.
#شهادت_امام_صادق
119_امام صادق علیه السلام
نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است
پا برهنه در پی مرکب دویدن مشکل است
آسمان گر بر زمین افتد ، قیامت میشود
آسمانی را به روی خاک دیدن مشکل است
خوشه ی انگور ، تیره چون دل منصور بود
دانه دانه مرگ را بر لب چشیدن مشکل است
خانه ی آتش گرفته ، روضه خوان مادر است
ناله ی زن را زپشت در شنیدن مشکل است
قاتلی برادشت یک شمشیر....پیغمبر رسید
ده نفر با اسب در مقتل رسیدن مشکل است
#امام_صادق
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#امام_صادق علیه السلام
بر سر سجاده خورشید است در حال قیام
ناگهان دزدانه شب آمد روی دیوار و بام
فرصت اینکه عبا بر دوش بگذارد نداد
هان مگر پیک اجل بوده است در بیت امام
نه اگر پیک اجل هم بود بی اذن دخول
حق ندارد تا شود داخل در آن دارالسلام
جای دارد هر مسلمان خاک غم ریزد به سر
پا نهاده کافری خون ریز در بیت الحرام
قلب یاسین خون شده با گریه ی روح الامین
ناکسان قرآن ناطق را نکردند احترام
ای ملائک بال بگشایید بر خاک زمین
پا برهنه میرود در کوچه آن والا مقام
او زنسل ذوالفقار است و بود مامور صبر
صبر باید داشت چون شمشیر مانده در نیام
این مصیبت نسل در نسل آمد از غصب فدک
این مصیبت میرسد کم کم به روز انتقام
#شهادت_امام_صادق
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#شهادت_امام_صادق(ع)
#دوبیتی
پابرهنه پشت مرکب می دویید
بی عبا در آن دل شب می دویید
زیر لب با روضه های کربلا
دست بسته همچو زینب می دویید
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
.
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #کارگر می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
#چهارپاره
شهادت #امام_صادق علیه السلام
آتش و تازیانه و طعنه
روضههایِ مدینه شد تکرار
دستِ مولا اگر چه بسته شده
لختهِخون نیست بر در و دیوار
آشنایِ غریب را بردند
خانه مانده میانِ آتش و دود
دور وُ بَر را نگاه کردم شکر
بازویِ بانویی نبود کبود
بیعبا و عصا و عمّامه
احترامِ امام میشکند
نکند باز هم کسی محکم
با لگد بر درِ حرم بزند
چقَدَر بددَهان وُ بدجِنسند
کافرند و شعارشان دین است
نوکِ مسمار ظاهراً داغ است
روضه آیا شکستنِ سینهَست
ناگهان شد مسیرِ روضه عوض
پشتِ مَرکب دوید واویلا
نکند پیشِ چشمِ اهلِ حرم
سرِ بر نیزه میرود بالا
دشمنِ مست بر رویِ سرِ او
تیغِ تیز و برهنه میگیرد
نکند جانِ خواهرِ او را
خنجری کُند وُ کهنه میگیرد
کاش شاگردها کمک بُکنند
که سرش رویِ نیزهها نرود
اهلِ روضه دعا کنید فقط ....
بدنش زیرِ دستوُپا نرود
زهرِ کینه اگر چه سوزانده
پیکرش سر به نیزه سنگ نخورد
شکرُلِلّٰه بعدِ او چنگی ....
معجری از سری نَکَند وُ نَبُرد
دوستانش برایِ غسل و کفن
آمدند و زمین نماند تنَش
پیشِ چشمِ سهسالهای ظالم
نزده چوب بر لب و دهنش
بانیِ روضههایِ کربوبلا
روضهِ انگشتر است و انگشت وُ ....
ساربانی که کاروان را برد
با لگدها وُ ضربهیِ مُشت وُ ....
کاروانی که خسته و زخمی
شب به شب در خرابه اردو زد
ندبهخوانی برایِ اینکه راه ....
بِرود دست را به پهلو زد
#شهادت_امام_صادق علیه_السلام
#حسین_ایمانی ✍
.
.
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
حلقه اشک چو در چشم ترم می پیچد
ناله ی بی کسی ام بین حرم می پیچد
جای اصحاب که در خواب تغافل هستند
مثل گرداب بلا دور و برم می پیچد
با وجودی که شبانه کتکم زد دشمن
در همه شهر مدینه خبرم می پیچد
این یهودی چه وقیهانه به دور دستم
ریسمان بین قنوت سحرم می پیچد
دشمنم مثل علی پارچه عمامه
دور گردن عوض دور سرم می پیچد
تا ز درگاهیِ خانه گذرم می افتد
بی هوا درد میان جگرم می پیچد
مسئله باز برایم شده در کوچه چرا
گوشه چادرو پا هر دو به هم می پیچد
بعد از آن ضربه سنگین عدو چون مادر
همه عالم بخدا دور سرم می پیچد
گیرد او موی سرم در نگهِ اهل حرم
صحنه کرببلا در نظرم می پیچد
#قاسم_نعمتی ✍
.
.
#معلم
سرسختی صخره ، قلب دریا دارد
با جهل همیشه جنگ و دعوا دارد
پیغمبر عاشقی کـه در تاریکی
فانوس گرفتـه عشق ، نجوا دارد
#محمدجواد_منوچهری
#روز_معلم
.
.
السَّلامُ عَلَيْكَ یا شیخ الأئمه #امام_صادق
.
پای درس چشم هایت جان دو زانو میزند
نزد انسانیتت انسان دو زانو میزند
در مدینه خطبه میخوانی چنان ملموس که؛
«جابر» از مستیش در ایران دو زانو میزند
حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست
باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو میزند
فقه در آینده میگویی و پای حرفهات؛
در گذشته حضرت سلمان دو زانو میزند
در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛
رحل هم در محضر قرآن دو زانو میزند
مینشیند چار زانو هر که در دَرسَت نخست
سالها پیش تو بعد از آن دو زانو میزند
هرکه میبیند بقیع خاکیات را ناگهان
درمیان چشم او باران دو زانو میزند
#مهدی_رحیمی_زمستان ✍
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
.
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #چهارپاره شهادت #امام_صادق علیه السلام آتش و تازیانه و طعنه روضههایِ مدینه شد تکرار دستِ مو
.
#چهارپاره
مرثیه شهادت امام صادق علیه السلام
دل دوباره به غم فرو رفته
یادِ غم های حضرت صادق
می نویسم من از غمِ آقا
می نویسم چنان دلِ عاشق
با غم و رنج و آه می گویم
از همه سر شکستگی هایش
از رئیس و مؤسس مکتب
از غم پَر شکستگی هایش
نه ضریحی به روی قبرش هست
نه حرم در مدینه اش دارد
او که شاگرد پروری می کرد
غصه و غم به سينه اش دارد
باید از حال بی قراری گفت
باید از ناله های او بنوشت
باید از زهر و سوزش جگرش
باید از غصه مو به مو بنوشت
شاید از بی کَسیش باید گفت
مثل حیدر میان کوچه ی تار
آن زمانی که بی عبا و رِدا
پشت مرکب دویده او بسیار
وای من شایدم زِ بزم شراب
یا که از طعنه های دشمن ها
یا که زآن حرفا که می گفتند
در اِزای سلامِ آن آقا...
وای من شاید از شراره کین
که به جانش فِتاده دشمن او
که دلش را به تاب اَفکنده
پُر زِ خاک و شراره شد تن او
یا که از بچه هاش باید گفت
که غمین و چه دل شکسته شدند
زانوی غم بغل گرفته همه،
گوشهی خانه زار و خسته شدند
گر چه آتش به خانه اش اُفتاد
گر چه شد موسفید شهرِ غریب
کِی ولی دخترش اسارت رفت؟
کِی شده قتل او فجیع و عجیب
می نویسم که او کفن شده است
می نویسم که پیکرش شد خاک
کِی شده جسم او به طرزِ قفا؟
کِی شده پیکرش به خنجر چاک؟
نوحه خوانِ حسین بود اما..
بدنش چون حسین پاره نبود
گفت نوحوا علی الحسینِ شهید
زخمِ او کمتر از ستاره نبود
نوحه خوانِ حسین بود اما..
رأس او روی نیزه ها نشده
دستِ آخر غروب خواهر او
از اسیرانِ کربلا نشده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق
.
.
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
گرچه وجودم را شرار نار سوزاند
کی سینه ام را حملۀ اغیار سوزاند؟
من بین شعله بودم و یاران همه خواب
قلب مرا این غفلت انصار سوزاند
با آنکه خواندم ذکر «حرِّم شیبتی» را
اما تمام صورتم را نار سوزاند
من تازه فهمیدم چرا مادر جوان مُرد
پهلوی من را هم نوک مسمار سوزاند
با پای عریان چون دویدم در پی او
گلبرگ پایم را فشار خار سوزاند
مُردم ز غیرت لحظه ای که ناسزا گفت!
این بد زبانی قلب من بسیار سوزاند
#قاسم_نعمتی ✍
.
.
#شهادت_امام_صادق
شعر مرثیه امام صادق علیه السلام
باور نمی کنم که به او هم جفا شده
او که عزیز جان و دل مصطفی شده
او که امام و رهبر و مولای شیعه بود
از چه دلش به غصه و غم مبتلا شده
مذهب به دست او به ثَمر آمده بسی
مکتب به اَمر حضرت نورش بنا شده
چندین هزار مثل ابوحمزه ها فقط
در پای درس معرفت او گدا شده
درس و کتاب و بحث و روایات ما همه
با قالَ صادقش همه جا پُر بها شده
غربت شراره زد به دلِ غم چشیده اش
وقتی مدینه با دل او بی وفا شده
با زهرِ کاری از نفس افتاده، بی قرار
در بین حجره با غم دل آشنا شده
تنها نه زهرِ کاری شده قاتلش ولی
مسمومِ کین شده، غم او مُنتها شده
آتش به خانه آتش زده اَند و، قیامتی
در بینِ خانه و دلِ آقا به پا شده
سجّاده را به وقت نمازش زِ پای او
دشمن کشیده باعث رنج خدا شده
با دستِ بسته از حرمش تا که بُردهاند
دلهای زارِ اهل حرم در نوا شده
پای برهنه، پیر زمانه، کشان کشان
عالَم نَدیده در به درِ کوچه ها شده
یادِ علی غمِ دل و، با یادِ فاطمه
زخم دلش یکی و غمِ او دو تا شده
در بین کوچه، در پیِ مرکب که می دوید
جانش برای فاطمه آنجا فدا شده
گاهی به یاد حیدر و، گاهی علی الخصوص..
.. با یادِ زینبش دل او کربلا شده
در بین روضه ها، دل آن روضه خوان عجین
با روضه ی حسین و تن و بوریا شده
شکر خدا که پیکرش آخر کفن شده
کِی دیگر او سرش به روی نیزه ها شده
تنها فقط شبیه حسینش بقیع اوست
چند مرتبه خراب و، یَمِ غصه ها شده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#امام_صادق
.
.
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق علیه السلام
طایر قدسی ام و سوخت همه بال و پرم
زهر شد مرهم زخم دل و زخم جگرم
بارها خون جگر خوردم و از ظلم عدو
خون دل بود که میریخت ز چشمان ترم
میکشم پا به زمین از اثر زهر بلا
میکشم آه از این سینه پر شعله ورم
شرم از روی من و روی پیمبر نکرد
آنکه از فتنه و بیداد دو تا کرد کمرم
بسکه شبها ز غریبی دلم گرییدم
که گرفت هاله غم چهره همچون قمرم
قبله عالمم و روی به قبله شده ام
شادم از اینکه نشسته ست کنارم پسرم
گرچه لب تشنه ام اما به دلم افتاده
جان دهم تشنه به یاد شه لب تشنه ترم
گرچه بر روی زمین پا کشم از درد ولی
شد تجسم غم آن کشته به پیش نظرم
یاد تاراج حرم همره سیلی و لگد
یاد آن پیکر زخمی ز پا تا به سرم
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#شهادت_امام_صادق
یا لطیف
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو
عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو
ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو
تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی
تو امام راستینی،تو امام صادقی
از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد
مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد
پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد
جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد
طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است
شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است
نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند
حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است
یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است
در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت
شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت
اشک را مانند مادر می کنی آب وضو
آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم
بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم
کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم
بارها گفتی که اشک روضه ها مشکلگشاست
دردمندان گریه بر هر در بی درمان دواست
ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست
اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت
دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت
نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند
پیش پای ات اشک های همسرت افتاده است
جای جای این گذر بال و پرت افتاده است
تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟
ریسمانِ بی مروّتها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است
بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند
بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند
تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند
سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها
گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد
دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد
دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود
معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود
#امام_صادق
#بردیا_محمدی ✍
https://eitaa.com/asharehoseini14/8294
.
.
#امام_صادق_علیه_السلام
برای وصف تو باید قلم صاحب قدم باشد
همیشه نام تو بر سر در خانه علم باشد
جهان ما را به نامت می شناسد وای بر ما که
تو را «شیخ الائمه» شیعه نشناسد، ستم باشد
«حنیفه» می کند شاگردیت را چون «مفضَّل» ها
هنر آموز درگاهت ،«هشام بن حکم» باشد
علی با ذوالفقارش حافظ اسلام احمد شد
و مکتب خانه ات مثل همان تیغ دو دم باشد
شدی صادق که از کذاب ها باشی جدا مولا
برای حفظ دین اما دلت لبریز غم باشد
چه می ترسند بعضی ها ز قال الباقر و صادق
و می خواهند نسل پر فروغ شیعه کم باشد
تویی فرزند ابراهیم و در آتش نمی سوزی
اگر نمرود های این زمان صدها رقم باشد
به کوری دو چشم دشمنان اثنی عشر هستیم
اگرچه مرقد «شیخ الائمه» بی حرم باشد...
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_جعفر_بن_محمد_الصادق
.
.
#امام_زمان
#شعرخوببههمهدیهدهیم
خواهی که دلم پر آه باشد، باشد
چشمم همه شب به راه باشد، باشد
گر خواسته شما در این است که دل
در حسرت یک نگاه باشد، باشد
#سید_مجتبی_شجاع✍
.
.
#امام_صادق
حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است
قبر امام، تولیتش دست کافر است
حین قدم زدن به امامت سلام کن
کمتر بایست! زائر این خاک عابر است
ما شیعهی حلاوت یک قال صادقیم
نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است
شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست
یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است
فرموده حضرتش که "نوحوا علی الحسین"
بانی گریه اوست اگر روضه دایر است
در شیوهی جسارت ابن ربیعها
نسل علی و فاطمهبودن مؤثر است
بانوی پا به ماه ندارد به خانهاش
حداقل از این جهت آسوده خاطر است
هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن
آتشبیارِ شهر مدینه مقصّر است...
#مرضیه_نعیم_امینی ✍
.
.
#امام_صادق
#مدح_و_شهادت
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تأییدش خدا فرمود: برپا! پس جهان برخاست
شگفتانگیز توحید مفضل شعلهور میشد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او، حکومت فتنه میانداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست
و مفتاح الحقیقه قفلهای بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زُراره، حِمْیَری، جابر، امینی، مجلسی، طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش میتوان افتاد
ولی از سُفرهی مِهرش چگونه میتوان برخاست
::
پسر یکبارِ دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کوچه میافتاد و هی میگفت وا اُمّاه!
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضهخوان برخاست
گمانم روضهی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور، چوب خیزران برخاست؟!
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
::
رقیه گوشهای زانو بغل کرد و به خود میگفت
چرا بابا سرت آمد، ولیکن بوی نان برخاست
#مجید_تال ✍
.
.
ما کوه غرور و ادعاییم آقا
مشغول دعا که نه، اداییم آقا
دنبال تو بودیم ولی گمشده ایم!
این جمعه نشد به خود بیاییم آقا...
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهمعجللولیکالفرج
.
.
#غزل #مرثیه
#امام_صادق_علیهالسلام
نشانده پای منبر هم مخالف، هم موافق را
احادیثی که دارد روشنای صبح صادق را
سزاوار است این مذهب به نام آن کسی باشد
که عمری پرورش داد آن همه شاگرد واثق را
به غیر از او که از ذریهی اهل کرامت بود
کسی اکرام میکرده مگر مزدور سارق را؟
نمک از سفرههای علم او برداشته یکعمر
ابوالشّری که میداند تفاسیر منافق را
کلام نافذ او در مقام روز رستاخیز
درآوردهست اشک حسرت منصور فاسق را
همان ملعون که تا شمشیر بر اسلام بالا برد
به چشم خود تماشا کرد برق خشم خالق را
گدایی که خودش را خواند امیرالمومنین شهر!
- معاذالله - از این دور خلایق هرچه لایق را
سپاه ابرهه هرشب به سمت کعبه میرفتند
به بزم خود میآوردند آن سلطان حاذق را
میان کوچه مردی را پی مرکب دوان کردند
که دارد اختیار هم مغارب هم مشارق را
همینکه خانهاش آتشگرفت و بستهشد دستش
مجسّم میکند در ذهن ما بعضی دقایق را...
همان روزی که با دستان شوم نامسلمانها
به مسجد برد شیطان عاقبت قرآن ناطق را
#
نوای روضهی "نوحو علی العطشان" او بودهست
که تا روز ابد آتش زده دلهای عاشق را
دعا میکرده و رحمت بر آنها میفرستادهست
همین که میشنیده از زن و از مرد هقهق را
امامی که نه تنها دوست، دشمن زیر دین اوست
شفاعت میکند در محضر خالق خلایق را
یکی از نسل او در جلوهای از نور میآید
که روشن میکند در چشم ما اصل حقایق را
#مجتبی_خرسندی ✍
.
.
#امام_صادق
کلام نافذ ایشان ثبوت و تبیین بود
حیات طیبه اش در دفاعِ از دین بود
دروس حوزه علمیه اش تلمُّذ داشت
اصول فقه به دستان او به تدوین بود
چهار هزار نفر پای درس او بودند
چنان که آمده گویا ز چین و ماچین بود
عزیز بود در آن خانه شعر آئینی
که روضه خوانیِ بعد از کلاس آئین بود
به استعانت سائل توقفی می داد
میان درس به فکر فقیر و مسکین بود
همیشه ظالم از عالم کناره گیری کرد
بلی که خار به چشم همه سلاطین بود
به مست گفت به هر حال رو مگیر از ما
چقدر جمله ی آقا براش تسکین بود
شکست حرمت او را به کوچه ها دشمن
نگاه مردم بی معرفت چه سنگین بود
مراقب است که نعلی به سینه اش نخورد
کمی دهان مبارک شکسته ، خونین بود
روایت است به بیتش هجوم آوردند
برای اهل حرم آن میانه غمگین بود
خبر ز اهل قُری نیست شهر پیغمبر
هزار هزار مشیّع به روز تدفین بود
...
مراقب است پسر تا پدر بهم نخورد
تکان دهنده ترین صحنه ها به تلقیین بود
#مجید_احدزاده ✍
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
.
بیا که بی تو بهارم گرفته رنگ خزانی
بیا زعاشق زارت بجو دمی تو نشانی
بیا چو غنچه ی خندان که بعدمردنم ای جان
"چه سود اشک ندامت که برسرم بفشانی"
#سعیدی_تنها✍
.
.
#امام_صادق_علیه_السلام
در سینه دلی همیشه عاشق داریم
با آل علی دلی موافق داریم
پاینده تر از ما چه کسی دیده که ما
اندازه ی دهر قالَ صادق داریم
#محسن_ناصحی ✍
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️◾️🔳◾️▪️
هزار طایفه آمد و هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت..
▪️سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
#شهادت_امام_جعفر_صادق علیهالسلام
●➼┅═❧═┅┅───┄
کانال اشعار حسینی
این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است . اشعار بر اساس مطالب مقتل است.
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
آی دی برای ارسال اشعار
@Yaghoubian1349
دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند.
@m_h_tabemanesh
.
#بصیرتی
میشود چشم بر جهان وا کرد
شد پُر از شورِ ناب بینایی
میشود رَست از تقیُدِ خاک
میشود داشت روح دریایی
میشود پاک و با اصالت شد
اسوهی مردی و مروت شد
میشود با حیا و عزت شد
خالقِ مکتبی تماشایی
میشود خانوادهداری کرد
پایِ این عشق پافشاری کرد
خانهیِ خویش را بهاری کرد
با سفیران نور و زیبایی
میشود با سلاح حجب و عفاف
بود پیروزِ هر نبرد و مصاف
بود فارغ ز بیمِ هر اجحاف
بود یک قهرمانِ رویایی
میشود داشت دیدگانی تر
موقعِ یادِ حضرتِ مادر
میشود خاک شد در این محضر
با نگاهش گرفت آقایی
میشود شد ز هرزگیها دور
میشود شد بدون سگ مشهور
میشود کرد دشمنان را کور
با جهاد و تلاش و دانایی
میشود جام قهرمانی را
هدیه بر محضر شهیدان کرد
میشود در مسیرِ حضرت عشق
بشوی لشکری به تنهایی
میشود بود شهره و نامی
شد برایِ کنامِ خود حامی
داشت همواره عِرقِ اسلامی
کرد با بانگِ حق همآوایی
میشود داشت عزم ایرانی
بود در جنگِ خصم طوفانی
بود در لشگر سلیمانی
یارِ آماده و مُهیایی
میشود مرد بود پایِ وطن
رد شداز خویشتن برای وطن
گفت :هستی من فدایِ وطن
میشود، شد: وحید شمسایی
#احمد_رفیعی_وردنجانی ✍
.
#مدح_امیرالمؤمنین
به نام خدای هدف آفرین..
جنون آفرین و شعف آفرین
وقار آفرین و شرف آفرین
خداوند شاه نجف آفرین
خدای تبارک خدای جلی
خداوند مولی الموالی علی!
علی کیست مقصود احرام ماست
علی حجّ یک ماهه ی تام ماست
علی ابتدا و سرانجام ماست
علی ذوالجلال و الاکرام ماست
ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست
معظم مکرّم مبارک علی ست
بگو ربنا ربنا ربنا
بگو ایلیا ایلیا ایلیا
دو دل مانده ام موقع سجده ها
به او سجده باید کنم یا خدا
اگر بنده ی کردگار است علی
ولی باخدایش ندار است علی
علی حاصل جمع عقل و دل است
علی عرشِ سوی زمین نازل است
علی کل فضل ابوفاضل است
علی حقّ ما، غیر او باطل است
خلافت برازنده ی دزد نیست!
خلافت قواره به دوش علیست
زمانیکه میشد به دلدل سوار
قیامت به پا بود در کارزار
چنان دشمن از هیبتش زد هوار
که رفت آبرویش به وقت فرار
به یک چشمغرّه به لشکر زده
به یک ضربه بالای صد سر زده
برو در دو عالم رصد کن رصد
نداریم مثل علی تا ابد
نداریم اصلی چنین مستند
علی جان علی جان علی جان مدد
بقول همه لات های دیار..
علی "مشتی و خاکی و سفره دار"
رجب آمد و پاره شد خواب ما
سر کوزه قُل زد می ناب ما
به سمت نجف رفت محراب ما
خدا داد هدیه خودش را به ما
دلم را به توحید بخشیده ام
خدارا شب سیزده دیده ام
گهی بود استاد پیغمبران..
گهی بود همسفره ی نوکران
گهی بود مسند نشین سران
گهی بود عادی چنان دیگران
گهی نفس بر حق تعالی فروخت
گهی رفت بازار و خرما فروخت
درعالم یکی بود علی دو نداشت..
علی کار میکرد پادو نداشت!
دراین شش دهه جامه ی نو نداشت
به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت
گرفتار شد رو به مردم نزد
ببین زهد را لب به گندم نزد..
عجب مردم و روزگار بدی
که بستند باهم قرار بدی
به خانه رسیده شرار بدی
گلش له شده از فشار بدی
نه تنها به او حرف بد میزند
به بانوی خانه لگد میزدند
#سید_پوریا_هاشمی ✍
.
.
#فرزند_آوری
ای کاش خدا قدرت باور می داد
بر کور دلان نگاه بهتر می داد
برکت به سرای زندگانی یعنی
یک دانه پسر،دو جینِ دختر می داد...
#محمدجواد_منوچهری ✍
.
.
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
خرید آنکه به عشقش تمام حادثه ها را
رضا به حکم خدا شد ندید اگرچه رضا(ع) را
زمانه فاصله انداخت بین او و برادر
کسی به نیل مگر زد دوباره پای عصا را!؟
گمان کنم که خدا خواست با جدایی آنها
نصیب مردم ایران کند دو قبله نما را
شده است ارض مقدس ،زمین بی علف قم
همین که مظهر عصمت برآن گذاشته پا را
عفیفه ای که مقامش شده شفیعه ی جنت
گرفته دست کریمش همیشه شاه و گدا را
شده است قبله ی حاجات و در کنار جهانی
پناه داده به کویش من مدیحه سرا را
****
سراغ مرقد بانوی عالمین گرفتیم
حواله شد که زیارت کنیم قبر شما را
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_فاطمه_اشفعی_لی_فی_الجنه
.
هدایت شده از نوای مقتل
🌼 بهترین مطالب و پستها و استوری ها جهت انتشار در کانالها و گروههای ایتا، روبیکا، سروش، تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و....
کپی و انتشار مطالب آزاده
انتخاب کنید👇👇
❤️ایام رجب و شعبان❤️
💚ماه مبارک رمضان 💚
🖤 ایام محرم و صفر 🖤
💝 امام زمان عج 💝
💜 طنزهای مذهبی 💜
❤ سردار سلیمانی ❤️
💙 گلچین اخبار مهم 💙
💛 محتوا ی مناسبتها 💛
💚سخنرانی و مداحی💚
💝موسیقی های مجاز💝
eitaa.com/joinchat/62324866C2e7b917cb4
مداحان طلاب فرهنگیان👆
مداحی همه ی مناسبتها👆
محرم نزدیکه از الان آماده شو👆