eitaa logo
ادبیات، مجید ابراهیمیان
120 دنبال‌کننده
34 عکس
12 ویدیو
17 فایل
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 ارتباط با بنده: @abr_mim
مشاهده در ایتا
دانلود
هَر گَه که تو بِنشینی با غیرِ مَن، از غیرت برخیزم و بنشینم، بنشینم و برخیزم 👤 صغیر اصفهانی 🔴 مصرع دوم گویای حالتی مرکب از خشم و اندوه و نگرانی وبیچارگی در آدمی‌ست که محبوبش با کسی غیر از او نشسته است. 🔻 اگر خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، که همه‌شان را دوست دارد، هنگام مشغولیت بنده به چیزی غیر از او، می‌نشیند و برمی‌خیزد و برمی‌خیزد و می‌نشیند و عالم را به هم می‌ریزد تا بنده از آن غیر بگسلد؛ چون خدا بیچاره نیست. سیلی‌های بلا برای بندگانش ماحصل چنین حالتی در اله‌العالمین است. غصه‌تان نشود که چرا مرا در بلا افکند و دیگران رها می‌چرخند. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
هدایت شده از فصل فاصله
از من پرسیدند "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" پاسخ فی‌البداهۀ من این بود: چرا آسمان را چرا وسعت آبی بی‌کران را چرا ارغوان را چرا نغمۀ آب‌های روان را چرا اصفهان را و نقش جهان را چرا شهر شیراز و آن سروهای کهن‌سال، امّا جوان را چرا سعدی و بوستان را چرا حافظ نغمه‌خوان را چرا طوس و تبریز یا زاهدان را... چرا حکمت و دانش و معرفت را هنر، این گرامی‌ترین موهبت را چرا عشق را مثل خون در رگ و پوست دارم؟! چرا دوست را دوست دارم؟! وطن، این گل اطلسی را چرا دوست دارم؟! من این فارسی را چرا دوست دارم؟! @faslefaaseleh
باش تا صبح دولتت بدمد 1️⃣ منصب از منصبت رفیع‌ترست هر زمانیت منصبی دگرست 2️⃣ این مناصب که دیده‌ای جُزوی‌ست کارِ کلی هنوز در قدرست 3️⃣ باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحرست 🔺🔻بیت سوم این شعر انوری را معمولاً به حالت کنایی و تمسخر به کار می‌برند، در حالی که انوری این قصیدۀ 46بیتی را برای مدح و تبریک به صاحب ناصرالدین سروده و قاعدتاً برای مدح گفته شده، نه تمسخر. هنر انوری در همین است که هزار سال پیش شعری گفته که امروز پارسی‌زبانانِ باهوش برای تمسخر آن را به کار می‌برند؛ آن هم در وضعیتی که شخص انتظار دارد اتفاقات خوبی برایش بیفتد، ولی نمی‌داند که این انتظار بیهوده است و باید بنشیند تا صبح دولتش بدمد! 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
ادبیات، مجید ابراهیمیان
گلستانی که یوسفی درآورد ✍️ نوشتن کتاب گلستان هم آن‌چنان که سعدی می‌گوید: «اول اردیبهشت ماه جلالی /
سخنی که در جهان پراکنده شد 🗣 کتابی که سعدی در سال 656ق تألیف کرد به‌زودی در جهان اسلام و سراسر قلمرو زبان فارسی پرآوازه شد. این وسعت را زمانی می‌توان دریافت که بخوانیم ابن‌بطوطه (50 سال پس از سعدی) اشعار سعدی در ساحل شرقی چین، یعنی جایی حوالی جنوب کره، بر لبان مطربان شاهزاده شنیده است. 📖 شگفتیِ گلستان بیشتر از این بابت است که اگرچه یکی از اصلی‌ترین زیبایی‌های کتاب دومِ سعدی زیبایی‌های ظاهری و سجع و آهنگ کلام اوست و غالباً در ترجمه محفوظ نمی‌ماند، بارها و بارها به زبان‌های گوناگون ترجمه شد و می‌شود. این نشان می‌دهد زیبایی گلستان منحصر به آرایه‌های ظاهری نیست و درون آن محتوایی دارد که در زبان‌های مختلف مشتاق دارد و در تمام آن زبان‌ها دارای معنی‌ست. 📚 در یک بررسی ساده متوجه می‌شویم تعداد ترجمه‌های گلستان به زبان‌های غیرفارسی از تعداد پژوهش‌های فارسی‌زبانان از سعدی بیشتر است. در کتاب «شعر فارسی در انگلستان و امریکا» آمده است: در نشریه‌ای که شرح اعلامیه استقلال امریکا و انتخاب جرج واشنگتن در آن چاپ شده بود (1789م)، دو داستان درباره سعدی و حافظ آمده است؛ همچنین بیش از 500 شاعر و ادیب امریکایی معترف‌اند که از سعدی و حافظ الهام گرفته‌اند. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
تأثیر شعر 🔻 روزی خواننده‌ای نزد شیخ ابوسعید این بیت از عِماره مروزی را می­خواند: اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن تا بر دو لبت بوسه زنم چونش بخوانی 〽️ چنان در ابوسعید مؤثر افتاد که همان دم با جماعت صوفیان برخاست و به زیارت خاک عمارۀ مروزی رفت. 📚 اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، نوشتۀ محمدبن‌منور 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
بیتِ آتش‌بس 🗣 گفته شده در واقعۀ قتل عامِ دهلی که قریب بیست هزار نفر کشته شده بودند، نظام‌الملک، ادیب‌السلطنۀ هند، تنها با خواندن همین یک بیت، نادر شاه را از ادامه قتل عامِ مردم بازداشت: 👈 دگر نمانده کسی تا به تیغ ناز کشی مگر که زنده کنی مرده را و بازکشی الله اعلم 📚 آسمان و ریسمان، خلیل محمدزاده 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
چهارمقاله؛ ادبیات ارزشمندی که ارزش تاریخی ندارد 👤 آقای نظامی عروضی سمرقندی در قرن ششم قمری کتاب مجمع‌النوادر را نوشت و به شاه زمان و زمینش تقدیم کرد. بعدها این کتاب به خاطر آن‌که از چهار فنّ شاعری و دبیری و نجوم و طب حرف زده بود به چهارمقاله معروف شد. 📌 نیتِ پنهانِ نویسنده اثباتِ خودش است. نویسنده می‌خواهد به پادشاه بگوید تو برای سلطنت حتماً به این چهار فن نیاز داری و من استادِ این فنونم. من را بگیر و حالش را ببر. 🔺 گذشته از این‌ها، هر قدر عروضی سمرقندی در آن چهار فنّ از خودش استادی نشان داده، در مسائل تاریخی تا می‌توانسته مطالب دور از عقل و واقعیت گفته. اگر این کتاب ارزشمند را خواندید، از دانش‌ها و حکایات جذابش لذت ببرید و به مطالب تاریخی‌اش گیر ندهید؛ خسته می‌شوید. 🙏 باید از زحمات علامه قزوینی نیز سپاسگزار بود که این کتاب را بادقت تصحیح کرده و اثری دیگر از آثار بزرگ ادب پارسی را تقدیم ادب‌دوستان جهان کرده است. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
ماکیاول شرق شمایید؟ 🔺 سعدی چنان در غرب شهره است که به او لقب ماکیاول شرق داده‌اند. درست است که این لقب شاید نوعی نشناختنِ سعدی باشد، اما مهم این است که این شاعر ایرانی را با یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ غرب مقایسه کرده‌اند. البته مصلحت‌سنجی و مردم‌داری سعدی نیز در این زمینه بی‌اثر نیست. به این موارد هنرِ چگونه گفتنِ سعدی را نیز بیفزایید تا این فحش معنی‌دارتر شود! 🔺 مثلاً یکی از فحش‌هایی که به سعدی می‌دهند این است که چرا در بوستان گفته‌ای بنی‌آدم اعضای یک پیکرند و در دیباچۀ گلستان گبر و ترسا را دشمن خدا دانسته‌ای؟ خبر ندارند که سعدی پیش از شاعری و نکته‌دانی، یک خطیب و دانشمند اسلامی‌ست و از منظر قرآن، دین تنها اسلام است و گروندگان به ادیان دیگر، بر اساس تعالیم انبیای پیشین، هنگام ظهور پیامبر آخرالزمان باید به او ایمان بیاورند. سخن در این باره فراوان است و در فصلی جداگانه باید از فحش‌های ناقدان سعدی سخن گفت. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
ادبیات، مجید ابراهیمیان
چهارمقاله؛ ادبیات ارزشمندی که ارزش تاریخی ندارد 👤 آقای نظامی عروضی سمرقندی در قرن ششم قمری کتاب مجم
ور رفتن شعر با شناخت 📍 گفتیم که کتاب چهارمقالۀ نظامی عروضی از نگاه تئوری کتاب قوی و تأثیرگذاری‌ست. او دربارۀ شاعری معتقد است این فن در مجموع با قوای شناختیِ آدمیزاد سر و کار دارد. مثلاً مفهوم کوچکی را در نظر او بسیار بزرگ کند یا معنی و مثال بزرگی را برایش خوار و خفیف کند؛ زشتی‌های ذهنِ مخاطب را زیبا جلوه دهد و زیبایی‌های مغز او را زشت کند؛ به کاری که اصلاً در مخیله‌اش راهی ندارد تشویقش کند یا او را از کاری که برای انجامش مصمم‌شده منصرف کند. و از این قبیل. همان اول هم حکایتی برای اثبات این نظریه شعر و شاعری می‌آورد که کوتاه و مؤثر است. 🔻 به احمد‌بن‌عبداللهِ خجستانی گفتند تو که تا دیروز به مردم خر کرایه می‌دادی و شغل معمولی و زندگی ساده‌ای داشتی، چه شد که سرزمین خراسان به دست تو افتاد و این‌همه برو بیا و خدم و حشم پیدا کردی؟ 🔴 گفت من سرگرم زندگی روزمره بودم که دیوان حنظلۀ بادغیسی به دستم افتاد. بازش کردم و این دو بیت آمد: ✅ مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ✅ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویاروی 🔺 دیدم نوشته اگر برای به دست آوردن بزرگی باید در دهان شیر بروی و با خطرات بزرگ روبرو شوی، برو! دو حالت بیشتر ندارد: یا به بزرگی و عزت و نعمت و مقام می‌رسی یا مثلِ یک مرد کشته می‌شوی. رها کن این زندگی احمقانۀ روزمره را! 🔺 آن‌چنان این دو بیت مرا تحت تأثیر قرار داد که خرهایم را فروختم و اسب خریدم و رفتم نزد برادر یعقوب لیث. بر اثر رشادت‌ها و بزن‌بزن‌های پردامنه‌ام رفته‌رفته تمامِ خراسانِ بزرگ را به چنگ آوردم. 🔺 البته ناگفته نماند که این آقای خجستانی همه‌جور حمله و غارت و مکر و حیله را هم ظاهراً به کار بسته تا به این مقام دنیایی نایل شده، ولی همه‌اش را انداخته گردنِ آن دو بیت. این هم یکی دیگر از تأثیرات کلام قوی در آدم‌های مستعد. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
نگرانی شدید نسبت به زبان فارسی 🔴 مطلب ششمی که من اینجا یادداشت کرده‌ام، مسئلۀ زبان فارسی‌ست؛ من خیلی نگران زبان فارسی‌ام؛ خیلی نگرانم. سال‌ها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانی را دُور هم بنشینند. من می‌بینم کار درستی در این زمینه انجام نمی‌گیرد و تهاجم به زبان زیاد است. 🟥 همین‌طور دارند اصطلاحات خارجی [به کار می‌برند]. ننگش می‌کند کسی که فلان تعبیر فرنگی را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسی یا عربی به کار ببرد؛ ننگشان می‌کند. این خیلی چیز بدی‌ست؛ این جزء اجزاء فرهنگ عمومی‌ست که باید با این مبارزه کرد. گسترۀ زبان فارسی و دشمنان آن 🔸 دوستان! زبان فارسی یک روزی از قسطنطنیۀ آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمی بوده تا شبه قارۀ هند؛ این‌که عرض میکنم از روی اطلاع است. در آستانه، مرکز حکومت عثمانی، زبان رسمی در یک برهۀ طولانی‌ای از زمان، زبان فارسی بوده. در شبه قارۀ هند برجسته‌ترین شخصیت‌ها با زبان فارسی حرف می‌زدند 👈 و انگلیس‌ها اولی که آمدند شبه قارۀ هند، یکی از کارهایی که کردند این بود که زبان فارسی را متوقف کنند؛ جلو زبان فارسی را با انواع حیَل و مکرهایی که مخصوص انگلیس‌هاست گرفتند. ❤️ البته هنوز هم زبان فارسی آنجا رواج دارد و عاشق دارد؛ کسانی هستند در هند - که بنده رفته‌ام دیده‌ام، بعضیهایشان اینجا آمدند آن‌ها را دیدیم - عاشق زبان فارسی‌اند. فراموشی زبان فارسی در کانون زبان فارسی 🚫 اما ما در کانون زبان فارسی، داریم زبان فارسی را فراموش می‌کنیم؛ برای تحکیم آن، برای تعمیق آن، برای گسترش آن، برای جلوگیری از دخیل‌های خارجی هیچ اقدامی نمی‌کنیم. یواش‌یواش [در] تعبیرات ما یک حرف‌هایی می‌زنند - هر روزی هم که می‌گذرد یک چیز جدیدی می‌آید - ما هم نشنفته‌ایم. گاهی می‌آیند یک کلمه‌ای می‌گویند، بنده می‌گویم معنای آن را نمی‌فهمم، می‌گویم معنای آن چیست؟ معنا [که] می‌کنند، تازه ما اطلاع پیدا می‌کنیم که این کلمه آمده؛ [این] یواش‌یواش کشانده شده به طبقات و تودۀ مردم؛ این خطرناک است. ‼️ اسم فارسی را با خط لاتین می‌نویسند! خب چرا؟ چه کسی می‌خواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی‌ست یا آن کسی که زبانش خارجی‌ست؟ اسم فارسی با حروف لاتین! یا اسم‌های فرنگی روی محصولات تولیدشدۀ داخل ایران که برای من عکس‌هایش را و تصویرهایش را فرستادند! خب چه داعی داریم ما این کار را بکنیم؟ بله، یک‌وقت شما یک محصول صادراتی دارید، آنجا در کنار زبان فارسی - فارسی هم باید باشد البته؛ هرگز نبایستی از روی محصولات ما زبان فارسی برداشته بشود - البته زبان خارجی هم به آن کشورهایی که خواهد رفت، اگر زبان دیگری دارند، نوشته بشود، اما محصولی در داخل تولید می‌شود، در داخل مصرف می‌شود، چه لزومی دارد؟ ❗️ روی کیف بچه‌های دبستانی چه لزومی دارد که یک تعبیر فرنگی نوشته بشود؟ روی اسباب بازی‌ها همین‌جور؛ من واقعاً حیرت می‌کنم. این جزء چیزهایی‌ست که شما خیلی درباره‌اش مسئولیت دارید. البته من مثال‌هایی در ذهن دارم برای این استعمال زبان فارسی که نمی‌خواهم دیگر حالا آن‌ها را عرض کنم؛ نام شرکت، نام محصول، نام مغازه! و از این قبیل همین‌طور مکرر تعبیرات فرنگی و به‌خصوص انگلیسی. 🔺 من از این احساس خطر می‌کنم و لازم است که حضرات و شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به این مسئله به‌جد دنبال کنند و دولت به طور جدی مواجه بشود با این مسئله. حالا معنای مواجهه این نیست که فوراً فردا مثلاً با یک شیوۀ تندی یا شیوۀ خشنی برخورد کنند، [مواجه بشوید] اما حکمت‌آمیز؛ ببینید چکار می‌توانید بکنید که جلو این را بگیرید. ◀️ (بیانات رهبری در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1392/09/19) 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
ادبیات، مجید ابراهیمیان
ماکیاول شرق شمایید؟ 🔺 سعدی چنان در غرب شهره است که به او لقب ماکیاول شرق داده‌اند. درست است که این
شاهزاده سعدی، شاهزاده ماکیاولی 🔺 آقای دکتر زرین‌کوب هم از شباهت سعدی و ماکیاولی سخن می‌گوید و معتقد است سیاست‌مدار در نظر هر دوی اینان باید فرصت‌جوی و حیله‌گر باشد. ⭕️ با این تفاوت که در نظر ماکیاولی این فرصت‌جویی و حیله‌گری حدّ توقفی ندارد و به قول معروف همیشه «هدف وسیله را توجیه می‌کند»؛ اما سعدی آن را تا جایی روا می‌داند که نظم و امنیت مُلک حفظ شود. اگر سیاست‌ورزیِ ماکیاولی به ظلم منتهی شود و خودخواهی حاکم را تشدید کند، از نظر سعدی روا نیست. 📚 از کتاب با کاروان حله، ص ۲۵۹ 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
سهم زبان از منابع تاریخ ایران باستان قسمت اول: سنت شفاهی، سنت غالب ایران باستان 🔺 بر خلاف شرق و غربِ جهان که در آن کتابت رواج داشته است، از مکتوباتِ حدودِ ایرانی اسناد درخوری به ما نرسیده است. چینیان از مخترعان کاغذ و مصریان از مخترعان خط بودند، ولی ایران از آورده‌های آنان مکتبی برای نوشتن نساخت. به نظر می‌رسد سنت نگارش و مدون‌سازی تاریخ و دین و ادب در سـاکنان فـلات ایـران رواجی نداشته. درباره زمانِ آغازِ نوشتنِ ایرانیان نیز مستندی به ما نرسیده. 🔸 پیش از هخامنشیان در دربار ایران آن‌چه مرسوم بود زبان محلی ایلامی بود. حاکمان هخامنشی زبان و خط آرامی را به جای آن نشاندند و نویسندگان بابلی را برای نوشتن به کار گرفتند. نویسندگان دوره‌های بعدی بیشتر از طبقۀ روحانیان بوده‌اند که نوشتن نیز در این طبقه به ارث می‌رسیده. مسئله اینجاست که کار این نویسندگان نیز نه ثبت تاریخ، که ثبت اسناد حکومتی بوده. به این نویسندگان «دبیر» می‌گفتند که توجه به معنای این واژه نشان می‌دهد کارِ آنان نه نویسندگی، که نوعی ثبت و بایگانی بوده؛ چرا که این واژۀ مرکبِ پارسی‌سومری از دیپی (کتیبه و بایگانی) و وَرا (نگه‌دارنده) متشکل شده و در مجموع معنای بایگانی‌دار می‌دهد. 🔹 آن‌چه روشن است نبودِ سنتِ کتابت در میان ایرانیان باستان است. از نمونه‌های روشن این فقدانِ کتابت اوستاست. هیچ سند معتبری در دست نیست که این متنِ دینی در چه زمانی موجود شده. کتابت اوستا نیز مربوط به زمانی‌ست که هجمه‌های دیگر ادیان بر پیروان زرتشت بیشتر شد و آنان را مجبور به داشتنِ کتاب کرد. سنتِ شفاهی همچنان در میانِ زرتشتیان پایدار است و آنان ملزم‌اند همه یا قسمتی از کتابِ دینی خود را از بر داشته باشند و مدام آن اوراد را زمزمه کنند. حتی این بیان که اوستا پیش از حملۀ اسکندر بر پوستی به خط زر نوشته شده بوده و در یورش سردارِ مقدونی از میان رفته، خالی از نمایشِ نفرت از اسکندر و پاسخ به نقدهای مسیحیان بر دین‌دارانِ زرتشتی نیست. 🔺 سنتِ شفاهی در ایرانِ باستان سنتِ غالب بوده و ورود اسلام به ایران نیز این سنت را متوقف نکرد. از نمونه‌های بهره‌گیری از روایات شفاهی کتاب شاهنامه است که علاوه بر بهره‌گیری از خدای‌نامه‌ها، حکایاتِ شفاهی نیز از منابع آن است. البته نباید از خاطر برد که در دوره‌های اشکانی و ساسانی آثار مدونی موجود بوده که یا در ادوارِ بعدی از میان رفتند یا پس از ترجمه به عربی نابود شدند و گروهی دیگر هنوز برجایند که کتیبه‌های سنگی و گلی از آن جمله‌اند. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid