eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
711 دنبال‌کننده
956 عکس
171 ویدیو
13 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «عاشورای امسال و هرسال..» ✍زهرا نجاتی شب عاشوراست و همان‌قدر که در خیمه‌های عاشورای سال 61 هجری، غوغا برپاست، امسال نیز مانند تمام این هزار و چهارصدسال، در دل عاشوراییان، شور و حالی عاشورایی برپاست.. همان‌طورکه قلب زینب بی تاب و تب است، قلب عاشوراییان نیز نگاهی به گهوار دارد، نگاهی به بی قراری رباب، نگاهی به دستهای اباعبدلله، نگاهی به لشگرذاکرین و نمازخوانان امشب، درخیمه‌ها. اگر لرزقلب زینب از مصایبی است که عاشورای سال61، رخ می‌دهد، ترس عاشوراییان از این است که در رویارویی آخرالزمان لشگرکفر که مدتی است با تمام خیل سوار و پیاده‌شان آمده‌اند، با کل لشگر ایمان پشت سر امام زمان ونایبش، درکدام لشگر شمشیرخواهند زد! اگرچه هزار و چهارصد سال گذشته است اما هردل زنده و بیدار عاشورایی، به دنبال شناخت جایگاه حقیقی نه دلبخواهی خود در عاشورای حسین است! دل عاشورایی این روزها، اگردرزمان، عقب مانده‌است، تلاش می‌کند که درشناخت روزگار، امام، و وظیفه‌اش عقب نماند! اگر هزار وچهارصد سال پیش، نتوانسته برای احیای امر به معروف و نهی ازمنکر، قیام کند، اکنون با جان ومال و زبان و دانش و عمر و هرآنچه دارد، برای احیای آنچه امامش، درراه آن جان سپرد، به میدان می آید. زن و مردهم ندارد، زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان و کودک، هرکس مطابق آنچه می‌فهمد و می‌داند، با اقتدا به زینب‌کبری و ابالفضل‌العباس و حبیب و اکبر و اصغر و قاسم و عبدلله، نقشش را می‌شناسد و ایفا می‌کند. گاهی با امر به معروف، وقت وقتش با جهادتبیین، به موقع، با فرزندآوری و دریک کلام، همواره نه دوشادوش که پیشمرگ رهبر و امامشان، به میدان می آیند و ایفای نقش می‌کند! آری «کربلای تو همین‌جاست، همین امروز است، کوش کن با ولیعصر، معاصر باشی» برای کربلایی شدن، باید کربلایی اندیشید و هیچ‌وقت زمان کربلایی شدن، نخواهدگذشت... @AFKAREHOWZAVI
. و باز هم عاشورا... ✍زینب سید میرزایی و باز هم عاشورا فرارسید پله‌ای دیگر به سمت آسمان عشق. راهی دیگر از منزل حزن به محفل وصل. کوچه‌های بنی هاشم تاریخ برای به دنبال حیدر دویدن تا کربلای تاریخ امتداد دارد، تا عصر عاشورا که جهاد حسین ثانی عقیله بنی هاشم آغاز می‌شود. ما زینبیان با اقتدا بر حضرت ولایت برای شهادت آماده ایم.. روزی صاحبان ایمان‌های عاریتی در محضر علی علیه السلام اوراق شریف قرآن را بر نیزه کردند و روزی دیگر سر مظلوم ترین قران ناطق را بر نیزه بی وفایی نهادند و امروز، در عصر غیبت حضرت خورشید، قرآن را به آتش می‌کشند؛ خفاشان همواره به دنبال محو نورند و حذف خورشید. اما غافلند« از والشمس و الضحها والقمر اذا تلیها و النهار اذا جلیها» خورشید آمدنی است و ماه تابیدنی و روز ظهور رسیدنی است. @AFKAREHOWZAVI
. سادات من را ببخشند ✍فاطمه میری طایفه‌فرد نمی‌دانم این جمله از کجا آمد و یا چه کسی این را اولین بار گفت؟ شاید مداح وقتی داشته روضه عمو را می‌خوانده، سیمش وصل می‌شود و پرده‌ها کنار می‌رود. آن گوشه‌ی مجلس امام زمان(عج) را می‌بیند و از حال ایشان منقلب می‌شود. مداح هم نمی‌تواند راز دل بگوید چون شنیده‌است: هرکه را اسرار حق آموختند مهر کردن و دهانش دوختند. دهانش دوخته شد و با جمله سادات من را ببخشند عرض ارادت و شرمندگی‌اش را بیان کرده‌است. خودشان فرمودند در مجلسی که روضه عمو خوانده شود، می‌آیند. راستی امشب شهادت‌نامه عشاق امضا می‌شود. امام مهدی علیه السلام در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه عرضه می‌دارند: السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ سلام بر عباس (علیه السلام) فرزند امیرمومنان (علیه السلام) که جان خویش را در راه برادرش داد از دیروزش برای فردایش توشه برگرفت، در راه برادر جانبازی کرد و خود را فدایش کرد، از او حفاظت و خود را سپر بلایش کرد، برای او آب آورد، دست هایش قطع شد. خداوند قاتلانش یزید بن وقاد و حکیم بن طفیل طایی را لعنت کند. بحارالانوار، ج 45، ص 64 و ج 101 ص 269 @AFKAREHOWZAVI
سفارش امام باقر علیه السلام برای تسلیت گویی در روز عاشورا 👇 ⚫️ اَعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا وَاُجورَکُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ‌السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ ال محمّد علیهمُ‌السّلام مصباح المتهجد،صفحه772 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. و اما زینب...نجمه صالحی مصائب زینب سلام الله علیها از امروز شروع خواهد شد! از این لحظه پیام عاشورا و فرهنگ سبز حسینی در دستان زینب و زینب‌های زمانه قرار می‌گیرد تا تمام هویت زن در اسلام به تصویر کشیده شود! امان از لحظهٔ بی‌قراری زینب سلام الله علیها! زینب کبری بودن دل می‌خواهد، کسی جز او نمی‌تواند در هجوم طوفان غم بایستد و بگوید:«مارایت الا جمیلا» کسی جز او نمی‌تواند در سخت‌ترین رویداد، همچون حیدر، اسدالله الغالب علیه السلام محکم بایستد و با دشمنان این چنین با صلابت سخن بگوید! زینب کبری سلام الله علیها بود که کوه صبر در برابرش زانو زد. او بود که استوار ایستاد تا اسوهٔ زن تراز اسلامی شود. زن تراز اسلامی است که در مسیر تسلیم و رضای الهی گام برمی‌دارد و در سخت‌ترین مصیبت‌ها جز زیبایی نمی‌بیند. در مدرسهٔ زینبی، کسانی که معنای صبر و مقاومت را می‌فهمند، خدا را به آسانی و درستی می‌شناسند. «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»۲۲۷/شعرا @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الامام الحسين (عليه السلام) عِبرة وعَبرة ✍زهرا مهرجویی يك بار دیگر عاشورا از راه رسید و من دوباره تاریخ را ورق می‌زنم؛ تاریخی که پس از گذشت سال‌ها هرگز رنگ و بوی تکرار به خود نگرفته است. چه سری در شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و یارانش هست که هر بار داستان کربلا و حادثه عاشورا را مرور می‌کنیم درسی تازه می‌یابیم. و چه سخن به جایی است که "حسین عِبرة و عَبرة " حسین اشک است و درس . درسی که با اشک به ثبات می‌رسد و جاودانه می‌شود. امروز یک بار دیگر جمله ابومخنف در توصیف پیکار اباعبدالله را مرور می‌کردم: " مارأيت مكسورا قط أربط جءشا و لا أمضى جناناو لا اجرأ مقدما منه . والله مارأيت مثله ، قبله و لا بعده ". راستی حسین با این کمر شکسته از داغ عباس و آن جگر سوزان از داغ دل اکبر و با سوز شهادت شیرخواره در آن میدان رزم چه دیده که چنین با عزمی استوار و قلبی توانمند بی مهابا به قلب دشمن می‌تاخته است؟ تا جايى که ابو مخنف می‌گوید هرگز مانند حسین، چنین داغداری ندیده‌ام نه قبل از عاشورا و نه پس از آن؟؟! 🥀عظم‌الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین‌علیه‌السلام🥀 *تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۲ @AFKAREHOWZAVI
. منتظِرِ منتظَر ‌✍🏻زهرا کبیری پور در میان شهداء کربلا صحابه‌ای وجود دارد به نام انس بن حارث کاهلی که هر شنونده‌ای در میزان معرفت او درمانده می‌شود انس از اصحاب پیامبر(ص) بود، روزی از رسول خدا(ص) خبر وقایع سال ۶۱ هجری در کربلا را می‌شنود. پیامبر(ص) می‌فرماید: «إنَّ ابنی هذا -یَعنی الحُسین- یُقْتَل بِأرضٍ یقالُ لَها كَربلاء فَمَنْ شَهِدَ ذلك مِنْكُم فَلْیَنْصُرْهُ» فرزندم حسین روزی در سرزمینی به نام کربلا کشته خواهد شد هر کسی که او را درک کرد، یاریش کند. برای انس شنیدن همین جمله کافی بود تا خیلی زودتر از واقعه، بار و بنه خود را ببندد و خانه و زندگی خود را بار شتر کند و در بیابانی نزدیک به کربلا* ساکن شود. مدت‌ها هرکس از کنار او رد می‌شد سؤال می‌کرد: در این بیابان چه می‌کنی؟ مگر این بیابان چه دارد که تو را ماندگار کرده است؟! انس پاسخ می‌داد روایتی از پیامبر(ص) شنیدم که حسین فاطمه در این بیابان طلب یاری خواهد کرد، می‌ترسم واقعه اتفاق بیفتد و من به یاری او نرفته باشم. صلى الله علیک یا اباعبدالله * نزدیک کوفه یا کوفه ‌منبع: ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۱، ص۲۷۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج‌۱، ص۱۴۰. @AFKAREHOWZAVI
🏴 و آه حسین... ✍آمنه عسکری منفرد ◾️وچگونه است جدال عقل و عشق، آنجاکه عقل می‌گوید بمان وعشق می‌گوید برو... و حسین عاشقِ‌عشق است که فتح خون می‌کند، آنجا که حتی غنچه را هم به مسلخ برده‌اند تا نورِحق شعله‌ور نگردد وآسمان نظاره‌گر قربانی‌شدن خون خدا باشد و زمین شاهد این قربانی... آه حسین، و«آه» اسمِ اعظمِ حق است، آنجا که علمدار شرمندهٔ فرزند رباب، بی‌دست بر زمین افتاده وبر مشک التجا می‌کند، که آبرو بخرد عباس را، و آنگاه که ابالفضل ندا برآرد «یا أخا أدرک أخا».... و «سَلامٌ علی قَلبِ زینب الصَبور»...آنگاه که بوسه بر رگهای بریدهٔ حجت‌ِخدا می‌زند وتنها دستِ‌ولایت است که سکینهٔ این قلب است و اینک هفتادودو گل پرپر ، هفتادودو رأس مطهر ، هفتاد ودو پیکر بی‌سر و آه حسین... وعصر امروز، عقیله بنی‌هاشم مانده است که روایتگر این واقعه است و بارِ امانت بردوش، امامی تب‌دار، کاروانی از مُخَدراتِ اسیر، پریشان و داغدار، دخترکانی رنجور از داغِ پدر، برادر، عمو وگهوارهٔ بی‌اصغر... و «سَلامٌ عَلی خَدِّ التَّریب و سَلامٌ عَلی شَیبِ الخَضیب »... و آه حسین... @AFKAREHOWZAVI
. ✍طیبه روستا هر شب عاشورا دست‌ها به سوی آسمان بالا می‌رود و از لب‌ها؛ "مکن ای صبح طلوع" می‌جوشد. و هر صبحش خورشید از همان زاویه، شاید با چند درجه‌ی ریز اختلاف، از پشت همه کوه‌های عالم طلوع می‌کند. یزید و نوچه‌هایش هنوز هستند و کودکی روی دست‌های پدرش پر می‌کشد. حسین علیه‌السلام به مسلخ می رود و دختر علی سلام الله علیهما جز زیبایی چیزی نمی‌بیند. نوایی آسمانی قرآن می خوانَد. نیزه‌های کینه دشت‌های بلا را شخم می‌زنند و دنیا هنوز همان است که گفته بودند؛ کُلُّ یَومٍ عاشُوراءُ وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلا. و هنوز هم از زمین شخم خورده‌ی فلسطین کودک شیرخواره‌ای پرمی‌کشد تا در آغوش حسین(ع) آرام بگیرد. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✍فاطمه ابن‌علی انسان همیشه دنبال واقعی‌سازی الگوهای ذهنی ست. به خاطر همین روز ناخودآگاه در اطرافمان دنبال مشابه یاران (ع) می‌گردیم. انقلاب و مکتب خمینی خیلی از این الگوها پرورش داده اما یکی از این‌ها خیلی دُردانه است؛ جنس حسینی بودنش فرق می‌کند؛ انگار کالبدش را از خودش خالی کرده و از نو خودش را پر از حسین(ع) کرده است!چه کسی؟ ردیف اول فرماندهان در فیلم را ببینید! یکی هست که با نوای کاروان همراه شده و زندگی کرده؛ تا آن را می‌شنود، شانه‌هایش می‌لرزد و گونه‌اش غرق اشک می‌شود. همان که می‌گفت: ألا یا اهل العالم، من حسین را دوست دارم! بله خودمان! او خیلی وقت بود که به نوای کاروان لبیک گفته و به زمره عاشوراییان پیوسته بود. اما شهید زنده زمان، ذوالفقاری بود که باید میدان‌های زیادی را فتح می‌کرد. شوق کربلا بی‌تابش کرده و آن شانه‌ها، که ماموریتی عظیم روی آن سنگینی می‌کرد را به لرزه درآورده بود. آن ماموریت، پی‌ریزی و ساماندهی لشکر صاحب زمان(عج) بود که می‌خواست برای نبردی بی‌امان آماده شود. فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان، حشدالشعبی عراق، حزب‌الله لبنان،جهاد فلسطین. زیر سایه دولت مقاومت ایران جمع شد. نوای کاروان را به خروش آورد، خفتگان را بیدار کرد و خود با پیکر ارباً اربا راهی کربلا شد.می‌شنوی؟ نوای حاج صادق آهنگران هنوز در تاریخ طنین می‌اندازد و می‌گوید: بار بندید همرهان!حالا ما با داغ فرودگاه بغداد می‌سوزیم و شانه‌هایمان از باری که بر دوش ما گذاشته و رفته سنگینی می‌کند.او حسینی رفت و ما باید زینبی بمانیم. لبیک یا زینب... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «نماز و مصیبت» ✍زهرا نجاتی و سرانجام غروب عاشورا رسید و امشب برخلاف دیشب که حسین زینب جلو ایستاد، جسم صدچاک او، مقابل چشمان اهل حرم، عریان و قطعه قطعه، آرام گرفته. همان حسینی که به زینب گفته بود او را در نمازشبش، دعا کند. و من به این فکر می‌کنم که زینب در نمازش، باز بر «تقبل منا هذالقربان» ش، تاکید کرده؟ یا مردم را باز، دعا کرده؟ حسین فاطمه می‌دانست دشمن قصد دارد تاسوعا، را عاشورا بکند، اما به عشق اینکه کمی بیشتر نمازبخواند و قرآن تلاوت کند، احتمالا مهلت گرفت... و من فکر می‌کنم مادامی که نتوانیم مثل حسین فاطمه بگوییم؛«انی احب الصلوه، من نماز را دوست دارم.»، و البته عمل کنیم نه لذت حسین فاطمه را درک می‌کنیم نه حجم عبودیت زینب را در نمازمغرب و عشای شام عاشورایش و کسی چه می‌داند شاید عمق آنچه عاشورا برایش به پا شد! و بعید می‌دانم احدی از آنها که عزیزانشان را چاک چاک برزمین می‌دیدند و از امروز غروب به اسارت رفتند، نمازمغرب یا نماز مستحبشان را حتی بااندکی گلایه خوانده باشند... و تلخ است اما گمانم این است که بعض ما موقع برخورد با مصیبت، موقع مواجه با تلخی‌هایی اندک، خیلی راحت، نماز واجبمان را ترک می‌کنیم یا با سستی و کاهلی می‌خوانیم، یا می‌خوانیم اما دربندبندش، از خدا طلبکارانه می پرسیم:«چرا این کار را با من کردی؟ مگرمن بنده خوبی نبودم؟ پس این نمازهای من، به چه درد می‌خورد؟» و من بازغبطه می‌خورم به حال خوش تک تک دختران و زنان، در نمازشب امشبشان. و به حال خوش عبودیت زینب، وقتی تا توانست کمر راست کرد تا درنمازش حتی اندکی فروگذار نکرده باشد چون امامش به نمازعشق می‌ورزید... شایدلازم باشد تاملی دوباره در نمازهایمان داشته باشیم... @AFKAREHOWZAVI
. معجزه‌ی عاطفه‌ی الهی ✍ خالقی عصر عاشورا تمام شده است. اینک معجزات، بی‌سر بالای نیزه‌هاست. اما هنوز کفر و شرک نگران‌ است، بنابراین با قساوت تمام با اسب‌ها بر پیکرها می‌تازند؛ بلکه این آیات و معجزات را محو کند. دیگر دشمن سرمست از پیروزی ظاهری خود است. غافل از اینکه خداوند در آیه ۲۱ سوره مجادله وعده فرموده است که «لاغلبن اَنا و رسلی» این سنت قطعی است که من و فرستادگانم پیروز می‌شویم. حال که کشته‌های هامون، بی‌سر در دشت کربلا منتشر شده‌اند؛ باید اعجاز دیگری به رخ انکاریان توحید کشیده شود. اعجاز مردانه این بار جای خود را به درخشش عواطف زنانه می‌دهد تا دشمن را مبهوت کند. همان‌جاست که زینب وارد صحنه می‌شود و مدیریت کربلا را به عهده می‌گیرد و روشنگری می‌کند. از مسلمان‌نماهای جنایتکار می‌خواهد «که ما را از کنار قتلگاه حسین بگذرانید». دشمن شادمان و هلهله‌کنان در این فکر است که فرصت خوبی‌ست. شاید با این درخواست، قلب زینب از شدت دیدن صحنه‌های هولناک در فشار قرار گیرد و اینگونه به کشته‌های کربلا ملحق شود. اما زهی خیال باطل! چرا که قلب زینب با قوتی که از یقین حسین گرفته است؛ نه تنها مبهوت نمی‌شود بلکه شیاطین را به بهت می‌نشاند. زینب در اوج و شدت محبت به امام معصوم‌ش بود. او در حالی‌که از کنار قتلگاه می‌گذشت، پیکر مطهر برادر را خونین و تن بی‌سر می‌دید. اما به جای آن‌که جان دهد و قالب تهی کند؛ با عاطفه‌ی معجزه‌گون خود، جان لشکر دشمن را می‌گیرد. این عاطفهِ الهی همراه با منطقی بُرٌنده چنان قلوب این جمعیت وحشی را آب کرد که به گریه افتادند. اینک زینب معجزه‌ی شمشیر حسین را به عطوفت الهی تبدیل کرد تا جهاد تبیین و رسالت روشنگرانه‌ی خود را با این اعجاز و به زبان علی ادامه دهد.... @AFKAREHOWZAVI
. «بیدارشو» ✍طیبه فرید با صدای مبهمی به هوش آمد.تنش یکپارچه درد بود. با سوزش شدیدی چشم‌هایش را باز کرد، چند بار پلک‌هایش را به هم زد تا بتواند خوب ببیند. آسمان، آسمان همیشه نبود، آن‌قدر سنگین و شکننده که کم مانده بود خراب شود روی سر زمین. افتاده بود بین جسد قابیل‌های صد پشت غریبه! یادش نمی‌آمد کی از حال رفت. با خودش مرور کرد که بعد از شهادت اسلم رفت شانه امام را بوسید، امام بغلش کرد وحرف‌هایی زد که هیچکس جز خودشان دونفر نشنید. اذن جنگیدن خواست و امام رخصت داد. برای آخرین بار به چشم های خیس امام نگاه کرد و دستش را از دست‌هایش بیرون کشید و دلش را جاگذاشت توی آغوش او و بعد با آن صدای مردانه عربی شروع کرد رجز خوانی و تاخت سمت میدان. او صدای گرم و بغض‌آلود امام را از پشت سرش می‌شنید که می‌خواند:«فَمِنْهُم‌ مَن‌ْ قَضی‌ نَحْبَه‌ وَ مِنْهُم‌ْ مَن‌ْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلا» سربازهای کوفی با دیدنش حمله ور شدند،هر کسی با هر چه داشت! توی آن صدای چکاچک شمشیرها و هجوم بی امان نیزه‌هایی که توی تنش می نشست نفهمید چند جای بدنش چشمه خون جوشیده. سعی کرد تمام توانش را جمع کند اما حس کرد محکم به زمین چسبیده. قطره اشکی از کنار چشمش لغزید و بین ریش‌های سفید سرخ‌شده از خون گم شد. امام گفته بود سوید تو شهید می‌شوی! اما چرا نشده بود؟! زبان توی کامش عین یک تکه چوب خشک بود. دلش داشت می‌لرزید با نگاهش دنبال ردی از یک آشنا بود اما تا چشم کار می‌کرد همه چیز غریب بود. دوباره چشم انداخت سمت آسمان، به التهاب و بغض ابرها و تاریکی خورشیدی که مثل همیشه نبود! انگار در همین زمان کوتاهی که شهید نشده بود یکی از عناصر اصلی زمان و مکان کم شده بود. همهمه‌ای توی باد به گوشش خورد، گوش تیز کرد ببیند چه می‌گوید. اولش خیلی مبهم بود اما به حسین علیه‌السلام که رسید با وضوح می‌شنید. _شمر روی سینه حسین علیه‌السلام نشست، هنوز نفس می کشید، سرش را.... باصدای هلهله کوفی‌ها قلبش از جا کند شد، تمام توانش را متمرکز کرد؛ روی کنده شدن از زمین. بلند شد، از میان هفت پشت غریبه‌ها. خنجر کوچکی که گذاشته بود توی ساق چکمه‌اش را در آورد. با هر حرکتی از چشمه‌های توی تنش خون فوران می‌کرد. تمام قد ایستاد، به چشم هایش التماس کرد سیاهی نروند تا بتواند کوفی ها را ببیند. به دستش التماس کرد بی‌رمق نشود و خنجر را رها نکند، به پاهایش التماس کرد و گفت: چیزی نمانده به سعادت برسم شمارا به حسین قسم همراهی‌ام کنید.همه عناصر و اجزای بدنش دست به دست هم دادند تا او جاماندگی اش را جبران کند. سرباز کوفی که داشت بین کشته ها دنبال غنیمت می گشت با دیدن او که آن وسط ناگهان ایستاده بود ترسید و چند قدم به عقب رفت و فریاد زد:از سپاه حسین یکی زنده مانده... با صدای او دسته قابیلی‌ها به سمتش حمله ور شدند. چند دقیقه بعد همه چشمه های تنش از جوشش ایستاده بود. امام زد روی شانه‌اش. سوید جانم بیدار شو جانمانی... @AFKAREHOWZAVI
«انقلاب حسین فاطمه، صورتی نبود، سرخ بود، رنگ خون» ✍زهرا نجاتی امروز مشکل سرصورتی بودن و آبی بودن نیست. برسرخود اصل حجاب هم نیست. دعوا سر «بازی‌» ای است که دارندبه راه می اندازند. دعوا برسراصل اسلام است. برسرشبهه‌افکنی و تردیدهای شناختی ایجادکردن است. مهم نیست عضو انجمن حجتیه باشند یا از سر دشمنی یا نفهمی یا نشناختن دین. آنچه مهم است این است که شیاطین انسی و جنی،به هروسیله دارند تلاش می‌کنند که شناخت و درک ما را از دین یا واژگون کنند. این یکی از قطعات پازل آخرالزمان است. قرار است کار به جایی برسد که مسلمان‌های یک عمر منتظر مانده، چشم درچشم امامشان بدوزند و بگویند «تفسیرتو از اسلام، تفسیر شخصی است و ما پیش از این چنین تفسیری از اسلام نشنیده بودیم.» اگر می‌بینید مداحی که پای مداحی‌هایش همه، اشک ریخته‌ایم، حالا بااشک پای چشم، فردشرابخوار و زن بی‌حجاب را، پیش خدای اباعبدلله، عزیزترجلوه می‌دهد از کسی که توانسته پاک بماند، به این جهت است که عده‌ای خواسته‌اند تا شناخت مارا دین و خدا، تغییر دهند. و مردم وجوانان را درشناخت و دَرکِمان از خدای اباعبدلله دچار اشکال کنند. قرار است با استفاده از کلیدواژه‌های مقدس مثل«خدارا دوست دارد»، نوع نگرش ما را از درون تغییر دهندـ برای این کار در عملیات روانی از روش «القا» استفاده می‌کنند. با واژگان جبهه خودی، وارد می‌شوند و سپس از درون خیمه خودی، تیشه به ریشه اعتقادات می‌زنند. غافل از اینکه قرنهاست این بازیها ادامه دارد. غافل از اینکه حسین فاطمه، اگر موافق صورتی‌بازی‌هایی که اینها دوست دارند، به او ببندند، بود، اقل کاری که می‌توانست بکند، این بود که زن و بچه‌اش را باخود به مقتل بی بازگشت نبرد!!! اما حسین فاطمه نه اهل مماشات است نه اهل ترک امر به معروف و نهی ازمنکر و ازقضا نه اهل تبرئه شرابخوار. اتفاقا برخلاف تصور یا القای مهمان برنامه مهلا، حسین فاطمه حتی بانمازخوان هم اگر یزید، باشد، اساسا سرسازگاری ندارد! البته که زیرخیمه حسینی برای همه جا هست بدون شک، اما به شرط توبه، چه این که جناب «حر» نیز، چندروز پیش از عاشورا ادب را خرج کرد امادرشب عاشورا باحال توبه و ندامت، به خیمه راه یافت. و البته که رعایت ظاهرشایسته و حال اندوه، برای شرکت مجلس اباعبدلله، اول شرط ادب نزد اوست و الا همه ما کجا و محضراباعبدلله!!! @AFKAREHOWZAVI
. سیدالساجدین ✍فاطمه شکیب رخ سوز اشک هایتان از زخم ماندگار قیام عاشورا، دلدادگی امروز شیعیانتان را به ثمر نشاند و شرح صحیفه سینه انتان، سجادیه ای متبرک را برای عارفان الی الله به پهنه جهان باز نمود. به راستی که حب الحسین علیه السلام از قطرات باران چشمان شما بر دل ما جای گرفته است و سوختن آرام شما در مصائب عاشورا، میراث عاشورایی شیعه را چنان حصاری فولادین نگهبان شده است. شهادت مظلومانه سید الساجدین، علی بن الحسین علیه السلام بر محضر امام زمان عج الله تعالی و شیعیان حضرت تسلیت باد. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«رهبری و ایده‌ی مردم‌سالاری دینی، درسی برای تداوم انقلاب‌ها» ✍زینب نجیب شاید بارها شنیده باشیم که تاریخ تکرار می‌شود اما باور آن جز با مطالعه تاریخ و تأمل بر انتخاب‌ها ایجاد نخواهد شد. در این ایام، آن طرف کره خاکی البته چیزی حدود ۱۰۰ سال پیش، وقایعی با مضمون مبارزه‌ میان حق و باطل به‌گونه‌ای وقوع یافته که قابل تأمل و تعمق است. کشمکش‌هایی که هر یک شاید برای ملت‌ها نویدبخش روزهای آزادی و آرامش بود اما پس از چندی صورت زشت و کریه خود را که برآمده از خودخواهی‌ها و قدرت‌طلبی‌ها بود؛ نمایان کرد. این روزها برای مردم فرانسه یادآور پیروزی انقلابی‌ست که همچون دیگر انقلاب‌ها تنها چند صباحی مهمان آنها‌ بود. روزهایی که در 1830م؛ پیروزی قیام ضدسلطنتی ملت فرانسه برضد "شارْلْ دهم" پادشاه فرانسه رقم خورد. شارل دهم در سال 1824م پس از لویى هجدهم، پادشاه فرانسه شد و کوشید تا حکومت مطلقه سلطنتی را باز گرداند. او به سیاست‌های ارتجاعی بسیار دلبسته بود. همین سبک و سیاق او در اداره کشور سبب نارضایتی مردم و نمایندگان آنها در مجلس شد و در نهایت او در تاریخ 26 ژوئیه 1830 م. بر خلاف منشور 1814 که توسط لویی هجدهم وضع شده بود فرامینی صادر کرد که مستبدانه خوانده شد در نتیجه انقلاب کوتاه آغاز شد و جمهوری خواهان اعم از کارگران ، دانشجویان و طبقه روشنفکر پاریس قیام کردند. در پی این انقلاب که سه روز به طول انجامید شارل در روز دوم اگوست سال 1830 م. به بریتانیا گریخت و سلطنت را به پسرش واگذار کرد. حال که قبل‌تر در سال ۱۷۸۹ م، در پی رنسانس و البته عوامل بسیاری از جمله انقلاب صنعتی، انقلاب کبیر فرانسه به وقوع پیوسته بود. یک انقلاب کامل و همه‌جانبه و با حضور مردم؛ امّا بقای این انقلاب به پانزده سال هم نرسید. انقلاب فرانسه تحول ایدئولوژیک مهمی در درون صاحبان قدرت و ثروت به وجود نیاورد، بلکه تنها یک تغییر از نظام سلطنتی به جمهوری در این کشور انجام شد که با بازگشت دیکتاتوری ناپلئون که در قالب جمهوری به قدرت رسیده بود، به‌مراتب بدتر از دیکتاتوری زمان لویی شانزدهم، ارزیابی می‌شود. اگرچه انقلاب فرانسه به نام آزادی، برابری و اخوت پیش رفت، اما در حقیقت این شعارها تنها دستاویز گروه‌های رادیکالی بود که همه‌ی آن‌ها زیر تیغ گیوتین رفتند. بسیاری معتقدند این انقلاب تحت تأثیر اندیشمندانی همچون روسو، ولتر و..شکل گرفت و چون ژان ژاک روسو، که معروف به ایدئولوگ انقلاب فرانسه است، در سال ۱۷۸۹ درگذشت، در نتیجه، تئوری‌پردازی‌ای که می‌بایست صورت می‌گرفت، از بین رفت.  این روند تا سال ۱۸۳۵ که در غرب پیش رفت. به طوری که تا زمان بناپارت سوم نابسامانی وجود داشت. در این سال بود که نهایتاً یک قانون اساسی (شاید برای بیستمین‌بار) نوشته شد که طبق آن، جمهوری با همان سازوکار موجود در سایر کشورهای اروپایی برقرار باشد. در نتیجه، تنها شکل حکومت تغییر کرد. منتها اساس کشور همان سکولاریسم و تفکیک قوا و رجوع به احزاب (به‌عنوان صاحبان قدرت) بود. بنابراین هیچ‌گاه حقی به مردم داده نشد. در واقع مردم فرانسه نتوانستند با انقلاب خود تغییر جدی در حاکمیت ایجاد کنند. همان دیکتاتوری صاحبان قدرت و ثروت باقی ماند. در واقع اگر روزی اشراف به‌دلیل روابط خانوادگی با پادشاهان، بر کشور حکومت می‌کردند، امروز صاحبان قدرت (آن‌هم در یک طبقه‌ی محدود) در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی حکمرانی می‌کنند. مردم همچنان رعایایی هستند که هدایت آن‌ها به دست یک گروه خاص است. ادامه دارد...☘ @AFKAREHOWZAVI
ادامه... اما در باب انقلاب اسلامی چنین اتفاقاتی نیفتاد . مخصوصا با توجه به اینکه در ایران پس از انقلاب، ۸ سال جنگ با تمام دنیا را تجربه کرد. بسیاری از تحلیلگران، حضور مهره‌ای به‌نام ولی‌فقیه را علت عدم وقوع این اتفاق می‌دانند. اگر ولایت‌فقیه وجود نداشت و رهبری منسجمی نبود، ما نیز به همان سرنوشت دچار می‌شدیم. در مواجهه‌ی قدرت‌های داخلی نیز ولایت‌فقیه بود که اوضاع را مدیریت کرد. علاوه بر تأثیر نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه‌ی آن پس از چهل و اندی سال باید به نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی امام خمینی‌ هم اشاره کرد. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: "چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردم‌سالاری دینی.  کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر را، این نظریّه را -نظریّه‌ی جمهوری اسلامی را- خلق کرد، آن را وارد میدان نظریّه‌های سیاسی گوناگون کرد -که در آن دوره نظریّات مختلف سیاسی، شرقی، غربی در عرصه‌ی مسائل سیاسی و ذهنیّتهای سیاسی با هم برخورد [داشت]- بعد به آن تحقّق بخشید، عینیّت بخشید. صِرف ایجاد یک نظریّه نبود بلکه آن را تحقّق داد و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. کار بزرگ امام این است." (۱۴۰۰/۰۳/۱۴، سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) جالب‌تر اینکه نه‌تنها نقش ولی فقیه و نظریّه مردم‌سالاری دینی در پیروزی و ادامه انقلاب علل اصلی نامیده می‌شود بلکه دلیل اصلی دشمنی دشمن نیز همین دو واژه است. رهبر انقلاب در این زمینه نیز می‌فرمایند: "میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردم‌سالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابله‌ی با ظلم است، پیامِ مقابله‌ی با تبعیضِ بین‌المللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند."(۱۴۰۱/۰۶/۳۰، بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس)   آری، رمز موفقیت انقلاب اسلامی در این دو واژه بود و رمز موفقیت در برابر دشمن تنها در حفظ همین دو واژه است. در همه‌ی انقلاب‌ها راه فرار از ارتجاع، همان نقش راهبردی رهبر است و آگاهی و بصیرت مردم در سایه‌ی راهنمای رهبر. @AFKAREHOWZAVI
«قلم‌های بی‌درد» ✍زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین گریه کردم. از دیروز بارها کلیپ را دیدم و اشک ریختم. گریه کردن چیز عجیب و غریبی نیست؛ آن هم برای دخترک بی‌پناهی که زیر مشت و لگد یک نانجیب، مظلومیتش را داد می‌زند؛ گرچه داغ‌اش به وسعت هزار و چهارصد سال از ماجرای کوچه، هنوز برای دل‌هایمان تازگی دارد‌؛ با این حال، عجیبی به آن است که نمی‌دانیم این‌ اتفاقات چه نسبتی با مملکت اسلامی ما و من مسلمان دارد؟ نمی‌دانم به کجا می‌رویم! اصلا قرار است به کجا برسیم! چرا هر بار از حجاب گفتیم، چیز دیگری شنیدیم؟ چرا هر بار از ولنگاری‌ها شکایت کردیم، زیر سؤال رفتیم؟ چرا هر بار خواستیم موضع‌ها شفاف شود، با هزار یک عنوان به اسم توجیه، به اسم حفظ نظام، به اسم وحدت و بصیرت، دهان‌مان را دوختند؟ و خدا نگذرد از آن عمامه به سری که تحریف کرد، از آن دست به قلمی که زیر سوال بُرد و از آن کانال‌داری که با التقاط خودش، وحدت کلمه‌ی نشأت گرفته از توحید را به یغما بُرد. چون فقط ما ماندیم و عذر تراشیدن برای کتک خوردن مادران در مقابل چشم کودکانشان! ما ماندیم و نهایت بازداشت چند روزه‌ی هتاکان و دیگر هیچ! و دوباره روز از نو و روزی از نو! آن‌قدر تدبیر کلانتر به مذاق‌شان خوش آمده که هر روز دریده‌تر از قبل بر هنجارشکنی در جامعه‌ی توحیدی، مُصرّند! در عوض ما باید دل‌خوش باشیم به اخباری که تهشان ختم می‌شود به دادن یک بیانیه با کلی باید و نبایدی که هیچ وقت، اجرا نمی‌شود و باید قانع بشویم به این کم! به عذرخواهی صوری در فضای مجازی، به بازداشت موقت، تازه اگر اتفاق بیفتد. از این «باید» که دل‌خوش‌مان کرده، قشنگ‌تر سراغ دارید؟ در این میان عده‌ای به جای حل مسئله، انتشار هتک حرمت به محجبه‌ها و مؤمنان را در راستای سیاست تجری دشمن و تخریب روحیه‌ی مؤمنان می‌دانند و از این دست منطق صورتی که هر روز تکرار می‌کنند تا ما هم مثل کور و کرها تکرار کنیم غلط‌هایی که می‌دانیم غلط است، می‌دانیم عاقبتش، ماندن زیر مشت و لگد اراذل است. و بازهم از نسبت این‌ اتفاقات با ادعاهای مسئولین سردر نمی‌آوریم! سردَر نمی‌آوریم که چرا مجری قانون، برای قانون، اما و اگر می‌آورد تا اجرایش نکند. و باز سکوت کردیم و نگفتیم از هتک حرمت‌ها از بی‌احترامی‌ها از آسیب‌هایی که محبجه‌ها بارها در متروی تهران و جای جای ایران دیدند تا مثلا جناب شهردار پایتخت، خودش را با کمال افتخار، با حفظ سمت دستیار ویژه‌ی رئیس‌جمهور معرفی کند! نگفتیم تا بعد از ماه‌ها شوی خبری، مسئولین زحمتکش اذعان کنند که همان قوانین قبلی کارگشا و مفید‌ است! نگفتیم تا حتی همفکران ما در برابر این اهانت‌های همراه با سکوت نامفهوم مسئولین، متن‌ها برای تطهیر این ترک فعل‌ها نوشتند و دهان دوختند. و باز خدا نگذرد از این قلم‌های بی‌درد! قلم‌هایی که اگر به اندازه‌ی یک سر سوزن برای خودشان و یا اطرافیانشان پیش بیاید، تمام عالم و آدم را اسیر عربده‌هایشان می‌کنند. این اواخر تا آنجا پیش رفتند که «حجاب» اصلا حرف و عقیده‌ی شهدا نبوده و همه را به چِرت گفتن، منتسب کردند و طبق معمول ما خوش‌باورهای روزگار، گفتیم طرد نکنید، جبهه، جبهه‌ی انقلاب است و جذب حداکثری باید... و ای امان از این مرداب اختلاطی که به جان ما همیشه‌خوش‌باوران، افتاده که دیگر هیچ غریق نجاتی حریفش نیست! آقایان! شیراز، همدان، تهران قم و... به ما فقط بگویید تا کجا باید به شما از این اهانت‌ها آمار بدهیم تا گوش شیطان کر، به خود بیایید؟ تا کی باید خام بازی این لایحه‌ی سرکاری حجاب بشویم؟ اصلا صریح بگویم ما نه قواعد بازی سیاستچی‌ها را بلدیم و نه حوصله‌اش را داریم! ما فقط به حکم مادر بودن‌مان، آرمان‌های انقلاب‌مان را فریاد می‌زنیم و مسلما مرعوب حوادثی نمی‌شویم که در باطن، ما را تسلیم برنامه‌های نظم نوین جهانی کند، چرا که خوب می‌دانیم، علت و اساس آشفتگی این روزها سهل‌انگاری در اجرای خود قانون است و لاغیر! اصل حرف‌مان این است که امنیت یک زن محجبه در وجب به وجب این مرز و بومی که علمدار تمدن نوین اسلامی‌است در کجای برنامه‌ها و لوایح شما به اسم حجاب و یا هر موضوع دیگر، قرار دارد؟ آقایان! حواستان هست که با سیاست دور از مبانی اسلام و در یک کلام با سیاست زائیده‌ی دشمن، تیشه به ریشه‌ی خود اسلام می‌زنید؟ اگر حواستان جمع است بیایید برای گوش‌ و چشم‌های امیدوار به انقلاب مستضعفان با پرچم تمدن نوین اسلامی، قدمی بردارید... 🔗لینک خبر @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 👌 یک امر به معروف صنفی به نفع مردم و مخاطبان حوزه https://virasty.com/HOWZAVIAN @HOWZAVIAN