانیان در بحبوحۀ رقابت‌های انتخاباتی بارها کفّ نفس و تقوای الهی را ظاهر ساخت و بر طعن و تعریض‌ها و حتی تحقیرها چشم فروبست. رواداری او که البته تؤام با مبناگرایی و ایستادن بر اصول اساسی فکری و ارزشی انقلاب اسلامی بود، باعث نگردید که فضای سیاسی حتی مطبوعاتیان هم تلخ گردد بلکه ایشان به اعتراف مخالفان فکری‌اش یکی از بهترین دوران‌های آزادی انتقاد و حتی خرده‌گیری سیاسی در فضای مطبوعات کشور را می‌گذراندند. او اصلاً نخواست خود را در دوقطبی‌ها معنا کند بلکه باور داشت که قبل از عرصه سیاست، خدمت صادقانه و مردم‌گرا تنها سرمایه دنیا و آخرتش خواهد بود. ⏬ ادامه در بعدی @abbas_heidaripour
ما و میراث فرهنگ رئیسی به قلم: عباس حیدری پور 2️⃣ از 2️⃣ 6️⃣سربازی: حاج قاسم خود را به سرباز بودن برای نظام و کشور و مردم در ذهن ما شناسانده است. رئیسی هم خود را سرباز می‌دانست. سربازی که باید اوامر رهبر انقلاب را پیش ببرد. او هیچ‌گاه سعی نکرد ادعای نخبگی برای خویش اثبات کند و در مقام تئوری‌پردازی برای جهان بشریت داعیه‌ای مستقل ساز کند. او خود را در تریبون‌های داخلی و خارجی تبیین‌گر مواضع اصولی نظام اسلامی و مکتب ناب رهبرانش می‌دید و مأموریتی را که در زمین اجرا بر عهده گرفته بود، دنبال می‌کرد. او البته فهیم بود ولی مقام و موقف خویش را با آنچه که مقتضای حرکت سریع کشور در آرایشی هماهنگ با روح نظام سیاسی و دارایی‌های اصیل کشور است، درک کرده بود و بدان ملتزم بود و از همه مهم‌تر آن را دوست می‌داشت و در پی‌اش بود. 7️⃣رئیسی پرورده‌شده در دل فشار فقر ومحرومیت و خودساخته بود. نه آقازاده بود و نه بعدها در دامن اشرافیت غلطید. فقر پیشین عقده‌ای برای تمتع امروز در او ایجاد نکرد بلکه نادارای را برای او به دردی بدل ساخت که جانش را شعله‌ور و تلاش‌هایش را سویه‌دار می‌کرد. او درد پابرهنگان و محرومان را می‌شناخت و برای زدودن آن بر شانه‌هایش باری عظیم احساس می‌کرد. حس شیرین ارتباط با مردم عادی و پابرهنه برای او، بازگشت به فطرتی بود که غبارهای گریزناپذیر کرسی‌های قدرت و تشأنات بافتنی برخی اطرافیان می‌توانست حجاب فراموشی آن باشد. او هیچ‌گاه در این دام‌ها اسیر نشد و همواره طعم فقر را در بُن دندان‌های خویش چون نگینی گران‌سنگ که از آن قدرت می‌یافت، محافظت می‌کرد. 8️⃣تلاش او برای آرامش کشور چنان بود که هماهنگی درون دولت، بلکه هماهنگی با سایر قوا و حتی تعامل فعال و سازنده با حفظ جهت‌گیری‌های انقلابی برای او اهمیتی فوق‌العاده داشت. فضای آرام درون کشور که وجدان عمومی مردم را از هرگونه حس تَنِش آسوده ساخته بود، مدیون این انتخاب راهبردی رئیسی بود که گاه به‌رغم برخی انتخاب‌های اولیه خویش، پذیرفته بود که برای اجتناب از بگومگوهای بیهوده باید آن‌ها را کناری بگذارد. مردم ایران که خاطره متأخری از دعواهای حاد میان برخی مواضع قدرت دارند، حتماً این وجهه از کنش سیاسی و آرامش‌پویانه داخی او را در یاد خواهند داشت و به‌عنوان معیاری از معیارهای راستی‌آزمایی دولتمردان بعدی در کارگاه عیارسنجی صدق و راستی، نگه خواهند داشت. 9️⃣رئیسی اهل ابتهال و توسل و التجاء بود؛ خود را مستغنی از امداد الهی و بهره‌گرفتن از سرمایه‌های معنوی نمی‌دید و در این مستغنی ندیدن هم جدی بود. شهدا، شهدای شاخص، اهل بیت ع و همه ذروه‌ها و سرمایه‌های معنوی این کشور و مردم، برای رئیسی محترم بود و بدان‌ها باور داشت. زبان گویای او به ذکر امام هشتم ع در مواقف عدیده حکایت‌گر همین حال درونی‌اش بود. حال دیدنی‌اش در شهادت حاج قاسم و در نماز وداع بر پیکر آن قهرمان نام‌آور همین بود؛ او نه بر حاج قاسم بلکه بر خویش دل می‌سوزاند و خود را محتاج بهره‌گرفتن از این ذروه‌ها می‌دید. 🔟رئیسی همه شعارهای انقلاب و مکتب امام ره و رهبری را باور داشت؛ سعادت این ملت را نه در دریوزگی استکبار و استعمار که در استقلال و پیشرفت عزتمندانه ایران می‌دید. تعلق خاطر او به جریان مقاومت و حتی دفاع جانانه و یگانه او در این دوران از فرهنگ مقاومت و مظلومیت مستضعفان در تریبون‌های اسلامی و جهانی و حتی چگونگی پی‌گرفت روابط بین‌الملل در ورای معادلات قدرت استعماری نشان این باورمندی بود. ظهور این چهره دولت او در تصویر وزیر خارجه‌ای چون امیر عبداللهیان که حتی جریان‌های مقاومت او را وزیر خارجه مقاومت لقب دادند، خود فصل مستقلی از توجه و توصیف را می‌طلبد و این همه در حالی بود که نتایج شیرین این سیاست‌ها هم عزت ناشی از وعده صادق را در کام ملت نشاند و هم چهره برخی گشایش‌های اقتصادی را پس از دورانی گرفتاری ناشی از یک‌دهه رکود و توقف و حتی عقب‌گرد اقتصادی آرام‌آرام آفتابی کرد. 🌿 ما با رئیسی میراث‌دار فرهنگی شدیم که برخی از اضلاعش شمرده شد، این فرهنگ به برکت این مرگ شهادت‌گون در نزد ما ذخیره خواهد ماند؛ امید که ما و دولتیانمان میراث‌داران خوبی برای فرهنگ رئیسی باشیم. ⏹ @abbas_heidaripour
همین ۱۲ روز پیش بود جشن میلاد حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مادر شهید معماریان(راوی کتاب تنها گریه کن) بعد از جشن آمد پیش سید و داستان پسرش را تعریف کرد. آن پارچه‌ای را که شهید در رویا به پای آسیب دیده‌اش بسته بود از کیفش در آورد. همان پارچه سبز رازآلود که از ملکوت آمده بود. پارچه در شیشه بود. رییس جمهور شیشه را گرفت و بویید و بعد ما، یکی یکی... عطر عجیبش همه را مست کرده بود. سید دوبار گفت: این داستان خیلی عجیب است...خیلی و به گمانم همانجا بود که باز هم از مادر شهید خواست برای حسن عاقبتش دعا کند... 🥀 @yaminpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنکه به یاد شهداست، عاقبت هم‌آغوش شهداست؛ دیدارتان مبارک 🟢 وَنَزَعنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ(حجر؛ ۴۷) @abbas_heidaripour
22.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| وقتی آقای رئیسی چک کشید ...👌 ⏮ سید خلیل منبتی در ویژه‌برنامه خاطره‌ای از گفت که می‌تواند برای خیلی از دولتمردان و مسئولان باشد. یعنی این یعنی نوکر یعنی نوکر یعنی نوکر یعنی... سلام بر ابراهیم سلام بر قاسم سلام بر شما که معیار و میزان‌اید برای نوکری 🌷🇮🇷🏴🇮🇷🌷
💡چرا عروج سید ابراهیم نسبت به شهادت حاج قاسم، اثر ژرف تری بر جامعه ایران خواهد گذاشت؟ 🖊مهدی افراز 🔸ماجرای شهادت سردار سلیمانی و بدرقه شکوهمند او بی شک یکی از جدی ترین نقاط عطف در تاریخ اجتماعی ایران را رقم زد، بهره مندی این واقعه از یک پیرامون عاطفی، هیجانات قدرتمندی را برای آن آفرید که موجب شد این رخداد به عنوان قله ای دست نیافتنی برای درگیر نمودن نظام حساسیت های جامعه ایرانی قلمداد شود. این امتیاز موجب شد تا پس از وقوع حادثه شهادت رئیس جمهور و همراهانش بسیاری از اذهان درگیر مقایسه ابعاد اثرگذاری این دو رخداد استثنائی باشند. شاید برای قضاوت های قطعی کمی زود باشد اما بنابر وجوه متعددی به نظر می رسد پیامدها و دستاوردهای اتفاق اخیر برای ملت ایران در لایه های شدیداً عمیق تری نسبت به شهادت حاج قاسم، خود را بروز خواهد داد. 🔹وجه اول؛ شهادت حاج قاسم در امتداد مسیری از مجاهدت در خط آتش و معرکه بود که همواره انتظار آن می رفت، او در حماسی ترین نقطه قرار گرفته بود، شهادت او با این که شدیدا برانگیزاننده احساسات ملی بود اما ما را در وضعیت دگرگون شده ای با این شخصیت و موقعیت قرار نداد، با شهادت و اربا اربا شدن او، ما با معنای جدیدی از فرمانده و قهرمان نظامی روبرو نشدیم و توانستیم اسطوره های مورد انتظار خود را در یک انسان معاصر بازیابی نمائیم. اما ماجرای شهادت سید ابراهیم داستان دیگری را برای جامعه ایرانی قلم زد، تصویر تاریخی ما از پدیده دولت و دولتمرد به این راحتی ها به چنین سناریوهایی نزدیک هم نمی شد و به این جهت کیفیت ارتحال او معنای شدیدا متفاوتی از مقوله رئیسِ جمهور و دولتمرد را در آینده برای ما خلق خواهد نمود. 🔸وجه دوم؛ در قضیه شهادت حاج قاسم، جامعه ایران با یک شخص وارد یک مرادوه روحی شد، حاج قاسم برای ما به عنوان یک هویت فردی، به یک اسطوره مبدل شد. اما در سی ام اردیبهشت ماه، ما با سرگذشتی برای یک هویت جمعی به نام دولت مواجه شدیم، تاثرات دیگر شخصی نیست، مراوده ما با یک ساختار حقوقی - سیاسی است که عمیقاً متفاوت از یک شخصیت است. در زمانه ای که تعیین الگوی حکمرانی و تحقق دولت اسلامی مساله فرارناپذیر ماست، این هویت فرافردی به شدت راهگشاتر خواهد بود. 🔹وجه سوم؛ حاج قاسمِ شهید برای ما قویاً هویت بخش بود، اما این هویت سازی مقدس به حسب موقعیت راهبردی اش، از مسیر سلبی و غیریت ساز و با برجسته نمودن مرزهای درگیری ما با دیگری های ملی مان بود. سیدالشهدای خدمت هم برای ما هویت ساز می شود، اما گویی هویت سازی او برای ما مساله مندانه تر خواهد بود. من ایرانی که سید ابراهیم برای ما بازسازی خواهد کرد این بار نه از مسیر تقابل با غیر و بیگانه های بیرونی که از رهگذر تعامل با خویشتن و پیکره های درونی است. اساسا ایده سیاست ورزی او به این جهت درخشید که پاسخی به این نیاز زمانه ما بود، ایده ای که بیش از آن که زبان باشد، گوش بود و بیش از آنی که بخواهد خودش باشد خواست محوری برای دیگران شود. 🔸وجه چهارم؛ در دوران انکار قدسیت جمهوری اسلامی، حاج قاسم شهید نظام شد، اما این شهید، شخصیت محافظ نظام بود نه خود نظام. در مغزای نظام بود اما در نقش بادیگارد. اگر شهادت حاج قاسم به همگان نشان داد دفاع از جمهوری اسلامی مقدس است اما شهادت سید ابراهیم و همراهان نشان داد نه صرفاً دفاع که خودِ جمهوری اسلامی مقدس است. 🔹وجه پنجم؛ حاج قاسم طراح و پناه مقاومت بود و از این رو همه دلدادگانِ مقاومت دل نگران او بودند اما این دلدادگی هیچگاه در نقطه گره زدنِ سرنوشت مقاومت به بود و نبود او جلوه نکرد و از این جهت با رفتنش احساس به میدان آمدن هم برای ما پدید نیامد. با ظهور حجه الاسلام رئیسی در افق سیاست ایران، ما همچون بسیاری و بسیاری، برای امروز و فردای کشور و انقلاب دل به وجود راهگشای او داده بودیم و همه بار امانت را با دلالت های تقدیرگرایانه به دوش او زده بودیم. حالا اما با رفتنش همه حس خواهند کرد که بار به دوش همه است. دیگر احساس می‌شود میدان، میدان ظهور همه است، گویی حس استغنا از غیر به بیشینه خود رسیده و این احساس پیامدهای شگرفی خلق خواهد نمود. 👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
🔆 الهیات مردم ۱ • رهبرانقلاب درباره مرحوم آقای رئیسی:《برای او صلاح و رضایت مردم -که حاکی از رضایت الهی است- برهمه چیز ترجیح داشت》. • پیش از این امام خمینی هم فرموده بود:《کاری بکنید که را به دست بیاورید؛ پایگاه پیدا کنید دربین مردم؛ وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است》. (۶خرداد۵۸) • پیش از همه، امیرالمومنین(ع) فرموده بود: 《إنّما يُستَدَلُّ عَلَى الصّالِحينَ بِما يُجري اللّه ُ لَهُم عَلى ألسُنِ عِبادِهِ: تنها راه کشف صالحان چیزی است که خداوند برایشان بر زبان بندگانش جاری می کند》.(نامه۵۳) آیت الله خامنه ای این "بمایجری الله لهم..." را "قضاوت جمع بندی شده مردم" معنا و فرمود:《این مردم نشان دهنده واقعیت است؛ نه اینکه مردم در همه جا اشتباه نمی کنند! چرا اشتباهاتی هم ممکن است پیش بیاید؛ اما آنچه در مجموع به صورت جمع بندی باقی می ماند، قضاوت درستی است》.(۹۴/۴/۲۳) به تعبیر امام خمینی:《یک مملکت ۳۰میلیونی نمی شود اشتباه بکند... قهراً اشتباه در ۳۰میلیون جمعیت نخواهد بود》(صحیفه امام ج۵ص۳۲۳-۳۲۵) • سند قرآنی این مبنای متین آیه۶۱ سوره توبه است:《...أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ: گوش فرادادن پیامبر برای شما بهتر است؛ خدا و مومنان را تصدیق می کند》 "اُذن خیر" ، اضافه موصوف به صفت است؛ گوش دادنی که خیر است، یعنی "خود استماع" خیر است، نه مسموع خیر باشد و فقط سخنان خوب و خیر را گوش کند. "للمومنین" هم به تفسیر علامه طباطبایی بعید نیست جامعه اسلامی با درجات مختلف ایمان- نفاق باشد. 🔺 نتیجه ۱: جامعه حزب اللهی این مبانی را تایید نکند اما سر بزنگاه "مردم" را مفتون رسانه های بیگانه تلقی و آنها را به "متدینان و نماز جمعه و هیات برو ها" دهد! فراموش نکند که ذهن ها هم اگر مورد فتنه قرار گیرد، "دلها رشوه نمی پذیرد" (سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا) .  امیرالمومنین(ع) فرمود:《قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ: قلوب مردم خزینه های سرپرستان جامعه است هر عدل یا ظلمی که در آن ودیعه نهند، همان را خواهند یافت》.(غررالحکم) مسئولین، قضاوت جمع بندی شده مردم -مثل آنچه در خیابان های تشییع برای رئیس جمهور شهید دیدند- را کاشف از رضایت خداوند بدانند؛ به دلهای مردم، عدالت ودیعه بگذارند. 🔺 نتیجه ۲: قلیلی که بیش از نقد دارند و به مردم نمی پیوندند و اندک تری که بر دشمنی با جمهوری اسلامی، "رشوه از گناه می دهند" (أَعْطَیْتُ عَلَی مَعَاصِی الْجَلِیلِ الرِّشَا) -به تعبیر خودشان نود می دهند (send nudes)!- را توصیه می کنم از همان غربی ها بشنوند که: "vox populi vox dei" (صدای مردم، صدای خداست)! دل به دریا بزنند و بدانند "سرانجام این رود مرداب نیست"! 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۳/۱ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب ظهر امروز خطاب به اسماعیل هنیه: همانطور که وعده الهی به مادر حضرت موسی تحقق پیدا کرد، وعده الهی برای محو رژیم صهیونیستی نیز محقق خواهد شد. @Farsna
*سخنی در باب سیاست ورزی آقای رئیسی* ✍رضا طراوت باسمه تعالی الگوی سیاست ورزی رئیس جمهور یک الگوی ناب بود. او یک بود؛ حیف است که این الگو را به چشم نیاوریم و انتظار نداشته باشیم دولت بعدی اینچنین باشد. به زعم خود چند مورد را ذکر می کنم. 1. دغدغه جدّی خدمت به مردم داشتن 2. گفتمان انقلابی و رابطه ولایی با رهبری 3. مردمی بودن 4. انقیاد نسبت به قانون و برون دادهای رسمی ساختار نظام 5. اخلاق مداری ویژه در سیاست ناشی از نفی انانیت و خدامحوری 6. اهل کار و تلاش خستگی ناپذیر و جهادی گونه 7. بصیرت و بینش انقلابی نسبت به مسائل داخلی و خارجی 8. تلاش برای پرداخت حقّ همه عرصه های لازم در ریاست جمهوری از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست خارجی 9. مقیّد به استفاده از خرد جمعی در مسائل مختلف 10. کانون آرامش زایی در دولت و سیاست و حاکمیت 11. او با مردم نوید بخش و امید افزا بود و اختلافات و مشکلات را در درونش می ریخت. این فهرست قطعا بیش از اینها است و باید تکمیل شود. امّا نکته این بود که روحیه شخص اوّل دولت موجب مواظبت در حفظ این ویژگی ها در هیأت دولت انقلابی بود. یعنی این خصوصیات در دولت هم با کم و زیاد جریان داشت. امّا آقای رئیسی اموری را حل کرد. او برای همیشه نشان داد مسیر خدمت به مردم و مردمی بودن و در میدان بودن و عدالتخواهی تنها الگویش فلان فرد شکست خورده نیست. می توان درون نظام بود و با جهتگیری درست مسائل را پیش برد. آقای رئیسی وجه جمع امور متکثّری بود که ذیل عنوان قابل جمع است. البته آقای رئیسی تنها یک دولتمرد نبود او ملجأ نیروهای فکری-فرهنگی انقلاب اسلامی در موضع سیاست هم بود که شرحی دیگر می طلبد. دولت آقای رئیسی ناموفّقیت هایی هم داشت خصوصا در تصمیم گیری در نقطه نزاع کارشناسی ها. در این مدّت من بارها و بارها خودم را جای آقای رئیس جمهور گذاشتم و برایم مسجّل شد که اشکال از جانب رئیس جمهوری نیست. او بهترین افرادی که می شناخته را به کار گرفته است. خطوط لازم را بیان می کند و پیگیری می کند. ما چه انتظاری از رئیس جمهور داریم؟ آیا انتظار داریم که او متخصّص همه امور باشد؟ یا انتظار داریم در نقطه ای که کارشناس نیست بر اساس ظنّ و گمان برای کشوری تصمیم بگیرد؟ دولت آقای رئیسی نشان داد که نقطه گره امروز دولت انقلابی نه شخص رئیس جمهور بلکه جریان های حلقه میانی است. نقطه گره نه تصمیم گیری است بلکه نظام تصمیم سازی از یک سو است. تصمیم سازی هایی که یا عاری از ملاحظات مختلف است یا انتزاعی و غیر واقعی است. و از سوی دیگر انعکاس مناسب تصمیم سازی های درست در نظام سیاسی است. که این دومی هم باز به حلقه های میانی باز میگردد. آیا این سخنان به این معنا است که انتخابات نقطه مهمی نیست؟ هرگز! اصولا امکان دولت انقلابی از حیث نرم افزاری در پی رئیس جمهور انقلابی و هیأت دولت انقلابی فراهم می شود. بزرگترین رسالت سیاسی ما در بازه 6 هفته جاری، این است که این مسیر حفظ شود تا امکان پاسخ انقلابی به مسائل کشور همچنان فراهم باشد. اکنون باید منتظر بود که با فقدان این شخصیت بزرگوار جریان انقلابی از خود پختگی نشان می دهد یا اینکه با برجسته سازی اختلافات سفاهت گونه میدان را به دیگری واگذار می کند. پ.ن: دیروز روز سختی بود واقعا. فشار زیادی از حیث روحی و قلبی به ما آمد. ما حقیقتا سوگواریم. داغداریم. واقعیت این است که فقدان آقای رئیسی بسیار تلخ بود. حتّی تلخ تر از شهادت سردار سلیمانی. رئیسی عزیز در نقطه ساخت دولت اسلامی برای جریان انقلابی امکانی را فراهم کرده بود که بی نظیر بود. او با حضور خود چالش های مختلفی را یک تنه حل کرده بود که با فقدانش سرنوشت بسیاری از امور مبهم می شود. امّا آقای رئیسی دوپینگ جریان انقلابی برای سیاست ورزی بود. و سنّت الهی این است که امکان رشد یا سقوط امّت ها یا جریان ها را زیر عبای یک فرد پنهان نمی کند و افراد محمل هایی هستند برای سلوک اجتماعی امّت که در واقع سلوک شخصی خویش را پیش میبرند. ما راضی هستیم به رضای خدا. ما باید قبول کنیم که در مسیر ساخت جامعه توحیدی ناب باید بسیار تلاش کنیم و فارغ از نتیجه تنها برای رضای الهی کار کنیم زیرا این جهان حتّی در نقطه اوجش هم که تمدّن توحیدی باشد باز جهانی فانی است. پ.ن 2: دیدم حضرت آقا در دیدار با امیر قطر گفتند *شخصیت جامع الاطراف* . جالب بود. https://ble.ir/hasbona_allah
رئیسی و گشایش مسیر دولت‌سازی تمدنی 🖋به قلم: عباس حیدری پور 1️⃣ از 2️⃣ انقلاب اسلامی پدیده‌ای بی‌بدیل و همچنان پیش‌رو در جهان معاصر است؛ این انقلاب افقی تمدنی را هدف گرفته که کمتر از آن مساوی تحریفش خواهد بود زیرا معارضه این انقلاب با تمدن مستکبر و مادی گسترش‌یافتۀ غربی که می‌خواهد انسان را در خاک نیستی دفن کند گریزناپذیر است چه این‌که دعوت انقلاب ما -دقیقاً در نقطه مقابل تمدن غربی- رساندن انسان خاکی به عرش قرب الهی است؛ این همه البته باید در همین دنیای مادی و خاکی و با وجه جمعی انسان محقق شود و این یعنی همان ساخت تمدن متمایز ورای هژمونی غرب. انقلاب اسلامی با نگاه تمدنی باید مراحلی را بپیماید که از منظر رهبر انقلاب با خود جنبش انقلابی آغاز شد، در نظام‌سازی به تثبیت رسید و اینک باید دولت اسلامی را در تراز تمدنی محقق نماید. اما گویا دولت‌سازی اسلامی تراز تمدنی چندی است که با دشواری مواجه شده؛ به تعبیر اصحاب جبهه و جنگ: کار گره خورده. دولت‌ها با همه مزایا و معایبی که داشتند، نتوانستند در تراز انقلاب تمدنی ظاهر شوند؛ گاه عقب‌گرد از شعارهای انقلاب روی داد، برخی در عرصه اقتصاد و برخی در عرصه فرهنگ تمامیت قبله اصیل انقلاب را ندیدند و به قبله غرب لبخندهایی زدند، برخی حتی همه‌چیز را در لبخند غرب دیدند و برخی تصور کردند که با سرمایه انقلاب می‌شود بازار مستقلی راه انداخت که به‌زعمشان یک افق بشری بگشاید تا آن‌جا که حتی سرمایه‌های جبهه مقاومت را بر ضد ایده خویش دیدند. دولت رئیسی اما با اعتقاد جدی به ارزش‌های انقلابی و با تعلق خاطر و باورمندی به راه مکتبی امام ره و رهبر انقلاب و ضرورت پی‌گرفت همین مسیر، روی کار آمد و به کار جدی مشغول شد. سرمایه اصلی رئیسی هم تا آخر همین بود؛ او با اصالت‌ها، زندگی و بلکه ریاست می‌کرد. اصالت‌هایی که چون خود فطرت، بسیط و ساده به نظر می‌رسند اما بکر و شفاف‌ و البته غنی‌اند؛ چونان آبی که از سرچشمه جوشیده و خلیطی ندارد. با الهام از نگاه متفکر تمدنی‌ای چون مالک بن‌نبی که سرچشمه‌های تمدن را در عناصری چون انسان، خاک و زمان جست‌وجو می‌کند، می‌توان گفت اصالت‌های رئیسی با چنین عناصری پیوندی از درون و عمیق داشت؛ از نظر بن‌نبی انسان تمدنی را باید با عقیده و اندیشه‌ای که در طول تاریخ به همراه داشته و خاک و آنچه در آن نهفته است و و زمان و اقتضائات آن دریافت. او البته از یک سه‌گانه دیگر(روح-عقل- غریزه) و نیز ادبیات پیشا و پسا تمدن نیز در ضربی با این سه‌گانه‌ها بهره می‌جوید. رئیسی، به اندیشه انقلاب تعلق جدی داشت، عظمت ایران را در مردم دیرپا و قوام‌یافته در طول تاریخ اسلام و تشیع می‌دید و زمان را فرصت خدمتی که نباید از زمانه‌اش با همه دشواری‌ها ترسید؛ این آخری یعنی غلبه توان انسان بر شرائط محیط و این حاق تمدن‌سازی است. ایستادن در غبار بلکه در طوفان، وصف انسانی است که عزم تمدن کرده است. نکته بدیع این بود که این ایستادن را رئیسی از اصالت‌ها داشت و با پیچیدگی ثانوی تمدن نمی‌خواست مسیر تأسیس را دنبال کند. او البته امر پیچیده را درمی‌یافت اما مستوای خویش را نه رهایی از سیطره مرحله روحی و مبدأ اخلاقی حرکت تمدنی انقلاب بلکه در انقیاد بدان تعریف کرده بود؛ همان‌که از نظر بن‌نبی هنوز وارد مرحله اجتهادات و برداشت‌های شخصی رها از مبادی نشده است. شاید سرّ آن‌که دولت‌های پیشین نتوانستند گره کار دولت‌سازی تمدنی را باز کنند، همین بود؛ همگی یا در این نقطه دولت‌سازی نبودند یا دولت‌سازی را در مرحله عقل بی‌نسبت با روح انقلاب تمدنی‌مان پی می‌گرفتند. اما نکته مهم آن است که ما این حالِ نسبت‌داری با روح و مبدأ انقلاب را در دولت‌هایی تجربه کرده بودیم؛ رشحات و تراوشات آن در جان برخی دولت‌ها و برخی دولتیان نشسته بود اما گره، گره تثبیت بود. ادامه⏬ @abbas_heidaripour
ادامه یادداشت رئیسی و گشایش مسیر دولت‌سازی تمدنی به قلم: عباس حیدری پور 2️⃣ از 2️⃣ دولت رئیسی به الهام از خصال و باورداشت‌ها و کنش او، این نسبت‌داری و محاکات روح تمدنی را چندسال به میدان آورد؛ انصافاً هم خود او نه پیش از آغاز دوران ریاستش بر جمهور نه پس از آن هیچ‌گاه به اصالت‌ها پشت نکرد. حکایات ظرائف حیات او و یارانی که با او آسمانی شدند حکایت همین زیست در پرتو روح انقلاب تمدنی ماست. با این همه، باورمندی به روح و دیدن این روح و دمیدن این روح در کالبد تمامیت دولت‌سازی و تثبیتش گویی کاری نبود که با تنسیق ساختاری و تدبیر بشری به تنهایی پیش رود؛ این بار هم دست مدد و طراحی و تدبیر الهی از پس یک «یک و نیم دقیقه» مبهم و رازناگشوده و مه‌آلود در برقی اشراقی برون آمد و صحنه‌ای خاص با همۀ حیرت‌ها، انتظارها، غم‌ها و البته زیبایی‌ها رقم زد. صحنه‌ای که تابلویی است از همه آن‌چه که از یک مبدأ طوفنده آغازین و از یک روح تمدنی می‌توان در وجه جمعی‌اش انتظار داشت. پس از این اشراق آسمانی، جمعیت ما و حتی یاران رئیسی در دولتش، تصویر دولتی نوین را نه در دوردست‌ها که در همین نزدیک‌ها و البته در دسترس به عیان دید و پسندید. و این آغاز و طلیعۀ شکل‌گیری دولت‌سازی تمدنی است. اگر ما در اربعین در حال مشاهده جامعه تمدنی هستیم، با شهادت رئیسی تصویر دولت تمدنی را در دسترس دیدیم و تمنای آن نه در امر محال و دست‌نیافتنی، بلکه در همین عالم خاکی برای‌مان ممکن شد. ای‌بسا آن دولت‌ها که نتوانستند مسیر دولت‌سازی تمدنی را باز کنند از آن‌رو بود که ایشان تمنای این دولت را تمنای امر محال دانسته بودند. آری شهادت رئیسی و یارانی چون حسین امیرعبداللهیان طلیعه دولت تمدنی است، بلکه او طلیعه‌دار و پیش‌قراول ما در گشودن این در ناگشوده است. ازهمین‌روست که برخی دوگانه‌های جمع‌ناپذیر چون نزاع دیپلماسی و میدان، نزاع مقاومت و کارآمدی، مدیریت و تعهد به یک‌باره رنگ باخت و امکان انحلالشان نوید داده شد. ما با شهادت رئیسی از حال منتشر و پراکندۀ دولت‌سازی به طلیعه کسب ملکه جمعی ورود به دولت تمدنی رسیده‌ایم و یک گام بیشتر تا این افق باقی نیست. از منظر برونی هم دولت رئیسی الگویی از اقتدار مظلومانه در جهان قدرت‌طلب ظالم بود؛ الگویی که نظم دیگر تمدنی را به جهانیان پیشنهاد می‌کند؛ به‌ویژه تشییع جنازه پرشکوه ایشان در اقصی نقاط ایران اسلامی به جهانیان نشان داد که ما از چه الگوی متفاوت دولت و دولتمردی سخن می‌گوییم. قابی متمایز درمقابل رقابت دیوانه‌کننده و وحشیانه و البته به ظاهر اتوکشیده دولتیان غرب. اما چرا رئیسی طلایه‌دار شد؟ چرا امیر عبداللهیان به تعبیر اصحاب مقاومت «حامل الرایه» شد؟ سرّ در همان نقطه‌های آغازین است. بازکردن میدان مین منسدّ جز با جان‌بازی و پاک‌بازی که نتیجه‌اش جز سوختن و فانی‌شدن از خود و باقی‌شدن به بقای الهی نیست، مقدور نیست که نیست. پیکر سوخته رئیسی و وزیرش تمثیل و مُذکّری از همین معناست؛ اِن نَفَعَت الذِّکری... ⏹ @abbas_heidaripour
📜پیرامون "وزیر" یا: رئیسی عزیز، وارث کدام کهن الگوی تاریخ ایران است؟ 🖊شهرنامه؛ قاسم قربانی 🔹شاهنامه را به عنوان سند مادر روایت ملی، می توان به سه بخش تقسیم کرد. قهرمان بخش نخست «شاه» است. از دوران کیومرث تا پایان پادشاهی فریدون، شاه مظهر و جامع تمامی خصلتهای ستوده حکمرانی است. او هم حاکم شهر است، هم پهلوان میدان مبارزه است و هم حکیم و مدبر امور سیاسی. با پایان فصل اول شاهنامه، شاه جامه رزم و پهلوانی را به در می آورد و آن را به پهلوان واگذار می کند. سخنان سام، نیای رستم به منوچهر شاه در ابیات زیر نمایان گر آغاز این فصل از شاهنامه است: تو از باستان یادگار منی به تخت کئی بر بهار منی از این پس همه نوبت ماست رزم تو را جای تخت است و شادی و بزم 🔹قهرمان این فصل از شاهنامه، جهان پهلوان رستم است و شاه در سایه پهلوان، سررشته امور را به دست دارد. با عروج کیخسرو به آسمان و رسیدن شاهی به لهراسب و سپس گشتاسب، این فصل نیز به پایان می رسد. با مرگ اسفندیار و سپس مرگ رستم و خاندانش و به بند کشیده شدن زال توسط بهمن، طومار دوران پهلوانی نیز در هم پیچیده می شود و فصل سوم که فصل تاریخی شاهنامه است آغاز می گردد. 🔹در این دوران، دیوان سالاری دربار، تاب تحمل آزادگی و بی چارچوبی پهلوان را ندارد. کهن الگوی قهرمان این فصل «وزیر» و نماد آن شخصیت «بزرگمهر» است. شخصیتی که با سرپنجه تدبیر امور را به سامان می رساند. وزیر، هر چند در دل دیوان سالاری ظهور کرده است اما، همچنان گوهر پهلوانی را در نهان به همراه دارد و سعی می کند ایران شهر را از ورطه سیاست منحط نجات دهد. حکیم توس، بارها به عمد برای وزیران از واژه «پهلوان» استفاده می کند تا خط روایی این شخصیت گم نشود. گویی شمّ و ذوق حکیمانه او دریافته بود که امر خطیر سیاسی در زمانه او و بار حفظ معنای ایران در زمانه غلبه سلسله های ترک و مغول در آینده، بر دوش وزیر خواهد بود. دوران پر محنت حاکمیت سلسله های بیگانه بر ایران، دوران ظهور وزیران و دبیران بزرگی همچون خواجه نظام الملک، خواجه نصیر و بیهقی است. 🔹در دوران معاصر، صفویه معنای «شاه» را از نو زنده کردند و ایران جدید را پایه گذاری کردند. با زوال صفویه و انحطاط شاه، مجددا وزیر می بایست بار سیاست را بر دوش می کشید. شیخ علی خان زنگنه وزیر سالهای پایانی صفویان، قائم مقام فراهانی و امیرکبیر، امتداد این خط کهن تاریخی و فرهنگی بودند و نگذاشتند پیکر نیم جان ایران از رمق بیفتد. کهن الگوی «وزیر»، در کنار تدبیر، جوهره ای رندانه و خارج از چارچوب سیاست رسمی دارد که آن را به معنای کهن ایران پیوند می زند. این کهن الگو به هنگامه انحطاط سیاست رسمی، پدیدار می گردد و نقش تاریخی خود را بازی می کند. 🔹ابراهیم رئیسی در زمانه ای پا به عرصه سیاست جمعی نهاد که شخصیت پهلوان در فرودگاه بغداد با تیر دشمن از میان ما رفته بود و عرصه سیاست رسمی، به جولانگاه بازیهای رسانه ای و جناح بندی و صف کشی های طائفه ای و خیابانی و مجازی بدل گشته بود. کار این گونه منحط سیاست ورزی به جایی رسیده بود که حتی امنیت و مصالح بین الملل کشور نیز بیش از هر چیز توسط سیاستمداران به مفاهیم و واژگانی برای له و لورده کردن رقبای سیاسی تبدیل شده بود. در این چنین فضایی معنای «هوش سیاسی» بیش از هر چیز به قدرت ایجاد هیجانات اجتماعی و سوار شدن بر موج آنها نزدیک شده بود. شخصیت ابراهیم رئیسی، هیچ تناسبی با فضای سیاست رسمی در ایران پایان دهه نود شمسی، نداشت و طبیعی بود که با عینک عادت کرده به این گونه از سیاست، رئیسی شخصیتی ساده دل، کم هوش، کم دانش و بی اراده دیده شود. 🔹هر زمان که ساحت عادی و رسمی به انحطاط می گراید، راه حل را باید در خلاف آمد عادت جست و جو کرد. در زمانه ای که هوش سیاسی معنایی جز «رندی» و مسوولیت ناپذیری و سخنوری نداشت، خلاف آمد عادت و رندانگی حقیقی در «سادگی»، معمولی بودن و سکوت بود. آری ابراهیم رئیسی، مردی بود به غایت ساده، ساکت و معمولی. گوهری کمیاب که در عصر انحطاط سیاست ایران پدیدار شد و سیاست ایران را از منجلاب هیاهو و جنجال و رسانه زدگی بیرون آورد. او شبانه روز دوید و کار کرد و سرانجام به صورتی رازآلود در غریبستانی دور از تمامی دوربین ها، به ملاقات پروردگار رفت. 🔹سیاست بازان بر او خرده گرفته اند و باز هم خرده خواهند گرفت که او ساکت و کم هوش و بی اراده بود و ما خواهیم گفت: چه باک؟ این فحشها که به عنوان شلاق ملامت بر شخصیت او روانه می گردد، در واقع جز تعریف و تمجید از او نیست. ابراهیم رئیسی نامی برای خود نخواست و نداشت و چه خوب که این گونه بود. او پیش از آن که بدنش در غریبستانی دور بسوزد، نامش را سوزانده بود تا نام ایران بماند. اکنون او در سکوت و با تیغ برنده واقعیت به ما ثابت کرده است که می توان تحریم را خنثی کرد، مقاوم بود و زندگی کرد. اکنون ماییم و میراث او. خداحافظ آقای وزیر... @shahr_naame
🔸سلسله نشست‌های ایران آینده🔸 🔈صوت نشست: 🔹دولت فردا و الگوی سیاست ورزی شهید🔹 🎙حمزه وطن فدا 📍دولت شهید رییسی و سیاست ورزی در افق حقیقت ولایت 🎙حمید ابدی 📍بنای سیاست در مقام دولتکاری که احمدی نژاد نتوانست، با شهید رییسی شد 🎙علی سعیدی 📍مردمی سازی به مثابه شیوه حکمرانی؛ دلالت‌هایی از سیره عملی شهید رییسی 🎙علی مومن 📍تداوم دولت رئیسی در گرو تولید علوم اجتماعی متناظر با وضعیت تاریخی انقلاب اسلامی 🎙حمید ساجدیان 📍دولت کارآمد و ضرورت نیروی سوم 🎙مجتبی کاظمی 📍بنیاد دولت دینی اصیل در جهان سیاسی بی بنیاد 🎙سید محسن موتورچی 📍انتخابات پیش‌رو و بیم و امیدهای گفتمانی 🎙مجتبی عرب 📍سیاست توحیدی ، سیاست موحدانه میدان به اراده های انقلابی 🎙فرشاد توسلی 📍سادگیروایت جمعی و ضرورت حکمرانی 🎙رضا طراوت 📍جریان عبودیت در سیاست و احیای سیاست قدسی در دهه پنجم انقلاب اسلامی 🎙عباس حیدری پور 📍تحلیل تمدنی دولت رئیس جمهور شهید ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
برای طفل بی‌نام و نشانی که در بمباران خیمه‌های آوارگان در رفح با سرِ بریده در میان آتش سوخت... آتش گرفت تا که بگوید هنوز هم، این سرزمین تجسم میدان کربلاست تکرار پر تواتر عصر دهم شده، این خیمه‌ها که در دل طوفان شعله‌هاست در بین گاهواره خود گرمِ خواب بود، رویای کودکانه‌ی باغ بهشت داشت تعبیر خواب او شده این شعله‌های داغ، این صحنه‌ها چقدر برای من آشناست آتش گرفت خیمه‌ی زن‌ها و دختری، دِق کرد در هجوم حرامی و مادری رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول، بنگر حرم به زیر قدم‌های اشقیاست حس غرور حرمله از صید کودکان، با دست تیر و حنجره را می‌دهد نشان خولی و شمر و زجر و سنان هلهله کنان، امشب دوباره در دل من روضه‌ای به پاست اصلا عجیب نیست که از سال شصت و یک، هر لحظه روز واقعه تکرار می‌شود دیگر رسیده نوبت پیکار واپسین، حالا زمینِ غزه تجلی کربلاست 💔🇵🇸 @kriyaassess
🔸بازیابی مکتب شیعی «تلفیق» به‌بهانه‌ی نامه رهبر معظم انقلاب به دانشجویان مقاوم آمریکایی؛ 🖋به قلم: فاضل حوزوی حجت الاسلام محمدهادی شریعتی ▫️اسلام در هنگامه تحقق، همیشه با مسائل دشواری روبرو بوده است؛ بخش بزرگی از پاسخ‌های تاریخی به این دشواری‌ها، با طرح نوعی همراه بوده است؛ تفکیک عقل و‌ نقل، تفکیک دنیا و اخرت، تفکیک دین و سیاست. ▫️اما همیشه گونه‌ای از پاسخ‌ها نیز وجود داشته‎اند که به‌جای تحلیل و تفکیک، نوعی ترکیب و را پیشنهاد داده‌اند. حکمت، فقه، کلام و سیاست در جهان تشیع با آشنایی و الهام‌گرفتن از ایده «امر بین‎الامرین»، الگوی تاریخ‌داری از مکتب تلفیق را ارایه نموده‌اند. ▫️مکتب تلفیق برخلاف رویکردهای تفکیکی، از منطقی سه‎ارزشی برخوردار است و همیشه از میانه دو گزینه‎ی ناهمسان، به ساخت گزینه‌ای میانه و پاسخگو اندیشیده است. فارابی در جمع بین عقل و نقل، مفهوم ملت را آفرید، بوعلی در جمع بین واجب و ممکن، واجب بالغیر را معرفی کرد و صدرا با طرح ایده ای میانه از وجود، امکان جمع میان قرآن، برهان و عرفان را فراهم ساخت. ▫️این سلسله‌ی ملهم از انگاره کلامی «امر بین‌الامرین»، به میدان زندگی و سیاست نیز امتداد یافت و با اندیشه «دولت در دولت» شیخ مفید آغاز شده و در اندیشه «سلطان ماذون» محقق کرکی و سپس در «مشروطه مشروعه» شیخ فضل‌الله ظهور کرد؛ تا آنجا که به امام خمینی (ره) رسیده و جمع میان حاکمیت مردم و خدا، در ساخت جمهوری اسلامی ممکن شد. ▫️راهبری‌های رهبر معظم انقلاب را نیز باید ذیل همین مکتب علمی و عملی تلفیق، تفسیر نمود؛ اندیشه «راه سوم» که الگوی تلفیقی انقلاب اسلامی در جمع میان دین و دنیاست، گزاره‌ای پرتکرار در میان سخنان ایشان است. این اندیشه دو محور ناهمسان دنیای بدون‌دین و دین بدون‌دنیا را طرد کرده و صورت سومی از حیات انسان را ذیل تلفیق دین و دنیا ترسیم می‌کند. ▫️اندیشه خود نمونه‌ای از رهیافت‌های مکتب تلفیق است. این اندیشه به‌ غایت احیاء و بازیابی هویت معنوی جهان همراه با آبادانی دنیای انسان، الگویی کارساز جهت مقاومت در برابر هاضمه طواغیت ارائه می‌کند. الگویی که در آن تفکیکی میان امر دنیوی و امر دینی و میان مظلومان یافت نمی‌شود. ▫️پیشبرد اندیشه تلفیقی مقاومت، گفتگو با دو گونه مخاطب را ضروری می‌سازد؛ نخست گروهی که دین گوشه‌نشین و‌ بی‌ربط به اجتماع و سیاست را می‌پسندند و گروه دیگر، آنان که آبادی دنیا بدون حضور دین را پی‌می‌گیرد، این هر دو باید به موقفی میانه دعوت شوند. ▫️رهبر معظم انقلاب، حج امسال را نامیدند تا آنان که دین را همچون واعظی گوشه‌نشین می‌خواهند، را به میدان بیاورند و حج، این مناسک عظیم دینی را به رسانه‌ای فراگیر برای طرح الگوی سوم حیات یا اندیشه دین در میدان زندگی بدل سازند. ▫️از سوی دیگر در گفتگو با آمریکایی، تلاش ظلم‌ستیزانه آنان را ستوده و با تعریف قرآن به عنوان از ایشان دعوت می‌کنند تا اندیشه مقاومت را ذیل «فاسقم کما امرت» و امت یکپارچه «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» پی‌گیری کنند. ▫️ امروز بیش همه، به ترویج این اندیشه ظریف تلفیق نیازمندیم و نهضت احیای هویت معنوی و توحیدی جهان را باید در این الگو ره‌گیری کنیم. @HekmateFarhang
🍃 السلام علیک یا جواد الائمه روحی فداک این که پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانه خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد قطره‌ای آب به این تشنه مغموم دهد بی‌وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون‌شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین‌گیر کند بی‌حیا بر جگر سوخته‌اش می‌خندید با کنیزان جلوی حجره او می‌رقصید پسر شاه خراسان جگرش می‌سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می‌سوزد دست و پا می زند و بال و پرش می‌سوزد وسط حجره، تن شعله‌ورش می‌سوزد باورم نیست که این‌ها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می‌ریزند گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است نگذارید تنش را به تماشا خوب است نکشیدش به سوی بام، همین جا خوب است چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟! حمل او روی سر چند نفر، دردسر است تیزی پله و تنگی گذر، دردسر است خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضه او کار به غارت نکشد تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی‌حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده داشت با خنجر خود ضربه به آقا می‌زد ناگهان صوت فراگیر بُنَیَّ آمد محمد جواد شیرازی