eitaa logo
علم سرخ
105 دنبال‌کننده
114 عکس
79 ویدیو
4 فایل
سردار شهید: « امروز جمهوری‌اسلامی حرم است...» @saeed_alef "سعید اسماعیل دخت"، یاعلی. درس خارج #حوزه ارشد علوم سیاسی #دانشگاه تربیت مدرس تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسال چنین روزایی رو پیش بینی می کردیم... که اومدن دوباره روحانی یعنی ذلت و خفت و ناکارآمدی و فشار بر مردم و البته میدونستیم در هر صورت با پیروزی روحانی هم مسخره شدن و تفاخر و تکبر و مستی پیروزیشون رو داریم ، هم فحش خوردن های بی عرضگیشون در چهار ساله آینده برا انقلاب و انقلابیون هست... یعنی هم فحش شب عروسیشون برا انقلاب و انقلابیونه هم فحش شب عزاشون .‌.. اونا همیشه طلبکار انقلاب همیشه بدهکار! مثل بچه ها ، هم باید شکمشونو پر کنی ، هم گریه هر ساعتشون رو تحمل کنی هم پوشکشون رو پاک کنی!!! البته ...پشت انقلاب اسلامی به چیز دیگه ای گرمه ... این زمستان هم بگذرد به امید خدا... 🇮🇷🔅من که دلم خیلی خیلی روشنه...🔅🇮🇷 🇮🇷الله اکبر🇮🇷 https://sapp.ir/Alamesorkh https://eitaa.com/Alamesorkh
چای دبش، حجاب،بنزین، اغتشاش، فرهنگ،مذاکره، انتخابات، لیست، چند موضوع دیگر و هیچکدام! یکی از مشکلات جامعه سیاسی ایران چه در سطح مردم، چه در سطح نخبگان و چه در سطح مسئولین پنهان شدن مساله در پشت دعواست! متاسفانه. این به معنای این نیست که افراد دلسوزی در هر یک از این سطوح نیستند، بلکه به معنای این است که غلبه نگاه سیاسی به معنای دعواهای از سر احساس(در بین مردم) و دعوای از سر منفعت، شهرت و قدرت (در بین نخبگان و مسئولین) موجب شده مساله گم شود، گم شدن مساله یعنی استمرار مشکلات! (انکار نمی کنم که من هم ممکن است همین نقش های منفی را پذیرفته باشم و بازی کرده باشم یا بازی داده شده باشم) هر کسی دلش برای این مردم و ایران می سوزد به جای تک و پاتک های عرصه عمل سیاسی، بایستی به خود فرصت خلوت نشینی بدهد، باید در کنار حرفی که می زند، حرفی هم بشنود. برنده عرصه سیاسی آن کسی است که در لا به لای دعواهای سیاسی به دنبال حل مساله باشد، اما متاسفانه همانطوری که بیان شد رویکردهای سه سطح از بازیگران عرصه اجتماعی ایران بر این مدار است که برنده را در فضای دعواهای سیاسی می جوید. نتیجه این رویکرد در سطح عمومی دعواها و گوشه و کنایه ها روزمره رها و بی نتیجه از طرفی و بی انگیزگی و دلزدگی و ناامیدی از طرفی دیگر؛ در سطح نخبگان میل به خود نمایی و تسلط سلیبریتیسم نخبگانی؛ و در سطح مسئولین گرایش به کارهای روبنایی، رای جمع کن، سطحی، مقطعی و فریبنده به جای دنباله گیری حل مساله بوده است. یک کلام سکوت و شنیدن در رخداد، انصاف در قضاوت و فکر و دور اندیشی در حل مساله در فضای غالب جامعه سیاسی-اجتماعی مفقود است و بیشتر اوقات ما به زد و خورد می انجامد! در هر سه سطح! حتی اگر کسی از انحطاط می گوید باید این ها را بگوید! و نخواهند گفت، بخشی از آنهایی که مساله انحطاط جامعه را مطرح می کنند هم متاسفانه خودشان جزوی از دعوای هستند و طرفی از دعوا شده اند. و ریشه مساله در همین است که طرح موضوع نه برای حل مساله و دعوت به تفکر و تعمیق که برای حمله است! حمله! و غلیان احساس، برای شوراندن! برای اینکه وسط دعوا فحش یا لگدی پرانده باشد حرف از عدالت و فساد و انحطاط و پیشرفت، مردم و غیره میزند! کسی که خود را در مواجهه با مساله ببیند به دنبال صاف کردن دهن طرف مقابل نیست! به دنبال شکستن پای طرف مقابل برای انداختنش نیست! و ما هستیم، در تک تک چیز هایی که درک می کنیم! برای همین است که فضای سیاسی اجتماعی ایران دچار تشویش است، جامعه ما شبیه کلاس درس دانشگاه یا حوزه نیست که افرادی با آرا و نظرات متفاوت با اعتقاد شخصی خودشان در مورد مساله ای نظر می دهند و حول مساله ای گفتگو می کنند، با همه اختلاف نظر ها! شبیه مجلس لات های چاله میدونی شده! فحش و فحش کاری، لگد پرانی و مشت زنی. و ما مدام در همه اتفاقات جامعه این را تکرار می کنیم، سیطره دعوای سیاسی بر مساله سیاسی-اجتماعی افتضاح ترین آفت امروز جامعه ماست. برای همین است که به جای حل مساله به فحش یا ضربه کاری تر می اندیشیم و مساله می ماند! مشکل می ماند! ریشه می ماند. "قرار" و "تسکین" نیست، یا مچ گیری است یا فرار!. بیاییم همیشه بازنده باشیم، بازنده ای به دنبال حل مساله. 🖊سعید اسماعیل دخت، دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰اشکالاتی که در باب کنش گری در و یا اصل و فرایند اون به ذهنم می رسه رو می خوام بنویسم. رک و صادقانه، اما نه گزنده، نه طعنه آمیز. 🟧مطلب شماره 1 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه دادن این نظرات حق من هست، اما قاعدتا باید برای هر کدامشان دلیلِ «منطقی» و قابلِ دفاع عقلایی خودم را داشته باشیم، و این «مسئولیت» من است. مسئولیت من برای چیزی که برای من و منفعت من هست تعریف نمیشود، بلکه برای چیزی که باید ما باشیم، تعریف میشود. این یعنی اینکه من در دادن نظرات شخصیم و در بیان حق اظهار نظر خودم، اگر به جای پرداخت اجتماعی به دنبال منافع فردی و گروهی و حزبی خودم بودم به مسئولیت خودم عمل نکرده ام. آزادی و مسئولیت. آزادی مشروط، و مسئولیت مشروط.یک اعتدال معقول و زیبا. اصلا یکی از جاهایش هم همین انتخابات هست. 🟩دو قطب، بر یکی تاکید می کنند، یکی بر آزادی، بدون هیچ گونه مسئولیتی. مگر میشود؟ یعنی فارغ از هیچ گونه مسئولیتی زیست کرد، کنش کرد؟ تنها منافع من، قبیله و حزب من! در بین رای دهنده و نامزد ها، سیستم انتخابات وبرگزار کنندگان. هر جا که باشه، چه فرقی می کنه؟ اشتباه است. و تاکید بر مسئولیت، بدون دیدن آزادی. یک تعبد و تقلید احمقانه. سرمان را بیندازیم زیر و صرفا از باب تکلیف برویم رای بدهیم! انگار نه انگار انتخاب است! انتخاب است! مسئولیت بدون آزادی و بدون انتخاب، یعنی مسئولیت بدون پشتوانه عقلانی، یعنی نشستن تقلید به جای تحقیق. نمی خواهم گزنده صحبت کنم، و صرفا می خواهم خیلی رک و صادقانه بگویم، وقتی واژه تقلید می آید، خیلی ها ذهنشان می رود به سمت مذهب! و وقتی اسم تحقیق می آید به سمت گشت و گذار در هزارتا رسانه از اینوری و از اونوری! هر دو تایش اشتباه است.اصل در تقلید این است که مذموم است، تقلید دست کم همه جا یک نقص است و برخی جاها نقص در عقلانیت و عین حماقت!اصل در مذهب این است که فرد محقق باشد، اما خب! نمی توانیم یا نخواستیم شده ایم مقلد. از طرفی هر گشت و گذاری هم تحقیق نیست و گاهی عین حماقت است و گاهی نادانسته عین تقلید. یک انسان محقق بیکار نیست تا گوش به هر صدایی و چشم به هر نوشته ای بدهد. محقق یک تعهد و مسئولیت دارد به حقیقت. و احمق در پی ارضای خویش است. محقق چونان زنبور عسل بر روی گل هایی می نشیند که بتواند از آن عسلی بسازد، او در قبال کندو یک مسئولیت حس می کند، نمی تواند هر جایی برود، از هر جایی بیاورد، و هر چه دید بیاورد!. اما احمق به دنبال ارضای خود است، بو می کشد ببیند کجا او را تایید می کنند و کجا احساس و منافع او ارضاء میشود همان را می گیرد، همه جا سر می کشد، آری احمق های دوران ما، دوره صداهای خراشیده و بوقیده! خیلی هاشان پر هستند از خبر! از خبر! راست، دروغ، نیمه راست و دروغ! که چه؟ از این انبار فضولات یک قطره عسل هم بیرون نمی آید! این نشد آزادی! ما اشتباه کردیم، ما اشتباه کرده ایم، هر جا که بر یکی از دو قطب تاکید کرده ایم، به ضرر خودمان و به ضرر مردممان عمل کرده ایم. و این اشتباه ما بوده است. انتخابات تقلیدی یا انتخابات هر چه دلم می خواهد، هر چه دلتان می خواهد. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 2 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩یکی از اشتباهاتی که در باب انتخابات داشته ایم، محدود کردن بحث انتخابات به ایام انتخابات است. این نزدیکی و این تلاقی موجب شده است مباحث عملی، و کنش و واکنش های مقطعی در مباحث نظری ما اثر گذار باشد. خیلی از مباحث هستند که به حیث نظری هیچ اشکال و ایرادی به طرح آنها نیست. اما موقع عمل و اجرا بخاطر مصالح و ضرورت های مرحله اجرا باید به قاعده و قانون تمکین نمود. این تلاقی زمان عمل و طرح بحث موجب بوجود آمدن حساسیت های فراوان شده. فرقی هم نمی کند، دفاع و یا نقد. در اینجا با تعادل آزاد اندیشی، حقیقت بینی و توجه به مصلحت مواجه هستیم. 🟩آزاد اندیشی ما می گوید در مسائل و امور اجتماعی بایستی ساختار و کارکردها و فرایند های انجام امور، اشخاص و تصمیم گیران را بصورت دائم رصد کنیم، اگر حسنی بود تقویت کنیم و اگر اشکالی بود بود به دنبال راهی برای آن باشیم و درباره آن با هم گفتگو کنیم.ساختار و فرایند و افراد معصوم نیستند، و جزم بر آنها معنا ندارد. اما مصلحت اندیشی هم به ما می گوید در وضعیت عملی، برای جلوگیری از هرج و مرج، طرح مباحثی که کمکی به نظم بخشی در زمان اجرا نمی کند را کنار گذاشته و بیشتر تاکید بر قانون و قاعده پذیرفته شده پیشینی باشد. 🟩شکل و شیوه و قواعد برگزاری انتخابات یکی از مباحث بحث بر انگیز در همه دوره های انتخاباتی بوده است. بخصوص مساله نظارت استصوابی و تایید صلاحیت های شورای نگهبان، یکی از محل های مناقشه برانگیز بحث انتخابات بوده است. نحوه و یا موضوع بحث درست یا غلط بوده است و یا اینکه طرح کنندگان حسن نظر و نیت پاک یا غرض و مرضی در آن داشته اند را ما کار نداریم. بحث این است که اساس این موضوع به ترویج گفتمان انتخاب عقلانی مردم و احساس مشارکت آنها لطمه زده است و باید برای آن فکری شود. حامیان فرایند شورای نگهبان اساس نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها را در همه انتخابات ها امری محتوم و عقلایی می دانند، هر کسی برای بدست گرفتن پستی و مقامی باید صلاحیت آنرا داشته باشد و احراز این امر بر عهده شورای نگهبان قرار داده شده است. اما مخالفان، عده ای بر اساس نظارت و تایید صلاحیت اشکال دارند و عده ای بر چگونگی آن. خب در اینجا ما یک گروه متحد از مخالفان شورای نگهبان بر اساس نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها داریم، یعنی بحث نقد داشتن بر چگونگی انجام نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها. این یک مورد برای اجماع می تواند باشد. اینکه به ساز و کار بهتر و علمی تری برسیم از رای دادن 12 نفر و یا کمیته های اجرایی و استانی. اصلا اگر این ساز و کار بهتر است، باید در مورد اشکالات و اشتباهات آن صحبت شود، مباحث نظری نباید با تمکین و التزام عملی خلط شود. البته طرح بحث نظری هم با جار و جنجال رسانه ای متفاوت است. 🟩هر تئوری ای در هر کشوری باید از پایه های علمی آن جامعه بیرون بیاید، الان اساتید علوم سیاسی در حوزه و دانشگاه، و یا اندیشکده های مختلف باید ده طرح موازی برای انجام چگونگی نظارت و تایید صلاحیت ها داشته باشند. اما اگر گفتیم که آقا نه این بحث اصلا نباید طرح شود، بستن باب اجتهاد در مساله، یعنی جمود، یعنی ندیدن اشکالات و ابهامات و انتهای این خط شکستن است! این روال، منتقدانِ به چگونگی انجام انتخابات را تبدیل به مخالفان اصل انتخابات و مشارکت می کند، در نتیجه موجب شکست وفاق اجتماعی میشود. از طرفی طرح برخی از نقد ها دقیقا در بزنگاه هایی که در زمان اجرا و عمل هستیم، و برای حفظ انتظام جامعه نیاز به رعایت قاعده هستیم(هر چند نقد بر قاعده هم داشته باشیم)، موجب تحریک طرف مقابل و ذبح شدن اشکالات و نقدهای صحیح و نیز بر هم خوردن نظم و تقلیل فضای اعتماد می شود. در این فضا امکان بر طرف شدن اشکال احتمالی بوجود نمی آید، ضمن اینکه سیستم کلی انتخابات هم بخاطر عدم التزام به قانون و قاعده در موقع عمل تضعیف میشود. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 3 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩یکی از مشکلات عام ما، به عنوان فعالین اجتماعی، نخبگان و همچنین مسئولین در امور جاری کشور پرداخت به مشکل به جای مساله است. در توضیح اینکه مشکل به نوعی خودش در قریب به اتفاق مسائل جامعه معلول است، علت ها و ریشه های یک مشکل عمدتا امور متعددی هستند، که در مطالعات علمی، میدانی و تجربی قابل احصاء است. البته رابطه، رابطه خطی ریاضی نیست، رابطه علی-معلولی به نحو علوم تجربی نیست، در علوم اجتماعی ما از مجموعه عوامل دخیل صحبت می کنیم، که هر یک برای خود نقشی زمینه ای دارند. و البته در آخر هر چند انسان موجودی انتخابگر است، اما تکلیف یک نظام و ساختار، حامیان و نخبگان او، نه در مواجهه با اختیار اشخاص بلکه در همین عوامل زمینه ای است. از این جهت با وجود عوامل زمینه ای در انتخاب و اختیار افراد، تمسک به مختار بودن اشخاص، در بسیاری از مواقع ممکن است نوعی فرافکنی در توجیه اشتباهات و اغلاط این دسته باشد. 🟥همین رویکرد در بحث انتخابات نیز تسری می یابد. این اشکال و اشتباه در بحث انتخابات از قضا از سوی گروه های مختلف و متضادِ فعالین و یا نخبگانی جامعه وجود دارد. و دسته های مختلف و متضاد به جای پرداختن به ریشه ها و منشاء های مشکل عدم مشارکت بخشی از مردم در انتخابات، صرفا با دادن آمار در بحث تعداد و کثرت کاندیداها و یا تشویق دخالت آنها سعی در آوردن مردم به سوی صندوق رای دارند. و دسته ای دیگر برای مطالبه از حاکمیت برای گرفتن امتیاز بر سر انتخابات، صرفا به اشکال گیری از ساز و کار انتخابات، رد صلاحیت ها و یا شیوه اجرای انتخابات اکتفاء می کنند. 🟩همه اینها در حالی است که نقد یا توجیه ساز و کارهای انتخاباتی، تشویق و تبلیغات، نقد یا مطالبه اصلاح، همه فرع وجود امکان مشارکت و نیز فعلیت یافتن رغبت به مشارکت در مردم است. البته در برآیند کلی، در دوره ای که مشارکت پایین می آید، نتیجه به ظاهر با کلام منتقدین به ساز و کار انتخابات سازگار است. همین هم هست که آنها، عدم مشارکت مردم را به جای واکاوی مصادره می کنند. در حالی که در واکاوی ریشه ها، آنها متهم اصلی هستند. 🟩در ادبیات علوم اجتماعی، بحث مشارکت جویی مردم، با عنوان سرمایه اجتماعی در مقالات و آثار دیگر علمی طرح میشود. از این جهت، ریشه مشکل عدم مشارکت مردم در انتخابات را هم باید در بحث سرمایه اجتماعی جستجو کرد. افول سرمایه اجتماعی خود معلول عوامل متعددی است که همیشه محل نظر پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی بوده است. که در مطالب بعدی به یمن الهی به بخشی از آنها خواهیم پرداخت. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 4 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟥یکی از اشکالات و ایرادات اساسی در نگاه به مساله انتخابات، به شکل کمال گرایی در بحث نتیجه انتخابات و کارکردهای نهادها و نامزدها بر میگرد. عموما این ذهنیت تبلیغ شده که با روی کار آمدن مجلس یا دولتی جدید، قراره زیر و زبر بشه در کشور !. یا این نماینده یا رئیس جمهور قراره کن فیکون کنه! یا در موضع تبلیغ افراط میشه نسبت به اشخاص. این به معنای این نیست که کاندیداها نباید برنامه داشته باشند و یا مردم نباید مطالبه داشته باشند. بلکه به معنای این است که باید واقع گرا باشیم. از دو جنبه، یکی در مورد میزان اثر و دیگری در مورد قضاوت ها. 🟩در مورد میزان تاثیر... شاید بهترین مثال برای دنیای سیاست مکعب روبیک باشه. اولین بار که می خواهیم بازی کنیم، می خواهیم با چند چرخش ساده، خانه مورد نظر رو به جای دلخواه خود ببریم، غافل از اینکه با یک تغییر متغییر های زیادی تغییر می کنه! یک چرخش یعنی بر هم خوردن چند وضعیت دیگه مکعب! عموم مشکلات جامعه هم همین گونه اند، متغیرهای چند مجهولی و وابسته! و برای حل شدن برخی از اونها، بخصوص در سیستم های دموکراسی و مردم سالار نیازمند طی وقت و مراحل مختلف و بعضا پیچیده است! تعارض های کارشناسی و تزاحم های تصمیم گیری، گاهی غیر عادی و گاهی طبیعی عملا راه رسیدن به نتیجه را کند و یا قفل می کند. خیلی وقت ها تصمیمات خوب همراه با نتایج بد هم هستند، گاهی تصمیمات بد، نتایج بعضا خوب هم دارند! همه این ها به معنای این نیست که بگوییم هیچ کاری نباید کرد، خیر، بلکه می خواهم بگویم دنیای سیاست و جامعه و اقتصاد و فرهنگ هست و تغییر، تصمیم، تزاحم، تضارب! و اولین ذهنیت غلط و گمراه کننده ساده اندیشی در مورد ساختار های تصمیم گیری و به نتیجه رسیدن است. از این جهت دو قشر در اشتباه هستند، یکی آنهایی که وقتی کاندیدا میشوند، وعده های صد من یک غاز می دهند! که کن فیکون می کنیم! و دیگر کسانی که به نتیجه نرسیدن برخی امور را عاملی برای سلب همه شایستگی ها و کارکردهای یک نامزد یا یک نهاد یا کلیت انتخابات می دانند. در یک کلام، دنیای سیاست در فضای دموکراسی و جمهوریت، یعنی دنیای صبر! یعنی دنیای رسیدن به نتیجه بر اساس توافق و مشارکت. کافی است یک بار تجربه گرفتن تصمیم های مشارکتی در مسائل خانه و کاری داشته باشیم تا متوجه عمق پیچیدگی در وسعت یک کشور بشویم. با این بیان، کاندیدایی که شعار های تکروانه و دن کیشوت وار در جامعه طرح می کند، از نظر فهم سیاسی دچار اختلال است، کسی هم که گمان می کند نهادها و افراد لزوما به واسطه نرسیدن به یک سری نتایج بی فایده و بی خاصیت هستند، در فهم سیاسی دچار اختلال هستند. الا اینکه! الا اینکه آن کاندیدا و یا در بین مردم، یک خواسته تبدیل به گفتمان شود، یا آن کاندیدا و مساله ای که طرح می کند قدرت اجماع سازی در آن نهاد داشته باشد. ‼در این چارچوب بیان شده در مورد واقع گرایی در میزان تاثیر، بحث " چنین خواهم کرد" نیست، بحث " تلاش خواهم کرد" مطرح است. و قضاوتهای ما افراد جامعه هم نسبت به همین مقدار است. 🟩اما در مورد قضاوت ها... در قضاوت ها هم ما در مورد کارکردها دچار افراط و تفریط های مطلق گرایانه هستیم. یعنی گمان می کنیم هر نهادی، هر فردی یا کاندیدایی باید در عملکردهایش در همه زمینه ها بدون ایراد و نقص باشد. راه حل ها نیز باید فوری و ضربتی باشد. و الا فاقد هر گونه شایستگی است! طبیعی است از این جهت که چنین نگاهی احتمالا تنها بر معصوم منطبق است، احدی در دنیای سیاست صاحب صلاحیت نیست! چون بالاخره هر غیر معصومی یک ایرادی دارد! و ما از باب احتیاط و یا وسواسی(که ناشی از همان مطلق گرایی و کمال گرایی است) نهادها یا افراد صاحب صلاحیت و صاحب ایراد را به طور کلی کنار می زنیم! در حالی که راه حل درست، کنار گذاشتن این تفکر مطلق اندیشی و کمالگرایی در سیاست و رو آوردن به نسبی گرایی در قضاوت نسبت به کارکردهای نهادها و اشخاص و اساس انتخابات است. ‼نسبی گرایی در قضاوت نسبت به عملکردها، یعنی همه واقعیت را ببنیم، یعنی مزیت و بدی را در کنار هم ببنیم و به یک برآیند کلی از اثرات مطلوب برسیم. ذهن های ساده و فاقد پیچیدگی اغلب چه در جنبه های مثبت و چه در جنبه های منفی، فاقد یک برآیندگیری کلی عقلایی هستند، و عموما با مسائل و افراد به شیوه دیو یا دلبر برخورد می کنند! اما افراد فرهیخته با نگاه همه جانبه به مسائل، نهادها و افراد، نقاط مثبت و منفی را در کنار هم می بینند. لازمه این نوع رفتار و نگاه اهل تحقیق بودن است. اکتفا نکردن به منفی بافی ها و یا تمجید های یک سویه است. سعی در بیشتر کردن نقاط مثبت و زدودن نقاط منفی است، و نه بت سازی و نه تکفیر.https://eitaa.com/Alamesorkh
✳بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در مشارکت های مردمی 🟧، مطلب شماره 5 🖊سعید اسماعیل دخت، دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩در یکی از مطالب گذشته ( https://eitaa.com/Alamesorkh/454) بحث به ریشه های عدم مشارکت بخشی از مردم اشاره کردیم و عنوان کردیم برخی در مواجهه با این مشکل، به جای پرداخت و بررسی ریشه های مساله به دنبال فرافکنی و فرار از واقعیت های چرایی مشکل عدم مشارکت بخشی از مردم هستند. ما قبل از اینکه به ریشه های بحث عدم مشارکت بپردازیم خوب است که وضعیت کشور خودمان را در بحث سرمایه اجتماعی مروری کنیم. برای اطلاع از این مهم می توانیم به پیمایش های سراسری ای که تحت عنوان موج اول، دوم و سوم در سه دوره گذشته صورت گرفته است مراجعه کنیم. ابتدا به تحلیل چند تن از پژوهشگران در این باره می پردازیم و بعد خودمان هم مروری بر آمار و داده های این سه پیمایش که دخیل در مقصود ما هستند خواهیم داشت: 🟧امیر سیاهپوش در پژوهش تحلیلی خود در رابطه با وضعیت سرمایه اجتماعی با نگاه به موج اول و دوم پیمایش در مورد وضعیت اعتماد در کشور عنوان می کند که میزان اعتماد هر چه از سطح خانواده به سطوح عمومی تری می رود کاسته میشود . در کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران نیز با بررسی مقالات و پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است 🟧نتیجه گیری دیگر سیاهپوش منطبق بر داده های این دو پیمایش پایین بودن سطح مشارکت مردمی در انجمن ها و تشکل های صنفی است. 🟧بالاترین میزان مشارکت در این بین مربوط به گروه های مذهبی با نرخ 95 درصد است. در عرصه سیاسی هم هر چند میزان مشارکت رسمی مانند انتخابات(بجز دو انتخابات اخیر) بالاست اما نرخ مشارکت در تشکل ها و احزاب سیاسی بسیار پایین است. 🟧این نتایج توسط کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران هم با بررسی نظرات سایر پژوهش های این حوزه، تایید و عنوان شده است که بیشتر جامعه ایران گرایش به حضور در گروه هایی با روابط نزدیک دارند. 🟧پاک سرشت در کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران، یک نتیجه گیری در بحث سرمایه اجتماعی دارد مبنی بر اینکه مساله بحث اعتماد (مقصود در سطح خانوادگی، بین دوستان)، صداقت، امانتداری و امثال این ها به طور بالقوه در بین جامعه به عنوان یک ارزش قلمداد میشود و مورد احترام است. همچنین آموزه های دینی هم بر این مساله تاکید دارند. اما بصورت بالفعل وضعیت موارد سرمایه اجتماعی در بخش نهادی و تعمیم یافته مطلوب نیست. ایشان در تحلیل این قضیه عنوان می کنند که وجود بالقوه این منابع اخلاقی تنها یکی از لوازم کنش عقلانی است، و در کنش های جمعی و استراتژیک عوامل دیگری هم دخیل هستند، که نویسنده از آن به دشواری های تبدیل هنجار به استراتژی های کنش جمعی تعبیر می کند. 📚سیاهپوش، امیر(1387)، فراتحلیل مطالعات سرمایه اجتماعی ایران، مجله راهبرد فرهنگ، شماره 3، صفحه 109 📚پاک سرشت، سلیمان(1394)، کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران ؛ چالش‌ها و راهبردها، انتشارات نور علم، صفحه 65 ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
✳بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در مشارکت های مردمی 🟧، ادامه مطلب شماره 5 🖊سعید اسماعیل دخت، دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟧همانطوری که در مطلب قبلی عنوان شد سه پژوهش با عنوان موج اول، دوم و سوم در ارتباط با بحث وضعیت فرهنگ و سرمایه اجتماعی صورت گرفته است، در این مطلب به بخش هایی از این سه پیمایش و مقایسه آنها با هم خواهیم پرداخت. 🟥شاخص اعتماد در بحث اعتماد در موج اول، در بررسی اعتماد اشخاص به اعضای خانواده 88.2 افراد از زیاد تا کاملا نظر خود را بیان کرده اند. نزدیک 10 درصد افراد متوسط و کمتر از 3 درصد افراد این مقدار را ضعیف و کمتر از آن دانسته اند. این شاخص در نسبت با اقوام و خویشان 24 درصد زیاد تا کاملا، 33.5 به متوسط و 17.5 درصد هم از متوسط کمتر بوده است. در نسبت با دوستان، 43.3 افراد زیاد یا بیشتر از آن، 34.4 افراد متوسط و نزدیک 21 درصد هم کمتر از متوسط. 🟥در بحث اعتماد تعمیم یافته، یعنی اعتماد نسبت به گروه ها، اصناف و اقشار تخصص یافته جامعه، در موج اول برای مثال اساتید دانشگاه با 72.2 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، روحانیون با 46 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، راننده تاکسی با 25 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، معلمان با 81 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، ورزشکاران با 62 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، هنرمندان با 51 درصد اعتماد زیاد و بیشتر هستند. در موج دوم در جامعه آماری اعتماد زیاد به اساتید 70.5 ، روحانیون 40.8 ، راننده تاکسی 20.9، معلمان 77.2 ، ورزشکاران 62.7 و هنرمندان 47 درصد بوده است. 🟥در شاخص قبیله گرایی، در موج دوم در پاسخ به این سوال که در درگیری بین یکی از اقوام و دیگری از چه کسی دفاع می کنید ؟ 41 درصد گفته اند از کسی که حق با او باشد، 12 درصد گفته اند که اقوام خود و مابقی هم گفته اند یا وساطت می کند یا دخالت نمی کنند. در موج اول درباره شهادت علیه اقوام خود، نزدیک 4 درصد گفته اند واقعیت را نمی گویم، 21.5 گفته اند سکوت می کنم و 74 درصد گفته اند واقع را می گویم. 🟥در شاخص وفاداری نسبت به کشور، در موج اول در سوال از اینکه در صورتی که جنگی دوباره برای کشور اتفاق بیفتد شما چه میزان حاضرید به جبهه بروید، 53.6 پاسخشان زیاد یا بیشتر از آن بوده است. 20.8 متوسط و 25.7 گفته اند کم، خیلی کم یا اصلا در سوال دیگری درباره وفاداری به مردم و کشور، در پاسخ به این سوال که در صورتی که نیاز باشد یک ماه از سال را برای کمک به مردم، به یکی از مناطق محروم بروید تا چه اندازه حاضرید اقدام به این کار کنید؟ 65 درصد از افراد پاسخ داده اند زیاد، خیلی زیاد، کاملا. 19.9 درصد متوسط و نزدیک 15 درصد کم، خیلی کم یا اصلا. در همین زمینه در موج دوم، در پاسخ به تمایل رفتن به جبهه برای دفاع از کشور، 43.5 درصد از خود تمایل زیاد نشان داده اند، 21.6 متوسط و 35 درصد هم تمایل کمی داشته اند. و در مورد رفتن به مناطق محروم برای کمک کردن، 60.5 درصد تمایل زیاد، 22 درصد تاحدودی و 17.4 درصد هم تمایل کمی از خود نشان داده اند. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
راجع به شکل گیری فضای طرح گزینه های پیش رو ... بنظر دوستان وارد فضای نفی گزینه ها نشوند بهتره. چون الان همش رایزنی و حرف هست. آنهایی که احساس میکنند گزینه هایی اومدنشون جا داره گزینه هاشون رو طرح میکنند در بعد ایجابی ، بعد شورای نگهبان هست که باید تایید صلاحیت کنه ، بعد تصمیم گیری و گفتگو شکل بگیره. فضای نفی افراد پیش از همه این مراحل طبق تجربه صرفا ایجاد کدورت بین خودمون می‌کنه و معلوم هم نیست ثمره مثبتی داشته باشه. @alamesorkh
⚪بسم الله 🟢نگاه از زاویه درست به سیاست و کارنامه شهید 🔴سعید اسماعیل دخت/دانش آموخته حوزه و دانشگاه ⭕️با توجه به سخنان امروز رهبری لازم دونستم مطالبی رو در نگاه درست در مواجهه با دولت شهید رئیسی‌ بیان کنم، و مغالطه ای که ممکنه موجب تخریب برخی و یا توجیه غلط برخی اشتباهات شود... ◻در همین ابتدا باید بدانیم که تخریب نکردن، تلازمی با نقد نکردن ندارد. راه درست و میانه نقد خیرخواهانه است. توجیه غلط، به همان اندازه ای اثر منفی دارد که تخریب دارد. در هر دو کتمان یک حقیقت ملموس و عینی است. در هر دو عدم رشد و فساد هست. در عوض راه درست برای تبیین مساله دولت شهید رئیسی و خدمات ایشان تبیین کارکرد و تلاش ایشان است. باید به مخاطب بیان شود در عالم تزاحمات سیاسی، در سیستم های متزاحم تصمیم گیری، لزوما رسیدن به نتیجه و خروجی کار، مساله نیست، بلکه روند ها خیلی مواقع تعیین کننده هستند. خیلی مواقع تصمیم گیری های متداخلی است که اجازه نمی دهد به شما شخص درست، تصمیم درست و اجرای درست و مورد تشخیص خود را داشته باشید. ◻همبستگی، روحیه تعاون، مشارکت، همراهی و همکاری، وحدت، اخلاق مداری ؛ اساس خاصیت کار مشترک اینها است که خیلی مواقع خود به عنوان عامل تعدیل یا کند کننده در اجرای تصمیمات ظاهر میشود. یا باید همراه باشید و به نتایج حداقلی اکتفاء کنید یا به نتیجه صفر! و نه لزوما هدفی که مد نظرتان است. ◻این ارزشها، چیزی جدای از رسیدن به نتایج مطلوب اقتصادی و یا نتایج ملموس بیرونی و ساخت و ساز و صادرات نیستند، اینها روح حاکم بر منظومه ای از مسائل و راه حل ها هستند، که نبود آنها موجب نقص کلی بر سیستم میشود و وجود آنها ضروری است. ضرورتی که گاه، رسیدن به نتیجه مطلوب در مواردی رو با کندی مواجه می کند. ◻تقریبا در منطق سیاست و حکمرانی امر واضحی است که دیکتاتوری راه هموار تری برای رسیدن به نتیجه است، و هر چه از دیکتاتوری فاصله بگیریم، تاکید بر اصل توافق و همراهی پر رنگ تر میشود، البته در کار اشتراکی هم می توان با فشار و لابی و انواع اقسام ابزار مشروع و نا مشروع طرف مقابل را مجبور به همراهی کرد. و البته می توان با مشورت و رفق کار را پیش برد. رهاورد نوع اول شاید چیزی بد تر و زشت تر از دیکتاتوری هم باشد. این تفاوت ها چیزهایی هستند که برای قضاوت در مورد عملکرد افراد بدانیم. ◻برای نمونه،خیلی جاها رئیس جمهور حتی وزیری که مقصود نظر خودش است را نمی تواند بگذارد و مجلس لابی می کند، نظر می دهد ودر انتها هم باید رای بدهد! خب یک سیاست مدار باید چه کند در این مواقع، می تواند به جان مجلس و نمایندگان بیفتد و یا با روحیه اشتراک و توافق کار را جلو ببرد، هر چند با نتایجی کمتر و حداقلی تر، اما در عوض زد و خورد و درگیری کمتر باشد، اتحاد و وحدت و اشتراک، صمیمیت و همراهی بیشتر باشد. رئیسی نوع دوم بود. طبیعی است که این مدل نقایصی در نتایج به همراه خواهد داشت. ◻در واقع جان کلام این است که ما باید متوجه باشیم که سیاست، مدیریت و دولت داری، تنها رسیدن به نتایج ملموس، ساخت و ساز و صادرات و واردات نیست، و سیاست بیشترش چیزهایی غیر از اینها است، که بیان شد. ارزشهایی که اگر نباشند، حتی پیشرفت و عدالت هم موقتی خواهد بود. بزرگترین موفقیت آقای رئیسی کنترل تورم نبود، چه اینکه ایشان توفیق شاقی در این زمینه نداشت، همچنین مسکن نبود و و و ... بزرگترین توفیق آقای رئیسی یک ارجاع به روح خدمت، همکاری، وحدت مداری، مساله مردم محوری، صمیمیت، خوش قلبی، وفاق و دلسوزی بود. آقای رئیسی بر خلاف دوره های گذشته دعواها را جاخالی داد، چیزی که مردم و جامعه را خسته کرده بود و البته خسته کرده است!. همان چیزی که از انقلاب اسلامی انتظار میرفت. بازگشت تدریجی اعتماد در قامت رئیس دولت، بعد از تخریب این چهره توسط برخی دولت های سابق بر ایشان(بخصوص دولت روحانی)، بزرگترین دستاورد او بود. هر چند سه سال زمان کمی برای رسیدن به نتیجه در خوری حتی در همین زمینه است، اما همّ شهید رئیسی بر این بود و تشییع ایشان هم نشان داد که مردم جدای از همه کاستی ها و نقدها در "نتایج"، این را در "رویکرد" ایشان فهمیدند. مردم از "زحمت" او تشکر کردند، و خیلی جاها مردم هم همین را از رئیس دولتشان انتظار دارند. اینکه آنها را بفهمد و برایشان تلاش کند. ◻با همه مطالب گذشته، می فهمیم که نقد به سیاست ها و تصمیمات و ..در دولت شهید رئیسی یک مطلب کاملا طبیعی است. صرف اینکه منتسب میشود به دولت شهید رئیسی دلالت بر غلط بودنش نیست، باید نقایص و ایرادات را پذیرفت. دفاع از رویکردها و فرایندهای کاری شهید رئیسی تلازمی با پذیرش و حتی اغراق در نتایج سه ساله ایشان ندارد. آنچنان که بیان نقدها، تلازمی با تخریب کردن نداشته و ندارد. آنچه مهم است بقول خود شهید است، در نقد و دفاع. @ALAMESORKH
بسم الله 🟢تخریب حماسه! 🔴سعید اسماعیل دخت/دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🔺حماسه اول در دنیا کسی جرات چنین پاسخی را در خود نمی دید اما جمهوری اسلامی ایران، ترور در فرودگاه را با یک پاسخ و سیلی نظامی داد. سیلی عین الاسد یک افتخار حماسی و نظامی بعد از حماسه تشییع سردار بود. اما از صبح حمله خبری مخابره شد که همه چیز را تحت شعاع خود قرار داد. سه روز بعد از بررسی ها، جواب قطعی آمد و تایید کرد که پدافند خودی، هواپیما را به اشتباه موشک کروزی تشخیص داده است که به سوی تهران شلیک شده است، اپراتور شلیک می کند و شد آنچه نباید می شد. همه چیز معکوس شد. 🔺حماسه دوم شهادت شهید رئیسی داغ بزرگی بود که بر سینه مردم، جبهه انقلاب و دوستداران ایشان زده شد. با این حال، کسی در عزا نماند و تشییع ایشان بی گمان یکی از صحنه های حماسی تاریخ معاصر ایران شد. ◻اما با فراغت از حماسه، و داخل شدن در فرایند انتخابات نگرانی ها شروع شد.نگرانی از تخریب یک حماسه دیگر. نگرانی از اشتباهات محاسباتی، تشخیص اشتباه و شلیک اشتباهی دیگر که می تواند فاجعه ای به وسعت هشت سال تکرار دولتی مشابه دولت غربزده سابق داشته باشد. اینکه پدافند فعالیت های انتخاباتی جبهه انقلاب به جای اینکه به سمت نیروی مهاجم و غربگرا ، به سمت تحرک عمومی و خلق حماسه ای بعد حماسه ای دیگر پیش برود، با اشتباهات محاسباتی نه تنها یک فاجعه و شکست خلق کند، بلکه اثرات مثبت حماسه وحدت و شور عمومی در وداع با شهدای خدمت را هم از بین ببرد. آنچنان که متاسفانه صحنه درگیری های از این یکی دو روز پیش حاکی از آغاز چنین زد و خوردهاست. ◻جبهه انقلاب باید مواظب باشد و از صحنه انتخابات 92 درس بگیرد. اختلاف و تشتت و درگیری در جبهه خودی دو رهاورد منفی به دنبال دارد: اول اینکه نیروی جبهه خودی صرف درگیری درونی میشود و این موجب تخریب چهره هایی میشود که در مقایسه با دیگران از طراز بالاتری برای تصدی پست ریاست جمهوری برخوردار هستند. تصور کنید وقتی قشر مذهبی ما به جای پرداختن به اشکالات و ایرادات کاندیدای غربگرا ولیبرال و یا اعتدالی نزدیک به دولت سابق، به تخریب و نقد های سفت و سخت کاندیدای انقلابی (با قبول تفاوت در طراز انقلاب بودن) می پردازد، چه سندی برای عموم مردم بالاتر از این، در عدم صلاحیت کاندیدای انقلابی وجود خواهد داشت؟ ✅غفلت دوم ، غفلت از کاندیدای غربگراست! یعنی ما بدون اینکه تبیین روشنی برای ایرادات کاندیدای جبهه لیبرال و اعتدالیون روحانی-لاریجانی داشته باشیم و به بیان ایرادات آنها بپردازیم، سرگرم جبهه خودی شده ایم! یعنی همزمان دو اشتباه مهلک در حال وقوع است! ◻با اینکه اگر قضیه عکس باشد، یعنی سویه نقدهای جبهه انقلاب(با رعایت اخلاق و انصاف) به سمت کاندیدای غربگرا و اعتدالی باشد، و ما به جای اینکه ده تا ده تا و صد تا صدتا به جان هم بیفتیم و هر ده نفر ما تنها موفق به تبیین مساله برای قشر خاکستری که با کاندیدای جبهه انقلاب مخالف هستند و یا اینکه قصدی برای رای گیری و رای دادن به ایشان را ندارند، شویم، هم یک رای به آرای انتخاباتی اضافه کرده ایم، هم از تخریب چهره های خودی دست برداشته ایم و هم یک رای از غربگراها کم کرده ایم! ◻عزیزان، بزرگواران، می دانیم اختلاف سلیلقه و برداشت هست. خود من متمایل به یکی از کاندیداها هستم و دیگری را نمی پسندم و حتی نقدهای جدی دارم. اما بیائیم به جای اینکه رقابت را با سویه نقد و تخریب ببریم جلو، با سویه ایجاب و بیان راه کار، ایده، تجربه و برنامه پیش ببریم. یک چرخش و تغییر جهت در این شیوه آمریکایی مبارزات انتخاباتی که متاسفانه روال شده است انجام بدهیم. از مچ گیری به طرح مساله و جواب برسیم. ⚠رهاورد مچ گیری، در نهایت دعواهای حیدری نعمتی ای است که جز غلیان احساس، دعوا، درگیری و در نهایت سیاست زدگی چیزی ندارد. به خلاف طرح مساله، که در آن شناخت و معرفت نسبت به مسائل کشور و راه حل هاست. در آن منطق علمی و قضاوت است. ⚠چه بخواهیم و چه نخواهیم، شیوه مچ گیری با پروپاگاندا پیش می رود و شیوه طرح مساله با اندیشمندان و مفاخر و کارشناسان. در پروپاگاندا از ابتدای تاریخ جبهه حق ضعیف بوده و شکست خورده است، حتی اگر فاتح خیبر در صفین باشد، ودر منطق و حرف روشن، جبهه حق از ابتدای تاریخ پیروز بوده و هست. ‼و نکته آخر جدای از همه این مسائل، منطبق بر آیات شریفه قرآن اختلاف و انشقاق و درگیری یکی از موانع نصرت الهی است. در جبهه پیامبر همه علی و سلمان و ابوذر نبودند، آنچنان که در صحنه انتخابات فعلی همه در یک طراز انقلابی نیستند، اما در هر صورت فشل و تنازع بین سپاه پیامبر فتنه ای را دامنگیر همه ی سپاه اسلام کرد! @ALAMESORKH
بسم الله 🟢انتخابات، رینگ بوکس یا میدان دو؟ 🔴سعید اسماعیل دخت/دانش آموخته حوزه و دانشگاه ◻همه رفتار انتخاباتی ما به این بر می گردد که رقابت را چگونه تصور می کنیم؟ یک رینگ بوکس یا یک میدان دو و میدانی، شنا یا اسب سواری؟ ◻در رینگ بوکس پیروزی شما در گروی کوبیدن طرف مقابل است، هر ضربه مشت درست یعنی یک امتیاز. اما در رقابت دو و میدانی، شنا و سوارکاری، آنچه اهمیت دارد سرعت و شتاب و توانایی خود شماست. در اینجا اگر مشغول حریفان دیگر شوید، نه تنها یک امتیاز نیست، بلکه موجب عقب افتادن و جلو زدن دیگران از شما هم میشود. مشغول شدن شما به یکی از رقبایتان در این رقابت، یعنی شکست! برای همین برخلاف رینگ بوکس که رقبا یکدیگر را دنبال می کنند و به دنبال فرصتی برای تماس و ضربه با طرف مقابل هستند اما در رقابت هایی از جنس دو و میدانی همه حواسشان هست تا با یکدیگر برخوردی نداشته باشند! 🔴در فرهنگ سیاسی جهان و البته ایران امروز، آنچه غلط جا افتاده این است که میدان رقابت یک رینگ بوکس است، پیروزی ما در گروی نقد، ضربه و تخریب دیگر شرکت کنندگان در انتخابات است! این روال فضای انتخابات ها را تبدیل کرده است به چیزی شبیه دعوا! پر شور و احساس که چه عرض کنم، خشم و هیجان، گیس و گیس کشی! و پارگی و انشقاق بین طرفداران دو طرف است. به نوعی جنگ خروس لاری ها در انتخابات باز آفرینی شده. حتی به کشتی با آن مرام پهلوانی اش هم نمی توان مثال زد، چه اینکه در مرام پهلوانی هم رقابت در عین رفاقت و قاعده است. ⚠طبیعی است که در این شرایط حتی اگر فرایند رقابت عادلانه نیز باشد پذیرش شکست سخت خواهد بود! چون اساسا فرایند بر اساس منطق شکل نگرفته بود، بر اساس هیجان و احساس بود. حالا شما بعد از پایان این همه جنگ و دعوا فکر می کنیم با گفتن یک جمله که رقابت ها را کنار بگذاریم و از الان دیگر رفاقت داشته باشیم، جامعه از دو پارگی خارج میشود و بر می گردد به حالت سابق خودش؟ ‼اوضاع آنقدر شور شده است که حتی افراد به اصطلاح مذهبی و انقلابی هم بعضا با انگیزه های مقدس دچار این خطا در رفتار میشوند! نکته بغرنج اینکه اساسا توانایی حمله ور شدن به رقیب یکی از ملاکهای اصلی ایجاد شور انتخاباتی و صلاحیت و بلکه اصلح بودن است! ⚠قدری تامل کنیم! به کجا داریم می رویم؟ آیا شیوه دیگری از رقابت نیست؟ آیا نمی توان به شیوه رقابت دو و میدانی اصلح را معرفی کرد؟ به این صورت که به بیان توانایی ها و ایده ها و تجربیات او همت گماشت؟ رئیس جمهور قرار است به جان کسی بیفتد و یا قرار است برای حل مسائل برنامه و ایده و تجربه داشته باشد؟ قرار است ما در طول چهار یا هشت سال با نحوه سخن گفتن و تیز و بز بودن او و حاضر جواب بودنش زندگی کنیم یا با منطق و عقلانیت و درایت و برنامه ها و تیم کاری اش؟ رئیس جمهور با عرضه آن است که مچ فلانی را بخواباند و پاسخ دندان شکن به بیسانی بدهد یا آنی است که سیطره بر مسائل کشور دارد، ایده عملیاتی و تیم جوان و پخته و کاری داشته باشد؟ ⚠هر چه می گوییم، هر چه تاکید می کنیم که آقا تخریب نکنید، آقا فضای بگو مگو را رها کنید، برخی تاکید می کنند که خیر! اصلح باید شناخته شود! گویی شناساندن اصلح صرفا به تخریب طرف مقابل است! اشکال در نگاه ما به نوع رقابت است. با پایین کشیدن کسی، کسی اصلح نمیشود. حتی نقد مودبانه و منصفانه هم نمک است، بگو غذا چه داری؟ با گونی نمک کسی سیر نمیشود، بگو ببینم خودت چه داری؟ ⚠این شیوه رقابت حتما یک پیروز دارد؛ دشمنان جامعه ایران. آنها بدون صرف کمترین هزینه ای، به دو دستگی در جامعه ایران رسیده اند. @ALAMESORKH
🟢تنها رای آوردن اصلح مساله نیست! 🔴سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه ◻استدلال خیلی از دوستان برای وارد شدن به یک رقابت تند و تیز شناساندن اصلح است. اما آیا رای آوردن اصلح همه چیز در یک انتخابات، نظام و جامعه است؟ ◻عموما برای رای آوردن اصلح در انتخاباتی مانند ریاست جمهوری و شوراها و مجالس استدلال میشود به مسائل تاریخی که ریشه خیلی از آنها با مساله ولایت گره خورده است. از این جهت بسیاری از این استدلال ها و فکت های تاریخی در غیر مورد خودش استفاده شده اند. که بایستی در این مورد دقت لازم را نمود. چرا که لزوما مساله مسئولیت های گوناگونی که در جامعه وجود دارد، منطبق بر ملاکی نیست که در مساله ولایت وجود دارد. ◻نکته دیگر اینکه چرا ذهنیت ما چنین شکل گرفته است که همه چیز حول رای آوردن اصلح می چرخد؟ شاید برای برخی سنگین باشد اما بر کرسی نشستن، مسئولیت و حتی ولایت اصلح با توجه به استناد های تاریخی از سیره اهلبیت هر چند به عنوان یک مطلوب مطرح بوده است، اما هیچ گاه به عنوان مطلوب اعلی نبوده، چه اینکه امیرالمومنین اصلح زمان خود بود اما برای مصلحتی مهم تر، از رسیدن خود به کرسی خلافت دست کشید، ایضا امام حسن علیه السلام. ◻بنظر می رسد عمده نگرش تک بعدی در تاکید بر اصلح ناشی از نگرش امام محور در ذهن ما باشد. همان چیزی که به غلط از حکومت معصومین در ذهن خود داریم، و همان چیزی که از حکومت حضرت حجة انتظار داریم، و البته همین ذهنیتی که موافق و مخالف نسبت به جمهوری اسلامی دارند. یعنی وقتی می خواهیم محاسنی را از نظام بشماریم، در دفاع خودمان، رهبری به عنوان منشاء و مجری همه ی آنها ذکر میشود. از سوی دیگر مخالفین هم وقتی می خواهند ایرادی وارد کنند، منشاء همه ایرادات را به رهبری می رسانند! و اساسا منظور آنها از کلمه "نظام" همان «رهبری» است! تصوری که در هر دو گروه مبتنی بر یک نگرش خلافتی-سلطنتی است. ◻با اینکه مبتنی بر نظر و نگرش صحیح اسلامی، از پیامبر(ص)، حضرت امیر علیه السلام، و سایر معصومین علیهم السلام تا حضرت امام، مقام معظم رهبری و بزرگانی چون شهید بهشتی، جامعه اسلامی یک جامعه امت-امامتی است و اساسا "ولایت" یک ارتباط دو جانبه و بقول قرآن "بعضهم اولیاء بعض" است. ولایت یعنی پیوستگی! نظام امت و امامت و نظام ولایت در بستر این دوستی و به هم پیوستگی شکل می گیرد. قرار است، ما در این بستر کنش سیاسی و انتخاباتی داشته باشیم. حتی کنار زدن کفار و منافقین هم برای ماندن این پیوستگی است. اگر این پیوستگی نباشد، حتی ولایت امیرالمومنین هم کارساز نیست! ولایت امام حسن علیه السلام هم کارساز نیست! مگر نه اینکه حضرت امیر در پاسخ به صدیقه کبری سلام الله علیها، دلیل دست به شمشیر نبردن خود را بقای شعار توحید عنوان کردند؟ آیا برای پهلوان بدر و خیبر سخت بود مبارزه کند تا رسیدن به خلافت؟ ‼با این بیان، اگر دغدغه ما نظام ولایی است، اگر دغدغه ما کارآمدی نظام مبتنی بر ولایت است، رای آوردن اصلح به تنهایی کافی نیست، این مهم تنها زمانی کارآمدی خواهد داشت که بیشترین میزان دوستی و ولایت نیز در آحاد جامعه، بخصوص جامعه مومنین رقم بخورد. از این جهت، وارد شدن به زد و خورد های کلامی و سیاسی، حتی اگر منجر به اثبات اصلح شود، در فرضی که ایجاد انشقاق و کدورت کند، حسنی ندارد. ⚠هنر جامعه مومن این است که در عین متانت و دوستی و پیوستگی بتواند اصلح را در مسئولیت های مختلف بر کرسی بنشاند. @alamesorkh
منهای ‼چند روزی است که حامیان یکی از کاندیداهای حاضر در انتخابات با تاکید شداد و غلاظ بر روی عملکرد کاندیدای مد نظر خود از یکی از سخنان مقام معظم رهبری با این مضمون که "به عمل کار بر آید" نیز وام می گیرند و با یک تقلیل در معنا، برداشت از سخنان رهبری را منحصر در عملکرد کاندیدای مد نظر خود می کنند. اینکه دوستداران و ستاد و تبلیغات ایشان کاندیدای خود را معرفی می کنند هیچ جای اشکالی در آن نیست. اما با مراجعه به اصل کلام رهبری متوجه میشویم دو تحریف در تفسیر از معنای سخنان رهبری وجود دارد که نیاز به تذکر است . 🔴تحریف اول اینکه با مراجعه به اصل کلام رهبری متوجه میشویم ایشان جملات مذکور را برای اثبات صداقت افراد بیان فرموده اند و برای این منظور تاکید دارند بر اینکه عملکرد فرد در گذشته باید صداقت او را تایید کند. 🔴تحریف دوم این است که این گروه عمل را منحصر می کنند در کار پروژه ای، ساخت و ساز. گویی اگر مثلا یک مدیر، یک سیاست مدار، چون کار میدانی ملموس ندارد یعنی عمل ندارد! بله کاندیدای شما در گذشته در مقامی بوده که مسئولیتش اقتضای این را داشته که عمده کارهایش با ساخت و ساز پل و ساختمان و پارک و بطور کلی امور مهندسی-اجرایی سر و کار داشته، اما مگر عمل، و عملکرد منحصر در کار مهندسی و ساخت و ساز است؟ پس بقیه دارند چه کار می کنند؟ مثلا وزارت خارجه، قوای نظامی امنیتی، و... اینها عمل و مدیریت ندارند؟! مثلا سر لشگر باقری که فرمانده ستاد مشترک است مدیریت نمی کند و صرفا گروه های مهندسی خاتم الانبیاء یا کارخانه جات تولید سلاح دارند کار می کنند؟ اتفاقا جهات راهبردی تر و کلان تر مدیریت، فراتر از امور اجرایی و مهندسی کف میدان است. و ریاست جمهوری یک مقام راهبردی است و نه صرفا یک مدیریت اجرایی. 📖اصل کلام رهبری : در انتخاب بایستی دقّت کرد. من تأکید میکنم که به وعده و حرف نمیشود اطمینان کرد. ما نسبت به دیگران هم همین حرف را میزنیم؛ نسبت به خارجی‌ها که مدام حرف و وعده تحویل ما میدهند، من به مسئولین محترم در همین قضایای هسته‌ای‌ که در جریان است، همیشه همین را میگویم که به حرف و وعده اعتماد نکنید: به عمل کار برآید؛ به حرف زدن و به گفتن و به وعده دادن نمیشود اعتماد کرد؛ در مسائل مهمّ کشور هم همین جور است. خب حرف، آسان است؛ هر کسی می‌آید یک ادّعایی میکند، یک وعده‌ای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشته‌ی این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.۱۴۰۰/۰۳/۱۴ 🔺@alamesorkh
‼‼‼خطر جدی است. ‼‼‼برنده همه نظر سنجی ها و بازنده میدان! خطر فضای ایزوله و نظرسنجی ها! ⚠یکی از نکاتی که موفقیت جبهه انقلابی در انتخابات را تهدید می کند این است که صرفا به فضای اطرافیان و یا صفحات مجازی و گروه ها و کانالهایی که خودشان عضو آنها هستند اکتفاء کنند. این خطر جدی است و بارها و بارها در انتخابات مختلف موجب بهت و حیرت همه ماها شده است. باید به نحو اکید متوجه باشیم که تنها رسانه های در جامعه گوشی ما و گروه هایی که ما عضو آنها هستیم نیست. صحبت های میدانی بسیار موثر تر و ضروری تر هست. ⚠اما در مورد میدان، تنها شکل تریبون منبر و سخنرانی و تریبون آزاد و حتی گفتگوی دو طرفه نیست. باید فعالانه به دنبال سناریوهای جدید و حضور در فضاهای خالی بود. هر جا که شلوغی و تراکمی باشد به طور بالقوه یک مکان برای فعالیت است. اما این کار نیاز به سناریو سازی دارد. مثلا نیازی ندارد شما بروید و رو به جمعیت حاضر در صف نانوایی یا داخل اتوبوس و تاکسی بگویید لطفا توجه بفرمایید! نه! این یک سناریوی ابتدایی است. ⚠شما می تونید دو سه نفری وارد این فضاها بشید، یا وارد اتوبوس شوید، یا اصلا یک سفر اسنپ میگیرید و با راننده وارد گفتگو میشید. و هر کدوم از شماها یک نقش بازی کند، شما با هم گفتگو می کنید اما بقیه هم حرفهای شما را میشنوند! شما هم همین را می خواستید، مگه نه؟ آنهایی که بخواهند به بحث شما وارد میشوند، آنهایی که که کنجکاو باشند از شما می پرسند و یا بعدا می روند درمورد حرفهای شما فکر می کنند. بعضی هم خود می شوند رسانه تازه ای برای حرف های شما. ‼لطفا توجه کنید، در عین حالی که نباید فضای مجازی را از دست داد اما نباید فریب آنرا هم خورد. به دنبال خلق فضاها و سناریوهای جدید برای کشاندن مباحث انتخابات، اصل رای دادن، تبلیغ گفتمان انقلابی و آوردن انتقادات به کاندیدای جبهه مخالف به میان مردم باشید. کافی است فکورانه و با اطلاعات برویم. اگر هر دو سه نفر ما ده گفتگو هم بوجود بیاورد، نتیجه حیرت آور خواهد بود. 📎قربة الی الله نشر دهید @alamesorkh
🟢آیا دبیر شورای عالی امنیت ملی مدیریت اجرایی حساب میشود یا خیر؟ 🔴برای این منظور باید ابتدا وظایف شورای عالی امنیت ملی را بدانیم، بر اساس اصل ۱۷۶ قانون اساسی ایران، وظایف این شورا عبارتند از: ◻تعیین سیاست‌های دفاعی-امنیتی کشور، در محدوده سیاست‌های کلی تعیین شده از طرف رهبر انقلاب. ◻هماهنگ نمودن فعالیت‌های سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی-امنیتی. ◻بهره‌گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدید‌های داخلی و خارجی. @alamesorkh ✅همانطوری که ملاحظه می فرمایید وظایف این شورا تصمیم گیری، هماهنگی و بهره گیری از امکانات در کلان مسائل امنیت کشور است. ⁉سوال ؛ آیا این سه وظیفه، از جنس کار مدیریتی هستند یا خیر؟ اگر می گویید خیر یعنی باید معتقد باشید جنس این کارها تئوریک است! پذیرفته شده است؟ 🔺نکته : وقتی رهبری شخصی را در این شوار منصوب می کنند، قاعدتا معتقدند آن شخص در سه جهت تعیین سیاست، هماهنگ نمودن و بهره گیری از امکانات، دانش و مدیریت کافی برای اظهار نظر دارد. یا اینکه بعضی می خواهند بگویند نه خیر، این عضویت یک کار تئوریک از جنس استاد دانشگاه بودن است؟ :) 🔴نکته بعدی در مورد ترکیب این شوراست؛ رئیس جمهوری، فرماندهان ارشد نظامی و اطلاعاتی و البته بسته به موضوع مورد بحث در صورت نیاز وزیر مربوطه. یعنی سطح اعضا حداقل وزیر است. ⁉سوال : وزارت کار اجرایی هست یا خیر؟ 🔴نکته بعد در مورد وظایف دبیر است؛ هر چند ریاست شورای عالی امنیت ملی بر عهده رئیس جمهور است، اما "دبیر شورا، مسئولیت اداره دبیرخانه و نظارت بر اجرای صحیح تصمیمات و مصوبات شورا و امور اداری و اجرایی شورا را بر عهده دارد" ‼دبیر وظیفه نظارت بر اجرای تصمیمات و مصوبات داره! نه تصمیمات و مصوباتی که فلان اداره باید بگیره، خیر، تصمیمات و مصوباتی که اجرای اون بر عهده گاه چندین وزارت خانه، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی داخلی و احیانا خارجی ، دستگاه دیپلماسی و اقتصاد کلان بخش خصوصی و عمومی داره! ⁉سوال: کسی که باید برای نظارت خودش، احاطه بر یک چنین مجموعه عریض و طویلی داشته باشه، مدیریت حساس تری رو داره یا یک وزیر؟ ⚠نکته آخر: عزیزان تخریبچی کانال رو عوض کنید! @alamesorkh
بسم الله؛ 🟢گفتمان و ؛ شعار و کارنامه 🟢سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟢عدالت و معنویت، اگر مهمترین مساله نباشد، قطعا یکی از ارکان اسلامی است. این دو به منزله روح برای کالبد جامعه اسلامی است. ⚪همانطوری که می بینیم در جریان تبلیغات انتخاباتی نامزدهای محترم و حامیان ایشان بخصوص تاکیدی بر سوابق کاری خود دارند و به اصطلاح از خود سخن می گویند و هشتگ را نشر می دهند. خدمت برای مردم، شعار و ادعای بسیاری از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری است. البته عدالت و رسیدگی به محرومین هم شعار بسیاری از کاندیداهاست. اما... ‼اما به قول مقام معظم رهبری با شعار نمیشود! باید عمل شخص در گذشته نیز پایبندی آنها به شعار را هم تایید کند. و موضوع بحث ما در اینجا توجه دادن به شعار کاندیداها در زمینه عدالت و معنویت است. 🔴اینکه خدمات بزرگواران ردیف میشود تنها یک بخش قضیه است. اما بخش مهمتر قضیه این است که در این کارهایی که انجام شده است عدالت چقدر نمود دارد؟ 🔴عدالت در کنار معنویت، یکی از سویه های اصلی و روح حرکت جامعه اسلامی است. از این جهت نقص در آن، مساوی با لیبرال خواهد بود. اگر شما امکانات را به جامعه برده اید، ساخت و ساز و خدمات ارائه داده اید ، تصمیمی گرفته اید یا سیاستی را دنبال کرده اید، اما سویه این خدمات نه تنها در راستای دیگر ارکان پیشرفت اسلامی، یعنی معنویت و یا عدالت نبوده، بلکه به عکس، موجب رفاه زدگی، تبرج و دنیازدگی نیز شده است! و یا نه تنها سطح برخورداری ها را به هم نزدیک نکرده، بلکه یک شکاف ایجاد کرده! و یا نه تنها امکان های باروری انسانی را افزایش نداده، بلکه صرفا امکانات و فضای تلذذ را بیشتر کرده، یعنی گفتمان خدمت و کار شما، گفتمان اسلامی نبوده است. ممکن است شما انسان شریف نماز شب خوان، صادق، مردم دار و هزار حسن فردی دیگری هم داشته باشید، هدف و غرض شما هم صرفا خدمت به خلق خدا بوده باشد، اما بخاطر عدم توجه به این مسائل در مجموع، کارهای شما، جامعه شما را عادلانه تر و معنوی تر نکرده باشد. ⚪عدالت با نام گذاری و شعار و انضمام درست نمیشود، مثل اینکه مثلا مقصد شما تایلند و آنتالیا باشد و نام تور گردشگری خودتان را بگذارید "شهید ..."! آقا مقصد و راه را داری اشتباه میری! ⚪ردیف کردن خدمات و کارهای انجام شده قاعدتا برای همه چشم نواز است، هر کسی لذت می برد. اما آنهایی که داعیه گفتمان ایرانی اسلامی برای پیشرفت ایران دارند، باید در مواجهه با این خدمات از خود بپرسند روح عدالت و معنویت در این خدمات هست؟ آیا برخورداری ها را برای قشر آسیب پذیر بیشتر کرده؟ شکاف ها را کمتر کرده؟ امکان های باروری روح انسانی را برای افراد جامعه بیشتر کرده؟ یا صرفا امکان های تلذذ را توسعه داده؟ آیا این دغدغه برای دمیدن روح معنویت و عدالت، به همان اندازه که برای انجام خدمت و ساخت امکانات که داده شده وجود داشته؟ اگر وجود داشته، باید نشان بدهند. توضیح دهند که این خدمت ما، این امکانی که ایجاد کرده ایم، برای ارتقای روح معنویت و عدالت همراه با این خدمت، چنین و چنان کرده ایم. ⚠پس ردیف کردن سوابق کافی نیست، عدالت و معنویت دو رکن اصلی پیشرفت اسلامی است که به فرموده مقام معظم رهبری باید مویدی در عمل گذشته آنها نیز داشته باشد. 🔺@alamesorkh