#نقد_کتاب داستان #اگر_آدم_برفی_ها_آب_نشوند
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/85 [بخش اول]
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/86 [بخش دوم]
🆔 @aliebrahimpour_ir
✅#تحلیل آرای مردمی مرحله دوم #خنداننده_شو
🔸« ضرورت صیانت از #طنز_بدنه »
⬇️
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/90
عقل یشمی خالخال پشمی
✅#تحلیل آرای مردمی مرحله دوم #خنداننده_شو 🔸« ضرورت صیانت از #طنز_بدنه » ⬇️ https://eitaa.com/aliebr
باسمه
🔰#تحلیل آرای مردمی مرحله دوم #خنداننده_شو
✅« ضرورت صیانت از #طنز_بدنه »
🔸این نتایج مرحلهی دوم مسابقهی خندانندهشو است. مرحلهای که با جنجال خبری زیادی شروع شد و شب اول آن، نقدهای زیادی را برانگیخت. شبجمعهی هفتهی گذشته نتایج آرای مردمی را اعلام کردند. نتایج واقعا توجهبرانگیز بود که تحلیل آن، نکات خوب و آموزندهای میتواند داشته باشد.
🔸قبل از هر چیز، توجه به یک نکته در تحلیل این آمار، به عنوان مقدمه لازم است و آن اینکه هرچند هدف اصلی رایگیری، انتخاب باکیفیتترینهاست؛ اما رای مردمی، الزاما فقطوفقط رای به کیفیت نیست. عمده کیفیت است ولی عوامل و پارامترهای متعدد دیگری هم دخیل است. مثل حال خوب داشتن رای دهندگان، مثل دلسوزی و مثل عوامل جانبی و حواشی افراد (مثل ادب و نزاکت یا ناراحتی و غصه و...). به عبارتی مثلا اگر 80درصد کیفیت موثر باشد، 20درصد هم مربوط به عوامل دیگر است.
🔸شب اول از مرحلهی دوم، نقدها و جنجال زیادی بهپا کرد. عدهای -با بیان خوب یا بد- به حرکت ناشایست بعضی از شرکتکنندگان ایراد گرفتند و در مقابل نیز عدهای این نقدهای فرهنگی را آروغ روشنفکری و اخلاقنمایی نامیدند. خب حالا با فاصله گرفتن از آن حواشی، میتوانیم بر اساس آمار و ارقام، مسئله را تحلیل کنیم.
🔸مطابق آمار مردمی، مشارکت در روز اول کمتر از روزهای بعد است. کمی رای افراد روز اول را نمیشود فقطوفقط بهپای کمبود بیننده گذاشت! زیرا شرکتکنندههای قابلی در شب اول اجرا داشتند. اجراهای شب اول جدای از اینکه بیادبی و بیاخلاقی داشت، طنز کاملی هم نداشت و بعضیها اصلا خنده نداشت!! اینطور حساب کنیم که مخاطب بعد از دیدن دو-سه اجرا، بالکل از دیدن برنامه منصرف میشود و تلویزین را خاموش میکند و لذا اصلا اجرای آخر را نمیبیند یا اگر هم میبیند ترجیح میدهد به بحث نامناسب و زشت توالت و ر..دن (شرمندهام که این لفظ را استفاده میکنم چون خود اجراکننده با صراحت و تکرار از این لفظ در اجرایش استفاده کرد) رای ندهد، لذا کمترین رای را کسب میکند. کمفروغی و کممایگی طنز و رعایت نکردن مرزهای عرف و فرهنگ، کمترین رای را برای شب اول به ارمغان میآورد! کسی هم که بیشترین طنز را در شب اول دارد، بهعنوان کمترین رای (نفر هشتم)، به مرحله بعد راه پیدا میکند. من اینطور میفهمم که: بیشترین تلاش بیادبانه برای خنداندن، در بهترین حالت، نفر آخر است!
🔸در مقابل، کسی که حائز بیشترین تعداد آراست، باز هم خانم است؛ اما هم طنز لطیف و تمیزی داشت و هم نقد درست اجتماعی بود! دقیقا در همان شب سوم هم، شخصی جزو یکی از دونفر دارای کمترین رای است. این نشان میدهد رایها از روی احساس و صرفا جو بیننده نیست. این موئدی است که شب اول هم به اندازهی شب سوم مخاطب و بیننده داشته، ولی چون از اجرا لذت نبرده، رای نداده. نزدیک بودن آرای سهنفر اول که در دو شب متفاوت اجرا داشتهاند هم موئد دیگری برای همین مسئله است. حتی اگر 50-60هزار رای نفر هفتم از روی حالخوبداشتن شب سوم باشد، باز هم از نفر هشتم جلوتر است!!
🔶نتیجهگیری من این است که « #بدنه ، #طنز_تمیز را میپذیرند و #طنز_کثیف را پس میزدند.» لذا اگر نقدی برای ضرورت حفظ مرزهای اخلاقی میشود، تلاشی برای مطالبهی نیازهای خودِ #فرهنگ_عمومی جامعه است؛ تحمیل نیست! هنرمند یا نویسنده یا هر انسان شریفی که برای جامعه کار میکند و برنامه میسازد، باید مخاطب خود را بشناسد و مرزها و قواعدش را رعایت کند. مگرنه روسیاهیاش برایش میماند. مردم خودشان با این رای، طنز موردنظرشان را انتخاب کردند.
🔸طنز بدنه، یعنی #طنز_خانواده. یعنی خانوادهای راحت دور هم بنشینند و هندوانه بخورند و بخندند و لذت ببرند! آروغ روشنفکری، دقیقا همین نالهکردنهای عدهای از وجود مرزها برای طنز و شوخی است؛ نه تذکرهای خیرخواهانهی اخلاقی. #طنز_بدنه را با لوازم و مقتضیات خاص خودش، جدی بگیریم و از دودوتاچهارتا کردنهای فاصلهگرفته از فرهنگِ بدنه، فاصله بگیریم.
.
🔹پ.ن: متاسفانه آمار کامل در اینترنت نبود؛ مجبور شدم برنامه را دوباره دانلود کنم و آمار را یادداشت کنم.☺️
🖊علی.ا - 96.4.21 (اگر افتخار دادید و مطالعه کردید، از نقدونظرتان استفاده میکنم💐)
[ #یادداشت #یادداشت_آزاد #خندوانه #خنداننده_شو #تحلیل_رای #مردم #طنز #اخلاق #مرز ]
🆔 @aliebrahimpour_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎سوال مصاحبهگر: «چه توصیه و نصیحتی برای بینندگان دارید❓»
✅پاسخ علامه زیبا و دلنشین است...
💠«اسلام بالاتر از این #نصیحت ندارد»
#خدا_را_نباید_فراموش_کرد 🌹
[ #فیلم #تصویری #علامه_طباطبایی #اخلاق #خدا ]
🆔 @aliebrahimpour_ir
✅ #مریم_میرزاخانی
...او نهفقط الگویی برای دخترها، بلکه نماد سازمانیِ سختکوشی برای همه سمپادیها بود و بهخوبی میتواند الگوی انگیزهبخشی برای کار علمی همه نوجوانان و جوانان باشد...
⬇️متن⬇️
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/95
عقل یشمی خالخال پشمی
✅ #مریم_میرزاخانی ...او نهفقط الگویی برای دخترها، بلکه نماد سازمانیِ سختکوشی برای همه سمپادیها ب
✅سوگنامهی ما
🔸دربارهی او سوگنامههای مختلفی امروز نوشته شد، اما #مریم_میرزاخانی برای ما #سمپادی ها نهفقط یکی از مفاخر ملی، حالتی الگویی داشت. اولین بار اسمش را از معلم ریاضی راهنماییمان شنیدم. اینکه یک #فرزانگانی مدالهای مختلف طلای المپیاد ریاضی در مقاطع مختلف را دِرو کرده و حالا هم در قُلهی ریاضیات دنیاست. بعدها فیلدز (نوبل ریاضی) هم به جمع افتخاراتش اضافه شد که گویا نهفقط اولین ایرانی، بلکه اولین #زن دنیا بود که چنین جایزهای را گرفت. فرزانگانی بودنش، هویتی سازمانی بود برایمان. بعد از این هم به کرات اسمش در کلاسهای ریاضی و فیزیک دبیرستانمان برده میشد و خاطراتش دقیقا در خاطرم هست. لذا اسم #مریم_میرزاخانی برای ما جدید نیست. ما با همین افتخارات دوران نوجوانیمان را گذراندیم. او نهفقط الگویی شایسته برای دخترها، بلکه نماد سازمانیِ سختکوشی و تمرکزدرکارعلمی برای همه سمپادیها بود و بهخوبی میتواند الگوی مناسب و انگیزهبخشی برای کار علمی همه نوجوانان و جوانان باشد.
🔸خب فوت این دانشمندِ نابغهی ملی، آنهم در این جوانی، دردناک است. اینکه شرایط مناسب برای فعالیت و حضور او در کشورش وجود نداشت، این واقعه را دردناکتر میکند. خدا رحمتش کند. برایش یک حمد بخوانیم.
🔹پ.ن: نابغهی دهر هم که باشیم، باز هم پروندمان زیر دست حضرت #عزرائیل علیهالسلام است. از یک تصادف مرگبار (سقوط اتوبوس به ته دره) نجاتت داده و فرصتی دوباره میدهد، ولی در قُلهی علم و پیشرفت جانت را میگیرد! کارش حسابوکتاب خودش را دارد... برایش درّه و قُلّه ملاک نیست مثل اینکه!!😶
🗓 نگارش در: 1396/4/26
#کتاب_زرد_نظریه_اعداد_انتشارات_فاطمی 📒
#حمد_بخوانیم #رحمت_خدا_بر_او
#سمپاد #یادداشت #یادداشت_آزاد
🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ #تقليد_لهجه قوميتها
🔹 آن جايى كه قصد، استهزاء و #تمسخر باشد، آنجا مسلما حرام است؛ اما #غیبت نیست.
🔹اگر قصد تمسخر نباشد مشکلی ندارد.
[ #آقا #فقه #مسئله_شرعی #شوخی #تقلید ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ حكم #غيبت با ابزار قلم و رسانههاى جديد
🔹 وسائل نقشی در حکم ندارند.
🔹 [ضرورت حسن ظن اجتماعی]
🔹«چه لزومى دارد كه غيبت اينها را بكند؟ حرف آشكار اينقدر دارند...»
#آقا #غیبت #فقه #مسئله_شرعی #رسانه
@aliebrahimpour_ir
✅جایگاه #مخاطب در نوشتار
🔶دو حالت بیشتر نیست:
🔸1. من متنی را نوشته ام و از #قلم و #واژه و #ادبیات استفاده کردهام، فقط برای آرامش روح خودم. در چنین حالتی اثر جنبه #شطحیات به خودش میگیره. در اصل چنین متنی،خارج از فضای تفهیم و تفاهمه و از کاربرد ادبیات خارج شده. دقیقا مثل حالتی که از یک کتاب، برای تزئین دکور خانه استفاده کنیم. کتاب برای انتقال محتواست، نه تزئین خانه!
🔸2. یا نویسنده متن را برای مخاطب نوشته و منِ #مخاطب در نظر میگیرد و هدفش #انتقال یک انگاره به ذهن مخاطب است، نه صرفا یکسری اصوات. این مخاطب میتواند یک مخاطب خاص #فردی باشد، یا یک #جمع محدود یا #جامعهی مورد نظرش یا #کل انسانها در کل تاریخ بشریت!
🔰وجه اساسی تقسیم، در اصل این هست که «آیا من مخاطب را در نظر گرفته ام یا خیر؟» حالا بزرگی یا کوچکی مخاطب فعلا مهم نیست. اصل این سوال مهم است.
🔰قاعدهی اولی در #قلم و #ادبیات این است که واژگان را برای تفهیم و تفاهم استفاده میکنیم. لذا اصل اولی در #نویسندگی این است که متن را برای مفاهمه نوشته باشیم.
🔰اگر من مخاطب را در نوشته مد نظر قرار داده باشم و برای مخاطب نوشته باشم، #فهم او، #دغدغه ی او، #نیاز های او را هم در نظر میگیرم. چون به دنبال « #مفاهمه » هستم. یعنی میخواهم پیامم را برسانم.
🔰من اگر علامهی دهر یا الههی هنروقلم هم باشم ولی نتوانم قدری از #درد یا #نگاه یا #زاویهدید یا #دانش و #راهکارم را به مخاطبم انتقال بدهم، همه را در خودم محبوس کردهام.
🖊 علی.ا (96.5.6)
🔹پ.ن: متن بالا را مدتها پیش در گفتوگویی با یکی از دوستانم نوشتم، با قدری ویرایش و تغییر، قابلیت استفاده عموم را پیدا کرد.
[ #یادداشت_آزاد #یادداشت ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ اتل متل اسلامی!
🔸چند روز گذشته، یکی از دوستان، پیامی را از کانالی فوروارد کردند که مطلعش این بود: «اونای ک بچه کوچیک دارن با دقت بیشتر به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید...» بعدش هم مجموعهای از اشعار آیینی-دینی را لیست کرده بود که همگی در سبک و فُرم یکتوپدارم قلقلیه و اتلمتل و... بود. بهانهای شد تا نظرم را دراینباره مکتوب کنم.
( لینک: https://t.me/teshn/1652 )
🔸این دغدغهی خوبی است که تلاش کنیم شعرهای خوب بگیم و تولید کنیم که در آنها دغدغههای فرهنگی ما رو منتقل کنه؛ اما اینکه تمام شعرهای بچگانه از قبیل اتلمتل و یکتوپدارمقلقلیه و دویدمودویدم و... رو تغییر بدیم و اتلمتلِ اسلامی و یکتوپ دارم اسلامی بسازیم، خیلی کار قابل دفاعی نیست.
🔸در یک جلسهای آقای دکتر #مصطفا_رحماندوست تعریف میکرد که یک جمع از شاعرهای کودک و نوجوان دور هم جمع شدند تا یک کتاب بنویسند. چه کتابی؟ کتابی که مجموعه شعری باشه که هیچگونه مفهومی ندارن!! یعنی صرفا ریتم محضاند. (اسم کتاب «هیچ، هیچ، هیچانه» است. در قم از چند کتاب فروشی معروف پرسوجو کردم تا ببینمش؛ گیر نیامد.) صحبت ایشان این بود که باید متناسب با روانشناسیِ رشد، محصول فرهنگی تولید کرد و فرهنگ را انتقال داد. بچه نیاز دارد به تفریح و شاد بودن و نیاز دارد به ساعاتی که «صرفا» شاد باشد و لذت ببرد. یکی از حضار آن جلسه شعر «دویدم و دویدمی» که برای حضرت رقیه و عاشورا گفته شده بود را مثال زد و گفت چنین شعری مفهوم خیلی خوبی هم دارد. آقای رحماندوست گفت بله! اما معلوم نیست چنین شعری واقعا چقدر در مخاطب اثرگزار است! چقدر او عمیقا با این شعر ارتباط میگیرد و چقدر لذت میبرد و... ایشان به تناسب یک صحبتی، گفت در کنار اهداف فرهنگی، یکی از اهداف فعلی من در کار و زندگیام، این هست که «کمک کنم کودک و نوجوانان، بیشتر #حال_خوب داشته باشند و #لذت ببرند!»
🔸من بیشتر به این رویکرد تمایل دارم تا اینکه همهی شعرهای کودکانه را #اسلامیزه کنیم! مضافا بر اینکه بعضی از این شعرها، هویت فرهنگی پیدا کردهاند و نمیشود از آنها جدا شد.
🔸هرچند که اصل این دغدغه شعرسازی هم، قابل ستایش است و در سطوحی خوب و لازم.
🗓 نگارش در: 1396/5/9
#یادداشت #یادداشت_آزاد #تعلیم_و_تربیت
🌐 @aliebrahimpour_ir
📚📖 #برشی_از_داستان
سپیده دم روز شنبه، همهٔ اهالی دهکده را بیدار یافت. ابتدا کسی متوجه ماجرا نشد. برعکس، از اینکه خوابشان نمیآمد، خیلی هم راضی بودند. چون در آن موقع آن قدر کار در ماکوندو زیاد بود که همیشه وقت کم میآمد. آن قدر همه کار کردند که تمام کارها به انجام رسید. ساعت سه بعد از نیمه شب، دست روی دست گذاشتند و مشغول شمردن نتهای والس ساعتها شدند. کسانی که میخواستند بخوابند، نه از روی خستگی، بلکه فقط برای اینکه دلشان برای خواب دیدن تنگ شده بود، برای خسته کردن خود به هزاران حقه دست زدند. دور هم جمع میشدند و بدون مکث با هم وراجی میکردند. ساعتها پشت سر هم قصه ای را تعریف میکردند. ماجرای خروس اخته را چنان پیچ و تاب دادند که به صورت داستانی بی انتها درآمد. قصه گو از آنها میپرسید که آیا مایل اند قصهٔ خروس اخته را گوش کنند. اگر جواب مثبت میدادند، قصه گو میگفت از آنها نخواسته است که بگویند "بله" ، بلکه از آنها پرسیده است که آیا مایل اند به قصهٔ خروس اخته گوش کنند؛ اگر به او جواب منفی میدادند، قصه گو به آنها میگفت که از آنها نخواسته است که بگویند "نه" ، بلکه پرسیده است آیا مایل اند به قصهٔ خروس اخته گوش کنند یا نه؛ و اگر هیچ جوابی نمیدادند، قصه گو میگفت که از آنها نخواسته است که هیچ جوابی به او ندهند، بلکه پرسیده است آیا مایل اند به قصهٔ خروس اخته گوش کنند یا نه. هیچ کس هم نمیتوانست از جمع بیرون برود، چون قصه گو میگفت از آنها نخواسته است که از آنجا بروند، بلکه پرسیده است آیا مایل اند به قصهٔ خروس اخته گوش کنند یا نه؛ و همین طور زنجیروار این شبهای طولانی ادامه مییافت. /
📙#صد_سال_تنهایی ؛ گابریل گارسیا مارکز؛ ترجمه ی بهمن فرزانه.
[ #برش | #ازکتاب |#نکته | #داستان | #رمان ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
✅ معنی #قضا و #قدر 🔹چيزى که مىتواند هر تقديرى را به قضا تبديل کند، ارادهى شماست. تقدير، ترسيم شده ا
✅ #هدایت و کمکخواستن از #خدا
🔹پروردگار عالم به ما فرموده است از من بخواهيد؛ هدايت بخواهيد، #کمک بخواهيد، #توفيق بخواهيد. اين است که من بخصوص به جوانها مىگويم رابطهى خود را با خدا مستحکم کنيد و نقش دعا و تضرع را بشناسيد.
👤 بیانات #آقا در 17/ 04/ 1383.
[ #کلام | #عقائد | #امداد_الهی #اخلاق #توسل ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ معنای درست #تهاجم_فرهنگی
🔹تهاجم فرهنگىِ اين است که به مغز و باور ايرانى تزريق کردند که تو نمىتوانى؛ بايد دنبالهرو #غرب و اروپا باشى.
👤 بیانات #آقا در 17/ 04/ 1383.
🌐 @aliebrahimpour_ir
Tarjome_Khandani_57_75_Bagare_Gav.mp3
6.72M
#تولید
🎙اجرای #صوتی « #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹
📙داستان گاو بنیاسرائیل (67تا75 س.بقره) 🐄
📅 17مرداد 1396
👥 م.قنبرلو؛ م.باختری؛ م.اسدی؛ ع.ابراهیمپور
▪️معرفی و توضیحات تکمیلی در:
👉 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/112
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
#تولید 🎙اجرای #صوتی « #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹 📙داستان گاو بنیاسرائیل (67تا75 س.بقره) 🐄 📅 17مرداد 1
🔅باسمه🔅
🔲معرفی و توضیح اثر:
▪️مقدمه:
ماه رمضان امسال، از اولین افرادی بودم که #ترجمه_خواندنی را اینترنتی خریدم. بعد از چند روز به دستم رسید و من را در خودش فرو برد! فیالواقع یکی از آرزوهای قدیمی من را برآورده کرده بود: «مواجهه مستقیم (و بدون حجاب ترجمه) با محتوای بیانات #خدا» عمیقا معتقدم یکی از عوامل اصلی مهجوریت صحبتهای خدا با ما، همین حجابهای خودساخته است. دراینباره و دربارهی معرفی #ترجمه_خواندنی قصد داشتم چند یادداشت کوتاه بنویسم؛ تا امروز توفیق نشده و انشاءالله بشود. هرچند بهتر بود آن یادداشتها قبل از این فایل منتشر شوند. الخیرفیماوقع!
▪️معرفی فایل صوتی:
اجرای صوتی-نمایشی از آیات 67 تا 75 سوره مبارکه بقره از « #ترجمه_خواندنی #قرآن» (ترجمه حجتالاسلام #علی_ملکی) است که در آن جریان #گاو بنیاسرائیل مطرح میشود.
#هدف اصلی این کار این بود که کمکی کنیم برای #انس بیشتر خودمان و دیگر مردم با این بیانات نازنین خدا. خودمان؛ چون بالاخره لازم است همین 3-4نفری که برای تولید این کار درگیر میشوند، یکیدوصفحهای را بخوانند و چون قرار است لحن را منتقل کنند، لازم است دقیق بخوانند. دیگران؛ خب باز هم بالاخره اطرافیانی داریم، هر کدام به 10 نفر هم معرفی کنیم، میشود 50 نفر! خدا را چه دیدی؟ شاید همین فایلهای ساده بستری شد برای آشنایی یک عده با این بیانات نازنین و این ترجمهی عالی.
[این هدفگذاری حداقلی است؛ اما هم من و هم شما نیک میدانیم که تولید اثر هنری، بهترین راه معرفی برای هر چیزی هست! خب بیانات #خدا هم یکی از آن «هر چیزی»هاست! قطعا نمیگویم کارمان اِند هنر است؛ اما نخواستهایم دستروی دست بگذاریم!☺️ آنچه در توان داشتیم صرف کردیم. شاید افرادی ایده گرفتند و بهترش را دُرُست کردند.]
نخواستهایم کار #نمایشی تولید کنیم. نمایشی شدن، اولویت دوم بوده؛ هدف اصلی این بوده محتوا در لحن گوینده منعکس شود؛ یعنی لحن گوینده منطبق بر محتوای عبارت باشد.
نکتهی دیگر اینکه به متن متعبد بودهایم. نخواستیم نمایشنامه تولید کنیم. متن گویندگان، عینا ترجمهی قرآن است. این دغدغه دو هدف اصلی دارد: اول اینکه ما چیزی را کموزیاد نکرده باشیم و استناد متنمان را خودمان بر عهده نگیریم، بلکه همه را روی دوش مترجم گذاشته باشیم. ثانیا اثر مذکور را معرفی کرده باشیم و قدرت و زیبایی آن را به نمایش گذاشته باشیم.
▪️همکاران:
گویندگان: آقایان محمد باختری؛ محمد اسدی؛ علی ابراهیمپور.
تدوین و انتخاب موزیک: آقای محمدعلی قنبرلو
کارگردان: علی ابراهیمپور
▪️نکات پایانی:
استارت کار در روز شنبه 10 تیر 1396 خورد و امروز (سهشنبه 17 مرداد 1396) به پایان رسید؛ یعنی 38 روز! 38 روز برای چنین کار کوتاهی خیلی فراتر از تحمل من است. سابقا پروژههای جدیتر از این را، خیلی زودتر از اینها تعطیل کرده بودم. راستش را بخواهید یکیدوبار واقعا تا مرز تعطیل کردن رفتم؛ اما شیطان را لعنت کردم. ضمن اینکه دست تکتک دوستان همکار -خصوصا تدوینگر عزیزمون- رو میبوسم که واقعا زحمت کشیدند و برای اینکه به هدف انتقال لحن دست پیدا کنیم، گاهی چندینبار صوت ضبط کردند، سر این کار اذیت شدم.
هدف اصلیام این بود که قبل از خودم، به اطرافیانم ثابت کنم که «میشود و میتوانند کارهای خوب و دُرُست و باحسابوکتاب تولید کنند و بهجای غر زدنهای بیثمر، فعالانه کار فرهنگی کنند.»
خب! من احساس میکنم به این هدفم رسیدم. محصول خوبی در این مدت تولید شد. هرچند فکر نمیکنم با این دستفرمان (38روز، یک فایل!) بتوانم باز هم کار تولید کنم [اصولا از کارهایی که یک نفر بدود و جمع را بکشاند، لذت نمیبرم]، اما دست هر کسی که علاقهمند کمک و همکاری #فعالانه برای خارج کردن صحبتهای مهم و کاربردی #خدا از مهجوریت باشد را به گرمی میفشارم و با تمام توان کمکش میکنم تا با هم کارهای خوب انجام بدهیم. بحولالله و عونه.
▫️پ.ن1: به نمایندگی از دوستان همکار، این اثر را به خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها تقدیم میکنم.🌹 (يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ)
▫️پ.ن2: اگر صلاح دانستید، فایل را #منتشر کنید و در ثوابش #شریک باشید.✋
(نکته: اگر کارمان رسمی بود و قرار بود به صورت گسترده و رسمی پخش بشود، لازم بود رسما از مترجم کسب اجازه میکردیم. اما کارمان رفاقتی و محدود است.)
🎧 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/111 (شنیدن اجرای صوتی-نمایشی)
📜 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/114 (متن این فراز از ترجمه)
( #تولید #صوتی #نمایش_صوتی_قرآن #صوت_ترجمه_خواندنی #اجرای_صوتی_ترجمه_خواندنی #پادکست #کتاب_صوتی #نمایش_صوتی #خدا #قرآن #ترجمه #ترجمه_خواندنی #علی_ملکی #ویراستاران )
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
🔅باسمه🔅 🔲معرفی و توضیح اثر: ▪️مقدمه: ماه رمضان امسال، از اولین افرادی بودم که #ترجمه_خواندنی را ای
📗« #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹
🖌ترجمه حجتالاسلام #علی_ملکی
🔖داستان گاو بنیاسرائیل (67تا75 س.بقره) 🐄
🎭شنیدن اجرای صوتی-نمایشی این آیات:
🎧 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/111
🌐 @aliebrahimpour_ir
Tarjome_Khandani_6_20_Bagare_Monafegin.mp3
8.93M
#تولید
🎙اجرای #صوتی « #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹
📙6تا20 س.بقره (ویژگیهای منافقین👀)
🗓 21مرداد 1396
👥 ح.ر.نوری؛ م.اسدی؛ م.باختری؛ ع.ابراهیمپور
▪️متن و توضیحات تکمیلی در:
👉 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/118
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
#تولید 🎙اجرای #صوتی « #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹 📙6تا20 س.بقره (ویژگیهای منافقین👀) 🗓 21مرداد 1396 👥 ح.
🔅باسمه🔅
🔲توضیح اثر:
▪️#معرفی_فایل_صوتی:
اجرای صوتی-نمایشی از آیات 6 تا 20 سوره مبارکه بقره از « #ترجمه_خواندنی #قرآن» (ترجمه حجتالاسلام #علی_ملکی) است که در آن بخشی از اوصاف #منافقین مطرح میشود. [اثر دوم]
▪️#هدف:
انس بیشتر و زمینهسازی برای ارتباط و مواجه مستقیم (و بدون حجاب ترجمه) با محتوای بیانات #خدا.
▪️#سیاست_ها_و_رویکرد:
انطباق لحن گویندگان، بر لحن عبارت و فضاسازی برای انتقال بهتر محتوا (نخواستهایم کار #نمایشی تولید کنیم. نمایشی شدن، اولویت دوم بوده؛ هدف اصلی این بوده محتوا در لحن گوینده منعکس شود؛ یعنی لحن گوینده منطبق بر محتوای عبارت باشد.)
▪️#متن:
دقیقا عبارات #ترجمه_خواندنی #قرآن ترجمه حجتالاسلام #علی_ملکی است. ( @QuranTr ) (به متن متعبد بودهایم. نخواستیم نمایشنامه تولید کنیم. متن گویندگان، عینا ترجمهی قرآن است. این دغدغه دو هدف اصلی دارد: #اول اینکه ما چیزی را کموزیاد نکرده باشیم و استناد متنمان را خودمان بر عهده نگیریم، بلکه همه را روی دوش مترجم گذاشته باشیم. #ثانیا اثر مذکور را معرفی کرده باشیم و قدرت و زیبایی آن را به نمایش گذاشته باشیم.)
▪️#همکاران:
➖گویندگان: آقایان محمد باختری؛ محمد اسدی؛ علی ابراهیمپور.
➖تدوین: آقای حمیدرضا نوری مطلق
➖کارگردان: علی ابراهیمپور
▪️#صحبت_پایانی:
تشکر فراوان از دوست و برادر مخلص و بزرگوارم، آقا حمیدرضا نوری مطلق.
▫️پ.ن1: دست تمام دوستانی که علاقهمند به همکاری باشند، به گرمی میفشاریم.
▫️پ.ن2: به نمایندگی از دوستان همکار، این اثر را به #شهید_مدافع_حرم #محسن_حججی تقدیم میکنم.🌹 (يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ)
▫️پ.ن3: اگر صلاح دانستید، فایل را #منتشر کنید و در ثوابش #شریک باشید.✋
🎧 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/117 (شنیدن اجرای صوتی-نمایشی)
📜 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/119 (متن این فراز از ترجمه)
🗄 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/111 (اثر اول: گاو بنیاسرائیل - 67تا75 بقره)
( #تولید #صوتی #نمایش_صوتی_قرآن #صوت_ترجمه_خواندنی #اجرای_صوتی_ترجمه_خواندنی #پادکست #کتاب_صوتی #نمایش_صوتی #خدا #قرآن #ترجمه #ترجمه_خواندنی #علی_ملکی #ویراستاران )
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
🔅باسمه🔅 🔲توضیح اثر: ▪️#معرفی_فایل_صوتی: اجرای صوتی-نمایشی از آیات 6 تا 20 سوره مبارکه بقره از « #ت
📗« #ترجمه_خواندنی #قرآن»🌹
🖌ترجمه حجتالاسلام #علی_ملکی
🔖آیات 6تا20 س.بقره (ویژگیهای منافقین👀)
🎭شنیدن اجرای صوتی-نمایشی این آیات:
🎧 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/117
🌐 @aliebrahimpour_ir
📖 #داستان کوتاه📖
📜عنوان: «30 دقیقه قبل از شروع امتحان» (⏱)
🖌نوشته: «علی ابراهیمپور»
🗓تاریخ نگارش: 1396.06.03
📤متن کامل:
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/126
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
📖 #داستان کوتاه📖 📜عنوان: «30 دقیقه قبل از شروع امتحان» (⏱) 🖌نوشته: «علی ابراهیمپور» 🗓تاریخ نگارش:
📖 #داستان کوتاه📖
▫️باسمه▫️
🔘«30 دقیقه قبل از شروع امتحان» 🔘
▫️علی ابراهیمپور▫️
▪️روی کارت ورود به جلسه نوشته: «حضور حداقل 30 دقیقه قبل از شروع امتحان در جلسه الزامیست.» نیمساعت هم زودتر از این از خانه میزنم بیرون تا جزو اولین نفرها باشم که کارت میزنم؛ به امید اینکه آخرهای مسجد صندلی که نه، زمین بگیرم و بتوانم به دیوار تکیه دهم. موتورم را آنطرف پل بازار پارک میکنم. پل بازار فقط موقعهایی خوب است که عجله نداشته باشم؛ مثل بعد امتحانا. ولی وقتهایی که عجله دارم، مثل قبل امتحانا، میشود شبیه ماشینبازی آتاری دستیهای قدیمی که سریع باید چپوراست بزنی تا از بین جمعیت عبور کنی و با ماشینهای کناری تصادف نکنی.
▪️سهدقیقه مانده به «30دقیقه قبل از شروع امتحان» از کنار سکوهای سنگیای که دقیقا روبهروی در مسجدِ محل امتحان هستند، رد میشوم. سکوهایی که مثلا قرار است روزی داخلش گل و درخت بکارند و چهار طرفش هم صندلیهای سنگیکرمیرنگ درستکردهاند. دختری با چادر ملی روی صندلی سنگی ضلعی که روبهروی در مسجد است، نشسته. پای چپش را روی پای راستش گذاشته و مچ پایش را تکانتکان میدهد و هر چندثانیه یکبار اطراف را نگاه میکند. مستقیم میروم طرف در مسجد. بسته است و اطرافش خلوت؛ آنقدر خلوت که وسواس همیشگیام سراغم میآید و شک میکنم به اینکه ساعت را اشتباه نکرده باشم! به ساعت من -که همیشه پنج دقیقه جلو است- چهار دقیقه از «30دقیقه به شروع امتحان» گذشته. در را هول میدهم؛ از پشت قفل است. باد خنک با فشار از بالا و پایین و کنارههای در روی صورتم میپاشد. درمانده اینپاوآنپا میشوم و به اطراف نگاه میاندازم. زل آفتاب مستقیم صورتم را سیلی میزند.
▪️پسر جوانی به طرف دخترک میآید. دختر از روی صندلی سنگی بلند میشود. پسر سلام میکند؛ این را از اینکه دستش را برای دستدادن جلو آورده میفهمم. دختر خودش را کمی عقب میکشد. پسر چیزی میگوید و دستش را پایین میآورد و میخندد. با هم روی صندلی مینشینند؛ با فاصله. بر میگردم طرف در و محکم در میزنم؛ طلبهی دیگری هم کنار در میآید و میپرسد «کی در را باز میکنند؟» میگویم «الان دیگر باید باز کنند.» میگوید «دقیقا کی؟» میگویم «الان یا حداکثر یک دقیقه دیگر!» راضی میشود و عقب میرود. طلبهی دیگری میآید و محکم در میزند و میگوید «آقا؛ ما اصلا میخواییم انصراف بدیم، کار داریم.» میپرسد «چرا در را باز نمیکنند؟» با یک لبخند شانههایم را دوسهسانتی بالا میدهم. میگوید «حتما در دیگری هم ندارد!؟» میگویم «نه.» میرود.
▪️ پسر طاق باز خودش روی صندلی را ولو کرده و دو دستش را باز، یکی را روی امتداد سنگتکیهگاه پشتی و دیگری را روی سنگ کنار دستش گذاشته و نیشش تا بناگوشش باز است. دختر پای راستش را روی پای چپش گذاشته و هر چندثانیه اطراف را نگاه میکند. به ساعت من دهدقیقه و به ساعت مردم عادی پنجدقیقه از «30دقیقه به شروع امتحان» گذشته که بالاخره در را باز میکنند. حاجآقایی که همیشه پشت در میایستد، میگوید چند دقیقه صبر کنید. دختر هراسان و پسر خندان را به حال خودشان رها میکنم و بیتوجه به حرفش، خودم را داخل استخر هوای خنک داخل راهرو میاندازم. پشت سرم سهچهار نفر میآیند داخل. میگوید حتما کارت را پرینت شده داشته باشید؛ حرف همیشگیاش است. بدون اینکه بفهمم چهطور از من جلو زدند، آن دو سه نفر زودتر از من میروند که کارت بزنند. برای اینکه حداقل نفر سوم باشم، اول کارت میزنم و بعد دمپاییهایم را در پلاستیک میگذارم. شماره «63». خداخدا میکنم حداقل کنار دیوار یا ستونهای سنگی سبزرنگش باشد. آرامآرام که روی فرشهای همرنگِ سنگهایِ سبز، قدم میزنم و به آخر مسجد میروم، شمارههای زیردستیهای روی زمین را هم چک میکنم. «63» دقیقا جلوی بالابر فلزی است؛ جلویش میشود دقیقا همانجا که یک میله مستقیم به صورت افقی، همسطح وسط کمر یک انسان نشسته، از بالابر زده بیرون!
▪️راستی؛ روز ازدواج مبارک!
(پایان)
( #نگارش #ادبیات #داستان #داستان_کوتاه #امتحان #ازدواج #دوستی #در_مسجد #دیوار #تکیه #ساعت )
📤 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/125
🌐 @aliebrahimpour_ir