eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
209 دنبال‌کننده
579 عکس
29 ویدیو
70 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 ریشه‌شناسی و بی‌مهری بر 🔸 اختلاف در مبادی و ✅ اساسی‌ترین اشکالات بر جریان‌شناسی، نقدهایی است که در اصل بر مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی‌ای وارد می‌شوند که جریان‌شناسی به عنوان یک دانش بر آن مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی تکیه دارد. لذا این اشکالات امتدادیافته‌ی اختلافات فلسفی و معرفت‌شناختی است که در بسیاری از از جمله جریان‌شناسی قابل طرح است. پاسخ به چنین اشکالاتی، پاسخ درون علمی نیست. اختلاف در مبانی است که خارج از محدوده و مسائل درون یک است. مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی به عنوان اصول موضوعه و مبانی مقدماتی یک علم، قبل از ورود به علم مفروض‌الثبوت در نظر گرفته می‌شوند و علم بر مبنای آن بنا می‌شود. (ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، 1375: 299؛ ساوی، 1386: 404) ابن سینا دراین‌باره می‌آورد: ♦️ «كل واحد من العلوم الجزئية- و هى المتعلقة ببعض الأمور و الموجودات- يقتصر المتعلّم فيه أن يسلّم أصولا و مبادئ تتبرهن فى غير علمه و تكون فى علمه مستعملة على سبيل الأصول الموضوعة. و الطبيعى علم جزئى، فله أصول موضوعة فنعدّها عدّا و نبرهن عليها فى الحكمة الأولى.» (ابن سینا، 1400: 31 ؛ همو، 1980: 17) ✳️ استدلال ابن‌سینا –که خود برای علوم طبیعی آن را پیاده کرده است- بدین صورت است که: 1.مخاطب هر کدام از علوم جزئی –یعنی آن علومی که امور و موجودات جزئی را به عنوان موضوع خود برگزیده‌‌اند- بعضی از اصول و مبادی را که در علوم دیگر اثبات می‌شوند، به عنوان اصول موضوعه می‌پذیرد و مسلّم می‌انگارد. (کبری) 2.علم طبیعی هم، علمی جزئی است. (صغری) 3. در نتیجه در علم طبیعی، اصول موضوعه‌ای هستند که در خودِ این علم بررسی نمی‌شوند، بلکه مسلم انگاشته می‌شوند و فلسفه مسئولیت اثبات آن‌ها را برعهده دارد. ❎ در اینجا، مسئله را با تغییر صغرای استدلال ابن‌سینا می‌توانیم نتیجه بگیریم؛ بدین بیان که جریان‌شناسی نیز چنین است و علمی جزئی محسوب می‌شود که یکی از حقایق خاص و جزئی (یعنی ) را به‌عنوان موضوع خود برگزیده است؛ ازاین‌رو مبادی و اصول موضوعه‌ای دارد که مسئولیت اثبات آن‌ها برعهده‌ی است، نه خودِ این دانش. لذا اشکالات مبنایی، باید با نگاهی کلان –و نه درون علمی- و در جایگاه و مقام خود طرح‌و‌بررسی و حل‌و فصل شوند، نه در خود علم جریان‌شناسی. 🔖 بخشی از «بررسی تحلیلی نقدها و آسیب‌شناسی «جریان‌شناسی» و ریشه‌شناسی انتقادات وارده بر آن» ؛ نگارش علی ابراهیم‌پور؛ نگارش سال 1394 ؛ بازبینی و ویرایش سال 1396. 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 نظریه‌ها تا دیگران را راضی نکنند، نیستند؟! ✨ در سطح مباحث فلسفی، چطور موضع گیری کنیم؟ در مقدمه کتابش (مقدمه، ص۲۶) خیلی جالب تعیین می‌کند و به آسیب مهمی در مباحث علمی اشاره می کند. ✨ می گوید من نظر را می گویم و اصلا به قائل آن اشاره نمی کنم. به دو دلیل: اولا، نمی‌خواهم دعوا را شخصی کنم، اصل محتوا مراد من است؛ ثانیا، اگر اسم بیاورم، بلافاصله شخص می گوید تو نظر من را خوب نخواندی، خوب نفهمیدی و... . هرچند این حرفشان معمولا فقط یک ادعاست، اما اصلا من در کتابم، بنا بر کردن ندارم! من می خواهم حرف خودم را بزنم. ✨ به گمان من، یکی از مشکلات ما در -تاکیدم در است- این است که خود را ملزم می دانیم حتما و حتما حرف خود را حرف دیگران مطرح کنیم و خودمان را کنیم. در واقع نظریه، به جای اینکه از آن تغذیه کند، از و و غیر، تغذیه می کند. به جای اینکه محقق در هنگام نظریه پردازی به و جمع آوری کامل و و نگاه جامع بپردازد، به جست و جوی نظریات رقیب و تلاش برای رد آنها می پردازد. ✨ البته سخت است. هدف من اما تذکر به این مواجهه است که محقق می تواند -و بلکه، باید- خود را از این حصارها و اغلال رها کند و مستقیم و تک و تنها بدون اینکه تیم کِشی کند، حرف خودش را بزند. بعدا دیگرانی هستند که مقایسه و نقد کنند. @aliebrahimpour_ir
نه اینکه یک اثر خارق‌العاده باشد؛ نه. ولی احمدرضا معتمدی برای ساخت سوءتفاهم زحمت کشیده؛ یک ایده‌ی خرج کرده که یکم مخ را به کار می‌گیرد و آخرش هم یک ضربه می‌زند. درجه یک نیست؛ ولی آنقدری برایم جالب بود که شش ماه فایلش را نگه دارم تا حتما همین دو خط را برایش بنویسم. @aliebrahimpour_ir
📌 حوزه و دانشگاه در هم شوند! فرهنگ دانشگاه‌ها و مراکز غیرحوزه‌ای به صورتی است که با و بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ و . باید با این دو فرهنگ و کم‌کردن فاصله‌ها، حوزه و دانشگاه درهم ، تا میدان برای و بسط معارف وسیع‌تر گردد. 📘صحیفه امام؛ ج 21، ص 98-99 @aliebrahimpour_ir