eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
44 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵علی علیه‌السلام و وقتی بر منبر می‌نشست یک پله پایینتر می‌نشست. نیز در زمانی که خلیفه بود، همین سیره را ادامه داد. نیز در مدت خلافتش به همین شیوه عمل کرد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام، اما، وقتی به رسید بر روی بالاترین پله منبر نشست. در مسجد مدینه سروصدایی به پا شد! (فسُمِع من الناس ضوضاءٌ) 🔸حضرت فرمودند: این چه صدایی است که می‌شنوم؟ با تعجب گفتند: به خاطر اینکه بر بالاترین مرتبه‌ی منبر که جای رسول الله است و خلفای پیش از تو به آنجا ننشسته بودند، نشستی! 🔻فرمود: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، شنیدم که فرمود: «کسی که به جای من بنشیند و به شیوه من عمل نکند، خداوند او را با صورت به آتش می‌اندازد» ولی من به خدا سوگند به شیوه او عمل می‌کنم، فرمانهای او را اطاعت می‌کنم و به حکم او حکم می‌کنم. برای این است که در جای او نشسته‌ام. (بحار الانوار ج 38 ص 77 و 78) ↩️پ ن: اینجا بود! مدینه شهر اهل بیت پیامبر بود! شهری که در آن حدیث متواتر منزلت صادر شده بود! راویان حدیث غدیر در آن میزیستند! احادیث فضائل علی در آن صادر شده بود! آیات فضائل علی در آن نازل شده بود! حتی در مدینه هم منزلت علی ع را نمیدانستند!!!! سی سال حکمرانی فاسد با آن همه بلندگوی فریبنده اش، با ذهن مردم چه کرده بود؟!!!! ، شماره 127 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵جذبه سخن علی ع روزی یکی از به مسجد آمد تا مانند همیشه با شعار دادن مجلس را به هم بریزد، اما دید امیرالمؤمنین در حال سخن گفتن است. چنان تحت تأثیر سخنان امیرالمؤمنین قرار گرفت که ساکت نشست و گوش کرد. 📌او که نمی‌توانست کینه‌توزی درونی خود را نهان دارد پس از پایان یافتن سخنان حضرت، شعار داد که خدا تو را بکُشد که این چنین زیبا سخن می‌گویی! امیرالمؤمنین به اطرافیان گفت: به او اعتنا نکنید. 📚 تاریخ طبری، ذیل حوادث سال ۳۷. نقل ما از کتاب استناد نهج البلاغه و کتابشناسی ، شماره 42 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵علی علیه‌السلام آیینه‌ی قاطعیت در عین مدارا 🔹«لقد نَقَمتُما یَسیراً و أرجَأتُما کَثیراً» امام ع خطاب به و فرمودند: از امور ناچيز خشم گرفتيد، و خوبيهاى فراوانى را پشت سر انداختيد و ناديده انگاشتيد! حضرت اینجور می‌فرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛[یعنی] شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه‌‌‌‌‌ی اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را نادیده گرفتید؛ دم از دشمنی می‌زنید، دم از مخالفت می‌زنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف می‌زند و توضیح می‌دهد؛ میگوید: من دنبال دشمن نمی‌گردم. این مدارا را دارد. اما آن وقتی که این اثر نکند، آن وقت جای علوی است؛ آن جائی است که امیرالمؤمنین نشان می‌دهد که با کسانی مثل ، آنجور رفتار می‌کند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛(۲) چشم فتنه را من در آوردم. و کسی دیگر غیر از علی نمی‌توانست - به گفته‌‌‌‌‌ی خود آن بزرگوار در نهج‌‌‌‌‌البلاغه - این کار را بکند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰ آیت‌الله ، شماره 128 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه «خَضَعَتِ الْأَشْيَاءُ لَهُ وَ ذَلَّتْ مُسْتَكِينَةً لِعَظَمَتِه» اغلب مترجمان و شارحان و مفسران کلمه «خضوع» را با تواضع مترادف می‌دانند در حالیکه کلمه «خضوع» بویژه وقتی با «لام» به کار می‌رود معنای «انقیاد و تسلیم متواضعانه» را می‌رساند. برای همین است که در آیه «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِين» نیز خضوع را به انقیاد برگردانده‌اند. 🔸در عبارت «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض» (احزاب: 32) نیز آنچه مورد نهی قرار گرفته، "ترقیق صوتی است که ناخواسته مشعر به تسلیم و تمکین و انقیاد زن در برابر مردان باشد" (التحقیق فی کلمات القرآن). ◀️در جمله «خَضَعَتِ الْأَشْيَاءُ لَهُ وَ ذَلَّتْ مُسْتَكِينَةً لِعَظَمَتِه» بسیاری از مترجمان کلمه «خضعت» را به معنای فروتنی برگردانده‌ و آن را از معنای اصلی اش (انقیاد تکوینی اشیاء در برابر اراده الاهی) دور کرده اند. ،‌ شماره48 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ◀️ و مداومت بر مطالعه عهدنامه ✍️محقق نائینی ره در کتاب نوشته است همانطور که میرزای شیرازی ره به مطالعه دائمی نهج البلاغه مواظبت داشت و سعی می‌کرد از آن الگو بگیرد، شایسته است همه کسانی که به هر نحوی در مرجعیت امور شرعی یا سیاسی هستند بر خواندن این نامه مواظبت داشته باشند. 📚عبارت میرزای ره در تنبیه الامة⬇️ چقدر سزاوار است چنانچه مرحوم حضرت آية اللّه العظمى سيّدنا الاستاد العلّامة آقاى ميرزاى شيرازى قدّس سرّه غالبا به مطالعۀ اين فرمان مبارك و سرمشق گرفتن از آن مواظبت مى‌فرمود، همين طور تمام مراجع امور شرعيّه و سياسيّه هر كس به اندازۀ مرجعيّتش اين سيرۀ حسنه را از دست نداده، اين فرمان مبارك را كه به نقل موثّقين، اروپائيان ترجمه‌ها نموده و در استنباط قوانين سرمشق خود ساخته‌اند، كان لم يكن نشمارند. ، شماره 44 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📚کتاب و مقاله رایگان درباره نهج البلاغه 📖«مکتبة الروضة الحیدریة» 🔻 کتابخانه‌ای غنی با امکان دانلود🔻 سایت با عنوان «دراسات وبحوث حول الإمام أمير المؤمنين عليه السلام - مكتبة الروضة الحیدریة» https://www.haydarya.com/?id=1648&maktaba_moktasah=17 متاسفانه بعضی وقتها سایت بالا نمیاد! باید حوصله داشته باشید و مجددا امتحان کنید. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اقامت در کاروانسرا؟ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ‏ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا ۲۰۴ نهج البلاغه مهیا شوید (خداوند رحمتتان کناد) که بانگ سفر در میان شما سر داده شده، و اقامت در [کاروانسرای] دنیا را کوتاه کنید. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ماده «» در مورد کسی به کار می‌رود که مَرکب خود را در کاروانسرا یا منزل‌گاهی حبس می‌کند تا در آنجا اقامت کند. ( مجمع البحرین: عَرَجَ‏ فلان على المنزل: إذا حبس ‏عليه مطيته و أقام‏ ) باتوجه به این معنا در اینجا مُرکّب زیبایی خودنمایی می‌کند چون کلمه «عرجه» قرینه است که به مثابه یک کاروانسرا به کشیده شده است. : انسان تشبیه شده به مسافر. دنیا تشبیه شده به کاروانسرا. زیستن در دنیا تشبیه شده به اقامت موقت در کاروانسرا. کوتاه بودن عمر دنیوی تشبیه شده به زودگذر بودن زمان اقامت در کاروانسرا. هدف نبودن دنیا تشبیه شده به مقصد نبودن کاروانسرا. 🔔نکته معنایی : کسی که مرکب خود را حبس می کند تا مدت کوتاهی در کاروانسرا بماند کمترین دلبستگی را به آن محل دارد و همواره توجه دارد که اینجا مقصد نیست. گویا حضرت در این کلام نورانی حتی به همین اندازه وابسته شدن به این منزل گاهِ دنیا را نمی پذیرند و می فرمایند این وابستگی به دنیا که همچون وابستگی مسافر به کاروانسرا است را کم کنید. ، شماره 43 ✍️محمد سرافراز استاد حوزه علمیه قم. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
............👆👆👆👆..................... بسم الله 🔵یادداشت استاد علی رحیمی درباره فرسته «اقامت در کاروانسرا» ✍️راجع به پست اخیر این نکته با نگاه فلسفی به ذهن خطور می کند: 1. خدایی که انسان را مسافر از خود به خود قرار داد (إنّا للّه و إنّا اله راجعون)، او را بی مرکب بدین سفر نفرستاد. 2. مرکب انسان برای رسیدن به حضرت حق، استعدادهای درونی و امکانات بیرونی است. 3. حالا حضرت می فرمایند که این استعدادها و آن امکانات را حبس در دنیا نکرده و با حبس مرکب، خود را از طی طریق محروم نسازید زیرا وقتی مرکب، حبس در کاروانسرای دنیا باشد، پیاده نمی توان از گردنه های صعب العبور (عقبة کؤود) گذر کرد. 🔻چرا تعبیر «اقلّوا»؟ حضرت با علم به اینکه اکثر مردم نمی توانند تمام زندگی خود را رنگ و بوی الهی بخشیده و تمام استعدادها و امکانات را برای رسیدن به قرب الهی هزینه نمایند، با تعبیر «أقلّوا العرجة» می فرمایند که لااقل تمام توان و استعداد خود را حبس در قفس دنیا نکنید و از استعداد و توان خود برای سیر الی الله بهره بگیرید. لکن اگر حضرت امیر علیه السلام بخواهند بلند همتان مسیر سیر الی الله را مورد خطاب قرار دهند احتمالا از تعبیر « و اترکوا العرجة» بهره خواهند گرفت چرا که صَرف تمام توان و امکان، برای رسیدن به مقام قرب الهی منافاتی با تأمین نیازهای مادی ندارد چرا که انسان می تواند به تمام شئون زندگی خود رنگ و بوی الهی ببخشد. (خوشا آنان که دائم در نمازند) 🔻چرا تعبیر «العرجه» (که معنای حبس دارد)؟ نکته لطیف دیگری که در عبارت مذکور وجود دارد، آن است که حضرت از هزینه کرد استعدادها برای رسیدن به دنیا، از مفهوم «حبس کردن» بهره جسته است؛ زیرا انسان، وقتی انسان است که حاکم و میدان دار ممکلت جانش، عقل وی باشد، پس کسی که بر مدار «لذت» حیوانی زندگی می کند، مقام انسانیت خود را در کاروانسرای دنیا به اسارت کشیده و این مرکب راهوار را در گوشه ای به بند بسته و خود در دخمه های این کاروانسرای در حال ویران، سوار بر مرکب حیوانیت، گذران عمر می کند. ۲۰۴ ، شماره 44 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بازماندگان شهدا رویشهای انقلاب ✍بَقِیَّةُ السَّیْفِ أَبْقَی عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً ۸۴ حُصَین (یا حضین) بن منذر از یاران بسیار نزدیک امیرالمؤمنین علیه السلام شمرده شده است. او که خود از قبیله ربیعه بصره بود، در جنگ صفین فرمانده قبیله بود. در گرماگرم جنگ وقتی تعداد شهدای قبیله ربیعه رو به فزونی نهاد نامه‌ای کوتاه به امیرالمؤمنین فرستاد که : «إن اکثر السیف فی ربیعة» (بیشترین تلفات شمشیر جنگ در قبیله ربیعه است). حضرت در حاشیه نامه‌اش این جمله را مرقوم فرمود: «بقیة السیف ابقی عددا و اکثر ولداً» یعنی اگر تعداد شهدای ربیعه زیاد شده نگران نباشید خانواده‌هایی که از این شهدا باقی می‌مانند ماندگارتر و پایدارتر خواهند بود و رویش بیشتری خواهند داشت. نمونه‌ای از بقیة السیف خود اهل بیت پیامبر هستند که هرچه دشمن اعضای این خانواده را بیشتر می‌کشت رویش اینها در شرق و غرب عالم بیشتر می‌شد. خانواده‌های شهدا باقی هستند! چنین تعبیری درباره عالمان نیز وارد شده است که «العلماء باقون ما بقی الدهر» 🔹درس اخلاق آیت الله جوادی آملی در تاریخ 23 آبان 1398 با موضوعیت همین حدیث در اینترنت قابل دسترسی است. ، شماره 129 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی بن جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می کند قم را معطر بیشتر https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵غفلت حکومت از مشکلات جزئی مردم؟!! ✍️ و لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْه. مشکلات کوچکشان را با بهانه اینکه مشغول امور مهم آنان هستی رها نکن چون [حتی] لطف کوچک تو [نیز] به گونه‌ای است که از آن سودی می‌برند همانطور که کارهای بزرگ نیز به گونه‌ای است که از آن بی‌نیاز نیستند. پ ن: کلمه «لطَف یلطُف» به معنای مدارا و مهربانی در عمل است اما «لطُف یلطُف» به معنای کوچک و ریز است. در این جمله کلمه «لطیف امورهم» به معنای دوم (امور جزئی و کوچکشان) است اما «لطفک» به معنای نخست (مهربانی و مدارای تو) است. در این عبارت هردو کلمه به کار رفته است. ، شماره 130 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
ٌ بسم الله 🔵فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم ✍️ترجمه دشتی: هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم، عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود. 🔸مفردات: 1. التافه: اسم فاعل از «تفه» به معنای کوچک و ناچیز 2. إحکام: مصدر باب افعال به معنای کاری را متقن و درست و کما هو حقه انجام دادن.( أَحْكَمَ الأَمر: أَتقنه) 🔹نکته: از اینکه کلمه «تافه» مفعول برای کلمه «تضییع» شده است، معلوم میشود که منظور از «تافه» در اینجا «الحق التافه» است؛ یعنی تضییع کردن حقوق بسیار ناچیز. 🔻معنا: حکمرانان و مدیران معمولا گمان میکنند برای اینکه به کارهای مهمشان، درست رسیدگی کنند و آن را با اتقان بیشتری انجام بدهند، نباید نگران تضییع شدن برخی حقهای کوچک باشند! امام علیه السلام به فرموده اند به بهانه اینکه میخواهی کارهای مهم و فراوانی را با اتقان انجام بدهی، نباید حقوق ریز و ناچیز مردم را تضییع بکنی که اگر چنین کنی معذور نخواهی بود. پ ن: کلمه «إحکام» در اینجا معنای دقیقی دارد (کار را با اتقان انجام دادن). کاربرد در اینجا نشان میدهد که بهانه مدیران در بیتوجهی و ناچیز این است که میخواهیم کارهای مهم و بزرگ را با اتقان و دقت و انرژی بیشتری انجام دهیم. بسیاری از مترجمان به این بُعد از معنای کلمه «إحکام» (اتقان العمل) توجه نکرده اند. برای همین در ترجمه هایشان نتوانسته‌اند نشان دهند که بهانه حاکمان و مدیران در تضییع ناچیز مردم چه بوده است؟ ، شماره 131 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 6 1️⃣فضای صدور خطبه هنگامى كه «طلحه» و «زبير» پيمان‏شكنى كرده، با «عايشه» به «بصره» آمده و آنجا را در زير سلطه خود قرار دادند، بعضى معتقد بودند كه امام با آنها درگير نشود، آنها را به حال خود رها ساخته و پايه‏هاى خلافت خود را مستحكم نماید، چرا که چيزى نمى‏گذرد كه آنان تسليم مى‏شوند. (پیام امام، ج1، ص451) 2️⃣اهمیت خطبه بیان دو اصل مهم از اصول مدیریت اسلامی. 3️⃣مضامین خطبه 1. عرب، کفتار را از احمق‌ترین حیوانات می‌داند چرا که عادت کفتار برای ایمن ماندن از خطر آن است که به هنگام احساس خطر، در محل خود باقی مانده و به خواب فرو می‌رود. شکارچیان با فهم این مطلب، هنگام شکار، بر در لانه کفتار، با زدن سنگ یا عصا بر زمین، کفتار را خواب کرده، داخل شده و او را شکار می کنند. (شرح نهج البلاغه سید عباس موسوی، ج1، ص131) حضرت می‌فرمایند که من چون کفتار به خواب نمی‌روم تا دشمن مرا غافلگیر کند. 2. ذکر دو اصل از اصول مدیریت اسلامی که عبارتند از: الف) نترسیدن و غفلت نورزیدن از هیاهوی دشمن و اتخاذ موضع تهاجمی بجای دوری از رویاروی با دشمنی که به دنبال درگیری است. (لا أکون کالضبع تنام علی طول اللَدم) زیرا دشمن با فهم این مطلب، به هیاهو و تهدید روی خواهد آورد تا ما را به موضع انفعال و عدم عمل کشانده و در فرصتی مناسب، به ما ضربه زند. ب) یاری گرفتن از مومنان برای دفع شر دشمنان. فهم نقش مومنان در اداره جامعه، حاکم را به عدالت و نرمخویی با مردم سوق می‌دهد. 3. شکایت از کسانی که از زمان وفات حضرت رسول(ص) تا بدان روز، با رأی امام به مخالفت می‌پرداختند. 4️⃣لطایف خطبه 1. حضرت امیر علیه السلام برای هر یک از یاران و مخالفان خود، دو وصف ذکر کرده است. از یاران خود با «الْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ» و «السَّامِعِ الْمُطِيع‏» یاد کرده و مخالفان خود را « الْمُدْبِرَ عَنْهُ» و «الْعَاصِيَ الْمُرِيبَ» خوانده است، لکن با توجه به روایت شریف «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ» روشن می شود که «المقبل الی الحق» همان «السامع المطیع» است و «السامع المطیع» همان «المقبل الی الحق» است کما اینکه «المدبر عن الحق» همان «العاصی المریب» است و «العاصی المریب» همان «المدبر عن الحق» است 2. شک در حقانیت حضرت امیر علیه السلام برای سقوط کافی است. (العاصی المریب) ◀️مصادر خطبه تاریخ طبری، ج6، حوادث سال 36/ غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سلام/ الصحاح جوهری/ الامالی شیخ طوسی، ج1، ص52/ الغریبین ابوعبیده هروی/ الکامل طبری، ج3، ص476/ ثمار القلوب ابومنصور ثعالبی/ المسترشد طبری، ص74. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
منار الهدى ج1 - الشيخ علي بن عبدالله البحراني.pdf
15.1M
بسم الله 📚📚 📖منار الهدی في النص علی إمامة الأئمة الاثنی‌عشر(ع) 🔺کتاب «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید» از سه جهت (ادبی و تاریخی و کلامی) اهمیت دارد. او از علاقمندان و پیروان مکتب کلامی بغداد است که درباره خلافت پیامبر معتقدند اولا از طرف خداوند و پیامبرش نصی درباره ، اعلام نشده نبود و مساله تعیین جانشین به امت واگذار شده بود و ثانیا امت در انتخاب خلیفه خطا کردند و علی بن ابی طالب را که به خاطر فضائلش استحقاق بیشتری برای جانشینی بلافصل داشت، کنار نهادند. ✍️عالمان امامیه در نقد ادعای (که نصی درباره خلافت پیامبر نداریم) آثار متعددی تألیف کرده اند. ◀️یکی از آنها کتاب تالیف شیخ است که در دو مجلد تصحیح و منتشر شده است. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه کلمه إحکام در 🔹 به معنای کاری را با اتقان و استحکام و دقت انجام دادن است. بی‌توجهی به این نکته لغوی در ترجمه برخی فرازهای نهج‌البلاغه مانع از کامیابی مترجمان در انتقال دقیق معنا به زبان فارسی شده است. 🔸مثلا در وصف اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «طبیبٌ دوّار بطبّه قد اَحکَمَ مراهمَه». 🔺در جمله «قد اَحکَمَ مَراهِمَه» سخن از این نیست که پیامبر برای دردهای مردم داروهایی را آماده کرده بود، سخن از این است که "داروهایش را متقن و اثربخش کرده بود". بین این دو معنا (آماده کردن دارو و اثربخش کردن دارو) تفاوت دقیقی وجود دارد که در بسیاری از ترجمه‌ها منعکس نشده است. ↩️پ ن: کاش آنان که دغدغه های پیامبرانه دارند (معلمان، محققان، اصلاحگران جامعه، وعاظ دینی و ...) بیش (و پیش) از آنکه به انجام وظیفه خودشان بیندیشند به اثربخشی و اتقان عمل بیندیشند. اینکه من وظیفه‌ام را انجام بدهم، خیلی خوب است اما پیامبرانه نیست. پیامبرانگی عمل به این است که متقن انجام شود. ⏺راستی آیا آنان که در جمهوری اسلامی شغلهای متعدد دارند، وظایف همه‌ی مشاغلشان را به صورت "متقن" انجام میدهند؟🤔 ،‌ شماره49 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بایسته‌های شبهه‌زدایی و نجات فکری جوانان ➖ثمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِم مِثْلَ الَّذِي الْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلَامِكَ إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة () ➖آنگاه ترسیدم اموری که مردم به خاطر هوا و هوسها و اجتهادات شخصی‌شان در آن به اختلاف افتاده‌اند، بر تو مشتبه شود، همانطور که بر خودشان نیز مشتبه شد. برای همین [به این نتیجه رسیدم که کوشیدن برای] استحکام عقایدت، با همه آن‌که هشدار دادن [و امر و نهی کردن جوانان] را نمی‌پسندم، بهتر از آن است که در جریانی رهایت کنم که در آن از هلاکت تو بیمناکم. ⏺نکات: 1️⃣هشدار دادن و امر و نهی کردن جوانان ذاتاً امر ناپسندی است که باید با ملاحظه اهم و مهم انجام شود(مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ). 2️⃣اصلاح عقاید و باورهای جوانان به صورت متقن و با استحکام (إحکام ذلک) در یک عصر شبهه‌زده امری ضروری است. 3️⃣قصد و باور کسی که در صدد اصلاح و استحکام عقاید جوانان است، باید مبتنی بر اشفاق و همدلی باشد (أَشْفَقْتُ أَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْك) نه مبتنی بر سرزنش و مچ‌گیری و توبیخ. 4️⃣قصد و نیت همدلانه کافی نیست باید زبان و گفتار کسی که در صدد اصلاح فرهنگی و شبهه‌زدایی است نیز زبان همدلانه باشد (اشْفَقْتُ + لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة) 5️⃣باور کنیم که انحراف از عقاید حق و شبهه‌زدگی به مثابه هلاکت جوانان است(لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة). 6️⃣انحرافات فرهنگی پس از پیامبر ریشه در دو امر داشت: هوا و هوس نخبگان و اجتهادات شخصی آنان در برابر نصوص (اخْتَلَفَ النَّاسُ... مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِم) ، شماره 132 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نرم افزار موبایلی نهج البلاغه محتوا : • ترجمه فارسی (حسین انصاریان) • شرح پیام امیر المومنین (آیت الله العظمی مکارم شیرازی) • نهج البلاغه موضوعی - فهرست موضوعی (عباس عزیزی) محتوای قابل دانلود • ترجمه انگلیسی (سید علیرضا) • شرح منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (میرزا حبیب اله خویی) • فهرست موضوعی تصنیف نهج البلاغه لینک دانلود↙️ https://www.noorsoft.org/File.ashx?ID=249 🌺💧🍃🌺🌸 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 نگهبان ... : کفی بالأجل حارساً. برای نگهبانی کافی است. 🌹عناصر زیبایی شناختی: سه عنصر زیبایی تضاد و تشبیه و ایجاز در این بیان نورانی وجود دارد که یک به یک به آن خواهیم پرداخت. بخش اول : یکی از آرایه‌های علم بدیع تضاد یا است. متکلم گاهی کلام را از سطح این آرایه (تضاد) فراتر می‌برد و آن را تا سطح یک ادبی معنادار ارتقاء می‌دهد. در پارادوکس ادبی دیگر دو چیز نداریم که با یکدیگر مخالف باشند، بلکه یک چیز داریم که خودش خودش را نقض می‌کند. دراینجا و نگهبان مانند شب و روز نیستند که با هم مخالف باشند اما وقتی قرار می‌شود مرگ خودش نگبهان شود دیگر مرگْ، مرگ نیست! وگرنه اگر مرگ ، مرگ باشد باید چیزی در برابر آن از انسان نگهبانی کند نه اینکه خودِ مرگ نگبهان شود. "نگهبان" باید انسان را از حوادثی که منجر به مرگ می‌شود حفاظت کند اما عجیب این‌جا است که خود مرگ قرار است نگهبان انسان باشد! مهمترین وجه زیباشناختی پارادوکسها همان غیرمنتظره بودن آنها است که موجب غافلگیری مخاطب می‌شود. در مخاطب ایجاد یک لذت غیرمنتظره می‌کند. اما زیباشناختی پارادوکس صرفا یک زیبایی لفظی نیست بلکه ناظر به معنا هم هست. چرا که موجب تحریک کنجکاوی مخاطب است. واقعا مرگ از انسان در برابر کدام خطر حفاظت می‌کند؟ جستن و یافتن پاسخ برای این پرسش نیز بُعد زیباشناختی معنایی متن را ارتقا می‌دهد. معناداری عمیق این پارادوکس وقتی بیشتر می شود که مخاطب را با این پرسش مواجه میکند که اگر قرار است مرگ نگهبان باشد، پس عامل خطرآفرین چیست؟ عامل خطرآفرینی که مرگ انسان را از گزند آن محافظت میکند، غفلت است؟ دنیاگرایی است؟ ترسو بودن است؟ ....؟ 🔔 نکته : اگرچه که معروف است که زیبایی های بیان شده در علم بدیع صرفا ناظر به لفظ هستند اما با دقت در برخی موارد آن ، روشن می شود که حتی مواردی مثل طباق ( تضاد ) هم می تواند ارتباط تنگاتنگی با معنا داشته باشد. ادامه دارد... ✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 45 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 7 1️⃣اهمیت بیان مراحل نفوذ شیطان در پیروان خود. 2️⃣مضامین خطبه حضرت امیر علیه السلام در دو بیان اجمالی و تفصیلی، به شرح نفوذ شیطان در انسان و فرجام آن می پردازند. در بیان اجمالی، آغاز و انجام عملیات نفوذ در دو جمله بیان شده است. آغاز آن به دست انسان و پایانش به دست شیطان رقم می خورد. آغازش، «راه دادن شیطان به حریم دل» و انجامش، «تبدیل شدن به آلت دست شدن در گمراه کردن دیگران» است. در بیان تفصیلی که مشتمل بر استعارات عدیده است، شیطان به پرنده‌ای ماند که در دل انسان تخم گذاشته، تخم به جوجه تبدیل شده، کم کم شروع به حرکت کرده و چنان بر جان انسان مسلط می شود که با چشم انسان نظر کرده، با زبان او سخن رانده، او را وادار به کج روی کرده و اعمال ناشایست را در نزد او زینت می بخشد. 3️⃣لطایف خطبه 1. آدمی، با سوء اختیار خویش، شیطان را به مملکت جان خود راه می دهد، از این روی، اتخاذ، به انسانها نسبت داده شده است نه به شیطان (اتخذوا الشیطان). این سخن، متخذ از این کلام خداوند متعال است که می فرماید: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (نحل/99-100) 2. شیطان به گمراه کردن خود فرد اکتفا نمی‌کند بلکه پس از گمراهی، وی را به آلتی برای گمراه کردن دیگران تبدیل می‌کند. (اضلال حداکثری) 3. بنا بر حدیث قرب نوافل، فرجام بندگی خداوند، فناء فی الله است کما اینکه فرجام بندگی شیطان، فناء فی الشیطان است. (فنظر بأعینهم و نطق بألسنتهم و...) 4. گمراهی، فرایندی تدریجی است که پس از راه یافتن شیطان در درون جان انسان در سه مرحله کلی سامان می یابد: الف) افساد قلب. ب) افساد نطق و نظر. ج) افساد فعل و تزیین عمل. این مراحل را حضرت با «فاء» از یکدیگر جدا کرده است. 4️⃣مصادر خطبه ربیع الأبرار زمخشری ج1، ص109/ النهایة فی غریب الحدیث ابن اثیر، ج2، ص50 ┄┅═══••✾❀✾••═══••✾❀✾••═══┅┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مراحل تدریجی شیطانی شدن انسان در قالب اگر مىفرمايد: «از گام‌هاى پيروى نكنيد» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان) به خاطر آن است كه شیطان انسان را گام به گام به فساد مىكشاند (وَ مَنْ يَتَّبِع فَانَّهُ يَأمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر) ⁉️اما مسأله این است که گام‌های تدریجیِ شیطان چگونه‌ شکل می‌گیرد؟ 📢نهج البلاغه ()، نفوذ تدريجى و گام به گام شيطان را اين‌گونه توصيف مىفرمايد: 1.«اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكا» آنان شیطان را ملاک کار خود قرار می‌دهند، 2.«وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً» شیطان نیز آنان را شریک خود قرار می‌دهد، 3.«فَباضَ»؛ سپس شيطان در روح آنان تخم‌گذارى مىكند. 4.«وَ فَرَّخَ فى صُدُورهم»؛ بعد جوجه‌کشی مىكند. 5.«و دَبَّ»؛ بعد جوجه‌هاى شيطانى در روح انسان به جنب و جوش در مىآيند. 6.«و دَرَجَ فى حُجُورهم»؛ سپس در دامن انسان‌ها به راه مىافتند. 7.«فَنَظَر بِاعيُنِهم»؛ سپس شيطان به وسیله چشم آنان نگاه میکند و آنها به جاى عين الله، عين الشيطان مىشوند. 8.«و نَطَقَ بِالْسِنَتِهم»؛ شيطان حرف خود را به وسیله زبان آنان مىزند. 9.«فَرَكِبَ بهم الزَّلَل»؛ شيطان به وسیله این افراد به اهدافش (گناهان) می‌رسد. 10. «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَل» و را برای آنها را جلوه می‌دهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌹با الهام از محسن قرائتی، کتاب "امر به معروف و نهى از منكر" ص: 83 🌹 ، شماره 76 https://eitaa.com/banahjolbalaghe