.
#امروز
روز پژوهش
تقویم علمی ایران روز 25 آذر از سوی «شورای فرهنگ عمومی کشور» به نام روز پژوهش نامگذاری شده است. وزارت علوم تحقیقات و فناوری نیز از سال 1379 چهارمین هفته آذر ماه را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرد و از سال 1384 این نام به «هفته پژوهش و فناوری» تغییر یافت.
#روز_پژوهش
#بیست_و_پنج_آذر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
به بهانهِ هفته پژوهش
✍سیده ناهید موسوی
📚 میخواهم از نوشتن و دنیای آن بنویسم، گاهی در اینکه چه چیزی را، چگونه و از کجا آغاز کنم میمانم! راستاش به نظر خیلی پیچیده و عمیق اما در عین حال، زیبایی و طعم خاص خود را دارد. لابلای روزمرگیها و دغدغهها، وَسط زندگی، بین آشپزی یا مهمان نوازی یهویی حساش سراغ آدمی میآید، و برایش فرقی ندارد حتی وقتی شب شده است و میخواهید خستگی های در طول روز را دور بریزید و سَر بر بالین بگذارید، حس نوشتن آدمی را رها نمیکند و ندایی از اعماق جان تو را به قلم در دست گرفتن فرامیخواند. اصلا آرام و قرار ندارید! مگر میشود در طی بیست و چهار ساعت شبانه روز یک خط حداقل ننویسید؟!
📚زمان تحصیل وقتی اساتید کار پژوهشی میخواستند، شاید از سختترین خبرهایی بود که به گوشم میرسید! آخه چرا فلان تحقیق، چرا این موضوع و... شروع میکردم به غصه خوردن البته حق داشتم چون اوایل هر کاری سختی خاص خود را دارد. چندین مرتبه که به کتابخانه رفتم و بعدها عضو شدم خیلی به عنوان و جلد کتب دقیق شدم و سعی کردم در هر فرصتی اولین جایی که بروم کتابخانه باشد. خاطره اولین رمانی را که به پیشنهاد دوستام خواندم هرگز فراموش نمیکنم آن شب تا صبح گریه میکردم. و این یک تلنگر دیگری بود برای کتابخوان شدنم، کتابهای روایی، داستانی و... خواندم و عنوان هر کتاب را بعد از خواندن در گوشه دفترم یادداشت میکردم و تا الان هم همین کار را میکنم.
📚کتابخانههای زیادی را در سطح شهر رفتم و در کتابخانه مرکزی کارت عضویت هم دارم، همه چیز در آنجا رنگ علم و معرفت میدهد و بویی که بیش از هرچیز دیگری احساس میشود بوی عشق به کتاب و کتابخوانی و پژوهش است. اصلا مهم نیست که چند سال سن دارید، یا چه مدرک تحصیلی دارید و ... همین که شروع به خواندن، تحقیق و پژوهش کنید کافیست تا چند سال و چند قدم جلوتر حرکت کنید و افقی جدید از زندگی را کشف کنید. از هر قسمت کتابی که خواندید چند سطر را که برایتان جذاب بوده را یادداشت کنید یا خلاصهای کوتاه از کتاب را بنویسید، اصلا کتاب را نقد کنید این نیز تجربه ناب دیگری هست که به کمک آن میتوانید به جزئیات بیشتر دقت کنید.
📚 من اما، وقتی یک صفحه سفید میان صفحات دفتر یا برگههای چسبانده روی تخته شاسیام میبینم از آن نمیگذرم. و بدون تعارف شروع به نوشتن میکنم، در ذهنام میگویم حداقل نصف صفحه را پُر میکنی! قلم که به دست میگیرم زمان هم از دست دیگرم دَر میرود. تا به خودم میآیم میبینم کل صفحه را سیاه کردم و این زیباترین اوقاتی است که میتوان در زندگی تجربه کرد. نوشتن از احساسات زنده یا مُرده، خوب یا بد، افکار آشفته و عمیق، آرزوهای تازه جوانه زده، آینده و دغدغهها، و استفاده از فرصتهای عمر به شرط درست مصرف کردن آنها نه مصرفی کردن آنها!
هفته پژوهش به همه دوستداران علم مبارکباد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
رسانه فکرت | نجمه صالحی، پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه
پژوهش در حوزهدین و تبلیغ دو رکن اساسی در توسعه هر جامعه دینی هستند. به عبارتی پژوهش زمینههای لازم برای شناخت و حل مشکلات را فراهم میکند و تبلیغ این شناخت را در جامعه گسترش میدهد.در پژوهشهای دینی از روشهای کمی مانند نظرسنجی، پرسشنامه، مصاحبه و ...؛ روشهای کیفی مانند مصاحبه عمیق، قومنگاری، تحلیل محتوا و ...استفاده میشود و این نوع پژوهشها به دو دسته کلی تقسیم میشود: پژوهش بنیادی و پژوهش کاربردی. پژوهش بنیادی به بررسی اصول و مبانی دین میپردازد، در حالی که پژوهش کاربردی به بررسی مسائل و مشکلات دینی در جامعه میپردازد.
متن کامل در لینک فکرت👇
https://fekrat.net/article/lnk/34816
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«صحنههای ناب دلدادگی»
✍موسوی باردئی
سلام ای دلبر و مقصود ما
سلام مادرم حضرت زهرا (علیهاالسلام)
سلام بر تو ای حاج قاسم
نمیدانم به اجابت دعای کدام رفیق من هم توفیق پیدا کردم با کاروان نسل حاج قاسم زائرت باشم.
هر چه به مزارت نزدیکتر میشدم دلهره ام بیشتر میشد.روی آمدن به کویت را نداشتم.
دو سه قدم به سمتت آمدم ولی باز برگشتم.از دور میدیدم چطور نوجوانان و جوانان مزارت را بغل کردهاند و به پهنای صورت اشک میریزند.
سردار عزیز چه کردی با دلهای این سربازان انقلاب؟!
هر کدام از آنها فارغ از این دنیای فانی، با مزار یک شهید مأنوس شده بودند.
شهید ماهانی،شهید یوسف الهی،شهید میرلوحی و...
طلابی را میدیدم که بیتوجه به اطرافیان سر در گم بین قبور شهدا قدم میزدند.دنبال چه بودند؟در دلشان چه میگذشت که سر به زیر و بغض آلود دست بر قبور شهدا کشیده و سر و صورت خود را با غبارهای مزارشان متبرک میکردند.
گوشهای نشسته و تسبیح تربتم را در دستم محکم گرفتم تا قوت قلبم باشد.
چشمم به پوستری افتاد که ورودی آن مکان نصب شده بود.
((مقاممعظم رهبری: «در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم.))
اشک امانم را بریده بود.خجالت سرتاپای وجودم را فراگرفت.
خوشا بحالت که یار نظام بودی و نه مثل ماها بار نظام.
چطور خودت را ساختی که هرگز دنبال نام وعنوان نبودی.
چه کار کردی که ولی زمانمان اینگونه دعا کرد؟
دستم را بگیر و برایم دعا کن که سخت محتاج دعایت هستم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🍃محرومیت...
✍زينب نجیب
اگر ولیّ شناخته نشود، اگر ولیّ منشأ و الهامبخش همه نیروها، نشاطها، فعالیتهای جامعه نباشد و به دنبال او در حرکت نباشند؛ محروم میشود.
اگر مردم از لحاظ فکری، روحی و عملی خود را متصل به او نکنند و پشت سرش در حرکت نباشند، محروم میشوند.
اما از چه محروم میشوند؟
ولی از ولایتکردن و مردم از ولایتمدار بودن.
ولایتنکردن ولیّ، محرومیت از نفع شخصی نیست؛ عدم شرایط انجام تکلیفیست که بر دوشش نهاده شده است. محرومیت از حق است...
ولایتمدار نبودن مردم نیز از آن جهت محرومیت است که خود را در نقشه ولیّ قرار نمیدهند. آنها در جبهه ولیّ قدم نمیزنند...
اینجاست که علی تنهاست بیمردم.
و مردم تنهاتر
اما در این میان مادر بیدار است.
نهضت بیداری سرور زنان و مردان عالم، فاطمهی زهراست که همچون خورشیدی بر تارک جهان میتابد.
تاریخ را به شنیدن سخن حق دعوت میکند.
دست انسانیت را میگیرد تا از کوره راه جهل و بخل و نسیان رهایی بخشد.
او فریادش تنها دفاع از محرومیت ولیّ زمان نیست او آه و فغانش از محرومیت همه انسانهاست.
او میداند دنیای بیولی یعنی جهنم.
زینرو فاطمه زهرا بهتنهایی امتی میشود برای علی.
او در کوچههای مدینه که نه!
در کوچه پس کوچههای تاریخ میایستد از حق میگوید و سیلی میخورد.
او پشت در خانهی خود که نه!
پشت در خانه هر دوره از نسل شیعه ایستاده تا نگذارد ولیّ را به اجبار مصادره کنند.
فاطمه زهرا هنوز سینه سپر کرده تا دست ولیّ را با طنابِ تحریف نبندند.
آری، روح فاطمه در کالبد زنان مسلمان امروز هنوز تمام قد در مقابل تیغ خصم ایستاده است.
صدای فاطمه زهرا همچنان از حنجره زنان مسلمان شنیده میشود.
بیدار شو خواهرم که تو باید امروز فاطمه زهرا باشی برای علی زمان...
اگر مادرمان روزی رهبری جامعه را در خانهنشینی علی به عهده گرفت و فریاد برآورد که:
"تُوافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلَا تُجِیبُونَ"
دعوت مرا می شنوید و لبیک نمیگویید؟
:وَ تَأْتِیَکُمُ الصَّرْخَةُ فَلَا تُغِیثُونَ"
و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمیرسید؟
و این چنین به قصد جهاد برمیخیزد تا تمدن نبوی از حرکت نایستد؛ امروز تو نیز باید پرچم ولایت را محکم بر دوش بگیری تا تمدن علوی دچار ضعف و غربت نشود.
تا پرچم حقخواهی زیر بار ظلموستم به خاک و خون کشیده نشود.
بیدار شو خواهرم که تو امروز باید ذهن تاریک انسان را رهبری کنی...
به در خانه غافلان رَوی.
بر درها بکوبی
و رسا فریاد زنی که:
"فَأَنّی حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیَانِ"؟
پس چرا بعد از آن همه بیانات قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله) امروز حیران ماندهاید؟
#فاطمیه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«بانوی نور»
✍م* صالحی
حضرت فاطمهٔ زهرا را نمیتوان با شعر یا نوشته توصیف کرد. فاطمه را باید حس کرد.
دلت، رفتارت و گفتارت که مورد پسند فاطمه شد؛ قبر مخفی بانوی دو عالم آشکار می شود. دلت که مملو از محبت فاطمه شد، قبر او را در دل مصفای خود می یابی.
امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است.
امیرالمؤمنین، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد.
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
یار پهلو شکستهٔ علی به سوی پدر کوچ می کند. یار و یاوری که رونق خانه علی و قوت زانوان اوست، دارد پر می کشد.
آجرک الله فی مصیبتها...
#فاطمیه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
سردار اروند( قسمت چهارم) 🖋زینب نجیب اهداف ایران از اجرای عملیات بزرگ والفجر ۸ در وهلهی نخست، ش
سردار اروند(قسمت پنجم)
🖋زینب نجیب
شاید بتوان گفت که ما نهفقط به تعداد شهدا بلکه به تعداد رزمندگانی که ۸سال در جبهههای حق علیه باطل حضور داشتند؛ دستاوردهای عظیمی از جنگ داریم. چرا اینگونه بود؟ فرمول و جنس جنگ ۸سالهی ما چه تفاوتی با جنگهای نظامی دیگر دارد؟ چگونه است که در یک جنگ که ماهیتش میتواند تنها خشم و کینه و تنفر و تلافی و نابودی باشد؛ جنگی ساخته شود که انسانها را مهربانتر کند، تمرین کظمغیظ نماید، آنها را برویاند، زنده کند و برای آنها سعادتی ابدی بسازد؟ چگونه میتوان شاهد تناقضهایی با این عظمت بود؟
آری، جنگ ما جنگ نبود؛ فرزندان ما نمیجنگیدند؛ آنها اهل جهاد بودند. بسیار تفاوت است بین جنگیدن و جهاد کردن. تمایز است بین جنگنده و مجاهد. در جنگهای نظامی، اصول نظامی حرف اول را میزند؛ اما در جهاد، گاه شاهد اصولی هستیم که در حیطهی نظامی معنایی ندارد. مانند حضور نوجوانان ۱۹ساله بهعنوان فرمانده یا بهکارگیری یک نوجوان ۱۷ساله برای شناسایی زمین دشمن از نزدیک یا نامیدن تعدادی از افراد بهعنوان غواص که بهطورقطع در دانشگاههای نظامی به آنها غواص نخواهند گفت؛ بنابراین میتوان گفت پایهی اصلی این جنگ «تفکر جهادی» بود. پایهی دیگر این جبهه «اخلاق» بود. یک اجتماع عظیم، ۳هزارروز با انسانهای متفاوت، در سنین مختلف در سطوح گوناگون از جغرافیای متفاوت کنار هم قرار گرفتند تا مسلحانه بجنگند. اما کوچکترین توهین، سخن درشت و دعوا و ناراحتی بهوجود نیامد. در این جهاد درجه نظامی با آن معنای نظامی وجود نداشت؛ کلمهی متداول برادر، همه را برادر هم کرده بود، آنها خود، ادب را حفظ میکردند. پایهی سوم جنگ، «معنویت» بود؛ نمازهای شب و نافله، تلاوت قرآن و قرائت ادعیه، گریه بر سیدالشهدا و فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، توکل و توسل با اشک و آه، تکرار مداوم برخی آیات و بسیاری از امور معنوی دیگر، صحنههای بیهمتایی خلق کرده بود. پایهی چهارم جنگ «عبودیت» بود. بندگی محض خدا را کردن، برای خدا عملکردن و غیرخدا را ندیدن. این عامل مهمی بود. و در پایان، عامل «ولایت» بود که به جرأت میتوان گفت که همهی پایههای دیگر ذیل این پایه ظهور و بروز کرد. بیش از ۹۰ درصد رزمندگان، امام را از نزدیک ندیده بودند؛ اما عاشق امام بودند. آنها برای لبخند امام، رضایت امام و رفع نگرانی از امام، جانشان را در طبق اخلاص میگذاشتند. در عملیات والفجر8 یکی از انگیزههای رزمندگان برای رفتن به دل دشمن، دیدن لبخند امام برای مدت کوتاهی بود.
این پنج پایه است که ظرفی ساخت تا آن جبهه شکل بگیرد. حال داخل چنین ظرفی هر مظروفی میتوانیم قرار دهیم تا همان نتیجهای را بگیریم که در جنگ ۸ساله گرفتیم. و آن نتیجه چیزی نبود جز خلق و یا بروز و ظهور انسانهایی که در درونشان گوهرهای ذیقیمتی وجود داشت و در جبهه به یک اسطوره تبدیل شدند؛ آری، همان «فتحالفتوح» خمینی کبیر.
جوانان ما در چنین جنگی جبههای خلق کردند که کارخانهی انسانسازی شده بود؛ معرفتزایی، معنویتزایی، تدبیر و آمادگی برای نقشآفرینی در سختترین شرایط از مهمترین ویژگیهای این کارخانه بود؛ اگر این عواملی را که شخصیتهای بزرگی را بهوجود آورد بهنحوی شایسته و دقیق بشناسیم و بهکار ببریم؛ میتوانیم آنها را در جامعه ترویج کرده و به بازتولید همان انسانها مبادرت بورزیم.
پایان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«در رکاب»
✍ زهرا نجاتی
ولایتمداری هزینه دارد. نشان دادن عشق و در مسیر یاربودن، هزینه دارد. برخلاف باور عدهای که گمان میکنند چون در مسیر حق قرار گرفتیم، باید مستجاب الدعوه و به دور از هر آسیب و مشکلی باشیم.
اما در طول تاریخ همیشه همراهی با جبهه حق، علیرغم توفیقاتی و البته پاداش الهی، همراه با بخشی از مشکلات، محرومیتها، فقر و گاه درد بوده است.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، نمونه بارز فداکاری و جانفشانی تمام و کمال در راه ولایت است.
ایشان در راه
🔹معرفی امام به جامعه،
🔹شناساندن حق به مردم،
🔹جهادتبیین و
🔹معرفی دوست و دشمن و
🔹روشن کردن حق از باطل، از هیچ مذایقه نکرد.
به وقت لزوم
با دلی مجروح و سینهای پردرد، در مقابل مهاجر و انصار، به سخنرانی پرداخت تا مبادا، حق بر کسی پوشیده بماند.
به وقت نجات ولی، به امید رعایت حق دختر پیامبر، جان خود و فرزندش را فدا کرد،
به وقت یاری طلبیدن و اتمام حجت با مردم، روی شتر، سوار شد و تک به تک درب خانه مهاجر و انصار، رفت،
به جهت آگاهی مردم، ممنوعیت حضور آن دو تن از عیادت و نهایتا اعلام این جمله که خدایا تو شاهدی من از این دو غضبناک هستم و خواهم بود
و بعد از شهادت، محروم نمودن تمام مسلمانانی که به وقت یاری حق، با عافیت و راحت طلبی، او را تنها گذاشتند، از شرکت در تشییع و تدفین تنها یادگار آخرین پیامبر، به این جهت که تا دنیا دنیاست و گردش آسمان و زمین بر پا، هر مسلمانی، متنبه باشد که عدم تشخیص وظیفه و عافیت طلبی، میتواند ننگی بزرگ و ابدی بر پیشانی جامعه مسلمین بنشاند و ولی، هرقدر هم، بیهمتا، باز نیازمند بصیرت، نصرت و پای در رکاب بودن مردم است.
و در این درسی بزرگ برای ما جماعت آخرالزمانی است که تا نسل و جامعهای مملو ز پا در رکابانِ بصیر، نداشته باشیم، ولی، مظلوم خواهد ماند و چون قرار نیست، تاریخ تکرار شود، پس لاجرم تا آن روز، شب غیبت طولانی و ناگزیر خواهد بود.
#ایام_فاطمیه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«مادرم مظلومه بود و یاور مظلومها»
✍فاطمه میری
فضه جاروبهدست به حیاط میرود، بس که خاکستر روی زمین ریخته است، بس که دودهها به دست و پای بچهها میچسبد. بانوی خانه در بستر افتاده، مگر فضه مرده است که خانه را کثیفی بگیرد. قرار است به عیادت بیایند زنان مدینه. همانها که طاقت گریههای بانو را نداشتند، پیغام و پسغام داده بودند به فاطمه بگویید یا شب گریه کند یا روز...
متن کامل در خبرگزاری رسمی حوزه 👇
https://hawzahnews.com/xczFD
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«قصه معکوس»
✍نرگس سلیمانی
حمید با شنیدن خطری که همسرش را تهدید کرده و نزدیک بود شهیدش کند، دیوانهوار دور اتاق میگشت و زیر لب میگفت: «فاطمه جان اگر برای تو اتفاقی میافتاد، من چه میکردم؟!»
و هربار جواب فاطمه را میشنید: «که تازه حال مرا تجربه کردی، حال تمام روزهایی که در این خانه منتظر برگشت تو از جبهه بودم»
تمام لحظاتی که این روایت از "به مجنون گفتم زنده بمان "را میخواندم مجنون وار به شما فکر میکردم؛ قصه همیشگی شهیدوشهادت وقتی به شما رسید فرق کرد.
علی جان آقای مظلوم مقتدرمن، این بار قرار بود تو همسر شهید شوی!
#فاطمیه
#شهید_حمید_باکری
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖 آری! فاطمه، فاطمه است.
✍ آمنه عسکری منفرد
🏴 اگر روزی ابعاد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) برای ذهنهای ساده و چشمهای کوتهبین انسانها آشکار میگشت، ضمیرِ روشن و فطرتِ الهی، قطعاً گواهی میداد که او سرور همهی زنانِ عالم است؛ چراکه «فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) فجرِ درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت، ولایت و نبوت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستارههای فروزان ولایت قرارگرفته است.»(بیانات رهبر انقلاب، ۳۰ مهر ۷۶ ).
🏴 بانویی که در ۱۸ سالگی به درجهی والایی از مقام طهارت، مقامات معنوی، عرفانی و حکمت میرسد. با قدرتِ تحلیلِ مسائلِ سیاسی و آیندهنگری، قدرت برخورد با عظیمترین مسائل زمان خود را دارد. فاطمه مادر حسنین (علیهماالسلام) است، آنها که سید و بزرگ اهل بهشت هستند و در دامان پاکیزهی مادری تربیت شدند که به عنوان «اسوه» مطرح میشود. «فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه و در طول دوران زندگی زناشویی، علی (علیهالسلام) را به خشم نیاورده و حتی یک بار هم سرپیچی نکرده. در محیط خانه یک همسر و یک زن است، آنگونه که اسلام میگوید.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۵ آذر ۷۶).
🏴 نکتهی مهم در زندگی معمولی این بزرگوار، جمع بین زندگی یک زنِ مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و وظایف یک انسانِ مجاهدِ غیورِ و خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم، بعد از رحلت رسولاکرم (صلیاللهعلیه) از طرف دیگر است. او به مسجد میآید، سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند، حرف میزند. یک جهادگر به تمام معنا و خستگیناپذیر و محنتپذیر است. همچنین ایشان یک عابد شبزندهدار، قیامکنندهی لله، خاضع و خاشع برای پروردگار است. در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیایکهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت میکند. جمع کردن این ابعاد در وجود یک انسان، نقطهی درخشانِ زندگی فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. «بعضی گمان میکنند انسان عابد، متضرّع و اهل دعا و ذکر، نمیتواند یک انسان سیاسی باشد؛ یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فیسبیلالله حضور فعال دارد؛ اگر زن است، نمیتواند یک زنِ خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمیتواند یک مردِ خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها باهم منافات دارد. در حالی که از نظر اسلام، این امور نه تنها منافات و ضدیت ندارد، بلکه شخصیتِ انسانِ کامل را میسازد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۲ آذر ۶۷).
🏴 آری! فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) از جهت خردمندی، فرزانگی، عقل و معرفت، الگو و سرمشق است. از بُعد عبادت و مجاهدت، حضور در صحنهی تصمیمگیریهای عظیم اجتماعی، خانهداری، همسرداری، تربیت فرزندان صالح، سرمشق و الگو است. زیرا زندگی این بانوی بزرگ اسلام نشان میدهد که زنِ مسلمان، برای ورود در صحنهی سیاست و میدان کار و تلاش و نیز ایفای نقش فعال در جامعه، همراه با تحصیل، عبادت، همسرداری و تربیت، میتواند پیرو فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) باشد. اکنون مضمون جملات معروف دکتر شریعتی در مورد این بانوی بزرگوار معنی پیدا میکند، آنجا که قلم چنین نگاشت؛
«فاطمه، فاطمه نیست؛ چون دختر خدیجهی کبراست، چون همسر و همسنگ علی (علیهالسلام) است، چون دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام است، مادر حسنین و مادر زینب کبرا است. «اینها همه هست و این همه، فاطمه نیست.» آری! با وجود این همه فضیلت، کاملترین وصف برای نشاندادن ابعادِ وجودِ این بانوی بزرگوار اسلام این است؛
«فاطمه، فاطمه است.»
#فاطمیه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
نقش رسانه
✍م.اکبری
در دنیای امروز حرف اول و آخر را رسانه ها می زنند. به راستی چرا رسانه اینقدر مهم شده است؟! و چطور مخاطبان زیادی لحظه به لحظه به این اقیانوس بیکران میپیوندند؟ به نظر میرسد دلیل این اقبال فراوان فقط یک چیز است، هنر!
زبان هنر ، یک زبان مشترک است و هرچیزی که به سطح اشتراک برسد قدرت آفرین میشود.
هنر با تمام اَشکالش، نقش، نغمه، شعر، داستان، تئاتر، میتواند معانی عمیق و دشوار را منتقل کند و در دنیای امروز قدرت اثر گذاری در دست کسانی است که هنر را میشناسند و از آن بهره میبرند.
برای بیان ِ جهانی ِحقایقی که میدانیم راهی جز بیان هنری نداریم.
اتفاقی که پنجشنبه 16آذر ماه امسال در امامزاده علی اکبر چیذر افتاد فصل تازهای برای هیئت های عزاداری میگشاید.
حسن روح الامین نقاش آئینی، یکی از تابلوهای خود را نه در گالری، بلکه در یک مراسم مذهبی در هیئت رونمایی میکند.
تابلوی «مضطر» این هنرمند، نمایی از روز عاشورا را به تصویر میکشد.
لحظهی شکوه مقاومت یک قهرمان غیوربا شدت جراحات مقابل دشمن ظالم و بیرحم، سوالی در ذهن همهی مخاطبان ایجاد می کند!
او کیست؟
و چرا از پای نمیافتد؟!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«نارس»
✍زهرا نجاتی
شش ماهه هستم، فقط تا دیدن مادربا آن صدای قشنگش، سه ماه مانده. رمضان باید باشد وقتی به دنیا برایم، وه که چقدر مشتاق دیدارش هستم...
اما این صدای چیست؟ صدای داد و فریاد میآید. در خانه ما از این خبرها نبود. همه همدیگر را میوهدل و ثمره قلب، صدا میکنند...
آه این صدای باباست، دارد مادر را صدا میکند. هنوز همهمه تمام نشده. صدا آشنا نیست. این هم صدای مادرم است، دارد بابا را برای کاری راضی میکند.... آه چقدرگرم شده!!
چرا این قدر گرم است؟ چرا همهمه بلند شده؟
چرا مادرفریاد میزند؟!
چرا خواهرم گریه میکند؟ آی.. آی.. چه خبر است؟؟؟ دردم گرفت.. کسی مرافشار میدهد این چیست؟ از زمین محکمتر است...
نه...
نه..
من هنوز نباید به دنیا بیایم...
نه...
آه.. چقدر اینجا تنگ شده.. نفسم بالا نمیآید.. خدای من!
مادرجان! مراببخش.ببخش که اذیت میشوی..
میخواستم که بیایم و شبیه بابا شوم... نشد... نگذاشتند...
خداحافظ مادر دست بی رحمی مرا ازتو جدا میکند.
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«بی بی جُفتا»
✍طیبه فرید
همسایه دیوار به دیوارمان مَشتَلی (مشت علی) ریزنقش بود و سیاه،چشم های روشنی داشت. غالبا لیفه شلوارش را تا کمی قبل از جناق سینه اش بالا می کشید وتا چشمش به بچه ها می افتاد با شدت و حدّت خاصّی صدای گوسفند در می آورد.اسم زنش بی بی بود و اسم ننه زنش هم.«بی بی»همه اطلاعات اهالی کوچه از شناسنامه زن و مادر زن مشتلی بود.مادر و دختر یازده سال باهم اختلاف سن داشتند.گیس های هر دویشان نارنجی بود تنها تفاوتشان این بود که زن مشتلی شهری تر می پوشید.طی یک قرار داد نانوشته بین اهالی کوچه معروف شده بودند به بی بی جُفتا! یعنی یک جفت بی بی.سه تا دختر داشتند.اسم دختر های بزرگشان را یادم نیست، ربطی به حافظه من ندارد من در ویدیو چک آن کوچه، توی ذهنم حتی تعداد جرز میان دیوارها را بیاد می آورم! قبل از اینکه بیایند به کوچه ما رفته بودند خانه بخت.اسم دختر کوچکشان اما ملیحه بود.یکی شبیه گیسو کمند خودمان، یعنی خودشان. حالا نه به آن قشنگی اما خداییش خیلی دخترانه بود.او هم خیلی زود شوهر کرد و رفت. مانده بود تنها پسرشان بیژن وپرتقال های دارابی سر درخت.بیژن شبیه مخملِ خانه ی مادربزرگه بود.اصلا مو نمی زد. در و دیوار خانه مشتلی را کرده بود پر از عکس هنر پیشه های زن بالیوودی. از آن ها که صورت گرد و لب قلوه ای و خال سیاه دارند!با گیس های پرپشت تافته. هیچکس از اصل تناسب و هارمونی زوجین چیزی به بیژن نگفته بود.طفلک خودش هم هیچ شباهتی به شاهرخ خان نداشت. اتفاقا زد و یک روز بیژن توی خیابان عاشق منیجه شد. بی بیِ اول، می گفت منیجه. منیژه شبیه هندی ها بود. بیژن اما هنوز شبیه مخمل. خودش را کشت! نه اینکه واقعا بکشدها. گفته بود خودش را می کشد اگر منیجه را به او ندهند.یک جورهایی هم خیلی خودش را کشت.بالاخره بابای منیژه ترسید مخمل خَریّت کند و بدنامی اش بماند برای او این شد که رضایت داد.مخمل شاهرخ خان نبود اما تمنای خال سیاه داشت. با چند فقره خودکشی ساختگی ناموفق و کمی قِرِشمال بازی به مراد دلش رسید. توی دست اندازی بزرگ شدن از یک جایی به بعد از کوچه و خاطراتش دور ماندم. با مرگ بی بیِ اول وکمی بعد بی بیِ دوم امپراطوری مشتلی روبه ضعف و فروپاشی گذاشت.پیرمرد خانه اش را با پرتقال های سر درخت های توی باغچه فروخت به دشتستانی ها.دشتستانی ها هم خانه را کم و بیش کوبیدند و از اول ساختند.تنها قابی که از خانه بی بی جُفتا توی حافظه کوچه باقی مانده بود پرتقال های سر شاخه های بالای درخت بود! و خاطره پسری که برای رسیدن به خال سیاه هندی هیچ توجهی به مخملیّت خودش نداشت، و تا می توانست دست و پا زد و آخرش به مراد رسید،البته مراد که نه!منیجه.
«و در قرشمال بازی بیژن نشانه ای بود برای صاحبان خرد».
والسلام.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«لباس عزت بر تنت، مدال شهادت گردنت»
🖋فاطمه میریطایفهفرد
خبر شهادت که میشنوی جز آمیختگی غم و شادی، حال غبطهای نیز کل وجودت را میگیرد، غبطه به حال عزیزانی که شبِ شهادت مادرشان، در خون خود غلتیدند و ندای الهی را لیبک گفتند. آنانی که در زندگانی دنیا گمنام بودند ولی نامشان در لوح مبارک ملائک میدرخشید.
حمله تروریستی #راسک هم برایم دوباره غبطه شد و هم دوباره حسرت. حسرت از شنیدن نام یک همشهری، در آن سوی کشور، که مرامش، اندازه رخت شهادت شد و خدا او را خوب خرید.
احسان بابایی، همان همشهری من است که در خیابان و کوچههای شهرِ من قدم برمیداشت و کسی او را نمینشناخت. حتی وقتی که مدال ورزش کوراش را بر گردنش آویخت. یک گوشه شهر یک روستای حاشیهای از خانوادهای مهربان و صبور، پدری زحمتکش که دلش یک سالی بود شور پسر را میزد. خواب شهادتش را هم دیدهبود ولی نمیخواست مانع فرزند شود نمیخواست دل بد کند از روزی که پسرش دیگر نباشد. پول حلال کارگری کار خودش را کرد. مگر غیر عاقبتبخیری حاجت دیگری میماند؟
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
دلم گواهی میدهد از لحظاتی که احسان بابایی سر مزار شهید بابایی رزق شهادت میخواست.
مگر میشود به مزار عباس بابایی بروی و مرگی بسان او را طلب نکنی!؟ احسان که اشتراک فامیلی هم داشت با شهید. خدا عالِم است در بچگی چقدر از هواپیمای شهید بالا میرفته، همان که وسط مزار شهدای قزوین کنار امامزاده حسین، خودنمایی میکند.
مزار شهید بابایی قطعهای از بهشت قزوین است که اهل دل به دنبال مراد خود از هرجای کشور خودشان را به آنجا میرسانند.
اینبار مدال شهادت به جای تمام مدالهای رنگارنگ بر گردن احسان آویخته شد. رئیس انجمن بینالمللی کوراش شهادتش را به وزیر ورزش کشور، تسلیت گفت. حالا قرار است برای شهادتش در اولین مسابقات یک دقیقه سکوت کنند. ولی من میخواهم برای مظلومیت او و یارانش فریاد بزنم.
فریادی از بیزاری عاملان این ترور و هر آنکسی که ایرانمان را قوی نمیخواهد.
شهادتت مبارک، برای این همشهری حسرت کشیده هم دعا کن.
#راسک
#ترور
#احسان_بابایی
#قزوین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بانوی نمونه🧕🏻
#فاطمه_الزهرا سلاماللهعلیها
✍️🏻ف.مرادی
🔸️میگویند شب اول #فاطمیه حاج مهدی رسولی مداحی کرد و مورد توجه حضرت آقا قرار گرفت. ایشان درباره این مداحی فرمودند: "کار چند منبر ما را شما انجام دادید."
قالب هنر همین است؛ حتی اصطلاحات سخت فلسفی و عرفانی، وقتی درقالب هنر ریخته میشوند قابل فهم میگردند.
🔹️اما مگر حاجی به چه چیزی اشاره کرده بود که کار چندین منبر را در یک مداحی انجام داد؟!
"حتی اگر که نور
حتی اگر که حق
چشمی نبیندش محروم میشود"
🔸️چه بیت پر معناییست. حیدر کرار، فاتح خیبر و اسدالله غالب وقتی در میان مردم گمراه باشد، تنها میشود. این جاست که #فاطمه_الزهرا میدانداری میکند و به دفاع از مقام ولایت میپردازد.
🔹️گویی آمده تا برای ما تکلیف را مشخص کند، این انفعال و سکوت جامعه مذهبی را در هم شکند تا بپاخیزیم و از فرزندش علی کا نائب بر حق امام عصر ارواحنافداه است، در این زمانه دفاع کنیم.
🔸️جنگ آن روز برای قدرت بود و این که چه کسی زمام امور را در دست بگیرد و جنگ امروز بر سر هویت زن اسلامی است. زنی که میخواهد با هویتی که امامین انقلاب به او دادهاند میدانداری کند و در جامعه حضور فعال داشته باشد. همین بانوان امروز باید به دفاع از ولی جامعه بلند شوند.
🔹️زهرای اطهر یک تنه، نهضت بیداری به پا کرد در جامعه مسخ شده آن روز. زهرایی که جانباز میشود، فرزند در راه عشق میدهد، هر دو پهلویش شکسته اما از حرکت در راه الله خسته نیست. او در هر فرصتی برای احقاق حق قیام میکند، در اوج قله حقخواهی ایستاده است، تا پای جان پیش میرود و شهید راه ولایت میشود.
🔸️امروز علی زمان برای رهایی از مظلومیت، نیاز به زنانی همچون فاطمه دارد تا در عرصه تبیین و روشنگری انقلابی گام بردارند.
🔹️امروز ای بانوی عزیز! هنگامه تکلیف است؛ چرا که هجمههای بسیاری به انقلاب ما وارد است. از آزادی، نقش زن در جامعه، نحوه حکومتداری، آرمانهای انقلابی و... .
🔸️باید خودمان را در مدار ولایت قرار دهیم و در دفاع از آن تمام قد بایستیم؛ چون این حق است و باید از حق و حقیقت دفاع کرد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«رد پای یهود، در شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)»
✍مخدره چمنخواه
یهودیان در کتابهای خود خوانده بودند که محل هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بین کوه عبر و کوه احد و در حوالی مدینه خواهد بود؛ لذا برای یافتن سرزمین هجرت رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) از دیار خود حرکت کرده و در فدک و خیبر مسکن گزیدند. آنها هرگاه با مشرکان و بت پرستان روبرو میشدند، به آنها خبر میدادند که به زودی پیامبری با این مشخصات خواهد آمد و با ظهور آن حضرت جبهه توحید و یکتاپرستی تقویت شده، بتپرستی برچیده خواهد شد. یهودیان با این امید چشم انتظار ظهور پیامبر اسلام بودند؛ ولی پس از ظهور و هجرت آن حضرت به مدینه او را عصیان کردند و گفتند:« چرا پیامبر اسلام از نژاد بنی اسرائیل نیست». (مجمع البیان ج۱، ص۱۵۸)
طبق آیه ۸۹ و ۹۰ سوره بقره همین که آنچه منتظرش بودند به سوی آنها آمد منکر آن شدند. آنها در عمل و نیت خود اخلاص نداشتند و در صورتی به تکلیف دین و شریعت عمل میکردند که با منافع مادی و سیاسیشان منافات نداشته باشد. آنها حتی به دستورات حضرت موسی(علیهالسلام) و تورات عمل نکردند و به حضرت عیسی(علیهالسلام) ایمان نیاوردند.
پس از فراز و نشیبهای فراوان، پایههای حکومت اسلامی در مدینه استقرار یافت؛ یهودیان مدینه و اطراف آن، که در واقع به علت نقض پیمان خود که با پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بسته بودند، دچار سرنوشتی شوم شده بودند، در پی آن تعدادی از آنها کشته و برخی قبایل نیز مانند بنیقینقاع و بنینضیر به منطقه خیبر کوچانده شدند.
بهتدریج دشمنیها آشکار شد، تا آنکه در سال هفتم هجری، بیاعتمادی ناشی از تحرکات ناجوانمردانهی یهودیان خیبر، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بر آن داشت تا پس از رهایی از جریان صلح حدیبیه برای ریشهکن ساختن این عنصر فساد به سمت آنان حرکت کند. جنگ خیبر بین نیروهای اسلام و یهود انجام شد و قلعههای یهودیان،یکی پس از دیگری به دست سپاه اسلام، فتح شدند. آخرین قلعههایی که فتح شد، قلعههای وطیح و سلالم بودند که پس از بیش از ده روز محاصره، چون توان مقاومت در خود ندیدند، تسلیم شده از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درخواست کردند که اموالشان را در برابر حفظ جان خود و آزادی زنان و بچههایشان برجا گذارند و از آنجا کوچ کنند، حضرت نیز پذیرفتند.در پی تسلیم خیبر، یهودیان «فدک» را نیز تسلیم حضرت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کردند.
جریان فتح "فدک" که بدون درگیری و با مصالحه انجام شد، بعدها در تاریخ اسلام به یکی از مسائل مهم و مورد نزاع میان اهل بیت و حاکمان قرار گرفت. "فدک" سرزمین آباد و پر محصولی بود در نزدیکی "خیبر" و با مدینه حدود ۱۴۰ کیلومتر فاصله داشت. در دین اسلام، سرزمینهایی که بدون حمله نظامی به دست مسلمانان میافتاد، در اختیار شخص پیامبر و امام پس از اوست. بر این اساس پیامبر، «فدک» را به دخترش حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بخشید.
پیامبر اکرم از این بخشش دو هدف داشت:
۱. زمامداری مسلمانان پس از پیامبر با حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بود، این منصب به هزینه نیاز داشت و فدک میتوانست تأمینکننده آن باشد.
۲. زندگانی خاندان پیامبر از جمله دختر و فرزندانش حسنین(علیهماالسلام) باید به صورت آبرومندانه اداره میشد و فدک در این زمینه نیز به کار میآمد.
پس از کشمکشهای فراوان در این نبرد با پیروزی مسلمین به پایان رسید.
بعد از شهادت پیامبر اکرم(صلواتاللهعلیهوآله) تمام تلاش مزدوران یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین نفوذ کرده بودند، بر این هدف معطوف شده بود که با ایجاد جنگ داخلی و کاهش توان نظامی امت اسلام، زمینه را برای هجوم سراسری متحد بزرگ قوم بنیاسرائیل را فراهم کنند. در این میان همگان تلاش میکردند تا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. به همین دلیل با انجام اقدامات پلیدی، همچون تعیین خلیفه بهصورت خودسرانه، غصب فدک و… سعی بر برانگیختن خشم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به ایجاد جنگ داخلی داشتند. اما آن زمان که متانت و وقار امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان فتنه داخلی را ایجاد نموده و جنگ مسلحانه به راه بیندازند. فاطمه(سلاماللهعلیها)، فعالیتهای اجتماعی و موضعگیریهای سیاسی متعددی داشتند. اما بیشتر فعالیتهای سیاسی ایشان، مربوط به دوران کوتاه زندگیاش پس از رحلت پیامبر است. از مهمترین موضعگیریهای سیاسی وی، مخالفت با واقعه سقیفه و انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه پس از پیامبر، رفتن به خانه سران مهاجر و انصار برای اقرار گرفتن از آنان در خصوص شایستگی و برتری امام علی(علیهالسلام) برای خلافت، تلاش برای بازپسگیری مالکیت فدک، خواندن خطبه فدکیه در جمع مهاجرین و انصار،
#ادامه_دارد
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
«رد پای یهود، در شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)» ✍مخدره چمنخواه یهودیان در کتابهای خود خوانده
«رد پای یهود، در شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)»
✍مخدره چمنخواه
#ادامه
دفاع از حضرت علی(علیهالسلام) در ماجرای هجوم به خانه او، سخنرانی در جمع زنان(مهاجر وانصار) که به عیادتش آمدند و وصیت کردن برای انجام مراسم پس از مرگش به صورت مخفیانه و پنهانی. بسیاری از گفتارها و رفتارهای فاطمه پس از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به نوعی واکنش سیاسی و اعتراض به غصب خلافت از سوی ابوبکر و طرفداران دستگاه خلافت او بود. بر همین اساس اتفاقات هولناکی همچون کوبیدن درب خانه امیرالمؤمنین به پهلوی مبارک حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، به شهادت رساندن محسن ششماهه، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر بدست مغیره رخ داد. مغیرة بن شعبه یهودی نیز، یکی از عوامل حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و از مهاجمان اصلی به خانه وحی بود. اخنس پدر مغیره از مشرکین بود که در روز فتح مکه به ظاهر مسلمان شد. برادر او ابوالحکم در جنگ احد به دست امام علی علیهالسلام کشته شد و او همواره کینه امام علی(علیهالسلام) را در دل داشت. بنابراین قاتلان حضرت زهرا سلاماللهعلیها، همان منافقان و یهودی زادگان مسلماننمای مدینه هستند.
آری اینها، واقعیات تلخ تاریخ صدر اسلام است که یهودیان همانطور که در زادگاه آیین مسیح (علیهالسلام)، تصمیم به سنگسار مریم (سلاماللهعلیها) گرفتند، اقدام به قتل مسیح (علیهالسلام) کردند، ایشان را به پیامبر مفقودالاثر تاریخ بدل نمودند، در حواریون ایشان نفوذ کردند، پولس یهودی را به جانشینی ایشان نشاندند و توحید را به تثلیث بدل نمودند، بار دیگر برنامه شومشان را در زادگاه اسلام و در میان مسلمانان و اهل بیت پیامبر اسلام تکرار کردند.
پایان
#فاطمیه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«باریکتر زمو»
✍زهرا نجاتی
ولایت،حلقه گم شده تمام رفت و آمدها، تمام بایدها و شایدهاست. مفهوم ولایت و ولایتمداری،گنجینه ناشناختهای است که اگر درست فهم شود، باعث رشد و عاقبت بخیری جامعه و افراد میشود.
بخش دردناک ماجرا آنجاست که درک آن از مفهوم بلندی مثل«الله ولی الذین آمنوا... و الذین کفروا اولیاوهم طاغوت۱(بقره257)» تا مفهوم اندکی مثل حب، متفاوت، فهم میشود درحالی که شاید یکی از گویاترین تعابیر از ولایتمداری، چرخش مانند آفتابگردان به سمت نور و خورشید ولایت است. جایگزینی تمام بینشها و علایق و زوایای دید از دیدگاه ولیای که جانشین برحق خداست.
برای درک بهتر، این صحنه را تجسم کنید: ولیخدا در مقابلتان است و به دلیلی که نمیدانید یا میدانید اما درک نمیکنید،صحنهای مثل کتک خوردن همسرش که فرشتهای زمینی و امانت بهتربن خلق خداست، را میبیند، اما دست به شمشیر نمیبرد و شما ایستادهاید و نگاه میکنید و غضبناکید و دستتان به قبضه سلاح است. اشک میبارید، اما نباید هیچ انجام دهید.
سخت است. نه؟ حال سلمان و مقداد و ابوذر، در آن لحظات، این بود.جالبتر این است که باز از این چندتن، تنها سلمان است که خودی اهل بیت، محسوب میشود.
و باز دردناکتر اینکه، بحث شناخت مناقب علی نبود که کسی را یارای تکذیب آنچه از علی و فضایلش میدانستند، نبود، بلکه مشکل همین نارضایتی از حکم خدا و رسولش درباره علی است. نارضایتی که شاید در بعضی مواقع، بتوان منشأش را نوعی حسادت دانست.
پیچیدگی ماجرا آنجا شدت میگیرد که به حکم آیه: «فلا و ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجربینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجامما قضیت و یسلموا تسلیم2(نساء۶۵)»،هرگونه کدورت درونی، نسبت به حکم و تصمیم ولی خدا، خطرخروج از ایمان را پیش رو دارد.
بنابراین من و شما هم اگر بودیم و سکوت مسلمانان، همان بود و عدم یاریشان همان، وظیفه من و شما هم همان بود!
و حال چندسوال:
چقدر برای این قبیل دشواریها در اطاعت از ولی خدا آمادهایم؟
آیا جامعه ما جامعهای، نه محب ولی خدا که ولایتمدار به این معنا هست؟
آیا به رشدی رسیدهایم که در مقابل احکام ولی خدا بیچون و چرا، تسلیم باشیم؟
و
هزار نکته باریکتر زمو اینجاست.
#فاطمیه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💢بدن طبیعی زن؛ سزارین یا زایمان طبیعی
✍ زهرا راد
✅سزارین یکی از بدترین و سهمگینترین عملهای جراحی است که زن را از "بدن طبیعی"اش جدا میکند و اجازه نمیدهد بارداری با سیر طبیعی خود به ایستگاه آخر برسد. این انقطاع از روند طبیعی، زن را از بدن تکوینی خود و سیر سلامتی که با زایمان طبیعی رخ میدهد، جدا میکند.
✅سزارین نحوی از خودبیگانگی نسبت به بدن در زنان ایجاد میکند و اسیبهای فراوانی در سلامت زنان به وجود میآورد.
✅کشورهای توسعه یافته، هرگز زایمان طبیعی را با سزارین تاخت نزدند و آنرا به موارد خاص محدود کردند.
✅جمهوری اسلامی برای هموار کردن مسیر سلامت زنان، باید زایمانهای طبیعی را تسهیل کرده و سزارینها را به شدت محدود کند.
✅برای این منظور، روند زایمانهای طبیعی باید طوری تنظیم شود که زایمان طبیعی آسانترین راه برای زایمان باشد؛ اگر بدن شرایط مطلوبی داشته باشد و مزاج متعادلی را در طی این دوران تجربه کند، به زایمان طبیعی به سادگی رخ میدهد و بدن زن را در وضعیت متعادل بعد از زایمان تثبیت خواهد کرد.
هزار نکته باریکتر زمو اینجاست.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بهخاطر او...
✍نجمه صالحی
"هجده سالم بود که ازدواج کردم و بیست سالگی مادر شدم. پسرعمهام بود، دوستش داشتم. اوایل فکر میکردم اختلاف مذهب تأثیری در زندگیمان ندارد اما با به دنیا آمدن دومین پسرم و بزرگ شدن پسر اولم اختلافها پررنگتر شد، مجبور شدم ترکش کنم و از کشورم به ایران بیایم، خانوادهام هم آمدند...اقوام ما همه سنی بودند..." اشک در چشمانش حلقه زده بود و من نیز با اشک و بهت نگاهش میکردم!
تا امروز فکر میکردم، مجرد است و تازه فهمیدم دو فرزند دارد! دختر باهوشی است. درسها را با علاقه گوش میدهد و همیشه آماده پاسخ است؛ اصلا اهل غر زدن نیست بیشتر تشنهی یادگیری است، دفترچهای دارد که همیشه نکتهبرداری میکند.
امروز انگار دوست داشت حرف بزند! با یک سؤال، یخ سکوتش شکست. از حس و حال پسرانش گفت؛ اینکه پسر بزرگش بیشتر بهانه میگیرد، دوری پدر اذیتشان میکند و... به او گفتم:"پسرانت پدر مهربانتری دارند!" نگاهم کرد؛ ادامه دادم امام رضا علیه السلام میفرمایند "الامام الوالد الشفیق"، ما صاحب داریم، تو بخاطر حفظ اعتقاد خودت و بچهها هجرت کردی، امیدوارم نگاه امام زمان عجل الله فرجه به زندگیتان باشد.
باید میرفت بچهها را از مهد بردارد؛ بعد از خداحافظی با او، ناراحت بودم که چرا زودتر متوجه احوالش نشده و با او صحبت نکردهام؟! کاش بیشتر فرصت گفتگو داشتیم ...
پ.ن: الإمام الرضا عليه السلام:
في صِفَةِ الإِمامِ: الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ، وَالأَخُ الشَّقيقُ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ. الغيبة للنعماني، 219 / 6
@AFKAREHOWZAVI