.
#هجوم_به_بیت_وحی
دری که بوسه گه انبیای عظمی شد
چگونه بود که با ضربه ی لگد وا شد
بجای دسته گل جای احترام و سلام
شرار، قسمت آن خانه ی معلی شد
مقابل نفس بانوی عفیف علی
صدای عربده یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد
امان ز میخ که کج رفت سمت پهلو رفت
امان ز در که شکست و بلای زهرا شد
قلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود
چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟!
اگرچه پشت در خانه رفته بود از حال
به احترام نگاه علی ز جا پا شد
#سید_پوریا_هاشمی
#فاطمیه
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#فاطمیه
#حضرت_محسن
#هجوم_به_بیت_وحی
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است
نوشته اند دم در به فضه رو زده است
حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید
بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است
چه کرده اند که این باغبان با احساس
کنار غنچهی پرپر به فضه رو زده است
شکست شیشهی عطری که بوی محسن داشت
در این فضای معطر به فضه رو زده است
چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس
توان نداشت و آخر به فضه رو زده است
نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت
و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است
یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد
پیامبر دو برابر به فضه رو زده است
چگونه شرح دهم روضه های محسن را
همین بس است که مادر به فضه رو زده است
احمد ایرانی نسب ✍
..............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#احراق_البیت
#حضرت_زهرا
باز هم بوی دود میآید
فتنهها باز شعلهور شدهاند
مصطفی رفت و امتش دور
خانهی فاطمه چه شر شدهاند
باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنجتن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند
آه این خانه؛ خانهی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانهاش لگد نزنید
نالهی گل ز پشت در آمد
ایپدر، ای محوللاحوال
ساقهام را شکست امتتو
غنچهام شد به زیر پا پامال
مرتضی را کشانکشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده
ردخون دید زینب مضطر
ردخون از زنی پسرمرده
لحظهای میرسد که طفلرباب
شیر از تیر حرمله خورده
ردخونی که در هوا پخش است
ردخونی که از عبا میریخت
باورش سخت، سختتر آنکه
خون اصغر ز نیزهها میریخت
#امیر_عظیمی ✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مدح
#وفات
#پنجم_ربیع_الاول
#مربع_ترکیب
امشبم را سحر نمی آید
خواب، در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه... گوهر نایاب
بی قرینه... درست مثل رباب
روضه می خواند، روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد... روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست می زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
خواهر اصغر است حق دارد
به خدا خواهر است حق دارد
به روی ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد... مثل عمه ی خود
صبر می کرد... مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شده
بعد سقا فقط عذاب شده
مثل او از خجالت آب شده
وارد مجلس شراب شده
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش...
...زیر پای سوارها افتاد
روی گل، ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین...
...پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
چشم گریان... میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش... جان داد
#علی_سپهری
#محمد_جواد_شیرازی
#وفات_حضرت_سکینه
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مدح
#وفات
#پنجم_ربیع_الاول
#مربع_ترکیب
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینة تمام نمای رباب بود
در منطق تو معجزة نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت
گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیامآور حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحة جمال فروزنده احسنَت
پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
#استاد_غلامرضا_سازگار✍
#رحلت_حضرت_سکینه
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
#مدح
#پنجم_ربیع_الاول
کند تکیه بر اقتدارت خیام
که رکن خیامی و والا مقام
سکونی به سکّانِ فُلک نجات
از این رو سکینه تو را گشته نام
گواهم همین تلّ در پیش روست
تو را سجده برده ست دشت قیام
به نفس نفیس تو هم باز گشت
ضمیرِ "علیکنَّ مِنّی السّلام"
تو آن کعبه ی تیره پوشی که نور
حجاب تو را کرده است استلام
کمالی چنین و جلالی چنان
علی وار و زهرا نشانی تمام
نرفته نخ معجرت دست باد
ندیده جمال تو را صبح شام
تجلّی زهرا! نبود این بعید
که خیر النّسایت بنامد امام
بکش تیغِ آه و دو دم سر بده
الا ذوالفقار علی در نیام
بخوان خطبه تا یادمان آوری
"کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام"
به تعظیم شانت جهانی اجیر
امیری تو و شام و کوفه اسیر
علی خویی و زین أب منصبی
از آن رو که آیینه ی زینبی
وقاری که جلباب پوشیده است
حیایی که در نور پیچیده است
از آن خانه ای که تویی و رباب
نرفته حسینت به پای شتاب
عفیفه، جلیله، کریمه، لقب
تو نور خدایی نسب در نسب
چه نوری که بر عالمی چیره شد
به خورشید کی میتوان خیره شد؟
ندیدند جز نور در محضرت
گره های کوریست بر معجرت
به یک آه تو خم شود پشتِ دین
بیا مثل زینب به منبر نشین
علی گونه با خطبه کولاک کن
بخوان مسجد کوفه را خاک کن
بخوان تا بلرزد زمین و زمان
بگو اسکتوا لب ببندد جهان
که کوفه علی را تجسّم کند
که زنگ شتر دست و پا گم کند
که مسجد بلرزد ستون تا ستون
بکش کار ما را به مرز جنون
بدا آنکه شد گرمِ توهین تو
کند کاخ را خاک، نفرین تو
به زینب ولی اقتدا میکنی
تو هم جای نفرین دعا میکنی
#مسعود_یوسف_پور✍
#رحلت_حضرت_سکینه
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#پنجم_ربیع_الاول
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی✍
#رحلت_حضرت_سکینه
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#شعر_روضه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
هجوم به بیت وحی
خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد
کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد
ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد
آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد
بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد
ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد
راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد
کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد
شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد
وحید محمدی✍
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه #هجوم_به_بیت_وحی
#فاطمیه
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مدح #امیرالمؤمنین علی علیه السلام
اگر ما با علی باشیم در دنیا علی با ماست
نه تنها اندر این دنیا که در عقبا علی با ماست
علی با حق و حق با او گواهم پنج دم یا هو
به ابجد سیر کن تا بنگری معنا، علی با ماست
مسیح از مرتضی پرسید راه آسما نها را
بگو بر پیروان مکتب عیسی علی با ماست
ز لطفش نامهی اعمال شیعه می شود اصلاح
علی پرونده ها را می کند امضا، علی با ماست
خروشان موج در پیش است از طوفان چه میترسی
بگو یک یا علی و بگذر از دریا علی با ماست
تعال الله ولایت بر سر ما سایه گسترده
تو بنشین مدّعی در سایه ی طوبا علی با ماست
شهیدان بر در و دیوار این کاشانه بنوشتند
قسم بر همت مردانه ی زهرا ،علی با ماست
به عالم تا قیامت کشور ما ناز خواهد کرد
وبر این ناز می نازیم چون مولا علی با ماست
دل اهل ولا را گر هزاران بار بشکافی
در او بینی نوشته با خط خوانا علی با ماست
به شیطان بزرگ و کوچک دوران بگو ما را
هراسی نیست از تهدید آمریکا علی با ماست
به کعبه زاده شد تا قبله دلها شود حیدر
قسم بر احترام مسجد الاقصی علی با ماست
دعای اعتکاف مادرش شد مستجاب آن شب
شنید از هاتف غیبی، مکن پروا علی با ماست
شب معراج طاها مرتضی را در فلک می جست
ندا آمد حبیب ما بیا بالا علی با ماست
"کلامی" با علی بودن به محشر عالمی دارد
بگو ای دل مکن اندیشه ی فردا علی با ماست
🔸شاعر : استاد کلامی زنجانی✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹زمزمۀ آب آب🔹
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفت نقاب بود
پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه
آیینۀ تمامنمای رباب بود
نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند
کآرام بخش جان و دل مام و باب بود...
این دختر حسین به میدان کربلا
با دختر بزرگ علی همرکاب بود
در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت
گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود...
لبهای خشک و تشنۀ او را به هر سوال
یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود...
در یاد، داشت آن شب و روزی که از عطش
طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود...
در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را
آهسته بوسه میزد و او گرم خواب بود
در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید
خورشید پاره پاره به روی تراب بود
آن ناز پروریدۀ دامان افتخار
کی جای او خرابهٔ شام خراب بود
در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام
سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود
📝 #سیدرضا_مؤید
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹نگاه کن🔹
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حس بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
📝 #رضا_حاج_حسینی✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_سكينه علیهاالسلام
#مسمط
🔹آیات شگفت🔹
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
📝 #یوسف_رحیمی✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab