eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹✍🏻 به ساحت امیرالمومنین علی علیه السلام 😭بیت آخر به یاد زنان غزه آسمان خاکی ....................... آسمان است و شده با خاکیان همسایه، او فرق دارد با جهان ما ولی دنیای او او به دنبال یکی مثل خودش در خلق بود جز محمد را ندیدم همدل و همتای او آن که به ، مست از کمالش بود و گفت هر که ، اوست... او مولای او قصه ی شیرینِ فرهاد است و خسرو، شعر من این یکی مجنون او شد، آن یکی لیلای او این یکی نهج البلاغه، آن یکی قرآن به دست دم زدند از آیه های محکم و والای «او» در شب معراج، نور آسمان تقسیم شد احمد و حیدر شدند آیینه های روبرو فطرت ما را به نام مصطفی آمیختند قلب ما را حیدری کردند و هم آوای او ما اضافاتِ گِل او بوده ایم و جان گرفت خاکِ ما دلدادگان از عطرِ روح افزای او سالکان در عین او گشتند سرگردان و مات عارفانِ صورتی ماندند در معنای او عده ای از منبر آوردند رو بر تخت و تاج بود اما بر سر دینِ خدا، دعوای او هرگز از روی غرض ورزی، نداده حکمی و بوده بر مبنای دستورات دین، فتوای او او خودش بود و خدا و مصطفی و فاطمه صد جهان می شد اداره با همین شورای او درک او از عقلِ دنیا خارج است و ما که ایم!؟ اُشترانی خسته و سرگشته در صحرای او در نماز خویش کاری کرده که محراب و مُهر یا علی گفتند از بخشیدن زیبای او خوب اگر دقت کنی از کوفه دارد می رسد صوت قرآن و اذان چاه با نجوای او تاک و نخل، این دو درخت، از دست او خوردند آب مستم از انگور و خرما، مستم از گرمای او عالَمی را تشنه ی یک جرعه... باران کرده است ساقی است و بُرده از ما دل، یلِ سقای او ساحلِ امن است این دریا و «من» را می کشد زندگی یعنی بمیری در دل دریای او موج دلتنگی، تو را این سو و آنسو می بَرد غرق مولا می شوی، غرق قد و بالای او از فشار جمعیت، پهلوی من آزرده شد کوچه را دیدم... که می شورید بر زهرای او تا بفهمی که چه آمد بر سر مولای ما ساعتی بگذار ای سنی خودت را جای او - فکر کن آن دومی، دارد زنت را می زند فکر کن که پشت در، افتاده زیر پای او قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🌷 به پیشگاه (ع) و 🙏🏻🌹 نثار (س)، (ع) و (عج) ............... از کعبه‌ی تمثال، غدیری متولد شد از کعبه‌ی خوشحال، غدیری متولد شد پر بود دهان مکه از و آن روز از کعبه‌ی اَِشکال، غدیری متولد شد ورق خورد و ، رو به دنیا کرد از کعبه‌ی اقبال، غدیری متولد شد آنجا که به ، مست شد دل از کعبه‌ی سیّال، غدیری متولد شد لرزید از از کعبه‌ی زلزال، غدیری متولد شد ، با خدای خود که خلوت کرد از کعبه‌ی گودال، غدیری متولد شد اگرچه روی به حرف آمد از کعبه‌ی پامال، غدیری متولد شد هروقت به رو زدم، می گفت از کعبه‌ی هر فال، غدیری متولد شد شیخ از و دلیل می آورد از کعبه‌ی دلّال، غدیری متولد شد تا دید کف دست زمین را، به خودش آمد از کعبه‌ی رمّال، غدیری متولد شد ده قرن پس از ، میان کوچه و بازار از کعبه‌ی نقّال، غدیری متولد شد در استودیو، «» خواند پس از چندی از کعبه‌ی جنجال، غدیری متولد شد یک روز به تلویزیون و ماهواره‌مان آمد از کعبه‌ی دجّال، غدیری متولد شد آن روز که زد تکیه به ، ذوالفقاری سبز از کعبه‌ی آمال، غدیری متولد شد ای کاش که روزنامه‌ها درشت بنویسند: از کعبه‌ی امسال، غدیری متولد شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤🥺 برای (ع) رفت و آمد ............. نگاه کردم و دیدم فقط خطا رفتم تمام عمر پی یار بی وفا رفتم چقدر زندگی ام را به ناکجا بردم! چقدر بندگی ام را پی هوا رفتم! تو دل من بودی و منِ گمراه به جای ماه، به سمت ستاره ها رفتم میان طعنه امواج، غرق شد نفَْسم اگرچه بود ، سمت ناخدا رفتم تو پل شدی که منِ تکه‌پاره پا گیرم تو کردی و چون رود، باصفا رفتم در آسمانِ «»، از تو شدم و مستِ شدم و سرخوش از رفتم همیشه آمده ام و با اذنت بریده ام سر نفس و به رفتم قسم به جان «» که خود ۱ نگفته حاجت خود را، به رفتم تو آشنای من و من غریبه ام با خود غریب بودم و از پیشت آشنا رفتم چه انتخاب قشنگی که بعد دیدن تو برای خویش کسی بودم و... گدا رفتم! تو اگرچه و خلوت بود قسم به جد تو که با دلی رفتم به حرمت غزلی که نفس‌نفس زده است مسیر آمدنت را! چه بی‌صدا رفتم تو را به «» میهمان کردند شنیدم این جریان را و مبتلا رفتم به زهری از شدی تو و شبیه تو، من از این روضه با عصا رفتم!؟ قم المقدسه ...................................... ا. امامزاده سید محمد فرزند بلافصل امام هادی (ع) و برادر تنی امام حسن عسکری که مقبرهٔ او در ۵۰ کیلومتری جنوب سامراء، شمال بغداد و نزدیک قریه‌ای به نام بلد واقع شده‌است. ۲. سربازان متوکل، امام هادی (ع) را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام انجام شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15