.
#تخریب_بقیع
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
از جنت البقیع عنایت به ما کنند
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
بعد از حدود یک سَده از غربت بقیع
ای کاش درد بی حرمی را دوا کنند
ای کاش گنبدی روی این چار باغ نور
چون گنبد حریمِ خراسان بنا کنند
باید به دست فرشچیان طرحی از ضریح
همچون ضریح کرببلا دست و پا کنند
جا دارد اینکه مثل نجف این حریم را
صاحبْ مناره، صاحبِ ایوان طلا کنند
باب الکریم، رکن اساسیست در حرم
باید دری برای گدایان جدا کنند
اینجا عزیز میشود آنکس که زائرست
حاجت نگفته حاجت او را روا کنند
ای کاش بعد اینهمه دوری و انتظار
فکری برای مرقد خیرالنسا کنند
ای کاش بهر ساختن صحن مجتبی
ما را برای کارگریاش سوا کنند
آنان که رزق داده به عالم نگاهشان
"آیا شود که گوشهی چشمی به ما کنند؟"
#علی_بیرقدار✍
.
.
#تخریب_بقیع
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر
پریشان است احوال من از حالی پریشان تر
مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند
و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر
گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر
ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر
دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر
رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت
چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر
تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر
برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر
#محمدعلی_بيابانی✍
.
.
#غزل
#امام_حسین علیهالسلام
#شهدای_کربلا
خوبرویان چو علم بر سر راهی بزنند
ره صد قافله دل را به نگاهی بزنند..
دلسپیدان چه خوش است آنکه به صحرا چو زهیر
خیمه در منظر چشمان سیاهی بزنند
گر پسند دلشان افتی و منظور حضور
به دمی راه دلت - گر چه نخواهی - بزنند..
به یکی مصرع برجسته که از حرّ شنوند
قلم عفو به دیوان گناهی بزنند
روح عشاق چو احرام محبت بندند
هاله گردند و طواف رخ ماهی بزنند
بسکه آیینۀ وصلاند، شهیدان حسین
خبر از زخم ندارند که آهی بزنند
دل ما در هدف تیر کمانابرویان
همه تن سینه سپر کرده... الهی بزنند!
#ذوقی_اصفهانی✍
.
.
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
یا لطیف
در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی
خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی
روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی :
قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی
هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده
خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده
وارد شدن در وادی طور خدا سخت است
از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است
تنهایی ارباب های با وفا سخت است
گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است
گریه کنانش آستینی در دهن دارند
اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند
سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست
زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست
از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست
بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست
مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید
جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید
دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش
دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش
خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش
از ابرهای آسمان باران نبارد کاش
وقتی بباری کار ما مشکل شود باران!
قبر امامان غریبم گِل شود باران
تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد
ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد
انگشتری مادرم نذر حرم گردد
تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد
باید غریب خویش را یاری کنم آخر
باید برای مجتبی کاری کنم آخر
شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد
بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد
ناموس شاه لافتیٰ را زجر سختی داد
پسکوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد
این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده
فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده
این خاک را آخر حسن آباد می سازیم
منبر به نام باقر و سجاد می سازیم
ایوانطلا و پنجره فولاد می سازیم
صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم
شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم
مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم
باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد
تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد
دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد
هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد
پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست
با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست
بالای گنبد بال و پرها باز می ماند
سجاده ی خونینجگرها باز می ماند
راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند
زُوّار می آیند و درها باز می ماند
در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم
نقارهزن ها را به روی بام می بینیم
باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت
حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت
تمثال مَشکی سردر بابالحوائج ساخت
صحنی به نام مادر بابالحوائج ساخت
در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم
پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم
روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا
روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا
زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا
تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا
سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد
سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد
#هشتم_شوال
#تخریب_بقیع
#بردیا_محمدی ✍
.
.
#امیرالمؤمنین
عشق من و تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهی، چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوان نجف عجب صفایی دارد
#قاسم_صرافان✍
#کتاب_حیدرانه
.
.
#امام_زمان
یارب بنویس منتقم برگردد
با عطر رخش،جهان معطّر گردد
این است تمام آرزویم؛ ای کاش
دیدار امام ما میسّر گردد
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
.
.
#حضرت_حمزه
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد و در عرصه ی پیکار
در خطبه ی شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصه ی صفّین تو بودی
تا یار علی بودی و چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
#استاد_غلامرضا_سازگار✍
.
.
سالگرد شهید پهلوان مفقودالاثر #ابراهیم_هادی
تو ابراهیمی و آتش به جانِ خود خریدی تا ....
نگیرد شعلههایِ دشمنی دامانِ ایران را
اِمامت را قیامت را مَرامَت را که میبینم
تجسّم میکنم وَاللّهِه ماهِ پهلوانان را
تو که کشتی گرفتی نفسِخود را خاک میکردی
حریفت برده امّا ضربه کردی باز شیطان را
لباسِ رزم میپوشی برایِ یاریِ مظلوم
دوباره عزم داری تا کنی یاری غریبان را
اگر چه ظاهراً جسمِ تو مفقود است پیدایی
و برمیدارد از این خاکها دلخواه قرآن را
هدایت میکنی ما را به سویِ بندگی هادی
ولایت را که بشناسی تو میفهمی شهیدان را
اگر چه پهلوانی و زمین خوردی ولی گرگی....
میانِ خانه با پنجه نیازُرده یتیمان را
زمین اُفتاد شیری و حرم از گرگها پر شد
به غارت برده بینِ ندبه که مویِ پریشان را؟!
#غزل #شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
#حسین_ایمانی
.
.
به بهانه اول اردیبشهت زادروز پربرکت حضرت استاد، معلم عشق و عرفان و نوکری ؛حاج آقا منصور ارضی(دامت برکاته)
با گریه فقط خاطر من مسرور است
از برکت اشک است که دل ماجور است
در کنج دلم اگر گرفتم روضه
زیرا که دلم ز روضهها پر نور است
بیچارهترین است کسی که نفسش
از اشک و مناجات سحر مهجور است
وای از دل آن عبد گرفتاری که
از مسجد ارک و رمضانش دور است
پرواز دل ماست به آوای حسین
خاصه اگر از حنجره منصور است
ارضی نه که عرشی است به قول بهجت
این قول و صفت بین همه مشهور است
#استاد_نوکری
#حاج_منصور_ارضی
#نصیــر_حسنی✍
.
.
#وعده_صادق
"صلازنید"
صلا زنید به ایمان، که باغ را جان داد
به سرزمین عطش، ابرِنورباران داد
به لحظههای شکوفایی گل زیتون
به سبز رُستن لبخند کودک دلخون
به آن دقایق آرامِ خوابِ بیکابوس
به سرنوشتِ مبین ِمزارع ِمحبوس
به یاد سوختگان، یادمان پروانه
به شوق کندن آن تکستاره از شانه
صلازنید و سپس هرطرف شنیدهشوید
به گعدههای شبانگاهشان سپیده شوید
به طبل هیبتشان چوب برملا بزنید
به تار سست زمین، مهر انقضا بزنید
به نام نامی چشم خمار او بزنید
به سبک خیبر و خشم عیار او بزنید
چنان زنید که معراجرفته برگردد
که روزگار پر از آزگار سرگردد
به باوری که از این راه راز میآید
سواررفتهی این قوم باز میآید
طلوع از پس قرنِغروب دیدنی است
ندای "این منم آن مرد" او شنیدنی است
چقدر خندهی معصومِ صبح میچسبد!
چقدر وعده محتومِ صبح میچسبد!
#سیده_نرگس_هاشمورزی✍
.
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#وفات_حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#مدح_مرثیه
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده ، مُلک خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشت قباله و سندش یک سر جداست
زان روز که معامله شد سرزمین ما
ری نیست نام آن و شده وادی البکاء
ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک رو گرفت
این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت
آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت
از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت
اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد
زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد
عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
همسایه عزیز دل مجتبی شدیم
درهر طواف زائر کرب و بلا شدیم
پیچیده باز در حرم یار عطر سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغریب
یا ذالکرم عزیز حسن (ع) سید الکریم
امشب زنام توست سخن سید الکریم
پرده زرخ کنار بزن سیدالکریم
سر می نهم به پای تو من سیدالکریم
گریه میان صحن شما مستی آور است
با گریه در حریم حسینی برابراست
پرمی کشیم از حرمت محضر حسین(ع)
پرواز می کنیم به دور سر حسین(ع)
عمری شدیم با مدد خواهر حسین(ع)
شبهای جمعه هم نفس مادر حسین(ع)
فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید
با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید
فریاد می زند پسرمن سرت کجاست
قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست
جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست
سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست
خنجر که کند شد اثرش این گلو شود
مانند گیسوان سرت مو به مو شود
این شعر و هدیه میکنم به تمام نوکرای امام حسین که سالها در حرم سیدالکریم ناله زدند و الان مهمان ارباب هستن
#قاسم_نعمتی ✍
.