.
#ترکیب_بند
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#نصیر_حسنی ✍
صل الله علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده
__
گریه بی امان به من بدهید
هیأتی را نشان به من بدهید
منصب روضهخوان به من بدهید
دردِ تا استخوان به من بدهید
روضهی امشبم پر از درد است
نغمهی بر لبم پر از درد است
روضهی امشبم نه دیوار است
نه در و حملههای اشرار است
نه از آن سیلی شرربار است
وَ نه از ضرب پا و مسمار است
امشب از بین خانه میگویم
از تب آن یگانه میگویم
روضهی امشبم پر از آه است
مَملُو از نکتههای جانکاه است
صحبت از پرده بر رخ ماه است
صحبت از دردهای بیگاه است
دیدههای پر اختــــر آوردم
روضه درد بســــــتر آوردم
درد پهلو گرفته جانش را
رمق پیکر و امانش را
کرده خم قامت جوانش را
درد برده همه توانش را
زندگی بی رمق چه دشوار است
قد خم، دست روی دیوار است
شده لاغر حبیبهی حیدر (نَاحِلَهَالجِسم)
غرق درد است سوره کوثر
یا که خوابیده است در بستر
یا عصایش شده قد دختر
بین خانه حزین و دلتنگ است
شاکی از روزگار دل سنگ است
چشمهایش دگر ندارد سو
غصه دارد دل مطهر او
گر که پنهان کند غم پهلو
چه کند با تورم بازو
از زمین و زمان شده خسته
دستمالی به دور سر بسته (مُعَصَبَهالرَأس)
از همان روز روضهی دیوار
از همان روز حملهی اشرار
روز حمله به عصمت دادار
سر او درد میکند انگار
درد دارد تمام جان و تنش
لرزه دارد به دست و در بدنش
از غریبیمان خبر دارد
دائماً دیدهگان تر دارد
مادرم دست بر کمر دارد
گویی از رفتنش خبر دارد
رو که بر کائنات میگیرد
ذکر "عجل وفات..." میگیرد
"سعی کردم که گریز انتهای شعر به روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها) ختم بشه؛ ولی صاحبش اجازه نداد و صلاح ندونست". نصیرحسنی
....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#غزل_مناجات
#حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا امالائمه و النُجَباء
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غافلان آیهی تطهیر خدا را نزنید
شعلهی کینه به کاشانه مولا نزنید
حامل وحی بر این خانه ادبها میکرد
به در خانه امالنجبا پا نزنید
شرمتان کو؟ ز رسول مدنی ای مردم
شعله بر خانه آن عصمت کبرا نزنید
این که بر گردن او حلقه زده دست طناب
فاتح بدر بود همسر او را نزنید
دینتان کو؟ چه شد انسانیت و مردیتان؟
سیلی کینه به انسیهی حورا نزنید
چل نفر یک طرف و یک طرف آن منصوره
ضربه بر بازوی صدیقهی عذرا نزنید
تازیانه، لگد و سیلی و آن ضرب غلاف
دل ندارید مگر؟ این قدر او را نزنید
#فاطمیه
#فاطمیه_خط_مقدم
#نصیر_حسنی ✍
.
.
السلام علیکِ یا امالائمه و النُجَباء
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#غزل_مرثیه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
آسمان لرزید وقتی خانهام آتش گرفت
عرش میگریید وقتی خانهام آتش گرفت
در هیاهوی چهل نامرد، ابلیس پلید
فاش میخندید وقتی خانهام آتش گرفت
زهرهی زهرا منم نور تمام خلقتم
ناله زد ناهید وقتی خانهام آتش گرفت
من که خود منصورهام دیدم که فوج شعلهها
گرد من پیچید وقتی خانهام آتش گرفت
پشت در، در تنگنای شعلهها و دودها
شعله هم نالید وقتی خانهام آتش گرفت
خواستم تا حافظی باشم به پشت در ولی
ضرب پا غرّید وقتی خانهام آتش گرفت
زد لگد افتادم از پا آن خبیث بی حیا
نالهام نشنید وقتی خانهام آتش گرفت
دست مولا بسته بود و فضه را کردم صدا
او غمم فهمید وقتی خانهام آتش گرفت
چشمهای دخترم را مجتبای من گرفت
او مرا میدید وقتی خانهام آتش گرفت
#فاطمیه_خط_مقدم
#نصیر_حسنی✍
.
.
#غزل_مرثیه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
السلام علیکِ یا امالائمه و النُجَباء
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندهام من به تولای شما یا زهرا
صحن دل پر ز تمنای شما یا زهرا
نیست در عالم ایجاد زنی تا باشد
همقد رتبه و همتای شما یا زهرا
پا گرفـتم ز طفولیت و انشاء الله
مرگ من باد فقط پای شما یا زهرا
چادر خاکی تو بیرق شوریده دلان
سینه سوختگان جای شما یا زهرا
نشود لحظهای آرام دل شیعهتان
از غم همسر تنهای شما یا زهرا
نشنیده است کسی در همه عالم بیبی
غمی اندازه غمهای شما یا زهرا
جلوه کن بر دل بیتاب گدایان درت
پرشکوه است تجلای شما یا زهرا
در شگفتم که سماوات چرا برجا ماند
بعد آن سیلی و سیمای شما یا زهرا
لگد از یک سو و هوهوی غلافی نامرد
متحد بهر تسلای شما یا زهرا
#فاطمیه_خط_مقدم
شاعر #نصیر_حسنی✍
.
.
#غزل_مرثیه
#حضرت_زهرا
سیاههای ذیل مطروحه استاد مجاهدی...
((به دعا دست خود که بر میداشت
بذر آمین در آسمان میکاشت))
میتوان رتبه و مقامش را
برتر از خیل انبیا پنداشت
او که در عمر مثل عمر گلش
بیرق بندگی چنان افراشت
که سماوات پیش سجده او
عمر خود را به هیچ میپنداشت
چادرش، چادری که خاکی بود
عرش را در تصرف خود داشت
یاس دلتنگ و غصهداری که
جان خود پای باغبان بگذاشت
#فاطمیه
#نصیر_حسنی✍
.
.
#زمینه #زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
حالا که افتاده آتیش غمی تو بین سینه
نوحه میخونم و نوحه غم دلم همینه
باز دوباره منو فاطمه صدا کنید چرا که
من دیگه امالبنین نیستم اهالی مدینه
الهی شکر
چه خیری توی زندگیم دیدم
چه برکتی تو بندگیم دیدم
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو
دادم برای پسر زهرا
تا نباشه تو کربلا تنها
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو_فدا کردم
فدای کر_بلاکردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورم نمیشه که دست تو رو بریده دشمن
باورم نمیشه که چشم تو رو دریده دشمن
باورم نمیشه که تنها بودی و دوره کردن
رو تن زخمی تو بارون تیر باریده دشمن
ابالفضلم
شیرم حلالت قمر حیدر
پرچممو بردی تو بالاتر
دور سرت بگرده مادر
ابالفضلم
رشادت تو رو سپیدم کرد
شهادت تو رو سپیدم کرد
دور سرت بگرده مادر
فدای اون_غم چشمات
میخونم_نوحه غمهات
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_ام_البنین
شعر_سبک #نصیر_حسنی ✍
👇
....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
.
#مدح_حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا امـ الائمه و النجباء
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام ای وجود بی همتا
ای شبیه خدای خود یکتا
السلام ای شکوه ربّانی
تویی اسرار عشق را معنا
عرشیان خادمان درگاهت
ذکر افلاکیان تویی زهرا
همه عالم ز فیض تو روشن
همه لب تشنه اند و تو دریا
چه بگویم به مدح تو بانو؟
مدح تو آیه های اَعَطَینَا
نه فقط کوثری که یاسینی
تو دُخانی، تو فجری و طاها
همه قرآن کتاب عصمت توست
وَ بدون تو فهم آن هاشا!
واجب الاحترامی و باید
نام تو با وضو برم هر جا
واجب الاحترامی و احمد
بوسه باران نموده دستت را
حضرت مصطفی رسول کریم
گفت بر تو که مادر بابا ...
روح مابین پهلویم هستی
وَ بهشتم تویی تویی زهرا
تک تک لحظه های پربارت
همه مملّوِ از عفاف و حیا
می چکید از قنوت تو هرشب
تا سحر ربنا و ذکر و دعا
سرّ مستوری و نمیدانیم
از تو جز آنچه خود دهی بر ما
هم شکوه تو بی همانند و ...
هم جلالت جلالتی والا
شرح و تفسیر آیه ی تطهیر
که مُبَّرایی از پلیدیها
همهی آبهای این عالم
از تو دارند هر زلالی را
در مقامت همین سخن کافی
که تویی دخت حضرت بطحا
وَ به شأنت همین کلامم بس
که تویی کفو حضرت مولا
دامنت عرش چهار اختر بود
چهار نور مطهر و زیبا
تو امام کریم پروردی
حضرت مجتبای خوبیها
کربلا را تو بوده ای بانی
با حسینت امیر عاشورا
و به صبری که هست با زینب
عرشیان هم نشسته در آوا
ام کلثوم و هجرتش با یار
شده افسانهی پرستوها
ای کنیز خدا به روی زمین
چیست محشر نمایش زهرا
روز محشر دمیکه می آیی
تازه محشر شود در آن صحرا
تومی آیی و غرقه در نوری
تو می آیی شفیعهی عظما
همه سرها به زیر می افتد
به ادب پیش پات یا اُمّا
تو میآیی به صحنه محشر
این ندا میرسد ز بالاها
هرچه می خواهی ای عروس علی
تو طلب کن کنون ز درگه ما
و تو آنجا زبان که بگشایی
میشود مادری تو معنا
با جلالی که خاص حضرت توست
باز سازی در شفاعت را
((مثل مرغی که دانه می چیند))
کاش ما را جدا کنی آنجا
قدرت تو چقدر دیدنی است
روز محشر قسم به ذات خدا
گرچه آلوده و حقیرم من
دست من را بگیر یا زهرا
#قصیده
#مدح
#میلاد_حضرت_زهرا
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#مربع_ترکیب_بند
#مدح_امیرالمؤمنین
صلاللهعلیکیااسداللهالغالب
__________________________
ابتدای سخن به نام علی
انتهای سخن به نام علی
جای جای سخن به نام علی
هر هجای سخن به نام علی
من که مداح فارس العربم
خادمی علیست در نسبم
جد و اجداد من محبانش
همه محتاج لطف و احسانش
دستهاشان به سوی دامانش
همه دیوانگان ایوانش
نسل ما نسل عاشقان علیست
غرق الطاف بیکران علیست
مرتضی دُرّ و کعبه هم صدفش
عرش و فرش خداست در کنفش
عزت و فخر ماست از شرفش
از همین جا سلام بر نجفش
نجفش قبلهگاه جان و دل است
مهر او در میان آب و گل است
او که گلدستهها غزلخوانش
او که محراب غرق عرفانش
انبیا مؤمنان ایمانش
او شهنشاه و ما غلامانش
ما غلامان کوی سلطانیم
سائلان حریم جانانیم
آشنا با معابر لاهوت
مات حسنش اهالی جبروت
میچکد از جمال او جبروت
گَرد نعلین اوست تا ملکوت
عرش حق در میان خانه اوست
تا که کوثر میان خانه اوست
در دل خود ولای او دارم
در سر خود هوای او دارم
هر چهام از عطای او دارم
شوق ایوان طلای او دارم
گر چه در بندگی خرابم من
خاک پاهای بوترابم من
بوده لالایی شبم نامش
وقت سختی روی لبم نامش
داروی دردم و تبم نامش
آبروبخش مکتبم نامش
رگ و خونم همه به نام علیست
این جنونم همه به نام علیست
#مدح
#میلاد_حضرت_امیرالمومنین
#نصیر_حسنی✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من آفتاب شوکت زهرای اطهرم
من انعکاس جلوهی بی مثل حیدرم
من نجل بوترابم و قرآن ناطقم
آری منم که وارث فتّاح خیبرم
در محبسیکهروزنهای هم ز نور نیست
از نورمحضحضرت حق بهره میبرم
هر روز روزهام من و افطارم از غم است
آزرده است زین همه اندوه پیکرم
از این سیاه چاله و از کین دشمنان
شکوه به حشر پیش خداوند میبرم
در آسیاب کُنده و زنجیر جسم من
گشته نحیف چون تن رنجور مادرم
سندی و تازیانهی او مونس مناند
از دست مونسم بخدا سخت مضطرم
بی احترام نام برد مادر مرا
الفاظ اوست باعث این دیده ترم
هتاک و بددهان و خبیث است و بیحیا
با ناسزا هر سحر آید برابرم
#بیست_و_پنجم_رجب
#باب_الحوائج
#السلام_علی_الْمُعَذَّبِ_فِی_قَعْرِ_السُّجُونِ_وَ_ظُلَمِ_الْمَطَامیر_ذِی_السَّاقِ_الْمَرْضُوضِ_بِحَلَقِ_الْقُیُودِ
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#مدح
#مربع_ترکیب_بند
#عید_مبعث
صل الله علیک یا خاتم الانبیاء
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حق خواسته پاره گریبان تو باشیم
در زُمرهی عشاق حیران تو باشیم
او خواسته تا که مسلمان تو باشیم
هم شیعه هم دربند قرآن تو باشیم
پس قلب ما را مات رخسار تو کردند
جانهای ما را هم گرفتار تو کردند
سررشتهی دل را به دستان تو دادند
گوش دل و جان را به فرمان تو دادند
زنجیر دل را دست مژگان تو دادند
بر ما کویریها ز باران تو دادند
ما زیر باران شما تعظیم کردیم
دلهای خود را با شما تنظیم کردیم
در مهربانی نیست با تو هم قرینی
تو مهربان نه، مهربانی آفرینی
تنها تویی که رحمتٌ للعالمینی
لالم به مدح تو به الفاظ زمینی
از لفظ "کَرَّمنَا" تو بر سر تاج داری
تنها تویی که رخصت معراج داری
معراج گفتم ناگهان دل با شعف شد
معراج گفتم حرف شاه لَو کَشَف شد
شعرم میان دستهایم مثل دف شد
دیوانه شد دل راهی شهر نجف شد
شکر خدا اول مسلمان شمایم
با اذن تو گرد و غبار مرتضایم
ما بی علی راهی به سوی تو نداریم
ما بی علی سوی ضلالت رهسپاریم
ما بی علی بدبختهای روزگاریم
ما بی علی کِی روی قلّه پاگذاریم
با یا علی از ابتدا آغاز کردیم
این راه را تا قلّه با او باز کردیم
یا حضرت بدرالدجی ما پای عهدیم
یا حضرت خیرالوری ما پای عهدیم
ای حضرت شمسالضحی ما پای عهدیم
ای پای عهدت مرتضی ما پای عهدیم
تا پای جان ما پای عهد خویش هستیم
با "کدخداها" هیچ پیمانی نبستیم
ما امت بیدار حزبالله هستیم
آری بسیجیهای روحالله هستیم
ما لشگر عشاق ثارالله هستیم
ما پای کار رهبری آگاه هستیم
دنیا ببیند روز همعهدی ما را
در روز همعهدی رخ مهدی ما را
غزه، یمن، لبنان همه بیدار هستند
در انتظار لحظه دیدار هستند
پاریس و لندن نیز پای کار هستند
ایرنیان آن روز پرچمدار هستند
این انقلاب آغاز یک فتح جهانی است
آن روز طوفانی به سبک جمکرانی است
طوفانالاقصی یک نسیم جمکران است
میعاد ما فتح تمامی جهان است
وقتی جهان در قبضهی مستضعفان است
مقصودمان حذف همه مستکبران است
سید علی فرمانده صبح ظهور است
با حاج قاسم فتحمان مَملُو شور است
#مبعث
#نصیر_حسنی
.
.
#میلاد_حضرت_عباس
السلام علیک یا قمر العشیره و یا کشف الکتیبه...
#نصیر_حسنی ✍
__________________________
بادلی که پر از تب و تاب است
آمدم در حریم دلداری
او که دارد به دست دلها را
صاحب منصب علمداری
گره آوردهام به درگاهت
با نگاهی بیا گره بگشا
باب حاجات معنی احساس
یا ابالغوث حضرت دریا
مثل زورق اسیر گردابم
در تمنای دیدن ساحل
ذکر لب های من در این طوفان
مددی حضرت ابو فاضل
چشم امید من به ساحت توست
شاه ملک وفا مرا دریاب
سائلم رزق سال می خواهم
کاشف الکرب حضرت ارباب
خاطرم نیست کی؟ کجا؟ اما...
دل ما را گره زدند آقا
به نگاه پر از عطوفت تو
به ضریحت امیر تاسوعا
پاسبان حریم آل الله
ای رشید حریم پاک حسین
یار ناموس اعظمی آقا ....
عاشق و مست و سینه چاک حسین
عبد صالح مطیع امر امام
ای رسیده به قلههای یقین
چشمهایت قصیده میگویند
بلی آقا به سبک ام بنین
با تمام شکوه حیدریات
یک قبیله به تو عمو گفتند
با حضورت غزالهای حرم
روی دامان مادران خفتند
تا تو بودی نبرد باد خزان
سمت آتش نگاه قاصدکی
تا تو بودی نبرد غارت تلخ
لذت خوابهای دخترکی
ساقی فیض ناب حضرت عشق
کرمی کن به من تبسم کن
قسمت میدهم هم به حفره مشک
من حرم لازمم ترحم کن
#مدح #حضرت_عباس
#چهار_پاره
#توسل
.
.
#مدح
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#مربع_ترکیب_بند
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابتدای این شعرم عطر دلبری دارد
دلبری که من دارم شأن کوثری دارد
شأن کوثری دارد خوی حیدری دارد
در قیامتِ قامت شور محشری دارد
او که عطر گیسویش عطر شاخه طوباست
اشبه خلایق بر روی حضرت طاهاست
در سراسر هستی در تمامی افلاک
در معابر بالا در تمامی این خاک
شورشی شده برپا پر شده از این پژواک
کِل بکش هیاهو کن سینه از شعف کن چاک
صاحب عنایات "انما یریدالله"
گل پسر عنایت کرد بر وجود ثارالله
این پسر به رخشارش جلوه قمر دارد
گیسویی شبیه شب لعل چون شکر دارد
ابرویی چنان محراب خال چون حجر دارد
او ز دامن لیلا بر همه نظر دارد
دیده وا کن و بنگر شرح و وصف کوثر را
جان ام لیلا را مصطفای دیگر را
آسمان شده مات صورت گل لیلا
کهکشان شده مات صورت گل لیلا
عرشیان شده مات صورت گل لیلا
فرشیان شده مات صورت گل لیلا
استعاره کم دارم از برای توصیفش
من لغت کم آوردم از برای تعریفش
در شمائلش دارد جلوه رسول الله
در خصائلش دارد جلوه رسول الله
در فضائلش دارد جلوه رسول الله
حس مایلش دارد جلوه رسول الله
این در رخش دارد جلوه پیمبر را
زنده میکند هر دم رنگ و بوی حیدر
از فروغ چشمانش آسمان منور شد
از شیمیم زیبایش این جهان معطر شد
او که رتبه و شأنش ماورای باور شد
او که خاک نعلینش کهکشان اختر شد
او که با حضور او شد ضریح شش گوشه
با مجبتش دارد در قیامتم توشه
من غلام آقای حضرت علی اکبر
خاک زیر پاهای حضرت علی اکبر
مادح سجایای حضرت علی اکبر
سائل عطایای حضرت علی اکبر
سیدی تفضل کن این گدای مفلس را
در حرم بده راهم این حقیر بی کس را
#اعیاد_شعبانیه
#نصیر_حسنی✍
.
.
#ترکیب_بند #ولادت
#امام_زمان
السلام علیک یا اباصالح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لبریز میشوم ز جنون وقت نامتان
کار دلم شده همه دم فکر و ذکرتان
مرغ دل رمیده با دو صد امید
پر میزند به سوی شما و نگاهتان
آری منم اسیر و گرفتار بند عشق
من بندیام ز روز ازل بین دامتان
نان و نمک گرفتهام از صبح اولین
از سفره وسیع کرامات و جودتان
صدها هزار غصه که آوردم و رسید
از بهر هر کدام هزاران دوایتان
زانو زنم به پیش شکوه شما مدام
جز نامتان مباد به لبهای من کلام
در آسمان تلالؤ انوار را ببین
در کهکشان تجلی اقمار را ببین
فردوسیان ز فرط شعف جمله در سماع
در جان خاکیان دل تبدار را ببین
کنعانیان دوره هجران در التهاب
ای دل بیا و خیل گرفتار را ببین
شد کوچهکوچهها همه لبریز انتظار
در هر گذر بیا صف زوار را ببین
در هر دلی به پا شده یک جمکران عشق
مجنون بیا و این همه بیمار را ببین
ای آسمان به سمت زمین کن نظارهای
دست دعای لشگر اشجار را ببین
در دیدههای منتظران جلوه امید
در سینهها تموج اسرار را ببین
دل گسترید شوکت معشوق میرسد
ره وا کنید حضرت معشوق میرسد
دلهای عاشقان همه از دم رمیده است
زیرا که عطر نرگس نرجس رسیده است
جانهای خسته در قَلَیان طراوت است
دلخستگان به هوش که گاه سپیده است
یوسف ببین نشسته به بهت نگار ما
دستش نه بلکه سرش را بریده است
گویی که ماه در تب و از شوق روی او
عاشق شده است و سرمه به ابرو کشیده است
آوای عرشیان شده یا ایهالعزیز
زیرا که شمس یوسف زهرا دمیده است
مجنون شده هر آن که در این بزم عاشقی
نام قشنگ حضرت دلبر شنیده است
بالابلند یوسف زیبای مرتضی
ای شاه حسن خوش قد و بالای مرتضی
دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت
محراب ماست طاق کمانهای ابرویت
در دست توست بند دل بیقرار ما
جانهای ماست یکسره در قبض جادویت
گفتم به عشق تا به کجا میکشانیام
گفتا کنار دلبر زیبا و دلجویت
گفتم چرا دلم شده دیوانه و خراب
گفتم از شمیم ناب تو و عطر گیسویت
دادم به باد دست سلامم به هر سحر
کردم گسیل این دل دیوانه را سویت
آقا قسم به خاک شهیدان این فراق
دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت
ابرو مکش چو تیغ که دلداده توایم
ما سنگریزههای لب جاده توایم
ای شهریار عشق و علمدار انبیا
ای مخلص کلام تمامی اولیا
ای هادم بنای نفاق و ریا و کفر
باب تفضلات خداوند "هل اتا"
مولای مهربان غزلهای عاشقی
ای آخرین سلاله اسرار "انما"
زیباترین سروده دلهای بی شکیب
ای بهترین تبسمدلهای بی نوا
شیواترین چکامه اشعار خلقتی
شیرین ترین ترنم دلهای آشنا
آیا هنوز گاه قیامت نیامده؟
تا آن که پرده گیری از آن روی دلربا
آقا به آن نگاه صمیمانهات سلام
بر آن تفقدات کریمانهات سلام
بر خاک تشنه نم نم باران چه دیدنی است
بر اهل شب چراغ فروزان چه دیدنی است
بر خستگان دوره هجران و دوریات
پایان دوری و غم هجران چه دیدنی است
روزی که با تو کلبه احزان سینهها
گردد چو باغ سبز و گلستان چه دیدنی است
ای آروزی خسته دلان در کنار تو
احوال نوکران و غلامان چه دیدنی است
دستم به دامنت گل زیبای فاطمه
حالم دلم کنار تو جانان چه دیدنی است
پشت سر تو دو رکعت نماز عشق
آقا ز تو شنیدن قرآن چه دیدنی است
در کام ما به کأس ولایت شراب کن
ما را ز خیل منتظرانت حساب کن
#مدح
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#اعیاد_شعبانیه
#نصیر_حسنی✍
.
.
السلام علیکـَ یا حسن ابن علی، ایها المجتبی
=========================
مُخَمَس مدح و مرثیه #امام_حسن (ع)
شاه کرم لطفی بفرما مستکینت را
این نوکر افتاده بر روی زمینت را
آقا تفضل کن گدای کمترینت را
در سینه ام پر کن تو مهر بی قرینت را
با سائلان تو مهربانی ای حسن جان
لطفی کن آقا که دلم سامان بگیرد
شعرم به گوشه چشمت آقا جان بگیرد
هم جان بگیرد هم تب طوفان بگیرد
لطفی که قلبم پیش تو اسکان بگیرد
تو حضرت آرام جانی ای حسن جان
من از طفولیت به نامت مبتلایم
خوشنود از این حال جنون و ابتلایم
خرسندم از این که غم تو شد بلایم
اصلاً خودت کردی اسیر کربلایم
روزی رسان نوکرانی ای حسن جان
در میزنم شاید نگاهت را ببینم
یک چشمه شاید روی ماهت را ببینم
حسن رخ و چشم سیاهت را ببینم
شاید که لایق بودم آهت را ببینم
غمگین غمهای نهانی ای حسن جان
در میزنم درباز کن بر من نظر کن
من شاعرت هستم به شعر من اثر کن
منظومهام را از غم خود با خبر کن
از کوچههای کودکی خودت گذر کن
تو آگه از سرّ نهانی ای حسن جان
از کوچهای که غم در آن تکثیر میشد
ناموس ذات حق در آن تحقیر میشد
بی حرمتی بر آیهی تطهیر میشد
آنجا که بغض و کینهها تصویر میشد
آن کوچه را تو روضهخوانی ای حسن جان
وقتی که باد کینه در آن کوچه پیچید
سد شد مسیر و ناگهان آن کوچه لرزید
بعدش صدای نحس آن بی دین که غُرید
وَ چشمهای کودکی که داشت میدید
وای از بلای آسمانی ای حسن جان
هِی بر سرانگشتان پایت قد کشیدی
هِی این طرف هی آن طرفتر میدویدی
غمگینترین تصویر خلقت را تو دیدی
بی احترامی کرد و آقا تو شنیدی
ناموس حق را پاسبانی ای حسن جان
در قلب تو این ماجرا جاماند آن روز
در چشمهایت این بلا جاماند آن روز
در گوشت آن لحن و صدا جاماند آن روز
وقتی به چادر جای پا جاماند آن روز
این درد را تنها تو دانی ای حسن جان
این روضه مرقومه را تنها تو دیدی
وقت لگد، معصومه را تنها تو دیدی
ضرب هجوم لطمه را تنها تو دیدی
آن مادر مظلومه را تنها تو دیدی
از دیدههایت خون فشانی ای حسن جان
#نصیر_حسنی ✍
#مدح_مناجات
#امام_حسن_مجتبی
.
.
#مثنوی #امام_علی امیرالمؤمنین
السلام علیک یا مظهرالعجائب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام ای شکوه نورانی
ای که جود تو بوده بارانی
تو نه تنها امیر این خاکی
صاحب الامر کل افلاکی
ساقی تشنگان بی آبی
عزت و افتخار محرابی
آشنا با مسیر بالاها
تویی آقای کل آقاها
ابتدای کلام من نامت
انتهای کلام من نامت
عرش و فرش تمام مافیها
همگی سائلان تو مولا
نام تو رمز هر در بسته
ذکر تو داروی دل خسته
نام پاک تو مثل اعجاز است
نام پاک تو بال پرواز است
تو بهشتی بهشت خاک درت
ساکنان بهشت در به درت
هم قیامت قیامت محشر
هم قعود تو درس کل بشر
علوی مسلکم غلام توام
صید افتاده بین دام توام
اعتقاد مسلمم هستی
یا علی اسم اعظمم هستی
تا ز نام تو وام میگیرم
عزت و احترام میگیرم
جان فدای تو و سلاله تو
هستی من فدای ناله تو
شد ز آه تو کل نخلستان
مَثَل وادی غریبستان
آه تو شعله بود و میسوزاند
پس دلم بعد از آن چنین میخواند
بی قرینه امیر روی زمین
ای بزرگ بدون تا و قرین
دستهای تو چرا بستند
حرمتت را چگونه بشکستند
پیش چشمت چگونه بود آن روز
که عدوی بخیل آتشسوز
هیزم و شعله را فراهم کرد
آمد و خانه را پر از غم کرد
شعله بالا گرفت یاست سوخت
کینه تا پا گرفت یاست سوخت
بوی آتش در آن میان پیچید
شعله بی شرم شد چنان پیچید
چون پرستو که در قفس افتاد
گل یاس تو از نفس افتاد
دود و آتش چقدر بی پروا
خانهات را احاطه کرد آقا
بانویت پشت در محافظ بود
خستهی خسته بر تو حافظ بود
ناگهان ضربهای به در خورد و ...
در به پهلو و بر پسر خورد و ...
کوچه تاریک شد هوا دم کرد
آن لگد کوچه را محرم کرد
وای آقا چقدر دلخونی
به تو حق میدهم که محزونی
حال امشب پر از غم و دردی
با نگاهت پی که میگردی
انتظاری میان چشم شماست
دلتان هم چه قدر عاشوراست
گوئیا انتظار دلدار است
انتظار شهید مسمار است
میزبانت به جنت الاعلا
احمد است و خدیجه و زهرا
#نصیر_حسنی✍
.
.
به بهانه اول اردیبشهت زادروز پربرکت حضرت استاد، معلم عشق و عرفان و نوکری ؛حاج آقا منصور ارضی(دامت برکاته)
با گریه فقط خاطر من مسرور است
از برکت اشک است که دل ماجور است
در کنج دلم اگر گرفتم روضه
زیرا که دلم ز روضهها پر نور است
بیچارهترین است کسی که نفسش
از اشک و مناجات سحر مهجور است
وای از دل آن عبد گرفتاری که
از مسجد ارک و رمضانش دور است
پرواز دل ماست به آوای حسین
خاصه اگر از حنجره منصور است
ارضی نه که عرشی است به قول بهجت
این قول و صفت بین همه مشهور است
#استاد_نوکری
#حاج_منصور_ارضی
#نصیــر_حسنی✍
.
.
#امام_رضا_علیه_السلام
السلام علیک یا مولانا الرئوف
یا علی ابن موسی الرضا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حجت ذات واحد و احدی
جلوهگاه سمیعی و صمدی
ماورای حدود و هر عددی
گفتی از حق، ز غیر دم نزدی
در دل از مهر توست خط و ردی
حضرت ثامن الحجج مددی
تو که از نسل "هَل أَتَی" هستی
پارهی جسم مصطفی هستی
تابش نور مرتضی هستی
تو خودت مکه و مِنی هستی
در کرم عین مجتبی هستی
حضرت ثامن الحجج مددی
از قدیم و ندیم سائلوار
میرسیدم به باب این دربار
با خضوعی ز عاشقی سرشار
محو حُسن و ملاحت دلدار
صورتم خیسِ اشک و دل، تبدار
حضرت ثامن الحجج مددی
من و اجداد من گدایانت
ما گدایان خوان احسانت
مست صحن و رواق و ایوانت
تشنگانیم و فکر بارانت
دست امیّد ما به دامانت
حضرت ثامن الحجج مددی
هر سحر شنبه تا به آدینه
دست خورشید بر روی سینه
سرکشد بر رواق آئینه
با ادب در فضایی عطرینه
و سلامی به سبک دیرینه
حضرت ثامن الحجج مددی
کاش جارو کش شما بودم
گوشهای غرق در دعا بودم
گرم تسبیح و التجا بودم
کاش خاک همین سَرا بودم
با تو بودم ز خود جدا بودم
حضرت ثامن الحجج مددی
هر رواقت بهشت جان منست
صحنهایت خودِ جنان منست
و ضریح تو آسمان منست
بی تو بودن فقط خزان منست
دوریات خارج از توان منست
حضرت ثامن الحجج مددی
تو به هر راه خیر آغازی
با خبر از غم دل و رازی
گر نگاهی به من بیاندازی
درد من را دوا تو میسازی
چه بگویم ز تو که اعجازی
حضرت ثامن الحجج مددی
هر زمانی که دل پریشانم
یا پر از خواهش است دستانم
یا که دنبال راه درمانم
یا که خستهست جسمم و جانم
عازم خطّهی خراسانم
حضرت ثامن الحجج مددی
تا که راهم به کوی تو افتاد
آمد از حضرت شما امداد
دردهایم همه برفت از یاد
مستیام شد نسیم گوهر شاد
ذکر من رو به پنجره فولاد
حضرت ثامن الحجج مددی
خوشی عمرم آن دقایق بود
که ز الطاف ذات رازق بود
ذکر اذن دخول هق هق بود
مست شوقت وجود عاشق بود
دل بجز تو ز غیر فارق بود
حضرت ثامن الحجج مددی
دوست دارم برات جان بدهم
وَ خودم را به تو نشان بدهم
پرچمت را تکان تکان بدهم
در حرم چای زعفران بدهم
آب سردی به تشنگان بدهم
حضرت ثامن الحجج مددی
دل و دینم فقط به دست شماست
آن و اینم فقط به دست شماست
سین و شینم فقط به دست شماست
شرح سینهم فقط به دست شماست
اربعینم فقط به دست شماست
حضرت ثامن الحجج مددی
با دلی بی شکیب میخوانم
من شما را حبیب میخوانم
مثل یک بی نصیب میخوانم
با غریب از غریب میخوانم
شعر یابنالشبیب میخوانم
حضرت ثامن الحجج مددی
وای! یابنالشبیب! روضه و غم
وای! یابنالشبیب! درد و الم
وای! یابنالشبیب! بین حرم
عمهام بود و خیل نامحرم
سیلی و شعله بود و قامت خم
حضرت ثامن الحجج مددی
__________________________
#نصیر_حسنی ✍
#میلاد_امام_رضا
#مدح_امام_رضا
.
.
#امام_رضا
السلام علیک یا مولانا الرئوف
یا علی ابن موسی الرضا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به زیر بارش احسان تو دلم تشنهست
به نوش جرعه ای عرفان تو دلم تشنهست
من آن کویر عطش دیده ام که تا به ابد
به قطره قطره باران تو دلم تشنهست
من آن فقیر گرفتار بند دنیایم
ولی به دیدن ایوان تو دلم تشنهست
منی که در حرمت جان تازه میگیرم
به گنبد و به شبستان تو دلم تشنهست
منم رعیت ناچیز بی سر و پایی
که بهر گوشه چشمان تو دلم تشنهست
برای پرچم سبز فراز گنبد تو
به آن حریم چراغان تو دلم تشنهست
ببین که بند دلم بسته شد به خانه تو
ببین که سرخوشم و گرم در ترانه تو
چو آسمان به زمین یک نگاه نازل کن
بیا بیا دل من را به خویش قائل کن
کنار سفره جودت صدا بزن ما را
بیا و لطف و کرامات خویش کامل کن
اگر که بر دل من رنگ و عطر و بویت نیست
بیا به جادوی عشقت دل مرا دل کن
دمیکه شد دل من لایق حضور شما
بیا و در دل من تا به حشر منزل کن
برای اینکه بمانم غلام پابستت
مرا به غیر خودت عارفانه غافل کن
دل خراب مرا با غمت نما آباد
به یاد خود دل من را پر از نوافل کن
دل خراب من و عشق ناب تو عشق است
خماری منو جام شراب تو عشق است
به یمن نام کریمت بهار می آید
به سینه صبر و شکیب و قرار می آید
به زیر سایه ایوان تو چو بنشینم
تمام باغ دل من به بار می آید
همیشه نام تو از شدت ملاحت و عشق
به سینه تا که نشیند وقار می آید
به هر صبا که ز مشرق سرآورد خورشید
پی ادب به حریمت به کار می آید
چو نام پاک تو آید به خاطرم قلبم
شبیه آهویی بهر شکار می آید
من آهویم که ز دامت رها نمی خواهم
فقط به روی لبم یک شعار می آید
منم من آهوی سرگشته بیابانی
بیا و ضامن شو شه خراسانی
به دام حلقه زلفت اسیر یعنی من
به پیش دولت عشق فقیر یعنی من
به آل پاک علی یادگار یعنی تو
به آل پاک علی مستجیر یعنی من
کسیکه پاره جسم نبی است یعنی تو
غلام ساده و پست و حقیر یعنی من
کسی که سلطنتش را خدا نوشته تویی
همیشه در بر تو سر به زیر یعنی من
کسی که ضجه زند در میان عمق دلش
بیا و دست مرا هم بگیر یعنی من
رضا و حضرت شمس الشموس یعنی تو
و سائل کرم تو نصیر یعنی من
غلام حلقه به گوش در سرای توام
چه خوش سعادتی ای دلربا گدای توام
بیا و دانه بریز و به من بده امداد
دوباره پر زده قلبم به سمت گوهر شاد
در اوج مستی ام و عقل من شده زایل
دوباره غرق جنون میکشم فقط فریاد
به خط عشق کنم حک به سینه نامت را
که حض برد ز جنون و خرابیم فرهاد
به زخم عشق و جنونی که بر دلم باشد
نمی رود غم و مهر تو لحظه ای از یاد
ببین گره زده ام بند قلب مستم را
هزار مرتبه آقا به پنجره فولاد
سلام خود به کنار هزار و یک بوسه
برای تو بفرستم به روی شانه باد
سپرده ام به امانت سرای صحن عتیق
دل جنون زده ام را که بوده با تو رفیق
نگاه نافذ تو کیمیا کند دل را
مقیم میکده هل اتا کند دل را
حریم پاک تو ای قبله گاه هفتم عشق
غریق معرفت انمـــّـا کند دل را
ز کاسه های طلایی چو تر شود هر لب
به حوض کوثر و حق آشنا کند دل را
صفای صحن و حریم و نگاه بر گنبد
پر از طراوت و غرق صفا کند دل را
دلیکه بی تو بماند نه دل که قطعه گل است
محبتت حرم کبریا کند دل را
اشاره ات به گدایی اگر شود شامل
خدا گواه که بیت الرضا کند دل را
میان این همه دلبر گدای حسن توام
مرا به گوشه مقصوره جا بده مولا
اشاره ای کن و بر دل صفا بده مولا
دلم که خوررده گره کنج پنجره فولاد
به یک عیادت نابت شفا بده مولا
به زیر پای شریفت که مضجع نور است
بیا و بر دل تنگم نوا بده مولا
مرا ببر به حرم از همان حریم شریف
برات و تذکره کربلا بده مولا
جواز سامره و کاظمین و شهر نجف
بقیع و گنبد و خیرالورا بده مولا
تویی امام رئوف و منم شکسته دلی
بیا و لذت عشق خدا بده مولا
گدای پست و حقیرم نشسته بین رهت
بیا و پادشهم کن به گوشه نگهت
کبوترم کن و جلدم کن و بده دانه
بریز دانه برایم امیر دردانه
چو طوق بندگی خود به پای من بستی
ز بندگی تو یابم مقام شاهانه
من آب و دانه نخواهم ز سلفگان آقا
اگر دهی به فضای حرم مرا خانه
منم که از نفست ای همیشه حامی من
اسیر حال جنونم مقیم میخانه
میان حلقه مستان ز جمع مجنونان
منم که شهره جمعم به مست دیوانه
منم که در تب عشقت بسوزم ای دلبر
منم که شعله گرفتم به سان پروانه
الا تجسم عشق ای همیشه خوب و عطوف
پناه مرغ دل من رضا امام رئوف
______________________
#نصیر_حسنی ✍
ایام #میلاد_امام_رضا
#مدح_امام_رضا
.
.
#مدح_مرثیه_امام_جواد
السلام علیک یا محمد ابن علی الجواد
______________________
دومین کوثری و چشمه نور ، کیستی؟ ساقی شراب طهور
بده بر سینهام تو فیض حضور، یا جواد الائمه ادرکنی
دوست دارم که سائلت بشوم، از غلامان منزلت بشوم
زائرت در مقابلت بشوم، یا جواد الائمه ادرکنی
دل من لک زده برای حرم، مثل مرغی ولی شکستهپرم
منتظر هستم و به پشت درم، یا جواد الائمه ادرکنی
التیام دل شکسته تویی، داروی سینههای خسته تویی،
چارهی قفل درب بسته تویی، یا جوادالائمه ادرکنی
به لب عاشقان ترانه تویی، به مسیر خدا نشانه تویی،
امشبی بر دلم بهانه تویی، یا جوادالائمه ادرکنی
من ز تو سوز سینه میخواهم، دل بی کبر و کینه میخواهم،
کربلا و مدینه میخواهم، یا جوادالائمه ادرکنی
درد دل را دوا عنایت کن، تشنهام من خودت سقایت کن،
تن من خاک زیر پایت کن، یا جوادالائمه ادرکنی
منم آن سائلی که درمانده، به حریم تو شد پناهنده،
دلم از مهر توست آکنده، یا جوادالائمه ادرکنی
آرزویم تویی گـل زهرا، آبرویم تویی گـل زهرا،
گفتگویم تویی گـل زهرا، یا جوادالائمه ادرکنی
ای فدای دل پر از دردت، لعنت حق به یار نامردت،
من بمیرم بر آن رخ زردت، یا جوادالائمه ادرکنی
بین حجره فتادهای تنها، العطش العطش به لب اما،
پشت در هلهله شده بر پا، یا جوادالائمه ادرکنی
______________________
#غزل
#امام_جواد
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#پیوند_آسمانی
السلام علیکَ یا ابوتراب
السلام علیکِ یا امـ الائمه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترکیب بند سالروز ازدواج امیرالمؤمنین با حضرت صدیقه (علیهم السلام)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قافيههاي شعر من امشب به احساس آمده
هر حرف و هر صوت و هجا مانند الماس آمده
شوق و شعور و شور من فارغ ز وسواس آمده
شيدايي جان و دلم بيرون ز مقياس آمده
دل را ببين دل را ببين در اوج شور و در شعف
شام وصال فاطمه با حضرت شاه نجف
ـــــــــــــــــــ
عاقد خدا شاهد نبي جبريل هم آينهدار
خيل ملک تسبيح گو ميکال هم شد پردهدار
جمع تمام انبياء اين بزم را شد سفرهدار
اهل سماوات و زمين از شوق جمله بيقرار
هم شانه ناموس حق ساقي کوثر را ببين
گرد و غبار راهشان صد ماه و اختر را ببين
ــــــــــــــــــ
داماد ختم الانبياء شد حضرت يعسوب دين
شير خدا دست خدا وجه خدا حصن حصين
اوج ادب اوج حيا اوج وفا اوج يقين
سر را به زير انداخته مولا اميرالمؤمنين
سرگرم تسبيح خدا باشد لسان ذاکرش
زهرا عروس او شده بنگر وجود شاکرش
ـــــــــــــــــ
دخت نبي امشب نهد پا در سراي مرتضي
عطرش صفايي داده آري بر سراي مرتضي
زهرا شود شمع و چراغ سرسراي مرتضي
دارد صفايي بيکران ديگر سراي مرتضي
اماليقين امالحياء امالنجابت فاطمه
هم علت ايجاد و هم بانوي جنت فاطمه
ـــــــــــــــــ
از امتزاج نورشان عالم منور ميشود
از انتشار عطرشان هستي معطر ميشود
از شاخههاي نسلشان عالم مُشَجّر ميشود
از نامشان از يادشان دلها مسخّر ميشود
ما را مريد کوثر و ساقي کوثرساختند
ما را گدايان در اولاد حيدر ساختند
ــــــــــــــــــــ
با نام زهرا و علي ما را سعادت دادهاند
با حب زهرا و علي بر ما بشارت دادهاند
با مهرشان در اين جهان بر ما کرامت داداهاند
بر ما کرامت داده و نور هدايت دادهاند
عشاق زهرا و علي مشهور بر هم عهدياند
اهل یقین، اهل حیا، چشم انتظار مهدياند
ـــــــــــــــــــ
ما اهل ایمانیم اگر، سِرّش دعای فاطمه است
این عزت و آزادگی اصلاً برای فاطمه است
دار و ندار ما همه لطف و عطای فاطمه است
سوگند بر نام علی هستی گدای فاطمه است
از برکت زهرا خدا داده به ما عزّ و شرف
پس خانهی بابای ما هم میشود شهر نجف
ـــــــــــــــــــ
#ترکیب_بند
#ازدواج_آسمانی
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#امیرالمؤمنین
#ترکیب_بند
#مدح_مولا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا نام تو بردم دلم غرق طرب شد
ابیات من شیرینتر از شهد رطب شد
اول تمام تار و پودم با ادب شد
بعدش وجودم محو قتال العرب شد
نام تو تا بردم وجودم صیقلی شد
هر رگ رگم ذاکر به ذکر یاعلی شد
خونی که درگهاست میجوشد به شوقت
عاشق به قدر وُسع میکوشد به شوقت
تا خرقه خدمت که میپوشد به شوقت
هر لذتی را نیز بفروشد به شوقت
شوقت قرار از سینه اهل ولا برد
عشقت دل دیوانگان را تا خدا برد
توحید را ما در تماشای تو دیدیم
احساس را در نام زیبای تو دیدیم
مردانگی را در سجایای تو دیدیم
ما هر چه خوبی بود را پای تو دیدیم
ای کل خوبیهای عالم بین دستت
ناثوتیان، لاهوتیان مدهوش و مستت
جامهدرانیم و به دلها شور داریم
از نور زهرایت در عالم نور داریم
ما کی به سر فکر بهشت و حور داریم
نعلین را کنده هوای طور داریم
نام تو تا آمد دل ما پر شعف شد
وادی طور ما همان صحن نجف شد
ما را گرفتاران چشمانت نوشتند
محتاج جود و لطف و احسانت نوشتند
آوارگانی در بیابانت نوشتند
مبهوت زیبایی ایوانت نوشتند
ما بنده عشق تو از قالوا بلائیم
دیوانگان مست ایوان طلائیم
ما را به یک طعم و نصیحت میهمان کن
بر آن عبارات فصیحت میهمان کن
یا که به لبخند ملیحت میهمان کن
بر طعم انگور ضریحت میهمان کن
یادم نرفته نیمه شب شور نجف را
یادم نرفته طعم انگور نجف را
کشکول من خالیست مولا التفاتی
ساقی تویی آقا بده آب حیاتی
از باب ساعت آمدم با مشکلاتی
ای که قبولی صیامی و صلاتی
با دست خالی آمدم دستم بگیری
دست مرا هر آنچه که هستم بگیری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر_المؤمنین
#غدیریه
#نصیر_حسنی✍
.
.
#غزل در هوای حرم و عرض خضوع محضر مولا #امیرالمؤمنین
مُدامم مست میدارد علی جان عطر گیسویت
خرابم میکند هر لحظه ذکر ناب و دلجویت
از آن شب که نجف بودم من و ایوان تو دیدم
نمیخواهد دل من اعتکافی جز سر کویت
نشستم تا سحر در کنج ایوان، بین زائرها
ندیدم هیچ کس را که نداده دل به ابرویت
شهنشاه قدر قدرت از آن بالا نگاهم کن
تفضل کن غلام خسته را با هوی جادویت
تمام آسمان بر خاک نعلینت نمیارزد
تمام آبها لب تشنهی یک جرعه از جویت
الا یا ایها الساقی! گره افتاده در عالم
بیا با ذوالفقارت ای بنازم زور بازویت
پر از دردیم و داریم التجا بر سفره فضلت
نگاه ماست بر دست تو و درمان و دارویت
به حق دستهای بسته در کوچه صدایم کن
به زهرایت دو عالم را نخواهم بی گل رویت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی ✍
#غدیریه
#مدح
.
.
#مربع_ترکیب_بند
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعله افتاد به جانم دم دروازه شام
تیره شد آه! جهانم دم دروازه شام
رفت از دست امانم دم دروازه شام
بود در سینه فغانم دم دروازه شام
پیش چشمان من و قافلهای یاس کبود
رقص و آواز و نی و عود مهیا شده بود
شهر آذین شده بود و همه میخندیدند
خوب دور و بر ما کف زده و رقصیدند
بی علمداری من را همگان میدیدند
بین آن هول و ولا اهل حرم ترسیدند
سایه انداخت سرت از سر نی بر سر من
لطف تو بود قراری به دل مضطر من
دیدی ای سایهی سر بی تو گرفتار شدم؟
راکب محمل بی پرده در انظار شدم؟
وارد شام پر از طعنه و آزار شدم؟
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم؟
من که یک عمر فقط پرده نشینی کردم
همرهی با شبث و شمر و سنان شد دردم
از در و بام نظرها همه جا با ما بود
اصلاً این شام بلا آخر این دنیا بود
چه قدر سنگ به دستان و به دامنها بود
هدف سنگزنان قافلهای تنها بود
بارش سنگ و من و چشم پر از بارانم
هیجده سر، سر نی دید که سرگردانم
در همه شهر من غمزده را چرخاندند
خاک و خاکستر و خاشاک سرم افشاندند
لات و الوات مرا خارجیام میخواندند
ناسزا گفته و از پیش مرا میراندند
ماجرا سختتر از هر چه شنیدی بوده
گلهام از گــذر قوم یهــودی بوده
سختی کوچه و بازار کجا؟ بزم شراب؟
سختی طعنهی اغیار کجا؟ بزم شراب؟
خندهی قوم جفاکار کجا؟ بزم شراب؟
منِ بی معجر و دستار کجا؟ بزم شراب؟
مرکز ثقل دلم تشت طلا بود و سرت
خیزران بود و لب لعل تو و چشم ترت
__
#نصیر_حسنی ✍
#دروازه_شام
.
.
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
#غزل روضهشهر #شام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازه ساعات قیامت شده بود
حضرت عمه سادات اذیت شده بود
نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید
سوخته عارض ذریه عصمت شده بود
بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب
به بنات علوی سخت جسارت شده بود
پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی
پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود
آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه
قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود
قافله بود معطل در دروازه شهر
و چه خونی به دل آل رسالت شده بود
بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر
محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دروازه_ساعات #شام
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#شهادت_امام_عسکری
#غزل مهدوی (مناجاتی)
السلام علیکـَ یا بقیه الله
=========================
زهر آتش شده دارد جگرم میسوزد
بین این حجره خدا بال و پرم میسوزد
حجرهام مقتل و من ماندهام و تنهایی
بین بستر جگر شلعهورم میسوزد
ما بنیفاطمه درد دلمان مشترک است
از همین درد، دل نوحهگرم میسوزد
این دقایق منم و روضهی یک کوچه تنگ
کوچهای که ز غمش چشم ترم میسوزد
پسرم آمده و آب به دستش دارد
لب من تشنه و قلب پسرم میسوزد
تشنگی ارث من از واقعه کرببلاست
او که از غصهی او جان حرم میسوزد
ته گودال چهها بر سر او آوردند
از غمش سینهی پر از شررم میسوزد
#غزل_روضه
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#نصیر_حسنی ✍
.