eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
507 ویدیو
38 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سرفصل های اصلی مسئله در تفسیر شریف المیزان 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔻 بدیهی است که شریعت مقدس اسلام آموزه ها و قوانین متعددی را برای مدیریت زندگی اجتماعی انسان ارائه کرده است؛ بسیاری از دستورات مالی و جزایی و ... ضامن نظم و بقاء جامعه است 🔹 از نگاه علامه طباطبایی باطل بودن نگاه فردگرایانه به دین و تبیین اجتماعی از اسلام تنها به خاطر وجود چنین قوانینی نیست؛ بلکه «الإسلام اجتماعي بجميع شئونه» (المیزان،ج4،ص126) 🔻ایشان در تبیین اینکه «اسلام در همۀ شئون اجتماعی است» می فرمایند: «هي اجتماعية الإسلام في معارفه الأساسية بعد الوقوف على أنه يراعي الاجتماع في جميع ما يدعو الناس إليه من قوانين الأعمال (العبادية و المعاملية و السياسية) و من الأخلاق الكريمة و من المعارف الأصلية.» (المیزان،ج4،ص127) 🔹 بسیاری از متدینان و اندیشمندانی که رویکرد اجتماعی اسلام را باور دارند در دفاع از این مسئله و نفی تفاسیر فردگرایانه می گویند: در اسلام علاوه بر دستورات فردی مانند «عبادات»؛ برای رفتارهای اجتماعی انسان نیز دستوراتی ارائه شده است و این نشانگر توجه شریعت مقدس به اجتماع است» 🔻 ولی در نگاه مرحوم علامه «اسلام نه تنها در مسائل سیاسی و معاملات، اجتماعی است بلکه در اعمال عبادی و حتی معارف اساسی نیز اجتماعی است» 💠 ان شاء الله در ادامه مباحث به منظور تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مباحث را ذیل سرفصل هایی پی می گیریم؛ این سرفصل ها عبارتند از: ▪️ نسبت انسان و اجتماع ▪️نسبت نوع انسان و مطلق اجتماع ▪️چگونگی ورود و حرکت استکمالی انسان در اجتماع ▪️بروز مسئله استخدام ▪️زندگی مدنی ▪️قانون ضامن بقاء جامعه ▪️ممکن نیست عقل بتواند قانون مدیریت جامعه را ارائه دهد و دین تنها قانون نجات بخش جامعه ▪️نسبت معارف، احکام عبادی و احکام اجتماعی اسلام ▪️چگونگی تحقق احکام اجتماعی اسلام ▪️ضمانت اجرایی احکام اسلامی 📌 ادامه دارد ...... @almorsalaat
📌برگرفته از بیانات استاد شیخ علی فرحانی ✍احسان چینی پرداز (@Chinipardaze) 💢آنچه امروز رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند و تمام دنیا چنین اقتضائی دارد، تولید باید و نباید های اسلامی نسبت به علوم انسانی جدید است. حدودا از سال 1870 میلادی به بعد، غرب دچار یک عملگرایی مفرط شد یعنی مباحث معرفت شناسی و هستی شناسی را کنار گذاشته و فلاسفه و معرفت شناسان خود را داخل در زباله دان تاریخ فلسفه کرده و آنچه را مهم و با اهمیت می دانند، بحث از باید و نباید های در حوزه فردی و اجتماعی انسان است. 💢اما خود غرب اگرچه نسخه هایی در هر حیطه مانند تعلیم و تربیت و روان شناسی و .... دارد ولی حقیقتا نتوانسته است این نیاز را برطرف کند زیرا آن علمی که متکفل باید و نباید ها در فضای غرب است همان علم حقوق است. این در حالی است که دو مکتب حقوقی بزرگ در دنیا که تمام مکاتب دیگر متاثر از آنها هستند یعنی مکتب حقوقی فرانسه(1) و مکتب حقوقی آمریکا(2) توان حل این مساله را ندارند 💢زیرا مکتب حقوقی فرانسه، انسانی که مد نظر دارد انسانِ فضای جامعه شناسی است یعنی انسان را با محوریت اجتماع توصیف کرده و موظف به وظائفی می داند و در مقابل، مکتب حقوقی آمریکا انسانی که توصیف میکند صرفا یک انسان روان شناسانه و فردی است. این در حالی است که انسان هم بُعد فردی دارد و هم بُعد اجتماعی دارد که باید به تمام این ابعاد پاسخ کامل و صحیح داده شود. 💢لذا جوابی که امروز باید در فضای علومی انسانی از جانب اسلام داده شود البته از درون فقه تولید میشود. به عبارت دیگر اعتقاد کلامی و حقیقی شیعه این است که اسلام دین خاتم است و نبی مکرم ان نبی خاتم است پس الی یوم القیامه کل ما له دخل فی السعاده و الشقاوه را در ضمن خود دارد اگرچه استخراج چنین مسائل و چنین پاسخ هایی محتاج به استنباط و دستگاه اجتهادی است. 💢به عبارت دیگر اگرچه این فقه است که باید پاسخگوی این نیازها باشد اما فقه خودش مبتنی بر دستگاه استنباطی است که از علم اصول به دست می آید. بدون علم اصول و بدون دستگاه استنباطی رسیدن به چنین نتیجه و وظیفه ای (تولید علوم انسانی اسلامی) غیر ممکن است. 💢لذا به وسیله دستگاه استنباطی که منابع را ضیق نمی کند و قدرت تولید علوم انسانی را از ضمن ادله دارد می توان به این غایت قصوی دست یافت که در نتیجه نسخه اسلام در مورد تعلیم و تربیت و روان شناسی و اقتصاد و ..... با قطع نظر از فلسفه و عقائد آن می تواند صحت اسلام را اثبات کرده و افراد را به سمت خود جذب کند. 💢به عبارت دیگر نزاع امروز ما با غرب در مساله علوم انسانی مانند نزاع علمی سید مرتضی و شیخ طوسی با عامه در کتب فقه مقارن است کما اینکه این بزرگان در کتب فقه مقارن با قطع نظر از مبانی و اعتقادات به تبیین فقه و قدرت فقهی شیعه می پرداختند امروز در فضای علوم انسانی هم باید بتوان همین روش را اعمال کرد کما اینکه استاد شهید مطهری در مواجهه با غرب هم در کتاب مساله حجاب و هم در کتاب نظام حقوق زن همین مساله را اعمال کرده اند. 💢یعنی به صورت کاملا واضح و روشن، نتیجه بخش بودن نظام اسلام را در فضای علوم انسانی نشان میدهیم انشاءالله. @almorsalaat
💢 نکاتی مهم و کاربردی پیرامون روش صحیح تحصیل / استفاده کامل از درس خارج منوط به دوره سطح است 🔰 مرحوم آیت الله محمد مومن از شاگردان امام خمینی 💠درس خارجی که در حوزه های علمیه رواج دارد، درس خارج مباحث فقهی است؛ یعنی درسی است که استادان در عالی ترین سطح درباره مسائل فقهی مطرح می کنند. بعد از ادبیات، توجه عمده مدیران، استادان، حتی شورای عالی در حوزه ها، چه حوزه برادران چه خواهران، روی مباحث فقه و اصول است. این مرحله را سطح می گویند و بعد از مرحله سطح، مرحله درس خارج آغاز می شود. 💠آقایان فضلا و علمایی که خودشان کار کشته بوده اند و در حدی هستند که میتوانند بر احکام شرع استدلال بکنند، کاملا آیات و روایات را بررسی می کنند و مطالب را به طلاب جوان ارائه می دهند. 💠درس خارج علم اصول، همان مسائل اصولی است که در جلد اول و دوم کفایه یا کتابهای قبلی خواندند و استاد درس خارج، از اول مباحث الفاظ شروع می کند و کار را تا آخر مباحث تعادل و تراجیح پیش می برد که چند سالی طول می کشد البته مقدار زمان، به کیفیت بحث استاد بستگی دارد. خدا امام خود را رحمت کند، یک دوره اصول ایشان، هفت سال طول می کشید. استاد، این مباحث را یکی یکی مطرح، و مباحث را با استدلال بیان می کند و نظریات و استدلال های علمای دیگر را می گوید و چیزی که به نظر استاد صحیح و حق است، با استدلال برای طلبه بیان می کند و طلبه هم از استاد، روش و فرآیند رسیدن به نظر صحیح را می آموزد از این رو، مسائل درس خارج همان مسائل سطح است. چیز جدیدی نیست، منتهی با استدلال درست. اگر پیش از این، یک عالم دیگری، جور دیگری گفته است، این استاد مسئله را برایش تبیین می کند و احیانا دلیلش را هم می گوید. آن وقت طلبه بعد از اینکه پیش استاد این مسئله را آموخت، قهرا خودش باید بتواند در این مسئله وارد بشود و به نظر صحیح برسد. برای نمونه در مباحث امر به نتیجه برسد که "الامر دال على الوجوب"، امر دلالت بر وجوب می کند. فرقی نمی کند که امر به هیئت باشد یا با ماده "يجب". دلیل بر این مطلب چه چیزی است یا بالاخره چه باید گفت. 💠 برخی استادان، مباحث اصول را در طول هفت سال، یک دور می گویند، ولی بعضی آقایان، آن را از ده تا هجده سال طول می دهند و بعضی ها هم مختصر بحث می کنند. مثلا در چهار سال، یک دوره اصول می گویند. 💠در فقه هم به همین نحو هست. حالا رسم بر این است که از مبحث اجتهاد و تقلید آغاز می کنند، بعد هم مباحث طهارت و صلاه را می گویند و ... . استاد این موارد را از طریق قرآن شریف و روایات معتبری که از ائمه به دست می آید یا از طریق اجماع یا حکم عقلی، برای طلبه بازگو و استدلال می کند تا اینکه طلبه به مهارتی می رسد که در آن درسها می فهمد کیفیت استفاده از ادله باید چگونه باشد و در فقه هم همان مباحث را اجرا می کند و کیفیت فهم از قرآن و روایات را آموزش می بیند. این کیفیت کاری است که در درس خارج مرسوم و معروفی که در حوزه هاست، انجام میشود. 💠 حال اگر بخواهیم مقداری درباره درس خارج صحبت کنیم، یک صحبت کلی می توانیم نسبت به مباحث درس خارجی داشته باشیم که آموزش علم اصول فقه است و اینکه چه کاری باید انجام بشود که فراتر از آن چیزی است که الان در حوزه ها رایج است. طلاب باید بدانند آنچه نسبت به این دروسی که مرسوم است-که راجع به مبحث علم فقه و اصول است- چیز جدیدی نیست و در آن ده سال سطح همه آن مطالب را در یک سطح پایین تر دیده اند. این همان مباحث است، منتهی گسترده تر و با استدلال متقن و به صورت جامع. 💠مثلا مباحث کفایه، جلد اول، درباره این است که امر "هیئت افعل"، اگر گفته این کار را انجام بده، این دلالت بر وجوب دارد و حتما باید انجام داد یا دلالت بر صرف مطلوبیت دارد. این موضوع در کتاب معالم و نیز اصول فقه و کفایه بوده است. همین موضوع را هم با ادله اش در درس خارج بررسی می کنند. پس این چیز تازه ای نیست 💠یا مثلا اگر طلبه در علم فقه، در کتاب شرح لمعه، در باب میاه، اقسام آب را می شناسد و میداند آب کر در ملاقات با نجاست، نجس نمی شود، مگر اینکه از نظر بو و رنگ و مزه تغییر بکند، این موضوع را آنجا خوانده، ولی برای این موضوع، استدلال روشنی در شرح لمعه نداشته است. از این رو، در درس خارج، استادی که بحث مياه را مطرح می کند، همان مسائل را می گوید، منتهی دلیل آن را به صورت تام بیان می کند. 💠 هدف درس خارج هم این است که در همین استدلال و استنتاج و رفت و برگشت علمی، طلبه مثل استاد یا قوی تر از استاد بشود، کسی بشود که خودش بتواند از قرآن شریف و روایات حکم خدا را بفهمد. اگر طلبه بخواهد از درس خارج، خوب استفاده کند، قاعده اش این است که در ده سالی که درس سطح را میخواند، درست بخواند. صرف اینکه در آن درسها حضور پیدا بکند و سیاهی لشکر باشد، موجب پیشرفت علمی وی نمیشود. 📚 رهنامه پژوهش، بهار1390، شماره7ص7 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| توصیه میکنم هیچ وقت درس را رها نکنید. 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
📌اهل بیت علیهم السلام اسماء و صفات الهی اند/ سالک سبیل الی الله هیچ وقت از مرافقت باطنی و معیت امام خارج نمیشود. 🔰علامه طهرانی ◽️و اما ، آنست كه بخصوصه منصوص به ارشاد و هدايت است و آن رسول خدا و خلفاى خاصّۀ حقّۀ او هستند. و سالك را در هيچ حالى از احوال از مرافقت و همراهى استاد خاصّ‌ گريزى نيست اگر چه به وطن مقصود رسيده باشد. ◽️البتّه مراد همان مرافقت باطنى امام است با سالك نه فقط‍‌ همراهى و مصاحبت در مقام ظاهر، چون واقعيّت و حقيقت امام همان اوست كه سلطه بر جهان و جهانيان دارد و امّا بدن عنصرى او گرچه آن نيز از ساير بدنها امتياز دارد لكن آن منشأ اثر و متصرّف در امور كائنات نيست. ◽️و براى توضيح اين نكته متذكّر مى‌گردد كه: آنچه در عالم خلقت تحقّق مى‌يابد منشأ آن، صفات و اسماء الهيّه است، و حقيقت امام همان اسماء و صفات خداست. ◽️و بنا بر اين اصل فرموده‌اند كه: چرخ عالم هستى و افلاك و همه كائنات به دست ما حركت مى‌كند و آنچه واقع مى‌شود به اذن ما واقع مى‌شود: ، بِنَا عُبِدَ اللَهُ‌. ◽️بنابراين سالك در حال سير، در مراتب نورانيّت امام عليه السّلام سلوك مى‌نمايد و به هر درجه‌اى كه صعود كند و در هر مرتبه‌اى كه باشد امام عليه السّلام آن مرتبه را حائز بوده و با سالك در آن درجه و مرتبه دارد. ◽️و همچنين بعد از وصول نيز مرافقت امام لازم است چون آداب كشور را نيز او بايد به سالك بياموزد؛ بنابراين مرافقت امام در هر حال از شرائط‍‌ مهمّه بلكه از اهمّ‌ شرائط‍‌ سلوك است. ◽️در اينجا نكاتى است بس دقيق كه در بيان نيايد و فقط‍‌ بايد خود سالك به وسيلۀ ذوق آن حقايق را دريابد ◽️محى الدّين عربى نزد استادى رفت و از كثرت ظلم و عصيان فراوان شكايت نمود. استاد فرمود: «به خداى خود توجّه كن. ◽️سپس چندى بعد نزد استادى دگر رفت و همچنان از بيداد و شيوع معاصى سخن گفت. استاد فرمود: به نفس خود توجّه كن. ◽️در اين موقع ابن عربى گريه آغاز كرد و وجه اختلاف پاسخ‌ها را از استاد جويا شد. ◽️استاد فرمود: اى نور ديده، جواب‌ها يكى است، او تو را به رفيق دعوت كرد، و من تو را به طريق دعوت مى‌كنم». ◽️بارى اين داستان را براى آن آورديم كه دانسته شود كه سير الى الله منافاتى با سير در مراتب اسماء و صفات الهيّه كه همان مقام امام است ندارد بلكه بسيار به هم نزديك‌اند و بلكه حقّاً يكى است ◽️و در آن مرحله دوئيّت و اثْنَيْنيّت يافت نمى‌شود بلكه هر چه هست نور واحدى است كه نور خداست، غاية الأمر از آن نور به تعبيرات مختلفه سخن مى‌رود، گاهى به اسماء و صفات الهيّه و گاهى به حقيقت يا نورانيّت امام از آن تعبير مى‌كنند: ◽️عِبَارَاتُنا شَتَّى وَحُسْنُكَ‌ واحِدٌ وَ كُلُّ‌ الَى ذَاكَ‌ الْجَمَالِ‌ يشيرُ 📚رساله لب اللباب صص 133-134 @almorsalaat
📸 انگشتر خونین شهید آرمان علی‌وردی که به دلیل ضرب‌وشتم آشوب‌گران شکسته و خونین شد ◼️برای ما انگشترهای خونین، خود روضه مجسم‌ است... @HawzahNews
📌ما به شهدا و خانواده شهدا افتخار میکنیم/ همه مردم موظف اند از انقلاب خود حفاظت کنند/ ملت ایران همیشه حامی انقلاب اسلامی بوده اند 🔰مقام معظم رهبری 💢اوّلاً ما به همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. ثانیاً به خانواده‌‌های همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. علّت هم این است که شهدا و خانواده‌های آنها هرکدام به نحوی در حفظ نظام اسلامی و برافراشتن این پرچم پُرافتخار سهم‌های زیادی داشتند؛ شهدا یک جور، خانواده‌ها یک جور. (۱۳۹۷/۱۲/۲۲) 💢امروز جبهه‌ی بزرگی از دشمنان خبیث در مقابل نظام اسلامی قرار دارند که هدف همه‌ی آن‌ها نابودی یا از درون تهی کردن جمهوری اسلامی است و هرگونه تلاش برای زمین‌گیر کردن دشمن در تضعیف نظام، در واقع همان تقرب به درگاه الهی است. (۱۳۹۶/۰۱/۲۱) 💢مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریّت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است؛ امّا جوان پیش‌ران است، موتور حرکت است. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) 💢ملّت ایران در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند... یک اکثریّت قابل توجّهی این‌جوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) @almorsalaat
♨️♨️ نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی می‌کند به او و او هم و این است که برای انسان هست. 🔰 امام خمینی (ره) 🔸درباره  و در فضل شهادت آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است، که انسان متحیر می‌شود. در روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده است که برای  هفت خصلت است و مهم آن، آخرین خصلتی است که می‌فرماید. می‌فرمایند که که شهید نظر می‌کند به‌ وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر . 🔸شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی و وجه الله و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می‌شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می‌شود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله. 🔸اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدا همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می‌شود. شهدا، شهدایی که در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌کنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می‌کنند، در عوض، خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می‌کند برای آنها، تجلی می‌کند برای آنها. 🔸چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می‌خواهند، و آنها خودی را نمی‌بینند و خود را از خدا می‌بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی‌دارند. فَلَمَّا تَجَلّی‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً تجلی می‌کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق» برایش پیش می‌آید. 🔸آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که‌ حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می‌شکنند و صَعْق برای آنها حاصل می‌شود و برای آنها حاصل می‌شود. 🔸خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می‌کند، و نگاه می‌کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می‌کنند و مشاهده می‌کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می‌کند به او و آن هم «یَنْظُرُ الی‌» جلوه خدا، الی‌ وَجْهِ الله این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. 🔸در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه‌ای که حق تعالی می‌کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می‌کند. شهید هم یَنْظُرُ الی‌ وَجْهِ اللهِ و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده‌اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می‌رسند. 📚صحیفه ج۱۳ ص ۵۱۳ 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat
✳امروز روحانیت و تمام اقشار جامعه در امام خمینی تجسم یافته است/نهضت اسلامی ایران، از بطن جامعه برخاسته است 🔰 آیت الله شهید مطهری 🔹ما امروز نهضتي اسلامي و تاريخي و عظيم و کم سابقه- اگر نگوييم بي‌‌‌‌‌سابقه- داريم که از بطن جامعه ما برخاسته است و ما در متن آن قرار گرفته‌‌‌‌‌ايم و روحانيت ما اين نهضت را رهبري مي‌‌‌‌‌کند. 🔹مي‌‌‌‌‌خواهيم هدفهاي اين نهضت را بشناسيم. اگر مي‌‌‌‌‌گوييم هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت، چون مي‌‌‌‌‌دانيم که امروز تمام قشرها و طبقات مختلف ملت ايران در روحانيت تجسم پيدا کرده است و روحانيت در آن شخص بسيار بسيار بزرگ تاريخي که نامش و يادش قلب مرا به لرزه مي‌‌‌‌‌آورد يعني استاد بزرگوار ما آيت‌‌‌‌‌اللَّه العظمي آقاي‌‌‌‌‌ خميني تجسم يافته است. 🔹ابوالعلاي معرّي معروف در جلسه‌‌‌‌‌اي که با سيد مرتضي علم‌‌‌‌‌الهدي براي اولين‌‌‌‌‌بار ملاقات کرد و شخصيت و عظمت او را ديد، بعد که از او سؤال کردند چه ديدي و کجا بودي و چگونه آدمي ديدي؟ شعر معروفي دارد، مي‌‌‌‌‌گويد: 💢لَوْ جِئْتَهُ لَرَايتَ النّاسَ في رَجُلٍ‌‌‌‌‌ 💢وَ الدَّهْرَ في ساعَةٍ وَ الْارْضَ في دارٍ 🔹اگر بيايي آنجا ببيني، تمام مردم را در يک فرد و تمام دهر و روزگار و ساعات را در يک لحظه و تمام زمين را در يک خانه منحصر مي‌‌‌‌‌بيني. 🔹کمتر در تاريخ سابقه دارد که ملتي و خواسته‌‌‌‌‌هاي ملتي در يک فرد، اينچنين تشخص و تجسم پيدا کند و اين هميشه در جايي است که آن فرد از فرديت خودش خارج شده است و تجسم ايده‌‌‌‌‌هاي عالي جامعه است. 🔹بنابراين هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت و هدفهاي اين نهضت يعني هدفهاي روحانيت. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران @almorsalaat
🌐نظر امام خمینی (ره) این بود که اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود 🔰رهبر معظم انقلاب ۷۸/۱۱/۴ 🔸نظر امام قطعاً این بود - این است که مِلئ فضای جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامی پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردی قبول نداشتند. 🔸من یک وقت درباره ولایت فقیه با ایشان صحبت میکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضی از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها میگفتند اسلام شیوه خاصّی در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه‌ای که بتواند آرمانهای اسلامی - مثلاً عدالت - را تأمین کند، اسلامی است؛ ولی عقیده ما این بود که نه، اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای اقتصاد اسلامی درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. 🔸من نمیخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ میخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنی ایشان به کمتر از این اصلاً قانع نمیشدند. آن‌جایی هم که بحث سرِ احکام ثانوی بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامی و فقهی بر آن تأکید میکردند. ایشان تا آخر هم همین‌طور بودند. 🔸در خصوص غنا - موسیقی - ایشان حرف جدیدی مطرح کردند. مبنای فقهی ایشان این‌طور بود. برای این قضیه، ایشان استناد فقهی داشتند. البته چیزیکه در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتی با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبنای فقهی میگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. @almorsalaat
♻️انسان حیوان ناطق است؟! ✍️سجاد انتظار ⭕️هر از چند گاهی در محافل علمی و یا غیر علمی، تعریف منطقیین از انسان توسط برخی مورد تعرض قرار می گیرد. منطقیین در تعریف انسان از تعبیر «حیوان ناطق» استفاده می کنند و این تعبیر به مذاق عده ای خوش نمی آید. برداشت آن ها از این تعبیر آن است که منطقیین انسان را همانند سایر حیوانات می دانند و انسان را حیوانی در عرض سایر حیوانات می پندارند که با خصیصه نطق و سخن گویی امتیاز یافته است. تلقی یاد شده زمینه انتساب به یونان را در بیان این سخنوران فراهم می سازد و آن ها با تکیه بر برخی معارف اسلامی به نقد این تعبیر می پردازند. معارفی که چه بسا توسط حکما از آن ها پرده برداشته شده است! این کوتاه نوشت در صدد تبیین ابعاد مختلف مربوط به این ماجرا نیست و از این رو نمی خواهیم بحث مستدلّ فلسفی بکنیم بلکه صرفا سخن دردمندانه ای است در ارتباط با نوعی از نگاه به مسائل فلسفی که این گونه شائبه ها را به وجود می آورد. دانش فلسفه و هم چنین دانش منطق از جمله دانش های عقلی به شمار می روند! در دانش های عقلی اولین قانون آن است که مفاهیم علمی به تصور شوند و آن گاه در مورد آن ها اظهار نظر صورت بگیرد. اگر تصور درستی از مفاهیم عقلی شکل نگیرد برخی از سخنان حکمای بزرگ به اندازه ای سخیف جلوه می کند که صدور آن ها از انسان های عادی را نیز ناپسند می سازد و خود این مساله باید ما را در نوع مواجهه با سخنان حکما به تامل وادار کند. باید در نظر داشته باشیم که علوم عقلانی برخلاف علوم مبتنی بر نقل یا حس، روح انسان را وسعت می بخشند و قوت ادراکی انسان را بهینه می سازند. آیا قابل قبول است که حکمای برتر دوره اسلامی که در نظر و عمل وارسته اند و معارف بسیاری را به دیگران تعلیم داده اند چنین سخنانی بگویند؟ ⭕️بی مناسبت نیست که مثال یاد شده را کمی از این نظر بررسی کنیم تا روشن شود که تصور نادرست از مفاهیم عقلی تا چه اندازه می تواند ما را از عمق سخن حکما دور سازد و ما را به آن ها بدبین کند. گرچه مثال مذکور تنها مثال این ماجرا نیست و موارد متعدد دیگری را می تواند به عنوان نمونه هایی برای این بحث برشمرد از قبیل معاد جسمانی، وحدت وجود، علم باری به جزئیات هستی و... تصور متعارف از تعریف منطقی انسان (حیوان ناطق) همانطور که گفتیم این است که انسان از نظر منطق و فلسفه حیوانی در عرض سایر جانداران است که هر کدام به واسطه مشخصه ای از قبیل ساهل بودن، ناهق بودن و از جمله ناطق بودن از همدیگر تمایز پیدا می کنند و چنین تصویری با آن چه در معارف اسلامی برای انسان با عنوان مقام خلافت الهی در نظر گرفته شده است فاصله بسیار دارد. جالب آن که ذهن ما بلافاصله با مثال طوطی سخن گو این تعریف را نقض می کند و آن را فاقد ویژگی مانع اغیار می داند! اکنون ببینیم آیا مراد حکما از این تعریف نیز همین است و برداشت آن ها از انسان نیز همین گونه است؟! ⭕️برای دست یابی به نوع تصور حکما از انسان باید به مساله از دیدگاه منطقی و فلسفی توجه کنیم. همانطور که در دانش منطق بیان شده است تعریف اگر به صورت حدی باشد باید مشتمل بر جنس و فصل باشد. جنس و فصل از منظر حکمت اسلامی همان مادّه و صورت هستند و تفاوت این دو زوج در اشتراط آن ها بشرط شئ یا لابشرط است. اینکه «مادّه و صورت همان جنس و فصل بشرط لا و جنس و فصل همان ماده و صورت بشرط شئ هستند به چه معنا است» از بزنگاه های فلسفی هستند که باید در محل خود تشریح گردد اما از پیوند این دو گانه با هم دیگر می توان به نتیجه ای اجمالی رسید و آن نتیجه، پیوند میان ماده و صورت با مبحث قوه و فعل است. حکما در تقسیم به دو قسم حرکت توسطیه و قطعیه، کیفیت انتزاع حدود اشیاء در بستر تغییرات عالم ماده را توضیح می دهند و روشن می سازند که ماهیاتی که انسان به وسیله ذهن خود می سازد در حقیقت، انعکاس مقاطع مختلف حرکت ماده و پذیرش صور نوعیه و فعلیت های جدید توسط مادّه است. هر پدیده محسوسی از «مادّه ای» که شأن آن پذیرش و انفعال است و «صورتی» که شأن آن فعلیت بخشی و تحصّل دادن به مادّه است تشکیل و ترکیب می شود. این تشکیل و ترکیب، از جنس قرار و مواضعه نیست بلکه ترکیبی حقیقی است که مرزی میان مادّه و صورت باقی نمی گذارد و فعلیتی نو را به وجود می آورد به همین جهت، در مسیر حرکت یک پدیده به سوی فعلیت های جدید، آن چه که صورت نوعیه جدید را می پذیرد مجموع ماده و صورت پیشین است نه مادّه به تنهایی؛ بر اساس نکته فوق در¬می¬یابیم که انطباق اجزاء حدّ منطقی بر حرکت عینی پدیده ها ضمانت درستی حدود ما را تامین می کند. تعریفی می تواند صحیح باشد که انعکاسی از حرکت عینی یک پدیده باشد و به طور طبیعی تعریفی می تواند کامل باشد که مشتمل بر فصل یا صورت نوعیه اخیر آن پدیده باشد. ✅اگر بر اساس اصل فوق به تعریف حکما از انسان بنگریم خواهیم دید که حیوان ناطق از منظر حکما جانداری که سخن می گوید و هم نشین جانداری که شیهه می کشد نیست. حیوان ناطق از منظر حکما پدیده ای مادّی است که مراتب قطعی و لایتخلف عالم هستی را طی کرده است و از مواقف جمادی و تباتی و حیوانی عبور کرده است و در موطن تعقل استقرار پیدا کرده است. از منظر حکما حقیقت و هویت یک پدیده، فصل و صورت نوعیه آن است. صورت نوعیه، پدیده را از آن چه که قبلا بوده است به طور کلی متفاوت می کند و هستی نویی را بر تن پدیده می کند. از نظر حکماء مشاء صورت نوعیه اخیر انسان را تعقل او تشکیل می دهد و استقرار انسان در عالم عقل هویت نویی را برای انسان به وجود می آورد. آیا شریفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏» چیزی جز این مطلب را بیان می کند؟! ✅به نظر می رسد تعریف حکماء مشاء از انسان تعریفی صحیح و متقن و با واقع است و اگر تعریف دیگری به جای آن ارائه شود ناصواب و با واقع خواهد بود هر چند پر طمطراق باشد. اساسا آن چه یک محصّل حکمت در مسیر تحصیل خود با آن مواجه می شود ناصحیح بودن سخنان حکماء مشاء نیست و همین روند در اکثر مباحث فلسفی حاکم است. آن چه حکماء مشاء در حکمت و منطق گفته اند به صورت غالب سخنان مستحکم و غیر قابل نقض هستند. چیزی که هست آن است که حکماء ناآوری که پس از مشاء ظهور کرده اند آورده هایی را بر دوش حکمت مشاء ارائه کرده اند که حقا از سطح بسیار بالاتری از سخنان حکمت مشاء برخوردارند و آن چه حکمت متعالیه را با حکمت مشاء متمایز می کند همین مساله است. رابطه حکمت متعالیه با حکمت مشاء به طور غالب، رابطه صحیح و غلط نیست بلکه رابطه ناقص و کامل است و همین رابطه بر مکتب فلسفی علامه طباطبایی و حکمت متعالیه نیز حاکم است. ✅بر اساس نکته فوق، تعریف حکماء مشاء تعریف نادرستی نیست اما حکمت متعالیه در این زمینه آورده های بسیار راقی دارد که ملاحظه آن ها مورد حقیقت انسان، تعریف انسان را غنی تر می کند. از گذشته، اساطین علوم عقلی بر این باور بودند که علم و عمل دو جوهر انسان ساز هستند که فعلیت نو به انسان می بخشند هویت جدیدی برای او به وجود می آورند. آن چه که مکتب فلسفی صدرالمتالهین بر حکمت مشاء می افزاید تبیین استدلالی همین نکته اخیر است. حکمت متعالیه مسیر حرکت انسان در بستر عالم ماده را تا موقف «حیوان ناطق» تایید می کند و بر آن صحه می گذارد اما به صورت استدلالی نشان می دهد که این موقف، موقف نهایی نیست و حرکت انسان ادامه دار است. انسان بر اساس علم و عمل خویش، خویشتن را می سازد و مدام در حال حرکت است. ادامه حرکت انسان در بستر عالم ماده، به صورت نیست بلکه به صورت است و جهت و مقصد و دارد. حکمت متعالیه به محصّلین خود می آموزد که انسان نیست که افراد متعدد داشته چرا که تکثر از شئون عالم ماده است. اگر پدیده ای وارد محدوده تجرد شود جنسی خواهد بود که انواعی را ذیل خود جای می دهد. حکمت متعالیه می آموزد که حرکت انسان پس از «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» ادامه دارد و مطابق شریفه « أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏» می تواند به سوی کمال یا انحطاط حرکت کند. مطابق این آیه، حیوان ناطق، جنسی است برای انواعی دیگر.... @almorsalaat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| مکاتبات عمر بن اذینه در علم رجال / نکات رجالی در باب روایات مکاتباتی 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) 📌 لینک دانلود کتاب 👇👇👇👇 🆔 http://mktba.net/library.php?id=9233 @almorsalaat
♨️نباید از رحمت خدا مأیوس شد/ گدا مجانی طلب است 🔸بارى؛ العياذ باللّه اگر هفتاد پيغمبر را هم كشته باشد، نبايد مأيوس بشود و ترك توبه نمايد كه يأس و ترك توبه هلاك قطعى و سبب زيادتى عقوبت است؛ و ليكن در توبه، احتمال نجات كلّى و در همين عقاب يأس و ترك توبه خلاص قطعى موجود است. 🔸وانگهى، جواب ديگر محكم شافى براى اين وسوسه خبيث اين است كه تو، به من مى‏گويى كه تو، توبه صحيح نمى‏توانى به‏جا بياورى! بلى، مرا اگر عنايت اللّه دستگيرى ننمايد، توبه صحيح كه سهل است توبه ناقص هم نمى‏ توانم؛ و ليكن عنايت او- جلّ جلاله- اگر برسد به هر درجه و مقام عالى كه به خيال نگنجد ممكن است كه برسم، اگر بگويد از كجا كه عنايت او به تو خواهد رسيد؟ بگو: از كجا [معلوم‏] كه نخواهد رسيد! 🔸اگر بگويد عنايت او هم اهليّت مى ‏خواهد، بگو: اهليّت را بزرگان از كجا آورده‏اند؟ نه اين است كه او داده، من هم از او مى‏ گيرم؛ اگر بگويد: آخر تو چه قابليّت كرم او را دارى در قبال چه عملت اين تمنّا را مى‏كنى؟ نمى ‏بينى [اين قابليّت را] به هركس نمى‏ دهند؟! جوابش بگو: به گدايى مى‏ خواهم، گدا مجّانى طلب است! اگر بگويد: به گدايان هم همه چيز را نمى‏دهند، بگو: لعلّ جدّ در گدايى ندارند؟ و اگر بگويد: تو نافرمانى كرده ‏اى، حكم سلطنت خداوند جليل ردّ تو است؛ بگو: در حكم سلطنت و قهاريّت واجب نيست كه هر نافرمانى را غضب نمايد و ردّش كند؛ اگر بگويد كه قهاريّت خدا پس كجا ظاهر خواهد شد؟ بگو: به امثال تو كه معانده با خداوند جليل نموده و بر ضدّ دعوت او، بندگانش را از درگاه او منع و مأيوس نمايد؛ و اگر بگويد كه استحقاق عقاب تو كه قطعى است و وعده عذاب معاصى قطعى است؛ امّا اجابت و عطاى گدايى تو، محتمل است؛ بگو: تو اشتباه دارى و غفلت از وعده اجابت و قبول او دارى، بلكه اگر سلطان خلاف وعيد خود را نمايد قبيح نيست، ولى خلاف وعده را كسى بر خداوند احتمال نمى‏ دهد؛ 🔸و اگر بگويد: آخر روى تو از گناه، سياه و حال تو تباه است به چه روى به آستان قدس او مى‏ روى؟ بگو: اگر روى من سياه است به‏وسيله انوار وجوه مشرقات اوليا او مى‏ روم! اگر بگويد: تو قابليّت توسّل به آنها را هم ندارى؛ بگو: به ايشان هم به توسط دوستان ايشان، توسّل مى‏ نمايم! 🔸خلاصه؛ الحذر، الحذر! كه گول او را بخورى و از رحمت واسعه خداوند مأيوس بشوى؛ [همچنين‏] در جواب او بگو: اگر هزار مرتبه از اين در برانندم، باز برنمى‏گردم! و حال آنكه اين در، درى است كه تا به حال شنيده نشده كه كسى به اميد رحمت و نوال آن در، به روش اهل مسألت‏ و ضراعت و گدايى آنجا برود و مأيوس شود! چنان ‏كه فرعون كذايى يك شب گدايى نمود، مأيوس نگرديد؛ توى [شيطان‏] خبيث را اجابت نمود. خلاصه؛ «برانى‏ ام گر از اين در، بيايم از در ديگر!» 🔸از حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است: اگر كسى هفتاد پيغمبر را كشته باشد و توبه كند، توبه او قبول است! توبه وحشى- قاتل حضرت حمزه سيّد الشهداء عليه السّلام- را با اينكه آن همه به قلب مبارك حضرت- قلب اللّه الواعية صلّى اللّه عليه و آله- وارد آورد، قبول كردند! آيا نشنيده‏اى به [موسى‏] كليم خود چه فرمود؟ فرمود: از همه كس مى‏ گذرم الّا قاتل حسين عليه السّلام. 📚 ص85 @almorsalaat
📌 راهپیمایی یوم‌الله ۱۳ آبان، در شهر مقدس قم ⏰ جمعه ۱۳ آبان ماه سال ۱۴۰۱، ساعت ۹:۳۰ صبح ⬅️ مسیر راهپیمایی: از صحن پیامبر اعظم (ص) حرم حضرت معصومه (س) (جنب کتابخانه حرم) تا مصلای قدس قم @hawzahnews
📌زیربنای انقلاب و تمام فعالیت ها حضرت امام «قیام لله» بود/ گاهی قیام لله به شکل کار علمی است و گاهی به شکل مبارزه/ حرکت امام هم جنبه نفی داشت و هم جنبه اثبات 🔰رهبر معظم انقلاب 💢امّا در مسئله‌ی مکتب و اصول و هدفها. اگر بخواهیم زیربنای مکتب مبارزه‌ی امام را و انقلاب امام را در یک جمله عرض بکنیم، باید بگوییم زیربنای همه‌ی فعّالیّتهای ایشان «قیام لله» بود؛ هدف، قیام لله [بود]؛ همان که در یادداشت معروفشان در دوران جوانی در دفتر مرحوم وزیری یزدی (رحمة الله علیه) نوشته‌اند: قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنَی وَ فُرادَی؛ قیام لله، که این قیامِ لله ریشه‌ی قرآنی بسیار مستحکمی دارد. قیام لله در همین آیه‌ی سوره‌ی سبأ ــ قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم ــ [بیان شده]، یا «قوموا لِلّهِ قانِتین» در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، یا در آیه‌ی دیگری در سوره‌ی مدّثّر در اوّل بعثت: یا اَیُّهَا المُدَّثِّر* قُم فَاَنذِر «قیام لله» یعنی این. حالا این «قیام لله» در هر دوره‌ای ممکن است به نحوی باشد. 💢«قیام لله» همیشه یک جور نیست لکن در همه‌ی اینها هدف «قیام لله» یک چیز بیشتر نیست و آن، اقامه‌ی حق و اقامه‌ی عدل و قسط و ترویج معنویّت است؛ در همه‌ی دورانها این است؛ یعنی اقامه‌ی حق. 💢«قیام لله» در یک دوره به شکل مبارزه‌ی آنچنانی است، در یک دوره به شکل است، در یک دوره به شکل حرکت سیاسی است امّا در همه‌ی اینها هدف «قیام لله» باید اقامه‌ی حق باشد، این یک؛ اقامه‌ی قسط و عدل باشد، این دو؛ و ترویج معنویّت باشد، این سه؛ هدف، اینها است 💢خب، حالا ما گفتیم امام، مبارز بودند؛ این به معنای حضور دائمی امام در میدان «قیام لله» است. به معنای واقعی کلمه امام مراقب «قیام لله» بود. اقامه‌ی حق و عدل طبعاً هدف امام بود؛ خب این هدف چه جور ممکن است به تحقّق بپیوندد؟ 💢اقامه‌ی حق و عدل هدف امام بود، امّا آیا در زیر سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی یا هر حکومت وابسته‌ای میشود اقامه‌ی حق و عدل کرد؟ طبعاً نه؛ پس هدف بعدی این میشود که انسان این سقف را بشکافد. امام دنبال این حرکت بود که این سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی را از روی سر این ملّت بردارد، برطرف کند و میدان را برای حرکت اینها و قیام اینها و پیشرفت اینها فراهم بکند: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»؛(۱۵) هم اثبات، هم نفی؛ اوّل نفی آن رژیم طاغوتی، بعد اثبات یک عرصه‌ی سیاسی مطلوب که مردم را به پیش ببرد. خب این حرکت امام در نفی و اثبات بود. 📚 گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره ای شنیدنی آیت الله مصباح یزدی از ارادت عجیب آیت الله بهجت نسبت به حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و تبرک جستن به خاک پای زائران حرمش • ماییم گدای حضرت معصومه • محتاج عطای حضرت معصومه • همراه رضا ز دیده خون می‌ریزیم • در روز عزای حضرت معصومه ▪️وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. ------------------•[]💠[]•--------------- https://eitaa.com/joinchat/2767650840Cd17f406221 کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| اسلام و تمام تعلیمات آن برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است/ علوم دانشگاهی باید اسلامی بشود 🎙حضرت امام خمینی رحمه الله 📌همانطور که استاد شیخ علی فرحانی تاکید دارند محور تعالیم اسلامی توحید است و اسلام، مادر حقوق بشر را و عبدالله بودن انسان میداند اما علوم انسانی فعلی غرب با این اصل اصیل اسلام سازگاری نداشته و باید نسخه اسلامی آنها تولید شود که البته اسلام قطعا توان پاسخگویی به این نیازهای روز جوامع بشری را دارد، این مطلب به زیبایی در این بیان امام خمینی مشهود است. حتما ببینید! @almorsalaat
🔵| حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‌‏خبرند/ اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. 🔹حكمت اسلامى با فلسفه يونان همان اندازه متفاوت است كه فيزيك اينشتين با فيزيك يونان. دلائلى هست كه حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‏‌خبرند. براى نمونه، ذكر مورد ذيل كافى است: 🌀در پاورقيهاى جلد دوم «اصول فلسفه و روش رئاليسم» تذكر داده‌‏ايم، سخن معروف دكارت «من فكر مى‌‏كنم پس وجود دارم» كه به عنوان فكرى نو و انديشه‌‏اى پرارج در فلسفه اروپا تلقّى شده است، حرف پوچ و است كه بوعلى آن را در «اشارات» با صراحت كامل و در نهايت وضوح طرح كرده و سپس با برهانى محكم باطل كرده است. اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. اما چه بايد كرد كه فعلا هر چيزى كه مارك اروپائى دارد رونق دارد اگر چه سخن پوسيده‌‏اى باشد كه سالهاست ما از آن گذشته‌‏ايم. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 112 @almorsalaat
💢حجیت روایات، انحصار به کتب اربعه ندارد. 💠در علم حدیث معروف است که در طی دوران حیات اهل بیت علیهم السلام تا شروع دوران غیبت، 400 اصل حدیثی توسط روات و فقهای شیعه تدوین و به شیوه خاصی نسل به نسل منتقل شد. و همچنین معروف است که این اصول 400گانه تا اوایل قرن 5 توسط محمدون ثلاث (کلینی، طوسی، صدوق رحمهم الله) تهذیب و کتب اربعه (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) تدوین شد. 💠شواهدی از زمان قبل از تدوین کتب اربعه وجود دارد که کأنّ در دیدگاه فقها و روات آن زمان، حجیت روایات انحصار به اصول اربعمائه داشته است و پس از تدوین کتب اربعه، سیره عملی فقها در استنباطات این شد که کأن فقط کتب اربعه حجیت دارند. این حصر در زمان ابن ادریس شکسته شد اما پس از وی دوباره همان سیره احیاء شد. از دلایل عدم اعتناء به کتاب شریف «بحار الانوار» نیز همین دیدگاه است. چون ایشان در این کتاب روایاتی را مستقیما از کتبی غیر از کتب اربعه نقل کرده است. 💠حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا وجود روایت در اصول اربعمائه (برای قبل از قرن 5) و وجود روایت در کتب اربعه (برای بعد از قرن 5) شرط حجیت است؟ یا اینکه می توان گفت که حجیت روایت نسبت به بودن یا نبودن روایت در اصول و یا کتب اربعه لابشرط است؟ 💠هر دو طرفِ این سوال، قائلینی دارد و برای خود ادله ای دارند و همینطور که تا امروز هم مشاهده می شود، سیره عملی فقها بر حصر حجیت در کتب اربعه است. 💠در صوت زیر که یکی از جلسات تدریس رسائل استاد علی فرحانی می باشد، شواهدی برای هردو قول بیان شده است و می فرمایند که بر اساس کتاب رسائل، دیدگاه شیخ انصاری این است که در نظر شیخ طوسی و دیگر بزرگانی از فقها، حجیت، انحصار به اصول اربعمائه نداشته است. 💠از شواهد قول عدم انحصار به کتب اربعه این است که در کتاب وسائل شیخ حر عاملی (ره) روایاتی از کتاب «الذکری» شهید اول ذکر شده است که این روایات در کتب اربعه وجود ندارد و شهید اول که در قرن 8 می زیسته است و چند قرن با عصر تهذیب اصول فاصله دارد، این روایات را مستقیما از اصول اربعمائه نقل کرده است و این مطلب، مطلب مهم و قابل توجهی است. (با جستجوی کلمه «الذکری» در نرم افزار جامع احادیث نور این مطلب مشخص می شود) 🔰 محسن ابراهیمی @almorsalaat
💢شهید آیت الله حاج شیخ مرتضی مطهری 💠شهید مطهری یکی از و جزء مؤثرترین شاگردان حضرت امام در نهضت انقلاب اسلامی بودند. ایشان اسلام شناسی بصیر و آگاه به زمانه بودند که نقش بی بدیل ایشان در ترویج معارف ناب اسلامی و مقابله با انحرافات عقیدتی دوران طاغوت بر کسی پوشیده نیست. 💠شهید مطهری در سن دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد و در سال 1316 راهی حوزه علمیه قم شدند. ایشان در توصیف تحوّلات روحی خود در سال های آغازین تحصیلات حوزوی و بهره مند شدن از برکات علمی و معنوی حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: 🔅«تا آنجا كه من از تحوّلات روحى خودم به ياد دارم از سنّ سيزده سالگى اين دغدغه در من پيدا شد و حسّاسيت عجيبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پيدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكرى آن دوره- يكى پس از ديگرى بر انديشهام هجوم مى آورد. در سالهاى اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربى فارغ نشده بودم، چنان در اين انديشهها غرق بودم كه شديداً ميل به «تنهايى» در من پديد آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمى كردم و حجره فوقانى عالى را به نيم حجره اى دخمه مانند تبديل كردم كه تنها با انديشه هاى خودم بسر برم. در آن وقت نمى خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع ديگرى بينديشم، و در واقع، انديشه در هر موضوع ديگر را پيش از آنكه مشكلاتم در اين مسائل حل گردد، بيهوده و اتلاف وقت مى شمردم. مقدّمات عربى و يا فقهى و اصولى و منطقى را از آن جهت مى آموختم كه تدريجاً آماده بررسى انديشه فيلسوفان بزرگ در اين مسأله بشوم...... 🔅.... پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در شخصيّتى ديگر يافتم. همواره مرحوم آقا ميرزا مهدى را بعلاوه برخى مزاياى ديگر در اين شخصيّت مى ديدم؛ فكر مى كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه زلال اين شخصيّت سيراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شايستگى ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقى كه وسيله شخصيّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته مى شد و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمى، مرا سرمست مى كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه اى اين درس مرا آنچنان به وجد مى آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شديداً تحت تأثير آن مى يافتم. بخش مهمّى از شخصيّت فكرى و روحى من در آن درس- و سپس در درسهاى ديگرى كه در طىّ دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم- انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و مى دانم. راستى كه او «روح قدسى الهى» بود.» 💠شهید مطهری کتاب «مطول» را نزد آیت الله صدوقی و «شرح لمعه» را در محضر آیت الله مرعشی نجفی آموختند. ایشان هم چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدر الدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی در علوم گوناگون بهره‌مند شد. 💠در علوم عقلی و فلسفی بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموختند. بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردند و درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفتند. 💠در سال ۱۳۲۹ در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شدند و مبحث «الهیات» از کتاب شفا (تألیف ابو علی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموختند. علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع کرده بود که در شب‌های پنج شنبه و جمعه تشکیل می‌شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و ... شرکت می‌کردند. کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» ثمره این جلسات است. 💠ایشان علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتاب‌های ذیل را تدریس کرد: «مطول» ، «شرح مطالع» ، «کشف المراد»، «رسائل» و «کفایه»، «مکاسب»، «شرح منظومه» و «اسفار». 🔰تهیه و تنظیم: محمدمهدی مقدسی ( @m_mahdi1384 ) @almorsalaat
📌به راستی که او‌ (امام خمینی) روح قدس الهی بود! 🔰شهید مطهری 💢تا آنجا كه من از تحوّلات روحى خودم به ياد دارم از سنّ سيزده سالگى اين دغدغه در من پيدا شد و حسّاسيت عجيبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پيدا كرده بودم. 💢پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكرى آن دوره- يكى پس از ديگرى بر انديشه‏ام هجوم مى‏آورد. در سالهاى اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربى فارغ نشده بودم، چنان در اين انديشه‏ها غرق بودم كه شديداً ميل به «تنهايى» در من پديد آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمى‏كردم و حجره فوقانى عالى را به نيم‏حجره‏اى دخمه مانند تبديل كردم كه تنها با انديشه‏هاى خودم بسر برم. در آن وقت نمى‏خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع ديگرى بينديشم، و در واقع، انديشه در هر موضوع ديگر را پيش از آنكه مشكلاتم در اين مسائل حل گردد، بيهوده و اتلاف وقت مى‏شمردم. مقدّمات عربى و يا فقهى و اصولى و منطقى را ازآن‏جهت مى‏آموختم كه تدريجاً آماده بررسى انديشه فيلسوفان بزرگ در اين مسأله بشوم. 💢به ياد دارم كه از همان آغاز طلبگى كه در مشهد مقدّمات عربى مى‏خواندم، فيلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با انديشه‏هايشان آشنا نبودم- از ساير علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظيم‏تر و فخيم‏تر مى‏نمودند تنها به اين دليل كه آنها را قهرمانان صحنه اين انديشه‏ها مى‏دانستم. دقيقاً به ياد دارم كه در آن سنين كه ميان 13 تا 15 سالگى بودم، در ميان آن همه علما و فضلا و مدرّسين حوزه علميّه مشهد، فردى كه بيش از همه در نظرم بزرگ جلوه مى‏نمود و دوست مى‏داشتم به چهره‏اش بنگرم و در مجلسش بنشينم و قيافه و حركاتش را زير نظر بگيرم و آرزو مى‏كردم كه روزى به پاى درسش بنشينم، مرحوم «آقا ميرزا مهدى شهيدى رضوى» مدرّس فلسفه الهى در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زيرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمرى) در گذشت. 💢پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در شخصيّتى ديگر يافتم. همواره مرحوم آقا ميرزا مهدى را بعلاوه برخى مزاياى ديگر در اين شخصيّت مى‏ديدم؛ فكر مى‏كردم كه روح تشنه‏ام از سرچشمه زلال اين شخصيّت سيراب خواهد شد. 💢اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شايستگى ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقى كه وسيله در هر پنجشنبه و جمعه گفته مى‏شد و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمى، مرا سرمست مى‏كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه‏اى اين درس مرا آن‏چنان كه تا دوشنبه و سه‏شنبه هفته بعد خودم را شديداً تحت تأثير آن مى‏يافتم. 💢بخش مهمّى از شخصيّت فكرى و روحى من در آن درس- و سپس در درسهاى ديگرى كه در طىّ دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم- انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و مى‏دانم. راستى كه او «» بود. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (علل گرايش به ماديگرى)، ج‏1، ص: 441 @almorsalaat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌توضیح تعریف مرحوم مظفر از علم اصول مبتنی بر نگاه محقق اصفهانی به مباحث اصولی(قیاس منطقی) 🎙استاد علی فرحانی 📚اصول فقه؛ جلد اول؛ جلسه سوم @almorsalaat