eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
731 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
267 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💕محبوبه های خدا ✍کبرا خالقی ۴] از پیچ وخم‌های زشت و زیبای تاریخ می‌گذرم؛ قدری تأمل می‌کنم؛ این زمان که اکنون به دروازه آن رسیده‌ام چقدر هول‌انگیز است؛ آسمان رنگ خون گرفته، ملائک در تب و تاب و شیون. حق و باطل در شدیدترین درگیری هستند، با دلهره‌ی عجیبی نظاره‌گر زینب کبری شده‌ام همو که به یاری ولی زمان خود، برادرش شتافت. او که لحظات گرانبار و مصیبت عظمای عاشورا را به تماشا نشسته است و می‌گوید؛ جز زیبایی ندیده است و اسارت را به جان می‌خرد تا کلمه‌ی توحید این پیام حسین را، با صدای بلند در تمام دوران ها به گوش همه جهانیان برساند و چه زنانی که همراه زینب و شکوهمندانه صبوری کرده و مردانشان را در راه ولایت به آغوش شهادت فرستادند. ۵].صبر کنید هنوز هم ندای الله اکبر به گوش جهانیان می‌رسد؛ چه زیبا، به خواهر و برادر دیگری رسید‌ه‌ام او نیز الگویی شد که پدرش در وصفش ابوها فداها گفت و برادر، معصومه‌اش ‌خواند؛ چرا که او در زمانه‌ای که شبهه افکنی مامون، خواص جامع را با ولایتعهدی اجباری فریفته و زمین‌گیر کرده بود، شجاعانه برخاست. همراه محارم خود در پی ولی خدا از مدینه مهاجرت کرد و به سوی طوس روانه شد تا آن شبهه‌ی کمرشکن برای خواص با این حرکت نقش بر آب شده و جواب داده شود؛ که اگر دستگاه عباسی به برادر ولایت عهدی داده؛ چرا با خواهر و همراهان او وارد جنگ شده است؟ چرا دستور دستگیری سراسری همه‌ی خاندان علی‌ابن موسی‌الرضا صادر شده است؟ همین جاست که پرده از روی نقشه‌ی پر نیرنگ دستگاه ابلیس برداشته می‌شود و دوباره خط جاری خون اهل بیت، درخت بصیرت مردم را آبیاری می‌کند و قد خمیده دیوار پندار ایشان را صاف می‌کند؛ حال می‌بینم؛ معصومه‌ی مطهر با تنی رنج‌دیده از ستم عباسی به سمت قم راهی شده است و رحل اقامت چند روزه می‌افکند تا در همان سرا جاودانه بماند و قم محل قیام و شهادت شود. ۶] به قدم‌هایم شتاب بیشتری می‌دهم، از گذشته به حال سفر می‌کنم. دریچه‌ی دنیای پُر آشوب کنونی تاریخ به روشنی پیش رویم گشوده می‌شود. امام خمینی قیام کرده است و زنان ما به نوبه‌ی خود با الگوگیری از زنان موحد دستگاه الهی در طول تاریخ به یاری روح خدا شتافته‌اند و هم چنان بر ادامه‌ی مسیر، مردان را تشجیع می‌کنند و قوت قلب می‌دهند؛ و در این مسیر دختران و پسرانی تربیت می‌کنند تا در تمدن نوین اسلامی راه‌های ظهور را هموار کنند؛ جان‌نثارانی شوند تا ولی جامعه، حیات طیبه را بر روی زمین محقق کند. و چقدر این زنان در پیشگاه الهی مأجور و عزیزند. آنها محبوبه‌های خدایند چرا که در نقشه‌ی هدایت آفریننده عالمین به درستی ایستاده و با استقامت آن را اجرا می‌کنند. آری؛ راز عزت و شرف زن اینست؛ زنان در پیشگاه خداوند، اسلام و همه‌ی ادیان توحیدی همانند مردان، برای رساندن بشریت به سعادت و کمال، جایگاه بسیار والایی دارند. این زنان مجاهد برای رسیدن به مقصد، همواره سر تعظیم و عبودیت بر آستان خداوند متعال فرود می‌آورند و نسل‌ها را پی در پی بر ظهور حجت حق پرورش می‌دهند. تا باد چنین بادا. درود و رحمت خدا بر تمام شهیده‌های راه عصمت و ولایت و معصومه‌های دوران. @AFKAREHOWZAVI
امام خمینی، تجدید کننده مضمون بعثت در دوره معاصر ✍مخدره چمن خواه اصولی که امام خمینی ارائه کرد، «اسلام ناب محمدی»، «استقلال»، «آزادی»، «عدالت اجتماعی»، «بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا»، «مردم‌سالاری»، «خودباوری»، و.... دو کار بزرگ و بی سابقه ای که در تاریخ کشور ما به وسیله امام تحقق پیدا کرد یکی «برانداختن بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیر عاقلانه» که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت؛ نظام فاسد و وابسته به غرب و کار بزرگ دومی که امام بزرگوار انجام داد، یک «حکومت و نظامی بر اساس اسلام» بود که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کل اسلام بی سابقه بود. امام بزرگوار حکومتی تشکیل داد که در دنیای امروز بلکه در طول تاریخ _غیر از موارد استثنایی از صدر اسلام تاکنون _بی نظیر است. این حکومت هدفی دارد که عبارت از رسیدن به جامعه آرمانی اسلام و تمدن نوین اسلامی. آیت الله خامنه ای در مورد ایشان می‌فرمایند: "بنده شرح حال بسیاری از فلاسفه، عرفا، دانشمندان علوم عقلی، سیاسیون، پیرمردهای پخته و آدم‌های سنجیده را در کتاب ها خوانده ام یا در زندگی ام با آنها برخورد داشته ام، فاصله بین انها و امام بزرگوار، فاصله بسیار زیادی است. هر کدام از ابعاد گوناگون این شخصیت به تنهایی از نظایر خود جلو تر و بیشتر است". نسبت میان امام خمینی و مردم به دلیل قوت و استحکام مثال زدنی و بی‌نظیرش، شگفتی‌آفرین بود. امام خمینی به نماد و نشانه‌ای تبدیل شده بود که خواست و اراده تاریخ‌ساز یک ملت را به نمایش می‌گذاشت. او فقط خودش نبود؛ او همه بود، و همه، او بودند. @AFKAREHOWZAVI
. قهرمان اوّل کربلا ✍چمن‌خواه [۵] گاه این سوال در اذهان پیش می‌آید. چرا امام حسن (علیه‌السّلام) با معاویه بیعت نکرد؟ در جواب باید گفت: زمان امام حسن (علیه‌السّلام) مسأله بیعت مطرح نبود. بیعت یعنى امضاى خلافت آن شخصی که رأس کار است. در قرارداد آتش‌بس یا صلحى که بین امام حسن (علیه‌السّلام) و معاویه نوشته شد، یکى از شرایط این بود که امام حسن(علیه‌السّلام) به معاویه، امیرالمؤمنین نگوید، با او بیعت نکند، معاویه حق تعیین جانشین نداشته باشد. در بعضى از روایات آمده است، معاویه بعد از خودش امام حسن(علیه‌السّلام) را به خلافت بگذارد و بعد امام حسین(علیه‌السّلام) را. در زمان امام حسن (علیه‌السّلام)،  ادعای معاویه، عمل براساس اسلام بود. او در ملأ عام کار خلاف قران و شرع انجام نمی‌داد؛ که اگر انجام می‌داد مصداق این روایت می‌شد. پیغمبر فرموده بودند: «مَن راىَ سُلطاناً جائراً مُستحلاً لِحرمَ الله ناکثاً لِعهداللهِ یَعملُ فى عِباداللهِ بالجورِ وَ الطُغیانِ وَ لَم یُغیرُ عَلیه بفعلِ و لاقولِ کانَ حَقاً عَلى اللهِ اَن یُدخله مُدخله» یعنى کسى که ببیند یک حاکمى دارد ظلم مى‌کند، به حقوق مردم تجاوز، حرام خدا را حلال و احکام الهى را دگرگون مى‌کند بر او واجب است که با این حاکم مقابله کند، این در زمان امام حسین(علیه‌السّلام) بطور کامل وجود داشت. ولی در زمان امام مجتبی(علیه‌السّلام)، حاکم(معاویه) اینگونه نبود. [۶] گرچه امام حسن(علیه‌السّلام) به علم امامت می‌دانست که معاویه یک روزی این کارها را خواهد کرد. ولی معاویه ادعا مى‌کرد که مى‌خواهد بر طبق احکام الهى عمل کند و امام حسن،(علیه‌السّلام) در همان صلحنامه نوشتند: باید براساس حکم خدا و سنت پیغمبر عمل بکنى. او هم قبول کرد که بر طبق این عمل خواهد کرد. حضرت مجتبی(علیه السّلام) حتی پس از انعقاد پیمان صلح؛ که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد. بعد از ورود معاویه به کوفه بر فراز منبر نشست و انگیزه‌های صلح خود و امتیازات خاندان علی(علیه السّلام) را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد. (کتاب احتجاج، طبرسی) [۷] امام خامنه‌ای دلایل انتخاب صلح را اینگونه بیان کردند. «من معتقدم امام حسن (علیه‌السّلام) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؛ چون شجاعت واقعی این است که انسان بر طبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژی او است اقدام بکند، اگرچه کسی نفهمد. امام حسن(علیه‌السّلام) حاضر شد خود و نام خود را در میان دوستان نزدیکش، فدای مصلحت واقعی کند و تن به صلح دهد؛ برای اینکه بتواند کارش را، یعنی دیدبانی اسلام، حفاظت از قرآن و هدایت نسل‌های آینده تاریخ را به موقع انجام دهد.» (کتاب دو امام مجاهد سال ۵۱ و ۵۲) با امید به اینکه خداوند به همه ما بصیرت عنایت کند تا بتوانیم این بزرگوار را بشناسیم و بدانیم که صلح امام حسن (علیه السّلام) همانقدر ارزش دارد که شهادت برادر بزرگوارشان امام حسین (علیه السّلام). این دو سبط پیامبر(صلی‌الله ‌علیه‌وآله)با قعود و قیام خود به اسلام خدمات زیادی کردند. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
. عرصه‌ی تبلور ارزش‌ها ✍پروین صادقی منش یکی از ثمرات در دفاع مقدس فرهنگ شهادت است؛ جوانان و رزمندگان اسلام در دفاع از کیان وآیینِ خود، با از خودگذشتی‌ها و ایثارگری‌های خود، آیین و مرامی را بنیان نهادند که ایثار و شهادت به عنوان فرهنگی ارزشی و ارزشی فرهنگی، همه جریان‌ها و مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار داد؛ و زمینه ساز فرهنگ مقدسّی شد که راه اتّصال به ملکوت را هموار کرد. از نتایج مهم دیگرِ این رویداد مهم، نقش آن در توسعه سیاسی بود؛ به سبب آن‌که، ضرورت اجتناب ناپذیر هر توسعه‌ای، عبور از بحران‌ها است و جنگ، با شرایط دشوارش، یکی از بحران هایی بود که نظام ما با عبورِ دشوار از آن، زمینه توسعه همه گیر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را فراهم آورد. دفاع مقدس روح اسلام انقلابی را زنده کرد و با حرکتی انقلابی، اسلام انقلابی و اصیل تحقق یافت. رهبر معظم انقلاب دفاع مقدس را برهه‌ای مهم و برجسته از تاریخ ایران خواندند و افزودند: "اگر جوانب مختلف و معنادار آن مقطع اساسی و عوامل پیروزی ملت در جنگ تحمیلی به نسل‌های پی در پی جوان شناسانده شود، کارهای بزرگ کشور به پیش خواهد رفت که در این زمینه خیلی کار شده اما برای تبیین ظرافت‌ها و جزئیات حیرت‌آور دفاع مقدس، کارها باید صد برابرشود." بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت(۲۹/شهریور/۱۴۰۲)." 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«رد پای یهود، در شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)» ✍مخدره چمن‌خواه یهودیان در کتاب‌های خود خوانده
«رد پای یهود، در شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)» ✍مخدره چمن‌خواه دفاع از حضرت علی(علیه‌السلام) در ماجرای هجوم به خانه او، سخنرانی در جمع زنان(مهاجر وانصار) که به عیادتش آمدند و وصیت کردن برای انجام مراسم پس از مرگش به صورت مخفیانه و پنهانی. بسیاری از گفتارها و رفتارهای فاطمه پس از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نوعی واکنش سیاسی و اعتراض به غصب خلافت از سوی ابوبکر و طرفداران دستگاه خلافت او بود. بر همین اساس اتفاقات هولناکی هم‌چون کوبیدن درب خانه امیرالمؤمنین به پهلوی مبارک حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)، به شهادت رساندن محسن شش‌ماهه، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر بدست مغیره رخ داد. مغیرة بن شعبه یهودی نیز، یکی از عوامل حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و از مهاجمان اصلی به خانه وحی بود. اخنس پدر مغیره از مشرکین بود که در روز فتح مکه به ظاهر مسلمان شد. برادر او ابوالحکم در جنگ احد به دست امام علی علیه‌السلام کشته شد و او همواره کینه امام علی(علیه‌السلام) را در دل داشت. بنابراین قاتلان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، همان منافقان و یهودی زادگان مسلمان‌نمای مدینه هستند. آری این‌ها، واقعیات تلخ تاریخ صدر اسلام است که یهودیان همان‌طور که در زادگاه آیین مسیح (علیه‌السلام)، تصمیم به سنگسار مریم (سلام‌الله‌علیها) گرفتند، اقدام به قتل مسیح (علیه‌السلام) کردند، ایشان را به پیامبر مفقودالاثر تاریخ بدل نمودند، در حواریون ایشان نفوذ کردند، پولس یهودی را به جانشینی ایشان نشاندند و توحید را به تثلیث بدل نمودند، بار دیگر برنامه شومشان را در زادگاه اسلام و در میان مسلمانان و اهل بیت پیامبر اسلام تکرار کردند. پایان @AFKAREHOWZAVI
درست وقتی که نزدیک ترین نزدیکان پیامبر اکرم در مدینه در اوج گرسنگی و ضعف هستند اسیری تقاضای غذا می‌کند و پدرم که بیشترین زخم‌‌ها را از دشمنان در جنگ‌‌ها خورده است و بار‌‌ها جان خود را زیر تیغ دشمن دیده است؛ هنوز صدای آن مرد اسیر آرام نگرفته، بیدرنگ قرص نان خود را که حاصل دسترنج خود و همسرش است؛ نه سهم او از زندگی مجاهدانه اش، به اسیر می‌بخشد. و مادرم که بار‌‌ها زخم‌هایی را که هم‌کیشان و قوم و قبیله همین اسیر ایجاد کرده‌‌اند از سر و روی پدرش پاک کرده و مرهم نهاده است؛ نانی را که با تن رنجور و شکم گرسنه پخته است بدون هیچ شکی و بی‌‌هیچ چشم داشتی به اسیر کافر می‌دهد. و سهم فضه که پیرو بی چون و چرای آنهاست و نان ما بچه‌‌‌‌ها که الگویمان مادر است، همه روی هم چیده می‌شود و پیشکش اسیری می‌شود که چند روز پیش با ما سرجنگ داشته است و امروز به امر خدای متعال باید نیازهای اولیه اش برآورده شود تا روزی که آزاد گردد. حالا علی بزرگ مردِ مجاهدِ اسلام مانده است با سفره ای خالی و زن و بچه ای گرسنه. سفره که خالی می‌شود دلهایشان لبریز از اخلاص و زبانهایشان به حمد و سپاس الهی گویا می‌شود. و حالا جرعه‌های آب نقش شب گذشته خود را اجرا می‌کنند و آرام آرام نوشیده می‌شوند تا گرسنگی را فرو نشانند؛ اما نمی‌توانند ضعف جسمی خانواده را جبران کنند. بعد از کمی استراحت در حالی که همه داشته‌های خود را در راه خدا داده‌‌اند و در خانه، مغازه و بانک هیچ اندوخته مالی و غیر مالی جز امید به خدا ندارند، به عبادت می‌ایستند، دست و پاهای‌شان از ضعف و دلهای‌شان از ترس روز قیامت می‌لرزد. امروز در تنها کشور شیعه جهان، مردمی که ادعای پیروی یا دوستیِ علی و فاطمه را دارند، در سایه امن نظام جمهوری اسلامی، روزی چند وعده انواع غذاهای لذیذ می‌خورند، شب بر بالین نرم می‌خوابند و در حالی که ذخیره خانه‌های‌شان، مغازه‌های‌شان و حساب‌های بانکی‌شان کفاف مدت‌‌ها خوراک معمولی یک خانواده را می‌دهد صبح برمی‌خیزند و به جای حمد و ثنای الهی به جان جمهوری اسلامی صد‌‌ها غر می‌زنند؛ بی‌آن که نقش انتخاب‌های نسنجیده و کارهای نکرده خود را در نظر بگیرند و در دلهایشان هیچ هراسی از فردای قیامت نیست؛ در حالی که مسلمانان گرسنه غزه را می‌بینند که گوشت به استخوانهای‌شان نمانده و از صدای انفجار هزاران بمب و موشک یهودیان بدنهایشان به رعشه افتاده است. عده ای سنگ علی و فاطمه را به سینه می‌زنند در حالی که شیعیان آواره لبنان را می‌بینند که کینه یهود همه دنیای آن‌‌ها را سوزانده است و توانایی برآورده کردن حداقل های زندگی را ندارند؛ اما اندک غمی از آوارگی شیعیان در چهره‌‌های‌شان نیست وخود را از همه شیعه‌تر می‌دانند در حالی که برای فردای زن و بچه خود میلیار‌‌ها تومان ذخیره کرده اند اما حاضر نیستند از زیور آلات همسران‌شان بگذرند تا نان شب کودکِ یتیمِ شهیدِ شیعه‌ای را فراهم کنند. همه ما آزموده خواهیم شد. برخی به جان، برخی به مال... وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ [بقره: 155] به يقين همه‌ي شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و كاهش در مال‌‌‌ها و جان‌‌‌ها و ميوه‌‌‌ها آزمايش مى‌كنيم؛ ‌ و بشارت ده به صابران. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
📚«دست های من کمند» ✍️به قلم طیبه فرید 🌱اینجا همه چیز به هم ربط دارد.از حرف های یکشنبه صبح خانم دال
. 📚دست‌های من کمند ✍طیبه فرید نزدیک افطار بود. با خودم دخترهای نه ساله مدرسه بالا شهر را مرور می کردم که همین اول راه محکوم بودند خیلی چیزها را نبینند و نشنوند. من نمی‌دانم شاید قصه مهمان محفل، آینده یکی از دخترهای دبستانی مدرسه بالا شهر باشد. شاید تقدیر دست‌شان را بگیرد و برساندشان به ساحل امن نجات. خدا کار خودش را می کند اما من باید نسبتم را با حججی پیدا کنم! با خواب مصنوعی آدم های آن طرف گودال. من که توی ایمان آوردنم نه ارعابی بوده و نه شکنجه ای. کل زخم های زندگی ام دو تا خراشی بوده که موقع پوست گرفتن بادمجان روی دستم افتاده که آن هم ربطی به ایمانم نداشت! کدام شب از درد فاصله ها و گودال عمیقی که چشم انتظارست سهم خاک خودم را توش بریزم خواب به چشمم نیامده بود؟ باید با خانم دال تماس می گرفتم و می گفتم دست های من برای پر کردن این فاصله های عمیق کمند! بیا با هم خاک بریزیم و این چاله را پرش کنیم... ـ الو.... سلام خانم دال. https://eitaa.com/tayebefarid @AFKAREHOWZAVI
. پرچم فتح قلّه یادت نرود! 1⃣ ✍اشرف پهلوانی هنوز بخش را کامل تحویل نگرفته بودم که همکارم به طرف کمد داروها دوید و شیشه لابتالول را برداشت و به سرعت سر تخت دو برد. هاج و واج نگاهش کردم. - چی شد؟ هنوز نرسیده، چه کارش کردی؟! لبخند کمرنگی زد و و جواب داد: «فشارش هفده‌س!». با ابروهای درهم رفته و لبخندی که بر لب‌هایم ماسیده بود رو کردم بهش. - زهرا دیگه مریض مورددار بهت نمیدما!! هر دو دستش را همراه با شانه‌هایش بالا آورد. - به من چه خب!؟ عوضش زود تعیین تکلیف میشه! بالابودن فشار لحظه تحویل شیفت، همان و هزار دور چرخیدن و این‌کار و آن‌کار کردن همان. یکی سرم می‌آورد؛ یکی داروی سولفاتش را (دارویی که برای جلوگیری از تشنج در مسمومیت‌های بارداری و فشارهای بالا داده می‌شود) آماده می‌کرد. یکی آزمایش‌های که دکتر مجدداً لیست کرده بود در سیستم می‌زد. دیگری رگ بیمار را که بمبه شده بود درمی‌آورد و یکی هم رگ مجدد می‌گرفت؛ یکی ... گونه‌های بیمار حسابی گُل انداخته بود. یک‌بار دوبار،... لابتالول (داروی مخصوص فشارخون بالا) به یک دفعه اثر نکرد؛ چندین بار دوزش را بالا بردیم تا بالاخره به فشار پانزده که رسید، دکتر هم از راه رسید! دست‌هایش را به هم چسباند و شوخی و جدّی خواهش کرد که «بچه‌ها خواهشاً دیگه کارش نداشته باشید. نمیخواد بازم فشارشو بگیرید. بذارید بخوابه.» همه چراغ‌های اتاق را خاموش کردم و فقط چراغی که بالای سر استیشن بود باقی گذاشتم و آن را هم با پرده‌سبزی که دور هر تخت تعبیه شده بود، حائل کردم تا آرام بخوابد. یکساعتی گذشت و همین استراحت بیمار و البته داروهای در جریان، فشار را به سیزده رساند و جان به لب رسیده ما را هم سرجایش نشاند. ساعت حدود یازده بود که یکی از بیماران، آرزوی مرا به زبان آورد: «میشه تلویزیون اتاق رو روشن کنین تا باهاش احیا بگیریم؟» به مادر چهل‌ساله‌ای که با آن همه داروهای شل کننده و گشادکننده عروق، نایی برایش نمانده بود اشاره کردم. - اگه خانم اسماعیلی اذیت نشن و اجازه بدن. سرش را تکانی داد و «خواهش می‌کنم» ضعیفی را از ته ته حلقش رونمایی کرد. راه افتادم به دنبال کنترل. خدا را شکر از این همه تلویزیونی که در هشت نُه اتاق بخش بود؛ حتی یک کنترل تلویزیون هم باقی نمانده بود! بالاخره یکی از بچه‌ها با لبخندی که تا بناگوشش باز بود و نشان از پیروزی داشت، با گوشی‌ای که برنامه کنترل ال جی داشت وارد اتاق شد و کلیدش را فشرد. در حرم بی‌بی جای سوزن انداختن نبود. یکدفعه دلم ضعف رفت که ای کاش جای یکی از سیاه‌پوشان نشسته روبروی ایوان آینه بودم که با عشق یک چشم به ضریح می‌اندازند و یک چشم به جوشن. آرزویم نصفه برآورده شد! مثل آن‌ها نشستم؛ اما یک چشمم به جوشن بود و یک چشمم به سرم بیمار و چشم دیگرم به تخت سه که صدای قلب جنینش قطع شده بود و باید وصلش می‌کردم و یک گوشم به تلفنی که زنگ می‌خورد و یک دستم به تست قندی که باید از بیمار تخت چهار می‌گرفتم و ...! بالاخره دو بیمار جدید که با هم آمدند، دیگر به اجبار همه‌ی دست و پا و چشم و گوش را از صوت و تصویر جوشن کَندم و مشغول پذیرش بیماران شدم. همزمان که سرنگ را آماده تزریق می‌کردم، پرونده را هم نگاه می‌کردم و همزمان «سبحانک» را هم زیر لب زمزمه می‌کردم. خلاصه اینکه نصف جوشن که ماند هیچ، سخنرانی استاد انصاریان را هم هیچ نشنیدم؛ بس که مشغول کار بودم. این از وضعیت اتاق مراقبت پیش از زایمان بود و آن طرف‌تر، اتاق‌های زایمان پر بود از صدای اووَ اووَی نوزادان باکلاسی که هم دنیوی کلاس داشتند، هم اخروی؛ هم در تاریخ لاکچری 1/1 به دنیا آمده بودند هم شبی آراسته به نام مولاعلی. لحظات به سرعت می‌گذشت و هر چه هم خواستم دلم را خوش کنم به بیماران بنده خدا که شاید دعایی در حقّم کرده باشند، دلم راضی نشد. دم‌دمای اذان صبح که زمان استراحت من شروع می‌شد، گوشه‌ای کز کردم و از فکر هیچ‌نکردن و خسران فراوان، کتاب «حجّت» را که سخنان آیةالله بهجت در مورد امام‌زمان است، در گوشی باز کردم و کورمال کورمال با چشم‌هایی که سویی برایش نمانده بود شروع کردم به خواندن: «عبارت «بعد ما مُلِئت ظلماً و جوراً» تهدید عجیبی است؛ زیرا می‌رساند که در آن زمان، در روی زمین، یک وجب هم عدل حاکم نیست!» دارد @AFKAREHOWZAVI