📌 اعلام بشارت
✨ حمد و ستایش ویژه خداوند، پروردگار جهانیان است که تدبیر خلقت را با حکمت لطیف خود به کمال رسانده است، و جانهای بندگانش را با فیض رحمت خود تربیت کرده و دلها را به سوی راه راست هدایت نموده است. او آنها را در مسیر رشد و تعالی قرار داده و به دست آوردن کمال را برایشان هموار کرده است.
✨ درود و سلام بر محمد مصطفی، خاتم پیامبران، و بر اهل بیت پاک او که چراغهای روشنایی در تاریکیها، کشتیهای نجات، ریسههای ارتباط با خدا، و درهای فضل و رحمت الهی هستند. خداوند آنان را به عنوان کلیدهای برکات و محلهای نزول رحمتها قرار داده و از طریق آنان، راههای فیض و نجات گشوده شده است. به وسیلهی ولایت و راهنمایی آنان است که هر گونه خیر و برکت آغاز میشود، و به واسطهی آنها است که دستیابی به فوز عظیم ممکن میشود.
✨ و اما بعد،
از آنچه خداوند بر من فرو فرستاد و از کرامتهایی که در شب دوم ماه شعبان تا سپیدهدم آن بر من ارزانی داشت، اندیشهای ژرف بود که در قلبم افکنده شد، در ذهنم درخشید و در اعماق ضمیرم جای گرفت. اندیشهای دربارهی مسألهی «اختیار انسان»، که آن را «اختیار علتساز» مینامم. این فکری بود که پیوسته در سینهام میتپید و در ذهنم در گردش بود.
✨ در آن لحظات، فکرم از هر قید و بندی رها شد و در پرتو تدبیر الهی، درخشان و نورانی گشت. حتی اگر خواب بر چشمانم مستولی شده بود، قلبم در حرکت مداوم به سوی عمق و تعالی معنا پیش میرفت. پس نشستم و در آن اندیشه تأمل کردم، تا آن را نظم بخشم، تدوین کنم، پالایش نمایم و در گفتوگویی که میان من و این پدیدهی شگفتانگیز به نام «هوش مصنوعی» شکل گرفت، آن را به کمال برسانم.
✨ نتیجه اینکه، معانی عمیقش برایم آشکار شد، رموز نهفتهاش بر من نمایان گشت، آنچه در مسیر آن پوشیده و مبهم بود گشوده شد، پردههای ابهام از میان رفت، راهها روشن گردید، مقاصد به هم پیوست و پایههایش استوار شد، تا آنجا که به تسکینی برای پرسشها و تردیدهای درونیام تبدیل شد. گویی بذری بود که در خاک اندیشه افشانده شد، رشد کرد و به بار نشست و میوهای رسیده و شیرین به ثمر آورد.
✨ بیگمان بر این باورم که این جز پرتوی از اشراقات الهی و انوار برکات ائمهی اطهار (علیهم السلام) نیست، که بعد از درخواست پیوسته و استمداد مداوم به من ارزانی شد.
✨ پس پاک و منزه است آنکه درهای الهام را به رویم گشود و راههای فهم و ادراک را برایم روشن ساخت؛ و به فضل الهی در آن گشایشی تازه یافتم.
✨ اگرچه این اندیشه بر روشهای پیشینیان صالح و بر قواعد و اصول بزرگان استوار است، اما در حقیقت، راهی متعالی و عمیق را میگشاید، مسائلی را که ذهنم را مشغول ساخته بود حل میکند، تضادهای موجود در سخنان را از میان برمیدارد و راه را برای رسیدن به تصمیمی استوار و نهایی در این عرصه هموار میسازد.
✨ و من ادعا نمیکنم که آنچه بر من القا شده، حقیقت مطلق و بیچون و چرایی است که هیچیک از دانشمندان پیشین به آن دست نیافته باشند، اما یقین دارم که هرگز پیش از این آن را نشنیدهام و در نوشتههای گذشتگان نیز بر آن آگاهی نیافتهام.
با این حال، بر این باورم که این اندیشه شایستهترین گزینه برای رفع اشکالات مطرحشده است، در مقام عمل کارآمدتر، در حجت و برهان رساتر، در ذوق و دریافت شیرینتر، و در نگاه و کاربرد، قویتر و دقیقتر است. ساختاری ظریف و استوار دارد، بنیانی محکم و استدلالی قوی، ریشهای نیکو، روشی آسان برای درک، لذتبخش در مطالعه و ژرف در تأثیرگذاری.
✨ پس از خداوند مسئلت دارم که این اندیشه در شمار آنچه مورد رضایت اوست قرار گیرد، و برای هرکس که بر آن آگاه میشود، سودمند باشد، و به وسیلهی آن، حقیقت را به صاحبان بصیرت و اهل فهم و تدبیر نزدیکتر گرداند. بیگمان، او صاحب نعمت است و راهنمایی به راه راست، تنها در دست قدرت اوست.
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.١١.١٣ - ٢شعبان۱۴۴۶
هدایت شده از عقل یشمی خالخال پشمی
📌 #شعر مدح #حضرت_اباالفضل علیهالسلام
👤مرحوم آقا سیدمحمدعلی ریاضی یزدی
ای حرمت قبلۀ حاجات ما /
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی /
دست علی، ماه بنی هاشمی
ماه کجا، روی دلآرای تو؟ /
سرو کجا، قامت رعنای تو؟...
همقدم قافله سالار عشق /
ساقی عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین /
داده سر و دست به راه حسین
عَمّ امام و اَخ و اِبن امام /
حضرت عباس علیهالسلام
ای علم کفر، نگون ساخته /
پرچم اسلام، برافراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست /
درس الفبای تو صدق و صفاست
مکتب جانبازی و سربازی است /
بیسری آنگاه سرافرازی است
شمع شده، آب شده سوخته /
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست، مات /
موج زند اشک به چشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او /
وان لب خشکیدۀ طفلان او...
مشک پر از آب حیاتت به دوش /
طفل حقیقت ز کفت آبنوش
درگه والای تو در نشأتین /
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردی و غمی شد دچار /
گوید اگر یک صد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین /
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهی /
تشنه اگر آمده آبش دهی
چون نهم ماه محرم رسید /
کار بدانجا که نباید کشید
از عقب خیمۀ صدر جهان /
شاه فلکجاه ملکپاسبان
شمر به آواز، تو را زد صدا /
گفت کجایند بَنُو اُختنا؟
تا برهانند ز هنگامهات /
داد نشان خطّ امان نامهات
رنگ پرید از رخ زیبای تو /
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من به امان باشم و جان جهان /
از دم شمشیر و سنان بیامان
دست تو نگرفت اماننامه را /
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن /
دست سپر کردن و سر باختن
دست تو شد دست شه لافتی /
خطّ تو شد خطّ امان خدا
پنج امامی که تو را دیدهاند /
دست علمگیر تو بوسیدهاند...
مطلع شعبان همایون اثر /
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چو نور امید /
شعشعۀ صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست /
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین /
نور ابوالفضل و شعاع حسین
وقت ولادت قدمی پشت سر /
وقت شهادت قدمی پیشتر
ای به فدای سر و جان و تنت /
وین ادب آمدن و رفتنت
مدح تو این بس که شه ملک جان /
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والانژاد /
جان برادر به فدای تو باد...
📎https://www.mahmel.ir/pages/abalfazl-sher12.htm
📎 https://www.shereheyat.ir/poetry/poems/%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%80-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7
👤 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1280
[یادکردن استاد مفیدی یزدی از آسید محمدعلی ریاضی]
@aliebrahimpour_ir
#حرف
✅ #بازی خوب است؛
ولی
✴️ #مسخره_بازی بد است.
📌 اگر در تحلیل، در چارچوب بازی، تحلیل صحیح بود، تحلیل معنادار است؛ اما اگر مسخرهبازی شد، تحلیل غلط است. 👌
@aliebrahimpour_ir
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #اولین_قدم
برو دخترم؛
محکم قدم بردار.
این تو
و این دینت،
خاکت،
مملکتت
و آیندهات.
خریدارانه در آن قدم بزن؛ جوری که قرار است:
آن را بسازی؛
خود را در آن بسازی!
این مملکت برای توست.
ما و قبلیها هرکاری میتوانستیم و نمیتوانستیم، کردیم. ولشان کن. تو باید دست روی زانوی خودت بگذاری و کار خودت را بکنی.
از خدا میخواهم #معنای_زندگی خودت را با عافیت پیدا کنی و قدمبهقدم به سمتش حرکت کنی و لحظهبهلحظه ارزش تولید کنی.
💠 پینوشت: دخترم فاطمهسلمی اولین قدمهای با کفش در خیابانش را امروز برداشت؛ ۲۲ بهمن ۱۴۰۳. الحمدلله.
@aliebrahimpour_ir
مشاري راشد العفاسيعلی - مشاري راشد العفاسي.mp3
زمان:
حجم:
4.69M
#دانلود #mp3
📌 قصیده مدح #امیرالمومنین #امام_علی علیهالسلام
🎙 مشاري راشد العفاسي
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
#دانلود #mp3 📌 قصیده مدح #امیرالمومنین #امام_علی علیهالسلام 🎙 مشاري راشد العفاسي @my_sajjadieh @
📌 متن قصیده مدح #امیرالمومنین #امام_علی علیهالسلام
۱. فَما عَسى أَحرُفٌ تَفي
وَما عَسى قائِلٌ يَقولُ
پس چگونه حروف میتوانند حق مطلب را ادا کنند؟ /
و چگونه گویندهای میتواند آنچه شایسته است، بگوید؟
۲.مَفَوَّهٌ، فارِسٌ، أَبِي /
يَصولُ لِلَّهِ أَو يَجولُ
او سخنوری توانا و سواری دلاور و آزاده است، /
که برای خدا حمله میبرد یا در میدان میگردد.
۳.مُبَشِّرٌ، سابِقٌ، عَلِيٌّ
يُحِبُّهُ اللَّهُ وَالرَّسُولُ
علی، پیشگامی که بشارتدهنده است، /
خدا و پیامبر او را دوست دارند.
۴.أَبُو تُرابٍ أَبُو السِّبطَينِ
أَبُو الحَسَنِ ذاكَ وَالحُسَينِ
او ابو تراب است، پدر دو نوه پیامبر /
پدر آن حسن و حسین.
۵.أَخو الهُدى وَابنُ عَمِّهِ
صِهرُ النَّبِيِّ عَلى البَتُولِ
برادر هدایت و پسرعموی او (پیامبر) /
داماد پیامبر بر دختر پاکش (فاطمه زهرا).
۶.فَأَيُّ خَيرٍ إِذا مَضى
وَأَيُّ سَيفٍ إِذا انتَضى
پس کدام خیری (میتواند باشد) اگر او بگذرد؟
و کدام شمشیری (تواند باشد) اگر شمشیر او کشیده شود؟
۷.وَأَيُّ حَقٍّ إِذا قُضى
عَدلٌ وَإِشهادُهُ عُدولُ
و چه حقی است بالاتر و برتر از حقی که علی آن را برقرار میکند؟
(او عین) عدل است و گواهان او نیز عادلند.
۸.فَوقَ الفِداءِ الَّذي حَواهُ
وَرايَةٍ لَم تَنَل سِواهُ
برتر از هر فداکاری که انجام داد/
و پرچمی که هیچکس جز او به آن دست نیافت.
۹.رَسولُهُ شاهِدٌ لَهُ
بِحُبِّهِ اللَّهُ وَالرَّسُولُ
پیامبرش گواه بر اوست،
که خدا و پیامبر او را دوست دارند.
۱۰.سَل خَندَقاً سَل أُمَّ القُرى
كَم كَرَّ وَالدِّينُ كَبُرا
بپرس از خندق، بپرس از امالقرى (مکه) /
چند بار حمله برد و دین را رفعت بخشید.
۱۱.سَل عَنهُ بَدراً وَخَيبَرا /
وَالحِصنَ وَالبابَ وَالدُّخولُ
بپرس از بدر و خیبر درباره او،/
و از دژها، دروازهها و ورودهایش (به قلب میدانها).
۱۲.وَلا تَسَل بَعدَ ذِي الفَقارِ
لِمَن تَرى النَّصرَ قَد يَؤولُ
و بعد از (شمشیر) ذوالفقار، دیگر مپرس /
که پیروزی به چه کسی خواهد رسید.
۱۳.حَتّى إِذا نالَ مُبتَغاهُ
تَلَألا الوَجهُ في دِماهُ
تا آنگاه که به آرزویش رسید /
و چهرهاش در خونش درخشید.
۱۴. وَقالَها (فُزتُ) مُقسِماً /
في لَحظَةٍ كُلُّها ذُهولُ
و گفت: «(فُزتُ) رستگار شدم»، سوگند یاد کرد /
در لحظهای که سراسر بهت و حیرت بود.
🎧 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1678
@my_sajjadieh
@aliebrahimpour_ir
📌 ماجرای #قصیده #میمیه_فرزدق در کتاب بحارالانوار
💠 ١٧ ـ قِيلَ: في الحِلْيَةِ وَالأَغَانِي وَغَيْرِهِمَا:
🔹 حَجَّ هِشَامُ بْنُ عَبْدِ المَلِكِ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى الاسْتِلَامِ مِنَ الزِّحَامِ، فَنَصَبَ لَهُ مِنْبَرٌ فَجَلَسَ عَلَيْهِ، وَأَطَافَ بِهِ أَهْلُ الشَّامِ.
🔹 فَبَيْنَمَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ الحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَعَلَيْهِ إِزَارٌ وَرِدَاءٌ، مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهًا وَأَطْيَبِهِمْ رَائِحَةً، بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ كَأَنَّهَا رُكْبَةُ عَنْزٍ.
🔹 فَجَعَلَ يَطُوفُ، فَإِذَا بَلَغَ إِلَى مَوْضِعِ الحَجَرِ تَنَحَّى النَّاسُ حَتَّى يَسْتَلِمَهُ هَيْبَةً لَهُ.
🔻فَقَالَ شَامِيٌّ: مَنْ هَذَا يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ؟
🔻فَقَالَ: لَا أَعْرِفُهُ، لِئَلَّا يَرْغَبَ فِيهِ أَهْلُ الشَّامِ.
🔻فَقَالَ الفَرَزْدَقُ وَكَانَ حَاضِرًا: لَكِنِّي أَنَا أَعْرِفُهُ.
🔻فَقَالَ الشَّامِيُّ: مَنْ هُوَ يَا أَبَا فِرَاسٍ؟
🔸فَأَنْشَأَ قَصِيدَةً ذَكَرَ بَعْضَهَا فِي الأَغَانِي، وَالحِلْيَةِ، وَالحَمَاسَةِ،
✅ وَالقَصِيدَةُ بِتَمَامِهَا هَذِهِ: ...
💠 در الحلیة، الأغانی و منابع دیگر آمده است:
🔹 هشام بن عبدالملک به حج رفت. با اینکه شخصیت حکومتی مشهور بود، ولی وقتی خواست حجرالاسود را لمس کند، به خاطر ازدحام شدید جمعیت حتی نتوانست به آن نزدیک شود. در نتیجه برای او منبری نصب کردند و او بر آن نشست تا کعبه و حجرالاسود را شاهانه تماشا کند تا زمانی که جمعیت کمتر شود. مردم شام هم اطراف او را گرفته بودند.
🔹 در همین حال، #سیدالساجدین علی بن الحسین (علیهالسلام) وارد مسجد شد. لباسی ساده، شامل اِزار و رِداء، بر تن داشت. چهرهاش از زیباترین چهرهها بود و عطر خوشی از او به مشام میرسید. میان دو چشمانش نشانهای از سجدههای طولانی دیده میشد؛ مانند رد زانوی بزی که بر زمین نشسته باشد.
🔹 ایشان شروع به طواف کردند. هر بار که به حجرالاسود میرسیدند، مردم بیاختیار و از روی هیبت و احترام کنار میرفتند و برای او راه باز میکردند تا بهآسانی حجر را استلام کند.
🔻 یکی از مردان شام که این صحنه را میدید، با تعجب رو به هشام کرد و پرسید:
«ای امیرالمؤمنین، این مرد کیست؟»
🔻 هشام که از حسادت درونش آتش گرفته بود، نمیخواست اهل شام به علی بن الحسین توجه کنند یا منزلت او را دریابند، با بیاعتنایی پاسخ داد: «او را نمیشناسم.»
🔻 اما فرزدق، شاعر نامآور عرب که در آنجا حاضر بود، نتوانست این بیحرمتی را تحمل کند و سکوتش را شکست. رو به مرد شامی کرد و گفت: «اما من او را خوب میشناسم.»
🔻 مرد شامی که کنجکاو شده بود، پرسید: «خب بگو او کیست، ای ابا فراس؟»
🔸 در این لحظه، فرزدق غیرتمندانه بلافاصله فیالبداهه قصیدهای سرود. بخشی از این قصیده در الأغانی، الحلیة و الحماسة آمده است؛
✅ ولی متن کامل آن همین است که شامل ۴۲بیت است.
📘 بحارالانوار (طبع مؤسسةالوفاء)؛ علامه مجلسی؛ ج۴۶ : ۱۲۴-۱۲۵ و ۱۴۱. 👇
📝 lib.eshia.ir/11008/46/124
📝 lib.eshia.ir/71860/46/124
📝 lib.eshia.ir/71860/46/141
@aliebrahimpour_ir
@my_sajjadieh
عقل یشمی خالخال پشمی
📌 ماجرای #قصیده #میمیه_فرزدق در کتاب بحارالانوار 💠 ١٧ ـ قِيلَ: في الحِلْيَةِ وَالأَغَانِي وَغَيْرِ
📌 متن #شعر #میمیه_فرزدق در وصف #سیدالساجدین بر اساس کاملترین و طولانیترین قول (۴۲بیتی)
۱. يَا سَائِلِي أَيْنَ حَلَّ الجُودُ وَالكَرَمُ؟ /
عِندِي بَيَانٌ إِذَا طُلَّابُهُ قَدِمُوا
۲. هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ البَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ /
وَالبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ
۳. هَذَا ابْنُ خَيْرِ عِبَادِ اللهِ كُلِّهِمُ /
هَذَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ الطَّاهِرُ العَلَمُ
۴. هَذَا الَّذِي أَحْمَدُ المُخْتَارُ وَالِدُهُ /
صَلَّى عَلَيْهِ إِلَهِي مَا جَرَى القَلَمُ
۵. لَوْ يَعْلَمُ الرُّكْنُ مَنْ قَدْ جَاءَ يَلْثِمُهُ /
لَخَرَّ يَلْثِمُ مِنْهُ مَا وَطِئَ القَدَمُ
۶. هَذَا عَلِيٌّ رَسُولُ اللهِ وَالِدُهُ /
أَمْسَتْ بِنُورِ هُدَاهُ تَهْتَدِي الأُمَمُ
۷. هَذَا الَّذِي عَمُّهُ الطَيَّارُ جَعْفَرٌ /
وَالمَقْتُولُ حَمْزَةُ لَيْثٌ حُبُّهُ قَسَمُ
۸. هَذَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسْوَانِ فَاطِمَةَ /
وَابْنُ الوَصِيِّ الَّذِي فِي سَيْفِهِ نَقَمُ
۹. إِذَا رَأَتْهُ قُرَيْشٌ قَالَ قَائِلُهَا /
إِلَى مَكَارِمِ هَذَا يَنْتَهِي الكَرَمُ
۱۰. يَكَادُ يُمْسِكُهُ عِرْفَانُ رَاحَتِهِ /
رُكْنُ الحَطِيمِ إِذَا مَا جَاءَ يَسْتَلِمُ
۱۱. وَلَيْسَ قَوْلُكَ: مَنْ هَذَا؟ بِضَائِرِهِ /
العَرَبُ تَعْرِفُ مَنْ أَنْكَرْتَ وَالعَجَمُ
۱۲. يُنْمَى إِلَى ذُرْوَةِ العِزِّ الَّتِي قَصُرَتْ /
عَنْ نَيْلِهَا عَرَبُ الإِسْلَامِ وَالعَجَمُ
۱۳. يُغْضِي حَيَاءً وَيُغْضَى مِنْ مَهَابَتِهِ /
فَمَا يُكَلَّمُ إِلَّا حِينَ يَبْتَسِمُ
۱۴. يَنْجَابُ نُورُ الدُّجَى عَنْ نُورِ غُرَّتِهِ /
كَالشَّمْسِ يَنْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الظُّلَمُ
۱۵. بِكَفِّهِ خَيْزُرَانٌ رِيحُهُ عَبِقٌ /
مِنْ كَفِّ أَرْوَعَ فِي عِرْنِينِهِ شَمَمُ
۱۶. مَا قَالَ: "لَا" قَطُّ إِلَّا فِي تَشَهُّدِهِ /
لَوْلَا التَّشَهُّدُ كَانَتْ "لَا"هُ نَعَمُ
۱۷. مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللهِ نَبْعَتُهُ /
طَابَتْ عَنَاصِرُهُ وَالخِيمُ وَالشِّيَمُ
۱۸. حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوا /
حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ النِّعَمُ
۱۹. إِنْ قَالَ قَالَ بِمَا يَهْوَى جَمِيعُهُمُ /
وَإِنْ تَكَلَّمَ يَوْمًا زَانَهُ الكَلِمُ
۲۰. هَذَا ابْنُ فَاطِمَةَ إِنْ كُنْتَ جَاهِلَهُ /
بِجَدِّهِ أَنْبِيَاءُ اللهِ قَدْ خُتِمُوا
۲۱. اللهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ /
جَرَى بِذَاكَ لَهُ فِي لَوْحِهِ القَلَمُ
۲۲. مِنْ جَدِّهِ دَانَ فَضْلُ الأَنْبِيَاءِ لَهُ /
وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهُ الأُمَمُ
۲۳. عَمَّ البَرِيَّةَ بِالإِحْسَانِ وَانْقَشَعَتْ /
عَنْهَا العَمَايَةُ وَالإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ
۲۴. كِلْتَا يَدَيْهِ غِيَاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا /
يَسْتَوْكِفَانِ وَلا يَعْرُوهُمَا عَدَمُ
۲۵. سَهْلُ الخَلِيقَةِ لا تُخْشَى بَوَادِرُهُ /
يَزِينُهُ خَصْلَتَانِ: الحِلْمُ وَالكَرَمُ
۲۶. لا يُخْلِفُ الوَعْدَ مَيْمُونًا نَقِيبَتُهُ /
رَحْبُ الفَنَاءِ أَرِيبٌ حِينَ يَعْتَرِمُ
۲۷. مِنْ مَعْشَرٍ حُبُّهُمْ دِينٌ وَبُغْضُهُمُ /
كُفْرٌ وَقُرْبُهُمُ مَنْجًى وَمُعْتَصَمُ
۲۸. يُسْتَدْفَعُ السُّوءُ وَالبَلْوَى بِحُبِّهِمُ /
وَيُسْتَزَادُ بِهِ الإِحْسَانُ وَالنِّعَمُ
۲۹. مُقَدَّمٌ بَعْدَ ذِكْرِ اللهِ ذِكْرُهُمُ /
فِي كُلِّ فَرْضٍ وَمَخْتُومٌ بِهِ الكَلِمُ
۳۰. إِنْ عُدَّ أَهْلُ التُّقَى كَانُوا أَئِمَّتَهُمْ /
أَوْ قِيلَ مَنْ خَيْرُ أَهْلِ الأَرْضِ قِيلَ هُمُ
۳۱. لا يَسْتَطِيعُ جَوَادٌ بَعْدَ غَايَتِهِمْ /
وَلا يُدَانِيهِمُ قَوْمٌ وَإِنْ كَرُمُوا
۳۲. هُمُ الغُيُوثُ إِذَا مَا أَزْمَةٌ أَزَمَتْ /
وَالأُسْدُ أُسْدُ الشَّرَى وَالبَأْسُ مُحْتَدِمُ
۳۳. يَأْبَى لَهُمْ أَنْ يَحُلَّ الذَّمُّ سَاحَتَهُمْ /
خِيمٌ كَرِيمٌ وَأَيْدٍ بِالنَّدَى هُضُمُ
۳۴. لا يَقْبِضُ العُسْرُ بَسْطًا مِنْ أَكُفِّهِمُ /
سِيَّانَ ذَاكَ إِذَا أَثْرَوْا وَإِنْ عَدِمُوا
۳۵. أَيُّ القَبَائِلِ لَيْسَتْ فِي رِقَابِهِمُ /
لِأُوْلِيَّةِ هَذَا أَوَّلُهُ نِعَمُ؟
۳۶. مَنْ يَعْرِفِ اللهَ يَعْرِفْ أَوْلِيَّةَ ذَا /
فَالدِّينُ مِنْ بَيْتِ هَذَا نَالَهُ الأُمَمُ
۳۷. بُيُوتُهُمْ فِي قُرَيْشٍ يُسْتَضَاءُ بِهَا /
فِي النَّائِبَاتِ وَعِنْدَ الحُكْمِ إِنْ حَكَمُوا
۳۸. فَجَدُّهُ مِنْ قُرَيْشٍ فِي أُرُومَتِهَا /
مُحَمَّدٌ وَعَلِيٌّ بَعْدَهُ عَلَمُ
۳۹. بَدْرٌ لَهُ شَاهِدٌ وَالشِّعْبُ مِنْ أُحُدٍ /
وَالخَنْدَقَانِ وَيَوْمُ الفَتْحِ قَدْ عَلِمُوا
۴۰. وَخَيْبَرٌ وَحُنَيْنٌ يَشْهَدَانِ لَهُ /
وَفِي قُرَيْظَةَ يَوْمٌ صَلِيمٌ قَتِمُ
۴۱. مَوَاطِنٌ قَدْ عَلَتْ فِي كُلِّ نَائِبَةٍ /
عَلَى الصَّحَابَةِ لَمْ أَكْتُمْ كَمَا كَتَمُوا
@aliebrahimpour_ir
@my_sajjadieh
عقل یشمی خالخال پشمی
#دانشگاه_باقرالعلوم - ۱ در حالی که کشور درگیر مشکل گاز است و رهبرانقلاب در اتاق کاریاش ۳لایه لباس
#تعطیل_نکن
تعطیلیهای پیدرپی وضعیت مسخره و خطرناکی را برای همه چیز و همه کس به وجود آورده.
به نظر من سیاست فعلی، احمقانه است. باید تدبیر کرد:
در ادارات و دانشگاهها، همه لباس گرم بپوشند و کت و کاپشن را در نیاورند!
نه اینکه از گرما، محتاج بازکردن پنجره شویم!
لامپ ادارات هم خاموش باشد؛ فقط برق کامپیوتر یا لامپ کوچک مخصوص روی میز.
یا حوزه! #حوزه چرا #تعطیل؟!
دروس عالی و خارج چرا تعطیل؟ بخاری خاموش و با لامپ خاموش، درس بگن! حوزه چرا پشت استانداری تعطیل میکنه؟
در هر حال، اینطوری نمیشه.
مشی فعلی، احمقانه است.
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۱۱.۲۳
عقل یشمی خالخال پشمی
📌 نقش #سوق_کلام و #فحوی_مقام در استظهار قاعدهای از #اصول_فهم_دعا در بیان سیدعلیخان مدنی 👇
📌 نقش #سوق_کلام و #فحوی_مقام در استظهار
☘ یکی از قواعدی که جناب سیداجل #سیدعلی_خان_مدنی شیرازی برای #فهم_متن استفاده میکند، توجه به «سوق الکلام» و «فحوی المقام» است. در حقیقت، بعد از اینکه احتمالات دلالتی گوناگون به نحو ثبوتی مطرح میشود، سید در #فرآیند_استظهار، آن احتمالی که مطابق این دو باشد را به عنوان معنای ظاهر بر میگزیند. (ن.ک: #ریاض_السالکین ، ج۱: ص۱۴۱)
اما این دو به چه معناست؟
☘ اصطلاحات سوق کلام و فحوای مقام، هرچند در بسیاری از مواقع میتوانند بهطور مشابهی مورد استفاده قرار گیرند؛ اما هرکدام معانی خاص خود را دارند و تفاوتهایی با یکدیگر دارند:
💠 ۱. #سوق_کلام : که گاهی از آن با عنوان « #سیاق » یاد میشود، به روند یا مسیر کلی گفتار یا سخن اشاره دارد. به عبارت دیگر، به نحوه و جهتگیری که جملات و عبارات در یک متن دارند، توجه میکند. بهعبارتی، سوق کلام از ظاهر گفتار و نحوه تنظیم آن به دست میآید و نشان میدهد گوینده چه چیزی را در همان عبارت مشخص مدنظر دارد.
💠 ۲. #فحوای_مقام : فحوا اساسا به معنای مفهوم، در مقابل منطوق است و به معانی ضمنی و غیرمستقیم اشاره دارد. مقام نیز به موقعیت و شرایط سخن اشاره دارد. بنابراین فحوای مقام به معنای فهم یا درک نیت یا مقصود (معمولا پنهان) از موقعیت خاص کلام است. بنابراین این اصطلاح فراتر از الفاظ مستقیم و صریح جمله، به معانیای اشاره دارد که بر اساس تحلیل زمینه و موقعیت و شرایطی که سخن در آن گفته شده به دست میآید، حتی اگر بهطور مستقیم در متن نیامده باشد. از مهمترین این شرایط و زمینهها، قصد نهفته در کلام است.
☘ بنابراین:
✨ سیاق، مبتنی بر الفاظ و جملات است، ولی فحوی مبتنی بر زمینه و شرایط کلی گفتار.
✨ سیاق رویکرد درون لفظی دارد، ولی فحوی، فراتر از لفظ به موقعیت و فضا توجه میکند.
✨ سیاق، به ظاهر کلمات و ترکیب آنها و واژگان قبل و بعدش بستگی دارد، ولی فحوا به عوامل بیرونی مثل حالوهوای مخاطب و هدف گوینده و بستر تاریخی و شرایط حاکم بر او.
🔷 تطبیق قاعده:
☘ عبارت «لا تخرجا بهذه الصحیفه من المدینه» در مقدمه صحیفه از قول امام صادق خطاب به محمد و ابراهیم گفته شده. سیدعلی خان دو نظر کلی درباره «تعدیه با "ب"» را مطرح میکند که مطابق آن، برخی قائل هستند اگر تعدیه با ب باشد، معنایش مصاحبت و همراهی هم هست؛ ولی اگر با الف باب افعال باشد، همراهیای در میان نیست. برخی هم در مقابل چنین تفکیک معناییای را قبول ندارند. بعد از بیان این دو نظر، سیدعلی خان میفرماید بنابر تفاوت معنا، مصاحبت با صحیفه مدنظر است و این معنا با سیاق و فحوی هم همراهی دارد. ولی چطور؟
🔻 سوق الکلام: باید قبل و بعد عبارت را بررسی کنیم. وقتی ادامه عبارت را ببینیم، میبینیم بعدش حرف از کشتهشدن محمد و ابراهیم مطرح میشود. پس اینجا معنای خروج صحیفه از مدینه، همراه داشتن آن است که بعد از مرگ ایندو، صحیفه را در خطر میاندازد.
🔻 فحوای مقام: حضرت در مقام مراقبت از صحیفه هستند. حضرت روی شهر مدینه تاکید خاصی ندارند. مثلا بهصورتکلی، در ذهن حضرت مشکلی ندارد که یک فرد امین، صحیفه را در صندوقچه بگذارد و به روستایش ببرد. شهر و مکان موضوعیت ندارد. چنانکه خود یحیی بن زید، صحیفه را به همراه داشت و به شهرهای مختلف همراه خودش میبرد؛ ولی وقتی فهمید که شهید میشود، صحیفه را به متوکل بن هارون، امانت داد تا در خطر نیفتد. ترس یحیی هم از این بود که بعد از کشته شدن، صحیفه بهعنوان غنیمت، به دست بنیامیه بیفتد. بنابراین اینجا هم امام صادق، دغدغهشان مکان نیست؛ دغدغهشان نگهداری این اشخاص خاص است که در خطر هستند. لذا این مقام دلالت میکند که منظور از عبارت، این است که همراهشان از مدینه خارج نکنند و با خودشان به بیرون نبرند.
#اصول_فهم_دعا #اصول_فقه_دعا #اصول_فهم_صحیفه #اصول_فقه_صحسفه
@aliebrahimpour_ir
@my_sajjadieh ۱۴۰۳.۱۱.۱۰
📌 «تبلیغ؟ دانشآموزی؟»؟
گروه تبلیغی ضیافت که من #تبلیغ رفتن را با او شروع کردم، مدتی است تمرکزش را بهدرستی از منبر مساجد به تبلیغهای دانشآموزی تغییر داده. من اما هیچ ظرفیتی در خودم نمیدیدم و نمیبینم که بتونم باهاشون همراه بشم. یعنی من میتونم اجتماع نقیضین را تصور کنم، ولی اینکه سر کلاس دانشآموزای دختر یا پسر راهنمایی یا دبیرستانی باشم را نه!
اوایل خیلی خودخوری میکردم که چرا چنین حسی دارم. منی که در دوران جوانی (چنان که افتد و دانی😬)، رجلی بودم، حالا هیچ زبان مشترک و حتی هیچ حرف مشترکی هم در خودم نمیدیدم که بزنم! بعد از یک مدت، با ملاطفت با خودم برخورد کردم و گفتم اشکال نداره. همه که ابوالفضل قویدل نمیشن! بالاخره هرکسی یک توانی داره.
ولی اصل مسئله در ذهنم بود: بالاخره ما به عنوان آخوند و #طلبه که بهعنوان نماینده دین میریم در پیش این دانشآموزایی که تا حالا آخوند ندیدن و بهخاطر شرایط آخرالزمانی، طبیعتا از ما بدشون میاد و ما رو موی دماغ زندگیشون میبینن، چه حرفی برای گفتن داریم!؟
این پرونده گوشه ذهنم باز بود و همیشه به این فکر میکردم.
✅ اما تصور من از این مخاطبها چیست؟
بهگمانم به همچین موجوداتی طرف هستم:
احتمالا از چشما و سوراخای گوشاشون استروژن و تستوسترون داره فوران میکنه بیرون! تقریبا همه دوستپسر و دوستدختر دارند؛ رل میزنن؛ رابطه دارن؛ از رابطههاشون برای هم میگن و این براشون یک چیز طبیعی و لازم است. همگی در فضای پررنگ جنسی اینستاگرام هر روز دارند تنفس میکنند و همگی بلااستثنا حتی در اوج رابطه هم، احساس کمبود دارند.
یک خدای کوچولو دارن که خاک خورده و احتمالا ما با افکار قدیمی، حاجی گیرینوفهایی هستیم که میخواییم حرفهایی رو به خدا نسبت بدیم که مانع زندگی طبیعی و واقعیشون هست. این بچهها هیچ دغدغهای نسبت به احکام ندارند. حتی اگر قبلنترها از آخوندها بدشون میاومد؛ الان حتی به چشمشون هم نمیاد. اگر مجبور نبودند، اصلا با آخوندی مواجه نمیشدند. اینها نه دغدغه احکام دارند، نه پرسشهای عقائد. 5 درصدی به خاطر جو خانواده مذهبیطورند و تحت فشار. 95درصدی هم در جریان آب. اگر یکم سروگوششون بجنبه، مشکلات و تناقضات مملکتی رو از من مطالبه میکنند و اگر نه که سعی میکنند با کرمریختن، من رو اذیت کنند!
☘️ من چه حرفی (از آن مقام فوقالذکر #طلبگی ) برای اینها میتونم داشته باشم؟ اخیرا این به ذهنم رسید که در این آزمایشگاه ذهنی، اینا رو بهشون بگم:
✨ 1.میدونم یکی از پروندههای مهم ذهنتون، رابطه است. واقعیت هم اینه که «هرکسی نیاز به رابطه نداشته باشه، واقعا مریضه و مشکل داره».
✨ 2.هیچکس نمیتونه بگه به این نیازتون نپردازید و رابطه نداشته باشید. داشته باشید. ولی تا جایی که میتونید «حریم نگه دارید» و «مدیریت کنید».
✨ 3.حریم چی رو؟
🌸 اول از همه حریم خدا رو. بالاخره دیر یا زود گذار همه ما به خدا میافته. تا جایی که میشه حریم خدا رو نگه دارید. تا جایی که می تونید تو زندگی مراقب باشید که وقتی باهاش روبهرو شدید، بتونید باهاش حرف بزنید. شما حتی اگر با کراشالعالمین هم رل بزنید، همیشه دغدغه حفظ اون رو دارید و هیچ کسی قویتر از خدا نیست که بتونید بهش تکیه کنید. حریم خدا رو تا جایی که میشه نگه دارید و جوری از روش رد نشید که دیگه نتونید تو روش نگاه کنید. حتی اگر یک جا حریمش رو رد کردید، توجیه نکنید و گندگی نکنید. ته دلتون بهش بگید نتونستم؛ نه اینکه نخواستم.
🌸 دوم حریم خانواده رو. بالاخره پدر و مادر دارید و یک فرهنگی. همه حیوونها یک حریمی دارند. حتی پدر و مادری که روی مخ هستند، بالاخره خانوادهاند. شنبلیله نیست که از اینجا بکنیم، ببریم اونور بکاریم.
🌸 سوم، حریم خودتون رو. واقعیتها رو بشناسید و با وجود این واقعیتها جلو برید. بدونید که «همه پسرها هولاند»! خودتون رو ارزون ندید.
✅ حرف دین اینه: رابطه داشته باشید؛ ولی #حریم نگه دارید، مدیریت کنید.
@aliebrahimpour_ir