eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 ________ اینجا چه سرزمینیه که دل تو سینه م می تپه بغض گلو گیرت میخاد قلبم و از جا بکنه _______ غاضریه یاکربلا محل مقتله منه اون نیزه دارا رو ببین نیزه هاشون برق میزنه بیا و برگرد حسین(ع) ________ نکنه راه و اومدیم داداش جونم به اشتباه بگو چرا صف کشیدن این همه لشگر وسپاه ________ اگه میشه حذرکن از این سفر و برگردبریم ازون میترسم که یوقت رقیه مون بشه یتیم بیا و برگرد حسین(ع) ________ خیمه رو یه جایی بزن کنار نهر اب باشه نزدیک به رقیه و به خیمه ی رباب باشه ________ می ترسم از اون روزی که جونم دیگه به لب بیاد بین حرومیا باشم صدای عباسم نیاد ________ میترسم ازون روزی که بره رونیزه ها سرت از روی نیزه ببینی رفته اسارت دخترت بیا و برگرد حسین(ع) 💠💠💠⭕️ 15 ❌💠💠💠 ________ نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) کربلایی مجید مرادزاده .
🤞🤞 متن روضه ..حاج آرمین غلامی وقتی خدا مشق تو را تکلیف می‌کرد گویی کتابی از تنت تألیف می کرد در فصل فصل این کتابِ پاره پاره قرآن تو را بر نیزه ها توصیف می کرد مواج می شد تا عطش روی لبانت چشم تو اقیانوس را تعریف می کرد سیب تنت تشریح می شد شرحه شرحه باران تورا دربادها تصریف می کرد موسیقی ِآیات تو از نیزه می ریخت سمفونی ات داوود را تصنیف می‌کرد می سوخت خورشید و زمین لب تشنه ی نور شب بود و ظلمت ماه را تحریف می کرد 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
🤞🤞 متن روضه 1 .حاج آرمین غلامی افتاده بر جانم تبِ ماتم دوباره حالم دگرگون میشود از غم دوباره از عرش می آید صدای گریه زاری در کوچه وقتی میزنم پرچم دوباره از پنج تن إذنِ عزاداری گرفتم دادند راهم...پس شدم مَحرَم دوباره حاجت گرفتم! گفته آقایم أباالفضل(ع) پایِ علَم امسال هم باشم دوباره آورده ام؛ بیتابیِ یکساله ام را... حال دلم خوش میشود کم کم دوباره بیچاره ام کرده به قران دردِ غفلت عاصی شدم! کی میشوم آدم دوباره؟! هر کس که مثل من مریض و دردمند است با توبه می آید پیِ مرهم دوباره همراه با صاحب-عزایِ روضه جاریست- از چشم هایم چشمهٔ زمزم دوباره هنگام ذکرِ "یا لَثاراتِ الحسین(ع)" است افتاده در شور و نوا عالم دوباره شال عزا را با اذان؛ بر گردن انداخت صاحبزمان(عج) با گریهٔ نم نم دوباره از داغِ آن پیراهنِ آغشته در خون در کربلا زد خیمهٔ ماتم دوباره! شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه...
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🤞🤞 📖 🔊 نقل حکایت و روضه حضرت زینب سلام الله علیها 🔘 شب دوم محرم ..حاج آرمین غلامی ** پَر میزنیم سر به هوای شما شویم تا خرجِ روضه‌هایِ عزای شما شویم ما را دوباره مادرِ سادات خوانده است تا یاکریمِ کرببلای شما شویم تقصیر ما نبود گرفتارتان شدیم زهرا نوشته است برای شما شویم می‌خواست روز قیامت کنارِ هم سینه‌زنان زیرِ لوایِ شما شویم ما را بلندی علمت سربلند کرد شاهیم اگر گدایِ گدای شما شویم حج‌ات قبول کاش که وقت طوافتان قربانیانِ کویِ منای شما شویم در بینِ حلق‌های عزا میرسیم تا مشمول دستهای دعای شما شویم ...اللهمَّ صلِّ علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَويَّةِ، والصّولَةِ الحَيدَريّةِ، والعِصمَةِ الفاطِميَّةِ، صَلابَةِ الحسَنيَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَينيَّةِ شب ورودیه است میخام ببرمتون وارد کربلاتون کنم، امشب میخام از همتون، دیگه دلتون شور بزنه، دیگه از فردا پریشونی رو تو صورتت ببینما، بیچاره زینب، پریشان... آواره....، (بگو با من جوابشو میدم)، معنی آوارگی یعنی چی؟ دستاشو که بستن نمیدونست کجا، هی میگفت عزیز برادرم، کجا میخای بری؟، گفت خانم کوفه میریم، نترس، تا گفت کوفه بند دلش، گفت بگو هر جا میبرن ببرن، کوفه نه، چرا خانم؟ یه روزی من خانم کوفه بودم، بازاری ها بابامو میشناسن، با این سرو وضع، من کوفه نمیام، حسیــــــــــن گفت پیرمرده، ازون حسین چی ها بدرد بخور پولو پله دار، حجره دار بازار یزد، صبح اومد بره مغازش، کف بازار دید هفت هشت تا بچه هفت هشت ده ساله، یه سینی تو دستشونه، یه پارچه مشکی، نگاشون کرد گفت، دید دارن میرن دم مغازه ها، آقا نذری داری؟ آقا به هیئت کمک میکنی؟ گفت تا بیرونشون میکنن، یکی میاد یه چیزی میندازه، رفت در مغازش، یه یک ربع بیست دقیقه ای یه ساعتی دید اینا اومدن تو مغازش، چتونه بازارو بهم ریختین، چند روزه میام شماهارو میبینم، بزرگتره اومد جلو، گفت حاجی روضه داریم، گفت روضه تون مگه چیه چند روز؟، اون یکی اومد گفت روضه مون بزرگه خودمون بچه ایم، هر شب شام به مردم میدیم، (ای به دل این نشست) گفت خرجیتون چقدره ؟ گفت خیلی، گفت مگه من مُردم میرید تو بازار گدایی ، پس سال بعد هم صاف میاید اینجا میگیرید و میرید، (اینو برا اونا میگم، که دو زار میخان در خونه امام حسین بدن اینقدر بالا پایین میکنن)، گفت چقدر بدم؟ این دسته چکشو گذاشت جلو اینا.... 🎤مداح.حاج آرمین غلامی
🤞🤞 متن روضه 2 .حاج آرمین غلامی تمام عشق و ایمانم حسین است همه روح و همه جانم حسین است خدا داند به هر بزم محبت فروغ شمع سوزانم حسین است ندارد تیرگی هرگز دل من که هر شب ماه تابانم حسین است ندارم جز وجود او طبیبی فقط دارو و درمانم حسین است به دریا گوهر تابان هستی به صحرا دُرّ غلتانم حسین است رهایی بخشِ دل از هر چه اندوه میان موج و توفانم حسین است به روی خاک درگاهش نوشتم من آن عبدم که سلطانم حسین است به قبرم چون که بگذارند یاران طلوعِ صبح رخشانم حسین است به دشت بی کسی های دو عالم نه تنها سر که سامانم حسین است تمام حاصل عمرم همین بود مرا جان است و جانانم حسین است پریشانی ندارم جز غم او غم قلب پریشانم حسین است 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
. کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آینه با تمام آینه ها بین گرد و غبار وارد شد جان عالم به کربلا آمد آب بر جویبار وارد شد در یمینش زهیر زانو زد و حبیب از یسار وارد شد آمده بر سر قرار اما خواهرش بی قرار وارد شد خواهر تک سوار در محمل بین هجده سوار وارد شد دختری نیز با دوتا خلخال با دوتا گوشوار وارد شد روبرو نیز سی هزار نفر لشکر نیزه دار وارد شد چند روزی گذشت و در گودال لاله در لاله زار وارد شد شمر در قتلگاه وارد شد بعد از آن یک سپاه وارد شد گوییا وقت ذبح اعظم شد بدن شاه نامنظم شد نبرید و کمی اذیت کرد تا که نای حسین هم کم شد سر انگشترش که دعوا شد همه‌ی قتلگاه در هم شد همه را شمر زد کنار اما چکمه‌اش توی پاش محکم شد خم شد زلف را به چنگ گرفت روی تل قد خواهری خم شد شمر از قتلگاه خارج شد دامنش قرص ماه خارج شد موقع رقص نیزه داران بود دانه دانه سپاه خارج شد وقت آتش شد از نهاد حرم دم واویلتاه خارج شد از دل خیمه با دوتا خلخال دختری بیگناه خارج شد این گذشت و رباب وارد شد توی بزم شراب وارد شد  وحید عظیم پور
. ۱۴۰۳ 🎤 یار بی پناها فقط امام حسینه چاره گناها فقط امام حسینه اونکه عمری مونده ،  فقط برام حسینه بهترین رفیق عالم امام حسینه وقتی بی قرارم ، ندارم ، من هم دمی الا حسین بوده تکیه گاهم ، پناهم ، توو زندگی تنها حسین بهترین چاره ساز حضرت دل نواز شاه کربلا حسین جان یا حسین یا حسین ... ........ هیچ غمی توو عالم ، غم حسین نمیشه کعبه هست سیاه پوش ، ازین عزا همیشه آسمون پریشون ، از غربت حسینه اعظم مصیبتات ، مصیبت حسینه ای غریب مادر،  تو بی سر ، موندی روو خاک قتلگاه ای عزیز حیدر ، یه لشکر،  کشتن تو  رو از کینه آه روی نیزه سرت زیر پا پیکرت وای حسین غریب مادر یا حسین یا حسین ... ♦️♦️ واحد خیلی بی قرارم  ، قلبم به خون نشسته غصه جدایی  ، دل من و شکسته آروم آروم از هم ، باید دیگه جدا شیم قسمت ما اینه ، کنار هم نباشیم تا اعوذبالله ،تو گفتی ، فهمیدم این صحرا کجاست شد ازین بیابون ، دلم خون ، دردم حسین جان بی دواست دل پریشون منم ابر بارون منم وای ازین غم جدایی آه و واویلتا ♦️♦️ وای ازون غروبی ، که بین ِ این بیابون زینبت می بینه ، جسمت رو غرق ِ در خون وای ازون غروبی  ، که خیمه میشه غوغا زنده میشه اینجا ، مصیبتای زهرا وای ازون غروبی ، که هستی ، بی سر به زیر دست و پا وای ازون غروبی ، که هستم ، بی تو میون شعله ها رفته از دل قرار وای ازین روزگار زینبت دلش شکسته آه و واویلتا ♦️♦️ ✅ واحد یا رقیه خاتون ، منم فدایی تو تا همیشه کارم ، شده گدایی تو یا رقیه خاتون،  عمریه بی نواتم عاقبت بخیره ، گریه توو روضه هاتم دلخوشیم همینه ، که خانوم ، روی سرم هس پرچمت جونم و میگیره،  یه روزی ، آخر غم عمر کَمِت ای عزیز حسین بانوی عالمین جون من فدات رقیه آه و واویلتا ......... ای سه ساله ای که ،دیدی یه عمر مصیبت گریه می کنم از ، غم قد خمیدت خوردی تازیونه ، به جرم بی گناهی تا میدیدی زجر و ، چشمات میرفت سیاهی روی ارغوانی ، قد خم ، تو فاطمه نشونه ای من برات بمیرم ، که خوردی ، کتک به هر بهونه ای طعنه ی شامیا تهمت و ناسزا خیلی قلب تو شکسته آه و واویلتا ♦️♦️ ✅ واحد ای عزیز عالم ، آروم جون زینب نذر تو حسین جان ، دو نوجوون زینب کاشکی مثل اکبر ، به عشق تو فداشن کاش بلای جون ، تموم کوفیا شن ای همه امیده ، دو عالم ، نذار که نا امید بشم رخصتی بده ای ، حسین جان ، من نادر شهید بشم به فدای سرت هستی خواهرت ای برادرم حسین جان آه و واویلتا ........ وای اگه ببینن ، شدی تو سر بریده وای اگه ببینن ، زینب قدش خمیده وای اگه ببینن ، حرم شده قیامت وای اگه ببینن ،  چل روز و شب اسارت وای اگر که امشب ، ببینن ، زینب میون شعله هاست وای اگر که امشب ، ببینن ، رقیه زیر دست و پاست من و دلواپسی وای ازین بی کسی ای برادرم حسین جان ♦️♦️ ✅ واحد وای من قیامت ، میون قتلگاهه غرق خون و تنها،  عمو توو این سپاهه اومدم تقاص مدینه رو بگیرم اومدم توو گودال ، برا عمو بمیرم وای ازین مصیبت ، جسارت، پشت جسارت میکنن با تموم قدرت ، یه لشکر ، عمو رو غارت می کنن ماه خیر النسا پیکرش زیر پا وای حسین غریب مادر آه و واویلتا ‌........ وقتشه تلافی ، کنم محبتاش و کم کنم یه ذره ، کوه مصیبتاش و وقتشه فدا شم ، منم به جای بابا دستم و بدم من ، مثل عموی سقا من چه جور بمونم ، ببینم ، سرِ عمو روو نیزه هاست من چه جور بمونم ، ببینم ، حرم پر از نامحرماست حاجتم شد روا درد من شد دوا ای عمو خدا نگهدار ♦️♦️ ✅ واحد شد یکی تن تو ، با خاک این بیابون رنگ ارغوانی ، ای یاس نجمه خاتون خیلی از زمونه ، خون شد دل تو ای وای کینه از حسن جان ، شد قاتل تو ای وای سنگ بی هوا آه ، عزیزم ، برده رمق از پیکرت پا نکش روو خاکا ، رسیده ، جونم به لب بالا سرت ای یتیم حسن صید صدپاره تن مردم از خجالت تو آه و واویلتا ... با تو زنده بازم ، حماسه ی جمل شد آخرش نصیبت ، احلی من العسل شد موندی پای حرفت ، به تن تا جون تو داشتی واسه ما عزیزم ، سنگ تموم گذاشتی مرکبای کوفه ، گذاشتن ، پا روو گل یاسم چرا باورم نمیشه ، شدی تو ، هم قد عباسم چرا تازه داماد من شاخه شمشاد من مردر از خجالت تو - محرم ۱۴۰۳
. |⇦•هر که پای نگار .. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، اَلسَّلاَمُ عَلَي الْمَهْدِيِ وَ عَلی آبائه، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ،السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَهِ،وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة،وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة" هر که پای نگار پا نشود درِ جنت به روش، وا نشود قَبْرُهُ‏ فِی‏ قُلُوبِ‏ مَنْ‏ وَالا در دلم غیر دوست جا نشود رو به هر کس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دار است راز من با تو برملا نشود ما محرم گرسنه ی اشکیم کاش چشمی کم اشتها نشود *من از محرم بی‌گریه می‌ترسم،من از محرمی که اشک نداشته باشم می‌ترسم حسین جان به من روزی گریه بده..* گریه کن همنشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهد بی حب، تو ضرر دارد پس کسی بی تو، با خدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی تو این خانه ها بنا نشود *هنوزم خیلی‌ها اعتقاد دارند پی خونه‌ای رو میذارن کمی تربت امام حسین میریزن...* وادی تور ماه حسینیه‌هاست نطق ما هر کجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را آخه سفرهٔ شاه بی‌گدا نشود بی پناهم پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دار روضهٔ تو، رضاست او نگرید عزا عزا نشود... *حضرت رضا به ابن شبیب فرمودند: "إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" ابن شبیب! می‌خوای گریه کنی بر حسین گریه کن. بعد فرمود: ما پلک‌هامون زخم شده انقدر گریه کردیم..* « زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین» حج نوکر طواف شش گوشه است مکه خوب است، کربلا نشود کلِّ عالم به پات جان بدهند باز حق غمت ادا نشود *این روایت از امام صادق علیه السلام است که می‌فرماید: همه ی عالم جان بدهند، انسانها جان بدن برای این مصیبت حقش ادا نمیشه. امام صادق به مسمع بصری فرمود: مسمع!کربلا نمیری گریه می‌کنی یا نه؟ گفت: بله..حضرت فرمود: بگو ببینم جزع و فزع برا حسین‌میکنی یانه؟ برای حسین ما بی‌قراری می کنی یانه؟..* ته گودال رفت و آمد بود روی جسمت برو بیا نشود دختر کوچک تو خوابیده کاش! دور سرت سر و صدا نشود کاش! آقا تو بی کفن نشوی کاش! سهم تو بوریا نشود «حسین وای وای ...» آن سفر کرده که صد قافله دل همرَه اوست راه بستن روی قافله‌اش، دشمن و دوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش گره افتاده حسین بن علی در کارش *آقا! هزارو‌ چهارصد سالههنوز این داغ تازه هست آقا. سفر به سلامت آقا..* کودکان در بغل مادرشان خوابیده دختران هم گلِ سر بر سرشان، خوابیده ردِّ خورشید عراق هست روی صورتشان از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان دخترانی که به روی پر قو خوابیدند اما، موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند زینب از ناقه چه با واهمه آمد پایین زینب آمد؟ نه! بگو فاطمه آمد پایین گَرد بر چادر خانوم بنشیند هیهات قد او را کسی از دور ببیند هیهات آه زینب به ملاقات خدا آمده‌ای کربلایی شده‌ای کرب و بلا آمده‌ای تو که دور و بر خود چند برادر داری پرده داری حرمی چون علی اکبر داری تو که در امر حیا بین زنان منتخبی چون علی شیر خدا شیر خدای عربی چند روزِ دگر آماده هجران هستی بی ابوالفضل گرفتار بیابان هستی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
روضه - حاج محمدرضا بذری(1).mp3
37.57M
|⇦•هرکه پای نگار... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.