eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
42 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
به شماره 2 👈آیا علی ع در نهج البلاغه استناد به غدیر کرده است؟ پاسخ👇: 1. نهج البلاغه همه کلمات امام علی ع نیست پس برای قضاوت نهایی باید کلمات دیگر امام ع را هم دید. 2. در برخی از خطب امام به حجه الوداع و غدیر استناد شده (ن ک: طبری، ص 400) که اتفاقا رضی ره بُرِشهایی از آن خطبه را در نهج نقل کرده (خطبه 2) ولی قسمتهای مربوط به کلمه غدیر را حذف کرده است. چنانکه المسترشد ذکر کرده، در بخش حذف شده آمده است: «وَ لَنَا خَصَائِصُ حَقِّ الْوَلَايَةِ، وَ فِينَا الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ، [وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ،...]» 3. مفاد حدیث غدیر این است که خلافت بلافصل حق علی ع است، در نهج البلاغه بارها به این حق تصریح شده است؛ مثلا: 👈👈الف) حق ویژه علی ع که از زمان وفات پیامبر غصب شد! والله مازلتُ مدفوعا عن حقی منذ قبضَ الله رسولَه.... (به خدا سوگند، از همان لحظهای که خداوند پیامبرش را قبض روح کرد، همواره حق من از من گرفته شده) () 👈ب) وقتی مردم با ایشان بیعت کردند، در خطبه ای فرمود که سرانجام حق به حقدار رسید! (الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِه) 2 👈👈ج) در همان خطبه هنگام بیعت تصریح کرد که حق ولایت و وصایت، به اهل بیت ع اختصاص دارد (هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ) خطبه 2 د) در جای جای نهج البلاغه سخن از حق خود به میان آورده است که باید گشت و جست! ، شماره 2 @banahjolbalaghe
به شماره 1 کاری که با علی ع کردند! در اواخر ، مطمئن بود که مردم بعد از عثمان او را به خلافت انتخاب میکنند، ابن ابی الحدید درباره اینکه مگر مردم درباره علی ع چه قضاوتی داشتند که طلحه چنین سودایی را در سر میپروراند، مینویسد: خلیفه اول و دوم علی را به زمین زده بودند! و ناموس(رازدارترین یار) او را شکسته بودند! به تدریج اکثر صحابه ای که فضائل او را میدانستند از دنیا رفته بودند و نسل جدیدی روی کار آمده بود که فضائل او را نمیدانست و ایام مصاحبت او با پیامبر ص را درک نکرده بود و او را مسلمانی در عرض مسلمانان دیگر میپنداشت! و تنها فضیلتی که نسل جدید برای علی ع میشناخت، عموزادگی با پبامبر ص، همسری دختر پیامبر و پدری نوادگان پیامبر ص بود!! از سوی دیگر قریش هم سرشار از بغض علی ع و شیفته طلحه بودند چون طلحه وعده داده بود که اگر به قدرت برسد رانتهای اقتصادی بزرگی به آنها بدهد و.. (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 28 و 29) ، شماره 1 @banahjolbalaghe
﷽ ﷽ ، شماره 45 ؟ «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) وقتی در حضورمان ستایشمان می‌کنند، سه اتفاق باید رخ بدهد: 👈الف) امیرالمؤمنین علیه السلم به کسی که شخصی را در حضور خود او مدح کرده بود، فرمودند: «عقرت الرجل عقرک الله» (اور را کشتی خدا بکشد تورا) (شرح ج 18 ص 256) بدانیم و باور کنیم که وقتی کسی در پیش رویمان ما را می‌کند در حقیقت ما را می‌کشد، برای همین از چنین واقعه‌ای سخت هراسناک شویم. (خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَه) ✍️ب) و ، یعنی از ذهن خودمان مراقبت کنیم. مبادا فریب بخوریم و دچار این توهم شویم که آنها درباره ما راست می‌گویند! برای این که این مراقبت به خوبی رخ بدهد با خودمان آشکارا و با صدایی که گوشمان بشنود، بگوییم: من خودم را بهتر از شما می‌شناسم و خدا مرا از خودم هم بهتر می‌شناسد. 👈ج) کنیم و از خدا سه چیز بخواهیم: 1️⃣یکی اینکه ما را به خاطر آنچه که آنها گفته‌اند، مؤاخذه نکند، 2️⃣دیگری آنکه ما را از آنچه مردم می‌پندارند، بهتر قرار بدهد، 3️⃣سوم آنکه گناهانمان را که دیگران از آن بی‌خبرند، بیامرزد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
، شماره 46 🔵کارکردشناسی (فقره‌ی دوم) # «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) 👈اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّون = خدایا مرا بهتر از آنچه که گمان می‌کنند قرار بده👉 ✍️این فقره از دعا سه کارکرد دارد: 🔹1) ایجاد حس پیشرفت یکی از مشکلاتی که مدح شدن برای شخص مدح شده به وجود می‌آورد این است که او را دچار و رضایت از وضع موجود می‌کند. رضایت از وضع موجود موجب می‌شود که شخص دیگر به همین وضع موجودش قناعت بکند و بیشتر از این، پیشرفت نکند. شخص مدح شده وقتی از خدا می‌خواهد که خدایا مرا از آنچه که اینان می‌پندارند بهتر قرار بده (اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّون) در حقیقت خودش به خودش این آگاهی را می‌دهد که هنوز باید به تکامل و پیشرفت بیشتری دست بیابم و درجا نزنم. 🔹2) جلوگیری از بروز کارکرد دوم این دعا آن است که وقتی توجه می‌یابد که می‌توان بهتر از این هم بود، این توجه خودبه خود موجب می‌شود که کمالات مدح برانگیز کنونی‌اش را غیرکافی بداند. حصول چنین نگاهی به کمالات موجودش مانع از بروز خودشیفتگی و نیز می‌شود. 🔹3) نگاه توحیدی کارکرد سوم این دعا نیز آن است که انسان وقتی توجه می‌یابد که برای تکامل بیشتر به یاری خداوند نیاز دارد این توجه خود به خود موجب می‌شود که داشته‌ها و کمالات موجودش (که موجب مدح گویی مدح گویان شده) را نیز از خودش نداند و از فضل پروردگارش بداند (هذا من فضل ربی). چنین توجهی آن هم در جایی که با مدح شدن در سرازیری غرور قرار گرفته موجب می‌شود که انسان از غرور نجات بیابد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 29 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔷 🔵اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را ادامه دهیم... : ما اگر بخواهیم امروز انقلاب اسلامی را ادامه بدهیم، یعنی آنچه به معنای واقعی کلمه انقلاب اسلامی است بایستی اسلام را همه‌جانبه مراعات کنیم و نمودارش است و برگردیم به نهج‌البلاغه و [نهج البلاغه را]بازیابی کنیم. نهج‌البلاغه جنگ، تویش هست، سیاست تویش هست، دیپلماسی تویش هست، ارتباطات خارجی و سیاست خارجی، اخلاق هم تویش هست، عبادت هم تویش هست، زهد هم تویش هست و همه چیز در نهج‌البلاغه هست. و این نهج‌البلاغه ی چند بعدی نموداری از اسلام چند بعدی است که برای دوام انقلاب اسلامی و ساختن یک انسان چند بعدی ضروری و لازم است. 59/2/13 https://telegram.me/banahjolbalaghe
روز مباهله مبارک بارد @banahjolbalaghe
@banahjolbalaghe کسانی که کانال ''بانهج البلاغه''را به دیگران معرفی میکنند یا مطالب آن را فوروارد میکنند، قطعا در انتشار فضائل امام ع سهمی دارند.
﷽ ﷽ ، شماره 47 🔵کارکردشناسی (فقره‌ی سوم) «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) امیر المؤمنین علیه السلام به شخص مدح شونده سفارش کرده‌اند بعد از مدح شدن از خداوند سه چیز بخواهد، یکی از آنها این است که خدایا آن دسته از گناهانم را که این مدح کنندگان از آن بی‌خبرند، بیامرز(وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون). این فقره از دعا چه کارکردی دارد؟ 1️⃣شوق پیشرفت این فقره موجب می شود که شخص مدح شده، افزون بر استفاده از برکات استغفار (که وظیفه هر روز مؤمنان است)، خودش به خودش یادآوری کند که در کنار این نیکی‌های آشکاری که موجب شده ست دیگران ستایشش بکنند، بدی‌های پنهانی نیز دارد که باید به فکر اصلاح آن باشد. چنین آگاهی ارزشمندی موجب می‌شود که شخص مدح شده به تکامل بیشتر بیندیشد و در جا نزند. 2️⃣برداشت متعادل از شخصیت خود این دعا از سوی دیگر با یادآوری کاستی‌های شخصیتی، موجب می‌شود شخص مدح شده به و از خودراضی بودن دچار نشود بلکه برداشت متعادلی از خود داشته باشد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره33 🌾🌺💐🌺🍃 نَفَس المرأ خُطاه الی اجله» ترجمه: نفس‌های انسان، گام‌های او به سوی مرگش هستند. 🔹خطا خطوة است. مبتدا و خبر باید از نظر عددی با هم مطابق باشند. با توجه به اینکه مبتدا (نَفَس) ظاهرا مفرد است و (خُطا) جمع است، از این قرینه معلوم می‌شود که از مبتدا نیز معنای مفردی اراده نشده بلکه معنای جمع اراده شده است. 🔸بنابراین ترجمه‌هایی که کلمه «نفس المرء» را به جای «نفس‌ها» به «نفس» برگردانده‌اند به اندازه کافی دقت نکرده اند. 👈نکته‌: حضرت اشاره‌ای به ماهیت پارادوکسیکال ومتناقض‌نمای انفاس آدمی دارند؛ گرچه بدوا به نظر می‌رسد که نفس آدمی مایه‌ی حیات او (وبه قول سعدی: مفرّح ذات و مُمِدّ حیات است) لکن همین نفسها ادمی را آرام آرام و غافلگیرانه به سوی مرگ می‌کشانند. https://telegram.me/banahjolbalaghe
👆به انتخاب و تبیین استاد محمدرضا طالبیان👆
..... بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده درباره ترجمه‌ای که از با توجه به قاعده در پست قبل (،‌ شماره33) ارائه شد، یکی از خوانندگان (آقای مجید دهقان) محبت کرده و نوشته‌اند: 👇 ✍️سلام، در مورد مطلبی که در مورد نفس المرأه خطاه الی اجله در کانال گذاشته اید نکته ای است هست که لازم دیدم عرض کنم. لزوم تطابق بین مبتدا و خبر در عدد در غیر حالت تشبیه و مبالغه و مانند آن است اما در صورت تشبیه یا مبالغه و مانند آن جایز است که بین آن دو تخالف باشد چرا که حقیقتاً معنای مفرد اراده نشده. برای مثال در جمله "آیات القرآن نور" به همین دلیل این قاعده رعایت نشده است. این هم نقل قولی از النحو الوافی در این موضوع: "وقد تختلف المطابقة بين المبتدأ المتعدد الأفراد والخبر المفرد إذا كان المبتدأ متعدد الأفراد حقيقة، ولكنه يُنَزَّل منزلة المفرد؛ بقصد التشبيه، أوالمبالغة، أونحوهما؛ سواء أكان بمنزلة المفرد المذكر أم المؤنث، وقد اجتمعا فى قولهم: المقاتلون فى سبيل الله رجل واحد وقلب واحد، وهم يد على من سواهم، وقولهم: التجارب مرشد حكيم، والمنتفعون بإرشاده قلعة تَرتدّ دونها الشدائد، ومن أمثلة التعدّد الحقيقى أيضًا، قول الشاعر: المجْد والشَّرف الرّفيع صحيفةٌ ... جُعِلتْ لها الأخلاق كالعنوان" النحو الوافی ج 1، ص 459 🌹🌹🌹با تشکر فراوان از استاد مجید دهقان عزیز🌹🌹🌹 ، شماره 27 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده استاد سید محمدرضا طالبیان که زحمت تدوین پست قبل (،‌ شماره 33 ) را کشیده بودند، در پاسخ به نقدی که بر این پست به دستمان رسیده بود، نوشته اند: ✍️باسلام به عرض ناقدمحترم می رسانم که تامل درکلام عباس حسن به خوبی روشن می کند که موضوع سخن او اخبار ازجمع ویااسامی مفردمعطوفی است که به منزله جمع اند واین هیچ ربطی به محل کلام اینجانب در ندارد. به دیگرسخن آنچه عباس حسن از آن سخن گفته اخبار از جمع ببه وسیله خبر مفرد است حال آنکه محل بحث نگارنده" اخباراز مفرد باجمع" بوده است. از این گذشته در حكمت مذكور بدون توجه به نکته یادشده،موضوع و محمول سازگاری منطقی نداشته و حمل ،حمل نادرستی خواهد شد. باتشکر. سید محمدرضا طالبیان 🌹🌹🌹با تشکر فراوان از استاد طالبیان عزیز🌹🌹🌹 ، شماره 28 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره48 🌾🌺💐🌺🍃 ! «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها (متقین) به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) ⁉️⁉️ در دعایی که بعد از ستایش شدن سفارش شده، سه چیز از خداوند خواسته می‌شود. یکی از آن سه چیز این است که «خدایا مرا به خاطر حرفی که دیگران می‌زنند مؤاخذه نکن». سوالی که وجود دارد این است که با توجه به آیه «لا تزرُ وازرةٌ وزرَ أخری» مگر ممکن است خداوند کسی را به خاطر ستایش دیگران مؤاخذه بکند؟ ⚡️در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که: 🔸در حضرت فرموده‌اند فرد صالح را می‌توان از نیک‌نامی و ذکر جمیلی که خداوند برای او بر زبان بندگانش جاری کرده، شناسایی کرد (وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِه) در نیز آمده است: «کَم مِن ثناءٍ جمیلٍ لستُ اهلاً له نَشَرتَه». مفهوم مشترکی که در نامه 53 ( يُجْرِي اللَّهُ) و دعای کمیل (نشرتَه) وجود دارد، این است و ذکر جمیل خود به خود بر سر زبانهای مردم نمی‌افتد بلکه این خداوند است که و نیک‌نامی را برای تو در بین بندگانش منتشر می‌کند. از سوی دیگر کاری که خداوند انجام بدهد، است و نعمت مؤاخذه دارد (لتُسئلُنّ یومئذٍ عن النعیم) یعنی باید در پاسخ دهی که از این نام نیکی که خداوند به تو داده بود، چه استفاده‌ای کردی؟ این امر درباره مانند روحانیان، نخبگان، هنرمندان و ... شدت بیشتری دارد چون نعمت سنگینتری به آنان داده شده و مؤاخذه‌ی سنگینتری نیز در راه خواهد بود! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره49 🌾🌺💐🌺🍃 🔵استفاده از نام نیک توسط گروه‌های مرجع 🔸در ، شماره48 گذشت که از ظاهر و یکی از جملات ، برداشت می‌شود که ، خودشان را به مثابه یک از خدای متعال به دست آورده‌اند و هر نعمتی بر اساس ظاهر آیه‌ی «لَتُسئَلُنَّ یومئذٍ عن النعیم» در مؤاخذه دارد. این پست می‌خواهد بگوید که نعمتهای الاهی علاوه بر مؤاخذه اخروی، دو فرمول دیگر نیز دارند: 1️⃣یکی اینکه هر نعمتی اگر مورد و سپاس قرار بگیرد، خود به خود افزوده خواهد شد (لئن شکرتم لازیدنّکم) 2️⃣دوّم آنکه نعمت اگر مورد یا قرار بگیرد قطع خواهد شد (اذا وصلت إلیکم اطراف النعم فلا تُنَفِّروا أقصاها بقلة الشکر). () شکر هم فقط شکر زبانی و اذکاری مانند «الحمد لله» نیست بلکه شکر باید عملی باشد. گروه‌های مرجعی مانند ، ، ، ، و .... می‌توانند از نام نیکی که خداوند در اختیارشان قرار داده در مقیاس کوچک برای کارهایی مانند ، جلوگیری از طلاق و فروپاشی خانواده‌ها، ، سرکشی از بیماران و مصیبت‌دیدگان و ... استفاده کنند. 👈سوال: به نظر شما گروه‌های مرجع از فرصت و قدرتی که نام نیک و و برایشان فراهم آورده چه استفاده‌هایی دیگری می‌توانند بکنند؟ ◀️پ ن: پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیاتشان در بین مسلمانان نام نیک و مقبولیت خاصی برای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها رواج دادند. به نظر شما آیا سلام الله علیها پس از صلی الله علیه و آله در ماجرای ، صلی الله علیه و آله از این نام نیک استفاده شایانی کرده است؟ https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مرثیه ای که موجب توجه امام زمان علیه السلام به مجلس عزا میشود به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید الشهدا سلام الله علیه "ابن عَرَندَس حلّی" از عالمان بزرگ امامیه است که مرثیه‌های متعددی برای امام حسین علیه السلام سروده است. در بین این چکامه‌ها قصیده‌ی رائیه‌ای وجود دارد که بسیار نغز و جانسوز است. نوشته است: «بین اصحاب مشهور شده است که این قصیده در هیچ مجلسی قرائت نمی‌شود مگر اینکه امام زمان علیه السلام در آن جا حاضر می‌شوند» ( ج 7 ص 29) 🖊یکی از کسانی که حضور امام زمان علیه السلام را در حین قرائت این شعر تجربه و آن را گزارش کرده "خطیب عبدالزهراء کعبی" است. وی درباره یکی از تشرفاتش می‌گوید : 👈یک روز بعد از ظهر، وارد صحن مطهر علیه السلام شدم. شخصی که با وی سابقه آشنایی داشتم، در مقابل یکی از حجره های صحن شریف، کتاب های مذهبی می فروخت. تا مرا دید گفت: کتاب شعری دارم که شاید به درد شما بخورد. قیمت آن هم فقط این است که یک بار آن را برایم بخوانید. عبدالزهرا می‌گوید این کتاب همان کتاب شعری بود که من دنبالش بودم. کتاب را از فروشنده گرفتم و شروع به خواندن کردم. ناگهان دیدم سید بزرگواری هم به جمع ما ملحق شده و به اشعار گوش می‌دهد و سخت گریه می‌کند. به این بیت که رسیدم (أ یقتل ظمآنا حسین بکربلا و فی کل عضو من انامله بحرٌ) گریه‌اش شدیدتر شد و رو به سوی ضریح مطهر کرد مرتب این بیت را تکرار می‌کرد و اشک می‌ریخت! اشعار که پایان یافت سید از برابر دیدگانم غایب شد و حتم کردم که علیه السلام بوده است. 👉 علامه امینی همه این شعر را الغدیر 📚نقل کرده است. دو بیت از این شعر: ◀️ أ یُقتل ظمآنا حسین بکربلا وفی کلّ عضو من انامله بحرٌ؟! آیا حسین ، تشنه در کربلا کشته می شود با آنکه در هر سر انگشت او دریایی می‌توان یافت؟ ◀️و والده الساقی علی الحوض فی غد فاطمه ماء الفرات لها المهرُ؟! و با آنکه پدر او در فردای رستاخیز ساقی حوض کوثر است؟! و آب فرات، مهریه مادر او فاطمه است؟! ، شماره 26 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵استناد امیرالمؤمنین علیه السلام به غدیر؛ در مدینه یا کوفه؟ دیروز (تاسوعای 1439) در مراسم عزاداری دفتر مقام معظم رهبری در قم واعظ ارجمندی که از واعظان پرمطالعه‌ی کشور است، توضیح داد که چون فضای مدینه فضای خاصی بود، امیرالمؤمنین علیه السلام، تا زمانی که در مدینه بودند برای اثبات جانشینی خود، به غدیر استناد نمی‌کردند و اولین بار در کوفه به غدیر استناد کردند. ✍️با فروتنی و ادب در برابر این واعظ محقق، لازم است عرض شود اولین موردی (و شاید تنها موردی) (!) که در منابع اهل تسنن ثبت شده همان است که در "رحبه‌ی کوفه" انجام شده اما در منابع امامیه موارد فراوانی از در مدینه ثبت شده که تعدادی از آنها برای استحضار ذکر می‌شود: 1️⃣اولین بار که به امام علیه‌السلام گفته شد در خلیفه انتخاب شده و شما هم باید بیعت کنید، سخنانی گفتند که در خلال آن فرمودند: «لَا عَلِمْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص تَرَكَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ حُجَّةً» در همین مجلس بود که حضرت پرسیدند کسی هست شهادت بدهد که در غدیر چه شنیده، 12 نفر شهادت دادند. (احتجاج طبرسی ج 1 ص 74 و ص 83) 2️⃣هفت روز پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خطبه‌ای ایراد کردند، و در آن به استناد کردند و فرمودند: ««ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍّ فَأَمَرَ ... وأَخَذَ بِعَضُدِي حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا: ... مَنْ كُنْتُ مَوْلَاه...» (کافی ج 8 ص 27) این خطبه به معروف است. 3️⃣در جلسه خصوصی که ابابکر پس از بیعت، با امام علیه السلام برگزار کرد تا دل ایشان را نسبت خودش نرم کند، حضرت به غدیر استناد کردند و گفتند: طبق حدیث غدیر من مولای تو هستم یا تو مولای من هستی؟ ابابکر گفت: نه تو مولای من هستی! «فَأَنْشُدُكَ بِاللَّهِ أَنَا الْمَوْلَى لَكَ وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِحَدِيثِ النَّبِيِّ ص يَوْمَ الْغَدِيرِ أَمْ أَنْتَ؟ قَالَ بَلْ أَنْتَ...» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 117) 4️⃣در مذاکرات که پس از قتل خلیفه دوم تشکیل شده بود، به اعضای شورا فرمودند: به خدا قسمتان می‌دهم بگویید آیا در بین شما کسی هست که پیامبر در غدیر خم او را به امر الاهی برای خلافت نصب کرده باشد؟ گفتند: نه! «قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ- هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ نَصَبَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ غَيْرِي؟ قَالُوا لَا» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 136) 5️⃣یک بار در زمان حیات عثمان در مسجد مدینه مردم مفاخره می‌کردند و از فضایل خود سخن می‌گفتند. امیرالمؤمنین علیه السلام ساکت بودند و بر اثر اصرار مردم سخن گفتند در بخشی از آن سخن فرموده‌اند: پیامبر مرا در غدیر نصب کردند «فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي...» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 147) 👈خطبه‌های دیگری نیز وجود دارد که در مدینه ایراد شده و در آن به محتوای آنچه که در غدیر و بیعت عشیره در یوم الدار و ... بیان شده بود، استناد شده ولی صریحا اسم غدیر به میان نیامده که در این نوشته از آن موارد چشم پوشی شد. یکی از این خطبه‌ها است که در آن آمده است : « لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُكُمْ وَ الَّذِي بِهِ أُمِرْتُم» (کافی ج 8 ص 32) ، شماره 28 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 در پیش گویی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بنی امیه « وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». و اسلام در دست اينها [بنی امیه] به پوستينى مىماند كه وارونه به تن شده باشد عنصر زیباشناختی: توضیح آنکه امیرالمومنین (ع) در یک ، در بیان دگرگونی اسلام به دست بنی امیه ، آن را به پوستینی تشبیه کرده اند که به شکل وارونه بر تن شده است. 1. وجه تشبیه اسلام به پوستین وارونه: الف) همانطور که وارونه پوشیدن پوستین، آن را از حیّز انتفاع ساقط می کند، رفتار بنی امیه نیز سبب شد که اسلام، کارکرد مطلوب خود را از دست دهد. ب) وارونه پوشیدن اسلام بدان معناست که احکام الهی را تغییر دادند و آنها را در جای اصلی خود به کار نبردند مثلا سیاست رأفت و حمایت را که باید از آنِ مظلوم باشد به ظالم دادند و تندی و صلابت را که باید بر علیه ظالم اقامه شود، در مورد مظلوم به کار بستند. ج) وارونگی پوستین، نه تنها سبب از میان رفتن کارکرد صحیح آن می شود بلکه مایه زشتی و نازیبایی است. اتفاقا اسلامی که بنی_امیه ارائه داد، نیز اسلامی نازیبا، خشن، یاور ظالم و خونریز بود. چنین بود که - بعد از - نتوانست حتی ظاهر اسلام را نیز رعایت نماید و همین امر، زمینه قیام (علیه السلام) را مهیا ساخت. https://telegram.me/banahjolbalaghe
👇''با نهج البلاغه'' را در اینستاگرام دنبال کنیم.👇 https://www.instagram.com/p/BZyBIcsgzFB/
بسم الله ، شماره 50 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 (شماره2) وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخ.... شخص سومی از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده است که ایشان به چیزی امر می‌کرده‌اند اما نمی‌داند که بعدا پیامبر از همان چیز نهی کرده‌اند! یا از پیامبر شنیده است که ایشان از چیزی نهی کرد‌ه‌اند اما نمی‌داند که ایشان بعدا به همان چیز امر کرده‌اند خلاصه آنکه منسوخ را حفظ کرده اما ناسخ را حفظ نکرده...! 📖قصه: شخصی در مدینه از روی کفش وضو میگرفت. حضرت علی علیه السلام با او برخورد کردند و فرمودند: «وای بر تو! بی‌وضو نماز می‌خوانی؟ ...». آن شخص عذر آورد که فرمان داده است از روی کفش وضو بگیریم. حضرت دست او را گرفتند و به نزد خلیفه بردند و به خلیفه فرمودند: «ببین این شخص بر ضد تو چه می‌گوید!». خلیفه از خود دفاع کرد و گفت آری، خودم به چشم خودم دیدم که پیامبر از روی کفش می‌گرفتند. حضرت صدایشان را بالا بردند (رَفَعَ صَوتَه) و فرمودند: «پیامبر پس از نزول سوره مائده از روی کفش وضو می‌گرفتند یا پیش از آن؟». خلیفه گفت: «نمی‌دانم پیش از آن بود یا پس از آن!». حضرت فرمودند: «چرا در حالی که نمی‌دانی، فتوا می‌دهی؟!» ... (وسائل، ج27، ص60). 👈خلاصه آنکه برای فهم دیدگاه یک شخص باید او را درک کرد نه جمله‌های از هم گسسته او را. برای فهم هم نباید به سخنان از هم گسسته ایشان اکتفا کرد بلکه باید ایشان را درک کرد. پ ن: 1️⃣امروزه برخی در مسائلی مانند به مطالبی از صحابه و پیامبر اکرم استناد می‌کنند اما از ناسخ و منسوخش خبر ندارند! 2️⃣برخی به مطالبی از امام خمینی ره یا مقام معظم رهبری استناد می‌کنند، اما به منظومه معرفتی این بزرگان نگاه نمی‌کنند! https://telegram.me/banahjolbalaghe