.
تبعیض تنشزا
✍محدثه زندی
#بخش_اول
توصیه میکنند نگویید ایران حمله کرد بگویید ایران دفاع کرد و فاصله این دو کلمه بسیار است و ظرفیت ایجاد یا توقف یک جنگ و جابهجایی ظالم و مظلوم را دارد. بههمان اندازه که در میدان نظامی قائل به دفاع هستیم و باید دفاع کنیم در میدانهای دیگر مثل دیپلماسی، سیاست و فرهنگ و ... باید حمله کنیم، که اگر نکنیم دفاعمان ابتر خواهد ماند. در میدان دیپلماسی و فرهنگ ما طلبکاریم. طلبکار رویکرد دوگانه غرب هستیم. ما طلبکاریم که چرا غرب و سازمانهای بین الملل در مورد شش ماه ، بگو هفتاد سال، اشغالگری، نسلکشی و ظلم در غزه سکوت کرده یا انفعالی عمل کردهاند، و حمله اسرائیل به کنسولگری ایران را با صراحت محکوم نکرده انداما همیشه تمام قد پشت جنایات ضد بشری رژیم غاصب و اشغالگر اسرائیل ایستادهاند؟ چرا برای آنها بشر یعنی فقط غربیها و وابستگانش و به شرق و مسلمان و رنگینپوست که میرسد معنای بشر رنگ میبازد؟ چرا به قول خودشان، حق دفاع_ و دراصل جنایت_ را برای رژیم اشغالگر نامشروع به رسمیت میشناسد ولی وقتی کشوری مثل ایران از حق مشروع و قانونی خود برای دفاع استفاده میکند، مورد انتقاد قرار میگیرد؟ چرا سازمانی که خود را بیطرف بین ملتها مینامد با دادن حق وتو به چند کشور خاص راه بهرهبری یکسان ملتها از قوانین را میبندد؟ سازمان ملل باید بداند با رفتار دوگانه خود نه تنها به ایجاد صلح کمک نمیکند بلکه خود عامل تنش میشود. چرا برای سازمان ملل، امنیت مکان غیرنظامی و دارای مصونیت قضاییِ کنسولگری ایران قابل ویرانی است، اما امنیت پایگاههای نظامی اسرائیل که در شش ماه بر سر زن و بچههای بیگناه بمب ریخته و مبداء تجاوز به کنسولگری کشوری و بلکه به قوانین سازمان بینالملل بوده، قابل کوچکترین خدشهای نیست؟ چرا جنایات ددمنشانه در بیمارستان و کشتار چندهزار کودک برای آنها قابل چشمپوشی است اما دروغ کشتهشدن چند نوزاد خیالی، شایسته محکومیت؟ آیا برای سازمان ملل خون کودکان اسرائیلی و غربی رنگینتر ازخون دیگر کودکان جهان است؟
چرا آمریکا و انگلیس و غرب حملهی خلاف قوانین به کنسولگری ایران را محکوم نمیکنند ولی از محکومکردن حق دفاع کشوری که هیچ سابقه تجاوزی در کارنامه خود ندارد کم نمیگذارد؟ چرا کنسولگریهای خود را مقدستر از کنسولگری بقیه کشورها و خونشان را رنگینتر از خون دیگر جوامع میدانند؟ چرا کودکان غربی و صهیونیستی را معصوم و بیگناه و مشمول کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل میشمارند، اما کودکان دیگران را استقلالطلبان و استعمارستیزان بالقوه تلقی میکنندکه در قوانین این کنوانسیون نمیگنجند و به جرم غربی و صهیون نبودن باید کشته شوند؟
سازمان ملل تبعیض نژادی را بازتعریف، تئوریزه و قانونی کردهاست و باید پاسخگوی رفتار دوگانه خود باشد.
از اشغالگری، نسلکشی، کودککشی، حمله به آمبولانس، خبرنگاران و نهادهای بین المللی و... که همه نقض قوانین بینالمللی است به اسم دفاع از خود اغماض میکند ولی دفاع انسانی، جوانمردانه و در چهارچوب قوانین بین الملل ایران در مقابل این وحشی افسارگسیخته را برنمیتابد.
دنیا باید از ایران به خاطر مهارزدن بر این سگ هار منطقه که سالهاست با ایجاد و حمایت گروههای تکفیری_تروریستی و اقدامات خرابکارانه دیگر، خواب راحت را نه تنها از مردمان منطقه بلکه از مردمان جهان ربوده سپاسگزار باشد، ولی چه شده است که کشورهایی که قسمت اعظمی از امنیت خود را مدیون فداکاریهای ایران هستند، گستاخانه ایران را دعوت به خویشتنداری میکنند و او را عامل بیثباتی منطقه میدانند؟
#ادامه_دارد
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تبعیض تنشزا
✍محدثه زندی
#بخش_دوم
ملتهای جهان چگونه به سازمان مللی اعتماد کنند که دبیرکلش بیشرمانه در مقابل چشم دوربینها اعتراف کرد که در قبال گرفتن مثلا کمک مالی از عربستان در برابر جنایات سعودیها در یمن سکوت کرده است؟ و این اولین و آخرین برخورد دوگانه سازمان ملل نبوده و نیست.
سازمان ملل با کوتاهی در انجام وظایف خود و عدم رعایت اصل برابری انسانها و ملتها در برابر قانون، خود بزرگترین عامل جسارتیافتن قلدرهای جهان است و این تبعیض در اعمال قوانین باعث بیثباتی در منطقه غرب آسیا و جهان است. که اگر او به وظایف خود عمل کرده و زورگویان ضدبشر جهان را مهار میکرد شاید نیاز به اقدام مستقیم خود کشورها از جمله ایران نمیبود.
بعد از عملیات طوفان الاقصی و وعده صادق، ناکارآمدی سازمان ملل و شورای امنیت، که نمایندهی نظم کنونی جهاناند، برای ایجاد برابری و صلح پایدار در جهان به وضوح برای تمام جهانیان روشن شد.وقت آن است که جهانیان از این سازمان ناکارآمد مطالبه کرده و از او بخواهند رفتارش را در جهت برابری انسانها و ملتها تغییر دهد و با شجاعت در مقابل زورگویان عالم که خطری برای صلح و امنیت جهان هستند، بایستد و بیش از این آبروی خود را فدای قدرتهای در حال اضمحلالی مثل صهیونیست و آمریکای جنایکار نکند و اگر همچنان به این رویکرد خود ادامه دهد باید مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده بگیرد.
#پایان
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
با خودمان مهربانتر باشیم
✍فاطمه میریطایفهفرد
یاد نگرفتم از ناخوشی کسی خوشحال شوم، یاد ندارم کسی را برای اتفاقی که خودش مقصر نیست مسخره کردهباشم.
قطعا هر واقعهی طبیعی که کشوری را دچار اختلال میکند ناخوشایند است، اما در این سالهای اخیر چقدر با کلیپهایی مواجه شدیم که توانایی ایرانی را زیر سؤال بردهاست یا نقص در یک سیستمی را به هوش ایرانی نسبت دادهاست. حتی حوادث طبیعی هم دلیلی بوده بر خود تحقیری، مثل سیل، زلزله و...
قطعا باید اتفاقات خوب در راستای هرچه بهتر شدن شرایط کشور انجام داد و در این شکی نیست اما مشکل اینجاست که چرا مقیاس و معیار و سنگ محک همه ایراد بگیران یکسان عمل نمیکند؟
این روزها فیلمهایی از سیل دبی پربازدید شدهاست. یک واقعه طبیعی که کشوری بر مدار مظاهر بهترین شهرسازیهای دنیا را این چنین زمینگیر کردهاست. دبی با زیر ساختهای پرهزینه و اکثرا تازه ساز از پس این شرایط آب و هوایی برنیامده و وضع از آنچه فکر میکنیم فاجعه بارتر است.
با تاکید بر جمله اولم میگویم، خودتحقیری و خود کمبینی، بلا و بیماری بدعلاج و سوغات غرب است که هرچه بیشتر در آن بیوفتیم، کمتر نجات مییابیم.
درون مایه و هویت شهرها بیش از مظاهر تمدنی با افراد آن ارج مییابد و مصداق "شرف المكان بالمكين" است. افراد شهر، شهر را میسازند و رشد میدهند، اگر این روحیه خود تحقیری حاکم باشد چه چیزی از شهرها و ملتها باقی میماند؟!
با وام گرفتن از اوضاع نابسامان دبی، فقط میخواستم بگویم که مشکل و ناملایمات برای هر شهری امکان وقوع دارد و خدا هیچ قومی را بیامتحان رها نکردهاست. گاهی سختی و تعب مقدمه رشد فردی و اجتماعی جامعه است برای حرکت به سوی امید به سمت روشنایی.
در این میان باید باید باید با خودمان مهربانتر باشیم و از شکستها پلی به سوی پیروزی بسازیم. دنیا به تواناییهای ما باور دارد، خودمان هم خودمان را باور کنیم.
یا علی
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
تکراری پیامبرانه
✍صالحی منش
از چهارگوشه دنیا بهترین و ماهرترین ها جمع شده بودند، با پیشرفته ترین و مجهزترین وسایل.
بالای میدان جایی که همه مردم خوب آنها را ببینند، حسابی بساط کرده بودند. به امید آنکه با مهارتهای خود فرعون را راضی و دنیای خود را آباد کنند.
فرعون می خواست با ترفند ساحران مردم مجذوب و برده اش شوند.
ناگهان جیغ و داد و هورای مردم به هوا بلند شد. با طناب هایی بی جان نمایشی به راه افتاد از مارهایی بزرگ که تند و چابک حرکت می کردند و تسلیم دست ساحران بودند.
عده ای از مردم واقعا ترسیده بودند، مبادا مارها آنها را ببلعند و عده ای ذوق زده از شکوه نمایش فرعون فریاد آفرین سر می دادند.
ساحران کار خود را هنرمندانه انجام دادند عیب و نقصی نداشت. هیاهوی مردم در غرورشان می دمید.
برق خوشحالی در چشم فرعون درخشید.
مردم همچنان در شور و هیجان آن نمایش عظیم بودند.
بیچاره ها نمی دانستند همه آنچه می بینند خطای دید خودشان است. فرعون ساحران را استخدام کرده تا از نادانی و حماقت مردم سود ببرند و افعی های ترسناک بیافرینند.
حالا نوبت حریف بود. مردی که فرعون همه گوش ها را از خیانت او به وطن و آیین کهن پر کرده بود.
تنها بود. هیچ یک از اسباب و وسایل ساحران را نداشت. شکوه و تجمل فرعون را هم نداشت.
تنها یارش برادرش بود و تنها وسیله اش چوبی خشک بود که با آن چوپانی میکرد و برگ درختان را پایین می ریخت. می گفت خدا هم با اوست. همان خدایی که زمین را بستر آرامش انسان قرار داده، باران می باراند و گیاهان جور واجور می رویاند.
می گفت پروردگار من هر کسی را با خلقتی ویژه آفریده و او را هدایت می کند.
فرعون با او در افتاده بود که این خدای تو آدم های گذشته را چه می کند؟ تو دروغ گویی. آمده ای ما را از سرزمین آباء و اجدادیمان بیرون کنی.
با آن همه سادگی اش ادعاهایی بزرگ هم داشت. می گفت من و برادرم فرستاده خدا هستیم. مردم را از اسارت و بردگی رها کن تا با آنها از این سرزمین برویم اما فرعون تسلیم هیچ منطق و دلیلی نبود و دست از آزار و استکبار خود برنمی داشت.
چوب دستی خود را انداخت. ناگهان اژدهایی بزرگ در یک چشم به هم زدن، دهان باز کرد و همه مارهای پرسرعت و بزرگ را بلعید.
فرعون همانطور که باد به غبغب انداخته بود، گردن برافراشته بود و چشم در چشم موسی دوخته بود، ناگهان چوبی خشکیده بر تخت خدایی اش شد. همه چیزش را باخته بود حتی رنگ و رویش را. چه رسد به ابهت و سلطنتش.
ساحران هم نفهمیدند عصای موسی با کدام ترفند جادویی بساط آنها را بلعید. آن همه مهارت و تخصص، سرمایه و تجهیزات، در لحظه نابود شد.
چشمها گرد شده بود، زمان بی حرکت بر عصای موسی قفل شده بود.
عده ای از مردم، عده ای دیگر را پایمال می کردند و از روی سر و کله یکدیگر می گریختند. جیغ ممتد جمعیت قطع نمی شد.
حالا همه باور کرده بودند او فرستاده خداست، حرف هایش راست است و خدا با اوست.
تاریخ در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ تکرار شد. پهباد و موشک ایرانی همه ابهت و شکوه اسرائیل را که خطای فهم مردم بود یک شبه بلعید.
به جمهوری اسلامی ایران که همه عمر خود را با تحریم و تهدید فرعون ها در استضعاف به سر برده بود و خونها از او رفته بود نمی آمد که سلاح او چنین معجزه ای بیافریند. اما وعده خدا همیشه صادق است. وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ «فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ» (قصص،٥)
تاریخ پیامبران تکرار شد و موشک ایرانی به رسم پیامبران هیچ بی گناهی را نکشت، فقط برای اثبات حق ایران شلیک شد. همانطور که اژدهای موسی هیچ کس را ندرید و فقط برای اثبات حقانیت موسی دهان باز کرد.
تاریخ تکرار شد. همه جهان پهباد و موشک ایران را دیدند اما برخی باور نکردند، چون ایمان نوری است در دلها که با چشم سر به دست نمی آید چشم دلت باید بینا باشد.
امروز بسیاری به ابرقدرتی تنها حکومت شیعه با رهبری ولی فقیه ایمان آوردند، و خود را از اسارت رسانه های اسرائیلی نجات دادند اما فرعونها از رو نمی روند. تهمت و تهدید و تحریم را ادامه می دهند تا ایمان ها را بربایند و مقاومت ها را بشکنند. باید صبر و تلاش کنیم و به دنیا خبر دهیم که خدای موسی با سید علی خامنه ای -ایده الله تعالی- است.
هر کس زمین را بدون ظلم و ستم فرعونها میخواهد باید در جبهه او برای نابودی اسرائیل تلاش کند، تا روزی که اژدهای موسی -علیه و علی نبینا و آله السلام- از آستین یداللهی حضرت مهدی -علیه السلام- بیرون بیاید و همه فرعون های بزرگ و کوچک را ببلعد.
آمین یا رب المستضعفین و الاحرار
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
روایت یک کار خوب
✍زینب شرافتی
یک کار خوبی که در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها انجام شده در قسمت بانوان و همینطور سرویس بهداشتیها شاهد حکم شرعی تمام مراجع تقلید در زمینه کاشت ناخن هستیم. ضمن تشکر از خادمان حرم بانو بخاطر این کار زیبا، خاطره امروز خودم رو از همین بنر حکم کاشت ناخن نقل میکنم:
امروز از عمد کنار یکی از همین حکم ها در صحن بانو نشسته بودم تا عکس العمل ها رو بیینم. عکس العمل ها جالب بود.
خیلی ها کامل مطالعه میکردند و حتی با همراهان خود درباره ی حکم ها بحث میکردند. یکی از خانمها که خودش ناخن کاشته داشت ایستاد و کمی مطالعه کرد و بعد از تمامی حکم های شرعی عکس انداخت.
از همه تأسف بارتر خانمی بود که اونم کاشت ناخن داشت و جمله اول رو خوند که طبق فتاوی مقام معظم رهبری اگر فرد بیمار باشه و چاره ای جز کاشت ناخن نباشه اشکالی نداره به حالت خیلی مسخره وار گفت :منم بیمار هستم و من در دل خودم گفتم خدا شفا بدهد تمام بیماران روحی رو که هرچیزی رو مسخره میکنند حتی حکم خدا رو؟!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاریخ و تکرار»
✍سیده ناهید موسوی
گاهی ایام و گذر روزگار است که نسبت میان ما و روزها را مشخص میکند. گاهی هم باید از تقارن برخی حوادث تلخ و شیرین به سادگی گذشت تا حال اکنون خویش را برهم نزنیم. ممکن است با فاصلهای کوتاه لحظات خوش و شادی، را با حالت یاس و ناامیدی زندگی کنیم. همین فروردین ماهی که گذشت سی و یک روزی مملو از مناسبات و اتفاقات بود هم روزه داری و حلاوت تقرب به پرورگار را تجربه کردیم و هم مسلمانان جهان عید فطر را به یکدیگر تبریک گفتند. هم بهار طبیعت و شکوفه باران درختان بود و هم بهار دلهای مومنین و تَر و تازه شدن نفوس آنان.
همین فروردین ماه بود که رویای مسلمانان به حقیقت پیوست. پاسخ یا انتقامی که «وعده صادق» نام گرفت و شنیدن این خبر عیدی بزرگتر از نوروز و فطر برای ایرانیان عزیز بود. تکرار تاریخ ثابت میکند علی های زمانه احد و خندقها را با سرافرازی پشت سر میگذارند.
فروردین با همه خوبیها و افتخاراتش گذشت. اما به یکم دومین ماه از ۱۴۰۳ میرسیم. تاریخی که شاید رُندترین و «یک. دو.سه» آن در شنبه اردیبهشت فرصتی ناب برای یک شروع باشد. برگ جدیدی از حماسه آفرینی در سطح زندگی شخصی و اجتماعی همراه با حفظ روحیه برای مقابله با دشمن اسلام و انسانیت یعنی اسراییل را تجربه کنیم.
ماامیدواریم به روزهای بهاری که بهشت گونه در ایام اردیبهشت قرار است بگذرانیم ما آمادهایم برای یک تحول عظیم برای بشریت و یک دنیای بدون اسرائیل که گلستان و بهشتی باشد. و تحقق تجربیاتی که تاریخِ آنها با تاریخ رسیدن به آرزوهایمان گره محکمی زده شود.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
در مسیر او
✍مریم حمیدیان
آخر رمان "نامیرا" نویسنده از قول یکی از قهرمانهای داستان یک سؤال میپرسد که:" آیا بعد از حسین بن علی علیهالسلام چیزی در این دنیا هست که جانم را فدایش کنم؟" و من نزدیک ده سال است دارم این جمله را نه در ذهنم، که با قلبم مرور میکنم!
آن موقع دانشجویی بودم بیهیچ دلبستگی و مسئولیتی؛ اما الان همسری هستم که دل در گرو خانواده دارم. دو فرزند خردسال که بیش از هر چیز برایم عزیزند. هربار که دلم برایشان ضعف میرود، عشقی بزرگتر در دلم نهیب میزند:" اگر یک روز بین عشقهای کوچک و آن حقیقت بزرگ تزاحم پیش بیاید چه؟ آیا حاضری همه روضههایی که پایشان اشک ریختی و سینه زدی را لبیک بگویی؟"
چند شب پیش وقتی موشکهای ایرانی روی سر صهیونیستها نازل شدند، باز سوال ده سال پیشم را مرور کردم.
از خودم پرسیدم:" آیا وقت آن رسیده که همه هستیام را فدای امام زمانم کنم؟ آیا من هم میتوانم مثل مادرمان زنانه پای امام زمانم بمانم؟" و همه احتمالات آینده را از ذهنم گذراندم. از اینکه قرار است جهاد ما چگونه باشد؟ چگونه فدا شویم؟ مثل خواهران فلسطینی فرزندان کفنپوش را بغل بگیریم و به دنیا بگوییم نمیخواهید از ذلت زندگی بدون خدا نجات یابید؟
یا جواب زخم زبان منافقان و مغرضان را بدهیم که چرا دلار گران شد؟ دخل و خرج موشک و پهپاد چقدر شده؟
اصلا چرا جوابشان را دادیم و تنبیهشان کردیم؟!
شاید باید آماده عملیات روانی صهیونیستها شویم.
گیج و سردرگم به گوشه اتاق دخترها تکیه دادم و در حالیکه اخبار عملیات #وعده_صادق را از تلفن همراهم پیگیری میکردم به خودم گفتم:" اگر عاشق شده بودی خیلی زودتر از اینها وقتش میشد!"
به خودم قول دادم جهادگونه پای کار امام بیایم از جواب احتمالی دشمن حیران نشوم. از اینکه قرار است فرداهای دفاع جانانه ایران چه شود، متحیر نشوم. باید قواعد مبارزه را یاد بگیرم. با تکه تکه پازل ظهور آشنا شوم و نقش خودم را در این حوادث اجرا کنم. چه آن نقش همسری باشد یا مادری. چه تبیین باشد یا فرمان ولی! فرقی ندارد وقتی من قرار است برای ظهور قدم بردارم. و فردای بعد از شکستن هیمنه صهیونیستها باید با قوت بیشتری مسئولیتهایم را انجام دهم. چرا که فلسطین و حوادثش کلید رمز آلود فرج است. باید بدانم بعد از دل سپردن به مهدیزهرا عجلاللهفرجه هیچ کاری ارزش زندگی کردن ندارد جز آنکه در مسیر او باشد و همه تکالیف من وقتی اسم جهاد میگیرد که به نیت او و برای او باشد!
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اقناع یا قانون
✍ نرگس ایرانپور
طرح نور به مجامع عمومی و سطح شهر قدم گذاشته و بازار زنده باد و مرده بادها رونق گرفته است.
حجاب، کلید واژه این روزهای جامعه است. امری است که بنا به تأیید رهبری هم واجب شرعی است هم واجب سیاسی[۱] که از هر نظر به آن توجه شود رعایت حدود آن واجب است.
آنهایی که حضور زور و قانون را در این ماجرا چنین و چنان فرض میکنند و در بوق حقوق بشر و البته حقوق انسانی ( بخوانید برهنگی) برای زنان میدمند آیا قبول دارند که برای دزدی و سرقت از مال افراد جامعه نیز چوب قانون غلاف شود و تنها به گفتمان و فرهنگ سازی بسنده شود. کدام نظام و قانونی را سراغ دارید که دکان اعمال قانون را برای سارقان تخته کرده باشد و فقط بر سر میز گفتمان بنشیند. زنانی که در خیابانها به جلوهگریهای کاذب میپردازند آیا کمتر از سارقانی هستند که به مال افراد ضرر میزند و آنها را دچار خسران میکند. نیمه برهنگی و هزار جور شکل و شمایل نکبتباری که دست به سرقت آرامش روح و روان خانوادهها زده و تیشه اختلاف را بر ریشه زندگیهای مشترک میزند والله که صرفا با فرهنگسازی و اقناع درست نخواهد شد. بگذارید برخوردهای قانونی علاوه بر نبستن کمربند ایمنی، رد کردن چراغ قرمز، سرعت و سبقت غیر مجاز و رفتارهای این چنینی شامل حال همه آنهایی هم بشود که با تخته گاز رفتن عشوهگرانه در انظار، امنیت روانی جامعه را به خطر نابودی میکشانند و پشتشان به روشنفکرانی گرم است که برای حال وخیم نه دیگر حجاب که عفاف مملکت تنها نسخه گفتمان و فرهنگسازی و اقناع میپیچند.
[۱]. در مسئله پوشش، حجاب، محدودیتی شرعی و قانونی است نه محدودیتی دولتی، و کشف حجاب نیز هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی.
مقام معظم رهبری دامتبرکاته/ دیدار رمضانی با مسئولان نظام/ فروردین ۱۴۰۳
#طرح_نور
#قانون_و_اقناع
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
« بی پلاک»
✍طیبه فرید
بابا رفته بود جنگ.دیر به دیر می آمد.من اصلا نمی شناختمش.او هم خیلی مرا ندیده بود.یکبار از کردستان که برگشت برایم شلوار صورتی خریده بود.آن قدر پیشمان نبود که نمی دانست چه اندازه ای شدیم.شلواری که بابا خریده بود آستین هایش کوتاه بود و هیچوقت نشد بپوشمش.مامان توی شهر غریب سه تا بچه قد و نیم قد داشت.گاهی می رفت ستاد پشتیبانی و ما را می گذاشت توی خانه.تَه خلافمان این بود که قابلمه ای بگذاریم زیر پایمان جلوی اجاق گاز تا قدمان بالا بیاید و آلو دوپیازه درست کنیم.دوپیازه ای که پیازهایش سوخته بود و بوی زردچوبه می داد و نصفش می چسبید به بشقاب.مادرم زن خلّاقی بود.هنوز هم هست.صبحی که خواهرم را برده بود مدرسه مشتاقیان خانم جعفری معلم بلاتکلیف نهضت سواد آموزی را آن جا دیده بود که از بی جایی گلایه می کرد.مادرم گفته بود اتاق بزرگ خانه ما هست میایی آنجا ؟خانم جعفری هم از خدا خواسته گفته بود برایم شاگرد هم پیدا می کنی؟و مادرم از بین زن های همسایه ها شاگردهای خانم جعفری را پیدا کرده بود و اتاق بزرگ خانه را کرده بود کلاس نهضت.خلاقیت های مادرم به همینجا ختم نمی شد.شاید هم غربت در نقش آفرینی اش بی تاثیر نبود.چیزی نگذشت که خانم جعفری و زن های کلاس نهضت را به کار گرفت و با تیر و تابه نان پزی که از همسایه ها قرض گرفته بود اتاق کلاس نهضت را کرد محلِ پخت نان تیری برای رزمنده ها.صبح ها نان می پختند و عصرها می نشستند پای درس و مشق.بعد از دوهفته یک عالمه کارتون نان انبار شده بود توی خانه خودمان و خانه در و همسایه.روز آخر ماشین بزرگی آمد که نان ها را بار بزند و ببرد جبهه.از صدا و سیما آمده بودن فیلم بگیرند.اهالی کوچه دور ماشین جمع شده بودند و گریه می کردند...
بعد از قصه نان مادرم به فکرش رسیده بود با بچه های کلاس نهضت برای رزمنده ها شال و لباس و کلاه ببافند!اگر صدام از جنگ خسته نمی شد مادرم وِلکُن خلاقیت هایش نبود.
«کتاب پلاک پِ» نوشته اسما جان میرشکاری را خواندم .دَمِ برو بچه های دفتر تاریخ شفاهی شیراز گرم. این اثر برای آدم خاطره بازی مثل من یادآور روزهایی بود که وسط آرمان مادرهایمان توی خانه هایی که رنگ پدر نمی دید با قرقره و خمیر نان، بازی می کردیم و خورده کامواها را می پیچیدیم دور انگشتهایمان .روزهایی که کوچه های مان اسم نداشت و خانه هایمان پلاک.
کتاب پلاک پ روایت آدم هائیست که از پشتیبانی جنگ کلی جزئیات یادشان مانده،کلی خاطرات قشنگ دارند.اگر گریه می کنند می دانند چرا اگر می خندند می دانند برای چه!آرمانهای مشترک دارند.کتاب «پلاک پ» را بخوانید و بدهید بچه هایتان هم بخوانند.حب وطن از ایمان آدم است.
راستی یادم رفت بنویسم که وقتی بابا برگشت چقدر شگفت زده بود که مامان کولاک کرده..
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد...
✍زينب نجیب
#بخش_اول
"طرح نور" از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ با هدف برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی که عمدتاً مربوط به برخورد با مصادیق کشف حجاب است، آغاز شد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ، دلیل اجرای این طرح را «رعایت قانون» و «مطالبه مردم متدین» اعلام کرد.
در این بین اما، بهمحض اجرای این طرح، انواع و اقسام تحلیلها، تفسیرها، واکنشها پدید آمد. سرعت واکنشها تا بدانجا بود که، اجرای طرح هنوز به جایی نرسیده بود، اما در میان قطاری از سؤالات و شبهات، نگرانیها و امیدها، انتقادات و پیشنهادات، تشکرها و گلایهها، تشویقها و تنبیهها محصور شد.
شاید بسیار کم اتقاق افتاده باشد که در برابر یک مسئلهی اجتماعی با چنین شرایطی مواجه شده باشیم.
از یکسو این سطح از بیداری و کنشگری قشرهای مختلف مردمی، و تنوع در تحلیلها و دقت نظر بر بیانات رهبر انقلاب، و تلاش برای موضعگیری صحیح، بسیار خوشایند و البته امیدآفرین است. اما از سوی دیگر این روحِ مبارزه و ستیز، میان طیف انقلابی که البته همه دلسوزان دین و مبانی انقلاب و نظام هستند با بکارگيري ادبیاتِ دشمنشادکن، بسیار نگرانکننده بهنظر میرسد.
تبیین مسئله
بیاییم مسئله را برای بار دیگر با هم بشکافیم. مدتی است، چالشی که قطع به یقین عارضی است نه جوهری، در کشور پدید آمده است. عارضی است زیرا معتقدیم، این چالش، ریشه در فرهنگ و هویت ایرانی ندارد بلکه عواملی، سبب شده تا این ضعف به جامعه اسلامی رخنه کند. برای حل این مسئله تنها کافیست آن عواملی که سبب بوجود آمدن این ضعف در جامعه شده است را شناسایی کرده و ساز و کاری مناسب برای حل آن در نظر بگیریم.
از آنجا که پدیده حجاب یک پدیده ذوابعاد است و ابعاد گوناگون اجتماعی، فقهی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و غیره دارد انتظار میرود که برای شناسایی آن عوامل، به همهی این حیطهها توجه شود و همه نهادها، سازمانها و ارگانهای هر بخش، مسئولیت خود را در این زمینه پذیرا باشند. مثلا اگر حجاب را در بعد فرهنگی بررسی میکنیم، آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزه، صدا و سیما و سازمان تبلیغات، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهرداری، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و غیره باید در این زمینه، متعهدانه عمل کنند و پاسخگو باشند.
از لحاظ قانونی نیز رهبر انقلاب در ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ فرمودند؛ " یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجبالاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند."
بنابراین در حیطه قانونی هم روشن است که حجاب باید از مسیر درست خودش، بدون هیچ شائبه و شبههای پیگیری شود که این هم سازوکار خود را دارد و کشور در این فقره مشکلی ندارد. اما متأسفانه شاهد آن بودیم که یک سال تمام، لایحه حجاب در مسیر تصویب قانونی، به نقطه نهایی خود نرسید.
حال مسئله این است که فراجا به عنوان بازوی نظارتی بر اجرای قانون در جامعه، با احساس مسئولیت و احترام به خواسته مردم متدین، پا به میدان گذاشته است. این در حالیست که دیگر بازوان نظام، از جمله بازوی فرهنگی، همچنان بصورت جدی پا به میدان نگذاشتهاند.
بنابراین پُر واضح است که وقتی دیگر بازوان نظام، ارادهای جدی برای حل این معضل اجتماعی ندارند و هنوز در برابر آن منفعلانه عمل میکنند، فعالیت و کنشگری این نهاد فعّال، بزرگتر از حالت عادی دیده میشود و تصویری کاریکاتوری از حاکمیت به نمایش میگذارد. در حالی که او فقط به وظیفهی خود عمل میکند.
حال، راه حل این تضارب آراء چیست؟
آیا راه حل، مؤاخذهی آن قسمت از بدنه نظام است که سالم مانده و به وظیفهی خود پایبند است؟ یا نه، آن بازوانی، باید مورد سؤال قرار گیرند که به هر دلیل، نحیف مانده و در اجرای وظایف خود سستی میورزند؟
عقل و منطق قبول نمیکند که وقتی دستگاهی به کار خود مشغول است به دلیل کمکاری دیگر دستگاهها، او نیز مختل گردد. مگر اینکه فعالیت دستگاه فعال، خود موجب اختلال در دیگر دستگاهها گردد.
بنابراین، دومین نکتهای که باید پیگیری شود، بررسی دقیق حرکت دستگاه فعّال است.
آیا فعالیت امروز فراجا تحت عنوان "طرح نور" سبب اختلال در فعالیت دیگر دستگاهها، مِنجمله نهادهای فرهنگی میشود؟
این نکتهایست که کاملاً باید روشن شود تا اقناع عمومی برای حضور متصدیان "طرح نور" در جامعه صورت گیرد. تنها در این صورت است که مردم هم پلیس را همراهی خواهند کرد.
نتیجه...
به نظر میرسد، با توجه به تجربهی گذشتهی گشت ارشاد، بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که "طرح نور" تنها تغییر اسم است و از همان ابتدا آن را طرحی شکستخورده دانستند.
#ادامه_دارد 🍃
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد...
✍زينب نجیب
#بخش_دوم
آنها معتقدند که بهکارگیری قدرت و اتکاء به آن در #طرح_نور سادهترین راه است که در آن هیچ خلاقیتی وجود ندارد و تنها معضل را پیچیدهتر کرده و هزینهای مضاعف بر دوش نظام میگذارد. بیقاعده بودن، برجستهترین ویژگی آن شمرده میشود و اجرای آن، بهصورت جدی، طرحهای فرهنگی دیگر را تحت شعاع خود قرار میدهد.
نگارنده بهعنوان یک فعال فرهنگی که خود به شیوهی گشتارشادی اولویت نمیدهد و بارها و بارها پیشنهاد حضور میدانی به خود را قاطعانه رد کرده و وقت و هزینهها را صرف تبیین نوجوانان و جوانان و نوشتن یادداشت در فضای رسانهای نموده است، چند سوأل جدی دارد:
۱). آیا فعالیت فراجا در بستر اختیارات و وظایف خود، جای فعالیت فرهنگی دوستان عرصهی فرهنگ را تنگ کرده است؟
۲). آیا امکان دارد که دوستان فرهنگی از طرحهای فرهنگی خود پرده بردارند و روشن و واضح بفرمایند "طرح نور" دقیقا کدام نقاط از این طرحهای فرهنگی را مختل کرده است؟
۳). آیا حالا که فراجا به وظیفه قانونیاش عمل کرده و هم به درخواست مردم متدین احترام گذاشته و پلیس در این طرح، رو به سوی رفتارهای ایجابی آورده و اذعان دارد که حدالمقدور از رفتارهای سلبی اجتناب میکند، شایسته است که با هر چماقی او را بکوبیم؟
۴). آیا نباید از ۲۵ دستگاه مسئول دیگر، در امر حوزه عفاف و حجاب پرسید که تا به امروز برای ترویج عفاف و حجاب چه کاری انجام داده و تا چه اندازه پلیس را در انجام مأموریتش یاری کردهاند؟
۵).جنس سؤال بعدی کمی با دیگر سوألها متفاوت است. در این مدت در حق فراجا اجحاف شد. در تحلیلها و نقدها به پلیس ادبیات بهگونهای بود که گویا او بدون سلسله مراتب اقدام کرده است. این در حالیست که فراجا زیر نظر وزارت کشور و ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت میکند. بنابراین نمیتوان به همین راحتی برچسب بیقاعده بودن بدان چسباند. پس چطور به این صراحت انگشت اتهام به سمتش نشانه میرود؟
باز هم تأکید دارم که هر کس باید به وظیفهی خود عمل کند.
اگر من به عنوان یک همسر، مادر، معلم، مربی، شهروند و... به وظیفهی خود عمل کنم و هر فرد و سازمان و نهاد دیگر، هر کدام در حیطهی عملیاتی خویش، مسئولیت خود را در این حیطه بپذیرند، قطع به یقین پلیس، فقط، درگیر با همان تعداد هنجارشکنی خواهد شد که اگر سالها هم وقت صرف آنها کنیم، تنها یک جمله میگوید و آن این است:"پوشش خودم به خودم ربط دارد."
و البته آن تعداد افرادی که از سوی سرویسهای بیگانه مأمور به هنجارشکنی هستند. مابقی در جریان اصلاح فرهنگ جامعه خود به خود مسیر صلاح را پیش خواهند گرفت.
در آخر باید بگویم
گشت ارشاد و طرحهایی از این دست باید تنها قدمی در کنار قدمهای دیگر باشند. نه یکهتاز میدان.
اما متأسفانه در غیبت اقدامهای دیگر، این قدمها، بسیار بزرگ به نظر میرسد و تفاسیر نادرست را به بار میآورد.
البته فراموش نکنیم که این طرح نیز تا آنجا کارآمد خواهد بود که اشتباهات انسانی آن به حداقل خود برسد و انشاءالله مأموران اجرایی آموزشهای لازم را دیده باشند.
#پایان🍃
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🍃پیشنهاد مطالعه
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد
✍زينب نجیب
🔗لینک #بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3188
🔗لینک #بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3189
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖برای همسرانِ پاسدارانِ انقلاب
✍آمنه عسکری منفرد
سلام خدا بر شما بانوانی که خدمت همسری برای پاسدارِ رشیدِ انقلاب را برگزیدید، تا نامتان در زمرهی یاوران امامت ثبت گردد؛
درود الهی بر بانوان بزرگواری که همسریِ پاسدارانِ نظام را مایهی مباهات خود میدانند و با قبولِ این مسئولیت، پایِ ارادهی آهنین همسرانشان هستند تا آنان با همهی وجود، «پاسدارِ وجودِ انقلاب» باشند و از حیثیت، هویت و آرمانِ انقلاب اسلامی محافظت کنند.
رحمتِ حق بر بانوان رشید انقلابی که بزرگترین انتخاب دنیایشان را، خدمت به دلیرمردانی برگزیدند که از «سَر» خود میگذرند، تا اسلامِ انقلابی پابرجا بماند.
خوشا به حالتان که اینک بعد از انجامِ «عملیات وعده صادق» و تنبیه متجاوز که همه دنیا، قدرت و عظمت ایران قوی را در آن به چشم خود دید، در کلام ولیّ زمان، نقش مؤثری داشتید، آنگاه که با قبول زحمات و سختیهای این راه، پایِ ارادهی پولادین پاسدارانِ جانبرکف سپاه اسلام شدید تا آنان سبکبار و در سایه ایمان به ارادهی حق، بینیِ استکبار را به خاک ذلت بکشانند.
آری! شما در کسوتِ همسری و خدمت به پاسداران انقلاب، نقش خود را در نقشهی ولیّ خدا، برای برهم زدن نقشهی شوم دشمنان بهدرستی شناختید و اقدام کردید.
درود و رحمت خدا بر شما و همهی پاسداران نظام جهوری اسلامی ایران
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سلطان ری
فاطمه مهدوی
با نور تو راه مستقیمی داریم
در صحن تو جنت النعیمی داریم
دلتنگ کریم اهل بیتیم ولی
صد شکر که سید الکریمی داریم
من یک بانوی طلبهی اهل سرزمین ری، همان شاه عبدالعظیم معروف هستم. سرزمینی که نه تنها گندمش نصیب عمر سعدها نشد، بلکه آنقدر در سوگ شهدای نینوا بیتابی کرد که خداوند آن را مدفن محدثی بزرگ از سلاله کریمان قرار داد تا با برکت حضور ایشان و از عمق معنای کلام امام معصوم، سرزمینم کربلای ایران نام گیرد.
عبدی عظیم از نوادگان مجتبای کریم، محدثی جلیلالقدر، عالمی شریف که دوران پیشوایی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمّدتقی و امام علیّ النّقی(علیهمالسلام) را درک کرده و از گنجینه معرفت و دانش این بزرگواران بهره مند شده، سیدِ کریمانِ شهر ما شد و شیعیان از محضر مبارکش بهرهها جسته و آنقدر تاثیر پذیرفتند که با گذشت ۱۱۹۳ سال، هنوز دیارمان در زمرهی شهرهای مذهبی کشور است.
اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب بن عباد که وزیر فخرالدوله دیلمی بود و از علمای شیعه، در خصوص مهمترین ویژگیهای این شخصیت بلند مرتبه میگوید: «عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) مردی با ورع، پارسا، پرهیزگار، دیندار و خداپرست، معروف به امانتداری، دارای صداقت لهجه، دانا به امور دین، گویای توحید و عدل بسیار بود و در زمان خودش در علم، ادب، فضل، دانش و تقوا بعد از امام زمانش بر تمام معاصران خویش برتری داشته و اتکایی کامل و نهایت توسل به معصومین(علیهم السلام) را دارا بود. هیچکس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرات ائمه میکرد و در اولاد و احفاد امام حسن مجتبی(علیهالسلام )شخصی به قدر رتبه و مقام او به منصه ظهور نرسیده است.»
«نوری، میرزاحسین، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۴، ص۴۰۴، ش۱۷۳»
همچنین او به عنوان یکی از برجسته ترین دانشمندان شیعه و راویان حدیث به مسایل دین، معارف مذهبی و احکام قرآن آگاهی کامل داشت و مورد توجه امامان معصوم(ع) بود. به عنوان نمونه، امام هادی(ع) به افرادی که در دین نیاز به راهنمایی داشتند، پیشنهاد می کرد تا نزد حضرت عبدالعظیم(ع) بروند و از محضر وی بهره مند شوند.
و این بار کریم زادهای دیگر، چه افتخار و لقب بزرگی به سرزمینمان عطا نمود و فرمودند:(( ری قبله تهران است.))
«حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهرحضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و سخنرانی در جمع مردم شهرری (۰۵/۰۸/۱۳۷۳) »
این تعبیر زیبای رهبر فرزانه کشورمان، فصل الخطابی شد بر تمام تقسیمات جغرافیایی و به مردم فهماند، که دست بالاتر در همهی امور، عقاید و مسائل فرهنگی مذهبی میباشد. جانشان سلامت.
و حقیست بس بزرگ بر گردن ما اهالی ری خصوصاً طلاب این خاک، که بشناسیم و بشناسانیم سایهی سرمان را بر مردمان دیگر باید دریابیم و نشر دهیم که آقای ما حضرت سیدالکریم چگونه زندگی کرد که امام هادی (علیه السلام) ثواب زیارت قبر مطهرش را برابر با زیارت اربابمان ابیعبدالله الحسین (علیه السلام) قرار داد؟ ماموریت او در ری چه بود که برابری کرد با نثار خونهای شریف در کربلا؟ ایشان چه بذری در دلهای مردم کاشتند که زندهگر نام کربلا شدند در ایران؟
این حق مهم بر دوش ماست تا ذرهای سطح ارادتمان را ارتقا بخشیده و گام در مسیر ادای دین قرار دهیم و حتماً خودشان در این مسیر نورانی و پربرکت یاریمان خواهند نمود. با کریمان کارها دشوار نیست.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
اسد رسولِه
✍نجمه صالحی
در تاریخ صدر اسلام وجود برخی افراد برای کمک به دین نوپای اسلام بسیار مغتنم بود و حضرت حمزه علیه السلام عموی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یکی از آن افراد بود. در دورهی قبل از هجرت به مدینه، مسلمان شد و همواره تا پایان عمرش برای دفاع از پیامبر و اهدافش جانفشانی کرد و سرانجام در جنگ احد به شهادت رسید.
او اولین سیدالشهدای اسلام لقب گرفت، به جهت عظمت روحی و بزرگی اقداماتش به «شیرخدا و پیامبر» ملقب شده بود. حامی قدرتمند رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود که سرانجام در جنگ احد به شهادت رسید.
از سلمان فارسی نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به دختر گرامیشان فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: عموی شهید ما حمزه علیه السلام، سیدالشهداست. حضرت زهرا سلام الله علیها پرسیدند: آیا او سید الشهدای جنگ احد است یا همه شهدا؟ ایشان در پاسخ به دخترشان، حضرت حمزه را سید همه شهدای اول و آخر – به غیر از انبیا و اوصیا - معرفی کردند.
در جنگ احد تعداد زیادی از مسلمانان شهید شدند. هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله)صداى نوحه و گریهی زنان انصار را که بر شهداى خود مىگریستند، شنیدند؛ چشمان مبارکشان پر از اشک شد، آنگاه فرمودند:... ولى عمویم حمزه گریه کننده ندارد؛ "فسمع بکاء النوائح على قتلاهم فذرفت عینا رسول اللّه (ص) ثم قال: لکن حمزة لابواکى له"
🥀یارسول الله! بر شهادت اول سیدالشهدای اسلام میگرییم و با داغ شما همدردی میکنیم. آجرک الله فی مصیبت عمّک. 🥀
♡اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمَّ رَسُولِ اللّهِ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ الشُّهَدآءِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَسَدَ اللّهِ وَاَسَدَ رَسُولِهِ...♡
📚بحرانی، حلية الأبرار في أحوال محمّد و آله الأطهار ع،1411ق،ج2،ص401-مجلسی، بحارالانوار،ج22،ص280.
#پانزدهم_شوال
#سال_روز_جنگ_احد
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
غوغای پیامبر
✍️کبرا خالقی
۱. امام خامنهای در دیدار اعضای همایش بینالمللی حضرت حمزه سیّدالشّهدا (علیه السّلام) فرمودند: «پیغمبر غوغا درست کرد همهی مدینه را برای جناب حمزه. معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند. او سیّدالشّهدا است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند. این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشهی تاریخ است و برای همهی مسلمین است» ( ۵ بهمن ۱۴۰۰). به راستی چرا او باید الگو باشد؟ زمانی که ابوطالب به واسطه مشکلات زیادی که داشت و پیامبر، حضرت علی ( علیهالسلام) را قبول کرد؛ همان هنگام حضرت حمزه (علیهالسلام) هم جناب جعفر را از کودکی به خانهی خود آورد و تحت سرپرستی خود قرار داد. او هنوز اسلام نیاورده بود که از اول و به طور جدی از پیامبر دفاع میکرد. پس از اینکه اسلام هم آورد؛ حتی به حبشه هم مهاجرت نکرد و در کنار پسر عمّ خود ماند. با شجاعت تمام در شعب ابی طالب و در شرایطی که پیامبر و مسلمانان در شدٌت و محنت و اذّیت و آزار بودند، بعد از آنکه یک کتک مفصّلی به ابوجهل میزند؛ در مسجدالحرام، در کنار کعبه فریاد برآورد که من مسلمان شدم و همه بدانید که من به دین محمد( صلیالله علیه و آله و سلم) ایمان آوردم. با این حال حضرت حمزه علیه السلام از اصحاب غریب پیامبر است.
۲. حضرت حمزه علیهالسلام آنچنان برای تشکیل حکومت نبوی از جان مایه گذاشت و شمشیر زد که زمانی که امیرالمومنین (علیهالسلام) میخواست بر ضدّ غاصبان خلافت احتجاج کند و یا معصومین (علیهمالسلام) مکر بنیامیه را باطل کنند، با افتخار میگفتند: «حمزهی سیدالشهداء از ما بود» یا از امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است که: خدای سبحان از بین شهداء، حمزه را سید و آقای شهیدان قرار داد ... رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از بین شهدایی که با حمزه شهید شده بودند، تنها برای حمزه هفتاد تکبیر در نماز گفت.» ( از شیخ طوسی در کتاب امالی). و یا آنجا که امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: ««هیچ حمیّت و تعصبی نیست که صاحبش را وارد بهشت کرده باشد مگر تعصّب حمزه به نبیّاکرم صلیالله علیه و آله و سلّم.» ( میزانالجکمه جلد۷). و یا آن زمان که از قول حضرت باقر (علیهالسلام) نقل میشود: «بر ستون عرش نوشته شده: حمزه؛ شیرخدا و شیر رسول خدا و سرور شهداء»، و یا هنگامی که پیامبر میگفت: «حمزه را از همهی عموهایم بیشتر دوست دارم و [یکی از] محبوبترین اسمها برای من حمزه است.».
۳. امام خامنهای میفرماید: « از عناصر مهمّ تشکیلدهندهی شخصیّت او، یکی «عزم راسخ» است و یکی «قدرت شناخت» که اینها را ما بایستی هر چه میتوانیم ترویج کنیم. عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطّلع است، یک چیزی را قبول هم دارد، اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفْس بر طبق آن عمل نمیکند؛ ارادهی قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیینکننده است که این آدم با عزم راسخ [عمل کند]... با این وضعیّت، این بزرگوار ناشناخته است، اسمش مطرح نیست، شرح حالش مطرح نیست، خصوصیّاتش مطرح نیست، ایشان واقعاً غریب است. [در دیدار اعضای همایش بین المللی حضرت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام)] ( ۵ بهمن ۱۴۰۰). او توانست در موقع حساسِ جامعه، پیامبرش را همراهی کند و در تشکیل تمدن اسلامی که از اهداف مهم پیامبر بود مثمر ثمر واقع شود. انگار تاریخ دوباره تکرار میشود؛ آن زمان که امام خامنهای عزیز بر پیکر سردار رشیدش در نماز غوغا کرد و با اشک و حسرت برای از دست دادن چنین گوهر نابی سه بار تکرار کرد « اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا …» و او را الگو و دارای مکتب معرفی کرد تا همگان بدانند برای نظام اسلامی باید همانند سردارش، سر از پای نشناخته و همهی عمر برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی که زمینهساز ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجهالشریف است؛ در تلاش و مجاهدت باشیم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
وضعیت هشدار
✍زهرا ابراهیمی
اگر هشدار دادن را سیاهنمایی ترجمه نمیکنید، به عنوان یک طلبهی کوچک متذکر میشوم که وضعیتِ انگیزه میانِ طلاب بهوضعیت هشدار نزدیک شده است.
طلاب، بیهیچ چشمداشتی قدم در مسیرِ سختِ تحصیلِ علومِ الهی میگذارند و سالها رنجِ تحصیل و تهذیب را متحمل میگردند و همزمان با تحصیل یا پس از اتمامِ دروس، با نیتِ الهی قدم در مسیرِ تبلیغ میگذارند. مسیری که نفسِ بودن در آن مساویست با تحملِ چالشها و سختیهای بسیار!
اگرچه مبلغان با خدایِ خویش معامله میکنند؛ اما در عینِ حال از کمترین مزایای تبلیغی بیبهرهاند. نه حقوقی مستمر در پایانِ هر ماه در انتظارشان است و نه تسهیلاتی چشمگیر.
آنچه طلبهها را به تحمل وامیدارد، عقیدهایست که در پسِ آن، رنجها بیمعنا میشوند و سختیها، سهل!
اما ترکشِ تیرهایِ بیعدالتی در جامعه، بیش از همه به بدنهی روحانیتِ مظلوم و نه مسئول اصابت میکند.
نفعش را دیگران میبرند و فحشش را ما طلبهها میخوریم.
دزدی و اختلاس را دیگرانی به نامِ اسلام رقم میزنند و بیاعتباریاش نصیبِ ما میگردد!
هرچه ما از زیبایی دین، رِشته میکنیم، مغرضان، یکشبه با تضییعِ حقوقِ ملت، پنبه میکنند!
هرچه ما شبهه پاسخ میدهیم، صبحِ فردا دوباره با شبهاتی حاصل از رفتارِ متدینین مواجه میگردیم!
جنابِ حوزه!
تو را به مقدساتت قسم، در برابر آنچه بیعدالتی نام گرفته، قَد علم نما و با واکنشی مطلوب در جریاناتی که با حقوقِ حقیقی مردم در ارتباط است، همراهِ همیشگی مردم بودن و دلسوزِ این نظام بودنت را به اثبات برسان.
به صراحت تأکید میکنم که انگیزه میانِ طلاب کمرنگ شده است و وای بر حوزهای که طلبهاش بیانگیزه گردد!
#تبلیغ
#جهاد_روایت
#رسالت_طلبگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔹خورههای تمدنی
✍نسا خلیلی
▫️در زمان رسیدن به قله، غفلت از فرسایندههای تمدنی، خطایی حائز اهمیت است. اگر به نرمافزارهایی مانند اینستاگرام دقت کنیم، میبینیم که آنها بر پایهٔ ترویج هویت غربی ساخته شدهاند که در آن ارزشمندی انسان در نسبت او با سرمایه معنا میشود. انسانی ارزشمندتر و پرمخاطبتر است که خوشگذارانیهای مادی لوکستری از خود به نمایش گذارد؛ هرچند که این تصویر با شادمانی او، در نسبت مستقیم نباشد.
▫️برای نجات از هضمِ هویتی در نظم قدیم جهان باید همزمان با تولید فنآوریهای متناسب با ماهیتهای فرهنگی، تمدنی و اسلامی مانند راهیان نور، به فکر رهایی نسل فعلی و آیندگان از آن خورههای تمدنی نیز بود. درحالی که، رویکرد وجودی اینستاگرام، حداقل ترویج فرهنگ تبرج و ارزشمند شناختن هر نوع سرمایهداری که در تضاد با هویت اسلامی است.
▫️در این نقطه و برای رسیدن به نوجهان، تغییر در پوستههای مجازی یا مشابهسازی از این بسترها کارساز نیست؛ چراکه، ماهیت بستر این نوع فناوری نیز خطرات مهلکی بر آینده هویتی یک ملت خواهد داشت.
#جهاد_روایت
#رسالت_طلبگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
روزهای خوب بدون اسرائیل
✍فاطمه میریطایفهفرد
نزدیک مرز وقتی که پرچم ایران را پشت سر میگذارم و هنوز در منطقه صفر مرزی، در گیر و دار اینکه اینجا هنوز ایران هست یا نه، برمیگردم و "فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین" میخوانم، توی دلم رخت میشورند، میگویم تا برگردم، این کشور در امن و امان باشد. این حال از اربعین دو سال پیش به جانم افتاده، وقتی که هنوز از اربعین به ایران نرسیده بودیم و خواستیم سر راه به پدر و پسر امام رضا(علیهالسلام) عرض ارادت کنیم. همان وقتی که کلیپهای قرآن سوزی از فتنه مهسا به دستمان میرسید، دلم میخواست فقط برگردم، از دور گنبد امامین کاظمین را که دیدم دلم قرص شد.
هر بار از خدا میخواهم که تا وقتی برگشتم هیچ تار مویی از سر وطن کم نشود. انگار دارم مادرم را به یکی بزرگتر از همه چیز میسپارم.
خبر حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری خیلی دردناک بود.
دلم برای غربت مو سپیدکردههایی سوخت که هیچجا نه ردی و نه نشانی داشتهاند و حالا این خون گرمشان دلیلی شد که فقط به نام آنها را بشناسیم که اگر بشناسیم. همانهایی که وعده مال و منال و شهرت برایشان خندهدار بود. آنها خدا را از پس مرزهای مبارزه با اسرائیل یافتهبودند و خدا پیشانیشان را به مهر شهادت روشن کرد.
اینبار این خبر در راه رفتن به حرم امام حسین(علیهالسلام) به من رسید. یاد دعای ناقصم افتادم که توی ذهنم فقط محدودهی مرزی ایران را تصور کردهبودم و بدتر، دعایم بوی ناسیونالیستی گرفتهبود.
از خودم دلگیربودم که درست دعا نکردم یادم نبود که مرزهای ایران امروزم، فراتر از همین یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع است. مرز ایران من گره خورده به نقشه مقاومت، به نقشه مجاهدان راه خدا.
◽◽◽◽◽
مرز ایران امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم به محدوده جغرافیاییمان محدود نمیشود و چه عافیت طلبیم و چه پی عاقبت باشیم در این کارزاریم.
این واقعه یک اعلام جنگ بود و یک هشدار و دارای یک پیام مهم.
پیام مهم صهیونیستها این بود که ما با شما طرف هستیم، چه یمن، کشتیها را پنچر کند و چه حشدالشعبی واکنش نشان دهد و چه نجبا، بنگورین را هدف بگیرد و چه حزب الله لبنان، رو بازی کند، ما با ایران طرفیم.
دلم نمیخواست دشمن بیشتر تجری کند. من مرد جنگ نبودم، این دقیق چه باید بکنیم را نمیدانستم.
متن نوشتم و پاک کردم، نوشتم و پاک کردم. میترسیدم که حرفهایم نپخته باشد و به جان وطن صدمه بزند. متن نوشته شده در گوشه خانه امام زمان در سامرا را بایکوت کردم و شکوه کردم به امام حی و زنده که حالا در خانهاش بودم:
"اَللّهم اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ
وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ
الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ"
همان دعای قشنگی که این چند روز از حرم حضرت عباس علیهالسلام میشنیدم.
...اما انگار صدای گلهام رسیدهبود به آن که باید میرسید. حمله موشکی، نه! دفاع موشکی ایران، دلهای اهل صفا را روشن کرد و امید آزادیخواهان جهان برای از بین رفتن این غده سرطانی بیشتر کرد، نور امید به قلب ستمدیدگان جهان تابید و مردم ایرانم، امیدوارتر از همیشه، به ریش دنیای استبداد خندیدند. روزهای خوب بدون اسرائیل منتظر ماست.
به امید دیدار آن روزها
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«چفیههای فلسطینی»
✍سیده ناهید موسوی
تیتر اول رسانهها و فضای مجازی، در هفت روز متوالی از تحصن دانشجویان در ایالتهای مختلفِ آمریکا حاکی است. دنیای غرب شاهد تغییر و دگرگونی است دانشجویان، اساتید دانشگاه، فارغ از ملیت و مذهب همگی از غزه سخن میگویند. مسئله یهودیت نیست بلکه دشمن صهیونیسم و رژیم غاصب است که باید از صحنه روزگار محو شود. استرالیا، فرانسه و... از دیگر کشورهای اروپایی که یکی پس از دیگر درحال پیوستن به مطالبه خواهی و تجمع برای حمایت از غزه هستند.
آیا اکنون باید شاهد نقطه تحولات جدید در سرنوشت غزه را از دانشگاههای اروپا باشیم؟! دانشجویان با چفیههای فلسطینی سرکوب و دستگیر میشوند اما بازهم خواهان توقف نسل کشی در غزه مظلوم هستند. غزه دیگر محدود به فلسطین و اسلام نیست، غزه جهانی شده است و به مسئله اول در دنیا تبدیل شد، با اینحال اروپاییها مسلمان میشوند و نماز جماعت در قلب بلاد کُفر برپا میشود. و این یعنی قطعا دنیا درحال تجربه تمدن نوین اسلامی است.
دویست روز از درد و رنج، سرما و گرما، آوارگی و کشف گورهای جمعی میگذرد، شهدای غزه از ۳۴هزار تنهم گذشته است و این همه تازه گوشهای از فجایع به بار آمده توسط رژیم صهیونسیتی است. شاید گذر زمان نقاط مختلف از جنایات این چندماهه،در غزه را نمایانتر کند. انسانهایی که خود را به خواب زدهاند هرگز بیدار و هوشیار نمیشوند دقیقاً همانند کشورهای همسایه اما برعکس انسانهایی که به صرف انسان بودند برای انسانیت در کشورهای دور درحال سَر دادن شعار برای پایان جنگ در غزه هستند.
چفیه، پرچم فلسطین، پرچم ایران و حزب الله تبدیل به نماد شدهاند. نماد آزادی و عدالت، آزادی که در اروپا معنای خود را از دست داده است و حالا سرکوب همراه ضرب و شتم پلیس در غرب و سیاستهای کلی آنها در بحث «آزادی بیان» زیر سوال رفته است. خونهای ریخته شده در غزه حرارت عدالت خواهی و خونخواهی را در جهان به راه انداخته است. وعده خداوند حق است و وعده صادق مقدمه پیروزی قدس خواهد بود.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
فریاد مظلومیت کودکان غزه از حنجرهی دانشجویان آمریکا
✍زينب نجیب
وجدانهای بیدار در هر سرزمینی که باشند، آزادانه میاندیشند و آزادانه سخن میگویند، حتی اگر حاکمیت آن سرزمین سرکوبشان کند.
آزادی، در روح آدمهاست، که میشکفد و بالنده میشود.
آنها هرگز منتظر نخواهند ماند تا آزادی را آماده و کادوپیچشده تقدیمشان کنند. بلکه برای یک لحظه آزادانه زیستن، بها میدهند.
اینان میدانند که افرادی میتوانند، زیر مجسمهی آزادی، با شعار آزادی، حکومت کنند، دم از لیبرال دموکراسی بزنند، سر کلاس مدرسه و دانشگاه، سرمش آزادی بدهند، در مکتبهای فلسفی و فکری خویش، نظرات پیچیدهی انواع آزادی را در چند ترم، آموزش دهند، اما اگر در بطن زندگی واقعی، دور از تمام شعارها و نظریات، تعدادی از اهالی علم و اندیشه، مسالمتآمیز روی چمنهای فضای اطراف دانشگاه بنشینند و نائب صدای کودکی مظلوم باشند، سرکوب خواهند شد.
آری، این سطح از بلوغ در بشریت فقط میتواند نتیجهی آه همان مظلومی باشد که در تنگنای روزگار، در محاصرهی گرگهای وحشی، تنها و بیپناه، زیر آوار، از حلق تشنه و گرسنهای به سوی آسمان بلند میشود.
آهِ همان پدری که قبل از به خاکسپردن کودکش به او میگوید؛ فرزندم! سلام ما را به پیامبر برسان و بگو که ما بهای حفظ اسلام را با جانمان دادیم.
این روزها، صدای ضجههای مادر فلسطینی از حنجرهی دانشجویان و اساتید دانشگاه کلمبیا، ییل، نیویورک، امرسون، اموری، هاروارد، براون، میشیگان، مینه سوتا، تگزاس، برکلی، کالیفرنیای جنوبی، پلی تکنیک هومبولت و مدارس سیاتل بهگوش میرسد.
و این همان نظم جدید است...
@AFKAREHOWZAVI
آوایِ خوشِ تَرَک
✍ نسا خلیلی
▫️صدایی که هماکنون میشنوید، صدای موشکباران غزه نیست؛ اینبار، صدای ترکبرداشتن روایت آهنین صهیون از مظلومنمایی خویش است که در قلب جامعهٔ نخبگانی و آیندهسازان آمریکایی به گوش میرسد. این، یکی از زخمهای کاری طوفان الاقصی بر اسرائیل است که به وضوح نشان دهندۀ ترک برداشتن سد مظلومنمایی اسرائیل در خاک آمریکا است.
▫️زمان زیادی از این جمله طلایی حکیم فرزانه انقلاب اسلامی نگذشته است که فرمودند: «جنگ، جنگ ارادههاست.» اکنون، ارادهٔ الهی مردم غزه، نه تنها اشغالگران قدس را به ثانیهشماری بیبازگشت رسانده و حفاظ امنیتی آن را درهم کوبیده؛ بلکه موفقیت نورپاشی به قلب نسل جدید آمریکا را به نام خود ثبت کرده است و پا را فراتر از روایتسازی جهانی مظلومبودن صهیون در جنگ جهانی و ایران کهن گذاشته است.
▫️مردم غزه با ایستادگی، هوشمندی و روایتگری درست توانستند معدود تکیهگاههای شعاری تفکر آمریکایی مانند آزادی بیان و حقوق شهروندی را در داخل خاک آمریکا به چالش بکشند. با اقناع دل دانشجویان، جان آنها را در مسیری برخلاف گذشته، نه فقط برای نه گفتن به جنگ بلکه در دادخواهی از مظلوم فارغ از سلطه رسانههای مطرح جهان حرکت دهند.
▫️ثانیهها بیقرارتر از دقیقهها نشان میدهند که طوفان الاقصی، طوفان مقاومانی است که علاوه بر بازکردن مسیر بیبازگشت برای رژیم صهیونیستی، حامی دیرینهٔ او را هم به سیاهچاله افولِ سریعتر پرتاب میکند و بیپرده ذات خشونتگرا و بیمایهٔ هر دو را برای جهانیان به تصویر میکشد.
@AFKAREHOWZAVI
«آزاد بیانی»
✍ سیده الهام موسوی
اینجا آمریکاست مهد تمدن، پیشرفت، آزادی و مدافع حقوق زنان!!قبل از اینکه بنویسم، بهتر است از ایران سرزمین مادری من و تو بنویسم.
پری سال، بعد بازگشت از سفر پر خیر و برکت اربعین، در مرز چذابه، همینکه نگاهم به پرچم ایران افتاد حس غرور به من دست داد. زیر لب الحمدالله گفتم فرزند این آب خاکم.
کم کم وارد پاییز سال۱۴۰۱ شدیم. اغتشاشات #زن_زندگی_آزادی خبر دست اول روزنامههای کشور بیگانه شده بود.
به اسم آزادی روسری و شال خود را در باد میگرفتند، فریاد زن زندگی آزادی سر میدادند.
چه فیلم ها که تقطیع نشد به خورد مردم ناآگاه دادند. البته این را بگویم مردم آگاه کشور، از مخاطبین شبکه های اینترنشنال و صد شبکه به اسم صدای ایران دیگر بیشتر بودند.
نیروی انتظامی به تنهایی وارد عمل شد، سنگ خورد، چوب خورد و غریبانه شهید شد، که بفهمانند آنکه تو را به خیابان کشیده! خیانت دشمن است، که میخواهد عروسک خیمه شب باز او باشید. نه جان، آسایش و نه امنیت تو برایش مهم است.
اما آنکه چشم و گوش خویش را بسته و خود را مظلوم معرکه میبیند او را تکلم به حق، محال است.
کاش هموطن عزیزی که در سال ۱۴۰۱،مدعی آزاد بیانی بود، ببیند آمریکا مدافع زن زندگی آزادی ایران!!
چگونه دختر، زن، مادر و پرفسور، مملکت خود را به زمین کوبید و ذره ای توجهی به پست مقامش نکرد.
آن هم نه ضد دولت بود نه مدافع حجاب فقط میخواست صدای مظلومیت مردی باشد.
آمریکا آزاد بیانی ندارد، فقط برای آزادی زنان ایران دم از آزادی میزند.
آنکه از بی حجابی و آشوب خیابان کشور برایشان فیلم و عکس میفرستاد، ببیند چگونه فلیمبردار گزارش خبری را با دوربینش به صورت به زمین انداخت.
کاش ببیند که تمام کسانی که برای حمایت از مردم غزه به خیابان آمده بودند، با حکم این تظاهرات را برگزار کردنده بودند.
نه شیشه مغازه شکستند!
نه وحشت به دل مردمشان انداختند!
نه ماشین پلیس غرق خون کرده بودند!
نه سربازی با مشت لگد کشته بودند!
نه به پدر روحانی بی حرمتی کرده بودند!
نه باعث کوری دختر بچه ای شدند!
نه باعث سقط بچه ای شدند!
نه باعث یتیمی دختر، پسری شدند!
اگر بخواهم بنویسم زیاد، کم نیست!
اما کاش از خواب غفلت بیدار شوند هرجا خانهی خود آدم نمیشود و تمام خانه ها مشکلاتی دارند، دلیل بر این نمیشود حرمت ها را بشکند و نان نمک را نادیده بگیرد!
بخاطر #زن_زندگی_آزادی چه خونهایی به ناحق ریخت شد و چه بی حرمتی هایی به چادر مادر شد.
خدا جای حق نشسته است. بقول رهبر سید علی (روحیالفدا) ما داریم میرسیم و باور کنید که میرسیم.
هرچی جلوی پای رسیدن به قله سنگ انداختند در آخر خود گرفتار آن سنگ شدند.
آمریکا آزاد بیانی ندارد، فقط برای آزادی زنان ایران دم از آزادی میزند.
#آزادی_بیان
#آزاد_بیانی
#آمریکا
@AFKAREHOWZAVI
.
سیندرلا
✍طیبه فرید
همه آن ها که توی خانه شان دختر دم بخت داشتند،رفته بودند میهمانی .قرار بود پسر پادشاه برازنده ترین دختر شهر را انتخاب کند و دستش را بگیرد و باهم بروند زیر سقف بلند قصر زندگی کنند.
کالسکه دم در منتظرشان بود.نا خواهری های چُلُفته و بی بخار سیندرلا درست چند لحظه قبل از این که پایشان را از خانه بگذارند بیرون،لباسی که موش ها برای او دوخته بودند را پاره کردند!آن ها از پسر پادشاه هم اُسکُل تر بودند!چند خط پایین تر می نویسم چرا.
وقتی کالسکه نامادری سیندرلا داشت از دید او محو می شد دیگر برای رفتن به جشن هیچ امیدی نداشت.آقای شارل نویسنده سیندرلا ، به اینجای داستان که رسید نگاهی به دور و برش انداخت.راهی باقی نمانده بود.متنِ داستان کششِ یک نجات حقیقی را نداشت.فقط یک اتفاق غیر قابل پیش بینی و یک دست غیبی می توانست سر آن بزنگاه دست سیندرلا را بگیرد.شارل دستش را برد بیرون پیرنگ تا هر طور شده پای فرشته مهربان را به داستان باز کند.کفش های کوچک شیشه ای نقطه آغاز سیر صعودی قهرمان قصه اش بود.عاقبت هم به مراد دلش رسید!عین پسر پادشاه توی داستان نارنج و ترنج خودمان!
چند وقتیست دارم اثری را می خوانم که بی شک جزو شاهکارهای ادبی از ابتدای تاریخ انسان تا امروزست،شما هم دارید می خوانید.داستانی که شروعش با حادثه است ،وسطش با حادثه است و با تعلیق های جورواجور و متنوعی به پایان خوشش نزدیک می شود.داستانی که برخلاف سیندرلا،نه کفش های کوچک شیشه ای در آن قهرمان را به اوج می رساند و نه یک عامل زورکی نچسب مثل فرشته مهربان.
شاهکار ادبی پیش روی ما سیندرلا دارد .سیندرلایی که پایش را با کفش های کوچک شیشه ای اش جا می گذارد.انگار که از اول نبوده.
شاید اگر آقای شارل قهرمان های این اثر شاهکار را دیده بود قصه سیندرلا پیش چشمش رنگ می باخت. قهرمانهایی که فریاد چشمهایشان خواب زمستانی نواده های سیندرلا را از سرشان پرانده.آدم هایی که یک عمر ترکیب حوادث عالم را از دریچه چشم نامادری و ناخواهری های او می دیدند.زندگی های کوچک ،آرزوهای کوچک،دنیای بی آرمان دونِ دنی...
قهرمان های این کتاب صدها هزار بار محبوب تر از پسر پادشاه شهرند.ملاک آدم شایسته بودن، توی این اثرِ شاهکار ایمان است.قهرمان های این کتاب ابوعبیده هاهستند،یحیی سنوارها ،محمد ضیف ها....مشت های نمونه ی خروار.
آدم ها بجای دریدن هم برای رسیدن به آرزوهای کوچک ،پاهایشان را می دهند ،دست هایشان را ،جانهایشان را ،برای رسیدن به آرمان های بزرگ...
مردم جهان قهرمان های صادق و واقعی را دوست دارند.انگار عصر کفش های کوچک شیشه ای تمام شده.
ما بعد التحریر:
این روزها ملاک سنجش آدمیت فلسطین است.اصلا خدا این ها را انتخاب کرده که نه فقط شرق عالم که غرب عالم را هم بیدار کند.شاید دور نباشد روزی که مسیحیان و یهودیان آزادیخواه ومومن عالم را پشت خاکریز های مقاومت ببینیم که در دفاع از آرمان اسلام علیه دشمن غاصب می جنگند.ان شاالله.
#طوفان_الاقصی
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI