eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
987 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱 یروز به پدرم زنگ زدم , هر روز زنگ می‌زنم و حالش را می‌پرسم. موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم گفت:"بنده نوازی کردی زنگ زدی". وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است. دیشب خواهرم به خانه‌ام آمده بود ,شب ماند, صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته‌است . گاز را شسته‌است , قاشق و چنگال‌ها و ظرف‌ها را مرتب چیده‌است و .... وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود... و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد... امروز عصر با مادرم حرف می‌زدم , برایش عکس بستنی فرستادم .مادرم عاشق بستنی‌ست گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم . برایم نوشت:"من همیشه به یادتم...چه با بستنی...چه بی بستنی". و من نشسته‌ام و به کلمه‌ی "خانواده" فکر می‌کنم ، که در کنارِ تمامِ نارفاقتی‌ها، پلیدی‌ها و دورویی‌های آدم‌ها و روزگار، تنها یک کلمه نیست، بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است. ... قدر خانواده هاتون رو بدونید ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چالش_دوم❣😍 سلام ایام به کام❤️ سال نو مبارک😍 خب به درخواست دوستان قرار شد که گاهی اوقات یه چالش ب
😍❣ خالم یه جعبه شیرینی اورد داشت تعارف میکرد تا میخاستم ی دونه بردارم بدم دخترم که بهونه نگیره سريع جعبه رو کشید طرف خودش و گفت اینا خیلی کمن فردا شبم مهمون دارم ببخشید😐😐 بخدا دیگه روم نشد چایی هم بخورم از خجالت😑😐 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 خونه مادر شوهر دعوت بودیم خودش نیومد سر سفره وایساد و غذا خورد بعد هم گفت چون از همتون سَر تَرم اینجا وایسادم 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 برای بیست نفر مهمان اندازه ده نفر غذا پختن و جالب اینه تعدادی از مهمونا قهر کردن رفتن 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 ساعت هشت زنگ زد گفت واسه شام داریم میایم 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 خواهر شوهرم دست بچه ام که رفته بودم خونه شون عید دیدنی گرفت انداخت بیرون گفت من مهمون دارم جای شما نیست برین یه وقت دیگه بیاین ما هنوز توی حیاط خونه اش بودیم بچه ام زودتر رفته بود توی اتاقش بیرون کرد 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 بچه هاش حمله کردن به شکلاتا و شیرینی آجیل و تا ته خالی کردن..کلیم شیرینی ریختن. رفتیم خونشون ظرف شیرینیشون برد 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 مهمون اومده بود خونه مامانم اینا، تانشستن بعدی در زد، یهو گفتم ااابيشعورا نمیگن کروناس🤦🏻‍♀ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 بچه فامیل عینکمو از تو چشمم برداشت تا بهش برسم دوید انداخت تو باغ شیشش خورد شد به جای اینکه دعواش کنن میگن خودت باید حواست میبود.. میگم رو چشماااام بود..یه دعوا بکن که وسیله های مردمو برنداره... خیلی پرروان😑😑 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 روز اول دوم عیدپشت سرهم چند جایی رفتیم واسه عید دیدنی،شب که اومدیم خونه واسمون مهمون اومدو تا ساعت ۱۲ شب خونمون بودن که یهو پسرم(۷سالشه)اومد گف مامان من خوابم میاد نمیریم؟!😳😅 (طفلی بچه انقد پشت سرهم رفتیم مهمونی و اومدن خونمون گیج شده بود) یهومهمونا همه زدن زیر خنده وگفتن منظورش اینه مهمونا نمیرن😂😂 ************ روزبعدشم همش مهمون میومدخونمون وپسرم هم تو پذیرایی کمکم میکرد دیگه انقدمهمون اومد طفلی خسته شده بود،واسه مهمونا داشت شیرینی تعارف میکرد که یکی از مهمونا حواسش نبودکه شیرینی برداره یهو دیدم داره پسرم بهش سوت میزنه 😂😂😂یعنی بفرما شیرینی،واینگونه بود که بازهم پسر اتیغه من خنده رو به مهمونا عیدی داد😅😅 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 منم میخوام از عیددیدنی خونه پدرشوهرم بگم. رفتیم اونجا همش نگاه به دست ودهنمون میکردن ببینن ماچقدمیخوریم😁😬بعد سه دون شکلات برامنو دخترم وشوهرم گذاشتن جلومون ماخوردیم بعدهی میگفت برم بیارم ونمیرفت هی میگفت ونمیرفت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 استر هیکس میگه یکی از سوالهای متداولی که اکثر انسانها درگیرش هستند این است: چرا وقتی ما چیزی را نمی خواهیم و به آن نه میگوییم باز هم در زندگیمان ظاهر می شود؟ جهان در حال تلاش برای جذب است. وقتی توجه خود را به سمت چیزی که نمی خواهید می برید آن را جزو ارتعاش های خود می کنید و به سمت خود جذب می کنید. به چیزهایی هم که نمی خواهید دائم در حال توجه کردن هستید پس باز هم در حال فرستادن ارتعاش آن هستید. استر هیکس در ادامه میگوید وقتی شما در حالت فرستادن ارتعاش ثروت هستید و از طرف دیگر اخبار و رسانه ها را رصد میکنید و یا مردم اطرافتان مدام در مورد فقر و بدبختی در حال صحبت هستند.وقتی که شما به آنها نگاه می کنید و توجه می کنید که چقدر در دنیا فقر وجود دارد پس شما در حال فرستادن ارتعاش ثروت نیستید و در حال ارسال ارتعاش فقر و بدبختی و ورشکستگی هستید. به همین دلیل که باید از اخبار بد و منفی دوری کرد. پس به چیزی که نمی خواهید اصلا نه فکر و نه اعتنا کنید و مطمئن باشید وقتی اعتنا نمی کنید جزء وجودتان نخواهد شد. این برنامه را حداقل چند ماه رعایت کنید تا فکر شما از حالات منفی به مثبت تغییر کند. در این حالت ذهن به صورت پیش فرض از منفی به مثبت تبدیل میشود و زمانی که ارتعاش ثروت میفرستید در کمال شگفتی ثروت وارد زندگیتان میشود. اگر گاهی افکار منفی به سراغتان آمد نگران نباشید کلیدش آن است که آن را به زبان نیاورید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
زندگی تو یه زیر زمین ۳۰ متری نمور و حقوق بخور نمير وارو حتی پول لاک ناخن منم نیست. وارو کارگر ساده س
وارو بلیط گرفت و رفت من موندم اواره ی خونه ی بابام ... مامانم وقتی منو دید شروع کرد به داد و بیداد کردن. آبروی مارو بردی واسه چی آمدی اینجا؟ برو دنبال همون بچه شهرستانی .. چی شد ولت کرد؟ هیشکی مثل عبدلله بدبخت نیست که تورو تحمل کنه دختره بی آبرو... حیف از عبدلله حیف... مارو رو سیاه کردی پیشش.. بابام جلوی مامانم و گرفت و برد منو داخل خونه. بابام می خواست به عبدلله زنگ بزنه بیاد دنبالم. منم گفتم اره زنگ بزن امید داشتم برگردم سر زندگیم. یه اشتباهی کرده بودم ولی حالا پشیمون شدم. چند بار بابام زنگ زد ولی عبدلله جواب نداد . به شایان زنگ زدم گفتم امدم خونه ی مامان جون باباتو راضی کن بیاد دنبالم من از کار اشتباهم پشیمونم. ولی دلم نمی خواد خودم به بابات زنگ بزنم. اگه خودم زنگ بزنم فکر میکنه چه خبره.... چند روزی گذشت و هیچ خبری نشد. حتی شایان هم نیومد سراغم. مامانم فقط سرکوفت میزدو و بد و بیراه میگفت. زندگیو برام سخت کرده بود حتی یه لیوان آب خوردنم نمیزاشت با آرامش بخورم. می خواستم بزارم برم ولی کجا جایی نداشتم واسه رفتن. کاش با وارو میرفتم. عبدلله که تو این سالها نه خونه ای نه ماشینی نه سرمایه ای هیچی بنامم نکردو بهم نداده بود.... من زن بد .. باشه من بدترین زن دنیا ولی اونم واسم ارزش قائل نبود. هیچ نقشی تو زندگیش نداشتم. یکسالی از طلاقمون می گذشت. نه به اون موقع که تازه رفته بودم یکسره عبدلله و شایان زنگ میزدن که برگرد...نه به حالا که هیچ سراغی از من نمی گیرن. چند بار به وارو زنگ زدم خطشو خاموش کرده بود چندین بار پیام دادم اصلا هیچ جوابی نداد. کاش جواب میدادو آدرس میگرفتم میرفتم پیشش. یه روز بابام به عبدلله زنگ زد که بیاد خونه ی ما... از من خواست تو اتاق باشم و بیرون نیام. از اونجایی که عبدالله همیشه به پدرم احترام خاصی می گذاشت حرفش را قبول کرد و آمد ..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ بنظرم این صحبت دکتر هلاکویی رو باید با طلا نوشت: «من از آنچه که هستم و آنچه چه که دارم خجالت نمیکشم!این خانواده ی منه.این هوش منه.این ماشین منه.این خونه منه. من از هیچ چیز مربوط به خودم شرمنده و خجالت زده نیستم از سنم،قدم،وزنم،پدرم و مادرم و.. خجالت نمیکشم؛ اینها واقعیت زندگی منه! قراره من خوبِ خودم باشم نه اینکه خوب و بد بودنم رو با متر شما اندازه بگیرم.من به این دنیا نیومدم تا تا با ملاک های دیگران زندگی کنم✨» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸 سلام میشه لطف کنید سوال منوبزارید ممنونم بابت کانال خوبتون یه خانمی تویه کانال گفتن
🌸 سلام، برای خانمی که میگن شوهرشون دروغ زیاد میگه ببین عزیزم وقتی دیدی شوهرت دروغ میگه پشت تلفن یا... با خوبی و مهربونی بهش بگو دروغ نگو براش حدیث در مورد دروغ بگو و از دروغ گفتن نهی ش کن و بهش بگو من خیرتو میخوام که بهت میگم دروغ نگو و راهنماییش کن انشاءالله که موفق میشی. توکل بر خدا🌷 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خانمی که برای رفع سوسک پرسیدن ماهم تو خونه ای بودیم که کابینتاش پراز سوسک بودن حتی ازراه آب هم وارد میشدن انقدر خرج سم کردم که خودم مریض شدم والرژی گرفتم تااینکه جاریم پیشنهاد داد از داروخانه دامپزشکی یک دارویی هست مثل تمر ولی صورتیه،اثری ازسوسک نمیمونه 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام در پاسخ به دختر خانم عزیزی که بازو ها و پشتش جوش میزنه و جای جوش داره . عزیزم اصلا ناراحت نباش منم همینطور بودم و بخاطر این مسئله می ترسیدم ازدواج کنم هیچکس هم راهنماييم نمی کرد و این خیلی عذابم میداد. اما الان به شما میگم اصلا نگران نباش فقط کافیه خاکشير و پودر کنی با ماست قاطی کنی (به اندازه سطح جوشات) بعد بیست دقیقه هم با آب ولرم بشوری بعدشم از پماد زینک اکسايد استفاده کن سعی کن این کار و یه روز در ميون انجام بدی انشاءالله که خیلی زود خوب بشی (این دستور وبرای جوش صورت هم میتونی انجام بدی فقط حتما با ماست قاطی کنی و خیلی نزدیک چشمات نزنی) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام. خطابم به ان خواهری است که بازو و پشتش جوش می زنه احتمالا باید اصلاح مزاج بشوید خونتون غلیظ وکثیف هست منم همین جور بودم به متخصص طب سنتی مراجعه کنید وباید پرهیز غذایی هم داشته باشید 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خانم که می خواهند که برادرش ازدواج کند اول مبارک باشه دوم چرا توی شهر خودتون براش زن نگیری به خدا من پسر توی شهر غریب زن گرفته هرروز دلتنگشم هرچه باشه توی شهر خودتت بهتره نکه بگید اززندگیشو دخالت کنم نه به خدا دو تاپسرم توی شهر خودم ازدواج کردند و همین که توی شهر خودشون هستند خیلی خوبه ممنون از ادمین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: تاريخ تولد- تاريخ مرگ؛ آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند، همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما روي كره زمين زندگي كرده ايم. ما فقط به اندازه يك " خط فاصله" زندگي مي كنيم و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند... آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است. بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم، بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم، دير تر عصباني شويم، بيشتر قدرداني كنيم، كمتر كينه توزي كنيم، بيشتر احترام بگذاريم، بيشتر لبخند بزنيم و به ياد داشته باشيم كه اين " خط فاصله" خيلی كوتاه است..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 باسلام خدمت تمام عزیزان من حدود یک سال هست کمرم وپاهام درد می‌کنه اوایل از وسط کمرم درد عجیبی داشتم تا اینکه سیاتیک به پاهام زد ام آرآی هم گرفتم و دکتر گفت ضعف عضلانی هست ۱۰جلسه فیزیوتراپی رفتم وباز مشکلم حل نشد ادامه داشت تا اینکه به طب سنتی رفتم اونجا گفتند از سردی بدنت هست و ماساژ وفصد برام انجام دادند وجلسه ی دوم که رفتم گفتند لگنت انحراف داره و باید اصلاح بشه الان خیلی نگران هستم و میترسم اگر دست به لگنم بزنن بدتر بشه سوالم از عزیزان این هست کسی براش همچین مشکلی پیش اومده که جا بندازه خوب شده که اینکار را انجام بدهم اگر کسی تجربه داره من را راهنمایی کنید ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام بر همگی من تیرویید کم کار دارم هرروز صبح نیم ساعت به صبحانه قرص تیرویید‌ ،(لتروکسین،)مصرف میکنم دیگه خسته شدم نزدیک چهار سال هست مصرف میکنم دکتر هم گفته باید قرص مصرف کنی اگه قطع کنی دور قلبت آب جمع میشه میخاستم بدونم کسی هست که با یه روش دیگه بشه کنترلش کرد یا قرص قطع کنم ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام من عاشق شدم تو سن 14سالگی و اینکه خانوادم حتی اجازه نمیدن تو جمعی که اون نشسته بشینم واقعا از این موضوع ناراحتم خییلی. عشقمون دو طرفه هس و اعتماد کامل دارم بعضیا از حس عشقم خبر دارن که منو دوس داره بخاطر همین داییم خیلی رو این موضوع حساسه مثل امشب رفتم بشینم تو جمع چون اون بود داییم نزاشت برم اونجا من چقد گریه کردم بخاطر این کارش که اینقدر حساسه زیادی روی اون حساسه دیگع نا گفته نماند فامیل نزدیک هستیم لطفا راهنماییم کنید واقعا داغونم نمیدونم چکار کنم که از این رفتارش دست برداره ما هیچ رابطه ای با هم نداریم قبلا داشتیم ولی الان نه رابطه ما فقط در حد یه پیام و زنگ بود اصلا همدیگه رو نمیبینیم چند ماهی یک بار اونم تو جمع خانوادگی میبینمش ممنون میشم اگه راهنماییم کنید🙏 ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام‌ ادمین‌ جان‌ وقتتون‌ بخیر ممنون‌دمیشم‌ سوالمو‌ بزارید‌ کانال‌ دوستان‌ مشهدی ‌ عزیز‌ من‌ دنبال‌ یه دکتردندونپزشک‌ میگردم‌ بنام‌ آقای پوریا‌ کرمی‌ ایشون‌ قبلا‌ سیستان‌ بودن‌ الان‌ اومدن‌ مشهد‌ خواهش‌ میکنم‌ اگر‌ ادرسی‌ دارید‌ ازشون‌ اعلام‌ کنید‌ ایدی ادمین👇🏻🌸 @habjbam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅ ‍ ! این جمله‌‌‌ی بی‌معنی از کجا آمده؟! وقتی پدر و مادری این جمله را به پسر خود می‌گویند، احساسات او را نادیده می‌گیرند و به او این پیام را می‌رسانند که او باید هیجانات و احساسات خود را سرکوب کنند و نهایتاً جامعه‌ای خواهیم داشت پُر از مردانی با احساسات سرکوب شده! خفه کردن احساسات و بروز ندادن آنها در بلند مدت، هم به ضرر سلامتی است و هم به روابط آسیب می‌زند. به پسران خود اجازه دهید مردانی شوند که با افتخار احساسات خود را بروز می‌دهند، حتی گریه کردنشان را... پسران و دختران در ابراز احساسات به یک اندازه به کمک نیاز دارند. پسران و دخترانی که با احساسات خود در تماس هستند، مردان و زنانی سازگارتر خواهند شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸 باسلام خدمت تمام عزیزان من حدود یک سال هست کمرم وپاهام درد می‌کنه اوایل از وسط کمرم د
🌸 عزیزی که دست وکمرشون جوش داره ❤️❤️❤️ دوستم جوش‌ها و هیچ وعمل ها نشانه وضعیت بدداخل بدن هستند ،غلظت خون وگرمی کبد وراحت بالا وعفونتهای داخلی میتونه باعث بشه ،،با حجامت وزالو درمانی ویا فصد به راحتی بعد چند بار تکرار بدنتان خوب میشه، وجای جوش‌ها رو هم با داروهای گیاهی میتونید ببرید ،البته مزاجتون رو هم تشخیص بدن پرهیزات رو انجام بدید وحجامت هم بکنید جوش نمیزنید ،،شاید باید یه مدت گرمیجات نخورید وبه جاش مصلای خون بخورید عرق کاسنی وشاه تره وخاکشیر بخورید موفق باشید 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 دوستی گفتن پسر ۱۵ ساله فشارخون بالا بوده فورا به طب اسلامی مراجعه کنید واگیر دارو های شیمیایی نشید اولا گاهی عفونت‌ها باعث فشار خون میشه مثل عفونت دندان وسینوزیت واینها دوما با یه بار فشار بالا آدم نباید بترسه قبل گرفتن فشار بدن باید استراحت باشه وفرد نشسته باشه وچند باری فشار بالا باشه بعد حکم بدید فشار بالاست اگر هم فشار بالا بود داروی گیاهی تتبُع برای کم کردن فشار خوبه صبح وشب جویدن چند دانه سیاه دانه بعد دوسه ماه فشار رو تنظیم میکنه حتما حتما حتما از نمک دریا یا نمک سنگ استفاده کنید نمک ید دار ایجاد فشار خون میکنه ،،،تنقلات وتخم وپفک واینها هم ضرر داره سلامت باشن همه جوونهامون انشاءالله ،برا سلامتی پدر ومادرهای بیمار یک صلوات لطف کنید 😍😍😍 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 دوستی که کم کاری تیروئید دارید❤️❤️❤️عزیزم به طب سنتی مراجعه کنید براتون با دوتا استکان کوچک روی تیروئید بادکش گرم میندازه ،وباید نمک مصرفیتون حتما نمک دریا باشه😊😊😊حتما حتما👍 متاسفانه مصرف نمک ید دار خودش باعث کم کاری تیروئید میشه مراجعه کنید بگید بادکش بندازن اگر بلند نبود جایی برید که انجام بدن مثلا فصد زبان رو هر کسی انجام نمیده ومیترسند باید ببینید طرف انجام میده با نه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ کسی که حاجتی دارد؛اگر نادعلی را به نیت آن حاجت بخواند حاجتش برآورده می شود. کسی که می خواهد شخص بزرگی دوستدار او شود،اگر نادعلی را سه مرتبه بخواند و بر خودش بدمد بعد نزد آن شخص بزرگ برود،آن شخص بزرگ،دوستدارش می شود. کسی که فرزند می خواهند؛اگر نادعلی را به نیت فرزند بخواند ،صاحب فرزند می شود. اگر نادعلی را همراه خود داشته باشد از شر محفوظ می ماند. کسی که دنبال ما دنیاست ؛اگر ۹مرتبه نادعلی را بخواند غنی می شود. اگر نزد بزرگی یا امیری میروید، روزی سه مرتبه دعای نادعلی را بخوانید و بر جمیع اعضای خود بدمید؛محب و مخلص تو می شود. اگر کسی را مهمی پیش آید دعای نادعلی را هفت نوبت بخواند به نیت آن مهم، البته برآورده شود. اگر می خواهی شخصی را به تسلط خود درآورید در شب جمعه چهارده مرتبه به اسم او بخوانید و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل او بفرستید، البته بر او مسلط می شوید و هر چه گویید از سخن و صلاح سما بدر نرود. اگر جهت ادای قرض،۲۲مرتبه در پانزده روز دعای نادعلی را بخوانید،قرضش ادا شود. اگر زنی دیر زاید پنج نوبت بر آب بخواند و بخورد آن زن زود زایمان کند. کسی که می خواهد از شر حیوانات و جن و انس محفوظ باشد؛ضمناً مطابق حدیثی؛کسب که دچار سحر و جادو شده است،اگر ۱۰۰ آیهٔ قرآن را از روی عقیده بخواند هر سحر و جادویی که باشد باطل می شود. وسائل الشیعة،ج۷،ص۱۳۹،ح ۸۹۴۴) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دوم رفتند ... مامان گفت بیا درست رو هم قبول کردند حالا دیگه باید قبول کنی بهانه ای نداری (منظو
دیدم کلید درو عوض کرده خودش هم نیست ، رفتم جلو در خیاط خونه ازش کلید بگیرم دیدم با همون خانم عظیمی جفت هم نشستن دارن حرف میزنن و میخندن.. باهام تا خونه اومد در رو باز کرد هر چی کتاب و لباس داشتم پرت کرد بیرون واحد گفت دیگه تو این خونه جایی نداری.. باور میکنید چون خانوادم پشتم نبودن پاشو بوسیدم که ببخشه گفتم باشه قبول هر چی تو بگی چون درس میخونم دیگه اعتراض نمی کنم.... بهانه های الکی می گرفت تو بارداری کتکم میزد جوری که بچه ام تو ماه پنجم بارداری سقط شد.... رابطه اش با اون خانم عظیمی که هفت سالی از من کوچیکتر بود و اون موقع ۱۶سالش بود صمیمی تر میشد.. دیگه بریدم رفتم خونه مامان اینا گفتم همه رفتاراشو گفتم دیگه به اون خونه برنمیگردم دو روز بعدش همه جا پخش شد رفته خواستگاری اون خانم چون مامان باباش مخالف بودن با هم فرار کردند ... خیلی روزای سختی بود دیگه خانواده بعد پخش شدن این خبر کاری باهام نداشتند و فهمیده بودن حرفام درسته. من همچنان کلاس ها رو نمی رفتم و فقط برای تعیین واحد و امتحان میرفتم. افتادم دنبال کارای طلاق و اینکه نامه بگیرم برم جهازم رو بیارم. جهازو برده بود جای دیگه دادگاه هم اصلا نمی اومد از ته ته قلبم از اعماق وجودم فریاد زدم خدایا نخواه که اینجوری با زندگی من بازی کنن و خوشبخت بشن چشم از جهازم بستمو همچنان پله های دادگاه رو دو ساله تموم بالا پایین میکردم تا طلاق بگیرم تا اینکه یک هفته بعد .... همچنان پله های دادگاه رو دو ساله تموم بالا پایین میکردم تا طلاق بگیرم تا اینکه یک هفته بعد طلاق مامان خانوم عظیمی میاد دم خونه مامان اینا میگه دخترم رو زدن و بچه اش رو ازش گرفتن دستم به جایی بند نیست بابت زدن دخترم الان کلانتريه تا سند نزاشتن بیاد بیرون. شما که بابت مهریه حکم جلبش رو دارید بیارید فلان کلانتری بزارید رو شکایت من که نتونه با یه سند ساده بیاد بیرون. رفتیم حکم جلب مهریه و جهیزیه رو گذاشتیم رو پرونده. تو کلانتری از اتاقی که توش بود تا ببرندش دادسرا داد میزد دیگه طلاقت نمیدم ولی نمیدونست من دو سال تمام دویدم تا بدون بخشیدن یک ریال از حق و حقوقم حکم طلاقم رو بگیرم . لبخندی زدم و اومدم خونه. جهیزیه رو بعد دو سال پس گرفتم. اینجا همزمان با دوره ای بود که ارشد شیمی قبول شده بودم . همزمان با قبول شدن برای ارشد تو یه کارخونه هم شاغل شدم به عنوان مدیر QC ‌. یه سال از به زندان رفتن همسر سابقم میگذشت و حتی یه سکه هم نتونسته بود پرداخت کنه مامان راضیم کرد رفتم رضایت دادم از زندان دربیاد ولی حق و حقوقم رو نبخشیدم فقط بهش یه فرصت دوباره دادم ولی در اصل دیگه دنبالش هم نرفتم. الان یازده سال از اون روزا میگذره به لطف خدا خونه خریدم و پس انداز مناسب هم دارم ولی تمام این ۱۱ سال رو تنها بودم ، به خاطر یه ضعف خیلی خیلی کوچیک و نداشتن اعتماد به نفس كل زندگیم نابود شد. راستی یادم رفت بگم اون خانم عظیمی که از همسرم جدا شد و بچه اش رو هم بهش ندادند ولی بعدش هم دو تا خانوم صيغه کرده چند ماهه گذاشتن رفتن. بزار بخونن اعضا که با دستای خودشون اعتماد به نفس بچه هاشون رو نکُشند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چالش_دوم❣😍 سلام ایام به کام❤️ سال نو مبارک😍 خب به درخواست دوستان قرار شد که گاهی اوقات یه چالش ب
😍❣ مهمون اومده خونمون با کلی از فک و فامیلای زنش همشونم کفشاشون آوردن کنار دستشون داخل خونه چه فکری کردن😶 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 بیرون بودم برام sms اومد بسته ۲۵گیگه ۳ماهه شما تمام شد زنگ زدم خونه مادرم گف پسرعموهات وصلن 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 خاله شوهرم اومد خونمون به بچش پنجاهی عیدی دادم، گفت پس به من و شوهرم عیدی نمیدی؟ منم تو رودرواسی دوتا دیگه دادم بهشون، بعد که ما رفتیم خونشون به بچه هام عیدی نداد😒 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 دوست شوهرمو با خانواده واسه شام دعوت کردم خانمش گفت مامانم خونمونه گفتم قدمش رو چشم مادرتون هم تشریف بیارن گفت مادر من خونه هر کسی نمیاد 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 مهمونمون تا تو کاسه آجیلش بادوم و پسته و تخم کدو تموم شد بلند شد ایستاد و به زنش گفت بریم😂😂😂😂😂 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 واسه مادرشوهرم مهمون اومد، رفت ظرفارو بشوره بعد دیدم داره بهش میگه این عروست چرا ظرفارو نشست چرا کار نمیکنه برات 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 مهمون اوردم از تهران خونه خودم شهرستان ۱۰روزه اینجاس حتی جای خودشو بچشم جمع نمیکنه 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 عمم اومد خونمون باهامون اصلا حرف نزد خونه یکی دیگه هم رفتیم همه چیو با هم آورد ینی زود برید😐 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 چند سال پیش خونه عمم بودیم عیدی نداد که هیچ بچشم از بابام عیدی گرفت خونمونم اومد بازم عیدی گرفت🤣🤣🤣🤣 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 مهمون اومده بود از توی ظرف آجیل های خودم بادوم هاشو جدا میکرد حرف هم میزد طبیعی کنه😂😐 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 مهمون اومد گفت رمز وایفای میدین چندتا پیام واتساپ بدم؟ گفتم بله، دیدم یه ساعته تو گوشیه، رفتم کنارش نشستم یهو گفت ببخشیدا سرعت نتتون خوب بود سریال پیکی بلایندرزو دانلود کردم😕 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 جاریم اینا اومدن خونمون یکم بی حال بودیم، برادرشوهرم یه کاره گفت داداش دیشب زنتو ک.....ردی؟ زنشم غش کرد از خنده 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 دیشب دوست شوهرم اومد خونمون، براش شیرینی آوردیم، گفت ما ازین شیرینیا نمیخوریم، لطفا پسرتو بفرست سر کوچه بره نون خامه ای بخره😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸 باسلام خدمت تمام عزیزان من حدود یک سال هست کمرم وپاهام درد می‌کنه اوایل از وسط کمرم د
❤️ برای دختر خانم ۱۴ ساله ای که عاشق شدن؛ عزیزم شما سنی نداری فرصت برای عشق و عاشقی زیاده الان سطح هورمون های خونت بالاست اول راه زندگی هستی برات فرصت های عاشقی دیگه ای هم پیش میاد این که عاشق فامیل میشی میگه در اطرافیان بهترینش رو عاشق شدی اگر به خودت فرصت بدی بعدا دبیرستان رفتی اجتماعی که توش قرار داری وسیع تر میشه آدمهای اطرافت بیشتر و همین طور اگر دانشگاه بری پدر و مادر و اطرافیان؛ هر کاری میکنند که فکر میکنند به صلاحته ؛ پس بهشون احترام بگذار و به خودت فرصت بده ؛ اگر قسمت هم بودید بهم می رسید زندگی که همش این نیست که بگی الان عاشق شدم پس همین الان باید بهش برسم ، شما عاشق باش حدود رو نگه دار و درست رو بخون و دنبال اموزش هنری باش تا وقت مناسبی که به خواسته ت برسی دخترم خودت رو انگشت نمایی فامیل نکن عشقت همین طور که خوبی های زیاد داره ویژگی های دیگه ای هم داره که پسند تو نباشه به خودت فرصت بده تا مدتی بیشتری بگذره و راه و رسم زندگی رو بیشتر یادبگیری تا بدونی تو هر موقعیتی چطور رفتار کنی به پدر و مادرتم احترام بگذار و از زندگی لذت ببر چون تو فقط یکبار ۱۴ سالگی رو تجربه میکنی روزگار رو برای خودت سخت و تلخ نکن 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 سلام وقت بخیر برای اون عزیزی که فشار خونش بالا هست .حتما به پزشک طب سنتی مراجعه کنن.اگر کرج هستن منم آدرس پزشک سنتی خوب سراغ دارم بهشون میگم.اما برادر من به طور اتفاقی فشار خونش رفت بالا آزمایش داد هیچ مشکلی نداشت،فهمیدیم از استرس و اضطراب هست و با دو جلسه رفتن پیش دکتر طب سنتی خوب شد خدا رو شکر .انشاءالله همه سلامت باشن برای سلامتی آقا امام زمان صلوات🌺🌺 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 سلام عزیزی که طب سنتی بهشون گفتن لگنت کجه اصلا نترسید خیلی این افراد در کارشون مهارت دارن حتی در جاانداختن دیسک ورگ گیری اصلا پزشکان این موارد رو نمیفهمند واطلاع ندارند ،،،همین الان انجام بدید خوبه بنده توو ابن کلاسها شرکت میکنم به خدا به راحترین شکل کارهای بزرگی انجام میشه ،مثلا افتادگی ناف هزاران عوارض داره براشتها دل درد بی حوصلگی یبوست واسهال ،ووو،،،با یک جاانداختن همه اینها حل میشه. وقتی ابن فرد گفته لکن چرخیده یعنی در کارش خبره است اعتماد کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۵۲ @azsargozashteha💚
4_297669198144867391.MP3
887.2K
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۵۲ @azsargozashteha💚
🌸 مردم شهرم همیشه عجول بوده اند همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره کردند، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آبدیده شدند، زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند، آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود... مردم شهرم همیشه عجول بودند، باور کنید انتهایش چیزی نیست، وقتی به خودتان میرسید، درون آینه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان میکند، عمر به قدر کافی تند میدود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید... به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید، چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید، خیابان را باعشق قدم بزنید، شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 سلام به ادمین عزیز واعضای کانال. سال نومبارک. من هم درد ودلی دارم بااعضای کانال ومیخوام که راهنماییم کنند. من باشوهرم ۶ساله که ازدواج کردم. تواین چندسال بحث ودعوازیاد داشتیم چندبارم من به عنوان قهرخونه پدرم رفتم که بعدازچند روز شوهرم میومددنبالم وبرمیگشتم. اخرین باری که برگشتم تصمیم گرفتیم همه چیزوازاول شروع کنیم وبچه داربشیم. دوران بارداری خیلی باهم خوب شدیم زندگی روی خوششوبه مانشون داد وماتازه طعم خوشبختیو چشیدیم . دردوران بارداری به خاطرشرایطم باشوهرم خیلی رابطه نداشتیم. چندوقتی بودشوهرم درتلگرام عضویه گروه مختلط بودکه ازشهرهای مختلف تواین گروه بودند .هفته اخربارداریم توگوشی شوهرم چت هاشودرتلگرام بایه خانومی که ظاهرا متاهل هم بودند دیدم. وچه حرفایی از حرفای ... گرفته تاقربون صدقه. قربون صدقه هایی که حتی یه بارم به من نگفته. دنیا روسرم خراب شد .اولش میخواستم به روش نیارم وبه توصیه خانومهایی که درهمین کانال بارها گفتند که دراین مواقع محبت به شوهرو بیشترازقبل کنیم عمل کنم ولی داشتم دیوونه میشدم. وقتی به شوهرم گفتم اولش گفت چرارفتی سرگوشیم بعدش گفت رفیقم باآیدی به اسم زن اومده باهام شوخی کنه . بعدش گفت این خانوم عضوهمون گروهه واصلا معلوم نیست زنه یامرد. چون معمولا توفضای مجازی زن ومرد بودن اشخاص معلوم نیست واکثرا به دروغ خودشونو معرفی میکنندومن فقط خواستم سرکارش بزارم ودرحدسرگرمی بوده .خلاصه اینکه انواع توجیه هاروکرد ومیخواست که ببخشمشو همون موقع هم کلا تلگراموپاک کرد. وگفت این مدت بارداریت که محدود بودیم به من خیلی سخت گذشته ودرکم کن.منم گفتم به خاطربچم قهرنمیکنم وبرم به هیچکسم نمیگم ولی نمیتونم ببخشمت ودیگه سمت من نیا که دیگه کلی نازموکشید وعذرخواهی کرد. ومنم کوتاه اومدم. ولی بعدازاون روز حالم همینطور بدوبدترشد و همش چتهاشون وعکس خانومه جلوچشمم بود ووقتایی که تنها میشدم گریه میکردم.تااینکه چندروزبعدش زایمان کردم وسرگرم بچه شدم. ولی همچنان من یادم نرفته وکافیه که شوهرم کوچکترین تندی به من کنه سریع یاد قربون صدقه هاش به اون خانوم میفتم واشکم راه میفته. ولی هیچ وقت بهش نگفتم دلیل گریم چیه . الان بچم ۴ماهه هست ومتاسفانه دراین مدت مریضه ومن بیشتروقتم درگیر بچه هستم ومواقعی که بچه ارومه ترجیح میدم استراحت کنم واصلا به مسائل... فکرنمیکنم .ولی به خاطرشوهرم هفته ای یکبار راداشتیم تاقبل ازعید. که چندروزپیش اعلام نارضایتی کرد وگفت من اصلا راضی نیستم و دارم اذیت میشم وچراهربارکه بهت میگم محل نمیزاری وتهدیدکرد اگه جدی نگیری دیگه سراغت نمیام. منم گفتم تواین چندروز تعطیلات عید جبران میکنم. ولی بازهم اعلام نارضایتی میکنه شوهرم ودائم توخونه دنبالم راه میره و میگه. وانگار واقعا شرایطونمیفهمه که الان باوجود بچه نمیشه هرروز . مثلا من شب تاصبح بالای سربچه بیداربودم. صبح یه چندساعتی میخوابم بعدش که بیدارمیشم میخوام به کارای خونه برسم وناهاربپزم ولی شوهرم انتظارداره به اون برسم این درصورتیه که اگه ناهاردیربشه غرغرمیکنه که چرادیرشده یاچراخونه مرتب نیست وخودشم درخونه کاری نمیکنه. به خاطرهمین وقتی خواستشومیگه من میگم الان کاردارم یاالان بچه بیدارمیشه شیرمیخواد. بزاریه وقت مناسب. امشب بچه اروم بودمن بهش گفتم که مخالفت کردوگفت من همش بایدازتوگدایی کنم واصلا نمیخوام دیگه.گفتم شرایط مناسب نبوده گفت شرایط دست خودآدمه وتوزیادازحدمیخوابی وقهرکرد.تازه من فهمیدم که اقا انتظارداره من ازاستراحتم بزنم وبه اون برسم ولی من واقعا اگه خواب کافی نرم نمیتونم شب بعدبالای سربچه بیدارباشم.الان ترسم ازاینه که کاری که دربارداری انجام داددوباره تکرار بشه. الان میخوام ببینم خانومای دیگه که بچه دارشدند چه کارمیکردند وتجربیات خودشونو دراختیارمن بزارند.ممنون ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
وارو بلیط گرفت و رفت من موندم اواره ی خونه ی بابام ... مامانم وقتی منو دید شروع کرد به داد و بیداد ک
از اونجایی که عبدالله همیشه به پدرم احترام خاصی می گذاشت حرفش را قبول کرد و آمد. پدرم خیلی باهاش صحبت کرد ولی عبدالله میگفت زنی که یکبار رفته اگر باز چراغ سبز ببینه میره ، من نمیخوام دوباره بی آبرو بشم همه میگن ایراد از من بوده ... میگن چی شده که زنش به خاطر یه بچه شهرستانی که سن و ساله شايانه نون شب نداشته بخوره لگد زده به این زندگی و رفته.... شما بگو بابا شما جای من بودی چه جواب میدادی؟ باز با چه رویی بیارمش تو خونم ... پسرم داغون شده شما که شاهدی.. بابام خورد شد گریه کرد...به عبدالله التماس میکرد که دوباره منو قبول کنه خیلی ناراحت شدم وقتی صدای التماس بابامو شنيدم که به عبدالله میگفت منو ببخشه می خواستم برم بیرون و باهاش دعوا کنم و حرفای دلمو به عبدالله بگم ولی بابام قسمم داده بود که بیرون نرم . چند وقتی از ملاقات بابام و عبدالله گذشته بود. عبدالله به بابام زنگ زد که میخواد واسه شایان زن بگیره و بره خواستگاری وقتی شنیدم خیلی خوشحال شدم . عبدالله به پدرم گفته بود شایان دوست داره پدر و مادرم همراهشون برن برای خواستگاری همه به فکر خودشان بودند و هیچ کس سراغی از من نمی گرفت. به شایان زنگ زدم و گفتم آرزو دارم تو مجلس خواستگاریش باشم با هر زحمتی بود با اصرار شایان عبدالله راضی شد که من برای مراسم خواستگاری برم توی مجلس حرفی از جدایی منو عبدالله زده نشد اصلا خبر نداشتند که منو عبدالله طلاق گرفتيم از همون شب با اصرار شایان به همراهیه پدر و مادرم رفتم خونمون. همان خونه ای که عبدالله با هزار امید و آرزو برام خریده بود وقتی رفتم خونه فقط گریه کردم و بعد از عبدالله و شایان خواستم که از ته ته قلبشون منو ببخشن و قول دادم که بهترین همسر و بهترین مادر دنیا باشم.. قول دادم که خودمو ثابت کنم. وقتی خوب به عبدالله نگاه کردم دیدم چقدر پیر شده انگار تو این چند وقت چندین سال پیرتر شده بود. اونقدر پاشو بوسیدم تا دلش نرم شد و منو بخشید تو رو خدا به من فحش ندید هرکدوم از شما ممکنه خطا کنه مهم اینه که پی ببره به اشتباهش ،من مغرور بودم و چوبشو خوردم حالا هزار برابر بیشتر از قبل قدر همسر نازنینمو میدونم تو رو خدا مراقب زندگیاتون باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅ دکتر انوشه میگه چهار تا درس مهم زندگی هست که باید بدونی: -احترام برای کسیه که لایقشه نه طالبش! -حرف رو بیشتر از دو بار تکرار نکن؛هم ارزشش رو از دست میده هم خودت رو بی ارزش میکنی. -قورباغه رو تو تشت طلا هم بذاری بازم میپره تو مرداب!پس برای آدمای لیاقت بیشتر از لیاقتشون وقت نذار! -کسی که فرق تو رو با بقیه نمیفهمه همون بهتر با بقیه بمونه..! -هیچوقت کاری نکن که آدمای ارزون واست گرون تموم بشن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چالش_دوم❣😍 سلام ایام به کام❤️ سال نو مبارک😍 خب به درخواست دوستان قرار شد که گاهی اوقات یه چالش ب
😍❣ دوسال پیش بعد سال تحویل رفتیم واسه تبریک سال نو چند دقیقه بعد خواهرشوهرم باخانواده اومدن وبعد از اون خواهرشوهر دومم هم باخانواده وارد شدن .خواهرشوهرم که مجرد بود چای و میوه آورد وگفت خدا رو شکر همه باهم اومدین که فقط یه بار چای درست کنم وبازم گفت همین یبار که آومدین میوه میخورین ها . دیگه اگه دوباره بیاین خبری از میوه نیست نگین نگفتم 😂 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 امسال واسه تبریک عید رفتیم خونه پدرشوهرم .خواهرشوهرم که مجرده یه ظرف آجیل آورد نوه ی ۲ سال ونیمه من هم همراهم بود چندتا تخمه برداشت وچون بلد نبود داد به من مغزشون رو دربیارم براش که خواهرشوهرم چندتا شکلات داد دست نوه ام ویواش ظرفهای آجیل رو برداشت وبرد به خدا من یه دونه آجیل هم برنداشته بودم😅از اون بدتر اینکه شکلات ها مثل سنگ سفت بود نوه ام شکلات رو باز کرد خیلی سفت بود از دهن درآورد داد به خواهرشوهرم ازبس سفت بودن خواهرشوهرم گفت برشون دارم بعد با چایی میخوریم نرم میشن😊 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 خدا بیامرز مادر بزرگ مادربم با ما زندگی می کرد مادرم برای ایشون انواع مغز رو با نبات کوبیده بود که اول صبح مقداری بخورن و جون بگیرن 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 یک روز چند مهمون میان دیدنشون مادر بزرگم به یکی از مهمونا که آقا بودن از این مغزها تعارف می کنه و اصرار که بخورین ببینین چقدر خوشمزه است اون آقا یک قاشق می خورن هنوز قاشق دومی رو می خواستن پر کنن مادر بزرگم ظرف رو از شون میگیره و میگه بدین شما که دارین تمومش می کنین 😂 بنده خدا از اقوام دور بودن و خلاصه اسباب خنده فراهم میشه😂 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 روز دوم عید خونمون پررر از مهمون بود خیلی شلوغ بود بعد بیان خونه ما دگ چون ازوناشیم ک تمام تلاشمونو میکنیم تا ب مهمون خوش بگذره دگ کل کارا رو خودمون میکنیم بعد س تا زنداداشامم بودن ک یکیشون حاملس توقعی نیس یکیم موقع ظرفا رفت نماز😐زرنگ بازی کرد فک کنم😐ی دونه موند ک خیلیم روش غیضی بودیم 😂یعنی دلخور و عصبانی بعد موقع ظرفا رفت جا مهمونا اصلا نگف ی کمکی دگ خودم بودم با خواهرم خودم زیاد مهم نیس ولی رو خواهرم خیلی حساسم (دو سال از من بزرگ تره)۲۰سالشه وقتی گفت کمرم درد می‌کنه دگ زدم ب سیم آخر جلو همه مهمونا گفتم خو چیز خانوم بیا کمک دگ😐🤣🤣🤣🤣همه مهمونا قفل شدن ی صحنه فک کن همه بودن از دامادو عروسو دایی عمو کلا همه ،خوب کردم😅یادش بمونه اومد خونه ما از جون دل مایه بزاره 😆🙂❤️ممنون ک خوندید اگه عروس نو هستید برا اینکه جا خانواده شوهر جا باز کنید ت این کارا کمک کنید جواب میده 😜ولی زرنگ بازی اصلا❌ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 یبار من با مادرشوهرم رفتیم مشهد رفتیم حرم زیارت کنار سقا خونه اسمال طلایی خواستیم اب بخوریم قسمت زنونه شلوغ بود مردونه شاید دوتا مرد بود مادرشوهرم اب خورد به لیوان هم پر کرد برادختر من بیاره ولی خادم ازدستش گرفت ریخت رو زمین گفت برو از طرف زنونه بردار هنوز هم نمیتونم این هضم کنم که وافعا فازش چی بود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ مادر من فقط یک چشم داشت و نیمی از پوست صورتش بر اثر تصادف از بین رفته بود .او همیشه مایه خجالت من بود .مادرم برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه ها غذا می پخت . یک روز او به دم مدرسه آمد تا مرا با خود به خانه ببرد .من خیلی خجالت کشیدم .آخر او چطور توانست این کار را با من بکند ؟به ر وی خود نیاوردم ،فقط با تنفر نگاهی به او کردم و فورا از آنجا دور شدم . روز بعد یکی از هم کلاسی ها مرا مسخره کرد و گفت :«هووو...مامان تو فقط یک چشم داره و شبیه هیولاس فقط یک جوری دلم می خواست یک جوری خودم را گم و گور کنم .کاش زمین دهان باز می کرد و مرا ... کاش مادرم یک جوری گم و گور می شد ... روز بعد به مادرم گفتم «اگر می خواهی من را شاد و خوشحال کنی ،چرا نمی میری ؟ » او هیچ جوابی نداد . حتی یک لحظه هم درباره حرفی که به مادرم زدم فکر نکردم ،چون خیلی عصبانی بودم .احساسات او برای من هیچ اهمیتی نداشت.دلم می خواست از آن خانه بروم و دیگر هیچ کاری با آن نداشته باشم . سخت درس خواندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به شهر دیگری بروم .در آن جا ازدواج کردم ،خانه ای برای خود خریدم و تشکیل زندگی دادم . من از زندگی ،بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم ،تا این که یک روز مادرم به دیدنم آمد او سال ها بود که من و نوه هایش را ندیده بود .وقتی دم در ایستاده بود،بچه ها از او ترسیدند و من سرش داد کشیدم که او چرا خودش را دعوت کرده و به خانه من آمده ،آن هم بی خبر ! سرش داد کشیدم و گفتم :«چطور جرات کردی بیایی به خونه من و بچه ها را بترسونی ؟!از این جا برو !همین حالا .» مادرم به آرامی جواب داد :«،خیلی معذرت می خواهم مثل اینکه آدرس را اشتباهی اومدم .»و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد . یک روز در خانه ام ،دعوت نامه ای برای شرکت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه ای که در آن درس خوانده بود ،دریافت کردم ،ولی واقعیت را به همسرم نگفتم و وانمود کردم برای یک سفر کاری می روم . بعد از مراسم ،به کلبه قدیمی خودمان رفتم ،البته از روی کنجکاوی . همسایه ها گفتند که مادرم مرده است ،اما من حتی یک قطره اشک هم نریختم . آنها بنا به درخواست مادرم نامه ای از طرف او به من دادند . در آن نامه چنین نوشته بود : پسر عزیز تر از جانم ،من همیشه به فکر تو بوده ام ،مرا ببخش که به خانه ات در سنگاپور آمدم و بچه هایت را ترساندم .وقتی که شنیدم که می خواهی به این جا بیایی ،خیلی خوشحال شدم ،ولی ممکن است نتوانم از جایم بلند شوم و به دیدن تو بیایم . خیلی متاسفم از اینکه وقتی داشتی بزرگ می شدی ،دائما باعث خجالت تو می شدم .آخر می دانی ... وقتی تو خیلی کوچک بودی در یک تصادف اتومبیل یکی از چشمانت را از دست دادی . من به عنوان مادر نمی توانستم تحمل کنم که تو با یک چشم بزرگ شوی ،بنابراین یکی از چشمانم را به تو دادم .برای من موجب افتخار بود که پسرم می توانست با چشم من دنیای جدید را به طور کامل ببیند . با همه عشق و علاقه من به تو – مادرت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌹 یه نفر میگفت: پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده، با راست و دروغش کار ندارم، خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد .... یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی بینم اینقد که شیشه شکسته شده و خورد شده شما چجوری رانندگی میکنی؟ گفت به این خوبی دیده میشه چی رو نمی بینی؟ گفتم چجوری این شکلی شد؟ گفت یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکه سنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد اولش یه ترک کوچیک بود بعد کم کم بر اثر زمستون و تابستون و سرماگرما، بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت... میگفت پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که ترک داره و تعمیرش کنه بس که دوسش داشت. ما آدمام اینجوریم... عیبامونو قبول نمی کنیم، ایرادامونو نمی پذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگ تر میشن... میگفت اگه میخواید عاقبت پدربزرگمو بدونید، یکی از همون شب ها تو جاده بدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد. همین عیبامون باعث نابودیمون میشن... همینایی که نمی پذیریمشون! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌹 سلام به ادمین عزیزم واعضای کانال ممنونم بخاطر کانال خوبتون عیدتون مبارک امیدوارم که سال خوب وخوشی در کنار خانواده داشته باشید سوالی داشتم ممنون میشم اگه کسی میدونه جواب بده من ۴ ماهه که پروپپدم عقب میندازم سر موقع نمیشم قبلن اینطوری نبود مثلا دوسه روز بعد وقتم میشم حتی دوبارشم ازمایش دادم باردار نبودم نمی دونم چرا عقب میندازم قصد باردار شدنم ندارم کسی میدونه از چیه علت چیه ؟؟ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلام خسته نباشید.توروخدازودترسوالموبزارین.من عفونت قارچی رحمی دارم که باعث سوزش و خارش میشه هرجا میرم دکترتایه مدت خوبه بعدشروع میشه توروخدااعضای محترم کانال منوراهنمایی کنن هرچه زودتراجرتون بافاطمه زهرا 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلام من دختر16ساله ای هستم که قدم 155است به متخصص غدد مراجعه کردم گفتنددیگه قدنمیکشم حتی باداروواینا تحقیق کردم گفتندطب سنتی یاطب سوزنی تاثیرداره خواصم ببینم کسی داخل کانال هست که استفاده کرده باشه نتیجه گرفته باشه؟ یااگرراه دیگری می شناسیدبگیدواقعادارم سراین موضوع افسردگی میگیرم ممنون میشم 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلام‌چندروزقبل‌سال‌یه‌سماوردسته‌دوم‌ازدیوارایتاخریدم‌۳۵۰پست‌که‌اوردش‌‌لکه‌گیری‌ساختمون‌داشتم‌بعدچندروز‌اومدیم‌استفاده‌کنیم‌سماورسوراخه‌اب‌زیادی‌ازش‌میریزه‌تاجوش‌بیادفقط‌یه‌قوری‌اب‌داره‌‌به‌طرف‌پیام‌دادم‌پولم‌رابرگردون‌سماورراارسال‌کنم‌برات‌گفته‌صبرکن‌دارم‌میرم‌سفر‌.این‌جورهم‌که‌ازصحبتاش‌مشخصه‌قصدپول‌برگردوندن‌نداره‌شمادوستان‌بگیدبااین‌خانم‌چکارکنم‌توراخداوسایل‌غیرقابل‌استفاده‌رابرافروش‌نگذارید‌ازخدابترسید ایدی ادمین🌸👇🏻 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 قرار نيست جواب همه را بديم قرار نيست همه را خوشحال كنيم قرار نيست همه از ما راضى باشند قرار نيست همه با ما دوست باشند بعضى اوقات ما فكر می‌كنيم كه مسئوليت ويژه‌اى بر عهده داريم تا رضايت همه را جلب كنيم و جورى رفتار كنيم كه همه از ما خوششون بياد و به همين خاطر زندگى خودمون را تباه می‌كنيم تا محبوب دل‌ها باشيم، اونم براى آدم‌هايى كه امروز هستند و فردا نيستند! يادمون باشه كه ما مسوول خوشحال كردن همه نيستيم و نبايد باشيم. سعى كنيم آدماى درست را انتخاب و به زندگيمون وارد كنيم، دو تا دوست خوب كه رابطه عميق و محكمى باهاشون داريم، بهتر از صد تا رابطه بى‌ارزش و توخاليه كه فقط وقت و انرژى و عمر آدمو تلف می‌كنه درست انتخاب كنيم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••