eitaa logo
کلبه عُشاق
4.7هزار دنبال‌کننده
819 عکس
464 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته (سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳) شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب اسلامی 🍃🙏🍃 @babarokn
4_5996967225137828391.mp3
4.29M
✨«فنا، بنای سیر عبودی» 🎤در محضر (دامت برکاته) 🍃برگرفته از: جلسهٔ دوازدهم www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
سیری در زندگی سالک و عارف بالله،مرحوم شیخ محمّدجواد انصاری همدانی 📿 جناب حاج آقا محمّدرضا گل‌آرایش پدر محترم دو شهید می‌فرمودند: اینجانب به اتفاق شهید آیت‌الله دستغیب و آیت‌الله نجابت در حدود سال ۱۳۳۵ هجری شمسی به همدان، خدمت آیت‌الله انصاری رفتیم. در یکی از روزها که خدمت آن عارف ربّانی نشسته بودیم. شهید دستغیب از آیت‌الله انصاری درخواست نمود که او را در رسیدن به یاری کند. و در این موضوع هم اصرار فراوان داشت. بعد آیت‌الله دستغیب جهتِ کاری از اتاق بیرون رفتند. آیت‌الله انصاری به ما رو کرد و فرمود: این سیّد برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می‌کند‌ ولی نمی‌داند که مقامِ فنایِ او باعث و کشته شدنش به وسیله دشمنانِ اسلام می‌شود. 💐 در جلسه دیگر صریحاً به خود چنین می‌گوید: شما به مقام فنا می‌رسی ولی بعد از اینکه به دست دشمنانِ اسلام به شهادت برسید. و خبر شهادت آیت‌الله دستغیب از جمله اخباری بود که قبل از انقلاب اسلامی ایران بین همه شاگردانش پخش بود. 💚 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5888600802213235274.mp3
28.46M
🎙 جلسه هفتم ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیه‌ای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁 🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقه‌ای در چارچوبِ رضای‌خدا و اهلبیت علیهم‌السّلام، کاملاً آزادید. 💚 فقط لطفاً نامِ سخنران، علامه_مروجی_سبزواری درج شود. ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ در محضر کلبه عشاق @babarokn
4_5832619846289856335.mp3
3.72M
«یُؤْتِي الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُوتَ الْحِکْمةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْـــراً کَثیـــراً»(بقره۲۶۹) 🎤در محضر ( دامت برکاته) 🔽 برگرفته از جلسهٔ_بیست_و_هشتم www.moravejtohid.com کلبه عشاق @babarokn
اصفهان، خیابان سعادت‌آباد 👩‍🎓 روضه‌خوان، لیوان آب کنارِ دستش را برداشت و کمی از آب نوشید. مراسم روضه، طبق معمول هر هفته در پنج‌دری بزرگِ خانه امین‌التجار (پدرِ بانو امین) برپا بود. 🏴 قبل از مراسم، خدمتکارها حوض بزرگِ وسطِ حیاط را زیرآب می‌زدند و حوض را با آب چاهِ کنارِ باغچه، پُر می‌کردند. بعد هم دور حیاط را آب و جارو می‌کشیدند. باد خنکی می‌وزید و بوی دیوارهای کاهگلیِ خیس‌خورده، نفَسِ همه را جا می‌آورد. نصرت السّادات گوشه‌ای از اتاق نشسته و چادرش را روی زانو جمع کرده بود. واعظ از نظمِ دنیا و هدفش حرف‌زده بود. و این ذهن نصرت را درگیر کرده بود. از لابه‌لای پرده‌های کرم رنگ اتاقِ پنج‌دری، آسمانِ آبی پیدا بود. نصرت فکر کرد اینهمه آفرینشِ منظم بدون خدا امکان ندارد. 🙆‍♀ توی ذهنِ نصرت‌السّادات، هزاران سوال چرخ می‌زد. دلش می‌خواست کسی از خدا و یکی بودنش برای نصرت حرف بزند. دلش می‌خواست استادی برای سوال‌هایش جواب داشته باشد. 🤷‍♀ برگرفته از: کلبه عشاق @babarokn
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 ظلمت نفس 💥 اگر انسان متوجه شود،که من در درون خودم در تاريکی دارم به سر می برم،به دنبال ... http://www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
اصفهان، تکیه بروجردی گوشه‌هایی از زندگی سیّد محمد صمصام 📝 از دور دید جنابِ صمصام با اسبش به سمت مزرعه‌ی آنها می‌آید. مزرعه‌ای که نصف بیشترِ آن، خشک شده بود. و محصولی نداشت. 🐎 از نیامدنِ باران، کشاورزی کساد شده بود. و مردم، فشارِ زیادی را تحمل می‌کردند. جناب صمصام آمد جلو. او را که سیّدمحمّد برای پُر کردنِ "کاه" آورده بود، گرفت. و بعد از سلام و احوالپرسی مشغولِ پُرکردنِ خورجین شد. نگاهی به لم یزرعش کرد و نگاهی به مقدارِ کمِ کاه‌ها. آخرِ دست، دلش تاب نیاورد و رو به سیّد گفت: 《آقا جان امسال مردم تمام زندگی‌شان را از دست داده‌اند. و همه چیز نابود شده است. خواهش می‌کنم دعا کنید بارانی ببارد و گرفتاری مردم حل شود.》 🌨 همان وقت، رنگ صورتِ سیّد، قرمز شد. و از فرط ناراحتی صدایش بلند شد و گفت: تو خورجین مرا پر کن که به جدّم قسم فردا همین وقت باران می‌آید. 💦 به غیر از او چند نفر دیگر هم شاهد بودند و فردا وقتی همان ساعت باران بارید مدام برای بقیه اتفاق روز قبل را تعریف می‌کردند. آنچنان بارانی آمد که مثل و مانندش کم باریده بود. مردم تا مدتی از و خشکسالی نجات پیدا کردند. 🌱 【درصورت تمایل به مطالب قبلی صمصام لطفاً روی هشتک 👉 بزنید】 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
MERAJ-AUDIO-34.mp3
12.65M
🎙 جلسه سی و چهارم 🔸 دقیقه ۱ ای احمد!بر تو باد به ،پس به درستی که آبادترین قلب ها ،قلب صالحین و صامتین(آدم های ساکت)است،و... 🔸 دقیقه ۲۰ یکی از راه‌هایی که قلب سالم باشد، سکوت است. ✨ حرف زدن قلب را سياه می کند، می میراند. در محضر http://www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا