eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
920 دنبال‌کننده
38 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
"صدق الله العلی العظیم" پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده به علی ختم رسل نیز توسل کرده نه فقط تکیه ی عرش است به دستان علی آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر... یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده به همه خیر رساند و به همه روزی داد از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده سفره دار کرمش بود حسن، با این حال خودش از نان جوی خشک، تناول کرده پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل حضرت حیدر کرار تقبل کرده آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست برترین اصل، در آیین خداوند علیست eitaa.com/abdorroghaye
هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی eitaa.com/abdorroghaye
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله رسیده با طمع بخشش از اله عقیله به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟! مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟! اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله eitaa.com/abdorroghaye
حرف از وفات زینب کبری جفا به اوست زینب شهیده ای است که شاهد بر عالم است eitaa.com/abdorroghaye
بعد از حسین غربت عالم به دل نشست کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم از آن زمان که آب نخورد آبروی من پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من یادم نرفته آینه بودم برابرش یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش آنقدر گریه می کنم از حال می روم انگار بازهم سوی گودال می روم او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد باور کنید قبل رسیدن به کربلا هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا آن جاه و احترام مداوم تمام شد با من یزید هم سخن و هم کلام شد از شهر شام غصه ی عالم به من رسید روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید وقت طلوع چهره ی نورانی حسین سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند جوری زدند روی لبش جای چوب ماند لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم در سینه آخرین ضربانم حسین شد وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد eitaa.com/abdorroghaye
بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد تا مغز استخوان تنش تیر می کشید بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد مردی که با حیا به نماز ایستاده بود حتی زمان نافله از او حیا نشد وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد شکر خدا نماند تنش بر روی زمین شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد eitaa.com/abdorroghaye
به مناسبت 24 رجب، سالروز فتح خیبر از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقط نه این که خمیده چنان هلال شدی شبیه فاطمه چون سایه و خیال شدی   شبانه روز فقط مرگ را طلب کردی چه شد که این همه لب تشنه ی وصال شدی؟!   چه حیف! تشنه ی دیدار دخترت ماندی دچارِ غربت این دوری و ملال شدی   میان ظلمت زندان، به قلبِ بدکاره... هبوط کردی و خورشیدِ لم یزال شدی   چقدر وقت نمازت تو را کتک زده اند چقدر مضحکه ی قومِ بدخصال شدی   مگر به ساحتِ پاکِ علی ولی الله چه گفته مرد یهودی، مریض حال شدی؟!   شدید  ناخوشی ساق پا عذابت داد عجیب وقت پریدن شکسته بال شدی   چه گفته اند مقاتل بگو زبانم لال اگر غلط نکنم زنده زنده چال شدی   برای روضه ی جانسوزِ سیدالشهدا همیشه منتظرِ لحظه ای مجال شدی   لبت همین که چنان چوب خشک می لرزید اسیرِ تشنگی شاه بی مثال شدی   برای ذبحِ غریبانه، بین گودالش شبانه گریه کنش در سیاهچال شدی   تنت اگرچه روی تخته پاره رفت اما کجا به زیر سم اسب پایمال شدی؟! eitaa.com/abdorroghaye
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود حتی میان عرش، آن بالا علی بود اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود "ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد شرط کمال بعثتش، تنها علی بود در جنگ های سخت آن دوران، همیشه ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود در سختی جنگ احد، از گِرد احمد رفتند اصحاب نبی اما علی بود آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش در بسترش خوابید بی پروا، علی بود با او کسی احساس تنهایی نمی کرد بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود حیرت زده هستند سلمان و اباذر هر منزلی رفتند در آن جا علی بود با یا علی، موسی کلیم الله گشت و... ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود آن کس که مست سجده هایش بود جبریل آن عاشق دلداده، مولانا علی بود سُبحانَ رَبّی... جای حیرت نیست، محشر دیدی اگر که رَبّی الأعلی، علی بود بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت آرامش انسیة الحورا علی بود ممسوس حق بودند در یک نور واحد حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود eitaa.com/abdorroghaye
تو کیستی که حرمت اسلام بند توست معصوم، مستِ وصف مقام بلند توست بدو تولدت چه شد ای ماه هل اتی بوسه به دست های تو زد شاه لافتی تو کیستی که معرفتت عین واجب است دستت به دست فاطمه روز محاسبه است ای عبد صالحی که شدی منتهای عرش رفعت گرفت ذکر تو در ماورای عرش در دل به جز "علی" به کسی جا نداده ای نزد "احد" به گفتن "دو" پا نداده ای ممسوس ذات بی بدل پنج تن شدی هر لحظه جان فدای حسین و حسن شدی روز جمل کنار حسن تا قدم زدی آرایش سپاه جمل را بهم زدی یک عمر می شود‌ شهدا در تحیرند بر جایگاه اُخروی ات غبطه می خورند ماه بلند نیمه شب این قبیله ای فخرت همین بس است، کفیل عقیله ای تسلیم محض بودی و حرفی نداشتی حرف حسین را روی چشمت گذاشتی ای قله ی کرامتِ بی وصف و دامنه هستند ریزه خوار عطایت، ارامنه بی گوهر ولایت تو می شوم ذلیل باب الحوائجِ همه ی خلق، الدخیل عقده گشای هر گرهِ کارهای ما ای آخرین امید گرفتارهای ما صحنت همیشه ملجأ و کهف امان ماست نامت تسلی دل صاحب زمان ماست هر وصفی از وفا و مرامت شنیده ام در تکه پاره های امان نامه دیده ام معصوم ها به پای غمت گریه می کنند بر چوب سالم علمت گریه می کنند بین فرات رفتی و لب هات تشنه ماند جسمت میان لشکری از تیر و دشنه ماند بر چشم های ناز تو چشم حسود خورد در علقمه به چهره ی ماهت، عمود خورد شرمندگی، تمام وجود تو را گرفت وقتی که تیر حرمله، در مشک جا گرفت پای حسین ماندی و نقش زمین شدی یک عمر فخر مادرت ام البنین شدی eitaa.com/abdorroghaye
همین که بوی شب جمعه می رسد از راه اسیر کرب و بلا می شویم با گریه حسین کشته ی اشک است، پس به عشق حسین فدای شاهِ وفا می شویم با گریه eitaa.com/abdorroghaye
خاتم اگر نبود محمد به انبیاء جا داشت بین خلق که پیغمبری کنی از مأذنه صدای اذانت رسیده است تحریر میزنی ز پدر دلبری کنی Eitaa.com/abdorroghaye
مژده ای منتظران مقصد و مقصود رسید معدن رحمت و خیر و کرم و جود رسید  کاش روزی برسد تا که ببینیم همه از سوی کعبه ی حق مهدی موعود رسید Eitaa.com/abdorroghaye
من بی خیال هر دو جهان، عاشقش شدم دیدم ولی که هر دو جهانم دهد حسین Eitaa.com/abdorroghaye
ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست با دست های کوچکش اعجاز می کند Eitaa.com/abdorroghaye
آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنی زندگی ام را به ذکر دائمت، توأم کنی با تضرع، زیر لب دارم صدایت می زنم تا که قدری از حجابِ بینمان را کم کنی شرمسار و سر به زیرم که سبب شد نامه ام باز هم گریه برای معصیت هایم کنی خسته ام از خدعه های نفس، از طول امل آمدم یابن الحسن، دیگر مرا آدم کنی صاحب من، خیرخواهم، سایه ی بالاسرم می شود قلب مرا خالی ز نامحرم کنی؟ از تو بر می آید آقا معجزاتی اینچنین التماست می کنم، چشم مرا زمزم کنی دوری از کرب و بلا دارد مرا دق می دهد کربلایی کن مرا تا راحت از این غم کنی دوست دارم یاورت باشم به اشک بر حسین ساعتی که گریه بر آن ماتم اعظم کنی جان فدای پلک مجروحت که دائم صبح و شب گوشه ی مقتل، نظر بر پیکری درهم کنی Eitaa.com/abdorroghaye
پشت درب خانه ات بر خاک، صورت می کشم تا که تحویلم بگیری، از تو منت می کشم بندگان مخلصت آماده ی مهمانی اند آن قدر خالی است دستانم، خجالت می کشم غفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناه هر چه خواری می کشم از دست غفلت می کشم کور خوانده نفسِ اماره، دلم دست علی است هرچه هم باشم مگر دست از ولایت می کشم؟! با ولای مرتضی آقای این عالم شدم بی علی یک لحظه هم باشم، حقارت می کشم دور ماندم از وطن، از صحن ایوان نجف یاد انگور ضریحش، آهِ حسرت می کشم تا که چشمم تر شود یاد لب خشک حسین جای سرمه، بر دو چشمم خاک تربت می کشم دور از هیئت شدن یعنی نفس تنگیِ من زیر این پرچم، نفس، آرام و راحت می کشم یک توسل بر رقیه حاجتم را می دهد بی خودی گاهی پیِ حاجت، ریاضت می کشم دیده ای بابا مرا؟! همراه عمه های خود... در سنین کودکی درد اسارت می کشم چند جای استخوان های نحیفم له شده هر تکانی می خورد جسمم، مشقت می کشم چند روزی می شود چیزی نگفتم با کسی من خجالت از سخن گفتن به لکنت، می کشم Eitaa.com/abdorroghaye
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی شروع می کنم این ماه را به نام علی   ببخش با عجله، دست خالی آمده ام شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی   چقدر نان شبش را به سائلان بخشید دلم خوش است به الطاف مستدام علی   سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی   دعای ما که دعا نیست... باز مقبول است به احترام دعا کردن و صیام علی   دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی هوای باده ی انگورِ با دوامِ علی   ز حنجرش نفس گرمِ وحی می جوشد نبی شده است به معراج، همکلام علی   یهود و آل سعود از هراس می میرند اگر طلوع کند، تیغ از نیامِ علی   خوشا به روزی زوار سیدالشهدا به زائران حسین است چون سلامِ علی‌   چنان علی شده ممسوسِ حق، علی اکبر همان علی که شده وارث مرام علی   چقدر تشنه ی بوسیدن پدر شده بود فدای خشکیِ وقت وداعِ کام علی   زدند از سر کینه علیِ اکبر را زدند یاس حرم را به انتقامِ علی   چقدر بین عبا چیدنش نفسگیر است چگونه جمع شود در عبا تمامِ علی؟! Eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید بی نام حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله هایش بخشید *ثواب شعر هدیه به روح خادم الحسین مرحوم مهدی فلاحیان Eitaa.com/abdorroghaye
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم Eitaa.com/abdorroghaye
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمی خورد اما تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟ همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم لبان تشنه ی ارباب با وفای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر می گفت: چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است Eitaa.com/abdorroghaye
همان خالق که بر سر، سایه ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست دیگر غصه ی نان چیست خودش در سفره ی سینه زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره ی سختی است اما از مصیبت ها مرا این روضه رفتن ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده اش تربت نگه دارد عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین هایش نمی شد چادرش را لحظه ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت و گو لکنت نگه دارد Eitaa.com/abdorroghaye