#ادبیات_قرآنی
🔅 بررسی ادبی «لا اله الا الله» در تقریرات میرزای نائینی (1)
🔹 در تقریرات اصولی میرزای نائینی (رحمة الله علیه) درباره اینکه «لا اله الا الله» افاده معنای توحید می کند یا خیر، اشکال و جوابی آمده است بدین مضمون:
🔻اشکال: درباره خبر «الا» در اینجا دو احتمال است:
1. موجود؛ طبق این احتمال، جمله مذکور بر ممکن نبودن معبود و إله دیگر دلالت ندارد چون صرفا می گوید معبود دیگری غیر از الله موجود نیست اما آیا معبود دیگری غیر از الله ممکن هست یا نیست؟! جمله مذکور ساکت است.
2. ممکن؛ طبق این احتمال اولا جمله مذکور دال بر این است که معبود دیگری غیر از الله ممکن نیست ثانیا جمله مذکور دلالتی بر وجود الله ندارد.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/adab_quran
#شعر
#قرآن
شعر زیر از جناب حافظ شیرازی، درباره کیست و به کدام مسئله قرآنی اشاره می کند؟!
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مُدَرّس شد
کدام آیه قرآن به این موضوع اشاره کرده است؟!
https://eitaa.com/adab_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 وقتی از طلبگی فقط صرف و نحو را خوب خوندی و میگن منبر برو😂
💬 زبل الطلاب
@HozeTwit
بسم الله
💢 بررسی فعل «کان» در آیه 280 سوره بقره
🔅 «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ»
دو احتمال وجود دارد:
1. تامه باشد؛ در این صورت ذو فاعل آن خواهد بود.
👈 طبق این احتمال ترجمه اکثر مترجمان اشتباه خواهد بود چون این بزرگواران کان را ناقصه ترجمه کرده و برایش اسم و خبر در نظر گرفته اند.
2. ناقصه باشد؛ در این صورت ذو اسم آن خواهد بود.
👈 طبق این احتمال نیز ترجمه اکثر مترجمان اشتباه خواهد بود چون آنها ذوعسره را خبر کان گرفته اند.
❓نظر شما چیه؟
#ادبیات_کاربردی
#ادبیات_قرآنی
https://eitaa.com/adab_quran
#نکته_ادبی
🔻مبتدا می تواند اسم صریح باشد و می تواند اسم موول باشد.
🔻آیات زیر از جمله مصادیق قسم دوم مبتدا هستند:
وَ أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ.(١٨٤، بقره)
وَ أَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ (٢٣٧، بقره)
وَ أَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ (٢٨٠، بقره)
#شاهد_مثال_قرآنی
#شاهد_مثال
#مثال
#ادبیات_قرآنی
https://eitaa.com/adab_quran
#نکته_ادبی
وَ لُوطًا ءَاتَينَٰهُ حُكمٗا وَعِلمٗا (انبیا، 74) وَأَدۡخَلنَٰهُ فِي رَحمَتِنَآ إِنَّهُۥ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ (انبیا، 75) وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبلُ فَٱستَجَبنَا لَهُۥ فَنَجَّينَٰهُ وَأَهلَهُۥ مِنَ ٱلكَربِ ٱلعَظِيمِ (انبیا، 76)
نقش نحوی «لوطاً» و «نوحاً» چیست؟ کدام بحث نحوی در اینجا به کار می آید؟
https://eitaa.com/adab_quran
#دعای_قرآنی
وَ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ: «رَبَّنَا هَب لَنَا مِن أَزوَٰجِنَا وَ ذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعيُنٖ وَ ٱجعَلنَا لِلمُتَّقِينَ إِمَامًا». (فرقان، 74)
https://eitaa.com/adab_quran
☘ ماجرای آفرینش آدم (ع) و دستور خداوند مبنی بر سجده ملائکه در ترازوی منطق
این ماجرا در چندین سوره آمده است؛ در سوره ص چنین می خوانیم:
إِذ قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَٰٓئِكَةِ: «إِنِّي خَٰلِقُ بَشَرٗا مِّن طِينٖ. ٧١ فَإِذَا سَوَّيتُهُۥ وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ». ٧٢
فَسَجَدَ ٱلمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُم أَجمَعُونَ، ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱستَكبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلكَٰفِرِينَ. ٧٤
قَالَ: «يَٰٓإِبلِيسُ! مَا مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِمَا خَلَقتُ بِيَدَيَّ، أَستَكبَرتَ أَم كُنتَ مِنَ ٱلعَالِينَ؟». ٧٥
قَالَ: «أَنَا خَير منهُ، خَلَقتَنِي مِن نَّارٖ وَ خَلَقتَهُۥ مِن طِينٖ».
💫 نکته اول: بیان منطقی استدلال ابلیس در دو مرحله
🔻 مرحله اول
صغرا: ابلیس از ماده آتش و آدم از ماده خاک خلق شده است.
کبرا: هر چیزی که از ماده آتش خلق شده باشد، از نظر مبدا وجودی برتر و بهتر از چیزی است که از ماده خاک خلق شده است.
نتیجه: ابلیس از نظر مبدا وجودی بهتر و برتر و آدم از نظر مبدا وجودی پست تر است.
🔻 مرحله دوم
اگر ابلیس برای آدم سجده کند (همانگونه که خداوند به آن امر می کند) لازم می آید سجده امر برتر و بهتر برای امر پست تر؛ بیان ملازمه در مرحله اول روشن شد.
تالی قبیح است و قبح آن واضح است.
نتیجه: مقدم نیز قبیح است پس ابلیس برای آدم سجده نمی کند.
💫 نکته دوم: مغاطات گفتار ابلیس
1. در سجده باید سه چیز را از هم تفکیک کرد: سجده برای، سجده بر، سجده به
مثال: مسلمانان برای خدا و بر تربت و به کعبه سجده می کنند.
در محل بحث: ملائکه برای خدا و بر زمین و به آدم سجده می کنند.
ابلیس بین این سه امر تفکیک نکرده است و بین «سجده برای» و «سجده به» خلط کرده است؛ سجده به آدم منافاتی با برتری ابلیس از منظر مبدا وجودی ندارد همچنانکه پیامبر و ائمه (ع) از نظر مبدا وجودی برتر از کعبه هستند اما به سوی کعبه سجده می کنند؛ چون مهم آن است که سجده برای خدا و به دستور خدا باشد.
اینکه به سوی چه چیزی سجده می کنیم، براساس دستور خدا تعیین شده و امری فرعی است همچنانکه بر چه چیزی سجده می کنیم نیز براساس دستور خدا و شریعت تعیین شده و امری فرعی است؛ وهابیت نیز در همین باره دچار اشکال و خلط شده است.
2. ابلیس در بهتر دانستن خود نیز دچار مغالطه شده است؛ چون تنها به بخشی از مبدا وجودی آدم و خودش نگاه کرده است در حالیکه آدم از جانب خداوند به مقام «نفخت فیه من روحی» رسیده و دارای روح الهی شده است لذا ملازمه بیان شده در مرحله دوم استدلال ابلیس منطقی نیست.
1402/تیرماه/21؛ ارومیه
#منطق
#منطق_کاربردی
#قرآن
https://eitaa.com/adab_quran
#حدیث
🔰 اهمیت تشخیص نوع اضافه
❓در حکمت 374 نهج البلاغه، اضافه «اشرف الخصلتین من الثلاث» چه نوع اضافه ای است؟
وَ مِنْهُمُ اَلْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ اَلتَّارِكُ بِيَدِهِ فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ اَلْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً
وَ مِنْهُمُ اَلْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ اَلتَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَذَلِكَ اَلَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ اَلْخَصْلَتَيْنِ مِنَ اَلثَّلاَثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ
#سوال
#ادبیات_کاربردی
https://eitaa.com/adab_quran
🔰 واژهى شَتّى
سه بار در قرآن مجيد به كار رفته است كه عبارتاند از:
🔻 وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتّى
🔻 بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّى
🔻 إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتّى
این واژه جمع مکسر و مفرد آن شتّ است همانند مریض و مرضی.
#مفردات
#مفردات_قرآن
#شاهد_مثال
https://eitaa.com/adab_quran
هدایت شده از مکتب خانه
#قرآن
#سوال : چرا در آیه «غُلِبَت الرومُ» فعل به صورت مجهول به کار رفته است؟
#جواب #استاد_جوادی_آملی : در آن روز دو قطب در خاورميانه به سر ميبردند يكي امپراطوري ايران بود يكي هم امپراطوري روم اين روم, گفتند همان رُم است كه در اثر قدرت فراواني كه پيدا كرده آسياي صغير را گرفته شرق و غرب را توسعه داده اين رُم شرقي شده روم با واو كه نزديك كشورهاي اسلامي بود و مركزش هم استامبول بود؛ آن روز دو قطب در خاورميانه بيشتر نبود يكي قطب امپراطوري ايران بود يكي هم قطب امپراطوري روم نظير اينكه در سابق قطب سوسياليستي شوروي بود يكي هم آمريكا يكي متلاشي شد ديگري هم ـ انشاءالله ـ به بركت صاحب امروز متلاشي خواهد شد و اگر سابقاً گفته ميشد شوروي شكست خورد يعني آمريكا پيروز شد ديگر لازم نيست آن فاعل پيروز ذكر بشود براي اينكه بيش از دو قطب رسمي آن روز نبود و اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي از هيچ كس شكست نميخورد مگر از آمريكا, آمريكا هم از هيچ كس شكست نميخورد مگر از شوروي اگر سابقاً ميگفتند شوروي شكست خورد يعني آمريكا پيروز شد اگر ميگفتند آمريكا شكست خورد يعني شوروي پيروز شد اگر آن مفعول را بيان كنند فاعل مشخص است ديگر لازم نيست كه بگويند چه كسي پيروز شد؛ آن روز در اين بخش از خاورميانه و بخشي از غرب غير از اين دو امپراطوري بزرگ كسي نبود امپراطوري روم بود و امپراطوري ايران اگر گفته شد روم شكست خورد يعني امپراطوري ايران پيروز شد ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ﴾ يعني امپراطوري ايران پيروز شد.
2/بهمن/1391
🔅 کانال مکتب خانه
🆔 @esra_rasane
🔻 نُه فرق عمده بین «اذا» شرطیه و فجائیه
1.«اذا» شرطیه ویژه جمله فعلیه است اما «اذا» فجائیه ویژه جمله اسمیه.
2.شرطیه جواب میخواهد، برخلاف فجائیه.
3. شرطیه در صدر کلام میآید،برخلاف فجائیه.
4.زمان شرطیه استقبال است اما زمان فجائیه حال.
5.شرطیه مفید استمرار است، برخلاف فجائیه.
6.شرطیه ملازم با فاء عاطفه نیست برخلاف فجائیه که معمولا با فاء عاطفه به کار میرود، مثل«خرجتُ فاذا اسدٌ بالباب» کما فی قوله تعالی:
«فَاَلقاها فاذا هی حیّةٌ تسعیٰ»(طه/۲٠)،
«فَاَلقیٰ عصاه فاذا هی ثُعبان مبین. و نزع یده فاذا هی بیضاءُ للنّاظرین»(شعراء/۳۳_۳۲)،
«واقترب الوعدُ الحقّ فاذا هی شاخصةُ اَبصارُ الذین کفروا»(انبیاء/۹۷).
7.«اذا»ی شرطیه به جای فاء جوابیه نمینشیند برخلاف «اذا»ی فجائیه.
قال ابن مالک:
و تخلف الفاءَ اذا المفاجاة
ک: اِنْ تَجُدْ اذا لنا مکافاة
کما فی قوله تعالی:«اذا اذقنا النّاسَ رحمةً من بعد ضرّاءَ مَسّتْهُم اذا لهم مکرٌ فی آیاتنا»(یونس/۲۱)
_ در این آیه بین دو نوع« اذا»ی شرطیه و فجائیه جمع شده. اوّلی در صدر آیه شرطیه است(اذا اذقنا...) و دومی در ذیل آیه فجائیه است(اذا لهم مکرٌ) که به جای فاء جوابیه نشسته است.
8.«اذا»ی شرطیه میتواند با حرف عطف(واو،فاء، ثُمَّ) و بدون آن به کار رود، برخلاف فجائیه که اولا، بدون حرف عطف به کار نمیرود، و ثانیا، حرف عطف مزبور باید «فاء» باشد نه غیر آن. کما اَشرنا آنفاً.
9.معمولا اسمی که پس از «اذا»ی فجائیه میآید، مجرور است به «باء» زائده، مثل:«خرجت فاذا بزیدٍ...»، برخلاف «اذا»ی شرطیه.
#قرآن
#مفردات_قرآن
#مفردات
#شاهد_مثال
https://eitaa.com/adab_quran
🔰 برخی از افعال ثلاثی مجرد که در هیچ بابی از ابواب ثلاثی مزید به کار نرفته اند
اَبِدَ به معنای خشمگین شد
اَبَزَ به معنای دوید
اَبَقَ به معنای فرار کرد
خَبَعَ به معنای وارد شد
نَمَّ به معنای آشکار کرد
#صرف
https://eitaa.com/adab_quran
#بلاغت
#فهم_آیات
💠یکی ازمصادیق اطناب در باب بلاغت،جمله معترضه است.
🔰یعنی در اثناء یک کلام یا بین دو کلام که اتصال معنوی دارند،جمله ای اورده شود که از حیث لفظی مرتبط با جمله نیست.
🔰اوردن این جمله دارای اغراضی است،مثل دعا:
🔰قال علی (علیه السلام)اصبر تظفر.که علیه السلام جمله ای است معترضه به غرض دعا.
🔰یکی از اغراض مهم جمله معترضه که کاربرد قرانی و روایی دارد،تنبیه به اهمیت حکمی است که کلام متضمن آن است.
✳️مثل آیه شریفه:
وَوَصَّينَا ٱلإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيه حَمَلَتهُ أُمُّهُۥ وَهنا عَلَىٰ وَهنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَينِ أَنِ ٱشكُر لِي وَلِوَٰلِدَيكَ إِلَيَّ ٱلمَصِيرُ (١٤
✅در این آیه بین ابتدای جمله که : وصینا باشد و انتهای آن که ان اشکر لی ....باشد
سختی های که مادر متحمل آن شده را به صورت جمله معترضه ذکر کرده اند تا مخاطب را آگاه به حق والده کند و بعد حکم وجوب شکر اورده شود.
✅(یکی از روایات ذیل آیه:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «یا رسول الله، به چه کسی احسان کنم»؟ فرمود: «به مادرت». گفت: «بعد از آن به چه کسی»؟ فرمود: «مادرت». گفت: «سپس به چه کسی»؟ فرمود: «مادرت». گفت: «سپس به چه کسی»؟ فرمود: «پدرت».
( وسایل الشیعهًْ، ج۱، ص۴۹۱)).
✅جمله معترضه دارای اغراض بسیار مهمی است که نباید نادیده گرفته شود و همین که جمله ای با اسلوب اعتراض اورده شد باید با دقت بررسی گردد که متکلم چه قصدی نسبت به او دارد.
🔰مثلا در آیه شریفه:
یجعلون لله البنات سبحانه و لهم البنون...
برای خدا دختران قرار می دهند خداوند منزّه است و برای خداشان پسران.
🔰سبحانه جمله معترضه است.
✅یکی از مطالبی که ایه شریفه می آموزد،ادب در ذکر خدای متعال است
یعنی وقتی مطلب ناشایتی کنار نام مبارک او ذکر شد بلافاصله تنزیه انجام شود ولو غرض در آن کلام نفی آن مطلب ناشایست باشد.
✍احمد مومیوند.
#سوال
⁉️ آیا جمله فعلیه بر اسمیه عطف می شود؟
آیه ۵۲ سوره یس؟
#اصول_کاربردی
🔰 بحث واجب موسع و مضیق در روایات
46- وَ- عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
🔻 إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَيَّقَةً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَةً
🔻 وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ الصَّلَاةُ مِمَّا فِيهِ السَّعَةُ فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رُبَّمَا أَخَّرَ إِلَّا صَلَاةَ الْجُمُعَةِ
🔻 فَإِنَّ صَلَاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَيَّقِ إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ.
#احادیث_فقهی #حدیث_روز
👈 منبع: تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج3، ص: 13
🔰 ادبیات عرب کاربردی
🔻 بررسی مثالهای کاربردی از قرآن و روایات با هدف نشان دادن تاثیر دانش ادبی در فهم متون دینی
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
ادبیات کاربردی (قرآنی و روایی)
🔰 ادبیات عرب کاربردی 🔻 بررسی مثالهای کاربردی از قرآن و روایات با هدف نشان دادن تاثیر دانش ادبی در ف
📌 فهرست مطالب کانال
۱. اهمیت جار و مجرور و متعلق آن؛ بررسی آیه ۱۹ سوره نور
https://eitaa.com/adab_quran/3
۲. اهمیت تشخیص نوع اضافه
https://eitaa.com/adab_quran/4
https://eitaa.com/adab_quran/27
۳. تاثیر مرجع ضمیر در فهم متن
https://eitaa.com/adab_quran/7
۴. اصول فقه و فقه کاربردی
https://eitaa.com/adab_quran/9
https://eitaa.com/adab_quran/35
۵. شرط ظهور امام زمان (عج)؛ تاملی نحوی در یک روایت
https://eitaa.com/adab_quran/10
۶. منطق کاربردی
https://eitaa.com/adab_quran/13
https://eitaa.com/adab_quran/26
۷. بررسی آیه مالک یوم الدین
https://eitaa.com/adab_quran/15
۸.بررسی نحوی مسئله قتل فرزند در قرآن
https://eitaa.com/adab_quran/16
۹. درباره وزن فعیل
https://eitaa.com/adab_quran/17
https://eitaa.com/adab_quran/18
۱۰. بررسی ادبی «لا اله الا الله» در تقریرات میرزای نائینی
https://eitaa.com/adab_quran/19
۱۱. بررسی فعل کان در آیه ۲۸۰ سوره بقره
https://eitaa.com/adab_quran/22
۱۲. اقسام مبتدا؛ اسم موول
https://eitaa.com/adab_quran/23
۱۳. واژه شتی
https://eitaa.com/adab_quran/28
۱۴. فعل مجهول در سوره روم
https://eitaa.com/adab_quran/29
۱۵. فرقهای عمده بین اذا شرطیه و فجائیه
https://eitaa.com/adab_quran/30
۱۶. برخی از افعال ثلاثی مجرد که در هیچ بابی از ابواب ثلاثی مزید به کار نرفته اند
https://eitaa.com/adab_quran/31
۱۷. جمله معترضه
https://eitaa.com/adab_quran/32
۱۸. عطف جمله فعلیه بر اسمیه
https://eitaa.com/adab_quran/33
۱۹. علامت باء سببیت
https://eitaa.com/adab_quran/38
۲۰. فعل مضارع بعد از لام جحود
https://eitaa.com/adab_quran/39
۲۱. خطبه ۱۸۰ نهجالبلاغه
https://eitaa.com/adab_quran/40
۲۲. اقسام کلام در عربی
https://eitaa.com/adab_quran/41
۲۳. تعدیه فعل به وسیله حرف جر
https://eitaa.com/adab_quran/46
۲۴. مفردات بحث شده در مغنی الاریب
https://eitaa.com/adab_quran/47
۲۵. برخی از فوائد نحوی بیان شده در پاورقیهای کتاب «بدائة النحو»
https://eitaa.com/adab_quran/48
۲۶. خلاصه نموداری اعراب اسماء شرط و استفهام؛ باب رابع
https://eitaa.com/adab_quran/50
۲۷. طرح درسهای مغنی الادیب
https://eitaa.com/adab_quran/51
https://eitaa.com/adab_quran/56
۲۸. طرح درسهای النجهة المرضیة (شرحسیوطی)
https://eitaa.com/adab_quran/52
https://eitaa.com/adab_quran/53
https://eitaa.com/adab_quran/54
۲۹. فهرست کلمات مرفوع، منصوب، مجرور و مجزوم
https://eitaa.com/adab_quran/67
۳۰. تمرین قرآنی مبحث استثناء
https://eitaa.com/adab_quran/60
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
🔰 علامت باء سببیت
✅مدخول باء سببیت چیزی است که صلاحیت دارد فاعل باشد برای فعلی که با باء تعدیه شده است، البته فاعل به صورت مجازی
مثلا در کتبتُ بالقلم
یا قطعتُ بالسکین
🔰صحیح است مجازا گفته شود:
کَتبَ القلمُ
قطعَ السکینُ
پس باء در این موارد سببیت است.
🔅 منبع: شرح تسهیل ابن مالک
#مفردات_قرآن
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
🔰 بررسی فعل مضارع بعد از لام جحود
👈 ساختار کلی
حروف نفی «ما»/«لم»/ «إن»+ فعل ماضی لفظی یا معنوی از کون ناقصه+ لام+ فعل مضارع منصوب
👈 صمدیه؛ حدیقه سوم: و ینصب بأن مضمرة جوازا ... و وجوباً بعد خمسة احرف لام الجحود و هی المسبوقة بکون منفی ...
👈 هدایه؛ قسم دوم: المضارع المنصوب عامله خمسة احرف... و بتقدیر أن فی سبعة عشر موضعاً ... و لام الجحود...
🔻 مغنی الادیب؛ باب اول؛ حرف اللام: و للام الجارة اثنان و عشرون معنی... السابع توکید النفی و هی الداخلة فی اللفظ علی الفعل مسبوقة ب«ما کان» او ب«لم یکن» ناقصتین مسندتین لما اسند الیه الفعل المقرون باللام ... و یسمیها اکثرهم لام الجحود لملازمتها للجحد ای النفی...
🔻 دیدگاه کوفیون درباره لام جحود: و وجه التوکید فیها هند الکوفیین: أن أصل «ما کان لیفعل» ما کان یفعل ثم أدخلت اللام زیادة لتقویة النفی کما أدخلت الباء فی «ما زید بقائم» لذلک، فعندهم أنها حرف زائد مؤکد غیر جار و لکنه ناصب و لو کان جاراً لم یتعلق عندهم بشیء لزیادته فکیف به و هو غیر جار؟ (مغنی الادیب)
🔻 دیدگاه بصریون درباره لام جحود: و وجه التوکید عند البصریین أن الاصل ما کان قاصداً الفعل و نفی القصد ابلغ من نفی الفعل و علی هذا فهی عندهم حرف جر معدّ متعلق بخبر کان المحذوف و النصب ب«أن» مضمرة وجوباً.(مغنی الادیب)
🔻 مثال ۱
وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ (بقره: ١٤٣)
🔻 مثال ۲
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا
(نسا : ١٣٧)
🔻 مثال ۳
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا
(نسا: ۱۶۸)
🔻 مثال ۴
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
(ابراهیم : ٤٦)
🔻 مثال ۵
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ
(انفال: ٣٣)
🔻 مثال ۶
... وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ ...(اعراف:٤٣)
🔻مثال ۷
قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
(حجر : ٣٣)
🔻 مثال ۸
وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ ...
(انعام: ١١١)
🔻 مثال ۹
... وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِن قَبْلُ ...
(اعراف : ١٠١)
🔻 مثال ۱۰
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
(یونس: ١٣)
🔻 مث ۱۱
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِن قَبْلُ ... (یونس ٧٤)
🔻 مث ۱۲ و ۱۳
مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاءُ
(آل عمران ١٧٩)
🔻 مث۱۴
فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (توبه ٧٠)
🔻 مث ۱۵
وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ (توبه ١١٥)
🔻 مث ۱۶
وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ ...
(توبه ١٢٢)
🔻 مث ۱۷
وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ
(هود ١١٧)
🔻 مث ۱۸
فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَٰلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ ... (یوسف ٧٦)
🔻 مث ۱۹
... وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
(عنکبوت ٤٠)
🔻 مث ۲۰
... وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ ... (فاطر ٤٤)
🔻 مث ۲۱
فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
(روم ٩)
#مثال_قرآنی
#شاهد_مثال
#مثال
#نحو
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
خطبه ۱۸۰ نهج البلاغه
أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ.
🔰منبع اول: شرح ابن میثم
أقرب 👈 صيغه تعجّب
«قائدهم معاوية» 👈 جمله اسميّه و صفت برای قوم، محلا مجرور
🔻 ميان صفت و موصوف جار و مجرور فاصله شده كه خالى از اشكال است، چنان كه خداوند متعال فرموده است: «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ» جمله مردوا صفت منافقون و محلّا مرفوع است و جار و مجرور «من أهل المدينة» ميان صفت و موصوف فاصله شده است،
⛔️ منظور از ابن النابغه 👈 عمروعاص
🔰 منبع دوم: منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 10، ص: ۲۷۸ و ۲۷۹
🔻 قوله عليه السّلام: و أقرب بقوم من الجهل باللّه، فعل تعجّب و الباء زايدة كما في أحسن بزيد
👈 قال سيبويه افعل صورته أمر و معناه الماضي من افعل أى صار ذا فعل كألحم أى صار ذا لحم و الباء بعده زايدة في الفاعل لازمة، و قد يحذف إن كان المتعجّب منه أن و صلتها نحو أحسن أن يقوم أى أن يقوم على ما هو القياس.
⛔️ و ضعّف قوله بأنّ الأمر بمعنى الماضى مما لم يعهد بل الماضي يجيء بمعنى الأمر مثل اتّقى امرؤ ربّه، و بأنّ افعل بمعنى صار ذا فعل قليل و لو كان منه لجاز ألحم بزيد و أشحم به، و بأنّ زيادة الباء في الفاعل قليل و المطرد زيادتها في المفعول.
👈 و قال الفراء و تبعه الزمخشري و غيره ان احسن امر لكل احد بأن يجعل زيدا حسنا، و انما يجعله كذلك بأن يصفه بالحسن فكأنه قيل: صفه بالحسن كيف شئت فانّ فيه منه كلّ ما يمكن أن يكون في شخص كما قال الشاعر:
و قد وجدت مكان القول ذا سعة
فان وجدت لسانا قائلا فعل
👌 و هذا معنى مناسب للتعجّب بخلاف تقدير سيبويه و أيضا همزة الجعل أكثر من همزة صار كذا و ان لم يكن شيء منهما قياسا مطردا، و على ذلك فهمزة أحسن به للجعل كهمزة ما أحسن و الباء مزيدة في المفعول و هو كثير مطرد هذا.
📌 و إنما لم يجمع لفظ أقرب مع كون المقصود بالخطاب غير مفرد، لأنّ فعل التعجّب لا يتصرّف فيه فلا يقال أحسنا و أحسنوا و أحسنى و إن خوطب به مثنّى أو مجموع أو مؤنّث، و سهل ذلك انمحاء معنى الأمر فيه اريد به محض انشاء التعجّب و لم يبق فيه معنى الخطاب حتّى يثنّى أو يجمع أو يؤنّث.
📌 ثمّ إنّه يجب أن يكون المتعجّب منه مختصّا فلا يقال ما أحسن رجلا، لعدم الفائدة فان خصّصته بوصف نحو رجلا رأيناه في موضع كذا جاز، و لذلك أتى بالجملة الوصفية أعنى قوله «قائدهم معاوية» بعد قوله بقوم، لئلّا يخلو عن الفائدة، فالجملة على ذلك في محلّ الجرّ على الصفة فافهم ذلك كلّه و اغتنم.
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
*فائدة لُـغَـوِيَّـة*
الكلام في العربيَّة أربعةُ أنواع: جهر و نجوى و سر و أخفى
۱- الجهر: هو الكلام الذي تسمعونه مني و أنا أتكلّمه .
۲- النجوى: هو الكلام بصوت منخفض مع شخص آخر بجانبي لا يسمعه أحدٌ إلا هذا الشخص .
۳- السر: هو الكلام الذي في قلبي و لا يسمعه أحدٌ لا قريبٌ و لا بعيد .
۴- الأخفى: هو الكلام الذي تقوله بعد مدة قد تطول إلى سنين كثيرة ، أي أنّ الله يعلم ما سنقوله بعد سنين طويلة، و نحن لا نعلم ماذا سنقول بعد دقائق.
قال تعالى : (*فإن تجهرْ بالقولِ فإنّهُ يعلمُ السِّرَّ و أخفى*).
وقال - سبحانه - (*واعلموا أنّ اللهَ يعلمُ ما في أنفسِكم فاحذروه*).
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
🔰 تعدیه فعل و شبه فعل به وسیله حرف جر بر دو قسم است:
🔻 تعدیه عام
🔻 تعدیه خاص
🔰 در تعدیه خاص سه شرط وجود دارد که با اجتماع این سه شرط با هم، تعدیه خاص محقق می شود:
۱. فعل قبل از گرفتن حرف جر معنای لازم داشته باشد.
۲. با آمدن حرف جر، معنای فعل تغییر کند.
۳. تغییر معنای فعل، به صورت متعدی شدن آن فعل و تبدیل شدن فاعل فعل لازم به مفعول فعل متعدی باشد.
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
💠 کلمات و مفردات بحث شده در کتاب مغنی الأریب
👈همراه با تعداد استعمال این کلمات در قرآن کریم)
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
🔰 برخی از فوائد نحوی بیان شده در پاورقیهای کتاب «بدائة النحو»
(به مرور بارگذاری می شود.)
۱. معانی واژه نحو: ص ۲۹
۲. علوم عربیه: ص ۳۰
۳. اسماء غیرمتصرفه: ص ۳۴
۴. علائم تانیث: ص ۳۵
۵. معانی واژه مفرد: ص ۳۷
۶. اقسام معارف: ص ۴۵
۷. موارد استتار ضمیر متصل: ص ۴۷ و ۱۰۹
۸. افعال عموم: ص ۶۵ و ۱۱۹
۹. اقسام تنوین: ص ۹۶
۱۰. اقسام عامل: ص ۱۱۶
۱۱. فعل تام و ناقص: ص ۱۲۹
۱۲. افعال دال بر صفات نفسانی: ص ۱۳۹
۱۳. حذف با دلیل و بدون دلیل: ص ۱۴۰
۱۴. وجه شباهت حروف مشبهة بالفعل به فعل: ص ۱۴۶
۱۵. شبه مضاف: ص ۱۵۳
۱۶. مثل و شبه مثل: ص ۱۶۰
۱۷. فضله: ص ۱۷۴ و ۱۸۳
۱۸. اقسام لما: ص ۱۹۹ و ۲۱۱
۱۹. ادوات صدارت طلب: ص ۱۶۵ و ۱۲۱
۲۰. ادوات مختص به فعل: ۱۶۴
۲۱. متعلق: ص ۲۱۴
۲۲. ابهام اصلی و فرعی: ص ۲۱۴ و ۲۱۵
۲۳. ضمیر مجهول: ص ۲۲۰
۲۴. موول به مشتق: ص ۲۳۷
۲۵. ظرف مستقر و لغو: ص ۲۳۸
۲۶. اسالیب تاکید: ص ۲۴۰
۲۷. تعجب: ص ۲۸۸
۲۸. شروط جمله شرط: ص ۲۹۶
۲۹. اقسام طلب: ص ۲۹۹
۳۰. اقسام استفهام: ص ۳۰۰
۳۱. فاء سببیت: ص ۳۱۳
۳۲. ارکان قسم: ص ۳۲۱
۳۳. فرق لم و لما نافیه: ص ۳۲۵
۳۴. انواع احکام جمله: ص ۳۲۹
۳۵. جمله مفعول به: ص ۳۳۳
#بدائة_النحو
🆔 https://eitaa.com/adab_quran
هدایت شده از محسن انبیائی
🔅 #مغنی_الادیب
🔻 خلاصه نموداری اعراب اسماء شرط و استفهام؛ باب رابع
👈 مطالعه این جزوه برای امتحان کافی نیست.
👈 مطالعه این جزوه باعث بی نیازی از کتاب نمی شود.
👈 ترجمه مثالها و ترکیب آنها در این جزوه نیامده است.
#نمودار
🆔 https://eitaa.com/adab_quran