eitaa logo
کانال ‌متن روضه
72هزار دنبال‌کننده
741 عکس
404 ویدیو
58 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کاروان آل الله، (رسیده از راه) ۳ زیر لب مولا گوید، (أعوذ بالله) ۳ هُنا ، مُناخُ رِکابِنا ... مَحَطُّ رِحالِنا مَقْتَلُ رِجالِنا .... رکابِ ناقه می‌گیرد ، علم به دستِ آب آور مؤذن حرم باشد ، علی اکبر .... *حالا زینب چی میگه؟* حسین ، عزیزِ مادر حسین ... می‌شود خوابم تعبیر، (بیا برگردیم) ۳ می‌شوم از غصه پیر، (بیا برگردیم) ۳ حسین ، به جان مادر قسم، من اینجا دلواپسم بدون تو بی کسم حسین ، دلم غرقِ اضطرار، ببینم بر جسمِ یار جراحاتِ بی شمار قرار قلبِ من حالا، سرت به شانۀ خواهر خدا نیارَد آن دم که ، شوی بی سر ... حسین ، عزیزِ مادر حسین ... *روضه من تمامِ ...دیگه خیلی از حرفا رو نمیزنم ... " فَنَزَلَ القَومُ..."با چه عزت و احترامی... "وضُرِبَت خَيمَةُ الحُسَينِ عليه السلام لِأَهلِهِ وبَنيهِ" اول ، اصحاب آمدند خیمۀ حضرت و فرزندانش رو برپا کردند. بعد آخه میگه: "وضَرَبَ عَشيرَتُهُ خِيامَهُم مِن حَولِ خَيمَتِه" بقیه اومدن خیمه شون رو گرداگرد خیمۀ آقا زدن کربلا رفتی؟خیمه گاه؟ اون سر در خیمه گاه نوشته: "السلام علی خیامِ الخالیَه مِن الحسین و اصحابِه..." سلام بر خیمه های خالی از امام حسین و اصحابش اصحاب همه دور تا دور اینا رو گرفته بودن ، زینب با یه احترام و شکوهی پیاده شد اما گذشت ... گذشت ... گذشت ... پاسدار خیمه ها ، بی دست ، علقمه افتاد ..‌. خودِ امام حسین از چپ و راست حمله به خیام رو دفع میکرد، تا اینکه کار به جایی رسید که ناحیۀ مقدسه فرمود : از چپ و راست به خودش میپیچید ... دیگه دشمن به خیمه ها طمع کرد ... آه دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمۀ سلطانِ کربلا ... *زینب مواظب باش... "أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَيمَةِ..." همون حرومزاده ها اومدن ... دور تا دور خیمه ها رو گرفتن ... (اینجا به ظاهر خیمه هست ولی حرم رسول اللهِ...) امام حسین فرمود:"هل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عن حرمِ رسول الله؟! " ... در حریم وحی دشمن تاخته دخت زهرا رنگ خود رو باخته... شمر صدا زد: " اُدخُلوا ..."برید داخل ... "فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ ..." برید هر چی دارن غارت کنید ... روایت داره: "فَدَخَلَ القَومُ فَأَخَذوا كُلَّ ما كانَ بِالخَيمَة ..." اومدن داخل ... همه چی رو بردن ... زینب ... زینب ...* بیرق عشقت بالا ،(اباعبدالله ...) ۳ کل یوم عاشورا ،(اباعبدالله...) ۳ حسین ، سلام ای بالانشین ،سلام ای خونین جبین بخر ما را اربعین ... من الغریب تو اوج ، تمام روضه هایِ تو خدا چه روضه ای خوانده برای تو ... حسین ، قتیل العَطشان ، حسین ... حسین ، عزیزِ مادر حسین ... شاعر : روح اله اسماعیلی ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای ماه آفتاب ز رویِ تو آیتی دریا و آبشار زچشمت کنایتی در تند باد معرکه ما را تو سرپناه در برف ریزِ حادثه چترِ عنایتی *پناه عالمیان زینبت پناه ندارد بجز توای شه خوبان پناهگاه ندارد شب رقیه س ... اگر اجازه دهی صف کشیده ازپی ات آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد *باشه چیزی نمیگم تو این غزل اول ملاحظتُ میکنم* در تند باد معرکه مارا تو سرپناه در برف ریزِ حادثه چترِ عنایتی اللهُ نور،قصۀ اصحاب کربلاست جاری ست خونِ سرخ تو در هر روایتی تو کشتیِ نجاتیُ ما با تو رهسپار مقصدکجاست ای که چراغ هدایتی ما ایستاده ایم کنارِ تو یاحسین فارغ زِ هر حکایتیُ هر شکایتی یک روزصبح قسمت مادلشکسته هاست لبخندِ مهربانُ نگاهِ رضایتی ... *بگی ازت راضیم، خدا ازت راضی باشه ... مولایِ منی ... آقای منی* امن یجیبِ دست تو مارا مدد شود ما ابتدای راه و تو آن بی نهایتی اهل ولایتِ تو خدایا بهشتی اند ای دل بهار باش که اهل ولایتی ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ما امشب میخوایم از یه شهیدبزرگوار مدد بگیریم که خیلی برا امام حسینُ بچه هاش گریه کرده ، هفته دفاع مقدس اون راوی دفاع مقدس ،اون رزمنده که این خاطره رو برای ما تعریف کرد ، گفت من به یه شرط این خاطره رو میگم ،به این مردم بگین برا شهادت من دعا کنن خدایا : آرزوی شهادت رودردل آرزومندانش مگذار این راوی میگه من یه مدتی با شهید(امرالله بابابزرگی) که یه جوون بیست سه ،بیست چهارساله بود تو یه گروهان بودم شب عملیات والفجر8 بود همه رزمنده ها بیرون از مقرجمع شده بودن آماده عملیات همه آماده میگه ؛ من یه کاری داشتم برگشتم تو مقر دیدم تو حیاط تنها یه نفرنشسته کنجکاو شدم آروم رفتم ببینم کیه دیدم امرالله بابابزرگی نشسته زیر درخت دقت کردم دیدم عکس بچهاشو دستش گرفته ،عکس یه پسر دو ساله یه دختر 45 روزه داره نگاه میکنه گریه میکنه ... میگه باخودم فکر کردم شب عملیاتِ امرالله دلش هوایِ بچه ها و خانوادشُ کرده مثلا خواستم ازاین حال و هوا درش بیارم رفتم جلو با شوخی و خنده گفتم آقا امرالله شب عملیات یادت افتاده بابا شدی هوایی شدی ... یهو با همون صورت پر از اشک برگشت بایه حالتی که خیلی بهش برخورده بود گفت ؛ نه بعد جلو چشمای من عکس بچه هاشُ پاره کرد ریز ریز کرد . اومدم جلو نشستم مقابلش چرا این کارو کردی چرا عکس بچه ها رو پاره کردی؟ با گریه برگشت گفت؛ فلانی من دیگه برنمیگردم من داشتم بابچهام حرف میزدم داشتم بهشون میگفتم بچها درسته که پدر از دست میدین سایه پدر از سرتون کم میشه ،اما غم نداشته باشین امام هست امت هست دست نوازش به سرتون میکشن ... خیلیا بهتون محبت میکنن همه بهتون احترام میذارن بچه ها دخترم پسرم شما وضعتون خیلی خوبه ... ها چیه چرا گریه میکنین تو چرا گریه میکنی چیشده ؟ میگه امرالله همینجور داشت برام می گفت ... می گفت؛ داشتم به بچهام میگفتم بچه ها یه روزی هست بهش میگن عاشورا ... دخترم،پسرم عصر اون روز سر پدر کربلا رفت بالای نیزه ... به بچهام گفتم؛ خبر ندارین تازیانه ها شروع شد ، بیابون گردی هاشروع شد ، سیلی خوردن هاشروع شد حتی نذاشتن بچها برا باباشون گریه کنن اگه گریه میکردن ، نه نه نه اگه گریه میکردن رزمنده میگه؛ (امرالله) اینارو میگفت زار زار گریه می کرد، راوی میگه خیلی خجالت کشیدم هیچی نگفتم اون شب گذشت رفتیم عملیات برگشتیم هرچی دنبال امرالله گشتم پیداش نکردم بچه ها (امرالله) کجاست؟ گفتن امرالله شهید شد پیکرشم جاموند بدنش موند درصحرا... این راوی میگه : گذشت،گذشت 14سال گذشت، روز8محرم شد گفتن؛ یه سری شهید آوردن کرج منم رفتم اونجا داشتم شهدارو نگاه میکردم دیدم رویه کفن نوشته؛ پاسدارشهید (امرالله بابابزرگی) چی میخوای بگی امشب ... هیچی ازش نمونده بود نگاه کردم نه تنی،نه سری، فقط چند تا استخوون مونده بودبا یه پلاک... گفت روزتشییعش شد روزتاسوعا شد هممون رفتیم همینجورکه داشتیم شهید و تشییع میکردیم دیدیم یه صدای بلند و محزونی... من قلبن کهی ومن صوت العظیم میگه ؛دیدم یه صدایی بلنده هی میگه بابا نمیذارن من تورو ببینم بابا رفقات نمیذارن ببینمت بابا دخترت بزرگ شده دخترت 14ساله شده میخوام ببینمت ... مگه طاقت میاورد یه مشت استخوان نشونش بدن ،بگن بیا ببین این باباتِ ... نذاشتن ببینه ... یه دختری می شناسم؛آخ یه نازدانه سه ساله ای می شناسم 14ساله نبود، برمیگردم نه کارت دارم امشب... من میگم شاید اگه دختر(شهیدبابابزرگی) همون روز تشییع موقعی که ناله می کرد، اگه صدای باباشو می شنید بهش می گفت دخترم تو این 14سال هر وقت دلت تنگ شده عکس منو نگاه کردی درد و دل کردی ، گریه کردی خالی شدی دور و بریا آرومت کردن ... اما بمیرم برا دخترایِ حسین ... "صلی الله علیک یا مقطوعَ الرَِاسِ من القَفا" ... ای حسین "السلام علیک یا مَسلوبةِ العِمامةِ والرَّداء " ... ای حسین ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ابن جوزی نوشته در بستان الواعظین "فأمَرَ براسِ الحسین" یزید دستور داد؛ سر رو بردن "فنُصِبَ علی الباب" جلویِ در دارالاماره آویزان کردن ... یاصاحب الزمان اگه آقایی کنی بیا... "وجمیعُ حرمِه حولَه" دخترا کنارش بودن ، زنها کنارش بودن ، سه ساله نگاه میکرد ... بابا ... بابا چرا بالانشین شدی؟!... حسین ... سلام ای بالانشین ، ای حسین ... "وجمیع حرمه حوله"خانوادش دوروبرش بودن"و وُکِّلَ به الحرس" نگهبان گذاشت نه یه نفر، نه دو نفر ... یه دستوری داد ، دستور می رسد ازجانب امیر ؛اطاعت لازمه، "قال اذا بکت منهن باکیه" هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد اگه زن ها گریه کردن "فالطموها" بزنینشون بهشون لطمه بزنید "فالطموها"بزنید زن ها رو ... حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونو نگه دارن اما مگه دختر بچه ها میتونن سربریده ببین گریه نکنن ... بابا دلم برات تنگ شده ... یعنی این ناز دونه ها چقد کتک خوردن ؟ کمکم کن ... روایت میگه؛ این سر 9 ساعت بین زن ها آویزان بود همه نگاه می کردن ... ای وای ... آخ اگه عاشوراتو ندیدم ،بدون خیلی دوست داشتم ... ای زنها مویه کنید ... خواهرای من ناله بزنین ... آخ برا اون آقایی که خواهرش ام کلثوم سربلند کرد ..." وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها " سرشو بالابرد "فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام " سر برادر رو دید "فَبَکَت" گریه کرد ... کاش گریه نمیکرد ... یازهرا ... "فَرَفَعَ یَدَه بعضُ الحرَسِ" یکی از نگهبانا دستشو بلند کرد، دست نحسشُ بالا برد "ولَطَمَها لَطمَة" یه لطمه ای به صورتش زد، یه سیلی زد نه بیشتر ... اما ... "حَصَرَ وَجهَها" همۀ صورت به تمامه آسیب دید همش آسیب دید ... روضه رقیه رو خوندم اگه فهمیده باشی ... این خانوم جا افتاده ،بزرگسال، تمام صورتش آسیب دید، یه لحظه ... فقط یه لحظه دختربچه سه ساله رو تصور کن ... اصلا مگه میشه به این صورت سیلی زد؟! اگه سیلی بخوره چه اتفاقی میفته ؟! دو بیت دیگه زمزمه میخونم آروم گریه کنی ... بابا... سیلی نخورده نیست کسی درمیان ما اما چگونه با تو بگویم ... چگونه ام؟ دست عدو بزرگتراز صورت من است... بابا ! دست عدو بزرگتر از صورت من است یک ضربه زد گذاشت اثر بر دوگونه ام ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ نیگام میکنی دوست دارم آب شم میخوام ازخجالت برم تو زمین بجز گریه چیزی ندارم دیگه ... پشیمونم ازکار زشتم همین چقدسخته احساس شرمندگی یکی قفلُ از بغضِ من وا کنه زمان کاشکی سمتِ عقب برمیگشت زمین کاش زیرپام دهن واکنه مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه *ای حر ...* تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست *شب چهارم رسید ... زودتموم میشه همه دستای گدایی رو درگاه خدا بلند کنید ،باالحسینِ الهی العفو ...* مسیر تو رو بستم از هر طرف *گفت میرم کوفه ... اجازه نمیدم ... برمیگردم، اجازه نمیدم ... یه نگاهی کرد فرمود : "ثکَلَتکَ اُمُّک؛ ماتُرید مِنّی" مادرت به عذات بشینه از من چی میخوای؟! * مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه یه جفت حلقۀ اشکِ دورِ چشام یه جفت چکمۀ جنگی رو گردنم اجازه بدی بر می گردم پیشت میخوام اشتبامو تلافی کنم... همون جوری که مادرت دوس داره میخوام از غم عشق تو پر بشم... همونجوری که مادرم دوس داشت مثه روز اول بازم حر بشم ... منو تویِ آغوش گرمت بگیر بیا و قبول کن پشیمونیمو با دستمال زردت بیا و ببند دل خسته و زخم پیشونیمو *وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نکرد ... اما یه وقت دید یه دست مهربونی سر روبلند کرد،به دامن گذاشت"فَجَعَل یَمْسَهُ التّراب عَن وجهِه" آقا شروع کرد خاک ها روپاک کردن ... بعد فرمود :"َانت الحرُّ کماسَمَّتک امُّک" مادرت چه اسم خوبی برات گذاشت ...* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 نجوای شهید دفاع مقدس با امام حسین (علیه السلام) ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *یکی از رزمنده هانقل میکنه ؛ تنگۀ چذابه ، یکی از بسیجی ها روی بلندی ایستاده بود مشغول جهادبود همون موقع یه خمپاره کنارش منفجر شد ، شکمش پاره شد ، بشدت مجروح شد ، میگه : همه امعاء و احشای رزمنده بیرون ریخت... میگه ؛ ما که نزدیکترین افراد بهش بودیم سریع رفتیم بالاسرش تا بهش کمک کنیم ،وقتی منو دید گفت: یه کاری بگم برام میکنی ؟! منم به خیال اینکه الآن از ما میخواد برسونیمش بیمارستان ... قبل اینکه خواستشو بگه گفتم: من وظیفه مِ همین الآن میرسونمت بیمارستان ، گفت: نه کار من از بیمارستان گذشته... گفتم ؛ پس چی میخای ؟! گفت کربلا کدوم طرفه ؟ کربلا رو به من نشون بده ... میگه : بهش نشون دادم با همون وضع مجروحش که خون زیادی هم ازش میرفت ، صورتشو گذاشت روخاک ... گفت : "السلام علیک یاحسین بی علی... "آقا سلام.... * یاحسین ، یاحسین گفتنُ مردن خوش است جان خود را به دست او سپردن خوش است یاحسین ... شهیدِ کرب وبلا ... وقت مردن بیا تودرکنارم حسین رویِ ماه تو را دیدن ومردن خوش است لب شط فرات بیاد سقّایِ عشق تشنه لب بودنُ از آن نخوردن خوش است یاحسین ... شهیدِ کرب وبلا ... قبرشش گوشه را بغل گرفتن خوش است ۲ راز دل با گل فاطمه گفتن خوش است ۲ *خلاصه میگه: این رزمنده به آقا سلام داد...من دیدم یه چیزی رو هی زمزمه میکنه؛ فکر کردم میخواد به من چیزی بگه، گوشمو نزدیک کردم ، دیدم آروم زیرلب صدا میزنه : آقا از من راضی باش ... آقا ازمن راضی باش ... میگه: اون رزمنده شهید شد ...* شادم به مرگ خود که هلاک تو می شوم با زندگی خوشم که بمیرم برای تو ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه سعیدبن عبدالله حنیفی اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تو کربلام یه اصحابی بودن که سر روی دامن ارباب گذاشتن ، گفتن: آقا ازما راضی باش ... یکی از اینا سعید بن عبدالله حنفیه ازهمونایی که امام حسین رو به کوفه دعوت کرد اما برخلاف اهل کوفه پای حرفش ایستاد ، این سعیدبن عبدالله حنفی نرفت بازار آهنگرا ... تیر سه شعبه نخرید ... نعل تازه به اسبش نزد ... شب عاشورا شد ،اون وقتی که امام حسین به اصحابش فرمود ؛ " تَفَرّقوا فی سَوادِ هذاللَّیل " برید شب شده پاشید برید خونه هاتون ..." تَفَرّقوا فی سوادکم و مَدائنِکم حتّی یُفَرِّجُ الله فَاِنَّ القوم اِنّما یَطلُبون " اینا منو میخوان ،اینا با من کار دارن "و لو قد أصابونی لَهَوا عن طلبِ غیرى " اگه اینا به من برسن کاری با شما ندارن برید... اول یه نفربلند شد،گفت برا چی این کارو بکنیم ؟! برا اینکه بعد از تو زنده بمونیم ؟! سید میگه ؛ "وبداهم بذلک القول عباس بن علی " اول برادرش بلند شد ... دونه دونه اصحابش بلند شدند یکی یکی اعلام وفاداری کرد* خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدانکند منو زکوی تورفتن زهی خیال محال که دام زلف توهرگزمرا رها نکند *یکی از اونایی که شب عاشورا بلند شد مقابل امام حسین صحبت جانانه کرد،همین سعید بن عبدالله بود... که امام زمان درناحیه مقدسه بهش سلام داده... آقا فرموده :"السلام علی سعد بن عبدالله الحنفی " سلام برسعید بن عبدالله... " القائِلِ لِلحُسَينِ وقَد أذِنَ لَهُ فِي الانصِراف" همون کسی که امام حسین بهش اجازه ی برگشت داد،گفت:"لا وَاللّهِ لا نُخَلّيكَ ..."به خدا قسم دست ازت برنمیدارم "حَتّى يَعلَمَ اللّهُ أنّا قَد حَفِظنا غَيبَةَ رَسولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ فيكَ..."تا خدا بدونه ما در غیاب پیغمبرش از تو پاسداری کردیم "وَاللّهِ لَو أعلَمُ أنّي اقتَلُ ثُمَّ احيى ثُمَّ احَرُقُ ثُمَّ اُذْرى" حسین جان اگر منو ۷۰بار(گفت:) ويُفعَلُ بي ذلِكَ سَبعينَ مَرَّةً..." اگر منو ۷۰بار بکشند؛دوباره زنده بشم؛دوباره زنده زنده بسوزانند ۷۰بار با من این کار رو بکنند... ما فارَقتُكَ" من از تو جدا نمیشم "حَتّى ألقى حِمامي دونَكَ" تا در راه تو مرگ رو ملاقات کنم " وكَيفَ لا أفعَلُ ذلِكَ..."و چرا این کارو نکنم؟! "وإنَّما هِيَ مَوتَةٌ أو قَتلَةٌ واحِدَةٌ..." این یه مردنه،یه کشته شدنه(بیشتر که نیست!) "ثُمَّ هِيَ بَعدَهَا الكَرامَةُ الَّتي لَا انقِضاءَ لَها أبَدا..."بعدش یه کرامت پایان ناپذیره. *امام زمان میدونید چه میفرمایند در ناحیه مقدسه؟!* "حَشَرَنَا اللّهُ مَعَكُم فِي المُستَشهَدينَ"خدا ما رو با شما بین شهیدا محشور کنه. "ورَزَقَنا مُرافَقَتَكُم في أعلى عِلِّيّين...."خدا همراهی و هم صحبتی شما رو روزی ما کنه خوش به حالت سعید! معلومه که حرفات خیلی دل امام زمان رو تسکین داده،بعد این همه سال هنوز امام زمان با حرفات آروم میشه.خوش به حالت! یعنی میشه وقتی هم امام زمان یاد ما می افته دلش آروم بشه؟!... شب عاشوراست،همه دارن این حرفا رو میزنن،زنا و بچه ها تو خیمه ها نشستن، زینب داره میشنوه، سُکینه داره میشنوه، شاید فردا شبش رقیه یاد حرفای دیشب اصحاب می افته؛ با خودش میگه: آی سعید! یه شب دیگه ای کاش پیش ما میموندی... سعید نبودی ببینی با بابای ما چه کار کردن... سعید نبودی ببینی چی به سر ما اومد... ظهر عاشورا شد... خیلی از اصحاب،شهید شده بودند، دشمن هنوز منتظر یه نفر بود... وقت نماز ظهر شد *قربون نماز خوندنت آقا...* خوارزمی میگه: "قالَ الحُسَينُ عليه السلام لِزُهيرِ بنِ القَينِ وسَعيدِ بنِ عَبدِ اللّهِ: تَقَدَّما أمامي" آقا خودش به زهیر بن قین و سعیدبن عبدالله میفرمایند:بیاید جلوی اصحاب؛میخوام نماز بخونم. *خوش به حال این شهدا...* اومدن مقابل امام حسین ایستادند. "فَتَقَدَّما أمامَهُ في نَحوٍ مِن نِصفِ أصحابِهِ.." زهیر و سعید با نصف دیگه اصحاب جلو امام ایستادند که سایرین نماز بخونند. "حَتّى صَلّى بِهِم صَلاةَ الخَوفِ..."راوی میگه: "أنَّ سَعيدَ بنَ عَبدِ اللّهِ الحَنَفِيَّ تَقَدَّمَ أمامَ الحُسَينِ عليه السلام" سعیدبن عبدالله مقابل امام حسین علیه السلام ایستاده بود" فَاستَهدَفَ لَهُ يَرمونَهُ بِالنَّبلِ..." خودش رو هدف تیر و نیزه هایی پرتاب میکردند، قرار میداد.*این جمله رو یادت بمونه* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ " فَما أخَذَ الحُسَينُ عليه السلام يَمينا وشِمالًا إلّا قامَ بَينَ يَدَيه"آقا امام حسین علیه السلام هر چی در نماز اندکی به چپ و راست میرفت سعید هم میرفت همون سمت تا نکنه تیری به آقاش بخوره "فَما زالَ يُرمى حَتّى سَقَطَ إلَى الأَرضِ" اینقدر تیر خورد که مقابل امام حسین افتاد زمین "حتّی سقط بین یَدَیِ الحسین" مثیرالاحزان این جوری میگه: مقابل امام حسین افتاد رو زمین چه خوش است رنج و محنت به ره وفا کشیدن چه خوش است ناز جانان همه را به جان خریدن چه خوش است جان سپاری به مِنای چون تو یاری به منای کربلای تو شها به خون تپیدن فقط یه جمله به آقا گفت:" اَوَفَیتَ یابن رسول الله؟! " آقا وفا کردم یا نه؟! *یادته اون رزمنده چی گفت؟ "آقا از ما راضی باش..."* سعید بن عبدالله شهید شد. راوی میگه" فَوُجِدُ بِهِ ثَلاثَةَ عَشَرَ سَهماً..."وقتی اومدن بدنشو نگاه کردن دیدن ۱۳ تیر خورده بود. "سِوى ما بِهِ مِن ضَربِ السُّيوفِ وطَعنِ الرِّماح" غیر از ضربه های شمشیر و نیزه. روضه م تمومه؛من با سعیدبن عبدالله حرف دارم. آی سعید! چند ساعتی گذشت، آقا امام حسین تنها شد، علیِ اکبرش رفت، قاسمش رفت، عباسش رفت ،اومد درِ خیمه ها علی اصغرشُ ببوسه؛ اونم رفت...این آقا تنها شد .. شیخ مفید در ارشاد نوشته: "اَمَرَ الرُّماط اَن یَرموا..." شمر به تیراندازا دستور داد بشینن ... هدف معلوم... کمان ها رو بکشید... گفت:همه تیربارانش کنید ... "فَرَشَقوها بالسِّهام..."اینا شروع کردن تیر زدن... "حتی صارَ کالقنفذ" اباعبدالله الحسین بدن مبارکش مثل خارپشت شد... اِنقدر تیر بهش زدن .... بدنش سوراخ سوراخ شد ... من میخوام یه تیرو بگم ... "فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام] يَستَريح وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ.." یه لحظه دیدن امام حسین ایستاد ،دیگه خسته شده بود ،دیگه نمیتونست بجنگه آقای ما خسته شد... "هُوَ واقِفٌ..."ایستاده بود..." إذ أتاهُ حَجَرٌ..."یه سنگی آمد..." فَوَقَعَ عَلى جَبهَتِهِ..." این سنگ به پیشانی مبارکش اصابت کرد ...* این آخرین سنگ نبودا ... رفت کوفه سنگ زدن .. رفت شام سنگ زدن ... رفت مجلس یزید چوب خیزران زدن... "فَسالَتِ الدِّماءُ مِن جَبهَتِهِ..."خون جاری شد؛روی صورت رو گرفت... "فَأَخَذَ الثَّوبَ لِيَمسَحَ عَن جَبهَتِهِ..."آقا دست برد پیراهن رو بالا آورد خون پیشانی رو پاک کنه...سفیدی قلب مبارکش نمایان شد..‌ *ای وای....این سینۀ ولی الله الاعظمه...* "فَأَتاهُ سَهمٌ مُحَدَّدٌ مَسمومٌ، لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ..."یه تیری روانه شد...(چند تا ویژگی داشت) خیلی تیز بود ... مسموم بود ... سه شعبه بود ... "فَوَقَعَ في قَلبِهِ..." تیر به قلبش اصابت کرد ... تیر در قلب مبارک فرو رفت ... دست برد پشت به کمر ... "ثُمَّ أخَذَ السَّهمَ ..."تیر رو گرفت"و أخرَجَهُ مِن وَراءِ ظَهرِهِ..."تیر رو از پشت بیرو کشید ... "فَانبَعَثَ الدَّمُ كَالميزابِ..."مثل ناودون خون فواره کرد ... خون پاشید... *این تیر رو بیرون کشید ... ولی بقیه این تیرها در بدن مبارک باقی موند ... فرصتی نداشت ... طاقتی نداشت تیرها رو بیرون بکشه ... با همین بدن وقتی اسب ها از روی بدنش رد شدن این تیرها با بدنش چه کردند....؟! * ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه سعیدبن عبدالله حنیفی و اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ استاد حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای یادگار حیدر کرار یاحسین ای سبط پاک احمد مختار یا حسین با پای جان به سایه ی پرچم رسیده ام بسپر مرا به دست علمدار یا حسین کابوس مشکلات شده زندگانیم مشکل گشای هرچه گرفتار یاحسین من از چه جا بمانم و نامت نیاورم وقتی بر آید از در و دیوار یاحسین چشمی بده که اشک بریزم به پای تو سوزی عطا نما که زنم جار یا حسین مردن کم است گو چه کنم من بر این عزا شأن عقیله و سَرِ بازار یا حسین باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است با هر نشانه میشود این اُمت امتحان ما را به فتنه ها تو نگهدار یا حسین *** نگاهمان کردند که این حسینه را سرپناهمان کردند خراب بودیم وبه دولت شهدا روبه راهمان کردند درون این خیمه غلام آمده بودیم شاهمان کردند شدیم از خودشان، نگاه تا به لباس سیاهمان کردند به غسلی از گریه غبارروبی ‌و پاک از گناهمان کردند عزای مسلم را شروع نوکری این دوماهمان کردند شکسته بال وپرش نماند یک نفر از کوفیان دور و برش نه از هراس کسی که، کرده در به دریِ حسین در به درش *هی کمک خواستن برا دستگیری مسلم، پیغام داد چه خبره؟ یه نفر رو می خوای بگیری هی پیغام می فرستی بیست نفر کمکی بفرست ، پنجاه تا کمکی بفرست... پیغام داد امیر تو مگه خبر نداری، فکر میکنی ما رو به جنگ یکی از بقالای کوفه فرستادی اینا بنی هاشمن ترس با اینا بیگانه است.....* به جان خریده غم عزیز فاطمه را با تمام دردسرش حسین در راه است کند چگونه ز دار العماره با خبرش به فکر قافله است نه این که فکر خودش باشد و دوتا پسرش حسین جای خودش، گرفته دلهره چون زینب است همسفرش *** حسین جان زمان آن برسد،حسین جان خبر من به کاروان برسد شد ه است کوفه یکی که با اسارت زینب به آب نان برسد حسین چقد سنگ اینجاست،خدا به داد اسیری کودکان برسد شود زمانی که برای بردن پیراهنی سنان برسد کجاست انگشتر غنیمتی که نمانده به ساربان برسد قرار شد با اسب جراحت تن بی سر به استخوان برسد نگفتم از شام هنوزمانده که روضه به خیزران برسد *امان از زخم زبان....صدا زد :مسلم چرا گریه می کنی؟ روز اول که اومدی کوفه فکر اینجاشو نمی کردی؟ برا ریاست اومدی؟ مسلم صدا زد:من اصلا برا خودم گریه نمی کنم، شما با من اینطوری رفتار کردید، وای به حال زن و بچه ی حسین... لباش خشک بود، یه ظرف آب آوردن دادن دست مسلم اومد آبو نوش جان کنه لبهای مبارکش پاره شده بود خون میان آب ریخت، آب مضاف شد آب رو کنار گذاشت، فرمود: خدا هم انگار دوست نداره من سیراب از دنیا برم.... عین همین ماجرا کربلا شد حسین که جان عالم فدای اربابمون با عباسش تو معرکه ی جنگ متمایل شدن به سمت فرات، آقا قمر بنی هاشم عرض کرد: آقا جان! تا اینجا که اومدیم من مراقبم شما یه لبی از آب تر کنید.... همچین که ابا عبدالله دست برد زیر آب، اومد آب بنوشه تیر زدن به زیر گلوی آقا، خون تو کف دست حسین ریخت آب مضاف شد،یه مرتبه یه نانجیبی می خواست اذیت کنه حسین رو، گفتن حسین نشستی آب بنوشی؟ ببین دارن به خیمه هات حمله می کنند....حسین به خیمه تشنه برگشت...* حسین من قرار شد سر من به کوفیان و سرتو به شامیان برسد قرار شد سر تو زیک مسیر بیاید که سنگشان برسد شکست دندانم هنوز مانده سر نیزه بر دهان برسد *اومد بالا سر حسین"شب اول یه روضه ی گودال" هرچی نگاه کرد دید جای سالم تو بدن نمونده؛ نیزه رو برد بالا......چنان زد.... نیزه شکست....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ استاد حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خانه ای که سَر دَرِ آن جای چوب پرچم است چارچوبش تکیه گاهِ بانویی قامت خم است هم چو سلمان اَندرونی رفتنِ این خانه ها رزق هرکس نیست، حرفِ مَحرم و نامحرم است *یعنی چی؟ یعنی اینکه زیر پرچم حسین نشستی،مَحرم این خانواده هستی،هر کسی رو اینجا راه نمیدن....* خرجیِ روضه گرفتن از جگر ها می رسد نوکری با خونِ دل خوردن همیشه توأم است اینکه ما نوکر شدیم از ربنایِ مادر است مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است دست من که نیست، نامت گریه در می آورد کار خورشید است اینکه روی هر گل شبنم است *اصلاً من نمیدونم چرا هر جایی میگی: حسین!،همه گریه میکنند...روایت هم همین رو میگه،میگه:همچین که میگی: حسین! مادری تو عرش میگه: جانم...اگه حسین خودت رو میگی؟ خدا برات نگهش داره،اما اگه حسینِ منو میگی؟ کربلا بین دو نهر آب تشنه کشتنش.... شب اول خیلی مهمه،مادر دَمِ در می ایسته،به همه گریه کنای حسینش خوش آمدی میگه،اما هی به سینه میزنه میگه:" بُنَیَّ قتلوک ، ذبحوک ، و من الماء منعوک"* خوب و بد را می خرند این است رسم کربلا تلخی چای عراق و شهدِ شکر با هم است آمد مُحرم و غمِ زهرا شروع شد دلشوره های زینبِ کبری شروع شد فریادِ یا بُنیَّ! از عرش خدا رسید نوحو علی الحسین که ماه عزا رسید *با همه ی وجودت ناله بزن بگو:حسین.....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ز عرش از میان حسینیه ی خدا آمد صدای ناله ی حی علی العزا جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست در بزم استجابت بی قید هر دعا او که هزار بار به گریه نشته بود یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا آری تمام رحمت خود را خدا گرقت گسترد بر محرم واین اشک و گریه ها *آدمم اگر بخواد توبش قبول بشه باید گریه کنه برا حسین،آدم به آدمیت نرسید مگر به اینکه گریه کن حسین شد....* آنگاه گفت روضه بخوان ایها الرسول جانم فدای تشنه لبِ دشت کربلا روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آید صدای گریه اش از بین روضه ها این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست *شب جمعه مادرش کربلاست، هی صدا " بُنَیَّ قتلوک ، ذبحوک ، و من الماء منعوک"...تشنه کشتنت مادر...حیووناشون سیراب بودن اما امامشون و تشنه سر بریدن... الحمدلله زنده موندم شب اول محرم و دیدم، فیض ببرن اونایی که امسال نیستن...ناله بزن بگو :حسین... *الان یه خانومی میگه اگه حسین خودتو میگی؟ خدا برات نیگهش داره، اما اگه حسین منو میگی ؟بین دوتا نهر آب بود لبش تشنه بود،جلو چشم خواهرش ...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ رسیده مسلم ؛ خراب و نا امید و قد خمیده مسلم به چشم کوفه چه صحنه ها ز رزم آفریده مسلم چنان عمویش چقدر طعنه از همه شنیده مسلم شنیده ها را میان کوچه ها به چشم دیده مسلم ز خولی و شمر چه زجرها که از سنان کشیده مسلم خبر رسیده به جز سپر دو تا زره خریده مسلم دم شهادت خبر ندارد آه از حمیده مسلم امامشان را نخواستند و ریختند جامشان را که پهن کردند دوباره در میان کوفه دامشان را به خون مسلم گشوده اند کوفیان صیامشان را به رسم کوفه گرفته اند دست و انتقامشان را ادامه دادند دو مرتبه نماز بی سلامشان را به سمت منکر کشانده اند مسجد الحرامشان را دوباره این قوم نگه نداشتند احترامشان را به رسم کوفه بلند ساخته اند پشت بامشان را عذاب را دید، همین که روی بام ظرف آب را دید میان آن ظرف لب علی اصغر رباب را دید چه شد رقیه، میان چشم زینب اضطراب را دید به جز حمیده به دست های کودکان طناب را دید میان بزمی سر حسین و خوردن کباب را دید کباب که هیچ به دست های کوفیان شراب را دید *آوردن بالا دارالعماره مسلم رو،روضه زیاد شنیدی اما یادت باشه اونایی که تو جبهه بودن،میگه تا وقتی رفیقمون مجروح میشد اول حرفی که میزد میگفت: آب..... شمشیر به لبش خورده، گفت: اکه میشه دم دمای آخر یه جرعه آب به من بدید،دستارو از پشت بستن بالا دارالعماره،ظرف آب و آوردن هرجه کرد نتونست بخوره لب بریده است.... این خون قطراتش تو ظرف آب ریخت نتونست آب بخوره،همون جا گفت مسلم یه سِرّیِ که تو نمیتونی آب بخوری،از همون بالا دارالعماره نگاه کرد یه صدا زد: :صل الله علیک یا اباعبدالله..." مسلم و زنده زنده از بالا دارالعماره پایین انداختن،مردم بعضیا میگفتن الان آزادش میکنن اما یه وقت دیدن مسلم و پرت کردن... میگه: یه وقت دیدن ما بین مردم یه پیر زنی اومده میگه آقام کجاست؟این آقا مهمان من بود تو خونه ی من دستگیرش کردن، ننگ به این کوفه چه کردید با پیک حسین.... گفتن: طوعه! مسلم و بردن بازار قصاب ها...."یادت باشه این کوفه دوتا زن داشت که معرفتشون به همه ی مردای کوفه می ارزید،یکی طوعه بود، یکی هم زن خولی، نیمه ي دل شب از خواب بلند شد،گفت من که دم غروب تنور و خاموش کردم،این چه نوریه داره به آسمون میره؟همچین که نزدیک شد، میگه: یه وقت دیدم به هودجی بین زمین و آسمان پایین آمد،چندتا خانوم مُجللّه پایین اومدن،اما دور یه خانوم قد خمیده ای رو گرفتن، اون خانوم جلو تنور اومد، دستشو جلو آورد،آره با همون دست شکسته یه سر بریده رو بغل گرفت،هی میگفت حسین مادر برات بمیره،...حسین...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ پدرم کرد دعا پیر غلامت بشوم یا جوان مرگ شهیدِ سر راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعدِ نماز (من مادرم هرچی خواست از مادرت گرفت ... تا حالا روشُ زمین نزده ...) مادرم خواسته از مادرتان بعدِ نماز تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم حسین ... خدا عشق تو رو ازم نگیره حسین ... آقا مادرم برات بمیره کیمیایی ست عجب روضۀ جانسوزِ حسین مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم *آقا جان ،بالاخره رسیدم به محرم ... تو ، تو ما چی دیدی اینقدر قابلم بدونی؟ ... شنیده بودم بدرد نخورا رو میخری، نه انقدر ... تو هی آبرو دادی ،من هی آبرو بردم ... تازه چه پرورام کربلام میخوام ... ببین شب اولی اومدم باهات حرفامو بزنم... من اربعین نمونم آقا ... کارم که امشب دست مادرته یه صدقه به ما میرسه ...* کاش میشد که تقدیر عوض گردد تا ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم *بچه ها من شب اول محرم ها یه حرفی زدم همیشه ، الانم میگم ،پا به پا بچه هات دلشوره میگیرم ... از وقتی شنیدیم خواهرت نخوابید منم نمی خوابم ... چند روز به محرم روزگارمُ بیا ببین ... نه من اینطورم ، مادرمم جلوتر از منه ... نه ما اینطوریم بچه هامون از ما جلوترند ... چه خبره ؟ میگه محرمه .... الهی بمیرم برا خواهرت ، این چند روز چشم رو هم نگذاشت. مثل دیروز امروز میدونم هی صدا میزد علی اکبر به بابات بگو بیاد ،می اومد میگفت جانِ خواهرم یه حرفه دیگه میزد پریشونی را دید تو صورتش آخر اومد گفت چی زینب هی صدام میکنی ؟...می گفت بیا برگردیم ... دلم شور میزنه به دلم افتاده قراره از دستت بدم ... دلم برا مادرم تنگ شده ...* رخصت خیمۀ خود را بده تا مثلِ ظهیر *کدوم زهیر؟... از مکه که راه افتادند نگاه می کرد هر طرفی که آقای ما میرفت این راهش رو اون طرفی می کرد . زنش اومد گفت ظهیر یه سوار داره میاد ،اومد دم در خیمه نگاه کرد دید آقا ،علی اکبر رو فرستاده ؛ سلام زهیر بابام سلامت رسوند میگه بیا .... خب یه بارم پیِ ما بفرست ... خب آدم دلش میخواد آقاش صداش بزنه ... تو صدا نزدی ببینی چه اوضاعیِ اگر صدام کنی جلو مردم میگم آقامه ... زهیر درجا جوابشُ گفت ،سلاممُ به بابات برسون بگو راه ما از تو سواست ،یهو زنه اومد تو حرفش ،گفت داری ردش میکنی ؟.. گفت آره، گفت بخدا بچه هامو بر می دارم میرم ... گفت زن ،این حرفها مردونه است برو بیرون .... بخدا یه لحظه نمی مونم پسر زهرا پی ات فرستاده .... اوضاع بهم ریخته است .الانه زنه بره، گفت باشه الان میرم بیا .... بخونید تاریخُ ... نزدیکایِ خیمۀ سید الشهداء رسید صحابه روشونُ برگردوندن اما خبر به آقا دادند بلند شد تمام قد وایستاد خوش اومدی زهیر ... کسی نمی دونه بین این دو نفر چه گذشت اما اومد بیرون دیدند مثل مجنونها راه میره .. چته زهیر ؟... الان میام ... آقام یار نداره ... اومد تو خیمه ،گفت زن این عهدنامه مون ،این مالم، الان مگه نمیخواستی بری بسم الله من آقامو پیدا کردم ... امشب بگو من آقامو پیدا کردم ... کاش ماجرای زهیر همینجا تموم میشد. میخوام روضه رو ببرم مدینه اما تا این را نگم تو دلم میمونه ،یه وقت آقام نگام کنه اینطوری میشی ،عصر عاشورا یا فرداش زن ظهیر غلامَ رو صداش زد گفت یاالله این کفن ، همین الان میری آقات افتاده رو زمین ، ظهیر سرشناسه برو کفنش کن ، خاکش کن بیا .... یه خورده ای گذشت غلامِ اومد سر و صورت داغون زنِ گفت چی شده چیه کی زدت گفت خانم خودم زدم چی شده چرا کفن را آوردی گفت رفتم دیدیم آقام رو زمینِ ... اما نگاه کردم آقایِ عالم بدون کفن تازه ظهیر پیراهن به تنش بود ... دیدم پیراهنشُ بردند آی ... عریان رو زمین ... حسین .... دست تو مرحم زخم همه سرورها از کرماتِ تو گویند سر منبرها بانویِ آسیه و ساره و مریم زهرا که کنیزان تو هستند همه دخترها میخوام شب اول کار ده شبُ کنی امشب یه خورده خلوتِ بگو تو خلوتی اومدم بساط بچتُ گرم کردم ... یه جوری تو روضه بشین اینجا دنیاست داره فیلمتُ میگیره، فردا قیامت شما به ما یاد دادی بشینید لحظهامون را میگذارند بی بی هم تشریف دارند ی جوری بشین بگو بی بی اون منم ببین جوونیهام چکار میکردم میخوام صدا زهرات مدینه برسه ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بانویِ آسیه و ساره و مریم زهرا که کنیزان تو هستند همه دخترها نه فقط ام ابیها به شما باید گفت مادر خلقِ خدا مادرم پیغمبر غلط کرد زده .... زنِ تنها گیر آوردی ای نامرد ... حالا زدی جلو پسر مادرُ نمی زنن ... بیست سالش نشد موهاش سفید شد ... دیگه قدش راست نشد ... همه عالم می دونند دختر باباییِ یعنی پسر مادریِ عمداً مقابلِ پسرِ ارشدت زدن ... من یه دونه دیگش را بگم ببینم روضه کجا میره ،یه خانم الان پا برهنه تو کربلا به سینه می کوبه ... چی میگه ؟ غریبِ مادر ... همچو ارباب سرم را به کفِ پات نهم اومد تو حجره دید هر کی صورت یه جا گذشته ، امام حسن صورت رو صورت ، حضرت زینب صورت رو سینه ، یه نگاه این ور اون ور کرد دوید اومد پایین پا ... این پارچه را زد کنار صورتش را گذاشت کفِ پایِ مادر ... هی صدا میزد یا اماه اماه .... دید صدا نمی آد ... هی نگاه می کرد ببینه چشماش باز میشه یا نه ... صدا نیومد بغضش ترکید ، مادر تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه جوابشُ ندی روضۀ من اینجاست ، من میگم کاش این ماجرا همینجا تموم میشد ، اینجا مادر جواب نداد کربلا هلال میگه دیدم صداش میاد سپرشُ آب کرد اومد دم گودال داره بیرون میاد هلال کجا میری آب میبرم براش ... یه لبخندی زد ، دیر اومدی الان سیرابش کردم ... گفتم تو که کارتُ کردی چرا دست و پات میلرزه ... هلال داشتم میبرید صدایی شنیدم بنیَ ...بنیَ ... قتلوک ... ضبحوک ... حسین ... کربلا دریایی از خون آمده شمر از گودال بیرون آمده میخوام یه جوری امشب کار همه را انجام بدی با این ذکرت ، گرفتارا ، حاجت دارا ، یه جوری آقاتُ صدا بزنی گیر همه با این ذکرت باز بشه بریم کربلا ... حسین ... دلم یه کربلا میخواد ... حسین ... یه گنبد طلا میخواد ... حسین ... دلم امام رضا میخواد ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ حاج حسین سازور↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» خوش به حالِ هر که گشته مبتلایِ تو حسین افضل الاعمالِ ما گریه برایِ تو حسین با تمامِ احترامی که به کعبه قائلم قبلۀ ما می شود کربُبلایِ تو حسین گر همه عالم بگردانند رو از ما ، چه غم پُشتِمان گرم است بر لطفُ عطایِ تو حسین آخر کارِ رفاقت بر غریبان غربت است با همین نیت شدم من آشنایِ تو حسین طعنه بر عرشِ خدا شش گوشۀ تو میزند ریخته پایِ تو هَستَش را خدایِ تو حسین هر شب ای آقا صدایِ یا بُنَیَّ میرسد تا اذانِ صبح از صحنُ و سرایِ تو حسین *مادرت امشب میاد زیارتت ... شبِ اولِ روضه تِ آقاجان ... یا اباعبدالله ... به چشمانِ ما برکت بده ... به نفسِ ما برکت بده ... به سینۀ ما سوز بده ...به ما قوّت بده برات بمیریم آقاجان ... ای حسین ... میگم آقاجان حالا که ما رو رسوندی به شبِ اولِ محرم ، میشه منم بیام تو کاروانت ؟ ... میشه منم با خودت کربلا ببری .... من یه ساله منتظرم یه همچین شبی برسه ... هی نگران بودم نکنه زیرِ خاک برم ... نگران بودم نکنه شیطون منو جایِ دیگه ببره ... حسین ....* هر شب ای آقا صدایِ یا بُنَیَّ میرسد تا اذانِ صبح از صحنُ و سرایِ تو حسین هیچ کَس در تنگیِ جا بدتر از تو جان نداد... نیزه ها بستند راهِ دست و پایِ تو حسین ... مادرت را فضه با هر زحمتی بیرون کشید هیچ کس اما نشد مشکل گشایِ تو حسین *امام زمان ببخشن ....* بشکند پایِ کسی که بر لبانت پا گذاشت بعد از آن بالا نمی آمد صدایِ تو حسین ... خواهرت را با کتک دارند بیرون می کنند آمده تا جان دهد گودال جایِ تو حسین گیسوانی را که زهرا با وضو شانه زده مانده در دستِ عدویِ بی حیایِ تو حسین ... حسین ..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com