هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۳۵
۸ آبان۱۴٠۲/سال سوم
از نظمیه ی کنت فورت اتریشی تا
امنیت مسجد محور محلات
ظاهرا تاسیس اولین اداره پلیس یا «نظمیه» ایران به شکل مدرن #متمرکز و به تقلید از غرب، به سال۱۲۵۸ شمسی باز می گردد(حدود ۱۴۴ سال پیش). مسئول تاسیس و مدیریت هم «کنت دومونت فورت» اتریشی بوده که به درخواست ناصرالدین شاه در سفر اتریش، به ایران می آید و کار را شروع می کند( تاریخ موسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۴٠).
به جد میتوان گفت که یکی از بنیادی ترین تفاوت های نوع هدایت جامعه در اسلام و مدرنیته در همین کلمه نهفته است: #مدیریت_متمرکز، که قرین جبر، کم دقتی و پر هزینه بودن است. اما اسلام عزیز که معتقد به #حکومت_مردم است(آیه۲۵حدید)، این هدف بنیادین را از طریق روشهای مدیریتی #غیرمتمرکز عملیاتی می کند.
فی المثل می توان تامین امنیت یک شهر را به ده مرکز نیروی انتظامی سپرد، یا آنرا به صد #مسجد، به عنوان قلب یک #محله واگذار کرد. در واقع نظام هدایتی پیشرفته اسلام، واحد ها را خُرد و کوچک می کند، آنگاه مدیریت آسانش را به #تمامی_مردم می دهد. تجربه بسیار بسیار گرانقدری که در تاسیس #کمیته های انقلاب اسلامی داشتیم، آنهم دقیقا یک روز بعد از پیروزی انقلاب!
تامین امنیت در قالب خُرد، محله ای و به محوریت مساجد، چند خاصیت بسیار مهم دارد:
۱. به دلیل کوچکی واحد مدیریت، دقت و سرعت کار بالا می رود ۲. اعضای هر محله، مسئول تامین امنیت خودشانند، به همین دلیل تعهد بسیار بالایی به کار دارند ۳. تامین امنیت بین اعضای محل پخش می شود، به همین دلیل نیاز به استخدام نیروی دائمی ندارید ۴. مدل تامین امنیت محله ای، بستر بسیار مناسبی است برای ضرب کردن شور و نشاط جوانان محل، در تامین امنیت خود، خانه و ناموسشان و هکذا دهها فایده دیگر.
در واقع تشکیل #کمیته به عنوان یکی از شعبه های #بسیج، یکی از بارزترین نمونه های مواجهه تمدنی امام ره، با ساختارهای متمرکز جبری سازمانی غیر مردمی غربی بود. مدلی که به هرکجا که صادر شد نجاتش داد: از بسیج مردمی سوریه، از #حشد_الشعبی عراق، از #انصارالله در یمن و... .
مدلی که رهبر انقلاب به حق در وصفش فرمودند:«هیچ نظیری در دنیا نداشت و کاملا و صد در صد متکی به اندیشه اسلامی بود». جالب تر اینکه در پاسخ به منشا بسیج می گویند:«امام این پدیده بی نظیر را، از دل کوچه پس کوچه های شهرها و از دل خانه های مردم به وجود آورد»(۹۸/۹/۶).
آن معمار فقید نیز در آخرین پیامشان برای تعیین نماینده در #کمیته و پس از حدود ده سال تجربه تامین امنیت به محوریت مساجد محله ها می گوید: این نهاد انقلابی، حافظ اسلام و انقلاب گردید، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و کشور را ذلیل کرد(۶۶/۵/۲۲).
آیا عجیب، مشکوک و غم انگیز نیست؟ مدلی که در کوران سخت ترین مصائب این کشور، انقلاب و اسلام را نجات داده بود، یک سال پس از رحلت حضرت امام منحل شد و مردم از فواید فراوانش محروم.
#مسجد_و_امنیت، یکی از ارکان نُه گانه خدمات مسجد طراز است که در دوره مسجد و اداره جامعه به آن پرداخته شده. ایضا لبیکی است به تاکید رهبر معظم انقلاب به استفاده مجدد از تجربه کمیته ها در دهه شصت(۹۸/۹/۶).
✍️قاسم یزدانی خراسانی
@besalamen_amenin
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
#روزنوشت
💢کاپوچینو یا کتاب
▪️ناسوت، لاهوت، ملکوت و ... اینها عوالم نیستند و منم نمیخوام حرفی از فلسفه و عرفان بزنم؛
▪️اهل قم حتما مجتمع ناشران رو میشناسن و شاید به اونجا رفت و آمد هم داشته باشن
▪️وقتی برای خرید کتاب میری داخل بعضی طبقات یه کافه هم گذاشتن که خستگی خرید کتاب رو با یه نوشیدنی از تنت بیرون کنی
▪️البته خستگی قیمت کتاب رو وگرنه خرید کتاب که جز لذت چیزی نداره
▪️کتاب رو خریده بودیم و نشستیم چیزی بخوریم
▪️اسم کتاب حکمت الاشراق بود و از اسمش مشخصه که موضوع کتاب چیه
▪️اما منوی کافه توجه برانگیز بود
▪️عناوینی همچون: انسان کامل، عقل سرخ و حتی شازده کوچولو و بینوایان هم به چشم میخورد
▪️به نظر میرسید که سهامداران کلان این کافه باید شیخ اشراق، ملاصدرا و ابن عربی باشن و چندتا سهامدار خردهپا مثل ویکتورهگو، اگزوپری و ...
▪️جالبه که هزینه یک جلد کتاب با هزینه یک دورهمی ساده به صرف کاپوچینو تقریبا هم اندازه میشد با این تفاوت که لذت کاپوچینو در حد 5 دقیقه و لذت کتاب بیشتر از 50 ساله
▪️اما به نظرتون انتخاب عموم مردم کدوم گزینهست: کاپوچینو یا کتاب؟
✍️مصطفی گودرزی (ماهئیل)
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@toolid_mohtava
نوشته:
به جای فیلتر مجازی دشمن، سواد رسانهای مردم رو بالا ببرید.
به ایشون بگید:
اولین اصل در سواد رسانهای همین است که باید جلوی نفوذ رسانهای دشمن که تمام هویت شما را نشانه گرفته است را گرفت. باید راه نفوذش را بست.
بعد اینطور براش توضیح بدید:
اگر عقل شما میپذیرد که تمام مرزهای جغرافیایی را یله و رها بگذاریم که هرکس و ناکسی بیاید و هر غلطی میتواند بکند، اما در عوض ما به دست هر ایرانی پیشرفتهترین سلاح و بهترین آموزشها را بدهیم، عقل ما هم خواهد پذیرفت که مجازی را رها کنیم و به مردم صرفاً «سواد» بیاموزیم.
✍ @fakhrian_ir
#⃣ #از_تبیین_تا_قیام
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
📚 فراخوان یادداشت نویسی
🔗 ارتباط با ما : @mohammad4731
🗓 با پرداخت حق الزحمه مطلوب
🖍 اطلاعات بیشتر در پوستر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✏ پارسال، پنجشنبه
نماز مغرب و عشا تمام شده بود. در حیاط مدرسه علمیه معصومیه، قدم میزدم و اخبار را دنبال میکردم تا ببینم کدام شهر درگیر اغتشاش شده و آسیبها چقدر بودند؟
علامت باتری بالای صفحهی موبایلم، قرمز شده بود.
۳_۲_۱ درصد و تمام...
تلفنم خاموش شد و من درحالیکه برای شرکت در ادامهی جلسات حل مسأله وارد آمفی تئاتر معصومیه میشدم، ذهنم را درگیر اخبار شرارتهای بیغیرتان میدیدم.
حدود ۱۲ ساعت از صبح تا شب، کلاس پشت کلاس، بی وقفه، در معصومیه مشغول بودیم. دیگر برای کلاس شب حوصلهای باقی نمانده بود.
استادی که روی سن رفته بود تا مارا با چگونگی حل مسائل آشنا کند، بدون توجه به اخبار اغتشاشات، با خونسردی تمام از بوم حل مسئلهاش رونمایی میکرد تا از آن استفاده کنیم.
نه تلفنی در اختیار داشتم و نه حوصلهای برایم باقی مانده بود!
لحظه شماری میکردم تا کلاس تمام شود. بعد از روزی پر از مشغله با دوستانم به حرم رفتیم. آنجا توانستم گوشی خود را شارژ کنم.
بعد از کمی وقفه، اخبار را چک کردم...
درگیری در جادهی کرج_قزوین
جوانی به نام سید روح الله عجمیان به علت صدمات وارده توسط اغتشاشگران به شهادت رسیده است.
فیلم حادثه در تمامی کانالها منتشر شده بود.
چه کربلایی رخ داده! چه جسارتی. است بر حضرت انسان...؟ و سوالی که در ذهنم نقش بسته بود: چرا عریان...؟
حالم آنقدر بد بود که میخواستم بر سر هر جوانی از هم تیپهای قاتلان عجمیان، فریاد بزنم.
از حرم که خارج شدیم، ارم و صفاییه را برانداز میکردم تا انتقام روح الله را بگیرم ولی دهانم قفل شده بود...
آهای خانم! اینجا قم هست...
حجابت را درست کن!
حیف! این صرفا دغدغهی دلی من بود که در ذهنم خطور میکرد...
نه بی حجابی در خیابان قدم میزد و نه من مثل روح الله، آنقدر شجاعت داشتم تا از ناموس دین، دفاع کنم!
بر سر مزار شهید مطهری بودم که همهی احساس نفرتم از دشمنان دین ، در خانهی دلم لانه کرده بودند و خیالات پراکندهام را، به فیلمنامهای در ذهنم بدل ساختند.
صدای دو جوان با تیپهای امروزی که مشغول گفتوگو با طلبهای جوان و خنده رو بودند، چشمانم را از روی قبر حضرت معلم، برداشت. فاتحهرا خوانده نخوانده رها کردم و در دلم از استاد مطهری، کمک خواستم تا قفل زبانم را بشکند...! واحلل عقدة من لساني
برای منی که داعیهی دفاع از حق داشتم، ذلت بار بود که روحالله را تنها بگذارم.
میدان نبرد من با جاهلیت مدرن، مسجد بالاسر حرم بود. دو جوان را به پیکار فراخواندم. بعد از سلام و احوالی سرد، از خود برای من میگفتند: خیلی اهل روضه هستیم ولی نماز نمیخوانیم. از دشمن و شاه هم بیزاریم ولی چرا نمیزارید که خواهرامون راحت باشن؟ بابا کی کاری بهشون داره؟ خودم اگر ببینم یکی چپ چپ نگاهشون میکنه، پدرشو در میارم!
تناقض جملهی جوانِ به قول خودش اهل روضه، جنگ ترکیبی را برای من ملموس کرد.
برای او تعریف غیرت را خواستم. از او دربارهی حکم خدا پرسیدم. از آمریکا گفتم و از نقشههایی که بنا بود
بین حسین(ع) و یزید(علیه اللعنة)، آشتی برقرار کنند!
همزمان که سخن میگفتم و سخن میشنیدم، به یاد تن برهنهای که عصر پنجشنبه بر روی زمین گرم جاده، افتاده بود، بغض کردم.
تصویر مقتلِ آن روز، جلوی چشمانم آمد و من به جوانی که درحال توجیهات غیر منطقی اندیشههایش بود ، خیره شدم.
جوان کمی مِنّ و مِن میکرد. معلوم بود به باورهایش، اعتقادی ندارد. روضهای که برایش گریه کرده، زیر عَلَمی بناشده بود که ابن زیاد هم پای منبرش مینشست!
جدایی دین از سیاست، از صد فحش ناموس برای من بدتر بود. اجازهی ادامه دادن به صحبتهای جوان را ندادم و از او تعریف سیاست را خواستم. کمی مکث کرد. چشمانش را به اطراف میچرخاند تا فرصتی به خودش بدهد و اندیشههایش را بازخوانی کند. فهمید که از بین حیوانات، مسخ طوطی شده است و چون او
هرچه را که دیگران دیکته کردهاند، نوشخوار میکند.
تفاوت سیاست علوی و اموی، ذهن جوال جوان را، به جریان انداخت. اینبار خودش تحلیل میکرد و این دفعه، خودش بود که باور میکرد!
سخنانم در صحن مسجد اعظم با جوان، آن هم بعد از یک ساعت به پایان رسید.
نمیدانم اکنون آن جوان تهرانی با زنجیر طلایی رنگش، در کجا زندگی میکند ولی من تبیین کردم آنچه را که سلاطینِ آزادی بیان بر شنیدنش، فتوا به حرمت داده بودند.
راه روحالله و سربازان سید روح الله، با تبیین حق به مقصدش، نزدیکتر خواهد شد!
یاعلی
✒علی عسگری
#شهید_عجمیان
#روایت
#اعراف
@araf11
هدایت شده از افرا (اقتصاد فردای روشن ایران)
رابطه تفکیک جنسیت دانشگاه و پیشرفت علمی
به نقل از معاون دانشجویی وزارت علوم، دانشگاه قم و دانشگاه فرهنگیان که سیاست تفکیک جنسیت را اعمال میکنند، پایینترین سطح آسیب اجتماعی دانشجویان کشور را دارا هستند.
همچنین طی اجرای ۲ساله تفکیک جنسیت در دانشگاه علامه، به نقل از ریاست این دانشگاه، افزایش قابل توجه معدل دانشگاه، کاهش چشمگیر پرونده های انضباطی، افزایش قبولی های ارشد و دکتری و کاهش 50 درصدی مشروطیها را در پی داشته است.
این آمارها نشاندهنده موفقیت پیادهسازی الگوهای دینی و عقلانی نسبت به رویه عمومی موجود است و اگر دانشگاه را محلی برای پیشرفت و سعادت و رشد افراد و تقویت جریان علمی کشور میخواهیم؛
باید دست از الگوهای منسوخ، شکستخورده و آسیبزا دست بکشیم.
✍سیدامیرحسین حسینی
✅به افرا بپیوندید:
@afra_eco
هدایت شده از کافه فکر | دانیال بصیر🇵🇸
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیژن عبدالکریمی:
نگرش مردم ما تودهای و عوامانه است و گاهی مردم هزیان میگویند.
******
کافی بود یک نفر از جبهه انقلاب، این تعابیر را درباره مردم به کار میبرد، آنوقت برای اعلام برائت، حتی خود انقلابیها صف میکشیدند!
جالب است صراحت و غلظت این دست افراد میشود بیان واقعیت اجتماعی، ولی شفافیت و حساسیت ما میشود تندروی و فاشیسم!
اگر ما بگوییم مردم «تودهای» و «عوام» و «هذیانگو» هستند، به قطعات مساوی تقسیم خواهیم شد...
فرض کنید در آنتن زنده تلویزیون یکی از اساتید و پژوهشگران انقلابی، تعبیر هذیانگویی را درباره مردم به کار میبرد:
اول انتخاب و شرق و جماران و اعتماد موضعگیری میکردند وا اسلاما که....، بعد صبح نو و جریان نئو قالیبافیسم، و بعد خبرگزاریهای خودی، سیل ملامتها را نصیب این استاد و یا پژوهشگر میکردند:
فاشیست
تندرو
پایداریچی
ضدمردم
انحصارگرا
خالصساز
تنگنظر
افراطی
و ....
بعد هم تا چند ماه بایکوت قسمتش میشد!
نمیدانم اگر بگویم جبهه فکری انقلاب، بیچاره است به شما برمیخورد و ناراحتی ایجاد میشود یا نه.... ولی از عمق دل متأسفیم.
#روشنفکری
#عبدالکریمی
@cafe_fekr
شما چرا به خودت گرفتی رزمنده!؟
ضمنا نفرمودید این قرار را کیبه شما یاد داده اما یاد نداده که بهجای مستکبران نجنگی و درست وسط میدان جنگ حق و باطل به تضعیف جبهه مقاومت نپردازی.
کمی از امریکا درس بگیر و درست وسط جنگ پشت همپیمان خودت را خالی نکن.
فعلا که لازم نشده ما به جای شجاعان غزه بجنگیم اما این را بدان که مستضعفان هم باید برای هم و هم اگر لازمشد به جای هم بجنگند.
کمی قرآن بخوان جناب دیپلمات!👇
«وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا»
(آیه 75 سوره نساء 76)
چرا در راه خدا جهاد نمیکنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم میگویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست.
🖋محمدرضا باقرزاده
https://eitaa.com/MohamadRezaBagherzadeh
هدایت شده از مجله خردورزی
▪️سازندگی، آغاز مخالفت با قانون اساسی
🔻الگوی اقتصادِ فاسد از دولت آقای هاشمی آغاز شد
➖ دکتر ابراهیم رزاقی، دانشیار بازنشسته دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگو با خردورزی:
▫️بر اساس قانون اساسی، حکومت اسلامی خود را مسئول میداند که هیچ گرسنهای در دنیا نباشد. این امر جدیدی است و اصلاً وجود نداشته است. حتی در صدر اسلام هم تحقق پیدا نکرد؛ زیرا امویان و بنیالعباس آن را منحرف کردند. آنچه قانون اساسی میگوید، بسیار غنی و در حد جهانی است.
▫️اما آقای هاشمی رفسنجانی عملاً این را کنار گذاشت و سرمایهداری را پیاده کرد. سرمایهداری یعنی بازار آزاد که منجر به انحصار میشود و به سرمایهداری عدۀ معدودی منجر میشود.
▫️در مورد ریشههای فساد اقتصادی باید گفت که اکنون نیرویی در اقتصاد پدیدآمده که سرمایهداری را پیاده کرده است. این نیرو با استفاده از وسائل فسادآور، در ابتدا ثروتمند شدند.
▫️آنها بعد از ثروتمند شدن، با رشوهدادن و ازبینبردن حیثیت کسانی که مقاومت میکنند، مانع مجازات افراد فاسد و اصلاح وضع موجود شدند. این اقدامات، عامل اصلی فساد اقتصادی شد.
➕ جهت خرید شماره سوم خردورزی با مبلغ 140 هزار تومان و ارسال رایگان، به ادمین پیام دهید:
@ErfanKhalilifar
📎 خلاصه مصاحبه در سایت خردورزی
📍مجله خردورزی:
@kheradvarzi_com
هدایت شده از فکرت
مرحوم فیرحی اندیشه میرزای نائینی را تحریف کرده است
♦️محمد متقیان تبریزی، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی: بیانی که مرحوم آقای فیرحی در سخنرانیهای خود مطرح کرده و مکررا در شرح وی هست، تلقی درستی از اندیشه میرزای نائینی نیست و متاسفانه تحریف اندیشه نائینی هم در آن صورت گرفته است، زیرا نائینی با شواهد متعدد و با صراحت ولایت عامه فقها را اثبات کرده است.
♦️اولین بحث درباره اندیشه سیاسی ایشان این است که وی چه مبنا و فکری درباره برقراری حکومت اسلامی در عصر غیبت کبری دارد؟ دو تقریر از دروس مکاسب وی مهمترین منابعی است که میتوان به آنها رجوع کرد.
♦️از منظر فیرحی، اگر میرزای نائینی به سمت قانون اساسی و مجلس رفته است، به این دلیل است که برای فقیه، سِمَت ولایت عامه قائل نیست. این شرح به نظر بنده خیلی عجیب است، زیرا تعارض بین دو تقریر از میرزا را به مخالفت میرزا تلقی کرده است. لذا از نظر بنده، فیرحی اندیشه میرزای نائینی را تحریف کرده است و گفته میرزای نائینی چون تمایل به ولایت فقیه ندارد قانون اساسی را مطرح میکند. آقای ورعی هم که دیدگاه فیرحی را دارد در جلسه نقدی وقتی با این نوع اشکالات مواجه شد گفت که من احساسم این است؛ یعنی ما جواب منطقی از ایشان نشنیدیم. اگر تقریر خوانساری از میرزای نائینی را با دقت تأمل کنیم خواهیم دید که او ضمن پذیرش اصل ولایت عامه برای فقیه، در برخی مصادیق مشکوک مانند گرفتن زکات و اقامه نماز جمعه تردید دارد.
♦️مرحوم فیرحی کتاب تنبیهالامه میرزای نائینی را شرح داده و آقای ورعی آن را تصحیح کرده و عجیب است که وی توانسته براساس محتوای این کتاب به جمعبندی برسد و نظر عجیبی را به میرزا نسبت دهد. در صفحه ۴۹ این شرح درباره مشروعیت نظارت هیئت منتخبه مبعوثان بنابر اصول اهل سنت بحث کرده و گفته است: «مشروعیت این هیئت بنابر اصول اهل سنت مانند حل و عقد و امت به نفس انتخاب ملت، محقق خواهد شد و متوقف بر امر دیگری نیست ولی بنابر اصول طائفه امامیه که این امور نوعیه را از وظایف نواب عام میدانیم ...»؛ آیا عبارت از این صریحتر؟ یعنی میرزا نه تنها نظر خودش را با صراحت بیان کرده، بلکه آن را به طایفه امامیه هم نسبت داده است.
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
حد پوشش را چه کسی باید تعیین کند؟
شبههای که در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته است؛ بحث اختیار در باب پوشش و حجاب است. این شبهه از آن جهت مطرح میشود که افراد تصور میکنند حجاب حصاری است که خانواده اعم از پدر، برادر، همسر، پسر و یا حتی حکومت برای زن ایجاد کرده است. لذا آن را نشانهی محدودیت و ضعف زن میشمارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی در کتاب زن در آينه جلال و جمال می فرمایند: "در بینش قرآن کریم، حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید از حق خود صرف نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند. بلکه حجاب زن، حق الهی است.
ایشان میفرمایند: قرآن کریم میگوید هر گروهی اگر راضی هم باشند شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید. معلوم میشود عصمت زن حق الله است و به هیچکس ارتباط ندارد. قهرا همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصا خود زن، امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است. یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن. ایشان همچنین در تفسیر آیه ۵۹ سوره احزاب میفرمایند: "زنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند."
از سوی دیگر از آن جهت که نقض حجاب، موجب به گناه افتادن دیگران میگردد و همچنین گوهر عفت زن تنها باید برای همسرش حفظ شود، حق الناس است. بنابراین یک زن برای رسیدن به کمال باید اندیشهاش قرآنی باشد و همانطور که قرآن بین کمال و حجاب جمع مینماید زنان نیز چنان نمایند.
حال این سؤال به ذهن متبادر میشود که اگر زنی حاضر نشد حق الهی را رعایت کند و خانواده او هم به این کار او رضایت داشتند یا مجبور به رضایت شدند؛ آیا حکومت میتواند برای او حدودی تعیین کند؟ از آنجا که دولت اسلامی علاوهبر وظایفی که در باب نظم و امنیت یا تأمين نان و مسکن و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعیِ شهروندان دارد، باید به وظیفه رشد و تعالی معنوی و اخلاقی شهروندان و تحقق احکام اسلامی مبادرت ورزد. در واقع حکومت وسیلهای است برای به کمال رساندن افراد چه از جهت بعد مادی و چه از نظر بعد معنوی. او مانند دولتهای لیبرال تنها وظیفهاش تأمين نیاز مادی جامعه نیست و از همین جاست که قوانینی باید وضع و اجرا گردد تا همه مصالح اعم از فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی تأمین گردد.
بسیاری اذعان دارند که چرا حکومت به جای پرداختن به امور اقتصادی، به امر کم اهمیتتری مانند حجاب میپردازد؟ در پاسخ باید گفت؛ آیا اگر حکومتی در ابعاد گوناگون وظایفی داشته باشد میتوانیم او را از انجام یک وظیفه به بهانه عدم موفقیت در انجام وظیفهای دیگر منع کنیم؟ بهعنوان مثال بگوییم چون حکومت در امر اقتصاد موفق نبوده است، دست از فرهنگ جامعه هم بردارد. چنین سخنی را هیچ انسان عاقلی بر نمیتابد. ضمن اینکه گاهی ریشه بسیاری از فسادها در بُعدی، ناشی از فساد در بُعد دیگر است.
مثلا زمانی که سبک زندگی انسانها به سمتوسوی مصرفگرایی برود اثراتی بر اقتصاد، سیاست و فضای روانی جامعه میگذارد. مصرفگرایی میتواند مصرفکردن را ارزش کند، منجر به شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی شود، نیاز کاذب ایجاد کند، احساس محرومیت را در هر قشری تزریق کرده و تفاخر به ثروت را تشدید نماید. مصرفگرایی، انسانها را منفعتطلب میکند. آنها را مقید به مد کرده و منجر به آن میشود که افراد بیش از حد معمول نیازمند به احترام و تأیید اجتماعی شوند. اصالتدادن به مصرفگرایی به تدریج باعث میشود خوشبختی به معنای رفاه و دارایی مادیّ قلمداد شود.
در ادبیات دینی مصرفگرایی با اسراف و تبذیر مطابقت دارد و اسلام انسانها را از این ضدفرهنگ بر حذر میدارد. وقتی فرهنگ یک جامعه به سمت مصرفگرایی سوق یابد، سخن اول و آخر را سرمایهداران خواهند زد. آنها دیگر بر مبنای نیازها تولید نخواهند کرد بلکه با هدف افزایش سرمایه، نیاز کاذب ایجاد کرده و به سود خود، فرهنگ جامعه را رهبری میکنند. بنابراین هرگز نمیتوان ربط بین فرهنگ و اقتصاد را منکر شد. اگر زنان یک جامعه به جای فرهنگ اسلامی فرهنگ منحط غربی را انتخاب کنند نه تنها در مسیر کمال انسانی رشد نخواهند کرد بلکه از آن نیز دور خواهند شد.
گسترش ضعف حجاب، بد پوششی و ولنگاری، فضای جامعه را به طرفی خواهد برد که زنان در شرایطی کاملاً جنسیتزده در رقابتی بیامان و بیپایان برای دیدهشدن قرار گیرند. همین امر بستر مناسبی میشود برای سرمایهدارانِ منفعتطلب و مغرض...
🍃ادامه دارد
🔗ادامه متن در صفحه نویسنده
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI