«قراردادهای خونین»٣
✍زهرا سبحانی
#بخش_دوم
در گیرودار توجیه درون خود و حرفهای بیسر و ته دادستان بود که «قراردادهای سازمان صهیونیست جهانی» از دهان او به گوش حاضران رسید. همهمهی دادگاه، او را خاموش کرد. یک لحظه یاد موساد افتاد که چطور او را بعد از هفده سال با هویت ساختگی نیکولاس در آرژاننین، پیدا کرده بود. میدانست آدرس خانهاش را میدانند...
اما سکوت دادگاه، یعنی اینکه او باید ادامه میداد و از محتوای قراردادهای بین هیتلر و سازمان بگوید. قراردادهای خونین که ارمغانش «تسلط بر جهان» بود و برایش میلیونها آدم با برچسب جنگ جهانی، قربانی کرده بودند؛ آدولف کچل، که دیگر برایشان عددی نبود.
هجوم این دانستهها،آدولف را سر چندراهی گذاشت که
نمیدانست از کجا شروع کند؛ از همان اول که
«سازمان صهیونیست جهانی یهودی» به این نتیجه رسیده بود با اخلاق بد یهودیهای ساکن اروپا، نمیتواند نقش خیرخواه را بازی کند و اول و آخر نقشههایش را نقش بر آب میکردند؛ یا از فلسطین که کتاب تحریف شده، از آن به عنوان سرزمین موعود یاد کرده بود.
در چشمهای آدولف تردید موج میزد.
شاید اگر از زد و بند سازمان با هیتلری که نمیخواست یهودیها در اروپا بمانند، شروع میکرد بهتر میبود؛ در سال1930 که خبری از جنگ نبود و رکود بدی یقهی آلمان را میفشرد، قرار مدار بر این شد که در ازای تأمین سوخت و مواد خام آلمان توسط سازمان، هیتلر متعهد میشد با اتوبوس و قطار، یهودیان اروپا را راهی فلسطین کند. به آن نشان که سازمان از همان سال، شروع به توسعهی بانک و چند کارخانه توسط سردمدارانش در فلسطین کرد. آدولف حتی به این فکر کرد که
پای تبلیغات جارچیها برای سرزمین موعود و انتشار فراخوانهای اتحاد با نازیها را هم وسط بکشد و از ضرب سکههایی بگوید که به یمن این نقشهی بیعیب و نقص، نشان نازیها یک طرفشان بود و نشان ستارهی داوودِ صهیونیستها در طرف دیگر!
آدولف میدانست که همهی اینها قرار بوده مخفی باشند؛
اما قدرت خدا، گاهی وقتها سازمان، زنجیر پاره میکرد و علنی، از نازیها حمایت میکرد. طوری که صدای رئیسجمهور چک را درآورد و به سردستهی سازمان توپید: «آقاجان! این چه وضعیست که راه انداختهاید در حالی که ما از جان و مالمان برای شکست نازیها خرج میکنیم تا اروپا تقویت شود، سازمان صهیونیستها به جای دفاع از اروپا، با کمکهای مالی و مادی، نیاز نازیها را تأمین میکند...»
یادش آمد که بعد از این تشر، تقریبا یکسال قبل از پایان جنگ جهانی دوم، قراردادی نوشتند که همین خود بدبخت نشستهاش در جایگاه اتهام، بعد از مهیا کردن اتوبوسها، میبایست یهودیها را از میان اسرای مسیحی در اردوگاهها، جدا میکرد و آنها را به سوی فلسطین روانه میکرد...
آدولف غرق باید و نباید چه بگوید و چه نگوید بود که باز هم بدون هماهنگی گفت: «نمایندهی صهیونیستها یعنی کاستنر مأمور بود، یهودیهای به درد بخور را جدا کند و آنها را سوار اتوبوس کند و بدردنخورها را هم به اردوگاه برگرداند»
آدولف نمیدانست چه چیز مهمی را افشا کرده که سروصدای دادگاه او را از افکارش بیرون آورد. کار از کار گذشته بود. این حرفها درگوشی بود که نباید جار زده میشد؛ تا به وقت نیاز برای توجیه افکار عموم، برای بعدهایی مثل این روزها بتوانند با علم کردن مظلومیت همان یهودیهای بدرد نخور، اشکها بریزند و راه رسیدن به اهدافشان را هموار کنند.
دادستان که از این افشاگری دیگر رنگ و رویی برایش نمانده بود، وسط دادگاه پرید و برای چندمین بار قصهی مظلومیت نخنما را از سر گرفت و گفت و گفت تا همهمهها خوابید.
شیرپاک خوردهای هم در میان حضار دادگاه، پیدا نشد که بایستد و فریاد بزند که با تمام این روضهها، برای جنایتهای در فلسطین چه جوابی دارید؟
چطور یهودیان مهاجر آواره و بیچاره، همگی با پول و اموالشان از آلمان آمده بودند این سر دنیا؟ و هنوز پایشان به فلسطین نرسیده حسابهای بانکیشان پر شده بود؟!
اما طبق معمول صدای عدالت خاموش ماند و حاضرین گاهی کلههایشان را برای مصیبتخوانی دادستان بالا و پایین کردند.
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«خانهی ملّی» ۴
✍زهرا سبحانی
#بخش_دوم
در این آشفتگی جهان، دربار بریتانیا اما، به کار دیگری مشغول بود.
چهار پنج ماهی از یتیم شدن فرزندان فرنانتس و سوفی نگذشته بود و مردم واقعیت جنگ را لمس کرده و نکرده، طرح «خانهی ملی یهود»، در مجلس انگلیس، پیشنهاد داده شد. طرح بوی استمرار جنگهای صلیبی را میداد، اما برای مردمِ درگیر جنگ و بیخبر از همهجا، مگر چه اهمیتی داشت؟!
حکومت عثمانی هنوز پابرجا بود و به ظاهر مقتدر، که در انگلستان، برای فلسطین و عراق و اردن و... زیر سلطهی عثمانیها نقشهها کشیدند. اسمش را هم گذاشتند «بحر تا نهر».
این طرح اگرچه با زد و بند مخفیکارها یا همان سازمان صهیونیسم پایش به مجلس بریتانیا باز شده بود ولی همین هم داستانی داشت به بلندی تلاشهای بیفرجام ناپلئون و سزارهای روسیه برای این سازمان و قدرتمند شدن انگلیس روباه.
صهیونیستها که بر آداب «تا پول و قدرت داری رفیقتم» از زمان حضرت موسی (علیه السلام) پایبند بودند، با قدرتمند شدن انگلیس و نفوذ در مجلس آن، روز به روز به محقق شدن نقشههایشان امیدوارتر شدند.
حق هم داشتند چون کم نبودند کسانی مثل «بالفور» نخستوزیر انگلیس، که مثل موم در چنگشان بودند.
«طرح خانهی ملی» در مجلس انگلیس بررسی شد و جاهایی که میدانستند خلاف وجدانهاست، برای دلخوشی افکار عموم فقط بر روی ورق، چکشکاری کردند. صهیونیستهای امیدوار هم بیکار ننشستند و پولهایشان را به اسم سرمایهگذاری ولی با هدف از بحر تا نهر، بُردند طرف حکومت عثمانی که آن روزها گرفتار بدبختی منیت شده بود و بیسروصدا در زمینهای فلسطین خرج کردند. تا به وقتش، «ما از همه برتریم» را چماق کنند و بر سر بومیان و صاحبان آن سرزمین بکوبند.
این زمینهچینیها
سه سال طول کشید و درست در سال 1917 که انگلیس پیشتاز جنگ جهانی اول بود و حکومت عثمانی در حال متلاشی شدن، بالفور برای اینکه جواب تلاشهایش، خشک و خالی نماند، باکلی سلام و احترام به بزرگان صهیونیسم اینطور گزارش داد:
«لرد روتشیلد گرامی!
بسیار خوشوقتم که از جانب دولت اعلیحضرت، اعلام همدلی ذیل با آرمانهای یهودیان صهیونیست را که به کابینه تقدیم و با آن موافقت شده ابلاغ نمایم.»
جهانیان هم این وسط همچنان سر خوانخواهی پیراهن فرانتس فردیناند، سرکار بودند و میجنگیدند.
انتشار «بیانیهی بالفور» یا همان طرح چکش کاری شدهی دلخوشکنک، ذهنهای بیدار را درگیر کرد که چرا کشوری مثل انگلستان با این همه فاصله، برای فلسطین باید و نباید تعیین کند؟ ولی پیشتازی در جنگ، انگلیسیها را آنقدر پُر رو کرده بود که با قلدری و زور، ذهنهای آگاه را خاموش کند و سیاست خود را در پیش گیرد و برای این منظور، جنگ جهانی اول تمام شده، نشده، «هربرت ساموئل» یهودی را به عنوان نمایندهی بریتانیا برای قیمومیت، به سوی فلسطین روانه کرد. این اولین بار بود که با وجود مخالفتهای مجلس انگلیس، یک یهودی در مجلس بریتانیا کارهای میشد؛
ولی مهم نبود چون در هر صورت این مخفیکارها بودند که تعیین تکلیف میکردند و در پیشانی هربرت، تحقق آرمانهایشان را دیده بودند.
قبل از اینکه هربرت پایش به فلسطین برسد یعنی در همان بحبوحهی جنگ، چندباری یهودیها به فلسطین، گروهی مهاجرت کرده بودند؛ اما جمعیتشان به اندازهای نبود که بتوان برای رویای هربرت ساموئل و مخفیکارها، سرش حساب باز کرد. رفتار بد مهاجران یهودی، از سوی دیگر، بومیان منطقه را حساس کرده بود و همین امر، کار ساموئل را بیشتر میکرد.
ساموئل از راه نرسیده و بیتوجه به دستهگلهای هم کیشانش و حتی بندهای نمایشی بیانیه بالفور، بلند بلند از یهودیها دفاع کرد و تا توانست به یهودیها اعتبار بخشید. مواد خام مورد نیاز صنعت آنها را بدون حق گمرک وارد کرد و واردات اجناسی که صنعت اصلی بومیان بود را آزاد کرد. در کارخانهها و بانکها هم فقط یهودیها حق اشتغال داشتند. هر قاضی مسلمان و یا مسیحی که یک یهودی را مجازات میکرد به صبح نرسیده از کار، بیکار میشد.
یهودیهای یاغی که با ترور و شعارهای عربستیزی منطقه صلح زیتون را ناامن کرده بودند را آزاد کرد...
هربرت از انجام هیچ کدام از اینها به صورت آشکارا ابایی نداشت، حاکمی بود که اسبش میتاخت و هیچ کس جلودارش نبود. تا میتوانست با استفاده از اختیاراتش، برای رویای سازمان تلاش کرد.
در نهایت رویای خودش و مخفی کارها را با طرحی به اسم «حکومت مستقل یهودی»، به مجلس بریتانیا پیشنهاد داد. البته با ترفند تغییر ترکیب جمعیتی!
از آن به بعد بود که خیلیها مثل چرچیل، هربرت را «شاه ساموئل» خطاب میکردند.
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مجموعه روایت قراردادهای خونین
✍زهرا سبحانی
1⃣«عملهها فریاد نمیزنند»
#بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2566
#بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2567
#بخش_آخر
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2568
2⃣«تاجر مرگ»
#بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2543
#بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2544
#بخش_آخر
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2545
3⃣ «قراردادهای خونین»
#بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2580
#بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2582
#بخش_آخر
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2583
4⃣«خانهی ملّی»
#بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2588
#بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2589
#بخش_آخر
https://eitaa.com/afkarehowzavi/2590
#اسرائیل #آمریکا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🔖آغاز راه مکتب سلیمانی
آمنه عسکری منفرد
#بخش_دوم
امروز استکبار جهانی که بعد از ۷۵ سال جرم و جنایت و نسلکشی در فلسطین اشغالی، با حملهی کوبندهی طوفان الاقصی، دچار شکست غیر قابلترمیم گشت و با گذشت حدود سه ماه از حملات و جنایات دهشتناک و بیسابقه در غزه، پیام مقاومت و اقتدار اسلام را دریافتکرد و با شکست هیمنهی پوشالیاش در چشم جهانیان، جز «هیچ» نصیبی نداشت، از گسترش مکتب سلیمانی در دنیا به هراس افتاده. بعد از ترور شخصیتها و فرماندهانِ بدونِ مرزِ مقاومت دنیای اسلام، همچون «شهید سید رضی موسوی» و «شهید العاروری» در روزهای منتهی به سالروز شهادت شهید سلیمانی، این بار حتی به زنان و کودکان زائر عاشق مکتب شهید که برای عرض ارادت و تجدید پیمان با آرمانهای نظام و امامین انقلاب، گرد مزار شهید جمع شدهبودند، نیز رحم نکرد و بار دیگر عمق حقد و کینهی خود از راه و مکتب شهید سلیمانی را اینگونه نشان داد. اما بار دیگر دشمن پلید دچار خطای محاسباتی شده که نفهمید، این جملهی سردار که فرمود: «ما ملت امام حسینیم.» تنها یک شعار نیست، این پیامی راهبردی است که از طرف فرماندهی شجاع مقاومت در دنیای اسلام ، به همهی آزادگان جهان صادر شد تا همه بدانند که تنها راه فلاح و رستگاری از «مسیر حسین»(علیه السلام) میگذرد. «مسیر حسین» یعنی خطِ مشیِ ملت مقاوم و مقتدر جمهوری اسلامی ایران، که در تمامی سالهای پس از انقلاب و جنگ تحمیلی، با خون خود اعلام کردند «هیهات مِنَالذِلَّه» و امروز همین پیام از گلوی زن و مرد و کودک مقاوم فلسطینی به گوش همهی آزادگان جهان رسیده و رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکای جنایتکار را به زانو درآورده و فریاد حقطلبی و آزادیخواهی را در تمام دنیا به صدا درآورده است.
امروز مکتب سلیمانی که همچون انقلاب اسلامی «زنده و زاینده» است، در تمام دنیای اسلامی جریان و سیلان یافته و رویشهای معجزهآفرینی را نتیجه داده است که خشم و غضب دشمنان کینهتوز را شعلهور ساخته. اما دشمن بداند با این اعمال وقیحانه هرگز نمیتواند خدشهای بر اعتقادات و آرمانهایِ انقلابی مردمِ بااراده، فهیم و بصیر ایران اسلامی وارد کند، چرا که که این مهم، ریشه در «اقتدار و حقانیت» انقلاب اسلامی ایران، در برابر توطئههای استکبار جهانی دارد. امروز سردمداران کفر و استکبار بدانند؛ ملت شهیدپرور ایران اسلامی یدِ واحدهی امت اسلام هستند و برای دفاع از حرم انقلاب اسلامی و آرمانهای امامین انقلاب و ساحت مقدس مرجعیت اسلام و انقلاب تا پای جان ایستادهاند، چراکه خود را وارثان خون شهدا میدانند و اینک پیام ملت شهیدپرور ایران اسلامی به دنیای استکبار، همان پیام امام روحالله است که فرمود:
«خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز بگذار و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»
(صحیفهی امام خمینی، ج۲۱، ص۹۳).
#مکتب_سلیمانی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
او کیست❓❓❓
✍زینب نجیب
#بخش_دوم
6⃣ هنر مدیریت اقتصادی و مهندسی اجتماعی و روش هوشمند در تجارت را از برادرزادههای باتدبیرش اقتباس کرده بود و مردمخواهی را از عمویش به یاد داشت و همین سبب شد که نزد ایشان آموزش ببیند و همواره در مسائل گوناگون از او مشورت گیرد. از جمله در ازدواج با شخصی که بعدها یکی از بزرگترین رهبران جامعه خود شد و داعیهی جهانی پیدا کرد.
7⃣این بانو، دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، امّا به جای کار ظالمانه رایج ـ که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرونی رایج زرداران بود ـ سرمایهاش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گرهگشایی و مردمنوازی به کار میانداخت. از این راه سودمند، هم بر ثروت خود میافزود و هم به اقتصاد جامعه خون سالم تزریق میکرد. با کارآفرینی، گروهی را در شبکه تجاری خود به کار میگرفت که اینچنین نیازهای مردم به وسایل زندگی را برطرف سازد و مطلوبتر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ دهد. اگر شرایط رباخواری آن روز را بنگریم و بدانیم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته بود، بیشتر به عظمت این انسان خوشفکر پیمیبریم.
8⃣ایشان کارگزارانش را از میان انسانهای سالم استخدام میکرد و خود از دفتر کارش این شبکهی تجاری را با سرانگشت تدبیر و قدرت به حرکت میآورد و به کار اقتصادیاش سامان میبخشید.
با دقت در انتخاب فرصت، نوع کالا و مقدار آن را تعیین میکرد. حرکت، بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان، به گونهای برنامهریزی مینمود که شگفتیها را برمیانگیخت و کاروان بزرگ تجارتیاش هماره در راه بود و سود فراوانی باخود به همراه میآورد.
9⃣ اگر با شرایط جهان آشنا باشیم و محرومیت کامل زن از حقوق انسانیاش را به یاد بیاوریم، آنگاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاکمنش را میستاییم و درمییابیم که او خردمندترین و کارآمدترین مدیران روزگارش بود.
این عوامل، دخت خردمند را با جامعهی روزگارش متفاوت ساخت و او را انسانی وارسته تربیت کرد؛ به گونهای که هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به خداجویی و بشردوستی آراسته شد و هماره در اندیشهی جامعه و جهانی نو میزیست.
0⃣1⃣ این بانوی بزرگوار، بانویِ بانوان جامعه خود نامیده شد و چنان نیکبخت و اهل بالندگی بود که حتی پس از وفاتش، خواص جامعه در وصف او شعرها سرودند. از سوی دیگر او را صدیق مینامیدند زیر راستگفتار و راستعقیده بود و در مجموع، آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار و رفتار او پدیدار میگشت. ایشان از انفاقکنندهترین افراد در زمان خود شناخته شد و این باعث شد تا بسیاری از زنان دیگر به تأسی از او در آن زمان و چه در زمانهای بعد، این فرهنگ انفاق را الگو گرفته و گسترش دهند.
🍃ادامه دارد...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تبعیض تنشزا
✍محدثه زندی
#بخش_دوم
ملتهای جهان چگونه به سازمان مللی اعتماد کنند که دبیرکلش بیشرمانه در مقابل چشم دوربینها اعتراف کرد که در قبال گرفتن مثلا کمک مالی از عربستان در برابر جنایات سعودیها در یمن سکوت کرده است؟ و این اولین و آخرین برخورد دوگانه سازمان ملل نبوده و نیست.
سازمان ملل با کوتاهی در انجام وظایف خود و عدم رعایت اصل برابری انسانها و ملتها در برابر قانون، خود بزرگترین عامل جسارتیافتن قلدرهای جهان است و این تبعیض در اعمال قوانین باعث بیثباتی در منطقه غرب آسیا و جهان است. که اگر او به وظایف خود عمل کرده و زورگویان ضدبشر جهان را مهار میکرد شاید نیاز به اقدام مستقیم خود کشورها از جمله ایران نمیبود.
بعد از عملیات طوفان الاقصی و وعده صادق، ناکارآمدی سازمان ملل و شورای امنیت، که نمایندهی نظم کنونی جهاناند، برای ایجاد برابری و صلح پایدار در جهان به وضوح برای تمام جهانیان روشن شد.وقت آن است که جهانیان از این سازمان ناکارآمد مطالبه کرده و از او بخواهند رفتارش را در جهت برابری انسانها و ملتها تغییر دهد و با شجاعت در مقابل زورگویان عالم که خطری برای صلح و امنیت جهان هستند، بایستد و بیش از این آبروی خود را فدای قدرتهای در حال اضمحلالی مثل صهیونیست و آمریکای جنایکار نکند و اگر همچنان به این رویکرد خود ادامه دهد باید مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده بگیرد.
#پایان
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد...
✍زينب نجیب
#بخش_دوم
آنها معتقدند که بهکارگیری قدرت و اتکاء به آن در #طرح_نور سادهترین راه است که در آن هیچ خلاقیتی وجود ندارد و تنها معضل را پیچیدهتر کرده و هزینهای مضاعف بر دوش نظام میگذارد. بیقاعده بودن، برجستهترین ویژگی آن شمرده میشود و اجرای آن، بهصورت جدی، طرحهای فرهنگی دیگر را تحت شعاع خود قرار میدهد.
نگارنده بهعنوان یک فعال فرهنگی که خود به شیوهی گشتارشادی اولویت نمیدهد و بارها و بارها پیشنهاد حضور میدانی به خود را قاطعانه رد کرده و وقت و هزینهها را صرف تبیین نوجوانان و جوانان و نوشتن یادداشت در فضای رسانهای نموده است، چند سوأل جدی دارد:
۱). آیا فعالیت فراجا در بستر اختیارات و وظایف خود، جای فعالیت فرهنگی دوستان عرصهی فرهنگ را تنگ کرده است؟
۲). آیا امکان دارد که دوستان فرهنگی از طرحهای فرهنگی خود پرده بردارند و روشن و واضح بفرمایند "طرح نور" دقیقا کدام نقاط از این طرحهای فرهنگی را مختل کرده است؟
۳). آیا حالا که فراجا به وظیفه قانونیاش عمل کرده و هم به درخواست مردم متدین احترام گذاشته و پلیس در این طرح، رو به سوی رفتارهای ایجابی آورده و اذعان دارد که حدالمقدور از رفتارهای سلبی اجتناب میکند، شایسته است که با هر چماقی او را بکوبیم؟
۴). آیا نباید از ۲۵ دستگاه مسئول دیگر، در امر حوزه عفاف و حجاب پرسید که تا به امروز برای ترویج عفاف و حجاب چه کاری انجام داده و تا چه اندازه پلیس را در انجام مأموریتش یاری کردهاند؟
۵).جنس سؤال بعدی کمی با دیگر سوألها متفاوت است. در این مدت در حق فراجا اجحاف شد. در تحلیلها و نقدها به پلیس ادبیات بهگونهای بود که گویا او بدون سلسله مراتب اقدام کرده است. این در حالیست که فراجا زیر نظر وزارت کشور و ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت میکند. بنابراین نمیتوان به همین راحتی برچسب بیقاعده بودن بدان چسباند. پس چطور به این صراحت انگشت اتهام به سمتش نشانه میرود؟
باز هم تأکید دارم که هر کس باید به وظیفهی خود عمل کند.
اگر من به عنوان یک همسر، مادر، معلم، مربی، شهروند و... به وظیفهی خود عمل کنم و هر فرد و سازمان و نهاد دیگر، هر کدام در حیطهی عملیاتی خویش، مسئولیت خود را در این حیطه بپذیرند، قطع به یقین پلیس، فقط، درگیر با همان تعداد هنجارشکنی خواهد شد که اگر سالها هم وقت صرف آنها کنیم، تنها یک جمله میگوید و آن این است:"پوشش خودم به خودم ربط دارد."
و البته آن تعداد افرادی که از سوی سرویسهای بیگانه مأمور به هنجارشکنی هستند. مابقی در جریان اصلاح فرهنگ جامعه خود به خود مسیر صلاح را پیش خواهند گرفت.
در آخر باید بگویم
گشت ارشاد و طرحهایی از این دست باید تنها قدمی در کنار قدمهای دیگر باشند. نه یکهتاز میدان.
اما متأسفانه در غیبت اقدامهای دیگر، این قدمها، بسیار بزرگ به نظر میرسد و تفاسیر نادرست را به بار میآورد.
البته فراموش نکنیم که این طرح نیز تا آنجا کارآمد خواهد بود که اشتباهات انسانی آن به حداقل خود برسد و انشاءالله مأموران اجرایی آموزشهای لازم را دیده باشند.
#پایان🍃
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🍃پیشنهاد مطالعه
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد
✍زينب نجیب
🔗لینک #بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3188
🔗لینک #بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3189
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖 تکلیفمحوری، راهحل معضل بیحجابی
✍آمنه عسکری منفرد
#بخش_دوم
این بار نیز در صورت بیتفاوتی، عدم تشخیص و عکسالعمل آگاهانه و به موقع از جانب آحاد مردم و مسئولین و دوری از اتحاد و انسجام ملی، عدم رعایت تقوای اجتماعی به معنای عدم تکلیف محوری به شکلی که شرح شد، عدم تبعیت از رهنمودهای رهبر انقلاب و غفلت و کوتاهی آحاد مردم، تبعات جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت. حضرت علی علیه السلام فرمود: کسی که به هنگام یاری ولیّ و رهبر خود بخوابد، با لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد! »(عيون الحكم و المواعظ (لليثی)، ص۴۴۱)
پیشنهاد نگارنده این است که در شرایط فعلی مسائلی مانند بیحجابی یا معضلات ناشی از ولنگاری فضای مجازی که اثر مستقیم بر ترویج فرهنگ ترک حجاب دارد، حتی در معضلات اجتماعی و فرهنگی عمیقتر، در مرحلهی اول باید با تیمی از نخبگان و کارآمدان امر و بر طبق رهنمودهای کلی رهبر فرزانه انقلاب و سیاستهای نظام، امر مفروض کارشناسی شود؛ سپس ضریب خطای احتمالی و آثار مثبت و منفی طرحهای پیشنهادی بررسی شده و در نهایت طرحی واحد، همه جانبه و شفاف ارائه شود. لازم است سیاستهای مربوط به پیشگیری، مقابله و یا رفع خطرات احتمالی حاصل از اجرای طرح، تحت عنوان سیاست واحد، همه جانبه و کارشناسی شده، از طرف دولت و یا ارگان مسئول اعلام شود. همچنین باید پیامدهای احتمالی حاصل از انجام فعل و یا ترک آن به درستی برای همگان تبیین شود. در این صورت همهی آحاد ملت با آگاهی، اراده، اتحاد و انسجام ملی و استفاده از توان جمعی برای رفع معضل به میدان میآیند و بدین ترتیب بسیاری از این مسائل طبق قانون همافزایی با بهرهگیری از تقوای اجتماعی در جامعهی اسلامی و تکلیف مداری حول محور واحد از جانب مردم و مسئولین قابل حل خواهد بود تا دیگر شاهد شکست طرحهایی چون طرح امربه معروف از طریق حجاببان و یا تذکر دلسوزانه و مسئولانه مردم در معابر نباشیم.
🍃پایان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
پیش به سوی دولتاسلامی
✍محدثه زندی
#بخش_دوم
روابط خارجی
رئیسی جهان را با دید اسلامی مینگریست. برای او جهان، دهکده جهانی به رهبری کدخدا نبود. جهان برای او صفبندی حق و باطل، مستضعف و مظلوم در مقابل طاغوت بود. او روابط ایران با جهان را بر اساس نفی طاغوت پیش برد. او با کشورهای اسلامی دوست و رفیق بود و با کشورهای دیگر اگر خوی استکباری و استعماری نداشتند همکاری خوبی بر پایه برابری و منافع کشور و ملت داشت. اما هرگز به کشورهای مستکبر باج نداد و با آنها مقتدرانه برخورد میکرد، وزیرخارجه شهید او نیز چه همراه خوبی در این مسیر بود. عملکرد او در سطح جهان، ارزشهای ایران اسلامی را با افتخار در تریبونهای جهانی فریاد زدن، دفاع او از قرآن در سازمان بینالملل، اقتدارش در مقابل خودکدخداپنداران جهان، حمایتش از جبهه مقاومت و کلا مشی بین المللی او، موج استکبارستیزی که در انقلاب آغاز شده بود و بعد شهادت حاج قاسم جلوه تازه گرفته بود را سرعت بخشید و از منطقه به جهان سرایت داد.
امیدآفرینی
رئیسی یک الگو برای مسئولان بود. در روزگاری که دیگر مردم امید نداشتند که مسئولانی شبیه مسئولان خالص اول انقلاب را درک کنند، رئیسی شهید نشان داد که هنوز هم هستند مردان انقلابی، هنوز هم هستند کسانی که میتوانند مسئول باشند اما حیات شهدایی داشته باشند و همین باعث امید در مردم ایران بود. ایجاد امید در دل مومنان و ایرانیان و ایراندوستان از مهمترین خصوصیات این شهید بود؛ و این غیر از تمام دستاورهای این دولت در حوزههای مختلف اقتصادی و علمی و سیاست خارجه و... است،که هر کدام وزنه سنگینی در ایجاد امید است.
این فقط برخی از خصوصیات ایشان است که او را فردی تمدنساز میسازد. گرچه او به تنهایی نمیتوانست دولت اسلامی بسازد اما حضور او و مشی تحولخواهانهاش به اطرافیان سرایتکرده و آنها را برای رسیدن به دولتاسلامی رشد میداد و تربیت میکرد. او در مدت کوتاه سه ساله خدمتش، الگویی از مسئول طراز انقلاباسلامی را پیشروی مردم و مسئولین گذاشت که فراموششدنی نیست. همانطورکه مردم شهید بهشتی و رجایی را معیار سنجش مسئولین میدانستند، ایشان را هم معیار قرار خواهندداد و رئیسی چون هم مسئول و هم شهید متعلق به امروز است نه متعلق به اوایل انقلاب، شاخص بروزی برای مردم در انتخاب مسئولان است. خوب است مدعیان مسئولیتپذیری در ایران بدانند که از این به بعد مردم با عینک شهید رئیسی آنها را رصدمیکنند. شهید را با عینک تمدنسازی و دولتاسلامیسازی باید شناخت و راهش را با استقامت ادامه داد تا خداوند در این مصیبت اجری شایسته به ما عطا کند. انشاءالله در سایه هوشیاری مردم و الگوگیری مسئولین از ایشان این حادثه به ایجاد دولتاسلامی منجر شده و قدم دیگری تا ایجاد جامعه اسلامی و سپس تمدن اسلامی برداشته شود.
🍃پایان
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
کار خودمان بود!
✍س.م.ب
#بخش_دوم
از همان لحظه که، خبر شهادت رئیس جمهور کشورمان، آقای دکتر رئیسی و هیئت همراهشان را شنیدند از ترس این که نکند بیش از پیش محبوبیتشان در قلبها شعلهور شود، باز شروع کردند به اراجیف بافی؛ راست و دروغ را در هم آمیختند و به خورد اذهان مردم دادند. در نتیجه باز رسیدند به آن جمله ی تکراری ... که "کار، کارخودشان است." دقیقا هر وقت کم میآورند،از این جمله استفاده میکنند. برای خودشان وجمعی از خدا بیخبر دیگر تحلیل میکنند.
اما،این بار به گمانم راست میگویند . شاید کار خودمان است. شاید این بار دروغهایشان راست درآمده! شاید این خودمان بودیم که این گونه با کفران نعمت سرنوشت خود را رقم زدیم. هر چه خوبی دیدیم اما، با بدی پاسخ دادیم.با طعنه ونیش وکنایه، دائم بهانهجویی کردیم. دلمان نخواست که خوبی هایشان را،صداقتشان ،اخلاصشان، کارآمدی شان وآن همه پیشرفت وترقی در مسائل مختلف را ،ببینیم. فقط نیمه خالی لیوان را میدیدیم. شاید توقع معجزات نبوی از او داشتیم. تابا عصای موسی به دل دریایی از مشکلات ما بزند وگره از کارمان بشکافد.
نمی دانم اما شاید تقدیر یا مصلحت یا هر چه که بود، خودمان با دست خودمان سرنوشت خود را اینگونه تغییر دادیم. همانطور که خداوند در قرآن حجت را بر ما تمام کرد .إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.*
این است عاقبت کفران نعمت. در حقیقت شهید جمهور؛نعمتی بود از جانب خداوند برای ملتما، که او را آنطور که باید نشناختیم و قدرش را ندانستیم، با بهانهجویی بهجای دادن راهکار، با غر زدن و...از کفمان بیرون رفت. او را که روزی خودمان با دستان خود انتخاب کرده بودیم تا شاید گره گشای مشکلاتمان باشد.صد حیف قدردان نبودیم. باز همان معدود آدم نماهای جاهل، دست از زبان بازی و باطلبافی دست بر نداشته وبیش از بیش درگل ولای شک وشبهه دست وپا می زنند اما مانند روز روشن است که اینان در خیال باطل خود جان خواهند داد.
هر چند درحقیقت از دست دادن افراد بزرگ و والا مقامی چون این شهیدان خدمت،که نه تنها خود را خادم مردم میدانستند، بلکه خادم اسلام و مسلمین میدانستند. مصیبتی عظیم وجبرانناپذیر برای ملت مسلمان ایران است اما گاهی این اتفاقات تلخ و ناگوار تلنگری بر پیکر جامعه است تا از خواب غفلت بیدار شویم و بیش از پیش هوشیارانه و با اقتدار با تکیه بر تکیه گاه محکمی چون ولی نعمتمان، رهبر عزیز وفرزانه، با دلی قرص و امیدوار به سوی اهداف والای اسلام قدم برداریم.ایشان نه تنها دلگرمی ملت ایران هستند،بلکه تکیه گاه محکمی برای تمامی ملل اسلامی و نور امیدی هستند تا ظهور منجی عالم بشریت، ان شاءالله ...
----------------------------------------------------
*خطبه ۲۵ نهج البلاغه.
*آیه ۷ سوره ی بقره.
*آیه ۱۱ سوره ی رعد.
🍃پایان
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI