#تیربار خودم را هم به #ابوذر داده بودم که او هم بلند شد و دو نفر از تکفیریها را زد. اما در همین حین دیدم #دستش #مجروح شده و #آرنجش به شدت #خونریزی دارد.
🍃🌷🍃
از او خواستم به #مقر برگردد. رفت و در حین راه گویا #خمپارهای کنارش #منفجر شده بود که #پیکرش را پیدا کردیم. بعدها وقتی #پیکر برادرم به شهرمان آمد و او را دیدم، #ترکشهای #زیادی در #کتف و #پاهایش به چشم میخورد.😭
🍃🌷🍃
یکی از #دوستانش میگفت قبل از #اعزام #ابوذر، با هم بودیم و #شهید فرزند کوچکش #محمدباقر را در آغوش داشت. مشغول صحبت بودیم که با #حسرت عجیبی گفت:
یکی از آشناها به من گفت چقدر #پول میگیری که میخواهی به #سوریه بروی؟ من هم در جوابش گفتم اگر #همه دنیا را بدهند، حاضر نیستم با یک #تار موی #محمد باقر #عوض کنم.»
🍃🌷🍃
امثال #ابوذر مثل هر #پدری #عاشق #فرزندانشان بودند اما #هنرشان این بود که هرگز #نگذاشتند چنین #تعلقاتی آنها را از #حرکت در مسیر #والایشان #دور #کند.
🍃🌷🍃
ایشان در #عملیات بیت المقدس ، #فرماندهی گردان #حضرت رسول (ص)⚘را به عهده داشت. از #فعالیتهای ویژه اش #حضور در# منطقه “طراح” و “جفیر” بود . در #آزادسازی هویزه و جفیر ، #مقر فرماندهی ارتش عراق سهم بسزایی داشت.
🍃⚘🍃
در #عملیات بیت المقدس در منطقه بودند و دشمن وارد عمل شده بود . در #جفیر و #پاسگاه شرهانی به اتفاق #هرمز محمد بیگلو و #چند تن دیگر از #همرزمانش در مقابل دشمن با تمام #شهامت #ایستادگی کرد . در آن زمان با وجود اینکه #ناراحتی شدیدی در معده داشت اما تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستاد.
🍃⚘🍃
پس از این #عملیات از ۶ خرداد ۱۳۶۱ تا ۱۸ اسفند ۱۳۶۳ #حفاظت از نماینده امام خمینی در استان گیلان و امام جمعه رشت را به عهده داشت ، از ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ به #جبهه رفت و تا #۴ فروردین ۱۳۶۴ در #تدارکات قرارگاه مرکزی کربلا مشغول خدمت بود.
🍃⚘🍃
ایشان در #۱۲ اردیبهشت همان سال به #معاونت# عملیات تیپ قدس منصوب شد و #شش ماه این مسئولیت را به عهده داشت . در همین ایام طی یک #عملیات ویژه از #ناحیه پا #مجروح شد.
🍃⚘🍃
ساعت #هفت صبح روز پنجشنبه 11#نوامبر سال 1982#میلادی صدای #انفجار مهیبی در #مقر #فرماندهان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی واقع در #جنوب #لبنان به گوش رسید که آتش و دود غلیظی منطقه را فرا گرفت.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از شاهدان عینی :
بین ساعت شش و نیم تا هفت صبح پژوی #احمد قصیر چندین بار طول خیابان را طی کرد و دوباره بازگشت، بعدها مشخص شد که #علت آن همه تردد و #رفت و آمدهای #قصیر در خیابان پیش از #عملیات برای چه بوده
🍃🌷🍃
#مقامات این رژیم در میان #حیرت به #تحلیلهای مختلف #نظامی در این خصوص پرداختند و در نهایت این #روز به #عنوان بزرگترین روز #اندوه در #سرزمینهای اشغالی نامگذاری شد.
🍃🌷🍃
و #شهید منتظر بوده تا تعداد #بیشتری از آنها وارد ساختمان شوند.
پس از این که #احمد قصیر #اطمینان حاصل میکند که اکثر قریب به اتفاق صهیونیستها برای فرار از باران به ساختمان پناه بردهاند.
در واقع در آن ساعت هر لحظه بر شدت باران افزوده میشده و همین موضوع صهیونیستهایی را که خارج از ساختمان بودند، وادار میکند برای در امان ماندن از باران به داخل آن ساختمان هشت طبقه محل استقرار خود بروند.
سرانجام#شهید احمد قیصر هم در #صبح روز 11#نوامبر 1982# (آبان ماه 1361)در اثر#انفجار در #مقر فرماندهان #نظامی ارتش رژیم #صهیونیستی واقع در #جنوب #لبنان به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید احمد قیصر💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#گروه تخریب #اردوگاه شهدای تخریب به #فرماندهی ایشان حدوداً ۳۰#نفر بودند #محور اصلی آنها #عملیاتها بود. حدود ۳#ماه گروه آنجا مستقر بودند،انواع #آموزشها و #تمرینها را برای #آمادگی انجام میدادند.
🍃🌷🍃
#کل گروه در#تنگهای به نام کنشت که ایشان آنجا #شهید شد #مستقر بود و #مقر پشتیبانی هم در باختران و مجموعهای از آپارتمانهایی نزدیک طاقبستان و در اصل مقر ستاد تیپ ۶۶ بود.
🍃🌷🍃
#دیماه ۶۵# وقتی عراق با موشکهای جدید خود کرمانشاه را هدف قرار داده بود. برای خنثی کردن یک #موشک عمل نکرده داخل گودال رفت ،همه #نیروها را از محل #اصابت موشک #دور کرد، میدانست لحظه آخر.
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم #شهید:
#علی، برای #آمادگی #عملیات کربلای ۵ همه بچهها را به #جنوب فرستاده بود. جز خودش و ۳#نفر دیگر که در #کرمانشاه نگاه داشت تا #مأموریتی را تمام کنند.
🍃🌷🍃