eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
قبول کن که هر حرفی ارزش شنیدن نداره، و هر قضاوتی ارزش بحث کردن. قبول کن که گاهی آدم‌ها به قدری لبریز از امواج و صفت‌های منفی هستن که همون بهتر که به روی خودت نیاری. تو توانایی تغییر خصلت‌های آزاردهنده‌ی آدم‌ها رو نداری، چون تو جای اون‌ها نیستی، و تاریخچه‌ی دردها و گرفتاری‌هاشون رو نمیدونی. نمیدونی از کجا و چه زخم‌هایی خوردن که حالا به هرکسی که میرسن زخم میزنن. تو باید اونقدر قوی و بی‌تفاوت باشی که بدون اینکه حتی خم به ابرو بیاری، از کنار آدم‌های منفی بگذری، و دغدغه‌ی مقصد و هدفت رو داشته باشی، نه حرف‌ها و کنایه‌هایی که فقط مانع خوشبختی و آرامش تو میشن. بی‌تفاوت باش و رها، درست مثل یک دریا که با پرتاب هیچ خرده سنگی متلاطم نمیشه. درست مثل رودخونه‌ای که بخاطر هیچ سنگریزه‌ای تغییر مسیر نمیده. آدم‌ها برای پی بردن به عمق دریاچه سنگ میندازن. ولی تو دریا باش، عمیق و بی‌انتها. بزرگ باش و به دنبال اثبات خودت به ذهن‌های کوچک نباش. برای بعضی‌ها همون بهتر که بی‌تفاوت و ناشناخته بمونی ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۸۹🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052643.mp3
1.55M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۸۹🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ درخواستی دارم ی همشهری ما یدونه فرزندش یا تنها پسرش در اثر تصادف مصدوم شده و الان پس
❤️ سلام راجب به جوش های صورت عرض کنم یه حجامت عام انجام بدهید ❤️❤️❤️❤️ سلام با صحبت‌های دوست عزیزی که روانشناس اسلامی هستن درمورد سن ازدواج بسیار موافقم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید در مورد اون پسر ۱۶ ساله میخواستم بگم اتفاقا دقیقا یه دختر ۱۶ ساله میشناختم که به همین مشکل مبتلا بود تورو خدا عجله نکنه دختری میشناسم که برای حل مشکلش خانواده وخودش فکر کردن بهترین راه ازدواجه در صورتیکه هم خودشو بدبخت کرد وهم خانوادشو وهم خانواده پسررو بعد از اینکه دوسال نامزد موند پشیمون شد وکلا از خونه وخانواده فرار کرد وگفت من تازه فهمیدم معنی جوونی کردن چیه ورفت هروز بایکی بود بااینکه از خانواده مذهبی ودختر درظاهر نجیب وسنگینی بود ولی به خاطر عقده های روحی روانی که در سن بلوغ داشت ونتونسته بود درست هدایت بشه سر از ناکجا اباد دراورد من خواهش میکنم عجله نکند وصبوری کند وبا توکل وتوسل به خدا وامام زمان این ایام رو سپری کنه تا زمان مناسب برسانند خودشان این مشاور ومطلب اخر خیلی جامع وکامل بودخدا قوت وخسته نباشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد خانمی که پوست شکمش شل شده شما کرم سفت کننده بدن و استفاده کن البته از حای معتبر تهیه کن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد اون خانمی ک برا زایمان دومش پوست شکمش شل شده ... خب خانم عزیز من شنیدم یخ ب افتادگی و شلی پوست کمک میکنه (البته بعد از وکس کردن صورت) نمیدونم دراین مورد هم جواب میده یا نه ... و ی راه دیگم هست این ک شما بری باشگاه خودشون کمکت میکنن الان ک کرونا ب اون صورت نیست،میتونی با ماسک تو باشگاه ورزش کنی ❤️❤️❤️❤️ سلام طریقه ختم چله شهدا اسم چهل شهید رامینویسیدروی برگه وبانیت سلامتی وظهور آقا امام زمان به نیابت از شهیدهرروز ۱۰۰صلوات می‌فرستید یعنی روز اول اولین شهید که نوشتید وبه همین ترتیب تا چهلمین شهید که روز چهل میشه .شهید یاسینی ۲.شهید علی اصغر قلعه ای ۳.شهید حاج قاسم سلیمانی ۴.شهید حسین پور جعفری ۵.شهید ابومهدی المهندس ۶.شهید عماد مغنیه ۷.شهید جهاد مغنیه ۸.شهید محمد رضا تورجی زاده ۹۰شهید ابراهمیم هادی ۱۰.شهید محسن حججی ۱۱.شهید علیرضا قاسم زاده حسینی ۱۲.شهید سید احمد پلارک ۱۳.شهید حسین یوسف اللهی ۱۴.شهید محمد علی رجایی ۱۵.شهید احمد صداقت ۱۶.شهید مصطفی چمران ۱۷.شهید محمد جهان آرا ۱۸.شهید مرتضی آوینی ۱۹.شهید محمد بلباسی ۲۰.شهید محمد مهدی رضوان ۲۱.شهید حسن انصاری ۲۲.شهید حسین خرازی ۲۳.شهید مهدی زین الدین ۲۴.شهید حمید باکری ۲۵.شهید علی باکری ۲۶.شهید مهدی باکری ۲۷.شهید ابراهیم همت ۲۸..شهید عبدالحسین برونسی ۲۹.شهید احمد کاظمی ۳۰.شهید سید محمد بهشتی ۳۱.شهید مجید کلانتری ۳۲.شهید امیر حاج امینی ۳۳.شهید عباس کریمی ۳۴.شهید محمد حسین فهمیده ۳۵.شهید بهنام محمدی ۳۶.شهید سید حمیدرضا سیاه پوش ۳۷.شهید امیر جمشیدی ۳۸.شهید حسن محمد رحیمی ها ۳۹.شهید صفدر تقوی خصال ۴۰.شهید محسن مهردادی ❤️❤️❤️❤️❤️ صبا: سلام مجدد خدمت خانمی که گفتند پوست شکمم ترک ترک شده باید بگم چون زایمان کردن و خب قبل از زایمان پوستشون کشیده شد و بعد از زایمان شکم به حالت اولیه خودش برگشته و تغییر نسبتا بزرگی داشته بخاطر همین پوستشون شل شده من خودم یه مدتی وزن کم کردم بخاطر همین پوست بازو و شکمم ترک ترک شد ایشون از کرم ضد ترک هیدرودرم استفاده کنن کاملا جواب میده من استفاده کردم خیلی عالی بود فقط یه نکته ،مارک های متفاوتی برای درمان ترک پوست هست اما مارک هیدرودرم خیلی بهنر از بقیه هست. انشاالله که به نتیجه دلخواه برسن ❤️❤️❤️❤️ سلام برای خانومی که کار در منزل ترجمه و تایپ میخوان سایت ایران تایپیست سایت پارس ترجمه سایت رایامارکتینگ اینارو مطمئنم هیچ پولی نمیگیرن. فقط آزمون میگیرن بعد اگه قبول شدین باهاتون کار میکنن. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درباره ی اون دختر خانمی که ۱۸ سالشه صورتش جوش میزنه ببین من الان ۱۳ سالمه جوشام از ۱۱ سالگی بیشتر و بیشتر شدن تا اینکه چند ماه پیش صبرمون تموم شد رفتیم پیش دکتر جهان بینی توی قم هستم خب اول گفت به احتمال زیاد کیست داری 😐 خیلی خوب تشخیص داد رفتم سونو گرافی بــله همینطوره قرص دادن و مرتبببب باید بخوری اخه من بعد به مدت ول کردم بازم جوش زدم خوب باید کیست درمان بشه دیگه خلاصه دوباره رفتم پیش دکتر نرگس غلامی توی قم ایشون دارو دادن تا الان مصرف میکنم عالی شده صورتم ولی خب هر چیزی ضرری داره این دوتا دکتر که خیلی خوب بودن برو حتما دکتر نرگس غلامی و دکتر جهان بینی توی قم هستن ❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نود گلچهره رو توی گهواره اش گذاشتم و از سرش به آرومی بوسیدم .. مرضیه از اون سمت گهواره پتوی
صبح فردا ،قبل از این که صنم از خواب بیدار بشه ،از اتاق خارج شدم .. خبری از مرضیه نبود.. به حجره رفتم .. تمام روز ذهنم درگیر مرضیه بود .. بدجور به غرورم برخورده بود.. تا شب فکر میکردم که چطور راضیش کنم .. چی بهش بگم که راضی بشه .. شب مقداری نقل و شیرینی خریدم و به خونه رفتم .. باز از مرضیه خبری نبود ..همه تو ایوون نشسته بودند ..با چشم حیاط رو دنبال مرضیه گشتم .. عمه گفت چیزی میخواهی؟ چرا بی قراری؟؟ صنم با دقت نگاهم کرد ..گفتم نه .. چه بی قراری.. به صنم لبخند زدم و گفتم گشنمه به آفت بگو شامو بیاره.. صنم به مطبخ رفت .. با خونسردی به مادر که مشغول بازی با گلچهره بود گفتم پس مرضیه کجاست؟ مادر با صدای آرومی گفت تو اتاقشه ..خوب بود ولی دم غروبی گفت حالم بده ..میرم بخوابم .. +چشه؟ صداش کنید بیاد شام بخوره.. مادر گلچهره رو از بغلش زمین گذاشت و گفت یه چای و نبات درست کرد و گفت دل پیچه داره .. رفتنی هم گفت شام نمیخوره.. استکان چایم رو سر کشیدم و گفتم اگر حالش بده ببرمش مریض خونه.. مادر زانوم رو فشار داد و گفت بشین .. ..خوب میشه.. میدونستم که عمدا ،اینکار رو کرده تا با من رو به رو نشه ..فوری فکری به ذهنم رسید و گفتم پس اگه میشه گلچهره رو پیش خودتون نگه دارید تا مرضیه بهتر بشه .. مادر گلچهره رو محکم بوسید و گفت من که از خدامه... موقع شام خوردن حواسم به پنجره اتاق مرضیه بود، ببینم نگاه میکنه یا نه.. موقع خواب که شد چشمهام رو بستم و اینقدر منتظر موندم تا صنم خوابش ببره .... سرم رو نزدیک صورت صنم بردم .. نفسهای آروم و مرتبش نشون میداد که به خواب رفته.. خیلی آروم و بی صدا ، بلند شدم و به حیاط رفتم .. پاورچین پاورچین تا اتاق مرضیه رفتم .. در کیپ نبود و به راحتی باز کردم .. رختخواب وسط اتاق بود .. آهسته کنارش دراز کشیدم و دستم رو زیر ملافه بردم .. کسی زیر ملافه نبود.. فقط یه لحاف مچاله شده بود.. چند بار به آرومی صدا کردم... مرضیه .. مرضیه.. کجایی؟؟ به گهواره دست کشیدم گلچهره هم نبود.. چند دقیقه ای همونجا نشستم بلکه مرضیه برگرده ولی خبری نشد .. کلافه شدم به حیاط رفتم .. به توالت سر زدم.. هیچ کس نبود... کمی نگران شدم .. در اتاق مادر باز بود.. از پله ها بالا رفتم و سرکی به اتاقش کشیدم .. چراغ گردسوز با شعله ی پایین روشن بود .. مرضیه کنار مادر و گلچهره خوابیده بود.. کمی آسوده شدم و به اتاقمون برگشتم .. به سختی خوابم برد .. صبح با تکونهای صنم چشمهام رو باز کردم .. _یوسف .. حالت خوش نیست؟ چرا بیدار نمیشی؟ کش و قوسی به بدنم دادم و گفتم شب بدخواب شده بودم ... صنم دستش رو، به پیشونیم زد و گفت خداروشکر تب نداری ، ترسیدم .. تو هیچ وقت تا اینموقع نمی خوابیدی.. وقتی به حیاط رفتم مرضیه کنار حوض صورت گلچهره رو میشست... به بهانه بوسیدن گلچهره به کنارش رفتم و لبه ی حوض نشستم .. مرضیه بدون این که نگاهم کنه، سلام و صبح بخیر گفت .. با انگشتم به سرشونه اش زدم و پرسیدم دیشب چرا تو اتاقت نبودی؟ مرضیه تند سرش رو بالا آورد .. چشمهاش از تعجب گرد شد.. اخم ریزی کرد و سرش رو پایین انداخت و گفت دلم پیش گلچهره بود رفتم پیشش خوابیدم .. صدام رو تا جایی که ممکن بود پایین آوردم و گفتم امشب گلچهره رو میزاری کنار مادر بخوابه ، مرضیه نفسش رو با حرص بیرون داد و گفت یک بار گفتم بهت امکان نداره، خیلی دلت بچه میخواد یه زن دیگه بگیر و بیار... با دستش به اتاقهای بالای حیاط اشاره کرد، همون لحظه صنم رو دید.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام.لطفا پیام منو بذارید کانال.من شدیدا به کمکتون احتیاج دارم. من ی دختر پانزده ساله هستم،با این وجود مشکلات زیادی دارم. اما چند تا مشکل هست که خیلی اذیتم می کنن. نمیدونم چکار کنم،کم آوردم،از همه حرف میشنوم،دیگه خسته شدم،التماستون می کنم کمکم کنید😭 راستش من خیلی خیلی خیلی خجالتی هستم.خجالتم بیش از حد و اندازه هست،قدم کوتاهه،بینی بزرگی هم دارم که باعث پایین اومدن اعتماد بنفسم شده😭😭😭 این موارد خیلی اذیتم می کنن.بود و نبودم تو خانواده،مهمونی و.....هیچ فرقی نداره. فقط با دوستام رابطه خوبی دارم که اون ها هم مدام بینی بزرگم و قد کوتاهم رو تو سرم میزنن😭😭😭😭و منم هیچی نمی تونم بهشون بگم. همش مسخرم می کنن اصن ی وقتایی فک می کنم قصد خدا از آفریدن من فقط اینه که من بشم مضحکه بنده هاش😭😭 همه این مشکلاتم باعث شده کم بیارم « قد کوتاهم،بینی بزرگم و خجالتی بودنم» من بچه که بودم اصلا اینطور نبودم.دختر زیبایی بودم و همه دوستم داشتن،شیطون بودم و خیلی زبر و زرنگ همه این ها رو مادرم بهم گفته.همه میگن با بچگی هات اصلا قابل قیاس نیستی. با خجالتی بودنم کلی از اطرافیانم با هام سرد شدن.😭😭 دیگه نمیدونم چکار کنم.خسته شدم. تو رو خدا کمکم کنید من دیگه از این شرایطم خسته شدم. کمکم کنید.شدیدا به کمک هاتون احتیاج دارم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ستاره جون پسر ۱۷ساله ای دارم از وقتی مدارس مجازی شدهمش توگوشیه انگارمعتادش شده باشه شبهاتاصبح توگوشی داره چت میکنه نه نمازمیخونه نه چیزی من وپدرش نمازخون نمیدونم کجای کارمون اشتباه بوده میگم بیابروسرکار انگار نه انگار اصلن حرف گوش نمیده نمیدونیم چکارکنیم اعصاب نمونده برام دلم میخوادگوشیش وهک کنم ببینم با کی اینقده چت میکنه میگه تلگرامم گروهی هستیم تاباهاشم حرف میزنیم قهرمیکنه واعصاب خوردی میگیدچکارکنم دوستان ممنون میشم راهنماییم کنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام بیزحمت بزارید تو گروه اگه کسی تجربه داره چطور اموالمون از شر دزد ها در امان نگه داریم حرز یا چیزی که تجربه شده ممنون میشم به خصوص اموالیکه بیرون از خونه هستند مثل ماشین یاچیزهای ازاین دسته ممنون میشم . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید ببخشید میشه سوال منم توی کانال قرار بدید. شاید مشکلم حل شد. من صورتم لک داره مال آفتاب وحاملگیه. از نظر داخلی آزمایش دادم خدا را شکر هیچ مشکلی ندارم حالا می خواستم ببینم کرم، صابون، چیزی هست که کسی استفاده کرده باشه نتیجه دیده باشه بهم بگه. در ضمن اینم بگم از این کرمهای دست ساز معجزه استفاده کردم صورتم صاف صاف شد ولی به محض اینکه قطع کردم خیلی بدتر برگشت وکرم های دیگه ای هم بوده که استفاده کردم دوباره لک صورتم برگشته یه چیزی می خوام که تاثیر عمقی داشته باشه ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پنجم جاریم که دوستشو آورد تو اتاق تعجب کردم اما چیزی نگفتم دنبال شر نبودم.. دوستش من و اتاق ر
میعاد گفت مامانم میخواد برای من زن بگیره تا برام بچه بیاره... دیگه بقیشو گوش نکردم داد زدم تو با چه رویی اومدی میگی میخوای زن بگیری؟ مگه نگفته بودی برات بچه مهم نیس؟؟ گفت آخه تا اخر عمر که نمیشه بدون بچه سر کرد تازه مامانم دوست داره نوه داشته باشه توام اخلاق نداری بچه هم نمیاری به چیت دلم خوش باشه اهل دعا جادوم هستی میخوام حرف مامانمو گوش بدم.. دلم میخواست گوشامو بگیرم حرفاشو نشنوم دلم شکست از حرفاش، سریع ساکمو برداشتم لباسامو ریختم توش گفتم باشه اشکال نداره میعاد برو زن بگیر اما اول باید منو طلاق بدی مادرش انگار گوش وایساده بود اومد تو گفت معلومه که طلاقت میده زن اجاق کور میخواد چیکار کنه راه بیوفت برو خونه بابات فردام برو تقاضای طلاق بده گفتم نه کور خوندید خودم تقاضای طلاق بدم میعاد میخواد زن بگیره خودشم باید تقاضا بده ساکمو برداشتم اومدم بیرون باور نمیکردم میعاد همچین کاری بکنه آخه خیلی دوسم داشت.. رفتم خونه بابام مامانم جریانو که فهمید گفت سمانه دیگه پاتو از اینجا بیرون نمیزاری تا میعاد بیاد توضیح بده چرا اینهمه سال نتونسته خونه برات بگیره! گفتم مامان اگر بابا مثل دفه قبل بگه برم چی گفت نگران نباش اگر اینبار بگه برو منم ساک میبندم دوتایی میریم شهرستان تا باباتم ادب بشه.. حرف نزدم اما همش منتظر بودم میعاد زنگ بزنه بگه برگردم خونه شب که بابام اومد گفت اشکال نداره بمونم تا تکلیفم روشن بشه یه هفته خونه مامانم موندم اما خبری از میعاد نشد منم دلم میخواست همه چی درست بشه برگردم خونه باز هرچی بود شوهرم بود بعد از یه هفته مادرش زنگ زد به گوشیم جواب که دادم بدون سلام گفت سمانه من برای میعاد زن گرفتم الانم آوردیمش خونه قراره واسش یه خونه اجاره کنیم تو اگه میتونی با هوو کنار بیای بیایم بیاریمت اگر نه برو درخواست طلاق بده... حرفش تا استخونمو سوزوند از عصبانیت تهوع بهم دست داد چندتا فحش دادم گوشی قطع کردم نشستم گریه کردم مامانم اومد جریانو بهش گفتم اونم بدتر از من حالش بد شد بابامو نفرین میکرد چون اون اصرار کرده بود زن میعاد بشم زود زنگ زد بابام بهش جریانو گفت بابام گفت کاری نکنیم تا خودش بیاد، اما من طاقت نیاوردم زنگ زدم به میعاد هنوز باورم نمیشد واقعا زن گرفته باشه گوشیو که برداشت گفتم میعاد مامانت چی میگه؟ زنگ زد بهم گفت واست زن گرفته... گفت آره راست گفته تو اگر خواستی برگرد خونه اگر نه برو درخواست طلاق بده با گریه گفتم تو از کی انقدر نامرد شدی؟ تو که اینجوری نبودی گفت از وقتی دیدم تو برادرزاده منو نفرین مرگ میکنی از وقتی دیدم دعا گرفتی بمیره.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام.لطفا پیام منو بذارید کانال.من شدیدا به کمکتون احتیاج دارم. من ی دختر پانزده ساله
❤️ سلام برای خانمی که پسر ۱۷ ساله ای دارن! ببینید نه تنها این خانم بلکه خطاب بقیه ی اعضا هم عرض میکنم ی چند تا نکته برای تربیت فرزند صالح🌸 اول اینکه اون رو هیچوقت با بقیه مقایسه نکنید چون غرورش آسیب میبینه فرقی نداره دختر یا پسر! دوم اینکه ببینید به این فکر نکنید که دلیل اینکه پسر شما یا دختر شما همش تو گوشیه اون رو از خدا دور میکنه این فکر اشتباست و دقیقا مشکل ما اینکه با بچهامون رو درک نمیکنیم ببینید الان کروناست و معلومه که پیش دوستاشون نمیرن و فرزند ما مجبوره که وقتش رو با دوستاش بگذرونه حالا مجازی! فرزندان ما عادت کردن به گوشی و باید درکشون کنیم و نزاریم به حساب اینکه دارن کار بدی میکنن طبیعیه که حالا دور گوشی باشن تو ایام کرونا اگر هم شما جایی برید باز هم همش توو گوشیه زیرا بهش عادت کرده و جای نگرانی نیست بعد ی مدت که دور و اطرافش رو خوب ببینه چندان گوشی براش ارزش نداره نکته سوم اینکه گوشی نماز رو از فرزند نمیگیره شما با مهربانی با فرزندت صحبت کن انشالله که نمازش رو میخونه و همیشه بهش بگو که خداوند بهترین یار و نگهدارنده است و هفته اول سخته که نماز رو به موقع بخونی ولی عادت میکنی و بعد ی مدت نمازت رو میخونی خلاصه اینکه جای نگرانی نیست فقط همیشه بگید که خداوند دوستون داره و از این قبیل حرف ها کم کم به خدا نزدیک میشه و نمازش رو میخونه انشالله و حرف اخرم اینکه نو جوون ها و جون ها رو درک کنیم مطمئنا خدا خودش نمیخواد که ما اذیتشون کنیم حتما با مهربانی شما مادر های گل به خوبی نماز پی میبرن خدا یار و نگهدارتون معذرت طولانی شد ❤️❤️❤️❤️ سلام برای درامان بودن اموال من همیشه فالله خیرحافظاوهوارحم الراحمین میخونم خیلی خوبه وتاثیرداره ❤️❤️❤️❤️ سلام.دررابطه باخانومی که لک حاملگی دارن به مقدارمساوی نمک دریای اصل رو بازاج سفیده کوبیده واب مخلوط کنید ..مثلا یک قاشق چایخوری ازهرکدام داخل نصف لیوان.بعد روزی دوبار به مدت ده دقیقه بزنین روی لکهاتون بعدبشورین.برای من معجزه کرد🌺❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با خانمی که گفتن پسرشون سرش هم تو گوشیه... باید بگم که شما باید با پسرتون حرف بزنید،جوری حرف نزنید که فکر کنه باهاش مخالفیت و دعوا دارید،با آرامش باهاش حرف بزنید،شاید خیلی باهاش صمیمی نیستید که اینطوری رفتار میکنه باهاش مهربون باشید و حرف دلشو بشنوید تا بهتون بگه؛البته این راه برای وقتای دیگه هم مفیده رابطتون بهتر میشه اگر خودتون براش نت میگیرید دیکه براش نگیرید.خودش که باپای خودش نمیره سرکار،باید به زور بفرستید شاید پسرتون اینستاگرام داشته باشه،برای پسر هایی که تو سن بلوغ هستن این برنامه اصلا براشون خوب نیست وقتایی که گوشیشو به شارژ میزنه برید چک کنید چه خبره محاطباشو چک کنید درمورد نمازش باید پدرش باهاش صحبت کنه باید ترس از پدر داشته باشه،ما نباید پسرتون رو با کار هایی که خودش دوست داره رها کنید شما رابطتون رو باهاش بهتر کنید که حرف دلشو بیاد بزنه،ولی از پدرش ترس داشته باشه امیدوارم که کمکتون کرده باشم☺️ ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد کسی که دعا و حرز برای ضد سرقت می خواست من خودم این آیه قران را چند ساله که نوشته ام ودارم واز نتیجه اش راضی ام روی چند تا کاغذ بنویس و در جاهای مختلف خونه یا ماشین بزار آیه ده آل عمران ( ان الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شیا واولیک هم وقود النار) البته تو قران نگاه کنید که غلط تایپ نکرده باشم ❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با چله شهدا، یه بنده خدایی راهنمایی کردن. ولی تا اونجایی که من میدونم حتما نباید اسم شهدای خاصی باشه. می تونید اسم چهل تا شهیدی که در شهر خودتون دفن هستند بنویسید و براشون صلوات هدیه کنید. ❤️❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام ادمین امیدوارم پیام من و تو کانال تون بزارید اون خانم ۲۸ ساله ای که مادرشون باهاش بد رفتاری کرده مادر من هم یک جورهایی این طوری هست این خانم خیلی صبور بودن من خودم با ۱۸ سال سن بعضی وقت ها دلم می خواد بمیرم مشکل من این که خانواده ام خیلی عصبی هستن سر چیزهای کوچک هم سر من داد می کشن😭 بعضی وقت ها که می بینم بعضی از مامان ها حتی به یک تار موی سفید بچه شون نگران میشن خیلی حسودی می کنم نزدیک به یک سال دندون درد دارم گفتن بمیری هم نمی بریم دکتر هر خواستگاری میاد بدون این که من بفهمم رد می کنن الان طوری شده نه با بابام حرف میزنم نه با مامانم ۴ ساله قهر کردیم‌ اصلا آرامشی ندارم و واقعا افسردگی کم مونده بگیرم تا میام یک چیزی بگم سرم داد می کشن من هم آدم هستم تو این سن با کلی عقده کی بچه ۱. ساله شو با سیخ داغ میزنه😭 وقتی مامان بزرگم میگه آتش می گیرم حتی نمی تونم موسیقی گوش بدم خیلی چیزهای دیگه که برام عقده شده نونده تو دلم نمی تونم با هیچ کس درد دل کنم دوروز هم هست با درد دندون سردرد و سر گیجه هم دارم سر مو نمی تونم تکون بدم و حس می کنم یک چیزی تو سرم هست پدرم هم من و میزنه هم داداشم خیلی وقت ها مامانم میگه خدا یکی بدتر از خودتو نصیبت کنه بابام هم میگه میبرم یک جای دور هر دوتا تون بمیرین تو را خدا بگین چی کار کنم اخلاق شون خوب بشه ببخشید طولانی شد امیدوارم بزارید تو گروه ممنون🌹🙏 من تا الان فقط می خوندم و اولین بارم هست پیام میدم من یک پسری رو دوست دارم که اون هم من و دوست داره و به خاطر سربازی فعلا صبر کردیم ، می خوام با هاش قطع رابطه کنم نمی تونم و خیلی تنها هستم و با مخالفت شدید خانواده با ازدواج و با مشاور صحبت کردم گفتن باید مادرتون هم بیاد مامانم هم به این چیزها اعتقادی نداره و مادرم اون قدر گفته تو خونه شوهر تو نمی تونی بمونی خودم هم باور کردم و واقعا بعضی وقت ها میگم چرا ازدواج کنم اگر دعایی برا جلب محبت و آرامش می دونین لطفا بگین تا بخونم و تاثیر زود داشته باشه خیلی اخلاق تندی دارن من هم گفتم اگر یک روزی ازدواج کنم برای همیشه میرم نمیزارم بچه ها مو ببینه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نود_یک صبح فردا ،قبل از این که صنم از خواب بیدار بشه ،از اتاق خارج شدم .. خبری از مرضیه نبود
وقتی حرفش ناتموم موند منم به جهت سرش ، نگاه کردم .. صنم اونطرف با کمی فاصله از ما ایستاده بود.. نمیدونم چه مقدار از حرفهامون رو شنیده بود.. با ناراحتی به مرضیه گفت خجالت نمیکشی، پیشنهاد میدی بره زن بگیره؟ مرضیه پوزخندی زد و گفت خب دلش بچه میخواد ، از ما دو تا که نمیتونه بزار بره یکی دیگه رو بگیره .. صنم بغض کرد و گفت مرضیه تو این حرف رو به لج من میگی وگرنه ته دل خودتم راضی نیستی .. مرضیه بلند شد روبه روی صنم ایستاد و گفت چرا ناراحتی؟؟ بغض کردی؟؟ مگه خودت به من نگفتی بخاطر خوشحالی شوهرم راضی بشم تو رو بگیره؟ یادته...؟ تو هم الان واسه خوشحالی شوهرت برو واسش خواستگاری.. اشک صنم روی گونه اش ریخت .. سریع بلند شدم و گفتم مرضیه تمومش کن برو به بچه برس.. رو کردم به صنم و گفتم تو هم سر هیچ و پوچ وایسادی اینجا بحث میکنی .. برو بگو آفت صبحونم رو بیاره .. بعد از صبحونه به اتاق رفتم لباس بپوشم .. صنم مضطرب وارد اتاق شد و گفت یوسف تو واقعا میخواهی زن بگیری؟ جلوی آینه کلاهم رو ، روی سرم گذاشتم و گفتم اون یه حرفی زده تو چرا بزرگش میکنی، مرضیه افتاده رو دنده ی لج ، ولی بالاخره مجبوره قبول کنه ... ‌‌*********************** چند روزی گذشته بود و مرضیه به هر طریقی بود از دستم فرار می کرد تا اون شب موقع شام ، گلچهره به اتاق مادر دوید و مرضیه دنبالش رفت که بیاره.. دنبالش به اتاق رفتم و در اتاق رو بستم .. گلچهره با قفل صندوق مادر بازی میکرد .. کنار گوشش گفتم تا کی میتونی فرار کنی ؟ مرضیه با اخم گفت تا هر وقت که دلم باهات صاف بشه.. که فکر میکنم به اون دنیا بکشه .. گفتم چیکار کنم که راضی بشی؟ هر چی بگی قبول میکنم مرضیه جوابی نداد.. با التماس گفتم جون گلچهره، راضی شو .. با این فرار کردنات .. دیوونه میشم و آخر جلوی اهل خونه، تو روز روشن میاما حس کردم واسه یه لحظه لبخند کمرنگی رو لبهاش نشست .. نفس بلندی کشید و گفت ..... نفس بلندی کشید و گفت نمیتونم یوسف.. چند روز خیلی فکر کردم . میون کلامش پریدم و گفتم خب ...فکر کردی به چی رسیدی؟ خودش رو کمی عقبتر کشید و گفت دلم زیارت میخواد...منو ببر زیارت امام رضا...میخوام اونجا از امام رضا بخوام بهم قدرت بده بتونم دلم رو باهات صاف کنم .. شونه هاش رو گرفتم و گفتم حتما..حتما..ولی قول بده بعدش ازم فرار نکنی... مرضیه جدی زل زد به چشمهام و گفت یه شرط دیگه هم دارم.. یه دستم رو گذاشتم روی چشمم و گفتم روی چشمم بگو ..قبوله.. نفس بلندی کشید و گفت دو سال...دوسال به اتاق صنم نمیری...تمام دوسال رو کنار من میمونی .. بی اختیار دستم رو از شونه اش برداشتم و برای لحظاتی مات نگاهش کردم .. مرضیه ریشخندی زد و گفت چیه؟ساکت شدی؟ میتونی قبول نکنی.. سعی کردم بی تفاوت رفتار کنم ..شونه ام رو بالا انداختم و گفتم نه...گفتم که هر چی بگی روی چشمم فقط ... _فقط چی... +توقع نداشتم همچین شرطی بزاری.. مرضیه به طرف گلچهره رفت و بغلش کرد و گفت میخوام اونم طعم تنهایی رو ، با گوشت و خونش حس کنه... دستی به موهای گلچهره کشیدم و گفتم تو تنها نبودی..دخترت بود.. مادر باهات همراه بود..در ضمن خودت شرط گذاشتی صنم که برات شرط نزاشت.. مرضیه دلخور از شنیدن حرفم از کنار گذشت و گفت هر جور صلاحته..تو هم میتونی قبول نکنی.. بازوش رو گرفتم و گفتم قبوله ..از همین فردا تدارک رفتن به زیارت رو میبینم..تو هم رو حرفت وایسا.. مرضیه بعد از مدتها لبخند عمیقی زد و گفت چشم... زودتر از من از اتاق بیرون رفت .. دستی به صورتم کشیدم از اتاق خارج شدم .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ وقتی حال روحی بدی داریم احتمال اینکه خرافات را باور کنیم بیشتر می شود دانشمندان استرالیایی دست به آزمایش بسیار جالبی زدند. آن ها شرکت کنندگان تحقیق را به سه دسته تقسیم کردند. از گروه اول خواستند خاطره ی موفقیت ها یا لحظات شاد زندگی شان را به یاد بیاورند. از گروه دوم خواسته شد اتفاق بی اهمیتی را به خاطر بیاورند. از گروه سوم هم خواستند خاطره ی تحقیر آمیزی را به یاد بیاورند. بعد از آن، دانشمندان از همه ی شرکت کننده ها درمورد انواع و اقسام پیشگویی ها و توانایی های ماورایی سؤال پرسیدند. کسانی که اتفاقات ناخوشانیدی را به خاطر آورده بودند، بیشتر مایل بودند که پیشگویی ها را باور کنند. نتیجه آن بود که وقتی ناراحت هستیم بسیار راحت تر تحت تأثیر قرار می گیریم و کلاهبردارانی مثل پیشگوها از این حقیقت کاملا مطلع هستند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلااام من ی دختر17سالم که خیلی دندونام خراب میشه هنوز2ماه نشده که درست کردم بازم بقیه خراب شدن از11سالگی شروع کردن به خراب شدن واقعاحالموخراب میکنن دیه هم پول ندارم که درست کنم موندم چیکارکنم😔😔کسی هست مشکل منوداشته باشع ؟؟؟ ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دوستان خواهش میکنم که راهنماییم کنید من نوجوان هستم حدود ۱۷ سال و اینکه خیلی لاغر اندام هستم حدود ۴۰ کیلو ولی خیلی تعرقم بالاست و زیاد هم بو میده وقتی از حمام میام نیم ساعت بعد کلی عرف میکنم و عرقم خیلی تند هست جوری که نمیتونم برم کنار کسی اعتماد به نفسم به شدت اومده پایین تحرک زیاد هم ندارم که بگم‌ به خاطر اون عرق میکنم دوستام همش مسخره میکنن و منم واقعا کم‌ میارم اصلا میترسم‌ نزدیک شون بشم و خلاصه خیلی اذیت میشم چکار کنم ؟ واقعا کلافه شدم 😞 لطفا یه راهکاری بگید شاید جواب بده ممنونم 🙏🏻 ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام من آشپزی میکنم چربی ها میریزن روی کابینت ها و گاز پاک نمیشن لطفا بهم بگین با چی پاک کنم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام روز خوش 🌺🌺 لطفا سوال منم بزارید کانال واسه سیاهی زیر چشم کرم خوبی سراغ دارید چند سری دکتر رفتم هم کرم ایرانی گرفتم هم خارجی کلی از مواد خونگی استفاده کردم اما سیاهی از بین نرفته😔 لطفا لطفا اگ کرمی خودتون استفاده کردید نتیجه گرفتید بهم معرفی کنید مرسی از همگی 🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام یه سوال داشتم آیا کسی قرص مخمر اب جو برای چاقی استفاده کرده فایده داشته این را هم بگم که معده ام خیلی حساس هست وقرص معده هم می خورم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام لطف کنید سوال من را در گروه بگذارید کف پای شوهرم همیشه سرد هست حتی در گرمای تابستان آزمایش دادند کم خونی ندارند همه آزمایش هاشون نرمال بوده ولی این سردی کف ما خیلی اذیتشون می کنه در زمستان که با جوراب ودوتا پتو روی پاهاشون گرم می شوند ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۹۰🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052645.mp3
1.47M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۹۰🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلااام من ی دختر17سالم که خیلی دندونام خراب میشه هنوز2ماه نشده که درست کردم بازم بقیه
❤️ سلام من این جمعه امتحان مدرسه نمومه دولتی دارم خیلیم خوندنم ولی خیلی استرس دارم ازتون خواهش میکنم برای این که قبول بشم یا دعا کنید برام یا برام صلوات بفرستید ممنونم🌸🌸 ❤️❤️❤️❤️❤️ درباره نوجوان که زیادعرق میکنه اگه دکتر طب سنتی برن بهتره مزاج شناسی بشن .عرق کاسنی و شاتره خیلی عالی جواب میده چون من امتحان کردم ❤️❤️❤️❤️❤️ دخترخانم که دندوناش خراب میشه اول مطمئن بشه که لثه هاش عفونت نداره.بعداینکه مشکل معده نداشته باشه چون اسید معده که بالا بیاددندوناروخراب میکنه.اگه دیابت هم داشته باشه دندوناش خراب میشه ❤️❤️❤️❤️❤️ در جواب اون خانومی ک ۱۷ سالشون بود عزیزم منم توی ۱۷ سالگی دقیقا همین مشکل رو داشتم الان ۱۸ سالگیم داره تموم میشه و من توی فصل گرما کمتر از گذشته عرق میکنم و عرقمم بوی بد و تند گذشته رو نداره اولین راهکاری ک بهت میدم و خودم تجربش کردم اینکه ذهنتو از این مشکل هر طوری ک میتونی دور کن و خودتو سرگرم موسیقی و ...کن دوم از ضدتعریق شون استفاده کن سفید و ابی رنگ هیست و گیاهی سوم و مهم ترینش اینه ک در طول روز آب خیلی بخور خیلییییی چون باعث میشه سموم بدنت دفع بشه و بوی بد از بین بره چهارم برای زیاد عرق کردنت ناراحت نباش با اب زیاد خوردن و دفع بیشتر ادرار حل میشه پنجم اینکه خیلی سعی کن ورزش کنی مثلا اهنگ شاد بزار و جلوی ایینه خیلی تند و سریع برقص و ورزش کن و سعی کن خیلی عرق کنی بعدش هم یک روز درمیان حمام کن اینکه گفتم ورزش کن تا زیاد عرق کنی ب خاطر دفع سموم بیشتره تا موقعی ک بیرون میری عرقت زیاد بوی بد نده بعدشم از دمنوش های زیاد اسفاده کن چای ترش و چای سبز وبابونه و اویشن و ....خیلی دمنوش های دیگه ک سموم بدنت رو دفع میکنه و باعث پاک سازی میشه اینم ک بهت گفتم اب بخور یادت باشه اب سرد و یخ به هیچ وجه سعی کن خودتو به اب گرم خوردن عادت بدی خیلی تاثیر داره برای لاغریت هم ناراحت نباش منم دقیقا همین طور بودم خداروشکر بهتر شده البته من شوهر بهم ساخته😂 ولی در کل حتما صبحانه بخور مکمل هایی مثل ویتامین e و قرص ویتامینd و امگا3 و زینک پلاس و قرص مولتی ویتامین مصرف کن قرص اهن خارجی یا گیاهی حتما حتما سعی کن وعدا های غذاییت ب موقع باشه و مهم ترین مورد استرس نداشته باش بابت هیچ موضوعی برای من استرس باعث تجمع سموم و لاغریم بود غذای های مفید بخور و میوه برای بوی بد بدنت حتما حتما خیلی بخور خیلی خوردن تنقلات و خیلی کم کن اینا باعث میشه بدنت پاک سازی شه و در مورد اون دختر خانومی ک ۱۷ سالشه و دندوناش خرابه منم همین طور دقیقا و کسی هم پول نداره ن شوهرم و پدرمم ک داره نمیده سه تا دندون خراب دارم و دوتام عصب کشی ک روکش میخواد و ...😞 ناراحت نباش خدا بزرگه سعی کن دهنتو با اب و نمک خیلی بشوری و شبا و ظهرا مسواک بزنی شکلات و چیزای سفت نخور ❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت دختر گلم که میگه خجالتی هستم دخترم من الان 36 سالمه بچه که بودم یعنی هم سن شما خجالتی بودم وقتی کسی رو میدیدم خجالت میکشیدم وسط حرفم میپریدن صورتم لک داشت از آفتاب سوختگی بود بهنظرم زشت بودم خلاصه این چیزهای بیخود باعث خجالتی شدنم شده بود میخوام بگم که بااین چیزهای بیخود خودته گوشه گیر نکن که در آینده با شریک زندگیت هم کم میاری شما تازه 15 سالته اگه کسی دماغتو مسخره کرد بگو بهتر من از شما ها راحتر نفس میکشم دماغمو هم خیلی دوست دارم بعدش هم الان تو داروخانه ها برای کوچک کردن کرم داره میتونه با مشاوره پزشک اونو تهیه کنی بعدش درمورد قدت خواهر زاده منم قدش نسبت به سنش کوتاهه رفته بود پیش پزشک گفته بود که صبح ها زود بیدار شو وورزش کن الان هم قدش چند سانتی بلند شده هورمونهات هم باید تنظیم بشه خدای نکرده تروئید که ندارید چون اونم باعث کوتاهی قدمیشه اگه آزمایش بدید متوجه میشین انشالله که نداشته باشی بعدشم قد وراثتی اشاره نکردین که پدر ومادرتون قدشون بلنده یاکوتاهن دوباره تکرار میکنم گلم هرکی مسخرت کرد کم نیار رواعتماد به نفست کار کن نفس عمیق بکش بگو خدامنو دوست داشته که منو آفریده من از بهترین بنده هاش هستم تومثل دخترمی ورزش کن خودتو آزاد کن روحو روانتو آرام کن تواعتماد به نفست کار کن تواز همه سرتری دختر گلم دوست دارم دوباره نظرتو بنویسی ❤️❤️❤️❤️ برای پاک شدن چربیهای گاز اگر همون موقع که می‌پاشه پاک کنید راحت پاک میشه و سفت نمیشه. ولی اگر موند سفت شد چندمنظوره و محلولهای گاز پاک کن خوبن.توی همه فروشگاهها پیدا میشه. ❤️❤️❤️❤️ سلام.در جواب خانمی ک پای شوهرشون سرده باید بگم ایشون غلبه بلغم دارن حتما به یه متخصص طب اسلامی در شهرشون مراجعه کنن شبها قبل خواب حتما ۳ دانه خرما بدون اب بخورن بخش عمده ای از مشکل حل میشه ان شاءالله از همه ی دوستان التماس دعای مخصوص دارم شدیدا گرفتار و سردرگمم ❤️❤️❤️❤️ عزیزی که گفتن عرقشون بو میده. عزیزم اول برای تعریق زیادت به پزشک طب سنتی مراجعه
کن چون تعریق زیاد اد و بد بو نشانه بیماریه. دوم هروقت از حمام بیرون میای وقتی پوستت را خشک کردی به زیر بغلت زاج سفید پودر شده بزن.هم بوی بد عرق را جذب می کنه و هم اینکه به مرور موهای زائد اون نقطه را از بین می بره. احتمال داره لاغری وتعریق زیاد بدنت بخاطر حرارت زیاد بدنت باشه.پس با مراجعه به یک پزشک طب سنتی خوب درمانش کن. ❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب دختر خانومی که گفتند ۱۷ سالشونه و وزنشون کمه و درعین حال سریع عرق میکنن عزیزم شما باید به دکتر غدد مراجعه کنی و با انجام یه سری ازمایشات دارو بهتون میدن ان شاءالله سریع خوب میشید چون من شنیدم وه میگن چون عرقی که بدون بو یا با بوی تند باشه باید به پزشک مراجعه کرد موفق باشید ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد خانمی که گفتن اشپزی میکنن چربیها ازروی گاز وکابینت پاک نمیشه عزیزم ازپاک کننده سیو مخصوص گاز وچربیهاست استفاده کن فقط سیو موفق باشی ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برا اون خانمی که چربی میریزه رو گاز و پاک نمیشه دامستوس بگیرن عاااالیه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ با سلام در مورد آقا پسری که خیلی عرق میکنند. پسرم از داروخانه صابون آنتی باکتریال گلمر را بخر (قیمتش حدودا ۴۶ هزار تومان )و بسیار برای بوی زیر بغل موثره چون ضد باکتری هست و هر روز دوش بگیر و در آخر کار زیر بغلت را با این صابون خوب بشور و بزار ۳ تا ۵ دقیقه بمونه بعد آبکشی کن. بعد از حمام هم پودر زاج سفید را زیر بغلت بزن.از عطاری بخر و قیمتش حدود ۱۰۰۰ هست. باید کمی زیر بغلت مرطوب باشه و این پودر را بزنی.مطمئن باش این روش بسیار سودمنده. پسرم حتما از این روش استفاده کن بسیار موثره. شاد باشی. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام راجع به دختر خانم گلی که عرقشون بو میده مرداب سنگ از عطاری بخر بعد از حمام وقتی لباست رو پوشیدی وهنوز یه نم کوچولو بدنت داره اندازه یه پر به زیر بغلت بمال تا حمام بعدی هیچ بویی نمیدی فقط یه نکته اگر از موبر استفاده میکنی سری قبلش ازمرداب سنگ نزن چون پوستت سیاه میشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای عرق کردن ، پودر سنگ مرداب عالیه بعد از حمام وقتی هنوز بدنتون مرطوب هست بزنین ، برای چربی ها هم اسپری نانو عالیه👌 ❤️❤️❤️❤️ سلام راجب اون دختر خانمی که ۱۷ سالشونه و خیلی عرق میکنن و عرقشون بو میده عزیزم من خودمم همین جوری هستم وللی اصلا نگران نباش ی راه حل ساده وارزون داره که اگه عرقم کنی اصلا بو نمیگیره بدنت ی پماد زینک اکساید از دارو خانه بگیر فکر کنم شیش تا هفت تومن باشه پماد پای بچس اصلا نم ضرر نداره هر وقت که از حموم میای داری لباس میپوشی حتما بزن زیر بغلت چون اگه همون لحظه نزنی و بدنت بو بگیره دیگه فایده نداره اه سه چهار روزم حموم نری اصلا بدنت بو نمیده من خودم همین کارو میکنم زاجم میگن خوبه ولی ضرر داره واسه بدن اگه ازینک زدی خوب بود برات ی صلوات برای ظهور امام زمان بفرست عزیزم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ برا اون دختر خانومی که با خانوادش مشکل دارن بنظرم خانوادتون لیاقت شمارو ندارند اگه اون اقا رو دوست دارین بنظرم هیچ اشکالی نداره باهاش در ارتباط باشین ایشالله که ازدواج کنین باهم خدا همیشه هست امید داشته باشین اگه خدا زندگیه الانتونو تلخ کرده حتما در اینده زندگیتون خیلی خوب میشه ایشالله که این اقا لیاقتتون رو داشته باشه ✨💛 ❤️❤️❤️❤️❤️ در جواب بنده خدایی که گفتم یرای سیاهی زیر چشم چی خوبه ایشون باید اصلاح مزاج کنن سیاهی زیرچشم از بالا رفتن سوداست وتا اون برطرف نشه هیچ پماد و کرم موضعی کار ساز نیست ❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با دختر خانوم 15 ساله عزیزم منم همسن شما هستم. بزرگ شدن بینی یکی از علائم بلوغ همه دختر و پسرا تو این سن بینیشون بزرگ میشه😄 این مشکلتون که تا 18 سالگی حل میشه برای قد کوتاهتون میتونید از ورزش های قد یا قرص های گیاهی افزایش قد استفاده کنید💚 الان کلی کلاس و مشاوره در رابطه با افزایش اعتماد به نفس یا فن بیان وجود داره کا میتونید شرکت کنید❤️ نگران نباش عزیزم منم صورتم پر از جوش بود همیشه بدم میومد ولی الان دیگه اهمیتی نمیدم و به جاش با زدن ماسک های صورت سعی میکنم کمترش کنم🌱🌸 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ برای اون دختر ۱۷ ساله که خرابی دندان دارند برای پوسیدگی روغن حنظل بریزند روی پنبه سه شب روی دندان بزارند بعدشم چهل شب روغن زرد گاوی بزارید دود روپاس (تاجریزی) بدهید به دندان با کمک قیف یعنی دود بلند شد سز نازک قیف بزارید دهان ان یکی سر روی دود مزه مزه کردن سرکه با نمک هم تاثیر گذار هست مسواک و خمیر دندان استفاده نکنید باعث پوسیدگی میشه به جاش از مسواک پیامبر استفاده کنید ان شاءالله بهتر باشید🌷 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ برای اون خانمی که کف پاهای همسرشون سرد هست سردی دست وپا به دلیل غلبه بلغم هم باید غلبه بغلم را تعدیل کنید با داروهای طب اسلامی مثل بلغم زدا، ابن مسعود، شافیه وتریفل رفتن در افتاب، اسفند، سیاه دانه، یک انگشت عسل ناشتا میل کنند، کسمش و مـویز ناشتا، جویدن کندر،ک
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نود_دو وقتی حرفش ناتموم موند منم به جهت سرش ، نگاه کردم .. صنم اونطرف با کمی فاصله از ما ایست
از اتاق که خارج شدم، با صنم چشم تو چشم شدیم ..دلم لرزید ..امکان نداشت من صنم رو تنها بزارم ..اصلا تنها جایی که آرامش داشتم کنار صنم بود.. مادر با لبخند گفت کجا موندید شما دونفر؟ شام سرد شد.. کنار سفره نشستم و گفتم مرضیه میگفت دلم زیارت امام رضا رو میخواد... مادر آروم زد روی زانوش و گفت واای منم خیلی دلم هوای زیارت کرده... از حرف مادر استفاده کردم و گفتم پس باهم میفرستمتون.. مادر ابروهاش رو بالا داد و گفت بی مرد؟ چطور دو تا زن بریم؟ +تنها نمیفرستم..سلطانعلی و آفت رو هم ، با شما میفرستم که دست تنها نباشید.. مشغول خوردن شدم ... یه لحظه نگاهم به مرضیه افتاد دمغ شده بود .... صنم بدون حرف با سر پایین با غذاش بازی میکرد .. فهمیدم که غصه میخوره ..در یه لحظه که مادر و مرضیه باهم صحبت میکردند زدم به زانوش و آروم گفتم ما باهم میریم .. لبخند زیبایی زد .. اون شب ، بعد از به خواب رفتن صنم ، به صورت زیباش نگاه میکردم ...نباید به مرضیه قول میدادم ..من نمیتونم دو سال صنم رو تنها بزارم ..اون بخاطر من خیلی ،سختی کشیده و غصه خورده.. با خودم گفتم بزار مرضیه حامله بشه..یه کاریش میکنم .. صبح به محض رسیدن به حجره اسد رو فرستادم ماشین پیدا کنه برای مشهد.. اسد چند ساعت بعد برگشت و خبر آورد که دو روز دیگه یه ماشین به طرف مشهد حرکت میکنه... مادر و مرضیه تمام اون دو روز رو آماده میشدند برای این مسافرت طولانی .. چشمهای مرضیه از خوشحالی برق میزد.. بالاخره موعد سفر رسید ... کلی به سلطانعلی سفارش کردم که مراقب زنها و گلچهره باشه.. گلچهره رو بارها بوسیدم و به مرضیه گفتم برو دلت رو صاف کن و برگرد‌... مرضیه نگاهش رو ازم دزدید و گفت دوست داشتم گلچهره با پدر و مادرش به زیارت بره...ولی اشکالی نداره ..دفعه ی بعد .. لبخندی زدم و گفتم دفعه ی بعد با بچه هامون.. مرضیه لبش رو گزید و جوابی نداد.. مطمئن بودم که بعد از این سفر راضی به بچه دار شدن میشه... بعد از راهی کردنشون، به دنبال بی بی رفتم ..تمام این دو روز فکر میکردم چه کار کنم که تو این مدت صنم تنها نمونه... از بی بی خواستم که به عمارت بیاد و کنار صنم بمونه.. بی بی با خوش رویی قبول کرد و با من همراه شد.. صنم با دیدن بی بی ، با ذوق پرید و گفت خداروشکر ..فکر میکردم تو این مدت از تنهایی دق کنم .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_ششم میعاد گفت مامانم میخواد برای من زن بگیره تا برام بچه بیاره... دیگه بقیشو گوش نکردم داد ز
میعاد وسط حرف گوشیو قطع کرد.. حالم بدتر شد دلم میخواست برم خونه ببینم جریان چیه.. آماده شدم برم مامانم نذاشت گفت صبر کنم تا بابام بیاد بابام که اومد مامانم دوباره باهاش دعوا کرد بابام خیلی ناراحت شد زنگ زد بابای میعاد جریان ازش پرسید اونم گفت بی تقصیره گفت زنش رفته برای میعاد زن گرفته از ناراحتی شروع کردم جیغ زدن بابام گوشیو قطع کرد گفت پاشو آماده شو بریم حسابشونو کف دستشون بزارم. منو مامانم آماده شدیم رفتیم مادرش وقتی پشت آیفون فهمید ماییم میخواست درو باز نکنه اما بابام یکم داد و بیداد کرد از ترس آبروش درو باز کرد، بالا که رفتیم دیدم همه خونن حتی میعادم بود صورتشو شش تیغ کرده بود موهاشو زده بود لباس تمیز تنش کرده بود اصلا انگار نه انگار که با من به مشکل خورده! بابام رفت جلو یکی زد تو گوشش، میلاد داداشش اومد بابامو گرفت برد نشوند. چند دقیقه بعد از اتاق من دوست جاریم اومد بیرون مستقیم رفت کنار میعاد وایساد از عصبانیت جوش آوردم حمله کردم کتکش بزنم اما میعاد مانع شد داد زد برو کنار سمانه دست بهش نزن.. از اینکه ازش طرفداری کرده بود بیشتر عصبانی شدم فحش دادم مامانم جلومو گرفت نرم کتک بزنم مامان میعاد گفت ببینید دخترتون چه بی ادبه از روزی که اومده یا با من دعوا میکنه یا با معصومه یا با میعاد اصلا عفت کلام نداره اصلا تربیت نداره داد زدم گفتم میعاد من تاحالا کی با تو دعوا کردم؟ چرا مامانت داره دروغ میگه... میعاد عصبی نگاهم کرد گفت سمانه این حرفارو ول کن اگر میخوای باهام زندگی کنی برگرد خونه اگر نه برو درخواست طلاق بده همینه که هست من زن گرفتم تا بچه دار بشم اگر خواستی بیا سر زندگیت.. چند تا به سر خودم زدم داشتم دیوونه میشدم گفتم نه امکان نداره بیام باهات زندگی کنم میرم طلاق میگیرم تو رفتی سر من هوو آوردی تو مقصری.. اصلا اهمیت نداد، بابام گفت میعاد تو خیلی بی صفتی اگر دخترم حامله نمیشد باید اول میبردیش دکتر نه اینکه بری روش زن بگیری میعاد گفت دیگه من این تصمیم گرفتم حالا شما میخوای برو طلاق دخترتو بگیر.. از رفتارای میعاد تعجب میکردم چون قبلا اصلا اونجوری نبود، بابام بلند شد گفت معلومه که طلاقشو میگیرم.. من و مامانم پشتش بلند شدیم برگشتیم خونه، تا خونه فقط گریه کردم بابامو مقصر همه اون اتفاقا میدونستم. فرداش با بابام رفتیم درخواست طلاق دادیم گفتم شوهرم زن دوم گرفته اما گفتن این دلیل نمیشه بخوای طلاق بگیری مهرمو گذاشتم اجرا برگشتیم خونه چند روز بعد احضاریه اومد، برای میعادم رفت. رفتیم دادگاه گفت مهرمو میده اما باید برگردم خونه.. گفتم من نمیخوام برگردم، قاضی گفت باید به حرف شوهرم گوش کنم.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام خسته نباشید من دوست دارم در امد داشته باشم و میخوام کارم با گوشی و اینترنت باشه آیا از اعضای کانال کسی میتونه منو راهنمایی کنه ک چطور ادمین بشم و اینکه درامدش چجوریاس؟؟ و اگر کسی میدونه ک چطور میشه مشاور محصولات آرایشی بهداشتی نفیس شد لطفا بهم بگه یا آیدی بنده رو از ادمین بگیره برام توضیح بده ممنون واقعا از کانال خوبتون ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ممنون بابت زحمات شما یک سوالم دارم اینه ک از وقتی که ما فاضلاب کشیدیم توالتمون خیلی بوی فاضلاب شدید میده کسی تجربه ای داره؟ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ عزیزم میشه این سوالمو بزارید خواستم بگم کسی کورتاژتشخیصی انجام داده؟واس ضخیم شدن دیواره رحم و آیادارویی هست ک نیاز ب کورتاژنباشه؟؟خیلی میترسم اگ میشه راهنماییم کنیدممنون❤️ ایشون عمل دارن کسی تجربه ای داره بگه لطفا🙏🏻👆🏻 ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام. وقت شما بخیر در مورد پیام اون عزیزی که گفتن پسر ۱۷ ساله دارن که مدام سرش به گوشی گرمه. و همه مادرها که این مشکل رو دارن وقتی بچه ها نیستن گوشی اونها رو بگیرید و کد *100 رو وارد کنن اینترنت دانش اموزی برای گوشی فعال میشه . و از این به بعد فقط ایتا و شاد و سروش باز میشه. یعنی پیامرسان داخلی. دیگه نمیتونن توی وات ساپ و اینستا وقت بزارن برای غیر فعال کردن هم *100رو وارد کنید. بعد که بچه ها پرسیدن چرا نت خرابه و سایت باز نمیشه بگید گوشی من هم چند روزه اینطوریه😁 ❤️❤️❤️❤️ دوست عزیزی که پرسیدند کسی هست کورتاژ تشخیصی انجام داده باید بگم من ۶ ماه پیش انجام دادم و تا الان مشکلی نداشتم البته من به خاطر خونریزی زیاد که در دوران پریود داشتم انجام دادم که به شدت دچار کم خونی شده بودم و تو این شش ماه دیگه پریود نشدم چون من سنم از ۵۰ گذشته بود و هنوز پریود میشدم ❤️❤️❤️❤️❤️ در پاسخ به اون دختر خانومی که گفتن خانوده شون خیلی بد رفتاری می کنن و اوضاع خوبی ندارن عزیزم امیدوارم خدا همیشه مراقب دلت باشه نظر من در رابطه با حل مشکلت این هست که حتمن ارتباطت رو با خدا قوی کن بیشتر به سوی نماز و دعا برو قطعن اروم می گیری چون خودم تجربه کردم من هم پدرم اوایل خیلی عصبانی بودن ولی الان خداروشکر بهتر شدن شب جمعه به اسم پدرتون ۱۴ بار دعای نادعلی رو بخونین جواب می ده هم تو گوگل سرچ کنین که چه سوره هایی واسع خوش اخلاقی خوب هست یا چه دعایی برای جلب محبت خوبه فقط اینم بگم اگه جواب نگرفتی بی خیال قران و دعا نشو چون اول باید اعتقاداتت رو به این چیزا قوی کنی بعد حتمن جواب می گیری بنظرمن حمتن پا بزار تو راهی که خدا گفته نمازهات رو همیشه اول وقت بخون چون بیشتر مشکلاتی که برای ما پیش می اید از گناهان زیاد ودوری از خدا هست در رابطه با ازدواج هم اونو بسپار به خدا چون خدا خودش تو قران گفته زنان پاک برای مردان پاک ومردان پاک برای زنان پاک مردان زنا کار برای زنان زنا کار و زنان زناکار برای مردان زناکار خدا خودش اگه صلاح بدونه یه همسر مناسب بر طبق اعمال خودت برات قرار می ده پس صبور باش و شما با خانواده خوش برخورد کن در عوض خدا قطعن برات همسر خوب می دهد یا یه پاداش دیگه 🌹🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که در مورد کورتاژ تشخیصی پرسیده بودن منم اردیبهشت امسال سونوگرافی انجام دادن ضخامت دیواره رحم داشتم خونریزی شدید هم داشتم دکتر گفته بود باید کورتاژ تشخیصی انجام بدی ولی چند جای دیگه پرسیدم که ببینم روش جایگزین داره یا نه تا اینکه یه خانم دکتر گفتن میتونی نمونه برداری (بیوپسی) هم انجام بدی تا یه وقت ضخامت بدخیم نباشه، انجام دادم خداروشکر مشکلی هم نداشتم با قرص ترنسید و مفنامیک هم خونریزیم بند اومد. انشاالله که شما هم با همین روش مشکلتون حل بشه و نیاز به کورتاژ نشه ولی نهایتا اگر لازم بود برید با خیال راحت انجام بدید اصلا چیز خاص و ترسناکی نیست که نگران باشید ❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین جان متاسفانه همه اکثرا برای راه حل بوی بد عرق کردن پیشنهاد سنگ مرداب رو دادن سنگ مرداب( یا نقره سنگ یا مردار سنگ) از سرب تشکیل شده و بشدت سمی هستش دلیل خاصیت از بین بردن بوی بدش هم دقیقا همینه که هیچ باکتری یا موجود ارگانیکی کنارش زنده نمی مونه اما بعد از استفاده تنها مدتی کوتاه حتی همین که با پوست در ارتباطه باعث مسمومیت میشه کافیه یه سرچ بزنن تو اینترنت تا ببینن چقدر باعث مسمومیت کبد و سایر ارگانها میشه که متاسفانه آسیبهاش به این راحتی قابل جبران نیس و شاید ضرری که به کبد بزنه همیشگی باشه پس برای یه چیز کوچک که می خوان ابروشو به اصطلاح درست کنن می زنن چشم طرف رو دور از جون کور می کنن لطفا لطفا سراغ سنگ مرداب نرید اتفاقا یه خانمی نوشته بود زاج ضرر داره ضرر زاج اصلا یکصدم ضرر سنگ مرداب نیست قبل از استفاده از هر چیزی تحقیق کنید متاسفانه بعضی عطاریا اصلا اطلاعات علمی ندارن و این سنگ مرداب چون ارزونه خریدار زیاد داره و عطاری ها هم خودشون نمی دونن این چقدر می تونه خطر ناک باشه و با تبلیغ می چپونن به خلق خدا ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خطاب به اون خانمی که کورتاژ تشخیصی دارن عزیزم من چندسال پیش همین مشکلاداشتم رفتم کورتاژتشخیصی انجام دام اصلاترس نداره چون بیهوش میشی هیچی متوجه نمیشی اگرقم هستی دکترعبدخداکارش خیلی عالیه ❤️❤️❤️❤️ 🌟سلام 🌟 در جواب اون عزیزی که سوال پرسیدن برای قرص مخمر آب جو من خودم سه ماه مصرف کردم از اون خوباشم مصرف کردم ولی تاثیری نداشت 😶 یه سوالم دارم من هم سپروهپتادین مصرف کردم هم شیکوریدین هم مخمر هم خرما روزی هفت تا ولی چاق نشدم و با قد۱۶۰توسن بیست فقط۴۷کیلو هستم لطفاااااا اگه کسی راهکاری داره بگه ممنون میشم ❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانومی که پسر ۱۷ ساله ای دارن ... سلام مادر گرامی من خودم ۱۷ سالمه
خودم معتاد گوشی شدم ولی جدیدن دارم کم میکنم و خوب سعی کنید به جای گیر دادن بهش و هک کردن چون واقعا بعضی وقتا چیزی ادم تو گوشیش نداره مثلا من تو گوشیم دوستامن شما شک نکنید بهش و بعدش نشون ندید که بی اعتمادید نسبت بهش این کار بیشتر اونو به سمت فساد میبره من همسنو سال پسرتونم میدونم چی میگد به شماهم حق میدم ولی به پسرا نباید خیلی گیر داد لجبازن با زبون پسرتنو رام کنید و اینکه نماز نمیخونه شما سعی کنید بیشتر وقتا بچتونو توی راه راست بندازید بدون اینکه بهمه خودتون انداختیش مثلا برید با پسرتو نماز جماعت مسجد و یا مثلا بگید پسرم میخوایم با بابات نماز جماعت بخونیم تو ام بیا به ما ملحق شو و وقتی با شما به نماز اومد و دیدید نماز خوند تشویقش کنید بگید اره این نماز راه رسیدن تو به اون خدای بالایی که قدرت های خدا رو بگید مهربونیاشو نسبت به پسرتون مثلا بگید خدا میتونه با یه خاستن مارو پودر کنه ولی نمیکنه بزرگیه خدارو بگید و بگید با همجین خدایی میخوای تو صحبت کنی من توصیه میکنم برید صحبتای استاد رائفی پور در مرود تحلیل نماز رو گوش بدید و اون رو برای بچتون بگید ... و خلاصه با امام زمانش اشناش کنید عشق امام زمان بچه رو یه جور دیگه بار میاره تجربه دارم 😍❤️ خلاصه شرمند زیاد حرف زدم ولی راهش این نیست که مادر گرامی گیر بدین و هکش کنید 😁باهاش راه بیاین با زبون خوش بدون اعصبانیت توی سن بلوغ پسرتون افکارش شکل میگیره سعی کنید با بچه ها درست حسابی و نماز خون رفاقتش بدید اصلا ببرید کلاس هایی که برای امام زمانه سختی نیدد بهش توسل کنید به امام مزان چله بردارید برای اینکه عشق به امامشو پیدا کنه اینا همش حل میشه ان شاءالله ذکر اَلمُستَغاثُه بِکَ یا صاحب الزمان خیلی کمک توی گرفتاری ها و دیدم که میگم 😍❤️ خلاصه خیلی خودتو اذیت نکنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای اون خانمی که گفتن چربی ها می‌ریزه روی کابینت دو تا راه هست اول با اسپری گاز پاک کن سیف و دوم اسپری گاز پاک کن من دقت کنید هر دو اسپری باشه مارک من سرعت بیشتری توی تمیزی داره استفاده اش هم به این صورته که شما روی مناطقی که چرب شدن اسپری میکنید و بعد از دو یا سه دقیقه با سیم ظرفشویی روش می کشید هر چقدر روغن و چربی تازه تر باشه زودتر پاک میشه ❤️❤️❤️❤️❤️ صبا: سلام و وقت بخیر ✨ در مورد دختر خانمی که گفتن قد کوتاه و اندام لاغری دارن و از نظر خودش بینیش بزرگه ،باید بگم عزیزم خداوند هیچ کسیو بدون نقص نیافریده و هرکسی یه مشکلی در ظاهرش داره اما انسان هایی که پیله ی جهل و نادانی رودور خودشون پیچیدن و فکر می کنن بدون هیچ نقص و عیب هستند همیشه بودن و خواهند بود پس اصـــلـــا به نظر دیگران توجه نکن چون قصد خیلی از اونا خراب کردن حال خودته بعدش هم بخاطر اینکه تو ین بلوغ هستی ممکنه این تغییراتی تو چهرت به وجود اومده باشه و به مرور زمان حل میشه😊 اگر هم بخاطر قدت نگرانی میتونی به دکتر های طب اسلامی مراجعه کنی من یکی از اقواممون همین مشکلو داشت و به دکتر حسناتی( شهرقم)مراجعه کرد و با چند مرتبه حجامت و بادکش به نتیجه دلخواهش رسید نزار هیچ کس بیشتر از حدش توزندگیت دخالت کنه و به حرف هیچ کسی توجه نکن چون اون خدایی که کل جهان و هستی رو آفریده خودش بهترین هارو برات در نظر گرفته☺️🌷 ❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با دختر خانوم ۱۵ ساله خجالتی عزیزم اولین چیزی ک بهش باید توجه کنی اینه ک تو ی نوجوونی تو سن تو بزرگ شدن بینی طبیعیه و البته نکته مثبت قضیه اینه ک هنوز برا رشد قد وقت داری داروی مکمل استفاده کن ورزش کن که قدت رشد بهتری داشته باشه نکته دوم اینکه شما گفته بودین دوستاتون مسخرتون میکنن باید توجه کنی که بین شوخی با تمسخر خیلی تفاوت هست اینکه دوستات با تو شوخی کنن خوبه ولی اگه تمسخر کنن نشون میده ک افراد خوبی بر دوستی نیستن کلا بهتره از افرادی ک کنارشون حس راحتی نداری دوری کنی نکته سوم در رابطه با اعتماد ب نفست ببین عزیزم اعتماد ب نفس ی چیز درونیه البته طبیعیه تو سنی ک داری همش ب ظاهرت توجه کنی ولی باید اینو در نظر داشته باشی ک همه ادما ی سری مشکلا ت تو ظاهرشون دارن هیچ کس بی عیب نیس البته جامعه هم مقصره این روزا مردا ترجیح میدن ب جای زن عروسک تو خونه داشته باشن امیدوارم مشکلت حل بشه
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نود_سه از اتاق که خارج شدم، با صنم چشم تو چشم شدیم ..دلم لرزید ..امکان نداشت من صنم رو تنها ب
بیشتر از دو هفته گذشته بود و هر لحظه منتظر بودم که مادر و مرضیه برگردند... هر روز به ترمینال ماشینها میرفتم و سراغ مینی بوسی که مادر و بقیه رو برده بود رو میگرفتم .. کسی خبری نداشت..کم کم نگران شده بودم و کاری هم نمیتونستم انجام بدم.. روزی دوبار به ترمینال میرفتم .. اون روز مینی بوسی از مشهد به تهران رسیده بود.. شاگرد راننده مشغول تمیز کردن ماشین بود. کنارش رفتم و مشخصات مینی بوس رو دادم و در موردش پرسیدم شاگرد با همون دستمالی که ماشین رو پاک میکرد عرق سر و صورتش رو پاک کرد و گفت والا یه گروهی بودند که باهم یه جا میموندند..یعنی خورد و خوراک و استراحتشون یه جا بود با نگرانی گفتم خب؟ پسر جوون گفت فکر کنم همون مینی بوسم اونجا بوده..میگفتن مریضی افتاده بینشون.. مضطرب پرسیدم یعنی چی؟ چه مریضی ای؟ پسر گفت دیگه اونو نمیدونم ..منم شنیدم ..با چشمهام ندیدم که.. آشفته به حجره برگشتم .. تصمیم داشتم حجره رو به اسد بسپارم و به مشهد برم... اسد با دیدن حال آشفته ام نگران به سمتم اومد و پرسید چی شده ؟ همه چی رو براش تعریف کردم و گفتم که قصد دارم برم مشهد.. اسد دستش رو ، روی شونم گذاشت و گفت تا یکی دو روز دیگه هم صبر کن اگه خبری نشد اون وقت برو .. یه قدم دو قدم راه که نیست ..در ضمن ممکنه همین که تو راه بیفتی ، اونا برسن تهران .. حرفهاش به نظرم منطقی میومد ولی نگرانی امانم رو بریده بود .. +نمیتونم اسد..اگه اتفاقی افتاده باشه به من نیاز دارند ..مخصوصا گلچهره.. با دستهام صورتم رو پوشوندم تا اشکی که بی اراده از چشمهام جوشیده بود رو اسد نبینه .. اسد نفسش رو پرصدا بیرون فرستاد و گفت حق داری .. سیگاری روشن کرد و دودش رو به هوا فرستاد و ناگهان بلند گفت آهان یادم افتادم .. من یه دوست تو مشهد دارم .. همین الان میرم تلگراف بفرستم بهش.. امیدوار پرسیدم یعنی ممکنه برامون خبر بفرسته.. اسد در حالیکه کتش رو میپوشید گفت حتما..آدم خیلی بامعرفتیه.. دستش رو به معنای خداحافظی تکون داد و از پله ها پایین میرفت که با صدای بلند گفتم همه چی رو براش بنویس ..چند نفرن .. اسمشون چیه .. بیقرار بودم و نمیتونستم کاری انجام بدم ..بیشتر از همه نگران دخترم بودم نذر کردم یکبار دیگه گلچهره رو سالم بغلم بگیرم گوسفندی رو قربونی کنم و بین فقرا پخش کنم .. ساعتی بعد اسد برگشت و گفت خیالت راحت باشه خیلی زود ازشون خبر میاره .. +تا نیان و نبینمشون دلم و خیالم آروم نمیگیره... تمام اون شب رو از نگرانی بیدار موندم و کل عمارت رو میگشتم .. سپیده که زد به ترمینال رفتم و بین ماشینها و آدمها دنبال خانواده ام میگشتم .. از چند نفر پرسیدم کسی خبر درستی بهم نداد .. سوار ماشینم شدم و چند دقیقه سرم رو گذاشتم روی فرمون .. نمیدونم چقدر گذشت از گرما سرم رو بالا آوردم .. مینی بوسی شبیه همونی که دنبالش بودم از روبه رو میومد .. خیره نگاهش میکردم تا نزدیکتر بشه .. خودش بود ..سریع از ماشین پیاده شدم و به طرف مینی بوس دویدم .. از پنجره سلطانعلی رو دیدم که گلچهره رو بغلش کرده بود .. با هیجان دست تکون دادم و همراه مینی بوس که سرعتش رو کمتر میکرد دویدم ..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام خواهر من تقریبا ۶ ساله ازدواج کرده و یه پسر ۴ ساله داره. ازدواجشون سنتی بود و خانواده شوهرش خوب دیده میشدن ولی بعد ازدواج فهمید که مادرشوهرش فقط بخاطر اینکه از دست پسرش خلاص بشه واسش زن گرفته. خلاصه تقریبا باهم خوب بودن تا اینکه بعد ازدواج بخاطر مشکلات مالی جروبحث و دعوا زیاد داشتن و خواهرم بخاطر اینکه بچه داشته و اینکه خیلی خواستگارای پولدار داشته یا پسر عمه و پسر عمو و پسر خالمم خواستگارش بودن، بخاطر حرف مردم و سرزنش فک و فامیل نمیخواد طلاق بگیره... خواهرشوهراش خیلی خوب بودن مثلا واسه تولد خواهرم گوشواره طلا خریده بود و واسه تولد پسر آبجیم تبلت خرید، حتی پارسال واسه رهن خونه ۵،۶ میلیون بهشون قرض داده بود... خیلی باهم خوب بودن اما چند روز پیش زنگ زده که اون طلاهایی که سر عقد بهت دادیم طلاهای دخترم بوده که به شوهرت قرض داده بودیم الان دخترم بزرگ شده و میگه برو طلاهامو از داییم پس بگیر الانم بی زحمت خودت یکاریش بکن چون اگه به داداشم بگم جنگ و دعوا میشه... الان خواهرم از همه جا بی خبر یه دفه بهش گفتن طلاها قرض ما بوده، خیلی اعصابش خرابه میگه به من چه، من که خبر نداشتم الان بعد ۶ سال یادشون اومده!!! در ضمن اون موقع تقریبا پولش ۵ میلیون میشده الان نزدیک ۳۵ میلیون! به خواهرم گفتم خب تو که خبر نداشتی همون ۵ میلیونو بده. میگه به خواهرشوهرم گفتم اون موقع ۵ میلیون طلا دادین منم همونو میدم گفت من طلاهای دخترمو فروختم همون اندازه طلاهای تورو خریدیم پس طلاهاتو باید بدی! الان خواهرم مونده چیکار کنه بیچاره اجاره نشینه، شوهرشم آدم درستی نیست، بیکاره، ۲ روز سرکار میره ۱۰ روز بیکاره... اگه اون طلاهاشو بده دیگه هیچ سرمایه ای ندارن، خواهرم مونده چیکار کنه! خواهرم خودشم کار میکنه و خرج زندگیش میکنه. الان به خواهرشوهرش گفته دوتا النگو که نازک بود شکست منم فروختم روی رهن خونه گذاشتم، انگشترامم که فروختم خرج زندگیمون کردیم، الان فقط همون گردنبند مونده واسم، میگه گردنبند و بده باقیشم هروقت داشتی بده! اما الان چون دیده گردنبندش بزرگ و سنگینه و طلا هم گرون شده میخواد ازش بگیره. بهش گفتم به خواهرشوهرت بگو غلط کردین اومدین خواستگاری وقتی هیچی از خودش نداشته و فقط خواستین از سرتون باز کنین خدا ازتون نگذره، میگه خواهرشوهرام خوب بودن با من خیلی کمکم کردن الان چی بگم بهشون! چون میدونن به داداشش بگه طلاهارو پس نمیده به خواهرم گفته که اونم تو رودروایسی بهش بده! اینم بگم که شوهرش خیلی آدم مزخرفیه، خیلی عوضیه دست بزن داره همیشه باید حرف اون باشه تو خونه، یه مدت معتاد شده بود که بردش کمپ ترک کرد.. اینم بگم خواهرم چند بار قهر کرده اومده خونه مامانم اما شوهرش اومده دم خونه مامانم داد و هوار همش داد میزنه، خواهرم چون ابروش براش مهمه باز میره سر خونه زندگیش... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۹۱🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052647.mp3
1.31M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۹۱🌹 @azsargozashteha💚
❤️ چهار سال گذشته بود، دیگه چهرشو هم به زور یادم میومد اما هر روز بهش فکر میکردم، میگفتم یعنی الان کجاست؟ چیکار میکنه؟ اونم مثل من دلش تنگ میشه؟ اصلا یادش هست؟ یادش هست کجاها رفتیم... چیا گفتیم... چه قولایی دادیم؟ ولی خب خیلی مثل قبل خودمو اذیت نمیکردم و با این موضوع کنار اومده بودم.. نه اینکه فراموش کرده باشم... نه.. ولی آدم از یه جایی به بعد دیگه خسته میشه... منم قبول کرده بودم که سرنوشت ما خیلی وقته از هم جدا شده... اون روز کارم سنگین بود، از خستگی حال نداشتم وقتی رسیدم خونه حتی حوصله دوش گرفتن هم نداشتم، لباسمو عوض کردم و خوابیدم. نیم ساعتی میشد خوابم برده بود که گوشیم پشت سر هم شروع کرد به زنگ خوردن، شماره آشنا نبود... عادت نداشتم شماره غریبه جواب بدم، زدم رو سکوت و خوابیدم.. یهو گفتم نکنه مادرم باشه با گوشی کس دیگه ای زنگ میزنه.. چون قرار بود عصر برم دنبالش ببرمش دکتر اما الان که خیلی زوده..!! نگران شدم، واسه اینکه مطمئن بشم پیام فرستادم پرسیدم شما؟ نوشت: سلام کوتلاس، جواب بده، باید ببینمت. چشامو چند بار به هم زدم که مطمئن شم درست میبینم!!! کوتلاس.... اون تنها آدمی بود که منو کوتلاس صدا میکرد.. باورم نمیشد اصلا !! بعد بیشتر این همه سال... بی اراده یادم به روزها و ماه های اولی که رفته بود افتاد هی میگفتم خب الان چند روزه ازم بی خبره... دیگه نگرانم شده تا فردا میاد.. دیگه انقدر بی معرفت نیست که تولدمو تبریک نگه... حتما فهمیده مریضم باید بیاد حالمو بپرسه دیگه، حتما از بچه ها شنیده... اما نیومد که نیومد!! چقدر پیام دادم، چقدر زنگ زدم جواب نداد... تا اینکه گوشیش واسه همیشه خاموش شد... ولی حالا چی شده که پیداش شده؟؟! قلبم داشت از جا کنده میشد خواب از هفت جدم پرید بالاخره اومد... میدونستم یه روز میاد.. چقدر منتظرش بودم یه حس و حال عجیبی بود.. سریع رفتم دوش گرفتم، لباس جدیدامو پوشیدم.. همون عطری که دوست داشتو زدم... گوشیمو برداشتم، شمارشو پاک کردم.. رفتم دنبال مادرم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام واسه دختر خانم که از بزرگی بینی و کوتاهی قد ناراحت بودن .عزیزم شما چون توی سن بلوغ هستی این مورد طبیعی هست غصه نخور .و میتونی خمیر دندون ایرانی رو به مقداره یک بند انگشت با نصف قاشق چایخوری زنجبیل و یک قاشق سرکه سیب قاطی کنی و روی بینیت بزاری یه ۱۰ روز پشت سره هم یه ۲۰ دقیقه یا نیم ساعت یعنی تا خشک بشه خوبه. بینی رو کوچک تر میکن اگه دیدی سوزش خیلی زیاده یکم خمیر دندونش رو بیشتر کن و برای قدت حتما فقط برو حجامت قد حداقل ۳ مرتبه باید بری و تا ۱۷ سالگی هم برای افزایش قد بیشتر جواب نمیده فصل بها و پاییز برای حجامت مفیده و از قد ژنتیکی رو تا ۵ سانت بلندتر میکنه و واقعا عالیه ما تجربه کردیم.و در ضمن با خودت تمرین کن که خجالت نکشی و از حرفهای معمولی شروع کن تا خجالتت بریزه و همیشه بخودت بگو من اصلا خجالتی نیست .انشاالله موفق باشی .التماس دعا ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای خواهری که طلاهاشو خواهرشوهراش میخوان ازش بگیرن به نظر من باید با آرامش و احترام بهشون بگه طلاهارو به هرکی قرض دادین از همون پس بگیرین وقتی ایشون روحشم خبر نداشته که طلاها قرضیه هیچ دینی گردنش نیست! طلا هدیه مرد به زنه اگه داره باید بخره اگه نداره لازم نیست قرض کنه اونم به این شکل
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نود_چهار بیشتر از دو هفته گذشته بود و هر لحظه منتظر بودم که مادر و مرضیه برگردند... هر روز ب
مینی بوس ایستاد و سلطانعلی با گلچهره پیاده شد.. با شوق گلچهره رو در آغوش گرفتم و سر و صورتش رو بوسیدم .. بعد از چند لحظه رو کردم به سلطانعلی و گفتم بقیه کجان .. سلطانعلی که تازه متوجه شدم غبار غم چهره اش رو پوشونده گفت خانم بزرگ و مرضیه خانم ته مینی بوس هستند .. +چرا پیاده نمیشن ..آفت کو؟ چرا مسافرها کمتر شدن؟ سلطانعلی دستش رو گذاشت روی چشمهاش و با گریه گفت آقا...آفت مریض شد و تو مشهد مرد .. قسمتش این بود اونجا دفن بشه .. نگران گفتم یعنی چی که مرد؟ سرم رو نزدیک مینی بوس بردم و بلند گفتم مادر... مرضیه .. سلطانعلی بازوم رو گرفت و گفت آقا ..بیایید عقب ..بیماریش مسریه .. من و گلچهره هم شانس آوردیم نگرفتیم .. میرم گاری بگیرم خانمها رو ببریم عمارت .. سرم رو داخل مینی بوس بردم .. مادر وسط دراز کشیده بود و مرضیه کنارش نشسته بود .. مرضیه روبند زده بود و چهره اش رو نمیدیدم با بغض گفت یوسف داخل نیا.. برو.. گلچهره رو ببر عقب.. آشفته پرسیدم چی شده مرضیه؟مادر چرا خوابیده ؟ این بار مرضیه گریه کرد و گفت آبله..آبله گرفتیم یوسف .. آفت طاقت نیاورد و در عرض چند روز تموم کرد .. با شنیدن اسم بیماری تمام تنم لرزید ..ناخودآگاه قدمی به عقب برداشتم .. نه بخاطر خودم ، فقط بخاطر حفظ گلچهره.. با کمک سلطانعلی مادر و مرضیه رو روی گاری گذاشتیم و به عمارت رفتیم .. اتاقهای مادر رو برای مادر و مرضیه ، در نظر گرفتیم .. گلچهره رو به صنم سپردم و به دنبال طبیب به مریض خونه رفتم .. ساعتی بعد با طبیب به عمارت برگشتم .... طبیب اجازه نداد من وارد اتاق بشم .. جلوی در روی ایوون نشستم .. مرضیه روبندش رو عقب نمیزد .. دکتر بهش گفت من محرم حساب میشم اجازه بده زخمهات رو ببینم .. مرضیه رو به من گفت یوسف .. برگرد .. نمیخوام منو تو این وضع ببینی .. با ناراحتی گفتم مرضیه...الان چه وقت این حرفهاست؟؟ مرضیه نالید یوسف...جان گلچهره... به سمت حیاط برگشتم .. طبیب به مرضیه گفت خب خدارو شکر به چشمهات نزده ..دارو میدم .. زخمهات خشک میشن .. مادر رو هم معاینه کرد ..وقتی صورت مادر رو دیدم از وحشت هین بلندی کشیدم ..تا روی چشمهاش جوشهای بزرگ چرکی بود .. طبیب با تاسف سرش رو تکون داد و گفت زخمهای مادرت خیلی شدیدن...مادر صدام رو میشنوی .. مادر ناله ی کوتاهی کرد ..طبیب گفت بهت دارو میدم ..درد داره مخصوصا وقتی رو زخمهای چشمت میزاری ..تحمل کن ..چاره ای نداری وگرنه چرکی میشه و دووم نمیاری.. مادر دوباره ناله ی کوتاهی کرد .. طبیب یه سری توضیحات به مرضیه داد و بلند شد .. همزمان باهاش بلند شدم .. با طبیب تا در عمارت رفتم .. طبیب عینکش رو درآورد و گفت تا میتونید ازشون دوری کنید خیلی مسریه.. چند ثانیه مکث کرد و گفت مادرتون .. متاسفانه بیناییش رو از دست داده... با بهت گفتم یعنی ..کور شده؟؟ _بله ..زخمهای داخل چشمش زیاده .. +هیچ راهی نداره ..دارویی ..لااقل چشمهاش خوب بشه.. دکتر نفسی کشید و گفت هیچ راهی ..فقط بازم تاکید میکنم تا میتونید فاصله بگیرید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••