هدایت شده از محسن قنبریان
۱-استیساق نظام دین.mp3
25.24M
🔘 استیساق نظام دین
(سامان و انسجام گرفتن نظام دین)
شرحی بر فراز عبارت: "استوسق نظام الدین" #خطبه_فدکیه
جلسه اول - ۲۱آذر۱۴۰۲
❓یک "نظام" چگونه "نظام دین" و یک "دین" چگونه "نظام و به استیساق" می رسد؟
• توضیح ۴گام در ضمن تاریخ تشکیل جامعه نبوی بر اساس خطبه قاصعه:
۱. فَعَقَدَ بِمِلّتِه طاعَتَهُم: عقد طاعت مردم به آیین
۲. وَ التَفَّتِ المِلّةُ بِهم فی عوائِدِ برکتَها؛ پیوند اجتماعی مردم توسط آیینی که برکات و منافع اش به بار می نشیند.
۳. تَرَبَّعَت الامورُ بِهم فی ظِلّ سلطان قاهر؛ چارزانو و جاگیر شدن "امور مملکت" در ذیل این قدرت.
۴. تَعَطَّفَتِ الامورُ علیهم فی ذُرَی مُلک ثابت؛ منعطف شدن "امور جاری" برآنها در بلندی این حکومت با ثبات.
⬅️ اینگونه دین، نظام گرفت و سامان و انسجام یافت و آثاری به بار آورد:
• مسلمانان را حاکمان زمین و امضاء کننده احکام کسانی کرد که تا دیروز آنها امضاء کننده احکامشان بودند...
🗒 چکیده جلسه اول را اینجا بخوانید
حجت الاسلام قنبریان
هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
☑️ @m_ghanbarian
۲۴ آذر ۱۴۰۲
✍ اسماعیل آذرینژاد:
چقدر دوست دارم یک پژوهشگر در حوزه تعلیم و تربیت و مسلط به تفکر سیستمی،
✅ وضعیت استان ما را بررسی و شناسایی کند،
✅ و فعالیتهای دهسالهی ما را در حوزه کودک ارزیابی و نقد کند،
✅ و بگوید با توجه به مشکلات آموزشی کودکان و ظرفیت و توانایی ما، راهکار و بهترین فعالیت، چیست.
https://t.me/qesekodak/2295
#تربیت
#برنامهریزی
#پژوهش_تربیتی
۲۴ آذر ۱۴۰۲
گلهای عالَم را معطر کرده بویت
ای آن که میگردد زمین در جستوجویت
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://t.me/hamidrezaborgheii/770
۲۵ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از نردبان فقاهت
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.
📚 گلستان سعدی
@Nardebane_feghahat
۲۶ آذر ۱۴۰۲
#کرسی_علمی_ترویجی
بهشرط توفیق و به یاری خدا روز چهارشنبه در نشست علمی-ترویجی به عنوان ناقد حضور خواهم یافت.
📌 موضوع جلسه:
«واکاوی تفسیر عفاف در آیه 60 سوره نور»
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (نور 60)
سؤال اصلی بحث:
آیا تعبیر «
أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ» میفرماید رعایت حجاب زنان سالخورده، بهتر از کنارگذاشتن آن است یا معنای متفاوتی دارد؟ 🎤 ارائهدهنده: حجت الاسلام دکتر مهدی شجریان (پژوهشگر و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) ✍️ دبیر علمی: حجت الاسلام حسین قاسمیفرد (پژوهشگر فقه سیاسی و دانشجوی دکتری دانشگاه تهران) 🗓 زمان: چهارشنبه 29 آذرماه ۱۴۰۲، ساعت 14 📶 جلسه به صورت مجازی برگزار خواهد شد. 🌐 لینک ورود به جلسه: https://vcpro.ir/mabna کانال انباز در ایتا و تلگرام: @anbaz60 https://eitaa.com/M_Shajarian/266
۲۷ آذر ۱۴۰۲
recording-20231220-142711.mp3
8.82M
#کرسی_علمی_ترویجی
📌 موضوع جلسه:
«واکاوی تفسیر عفاف در آیه 60 سوره نور»
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (نور 60)
سؤال اصلی بحث:
معنای تعبیر «
أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ» کدام گزینه است؟ 1️⃣ نظر مشهور: رعایت حجاب زنان سالخورده، بهتر از کنارگذاشتن آن است؛ 2️⃣ دیدگاه مختار: حجاب نداشتن آنان، بیعفتی نیست. 🎙 قسمت اول: ارائۀ حجت الاسلام دکتر مهدی شجریان (پژوهشگر و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) قابل توصیه برای فعالان فرهنگی و پژوهشگران تفسیری، فقهی، فرهنگی و اجتماعی 🗓 چهارشنبه 29 آذر ۱۴۰۲ کانال انباز در ایتا و تلگرام: @anbaz60
۲۹ آذر ۱۴۰۲
۱۴۰۲۰۹۲۹-۲ نشست واکاوی تفسیر عفاف اخلاقی در آیه 60 سوره نور- نقد دینپرست.mp3
12.57M
#کرسی_علمی_ترویجی
📌 موضوع جلسه:
«واکاوی تفسیر عفاف در آیه 60 سوره نور»
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللهُ سَميعٌ عَليمٌ (نور 60)
سؤال اصلی بحث:
معنای تعبیر «
أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ» کدام گزینه است؟ 1️⃣ نظر مشهور: رعایت حجاب زنان سالخورده، بهتر از کنارگذاشتن آن است؛ 2️⃣ دیدگاه مختار: حجاب نداشتن آنان، بیعفتی نیست. 🎤 قسمت دوم: نقد سجاد دینپرستی صالح قابل توصیه برای فعالان فرهنگی و پژوهشگران تفسیری، فقهی، فرهنگی و اجتماعی 🗓 چهارشنبه 29 آذر ۱۴۰۲ کانال انباز در ایتا و تلگرام: @anbaz60
۲۹ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از اخلاق در حوزهی اجتماع
🔹 چرخیدن در حوالی بیدینی
✅ تاریخ پر است از فاجعههای آزاردهنده و خونینی که به یادآوردن آنها آدم را از انسان بودنش شرمسار میکند. شرمسارکنندهتر از خود آن فاجعهها، سکوت انسانهایی است که تماشاگر آنها بودند و بیخیال از کنارشان رد میشدند.
✅ تاریخ ادیان و اسلام نیز از این فاجعهها و سکوتها خالی نیست. برای ما که قرنها پس از رحلت پیامبر اکرم زندگی میکنیم، سکوت مردم آن روزگار در برابر شهادت حضرت زهرا، مظلومیت و شهادت امام علی، تنهایی امام حسن، و فاجعهی کربلا و شهادت امام حسین و اصحاب نازنینشان معمای بزرگی است که اسباب شماتت و نفرین آن مردم را به همراه دارد.
✅ سکوت آنان نتیجهی بیحسی اخلاقیشان بود. قطعا اگر ذهن مردم آن روزگار از حساسیت اخلاقی کافی برخوردار بود، در برابر این جنایتها سکوت نمیکردند و لعن و نفرین نسلهای بعدی را به جان نمیخریدند. وقتی ذهن یک جامعه به اندازهی کافی "حساسیت اخلاقی" نداشته باشد، درک راستی از ناراستی را از دست میدهد. از شنیدن دروغ اذیت نمیشود، از تحمل ظلم و حتی همکاری با ظالم ابایی ندارد، تبعیض را میبیند و نمیرنجد، فساد را میبیند و عادی میپندارد، و از کنار هر فاجعهای به سادگی رد میشود.
✅ امامان شیعه شهید از بین رفتن این حساسیت اخلاقی در جامعههای خود بودند. وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبهی فدکیه و یا سخنانی که در دیدار با زنان مهاجر و انصار داشتند، مسلمانان را سرزنش میکنند و میفرمایند که "چه زود آب از دماغ آن بز لاغر بیرون ریخت" (یعنی چه زود ایمان خود را از دست دادید) در حقیقت مخاطبان خود را به نداشتن و ازدست دادن این حس اخلاقی متهم میکنند.
✅ سخن گفتن از فضایل اهل بیت علیهمالسلام، و آگاهی از این فضیلتمندیها برای دستیابی به نجات و رستگاری کافی نیست. هیچ جامعهای با بیان و تاکید بر عظمت بزرگانش سعادتمند نمیشود. فضیلتها را باید زیست. شیعه بودن به معنای داشتن ذهنی است که در پرتو تعالیم پیامبر و اهلبیتش به اخلاق حساس شده است. شیعه را باید با معیار حساسیت اخلاقیاش تعریف کرد و شناخت. جامعهی شیعی جامعهای است که نسبت به ظلم، دروغ، تبعیض، و توهین به کرامت انسانی خویش حساس باشد. جامعهای که گرفتار بیحسی اخلاقی شده است، در حوالی بیدینی میچرخد.
مهراب صادقنیا
(چکیدهی سخنرانی در مجلس عزاداری فاطمیّه)
۱۴۰۲/۹/۲۸
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab
۳۰ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
من بهعنوان یک پدر، اگر حقوق فرزندانام را رعایت نکنم، نباید ناراحت باشم از اینکه آنها شأنِ پدری برایام قائل نیستند.
رابطهی یکطرفه، خیالات است.
از رابطهی عبد با خدا، تا رابطهی فرزند و پدر و رابطهی رئیس و مرئوس و رابطهی همسری و رابطهی رفاقت.
۳۰ آذر ۱۴۰۲
۳۰ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از محسن وافی | به شو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۰ آذر ۱۴۰۲
زان نور دیده، شد مژهٔ خونفشان تهی
از طایر مراد مباد آشیان تهی
رشک محبتم نگذارد نفس کشم
دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی
ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما
از کین ما مکن دل نامهربان تهی
خوشظاهرند زاهد بیمغز و جوزِ پوچ
بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی
ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر
داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی
نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت
ما را نشد ز ناله حزین استخوان تهی
#حزین_لاهیجی
۳۰ آذر ۱۴۰۲
۸ دی ۱۴۰۲
هدایت شده از پژوهشهای تاریخ اسلام
▪️ماجرای دستگیری و به شهادت رسیدن برخی از اعضای خاندان حکیم به دست رژیم بعث
به مناسبت 16 جمادی الآخر، روز اعلام خبر کشتار ده تن از علمای حوزۀ نجف
🔹در پی تحمیل جنگ به ایران، صدام بسیاری از جوانان شیعه را بالاجبار به جبهه فرستاد تا بیشترین شمار تلفات را به شیعیان تحمیل کند. صدام تلاش کرد تا فتوایی مبنی بر حرمت سرپیچی از دستورات فرماندهان ارتش و این که این قبیل فراریان، محارب با خدا و شریعت هستند از علما اخذ کند. به همین خاطر علمای بزرگ و مراجع تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند. لذا مقامات حکومتی مقدمات برگزاری کنفرانسی را در بغداد فراهم کردند و افراد مختلفی را به نجف اعزام داشتند تا با علما صحبت کرده و آنها را راضی به حضور در این کنفرانس کنند.
🔹در این زمان پیغامهایی نیز برای خاندان محترم حکیم فرستاده شد تا در کنفرانس شرکت کنند. رئیس سازمان امنیت نجف به آیت الله سید محمدرضا حکیم اعلام کرد که در صورت عدم حضور در این کنفرانس، خاندان حکیم دشمن حکومت شناخته خواهند شد و هیچ عذری برای نپذیرفتن این خواسته نیست.
🔹وقتی از خاندان حکیم با تهدید خواسته شد در کنفرانس شرکت کنند، آنها میدانستند تبعات عدم پذیرش این خواسته چیست. لذا جلسه مهمی برپا کردند. ریاست خاندان در این مقطع با آیتالله سید یوسف حکیم است. در آن جلسه تصمیم نهایی خاندان حکیم این شد که: «ما تحت هیچ شرایطی در این کنفرانس شرکت نمیکنیم.» پیرو این تصمیم بود که در تاریخ 26 رجب 1403 قمری (برابر با 10 می 1983 میلادی و 19 اردیبهشت 1362 شمسی) بیش از هفتاد تن از خاندان حکیم از پیر و جوان شبانه بازداشت شدند.
🔹مأموریت از ساعت 11 شب با بازداشت بزرگ خاندان حکیم یعنی آیتالله سید یوسف حکیم شروع شد. بعد از آن به سراغ آسید محمدعلی حکیم (پدر سید محمدسعید حکیم که اخیراً رحلت کرد) رفتند و بعد از آن به سراغ آیتالله شهید سید عبدالصاحب حکیم رفتند. هر تیمی زیر نظر یک افسر وارد بیوت علما میشد. آنها وحشیانه درها را میشکستند و عدهای هم از بالای پشتبام و روی دیوار به دورن خانه می ریختند تا ترس و وحشت بیشتری را ایجاد کنند.
🔹درباره اعدامها باید گفت ابتدا شش نفر از خاندان حکیم را تیرباران کردند و به شهادت رساندند. فاصله بین دستگیری و شهادت این شش نفر تقریباً ده روز است. حجت الاسلام سید محمدحسین حکیم به همراه دو نفر از برادرانش یعنی سید عبدالصاحب و سید علاءالدین و سه نفر از نوه های سید حکیم در 7 شعبان 1403 برابر با 30 اردیبهشت 1362 تیرباران شدند.
🔹در نوبت دوم هم ده نفر را اعدام کردند. گروه ده نفری که از خاندان حکیم اعدام شدند عبارت بودند از: عبدالهادی محسن و دو فرزندش به نامهای حسن و حسین، عبدالمجید محمود که مجتهد بود، محمدعلی محمدجواد، عبدالصاحب محمدحسین، محمد محمدحسین، محمدرضا محمدحسین، ضیاءالدین کمالالدین و بهاءالدین کمال الدین. این دو نفر آخر نوههای آسید یوسف حکیم (بزرگ خاندان) هستند که همه تیرباران شدند. سه پسر آقای محمدحسین حکیم جلوی چشم پدر تیرباران شدند. در حالی که در این مقطع زمانی آسیدمحمدحسین حدود هفتاد سال سن داشت. جمعا شش نفر از فرزندان مرجع راحل – سید محسن حکیم – به شهادت رسیدند که در تاریخ نهاد مرجعیت شیعه بی سابقه است.
🔻برگرفته از:
مصاحبۀ مرکز اسناد انقلاب با دکتر دکتر صفاءالدین تبرائیان
🔗در این باره بخوانید: پیام امام خمینی درباره جنایت رژیم بعث در کشتار اعضای خاندان حکیم در 16 جمادی الآخر 1405 پس از اعلام خبر شهادت آنها
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
۹ دی ۱۴۰۲
میلاد حضرت فاطمه زهراء انسیه حوراء طاهره مطهره منصوره صدیقه مبارکه زکیه راضیه مرضیه محدثه حانیه حنانه، بر همه سالکان راه صدق و عدل، پرخیروبرکت باد!
https://eitaa.com/chsiqs/844
https://eitaa.com/chsiqs/845
۱۲ دی
{ وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن یُقۡتَلُ فِی سَبِیلِ ٱللهِ أَمۡوَ ٰتُۢۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءࣱ وَلَـٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ (۱۵۴) وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ (۱۵۵) ٱلَّذِینَ إِذَاۤ أَصَـٰبَتۡهُم مُّصِیبَةࣱ قَالُوۤا۟ إِنَّا لِلهِ وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰجِعُونَ (۱۵۶) أُو۟لَـٰۤىِٕكَ عَلَیۡهِمۡ صَلَوَ ٰتࣱ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةࣱۖ وَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ (۱۵۷) }
[سورة البقرة: ۱۵۴-۱۵۷]
#کرمان
#ایران_تسلیت
🖤
۱۳ دی
۱۵ دی
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ امروز توفیقی شد که در کتاب لوامع صاحب قرانی عبارتی از مرحوم ملا محمد تقی مجلسی(ره) دیدم که انتشار آن خالی از لطف نیست. ایشان فرمودهاند:
«و اگر {شهادت ثالثه} نگويند بهتر است مگر از روى تقيه. چون در اكثر بلاد شايع است و بسيار شنيدهايم كه جمعى ترك كردهاند و متهم به تسنّن شدهاند.
تا آن كه در وقتى كه خدمت استاد مولانا عبداللَّه (طاب ثراه) درس قواعد مىخوانديم. در مبحث اذان سخنان صدوق را ذكر فرمودند. بنده عرض نمودم كه شما چرا در اذان و اقامه «اشهد انّ عليّا ولىّ اللَّه» را دو مرتبه مىگوييد؟ فرمودند كه تيمّنا و تبرّكا مىگوييم و بحثها شد تا آن كه فرمودند كه ديگر نگوييم. چند روز ترك كردند. خودم از جمعى شنيدم كه فلانى سنّى است! باز عرض نمودم كه ظاهر شد كه واجبست گفتن آن تقيةً. فرمودند كه در اول نيز همين منظور من بود، نخواستم كه به لفظ تقيه بگويم، مجملاً ديگر مىگفتند در مدّت حيات»
📚 لوامع صاحبقرانی ج3 ص567
🔸 جالب است که گاهی یک فقیهِ شیعه مجبور میشود حتی از شیعیان نیز تقیه نماید! کاری با مسأله شهادت ثالثه ندارم (و قطعا شکی در ولایت مولیالموحدین نیست و خودم همواره ملتزم به آن بودهام) اما گاهی برخی سخنرانها مطالبی را در جامعه ترویج میکنند که حتی فقهای عظیمالشأن هم باید در برداشت خود از دین تقیه نمایند تا مبادا عوامالناس آنها را تکفیر و تفسیق نمایند. رحمت خداوند بر تمامِ فقها و آن فقیه عالیقدری که: «عاش مظلوماً و مات مظلوماً»
به قول حافظ شیرازی:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
درود خداوند به ارواح طیّبه فقها و شهدا و خادمین مکتب تشیّع.
✍ رضا حسینی
@Nardebane_feghahat
۱۶ دی
هدایت شده از روش مقالهنویسی و پایاننامه؛ اسلامپور
۱۷ دی
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
مردن هوس است بی تو ما را
این عمر بس است بی تو ما را1️⃣
جولانگه ما اگر جهانی است
همچون قفس است بی تو ما را
جاری ز غم فراقت از چشم
رود ارس است بی تو ما را
شادی و خوشی نشاط و عشرت
کی دسترس است بی تو ما را
دیگر شده تلخ زندگانی
گر یک نفس است بی تو ما را
گل باشد اگر جهان سراسر
چون خار و خس است بی تو ما را
دور از تو دل "علی" است پرخون
زیرا نه کس است بی تو ما را
سرودۀ آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی (رضوان الله علیه)
——
1️⃣ مطلع غزل اثر طبع سلطانی مازندرانی است که از شعرای دوره قاجاریه بوده است.
۲۲ دی
خون میرود به صفحه که املا کنم تو را
نامت بزرگ گشت نشد جا کنم تو را
یاغی نیاَم ترحمی ای پادشاه حُسن
گردن کشیدهام که تماشا کنم تو را
آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب
یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را
در راه کعبه خرج سفر در خطر فتاد
دل میرود ز دست که پیدا کنم تو را
خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش
تا زیر تیغ، سجدهی اعلی کنم تو را
کنجی برای خلوت شبهای من بده
تا گریهای به وسعت صحرا کنم تو را
بر مردگان کوی تو باید دخیل بست
یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را
بندم بزن که چینی عمرم شکسته است
جامم بده که ساقی دلها کنم تو را
از روزگار خیر ندیدم بدون تو
خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را
سنگینی غمت به تغافل مرا فکند
لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را
شاعر: محمد سهرابی
http://safaeinejad.ir/1386/04/31/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B4%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%85-%D8%AA%D9%88-%D8%B1%D8%A7
۲۲ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناظره و مغالطه
🔹 رهدار:
امام خمینی معتقد است که پیامبر به او این مأموریت را داده است که امام و رهبر جامعه بشود؛ به شما چه کسی مأموریت داده که ملت و طلبهها را آگاه کنید؟!
🔸 اکبرنژاد:
وظیفه ذاتی من اقتضا میکند که فهمم از دین را به مردم منتقل کنم. آیا وظیفه فقها غیر از است که مردم را هدایت کنند؟!
https://eitaa.com/akbarnejad_ir/12388
——
دو نکتۀ دیگر:
1. پاسخ نقضی به آقای رهدار: همان کسی که به شما مأموریت داده که به این مناظره بیایید و به زعم خودتان آقای اکبرنژاد را آگاه کنید، به او هم مأموریت داده که به زعم خودش مردم را از یافتههای علمی خودش آگاه کند.
2. اساسا مناقشۀ آقای اکبرنژاد (فارغ از صحت و سقمش) این است که آیا واقعا (و فارغ از اعتقاد شخص امام راحل) پیامبر به او مأموریتی برای اصلاح کشور یا جهان داده یا نه. پس تکرار این مدعا در مقام نقد اکبرنژاد، مغالطۀ مصادره به مطلوب است که ضرب المثل معروفش در این شعر بیان شده:
دانی کف دست از چه بی مو است؟
زیرا کف دست مو ندارد!!!
🙃
——
❗️ بداهتا این پست صرفا نظر بنده درباره همین قطعه از مناظره است، نه کل مدعیات طرفین.
#منطق
#مغالطه
#تفکر
https://eitaa.com/anbaz60/1421
۲۴ دی
انباز
مناظره و مغالطه 🔹 رهدار: امام خمینی معتقد است که پیامبر به او این مأموریت را داده است که امام و رهب
اما بعد
دو نکته دیگر:
1. وقتی کسی میگوید «مگه تو خودتو جمع کردی؟» و «مگه شما صالح شدهاید؟» و «هنوز خودتونو اصلاح نکردهاید»، شاید منصفانهترین و مؤثرترین جواب این باشد:
«لطفا اشکالات مرا بگویید تا مشخص شود کدام اشکال من مانع از چنین ورودی است».
برای این جواب از طرفی نه نیازی به این است که متقابلا تذکر اخلاقی به طرف بدهیم و نه به این که ادعای علم کنیم (هرچند چنین ادعائی به خودی خود اشکالی ندارد، اما امکان سوء استفاده از آن وجود دارد)،
از طرفی هم میدان نقد و پاسخ منطقیتر نسبت به خودمان را باز گذاشته، امکان انصاف خود و طرف مقابل را تقویت میکنیم.
2. تنش در اثر محتوای باور به توحید، امری است که ادعای خود امام راحل نیز بوده است. تفاوت آقای اکبرنژاد با امام راحل، در قرائتی است که از اسلام و توحید دارند:
قرائت امام و رهبری از اسلام، مستلزم ایجاد تنش در آن سطح و با آن طرفها و حکومتها و افراد و افکار بوده و هست (البته بر فرض پذیرش ادعای تنشزایی استراتژی ج.ا)،
آقای اکبرنژاد هم قرائتی از اسلام دارد که مستلزم ایجاد تنش با حکومت جمهوری اسلامی و مدافعانش است.
همانطور که قرائت هر کدام، آنها را به بخشی از دولتها و بدنۀ مردمی در دنیا نزدیک کرده و میکند.
البته واضح است که سطح تنشها متفاوت است، اما لازمۀ این سخن آن نیست که بگوییم کف دین، قرائت آقای اکبرنژاد است یا قرائت هر کدام از دو رهبر انقلاب.1️⃣
اگر گفتگو در این سطح بماند، عملا بنبست معرفتی پیش خواهد آمد و راه برونرفت از چنین بنبستهایی این است که هر دو طرف با استناد به منابع دینی (عقل و قرآن و سنت) از دیدگاه خود دفاع کنند و دیدگاه طرف مقابل را به نقد بکشند.
در هر حال برگزاری چنین گفتگوها و مناظراتی برای بهبود هرچه بیشتر تلقی ما از حکمرانی مطلوب امیدبخش است، به لطف خدا، حتی اگر هیچ کمکی به بهبود اوضاع کشور نکند.
____
1️⃣ باید به این مسئله با رویکرد فلسفهدینی نگریست، نه کلامی. یعنی فارغ از اینکه «دین» یا «پاسخ دین به این مسئله» حق است یا نه، باید ارزیابی مستقلی از منابع معرفت دینی داشته باشیم تا ببینیم واقعا کدام قرائت، کف دین و دینداری است.
#منطق
#تفکر
#معرفت_دینی
https://eitaa.com/anbaz60/1422
۲۴ دی
انباز
🔹قصاص: اشارتها و رهیافتها مدتی است گزارش ستیزها و برخوردهای منجر به قتل، زود به زود به گوش میرسد
🔹قصاص: اشارتها و رهیافتها
مدتی است گزارش ستیزها و برخوردهای منجر به قتل، زود به زود به گوش میرسد.
علتش هرچه باشد، پیامدهایش مهمتر است:
در یک طرف، خانوادهای داغدار عزیزی از دست رفته است.
از طرف دیگر، خانوادهای نگران از دست دادن عضوی است که باید «قصاص» شود و گاه این عضو، نانآور خانواده یا نوجوانی تازهبالغ است!
غمانگیزتر آن که در بسیاری از موارد، این دو خانواده با هم فامیل و آشنا هستند.
قصاص چیست؟ چرا قرآن کریم این تعبیر را به کار برده است؟ شیوه بیان این حکم در قرآن چگونه است؟ آیا این شیوه بیان، به ما راهی نشان میدهد تا هم از برخی پیامدهای ناگوار این پدیده بکاهیم و هم با سخن قرآن مخالفت نکنیم؟
آیه قصاص در قرآن، چنین است:
وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يا أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون: ای خردمندان! برای شما در قصاص، زندگانیای است؛ شاید تقوا پیشه کنید. (بقره:179)
پیش از پرداختن به اشارات این آیه، باید اشاره کرد که قرآن، راهنمایی برای همه نسلها است؛ اما در عین حال، در لایههای خود یک سیر تکاملی دارد و به گونهای سخن گفته است که بتوان به تناسب هر روزگار و اوضاع و احوال، آن لایه از پیام را فهمید و اجرا کرد که با همان وضعیت تناسب داشته باشد. مثلا در همین آیه، چند اشارت گنجانده شده است:
1. مخاطب، خردمندان هستند. از این جا، میتوان فهمید که موضوع پیام، دارای جنبههای عقلانی است و باید با خردمندی و دور از عاطفه و هیجان، با آن برخورد کرد. پس هم در فهم و هم در اجرای آن، باید تابع عقل بود.
2. تعبیر «قصاص» به کار رفته است، نه انتقام و نه جبران و نه واژههای مشابه. قصاص یعنی پی گرفتن و دنبال کردن. قصه نیز با همین واژه همخانواده است. قصاص یعنی امور مربوط به آن اتفاق از جنبههای گوناگون پیگیری شود و به پیامدهایی که پس از این تصمیم به بار میآید، توجه گردد.
3. مقصود و هدف و حکمت این کار، زندگانی و حیات است، نه سلب حیات.
4. آن چه درنهایت امید میرود، تقوا است، یعنی خودنگاهداری و پرهیز از هر چیز که با آن هدف و حکمت ناسازگار باشد.
یک لحظه فکر کنیم که قرآن میتوانست بدون این چهار اشارت، حکم کند که برای جبران قتل یک فرد، شخص قاتل را بکشند یا با رضایت خانواده مقتول، از او دیه بگیرند. اما چرا با خردمندان سخن میگوید و واژه «پیگیری» را به کار میبرد و هدف از این کار را زندگانی میداند و در نهایت، ما را به امیدِ تقوا پیش میبرَد؟
برای فهم این چهار اشارت، باید به آن نکته که نخست گفته شد، بازگردیم. قرآن برای یک جامعه بدوی قبیلهگرای تعصبمحور یعنی عصر نزول قرآن، یک لایه از پیام دارد و برای جوامع پیشرفته متمدن خردگرا، یک لایهی دیگر. از خلال اشارتهای این آیه میتوان فهمید که قرآن به انسانهای روزگاران بعد از نزول قرآن، به تناسب پیشرفت تمدنی و فرهنگی، هشدار میدهد:
«تقوا در این است که خردمندانه، همه جوانب این ماجرا را پیگیری و بررسی کنید و تصمیمی عاقلانه، نه صرفا عاطفی، بگیرید تا برای شما مایه حیات و زندگانی شود.»
با این برداشت، البته حکم قصاص به جای خودش باقی است. اما در جامعه امروز که بسیاری از روابط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و ... با عصر نزول قرآن، آن هم در جزیرةالعرب، متفاوت است، آن حکم این است: همه پیامدها و جوانب ماجرا را پی بگیرید و فقط در حالی قاتل را بکشید که کشتن او برای جامعه شما با این مشخصات و اوضاع و احوال، مایه حیات گردد. یعنی اگر قاتل، فردی جانی است و در صورت زنده ماندن، همچنان تهدیدی برای حیات و امنیت جامعه خواهد بود، کارش را بسازید؛ اما وقتی فردی از روی عصبانیت یا جهل یا عوامل مشابه، اختیار از دست داده و یک عضو جامعه را از حیات محروم کرده، شما به این محرومیت دامن نزنید و جان او را نگیرید تا حیات جامعه حفظ گردد و تقوای فردی و جمعی رعایت شود. شرط عقل و خرد این است که یک خانواده دیگر را مانند خود داغدار نکنید. حتی در طلب دیه نیز به گونهای عمل کنید که بستگان قاتل بتوانند از پسِ پرداخت آن برآیند و به هزارویک مکافات که خودش با حیات ناسازگار است، نیفتند.
اگر این پیام نهفته در لایههای اشارات قرآنی ـ که پیشوای معصوم به آن «بَطن» گفته است ـ درک شود، اسلامیان و قرآنیان به رحمت و عطوفت و حکمت تنیده شده در این حکم پی میبرند و این اندازه اصرار بر انتقام و التیام روحی (!) به هر قیمت ممکن، از جامعه اسلامی دور میشود.
با احترام به عواطف همه خانوادههایی که درگیر این ماجرا میشوند، باید گفت: محروم کردن یک انسان دیگر از حیات، پیام قرآنی قصاص نیست، مگر در جایی که کشتن آن قاتل به سود حیات جامعه و کاری عقلانی و خردمندانه با توجه به پیگیری همه تبعات و پیامدهای آن باشد.
https://t.me/cheshmesharghi/101
https://t.me/anbaz60/671
۲۴ دی