eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
711 دنبال‌کننده
866 عکس
149 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. طوفانِ مهیبِ الاقصی ✍پروین صادقی‌منش حماسه‌ای قهرمانانه رقم می‌خورد که عنوان آن، حرف‌ها، بغض‌ها، و امّا راهبردهایی برای به‌نمایش‌گذاشتن دارد؛ «طوفان الأقصی»!! رژیم دژخیمِ اسرائیلِ غاصب، با فجیع‌ترین اعمال ضدّ‌بشری، به‌خاطر قدرت‌نمایی در چشم جهانیان، در طی سال‌های طولانی و مستمر، هیمنه‌ای از خود به نمایش گذاشته بود که بسیاری از کشورها ودولت‌ها، وجود نامبارکش را در فلسطین، پذیرفته بودند! اکنون، این هیمنهٔ پوشالی، به خواست خداوند، به‌یک‌باره توسط رزمندگان مقاومت فلسطین، به‌گونه‌ای ناباورانه و «غیر قابل ترمیم» شکست! که نه‌تنها ابهتِ پوشالی رژیم منفور اسرائیل، بلکه هیمنهٔ آمریکا و تمامی حکومت‌های زورگویِ همراه او، در مقابل دیدگان جهانیان فرو ریخت. این رخدادِ نادر، معادلات جدیدی در سطح جهان ایجاد کرده است و یک پیام بزرگ برای دولت‌ها و ملت‌های مسلمان دارد که با اتّحادِ جهان اسلام‌، هیچ قدرتی‌ رویارویِ آنها نخواهد بود و یادآورِ آن پیام امام خمینی (رحمت‌الله علیه) در تاریخ (۲۴مرداد۱۳۵۸) است؛ «اگر مسلمین مجتمع بودند، هرکدام یک سطل آب به‌ روی اسرائیل می‌ریختند او را سیل می‌برد». مبارزان فلسطین، پس از سال‌هاصبر ومقاومت در برابرتحقیر وتوهین غاصبانِ وطنشان، در سایهٔ اراده و حمایت خداوند،توانستد بر رژیم‌ مستکبر و طغیانگر اسرائیل غلبه کنند و این چیزی نیست جز ، سنت های الهی که خداوند در قرآن به مستضعفان عالم وعده داده است ؛ «وَنُرِيدُ أَنْ‌نَمُنَّ عَلَى‌الَّذِينَ‌ اسْتُضْعِفُوا فِي‌الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ‌الْوَارِثِينَ»؛ «و می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!». (قصص/۵). حال‌ ما موظفیم؛ برای تحقق‌بخشیدن به آرمان فلسطین، با تمام توان، آنان را در این مسیر‌ همراهی کنیم، که إن‌شاءالله پایان این فداکاری‌ها، سربلندی ملت اسلام و سرنگونی کفر و شرک و استکبار و صهیونیزم غاصب است. «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ‌الصُّبْحُ أَلَیْسَ‌الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ». @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «احساس سوختن» ✍طیبه فرید بعضی‌ها دیوزا هستند. باید از دیو زاییدن به خدا پناه برد. الهی به زمین گرم بخورد. هرچه گشتم اسمش را پیدا نکردم، یکی بوده یا بیشتر، زنده است یا مرده! نمی‌دانم.... بعضی‌ها یکیشان هم خسارت است برای دنیای آدمیزادی. فکرش را بکن! چقدر باید بشره‌ات سیاه باشد! یک چیزی بسازی که سفید باشد اما وقتی بیفتد روی سر و کله آدم زنده زنده سیاه شود. خون توی رگ‌هایش به دمای جوش برسد! خون به آن داغی بچرخد توی کل بدن آدم را نمی شود تصور کرد. خیالِ آدم مشتعل می‌شود.اصلا سوختن را باید آدم خودش تجربه کند! چی می گوید شاعر؟ احساس سوختن به تماشا نمی‌شود آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم آنها که جنس بدش را می‌شناختند؛ می‌گفتند دعا کنید اگر قرار است به جایی از تن آدم بخورد، بخورد توی سر یا سینه‌اش، آن وقت به ده ثانیه نکشیده نفسش دیگر بالا نمی‌آید و تمام می‌شود اما خدا نکند بخورد توی دست و پایش...آن وقت خونش به دمای جوش می‌رسد، باید خیلی صبر کند تا تمام شود. عمرش‌ها! خدای «جابر العظم الکسیر» برای مشتعل‌هایش جبران کند. برای آنها که نخورد توی سر و سینه‌شان. کاش مادر انسان دیو نزاید؛ که بمب فسفر هم مزارع زیتون غزه را مشتعل نکند، که شاعر هم آرزوی سوختن برای کسی نکند. مرد نوشته بود: غریب‌ترین کاری که امشب انجام دادم این بود که دوتا از پسرانم را با دوتا از پسران برادرم عوض کنم که اگر خانه آن ها موشک خورد از خانواده او کسی زنده بماند و اگر خانه ما موشک خورد از خانواده من کسی زنده بماند. خدا نصیب نکند. فسفر به تن آدم بخورد درد لاعلاج است. آدم مشتعل می شود. باید از دیو زاییدن به خدا پناه برد. پ. ن: *مرکز اطلاع رسانی فلسطین، سازمان دیده‌بان حقوق بشر تأیید کرد که رژیم صهیونیستی طی روزهای ۱۰ و ۱۱ اکتبر در حمله به غزه و لبنان از بمب فسفری استفاده کرده است. *فسفر سفید ماده‌ای است هواسوز ، که با آب خاموش نمی‌شود.بمب فسفری جزء رده تسلیحات کشتار جمعی است و دودی سمی دارد که مشكلات حاد تنفسی در حد خفگی یا سوختن ریه‌ها در فرد را ایجاد می‌كند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪶 "جمعه‌های بیقراری" ✍مرضیه رمضان‌قاسم ساعات ابتدایی روز جمعه، دور هم جمع می‌شویم ندبه می‌کنیم تا بغضی که از نیامدنت در گلو مانده تبدیل به غمباد نگردد و از پا، دَرِمان نیآورد. آری اشک‌ همان بُغضی است که تبدیل به نمک می‌گردد و از چشمان نازل می‌شود. آنگاه همچون کودک یتیمی که برای فراموش کردن غم بی‌پدری او را مشغولِ بازی با اسباب بازی‌هایش می‌کنند خودم را سرگرم تفریح می‌کنم تا غم نیامدنت را از یاد ببرم. اما غروب جمعه که می‌شود باز دچار بهت، حیرت و حسرت می‌گردم؛ آنگاه برای التیام دردِ دوری‌ات، کاسه‌ی صبر در دست می‌گیرم، به آسمان خیره می‌شوم و همچون مادری که به کودک یتیمش که از خواب بیدار شده و بهانه‌ی بابا گرفته می‌گویم: ببین آسمانِ به این بزرگی نیز دلش می‌گیرد و گهگاه می‌بارد آنگاه باور می‌کنم این حالت بی‌قراری‌ طبیعی‌‌ست. این جمعه غم روی غم آمده است، اشتهایم کور شده، امشب بی‌قرار و بی‌تاب کودکان فلسطینی‌ام؛ خواب به چشمم نمی‌آید بخاطر آن کودکانی که از شدت درد و ترس فراوان، خواب از چشمان‌شان ربوده شده‌است. ای کاش این کودکان مظلوم می‌خوابیدند حتی اگر قرار باشد بخوابند و کابوس ببینند، شاید همین خواب، التیام بخشد دردهای ناگفته‌شان را... اوقاتم تلخ است مثل زیتون‌هایی که آتش‌ خودخواهی، فرصت‌‌نداد تلخی‌شان گرفته شود و با بی‌مهری تمام، بی‌رحمانه به دارشان آویختند. @AFKAREHOWZAVI
🔺تو را می‌خوانند ✍ نسا خلیلی در دل تاریکی، با آوایی شیوا صدا می‌زنند می‌شنوی! «قم و قاموا» «هر چند که آب نیست، ما از شما آب نمی‌خواهیم. هرچند که غذا نیست، ما از شما غذا نمی‌خواهیم امّا از شما می‌خواهیم برای آرمان قدس قیام کنید.» این صدای مردمی است که تصمیم گرفتند به جای هر روز مردن، یک بار با عزت تا پای جان در راه آرمان قدس فداکاری کنند؛ به امید آنکه دلی و جهانی را تکان دهند. هر چند در اوج خرق عادتند اما در چنگال هیولای دیو سیرت اسیرند. جایی که شیطانی سوار بر گُرده شیطانی، عنان نفسِ درنده‌خو از دست داده و جهانی را به حیرت فروبرده است. درندگانی که با خودفریبی و سرمست از بادهٔ خریت، تنها خود را بشر می‌دانند و سایرین را انسان‌هایی در حد حیوان برای بهره‌برداری می‌دانند و به آن افتخار می‌کنند. و به سان گرگ زخمی از ضربه‌ای غیرقابل ترمیم، پنجه در صورت کودکان می‌کشد و داعیه‌ دارد که دنیا باید از ما ممنون باشد که این بمب‌های ساعتی را خنثی می‌کنیم. فرعونیانی که طغیان کردند و ادعایی خدایی می‌کنند؛ دیری نپاید که به دستان شیر بچه‌های مقاومت در تاریکی ابدی فرو بروند. صدا تکرار می‌شود «قم و قاموا، برخیز و متوقف نشو»، می‌شنوی؟ @AFKAREHOWZAVI
. «هدفــی که گم نمی‌شود» ✍زهرا نجاتی بزرگ‌ترین هدفی که برایش جنگیده‌اید چه بوده است؟ چندسال برایش جنگیده‌اید؟ برای خود من جنگ‌های بزرگم، به یکی دو ماه و چندماه رسیده اما همین. بعدش یا وا داده‌ام یا جنگیده‌ام اما جنگ آن‌قدرها هم سرسختانه نبوده و تمام شده. طبیعی هم هست، دنیا همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد. اما دقیقا در همین روزهایی که خیلی از ما تمام دغدغه‌مان در حد ورودی و خروجی حساب، مانده یا کمی فراتر اشتغال و... کسانی زیر همین گنبدکبود، برای هدف مقدسی هفتاد و پنج ساله، می جنگند. نه از این جنگ‌ها که گاه به گاه، اتفاق بیفتد.از جنگ‌هایی که دمادم صدای ترسناکی خانه‌ها را آوار کند. آنها یا عزیزانشان را زیرخروارها خاک مدفون کند و به ظالمانه ترین وجه از آنها بگیرد، طوری که حتی مجالی برای کفن و دفن و ترحیمشان نداشته باشند. بندبند دل‌های مادران روزی هزاربار و باهر پرواز بی، مهابای هواپیما، با هرشکستن دیوار صوتی، بلغزد و فرو بریزد. جوری که هر روز هزار بار بیش از تمام این هفتادسال آرزو کنند که این بار کابوس هفتادساله‌شان به پایان برسد. آری اینها، مبارزه را نسل در نسل نه تنها آموخته، بلکه انجام داده اند. پدر بزرگهایشان، با سنگ جنگیده‌اند،حالا پدر بزرگ‌ها مو سفید کرده‌_ اگرزنده باشند_و کنار پسرها و نوه‌هایشان، به عشق هدف والا مبارزه می‌کنند. مبارزه‌ای که اگرچه شکلش متفاوت و پایه اش قوی‌تر شده اما ماهیتش تغییر نکرده. ماهیتش، دفاع هفتاد و پنج ساله از آزادی قدس است. از حریم مسجدالاقصی، از بی‌وطن نشدن فلسطینی‌ها، از حک نشدن دروغ بزرگ کشوری غاصب روی خانه‌ها و کشتزارهای فلسطین. آری این بزرگ مردان و زنان، بیش از نیم قرن است که با پایمردی پای آرمان بزرگ مسلمانان در جنگ و شکنجه و زندان و تحریم، ناامیدی را، شرمنده کرده و به روی مرگ خندیده‌اند. زیر باران موشک‌ها، عروسی گرفته‌اند و در جنگ با نسل‌کشی اسراییلی‌ها و تولید نسل سگیونیستی‌شان، فرزندآورده و تقدیم جهاد و مقاومت کرده‌اند. اما هدف و آرمان بزرگشان در طول هفتاد و پنج سال نه کوچک شده، نه از خاطرشان رفته و نه خسته و سستشان کرده و همین روزهاست که به اذن الله پیروز شوند. ما چند آرمان جهانی داریم و چندسال برای رسیدن به آرمان‌ جهانیمان تلاش کرده‌ایم؟! @AFKAREHOWZAVI
. کار، کارِ فلسطینی‌ها است ✍خالقی ۱. با پیروزی انقلاب اسلامی، ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب به چالش کشیده شد و حضرت امام خمینی (رحمه‌الله علیه) با اسلام انقلابی، توانست از همان ابتدا، از لحاظ سیاسی هیمنه‌ی آنها را به زیر کشد. استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، برخی کشورهای غربی و کشورهای تحت سلطه‌ با تسلیحات نظامی پیشرفته و یا فوق پیشرفته‌ی خود به ایران اسلامی که به دلیل تحریم، حتی قادر به تهیه سیم خاردار هم نبود؛ حمله کرد. انقلاب اسلامی با نگاه توحیدی به مسئله‌ی جنگ، شروع به تولید فرهنگ جدیدی در عرصه نظامی کرد تا در مقابل دشمن بایستد. از طرفی، انقلاب اسلامی باعث شد ظلم ستیزی و کفرستیزی در وجدان مردم ایران بیدار و نهادینه شود. در اثر تولید فرهنگ مقاومت و شهادت در صحنه‌ی جنگ، مقابل فرهنگ جنگ‌های کلاسیک، دشمن در برابرش به عجز نشست و پس از هشت سال تهاجم وحشیانه، شکست خورد. ۲. مقاومت ملت ما در دفاع مقدس به تدریج، باعث به وجود آمدن فرهنگ مقاومت در جهان شد. هم زمان با دفاع مقدس و پس از آن، نظام اسلامی از مسلمانان مظلوم در منطقه که مورد ظلم و ستمی رژیم سیاه‌روی غاصب صهیونیستی قرار گرفته بودند، شروع به حمایت کرد و در عمل به آنان فرهنگ شهادت و مقاومت را آموخت، به آنها نشان داد که هزینه سازش بسیار بیشتر از هزینه‌ی مقاومت است. بنابراین با حمله اسرائیل متجاوز به لبنان و پیروزی حزب‌الله، حمایت از مسلمین و درگیری با شیطان بزرگ، انگیزه مبارزه با طواغیت در دل محرومان بیشتر شد. ۳. «شهید قدس» نیز با درایت و شجاعت، مکتب امامین انقلاب را در میان مظلومان منطقه توسعه داد و درگیری با کفر و دفاع از اسلام را به آنها آموخت. مردم تحت ستم فلسطین، غزه، یمن، عراق، سوریه، افغانستان و... نیز با استفاده از الگوی مقاومت، با ایمان و توکل به خدای متعال و ساختن تجهیزات نظامی با ابتکار عمل، بسان شیرانِ غُرّان به دشمن می‌تازند. خدا رحمت کند حاج قاسم عزیز ما را آنچنان «دست محور مقاومت را پُر کرد» که مظلومان محور مقاومت تا بر پیکره‌ی دشمن زخم‌ کاری وارد کنند، دشمن زبون سعی در نسبت دادن این حملات به ایران عزیز ما می‌شوند تا آبروی از دست رفته‌‌ی خود را باز گردانند. ۴. مقام معظم رهبری در ۱۸ مهر ۱۴۰۲ در دانشگاه افسری امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: «آنهایی که می‌گویند «کار فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها است» ملّت فلسطین را نشناخته‌اند، ملّت فلسطین را دست‌کم گرفته‌اند؛ اشتباهشان در همین است؛ اینجا هم محاسبه‌ی غلط می‌کنند. البتّه همه‌ی دنیای اسلام موظّف است که از فلسطینی‌ها حمایت کند و باذن‌الله حمایت هم خواهد کرد، امّا این کار، کار خود فلسطینی‌ها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان ازجان‌گذشته توانسته‌اند این حماسه را به وجود بیاورند و این حماسه ان‌شاءالله گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود.» @AFKAREHOWZAVI
. سرمایه‌های اسرائیل ✍زينب نجیب 🔸روزنامه اعتماد نوشت: «چرا مردم مانند گذشته از مقاومت فلسطین حمایت نمی‌کنند؟» این پرسش مبتنی بر یک گزاره خبری است و آن عدم‌حمایت مردم ایران از مقاومت فلسطین است؛ ادعایی که تنها برگرفته از واکنش‌هایی است که در فضای مجازی، ذیل برخی پست‌ها مشاهده می‌شود. عجیب‌تر آنکه به این واکنش‌ها اصالت داده می‌شود در حالی که هر عقل سلیمی می‌پذیرد، این نحوه از آمارگیری و قضاوت درباره رویکرد یک جامعه درست نیست و در نقد آن می‌توان به فضای حقیقی جامعه اشاره کرد و حضور میلیونی مردم را چه در روز قدس هر سال و چه در اولین جمعه پس از عملیات طوفان‌الاقصی شاهد گرفت. 🔸ایشان اذعان می‌دارد که دلیل این واکنش‌ها را باید در نوع رفتار دوگانه و متناقض حکمرانی در ایران جست‌وجو کرد. اعتماد گفته است نمی‌شود از یک‌سو کشتار مظلومان و مسلمانان را در نقطه یا نقاطی از جهان محکوم کرد و در همراهی با آن‌ها از توان لجستیک کشور هم مایه گذاشت، اما وقتی مسلمانان در نقطه دیگر به دست حکومت دوست کشته می‌شوند، سکوت کرد. این سخنان را در رابطه با روسیه و اوکراین مطرح می‌کند و در ادامه می‌گوید، چیزی به نام ظلم خوب و ظلم بد، متجاوز و اشغالگر خوب و بد وجود ندارد؛ ظالم، ظالم است. 🔸در پاسخ باید گفت، این سخنان از دهان کسانی خارج می‌شود که یا هیچ اطلاعی از جنگ شناختی ندارند یا متأسفانه خود از قربانیان این جنگند. دیکتاتوری رسانه غرب یکی از اصلی‌ترین بستر‌های این جنگ شناختی است. او خود تصمیم می‌گیرد کدام جبهه وسعت اثرگذاری و حق بازی داشته باشد. حال آیا در چنین فضایی می‌توان به راحتی حمایت همه‌جانبه و روزافزون یک ملت بزرگ همچون ایران را در طول تمام سال‌های پس از انقلاب نشان داد؟ آیا در چنین فضای استکباری می‌توان به راحتی تولید محتوا کرد و شاهد واکنش‌های مثبت هم بود؟ امروز صهیونیست در فضای حقیقی در مقابل انظار عمومی ظلم کرده و بعد مظلوم‌نمایی می‌کند، فضای مجازی که دیگر در مشت‌شان است. آن‌ها به راحتی تولیدات رسانه‌ای را مدیریت می‌کنند، اما نه‌فقط در بحث محتوا بلکه در نشان‌دادن واکنش‌ها و حتی دیده‌شدن یا دیده‌نشدن انواع آن نقش دارند. پس شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خوشتان بیاید، چه خوشتان نیاید، در معرض اطلاعات غلطی هستید تا محاسبه‌تان آن شود که آنان می‌خواهند. 🔸از طرفی، امروز پس از کسب چنین پیروزی بزرگی از سوی جبهه مقاومت، شاهد آنیم که عده‌ای از رسانه‌ها به جای حمایت، همدردی، طلب کمک برای جبهه مقاومت و حتی تمدید همراهی با آنها، در گوشه‌ای نشسته‌اند و به تحلیل‌های غیرعلمی و غیرمنصفانه تکیه می‌کنند. آن‌ها به جای اینکه از قدرت رسانه‌ای در جهت به کارگیری حمایت‌های خرد و کلان همه جوامع و ملت‌ها استفاده کنند و تمام تمرکزشان را بر تجمیع حمایت‌ها قرار دهند و به نفع ملت مظلوم فلسطین کنشگری کنند، درست برعکس آن، بر طبل ادعا‌های پوچ می‌کوبند و بازوی دشمن را در جابه‌جایی حقایق قوت می‌بخشند و با ایجاد شک و تردید، جبهه مقاومت را سست می‌کنند. 🔸از سوی دیگر به جنگ روسیه و اوکراین اشاره کردند و معتقدند جمهوری اسلامی در برابر ظلم به مسلمانان در نقطه دیگری، توسط حکومت دوست منفعل بوده‌است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از موضع ثابت ایران که برگرفته از آموزه‌های اسلامی و انقلابی و رویکرد انسان‌دوستانه است، سخن گفتند و فرمودند: «ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم، این حرف ثابت ماست، ما با کشته‌شدن مردم، با تخریب زیر‌بنا‌های ملت‌ها مخالفیم.» ایشان در ادامه تأکید کردند که: «ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم.» (۱۰ اسفند ۱۴۰۰، بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث) 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
. 🔖مسلمان نشنود، کافر نبیند... آمنه عسکری منفرد✍ علم پزشکی در همه‌ی دنیا معتقد است، خانم‌ها در دوران بارداری باید در آرامش کامل باشند، استرس را تجربه نکنند، غذاها و میوه‌های تازه و سرشار از ویتامین مصرف کنند، تا بعد از پایان این دوران حساس، هم خودشان و هم دلبندشان در سلامت جسمی و روحی کامل باشند. اما در شهرهای سرزمین ما، هفتاد و اندی سال است که نه خانم‌ها و نه دلبندانشان، نه‌تنها از غذاها و میوه‌های رنگارنگ در این دوران حساس محرومند؛ بلکه هر لحظه و هر ساعت و هر روز و شبشان، پر از استرس و رعب و وحشت است؛ اما چشم دشمنان اسلام کور، نسلمان هرروز بیشتر و بیشتر می‌شود. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، ما مادرهای فلسطینی به‌جای انواع پروتئین و ویتامین، شجاعت، رشادت و اراده‌ی پولادین را از خونمان به رگ‌های فرزندانمان هدیه می‌کنیم و درست به‌همین دلیل، بچه‌های کوچک‌تر خانواده نسبت‌به برادران و خواهران نوجوانشان، قوی‌تر و محکم‌تر هستند. تو گویی هر چه می‌گذرد و این ایمان به راه و مقاومت در برابر ظلم در وجود ما ریشه‌دارتر و اراده‌‌مان پولادین‌تر می‌شود. القصه،  در همسایگی ما عروس جوانی به‌نام عطیه زندگی می‌کرد که زیر آتش توپ و تانک‌هایی که سال‌های اخیر شدیدتر و وحشیانه‌تر شده، چندین‌بار فرزندان دلبندش را قبل‌از پایان بارداری از دست داده بود و این‌بار حدود هشت ماه بود که منتظر تولد ماه پیشانی‌اش بود. از بستگان نزدیک فقط پدر کهنسال و یک خواهر کوچک برایش مانده بود. چهار برادر رشیدش را در جنگ‌های اخیر با صهیونیست‌های وحشی از دست داده بود و مادر پیرش از داغ سروهای رشیدش دق کرده بود. سلمان همسر عطیه هم، از رزمندگان جبهه‌ی حماس بود که در ماه اخیر هفته‌ای دو روز به خانه می‌آمد و بار آخر همسر نازنین و ماه پیشانی‌اش را به ما و دیگر همسایگان سپرده بود و من هم که شرایط خاص بارداری عطیه را می‌دانستم، او را چون خواهر نداشته‌ام، عزیز می‌داشتم. بعد از شکست سنگین غاصبان صهیونیستی در شروع حمله‌ی «طوفان الاقصی» که موجب دمیدن روح تازه‌ی امید و شادی برای همه‌ی فلسطینیان و همه‌ی آزادگان جهان شده بود، سلمان خبردار شد که فرزندش به سلامت بدنیا آمده. او شکرگویان، در حالی که اشک شوق چشمانش را بارانی کرده بود، خود را به عطیه و نوزاد رساند و وقتی هر دو نوردیده را در سلامت دید، بر پیشانی عطیه، نقش مِهر و عشق نشاند و سجده‌ی شکر گذاشت. نوردیده را اسماعیل نامید و بعد از اینکه خیالش از سلامتی مادر و نوزاد آسوده شد، ایشان را به خدا سپرد و از پدر عطیه و همسایه‌ها خواست تا در نبود او، بیشتر هوای همسر و فرزندش را داشته باشند. عطیه که این روزها بیشتر از همیشه نیاز به حضور سلمان را احساس می‌کرد، با چشمان اشک‌بار اما سرشار از ایمان و استقامت، همسر مجاهدش را به خدا سپرد و از زیر قرآن رد کرد، اما گویی سلمان و عطیه از نگاه هم خواندند که خبری عظیم در راه است، اما هر دو، لب فروبستند و خدا را وکیل کردند که «فَسَیَکْفیکَهُمُ الله و هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم. و خداوند تو را از شر و آسیب آنها نگه می‌دارد و خدا شنوا و داناست.» (بقره/۱۳۷). حال که این جملات را با جگر سوخته می‌نویسم، حدود یک هفته از پیروزی جبهه‌ی مقاومت در طوفان الاقصی گذشته و برادران و پسران و همسران ما در جبهه‌ی حماس،  مستحکم‌تر از همه‌ی این هفتاد و چند سال، چون سرو ایستاده‌اند و ما هم دست در دست کودکانمان پابه‌پای آن‌ها خواهیم ایستاد. همه‌ی ما، جانِ تازه‌ای را در وجودمان احساس می‌کنیم که می‌دانیم از قطره‌قطره‌ی خون شهدا در رگ‌هایمان جاری شده که این‌چنین در مقابل حملات وحشیانه و بی‌سابقه اخیر رژیم غاصب صهیونیستی و پدرخوانده‌اش آمریکای ملعون چون کوه مقاوم ایستادیم. اما در دو روز اخیر که به قول صهیونیستهابه خاطر مجازات عمومی، در تحریم برق و آب و غذا هم وارد شدیم، تاب‌وتوان بچه‌ها کم‌تر از قبل شده. همین دیروز بود که از میان صدای تیر و گلوله و فروریختن ساختمان‌ها بعد از اصابت بمبها، زن همسایه به خیابان دوید که دو فرزند خردسالش، بی‌آب و غذایی را تاب نیاوردند و جان به جان آفرین تسلیم کردند. اما همه‌ی این صحنه‌ها برای همه ما که عطیه را می‌شناختیم قابل‌تحمل می‌شد، وقتی که به یادمان می‌آید که روز قبل سلمان را در چه حالی دیدیم. چه بگویم که قلبم در تمام این ساعات، هر لحظه می‌خواهد سینه را بشکافد و نمی‌توانم صحنه‌ای را که دیدم فراموش کنم. روز پنج‌شنبه که سلمان خبر اصابت بمب به منطقه‌ی محل سکونت خانواده‌اش را شنید‌، سراسیمه خود را برای اطلاع از سلامت و احوال همسر و نوزاد چهارروزه‌اش، از بین سیلِ خرابی‌های منطقه و انبوهِ خاک و آوار و پیکر شهدا، به خانه رساند اما «مسلمان نشنود، کافر نبیند...» 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
. «شجاع دلان» ✍زهرا نجاتی وقتی میان دختر و پسرم دراز کشیده‌ام و دست‌های گرم و صورت خوشبوی دختر سه ساله‌ام را می‌بویم و می‌بوسم و مراقب دختر نوجوانم هستم که ترس و دلهره‌‌ای به آن راه نیابد. پتو را به رویشان می‌کشم، شب بخیر می‌گویم و دغدغه مدرسه فردای فرزندان را دارم. اما سراغ گوشی که می‌روم، دنیا دیگر امن و امان نیست، صدها کیلومتر آن طرف تر مادرهایی هستند که امروز آخرین بوسه ها را به روی صورت طفل هایشان زده اند.. هشت شب است بیش از همه‌ عمرشان، در هراسند. هرچند امید و ترس‌های آنها از جنس ترس ها و امید ما نیست، امیدشان به پیروزی مقاومت است به اینکه یک روز دیگر هم پیش عزیزانشان باشند. به اینکه امروز چند کشتهاسراییلی را به هلاکت رسانده‌اند. و اینکه ممکن است فردا بتوانند مردشان را یکبار دیگر ببینند. ترسشان... نه بعید می‌دانم این شجاع دلان، هراسی به دل راه بدهند. سالهاست، به جرگه «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»۱ پیوسته‌اند و می‌دانند حالا میان این پاره آجرها، میان این خانه‌های خراب شده، در تحریم و تعطیلی چهارده بیمارستان شهرشان، آخرین پله‌های استقامت تا پیروزی را طی می‌کنند. این مادرها اگر ترسو بودند، این همه سال میان جنگ و نا امنی، علی‌اصغرهایشان را تقدیم نمی‌کردند، رقیه‌هایشان را رجز نمی آموختند، عادت به دیدن اکبرهای اربا اربا نمی‌کردند. نه‌، اینان دست‌های ترس را بسته و به هراس، خندیده‌اند. اینان سالهاست مقاومت را با گوشت و پوست و استخوان درک کرده‌اند. اینان معنای جنگ برای اعتقاد را از من ِدرخانه نشسته، منِ زیسته در سایه نظام جمهوری اسلامی، منِ زیر سایه امنیت نشسته و غرزده، خیلی بهتر دانسته‌اند. اینان مشق عشق را با مجاهدت جان و مال و عزیزانشان را، عزیزتر بودن دینشان از دنیا و عزیزان را خیلی بهتر از ما تمرین کرده‌اند. برای مادر فلسطینی، دختر و پسر تفاوت ندارد، هرچه باشد، شیر میدان مبارزه تربیت می‌کنند تا چشم در چشم اسراییلی‌های کثیف بدوزند، دندان‌هایشان را برهم بفشارند و «اِنّّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد»۲ بخوانند. آنها امیدشان به صبح روشن پیروزی است که رهبر حکیم فرزانه کشور ما ایران امروز فرمود، به آن خواهند رسید. آنها به آیات قرآن، تنها ایمان ندارند؛ بلکه آیات قرآن را، زندگی می‌کنند. آن‌ها به روشنی باور دارند که اگر باز هم مقاومت کنند، درهای «اَوهَنَ البُیوت»۳ اسراییل را که به دروغ آرم گنبد آهنین خورده، به زودی با تلاوت «اِنّا فَتَحنا لـَکَ فَتحاًمُبینا» ۴خواهند گشود و در مسجدالاقصی، نماز وحدت خواهند خواند:«سُبحانَ الَّذی اَسریٰ بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِالحَرامِ اِلَی الْمَسجِدِالاَقصٰی الَّذی بارَکْنا حَولَهُ لُِنرِیَهُ مِن آیاتِنا»۵. .... ۱.احقاف، 13/فصلت 30 ۲،فجر۱۴. ۳.عنکبوت۴۱ 4.سوره فتح،1 ۵.سوره اسرا،1 @AFKAREHOWZAVI
. ألیس الصبح بقریب... ✍سیده ناهید موسوی حوالی بعداز ظهر کنار مادرم مشغول خوردن ناهار بودم. تکان محکمی خوردیم و بلند جیغ زدم زلزله... هر قدم را با مادرم برداشتم و محکم دو دستش را فشردم. فقط چند لحظه بود که گذشت... مردم غزه هم اینگونه بودند در یک روز عادی، در حال غذا خوردن، در خواب یا بیداری، در محل کار، کنار خانواده، همسر یا کودکان همه چیز روال بود. اما خون آشام قرن، زلزله راه انداخت نه به کودکی رحم کرد و نه به زن‌های بی دفاع، هم خانه ها را با خاک یکسان کرد و هم خون مظلومین را ریخت. از پدری که در سوگ فرزندش خون می‌گرید و به خدا شکایت می‌برد تا کودکی که غرق ماتم و در حسرت آغوش مادر است... زلزله شاید، بلای طبیعی ست که نازل می‌شود. اما زلزله‌ای که دشمن غاصب به راه می‌اندازد، دردش بیشتر و بیشتر است. پاسخی می‌خواهد از جنس وحدت جهان اسم و زیر یک پرچم بودن به دور از هر تعصب و نژاد پرستی، پاسخی همانند مجری اردنی در پخش زنده بر مصیبت و جراحت فلسطین با کل وجودش اشک می‌ریزد. باشد که اشک شوق از نابودی رژیم صهیونسیتی را در روزگاری نزدیک بریزیم. همه این روزها، داغدار فلسطین هستیم. هر آزاده‌ای در جهان فریاد بر مظلومیت غزه را سر بدهد، اگر انسان هستید، بدانیدکه این انسانیت است که در غزه لگدمال می‌شود. @AFKAREHOWZAVI
. دود و خاکستر ✍فاطمه خانی حسینی بریده بریده نفس می‌کشیدند، هر لحظه منتظر بودند دوباره آتش سرخ مهمان ناخوانده خانه‌شان شود. دخترک به جای بازی با عروسک موبلندِ آبی‌پوش، به جای دیدن رنگارنگی پاییز، به جای دیدن پرواز پرندگان زیبا در آسمان آبی، یا حتی دیدن انیمیشن‌های جذاب در فضای مجازی؛ ویرانی، آتش، خانه‌های نیمه سوخته و پاره‌های آهن می‌دید و بوی خون، دود و خاکستر استشمام می‌کرد. قلبش با شتاب به قفسه سینه می‌زد، انگار سر آورده‌ بود! سر ...سر نیاورده بود اما سر خونی دیده بود! دلش می‌خواست صدای قلب مادر را بشنود و آرام گیرد اما بوی خاک و باروت نفسش را بند آورده بود، اصلا اجازه نمی‌داد بوی مادرانه‌ی او آرامَش کند. دلش می‌خواست دهان باز کند تا با مادر حرف بزند و از درد هجوم آورده در تنش گلایه کند اما انگار مشتی از خاک در دهانش گِل شده بود! بعد از دیدن تن بی‌جان پدر و برادرانش دیگر دلش نمی‌خواست نفس بکشد! با صورت خاک‌آلود که سیل اشک جاده‌ای ناهموار در صورتش درست کرده بود، به مادر نگاه کرد و نگاه مادر خیره به دیوار بی‌پنجره‌ی روبرویش! مادر نمی‌دانست برای تن بی‌جان همسر و فرزندانش ناله و شیون کند یا خوشحال باشد از اینکه خودش و تنها دخترش زنده هستند! @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔖آرام بخواب مادر ✍آمنه عسکری منفرد اولین صدایی که با گوش جانم شنیدم، صدای تپش قلب مهربانت بود، همان روزهایی که تو تنها پناهم بودی. تو به من جان بخشیدی و با عشق از شیره‌ی جانت، مرا نوشاندی، تا حیاتم بخشی. وقتی برای اولین بار پا به دنیا گذاشتم، چون ترس، تمامِ وجودِ نحیفم را گرفته بود و از جداشدن از تو و تنها ماندن هراس داشتم، گریستم. اما تو با وجود تحمل درد بسیار، مرا در آغوش گرفتی و من دوباره با شنیدن صدای تپش قلبت، آرام شدم و مطمئن شدم خدا مرا در این دنیا هم به تو سپرده. در تمام روزها و سال‌هایی که گاه و بی‌گاه صدای توپ و تانک‌های متجاوزان اسرائیلی آرامش را از دنیای کودکانه‌ام سلب می‌کرد، تنها مآمن آرامشم، تماشای چشمان پرفروغ، مقاوم و امیدوار مادرانه‌ات بود و وقتی مرا در آغوش می‌گرفتی و برایم دعای سلامت می‌خواندی، شنیدن ضربان قلبت برایم همه‌چیز بود. اما امروز بعد از اصابت بمب سگ‌های هار صهیونیستی به خانه‌‌ی کوچکمان، دنیا روی سرم خراب شد و آن همه زندگی و امید از تپش ایستاد. راستی، چرا دیگر نگاه مهربانت نمی‌خندد؟ چشمانت خیره مانده، اما هنوز نگاه سرد و بی‌جانت، نگران من است. نگران زخمهایی که بر جانم نشسته، نگران روزهای بی‌مادریم. مادرجان! آرام بخواب که اینک من هم چون پدرم، یک مجاهد فلسطینی‌‌ام! قول می‌دهم این مشت گره‌کرده را با تمام وجود بر رویِ چهره‌ی کریه استکبار بکوبم و انتقام مظلومیتت را بگیرم. آرام بخواب مادر که من و برادرانم در فلسطین ایستاده‌ایم و تا آزادی کامل خاک مادری‌مان و سربلندی قدس شریف، بااراده و استوار مقاومت خواهیم کرد. @AFKAREHOWZAVI
. جان‌کاه‌تر از شعب ابی‌طالب ✍فاطمه مهدوی لشکر کفر روزگاری گمان می‌کرد با محاصره‌ی اقتصادی مسلمانان در شعب ابی‌طالب می‌تواند دینشان را غارت کند؛ روزی می‌پنداشت که با بستن آب بر خیام اهل‌بیت امام حسین (علیه‌السلام) به مقاصد پلیدش دست می‌یابد؛زمانی تصور می‌کرد که با تحریم‌های ظالمانه می‌شود ایرانِ قوی را از پای‌درآورد و امروز خیال دارد که با قطع امکاناتی چون آب و برق و آذوقه بر مردم غزه، آنان را سرکوب نماید. اما زهی خیال باطل که در هیچ‌کدام پیروز نشد و نمی‌شود و نخواهد شد. آنان همیشه غلط محاسبه کرده‌اند؛زیرا مبانی اعتقادات و تفکراتشان از پایه غلط می‌باشد و خسران، نتیجه‌ی تکراری تمام نقشه‌های شومشان بوده و هست. چه فراموش‌کارانی که هیچ‌گاه اشتباهاتشان برایشان درس عبرت نگردیده‌است. به استثنای ماجرای بی‌بدیل کربلا که به فرموده‌ی معصوم 《نیست روزی همچون روز اباعبدالله‌الحسین (علیه‌السلام)》، به مراتب شرایط امروز مردم مظلوم و رنج‌دیده‌ی غزه از همه‌ی این موارد مذکور سخت‌تر و امتحانشان سنگین‌تر است. از زاویه‌ای اگر بخواهیم شرایط آنان را مقایسه کنیم درمی‌یابیم که مسلمانان صدر اسلام، در شعب ابی‌طالب، در جوار و زیر سایه‌ی حضرت ختمی‌مرتبت، ایام سپری می‌کردند و تنها یک نظر به سیمای مهربان نبی، تلخی شرایط را به کامشان شیرین می‌نمود. محاصره‌ی آنان اقتصادی بود و در موقعیت جنگ قرار نداشتند و هر‌آن موشک و آتش بر سرشان نمی‌ریخت و این محاصره سه سال طول کشید. هر چند که آنان هم، رنج بی‌شماری متحمل شدند و آزارهایی که در همین سه سال متحمل شدند، منجر به وفات بانوی بزرگوارِ رسول اسلام، حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) شد. مردم ایران با رهنمودهای امامین انقلاب، راه مبارزه با تحریم‌ها را آموختند و به مدد الهی و در کمال امنیت که حاصل تلاش سربازان مکتب حسینیِ خمینی است، درحال عبورِ توام با سلامتی از این مسیر سخت می‌باشند. اما مردم غزه، شرایط آنان چگونه است؟ دشمنشان پلیدترین دشمنان، یکی از هم‌دستانِ دشمنشان《شیطانِ بزرگ، سلاحِ دشمن علاوه بر ادوات جنگیِ ناجوانمردانه، دروغ ،رسانه‌ی کذاب ، تزویر، خباثت و پشتوانه‌ی مالی بسیار فراوان است. آری کارشان خیلی سخت شده اما همّتشان و امیدشان هم به بزرگی و عظمت کار و هدفشان می‌باشد. قطعا آنان هم حلاوت وعده‌ی حقه‌ی رهبر شیعیان عالم، به ذائقه‌شان نشسته‌است و یقین دارند که پایان عمر اسرائیل رسیده‌است و ((انّ الارضَ یَرِثُها عِبادی‌َالصالحون)) انبیا/۱۰۵ دعای نبی مکرم اسلام و همه‌ی حق‌جویان مسلمان از صدر بعثت رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) تاکنون، بدرقه‌ی راهِ مقدّس آزادی‌جویان قدس شریف باد تا دل‌های مرده‌ی بشر، با این توفیق بزرگ الهی زنده شده و آمادگی عمومی جهانیان جهت امر بزرگ فرج، حاصل گردد و با ظهور باقی‌مانده‌ی خدا بر زمین، ظلم و ستم سربریده شود و پرچم اسلام بر همه‌جای کره‌ی خاکی برفراز گردد. @AFKAREHOWZAVI
. "جراحتِ قلم" ✍مرضیه رمضان‌قاسم در ذهن طوفانی برپاست، قدم برای جهاد شکسته ولی قلم به تیزی و برّندگی شمشیر می‌گردد تا علیه یزیدیان زمان، قیام کند. شب که می‌شود خبرهای ناخوشی که در طول روز، دل را خراش داده است همه هجمه می‌شود بر ذهن، آنگاه طوفانی می‌شوم و همچون پرنده‌‌ی شکسته‌بالِ کِز کرده در کنج قفس، می‌نشینم در گوشه‌ای از اتاق و مقتل مجسم می‌خوانم و با نوک قلم جملات جانسوز و عاشقانه‌ام را برای مسلمانان بی‌پناه و بی‌دفاع فلسطین بر صفحه‌ می‌بارانم‌. چند خط که می‌نویسم قلم بُغض می‌کند، پیش نمی‌رود و همچون سوزن خیاطان که نخ ماسوره تمام می‌کند، درجا می‌زند؛ نمی‌دانم گویی زبانِ قلم، نیز از هجوم وحشیانه و غیرِانسانیِ صهیونیست‌ها لکنت گرفته باشد. مضطر شده‌ام نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم. زبان قلم همچون پرنده‌ی زبان‌بسته‌ای شده است که از هجوم سنگ‌‌های بی‌امان سنگدلان، نای آواز ندارد. این روزها دارایی مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین، در کنار توکل بر قدرت لایزال الهی حسرتِ داشتن عزیزان پرشکسته‌ی، پرگشوده‌ای است که مقابل‌شان پر‌پر شدند. خدای من! اگر اعتقاد منجیِ موعودت نبود و اگر به معاد ایمان نداشتیم چقدر تحمل دنیا جانکاه می‌شد. الهی خودت این سختی را بر مردم مظلوم فلسطین آسان گردان. آمین یا رب‌العالمین @AFKAREHOWZAVI
. مادر و کودک شیرخوار ✍محمد جانی مادر قنداقه کودک شیرخوارش را در گهواره می گذارد؛ برای او لالای می خواند صدای گریه های او همچنان بی وقفه می آید؛ زن همسایه روبه رویشان صدای کودک را می شنود؛ به در خانه شان می آید چرا کودکت بی قرار است؟ صدایش تا خانه ما می آمد طاقت نیاوردم. به گمانم گرسنه است، شیر خشک می خواهد. زن همسایه به خانه شان می رود؛ ته ظرف قوطی شیرخشک کودکش را نگاه می کند؛ سری تکان می دهد، اشک از گوشه چشمانش جاری می شود؛ با گوشه روسری اش اشکش را پاک می کند. قوطی را به دست می گیرد، به خانه همسایه شان می رود، سر قوطی را باز می کند و می گوید: - ببین من هم در قوطی، شیر خشکی برای کودکم ندارم. هر دو گریه می کنند؛ صدایشان به نفرین رژیم صهیونیستی بلند می شود. آن خانم کودکش را در آغوش می گیرد؛ از خانه بیرون می رود مسیری پیش می گیرد تا به داروخانه یا جایی برسد و برای کودکش شیر تهیه کند، نزدیک در یک داروخانه می شود؛ ترکشی او و کودکش را نقش بر زمین می کند. @AFKAREHOWZAVI
. « ازجای زخم ها» ✍طیبه فرید همسایه واحد بغلی.مان از جنوب آمده بود. از دِه کوره‌های اطراف هندیجان. چشمم کف پایش اصلا شبیه دهاتی‌ها نبود، انگار همین الان از اتاق گریم بیرون آمده باشد. اسمش لیلی بود. من صدایش می‌کردم بانو سوفیا لورن. طفلک اصلا اسم سوفیا به گوشش نخورده بود. شوهرش اما سبیل مشکی پت و پهنی داشت، هر وقت می دیدمش سگرمه‌هایش توی هم بود. انگار طلبکار عالم و آدم باشد.البته حق داشت. از زن شانس نیاورده بود. این را مادرش گفت!همین‌که پسرم از زن، بخت و اقبال نیاورده. سوفیا لورن مریض بود!درد گران داشت. سرطان ریشه دوانده بود توی شکمش. باید زودتر درش می آوردند اما پشت گوش انداخته بود.اولش چند تا خال کمرنگ روی کبدش بود بعد شده بود بلای جانش. دو سالی از هندیجان می آمد شیراز و می رفت. آخرش درمان افاقه نکرد.اسفندبود.همه داشتند خانه تکانی می کردند. سوفیا لورن شکمش آب آوره بود. دیگر شبیه سوفیا نبود! نه که خوشکل نباشدها! نه... سفیدی چشم هایش نارنجی شده بود. از بس شیمی درمانی کرده بود رنگش برگشته بود و به سیاهی می زد. شوهرش از وسط های راه کم آورده بود، وسطِ یار کشی رفته بود توی جبهه سرطان.گفته بود ندارم خرجش کنم.عصر دو سه روز مانده به عید رفتم عیادتش.خودش می دانست وقت رفتنش رسیده. مثل روزهای آخر اسفند. می گفت شوهرم رفت!مادرم جورم را می کشد.شبش یکی از مردهای فامیلشان آمد گذاشتش پشت ماشین و بردش هندیجان. سه روز بعد سوفیا لورن مُرد....من هم بهار لب به توت های توی باغچه نزدم.سال قبلش بهار که برای شیمی درمانی می آمد می رفت لب باغچه از درخت، توت می چید. کاش زودتر رفته بود و درش آورده بود..... القصه سوفیا لورن نمونه بزرگتری هم دارد. این ایام وقتی بعضی آدم ها نوستر آداموس طور می گویند مشخص بود توی جنگ اسراییل و فلسطین قربانی زن ها و بچه ها هستند.اشتباه کردند ملتشان را به کشتن دادند! یادم می افتد به قصه سوفیا لورن. وقتی عقب نشینی سران عرب را می بینم ذهنم می رود پیش مرد سبیلویی که حس و حالش،حس و حال خسارت بود و فکر می کرد شانس نیاورده و با این حال و احوالش شده بود بلای مضاعف جان بانو لورن. کاش حرف زدن مجانی نبود.دردش را یکی دیگر می کشد و تحلیلش را تماشاچی ها می کنند. بیرون کشیدن سرطان بد خیم هفتاد ساله خونریزی و درد دارد.درد را از ترس خونریزی رها نمی کنند. کارش نداشته باشی، سرطان را می گویم، آخرش آدم را می کشد.اینکه شهید آوینی می گوید قدس مظهر جراحت عالم اسلام است، طبیعتِ جراحت، درد است باید آدم مجروح را بیدار و بی تاب کند.فلسطین هفتاد و چند سال است استخوان لای زخم مانده و حکام سُست دردِ عرب پشتِ هم معاهده ی عادی سازی با اسراییل امضا می کنند و یکی مثل خالد اسلامبولی دردش را حس می کند و میگوید یا مرگ یا فلسطین و خش صدای مردانه اش چُرت جوان های عرب را پاره می کند.آزمایش امت اسلام در واپسین روز های تاریخ،قصه ی زخم عمیق فلسطین است. و به قول مرتضی آوینی هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد.تردید و تحلیل های بی حساب بلای روح آدمند. سطلهای آب معهودِ کلام امام خمینی، در جنگ های ترکیبی منتظر بازشدن مرزهای خاکی نمی مانند!به خدا اگر در ماجرای فلسطین کم بگذاریم قافیه را باخته ایم. خدا به دل های آن ها و ما صبر بدهد. @AFKAREHOWZAVI
. "زوایه‌ی دید بسته" ✍مرضیه رمضان‌قاسم این روزها که ثبت‌نام مجلس شورای اسلامی است باب اعتراضات برخی افراد به گوش می‌رسد که با نگرش تونلی زاویه‌ی دیدشان را نسبت به تلاش مسئولین بسته‌اند و معترضانه مطرح می‌کنند با وجود این وضعیت نابسامانِ معیشت، برای چه باز باید در انتخابات شرکت کنیم؟! در پاسخ به این دوستان نامطلع یا دشمنان مطلع باید گفته شود؛ هر چند انقلاب فقط در جهت تامین معیشت نبوده است اما عوامل متعددی باعث شده است که ما در این موقعیت اقتصادی قرار بگیریم و قطعا یکی از آنها، ناکارآمدی برخی کارگزاران و مسئولین بوده است اما عوامل دیگری نیز وجود دارد نظیر:‌ نبود ساختار یا نقص در ساختارها، وجود فساد در دستگاهها که اینها باید حل شود؛ ولی عاملی که از همه مهمتر است مساله‌ی تحریم است زیرا تحریم موجب عقب نگه‌داشتن کشور می‌گردد که این تحریم توسط مستکبرین و دشمنانِ جمهوری اسلامی، صورت گرفته‌است و مردم را تحت فشار قرار داده‌است. در نظام جمهوری اسلامی روابط با سایر کشورها، بر اساس منفعت صِرف نیست بلکه این اعتقادات هستند که معادلات سیاسی را تعریف می‌کنند یعنی اینگونه نیست که ما پای هر چه که برای‌مان منفعت دارد بایستم و برایش هزینه دهیم بلکه اقدامات ما بر اساس آرمان‌های دین مبین اسلام است نه صرف منفعت‌مان. پس اینکه مردم از جهت اقتصادی مشکل دارند دلیل نمی‌شود در برابر ابرقدرت‌های پوشالی کوتاه بیائیم و همچنین در سرنوشت کشور خود دخیل نباشیم زیرا چه بسا شرکت نکردن ما در انتخابات باعث شود فردی انتخاب گردد که ضعیف‌تر از برخی کاندیدای دوره‌های قبلی عمل کند در نتیجه وضعیت معیشت مردم را تحت تاثیر قرار دهد‌. با انتخاب اصلح است که زیرساخت‌ها می‌تواند اصلاح گردد و ثروت، عادلانه‌ تقسیم شود زیرا وقتی مباحث مربوط به معیشت اصلاح گردد، نظام کارآمد خواهد شد و این مهم توسط مجلس امکان پذیر است زیرا این قوه‌ی مقننه است که با ریل‌گذاری و قانون‌گذاری‌های خود می‌تواند ساختارهای نادرست را اصلاح کند؛ پس انتخاب ما تاثیر فراوان در زندگی آینده‌مان دارد؛ یعنی می‌بایست فردی را به عنوان نماینده‌ی خود به مجلس بفرستیم که توانایی داشته‌باشد ساختارهای تولید فساد را ریشه‌کن کند و این امر از نمایندگان کاربلدِ، متخصص، متعهد برمی‌آید. بعلاوه اینکه تصویب طرح و لایحه به دست نمایندگان مجلس است. بنابر آنچه ذکر شد برای حل یک مساله منطقی نیست، صورت مساله را پاک کنیم؛ زیرا رای ندادن یک حرکت منفعلانه است در حالیکه برای رفع مشکلات کشور از جمله مشکل معیشت می‌بایست جرات‌مندانه و با بصیرت، پا به عرصه گذاشت و در انتخابات شرکت کرد و نباید دست روی دست بگذاریم و همیشه از انقلاب متوقع باشیم بلکه باید در حفظ این نظام کوشا باشیم و روح امیدواری را در خود تقویت کنیم زیرا فرد ناامید بی‌صبری می‌کند و نه تنها خودش کار نمی‌کند بلکه مانع کار دیگران نیز می‌شود؛ اما ملت امیدوار هم خودش به سمت قله حرکت می‌کند و هم مسئولان را به دنبال خویش می‌کشاند؛ بالاخص که مسئولین خدوم در حال خدمت‌رسانی و حل و فصل نابسامانی‌ها هستند. پس رسیدن به قله با داشتن نگاه امیدوارانه به وقوع می‌پیوندد همچنین برای رسیدن به قله مولفه‌ی دیگری علاوه بر امید لازم ایت که آن مولفه طبق فرمایش مقام عظمای ولایت، مقاومت است زیرا با مقاومت کردن است که خواهیم توانست قله را فتح کنیم. هر یک از ما در قبال این انقلاب وظیفه داریم اما در راس همه‌ی ما این حوزه و دانشگاه است که مسئولیت و وظیفه‌ی سنگینی بر دوش دارد و می‌بایست در فرایند تربیت افراد، بیش از پیش تلاش کند و از هیچ کوششی در جهت تربیت مدیران آینده فروگذار نباشد زیرا مدیرانِ نهادها و مسئولین منصب‌های کشور در آینده از بین اقشار حوزوی و دانشگاهی انتخاب می‌گردند و اگر آنها درست تربیت شوند و اصلح باشند با انتخاب آنها سیر صعودی خواهیم داشت. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔖مادر است دیگر... ✍آمنه عسکری منفرد مادر است دیگر! مثل همه‌ی مادران دنیا، عاشق است و شیدا! حتما در تمام روزهای کودکی‌ طفلانش، مراقب بوده که خار به پایشان نرود. خار که نه! در غزه؛ تمام این سالها سهم فلسطینیها، مشت و لگد و گلوله‌ی سربازان اشغالگر صهیونیستی بوده. اما حتما او هم به کودکانش یاد داده بود که به جای فرار کردن از دست این دیوسیرطان، با فریاد (هیهات منَّ الذِّلَه)، سنگ‌بارانشان کنند. مادر است دیگر! مقاوم است و صبور. حتما در تمام شبهای کودکیشان، به جای لالایی، قصه‌ی رشادت و دلاوری مجاهدان غزه و فلسطین را با زبان کودکانه برایشان خوانده، تا برای روزهای آزادسازی قدس آماده باشند. حتما او هم مثل بابای دختر همسایه، با صدای مهیب بمب‌ها و انفجار، بلند بلند می‌خندیده و بازی می‌کرده، تا کودکان معصوم، از شنیدن صدای انفجارها، از ترس سکته نکنند. اما...مادر است دیگر! حال که بمب‌های بی‌مروّت و تلِّ آوارهایِ مظلومیت غزه، تمامِ امیدش را با خاک و خون یکسان کرده، با جسمِ بی‌جانِ این دوطفل معصوم چه کند؟ حتما حالا که می‌داند از امروز صدای خنده‌های ترس‌آلود فرزندانش در گوش خاکِ سرد می‌پیچد، برای تنهایی و غربتشان هم غصه ‌می‌خورد؛ اما دل‌خوش می‌کند که جسم کودکانش، با بمب‌های فسفری متلاشی نشده و بی‌نام و نشان دفن نمی‌شوند. اما مادر است دیگر! دارد از غصه‌ی مظلومیت طفلانش دق می‌کند... @AFKAREHOWZAVI
. « مردانی از جنس مقاومت » ✍ راضیه کاظمی زاده از زمانی که به یاد می‌آورم، همیشه در بین خبرهایی که از رسانه‌ها پخش می‌شد، خبری اختصاص به فلسطین و مردمانش داشت، از جنگ و خونریزی، از کودکانی که ناخواسته در کشوری به دنیا آمده بودند که صهیونیست‌ها دندان طمع به آن داشتند و تمام تلاش خود را می‌کردند که آن را از آن خود کنند، از زنانی که داغ همسران و فرزندانشان مهمان همیشگی قلب‌هایشان بود، از جنگجویانی که تنها سلاح شان سنگ بود و بس؛ اما با وجود این همه درد و سختی غیور بودند و ملی گرا ... وطنشان، خاک‌شان و سرزمین مادری‌شان برای آنها از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود که این‌گونه از آن دفاع می‌کردند.. اقدامات چند روزه‌ی آنها و حملات‌شان نشان از آن است که دیگر از این‌همه جنگ و خونریزی به تنگ آمده‌اند و خواهان آزادی حقیقی‌اند پس با تمام توان و سلاح‌هایشان به میدان آمده‌اند و در مقابل ابر قدرت جهان ایستاده‌اند و گویا نه برقی قطع و آب و نه داغ نوزادان بی‌گناه و مردان غیورشان آنها را از هدف اصلی دور نمی‌کند. آنها این بار می‌خواهند تا ته ماجرا بروند و ان‌شاالله با کمک خداوند ریشه‌ی صهیوست و اسرائیل غاصب را می‌کنند و برای همیشه آنها را از خاک مادری‌شان بیرون می‌کنند و تنها رو سیاهی آن می‌ماند برای افرادی که امروزه به کشور ما خرده می گیرند که شما را چه به فلسطین؟! یا اینکه دلسوزی می‌کنند برای اسرائیلی‌‌هایی که سال‌هاست کودک و مرد و زن فلسطینی را به شهادت رسیده‌اند و آنها هیچ زمانی در مقابل این حملات دفاع از فلسطین نکرده‌اند ، انگار عده‌ای کور و کر و لال شده‌اند و چشم دوخته‌اند به دهان شیطان کثیف تا از زاویه ی دید آن قضایا را بررسی کنند و فورا حکم‌شان را صادر کنند .. این روزها تنها کاری که از دست من و شما بر می‌آید این است که به صورت همگانی و دسته جمعی دست به دعا برداریم و آزادی قدس شریف را از خداوند منان خواستار باشیم تا ان شاالله به حول قوه ی الهی پیروزی نصیب‌مان شود و آزادی فلسطین را جشن بگیریم ... به امید آن روز 🤲 @AFKAREHOWZAVI
. نامعادله ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد اصلا با معادله جور در نمی‌آید، طول و عرض جغرافیایی غزه و همت بلند مردمانش. این‌جاست که دو دو تا چهارتا نیست برکتی دارد به عمق مردمان غیور غزه. مردمانی که در مقابل همه بی‌تفاوتی‌های دنیا، نجیبانه ایستادند. هفتادو پنج سال اسارت وطن کم نیست عمر یک انسان است، اما فلسطین به عمق تاریخ و هویتش ایستاده به عمق اریحا قدیمی‌ترین شهر جهان، فلسطین ایستاده‌است به عشق عبادت‌گاه همه انبیا الهی. فلسطین پرچم دار هویت الهی است که خدا نسل در نسل در گوش پیامبرانش خوانده تا نوبت خاتم پیامبران برسد. آن‌وقت از کنار دیوار براق او را تا قاب قوسین او ادنی ببرد؛ تا بگوید: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏. ...و قدس این قلب تپنده در دل هر مسلمان، همان مسجد دوری است که قرار است به دست فرزندان اسماعیل، نزدیک شود و خودش را مهیای حضور آخرین منجی بشریت کند. طوفان دیگری در راه است از ابتلا آدم ابوالبشر به امتحان انسانیت و هویت الهی. از میزان درک آدمیت به توان مظلومیت. مظلومیت مردمی که بنا ندارند مظلوم بمانند. مردمی که به جای همه جهان با این غده سرطانی می‌جنگند؛ به جای من، شما، ما. ما که این ور عالم نگران دودوتا های خودمان هستیم تا نکند خط و خال برداریم، تا دو‌دوتای‌مان چهارتا شود. غزه پایش را از جغرافیایی تحمیلی خود بیرون می‌کشد و هرچه دارد می‌دهد تا بشر از فتنه صهیون در امان بماند. راستی این مساحت چقدر تاب مصیبت دارد؟ ...و بهشت وعده حق است برای دل‌های صبوری که امری مقدس بر ورای همه خواسته‌هایشان قد علم می‌کند و هل من مبارز می‌طلبد. ... و بیت‌المقدس همان سرزمین موعودی‌ست که ان‌شاءالله در آن نماز می‌خوانیم و صدای دعای همه انبیای الهی را از زیر قبه الصخره می‌شنویم. أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ؟ @AFKAREHOWZAVI