.
«مهربانترها»
✍زهرا نجاتی
دخترک مثل ما به سینه میزند، مثل ما خودش را به روضهی اباعبدلله میرساند.
میخنددـ
ولی مثل ما غیبت نمیکند. نه فقط غیبت، هیچ بدجنسی ندارد، انگار فرشته.
چه کسی گفته فرشتهها همهشان زیبا هستند؟
چه کسی گفته فرشتهها موهای بور دارند و اندامی زیبا یا مثلا همه اعضای بدنشان، روی فرم است.
مگر عقل مطلق نیستند، مگر فرشتهای که زورش به جمع ثواب صلوات نمیرسد، با آن همه انگشت، ظاهری طبیعی دارد؟ نه.
هرکدام یک جورند یک شکلند. متناسب با آنچه برایش خلق شدهاند.
دخترک سندروم داون دارد، ولی باخودم فکر میکنم بیشتر خوش به حال من است یا او؟
با خودم فکر میکنم من گناهکارم اما او نه،
من غصه میخورم او نه.
من مثل او مهربان نیستم.
با خودم فکر میکنم چرا عدهای میخواهند این فرشتهها را از زمین حذف کنند؟ شاید اینها هستند تا کمی مهربانی به همه ما هدیه بدهند شاید هستند تا آدم بودن را فراموش نکنیمـ...
شاید باید کمی مهربانتر باشیم...
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
دشمنِ دشمنِ اسلام
✍خالقی
۱. حدود صدسال پیش، در چنین ایامی در قضیه مشروطهی مشروعه که شیخ فضلالله در برابر غربزدگان و تزویر انگلیسی مقاومت میکرد؛ این باصطلاح مجاهدان مشروطهخواه، تهران را فتح کردند. در آن هنگام که خطر تنهایی، شیخ فضل الله نوری را در میان هجمهی دشمنان نامرد تهدید میکرد؛ شخصی از شیخ پرسید «شما که میدانستید؛ نتیجه نمیگیرید؛ چرا مخالفت کردید؟» گفت: «تا اگر صد سال بعد از این، بعضی از مسلمانان به قعر زیر زمین و داخل سردابها رفتند و در آنجا با کمال ترس، درد دل کردند و گفتند صد سال قبل عدهای دست به دست هم دادند و ریشۀ اسلام را کندند؛ لااقل یک نفر بگوید که در میان آن عده، یک آخوند طبرسی و یارانش بودند که مخالفت کردند!».
۲. در آن زمان که مشروطهخواهان تهران را گرفته بودند و جرئت نداشتند به سفارت خارجی تعرض کنند؛ میرزا جواد سعدالدوله به شیخ پیشنهاد کرد که بیرق «هلند» را بر بالای خانهتان بزنید؛ دیگر حتی لازم نیست به سفارت هلند تشریف بیاورید. شیخ در پاسخ به این پیشنهاد، خندید و گفت: «آقای سعدالدوله باید بیرق ما را بر روی سفارت اجنبی بزنند. چطور ممکن است که صاحب شریعت که من یکی از مبلغین احکام آن هستم، اجازه فرماید به خارج از شریعت آن پناهنده شوم؟!» آنگاه آیۀ شریفۀ ۱۴۱ سوره نساء «وَلَنْ یَجعلَ اللهُ للکافرینَ علیَ المؤمنینَ سبیلاَ» را خواند... سپس ادامه داد: «من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ایرانیان و مسلمین مرا مثله کنند و بسوزانند، ولی به اجنبی پناهنده نشوم.». این چنین بود که دشمنان به قدرت روحانیت اصیل پیبردند و درصدد برآمدند تا قدرتمندترین و هوشیارترین روحانی را از میان بردارند تا کسی نتواند در برابر انحرافات آنها بایستد.
۳.ساعاتی قبل از اعدام در ۹ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی در حالیکه چوبه دار آماده بود و شیخ را محاکمه میکردند، فردی از طرف مشروطه خواهان به ایشان گفت: « جنابعالی حرمت مشروطه را لغو کنید و بفرمایید منزل». شیخ پاسخ داد: « شب قبل پیامبر(صلیالله علیه و آله وسلم) را در خواب دیدم که امروز مهمان او هستم؛ حاضر نیستم این فرصت را از دست بدهم، و این مشروطه ابدالدهر حرام است». یعنی حتی تا آخرین لحظه هم از اعتقاد خود دست نکشید و مشروطه غیر مشروعه را تا ابد حرام اعلام کرد. در تاریخ هست که بعد از پایین آوردن جنازه شیخ از چوبه دار، عده ای از مجاهدان بیدین مشروطه، نسبت به پیکر مطهر شیخ شهید تعرض و هتک حرمت کردند.
۴. خمینی عظیم در بیان مقاومت تاریخی شیخ شهید میفرماید: «تاریخ یک درس عبرت است برای ما، شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید میبینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دستهایی آمد... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در ایران برای خاطر اینکه میگفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند .» (صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۱۷۰، ۱۷۱). و تاسف آور این که این مجتهد وارسته و شجاع توسط یک فرد منحرفِ روحانی نما محاکمه و به اعدام محکوم شد.
۵. یاد امام عزیز را گرامی میداریم که با آن عزم پیامبرگونه و آن روحیهی دشمنستیزی، نظام جمهوری اسلامی ایران را پس از قرنها بر اساس ولایت فقیه تاسیس و با اقتدار کامل با ایادی کفر و نفاق اتمام حجت کرد؛ آن زمان که فرمود: «قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنها مطمئن باشند که اگر خمینی یکّه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است؛ ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههای مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد.» (پیام به حجاج بیت الله الحرام ۵ شهریور ۱۳۶۶). روح پرفتوح تمامی علما و فضلا و شهدا در تمام دورانها که در راه اسلام جان فدا کردند تا نظام جمهوری اسلامی برقرار شود؛ با اعلی عِلّیین محشور باد.
#اصلاحیه
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
امربهمعروف و نهی از منکر از دریچه نگاه مستشرقین
✍نجمه صالحی
شاید بتوان مهمترین دلیل ماندگاری نهضت حسینی را "امربه معروف و نهی از منکر" برشمرد که در سایهی آن، سایر احکام و اصول اسلام، قابلیت پیادهسازی را مییابد. عاملی که سیدالشهدا علیهالسلام صریحا به آن استناد و چندین مرتبه در مسیر حرکت خویش به آن اشاره میکند؛ مسألهای که سبب برجسته شدن رویداد عاشورا شده و به تبع آن مورد توجه اندیشمندان مسلمان و مستشرقان قرار گرفته است.
البته دلایل مطالعات مستشرقان یکسان نبوده، آنان با انگیزه شخصی یا پژوهش علمی یا استفاده از نکات کاربردی یا حتی یافتن نقاط ضعف شیعه و نظایر آن به زوایای مختلف تاریخ اسلام و خاصه تشیع پرداختهاند؛ در این میان عامل نگارش اثر مایکل الن کوک قابل توجه است.
در واقع"حادثهای" کوک را به تحقیقی گسترده در مورد فریضه “امربه معروف و نهی از منکر در اسلام” سوق داد و در خلال تتبع در مورد این اصل، به عامل نهضت امام حسین (ع) نیز توجه کرد. الن کوک با انگیزه شناخت اصل مهمی در دین اسلام، به پژوهش میپردازد و حاصل کار او کتابى با عنوان "امربه معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی" میشود.
کتاب مایکل کوک با حادثه قطار شهری شیکاگو در سال ۱۹۸۸ شروع میشود و با آن انتظار برای خواننده پدید میآید که راهکاری با عنوان امر به معروف و نهی از منکر برای درمان دردهای اجتماعی دنیای غرب در جلوگیری از معضل فساد اخلاقی پیدا شده است* اما این موضوع مانند برخی داستانهای ادبی بهصورتی نیمه تمام و پایان باز، رها میگردد، در واقع با مطالعه کتاب مسائل زیادی مطرح میشود که ناتمام باقی میماند.
کتاب کوک در بیست فصل و پنج بخش اصلى تدوین شده است و درباره حنبلیان، معتزلیان، شیعیان و دیگر فِرَق اسلامی و فراسوى اسلام سنتى همچنین آیات و احادیث مهم امر به معروف و نهى از منکر تحلیلهایی آورده و با ارائه کتابشناسی گسترده و نمایه، پژوهش خود را تکمیل کرده است. *
تلاش الن کوک در راه شناخت یکی از فروع دین اسلام ارزشمند است اما به نظر میرسد در مسیر پژوهش خود در مورد برخی از منابع، خود را به تغافل زده است. او مدعی است نگاه قرآن، تفاسیر و روایات به «امر به معروف و نهی از منکر» جزئینگر نبوده و فقط به کلیات پرداخته است و این مساله را در رفتار و فرهنگ مسلمانان صدر اسلام کم اهمیت نمایش میدهد.
* صفری،رضا، نقد و بررسی کتاب امر به معروف ونهی از منکر در اندیشه اسلامی مایکل الن کوک،1388، شماره 116و117، آینه پژوهش
*الن کوک ، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، مترجم احمد نمایی، ج1،ص410.
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴عظمت رسالت زینبی
✍آمنه عسکری منفرد
▪️حضرت زینب (سلاماللهعلیها) هم در حادثهی عاشورا و آنهمه سختی و محن و هم در هدایت مجموعهی به جا مانده از مخدرات اسیر، بهعنوان یک ولی الهی آنچنان درخشید که نظیری در طول تاریخ برایش متصور نیست، چنانکه بعد از وقایع عاشورا و در حوادث پیدرپی دوران اسارت زینب، در کوفه و شام تا اربعین اباعبدالله(علیهالسلام) سرآغاز دیگری برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و همچنین پیش بردن جامعهی اسلامی را بهعهده داشت.
▪️ «جوهر زنانهی مؤمن» در وجود مبارک او در شرایط دشوار و سرشار از سختی بعد از عاشورا، در کنار «شور عاطفهی زنانهی زینب» اینچنین رخ مینماید که عظمت و متانت قلب یک احضرحضرت زینب (سلاماللهعلیها) هم در حادثهی عاشورا و آنهمه سختی و محن و هم در هدایت مجموعهی به جا مانده از مخدرات اسیر، بهعنوان یک ولی الهی آنچنان درخشید که نظیری در طول تاریخ برایش متصور نیست، چنانکه بعد از وقایع عاشورا و در حوادث پیدرپی دوران اسارت زینب، در کوفه و شام تا اربعین اباعبدالله(علیهالسلام) سرآغاز دیگری برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و همچنین پیش بردن جامعهی اسلامی را بهعهده داشت.
▪️«جوهر زنانهی مؤمن» در وجود مبارک او در شرایط دشوار و سرشار از سختی بعد از عاشورا، در کنار «شور عاطفهی زنانهی زینب» اینچنین رخ مینماید که عظمت و متانت قلب یک انسان مؤمن را در زبان صریح و روشن یک مجاهد فیسبیلالله نشان میدهد. زلال معرفتی که از زبان و دل او بیرون میتراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت میکند و عظمت زنانهاش بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک میکند. «عظمت زنانه» یعنی مخلوطی از شور و عاطفه انسانی که در هیچ مردی نمیتوان این عاطفهی شورانگیز را پیدا کرد. «متانت در شخصیت و استواری روح در زینب کبری» حوادث خطیر و بزرگ را آنچنان در او هضم میکند که بر روی آتشهای گداختهی حوادث شجاعانه قدم میگذارد، عبور میکند، آگاهی میبخشد و درس میدهد. امام زمان مظلومش، امام سجاد (علیه السلام) را همانند مادری مهربان آرامبخش و تسلای دل است و همزمان برای کودکان برادر و پدر ازدستدادهی آن حادثهی عظیم، همچون سدی مستحکم، امنیت و آرامش و تسلابخش است.
▪️او شخصیتی همهجانبه از یک زن را به تصویر میکشد، یعنی همین بانوی خبیر و بامعرفت و برجسته، هفت شبانهروز است که در داغ حسینش میسوزد. هفت شبانهروز است در فراق امامش، لحظات بحرانی و موقعیتهای حساس را مدیریت میکند؛ پس گاه درمان جگر سوخته رباب میشود تا کمتر برای گهوارهی خالی روضه اصغر بخواند، گاه آرام قلب رقیه سهساله میشود تا شبها برای چند دقیقه هم که شده به خواب رود، شاید آغوش گرم پدر در عالم خواب، پای پر آبله و گوش بدون گوشواره و خونینش را التیام باشد. گاه آرام جان سکینه است تا یادآوری سخنان حکمتآمیز پدر، جانش را مرهم شود و گاه در کنار بستر امام تبدار و بیمار که بار رسالت امامت بر دوش دارد، چون مادری مهربان پرستار زخمهای غلوزنجیر است و با کلام دلنشین امامش را آرام جان و روح میشود تا روح کلی اسلام و جامعهی آن روز مسلمین را پرستاری کند.
▪️آری! عزت او از عزت اسلام است، عزت مجاهدان که به یک جهاد بزرگ تبدیل گشت و دشمن را که بهظاهر در کارزار نظامی پیروز شده بود، جلوی چشمان همه در مقر خود، با خطبهای غراء، تحقیر و ذلیل کرد و داغ ننگ ابدی بر پیشانیاش نشاند و پیروزی ظاهری او را به یک شکست تبدیل کرد، تا جاییکه مغروران و ستمگران زمان –یزید و عبیداللهبنزیاد– در مقابل این زن اسیر و دست بسته، تحقیر و خوار شدند. زینب احیاگر دین محمد شد و با تحلیل عظیم وضع جامعهی اسلامی آن دوره با بیان محکم و الفاظ فولاد گونه، دلها را تکان داد و دشمن را تحقیر کرد، روی سیاه فتنهگران را سیاهتر کرد تا دیگر نتوانند با «ظاهر ایمان و دهان پر از ادعای انقلابیگری» اما «باطن پوک و بیمقدار»، درمقابل بادهای مخالف به خدعه و فریب مردم بیبصیرت ادامه دهند.
▪️این است مقام زینب کبری و این چنین است قدر عظمت رسالت زینبی که در طول زمان جاودانه گشته که امروز نیز بعد از گذشت ۱۴قرن از آن حادثهی عظیم، همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی»حسین، در گوش تاریخ شنیده میشود و سربازان مدافع حرم، از گوشه گوشهی دنیا برای دفاع از حریم حرم تا پای جان ایستادهاند که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#اندکی_تأمل
✍️نجمه صالحی
حضرت عباس علیه السلام یار با وفای امام زمانش بود و به مقام امامت و حق امام زمان خویش بصیرت داشت و بصیرت یعنی انتخاب درست در بزنگاههای سخت زندگی!
امامصادق علیه السلام درباره ایشان فرمود:*《عمويمان #عبّاس بن على(ع)، بینشی ژرف و ايمانى استوار داشت. همراه ابا عبدالله(ع) جهاد کرد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد.》
شیخ صدوق در کتابهای "الأمالي" و "خصال" از امام سجاد علیه السلام روایت میکند که ایشان میفرمایند:《خدا حضرت عباس(ع) را رحمت كند! حقا كه امام حسين(ع) را بر خويشتن مقدم داشت و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا اينكه دستهاى مباركش قطع شد. خداى مهربان در عوض دستهاى عباس(ع)دو بال به وى عطا كرد تا بهوسيله آنها در بهشت با ملائكه پرواز نمايد. كما اينكه اين نعمت را نيز به جعفر بن ابى طالب(ع) عطا نمود.》
در بخشی از زیارتنامه قمر منیر بنیهاشم میخوانیم:《 وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ... لعنت خدا بر کسی که برحق تو جاهل است》 این فراز نشان میدهد که حضرت عباس بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)، دارای مقام عظیمی بودهاند که هر کس به این مقام اذعان نداشته باشد و یا جاهل باشد، شایسته لعن است! حال، ادا کردن حق این بزرگوار، چگونه باشد نمیدانم ولی این نکته، جای تأمل دارد!
پ.ن: تابلو " معرکه آب "، اثر حسن روح الامین، معاصر
*عمدهالمطالب،ص۳۵۶
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍃پیشنهاد تماشا
انتقاد به وزارت ارشاد در خصوص انتشار فیلمی که امربهمعروف و نهی ازمنکر را زیر سوال میبرد!
آقایان بخاطر پاسداشت حرمت خون شهدای امربهمعروف و نهی از منکر، بیدار شوید!
#حجاب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«در ستایش اشکهای کودکیهامان»
✍🏻 زهرا کبیری پور
در تمام دوران مدرسه ساعت هفت صبح راهی مدرسه میشدم. هفت و نیم زنگ اول درسیمان زده میشد، یازده و نیم مهیای نماز میشدیم و دوازدهو نیم هم رسیده بودیم خانه.
نهارمان را چشم در چشم آقای حیاتی، بابان و خانم اصغری میخوردیم.
خواب بعداز نهار در خانهی ما جزو فعالیتهای اجباری محسوب میشد.
تا شب هر ساعتی برایمان یک مفهوم تکراری داشت.
اما محرم که میآمد از ساعت هفت صبح مجالس روضه شروع میشد چه روزهای درسی که کلاسها نیم ساعت دیرتر شروع میشد و معمولا مربی پرورشی هر روز صبح کمی روضهخوانی و مداحی برایمان تدارک میدید و چه روزهای تعطیل که مادر را در روضههای خانگی همراهی میکردیم.
از صبح زود تا شب از این روضه به آن روضه آوراه و سرگشته بودیم.
بعدها با هیئت محبین اهلبیت(ع) آشنا شدم که هر هفته جمعه شبها برگزار میشد و در شبهای ولادت و شهادت نیز برنامهی فوقالعاده میگرفت.
اما روضههای اول صبح مدرسه با تمام روضههای دیگر فرق داشت «والصبح اذا تنفس» كه هوا ترتمیز بود و تهماندهی انرژیهای خوب سحر هنوز توی فضا باقی مانده بود. فرشتهها رزق بیدارها را بیشتر از سهم آدمهای خواب کنار میگذاشتند.
پرندهها دل و دماغ خواندن داشتند.
روضههای اول صبح مدرسه بیریا بودند. چیتان پیتان روضههای عصر و شب را نداشتند.
هیچکس لباس مشکی مجلسی، کفش روفرشی و روسری برق برقی نمیپوشید. بچههای گیج از خواب، نمک آن روضه بودند.
از دلانگیزترین خوشیهای روزگار این بود که هر صبح با گلوی خشک میگفتیم:
صلى الله علیک یا اباعبدالله
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بیا پناه ما
✍نجمه صالحی
سخت میگذرد بیتو روزگار
بی مستجار است، دست مستجیر
بیرنگ و روست، دیر میگذرد جمعهها
اصلا قرار بود جمعه بیایی امیر ما!
سر بیپناه است بیتو، ای سر پناه
#محرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«از درد»
✍زهرا نجاتی
اقای محمدی از ما ناراحت نشو. ما که امروز دلسوخته این سبک مداحی هستیم، همانها هستیم که در مقابل کسانی که میگفتند: چرا بیعت را باآهنگ خواندهاند، سینه سپر کردیم و گفتیم؛ زمانه زمانه هنر است و موسیقی، زبان هنر. حلال خدا هم حرام نشده!
اما آقای محمدی! این ره که شما چند نفر پیش گرفتهاید به ترکستان هم نیست.
مداح بودن و از اهل بیت خواندن، توفیق است، قبول.
به روز بودن و جذب جوان امروز هم قبول.اما اقای محمدی؛ نه راه دادن و رو منبرنشاندن شرابخوار هنر است، نه تعریف از لاک عزای زنها،به جای میلیونها زن چادری که با حرف و تمسخر و گرما، حجاب میگیرند؛نه اینگونه جارزدن ازعشق اباعبدلله، که تمام جان و هستیاش را فداکرد تا از اسلام، فقط پوستهاش نماند!
اقای محمدی! اباعبدلله شأن دارد، اباعبدلله گفتن ادب دارد این را از پیرغلامها بیاموز! این را از کسانی که اگر اشکشان موقع سلام برحسین، نیاید، خودشان را لایق حضور نمیدانند، بپرس.
اصلا چرا راه دور؟ از همین زیارت عاشورا بپرس؛ این خداست که ترجیع بند کلامش را یااباعبدلله در یک دعای سرشار از عشق و ادب و حرمت، قرار داده!
اقای محمدی! ما شما را دوست داریم همانطور که پویانفر را. همانطور که هلالی را.
ما دوست نداریم فکر کنیم شما برای تغییر ذائقه هیاتی مردم، این سبکها را میخوانید!
اصلا دوست نداریم فکر کنیم هلالی و پویانفر خواستهاندمردم را ببرند سمت اسلام توخالی. همان که رقاصههای مکه ومدینه، پایبندش بودند! یاچیزی شبیه آنچه راغب درمهلا میگفت!
جناب! خوانندگی با شرافت خیلی بهتر از مداحی با بیحرمتی است. تکلیف خودت را روشن کن.
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«اشک های ناموسی»
✍طیبه فرید
_از من نپرس....
من اصلا دوس ندارم درموردش فک کنم.
اصرار میکنم، اصلا خوشش نمیآید، تحویلم نمیگیرد. حرفم غیرتش را تحریک میکند.می دانم اصلا تصورش را هم نمیکند.بعضی مردها این شکلی اند.
از این طرف خیابان که میروم آن طرف،نگاهش را از من بر نمی داردکه مبادا توی شلوغی و سرعت ماشینها بیاحتیاطی کنم یا مبادا کسی مزاحمم بشود.
تابرسم مقصد ده بار زنگ میزند که رسیدی؟ اذیت نشدی!!!!
وقتی ما توی عالم زنانه خودمان غرقیم مردها به چه چیزهایی فکر میکنند!به هیچ
صراطی مستقیم نیست!می گوید من از این سوال ها بدم می آید.
میروم ویراستی سوالم را میگذارم توی پست جدیدم:
«یه سوال از آقایون:
فرض کنید با خانوم بچهها رفتید سفر، یهو یه جایی یه نامرد دور از جونتون چاقوشو میذاره زیر گلوی شما.همراههای اون نامرد میرن سمت خانوم بچه های شما، میتونید اون لحظه که تیزی رو فشار میده روی گردنتون و شما چشمتون سمت خانواده ست حستونو توصیف کنید؟»
چند دقیقه بعد پیامهای مردانه یکی یکی میرسند.یکیشان اصلا سوژه نوشتن است.
_اومد خفت گیری کنه ماشینو ببره باخودش،گفتم بذار زنم پیاده بشه، گفت جلوتر پیادش میکنم.
طاقت نیاووردم،پای خونش وایسادم.مجبور شدم دیه بدم،اونم مجبوره یه عمر رو ویلچر بشینه.همه وجودم نفرت بود اون لحظه....
چشمهایم داغ میشود.دیه، خون، چاقو.....
نقل ناموس است، ناموس برای مردها مسئله مهمیست.اسم ناموس بیاید سرعت خون توی رگهایشان شدت میگیرد و اخلاقشان تلخ میشود. میشوند یکپارچه برزخ!!!
آن قدر ناموس مسئله مهمیست که بخاطرش هم خون میدهند هم خون می ریزند!!!!
عمق بعضی چیزها را فقط مردها درک میکنند.چاقو و خفتگیر و سفر و ناموس وخون و این ها بهانه بود.تازه ما آدمهای معمولی ای هستیم!
یکنفر اما تمام وجودش یکپارچه درد بود و زخم و تیرهایی که تا نیمه فرو رفته بود توی جانش.اصلا شبیه ما آدم های معمولی نبود....
عین سنگ نشسته بود روی سینهاش که حمله کردند سمت خیمهها.تیزی خنجر روی گلویش بود،چشمه خون از همه جای تنش میجوشید، مثل دلش که عین سیر و سرکه میجوشید!
چشمهایش رد پای آنها را می دید که میروند سمت خیمه زنها و بچهها....
چشمهایش شروع کردند جوشیدن.
گفت شرف داشته باشید من هنوز زنده ام.....
نرفتند،اما منتظر بودند.
نگران بود وقتی گلویش را بریدند.
نفسهای آدم نگران با نفسهای آدمهای معمولی فرق دارد.
کی گفته مردها گریه نمیکنند....
خودم دیدم سرش را که جدا کرد چشم هایش خیس اشک بود.
اشکهای ناموسی....
«لایوم کیومک یا ابا عبدالله»
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«جراحی دماغ فیل»
✍س.غلامرضاپور
توی صف انتظار نشسته ام
باید صبر کنم تا منشی با همه ی سرشلوغی اش از روی کارت ملی صدایم کند.
حواسم به ادمهایی که در حال رفت و آمد هستند ، پرت می شود.
صندلیهای انتظار در دوضلع دیوار روبروی هم چیده شده اند.
پسر بچه ای با مادرش درست روبرویم نشسته و با همه چیز ور میرود.
نمیتواند روی صندلی ارام بگیرد
مدام بالا و پایین میرود
و خودش را برای مادرش که حالا دیگر عکس رادیولوژی دندانهایش را توی کیفش گذاشته و دارد با گوشی اش شماره ای را می گیرد ، لوس می کند.
کنارشان مرد جوان قد بلندی که نشستن روی صندلی هم بلندی قدش را پنهان نمی کند نشسته است . عمیقا توی فکر است . شاید دارد هزینه های درمان دندانهایش را چرتکه می اندازد.
کمی آن طرف تر پیرمرد عینکی و نسبتا چاقی نشسته است که بیشتر حواسش به سمت ماست.
خود خود ما که نه .... کنار ما . پیرزن سفید و خوش برو رویی، رو گرفته و کنارمان نشسته است.
مادرانه های صورتش از پشت قاب چادر هم براحتی دیده می شود.
یک آن خط سیر زندگی پیرمرد از کودکی تا جوانی و پیری از جلوی چشمهایم گذشت.
زندگی چه بازیها که با آدمها نمی کند...
دلم برای پسرک سوخت.
یک روزی قرار است بدون مادرش بیاید و روی صندلیها بنشیند.
خدا کند همسفر زندگی اش به مهربانی پیرزن کناریِمان باشد...
صدای خانم منشی پرده افکار ذهنم را کنار زد.
رفتم تا ببینم قرار است چه نسخه ای برای دندانهایم بپیچند.
مرد جوانی جلوی شیشه ی پیشخوان منشی ایستاده بود و به داخل نگاه میکرد.
تازه چشمم افتاد به منشی دوم ، که پشت مانیتور ایستاده بود
انگار مانتو و شلوار فرمش را دوسایز کوچکتر برداشته بود.
مچ پاهایش به قاعده یک کف دست از پوشش شلوار محروم بود.
جورابهای کوتاهش هم نتوانسته بودند خودشان را از پاشنه ی پا بالاتر بیاورند.
زلم زیمبوهایش از پایین آستینی که تا وسط ساعدش آمده بود خودنمایی میکردند.
با ناخونهای جدیدش که ادم را بیشتر یاد ناخون جادوگرهای افسانه های قدیمی می انداخت ، افتاده بود به جان صفحه کلید و تند تند تایپ میکرد.
نتوانستم چهره اش را از پشت رنگ و لعاب کرم پودر و رژ لب به درستی ببینم .
انگار همین حالا از نوک دماغ فیل افتاده بود.
حتی رنگِ موهایش حواس خیلی ها را پرت می کرد .
مردجوان کلافه از آنهمه جلوه گری رفت در صف انتظار نشست تا نوبتش برسد.
"خانم بفرمایید اتاق ۵ طبقه دوم".
قبض را گرفتم و تا طبقه ی دوم فکر میکردم که برای اختلال از دماغ فیل افتادگی پیش کدام دکتر باید نوبت گرفت؟
#دماغ_فیل
#کشف_حجاب
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#تعزیه
✍فاطمه میریطایفهفرد
نور از لای آجرهای فیروزهای به زیرزمین میرسید و عباس از روزن زیرزمین نور را میپایید. نور مستقیم از صورت شبیهخوانها گذر میکرد.
عباس آمده بود از توی صندوقچه وسایل تعزیه، چیزی هم برای خودش بیابد. اما او کوچک بود. حتی لباس قاسمخوانی هم به تنش زار میزد.
او در زیر زمین مانده بود تا مثلا قهرکند با پدرش که او را در تعزیه بازی نداده است.
نور میتابید بر روی صندوقچه و عباس از مسیر انعکاس نور، هماورد طلبیدن حسین(ع) را میدید. شمر اما شمشیر میگرداند دور تا دور حوضِخانه. حوض حالا به وسیله چند تخته چوب، میدان کارزار کربلا شده بود. شمر شمشیر میگرداند رجز میخواند.
▫️▫️▫️
امام حسین (هل من مبارز) میطلبید و شمشیر را، ذوالفقار گونه میچرخاند.
شمر باید حالا خوب نقش بازی کند...
عباس از زیرزمین شمر را میپایید که حالا سنگدلترین مرد محلهی سعدی قزوین شدهبود.
حسین را باتمام زور زمین میزند...صدای ناله زنان و مردان محل بلند میشود.
این اما پایان کار شمر نیست. صدای طبل و شیپور گم میشود در حجم گریهها.
شمر مینشیند بر روی حسین...او باید بد باشد، قصیالقلب باشد، خشن باشد، تا حق مطلب ادا شود. تا مظلومیت اربابش را در حد توانش نشان دهد. تا تولی و تبری را در بازی به نمایش گذارد.
شمر مینشیند ...اما شانههایش از او فرمان نمیبرند. او میلرزد و لرزان شمشیر را بالا میآورد. حالا او با حسین میگرید. او با مردم محله میگرید. شیپور و طبل کار خود را میکنند و شمرِگریان نیز در میانه ،کار خود را...
▫️▫️▫️
عباس گریههای شمر را بارها دیده بود.
و حتی نذری مردم را، وقتی که نذر شمر شیبه خوان میکردند تا حاجت بگیرند. مردم حال دل او را میدانستند.
عباس شمر محله را خوب میشناخت. دیده بود وقتی از کوچه رد میشود، مردم لعنتگویان از کنارش رد میشوند. او دلخوش بود به ثواب همین لعنها...
▫️▫️▫️
عباس بزرگ شد وتوانست شبیه خوان شود و تعزیه بخواند مانند پدرش.در همان محلهی پدری. خیابان سعدی.
عباس هرجای دنیا بود خودش را به تعزیه ظهر عاشورا میرساند. میدانست که شبیهخوان حتی شمرش، باید برای مردم الگو باشد. برای همین در پادگان نیروی هوایی آمریکا برای رسیدن به خدای حسین(ع) و دوری از شیطانِ نفس، میدوید و روضه ارباب میخواند.
عباس از کودکی پای روضهی ارباب قد کشید.
به عشق کشورش حج نرفت و خدا قربانی اورا_که جانش بود_ در عید قربان پذیرفت.عباس حتی در آخرین لحظات عمرش داشت شبیه میخواند. اما در نقش مسلم... نقش یاریدهندهی قیام...
#عباس_بابایی
۱۵مرداد سالروز شهادت عباس بابایی
#شهید
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✅ مؤسسه پژوهش و نشر مسجد مقدس جمکران برگزار میکند:
▪️حلقه کتابخوانی مدرسه #الهیات_تاریخ_و_مهدویت
💠 با محوریت کتاب #حکمت_تاریخ نوشته #آیت_الله_سید_محمدمهدی_میرباقری
⏰ سه شنبهها ساعت 17:30 (شروع از 24 مردادماه)
📌قم، خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر)، کوچه 28، پلاک 6
🔺ویژه بانوان🔺
جهت هماهنگی به آیدی زیر پیام دهید:
@salehi6
✅ کانال رسمی الهیات تاریخ و مهدویت:
🆔 @etm313
ناوگروه ۸۶ مصداق آیهی "وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ"
✍ زینب نجیب
هر کشور و امتی نه فقط برای مقابله با دشمن که برای مقابله با هر تهدیدی باید قوت بازدارندگی داشته باشد. با یک محاسبهی ساده میتوان فهمید، تهدید همیشه وجود دارد. به طور قطع نمیتوان زمانی را فرض کرد که دیگر تهدید وجود نداشته باشد؛ زیرا هستند افرادی که مدام در فکر تجاوز به مرزهای سرزمینهای دیگر را دارند. بنابراین آمادگی تا حد بازدارندگی، ضرورتی دائمی خواهد داشت و اگر دشمن احساس کند ملتی همیشه آماده است هرگز خیال تجاوز و حمله به ذهنش خطور نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دیگر کشورها و شاید بیشتر از دیگر حکومتها باید جهت دفاعی و بازدارندگی خود را قوت بخشد. این را نهتنها عقل حکم میکند بلکه شریعت اسلام بدان امر مینماید. آنجا که در آیه ۶۰ سوره انفال میفرماید:"وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ"
این آمادگی و بازدارندگی است که مقدمه پیشرفت جامعه را فراهم میکند چرا که از یکسو، داشتن قدرت دفاعی، خود پیشرفت است و از سویی دگر، بسیاری از پیشرفتها در سایه امنیت شکل خواهد گرفت. از طرفی، هر توطئهای از سوی دشمن خنثی خواهد شد و در این صورت، نتیجه چیزی نیست جز ایران قوی.
این ایران قویست که موجبات اقتدار ملی را در سطح بینالملل فراهم میکند و آرامش را برای مردم و بستر مناسب را برای مسئولان فراهم مینماید. بنابراین، ایران قوی موجب اقتدار است و اقتدار زاییدهی ایران قوی.
این مبانی اقتدار هرگز بر اساس احساسات و توهمات دنبال نمیشود بلکه یک محاسبه عقلانی ِمتکی بر پایه منطق است. رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند: "محاسبهی اقتدار ملّی یک محاسبهی عقلانی است؛ یعنی یک محاسبهِی درست و منطقی. حد و اندازهی قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است. ما اگر بخواهیم عقلانیّت را به کار بگیریم برای مشخّص کردن حد و حدود قدرت دفاعیمان، بایستی تهدید را به شکل واقعی خودش ببینیم. دشمنان گاهی تهدید را مخفی میکنند، پنهان میکنند برای غافلگیری، گاهی تهدید را ده برابر بزرگتر نشان میدهند برای ایجاد ترس و رعب در ملّتهای عالم که این کار دوّم را بیشتر ابرقدرتها میکنند؛ تهدید خودشان را، قدرت خودشان را، خیلیخیلی بیشتر از آنچه هست نشان میدهند برای اینکه دیگران را وادار به تسلیم کنند. اگر چنانچه یک ملّتی، یک کشوری و نیروهای مسلّح او و سردمداران و مدیران نیروهای مسلّح تهدید را در اندازهی واقعی خودش ببینند، از طرفی ظرفیّتهای خودشان و توان و استعداد خودشان را هم به صورت واقعی ببینند و آن را اِعداد کنند، آن را بسیج کنند،... و توان تهدید دشمن را هم ببینند، این قطعاً منافع ملّی را تأمین خواهد کرد و موجودیّت ملّی را حفظ خواهد کرد، هویّت ملّی را محفوظ خواهد داشت. اگر ملّت قدرت دفاعی پدیدآمدهی از یک چنین محاسبهای را داشته باشد، آن وقت مسئولان طمأنینه پیدا میکنند، مردم آرامش پیدا میکنند و با آرامش خیال مشغول کارهای اساسیای که در یک کشور لازم است میشوند. (۲۱ مهر ۱۳۹۹، بیانات در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح)
حال این ناو گروه ۸۶ با همت بلند، قدرت اراده، اعتماد به نفس، همراه با دانش نظامی و قدرت طراحی ناب، با مدیریت کارآمد همراه با مهارت و مزین به صفات شجاعت و استقامت و تحمل سختیها، به برافراشتن پرچم "ما میتوانیم" مبادرت ورزیده و مصداق آیه وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ شدند. یعنی هم خود پیشرفت کردند و هم زمینههای پیشرفت در ابعاد گوناگون را برای کشور فراهم نمودند.
با حرکت این قهرمانان اعتماد به نفس ملی ارتقا یافت. الگوی پیشرفت تقویت شد. خودکفایی در سختترین شرایط ثابت گشت. درس خداشناس مرور شد. درس "امنیت دریا برای همه"، در دل آبهای آزاد حک شد، پیام انقلاب توسط فرزندان انقلاب اسلامی صادر گشت و در نهایت چهرهی بین المللی ایران برای بار دیگر در اوج، همچون خورشید بر فراز آبهاي آزاد درخشید.
نتایج افتخارات و درسهای این سفر ۲۳۳ روزه با ۳۵۰ نفر بسیار بیش از آن است که در این مجمل بگنجد اما شاید بتوان بزرگترین درس را رسیدن به این نقطه از افتخار در سایه تحمل رنجها و سختیها دانست.
رسیدن به کمالات بزرگ و پیشرفتهای گوناگون همه از دل تلاشها، سختیها و رنجها خلق خواهد شد. درسِ هموار کردن رنجِ حرکت برای پیشرفت، عظیمترین درس این سفر بود. و رسیدن به قدرت و اقتدار رهاورد آن.
آری، تصویر این دریادلان بیادعا در قاب "علم"، "معنویت"، "صبر" و "استقامات" تا همیشه تاریخ خواهد ماند.
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
عقلی بر مدار توحید
✍🏻 زهرا کبیری پور
عقلی که بر مدار توحید شکل گرفته باشد به تمام ابعاد زندگی انسان رنگ و معنا میبخشد.
این عقل توحید محور در نهاد انسانها، افقهای بلندی را به وجود میآورد و فقط به ظواهر مادی انسان توجه نمیکند.
آزادیای که در تفکر اُمانیستی یا عقلی که محورش انسان است، شکل گرفته باشد، در تقابل و تضاد با آزادیای است که در عقل توحید محور شکل میگیرد، زیرا از نظر روانی این آزادی، انسانها را از انجام بسیاری از مسائل برحذر داشته و افق دید آنها را کوتاه میکند.
به عنوان مثال یک انسان میتواند به حدی رشد و تعالی داشته باشد که در عالم ماده تأثیرات متافیزیکی بگذارد، اما عقل انسان محور نهایت پیشرفت انسان را تنها در پرورش جسم او محدود میکند و بهقدری حواس او را به این دنیای مادی پرت میکند که او از عالم بالا غافل شود.
این انسانی که در غفلت به سر میبرد، مسائل فرعی را به جای مسائل اصلی در نظر میگیرد و از تمام تمرکز خود برای پیشبرد آنها استفاده میکند.
در عقلی که خدا محور است هر موضوع و مسئلهای امتیاز مخصوص به خودش را دارد؛ مثلا در اسلام بر رعایت بهداشت فردی و جمعی تأکید شده است اما این مسئله یک مسئلهی فرعی بهشمار میرود و اگر شخصی به همین مسئله اهمیتی بیش از حد معمول بدهد و دائما مشغول آن شود و بسیاری از اوقاتِ زندگی خود را صرف آن کند (وسواس) از پرداختن به مسائل اصلی که ارزش بسیار بیشتری دارند دور خواهد ماند؛
اما در همین عقل توحید محور، موضوعات بسیار مهمتری قرار دارد از جمله اهمیت به اقامهی نماز، پرهیز از دروغ، غیبت، توجه به حلالخواری و بسیاری از مسائلی از این قبیل.
در بین این مسائل، حلالخواری و توجه به آن مسئلهای است که بسیاری از شئونات زندگی فردیِ شخص را تحتتأثیر خود قرار میدهد و در نتیجه بر تمام جامعه نیز تأثیر میگذارد.
حال باید دید این حلالخواری اهمیت خود را در چه جایی نشان میدهد؟ مسلما در آنجایی که حرف حق زده میشود و پذیرفته میشود؛ به دلیل اینکه حرامخواران حرف حق را میشنوند اما نمیپذیرند؛ که این همان اتفاقی بود که در واقعهی عاشورا نیز رخ داد.
در این واقعه حرامخواران مقابل امام حسین(ع) ایستادند و هرچقدر امام از حق حرف زد و حرف حق زد آنها نپذیرفتند و با وجود همین حرامخواران و حرامزادگان بود که امام حسین(ع)* شهید شد.
کلام آخر اینکه در ساحت همین آزادی و عقل انسان محور و امانیستی بود که حسین بن علیها بیسر، شیخ فضلاللهها اعدام، نواب صفویها ترور، خمینیها، خامنهایها و زکزاکیها تبعید، حبس و شکنجه شدند.
*«لمّا عَبَّأَ عُمَرُبنُ سَعدٍ أصحابَهُ لِمُحارَبَتِهِ علیه السلام و أحاطُوا بهِ مِن کُلِّ جانِبٍ حتّى جَعَلُوهُ فی مِثلِ الحَلْقَةِ فَخَرَجَ علیه السلام حتّى أتى الناسَ فَاستَنصَتَهُم فَأبَوا أن یُنصِتُوا حتّى قالَ لَهُم ـ : وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! و إنّما أدعُوکُم إلى سَبیلِ الرَّشادِ ... و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.
(بحارالأنوار، ج۴۵)
🔗لینک یادداشت در روزنامه سراسری سراج
https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/18456
#نهضت_حسینی
#امام_حسین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«رژیم »
✍ ·•شـــــــآهْـــــــرآ•·
حواسمان باشد شکممان را با چه غذایی پر میکنیم!
برای ترک قهوهی روزانه به چه مصیبتی خواهیم افتاد؟
اصلا قهوه هم نه!
رژیم غذایی، برای سلامتی و حتی برای لاغری چقدر اوایل سخت است!
جانِ آدم به لب میرسد...
بارها رژیم را همان اولِ کاری رها میکنیم؛ اما نتیجهاش شیرین است اگر تداوم داشته باشد!
خداوند هزار مثال دیگر میتوانست؛ ولی میان اینهمه مثال،چرا گوشتِ برادرِ مرده؟
برایتان سوال نشده؟!
خدا به زبان خودمانی میگوید: آدم حسابی،این روح را کمی جدی بگیر! دنیا فقط رژیم غذایی برای لاغری نیست!
یک روح ماورای جسم توست.
تمام حواست را دادهای به این تن!
او همیشه با توست،بیشتر از جسمت به غذا نیاز دارد!
بیشتر گرسنهاش میشود،بیشتر به تفریح نیاز دارد،بیشتر دلش میگیرد،بیشتر پشیمان میشود، بیشتر در باتلاق فرو میرود.
اوست که سند خوشبختی یا بدبختی تو را امضا میکند.
اصلیترین و مهمترین رژیم زندگی تو باید برای روحت باشد.
ببین!
من که هشدار دادهام تو را ای مخلوق...
گفتهام غذاهایی که میتوانی داخل بطنِ جسمت کنی؛
نان گندم،نمک و خرما
شراب و گوشت خوک و مردار
سه تای اول حلالِ تو باد و سه تای دوم حرام...
نخور عزیزِمن، این آخریها
برای خودت خوب نیست، به مرور هزار بلا بر سرت میآورد!
حالا فکر میکنی من حواسم به بطنِ جسم تو باشد و به بطنِ روح تو نه؟!
من خالق روح توأم،میدانم چه خلق کردهام،میدانم چه چیز آسیبش میزند.
غیبت نکن! چون شکمِ روحت از گوشتِ برادرِ مرده که سیر بشود، هر روز طلب میکند، مثل شراب است؛
دائم الخمر میشوی،حرام است و اعتیاد آور...
خرابَش میکند، روح تو نمیتواند گوشت مردار برادرت را هضم کند؛ چرخ دندههایش میشکند، یکهو میسوزد، خرابیاش میزند به قلب و عقلت و
همه روحت را از کار میاندازد.
من این هشدار را روی برگهی توضیحات روحت نوشتهام...
چطور ندیده ای؟
میدانم،حالا غصه نخور،هنوز هم دیر نشده...
گرچه کمی برای روح دست کشیدن از مردار سخت است؛
اما میشود، هیچ چیز نشد ندارد.
من اگر غذای اعتیادآور برای تو قراردادهام، از آن طرف یک روح قوی و مصمم هم به تو دادهام، نمیخواهم تو کم بیاوری!
تلاش کن، پیروز میدان شو!
رژیم بگیر جانم، باید این روح که با غیبت، فَربِهاش کردهای را آبش کنی کمی!
این اصلیترین رژیم تو باید باشد...
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🙏توصیهی ما در روز خبرنگار به مسئولان حوزه
📌هویتبخشی به نویسندگان مطبوعاتی حوزه از «میزان احترام و تجلیل مدیران نهادهای حوزوی و تبلیغی کشور در روز خبرنگار» مشهود میشود.
🔻بعداً نگویید چرا یادداشتنویس نداریم؛ آن هم بعد از امر اخیر رهبر انقلاب!
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
روز خبرنگار «به آنان که با قلم، تباهی دهر را به چشم جهانیان پدیدار میکنند» خجسته باد
و البته نه به آنان که بهخاطر عافیتجویی، حقوق، ترس، مصلحت اندیشی دروغین و ... جرأت بیان واقعیت را ندارند و سکوت میکنند!
#جهاد_روایت
#روز_خبرنگار
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«به بهانه ششم آگوست»
✍فاطمه شکیب رخ
آموزههای دینی در تمام ادیان شکل دهندهی بینش، باور و حتی شخصیت پیروان آن میباشد، اینکه به کرات دیده شده که برعلیه مبانی و آموزههای اسلام و به خصوص تشیع هجمه تخریب بسیار بالاتر از سایر ادیان است، برآمده از ویژگی و ساختار آموزشی حق محوری و حق طلبی اسلام ناب متصور است.
از جمله مهمترین این آموزهها که از تشعشع قیام عاشورا باقی مانده، حماسهسازی و حماسه پروری و به تبع آن نهادینهسازی فرهنگ ظلمناپذیری و شهادت طلبی در راه احقاق حق است که در پیروان مکتب حسینی پرورانده میشود.
به جدیت باید گفت که تنها همین یک ویژگی، سبب تفاوت مردم ایران اسلامی با دیگر اقوام شده که در برگ برگ وقایع تاریخ اسلامی قابل مشاهده است.
با گذشت از ماندگارترین وقایع تاریخ جهان که بدون تردید انقلاب اسلامی ایران در شمار آنست، در خرده حوادث دوران معاصر نیز قابل تشخیص است.
برای مثال زمانی که «ناو آمریکاییِ وینسس» هواپیمای ایرباس ایرانی را با موشک هدف قرار داد و همه ۲۹۰ سرنشین هواپیما جان باختند و به دریا افتادند، پس از حادثه مردم بندرعباس تا یک سال ماهی از دریایی که به خون عزیزانشان رنگین شده بود، نخوردند!
در واقع هموطنهای ما با این اقدام خشم از ظلم و جنایت ظالم را با دست خالی نشان دادند!
حال آنکه مانند این حادثه که البته به شکل فجیع در ژاپن اتفاق افتاد با صورت بندی دیگری از طرف مردم و دولت ژاپن روبرو شد؛ چنانچه در کتاب کاهن معبدجینجا در ماجرای ششم اگوست (بمباران هیروشیما) نوشته شده است که پس از وقوع بمباران هیروشیما توسط آمریکا آنچنان این حادثه به فراموشی سپرده شد که گویی، حرفی از هواپیمای آمریکایی نیست و بمب خود به خود منفجر شده است، با اینکه از زمان انفجار بمب تا به کنون بیش از ۳۰۳ هزار نفر در اثر این جنایت جان باختهاند..
آقای یامین پور نویسنده کتاب از قول کاهن معبد، آورده است که ما به سه دلیل از آمریکاییها کینه نداریم و دشمنی نمیکنیم. یک اینکه آمریکاییها بعد از انفجار بمب به ما کمک کردند تا افراد مجروح را مداوا کنیم. هر چند که پول کمک هایشان را از ما گرفتند!
دوم اینکه ما ژاپنیها معتقدیم باید گذشته را به رودخانه ریخت و فراموشش کرد!
سوم اینکه ما بودایی هستیم و بوداییها به تقدیر اعتقاد دارند. بنابراین با خود پنداشتیم که این تقدیر برای ما ثبت شده بود که در چنین روزی به این وسیله کشته شویم! از این رو، دلیلی ندارد که کینه آمریکاییها را در دل داشته باشیم.
شاید با درک مصداقی همین مقایسه کوچک بین دو ملت ایران و ژاپن، امکان فهم علت تلاشهای بیوقفه و بیشمار غربیها برای تغییر فرهنگ دینی ایرانیان در دوران معاصر مشخص شود!
آنچه سالها همچون گنجی مستور ملت ایران را از اشغال و سرخم نمودن در برابر ظلم بر حذر داشته، تربیت دینی مردم ما در مکتب حسین علیهالسلام بوده است، همان ظرفیتی که توانایی بسیار بالایی در حل مشکلات فرهنگی و اعتقادی کنونی کشور ما نیز خواهد داشت، درحالی که حق آن آنچنان که باید باشد ادا نمیشود!
ایکاش که به الگوی ترسیمی و اعتقادی آن پیر فرزانه که در حفظ اسلام بیان نمود، دل و جان را بسپاریم و در صدد استفاده از ظرفیت این ارزش بزرگ برخیزیم، او که روح خدا بود فرمود: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«دلبسته»
✍زهرا نجاتی
قدیم، نه خیلی وقت پیش، حدودا ده سال پیش، این روزها، جان و دل همه ما با تصویری در تلویزیون، آتش گرفت. چشمانی نافذ، دستانی در بند، هیبتی حیدری و خبر سربریده شهیدحججی، که بعدها فهمیدیم خیلی بیش از اینها بوده.
آن وقتها مثل حالا نبود که از هرکوی و برزن، کسی شهید مدافع حرم باشد. آن وقتها بعضی شهدا به مظلومانهترین حالت تشییع و تدفین میشدندـ گاهی وقتها کسی نمیدانست سوریه چه خبر است!
همسران شهدا و رزمندگان از نیش و گزند بعضی، خانهنشین بودند و ترجیح میدادند در مجامع حاضر نشوند تا کمتر بشنوند که؛ خب حالا شوهرت را چند فروختی؟ میارزید چهل روز، دوماه، بیهمسری؟
حق زن و بچه چه میشود؟!! باید به زندگی دلگرمش میکردی والا آدم خانه و زندگیش را نمیگذارد که برود!
یکبار که توفیق شد و به دیدن یکی از این خانوادهها رفتیم که نزدیک دوسال بعد ازشهادت همسرش، هنوز حتی پاره جسدی هم برنگشته بود، تازه فهمیدیم چقدر کارشان سخت بوده. زن وبچهها جوان، زیبا، خوشرو، خوشاخلاق و دخترانی مثل فرشته داشت. اما خب دل داده بود به حضرت بیبی و برادرش. و مطمئن بود آنها خیلی بهتر و بیشتر از او بلدند تربیت و یتیمنوازی کنند.
درست مثل همان حرفی که شهید ِامروز، توی آخرین صدایش برای پسر دوسالهاش ضبط کرده بود؛_یک وقتایی آدم برای بدست آوردن چیزای مهمتر، مجبوره ازچیزایی که خیلی دوسشون داره، بگذره.
حججی که با آن نگاه درخشان و چشمان نافذ و هیبت حیدریاش، شد حجت خدا برهمه و تشییعش، آبروی خیلیهایمان را خرید، اما هنوز هم دلم برای زن و بچه شهدای چند ماه ویکی دوسال اول میسوزد، کسانی که بعضا تشییع هم نشدند یا غریبانه به خاک سپرده شدند. کسانی بودند که هم موقع رفتن به سوریه حرف میشنیدند هم بعد شهادت عزیزانشان.
و کافی است فقط زن باشی و دلبسته باشی به همسرت و دل نگران چندفرزندت از او باشی و مگر خودت چقدر توان داری؟
مگر یک زن جوان غالبا کم سن و سال چقدر توان مقاومت دارد که هم، تاب بیهمسری، هم یتیمنوازی، هم نقش پدری و مادری، هم لابد همنشینی و دلگرمی برای پدر و مادر همسر و هم تاب شنیدن حرفهایی را داشته باشد که حالا هم مو به تن انسان سیخ میکند: یک میلیارد میدهند! خوش به حالشان؛ ما هم حاضریم. از خانههایشان خبر دارید؟ اولین بار که فهمیدم چند ماه یکبار مبلغی حدود یک میلیون به کسی که چهل و پنج روز همسرش در سوریه رفته، میدهند؛ مغز و قلبم باهم سوخت. با هم سوت کشید. در نگاه منِ زن، در نگاه منِ مادر، در نگاه منِ همسر، هیچچیز هیچوقت ارزش جان همسر و بابای فرزندانم را ندارد! الا عشق به ساحت خواهر ابی عبدلله!
و سخت است اعتراف کنیم تا قبل از نعره حیدری حاج قاسم که داعش را سه ماهه، حذف میکنیم، حتی تا قبل از رسانهای شدن تنها آپارتمانش، خیلیها اینها را باور نمیکردند!
امروز سالگرد عروج شهید حججی است، حجت الله علینا و علیکم... الهی که جوانهایمان، مثل او، اوج بگیرند.
بزرگترین آرزوی مادران کربلایی، تربیت جوانی مثل اوست، که تمام قد و با تمام روح و جسمش، دردی از اسلام دوا کند.
الهی قسمتتان و قسمتمان.
#امام_حسین
#نهضت_حسینی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI